Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:00:00,748 --> 00:00:05,436
ترجمه اختصاصی کانال فیلم آوانگارد
مترجم: روشنا
2
00:00:06,748 --> 00:00:12,437
فیلمهای مهجور و هنری تاریخ سینما را
از کانال فیلم آوانگارد تهیه کنید
telegram.me/filmavantgarde
3
00:00:50,750 --> 00:00:55,597
کدامین گاه دیگربار خواهد بودمان دیدار
به تندرکوب و رخش انداز و باران بار؟
4
00:00:56,190 --> 00:00:59,615
بدان هنگام کاین آشوب بنشیند
شکست آید یکی را دیگری رویِ ظفر بیند
5
00:00:59,726 --> 00:01:03,094
و پیش از آنکه خورشید از افق دامن فروچیند -
به کدامین بود - باشِستان؟ -
6
00:01:03,196 --> 00:01:06,143
به خارستان -
:چه زشت است زیبا، چه زیباست زشتی -
7
00:01:06,233 --> 00:01:08,702
-بگردیم در میغ
دودِ پلشتی
8
00:01:10,536 --> 00:01:12,937
روزی به این زشتی و زیبایی
هرگز ندیده بودم
9
00:01:13,806 --> 00:01:15,877
تا فوِرس چند مانده است؟
10
00:01:18,111 --> 00:01:21,206
اینان چیستند
!چنین ژولیده! چنین ژنده پوش
11
00:01:22,683 --> 00:01:26,495
به زمینیان نمیمانند و با این همه
بر زمیناند. زندهاید؟
12
00:01:26,586 --> 00:01:29,715
یا چنان چیزی که ازِتان
پرسشی توان کرد؟
13
00:01:31,358 --> 00:01:33,247
گویا سخنم را درمییابید
14
00:01:34,228 --> 00:01:37,414
که هر سه تن زود انگشتان ترک خورده
را بر لبان خشکیده نهادید
15
00:01:38,665 --> 00:01:41,248
میباید زن باشید
16
00:01:42,935 --> 00:01:46,394
اما پس این ریشها چیست؟
17
00:01:48,341 --> 00:01:51,049
...بگویید، اگر میتوانید
بگویید که چیستید
18
00:01:53,980 --> 00:01:58,076
!درود، مکبث
!درود بر تو، سپهسالارِ گلامز
19
00:01:58,185 --> 00:02:01,485
!درود، مکبث
!درود بر تو، سپهسالارِ کودور
20
00:02:01,588 --> 00:02:05,138
!درود، مکبث
که ازین پس پادشاهی خواهی کرد
21
00:02:07,428 --> 00:02:11,979
سرور گرامی، از چه یکه خوردهاید
و از سخنانی چنین دلنواز هراسان مینمایید؟
22
00:02:12,633 --> 00:02:14,249
شما را به حقیقت سوگند
23
00:02:15,401 --> 00:02:19,577
بگویید که زادهی پندارید
یا همانید که مینمایید؟
24
00:02:19,673 --> 00:02:23,189
دوستِ بزرگوارِ مرا با
لقب کنونیاش درود میگویید و آنگاه
25
00:02:23,310 --> 00:02:26,291
چنان نویدِ بزرگِ بزرگی و امیدِ پادشاهی میدهید
که گویی هوش از سرش ربوده است
26
00:02:26,413 --> 00:02:28,814
اما با من سخنی نمیگویید
27
00:02:28,915 --> 00:02:34,115
و اگر شما را توان آن است که
در زهدانِ زمان بنگرید و بگویید
28
00:02:34,220 --> 00:02:39,181
و چه خواهد زاد، با من سخن بگویید
با منی که نه چشمی بر مهر شما دارم
29
00:02:39,860 --> 00:02:42,022
و نه از کینتان بیم
30
00:02:43,630 --> 00:02:46,816
ای کهتر از مکبث و مهتر از او
31
00:02:48,100 --> 00:02:51,138
نه به نیکبختیِ او و با این همه
نیکبختتر از او
32
00:02:52,605 --> 00:02:56,610
شاهان از تخمهی تو خواهند بود
اگرچه تو شاهی نکنی
33
00:02:56,710 --> 00:02:58,053
پس درود بر شمایان
34
00:02:59,480 --> 00:03:02,302
!مكبث و بُنکو
35
00:03:02,415 --> 00:03:03,610
!بدرود
36
00:03:04,183 --> 00:03:05,628
بنکو
37
00:03:08,688 --> 00:03:11,328
و مکبث
38
00:03:14,260 --> 00:03:17,207
!بمانید، ای کم گویان
با من بیشتر بگویید
39
00:03:18,365 --> 00:03:22,120
من میدانم که با مرگ پدرم سینِل
سپهسالار کلامزم. اما سپهسالار کودور چرا
40
00:03:23,170 --> 00:03:26,686
که سپهسالار کودور زنده است
و نیکمردی است کامروا. و پادشاهی
41
00:03:26,806 --> 00:03:30,538
نیز در وهم وی نمیگنجد
چنان که سپهسالاریِ کودور
42
00:03:30,643 --> 00:03:35,103
بگویید که این خبرِ شگفت از کجاست؟
بگویید، شما را فرمان میدهم
43
00:03:35,215 --> 00:03:38,253
خاک را نیز همچون آپ حبابهاست
44
00:03:39,151 --> 00:03:42,883
اینان از حبابهای خاک بودند
کجا رفتند؟
45
00:03:42,990 --> 00:03:47,530
به هوا
آنچه تنآور مینمود
46
00:03:47,628 --> 00:03:51,781
و بر باد رفت
!كاش مانده بودند
47
00:03:53,065 --> 00:03:56,274
به راستی، چنان چیزهایی بود که
دربارهشان سخن میگوییم؟
48
00:03:56,370 --> 00:03:58,623
یا نکند ریشهی عقل-دزدک خوردهایم
(گیاهی که خوردنش سبب دیوانگی میشود)
49
00:03:58,658 --> 00:04:01,070
که عقل را دربند میکند؟
50
00:04:01,140 --> 00:04:03,120
فرزندانت شاه خواهند شد
51
00:04:03,910 --> 00:04:05,685
تو پادشاه خواهی شد
52
00:04:06,313 --> 00:04:10,261
.و سپهسالارِ کودور نیز
مگر همین نگفتند؟
53
00:04:10,383 --> 00:04:15,344
با همین آهنگ، با همین واژهها
54
00:04:20,726 --> 00:04:23,104
این وسوسه از علمِ غیب
55
00:04:26,333 --> 00:04:28,552
نه بد تواند بود نه خوب
56
00:04:28,668 --> 00:04:35,256
اگر بد است چرا با بیان حقیقت آغاز کرده است
و مرا پشتوانهی کامروایی بخشیده است؟
57
00:04:35,375 --> 00:04:38,675
من سپهسالارِ کودورم
اگر خوب است
58
00:04:40,280 --> 00:04:44,729
پس چرا دل به وسوسهای میسپارم که
خیالِ هولانگیزش موی بر اندامم راست میکند
59
00:04:45,918 --> 00:04:50,583
و قلبی چنین استوار را وامیدارد که
به خلافِ سرشتِ خویش
60
00:04:51,791 --> 00:04:55,318
ترسهای رویارو کجا
!و خیالهای هولناک کجا
61
00:04:56,596 --> 00:04:59,475
اندیشهام که در آن جنایت هنوز
جز نقشِ خیالی نیست
62
00:04:59,565 --> 00:05:01,272
چنان چهارستونِ تنم را میلرزاند
63
00:05:02,401 --> 00:05:07,009
که دست به کار شدن را
همچون خیالی نقش بر آب میکند
64
00:05:09,275 --> 00:05:13,849
بخت اگر خواهد مرا پادشاهی دهد
مرا پی کوششِ من تاج بر سر تواند نهاد
65
00:05:14,948 --> 00:05:20,068
!هرچه بادا باد
گذار زمان بر سختترین روز است
66
00:05:26,660 --> 00:05:30,324
در روز پیروزی مرا با ایشان دیدار افتاد
و مرا خبر است بیچند و چون
67
00:05:30,430 --> 00:05:34,378
که ایشان را دانشیست از آدمیان بیش
68
00:05:34,500 --> 00:05:39,108
آنگاه که در آتش اشتیاق میسوختم که
از ایشان بیشتر پرسوجو کنم
69
00:05:39,205 --> 00:05:43,984
و در هوا ناپدید. همچنان که از این ماجرا
در شگفت فرو مانده بودم، پیکهای پادشاه
70
00:05:44,076 --> 00:05:48,855
در رسیدند و همگان مرا به نام
سپهسالارِ کودور درود فرستادند
71
00:05:48,948 --> 00:05:52,976
به همان لقبی که پیش از آن
این خواهران جادو مرا درود گفته بودند
72
00:05:53,085 --> 00:05:58,353
و آنگاه با اشارت به آنچه خواهد آمد
:چنین گفتند
73
00:05:59,258 --> 00:06:03,946
نیک آن دیدم تا این را با تو در میان گذارم
با تو عزیزترین شریکم در بزرگی
74
00:06:04,063 --> 00:06:07,727
تا بدانی تو را چه بزرگیای نوید دادهاند
و به سببِ بیخبری
75
00:06:07,833 --> 00:06:10,541
از شادمانی آن بیبهره نمانی
76
00:06:10,636 --> 00:06:13,162
این را در دل بدار و خدانگهدار
77
00:06:19,111 --> 00:06:21,455
تویی سپهسالارِ گلامز و کودور
78
00:06:22,348 --> 00:06:24,749
و همان خواهی شد که تو را نوید دادهاند
79
00:06:26,453 --> 00:06:28,649
اما از نهادِ تو بیم دارم
80
00:06:28,755 --> 00:06:32,703
که چندان سرشار از شیرِ مهربانی انسانی است
که دور است راه میانبر را در پیش گیرد
81
00:06:32,825 --> 00:06:35,897
تو خواهان بزرگی هستی
و از بلندپروازی نیز بهرهوری
82
00:06:35,995 --> 00:06:38,760
اما نه از آن شرارتی که
همراهِ آن میباید
83
00:06:39,700 --> 00:06:43,159
آنچه را که سخت خواهانی
پارسایانه خواهانی
84
00:06:43,270 --> 00:06:45,830
بازی نادرست نخواهی
اما بُرد نادرست را خواهانی
85
00:06:46,573 --> 00:06:48,496
تو آن چیزی را خواهانی
ای سپهسالار بزرگ گلامز
86
00:06:48,542 --> 00:06:50,590
که فریاد میدارد «چنین کن
«تا که من از آنِ تو باشم
87
00:06:50,676 --> 00:06:55,341
و آن ترسی که تو را از کار بازمیدارد
و بر میلت چیرگی دارد
88
00:06:56,515 --> 00:06:58,131
بشتاب و اینجا بیا
89
00:06:58,250 --> 00:07:02,551
تا شور و شرِ خویش را در گوش تو ریزم
و با جسارتِ زبانم گوشمال دهم
90
00:07:02,655 --> 00:07:04,931
هر آن چیزی را که تو را
از آن حلقهی زرین دور میدارد
91
00:07:05,025 --> 00:07:08,973
همان حلقهی زرینی که گویی دستِ سرنوشت
و یاریِ عالمِ غیب بر سر تو نهاده است
92
00:07:09,095 --> 00:07:11,735
چه خبرها؟ -
پادشاه امشب به اینجا میآید -
93
00:07:11,831 --> 00:07:15,643
سرورت با او نیست؟ اگر چنین میبود
خبر میداد تا آماده شویم
94
00:07:15,735 --> 00:07:19,251
خبر درست است. سپهسالارِ ما در راه است
یکی از همرَدِگان من خود را
95
00:07:19,371 --> 00:07:22,830
و یک نفس تاخته تا پیام او را برساند
96
00:07:22,943 --> 00:07:26,015
گرامیاش دارید
که خبرهای بزرگ آورده است
97
00:07:30,416 --> 00:07:35,525
غَراب را چه آوای خراشیدهای ست آنگاه که
در آمدنِ شوم انجامِ دانكن را آواز میدهد
98
00:07:37,656 --> 00:07:39,488
بشتابید ای ارواح
99
00:07:39,593 --> 00:07:44,019
!پاسدارِ اندیشههای مرگبار
هم اینجا مرا از زنانگیام تهی کنی
100
00:07:44,130 --> 00:07:48,397
و سراپا بیآکنید از هولناکترین سنگدلی
101
00:07:48,501 --> 00:07:53,439
خونم را سنگینمایه كنید
و راه و روزنِ هر نرمدلی را بربندید
102
00:07:53,540 --> 00:07:56,453
تا هیچ عذاب وجدانی
103
00:07:56,543 --> 00:08:00,571
عزمِ مرگبارم را نلرزاند
و با خود به آشتی نکشاند
104
00:08:00,680 --> 00:08:04,560
ای کارسازانِ جنایت، هرجا که چشم به راهِ
شرارتهای طبیعت نشستهاید
105
00:08:04,650 --> 00:08:08,416
با تنهای ناپیدایتان به پستانهای من درآیید
!و شیرم را به صفرا بدل كنید
106
00:08:08,521 --> 00:08:11,195
فراز آی، ای شبِ تار و خود را
در سیاهترین دودِ دوزخ فرو پوش
107
00:08:11,290 --> 00:08:13,395
تا کاردِ بُرایِم نبیند
آن زخمی را که میزند
108
00:08:13,493 --> 00:08:18,090
و آسمان از گوشهی پردهی تاریکیام ننگرد
و فریاد برندارد که
109
00:08:27,040 --> 00:08:28,599
دلبندم
110
00:08:30,610 --> 00:08:33,739
!سپهسالارِ بزرگِ گلامز
!سپهسالارِ ارجمندِ کودور
111
00:08:34,848 --> 00:08:37,738
ای بزرگتر از این دو
!با مبارکبادهای آینده
112
00:08:37,850 --> 00:08:41,127
نامههایت چه مرا از این عالمِ بیخبریِ
اكنونی بیرون کشید
113
00:08:41,220 --> 00:08:44,019
و نویدِ آینده داد
114
00:08:47,093 --> 00:08:48,709
دانکن امشب به اینجا میآید
115
00:08:49,461 --> 00:08:51,202
کِی میرود؟
116
00:08:51,298 --> 00:08:53,096
فردا، چنانکه عزمِ اوست
117
00:08:54,433 --> 00:08:57,198
!فردایی که خورشید هرگز نخواهد دید
118
00:08:59,438 --> 00:09:02,715
سپهسلارِ من، چهرهات کتابی را میماند که
از آن چیزهای شگفت خوانده میشود
119
00:09:02,808 --> 00:09:06,142
برای فریفتنِ زمانه همرنگِ زمانه شو
به چشم و دست و زبان خوشامدگوی باش
120
00:09:06,245 --> 00:09:09,522
چون گُل بیآزار بنمای
121
00:09:09,615 --> 00:09:11,743
اما ماری باش در زیر آن
122
00:09:11,851 --> 00:09:15,765
کارِ آن کَس را که در راه است
میباید ساخت
123
00:09:15,855 --> 00:09:19,826
کارِ کارگرانِ امشب را
به كفِ من واگذار
124
00:09:19,925 --> 00:09:21,757
که همهی شبان و روزانِ آیندهمان را
قدرت و سروریِ مطلقِ شاهانه
125
00:09:21,861 --> 00:09:23,454
دنبالهی سخن را
به وقتِ دیگر بگذاریم
126
00:09:24,663 --> 00:09:26,404
گشادهرو باش و بس
127
00:09:26,498 --> 00:09:30,435
تُرُشرویی نشانهی ترس است
دیگر کارها را به من واگذار
128
00:10:16,783 --> 00:10:18,820
!هان، هان، بانوی میزبان گرانمایهی ما
129
00:10:18,918 --> 00:10:21,228
ما را به خاطر زحمتی که میبریم شکر گویید
130
00:10:21,320 --> 00:10:25,132
همهی خدمتگزاریهای ما یکایک
اگر دو چندان و ده چندان نیز میشد
131
00:10:25,225 --> 00:10:29,287
در برابر آن همه سرفرازیها که شهریار
سرای ما را از آن سرشار کرده است
132
00:10:29,395 --> 00:10:33,161
چه ناچیز و بیرنگ میبود
به سبب آن شرفها که در گذشته
133
00:10:33,265 --> 00:10:37,361
بر ما ارزانی داشتهاید و آنچه به تازگی
بر آنها انباشتهاید، همیشه دعاگوی درگاه
134
00:10:38,103 --> 00:10:41,710
کجاست سپهسالارِ کودور؟
ما امشب را مهمان توییم
135
00:10:41,808 --> 00:10:45,950
بندگانت خود را و همه دار و ندار خود را
سپردهای میدانند از آنِ شهریار
136
00:10:46,045 --> 00:10:50,016
تا هرگاه رایِ عالی قرار گیرد
آنچه شما را ست به خدمت بازفرستند
137
00:10:50,115 --> 00:10:51,788
دستتان را به من دهید
138
00:10:53,018 --> 00:10:55,214
و مرا نزد میزبانم برید
139
00:11:10,303 --> 00:11:13,523
اگر این کار به یکباره شدنی بود
و به انجام میرسید
140
00:11:15,108 --> 00:11:17,327
اگر این خونریزی پیآمدِ دلخواه
را به بار میآورد
141
00:11:18,510 --> 00:11:23,653
و با پایان کار او
کامروایی به بار میآمد
142
00:11:23,750 --> 00:11:26,185
هرچه زودتر بهتر میبود
143
00:11:26,285 --> 00:11:30,199
اگر کار همین یک ضربت میبود
و به آن پایان میگرفت
144
00:11:30,290 --> 00:11:34,841
همینجا، آری همینجا
بر روی همین کرانه و پایانِ زمان
145
00:11:34,960 --> 00:11:37,759
تمامی آخرت را با آن سودا میکردم
146
00:11:40,300 --> 00:11:43,338
اما چنین کارها را
همینجا نیز داوریای هست
147
00:11:43,435 --> 00:11:47,247
آنکه سرمشقِ خونریزی دهد
همان سرمشق روزی گریبان او را گیرد
148
00:11:47,340 --> 00:11:50,833
و وی را به همان بلا دچار کند
کفِ یکسانبخشِ داد
149
00:11:50,943 --> 00:11:54,675
جامِ شرابی را که به زهر آلودهایم
به کاممان میریزد
150
00:11:54,780 --> 00:11:58,546
:او اینجا از دو جهت آسوده خاطر است
نخست از این جهت که من خویشاوند اویم و رعیت او
151
00:11:59,753 --> 00:12:02,973
که هر دو نسبت را چنین کاری نشاید
دو دیگر آنکه، میزبانِ اویم
152
00:12:03,088 --> 00:12:06,001
که میباید در به روی آنکه
خیالِ کشتناش را دارد بربندد
153
00:12:07,326 --> 00:12:09,556
نه آنکه خود کارد(چاقو) به روی او بگشاید
154
00:12:10,363 --> 00:12:13,640
جز اینها، این دانکن قدرتش را
با چنان نرمی به کار برده
155
00:12:15,635 --> 00:12:19,208
و در مقام والای خویش چنان به پاکدامنی
زیسته که نیکخوییهای وی
156
00:12:19,305 --> 00:12:23,458
همچون فرشتگان به زبانِ صور
از این کار شومِ شگرف، از ستاندنِ جانش
157
00:12:23,575 --> 00:12:27,489
و رحم، همچون نوزادی عریان
سوار بر گردهی تندباد
158
00:12:27,580 --> 00:12:31,528
یا بر بالِ کروبیانِ آسمان
یا بر پشتِ پیکهای ناپیدای هوا
159
00:12:31,650 --> 00:12:35,257
این کردهی هولناک را
چنان در هر چشمی خواهند دمید
160
00:12:35,355 --> 00:12:37,995
که باد در اشک غرقه شود
161
00:12:38,891 --> 00:12:42,350
مرا مهمیزی نیست تا به پهلوی عزمِ خویش
فرو کوبم، اما بلندپروازی پَرانی هست
162
00:12:43,530 --> 00:12:46,261
که چنان بلند بر زین میپرد که
از دیگر سو به سر درمیغلتد
163
00:12:46,365 --> 00:12:48,493
شامش را دارد تمام میکند
اما چرا از تالار بیرون آمدی؟
164
00:12:48,600 --> 00:12:50,762
سراغ مرا گرفته است؟ -
نمیدانستی؟ -
165
00:12:50,870 --> 00:12:54,443
در این کار بیش از این پیش نخواهیم رفت
او تازه مرا جاه بخشیده
166
00:12:54,540 --> 00:12:57,999
و مردم از هر گروهی مرا به زیورِ زرینِ
رای نیکوی خویش آراستهاند
167
00:12:58,110 --> 00:13:01,603
که تا در اوج درخشندگیاند میباید
به خود زد نه آنکه چنین زود دورشان افکند
168
00:13:02,481 --> 00:13:05,906
کجا شد آن ردای امیدی که خود را در آن پیچیده بودی؟
نکند امیدت از سرمستی به
169
00:13:06,018 --> 00:13:09,295
و اکنون چشم گشوده تا رنگ و رو باخته
در پیِ بیپرواییهای خود
170
00:13:09,388 --> 00:13:12,028
از این پس عشق تو را نیز به خود
همچنین خواهم شمرد
171
00:13:12,125 --> 00:13:15,038
تو را چه بیمی ست از آنکه در کردار
و دل به دریا زدن همان باشی که در
172
00:13:15,128 --> 00:13:17,597
تو هم خواهان داشتن آن چیزی که
ارجش میگذاری و زیبِ زندگیاش میشماری
173
00:13:17,696 --> 00:13:21,303
و هم گرامی داشتنِ ترس خویش
و با ترس روزگار گذاشتن
174
00:13:21,400 --> 00:13:23,209
من دلِ آنچه را که از دستِ
مرد برمیآید، دارم. اما
175
00:13:23,250 --> 00:13:24,957
آنکه دلِ بالاتر از آن را داشته باشد
مرد نیست
176
00:13:25,038 --> 00:13:27,985
پس کدام جانوری بود که تو را واداشت
تا این ماجرا را با من در میان گذاری؟
177
00:13:28,073 --> 00:13:30,201
اگر دلِ آن را داشته باشی، مَردی
178
00:13:30,310 --> 00:13:33,610
و هرچه خود را بالاتر از آنچه بخواهی
که هستی میباید هرچه مردتر باشی
179
00:13:33,713 --> 00:13:37,172
آنگاه به زمان سازگار بود نه مکان
و تو میخواستی هر دو را سازگار کنی
180
00:13:37,283 --> 00:13:40,412
اما آنها اکنون سرِ سازگاری دارند
و همین سازگاریشان است که تو را
181
00:13:40,520 --> 00:13:43,706
من بچه به پستان گرفتهام و میدانم
که چه حالی دارد عشق به کودکی که
182
00:13:43,823 --> 00:13:47,043
اما من اگر همچنان که تو در این کار
سوگند خوردهای، سوگند خورده بودم
183
00:13:47,160 --> 00:13:48,628
که دمار از روزگارش برآورم
پستان از میان لثههای
184
00:13:48,676 --> 00:13:50,235
بیدندانش بیرون میکشیدم
و مغزش را در هم میکوفتم
185
00:13:50,330 --> 00:13:52,435
اگر نتوانستیم چه؟ -
ما نتوانیم؟ -
186
00:13:52,531 --> 00:13:56,104
تو کمر به این کار ببند
تا ببینی که میتوانیم
187
00:13:56,201 --> 00:13:57,942
چون دانکن به خواب رود
188
00:13:58,036 --> 00:14:02,576
با دو پردهدارش چنان شرابخواری و
نوشانوشی به راه اندازم
189
00:14:02,675 --> 00:14:05,315
که هوش، این پاسدارِ مغز
در سرشان بخار شود
190
00:14:05,410 --> 00:14:07,401
و خانهی خِرَدشان شیشهای خالی
191
00:14:07,513 --> 00:14:10,608
آنگاه که تَنِ شرابآکندهشان مُردهوار
در خوابی خوکانه فرو رود
192
00:14:10,716 --> 00:14:13,276
من و تو با آن دانکنِ بینگهبان
جه نتوانیم کرد؟
193
00:14:13,385 --> 00:14:15,456
و بر آن افسرانی که اسفنجوار
هرچه توانستهاند شراب در خود کشیدهاند
194
00:14:15,555 --> 00:14:17,353
چه تهمتها که نتوانیم نهاد؟
آنانند که میباید بارِ گرانِ این جنایتِ
195
00:14:17,456 --> 00:14:19,493
جز پسر مَزای
196
00:14:19,591 --> 00:14:22,800
که سرشتِ ناترس را جز نرینه آوردن نشاید
197
00:14:22,895 --> 00:14:26,263
چون آن دو نگهبانِ خوابزده را
خونآلود کنیم
198
00:14:26,365 --> 00:14:29,642
و خنجرهای خودشان را به کار گیریم
آیا همه نخواهند گفت که این کار
199
00:14:29,735 --> 00:14:33,046
چه کسی جز این باور تواند کرد
چون فریادِ ما بر مرگ او به آسمان رود؟
200
00:14:33,573 --> 00:14:38,022
من آمادهام و اندام به اندامم را
همچون زه کمان از پیِ این كارِ گران میکشم
201
00:14:38,143 --> 00:14:43,775
برو و با فریباترین نمایش
بر زمانه بخند
202
00:14:44,416 --> 00:14:47,750
چهرهِ دروغین میباید نهان کند
آنچه را که قلبِ دروغزن میداند
203
00:14:55,093 --> 00:14:58,040
دیشب آن سه خواهرِ جادو را
به خواب دیدم
204
00:14:59,331 --> 00:15:01,641
همانان که با شما حقیقتی را
در میان گذاشتند
205
00:15:01,733 --> 00:15:05,101
من دیگر به ایشان نمیاندیشم
با این همه
206
00:15:05,205 --> 00:15:08,448
ساعتی را به سخن گفتنی در آن باره
صرف توانیم کرد
207
00:15:08,540 --> 00:15:11,908
اگر شما فرصتی عنایت کنید -
هرگاه که برای شما زحمتی نباشد -
208
00:15:12,311 --> 00:15:14,587
اگر به هنگام خشنودی خاطر مرا بجویید
209
00:15:14,680 --> 00:15:19,015
بر شرفِ شما خواهد افزود
210
00:15:19,118 --> 00:15:23,715
اگر پر شرفم خواهد افزود
و چیزی از آن نخواهد کاست
211
00:15:23,823 --> 00:15:27,885
و وجدانم آسوده و پیمان وفاداریم نیالوده میماند
چرا دربارهی آن رأی نزنیم؟
212
00:15:28,293 --> 00:15:31,331
!در این میان، خوش بیاسایید
213
00:15:31,965 --> 00:15:35,299
سپاس، سرور، شما نیز همچنین
214
00:15:55,388 --> 00:15:57,436
این چیست؟
خنجریست پیش چشمم
215
00:15:59,558 --> 00:16:01,993
دستهاش به جانب دستم
216
00:16:03,161 --> 00:16:04,356
بیا
217
00:16:05,265 --> 00:16:07,063
به چنگم درآ
218
00:16:10,770 --> 00:16:12,454
به چنگم نیستی
219
00:16:13,205 --> 00:16:14,912
آه، ای رویای شوم
220
00:16:15,008 --> 00:16:18,524
به چشم در میآیی
اما به چنگ نه؟
221
00:16:21,780 --> 00:16:24,454
یا خنجری خیالینی
222
00:16:24,550 --> 00:16:28,373
آفریدهای دروغین
زادهی ذهنی تبزده؟
223
00:16:29,121 --> 00:16:32,546
اما هنوز میبینمت، به شکل، همانگونه
بساویدنی که این یک که از کمر برمیکشم
224
00:16:32,658 --> 00:16:35,992
تو مرا به همان راهی رهنمایی
که رهسپارش بودم
225
00:16:36,095 --> 00:16:38,405
و به همان سلاحی که دست به کارَش
226
00:16:38,498 --> 00:16:41,320
نمیدانم چشمانم فریبِ دیگر حسهایم را
میخورند
227
00:16:41,433 --> 00:16:44,039
یا از همهی آنها بیدارترند
:هنوز میبینمت
228
00:16:44,136 --> 00:16:46,605
پر تیغ و دستهات چکههای خوب
229
00:16:46,705 --> 00:16:49,265
که پیش از این نبود
نه، چنین چیزی در کار نیست
230
00:16:49,375 --> 00:16:52,413
این آن كارِ خونبار است که خود را
این چنین در پیش چشمانم میآراید
231
00:16:53,145 --> 00:16:55,876
اکنون بر روی نیمی از جهان
طبیعت مُردهوار خفته است
232
00:16:55,981 --> 00:16:58,780
و رؤیاهای شریر در پی آزار خواب
در پرده آرمیدهاند
233
00:16:58,885 --> 00:17:00,558
اکنون جادویی، هِکات
(ماده، ایزد اساطیر یونان سرکردهی جاودان)
234
00:17:00,590 --> 00:17:02,513
خداوندِ مُردهرنگِ جاودان را
نیاز به درگاه میآورد
235
00:17:02,588 --> 00:17:05,603
جنایتِ تکیدهاستخوان به ندای دیدهبانش
گرگ، که زوزهی وی ساعتِ اوست
236
00:17:05,725 --> 00:17:09,093
نرم نرم، شبحآسا، همچون
تارکوئینِ زناکار، با شلنگهای
(آخرین پادشاه رُم)
237
00:17:09,195 --> 00:17:12,449
به سوی خیالی که در سر دارد
گام برمیدارد
238
00:17:12,565 --> 00:17:16,058
تو نیز مشنو که گامهایم به کدام سو روانند
مباد که سنگهایت زبان به یاوه درآیی
239
00:17:16,168 --> 00:17:19,570
بگشایند و بگویند به کجایم و این دهشت
را که در خور این ساعت است
240
00:17:19,671 --> 00:17:22,493
از آن بزدایند. اما تا من همچنان
لاف میزنم، او زنده است
241
00:17:22,608 --> 00:17:25,430
گرمای کار از سرمای سخن
سردی میگیرد
242
00:17:25,545 --> 00:17:27,946
میروم و میکنم
صدای زنگ مرا میخواند
243
00:17:28,046 --> 00:17:30,231
اما تو، ای دانکن، بدان گوش مدار
که این آن صدای ناقوس
244
00:17:30,265 --> 00:17:32,211
عزاییست که تو را به بهشت
میخواند یا به دوزخ
245
00:17:32,651 --> 00:17:35,325
آنچه ایشان را مست کرده
مرا جسارت بخشیده است
246
00:17:35,420 --> 00:17:37,548
آنچه ایشان را فروخوابانده
مرا برافروخته است
247
00:17:38,323 --> 00:17:39,427
!هان
248
00:17:40,693 --> 00:17:42,070
!خاموش
249
00:17:42,761 --> 00:17:45,708
نالهی جغد بود
نالهی آن جارچی شوم
250
00:17:45,798 --> 00:17:48,438
که سردترین «شب به خیر» را میگوید
251
00:17:50,570 --> 00:17:53,335
او در کار است. درها گشودهاند
و خادمانِ سیاهمستِ سرای خرناسکشان
252
00:17:53,438 --> 00:17:56,271
بر وظیفهی خویش خنده میزنند
در جامشان چنان دارویی کردهام
253
00:17:56,375 --> 00:17:59,288
که مرگ و زندگی بر سرِ زندگی
یا مُردگیشان در کشاکشاند
254
00:17:59,378 --> 00:18:01,085
!کیست؟ چیست؟ های
255
00:18:02,315 --> 00:18:05,137
وای! ترسم از آن است که بیدار شده باشند
و کار به انجام نرسیده باشد
256
00:18:05,250 --> 00:18:06,752
آنچه نقشهمان را بر آب میکند
آن است که به قصدِ
257
00:18:06,797 --> 00:18:08,333
کشتار دست به کار شده باشیم
و کار به انجام نرسد
258
00:18:09,055 --> 00:18:12,025
آری! خنجرهاشان را آماده گذاشتم
نمیشود نیافته باشدِشان
259
00:18:12,125 --> 00:18:15,368
اگر در خواب به پدرم نمیمانست
خود این کار را میکردم
260
00:18:15,460 --> 00:18:17,326
!شوهرم
261
00:18:32,678 --> 00:18:34,294
...کار را تمام کردم
262
00:18:35,348 --> 00:18:36,577
صدایی نشنیدی؟
263
00:18:36,681 --> 00:18:38,456
نالهی جغد را شنیدم
و فریاد زنجرهها را
264
00:18:38,550 --> 00:18:40,109
چیزی گفتی؟
265
00:18:40,218 --> 00:18:41,754
وقتی پایین میآمدم؟ -
آری -
266
00:18:49,228 --> 00:18:51,151
در اتاق دومین که خوابیده است؟ -
دانلبین -
267
00:18:51,263 --> 00:18:54,142
!چه منظرهی غم انگیزی -
!چه حرف ابلهانهای! کدام منظرهی غم انگیز -
268
00:18:54,233 --> 00:18:57,510
یکی در خواب خندید
«!دیگری فریاد زد «جنایت
269
00:18:57,603 --> 00:19:00,402
چنان که یکدیگر را از خواب پراندند
و دعایی خواندند
270
00:19:00,505 --> 00:19:03,964
«!یکی فریاد زد، «خداوندا، ما را بیامرز
و دیگری گفت، «آمین!». گویی مرا دیده بودند
271
00:19:04,075 --> 00:19:07,238
وحشتشان به گوشم رسید
و مرا یارای آمین گفتن نبود
272
00:19:07,345 --> 00:19:08,574
این همه سخت در اندیشهی آن مباش
273
00:19:08,680 --> 00:19:10,751
اما چرا آمین بر زبانم نیامد؟
274
00:19:10,850 --> 00:19:14,002
بر زبان منی که بیش از همه نیازمندِ آمرزش بودم
آمین» در گلویم فروماند»
275
00:19:14,120 --> 00:19:18,216
:به گمانم صدایی شنیدم که فریاد میزد
دیگر مخسبید که مکبث دست به خون
276
00:19:18,323 --> 00:19:21,532
خوابِ بیگناه! خوابی که آستین پارهی
محنت را رفو میکند
277
00:19:21,626 --> 00:19:24,755
خوابی که مرگِ زندگیِ هر روزه است و
شویندهی زحمتِ زندگی
278
00:19:24,863 --> 00:19:27,867
دوم خوراکی که طبیعتِ بزرگ میدهد و
بهین خورش در بزمِ زندگی
279
00:19:27,966 --> 00:19:30,913
:باز به همهی اهل خانه فریاد برداشت
!دیگر مخسبید
280
00:19:31,003 --> 00:19:35,600
گلامز خونِ خواب را ریخته است
پس کودور دیگر روی خواب را
281
00:19:35,708 --> 00:19:39,133
!مکبث دیگر روی خواب را نخواهد دید -
که بود که چنین فریاد کرد؟ -
282
00:19:39,245 --> 00:19:42,761
با چنین اندیشههای دیوانهوار
جانِ نازنینِ خود را تباه مکن
283
00:19:42,881 --> 00:19:45,680
برو، آبی بیاب و این شاهدِ ناپاک
را از دستانت بشوی
284
00:19:45,785 --> 00:19:48,698
این خنجرها را چرا از آنجا آوردی؟
اینها باید از آنجا باشند
285
00:19:48,788 --> 00:19:50,916
آنها را ببر و خادمانِ خفته را
به خون بیالای
286
00:19:51,023 --> 00:19:55,711
دیگر نخواهم رفت
از اندیشیدن به آنچه کردهام بیمناكم
287
00:19:55,828 --> 00:19:59,526
تا چه رسد به دوباره دیدنش -
!ای سستنهاد -
288
00:19:59,631 --> 00:20:03,568
خنجرها به من بده
خفتگان و مردگان نقشِ بر دیوارند
289
00:20:03,668 --> 00:20:06,467
کودکانند که از نقشِ شیطان میهراسند
اگر هنوز خون از او برود
290
00:20:06,571 --> 00:20:10,326
با آن روی خادمان را گلگون خواهم کرد
زیرا این گناه باید دامنگیر ایشان شود
291
00:20:11,410 --> 00:20:13,094
این در کوفتن از کجاست؟
292
00:20:13,913 --> 00:20:16,678
مرا چه میشود که
هر صدایی میهراساندم؟
293
00:20:19,251 --> 00:20:20,924
این دستها چیست؟
294
00:20:22,120 --> 00:20:24,191
آه، که چشمانم را از چشم خانه
بر میکَنَند؟
295
00:20:24,790 --> 00:20:28,044
آیا تمامی اقیانوس بیکرانِ نِپتون
این خون را از دستهایم خواهد شست؟
296
00:20:28,160 --> 00:20:30,595
نه، این دستهای من است که
297
00:20:30,695 --> 00:20:35,565
دریاهای بیشمار را خونرنگ خواهد کرد
و هر سبز را سرخگون
298
00:20:36,701 --> 00:20:40,365
دستهای من نیز همرنگِ دستهای توست
اما شرم دارم که دلی رنگباخته چون دل تو
299
00:20:40,473 --> 00:20:43,966
از درِ جنوبی در میزنند
به اتاقمان برویم
300
00:20:44,075 --> 00:20:47,147
کمی آب رنگِ این کار را از ما خواهد
شست. پس از آن دیگر کارها چه آسان
301
00:20:47,245 --> 00:20:50,317
عزمِ استوار تو را وانهاده است
باز در میزنند
302
00:20:50,415 --> 00:20:53,783
جامهی خوابت را بپوش، مبادا یکباره ما را
بخوانند و ببینند که بیدار بودهایم
303
00:20:53,885 --> 00:20:57,196
اما چنین درمانده غرقهی
اندیشههای خویش مباش
304
00:20:57,290 --> 00:21:01,648
تا کار خود را به یاد نیارم
کاش میتوانستی دانکن را با کوفتنِ در
305
00:21:03,595 --> 00:21:05,336
!از خواب برخیزانی
306
00:21:07,065 --> 00:21:09,341
!چه در زدنی
307
00:21:11,503 --> 00:21:15,918
دروازهبانیِ دوزخ آدم را
استادِ کلیدچرخانی میکند
308
00:21:17,375 --> 00:21:19,753
تو را به جانِ ابلیس بگو که کیستی؟
309
00:21:20,680 --> 00:21:25,846
این لابد دهقانیست که در انتظار
فراوانی محصول ناکام شده و خودش
310
00:21:26,551 --> 00:21:31,751
بفرما تو. چندتا دستمال هم با خودت بیاور
که اینجا باید خیلی عرق بریزی
311
00:21:33,525 --> 00:21:36,438
این دیگر کیست؟
تو را به نامِ آن یکی شیطان، بگو
312
00:21:36,528 --> 00:21:42,206
این لابد كاسب زبانبازی ست که
با هزار قسم كفههای ترازو را
313
00:21:42,300 --> 00:21:45,873
سبک و سنگین میکرده و در راه خدا
کلکهای فراوان زده
314
00:21:45,971 --> 00:21:48,918
اما با زبانبازی نتوانسته
به بهشت برود
315
00:21:49,008 --> 00:21:51,329
بفرما تو، زبان باز
316
00:21:52,678 --> 00:21:54,271
كیست؟
317
00:21:55,313 --> 00:21:58,044
این دیگر یک خیاط انگلیسی ست که
از پارچهی شلوار چسبان فرانسوی
318
00:21:58,150 --> 00:22:01,484
هم کش میرود
بفرما، خیاط
319
00:22:03,488 --> 00:22:07,152
اینجا (با آتش جهنم) میتوانی
اطویت را گرم کنی
320
00:22:08,628 --> 00:22:10,949
!ولكُن نیست
تو دیگر کیستی؟
321
00:22:12,263 --> 00:22:16,291
!اما جهنم که به این سردی نیست
دیگر باید این دربانیِ شیطان را ول کرد
322
00:22:16,401 --> 00:22:19,894
اما باید از هر حرفهای
کسانی را راه بدهم
323
00:22:20,005 --> 00:22:23,441
که از راه هوسبازی
به آتش جاودانی میرسند
324
00:22:23,541 --> 00:22:28,593
!آمدم، آمدم! آمدم، آمدم
325
00:22:34,120 --> 00:22:35,952
خواهش میکنم انعام دربان را
فراموش نکنید
326
00:22:36,055 --> 00:22:38,968
رفیق، مگر شب خیلی دیر به بستر رفتی
که به این دیری هنوز از جا برنخاستهای؟
327
00:22:39,058 --> 00:22:41,220
تا خروس خوان دوم مِیگساری کردیم
328
00:22:41,326 --> 00:22:43,306
و میدانید که مِیخواری مایهی سه چیز
را فراهم میکند
329
00:22:43,428 --> 00:22:45,556
کدام است آن سه چیزی که به ویژه
مِیخواری مایهاش را فراهم میکند؟
330
00:22:45,665 --> 00:22:49,124
عرض کنم، سرخی بینی و
خواب و شاش
331
00:22:49,235 --> 00:22:52,330
شهوت را هم بیدار میکند
و هم (بیدار) نمیکند
332
00:22:52,438 --> 00:22:55,897
یعنی هوس را بیدار میکند
اما آلتِ فعل را میخواباند
333
00:22:56,008 --> 00:23:03,176
بنابراین، میشود گفت که مِیخواریِ زیاد
شهوت را گول میزند
334
00:23:03,281 --> 00:23:05,511
هم سربلندش میکند
هم سرافکنده
335
00:23:05,618 --> 00:23:08,110
و هم روبهراهش میکند
هم از کار افتاده
336
00:23:08,220 --> 00:23:10,655
هم به او دل میدهد
هم توی دلش را خالی میکند
337
00:23:10,755 --> 00:23:13,315
هم بلندش میکند
هم بر زمینش میزند
338
00:23:13,425 --> 00:23:15,735
سرانجام
با زبانبازی به خواب میکشاندش
339
00:23:15,828 --> 00:23:18,081
و همین که خوب گولش زد
ولش میکند و میرود
340
00:23:18,196 --> 00:23:20,267
به گمانم مِیخواری دیشب
باید تو را خوب گول زده باشد
341
00:23:20,365 --> 00:23:21,389
بله
342
00:23:21,500 --> 00:23:24,538
اما من جزای دروغش را كف دستش گذاشتم
به گمانم زورم خیلی به او میچربید
343
00:23:24,636 --> 00:23:26,400
چون هرچند او گاهی لنگِ مرا
میگرفت و بالا میآورد
344
00:23:26,431 --> 00:23:28,149
اما من هم چرخی زدم
و بالا آوردمش و بر زمین زدم
345
00:23:28,240 --> 00:23:30,493
روز به خیر، عالیجناب -
روز هر دو به خیر -
346
00:23:31,076 --> 00:23:33,420
پادشاه برنخاسته است، سپهسالارِ ارجمند؟
347
00:23:36,881 --> 00:23:37,951
هنوز نه
348
00:23:38,050 --> 00:23:40,758
مرا فرموده بود که صبحِ زود
به سراغش روم
349
00:23:42,153 --> 00:23:44,383
آیا شاه امروز از اینجا میرود؟
350
00:23:46,325 --> 00:23:48,214
بله، خود چنین فرموده است
351
00:23:48,326 --> 00:23:50,670
پریشانشبی بود
352
00:23:50,763 --> 00:23:53,585
آنجا که ما خفته بودیم
باد دودهنجهامان را سرنگون کرنا
353
00:23:53,698 --> 00:23:57,999
و میگویند که از آسمان نالههای زار
میآمده است و شیونهای شگفتِ مرگ
354
00:23:58,103 --> 00:24:01,175
و پیشگوییهایی به آواهای ترسناک
از غوغاهای سهمناک
355
00:24:01,273 --> 00:24:04,402
و ماجراهای پرآشوب که تخمشان به تازگی
در زهدانِ زمانهی فاجعهبار کاشته شده
356
00:24:04,510 --> 00:24:07,753
مرغی ناپیدا -نشان شب- همه شب
فغان کرد و آوردهاند که
357
00:24:07,846 --> 00:24:11,658
زمین نیز تب و لرز داشت -
ناخوش شبی بود -
358
00:24:17,655 --> 00:24:20,420
!دیوانگی چه شاهکاری به بار آورده است
359
00:24:21,493 --> 00:24:23,837
كافرانهترین جنایت دست به آستانِ مبارکِ
خداوندگار برده
360
00:24:23,928 --> 00:24:26,602
و گوهر ِجانِ آستان را
361
00:24:26,698 --> 00:24:29,463
از آن ربوده است -
چه میگویی؟ جان؟ -
362
00:24:29,568 --> 00:24:32,458
یعنی پادشاه؟ -
خود به اتاق روید -
363
00:24:32,570 --> 00:24:34,823
و دیده بردوزید بر آن منظری که
هر چشمِ بینا را کور میکند
364
00:24:34,861 --> 00:24:36,295
از من سخن گفتن میخواهید
خود بنگرید
365
00:24:44,283 --> 00:24:48,766
!برخیزید! برخیزید
!زنگ آژیر را بنوازید
366
00:24:49,655 --> 00:24:51,908
!جنایت! خیانت
367
00:24:52,023 --> 00:24:54,253
!بنکو و دانلبین
368
00:24:54,693 --> 00:24:59,108
ملکم! برخیزید! خوابِ ناز
این شکلکِ مرگ را از خود دور کنید
369
00:24:59,198 --> 00:25:03,681
و مرگ را خود، بنگرید! برخیزید
!برخیزید و سیمای قیامت را به چشم ببینید
370
00:25:03,803 --> 00:25:07,945
ملکم! دانلبین! چنان برخیزید که گویی
از گور برخاستهاید و شبحوار گام بردارید
371
00:25:11,443 --> 00:25:14,003
!تا با این هول رویارو شوید
372
00:25:14,313 --> 00:25:17,260
چه شده است که بانگ شیپوری چنین هولناک
خفتگانِ سرای را
373
00:25:17,348 --> 00:25:20,079
به یکجا فرا میخواند؟ بگویید -
بانوی بزرگوار -
374
00:25:20,185 --> 00:25:23,587
چه بگویم که شما را تابِ شنیدنش باشد؟
375
00:25:23,688 --> 00:25:26,760
بازگفتنش در گوش یک زن چه بسا
او را بر جا از پا درآورد
376
00:25:26,858 --> 00:25:28,087
!بنکو
377
00:25:29,728 --> 00:25:33,130
!شهریارمان را کشتهاند -
وای، وای، چه؟ در سرای ما؟ -
378
00:25:33,231 --> 00:25:35,609
هولناک است، هرجا که باشد
379
00:25:36,535 --> 00:25:39,186
دافِ عزیز
حرفت را پس بگیر
380
00:25:39,305 --> 00:25:41,353
و بگو که راست نبود
381
00:25:41,473 --> 00:25:44,238
چه خوش-روزگاری به سر برده بودم
382
00:25:44,343 --> 00:25:47,415
اگر ساعتی پیش از این ماجرا مُرده بودم
زیرا از این دم
383
00:25:47,513 --> 00:25:51,723
دیگر چه سود از زیستن در این جهان فانی
با مرگِ نکونامی و نیکمردی
384
00:25:51,816 --> 00:25:55,127
همه چیز دیگر جز بازیچه نیست
جامِ زندگی به ته رسیده است
385
00:25:55,220 --> 00:25:57,780
و جز درد چه مانده است
که این خُمخانه بدان بنازد
386
00:25:57,890 --> 00:26:01,019
پدرِ تاجدارتان را کشتهاند -
وای، به دست کدام کَس؟ -
387
00:26:01,726 --> 00:26:04,195
گویا نگهبانانِ خوابگاهش
این کار را کردهاند
388
00:26:04,295 --> 00:26:06,969
دستها و چهرههاشان همه
آغشته به خون بود
389
00:26:07,065 --> 00:26:10,911
خنجرهاشان هم، که همچنان خونآلود
بر بالینشان یافتیم
390
00:26:11,003 --> 00:26:14,883
مات و گیج بودند. جان چه کسی را
!به چنین کسانی میشد سپرد
391
00:26:14,973 --> 00:26:18,068
با این همه، پشیمانم از خشمِ خویش
که چرا ایشان را کُشتم
392
00:26:18,176 --> 00:26:20,042
چرا چنین کردی؟
393
00:26:20,145 --> 00:26:23,604
چه کس را یارای آن است که در یک آن
هم بر سرِ عقل باشد و هم حیران
394
00:26:23,715 --> 00:26:26,321
هم آرام و هم خشمگین، هم پایبندِ پیمان
و هم بیطرف؟
395
00:26:26,418 --> 00:26:29,217
یورشِ عشقِ خروشانم
396
00:26:29,320 --> 00:26:31,516
عقلِ درنگکار را از میدان بدر کرد
397
00:26:31,623 --> 00:26:33,694
دانکن آنجا افتاده بود
398
00:26:33,791 --> 00:26:37,000
پوستِ سیمگونش
آغشته به خونِ زرگون
399
00:26:37,095 --> 00:26:40,702
و زخمهای دهان گشودهاش گویی هر یک
دهانهای بود برای فرورفتنِ تباهی در تن
400
00:26:40,798 --> 00:26:43,836
و آنک، قاتلانش، غلتی زده
در رنگهای رنگرزیشان
401
00:26:43,935 --> 00:26:46,973
و خنجرهاشان بیشرمانه آغشته به
خون و خوناب
402
00:26:47,071 --> 00:26:50,473
کیست که او را دلی پر مهر باشد
و آن دل را دلیری نمودنِ مهرِ خویش
403
00:26:50,575 --> 00:26:54,910
و باز دست به کاری نزند
404
00:26:59,550 --> 00:27:01,109
تو اکنون هم پادشاهی
405
00:27:02,888 --> 00:27:06,165
هم سپهسالارِ کودور
هم سپهسالارِ گلامز
406
00:27:06,258 --> 00:27:08,784
همگی، همچنان که آن زنانِ طالعگو
نوید دادند
407
00:27:09,628 --> 00:27:12,780
اما مبادا که برای رسیدن به آن
دست به پلیدترین کارها زده باشی
408
00:27:14,365 --> 00:27:17,881
اما گفتند که
پادشاهی از تو به فرزندانت نخواهد رسید
409
00:27:18,003 --> 00:27:22,031
که من سردودمان و نیای شاهانِ بسیار
خواهم بود
410
00:27:22,140 --> 00:27:24,746
و اگر از دهانشان سخنِ راست بدر میآید
411
00:27:26,210 --> 00:27:28,850
چنانکه گفتههاشان در حقِ تو
چنین درخشان از کار درآمده است
412
00:27:30,281 --> 00:27:32,841
و اگر در حقِ تو نیکی کرده
و حقایق را گفتهاند
413
00:27:32,951 --> 00:27:35,420
چرا نوحهخوانِ سرنوشت من نیز نباشند
414
00:27:35,520 --> 00:27:37,955
و مرا امید نبخشند؟
415
00:27:39,223 --> 00:27:41,203
!اما، بس است. دَم دَرکِش
416
00:27:41,326 --> 00:27:45,832
امشب خوانی شکوهمند گستردهایم، سرورا
درخواست میکنم که شما نیز به ما
417
00:27:45,930 --> 00:27:49,002
فرمان شما را ست، شهریارا
که مرا وظیفهی فرمانبرداری تا ابد
418
00:27:49,100 --> 00:27:51,376
سر بر خطِ فرمان نهاده است
419
00:27:51,470 --> 00:27:54,292
امروز پس از نیمروز قصدِ سواری دارید؟ -
آری، خداوندگار مهربان -
420
00:27:55,740 --> 00:27:57,003
جشنِ ما را از یاد مبرید
421
00:27:57,108 --> 00:27:59,816
خداوندگارا، هرگز
422
00:28:09,220 --> 00:28:11,530
ترس از بنکو سخت در دل ماست
423
00:28:14,325 --> 00:28:16,601
در پادشاهی طبع او چیزی فرمانرواست
424
00:28:17,195 --> 00:28:19,414
که از آن میباید هراسید
425
00:28:20,431 --> 00:28:22,297
و آن دلیری بسیارِ اوست
426
00:28:22,400 --> 00:28:25,438
و با آن پُردلی وی را خِرَدیست
427
00:28:25,536 --> 00:28:27,698
راهنمای دلیری او
به کار کردنِ با پروا
428
00:28:27,805 --> 00:28:30,900
تنها از اوست که بیمی به دل دارم
429
00:28:31,010 --> 00:28:33,866
و فرشتهی نگهبانِ من
سرکوفتخوارِ فرشتهی اوست
430
00:28:33,978 --> 00:28:36,584
چنان که میگویند فرشتهی مارک آنتونی
در برابرِ فرشته قیصر بود
431
00:28:37,048 --> 00:28:40,507
هنگامی که آن خواهران نخست
نامِ شاهی بر من نهادند
432
00:28:40,618 --> 00:28:43,383
بدیشان پرخاش کرد و ایشان را فرمود
تا با او سخن گویند
433
00:28:43,488 --> 00:28:47,994
آنگاه آنان پیشگویانه وی را به نام پدرِ
دودمانی از شاهان درود فرستادند
434
00:28:48,926 --> 00:28:51,361
بر سر من افسری نهادند بیبَر
435
00:28:51,463 --> 00:28:54,535
و در دستم دستوارهای سترون
تا دستی که از تبار من نباشد
436
00:28:54,633 --> 00:28:57,728
آن را از چنگم بدر بَرَد
پسری از من جانشین من نباشد
437
00:28:58,670 --> 00:29:01,708
اگر چنین باشد، پس من در راه فرزندان بنکو
جان خویش را آلودهام
438
00:29:01,806 --> 00:29:06,255
و خون دانکن نازنین را ریختهام
و زهر دژکامی به جام آسایش خویش
439
00:29:06,345 --> 00:29:11,283
تنها برای آنان است که گوهرِ جاویدِ جان خویش را
به كفِ دشمنِ انسان سپردهام؟
440
00:29:11,383 --> 00:29:15,195
تا ایشان را به شاهی رسانم؟
تخمهی بنکو را؟
441
00:29:15,286 --> 00:29:19,587
تا چنین مبادا
ای سرنوشت برخیز
442
00:29:19,690 --> 00:29:22,671
!و با من تا پای مرگ درآویز
443
00:29:36,775 --> 00:29:39,631
دیروز نبود که با هم گفتوگو کردیم؟
444
00:29:39,745 --> 00:29:41,338
همچنان است که شهریار میفرمایند
445
00:29:41,446 --> 00:29:45,326
باری، در گفتههای من درنگیدید؟
446
00:29:46,250 --> 00:29:48,651
بدانید که این او بود که
شما را چنان سیهروز میداشت
447
00:29:48,753 --> 00:29:51,996
و شما گناه آن را به پای مایِ بیگناه مینوشتید
در آخرین گفتوگومان
448
00:29:52,090 --> 00:29:55,424
این نکته را بر شما باز نمودم
نشان به نشان، که چگونه بازیچهی دست
449
00:29:55,526 --> 00:29:58,473
و شما را زیر پا نهاده بودند
و کدام ابزارها در کار بود و کدام دست
450
00:29:58,563 --> 00:30:01,271
و هزار چیز دیگر که هر سبکمغزِ کمخِرَدی
نیز ناگزیر بگوید که
451
00:30:01,365 --> 00:30:04,369
«اینها همه کار بنکو بود»
452
00:30:04,470 --> 00:30:07,565
شما ما را از این آگاهیدید -
چنین کردم و بیش از این -
453
00:30:07,672 --> 00:30:12,030
و بر سر همین نکته است که امروز
گرد آمدهایم. آیا در نهادِ خویش
454
00:30:12,142 --> 00:30:15,840
چندان شکیب میبینید که
از اینها همه درگذرید؟
455
00:30:15,947 --> 00:30:19,884
آیا چنان انجیلپرستید
که با این همه ستم
456
00:30:19,984 --> 00:30:24,285
این بزرگوار و فرزندانش
را دعای خیر گویید؟
457
00:30:24,387 --> 00:30:25,946
من مَردم
458
00:30:27,090 --> 00:30:29,912
های، در دفترِ آمار شما نیز مَرد بشمارید
459
00:30:30,027 --> 00:30:34,453
چنانکه سگان تازی و شکاری
و دو-نژاد و بدنژاد و گرگزاد
460
00:30:34,564 --> 00:30:38,569
نیز همه سگ به شمارند. اما در دفترِ بها
461
00:30:38,669 --> 00:30:43,220
حسابی دیگر است چُست و سست را
پرهوش را، خانهها و شکاری را
462
00:30:43,340 --> 00:30:47,607
و هر یکی را، بر حسبِ بهرهای که
دستِ بخشندهی طبیعت در نهادش
463
00:30:47,712 --> 00:30:51,717
نهاده است، در همان سیاههای که
نام همگان را یکسان در آن مینویسند
464
00:30:51,815 --> 00:30:55,456
چیزی میافزایند
همینگونه بر نام مردان
465
00:30:55,552 --> 00:30:58,886
و اما، اگر شما را نیز در دفترِ مردانگی
جاییست و نه پستترین جا
466
00:30:58,989 --> 00:31:03,620
بگویید تا من با دلتان از کاری دم زنم
که به انجام رساندنش
467
00:31:03,727 --> 00:31:06,890
دشمنتان را از میان برمیدارد
468
00:31:06,997 --> 00:31:09,637
و شما را در دل و جان ما مینشاند
469
00:31:09,734 --> 00:31:14,217
همان دشمنی که زندگانیش
مایهی ناخوشی ماست
470
00:31:15,472 --> 00:31:17,998
و مرگش سرمایهی خوشی
471
00:31:18,109 --> 00:31:20,157
سرورا
472
00:31:21,412 --> 00:31:24,302
کژرفتاریها و ستمگریهای جهان
چنان جانم را به لب رسانده
473
00:31:24,414 --> 00:31:28,476
که مرا از درافتادن با آن باکی نیست
474
00:31:28,585 --> 00:31:33,193
و من نیز از شوربختیها چنان فرسودهام
و با بخت چنان دست به گریبان
475
00:31:33,290 --> 00:31:37,170
که آمادهام زندگی را در هر ماجرایی
به خطر اندازم که یا بهبودش بخشم
476
00:31:38,995 --> 00:31:41,100
بدانید که بنکو دشمن شما بود
477
00:31:41,932 --> 00:31:44,310
چنین است -
چنانکه دشمنِ من نیز -
478
00:31:46,770 --> 00:31:49,046
و چنان دشمنِ جانی
479
00:31:49,139 --> 00:31:53,167
که هر دم از زندگانیش
تیغیست بر رگ من
480
00:31:54,044 --> 00:31:57,560
و گرچه مرا توانایی آن هست که
به چنگال قدرت خویش او را از پیشِ چشم
481
00:31:57,682 --> 00:32:00,811
و ارادهی خویش را آشکارا بر این کار بگمارم
اما پاسِ خاطرِ تنی چند را
482
00:32:00,917 --> 00:32:05,218
که دوستان من و اویند، چنین نمیبایدَم کرد
که مهرشان را از کف نمیتوانم داد
483
00:32:05,322 --> 00:32:09,418
بلکه بر مرگ همان کَس که خود
از پایش درافکندهام زاری میبایدَم کرد
484
00:32:09,527 --> 00:32:13,475
و از اینروست که به یاری شما دل بستهام
485
00:32:13,597 --> 00:32:16,635
تا به چند دلیل بیچون و چند
کار را از چشم مردم پوشیده دارم
486
00:32:16,734 --> 00:32:20,318
خداوندگارا، گوش به فرمانم
487
00:32:21,905 --> 00:32:23,498
بنکو
488
00:32:26,544 --> 00:32:29,730
اگر روانت در طلبِ پرواز به بهشت است
489
00:32:29,847 --> 00:32:32,646
میباید هم امشب طلبکار شود
490
00:32:35,819 --> 00:32:41,690
کامروا گشتن اما به ناخرسندی
یعنی همه چیز را دادن و هیچ نیافتن
491
00:32:42,994 --> 00:32:45,702
دل به مرگ سپردن به که نابود کردن
492
00:32:45,795 --> 00:32:48,890
و در لذتِ پر بیم به سر بردن
493
00:32:48,999 --> 00:32:52,492
خداوندگارا! چرا گوشه گرفتهاید
و با اندوهبارترین خیالها همنشینید
494
00:32:52,602 --> 00:32:54,309
و به اندیشههایی میپردازید
که میباید با آنانی
495
00:32:54,352 --> 00:32:56,059
که به ایشان میپردازند
از این جهان رفته باشند؟
496
00:32:57,207 --> 00:33:00,336
آنچه را که هیچ چارهای نباشد میباید از یاد برد
آنچه باید بشود شده است
497
00:33:00,444 --> 00:33:04,381
ما مار را زخم زدهایم
اما نکشتهایمَش
498
00:33:05,182 --> 00:33:07,230
آن زخم باز به هم برخواهد آمد
و او باز همان خواهد بود که بود
499
00:33:07,350 --> 00:33:11,412
و همان دندان همچنان در کمینِ
شرارتِ ناتوانمان خواهد نشست
500
00:33:12,189 --> 00:33:14,954
اما بند بندِ هستی از هم گسسته باد
!و هر دو جهان در هم شکسته باد
501
00:33:15,059 --> 00:33:18,154
تا چند نان خوردن با هراس
و خفتن با عذابِ این رؤیاهای شوم
502
00:33:18,262 --> 00:33:21,357
که شبانگاه میلرزانندمان
پیوستن به کاروان رفتگان
503
00:33:21,464 --> 00:33:25,128
و به آنان که در طلبِ آسودگی خویش
به مُلکِ آسایش روانهشان کردیم
504
00:33:25,235 --> 00:33:26,851
شکنجهی جان در آسیمگیِ بیپایان
دانکن در گور خویش
505
00:33:26,877 --> 00:33:28,345
خفته است! چه خوش خوابی
از پی تبِ پرتابِ زندگی
506
00:33:28,439 --> 00:33:32,194
خیانت آنچه میتوانست کرد
دیگر نه پولاد در وی کارگر است
507
00:33:32,309 --> 00:33:35,347
نه زهر، نه بدخواهی خودی
نه لشکرِ بیگانه. هیچ چیز
508
00:33:35,445 --> 00:33:37,971
آرام باش، خداوندگار من
این چهرهی دژم را خرم کن
509
00:33:38,082 --> 00:33:40,244
امشب را در میان میهمانان خویش
خندان و خوشرو باش
510
00:33:40,350 --> 00:33:43,115
چنین خواهم بود، دلبندم
اما تو نیز همچنین پاش
511
00:33:44,554 --> 00:33:46,898
بنکو را از نظر دور مدار
512
00:33:47,324 --> 00:33:50,840
او را به چشم و زبان بسیار ارج گذار
در این روزگارِ خطرخیز
513
00:33:50,960 --> 00:33:54,362
میباید در این جویهای چاپلوسی
گَرد از رخسارِ شرفِ خویش شست
514
00:33:54,464 --> 00:33:58,128
و چهرهها را نقاب دلها کرد
تا پوشیده مانند
515
00:33:58,234 --> 00:34:01,215
از این اندیشهها دست بردار -
آه، همسر عزیزم، سرم کژدمزار است -
516
00:34:01,304 --> 00:34:04,467
میدانی که بنکو و پسرش فلیانس زندهاند
517
00:34:04,574 --> 00:34:07,373
اما طبیعت که ایشان را سندِ جاودانگی
!نداده است
518
00:34:08,179 --> 00:34:11,638
اما تا به چنگِ مایاند
امیدوار باید بود
519
00:34:12,415 --> 00:34:15,942
پس غم مدار
که پیش از آنکه رنجرهی پولکبال
520
00:34:16,052 --> 00:34:18,089
به ندای خدای سیهکارِ جاودان
زنگولهی خمیازهکشِ شب را
521
00:34:18,189 --> 00:34:21,113
با زنجیرهی خوابآور آوایش به صدا درآورد
کاری کرده خواهد شد
522
00:34:21,224 --> 00:34:24,057
که دلها را بلرزاند -
چه خواهد شد؟ -
523
00:34:24,160 --> 00:34:26,356
در پی دانستنش مباش
524
00:34:26,464 --> 00:34:30,583
نازنین
که چون کرده شد بر آن آفرین گویی
525
00:34:32,502 --> 00:34:34,368
بیا، ای شبِ دیدهدوز
526
00:34:34,472 --> 00:34:38,136
و با دستانِ ناپیدای خونآلودت
527
00:34:39,909 --> 00:34:43,220
از هم بگسل آن رشتهی بزرگ زندگی را
!که هراسانم میدارد
528
00:34:45,315 --> 00:34:47,113
روشنایی تیرگی میگیرد
529
00:34:48,219 --> 00:34:51,132
و زاغ به سوی بیشهی زاغستان
بال میکشد
530
00:34:52,322 --> 00:34:55,030
نیکسرشتان روز
از توش و توان رفته فرو میخسبند
531
00:34:55,125 --> 00:34:58,038
و آنگاه سیهکارانِ شب
از پی شکارهای خویش برمیخیزند
532
00:34:58,129 --> 00:35:01,053
از سخنانم در شگفتی
اما آرام باش
533
00:35:03,334 --> 00:35:06,634
آنچه پایهاش بر شر است
به شر نیرو میگیرد
534
00:35:06,737 --> 00:35:08,899
پس، خواهش میکنم، با من بیا
535
00:35:13,910 --> 00:35:17,517
هر یک پایگاهِ خویش را میدانید -
بنشینید -
536
00:35:17,614 --> 00:35:21,221
بر مهتر و کھترتان از دل، درود
ما خود در میان جمع مینشینیم
537
00:35:21,317 --> 00:35:23,991
تا فروتنانه میزبانی کرده باشیم
اما بانوی میزبان بر جایگاه شاهانهی
538
00:35:24,087 --> 00:35:27,159
و به هنگام
از وی خوشامد خواهیم طلبید
539
00:35:27,257 --> 00:35:30,750
سرورم، از جانب من دوستان را همگی
خوشامد گویید که دلم ایشان را خوشامد
540
00:35:33,197 --> 00:35:37,020
ببین که ایشان تو را در پاسخ از دل سپاس
میگویند. هر دو سوی میز برابر
541
00:35:37,134 --> 00:35:39,899
من اینجا در میانه مینشینم
از گفت و خَنْد هیچ فروگذار مکنید
542
00:35:40,004 --> 00:35:42,496
بر گرد میز به زودی
پیمانهای میباید زد
543
00:35:42,605 --> 00:35:46,246
رویت خونین است -
آری، خون بنکوست -
544
00:35:49,914 --> 00:35:54,124
بر روی تو بهتر تا در توی او
کارَش را ساختی؟
545
00:35:54,217 --> 00:35:56,686
گلویش را بریدم
این از او
546
00:35:56,787 --> 00:35:59,097
!آفرین بر بهترینِ گلوبُران
547
00:35:59,189 --> 00:36:01,260
اما چه خوب آن کَس که با فلیانس
همین کرده باشد
548
00:36:01,357 --> 00:36:03,223
اگر تو کرده باشی خوبترینی
549
00:36:03,327 --> 00:36:04,795
ای خداوندگارِ عالم
550
00:36:05,862 --> 00:36:07,728
قلیانس گریخت
551
00:36:12,602 --> 00:36:14,832
وه که باز آن بلا به جانم میتازد
552
00:36:15,939 --> 00:36:19,034
اگر چنین نمیشد چه درست میبودم
صاف همچو مرمر، سخت همچو خارا
553
00:36:19,142 --> 00:36:23,113
رها همچو هوا. اما اکنون درگیرم
اسیرم، به کُند و زنجیرم
554
00:36:23,214 --> 00:36:26,468
در بند شکها و ترسهای خیرهرو
از جانب بنکو که جای نگرانی نیست؟
555
00:36:26,584 --> 00:36:29,076
نه، خداوندگار مهربان
او بیهیچ جای نگرانی در چالهای افتاده
556
00:36:29,185 --> 00:36:33,247
با بیست زخمِ کاری بر سرش
که کمترینش مرگ آور است
557
00:36:33,357 --> 00:36:35,246
برای این کار سپاسگزارم
558
00:36:36,627 --> 00:36:39,927
افعی بزرگ به خاک افتاد
اما بچه ماری که گریخت
559
00:36:40,029 --> 00:36:44,637
اگرچه هنوز دندان برنیاورده
روزی بنا به طبیعت خویش زهر به بار خواهد
560
00:36:44,734 --> 00:36:47,806
اکنون برو
فردا باز هم با هم سخن خواهیم گفت
561
00:36:47,904 --> 00:36:51,306
میهمانان که به خورشفروشی نیامدهاند
میهمانان را پیوسته خوشامد میباید گفت
562
00:36:51,407 --> 00:36:54,809
میهمانی بیخوشامد که میهمانی نیست
در خانهى خود خوراک خوردن بهتر تا
563
00:36:54,912 --> 00:36:58,428
به میهمانیای که در آن آداب چاشنیِ کباب نباشد
بیآداب مجلس را رنگ و آب نباشد
564
00:36:58,549 --> 00:37:00,563
!ای یادآورِ شیرین سخن
565
00:37:00,684 --> 00:37:04,564
باری، خوش گوار بادا سور
!با اشتهای خوش و تندرستی
566
00:37:07,224 --> 00:37:11,013
اگر بنکوی نازنینمان نیز در میانمان میبود
از بزرگان کشور در جمعمان
567
00:37:11,127 --> 00:37:15,155
دلم میخواهد نبودنش را
به حسابِ نامهربانیاش بگذارم تا رویدادی ناگوار
568
00:37:15,265 --> 00:37:17,973
سرورا، علتِ غیبت بدقولی اوست
569
00:37:18,067 --> 00:37:21,162
شهریار ما را به همنشینی خود
سرفراز نمیکنند؟
570
00:37:21,272 --> 00:37:23,491
سر میز جایی نیست -
سرورا، اینجا یک جای خالی هست -
571
00:37:23,607 --> 00:37:25,860
کجا؟ -
اینجا، خداوندگارا -
572
00:37:30,079 --> 00:37:32,150
از چه پریشانخاطرید؟
573
00:37:32,249 --> 00:37:35,879
این کار کدامتان است؟ -
کدام كار، خداوندگار مهربان؟ -
574
00:37:37,154 --> 00:37:42,115
مگو که این کار کارِ من است
كاكُلِ خونینت را برایم مجُنبان
575
00:37:42,559 --> 00:37:44,027
آقایان، برخیزید
شهریار ناخوش است
576
00:37:44,127 --> 00:37:49,190
بنشینید، دوستان ارجمند. دمی دیگر
به خود میآید. مگر تو مرد نیستی؟
577
00:37:49,299 --> 00:37:52,815
هستم و آن هم چگونه مَردی که چشم بر
چنان چیزی تواند دوخت که حتی ابلیس هم
578
00:37:52,937 --> 00:37:56,123
!های، چه یاوههایی
!این نقش خیال از ترسِ توست
579
00:37:56,239 --> 00:38:00,176
این همان خنجر در هوا نقش بستهای ست که
میگفتی تو را به سوی دانکن راند
580
00:38:00,277 --> 00:38:03,372
این ترس و لرزها که هیچ به ترسِ راستین
نمیمانند از آن قصههای اند که زَنَکی
581
00:38:03,479 --> 00:38:06,972
در زمستان پای اجاق برای مادربزرگش
حکایت کند و او هم آن را باور دارد
582
00:38:07,084 --> 00:38:11,203
این شکلکها چیست که میسازی؟ اکنون که
کار تمام است چرا به این کرسی
583
00:38:11,322 --> 00:38:13,450
خدای را، بنگر
584
00:38:14,324 --> 00:38:15,394
!ببین
585
00:38:15,959 --> 00:38:18,758
هان! چه میگویی؟
586
00:38:21,497 --> 00:38:24,990
من چه توانم کرد که تو نه سر توانی
جنباند و نه سخن توانی گفت؟
587
00:38:25,102 --> 00:38:28,595
اگر بنا باشد که گورخانهها و گورها
به خاک سپردگانشان را پس فرستند
588
00:38:28,705 --> 00:38:31,083
!چینهدانِ مرغانِ هوا گورستانمان باد
589
00:38:31,174 --> 00:38:32,733
دیوانگیات مردانگیات را پاک برده است
590
00:38:43,687 --> 00:38:45,394
اگر این منم که اینجایم
591
00:38:46,357 --> 00:38:48,849
او را دیدم -
!وه که شرمآور است -
592
00:38:51,362 --> 00:38:55,458
چه خونها که نمیریختند پیش از این
در روزگارِ دیرین
593
00:38:55,565 --> 00:38:58,637
پیش از آن که رسم انسانیت
مردمان را خوی انسانی بخشد
594
00:39:00,037 --> 00:39:04,065
و از آن پس نیز چه جنایتها که نکردهاند
چه جنایتها که گوش را تابِ
595
00:39:04,174 --> 00:39:06,222
روزگاری بود
596
00:39:06,342 --> 00:39:09,175
که چون مغز کسی را میکوفتند
مرد میمُرد و بس
597
00:39:09,279 --> 00:39:11,532
اما امروز باز برمیخیزند
598
00:39:11,649 --> 00:39:15,677
با بیست زخم کاری بر تارکِ سر
و ما را از جا میپرانند
599
00:39:15,785 --> 00:39:18,459
!این شگفتتر از آن جنایت
600
00:39:18,554 --> 00:39:21,831
خداوندگار ارجمند، دوستان بلندپایگاهتان
جای شما را در میان خود خالی میبینند
601
00:39:31,769 --> 00:39:33,248
آه، از یاد برده بودم
602
00:39:38,242 --> 00:39:40,802
دوستان ارجمندم، حیرت مکنید
603
00:39:41,879 --> 00:39:45,304
من دچار ناخوشیای شگفتم که نزدیکانم از
آن آگاهند و میدانند که چیزی نیست
604
00:39:45,415 --> 00:39:48,146
!بفرمایید، همگی را شادی و تندرستی باد
من نیز نشستم
605
00:39:48,252 --> 00:39:50,448
پیمانهای دهیدم لبالب
606
00:39:52,355 --> 00:39:54,915
این را به شادی همه مجلسیان مینوشم
607
00:39:56,192 --> 00:39:58,900
و به شادی دوست عزیزمان بنکو که
در میانِ ما نیست
608
00:40:00,129 --> 00:40:03,463
!و جایش خالی ست
مینوشم به شادی او و همگان
609
00:40:03,567 --> 00:40:05,012
!و بنوشیم همگی به شادی هم
610
00:40:05,769 --> 00:40:07,567
!بفرمانیم. نوش بادا، نوش
611
00:40:10,207 --> 00:40:11,470
!برو
612
00:40:13,077 --> 00:40:14,852
از برابر چشمم دور شو
613
00:40:14,944 --> 00:40:17,413
!خاکت نهان كند
614
00:40:17,514 --> 00:40:20,700
استخوانت پوک است
خونت سرد
615
00:40:20,817 --> 00:40:24,754
و آن چشمانِ خیره
تهی از هر معنا
616
00:40:26,189 --> 00:40:28,294
همنشینان عزیز، گمان نکنید که
اینها چیزی ست
617
00:40:28,392 --> 00:40:30,520
نه، هیچ چیز نیست جز عیش بر هم زنِ امشب
618
00:40:30,627 --> 00:40:35,531
در دلیری نه کم از هیچ دلاورم. پیش آی
چون خرسِ کلانپیکرِ روسی
619
00:40:35,632 --> 00:40:39,580
چون کرگدن زرهپوش، چون ببر مازندران
به هر شکل که خواهی باش، جز این
620
00:40:39,702 --> 00:40:43,616
تا ببینی که پیهای استوارِ مرا
هیچ چیز نمیتواند لرزاند
621
00:40:43,707 --> 00:40:47,940
یا باز زندگی از سر گیر
و با شمشیر در بیابان با من به میدان درآ
622
00:40:48,044 --> 00:40:52,789
اگر لرزشی در من دیدی
پهلوان-پنبهام بنام
623
00:40:52,882 --> 00:40:55,442
!دور شو، سایهی ترسناک
624
00:40:55,552 --> 00:40:58,021
!مسخرهی پوچ، دور
625
00:41:07,430 --> 00:41:08,534
های
626
00:41:10,567 --> 00:41:13,059
همین که میرود دوباره مَرد میشوم
خواهش میکنم، باز هم بنشینید
627
00:41:13,169 --> 00:41:16,480
عیشمان را تباه کردی
مجلس شیرینمان را بر هم زدی
628
00:41:18,274 --> 00:41:21,767
چگونه تواند بود که چنین چیزهایی باشد
و چون ابرِ تابستانی ناگهان ما را فروگیرد
629
00:41:21,879 --> 00:41:25,668
و در حیرت فرو نبرد؟
از شما در شگفتم و هم از حال خویش
630
00:41:25,782 --> 00:41:29,298
که از دیدن چنین منظری چگونه
رنگ از رُخانِ من از ترس میپرد
631
00:41:29,419 --> 00:41:32,571
اما سرخی گونههای شما همچنان برجاست
632
00:41:32,689 --> 00:41:35,613
خداوندگارا، کدام منظر؟ -
از این پریشانحالتر میشود -
633
00:41:35,725 --> 00:41:39,821
هم اکنون شببخیر. پایبندِ ترتیبِ رفتن
مباشید و هرچه زودتر بروید
634
00:41:39,929 --> 00:41:42,728
شب به خیر
!شهریار به سلامتتر باد
635
00:41:42,832 --> 00:41:44,539
شب همگی به خیر و خوشی
636
00:41:45,535 --> 00:41:47,970
خون میطلبد
637
00:41:48,805 --> 00:41:50,637
میگویند خون خون میطلبد
638
00:41:52,142 --> 00:41:55,089
آوردهاند که سنگ از جای غلتیده
و درخت به زبان آمده
639
00:41:55,179 --> 00:41:59,628
و فالزنان از پرواز زاغ و زاغچه و کلاغ
640
00:41:59,749 --> 00:42:03,322
پرده از نهفتهترین رازِ مردِ خونی
برگرفتهاند
641
00:42:04,654 --> 00:42:06,452
چه پاسی ست از شب؟
642
00:42:06,557 --> 00:42:09,527
پاسِ گیر و دارِ شب با روز
که ندانی کدام است و کدام
643
00:42:10,660 --> 00:42:13,903
این را چه میگویی که مکداف از آمدن
به میهمانی شاهانهی ما سر باز زده است؟
644
00:42:13,997 --> 00:42:17,365
کسی را برای خبرگیری از او فرستادهاید؟
645
00:42:17,467 --> 00:42:21,222
کسی را هم خواهم فرستاد
در خانهی هیچیکشان نیست که خبرچینی نداشته
646
00:42:21,337 --> 00:42:24,762
فردا به سروقتِ خواهران جادو خواهم رفت
بامدادِ پگاه
647
00:42:24,874 --> 00:42:28,037
میباید بیش از این با من بگویند
زیرا دیگر سرِ آن دارم که
648
00:42:28,912 --> 00:42:31,768
از بدترین راه بدترین چیزها را بشنوم
در برابر خواستهی من
649
00:42:31,882 --> 00:42:34,852
هیچ سدی نمیباید بر جا بماند
چنان خود را در دریای خون کشاندهام
650
00:42:34,952 --> 00:42:39,253
که واپس کشیدنم همان اندازه
جانفرساست که پیش خزیدنم
651
00:42:39,355 --> 00:42:42,393
مرا چیزهایی شگفت در سر است
که بیهیچ درنگ
652
00:42:42,492 --> 00:42:45,075
در کارشان میباید به سَرچنگ درآیند
و در کار آیند
653
00:42:45,194 --> 00:42:47,868
تو را مایهی خوشی همهی جانها کم است
خواب
654
00:42:51,902 --> 00:42:54,007
بیا، برویم تا بخُسبیم
655
00:42:55,872 --> 00:42:59,684
ترسِ شگفت و وهمآفرینِ من ترسِ مردِ
ناآزمودهای ست که میباید
656
00:43:01,244 --> 00:43:03,952
ما هنوز تازهکاریم
657
00:43:22,899 --> 00:43:24,515
!عجوزگانِ پنهانکارِ سیهکارِ نیمشب
658
00:43:26,469 --> 00:43:29,678
در چه کارید؟
659
00:43:33,409 --> 00:43:35,082
کاری که نامیش نیست
660
00:43:35,177 --> 00:43:39,273
شما را به همان پیشهای که در پیش دارید
و من از چند و چونِ آن هیچ نمیدانم
661
00:43:39,382 --> 00:43:43,740
که مرا پاسخ گویید: گرفتم که بر سرِ آن
بادها را به هم بربستید و بر سینهی
662
00:43:43,854 --> 00:43:46,676
گرفتم کشتهای گندم نارسیده را
فروخواباندید و درختان را سرنگون
663
00:43:46,789 --> 00:43:49,520
گرفتم دژها را بر سر پاسدارانشان
فرو ریختید
664
00:43:49,625 --> 00:43:52,094
که نابودی نیز خود به فریاد آید
:به آنچه میگویم، پاسخ گویید
665
00:43:52,194 --> 00:43:54,140
بگو -
بپرس -
666
00:43:54,230 --> 00:43:55,607
پاسخ خواهیم گفت
667
00:43:55,699 --> 00:43:58,009
از زبان ما میخواهی شنید
یا از زبان استادانمان؟
668
00:43:58,100 --> 00:44:02,435
ایشان را فراخوانید تا ببینمشان -
خونِ ماده گرازی را که 9 تولهی خود -
669
00:44:02,539 --> 00:44:07,284
را خورده است بریزید و با عصارهی
چوبهی دارِ قاتل بیامیزید
670
00:44:07,377 --> 00:44:10,392
از زیر یا زِبَر، بیا
و زبردستیهای خود را بنما
671
00:44:10,514 --> 00:44:14,337
...بگو، ای نیروهای ناشناس -
او اندیشههای تو را میداند -
672
00:44:14,450 --> 00:44:19,138
به سخنش گوش فرا ده، اما هیچ مگو -
مکبث! بترس از سپهسالارِ فایف -
673
00:44:19,255 --> 00:44:22,134
بترس از مکداف -
مرا رها کنید. بس است -
674
00:44:22,224 --> 00:44:26,639
هرچه هستی، از هشدارت سپاسگزارم
أما كلمهای دیگر
675
00:44:26,729 --> 00:44:30,700
و فرمانبر کسی نیست. اما یکی دیگر
هست تواناتر از این
676
00:44:30,800 --> 00:44:34,771
!مکبث! مکبث! مکبث -
كاش سه گوش میداشتم -
677
00:44:34,870 --> 00:44:38,329
:خونریز باش و بیباک و آهنینعزم
پر نیروی بشری خنده زن
678
00:44:38,442 --> 00:44:41,264
زیرا هیچکس که از زهدان زنی زاده شده باشد
مکبث را آسیبی نتواند رساند
679
00:44:41,377 --> 00:44:44,415
دلیر باش چون شیر؛ گردنفراز باش
و در دل مدار
680
00:44:44,514 --> 00:44:47,495
هیچ آزارِ این و رنجشِ آن را
و اینکه اینجا و آنجا برای سرنگون کردنت
681
00:44:47,617 --> 00:44:51,497
مکبث هرگز روی شکست نخواهد دید
مگر آن روز که جنگل بزرگ بِرنام
682
00:44:51,587 --> 00:44:54,921
از فراز تپهی دانسینین روی بدو آورد
683
00:45:01,130 --> 00:45:02,837
که هرگز چنین نخواهد شد
684
00:45:04,834 --> 00:45:07,178
کدام کَس
جنگل را به فرمان در تواند آورد
685
00:45:08,404 --> 00:45:12,375
و درخت را فرمان تواند داد که
ریشهی در خاک فروبستهی خویش را بَرکند؟
686
00:45:13,242 --> 00:45:15,074
!چه خوشفالی! چه خوش
687
00:45:15,177 --> 00:45:18,841
مکبثِ بلندپایگاهِ ما
پیمانهی عمرش به سر آید
688
00:45:18,949 --> 00:45:21,930
و جان به جانستان بسپارد
689
00:45:23,819 --> 00:45:26,527
اما دلم همچنان برای دانستن یک چیز
میتپد
690
00:45:26,622 --> 00:45:29,455
بگویید با من
:شما که این همه میدانید
691
00:45:29,559 --> 00:45:32,711
آیا فرزندان بنکو هرگز بر این پادشاهی
فرمانروایی خواهند کرد؟
692
00:45:32,829 --> 00:45:38,063
بیش از این مخواه که بدانی -
دانستنش خشنودم میکند: اگر نگویید -
693
00:45:38,167 --> 00:45:42,525
نفرین ابدی بر شما باد! بگویید -
!نشان دهید -
694
00:45:42,639 --> 00:45:48,419
برابر چشمش دارید و دلش را بیازارید
سایهآسا پیش آیید و بگذرید
695
00:45:54,717 --> 00:45:58,142
:سخت به روح بنکو میمانی
696
00:45:59,922 --> 00:46:03,529
فرو شو! تاجات بر تخم چشمم
داغ مینهد
697
00:46:03,627 --> 00:46:09,020
كاكلات، ای تاجدارِ دومین
به كاكل نخستین میماند
698
00:46:09,132 --> 00:46:13,490
سومین نیز همچو پیشین
پتیارههای پلید! این چیست که
699
00:46:13,602 --> 00:46:17,027
چهارمین؟ ای چشمها
!از چشم خانه برآیید
700
00:46:17,139 --> 00:46:21,235
یعنی که این صف تا روز قیامت
دنباله دارد؟
701
00:46:21,344 --> 00:46:25,042
هفتمین؟ بس است، دیگر
نمیخواهم دید. و با این همه
702
00:46:25,147 --> 00:46:28,128
آینهای بر دست که بسیاری دیگر را به
من نشان میدهد
703
00:46:28,217 --> 00:46:31,619
هر یکی را گوی دوتویه
و دستوارهی سهپارهی شاهی در دست
704
00:46:31,720 --> 00:46:34,599
!چه دیدار هولناکی
و اکنون میبینم که راست است
705
00:46:34,690 --> 00:46:39,105
زیرا بنکوی خونینکاكل
به خنده با من
706
00:46:39,195 --> 00:46:41,994
بدیشان اشارت میکند
707
00:46:47,704 --> 00:46:49,388
شهریار چه فرمایشی دارند؟
708
00:46:51,574 --> 00:46:54,521
خداوندگارا -
خواهرانِ جادو را ندیدی؟ -
709
00:46:55,177 --> 00:46:56,315
نه، خداوندگارا
710
00:46:57,314 --> 00:46:59,112
از کنار تو نگذشتند؟
711
00:47:00,382 --> 00:47:02,180
به راستی نه، خداوندگارا
712
00:47:10,827 --> 00:47:13,558
سوزان باد هوایی که ایشان بر آن سوارند
713
00:47:14,597 --> 00:47:17,362
!و به نفرین آنان که بدیشان پشتگرم اند
714
00:47:18,734 --> 00:47:22,011
صدای پای اسب به گوشم رسید
که آمده است؟
715
00:47:22,104 --> 00:47:25,199
خداوندگارا، دو یا سه تن که خبر آوردهاند
716
00:47:25,307 --> 00:47:27,913
مکداف به انگلستان گریخته است
717
00:47:30,980 --> 00:47:32,687
به انگلستان گریخته است؟
718
00:47:32,782 --> 00:47:34,580
آری، خداوندگارا
719
00:47:42,559 --> 00:47:43,754
ای زمان
720
00:47:45,762 --> 00:47:48,163
تو بر هنرنماییهای هولناکم پیشی میگیری
721
00:47:49,165 --> 00:47:52,237
بر دژ مکداف شبیخون خواهم برد
و سپهسالارِ فایف را فرو خواهم گرفت
722
00:47:52,334 --> 00:47:55,429
و همسر و کودکانش را و هر نگونبختی
که از تخمهی اوست
723
00:47:55,539 --> 00:48:00,625
به دم تیغ خواهم سپرد
724
00:48:02,545 --> 00:48:04,775
دیوانهوار لاف نباید زد
725
00:48:05,682 --> 00:48:08,868
این کار را کرد باید
پیش از آنکه عزم به سردی گراید
726
00:48:15,324 --> 00:48:17,270
من دو شب همراهِ شما بیدار ماندهام
و او را پاییدهام
727
00:48:17,359 --> 00:48:20,033
اما در گزارش شما هیچ حقیقتی نمیبینم
728
00:48:20,129 --> 00:48:22,234
کِی بود آخرین باری که به راه افتاد؟
729
00:48:22,332 --> 00:48:26,474
از زمانی که شهریار به میدان جنگ رفته
است، دیدهام که از بستر پرمیخیزد
730
00:48:26,569 --> 00:48:30,904
بالاپوشاش را به دوش میافکند
درِ گنجهاش را باز میکند
731
00:48:31,007 --> 00:48:35,945
کاغذی برمیدارد و تا میزند و بر روی آن
چیزی مینویسد و میخواند و سپس
732
00:48:36,045 --> 00:48:41,097
و دوباره به بستر بازمیگردد. و اینها
همه را در حالی میکند که در خواب ژرف است
733
00:48:41,217 --> 00:48:44,642
شگرف-آشوبی ست در مزاج
...هم از خواب بهرهور بودن
734
00:48:44,754 --> 00:48:48,247
!و هم کارهای بیداری کردن
در این جنب و جوشِ خوابآلوده
735
00:48:48,357 --> 00:48:51,816
جز راه رفتن و کارهای دیگر
736
00:48:51,927 --> 00:48:54,806
هیچ شنیدهای گهگاه
چیزی بگوید؟
737
00:48:54,897 --> 00:48:57,901
قربان، سخنانی میگوید که
نمیخواهم پشت سرش بازگو کنم
738
00:48:58,000 --> 00:49:01,334
به من میتوانید گفت
و بسیار هم به جا ست
739
00:49:02,439 --> 00:49:04,453
تا شاهدی در میان نباشد
که بگوید درست میگویم
740
00:49:05,442 --> 00:49:08,264
نه به شما خواهم گفت
نه به هیچکسِ دیگر
741
00:49:08,377 --> 00:49:11,176
!های، دارد میآید
742
00:49:11,680 --> 00:49:15,856
همان کارها را میکند
به جان خودم در خواب ژرف است
743
00:49:17,687 --> 00:49:19,906
شمع را از کجا آورده؟
744
00:49:20,022 --> 00:49:24,630
به دستور او همیشه
شمع در کنارش هست
745
00:49:25,327 --> 00:49:29,025
میبینی، چشمهایش باز است -
اما حسِ بیناییشان بسته -
746
00:49:29,132 --> 00:49:32,261
این چه کاری ست که میکند؟
ببین، دستهایش را چگونه به هم میساید
747
00:49:32,369 --> 00:49:36,522
همیشه همین کار را میکند
گویی دستهایش را میشوید
748
00:49:36,639 --> 00:49:40,337
دیدهام که یک ربع ساعت
همین کار را میکند
749
00:49:41,210 --> 00:49:43,315
هنوز یک لکهی دیگر
750
00:49:43,947 --> 00:49:47,759
!گوش دار، حرف میزند
حرفهایش را باید یادداشت کنم
751
00:49:50,519 --> 00:49:52,920
!گم شو، لکهی لعنتی
752
00:49:54,857 --> 00:49:57,656
یک، دو
753
00:49:59,495 --> 00:50:03,944
وقت کار است
!دوزخ چه دردناک است
754
00:50:05,000 --> 00:50:08,698
اُف بر تو! سرور من. سرباز و ترس؟
ما را چه ترسی است از اینکه کسی
755
00:50:08,804 --> 00:50:12,081
هنگامی که هیچکس را قدرت بازخواست
از ما نباشد؟
756
00:50:14,710 --> 00:50:17,236
اما کِه گمان میکرد که این همه خون
757
00:50:17,347 --> 00:50:20,146
در تنِ پیرمرد باشد؟ -
میشنوی؟ میشنوی؟ -
758
00:50:23,252 --> 00:50:25,744
سپهسالارِ فایف زنی داشت
759
00:50:27,724 --> 00:50:31,092
اکنون کجاست؟
760
00:50:34,897 --> 00:50:37,992
یعنی که این دستها
هرگز پاک نخواهد شد؟
761
00:50:40,704 --> 00:50:44,368
بس است، سرور من، پس است
با این ترس و وحشت همه چیز را خراب
762
00:50:44,474 --> 00:50:47,455
برو، برو. تو از چیزی
خبردار شدهای که نباید
763
00:50:47,577 --> 00:50:51,787
چیزهایی گفت که نمیبایست
خدا داند که چهها میداند
764
00:50:54,617 --> 00:50:55,937
باز
765
00:50:56,985 --> 00:50:59,147
بوی خون هست
766
00:51:00,924 --> 00:51:04,053
همهی عطرهای عربستان
767
00:51:04,159 --> 00:51:06,924
بوی چسبیده به این دستِ کوچک
را نخواهد برد
768
00:51:08,832 --> 00:51:12,530
!چه آهی! چه دلِ پُردردی
769
00:51:13,469 --> 00:51:17,076
جاہ و جلالِ چنان تنی را
به بهای داشتنِ چنین دلی در سینه هرگز
770
00:51:17,172 --> 00:51:19,903
البته، البته، البته -
از خدا همین را بخواهید، آقا -
771
00:51:20,009 --> 00:51:23,502
این دردی ست که درمان اش از من ساخته
نیست. اما من میشناسم کسانی را
772
00:51:23,612 --> 00:51:27,458
که در خواب راه میرفتهاند و در بستر
به پاکی چشم از جهان بستهاند
773
00:51:29,885 --> 00:51:32,684
دستهایت را بشوی
بالاپوشات را بپوش
774
00:51:33,857 --> 00:51:35,723
باز میگویم
775
00:51:35,824 --> 00:51:39,590
بنکو در خاک خفته است
از گور به بیرون نمیتواند آمد
776
00:51:41,597 --> 00:51:43,725
به بستر رویم، به بستر
777
00:51:44,634 --> 00:51:49,720
بر در دروازه میکوبند. بیا، بیا، بیا
دستات را به من بده
778
00:51:49,839 --> 00:51:52,968
کارِ شده را ناشده نتوان کرد
779
00:51:53,075 --> 00:51:57,342
به بستر. به بستر. به بستر
780
00:52:03,852 --> 00:52:05,627
زمزمههای ناشایستی بر زبانها ست
781
00:52:05,722 --> 00:52:08,305
کارهای ناهنجار دردسرهای ناهنجار
میزاید
782
00:52:08,424 --> 00:52:11,883
سرهای آلایشناک رازهای خود را
در گوشِ کرِ بالشهاشان فرو میخوانند
783
00:52:11,994 --> 00:52:14,907
او را به کشیش بیشتر نیاز است
تا به پزشک
784
00:52:14,997 --> 00:52:17,830
چیزی دم دستاش نباشد که بتواند
به خود آسیب رساند
785
00:52:17,934 --> 00:52:20,972
با این همه چشم از او برمدارید
پس، شب به خیر
786
00:52:21,069 --> 00:52:23,902
ذهنم را مات
و دیدهام را خیره کرد
787
00:52:24,007 --> 00:52:26,863
چیزهایی در سرم میگذرد که
بر زبان نمیتوانم آورد
788
00:52:26,975 --> 00:52:29,922
دیگر برای من خبر میاورید
بگذارید همهشان بگریزند
789
00:52:30,914 --> 00:52:34,407
تا جنگلِ برنام به سوی دانسینین برنیاید
مرا آلایشِ ترس نیست
790
00:52:36,452 --> 00:52:39,763
!این پسرک، ملکم، کی ست
791
00:52:40,489 --> 00:52:42,480
مگر او را زن نزاده است؟
792
00:52:43,459 --> 00:52:47,373
ارواحی که سرانجامِ آدمیان را میدانند
:با من چنین گفتهاند
793
00:52:47,464 --> 00:52:51,697
مترس، مکبث، هیچ مردی که از زهدانِ زن»
«زاده شده باشد، بر تو چیره نخواهد شد
794
00:52:52,902 --> 00:52:56,566
پس بگریزید، ای سپهسالارانِ دروغین
و با شکمبارگان انگلیسی بیامیزید
795
00:52:56,672 --> 00:53:00,677
سری که با من است و دلی که در من
نه در برابرِ شک فرود خواهد آمد
796
00:53:00,777 --> 00:53:04,589
نه از ترس به لرزه خواهد افتاد
شیطان سیاهرویات کند
797
00:53:04,680 --> 00:53:08,708
!کلهپوکِ رنگِ رو پریده
این قیافهی ابلهانه چی ست؟
798
00:53:08,817 --> 00:53:10,649
...ده هزارند -
!چه؟ گوسالهی رذل -
799
00:53:10,752 --> 00:53:11,776
سربازان، آقا
800
00:53:11,887 --> 00:53:15,221
چهرهات را خونین کن تا سرخیِ خون سفیدیِ
!ترس را بپوشاند، پسرکِ بیجگر
801
00:53:15,324 --> 00:53:18,635
!کدام سربازان؟ مسخره -
سیاهِ انگلستان، قربان -
802
00:53:18,727 --> 00:53:21,856
برو، گورت را گم کن
بیمارت چگونه است، پزشک؟
803
00:53:23,732 --> 00:53:27,043
چندان بیمار نیست، خداوندگارا
که هجومِ خیالها
804
00:53:27,135 --> 00:53:29,866
آسودهاش نمیگذارد -
درماناش کن -
805
00:53:29,972 --> 00:53:33,784
خاطر بیمار را درمان نمیتوانی کرد؟
806
00:53:33,877 --> 00:53:37,814
اندوهِ ریشه کرده در جان را
از آن برنمیتوانی کند؟
807
00:53:37,914 --> 00:53:41,612
نقشِ پریشانی را از مغز نمیتوانی بُرد؟
با نوشدارویی فراموشیزا
808
00:53:41,717 --> 00:53:43,492
بارِ گرانِ افتاده بر دل را
از سینهی گرانبار نمیتوانی سترد؟
809
00:53:44,254 --> 00:53:46,632
این دردی ست که
بیمار خود میباید درمان كند
810
00:53:46,722 --> 00:53:49,726
پس پزشکیات را پیش سگان انداز
سوار بفرست
811
00:53:51,027 --> 00:53:52,404
پزشک
812
00:53:54,864 --> 00:53:58,619
سپهسالاران از من میگریزند -بیا
آقا، زودتر- اگر میتوانستی
813
00:53:58,734 --> 00:54:02,011
بیماریاش را بیابی و مزاجاش را
پاک گردانی و آن را به تندرستیِ
814
00:54:02,104 --> 00:54:05,176
چنان کفی برایت میزدم که بازتاباش
کفزنان مدتها در هوا بماند
815
00:54:05,274 --> 00:54:08,847
های، بندش را بکش
ریواسی، سِنایی
816
00:54:08,944 --> 00:54:12,460
مسهلی نیست که این انگلیسیها
را از اینجا بروید؟
817
00:54:12,582 --> 00:54:14,687
از ایشان خبری نشنیدهای؟
818
00:54:14,784 --> 00:54:18,721
خداوندگارا، بسیجِ شاهانه از آنان
به ما خبری میدهد
819
00:54:19,689 --> 00:54:22,750
درفشها را بر باروهای بیرونی بیاویزید
هنوز فریادِ «دارند میآیند» برپاست
820
00:54:22,859 --> 00:54:26,284
اما استواری دژِ ما هر محاصرهای را
به سخره میگیرد. اگر آنانی که
821
00:54:26,395 --> 00:54:30,150
میبایست در صف ما باشند، به ایشان
نییوسته و ایشان را نیرو نداده بودند
822
00:54:30,265 --> 00:54:32,996
پنجه-در-پنجه با ایشان درمیافتادیم
و ایشان را تا سرزمینشان پس میراندیم
823
00:54:33,102 --> 00:54:37,198
مزهی ترس را گویی فراموش کردهام
روزگاری بود
824
00:54:37,307 --> 00:54:40,641
که از شنیدن فریادی در دل شب
سراپایم یخ میبست و
825
00:54:40,742 --> 00:54:45,430
از حکایتی هولناک
موهایم چنان راست میشدند
826
00:54:45,547 --> 00:54:49,359
که گویی جان دارند
من از جامِ وحشت چندان سیر نوشیدهام
827
00:54:49,452 --> 00:54:53,480
که هول، این همخانهی اندیشههای خونریز-ام
دیگر مرا نمیتواند لرزاند
828
00:54:53,589 --> 00:54:56,149
خداوندگارا، شهبانو مرده است
829
00:55:16,712 --> 00:55:19,147
روزی میبایست میمرد
830
00:55:20,949 --> 00:55:23,953
زمانی میبایست این خبر را میآوردند
831
00:55:25,120 --> 00:55:28,192
فردا و فردا و فردا
832
00:55:29,424 --> 00:55:32,735
میخزد با گامهای کوچک
از روزی به روزی
833
00:55:32,829 --> 00:55:35,867
تا که بسپارد به پایان
رشتهى طومارِ هر دوران
834
00:55:35,964 --> 00:55:40,595
و دیروزان و دیروزان کجا بودست
ما دیوانگان را جز نشانی از غباراندوده
835
00:55:41,770 --> 00:55:43,511
فرو میر، آی، ای شمعک
فرو میر
836
00:55:44,374 --> 00:55:46,593
آی، که نباشد زندگانی هیچ
الا سایهای لغزان
837
00:55:47,809 --> 00:55:51,473
و بازیهای بازیپیشهای نادان که بازد
چندگاهی پرخروش و جوش
838
00:55:51,580 --> 00:55:53,810
نقشی اندر این میدان
!و آنگه هیچ
839
00:55:54,650 --> 00:55:58,860
زندگی افسانهای ست کز لبِ شوریده مغزی
گفته آید سر به سر خشم و خروش و غرش
840
00:55:58,954 --> 00:56:02,834
!و غوغا، لیک بیمعنا
آمدهای که زبان باز کنی
841
00:56:02,924 --> 00:56:04,699
زودتر بگو
842
00:56:04,794 --> 00:56:08,617
چیزی را که دیدهام باید گزارش دهم
اما نمیدانم چگونه
843
00:56:08,730 --> 00:56:12,064
روی تپه دیدهبانی میکردم
844
00:56:12,167 --> 00:56:16,047
و چشمم به برنام بود که ناگاه
به نظرم آمد جنگل به راه افتاده است
845
00:56:17,639 --> 00:56:18,663
!پستِ دروغگو
846
00:56:18,774 --> 00:56:21,084
اگر چنین نبود، هر بلایی که
میخواهید به سر من بیاورید
847
00:56:21,177 --> 00:56:24,124
از سه فرسنگی بیشهی رونده را
میتوان دید
848
00:56:24,212 --> 00:56:27,910
اگر دروغ گفته باشی به همین درخت
آویزانات میکنم تا جانات برآید
849
00:56:28,017 --> 00:56:30,600
اما اگر راست گفته باشی
850
00:56:30,719 --> 00:56:32,915
مرا پروای آن نیست که
تو با من همان کنی
851
00:56:41,164 --> 00:56:42,882
ارادهام سستی میگیرد
و دربارهی گفتهی دوپهلوی آن اهریمن
852
00:56:44,734 --> 00:56:49,365
شک در دلم میروید که
:دروغ راستنما گفت
853
00:56:49,472 --> 00:56:54,319
تا زمانی که جنگل برنام»
«به دانسینین برنیامده است، مترس
854
00:56:54,409 --> 00:56:59,154
و اکنون جنگل به سوی دانسینین برمیآید
سلاح برگیرید و بیرون شوید
855
00:57:01,184 --> 00:57:03,676
از آفتاب نیز دیگر بیزارم
ای کاش کارگاهِ جهان هم اکنون
856
00:57:03,785 --> 00:57:08,052
از کار باز میایستاد
!وزان شو، ای باد! روان شو، ای بلا
857
00:57:08,157 --> 00:57:12,606
!زنگ آژیر را بنوازید -
جوشنپوش با مرگ همآغوش بهْ -
858
00:57:43,459 --> 00:57:45,837
بانگ و فریاد از این سو ست
جبار، رو نشان بده
859
00:57:45,927 --> 00:57:48,726
اگر به تیغِ کسی جز من
به خاک افتی
860
00:57:48,830 --> 00:57:51,470
ارواحی زن و فرزندانم
مرا وانخواهند نهاد
861
00:57:51,567 --> 00:57:55,470
این مزدوران بینوا را به خاک نتوانم افکند
که بازوشان به مزد
862
00:57:55,570 --> 00:57:59,484
زوبین میکشد. شمشیرم را یا به روی تو
میکشم، مکبث، یا که جنگ ناکرده
863
00:57:59,574 --> 00:58:03,272
تیغهی ضربتنازدهاش را باز در نیام
مینهم. باید آنجا باشی
864
00:58:03,379 --> 00:58:06,781
این همه چکاچاک گویی نام یکی
از بلندآوازهترینان را آواز میدهد
865
00:58:06,882 --> 00:58:10,125
ای بخت، یاریام کن تا بیابماش
جز این هیچ دریوزه نمیکنم
866
00:58:10,219 --> 00:58:13,735
چرا کارِ آن سردارانِ دیوانهی رومی را کنم که
خود را به تیغِ خویش میکُشتند
867
00:58:13,855 --> 00:58:17,257
حال آنکه جانهایی پیش روی من است
که زخم تیغ ایشان را برازندهتر است
868
00:58:17,359 --> 00:58:19,999
برگرد، سگِ دوزخپا، برگرد
869
00:58:21,329 --> 00:58:24,310
از میان این همه مردان تنها از تو
روگردانم. باری، تو بازگرد
870
00:58:24,399 --> 00:58:27,198
که روان من هم اکنون
از خونِ کسانات گرانبار است
871
00:58:27,302 --> 00:58:29,942
مرا هیچ بهرِ گفتن نیست
زبانِ من زبانهی شمشیر است
872
00:58:30,039 --> 00:58:33,020
ای خونخوارترین حیوان
که زبان از وصفات ناتوان است
873
00:58:33,142 --> 00:58:36,271
زحمت بیهوده میبری
تیغات را بر تارکهای زخمپذیر بیازمای
874
00:58:36,379 --> 00:58:39,474
مرا جانی طلسم شده است که
نمیباید به کسی سپرده شود که
875
00:58:39,582 --> 00:58:44,452
امید از طلسمات بردار
از همان شیطانی که تاکنون خدمتاش را کردهای
876
00:58:44,554 --> 00:58:48,013
بپرس تا به تو بگوید کِه مکداف را
نابهنگام از شکمِ مادر بیرون کشیدهاند
877
00:58:48,124 --> 00:58:50,343
بریده باد زبانی که با من
چنین گوید
878
00:58:50,459 --> 00:58:52,894
!زیرا که مردانگی مرا از من ستاند
879
00:58:52,994 --> 00:58:54,985
دیگر باور مباد کسی را بدین
اهریمنانِ نیرنگباز
880
00:58:55,097 --> 00:58:56,747
که در گوشمان نوید میدهند
881
00:58:56,865 --> 00:58:59,869
و آنگاه در پیش چشم امیدمان را
زیر پا مینهند. من با تو نخواهم جنگید
882
00:58:59,969 --> 00:59:03,394
پس، تسلیم شو، نامرد
زنده بمان تا که روزگار از تو پند گیرد
883
00:59:03,505 --> 00:59:06,509
تصویر تو را بر تختهای نقش میزنیم
:و در زیرش مینویسیم
884
00:59:06,609 --> 00:59:09,704
«!این است هیولای جبار» -
تسلیم نخواهم شد -
885
00:59:09,812 --> 00:59:13,749
تا در پیشگاه آن جوانک، ملکم
بر زمین بوسه زنم
886
00:59:13,849 --> 00:59:16,944
و مردم بیسر و پا دشنامبارانم کنند
887
00:59:17,052 --> 00:59:20,056
اگرچه جنگل برنام به دانسینین برآمده است
888
00:59:20,155 --> 00:59:23,250
و با تو رویارویام که
از زهدانِ زن نژادهای
889
00:59:23,359 --> 00:59:27,387
:بزن، مکداف! لعنت بر کسی که بگوید
«!بس است، دست بدار»
107897
Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.