All language subtitles for [sahelanime.ir]Major-Ep-01

Sahelanime.ir/Forum/Forum.php
Uzumaki Naruto:مترجم

!سنسی، خداحافظ

!خداحافظ

مهد کودک یوبارا

!سنسی، خداحافظ

!خداحافظ

.یه نمایش عالی پیشِ رومونه

با بودن واریورهای (جنگجوهای) توکیو
،در حالت هجومیِ شروع دور نهم

ساکاموتو در حالی برای چوب زدن میاد که
.دو اوت داشتیم و بیسها پر از دونده ست

،اوشن (اقیانوس) آبی یوکوهاما، یک امتیاز جلوئه

،تمام این وزنه سنگین به روی دوش هونداست
.بازیکنی که داره اولین بازی لیگ برترِ خودشو انجام میده

آیا هوندا میتونه در مقابل جنگجوها
کاری انجام بده؟

یا اینکه ساکاموتو نقشه ش رو بهم مریزه؟

.شمارش 3 به 2 ـه

!و پرتاب میکنه

!ایـــــــول

!گورو! بشین سرجات

دیدی، مامانی؟ ها؟ دیدی؟

بابایی موفق شد، مگه نه؟

!استرایک

ها؟ موموکو سنسی؟

بَتر بیرون، مگه نه؟

!نه بابا! اون که مستقیم وسط بود

!با اینکار هوم ران میشد

جدی؟

.بابایی بهم یاد داده

.اگه به دایره بیرونی بزنم، استرایکه

ولی بعد از دوتا استرایک، واسه گرفتن
.استرایک سوم باید به مثلث ها بزنم

.خیلی راجع بهش جدی هستیا

معلومه! فقط با توپ پرت کردن که نمیتونم
.مثل بابام بازیکنِ حرفه ای بشم

.هــــــه

."بهش میگن "تمرین ویروسی

.فکر کنم منظورش "تمرین مجازی" ـه

شرمنده که دیر کردم؛ آماده ای بریم؟

!آره

گورو کون، امروز بابات کجاست؟

.با جنگجوها بازی میکنه

.اوه

هی، میشه من چوب بزنم؟

!جدی؟

!آره

خُب نوبت چوب زنیِ هوشینو
.موموکو سنسی رسیده

!خُب! راحت ازت استرایک اوت میگیرم

!اونقدرا هم آسون نیست

!یه استرایک

.واو

!چقدر سریع بود

!آخه بهترین پرتابم بود

.ولی نگران نباش، دفعه بعدی بهت رحم میکنم

!هه! نمیخواد هوای منو داشته باشی

!بیا جلو ببینم

!عمرا

!زدمش

!من رفتم

!صبرکن! گورو کون

.هوشینو سنسی

!بگیر

!هی، اونجارو

چیکار میکنه؟

!لعنتی

مثلا میخواد ازش بالا بره؟

.عمرا این بچه سوسوله بتونه

.آه، ببخشید

خُب، ایندفعه تا میله نهمی رفتم
.دو تا بیشتر از دیروز

گوش کن گورو، فقط پرتاب کردن و چوب زدن
.کافی نیست

،برای اینکه بتونی بازیکنِ خوبی بشی
.باید بپری و بدویی و تمرین کنی

.تازه، باید سبزیجاتِت رو هم بخوری

!باشه، همشو انجام میدم

!ولی تازه 5 سالته، زیاده روی نکن

.کم کم، روز به روز پیشرفت کن

!امروز، اینو تموم میکنم

.پسر، کاشکی گُل داشتیم پنالتی میزدیم

.آره

هی، اون چطوره؟

.آره، چرا که نه! شبیه گُل میمونه

.پشتشم حصاره

!ایول! فقط یکی دیگه

...آخ

.از سرِ راه برو کنار

.میخوایم ازش استفاده کنیم

!برگرد پیش مامانیت، بچه سوسول

...لعنتی

!تقریبا تمومش کرده بودم

!عوضی

!بچه آشغال

چه غلطی میکنی؟

!حالیت میکنم

یعنی کجا رفته؟

!چیکار میکنین؟

!لعنتی! فرار کنین

!گورو کون! گورو کون

!سلام

!بابایی، موفق شدی

بهت گفتم که! عالی بودم، مگه نه؟

!بیا جلو ببینم

!عزیزم، تبریک میگم

.دیگه به ترکیبِ فرعی برنمیگردم

.خوب، بیاین سر راه شام بخوریم

!من یاکینیکو میخوام

!امروز، روزِ خوش شانسی ـته

چی شده؟

مامانی، چی شده؟

.هیچی

مامانی؟

چی شده؟ چیاکی؟ چیاکی؟

!مامانی

!مامانی

!مامانی

!مامانی، نرو

!مامانی

بیدار شدی؟

-مامـ

سنسی؟

درد داری؟

.سوپرایز شدم

.وقتی پیدات کردم، اون پسرا داشتن بهت زور میگفتن

!بهم زور نمیگفتن

!دعوا میکردیم

!نباید دعوا کنی

،مهم نیست دلیل چی باشه
!بچههایی که دعوا میکنن رو دوست ندارم

.حتما گشنته

.کاری درست میکنم که با هم بخوریم

!کاری! وووووهــــــــو

.نمایشِ فوق العاده ای انتظارمونُ میکشه

با بودن واریورهای (جنگجوهای) توکیو
،در حالت هجومیِ شروع دور نهم

ساکاموتو در حالی برای چوب زدن میاد که
.دو اوت داشتیم و بیسها پر از دونده ست

!اینو ببین، سنسی

!بابایی استرایک اوت میگیره

واقعا بازیش خوبه، مگه نه؟

!آره معلومه

،ولی مگه نگفتی اون امروز واسه واریورها بازی میکنه
همین بازی ـه که تو تلویزیون ـه؟

نمیخوای اونو نگاه کنی؟

.نمیخوام نگاه کنم، بابایی بازی نمیکنه

.جدی؟ ولی شاید تعویضش کردن و اومد تو

!آخه اون دیگه تو ترکیبِ فرعی ـه

!استرایک اووووت

.دیگه تو تیم فرعی واریورها بازی میکنه

...شرمنده، من چیزی راجع به بیسبال نمیدونم بخاطر همین

!ولی همش موقتی ـه

دوباره به ترکیب و لیگ برتر برمیگرده
.و از ساکاموتو استرایک اوت میگیره

.از وقتی مامان مرده، هم من و هم بابایی تنها بودیم

.بخاطر همین خیلی خیلی سخت تمرین میکنه

.و یه چیزی به اسم فتق (هرنیا) هم داره

!تقصیرِ بابایی نیست

.ببخشید

.میدونستم منظوری نداشتی

.همینکه بهم گفتی، خوشحالم

هروقت حرف ناراحت کننده یا خوشحال کنندهای
.داشتی، میتونی به من راجع بهش بگی

!باشه

!پس من بازیو نگاه میکنم

!ها؟ اوشینز داره میبازه

.پس، من دیگه میرم

.یادت باشه که حموم کنی و دندوناتُ مسواک بزنی

!میدونم میدونم! مثلا به تنهایی عادت کردما

!و یادت نره که در رو قفل کنی

.باشه، باشه

.خُب، شب بخیر

.شب بخیر

...بابایی هر وقت جای دوری میرفتن، زنگ میزد

...میخواستم بهش بگم تمرین میله رو تموم کردم

کیه؟

سنسی؟

!حتما دزده

!بابایی؟

چی شده؟

مگه قرار نبود فردا بیای؟

.برو کنار ببینم

مشروب خوردی؟

مگه بعد از مصدومیتت ترک نکرده بودی؟

...میخواستی بهتر بشی و برگردی

!دیگه مهم نیست

!دیگه نمیخوام بیسبال بازی کنم

ها؟

.بهتره تو هم بیخیالش شی

چیاکی .. چرا خدا همه چیزو از من گرفت؟

...چیاکی .. دیگه نمیدونم چیکار کنم

!بابایی، صبح بخیر

!صبح بخیر

!آره، اگه جلومو نمیگرفتن، تمرینش رو تموم میکردم

!اوه؟ چقدر خوب

!دیگه تقریبا تا بالای سُرسره هم میتونم برم

جدی؟

اونقدر تمرین میکنم که بتونم به اندازه
.بابایی خوب پرت کنم

...ببین، گورو

راستی، دیروز موموکو سنسی اینجا اومد و
.واسم کاری درست کرد

جدی؟

!فیلم اولین بازی لیگ برترت رو با هم نگاه کردیم

...گفت که بازیت واقعا خوبه و

!گورو

یادته دیشب چی گفتم؟

.گورو، پدرت رباط آرنجش بدجور صدمه دیده

ها؟

...خوب میشه

"ولی باید یک سال تمرینی به اسم "توانبخشی
.رو انجام بدم

!پس همینکارو بکن! تو از پسش برمیای
...اونوقت

!دیگه فایده نداره

،فکر کنم فهمیدنش واسه بچه ای مثل تو سخت باشه

ولی من یه بازیکن قدیمی ام و هنوز فقط
.یه پام تو لیگ برتر ـه

.تیم منتظر بهتر شدنِ من نمیمونه

.میخوان منو اخراج کنن

.فردا میخوام برم دفتر مدیر

بهرحال، باید کار دیگه ای واسه پول در آوردن
.پیدا کنم

!دروغ میگی

!بابایی، اینجوری نیست

!باورم نمیشه که بیسبال بازی نمیکنی

!حتما دروغ میگی

گورو

!گورو! صبر کن

...گورو

چی شده، گورو کون؟

.به نظر ناراحت میای

چرا با بقیه بازی نمیکنی؟

.نمیخوام بازی کنم

.عجیبه

تب داری؟

!اوه، فهمیدم

میخوای بیسبال بازی کنی، ها؟

!خوب، بیا مسابقه بدیم

!نمیخوام بیسبالِ مسخره رو بازی کنم

!اینقدر مزاحمم نشو! مامانم که نیستی
!تنهام بذار

.باشه، پس همینجا تنهایی بشین

چی شده؟

...چیز خاصی نیست

،آهان، خُب، چی بگم؟ حیف شد
.ولی چاره ای جز بازنشستگی نداری

.خوشحالم که باهامون موافقی

.آره

راستی هوندا کون، مدرک تحصیلیت تو
تمرینات فیزیکی بود، مگه نه؟

.آره

اگه بیسبال واست جواب نمیده، دوست داری شغل
مربی یا مامور اکتشاف رو در نظر بگیری؟

!بله! خیلی ازتون ممنون

!هی، هوندا

!شیگنو

داری بازنشسته میشی؟

.آره، همین الان تو دفتر بودم

جدی؟ با عملی، چیزی خوب نمیشی؟

.احمق نشو

فکر کردی تیم صبر میکنه که یه بازیکنِ 33
ساله از مصدومیت در بیاد؟

.پسر، چقدر بدشانسی

تازه مصدومیت باسنت خوب شده بود و
.حالا این از راه رسید

.آره

پسرت میدونه؟

.امروز صبح بهش گفتم

.حتما شوکه شد

.آره، ولی پُلی بود که باید دیر یا زود ازش رد میشدم

هی، اون شیگنو نیست؟

شیگنو؟

!میدونی، همون پیچرِ ایس اوشنز آبیِ یوکوهاما

!نمیدونم، من که بیسبال نگاه نمیکنم

عنوان ـه زیاد پرسر و صدا نیست، ها؟

...آخه جدیدا اونقدرا هم خوب بازی نکردیم

.حداقل راجع بهت حرف میزنن

.من به عنوان یه "هیچکس" میخوام بازنشسته شم

احمق! تنها تفاوت من و تو اینه که
.من بیشتر شانس داشتم

،از دبیرستان با هم بیسبال بازی کردیم
!به من یکی از این حرفای چرت نزن

.ببخشید

.ولی، اصلا انتظار نداشتم بازنشسته شی

.خُب، حتی اگه بخوام هم نمیتونم ادامه بدم

.نمیتونی، ها

.هنوز یه راه واسه ممکن کردن "ناممکن" وجود داره

.چوب زنی

.بیسبال بجز پرتاب کردن، چیزای دیگه هم داره

!به عنوان بَتر برگرد

.شوخی کردم

،درسته که تو دبیرستان بَتر ماهری بودی

.ولی الان بیشتر از 10 ساله که چوب نزدی

.کلا میگم که، مثبت بمون

.آره آره، میدونم

.میبینمت

چوب زنی، ها؟

.اگه 5 سال جوونتر بودم، اینکارو میکردم

!خُب! وقت بیدار شدنه

!چُرت زدن کافیه

.بیدار شو

...نمیخوام

.خُب، همه بیدار شین

چی شده؟

گورو کون رو دیدی؟

شاید رفته دستشویی؟

!گم شده؟

!آره! پیداش نمیکنم

!دستکش هاش هم با خودش برده

!ای وای! اگه تصادف کرده باشه، چی؟

!سعی میکنم پیداش کنم

!گورو کون! گورو کون

گورو کون! اونجایی؟

.خونه هم نیست

!اینقدر مزاحمم نشو

!تو که مادرم نیستی

!تو که مادرم نیستی

!خداحافظ! فردا میبینمتون

!هوشینو سان

پیداش کردی؟

.هیچ جا نیست

چیکار کنیم؟

!مدیر! آروم باش

!تقصیرِ منه

...کُل روز رو عجیب رفتار میکرد

...اگه فقط باهاش حرف میزدم

...موموکو، گریه نکن

!آره! ممکنه حالش خوب باشه

ببخشید .. من هوندا هستم
...اومدم پسرمو ببرم

!مدیر

،بابا در حالی واسه چوب زدن برای واریورها جلو میاد
.که اوشینز آبی در شروع دور پنجم امتیاز بالاتری داره

.شیگنو تو این بازی بی نقص پرت کرده

.نمیدونستم امروز شروع کننده ست

.دیگه لازم نیست بمونید

.گورو پسر سر به راهی ـه، برمیگرده

ولی اگه دزدیده باشنش یا تصادف کرده باشه، چی؟

.اونوقت تا الان راجع بهش شنیده بودیم

...ولی

...اگه باهاش حرف زده بودم

.تقصیر شما نیست

،حتما بازنشستگیِ من از بیسبال شوکِ بزرگی واسش بوده

.ولی هردوتامون باید با حقیقت روبرو بشیم

.نگران نباش، وقتی گشنه ش شد، برمیگرده

دیدی؟

!گورو

!قربان؟

!گورو

.فقط خسته ست

شما اینجا چیکار میکنین؟

.تنهایی اومده بود دفتر

...اصلا نمیدونم چطور ما رو پیدا کرده ولی

!بابایی ـمو اخراج نکنید

!عمل میکنه

!تا وقتی بهتر میشه، صبر کنید

واقعا دیدنِ گریههاش در
.حالیکه التماس میکرد، سخت بود

...ولی، راهی واسه نگه داشتنِ تو نداریم

.معذرت میخوام

.نه، درک میکنم

.یه چیزی هست که گورو همیشه میگه

میخواد زود بزرگ شه و به پدرش تو اوشینز ملحق شه
.و تیم اوشینز رو به پیروزی برسونه

.بیسبال بازی کردنِ باباش خیلی براش مهمه

یعنی واقعا با این کنار میام؟

...اول چیاکی رو از دست دادم، حالا هم بیسبال

یعنی باید عقب بشینم و اینو تحمل کنم؟

.بیسبال بجز پرتاب کردن، چیزای دیگه هم داره

!به عنوان بَتر برگرد

...من

...من

!هنوز نمیتونم بیسبالو کنار بذارم

پیش نمایش

!بابایی! یه دوستِ جدید پیدا کردم

!میخوایم با هم، مثل تو بازیکنِ بیسبال بشیم

ولی واقعا میخوای بازنشسته شی؟

Major قسمت بعد
!دوستی اونا

!پیش به سوی صحنه رویاهامون