All language subtitles for La.Comtesse.Perverse.1974.Brrip-harika

... خوب ، دستهای

نه ، پنجه های ترسناک هیولا
بدن ملیسارو نوازش کرد

... و بعدش

داری چی مینویسی ؟

شاهکار جدیده خودم

! ... آآآه
خیلی کثافته

پر از جنایت ، هیولاهای وحشتناک و تجاوز

... همش از همین چیزاست

لطفا یکم به هنر احترام بذار
... الهه شعر و ادب

بریم کنار دریا ؟ -
توی این آب و هوا ؟ -

اون فقط آبه -
در این مورد ،آب سرده -

با کسی قرار داری ؟

فقط دوستام

ببینم این دوستات همونیه که شیش پا
قدشه و احیانا اسمش تام نیست ؟

کی ؟ چی ؟ تام ؟
خُل شدی ؟

دیدی ؟
خیلی تابلو بود

تام ؟

... بله ، تام

معلومه ، تام

خیلی خوب ، تام

باشه

هر چی تو بخوای ، تام

بعدا می بینمت ، تام

خوب ، تام بود ؟ -
! تام ؟ نخیرم -

چرا دروغ میگی ؟ -
کی میگه من ؟ -

من بیخیال شو -
اگر اون بود چی؟ -

اون متاهله -
من که بخیل نیستم -

اون یه حرومزاده هست ، بگو دیگه

چطور میتونی اینجوری بگی ؟

چشمهاش

ولی معلومه

همه ادمایی که به من توجه می کنن
!حرومزاده هستن ، مگر اینکه به تو توجه کنن

اینم یه فرضیه جدیده

فرضیه پرفسور استیز میگه تمام
...شخصیت یه مرد

!از روی رنگ چشاش مشخصه -
... اوه ، اونوقت -

چطور این تشخیص میدی ؟ -
... در قسمت سفیدی چشم -

!خنده نداره ، این ثابت شده -
!اره حتما -

من بهت گفتم
... میخوای قبول کنی یا نه

!اون یه حلیه گر حرومزاده هست

حالا تو گوش کن کارل
!تام یه رفیق واقعی و باحالیه

نمیدونم ولی اون واقعا ادم جذابیه
...و همینطور همسرش

ولی تو در خیالات خودت فقط
...هیولاهارو می بینی

... خون آشام هائی که
...به قربانیای خودشون حمله می کنن

...زوزه گرگ ها و آدم خورا

! و چشمه های لبریز از خون

منحرفائی که از ازار بقیه ارضا میشن
... روانی های سکسی و قاتلان

جنایت و تجاوز
و صدای ناله هائی که همه جا شنیده میشه

پس ... خدانگهدار

افسر سابق نیروی دریائیت داره
... انتظارت میکشه

ترجمه و تنظیم زیر نویس : هاریکا
H@rika

...او از دستان خودش استفاده کرد

و خیلی اروم اون در آغوش کشید

harika_alone@yahoo.com

عزیزم بیا اینجا
باید خودت این ببینی

!اون پائین نگاه کن

خیلی عجیبه ... می بینی ؟

به نظر یه زنه

بیا بریم یه نگاه بندازیم

" کنتس منحرف "
(فطرت سکسی )

نه ، نمیخوام اینکارو بکنم
!... نه

!... اوه ، نه ، نه

!خونه توی جزیره ... اوه نه

!... کمک کن

!اونا میخوان مجازاتم کنن

!اونا میخوان ... من بکشن

ولی ... توستم فرار کنم
!اون مرده با عینک سیاه

ان مرد با عینک سیاه
... دنبالم هست

خواهر دو قولم توی اون جزیره ناپدید شد

رفتم اونجا دنبالش بگردم

خواهرم از اون جزیره ... وحشت داشت

... اون صخره ها

!... اون صخره ها

!بهم هشدار داد که اونجا مرگباره

ولی من مجبورش کردم ادامه بده

اون مرد دیگه نمیخواست جلوتر بره

...منم شروع کردم به شنا کردن

به طرف اون خونه شنا میکردم

تمام مسیر تا اون خونه شیطانی شنا کردم

!ازپا افتاده بودم

!اون خونه ... خیلی ساکت بود

به نظر رها شده و متروکه میومد

شبیه یه گورستان

ترسیده بودم

حس کردم یه جورائی تحت نظر هستم

یکی از بالای اونجا من می پایید

تا سرحد مرگ ترسیده بودم

! ولی مجبور بودم ادامه بدم

یه زوج ... یه زوج عجیب

... کنت و کنتس زاروف

اونا توی همون جزیره زندگی میکردن

اونا ازم دعوت کردن که همونجا بمونم

منم دعوتشون قبول کردم
مهمون اونا شدم

این خیلی لذیذه
!کارتون حرف نداره

امیدوارم مورد پسند میهمان عزیزمون باشه-
طعمش عالیه، قابل مقایسه نیست -

متفاوت و منحصر بفرد

واسه ما نیست
داریم الان ازش لذت می بریم

همسر عزیزم این نوع گوشت بهم معرفی کرد

یه وقتهائی ما زنها باید مردهارو تحت فشار
بذاریم تا یه چیز امتحان کنند

همه اینا به نظر اسرار آمیز میاد

اون یه حس عجیبی داشت

این از چه نوع گوشتی هست ؟

!رادور

بزودی همه چیز درباره این گوشت متوجه میشید

ایوانا براتون توضیح میده
و مطمئنم که از اینکار لذت مبره

اینطور نیست عزیزم ؟

اون گوشت شکاره ، خودم اون شکار کردم

و رادور هم استاد گریل (کباب کردن ) کردنه

بیا بریم توی هال تا قهوه بخوریم

رادور قهوه خیلی نفیسی درست میکنه

اون مرد بسیار جذاب و مدبری هست
میتونم بفهمم که چرا عاشقش هستین

ما وجه مشترک های زیادی با همدیگه داریم

ما عاشق شکار هستیم
...خوردن غذاهای خوب و گوشت تازه و شاداب

و لذت بردنها و وظایف خودمون با
هم به اشتراک میذاریم

این مجوعه سرها چی هستن ؟

اونا فوق العاده نیستن ؟

از اونا خوشت میاد ؟

من بهشون افتخار میکنم
و شوهرم عاشق اوناست

اونا یادگاری های عالی برام هستن

گراز های وحشی لهستانی

خرسی از کریمه

یه گوزن از اتریش

و یک یوزپلنگ از لبنان

و سر یک سرخپوست از آمازون

اینجا چیکار میکنی ؟
چی میخوای ؟

ما تو رو میخوایم

! بگیرش
!بگیرش

!نه

!... نه

!نه ...ولم کن

!نه

!نه ، نکن

!نه

!... ازم دور شو

!بُکنش

!بیا ،کیرت میخوام

!جِرش بده

اوه اره ... اوه اره
...جِرم بده ، آب کُسم در بیار

!الان آبم میاد
!آآآی ابم اومد ، آبم اومد

آآآه بله
اره ... بدجوری باز شدم

!...آه ، نه ، نه ، نه

! آه نه ، این نه

مارا ،تزریق وریدی لازم داره

هی ، اروم بگیر

!نه ، نه ، نه
!تو میخوای من بکشی

خوب ... حالا چی ؟
باهاش چیکار کنیم ؟

شاید مجبور بشی برش گردونی به همون جزیره

الو ؟

بله، لطفا بگین کی صحبت میکنه ؟

!سیلویا ، با تو کاردارن

کیه ؟ -
!...تامه -

سلام ،تام -
سلام ، تام -

مطمئن باش تام -
مطمئن باش تام -

چشم تام -
! چشم تام -

حتما تام -
حتما تام -

! اه ، خیلی عالیه

اره ، اره ، منتظرم
نه ، نمیخوام زیاد معطل کنم

خانم سیلویا آکوادو ،لطفا

یه سفارش از طرف کنتس داریم
اون یه قربانی جدید میخواد

صبح بخیر سیلویا
خواب که نبودی ؟

تقریبا ساعت 10 هست

چرا خیلی زود نمیای اینجا ؟

نه ، مثل اون نیست

پس منتظرت هستیم ، باشه ؟

بله ، دربارش صحبت میکنیم

!باشه ، تا بعد ... بای

تام بودش

!تام بودش

ازم دعوت کرد تا به همراه
...زنش به دیدن اون

زوج ثروتمند توی جزیره بریم

میخوای بری ؟

معلومه ، چرا که نه ؟ -
...ولی ، عشقم -

اونجا خیلی پرت و خطرناکه

!اهمیت نمیدم

نترس باب
میدونم که مجبوری اینکار وحشتناک انجام بدی

ولی اگر بخواهیم از اینجا فرار کنیم
چاره دیگه ای نداریم

اینقدر از اینجا دور میشیم
تا همه چیز به فراموشی بسپاریم

بله برای فرار به پول احتیاج داریم و
این از اونا میگیریم

بیا امیدوار باشیم که امروز موفق میشیم

خوب سیلویا ،همه چیز خوب پیش میره ؟ -
بله ، همه چیز عالی ... و فوق العاده هست -

خیلی شانس اوردی که یه همچین
جائی زندگی میکنی

کاری بهتر از خوابیدن زیر نور
...خورشید نیست

تنفس هوای پاک و تازه
در کنار امواج اروم

فوق العاده هست

ولی تو خودم نزدیک ساحل دریا
...زندگی می کنی

اره ، ولی توی یه هتل ارزون قیمت و آشغالی

اونم فقط برای 10 روز تعطیلی که دارم

توی اتاقی کوچیک و پست
حتی نمیتونم دریارو ببینم

گوش کن سیلویا
...من یه فکری دارم

خونه خیلی بزرگه
چرا وسایلت نمیاری اینجا بمونی

فکر فوق العاده ای هست
! میتونیم یه مهمونی سه نفره بگیریم

از باب خوشت میاد ؟

بله ، فهمیدم که ادم دلسوزی هست

دیگه چی؟
بهت بگم که من ادم حسودی نیستم

تو میتونی باهام مثل دوست دختر خودت حرف بزنی

ولی باب شوهرت هست

من با این مشکلی ندارم
من از ماجراجوئی خوشم میاد

و دلیلی برای مخالفت با خوشگذرونی نمی بینم

منظورت چیه ؟

سیلویا ... ؟

!بله ، باب

...بیا اینجا زندگی کن ، من میخوامت
فکر می کنم عاشقت شدم

اونجارو بیخیال شو
و تمام اون مزخرفات هتل چرند و بیخود

!بیا اینجا با ما زندگی کن

!نمیتونم اینکارو بکنم ، خُل شدی

اره ، اون خُل شده

ولی چه اشکالی داره که من دوسش داشته باشم
!...و توهم دوستش داشته باشی

بیا فعلا بی خیال همه اینا بشیم
بعدا هم میتونیم دربارش حرف بزنیم

برو اونجارو تخلیه کن -
باشه فکر کنم اونم خودش موافقه -

تا نیم ساعت دیگه برمیگردم همینجا

دیدی ؟ متقاعد کردنش خیلی آسون بود

میدونستم که همینطور میشه

الان باید یکم بخندیم
اون خیلی کودن و احمقه

دلم میخواد بدونم داری چه غلطی میکنی ؟

بله ، چرا ؟

دلم میخواد تعطیلات آخر هفته را با دوستائی
که خیلیم پولدار هستن بگذرونم

کسی که یه خونه فوق العاد توی یک
جزیره کوچیک داره

!فکر کنم اونا طرز فکر فوق العاده ای هم دارن

ولی حتما خودتم میدونی که اینجور
چیزا میتونه چقدر خطرناک باشه !؟

! حتی مرگبار

اینطور فکر می کنی ؟ -
! شوخی نمیکنم -

زوج دوست داشتنیت فقط دو تا
ادم منحرف و متقلب هستن

تو هم که چقدر خوش خیالی

! تو هیچی در باره اون دوستات نمیدونی

... و بعدشم در باره اون جزیره

تو حتی اسم اون جزیره را هم بلد نیستی

توی اون جزیره هر اتفاقی ممکنه برات بیوفته

گروهی بهت تجاوز کنن
...جنایات سادیسمی

اوه اره ، جزیره ها خطرناک هستن

هانا لولو ، پرتریکو
باهاما ، هاوائی

...بله ، درباره جزیره دکتر مورئو چی

جزیره فو مانچو
جزیره کنت زاروف

پس من نباید قبول میکردم که آخر
هفته رو با اونا بگذرونم

... بهت احتیاج دارم

...من میخوامت

هر بار که من لمس میکنی دیوونه میشم

...پوست بدنت ... خیلی نرم و شهوانیه

لبهات ... خیلی فریبنده هست

بیا ، من اینجا تنهام نذار

... سیلویا ، بیا اینجا

! دیگه بسه ، الان دیگه نوبت منه

! لزبین آشغال
(لزبین = هجنسباز زن )

چقدر دردناکه ، ما در سطحی نیستم
که برای همیشه اینجا بمونیم

... اوه ،اره

پاشو ، باید لباس بپوشیم
اونا منتظرمون هستن

پاشو ، بیا بریم

!این خونه من میترسونه

مسخره بازی در نیار

اون زیباست ، مگه نه رادور ؟ -
بله ، کاملا جذابه -

... یه جواهر واقعیه

!...اونم برای کلکسیونری(مجموعه دار) مثل من

بله ، سیلویا برامون باعث افتخاره که
!یه همچین ادم جذابی به چنگ اوردیم

درسته ؛ رادو ؟

منحصرا خوشوقتی بزرگیه
اونا هم لطیف هستن و هم ترد و نازک

چند سالته دخترم ؟

کی اهمیت میده ...؟

!... اون اینجاست

اون خیلی خوشگله
دیگه بیشتر از این می خوای ؟

عذر خواهی میکنم اقای نیبارد
قصدم این نبود که شمارو برنجونم

! خیالی نیست

!این بحث تموم کنید
!... ازتون تقاضا میکنم

تو هم حق نداری با کنت
!... اینجوری صحبت کنی

اون فقط میخواد بیشتر در باره مهمونش بدونه

خودتم دقیقا میدونی که اون چقدر به -
!...این جزئیات اهمیت میده
خیلیم خوب میدونم -

باب ... ازت میخوام
!همینجا تمومش کنی ، دیگه کافیه

باب ادم با استعدادو خوش سلیقه ایه
مرد با یک شخصیت قوی

اگر توسط یه متخصص آموزش داده بشه
میتونه مرده فو ق العاده ای بشه

! خفه شو

خوشبختانه
!من زود از کوره در نمیرم

و این با دادن بهترین قسمت گوشت
! بهت ثابت میکنم

واسه خودت نگهش دار
من اون نمیخوام

!خودت کنترل کن

لطفا اون ببخشید
چند روزیه که حالش تعریفی نداره

فهمیدم ، شاید بهتر باشه که
!برگرده خونه خودش

این ناخوشی
میتونه کاملا خطرناک باشه

این اصلا به تو ربطی نداره

باب بیچاره ، اون داره با اشتیاق خودش
برای خوردن گوشت مبارزه میکنه

باشه الان میرم ، اصلا توی اون عیاشی گروهی
و کثیفتون احساس راحتی نمیکنم

جای تاسفه ، اون همیشه پسر عالی بود

اوه بله ، اون خیلی دوست داشتنیه

سیلویا ، از گوشت مورد علاقه ما خوشت اومد ؟

نه نیروی این دختر شیرین نباید الوده بشه
این گوشت براش یکم سنگینه

کیفیتش یه وقتهائی بدتر از
روال عادی میشه

... ولی دفعه دیگه
اوه ، ببخشید ، تو که نمیخوای اینجا بمونی

چرا ؟

بخاطر باب احتمالش هست

با حضورم در اینجا مزاحم شما هستم ؟ -
اتفاقا نه برعکس -

فقط اینکه بعدش قبل از اینکه آشپزی
شروع کنیم باید اینجارو ترک کنی

اوه بله ، مطمئنا همینطوره

...پس اون رفتنی هست

!اوه ، اینچا چقدر دوست داشتنیه

بله ، اینجا خیلی زیباست
چشم گیره

ولی من بدن زیبای ادمهارو بیشتر ترجیح میدم

متوجه اومدن شما نشدم

فکر کردم شاید به یه لباس خواب یا
لباس راحت احتیاج داشته باشی

ممنون ، ولی ... مارا کجاست ؟
اون قبلا گرفته خوابیده ؟

بله ، اون خیلی خسته بود

اون از نظر روحی شکننده هست

این موضوع روت تاثیر میذاره ؟

بله ، بخاطر اینکه واقعا دوسش دارم

دوست داشتی باهاش حال کنی ؟ -
بله ، اگه پیش بیاد -

پس باید بیشترین تلاشم بکنم تا اینجوری
بتونی اون فراموش کنی

رادو بزودی میخوابه
بعدش میام پیشت

...اوووه آره ، درست همونجا ، بیشتر

... جنده لاشی

... اووووه آره

!... بیشتر بخورش

... اوه ،اره ، خوشم میاد

سیلویا ، اینجا چه غلطی میکنی ؟

بذار راحت باشه ، عزیزم
اون کنجکاوه مثل همه بچه ها

میدونی بریدن سر یک انسان
اصلا کار آسونی نیست

حسابی تو رو درگیر میکنه

بیا ، عزیزم

بیا بهمون کمک کن

یه غنمیت جنگی خوب
برای مجموعه خودم

... ولی این خیلی وحشتناکه

چطورتونستین ...!؟

ما تمام بدنش نگهداری میکنیم

اون دختر باشکوهی بود
...گوشتش حتما خیلی خوش طعم

!... و البته نرم و لطیفه

سینه هاش فوق العاده هستن

اونا قسمت مورد علاقه من هستن

شماها آدم خواری میکنید!؟

!معلومه

خود تو هم خوردی عزیزم

اون گوشتی که از خوردنش اینقدر لذت بردی
گوشت ادم بود

شماها کاملا عقلتون از دست دادین
!اینکار واقعا منزجر کننده هست

!بیا فرزندم ، اینقدر احساساتی برخورد نکن
!هرگز چیزائی رو که بهت لذت میده رد نکن

اینقدر تیز بازی در نیار
باید اعتراف کنی که از اون غذا لذت بردی

! نه ، نه

اون خیلی احمقه ، ولی قطعا گوشت ابدار
... و خوشمزه ای داره

مطمئن هستم
خوردن گوشتش عند لذته

مثل یه روز فستیوال گوشت میشه

"جهت اطلاع عارضم به حضورتون "
" نوک سینه های مَیت ازشدت حَشر داره منفجر میشه "

بزودی خورشید طلوع میکنه

چرا از این رنج خلاصم نمیکنید

... میدونی دلت چی میخواد

!... میخوای من بکشی

...سر منم مثل بقیه اون بیچاره های بیگناه

...بذاری کنار بقیه سرها

این یکی میتونه خیلی آسون باشه

اینجوری برامون خیلی ارزشی نداره
ما به معنای واقعی کلمه هنرمند هستیم

و علاوه براین ، تو داری کاملا انگیزه های
احساس بقای خودت نادیده می گیری

من کنتس زاروف در کشتن ادمهای
خونسرد ناتوان و عاجزم

دوست دارم شکار
سر مرگ و زندگیش تلاش کنه

من همیشه به شکار خودم یه
فرصت برای فرار میدم

موقع سپیده دم شما یک ساعت
! فرصت داری تا اینجارو ترک کنی

...دقیقا 10 دقیقه بعدش ، عروسکم

میام دنبالت و با تیر و کمان تو
!... رو شکار میکنم

اگر قبل از اینکه زنگ کلیسا ساعت 9 اعلام
...کنه نتونیم تو رو گیر بندازیم

تو ازاد خواهی بود

و خودم شخصا تورو به اونطرف ساحل برمیگردونم

اینها قوانین بازی ما هستن

...و در غیر اینصورت

و در غیر اینصورت
آخر بازی توی بشقاب غذای ما قرار میگیری

پرنده ها شروع به خوندن کردن
روز داره شروع میشه

بیا شروع کنیم

!...قاتلای حرومزاده

خوب پیش رفت ؟

خیلی عالی
بابتش دو میلیون گرفتیم

!... نه

!کنتس
!...کنتس

چرا ؟

!با پلیس تماس میگیرم
...شنیدی چی گفتم ؟ اینکارو میکنم

نه ، ترجیح میدم پلیسارو بحال خودشون بذاری

اونجا میان اینجا پیله میشن

چرا ...؟

عزیزم ، من خیلی وقته که منتظر
... این لحظه بودم

تو یکی برام بهترین وعده غذای زندگیم
!...هستی

Ts&s.By:H@rika
aloneharika@gmail.com

! سیلویا ، سیلویا

!سلیویا ، بیدار شو ، سیلویا

تو حالت خوبه ؟
صدمه ای ندیدی ؟

مطمئنی که طوریت نشده ؟

داری چیکار میکنی ؟-
اوه چرا ؟ -

! ... خیلی ترسیده بودم

بعد از اینکه رومان خودم تموم کردم
تو روزنامه خوندم

یه دختر درحالی که با تیرکمان مورد هدف
! قرار گرفته توی جزیره پیدا شده

ولی اون من نبودم

همینطور که میبینی
من حالم خوبه

ولی مگه تو تعطیلات اخر هفته رو
با اونا نگذروندی ؟

!آه ... نه

این دفعه متوجه شدم که حرف تو درست بود

اون مرتیکه یه حرومزاده واقعی بود -
اوه عزیزم ، خیلی خوشحالم -

حتی نمیتونی فکرشم بکنی که چقدر دوست دارم

واقعا ؟ -
...واقعا -

" پایان "