All language subtitles for Louis_C_K_Chewed_Up_2008_720p_WEB-DL_YIFY

af Afrikaans
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bn Bengali
bs Bosnian
bg Bulgarian
ca Catalan
ceb Cebuano
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish Download
nl Dutch
en English
eo Esperanto
et Estonian
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
km Khmer
ko Korean
ku Kurdish (Kurmanji)
ky Kyrgyz
lo Lao
la Latin
lv Latvian
lt Lithuanian
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
ne Nepali
no Norwegian
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt Portuguese
pa Punjabi
ro Romanian
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
st Sesotho
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhala
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
te Telugu
th Thai
tr Turkish
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
or Odia (Oriya)
rw Kinyarwanda
tk Turkmen
tt Tatar
ug Uyghur
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:03,767 --> 00:00:12,467 تقديم ميکند TvShow.ir 2 00:00:14,976 --> 00:00:25,752 :ترجمه و زيرنويس .::pury800::. 3 00:00:25,776 --> 00:00:30,776 NightMile زمانبندي مجدد از 4 00:00:50,600 --> 00:00:52,016 سلام 5 00:00:53,174 --> 00:00:54,894 خيله خب...ممنون 6 00:00:55,876 --> 00:00:57,485 خب، کوني حالت چطوره؟ 7 00:01:00,564 --> 00:01:01,717 ببخشيد، کوني صداش کردم 8 00:01:03,223 --> 00:01:04,486 دلم واسه اين کلمه تنگ شده، ميدوني 9 00:01:04,876 --> 00:01:08,723 بچه که بودم از اين کلمه استفاده ميکردم و منظورم اينه، اين هرگز به معني "گِي" نبود 10 00:01:08,758 --> 00:01:13,930 وقتي بچه بودم، اصلا نميدوستم گِي چيه بهم نگفته بودن که ملت از اين کارا ميکنن 11 00:01:13,965 --> 00:01:15,330 اصلا فکرشم نميکردم 12 00:01:16,661 --> 00:01:22,059 کوني به معني گِي نبود وقتي بچه بودم، تو به يه نفر ميگفتي کوني ...چون کوني بود، ميدوني 13 00:01:22,587 --> 00:01:26,894 کسي که فقط کوني بود "نــــــــــع" خفه شو کوني 14 00:01:28,989 --> 00:01:32,210 "نبايد اينو بگي" خفه شو کوني 15 00:01:34,318 --> 00:01:38,182 من هرگز به يه ادم گِي نميگم کوني مگه اينکه کوني باشه 16 00:01:38,217 --> 00:01:39,992 ...ولي 17 00:01:40,027 --> 00:01:41,819 نه به خاطر اينکه گِي ـه، متوجهيد؟ 18 00:01:41,854 --> 00:01:44,758 مثلا، اگه ديدم دو نفر دارن واسه هم ساک ميزنن نميدونم چرا بايد اينو تماشا کنم 19 00:01:44,793 --> 00:01:47,638 ...ولي اگه بطور اتفاقي ديدم 20 00:01:47,673 --> 00:01:49,292 ...ميدوني 21 00:01:52,701 --> 00:02:00,194 ميرسم بالا سرِ دو تا ادم کيران محترم همديگه رو ميخورن 22 00:02:02,314 --> 00:02:07,021 اين جمعِ کلمه ي کيره که امروز ساختمش "کيران" 23 00:02:12,833 --> 00:02:17,258 من با احترام با اونا رفتار ميکنم، ميدوني سلام اقايون"....هر چي" 24 00:02:20,243 --> 00:02:26,870 ولي اگه يکي از اونا کير رو از دهنش در بياره و شروع کنه کوني بازي در بياره و چيزاي لوس و ازار دهنده بگه 25 00:02:26,874 --> 00:02:30,290 "مثلا "مردم فينکس، فنيقي هستن يا چيزي مثل اين (يکي از قوم هاي باستاني در مدينترانه) 26 00:02:39,071 --> 00:02:40,884 "من بهش ميگم "خفه شو کوني 27 00:02:41,542 --> 00:02:43,279 کونـــــــي 28 00:02:45,572 --> 00:02:48,200 کوني بازي رو تموم کن و اون کير رو ساک بزن 29 00:02:48,885 --> 00:02:50,032 اين چيزيه که بهش ميگم 30 00:02:57,641 --> 00:03:00,501 نميدونم، من هرگز به يه نفر کلمه ي بدي نميگم چون کير ساک ميزنه 31 00:03:00,536 --> 00:03:04,438 چون اگه ميتوني کير ساک بزني، رفيق اين محشره، من بهت احترام ميزارم 32 00:03:04,473 --> 00:03:06,565 ...چون من نميتونم، نميتونم، من 33 00:03:06,900 --> 00:03:08,475 منظورم اينه، نه اينکه تلاش کرده باشم و نتونسته باشم 34 00:03:08,510 --> 00:03:14,969 فقط توي ذهنم خودمو اونجا قرار ميدم و نميتونم اين کارو بکنم چون ميترسم اين تنها دليله 35 00:03:15,585 --> 00:03:22,235 ...واسه همين اگه ميتوني کير ساک بزني، فکر ميکنم تو واسه انجام اين کار يه قدرتي لازمه، به اين اعتقاد دارم 36 00:03:22,270 --> 00:03:26,377 من اعتقاد ندارم که ساک زدن، واسه کسي اسون باشه 37 00:03:26,412 --> 00:03:31,081 حتي اگه اين کاري باشه که بطور معمول انجام ميدي هر کير جديد، بايد يه سختي واست داشته 38 00:03:31,116 --> 00:03:36,250 بايد يه چيزي باشه که بايد انجام بدي ...تا خودت رو اماده کني، ميدوني 39 00:03:36,491 --> 00:03:38,495 "خب...برو که بريم" 40 00:03:45,581 --> 00:03:49,366 ها ها ها ها، تو...ميخوام بِمکم تو رو 41 00:03:53,622 --> 00:03:57,740 هااااااا، خب...برو که بريم 42 00:04:03,065 --> 00:04:05,146 پس...کوني، نميدونم 43 00:04:05,659 --> 00:04:11,094 کلمه هاي زيادي هستن که بد نيستن هيچ کلمه اي بد نيست ولي بعضي ادما زياد ازشون استفاده ميکنن 44 00:04:11,129 --> 00:04:14,437 تا ادماي ديگه رو ناراحت کنن و بعد اين کلمات بد ميشن و استفاده ازشون سخت ميشه 45 00:04:14,472 --> 00:04:18,598 کلماتي هست که من عاشقشونم ولي نميتونم ازشون استفاده کنم چون بعضيا اشتباه ازشون استفاده ميکنن تا بعضيا رو ناراحت کنن 46 00:04:18,633 --> 00:04:24,387 مثلا کلمه ي "کُس" کلمه ي قشنگيه واسه من فقط قشنگي در اين کلمه هست منظورم از نظر زيباشناسي ـه 47 00:04:24,856 --> 00:04:28,733 اين...اين انگار شکلاتيه و تهش گِرده 48 00:04:29,179 --> 00:04:33,070 من فقط..."کس"، فقط ازش خوشم مياد و به عنوان توهين ازش استفاده نميکنم 49 00:04:33,253 --> 00:04:37,153 من....مثلا من تنها دارم لباس ميشورم و ميگم کُس، کُس"...من دوست دارم اين کلمه رو بگم" 50 00:04:41,759 --> 00:04:45,568 "من هرگز به يه زن نميگم "کس به جز مامانم، چون به دليل عجيبي از اين خوشش مياد 51 00:04:45,787 --> 00:04:47,633 ...ولي 52 00:04:47,668 --> 00:04:53,008 خيلي بد از اين کلمه استفاده شده، اين قراره به معني "واژن" باشه که فکر نميکنم اصلا به درد بخوره 53 00:04:53,043 --> 00:05:00,412 چون واژن خيلي دوست داشتنيه يه چيز کوچولو با لبه ي برآمده و گل مانند 54 00:05:00,632 --> 00:05:04,819 من تو ذهنم صداي "فلوت پيکلو" ميشنوم هر وقت که يه واژن ميبينم 55 00:05:09,626 --> 00:05:12,522 حتي واژن هم واسه اين خيلي خشنه "بايد بهش بگن "فالالالالا 56 00:05:20,694 --> 00:05:25,893 بايد يه پروانه باشه که هميشه دور هر واژن بچرخه هميشه...يه پروانه ي کوچولو 57 00:05:26,191 --> 00:05:31,192 و وقتي ميري دکتر، اون بگه خب، پروانه ظاهرش خوبه، شکلش خوبه" "پس اوضاع خوبه 58 00:05:34,751 --> 00:05:39,289 چطوري به چنين چيز زيبايي نگاه ميکنيد "و ميگيد "اين کُسه 59 00:05:39,324 --> 00:05:40,611 اصلا مناسب نيست 60 00:05:40,646 --> 00:05:48,359 شايد اگه يه واژن غول پيکر بود و به يه شهر حمله ميکرد و اتوبوس ها رو پرت ميکرد اونطرف و دکل هاي تلفن رو خراب ميکرد 61 00:05:48,756 --> 00:05:54,110 اون موقع ميتونيد بگيد "هي، يه نفر با يه بازوکا به اون کُس شليک کنه" 62 00:05:54,527 --> 00:05:56,062 الان پاشو ميزاره روي شکلات فروشي 63 00:06:00,366 --> 00:06:02,196 پس، کوني، کُس 64 00:06:03,092 --> 00:06:08,455 همه کلمات متفاوتي دارن که توهين تلقي ميکنن چيزاي متفاوت که ميشنون و ناراحت ميشن 65 00:06:08,490 --> 00:06:13,055 واسه من، چيزي که بيشتر از همه منو ناراحت ميکنه وقتيه که "کلمه ي ک" رو ميشنوم 66 00:06:13,090 --> 00:06:17,444 در ضمن "کاکا سياه" رو نميگم منظورم خود "کلمه ي ک" است 67 00:06:17,479 --> 00:06:21,973 هر وقت يه زن سفيد پوست در شبکه ي سي.ان.ان "با موهاي خوشگل ميگه: "کلمه ي ک گفتن کلمه نيگر يا همون کاکا سياه) (در رسانه هاي امريکا ممنوع است 68 00:06:22,008 --> 00:06:25,846 اين فقط واسه اينه که سفيد پوستها !ميخوان از گفتنِ "کاکا سياه" طفره برن، فقط همينه 69 00:06:25,881 --> 00:06:30,413 "اونا يه راه واسه گفتن کاکا سياه پيدا کردن، "کلمه ک 70 00:06:31,361 --> 00:06:36,711 "اين کس شعره چون وقتي تو ميگي "کلمه ک تو داري کلمه ي کاکا سياه رو ميزاري تو ذهن شنونده 71 00:06:36,746 --> 00:06:38,758 !گفتنِ اين کلمه همينه 72 00:06:38,793 --> 00:06:41,227 "تو ميگي "کلمه ک "و من ميگم "اوه، منظورش کاکا سياه ست 73 00:06:41,262 --> 00:06:44,926 تو منو مجبور ميکني اينو تو ذهنم بگم 74 00:06:44,961 --> 00:06:49,064 چرا به جاش خودِ لعنتيت نميگيش و مسئوليتش رو قبول کني؟ 75 00:06:50,864 --> 00:06:53,113 !با اين کلمه هاي تخمي که ميخواي بگي 76 00:06:56,119 --> 00:07:00,212 فقط بگو، پشت حرف اول مخفي نشو ...مثل يه کوني، فقط 77 00:07:02,184 --> 00:07:05,399 فقط بگو "کاکا سياه"، اي کُسِ احمق 78 00:07:09,786 --> 00:07:13,662 نميدونم...واسم مهم نيست 79 00:07:15,178 --> 00:07:16,802 يه نفر دهنمو سرويس ميکنه 80 00:07:16,921 --> 00:07:20,076 منظورم اينه، تموم اين چرت و پرتا مياد به ذهنم ...من...واقعا...مثلا 81 00:07:20,179 --> 00:07:23,956 اون روز به کلمه ي کاکاسياه فکر ميکردم ميخوام اين داستان رو واستون بگم 82 00:07:23,991 --> 00:07:26,742 و نژادپرستانه نبود حتي از لحاظ موضوعي هم نژادپرستانه هم نبود بزاريد بگم چه اتفاقي افتاد 83 00:07:26,777 --> 00:07:32,564 من رفتم يه کافي شاپ، و اين شبيه يه کافي شاپ باحال و سرخپوستي بود. من ديگه از استارباکس خوشم نمياد چون ميري اونجا و اونا ديگه اهميت نميدن 84 00:07:32,599 --> 00:07:36,767 اونا فقط يه دکمه رو فشار ميدن و اسهالِ يه پيرزن مياد بيرون و اونا ميدنش به شما 85 00:07:37,925 --> 00:07:40,317 پس رفتم به يه کافي شاپ باحال و جوون پسند 86 00:07:40,568 --> 00:07:43,079 تابلوهاي هنري به ديوارها بود 87 00:07:43,430 --> 00:07:46,434 مثلا بهشون ميگفتن "هالويينگ دو" يا هر چي 88 00:07:47,067 --> 00:07:51,503 و اون يارو پشت کانتر يه تيشرت تنگ پوشيده بود و موهاش "دم اسبي بود و اينجوري ميگفت "هي، چطوري رفيق 89 00:07:51,538 --> 00:07:55,691 "و من گفتم "هي ميشه يه کاپوچينو بهم بدي؟ "و اون اينجوري گفت "اره، الساعه، الان ميدم 90 00:07:56,146 --> 00:07:59,120 انگار متحير شده بود که ميتونه به من کمک کنه ...انگار 91 00:07:59,738 --> 00:08:03,386 "اوه اره، همه چي اينجا دارم، خيلي باحاله" 92 00:08:07,443 --> 00:08:14,381 و اون شروع کرد قهوه ي منو درست کنه، اون سخت روش کار کرد دانه هاي قهوه رو واسه همون يه فنجون اسياب کرد 93 00:08:14,416 --> 00:08:17,076 و اونا رو گذاشت تو يه دستگاه و با يه چيز ديگه اونا رو به پايين فشار داد 94 00:08:17,801 --> 00:08:21,995 و بعدش کليک کليک کليک و خامه رو برداشت و روش کف درست کرد 95 00:08:22,062 --> 00:08:23,951 تقريبا حدود....حدود يه ساعت 96 00:08:24,030 --> 00:08:27,512 بعدش زدش روي کانتر و نميدونم چرا انقدر باحال بود 97 00:08:27,547 --> 00:08:31,036 روش رو گود کرد و يه کاکائو کوچولو گذاشت روش "و گفت "بفرما رفيق 98 00:08:31,385 --> 00:08:38,207 و من فقط مغزم سوت کشيد و وقتي ميرفتم بدون هيچ دليلي تو ذهنم به اين فکر ميکردم که "اون کاکاسياه عجب قهوه اي درست کرد" 99 00:08:39,999 --> 00:08:43,492 نميدونم چرا، اون سياه پوست نبود اين فقط چيزي بود که به دلايلي تو دلم بود 100 00:08:43,527 --> 00:08:47,068 "اون کاکاسياه عجب قهوه اي درست کرد" 101 00:08:49,169 --> 00:08:51,131 نميدونم 102 00:08:55,809 --> 00:08:56,995 واسم مهم نيست 103 00:08:59,650 --> 00:09:01,356 خيس عرق شدم 104 00:09:01,695 --> 00:09:03,322 احساس خوبي ندارم 105 00:09:03,536 --> 00:09:07,241 من...من اخيرا زياد غذا خوردم و زياد جلق زدم 106 00:09:07,458 --> 00:09:15,508 ميدوني همچين چيزي...ميدوني، اين بده که جلق بزني و از خونه بياي بيرون چون يه دختر رو ميبيني "و بعد ميگي "اه، اون ميدونه 107 00:09:16,356 --> 00:09:18,795 انگار...بايد يه مدتي رو تنها باشي 108 00:09:18,830 --> 00:09:21,895 تا اين شرمساري رو پردازش کني 109 00:09:23,078 --> 00:09:27,210 و من نميتونم از خوردن دست بردارم امروز من خودمو وزن کردم، نميدونم چرا 110 00:09:27,245 --> 00:09:30,827 من از اين اطلاعات استفاده نميکنم اين باعث اصلاح رفتارم نميشه 111 00:09:30,862 --> 00:09:35,146 چرا به خودم زحمت ميدم که بفهمم دقيقا !چه مقدار گُه هستم؟ 112 00:09:38,445 --> 00:09:42,694 خودمو وزن کردن و معمولا طرفاي 104 کيلو هستم !امروز 109 کيلو 113 00:09:42,729 --> 00:09:47,605 ...109کيلو! 109 کيلو وزنم بود، که اصلا 114 00:09:47,640 --> 00:09:54,570 ...نه اصلا خوب نيست! چون امکان نداره مثلا وقتي ميريد دکتر، يه فرمول بهتون ميده که وزنتون چقدر بايد باشه 115 00:09:54,605 --> 00:10:00,494 تقريبا مطمئنم اين فرمول، سن بعلاوه ي 90 کيلو نيست 116 00:10:02,193 --> 00:10:04,241 به نظر نمياد اينجوري باشه 117 00:10:05,048 --> 00:10:09,477 مثلا امروز داشتم يه مسابقه ي بوکس ميديدم و اون دو نفر، هر کدوم 50 کيلو بودن 118 00:10:09,818 --> 00:10:16,104 پس هر دوي اونا، هنوز يه بچه ي چاق و يه سگ مُرده نياز دارن تا اندازه من بشن 119 00:10:22,260 --> 00:10:24,888 و اين خيلي بده، چون 40 سالمه و دکترم بهم ميگه 120 00:10:24,923 --> 00:10:28,162 "تو بايد تعداد کمتري ادم باشي، نميتوني اينقدر باشي" 121 00:10:28,197 --> 00:10:30,340 اون فقط بهم گفت اين بده 122 00:10:31,668 --> 00:10:34,354 و اون شروع کرد به پرسيدن در مورد آداب غذا خوردنم ...ميدوني 123 00:10:34,389 --> 00:10:36,885 انگار يه آدابي وجود داره انگار يه الگويي وجود داره 124 00:10:36,920 --> 00:10:39,891 اين فقط هرج و مرج و وحشته 125 00:10:39,926 --> 00:10:42,016 اين فقط نا اميدي و بيچارگيه 126 00:10:42,051 --> 00:10:45,276 مثلا ميگه "روزانه چند وعده غذايي و چند بار دفع داري؟" 127 00:10:45,311 --> 00:10:47,169 منم ميگم "نميدونم، اصلا نميدونم" 128 00:10:47,204 --> 00:10:51,486 همش مبهم ـه تمام روز فقط ميخورم و ميرينم 129 00:10:53,750 --> 00:10:59,245 من تا خرخره بدنم رو پُر ميکنم و بعدش از سوراخِ کونم ميريزم بيرون! فقط همين 130 00:11:01,370 --> 00:11:04,592 هر عن يه موقعيت اضطراريه اين تصور بهتري بهتون ميده؟ 131 00:11:08,182 --> 00:11:10,328 از آداب غذا خوردن من 132 00:11:12,903 --> 00:11:20,948 و اون سعي ميکنه وضعيتم رو کنترل کنه و ميگه رفيق، باشه، ببين، چقدر پس از مصرف غذا معمولا" "احساس سير شدن پيدا ميکني و ديگه نميخوري؟ 133 00:11:20,983 --> 00:11:24,003 منم ميگم "من خوردن رو تموم نميکنم وقتي سير بشم" 134 00:11:24,038 --> 00:11:27,309 غذا خوردن تموم نميشه وقتي سير بشم 135 00:11:27,558 --> 00:11:30,091 غذا خوردن وقتي تموم ميشه که ديگه از خودم متنفر بشم 136 00:11:30,126 --> 00:11:33,340 اين زمانيه...اين زمانيه که ديگه تمومش ميکنم 137 00:11:36,593 --> 00:11:43,004 گمونم مردم عادي تا زماني غذا ميخورن که مثلا ميگن اوه، کافيه، اين مقدار تغذيه ايه که لازم دارم" "فقط همينقدر، کافيه ديگه 138 00:11:45,017 --> 00:11:47,828 حالا خوردن رو متوقف ميکنم 139 00:11:47,863 --> 00:11:51,374 و در طول روز، اينو به انرژي مفيد تبديل ميکنم 140 00:11:52,809 --> 00:11:56,799 نه...هر وقت غذا ميخورم اخرش اينجوري ميشه "خبر مرگم چرا اينقدر خوردم؟" 141 00:12:00,087 --> 00:12:02,746 "رفيق، ببرش، نميخوام به اون گُه نگاه کنم" 142 00:12:04,809 --> 00:12:07,921 ...همش اينجاست، انگار 143 00:12:11,820 --> 00:12:14,728 توي رگهام شربت دارم ...انگار به جاي خون، شربت دارم 144 00:12:16,445 --> 00:12:19,191 "اين بعدا بد ميشه، آآآآآه" 145 00:12:20,096 --> 00:12:21,831 من نميتونم از خودم مراقبت کنم 146 00:12:22,543 --> 00:12:26,738 و هميشه احساس بدي دارم ...خيس عرق و 147 00:12:27,034 --> 00:12:29,912 مثلا...اين قسمت بدجور افتضاحه 148 00:12:33,176 --> 00:12:35,714 اين کابوس منه اين تمام زندگيمه 149 00:12:36,609 --> 00:12:39,436 بهترين چيزي که تا حالا واسم اتفاق افتاده "باکسر بريفس" بوده (نوعي شورت مثل شورت هاي باکسر ولي تنگ تر) 150 00:12:39,875 --> 00:12:43,187 من به خاطر باکسر بريفس خيلي خوشحالم واسه اکثر آدما چيز مهمي به نظر نمياد 151 00:12:43,222 --> 00:12:48,953 ولي قبل از باکسر بريفس من بين دو دنياي وحشتناک بريفس و باکسر گير افتاده بودم 152 00:12:49,176 --> 00:12:54,316 بريفس...بريفس واسه مردهاي نرماله با يه پا اينجا و يه پا اينجا (شورت تنگ) 153 00:12:54,624 --> 00:12:56,986 دو پاي کاملا جدا 154 00:12:57,021 --> 00:13:00,345 با يه فضاي کامل بينش 155 00:13:00,380 --> 00:13:03,832 و بريفس ميره بالا تو اين شيار کوچولو تو اين فضاي کوچولو 156 00:13:03,867 --> 00:13:12,852 و اينجوري مياد پايين و ميتونه....ميتونه اينجا جمع بشه و اونا رو بخوبي نگه داره چون يارو کلي فضا داره اينجا 157 00:13:12,887 --> 00:13:22,675 ولي اينجا همه چي تو هم فشرده شدن ...يه اوضاع اشفته و سوزش دار و قرمز و پر از عرق 158 00:13:24,362 --> 00:13:27,502 وقتي لخت ميشم، اينجا شبيه کونِ خوکه 159 00:13:29,438 --> 00:13:32,549 مثلا حتي کيرم مثل دُم خوک مجعده اينجا کون خوکه 160 00:13:37,837 --> 00:13:40,564 ...و من بريفس ميپوشم و اينجوري 161 00:13:41,180 --> 00:13:45,086 اينجوري کير و تخمامو ميگيره و مثلا ميگه "اينا تخماتن، حرومزاده ي چاق! خوشت مياد؟" 162 00:13:47,205 --> 00:13:50,239 ...و با اين پارچه ي نخيِ تيز و بد ميچسبه بالا و اينجوري 163 00:13:53,163 --> 00:13:58,131 بعد از مدتي فقط يه کپه از پارچه ي خيس دارم 164 00:13:58,278 --> 00:14:05,338 فقط يه کپه نخِ خيس مثل اندازه ي يه توپ تنيس مثل يه کپه ي بزرگ نخ خيس 165 00:14:09,385 --> 00:14:16,541 و باکسر بدتره چون اجازه ميده همه چي اينور و اونور حرکت کنن و همديگه رو لمس کنن و همديگه رو ناراحت کنن 166 00:14:16,632 --> 00:14:21,201 من ميخوام اين پايين همه چي تفکيک شده باشه ميخوام همه چي جدا باشه 167 00:14:21,899 --> 00:14:26,994 و همچنين وقتي باکسر ميپوشم به دلايلي هميشه اينجا آب هست 168 00:14:29,212 --> 00:14:34,383 انگار ربع ليوان اب اطراف سوراخ کونم هميشه چلپ و چلوپ ميکنه 169 00:14:37,670 --> 00:14:41,349 "اين همه اب اطراف سوراخ کونم از کجا اومده؟" 170 00:14:43,071 --> 00:14:47,274 خلافِ جاذبه...مثل يه ليوان اب وارونه تو کونم 171 00:14:51,049 --> 00:14:53,426 من بايد خودمو مديريت کنم چون نميتونم جلوي خوردنم رو بگيرم 172 00:14:53,461 --> 00:14:59,983 من زياد ورزش ميکنم. هر روز تقريبا 8 کيلومتر ميدوم تا اين هيکل گُهي که دارم رو همينجوري نگه دارم 173 00:15:01,051 --> 00:15:05,679 چون غذا...من آشغالهاي پُر چرب ميخورم 174 00:15:05,988 --> 00:15:10,116 مثلا...اون روز "سينبان" خوردم ميدونيد سينبان چيه؟ (نام يک برند شيريني در امريکا) 175 00:15:10,356 --> 00:15:16,239 بزاريد سينبان رو واسه شمايي توضيح بدم که عزت نفس داريد که فقط از کنارش رد ميشيد 176 00:15:16,274 --> 00:15:19,232 و اصلا نميدونيد آدمايي مثل من چي ميخورن 177 00:15:19,267 --> 00:15:24,195 چون صفِ سينبان، فقط يه گروه از مردم نيست 178 00:15:25,148 --> 00:15:29,698 اين همه جور آدمي نيست که ميخوان سينبان رو امتحان کنن 179 00:15:29,733 --> 00:15:34,196 اينجوري نيست که يه دختر لاغر چيني اونجا باشه ...بعدش يه يارو ديگه 180 00:15:35,078 --> 00:15:36,394 ...اين فقط 181 00:15:36,429 --> 00:15:39,163 و تو صف سينبان هيچکس شاد نيست 182 00:15:39,198 --> 00:15:41,921 "مثلا کسي نميگه "من عاشق اينم، نميتونم صبر کنم 183 00:15:41,956 --> 00:15:45,238 کسي واسه گرفتنش هيجان زده نيست 184 00:15:47,069 --> 00:15:52,778 اونجا فقط ادماي مثل من يا چاق تر هستن که ميگن "اوه لعنت، من قراره سينبان بگيرم" 185 00:15:57,517 --> 00:16:00,825 بايد تمام نمايش هايي که دارم رو" "...کنسل کنم چون قراره 186 00:16:01,984 --> 00:16:09,479 سينبان اينه، بزاريد واستون توضيح بدم اين يه کيک پيچيِ دارچينيِ 180 سانتي ـه 187 00:16:09,514 --> 00:16:13,515 واسه يک مرد چاقِ غمگين درست ميشه 188 00:16:13,550 --> 00:16:19,066 حتي اگه شما کُس داشته باشيد يه مَرديد اگه سينبان بخوريد! اين لحظه شما مرد ميشيد 189 00:16:22,137 --> 00:16:27,124 اين يه کلوچه ي چسبناک و داغه که با يه کاسه ي کوچولو شربتِ داغِ اسپرم مانند ميدن 190 00:16:29,817 --> 00:16:33,274 اين آب منيِ تازه ست امکان نداره که آب مني تازه نباشه 191 00:16:34,857 --> 00:16:36,067 چطور اين آب مني تازه نيست؟ 192 00:16:36,102 --> 00:16:39,974 "بايد اسمشو بزارن "خوراکِ چاقِ کوني ...فقط 193 00:16:43,698 --> 00:16:45,357 فقط واسه اينکه مجبور بشيم اينو بگيم 194 00:16:45,392 --> 00:16:48,387 چون اين جلوي ما رو نميگيره به تخممون هم نيست 195 00:16:48,666 --> 00:16:51,416 "هي، يه خوراک چاق کوني بهم بديد، لطفا" 196 00:16:53,196 --> 00:16:56,336 "اره، با مني تازه. رفيق، واسم مهم نيست" 197 00:16:59,791 --> 00:17:02,561 "چيه، فکر کردي من شرف دارم؟" 198 00:17:02,596 --> 00:17:05,978 "من الان دارم يه سينبان ميخرم" 199 00:17:06,013 --> 00:17:12,225 من دارم سينبان ميخرم" "از فرودگاهي که تازه رسيدم توش 200 00:17:19,838 --> 00:17:22,840 متوجهيد که چرا اين به شدت منزجر کننده ست، درسته؟ 201 00:17:22,875 --> 00:17:25,822 چون...وقتي داري ميري 202 00:17:25,857 --> 00:17:31,507 وقتي ميخواي از فرودگاه به سمت مقصد بري، ميگي "من بايد بخورم، من غذا نياز دارم" 203 00:17:31,542 --> 00:17:35,968 چون ممکنه تا ابد تو اسمون گير بيفتم" "و بايد همين الان بخورم 204 00:17:37,382 --> 00:17:40,966 ولي اينجا من فرود اومدم، سفر تموم شده 205 00:17:41,663 --> 00:17:44,038 20دقه با خونه ـم فاصله دارم 206 00:17:44,073 --> 00:17:47,623 جايي که موز و سيب و از اين آشغالا دارم 207 00:17:47,658 --> 00:17:52,321 و من نشستم رو چمدونم و سينبان کوفتي رو ميخورم 208 00:17:53,103 --> 00:17:55,414 ...با يه چنگال و چاقو 209 00:17:59,934 --> 00:18:03,507 يه سينبان گُهي هم بود، مونده بود 210 00:18:03,542 --> 00:18:08,369 يارو ميخواست بياردش داخل و مغازه رو ببنده "و من گفتم "نه نه، بدش به من، بدش به من 211 00:18:08,404 --> 00:18:10,098 "همين الان بدش به من" 212 00:18:10,133 --> 00:18:15,245 و اون نميخواست اينو به من بفروشه و ميگفت نه، اين خيلي مونده ست، لطفا نخرش" "نخرش خيلي مونده ست 213 00:18:15,280 --> 00:18:20,934 و من گفتم "رفيق، من اينو ميخورم "اين اتفاقيه که الان ميفته 214 00:18:22,473 --> 00:18:26,902 تو تصميم ميگيري که ما فردا قراره تو روزنامه باشيم يا نه ولي اين گُه ميره تو دهن من 215 00:18:32,509 --> 00:18:34,882 من تصميم لعنتيمو گرفتم، ديگه خرابش نکن ...فقط 216 00:18:37,007 --> 00:18:38,878 ...فقط اون اسپرم رو بده من اوه، اره ممنون 217 00:18:39,319 --> 00:18:42,059 و اسپرم رو با چشم بسته خوردم 218 00:18:43,256 --> 00:18:49,157 اسپرم سينبان...عجب کوني چاقِ گنده اي هستم من 219 00:18:51,071 --> 00:18:53,077 هستم...من يه کوني چاقم 220 00:18:57,041 --> 00:18:59,949 ولي ديگه همينه که هست ...ميدونيد، منظورم اينه 221 00:18:59,984 --> 00:19:01,477 من الان 40 سالمه 222 00:19:01,512 --> 00:19:04,283 در اصل نيمه مُرده هستم 223 00:19:04,318 --> 00:19:05,824 40سالگي سن عجيبيه ...به جايي ميرسي که 224 00:19:05,859 --> 00:19:09,594 که مثلا...تو به اندازه کافي پير نيستي که کسي ...به تخمش باشه که تو پيري! مثلا کسي نميگه 225 00:19:09,629 --> 00:19:13,447 من امروز به يه مرد 40 ساله کمک کردم" "و واقعا احساس خوبي دارم که يه کاري واسش کردم 226 00:19:13,911 --> 00:19:17,683 کسي تعطيلاتش رو با غذاي تازه اوردن واسه يه 40 ساله نميگذرونه 227 00:19:18,728 --> 00:19:21,578 و به اندازه کافي جوون نيستي که کسي بهت افتخار کنه يا تحت تاثير قرار بگيره 228 00:19:22,065 --> 00:19:25,159 اونا فقط ميگن "اره، کارتو انجام بده عوضي، کسي اهميت نميده" 229 00:19:25,194 --> 00:19:27,680 "اين کاريه که بايد انجام بدي" 230 00:19:29,157 --> 00:19:31,599 و دنيا هم جور ديگه بهت نگاه ميکنه مثلا وقتي 40 سالته اگه بري دکتر 231 00:19:31,634 --> 00:19:34,284 دکتر ديگه سعي نميکنه چيزي رو درست کنه 232 00:19:34,498 --> 00:19:36,429 اونا ديگه هيچ گُهي رو درست نميکنن 233 00:19:36,464 --> 00:19:39,774 وقتي 40 سالت ميشه مثلا ميگن "اره، داره شروع ميشه" 234 00:19:39,809 --> 00:19:41,186 اونا اهميت نميدن 235 00:19:42,890 --> 00:19:44,940 من رفتتم دکتر چون قوزک پام درد ميکرد، خب؟ 236 00:19:44,975 --> 00:19:47,437 حالا اگه 20 سالت باشه و کتف ـت درد بگيره 237 00:19:47,648 --> 00:19:50,343 دکتر کتف ـت رو دوباره ميسازه 238 00:19:50,378 --> 00:19:52,565 از طريق معجزاتِ علم مدرن 239 00:19:52,600 --> 00:19:55,678 اونا گوش ـت رو ميگيرن و ازش کتف ميسازن اين عجيبه 240 00:19:57,279 --> 00:19:59,716 ولي وقتي 40 سالته اونا فقط...هيچ انتخابي بهت نميدن 241 00:19:59,952 --> 00:20:01,435 اونا اهميت نميدن 242 00:20:01,470 --> 00:20:05,471 من رفتم دکتر چون تقريبا يک ماه بود که ميلنگيدم بدون هيچ دليلي 243 00:20:05,506 --> 00:20:09,621 و دکتر عکسي از قوزک پام بهم نشون داد "...و گفت "اره، قوزک پات فقط 244 00:20:10,034 --> 00:20:13,533 "فقط پوسيده شده" 245 00:20:17,432 --> 00:20:20,004 من گفتم "منظورت اينه به قوزک پام اسيب زدم؟" 246 00:20:20,005 --> 00:20:23,374 اون گفت "نه، فقط الان خيلي داغونه" 247 00:20:25,081 --> 00:20:27,080 ...اون منطقه ي تيره رو ميبيني 248 00:20:27,115 --> 00:20:29,123 کاملا سفت شده 249 00:20:29,158 --> 00:20:31,936 اره، معمولا اينجوري ميشه...ديگه به درد نميخوره 250 00:20:34,894 --> 00:20:38,553 من گفتم "چي؟ خب؟ فقط خدافظ؟ هيچي؟ هيچ راهي نداره؟" 251 00:20:38,642 --> 00:20:42,468 هيچ کاري نميتوني بکني؟ اين مثلا يه قوزکِ داغون علاج ناپذيره؟ 252 00:20:43,182 --> 00:20:49,425 و اون گفت "کارايي هست که ميتوني بکني ميتوني حرکات کششي کار کني، ميتوني "نيم ساعت در روز با قوزکت حرکات کششي کار کني 253 00:20:49,777 --> 00:20:51,842 من گفتم "اينجوري چقدر طول ميکشه تا خوب بشه؟" 254 00:20:51,869 --> 00:20:55,620 اون گفت نه، تو فقط اين کارو بکن 255 00:20:56,400 --> 00:20:59,587 اين فقط يه کار جديده که انجام ميدي 256 00:21:00,276 --> 00:21:03,549 تا وقتي که تو و قوزک داغونت بميريد 257 00:21:09,148 --> 00:21:12,056 من گفتم "رفيق، اين خيلي درد ميکنه" 258 00:21:12,091 --> 00:21:14,586 و اون گفت "خب، ميتوني ناپروکسن مصرف کني "فقط ناپروکسن مصرف کن (قرص مسکن و ضد التهاب) 259 00:21:14,621 --> 00:21:16,616 ميتوني بخريش فقط مصرفش کن 260 00:21:16,651 --> 00:21:21,702 و هر چقدر ميخواي ميتوني مصرف کني، مهم نيست به دوزش توجه نکن 261 00:21:22,399 --> 00:21:23,649 من گفتم واقعا؟ 262 00:21:23,931 --> 00:21:26,676 اون گفت "اره، ميتوني 10 تا در روز مصرف کني "مشکلي واست پيش نمياد 263 00:21:26,711 --> 00:21:30,339 اون گفت روزي 10 تا ناپروکسن مصرف کنم 264 00:21:30,374 --> 00:21:33,021 من گفتم "شنيدم اين چيزا به روده اسيب ميزنن؟" 265 00:21:33,056 --> 00:21:36,354 اون گفت "اره، بعد از مدتي به روده صدمه ميزنن" 266 00:21:36,747 --> 00:21:41,337 ولي بايد تصميم بگيري که چقدر دوست داري قوزکت درد نگيره 267 00:21:44,837 --> 00:21:47,209 در ضمن همه ي اينا واقعيه اين دقيقا چيزيه که اتفاق افتاد 268 00:21:47,888 --> 00:21:50,856 و بعدش من گفتم "...اگه من يه ورزشکاري چيزي بودم چي؟" 269 00:21:50,891 --> 00:21:55,148 اون گفت "...تو يه ورزشکار نيستي، پس" 270 00:21:56,808 --> 00:21:59,570 "پس نه به هر چيز ديگه اي که ميخواي بگي" 271 00:22:02,717 --> 00:22:03,877 اين غم انگيزه 272 00:22:04,982 --> 00:22:06,755 اين واسه ادماي پير سخته 273 00:22:06,790 --> 00:22:09,511 مادر بزرگ من 95 سالشه اون نميتونه با چشم چپش ببينه، يهو از کار افتاده 274 00:22:10,879 --> 00:22:13,847 اخرين بار که رفتيم ببينيمش اون گفت "نميتونم با چشم چپم ببينم" 275 00:22:13,882 --> 00:22:16,881 و ما مثلا گفتيم "اووووه، هي، کريسمس دهه ي 40 چطوري بود؟" 276 00:22:19,282 --> 00:22:21,888 شايد قضيه ي چشم فراموش بشه اگه خوش شانس باشيم، ميدوني 277 00:22:23,121 --> 00:22:27,721 پس من رفتم پيش دکترش، اون اخر راهرو زندگي ميکنه اون هميشه اونجاست، تقريبا 5 متر باهاش فاصله داره 278 00:22:27,751 --> 00:22:29,988 پس من رفتم پيش دکتر و گفتم "ميدوني، اون اصلا نميتونه با چشم چپش ببينه" 279 00:22:30,156 --> 00:22:34,900 و به خدا قسم اون گفت "خب، اون احتمالا چنتا تومور تو سرش داره" 280 00:22:34,935 --> 00:22:40,225 به خدا قسم اين دقيقا چيزيه که اون گفت 281 00:22:40,260 --> 00:22:45,990 من يادمه چون مغزم سوت کشيد که چطور اون، هيچ گونه تحصيلاتش رو به کار نبرد 282 00:22:46,025 --> 00:22:50,475 واسه اين تشخيص ويژه 283 00:22:50,510 --> 00:22:53,716 ...اون گفت که "اون احتمالا 284 00:22:53,751 --> 00:22:56,969 ...چنتا تومور" 285 00:22:57,004 --> 00:22:59,383 "توي سرش داره 286 00:22:59,418 --> 00:23:02,867 "اون يه دکتره و گفت "سرش 287 00:23:04,270 --> 00:23:07,400 اون تقريبا گفت "سرِ لعنتش"، به خدا قسم ....انگار 288 00:23:07,435 --> 00:23:11,582 انگار داشت به اين فکر ميکرد "اون احتمالا چنتا تومور تو سر لعنتيش داره" 289 00:23:11,617 --> 00:23:15,350 کي به تخمشه؟ اون جنده پير يه هفته ديگه ميميره ...من نميخوام 290 00:23:15,385 --> 00:23:18,755 من نميخوام واسه چشم اون، از پشت ميزم بلند بشم 291 00:23:19,429 --> 00:23:24,230 اون چه نيازي به دوتا چشم داره تا اين خونه ي کيري رو ببينه که تو اونو توش گذاشتي چون به اندازه کافي دوسش نداري؟ 292 00:23:30,803 --> 00:23:33,530 من به اونجا نرسيدم هنوز الان نيمه ي راهم 293 00:23:33,739 --> 00:23:36,618 ادماي 40 ساله هم نمونه هاي خوبي نيستن ...ما 294 00:23:38,225 --> 00:23:41,211 مثلا من يه دوست دارم که يه عالمه دوست دخترهاي جوون داره 295 00:23:41,246 --> 00:23:45,833 و اون هميشه يه ذره بيش از اندازه جوون انتخاب ميکنه و اين خوب نيست 296 00:23:46,046 --> 00:23:50,051 ميدوني، اونا رو همراه خودش مياره "و مثلا بهش ميگي "رفيق، نکن 297 00:23:50,456 --> 00:23:53,962 مثلا به معناي واقعي با انگشت بهش اشاره ميکني و ميگي "...اونو نکن، اين وحشتناکه، چون" 298 00:23:55,239 --> 00:23:57,883 ...و اون اينجوري ميکنه 299 00:23:58,410 --> 00:24:00,769 اين بده، ميدوني 300 00:24:02,238 --> 00:24:07,501 ولي اون يه شب ميخواست با اون سکس کنه و گفت که ميخواد تمام شب اين کارو بکنه انگار واقعا ميخواست مدت زيادي طول بکشه 301 00:24:07,536 --> 00:24:11,540 پس اون گفت "من ميخوام يه عالمه شير بخورم "تا بتونم يه عالمه سکس کنم 302 00:24:12,807 --> 00:24:15,820 من گفتم "کي گفته اين اهميت داره؟" 303 00:24:15,855 --> 00:24:20,193 و اون گفت "خب، چون تو بيشتر آبت مياد اگه شير بخوري" 304 00:24:21,663 --> 00:24:25,069 ...اين يارو واقعا فکر ميکنه 305 00:24:25,104 --> 00:24:28,098 ...که تو آبت تموم ميشه 306 00:24:28,133 --> 00:24:33,584 ولي اگه شير بخوري بدنت مثلا ميگه "اوه رفيق، اين عاليه، فقط اب رو بفرست، خوبه" 307 00:24:34,930 --> 00:24:37,243 هيچکس متوجه تفاوتش نميشه" "فقط ادامه بده و بفرستش 308 00:24:39,256 --> 00:24:41,709 اگه آب و شير تموم شد، مشکلي نيست اين اهميتي نداره 309 00:24:42,349 --> 00:24:46,474 فقط آبش رو بفرست و بزار بپاشه رو صورت گربه ـش ...هر کاري که داره ميکنه 310 00:24:49,932 --> 00:24:51,083 چيه؟ 311 00:24:52,659 --> 00:24:55,036 من آبم رو ميريزم رو صورت گربه ـم 312 00:24:55,786 --> 00:24:59,705 اگه الان داره تماشا ميکنه، قراره يه صورت پر از آب گيرش بياد، تا الان ديگه اينو فهميده 313 00:25:00,285 --> 00:25:02,534 اون ميدونه...الان تقصير اونه 314 00:25:04,954 --> 00:25:08,709 اگه يه بار آبم رو بريزم روي صورت گربه ـم ...من بايد خجالت بکشم اشاره به ضرب المثل معروف که در ادامه ميشه) (اگه دوبار آبم رو بريزم، اون بايد خجالت بکشه 315 00:25:15,886 --> 00:25:18,917 من گربه ندارم، من گربه ندارم هيچ وقت نداشتم 316 00:25:19,169 --> 00:25:22,136 منظورم اينه، دوست دارم آبم رو بريزم رو صورت گربه سعي نميکنم حرفمو پس بگيرم 317 00:25:22,648 --> 00:25:24,259 فقط بر حسب اتفاق، گربه ندارم 318 00:25:25,754 --> 00:25:28,664 من يه سگ دارم و وقتي نوجوون بودم يه سگ داشتم 319 00:25:29,760 --> 00:25:30,621 ...و 320 00:25:30,656 --> 00:25:32,947 ...اره، يه بار 321 00:25:32,982 --> 00:25:40,117 من...من سگم رو مجبور کردم پنير کاتيج از رو تخم هام ليس بزنه 322 00:25:40,796 --> 00:25:43,963 که چيزيه که شما الان نميتونيد ندونيد 323 00:25:43,998 --> 00:25:45,496 الان ديگه ميدونيد 324 00:25:45,827 --> 00:25:47,742 من اين کارو کردم 325 00:25:48,245 --> 00:25:52,307 و من در شروع کردن جمله ترديد کردم فقط چون ...مطمئن نبودم که بگم 326 00:25:52,342 --> 00:25:56,713 که "اجازه دادم" سگم پنير کاتيج از روي تخمام ليس بزنه 327 00:25:57,149 --> 00:26:00,094 يا "مجبورش کردم" پنير کاتيج ليس بزنه 328 00:26:01,607 --> 00:26:04,900 و واقعا با توجه به اينکه سگها ...چقدر پنير دوست دارن، فکر کنم 329 00:26:05,675 --> 00:26:07,915 من...من يه پيشنهادي بهش دادم که نميتونست رد کنه 330 00:26:07,950 --> 00:26:10,660 فکر کنم اين منصفانه ترين راه براي بيان کردن اينه 331 00:26:14,288 --> 00:26:16,708 ...انقدر واضح اينو به خاطر دارم 332 00:26:16,743 --> 00:26:18,820 و نگاهي که تو چهره ي سگ بود رو به خاطر دارم 333 00:26:18,855 --> 00:26:25,316 انگار ميگفت "اوه لعنتي، رفيق، تو چه مرگته؟ "چرا اين کارو با ما ميکني؟ 334 00:26:25,641 --> 00:26:29,956 فقط بريزش تو بشقاب" "چرا بايد از روي تخماي لعنتيت ليسش بزنم؟ 335 00:26:32,768 --> 00:26:35,957 خيله خب، بيخيال، باشه، بيا اين کارو بکنيم" "من اين کارو ميکنم، واسم مهم نيست 336 00:26:35,992 --> 00:26:39,612 تو بايد با اين زندگي کني چون من دو سال ديگه ميميرم من يه سگم، اين مشکل توئه 337 00:26:44,923 --> 00:26:46,764 ببخشيد که اينقدر منفي نگر هستم 338 00:26:47,421 --> 00:26:51,829 من ضد حالم، نميدونم، نبايد اينجوري باشم من ادم خيلي خوش شانسي هستم 339 00:26:51,864 --> 00:26:54,642 من ويژگي هاي خوب زيادي دارم من سالم هستم، نسبتا جوون هستم 340 00:26:54,677 --> 00:26:57,612 من سفيد پوستم که واسه اين يکي خدا رو هزار مرتبه شکر 341 00:26:58,195 --> 00:27:00,692 اين مزيت خيلي بزرگيه شوخيتون گرفته؟ 342 00:27:00,727 --> 00:27:02,631 اوه خدايا، من عاشق سفيد پوست بودنم واقعا عاشقشم 343 00:27:02,666 --> 00:27:09,138 جدي ميگم، اگه شما سفيد پوست نيستيد از قافله عقبيد، چون اين چيز گُه بدجوري خوبه 344 00:27:10,810 --> 00:27:15,326 اين...در ضمن بزاريد قضيه رو روشن کنم من نميگم سفيد پوستا بهترن 345 00:27:15,361 --> 00:27:19,218 من ميگم سفيد پوست بودن مشخصا بهتره اصلا کي ميتونه در مورد اين بحث کنه؟ 346 00:27:20,983 --> 00:27:27,624 اگه اين يه گزينه بود هر سال انتخابش ميکردم اوه اره، دوباره سفيد رو انتخاب ميکنم" مطلقا ازش لذت ميبرم "سفيد رو انتخاب ميکنم، ممنون 347 00:27:30,579 --> 00:27:35,187 سفيد پوست بودن در اين حد خوبه من ميتونم سوار ماشين زمان بشم و به هر زماني برم 348 00:27:35,222 --> 00:27:39,075 و وقتي ميرسم اونجا، بدجوري محشر خواهد بود 349 00:27:43,452 --> 00:27:45,499 اين منحصرا يه امتياز سفيد پوست بودنه 350 00:27:46,436 --> 00:27:49,411 سياه پوستها نميتونن با ماشين زمان شوخي کنن 351 00:27:49,446 --> 00:27:53,447 يه سياهپوست در ماشين زمان مثلا اينجوريه هي، چيزي قبل از 1980 نميخوام" "نه ممنون، نميخوام برم 352 00:27:55,845 --> 00:27:58,200 ولي من به هر زماني ميتونم برم 353 00:27:58,235 --> 00:28:00,515 سالِ 2...حتي نميدونم اون موقع چه اتفاقايي ميفتاد 354 00:28:01,341 --> 00:28:05,577 ولي ميدونم وقتي برسم اونجا "خوش اومديد، اينجا يه ميز واستون اماده کرديم، قربان" 355 00:28:05,887 --> 00:28:08,789 "اوه ممنون، سال 2 خيلي دوست داشتنيه" 356 00:28:11,843 --> 00:28:14,673 من ميتونم به هر زماني برم در گذشته؛ من نميخوام به اينده برم 357 00:28:14,708 --> 00:28:17,043 ...و بفهمم چه اتفاقي واسه سفيد پوستا ميفته چون 358 00:28:17,260 --> 00:28:20,764 ما سخت تاوانِ اين گُه کاريها رو ميديم بايد اينو بدونيد 359 00:28:21,277 --> 00:28:24,027 اينجوري نيست که فقط از شماره 1 به شماره 2 تنزل پيدا کنيم 360 00:28:24,062 --> 00:28:27,322 اونا ما رو ميبندن و تا ابد ما رو از کون ميکنن 361 00:28:27,672 --> 00:28:30,742 ...و ما کاملا سزاوار اين هستيم...ولي فعلا 362 00:28:37,271 --> 00:28:41,210 اگه تو...اگه تو يه سفيد پوستي و قبول نداري که اين عاليه تو يه عوضي هستي 363 00:28:42,367 --> 00:28:44,395 اين عاليه و من يه مَردم 364 00:28:44,430 --> 00:28:48,241 يه شخص چقدر مزايا ميتونه داشته باشه؟ من يه مرد سفيد پوستم 365 00:28:48,524 --> 00:28:51,613 شما حتي نميدونيد احساسات منو جريحه دار کنيد 366 00:28:54,163 --> 00:28:56,741 يه مرد سفيد رو چي ميتونيد صدا بزنيد که واقعا بطور عميق روش تاثير بزاره؟ 367 00:28:56,776 --> 00:28:57,806 "هي ديوث" (کِرَکِر واژه اي براي توهين به سفيدپوست هاست) 368 00:28:57,841 --> 00:29:00,521 اه، روزمو خراب کرد 369 00:29:00,822 --> 00:29:08,798 پسر، نبايد منو ديوث صدا ميزد منو به دوراني برگردوند که صاحب زمين ها و آدما بودم عجب وضعي بود 370 00:29:21,054 --> 00:29:23,460 هرچند من متاهل هستم اين منو چند پله به عقب ميبره 371 00:29:26,617 --> 00:29:29,150 "اون شب زنم منو فرستاد "والگرينز تا دستمال توالت بخرم (شرکت دارو فروشي در امريکا) 372 00:29:29,401 --> 00:29:35,991 چون دستمال توالت تموم کرده بوديم چون من همه رو انداختم تو سطل اشغال تا بتونم از خونه برم بيرون 373 00:29:41,803 --> 00:29:45,670 پس به سمت والگرينز ميرفتم شب بود و داشتم رانندگي ميکردم و يه اهو ديدم 374 00:29:46,021 --> 00:29:50,332 و بدجوري از اهو متنفرم...من ازشون متنفرم چون اون بالا همه جا هستن 375 00:29:50,367 --> 00:29:52,930 من قبلا تو شهر زندگي ميکردم و اون موقع اهو رو دوست داشتم 376 00:29:52,965 --> 00:29:55,363 ...چون من ازاد بودم و تو شهر بودم و 377 00:29:55,398 --> 00:29:58,851 قبلا اهو ميديدم ميدوني، وقتي با رفيقات از شهر ميزني بيرون و يه اهو ميبيني 378 00:29:58,886 --> 00:30:07,015 اوه خداي من، ماشين رو خاموش کن، نترس" خيلي زيباست، اون اهوي زيبا رو ببين ببين چطور به اطراف نگاه ميکنه "خيلي مرموز و زيباست 379 00:30:07,050 --> 00:30:13,669 خدا به ما يه موهبت داد" "همه لذت ببريد...فقط از موهبت اهو لذت ببريد 380 00:30:15,082 --> 00:30:19,395 ولي الان جايي زندگي ميکنم که تمام روز اهو توي حياط لعنتيمه 381 00:30:19,430 --> 00:30:23,918 و اونا مزخرفن! اونا فقط موش با سُم هستن اونا اهميت نميدن 382 00:30:26,179 --> 00:30:29,430 اونا کنه هايي دارن که بهت بيماري لايم ميدن 383 00:30:29,465 --> 00:30:30,818 و همه جا ميرينن 384 00:30:30,853 --> 00:30:33,238 و يه صدايي در ميارن، ميدونستيد؟ اونا ميگن خااااااا 385 00:30:33,273 --> 00:30:35,696 اونا عوضين 386 00:30:35,731 --> 00:30:38,044 حيووناي مزخرفي هستن 387 00:30:38,832 --> 00:30:41,076 من هر روز صبح ميرم بيرون و بهشون سنگ پرتاب ميکنم 388 00:30:41,111 --> 00:30:45,050 و واقعا سخت تلاش ميکنم که با سنگ بزنم تو سرشون 389 00:30:49,646 --> 00:30:50,835 و اونا واسشون مهم نيست ...مثلا ميگن 390 00:30:51,420 --> 00:30:53,147 واسشون مهم نيست 391 00:30:56,933 --> 00:31:01,396 من تفنگ ندارم ولي اگه داشتم حاضر بودم تو دهن يه بچه اهو شليک کنم و هيچ احساسي بهم دست نميداد 392 00:31:01,806 --> 00:31:03,177 هيچ احساسي بهم دست نميداد 393 00:31:05,582 --> 00:31:07,885 فقط ميگفتم "اون ببين، اون مُرده، چقدر جالبه" 394 00:31:09,157 --> 00:31:12,051 گمونم اين اتفاقيه که ميفته" "وقتي تو دهن لعنتيشون شليک ميکني 395 00:31:15,435 --> 00:31:17,028 حاضرم هر کاري بکنم تا يه اهو رو بکشم 396 00:31:17,063 --> 00:31:21,284 حاضرم با خوشحالي واسه 20 نفر با کيرِ خوني تو يه کوچه ساک بزنم تا ايدز بگيرم 397 00:31:21,319 --> 00:31:23,987 و بعدش يه اهو رو بکنم و با ايدز بکشمش 398 00:31:24,022 --> 00:31:26,769 بدون فکر کردن حاضرم اين کارو بکنم 399 00:31:27,307 --> 00:31:28,122 جدي ميگم 400 00:31:28,157 --> 00:31:30,279 جدي ميگم 401 00:31:34,971 --> 00:31:39,503 پس من اين اهو رو ديدم و اونا در اين حد خرفت هستن ...من واسش چراغ زدم و اون اينجوري کرد 402 00:31:39,538 --> 00:31:41,787 "باااااا" فقط همين 403 00:31:41,822 --> 00:31:45,588 و بعدش اون نميرفت کنار "انگار ميگفت "ميتونم...ميتونم برم؟ 404 00:31:46,740 --> 00:31:48,223 و من گفتم "خبر مرگت برو...برو" 405 00:31:48,792 --> 00:31:54,076 "ميشه برم؟ ميشه برم؟" برو ديگه 406 00:31:54,078 --> 00:31:58,697 و بعد نزديک شدم و سعي کردم از کنارش برم بعد ديدمش و اون بهم زل زده بود و وحشت کرد 407 00:31:59,192 --> 00:32:04,648 قسم ميخورم، اون دويد و هيکلش رو زد تو ماشين لعنتي من 408 00:32:05,707 --> 00:32:06,857 ...فقط همينجوري 409 00:32:08,288 --> 00:32:10,725 آينه ي منو نابود کرد همينجوري آينه ي ماشين رو خُرد کرد 410 00:32:11,096 --> 00:32:15,190 گردنش رو شکوند شنيدم که گردن لعنتي خودش رو شکوند 411 00:32:15,225 --> 00:32:19,443 و بعدش کله اهوييِ احمقش رو کشوند تو جنگل 412 00:32:20,320 --> 00:32:21,543 و مُرد 413 00:32:26,227 --> 00:32:28,176 و من خوشحالم که مُرده 414 00:32:28,852 --> 00:32:30,867 فورا خوشحال شدم 415 00:32:32,078 --> 00:32:37,003 از ماشينم اومدم بيرون و تو جنگل داد زدم "خوشحالم که مُردي، ابله لعنتي" 416 00:32:40,884 --> 00:32:44,927 اميدوارم زنت تو رو مُرده پيدا کنه" "و قلبش بشکنه و بميره 417 00:32:46,225 --> 00:32:48,643 "...اميدوارم بچه آهوهات از گرسنگي بميرن، اي" 418 00:32:49,487 --> 00:32:50,891 ...آينه ي منو شکوندي، اي 419 00:32:50,926 --> 00:32:54,256 "اهوي جنده ي کونيِ کاکا سياه 420 00:33:08,703 --> 00:33:11,662 ...پس رفتم والگرينز 421 00:33:11,697 --> 00:33:13,253 من همينجوري فقط ادامه ميدم 422 00:33:15,390 --> 00:33:17,638 من هميشه بايد دارو بخرم چون بچه دارم 423 00:33:17,673 --> 00:33:20,610 بچه ها مثل يه سطل پر از بيماري هستن که تو خونه ـتون زندگي ميکنن 424 00:33:20,983 --> 00:33:22,533 و هميشه از اونا مريضي ميگيريد 425 00:33:22,568 --> 00:33:28,281 من مريض شدم...هفته ي پيش انفلوانزا گرفتم که اينجوري شدم چون دخترم توي دهنم سرفه کرد 426 00:33:31,789 --> 00:33:34,405 فقط...درست خورد پشت گلوم 427 00:33:35,662 --> 00:33:37,722 ممنون عزيزم، مريض شدم ديگه" "الان ميتونم احساسش کنم 428 00:33:40,114 --> 00:33:43,254 در ضمن اين کارو کرد چون داشت سعي ميکرد يه راز بهم بگه 429 00:33:45,066 --> 00:33:48,665 و اون فکر ميکنه رازها رو تو دهن ملت ميگن 430 00:33:50,149 --> 00:33:52,536 ...اون کل صورت تو رو ميگيره و 431 00:33:56,863 --> 00:34:01,161 که اين يه رفتار بي ملاحظه در مرز عقب ماندگيه اگه از من بپرسيد 432 00:34:04,848 --> 00:34:06,915 و در ضمن، اون 5 سالشه 433 00:34:06,950 --> 00:34:08,125 5سال 434 00:34:08,160 --> 00:34:11,414 ...اون چه رازي داره 435 00:34:11,449 --> 00:34:13,744 که من واقعا نياز دارم بشنوم؟ 436 00:34:13,779 --> 00:34:17,551 انگار اون به من يه راز ميگه و من ميگم "يا پيغمبر، جدي ميگي؟" 437 00:34:19,067 --> 00:34:21,285 اوه خداي من 438 00:34:21,676 --> 00:34:24,737 عزيزم، من به کسي نميگم اين خيلي تخميه، جداً؟ 439 00:34:26,334 --> 00:34:30,004 اون شب کريسمس سقط جنين کرد؟ اوه خدا من 440 00:34:35,627 --> 00:34:38,033 اون 5 سالشه...5 ميدونيد اين يعني چي؟ 441 00:34:38,068 --> 00:34:41,937 هر چيزي که اون ميگه، اهميت نداره 442 00:34:41,972 --> 00:34:46,984 اون هرگز چيزي که واقعا مهم باشه تو کل زندگيش نگفته 443 00:34:47,019 --> 00:34:51,178 من ميتونم به معناي واقعي هر کلمه اي که اين بچه ي لعنتي تا حالا گفته رو فراموش کنم 444 00:34:51,213 --> 00:34:54,875 و هيچ تفاوتي ايجاد نميشه 445 00:34:54,910 --> 00:34:58,065 همه چيز دقيقا مثل قبل خواهد بود 446 00:34:58,100 --> 00:35:01,503 من از چيزايي که اون ميگه لذت ميبرم. اونا زيبا و شاعرانه هستن، عاشق شنيدنشون هستم 447 00:35:01,538 --> 00:35:04,082 ولي مجبور نيستم هيچ کدوم از اين چيزاي لعنتي رو بشنوم 448 00:35:04,117 --> 00:35:07,387 و اين يه تفاوت مهمه و اگه شما پدر و مادر هستيد شما همينجوري اين تفاوت رو ايجاد ميکنيد 449 00:35:07,422 --> 00:35:10,799 چون شما نميتونيد هميشه به حرفاي اونا گوش بديد چون اونا هميشه حرف ميزنن 450 00:35:10,834 --> 00:35:14,624 و اونا هر زمان حرف ميزنن، به تخمشون هم نيست که شما چيکار داريد ميکنيد يا زمان خوبي هست يا نه 451 00:35:14,659 --> 00:35:18,939 مثلا من دارم به يه پليس تيراندازي ميکنم و اون داره همه جور چرت و پرتي بهم ميگه 452 00:35:19,207 --> 00:35:23,582 اون اهميت نميده، چون 5 سالشه ...اونا ادماي خودشيفته اي هستن، هيچگونه توانايي ندارن 453 00:35:23,617 --> 00:35:27,866 هيچ بچه ي 5 ساله اي مثلا نميگه نه ادامه بده و تمومش کن" "بعدا بهت ميگم، طوري نيست 454 00:35:28,183 --> 00:35:30,099 اونا نميتونن 455 00:35:32,849 --> 00:35:34,021 و بعضي وقتا اين غير ممکنه 456 00:35:34,056 --> 00:35:38,676 مثلا اون روز با بچه هام نيويورک بودم و من دوتا از اين لعنتي ها دارم، لطفا يادتون باشه، دوتا 457 00:35:39,714 --> 00:35:45,893 و ما تو يه خيابون شلوغ بوديم، يکيشون که 2 سالشه اينجا بغلم بود، اون ميتونه راه بره ولي نميره خيلي شارلاتانه 458 00:35:45,928 --> 00:35:48,474 پس بغلش کرده بودم 459 00:35:48,689 --> 00:35:51,682 و وزنش انگار اندازه ي 20 تا بچه ست 460 00:35:51,923 --> 00:35:56,220 نميدونم، اون کوچولوئه ولي تراکم يه خورشيد در حال نابودي رو داره 461 00:35:56,255 --> 00:36:00,188 نميفهمم چطور اينقدر سنگينه 462 00:36:00,223 --> 00:36:03,750 شبيه اين بود که يه راکون چاق يه توپ بولينگ رو بغل کرده! همچين حسي داشت 463 00:36:05,878 --> 00:36:09,343 و درد روي شونه ـم شديد بود 464 00:36:09,378 --> 00:36:13,993 و يه سيگنال هايي به مغزم فرستاده ميشد تو دوستش نداري، فقط بندازش" "اهميت نداره، فقط بزار بميره 465 00:36:16,406 --> 00:36:18,614 پس اين طرف داشتم با اين ميجنگيدم 466 00:36:19,534 --> 00:36:23,658 بچه ي 5 ساله ـمو اينجوري گرفتم بودم، اميدوار بودم خودش باشه، يه ساعتي بود که عقب رو نگاه نکرده بودم 467 00:36:23,693 --> 00:36:30,055 ...من فقط يه موجود کوچولو رو ميکشيدم از بين ران هاي ادماي غريبه 468 00:36:30,090 --> 00:36:32,940 گوشه ي کيف ها ميخورد تو صورتش 469 00:36:32,975 --> 00:36:35,531 به تخمم هم نبود 470 00:36:36,939 --> 00:36:40,266 من عجله داشتم چون جيبم ويبره ميرفت و زنم داشت زنگ ميزد ببينه کجام 471 00:36:40,301 --> 00:36:43,188 با اينکه اون منو فرستاد تا اين کاراي تخمي رو انجام بدم 472 00:36:43,223 --> 00:36:46,254 و يه جوري سر جيبم داد ميزدم انگار اون ميتونست بشنوه "دارم ميام، خفه شو" 473 00:36:49,768 --> 00:36:52,437 و اين يکي، تمام مدت حرف ميزنه 474 00:36:52,472 --> 00:36:54,135 تمام مدت 475 00:36:54,170 --> 00:36:57,706 با يه صداي کوچولو و نيم متر بالاي زمين 476 00:36:57,741 --> 00:37:00,877 قراره من به اين مزخرفات گوش بدم؟ واقعا؟ 477 00:37:04,768 --> 00:37:07,238 چي؟ قراره هر دو ثانيه زانو بزنم "چي گفتي عزيزم؟ ادامه بده چي؟" 478 00:37:09,467 --> 00:37:11,419 "چي؟" "ببخشيد اقا! ... ادامه بده، طوري نيست" 479 00:37:14,480 --> 00:37:18,139 "اره...بعضي وقتا سگ ها قهوه اي هستن، کاملا درسته" 480 00:37:19,869 --> 00:37:23,329 خوب شد اين مزخرفي که از دهن احمقت" "اومد بيرون رو از دست ندادم 481 00:37:25,529 --> 00:37:28,025 "اينجوري من چه پدري ميشدم؟" 482 00:37:28,622 --> 00:37:30,842 "اگه وانمود ميکردم که به اين گوش ميکنم؟" 483 00:37:33,079 --> 00:37:35,427 اولين بار که دخترم يه جمله ي کامل گفت رو يادمه 484 00:37:35,462 --> 00:37:39,472 اين چيز مهمي بود چون تا حالا يه جمله ي کامل نساخته بود هميشه فقط کلمه هاي کوچيک ميگفت 485 00:37:39,507 --> 00:37:41,892 من داشتم ظرف ميشستم و پشت سرم شنيدم که اون گفت 486 00:37:41,927 --> 00:37:43,800 "بابايي، من مرغ دوست ندارم" 487 00:37:45,006 --> 00:37:48,798 من بشقاب ها رو انداختم من و زنم گريه کرديم و همديگه رو در آغوش گرفتيم 488 00:37:49,220 --> 00:37:51,956 لحظه ي بزرگي بود 489 00:37:51,991 --> 00:37:54,431 يه هفته بعد، من داشتم شام درست ميکردم "اون گفت "بابايي، من مرغ دوست ندارم 490 00:37:54,466 --> 00:37:58,611 "خب خبر مرگمون مرغ داريم! چي داري ميگي؟" 491 00:38:01,794 --> 00:38:04,584 "مرغ دوست ندارم" منم تو رو دوست ندارم، باشه؟ تو رو دوست ندارم 492 00:38:04,619 --> 00:38:08,807 ادمايي رو دوست ندارم که منو مجبور ميکنن کار کنم و قدر چيزايي که براشون درست ميکنم رو نميدونن 493 00:38:09,775 --> 00:38:13,867 مرغ دوست نداري؟ پس هر کوفتي دوست داري درست کن از اون صندلي پلاستيکي کوچولوي تخميت بيا بيرون 494 00:38:13,902 --> 00:38:17,185 و شام خودت رو درست کن هر چيزي که زياد دوست داري 495 00:38:20,134 --> 00:38:23,056 من مرغ دوست ندارم...وقتي کردمش تو کونت دوستش خواهي داشت 496 00:38:23,091 --> 00:38:25,276 چون اين جاييه که ميره اگه نخوريش 497 00:38:25,311 --> 00:38:27,256 جدي ميگم 498 00:38:27,461 --> 00:38:31,421 توي هاون مرغ رو له ميکنم و با نِي ميکنمش تو کونت 499 00:38:32,774 --> 00:38:34,979 بايد بهش غذا بدم 500 00:38:35,573 --> 00:38:37,367 اون بايد غذا بخوره 501 00:38:38,994 --> 00:38:41,754 وقتي بچه هاتون غذا نميخورن شما...شما فقط ديوونه ميشيد 502 00:38:41,789 --> 00:38:45,115 چون شما يه نياز فيزيکي داريد که به اونا غذا بديد اين يه غريزه ست 503 00:38:45,150 --> 00:38:49,270 و وقتي اونا فقط ميشينن اونجا و به غذاشون نگاه ميکنن "شما ميگيد "کوفت کن ديگه 504 00:38:49,305 --> 00:38:53,413 "ميميري ابله، غذا رو بخور" 505 00:38:58,150 --> 00:39:01,550 "من دوست ندارم" "مهم نيست، بکنش تو حلقت" 506 00:39:02,108 --> 00:39:05,333 اونا اثر کف پات رو توي بيمارستان دارن ميدونن که من تو رو دارم 507 00:39:05,432 --> 00:39:09,555 من اجازه ندارم که بزارم بميري اي آشغال نکبت، بخورش 508 00:39:09,590 --> 00:39:13,231 تو شماره تامين اجتماعي داري تو توي سيستم هستي مادرجنده، غذا بخور 509 00:39:17,388 --> 00:39:21,185 "اگه لاغر باشي، من ميرم زندان، ميفهمي؟" 510 00:39:22,670 --> 00:39:27,059 و من دخترام رو دوست دارم و واسشون ميميرم ولي زندگيم بو عن ميده 511 00:39:27,627 --> 00:39:29,314 همينجوريه 512 00:39:29,349 --> 00:39:32,228 وقتي پدر يا مادر هستي تمام خوشي ها از بين ميرن 513 00:39:32,263 --> 00:39:35,435 ديگه با کسي سکس نميکني اين گُه کاريا ديگه تموم ميشه 514 00:39:35,470 --> 00:39:38,002 تو...تو نميتوني بخوابي تو نميخوابي 515 00:39:38,037 --> 00:39:42,327 چيزي نميخوري، غذا نميخوري فقط سر ميز ايستاده و سريع غذا ميخوري 516 00:39:43,053 --> 00:39:46,505 مقداري ماکاروني و پنير و اون غذاشو نخورد حالا شامِ توئه 517 00:39:46,540 --> 00:39:48,359 "و مردم داد ميزنن "عجله کن ...من فقط ميخوام 518 00:39:50,124 --> 00:39:53,700 هيچ تفريحي نداري، دوستاي مجردت ميگن "اون فيلم رو ديدي؟" 519 00:39:53,735 --> 00:39:56,249 "نه، فيلم لعنتي رو نديدم، باشه؟" 520 00:39:57,137 --> 00:40:01,669 و حتي نميتونيد از پدر يا مادر بودن لذت ببريد چون هيچ افتخاري در اين نيست چون تو اين کار افتضاحيم 521 00:40:01,704 --> 00:40:04,326 همه افتضاحن ما اشتباهات بزرگ مرتکب ميشيم 522 00:40:04,361 --> 00:40:08,951 و بعدش ميگيم "اوپس، اسيب دائمي "بيخيال ديگه 523 00:40:10,652 --> 00:40:16,910 دختر 5 سالم تيک هاي عصبي و ترس هاي عجيب غريب داره و من بهش ميگم "با اين گُه موفق باشي عزيزم "اينا همه کاردستيِ منه 524 00:40:16,945 --> 00:40:18,976 ببخشيد 525 00:40:21,025 --> 00:40:23,909 و اين سخت تر هم ميشه !فکر ميکنيد اسونتر ميشه 526 00:40:23,944 --> 00:40:27,003 مثلا وقتي اونا بچه هستن، فکر ميکنيد اين قسمت سخته چون بايد همه کار بکنيد 527 00:40:27,038 --> 00:40:30,290 بايد بهشون غذا بديد، لباس بکنيد تنشون بزاريدشون تو ماشين، بايد همه کار بکنيد 528 00:40:30,325 --> 00:40:33,973 ولي فکر ميکنيد اين اسونتر ميشه چون اونا بزرگ ميشن و همه اين کارا رو خودشون انجام ميدن 529 00:40:34,008 --> 00:40:38,284 ولي اينطور نيست، اونا بزرگ ميشن و ميتونن اين کارا رو انجام بدن، ولي انجام نميدن 530 00:40:38,319 --> 00:40:42,800 پس اين در واقع اسون تره وقتي اونا بچه هستن چون وقتي ميخوايد بهشون غذا بديد فقط غذا رو ميکنيد تو حلقشون 531 00:40:43,587 --> 00:40:45,962 اگه بخوايد کفش بکنيد پاشون ...فقط پا رو ميگيريد 532 00:40:46,816 --> 00:40:48,159 و کفش رو ميکنيد توش 533 00:40:48,194 --> 00:40:51,344 دستهاشو از توي ژاکت ميکشيد 534 00:40:53,816 --> 00:40:56,242 ميندازيدش تو ماشين و با لگد در رو ميبنديد 535 00:40:59,940 --> 00:41:03,130 و بعدش...پدر مادر، واسه استراحت هاي کوچولو از بچه هاشون زندگي ميکنن 536 00:41:03,165 --> 00:41:10,033 استراحت هاي کوچولو، مثل وقتي که بچه رو ميزاريد تو ماشين در رو ميبنديد و اون پياده روي کوتاه تا درِ خودتون 537 00:41:10,590 --> 00:41:13,847 مثل يه سفر تفريحيه خيلي فوق العاده ست 538 00:41:17,805 --> 00:41:20,344 و دم در ماشين مي ايستيد و ميگيد "باشه، لعنتي، بد بود، لعنت بهش" 539 00:41:21,833 --> 00:41:24,604 "اوه گفتم لعنت، خيلي بد شد، باشه" 540 00:41:26,858 --> 00:41:29,727 "باشه، هي بچه ها" 541 00:41:32,084 --> 00:41:35,849 اون روز داشتم پوشک دخترمو عوض ميکردم و اون واسه پوشک خيلي بزرگ شده ولي هنوز پوشک ميبنده 542 00:41:35,884 --> 00:41:37,971 اين بده چون اين بچه پي پي نميکنه 543 00:41:38,006 --> 00:41:40,095 اين بچه ميرينه 544 00:41:40,130 --> 00:41:41,783 اين ديگه خوب نيست 545 00:41:41,818 --> 00:41:46,581 اون روز داشتم پوشکش رو عوض ميکردم انگار يه مرد الکلي 48 ساله تو پوشکش ريده بود 546 00:41:48,406 --> 00:41:55,644 انگار تمام شب بيرون بود و "يگر" ميخورد بعدش رفت رستوران دني و املت خورد (نوعي نوشيدني الکلي) 547 00:41:57,149 --> 00:42:00,519 نصفش رو خورد توي پارکينگ دعواش شد 548 00:42:00,897 --> 00:42:03,687 توي يه پونتياک از هوش رفت و ريد تو خودش 549 00:42:03,905 --> 00:42:08,374 دوستاش با ماشين اوردنش و از توي پنجره انداختنش رو چمن هاي دم خونه 550 00:42:12,187 --> 00:42:14,770 و حالا من بايد تميزش کنم 551 00:42:15,136 --> 00:42:21,028 و اين ديوونه کننده ست و حتي نميتونيد واکنش نشون بديد "نميتونيد بگيد "چه وضعشه؟ حالمو بهم زدي 552 00:42:21,063 --> 00:42:24,861 نميتونيد به خاطر عن خودشون اذيتشون کنيد بايد مهربون باشيد 553 00:42:24,896 --> 00:42:28,175 پوشکش رو باز ميکنيد، فقط هرج و مرج توشه ...موز هست 554 00:42:29,015 --> 00:42:34,213 فقط...هر عن جديد منو متحير ميکنه هرگز بهش عادت نميکنم 555 00:42:34,248 --> 00:42:38,903 واسه هر کدوم مثلا ميگم "باشه واو، اين...اين ديگه چيه؟" 556 00:42:38,938 --> 00:42:42,622 "تو واسه 1 هفته اسهال ميخوردي، گمونم" 557 00:42:43,061 --> 00:42:44,964 "چون اين وحشتناکه" 558 00:42:49,736 --> 00:42:51,338 ...و 559 00:42:51,373 --> 00:42:54,080 ...ولي نميتوني، تو بايد بگي...ميدوني 560 00:42:54,497 --> 00:43:00,883 اوه، اين چيه؟ !واو، عجب چيزي اينجا داري عزيزم، عجب چيزيه 561 00:43:03,590 --> 00:43:05,045 اين واقعا خوبه 562 00:43:07,535 --> 00:43:11,392 "خب، بزار اينو از روي زانوت تميز کنم" 563 00:43:12,822 --> 00:43:14,898 "الان از روي کمرت" 564 00:43:15,783 --> 00:43:19,190 بزار تمام اين مواد پر خطر رو يه جا جمع کنم 565 00:43:19,225 --> 00:43:20,956 تو رو پاک کنم 566 00:43:21,217 --> 00:43:23,596 اخرش کُس کوچولوتو تميز کنم 567 00:43:24,273 --> 00:43:26,560 کي ميدونست که زندگي من قراره اينجوري بشه؟ 568 00:43:26,595 --> 00:43:28,863 فکرشم نميکردم 569 00:43:29,309 --> 00:43:35,532 که رابطه ي من با کُس قراره تميز کردن عن از يه کس کوچولو چندين بار در روز باشه 570 00:43:35,567 --> 00:43:38,344 اونا اينو بهت نميگن 571 00:43:39,547 --> 00:43:43,278 وقتي اماده ميشي که بابا بشي هيچکس تو رو نميکشه کنار و بگه "ميدوني که بايد زياد کُس تميز کني" 572 00:43:43,313 --> 00:43:46,358 "چون هر وقت ميرينه، مستقيم ميره لاي کُسش" 573 00:43:46,393 --> 00:43:48,688 اينو بهت نميگن 574 00:43:54,092 --> 00:43:55,794 هيچکس بهت نميگه 575 00:43:58,092 --> 00:44:01,860 و بايد بگن، اين بخش بزرگي از بابا بودنه اين بزرگتر از کريسمسه 576 00:44:01,895 --> 00:44:06,347 اين هر روز اتفاق ميفته بايد کاملا متوجه بشي، همه چيزش رو، خيلي مهمه 577 00:44:12,392 --> 00:44:14,858 هرچند خوشحالم که دختر دارم دخترا عالين 578 00:44:14,893 --> 00:44:18,779 نميخوام که عن از تخماي يه بچه تميز کنم خوشحالم که اين کار من نيست 579 00:44:19,333 --> 00:44:20,787 من نميخوام...پسرا، احساس عجيبي بهشون دارم 580 00:44:20,822 --> 00:44:25,426 من چنتا خواهر زاده دارم و اونا ميان خونه ـم و لخت با کير هاي قرمز کوچولوشون توي چمن ها بازي ميکنن 581 00:44:25,835 --> 00:44:28,853 من فقط از دودول هاي کوچولوشون خوشم نمياد اين منو ازار ميده 582 00:44:28,888 --> 00:44:34,132 نميدونم، فقط يه احساس عجيبي بهم دست ميده انگار الان ميان و با کيرهاي کوچولوشون دماغمو ميکنن 583 00:44:35,736 --> 00:44:38,191 ميدونم اين يه ترس غير منطقيه ولي واسه من واقعيه 584 00:44:39,473 --> 00:44:41,252 مثلا بعد از ناهار خوابم ميبره و يهو بيدار ميشم 585 00:44:42,619 --> 00:44:44,248 "لعنتي، چيکار داري ميکني؟" 586 00:44:44,683 --> 00:44:46,559 "داري دماغمو ميکني" 587 00:44:48,995 --> 00:44:50,668 "زهرمار، گمشو اونور" 588 00:44:51,243 --> 00:44:53,939 بچه هات رو کنترل کن، ميشه؟" "اونا دماغمو ميکنن وقتي خوابم 589 00:45:02,620 --> 00:45:06,428 بزرگ کردن پسرا سخته، رفيق تمام خواهرام پسر دارن و دلم واسشون ميسوزه 590 00:45:06,629 --> 00:45:08,959 چون اين واقعا سخته 591 00:45:09,596 --> 00:45:14,365 موضوع اينه، دخترا هم بزرگ کردنشون سخته ولي در يه سطح ديگه، اونا متفاوتن 592 00:45:14,627 --> 00:45:16,848 واسه من تفاوت بين پسرا و دخترا اينه 593 00:45:16,883 --> 00:45:19,695 پسرا همه چي رو داغون ميکنن 594 00:45:20,257 --> 00:45:23,190 دخترا خودشون داغونن 595 00:45:26,180 --> 00:45:27,444 فرقش اينه 596 00:45:28,806 --> 00:45:34,140 پسرا به خونه ـتون اسيب ميزنن که با دلار ميتونيد بسنجيد، مثل طوفان 597 00:45:36,087 --> 00:45:40,651 دخترا روي روحت زخم به جا ميزارن که بعدا متوجه ميشي 598 00:45:41,998 --> 00:45:44,342 مثل قتل عام يا يه عمل بيرحمانه 599 00:45:46,242 --> 00:45:50,155 مثلا خواهر زنم يه بار با پسر کوچولوش اومد خونه ـمون اون تقريبا 4 سالشه 600 00:45:50,190 --> 00:45:54,309 اون اومد و تمام روز با پسرش بود پس اوضاعش خراب بود 601 00:45:54,778 --> 00:46:00,339 اون يه نوشيدني گرفت و ميگفت "نميتونم، ديگه نميتونم، نميتونم، ديگه نميتونم" 602 00:46:00,563 --> 00:46:04,026 و من يه پتو انداختم دورش و سعي کردم ارومش کنم 603 00:46:05,343 --> 00:46:11,091 و بعدش پسر کوچولوش اومد سمتش اون يه مُشت شن داشت نميدونم از کجا اورد، هيچ شني تو خونه ي من نيست 604 00:46:11,681 --> 00:46:13,467 اون يه مُشتِ پر شن داشت 605 00:46:14,895 --> 00:46:19,612 رفت سمت مامانش و همينجوري اونا رو ريخت توي نوشيدني ـش 606 00:46:23,089 --> 00:46:25,681 اين تنها چيزي بود که اون داشت 607 00:46:26,248 --> 00:46:28,387 و پسره نابودش کرد 608 00:46:29,572 --> 00:46:34,424 واقعا مطمئن هم بود، اينجوري نبود "اون انگار اينجوري بود "اره، اين گُه درست ميره اينجا 609 00:46:40,923 --> 00:46:45,839 و من با اين کار مغزم سوت کشيد چون من دختر دارم اونا حتي در مورد اين کار خيال پردازي هم نميکنن 610 00:46:45,874 --> 00:46:48,016 حتي اين وارد مغزشون هم نميشه که يه شخص ميتونه چنين کاري بکنه 611 00:46:48,446 --> 00:46:50,463 ولي اونا داغونن 612 00:46:50,498 --> 00:46:57,278 مثلا دختر 5 سالم، اون روز يکي از اسباب بازيهاش شکست و ازم خواست که اسباب بازي خواهرش رو بشکنم 613 00:46:58,523 --> 00:47:00,304 که منصفانه بشه 614 00:47:02,553 --> 00:47:04,893 و من اين کارو کردم 615 00:47:07,601 --> 00:47:09,426 در اين حد منو به خفت و خواري انداخته 616 00:47:09,461 --> 00:47:14,109 من اسباب بازي کوچولوش رو شکوندم و احساس وحشتناکي داشتم، داشتم گريه ميکردم 617 00:47:14,518 --> 00:47:18,832 و بهش نگاه کردم و يه لبخند ترسناکي رو صورتش بود 618 00:47:23,390 --> 00:47:25,270 اين تفاوت بين پسرا و دختراست 619 00:47:25,675 --> 00:47:28,235 و اين در واقع تفاوت بين مردها و زنها ميشه 620 00:47:28,270 --> 00:47:30,796 چون يه مرد مثلا ماشينت رو ميدزده 621 00:47:31,238 --> 00:47:33,391 يا خونه ـتو اتيش ميزنه 622 00:47:33,426 --> 00:47:35,639 يا مثل سگ ميزندت 623 00:47:35,674 --> 00:47:39,956 ولي يه زن زندگي لعنتي ـتو نابود ميکنه 624 00:47:39,991 --> 00:47:41,848 فرقش رو ميبينيد؟ 625 00:47:41,883 --> 00:47:44,830 مثلا يه مرد دستت رو قطع ميکنه و ميندازدش تو رودخونه 626 00:47:45,580 --> 00:47:49,331 ولي تو رو به عنوان يه انسان، سالم ميزاره 627 00:47:49,366 --> 00:47:51,978 اون کسي که هستي رو به گا نميده 628 00:47:52,630 --> 00:47:57,014 زنها خشن نيستن ولي ميرينن به درون قلبت 629 00:48:04,816 --> 00:48:10,064 من و زنم تقريبا 9 ساله ازدواج کرديم پس ديگه تقريبا کارمون تمومه 630 00:48:14,844 --> 00:48:17,877 بعد از 9 سال و دوتا بچه کم کم اينجوري بهم نگاه ميکنيد مثلا 631 00:48:17,912 --> 00:48:19,908 ...نه ما 632 00:48:19,943 --> 00:48:22,755 نميتونيم به اين کار ادامه بديم کي اين کارو ميکنه؟ 633 00:48:23,906 --> 00:48:28,857 ما مدتي ميرفتيم پيش روانشناس و يه روز روانشناس گفت "شما بايد قرار عاشقانه با هم بزاريد" 634 00:48:29,716 --> 00:48:31,437 منم گفتم "گاييدمت، من اين کارو نميکنم" 635 00:48:31,673 --> 00:48:36,182 من با زنم قرار گذاشتم و فکر نميکردم بخوام دوباره بهش زنگ بزنم، خيلي باحال نبود 636 00:48:40,525 --> 00:48:43,581 وقتي مدتي از ازدواجتون بگذره بعضي چيزا اسونتر ميشه 637 00:48:43,616 --> 00:48:43,909 شروع ميکنيد به درک کردن همديگه 638 00:48:43,944 --> 00:48:45,879 و بيشتر به خودت نگاه ميکني 639 00:48:45,914 --> 00:48:48,978 مدت زيادي از ازدواجتون رو صرف نگاه کردن به ديگران ميکنيد سعي ميکنيد تغييرشون بديد يا درکشون کنيد 640 00:48:49,013 --> 00:48:52,971 بعد ميفهمي که چه کمکي بهشون بکني و کمتر اونا رو مقصر بدوني 641 00:48:53,006 --> 00:48:55,845 ميدوني...مثلا زنم ديگه با من سکس نميکنه الان اينو ميدونم 642 00:48:56,089 --> 00:48:58,029 ولي احساس متفاوتي در مورد اين دارم 643 00:48:58,064 --> 00:49:03,864 قبلا عصباني ميشدم و ميگفتم اون يه ماهه به من نداده" "چطور ميتونه اين کارو با من بکنه؟ 644 00:49:04,966 --> 00:49:10,468 الان به خودم نگاه ميکنم و ميگم "چطور اون سالها به من ميداد؟" 645 00:49:11,488 --> 00:49:17,622 اون سالها به من داد امکان نداره که از بيشتر اين سکس ها لذت برده باشه 646 00:49:18,559 --> 00:49:20,874 که يعني اون سهم خودشو در تيم انجام داد 647 00:49:20,938 --> 00:49:22,961 بايد به اين لعنتي احترام بزاريد 648 00:49:23,874 --> 00:49:28,731 چون من...چون من فکر ميکنم اين واسه زنها سخته که سکس کنن اگه ازش خوششون نياد 649 00:49:29,145 --> 00:49:30,865 اين مهارتي نيست که بطور کلي داشته باشن 650 00:49:31,166 --> 00:49:33,297 مردها اينو دارن...اين فرق ميکنه ما مهارت هاي جنسي متفاوتي داريم 651 00:49:33,355 --> 00:49:36,135 مردها ميتونن همه چي رو بکنن واسمون مهم نيست 652 00:49:36,170 --> 00:49:39,167 ما تو رو ميکنيم اگه ازت خوشمون نياد ...همه اينو ميدونن، ولي 653 00:49:40,864 --> 00:49:44,330 ما تو رو ميکنيم حتي اگه از کردن تو خوشمون نياد 654 00:49:44,365 --> 00:49:47,480 حتي اگه شق نکرده باشيم تو رو ميکنم، يه لحظه بهم فرصت بده" "يه راهي پيدا ميکنم 655 00:49:47,515 --> 00:49:48,144 واسمون مهم نيست 656 00:49:48,282 --> 00:49:49,655 ما اشيا رو ميکنيم 657 00:49:50,797 --> 00:49:54,859 ما يه سوراخ کليد زنگ زده که به کون خر ميخ شده رو ميکنيم، به تخممون نيست 658 00:49:54,991 --> 00:49:58,210 ما اسپرم حاضر و اماده داريم ما فقط...اهميت نميديم 659 00:49:58,896 --> 00:50:05,107 زنها يه مهارت ديگه دارن که ميتونن با ذهنشون تصميم بگيرن سکس کنن يا نه 660 00:50:05,585 --> 00:50:08,083 که واسه من شگفت انگيزه 661 00:50:08,118 --> 00:50:11,996 زنها ميتونن تصميم بگيرن سکس نکنن در وسط سکس 662 00:50:13,265 --> 00:50:14,899 اين خيلي واسه من عجيبه 663 00:50:14,934 --> 00:50:18,927 که اونا ميتونن دست نگه دارن چون يه چيز تخمي ديگه حواسشون رو پرت کرده 664 00:50:19,356 --> 00:50:24,418 اگه من دارم تو رو ميکنم، تو ميتوني يه عکس از خودت نشون بدي که داري کله ي مامانمو قطع ميکني 665 00:50:25,073 --> 00:50:30,306 ...و من مثلا ميگم "اوه، اين 666 00:50:31,635 --> 00:50:35,699 بعد از اينکه آبم اومد" "در مورد اين عکس حرف ميزنيم 667 00:50:37,090 --> 00:50:37,808 ...اين واقعا 668 00:50:44,302 --> 00:50:45,741 چون من نياز دارم ابم بياد نياز دارم 669 00:50:46,269 --> 00:50:48,459 خروج آب يه نيازه 670 00:50:48,494 --> 00:50:51,614 اولين بار وقتي 12 سالم بود آبم اومد و يه روز هم از دست ندادم 671 00:50:53,048 --> 00:50:57,318 من هر روز آبم مياد و تو زندگيم ...شايد 20 بار سکس کرده باشم، پس 672 00:50:57,742 --> 00:51:00,392 فقط من بودم که بيشتر کار رو انجام ميدادم 673 00:51:00,427 --> 00:51:04,579 و من واقعا...ميدوني، من خيلي جلق ميزنم و اين منو ناراحت ميکنه، نميدونم چرا 674 00:51:04,614 --> 00:51:07,861 شايد به خاطر اينه که اين کار خودخواهانه ست نميدونم چجوري ولي ميدونم اين بده 675 00:51:07,896 --> 00:51:09,508 ميدونم دارم يه جايي به يه نفر اسيب ميزنم 676 00:51:09,543 --> 00:51:13,892 يه مشکلي هست...مثلا اون روز داشتم به اين فکر ميکردم که تو ميتوني بفهمي چقدر ادم بدي هستي 677 00:51:13,927 --> 00:51:18,258 از طريق اينکه چه مدت بعد از 11 سپتامبر جلق زدي، مثلا چقدر صبر کردي 678 00:51:19,330 --> 00:51:23,987 و واسه من، بين فرو ريختن دو ساختمان بود ...پس يه حسي دارم 679 00:51:28,677 --> 00:51:29,999 مجبور بودم اين کارو بکنم مجبور بودم 680 00:51:30,034 --> 00:51:32,454 وگرنه اونا برنده ميشن اون موقع اينجوري به قضيه نگاه ميکردم 681 00:51:32,975 --> 00:51:35,112 اين زمان عجيبي واسه همه ي ما بود 682 00:51:38,661 --> 00:51:41,581 ميدونم همه ي شما يه هفته کامل صبر کنيد چون شما باحال هستيد 683 00:51:41,784 --> 00:51:43,068 ولي من نتونستم 684 00:51:45,268 --> 00:51:47,953 کير شق، شقه، بايد از بين بره بايد يه اتفاقي بيفته 685 00:51:49,138 --> 00:51:51,706 شق شدن همه چي رو نابود ميکنه 686 00:51:52,356 --> 00:51:55,261 و من...من واقعا از شق شدن متنفرم از تمام شق شدن هايي که تا حالا داشتم متنفرم 687 00:51:55,296 --> 00:51:56,688 اولين بار رو يادمه، 9 سالم بود 688 00:51:56,723 --> 00:51:58,326 اين بدترين چيز در مورد زندگي يه پسر کوچولوئه 689 00:51:58,361 --> 00:52:01,261 که شما وقتي 9 ساله ميشيد، شق ميکنيد 690 00:52:01,296 --> 00:52:05,045 و واسه 3 سال لعنتي آبتون نمياد 691 00:52:05,080 --> 00:52:09,072 فقط سه سال شق شدن هاي کوچيک لعنتي 692 00:52:10,641 --> 00:52:11,796 اونا از بين نميرن 693 00:52:11,831 --> 00:52:14,792 فقط ناله کنان تو يه جوب از هوش ميري 694 00:52:15,932 --> 00:52:18,299 و وقتي بيدار ميشي هنوز شقه 695 00:52:18,334 --> 00:52:19,613 اين وحشتناکه 696 00:52:19,648 --> 00:52:23,491 اگه يه بچه 9 ساله تو خيابون ديديد يه 20 دلاري همينجوري بهش بديد چون خيلي بدبخته 697 00:52:24,131 --> 00:52:26,753 يا کيرش رو ساک بزنيد هر جور که احساس ميکنيد ميتونيد کمکش کنيد 698 00:52:32,736 --> 00:52:36,458 من يادمه رفيق يادمه 9 سالم بود و شق ميکردم 699 00:52:36,493 --> 00:52:39,027 و نميدونستم چرا يا چيکار کنم 700 00:52:39,062 --> 00:52:41,366 فقط کيرم رو ميماليدم به چيز ميزا 701 00:52:41,401 --> 00:52:42,371 تنها کاري بود که ميکردم 702 00:52:42,406 --> 00:52:43,495 همه چيز 703 00:52:43,530 --> 00:52:46,901 اگه جلوي يه ماشين ايستاده بودم فقط فشارش ميدادم به ماشين 704 00:52:47,838 --> 00:52:50,266 "اين گرماي خورشيده، خوبه" 705 00:52:54,481 --> 00:52:59,199 بعد از مدرسه عادت داشتم تا خونه بدوم تا بتونم کل خونه رو بکنم، در اصل خونه رو ميکردم 706 00:53:00,324 --> 00:53:02,438 ديوار رو ميکردم، زمين رو ميکردم 707 00:53:02,473 --> 00:53:05,670 اگه يه پسر 9 ساله تو خونه داريد الان داره خونه ـتون رو ميکنه 708 00:53:05,705 --> 00:53:07,355 چون اين کاريه که ما ميکنيم من فقط ميکنم 709 00:53:07,735 --> 00:53:09,256 ما يه مبل مخمل داشتيم 710 00:53:09,291 --> 00:53:10,199 اون مبل جنده ي من بود 711 00:53:10,234 --> 00:53:11,530 تمام روز ميکردمش 712 00:53:11,531 --> 00:53:14,871 بدون هيچ نتيجه اي فقط تقه ميزدم فقط نااميد بودم 713 00:53:17,246 --> 00:53:18,602 عادت داشتم کاراي عجيبي هم با کيرم بکنم 714 00:53:18,637 --> 00:53:21,820 مثلا ميکردمش لاي در يخچال نميدونم چرا 715 00:53:21,855 --> 00:53:24,383 فقط فشار رو دوست داشتم 716 00:53:24,418 --> 00:53:28,698 دوست داشتم که يه طرفش فلز بود و اون طرفش لاستيک اکاردئوني با اهنربا بود 717 00:53:28,716 --> 00:53:36,135 من ميگفتم آآآآآه هواي سرد ميخورد به خايه هام آآآه، خوبه خوبه، نميدونم چرا ولي خوبه 718 00:53:40,808 --> 00:53:44,351 راستش نميدونم چطوري سکس ميکردم چون من تو اين کار افتضاح بودم 719 00:53:44,386 --> 00:53:45,666 هنوزم هستم 720 00:53:45,701 --> 00:53:52,382 هيچ وقت نفهميدم، مثلا ادمايي هستن که يه اعتماد به نفسي دارن، مثلا وقتي با يه دختر ميرن بيرون ميدونن کِي به سمت بوس کردن برن 721 00:53:52,405 --> 00:53:53,655 من نميتونم من مثلا ميگم 722 00:53:53,699 --> 00:53:56,982 "ميتونم بکنمت؟" همينجوري ميگمش 723 00:54:01,012 --> 00:54:04,845 يادمه يه شب با يه دختر بودم تقريبا 20 سالم بود و نمايش استند آپ اجرا ميکردم 724 00:54:04,880 --> 00:54:06,449 و يه نمايش در واشنگتون اجرا کردم 725 00:54:06,484 --> 00:54:09,608 و بعد از نمايش، يکي از پيشخدمت ها برگشت به اتاق هتلم، خيلي خوشگل بود 726 00:54:09,643 --> 00:54:11,496 و در هتل عشقبازي بازي کرديم 727 00:54:11,531 --> 00:54:13,514 و اون خوشش اومد، انگار جذبم شد 728 00:54:13,549 --> 00:54:16,922 پس من دستمو از رو لباسش بردم بالا و اون جلومو گرفت 729 00:54:17,305 --> 00:54:18,353 "گفتم "باشه 730 00:54:18,388 --> 00:54:22,259 و بعدش بيشتر عشقبازي کرديم و دستم رو گذاشتم رو کونش و اون جلومو گرفت 731 00:54:22,698 --> 00:54:24,905 پس بعد از مدتي اون رفت خونه اتفاقي نيفتاد 732 00:54:25,286 --> 00:54:29,749 و روز بعدش، توي کلاب ديدمش و گفت "هي، ديشب چه اتفاقي افتاد؟" 733 00:54:30,717 --> 00:54:32,396 "من گفتم "چي 734 00:54:32,431 --> 00:54:34,538 اون گفت "چطور سکس نکرديم؟" 735 00:54:35,100 --> 00:54:36,912 "من گفتم "چون تو نميخواستي 736 00:54:36,947 --> 00:54:39,599 اون گفت "بله ميخواستم، واقعا دوست داشتم" 737 00:54:39,634 --> 00:54:41,660 من گفتم "پس چرا هي جلومو ميگرفتي؟" 738 00:54:41,695 --> 00:54:44,588 اون گفت "چون ميخواستم که تو بري سراغش" 739 00:54:46,318 --> 00:54:48,290 من گفتم "يعني چي؟" 740 00:54:48,325 --> 00:54:54,943 اون گفت "من يه جورايي عجيب غريبم من حشري ميشم وقتي يارو نااميد ميشه و منو "ميخوابونه زمين و ميکنه، اين بدجور منو حشري ميکنه 741 00:54:56,065 --> 00:54:59,025 من گفتم "خب بايد اينو بهم ميگفتي "من با خوشحالي اين کارو واست ميکردم 742 00:54:59,664 --> 00:55:02,456 و اون گفت "نه اين بايد حس واقعي و خطرناک داشته باشه" 743 00:55:02,491 --> 00:55:05,658 من گفتم "عقل لعنتي ـتو از دست دادي؟" 744 00:55:05,862 --> 00:55:11,815 فکر ميکني من همينجوري بهت تجاوز ميکنم با اين احتمال که شايد خوشت بياد؟ 745 00:55:18,414 --> 00:55:24,597 ...عجب ابلهي "من يه جور حسِ تجاوز از اين دختر ميگيرم، نميدونم" 746 00:55:25,226 --> 00:55:28,678 گمان ميکنم از اينکه بهش تجاوز بشه ممکنه لذت ميبره، شايد اين خصوصيتشه 747 00:55:30,413 --> 00:55:32,363 ...نميخوام بپرسم و خرابش کنم، پس 748 00:55:33,159 --> 00:55:36,064 بيا ريسک کنيم و بهش تجاوز کنيم به درک 749 00:55:36,566 --> 00:55:39,220 ديگه نهايتش بدترين اتفاقي که ميتونه بيفته چيه؟ 750 00:55:40,399 --> 00:55:42,082 ...خدايا 751 00:55:45,627 --> 00:55:49,520 در هر حال اينا همش مال گذشته ست سکس واسه من ديگه تموم شده 752 00:55:49,555 --> 00:55:50,600 فقط من هستم و زنم 753 00:55:50,635 --> 00:55:52,050 و اين ناراحت کننده ست چون زنم خوشگله 754 00:55:52,085 --> 00:55:53,521 دوست دارم که بهش نگاه کنم و بهش عشق بورزم 755 00:55:53,763 --> 00:55:56,232 اون خارق العاده ست، واقعا هست 756 00:55:56,267 --> 00:55:58,493 اون تازه 40 سالش شده و ظاهرش محشره 757 00:55:58,528 --> 00:56:02,147 و به خاطر اين نيست که جوون تر از 40 سال به نظر مياد اون دقيقا 40 سال به نظر مياد 758 00:56:02,584 --> 00:56:04,147 ولي من از اين خوشم مياد 759 00:56:04,182 --> 00:56:07,524 نميدونستم خوشم مياد ولي به نظرم واقعا سکسيه از اين خوشم مياد، از زنان با ابهت خوشم مياد 760 00:56:07,559 --> 00:56:08,099 اين محرک بزرگيه 761 00:56:08,328 --> 00:56:11,619 اون...اون خط هاي خاکستري رو موهاش داره و به نظرم اين سکسيه... واقعا اينطور فکر ميکنم 762 00:56:11,654 --> 00:56:14,214 اون دستهاي قوي واسه بلند کردن بچه ها داره 763 00:56:14,249 --> 00:56:17,743 اون در يه سطح ديگه، قوي و سکسيه ميدوني...اون داره تغيير ميکنه 764 00:56:17,778 --> 00:56:21,398 بوي متفاوتي ميده، قبلا چشماش ابي بود الان سياه هستن 765 00:56:21,433 --> 00:56:23,108 ...اون مثل 766 00:56:23,143 --> 00:56:24,181 خشن شده 767 00:56:24,710 --> 00:56:26,639 يه جور قيافه ي وحشتناکي داره 768 00:56:27,552 --> 00:56:30,212 تمام اين خط ها تو صورتش به خاطر کارايي که من باهاش کردم، ميدوني 769 00:56:30,590 --> 00:56:32,109 شخصيت داره 770 00:56:33,198 --> 00:56:36,541 اون شبيه يکي از اون عکسها در حادثه ي "داست بول" ـه (طوفان شن در امريکا) 771 00:56:40,966 --> 00:56:43,166 اون خشنه، من خوشم مياد اين منو تحريک ميکنه 772 00:56:43,201 --> 00:56:45,197 اين چيزيه که الان ازش خوشم مياد از زنها خوشم مياد 773 00:56:45,232 --> 00:56:46,186 ...زنان با ابهت، ميدوني 774 00:56:46,221 --> 00:56:47,916 دخترها، کارم باهاشون تموم شده خيلي وقت پيش 775 00:56:47,951 --> 00:56:49,664 دخترهاي 22 ساله خدا پشت و پناهتون 776 00:56:49,699 --> 00:56:53,072 برو شاتت رو بزن هر غلطي که با وقتت ميکني 777 00:56:55,212 --> 00:56:56,322 من ديگه اينجوري نيستم 778 00:56:56,883 --> 00:56:57,935 من از زنها خوشم مياد 779 00:56:57,970 --> 00:57:00,382 و ميدونم که اين اهانت اميزه واسه دختر هاي 22 ساله اي که مثلا ميگن 780 00:57:00,417 --> 00:57:02,542 من يه زن هستم، من 22 سالمه" "کاملا يه زن هستم 781 00:57:03,622 --> 00:57:06,906 ديگه دختر نيستم و يه زن هستم 782 00:57:08,290 --> 00:57:09,652 نه واسه من، شرمنده 783 00:57:09,687 --> 00:57:13,498 واسه من تو يه زن نيستي تا وقتيکه چنتا بچه داشته باشي و زندگيت به گُه کشيده شده باشه 784 00:57:13,517 --> 00:57:15,913 ...اين واقعا...وقتي يه زن ميشي که 785 00:57:15,948 --> 00:57:20,006 آدم از تو واژن ـت بياد بيرون ...و روياهاتو نابود کنه. اين 786 00:57:23,028 --> 00:57:26,413 اگه بعد از اين مزخرفات هنوز سر پا باشي تو يه زن هستي 787 00:57:27,822 --> 00:57:30,996 اگه هنوز ميري به کلاب و موي دم اسبي و يه لباس کوچولو داري 788 00:57:31,031 --> 00:57:36,631 تو بيرون يه کلاب ايستادي، منتظري که بري داخل هوا 2 درجه ست و هيچ ژاکتي نپوشيدي فقط يه لباس کوچولو "و ميگي"وقتي بريم داخل عالي ميشه 789 00:57:36,666 --> 00:57:38,758 تو يه دختر هستي 790 00:57:39,012 --> 00:57:41,149 من يه ژاکت بهت ميدم و ميرسونمت خونه نميخوام بکنمت 791 00:57:41,215 --> 00:57:44,168 باهات جلق ميزنم ولي نميخوام بکنمت و گرفتار بشم 792 00:57:46,105 --> 00:57:48,478 ميخوام بکنمت ولي تو نميخواي به من بدي پس در هر صورت گاييدمت 793 00:57:54,429 --> 00:57:56,575 ....من کاملا حاضرم بکنمت، ولي 794 00:57:59,445 --> 00:58:02,792 اين تفاوت بين دخترها و زنهاست و اين در مورد سن نيست 795 00:58:02,827 --> 00:58:06,478 "يه دليلي داره که ميگن "دخترها ديوونه شدن (اسم يک فيلم) 796 00:58:06,730 --> 00:58:09,359 "دقت کرديد نميگن "زنها ديوونه شدن 797 00:58:09,751 --> 00:58:13,852 چون هيچکس عمرا دي وي ديِ زنهاي ديوونه" رو نميخره" 798 00:58:14,542 --> 00:58:18,155 چون وقتي دخترا ديوونه ميشن ممه هاشونو به ملت نشون ميدن 799 00:58:18,190 --> 00:58:21,290 وقتي زنها ديوونه ميشن مردها رو ميکشن 800 00:58:22,938 --> 00:58:26,753 و بچه هاشونو تو وان غرق ميکنن اين کاريه که زنان ديوونه انجام ميدن 801 00:58:27,279 --> 00:58:29,324 اونا ممه هاشونو به هيچکس نشون نميدن 802 00:58:30,167 --> 00:58:33,174 اونا با سوتين بسته سکس ميکنن اين کلا يه چيز ديگه ست 803 00:58:35,322 --> 00:58:38,181 سعي کن از زن 40 ساله ـت عکس بگيري وقتي از حموم مياد بيرون 804 00:58:38,231 --> 00:58:41,353 "کير تو دهنت، گورتو گم کن از اينجا" 805 00:58:42,746 --> 00:58:46,728 اين خنده دار نيست! تو فکر ميکردي اين کار باحاله "مثلا اون ميگه "اين کارو نکن "ولي ميگه "گمشو مرتيکه 806 00:58:48,039 --> 00:58:49,115 "ببخشيد" 807 00:58:51,102 --> 00:58:54,476 چون اون ديگه ممه نداره اون سينه داره 808 00:58:54,698 --> 00:58:57,215 که بايد بررسي و نگهداري بشن 809 00:58:57,719 --> 00:59:02,336 من واسه سينه هاي زنم، هزينه ميدم اين گُه کاريِ يه زن بالغه 810 00:59:03,354 --> 00:59:06,695 دخترها ممه دارن با نوکِ کوچولو و نرم 811 00:59:06,730 --> 00:59:08,744 و اين محشره 812 00:59:08,779 --> 00:59:15,061 ولي تو يه زن نيستي تا وقتي که نوک سينه ي بزرگ و جويده شده داشته باشي 813 00:59:18,946 --> 00:59:23,442 و در ضمن تو هم يه مرد نيستي تا وقتي يکي از اون لعنتي ها رو بِمکي 814 00:59:25,008 --> 00:59:27,917 خيلي ممنون رفقا اميدوارم بهتون خوش گذشته باشه 815 00:59:28,349 --> 00:59:29,851 ممنون 816 00:59:30,473 --> 00:59:32,474 شب بخير 817 00:59:37,772 --> 00:59:47,819 پوريا ترجمه و زيرنويس از 818 00:59:47,997 --> 00:59:58,385 forum.tvsho.info 819 00:59:58,684 --> 01:00:18,851 TVSDL.Com .: دانلود سريال و فيلم :. لينک مستقيم + بدون محدوديت 820 01:00:18,875 --> 01:00:23,875 NightMile زمانبندي مجدد از 104180

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.