All language subtitles for Art.In.Love.EP32.KoreFa.ir

تیم ترجمه ی کـره فـا تقدیم می کند
KoreFa.ir
مترجم: الهه
CB97 : ویرایشگر

هنر در عشق

قسمت 32

.سخنرانی امروز خیلی موفقیت آمیز بود

فکر کنم

!تو اصلا انتظارشُ نداشتی

که شان

.ارشد،شما زودتر برین

.بعدا خودم میرم خونه

.الان من و که شان یکم قدم میزنیم

.به نظر میرسه همه چی برات گل وبلبل شده

چرا اینجوری باهام حرف میزنی؟

پس باید چجوری باهات حرف بزنم؟

میخوای با خوشحالی بهت بگم

،که چقدر جیا وو بخاطر تو عذاب میکشه

همینطور منم به خاطر تو چقدر رقت انگیز شدم؟

موضوع چیه؟

لی چن یین

میدونی چقدر منو عذاب میدی؟

!و چقدر ازت متنفرم

چرا تو میتونی همه رو عاشق خودت کنی؟

!اما من نمیتونم

.من فقط جیا وو رو میخوام

،اما به خاطر تو

.اون همیشه منو نادیده میگیره

!!اون فکر میکنه من حتی به اندازه یک هزارم تو هم نیستم

.همش تقصیرتوعه

من چیکار کنم که تو راضی بشی؟

میخوای بهم کمک کنی؟

پس فقط ناپدید شو، باشه؟

.برای همیشه ناپدید شو

، فقط اگه تو نباشی

هم جیا وو حالش خوبه

.هم من

.و زن دیگه ای هم بینمون نخواهد بود

لیو که شان، دیگه من از این بیشتر جچوری میتونم ناپدید شم؟

!یعنی فقط رابطه بین تو و جیا وو مهمه

اما اینهمه سال دوستی مون،نه؟

دوستی؟

لی چن یین، میدونستی

تاسف آور ترین اتفاق زندگیم

!دوست تو شدنه

اگر ما باهم دوست نبودیم

و برگردیم به زمان دانشگاه

،به جیا وو اعتراف میکردمُ

.و خودمُ بین شما دو نفر توی دوراهی قرار نمیدادم

شاید

.یکم بهم توجه میکرد

!شایدم الان مال من بود

،من خیلی احمق بودم

...اگه می دونستم که تو عاشق چیو جیا وو یی...من

بهمون کمک میکنی؟

!حداقل عاقبتمون اینجوری نمیشد

،می دونستم

!تو هیچوقت واقعا به من اهمیت نمیدی

همیشه فقط حرفشو میزنی

!اما تو هیچ وقت اصلا به فکر من نبودی

،دیگه اصلا دلم نمیخوام ببینمت

با اون قیافه تظاهر به بی گناهی و مظلومیتت

به نظرم که همیشه خیلی ریاکاری و

!حالم ازت بهم میخوره

حالت بهم میخوره؟

من از نظر تو همچین آدمیم؟

.آره

!خیلی منزجر کننده

حرفات تموم شد؟

!لی چن یین، همینطور شاد به زندگیت ادامه بده و بی چون و چرا جلو برو

!بزار ببینم چقدر طول میکشه شادی تو هم از بین بره

.چن یین همیشه شما رو به عنوان بهترین دوستش میدونست

!اون اصلا به فکر صدمه زدن به تو هم نبوده

!اینکه چیو جیا وو دوستت داره یا نه

.ربطی به چن یین نداره

!اما تو اومدی اینجا که اونو سرزنش کنی

!بجای اینکارا بهتره زمان بیشتریُ با چیو جیا وو بگذرونی

الان مثلا داری منو نصیحت میکنی؟

!تو هیچی نمیدونی

من فقط دارم بهت توصیه میکنم

،بیشتر از این جلو نری

،ممکنه یا به خودت صدمه بزنی

.یا به بقیه

!اینجا نمیخواد وانمود کنی که آدم خوب تویی

فکر میکنی وقتی اینو بگی برات آرزوی خوشبختی میکنم؟

با توجه به دوستی تون، چن یین ممکنه

،بزاره تو هر کاری دلت میخواد بکنی

.اما من نه

.اجازه نمیدم این دوباره تکرارشه

لی چن یین، چرا همه باید به جای تو حرف بزنن و منو سرزنش کنن؟

!حالا صبر کن و ببین

ارشد

چن یین

ببخشید

یک نفر اذیتت کرده

.اما من نتونستم به موقع ازت محافظت کنم

.همیشه این منم که بقیه رو اذیت میکنم. هیچ کس تا حالا منو اذیت نکرده بود

این دفعه

.رو از لیو که شانُ میگذرم

اما دفعه بعد

... اگه دفعه بعد

دفعه بعد...

.تموم شده دیگه. گریه نکن

که شان

خیلی دیر وقته

کجا بودی؟

نگرانم بودی؟

...من

،امروز بعدازظهر خیلی عصبانی شدی

.ترسیدم ناراحتت کرده باشم

... تو

به شیاو یین که چیزی نگفتی؟

جرفات تموم شد؟

.اگه تموم شد، برو

...نه منظورم این نبود ...من

.نیازی به نگرانی تو ندارم

.به سلامت

.اگه نمیخوای بری،من برم

.خب، تو... صحیح وسالم برگشتی خوبه

... لی چن یین

.من رسیدم. ارشد

.برگرد

اما اگه که شان بیاد دوباره دردسر درست کنه چی؟

.نگران نباش

.من می شناسمش

.اون فقط با من دعوا داره

.باشه

.بزار به پدرت سلام کنم

.لازم نیست

.فقط برگرد

.پس تو اول برو داخل

.تو اول برو

مطمئنی؟

.باشه

.خدافظ

.بای بای

.این دفترچه حساب منه

کافیه؟

.چن یین برگشت. قایمش کن

.من برگشتم

چیشده؟

.هیچی. هیچی

چرا اینقدر عجیب رفتار میکنین؟

.همینکه من برگشتم حرفتونُ قطع کردین

نکنه وقتی نبودم اتفاق بدی افتاده؟

چطور ممکنه؟

.چی پشتتون قایم کردین؟ به منم نشون بدین

.بهت که گفتم هیچی

انگار امشب تائو یوفی تو رو برگردوند؟

... شما دو نفر قبلا

لی چن یین، چند بار بهت گفتم؟

.از تائو یوفی دوری کن. بهت آسیب میرسونه

تو فکر کردی دارم چرت میگم،آره؟

هیچوقت به حرفم گوش نمیده؟

.حرفمو جدی بگیر دارم بهت هشدار میدم

!من رفتم بالا

... تو و اون نمیتونین

.بسه.بسه

،نزدیک بودا

!تقریباً داشت میفهمید

صدای چی بود؟

چیشده؟

کی اینکار رو کرده؟

تو روز روشن، کی جرات کرده تا این حد اینجارو خراب کنه؟

.باید به پلیس زنگ بزنم

.نه

چرا؟

.تو نگران نباش

.من و مامانت باهاش کنار میایم

چجوری آخه؟

!اونا فروشگاه مونُ خراب کردن

اگه بعدش یه بلایی سرمون بیارن،چی؟

.نه،اینکارو نمیکنن

.اونا فقط دنبال پول اومده بودن

پول؟

...چون

.من بهشون پول بدهکارم

من و دوستانم

،توی شرکت عمه ات سرمایه گذاری کردیم

.اما ورشکست شد

.عمه ات هم یه شبه فرار کرد

.بخاطر همین اونا از من میخوان که هزینه شُ پرداخت کنم

پس دیروز بخاطرهمین اونجوری رفتار میکردین

!که اینو ازم قایم کنین؟

.فکر میکردیم میتونیم بعداً پرداخت کنیم

.انتظار نداشتم بیان فروشگاه مونُ خراب کنن

!!من که بهتون گفته بودم سرمایه گذاری نکنین. اما اصلا به حرفم گوش نمیدین

.حتی پای بقیه رو هم همراهت کردی

،اون موقع نیت مامانت خوب بود

!می خواست باهاش پول دربیاوره

... انتظار نداشت

!این اتفاق بیفته

پس این خرابکاری فروشگاه کارِ دوستای شماس؟

شاید

وگرنه که کی اینقدر ازمون متنفره؟

.بخاطرهمین بهت گفتم که به پلیس زنگ نزن

،ممکنه مشکلای بیشتری به وجود بیاد

.و ما رو یه گوشه خِفت کنن

چقدره؟

سی هزار تا؟

!!سیصد هزار؟

همه ی پس اندازمونُ بیاریم چی؟

!پولی باقی نمونده

.قبلا مصرفش کردیم

نمیتونین قبل از هر تصمیمی اول با منم یه صحبتی بکنین؟

.فکر کردم خیلی سرت شلوغه

.پس خودم تصمیم گرفتم

... من

.من ... من اینکارو به خاطر خونه مون کردم

.مامانتُ سرزنش نکن

.تقصیر منم هست

من به خالَت اعتماد کردم

از همه ی دوستام کمک خواستم

.اما آخرش اون فقط فرار کرد

!چه بدبختی گیر کردم

.عزیزم گریه نکن

.گریه نکن مامان

.گریه نکن

.تقصیر شما نیست

.من یه راهی پیدا میکنم

.اول به پلیس زنگ میزنم

دیگه اگه چاره ای نداشتیم

.بیا این فروشگاه رو بفروشیم

،اگرم اینجا کافی نبود

.دیگه باید خونه رو هم بفروشیم

خانم لیو

.اومدیم

.ارزش کاری که ما کردیم بیشتر از اینهاس

منظورت چیه؟

ببین

.فروشگاه کتاب ومجله رو براتون به هم ریختیم

اونهمه کتاب با هم

!چقدر ارزشش بالاتره

آره

فروشگاه کتاب ومجله رو خراب کردین؟

!من بهتون گفتم فقط یه رنگ روغن بپاشی روی در

!رنگ روغن رو که اصلا نتوستیم پیدا کنیم

!به هر حال که بلاخره نتیجه ش یکی میشده

باید بهشون درس میدادیم، درسته؟

.اینکارتون جرمه

!حتما تا الان به پلیس زنگ زدن

،فایده ای هم نداره

،اونجا هیچ دوربین مداربسته نداشت

.نمیتونن ردمونُ بزنن

.نگران نباشین

.ما شما رو لو نمیدیم

.یادتون باشه اگه کار دیگه ای هم داشتین در خدمتیم

.بیا بریم خوش بگذرونیم

!این پول خیلی کمه

!هنوز خیلی تا سیصد هزارتا مونده

چیکار کنم؟

ارشد

،خیلی خوب به نظر نمیرسی

نکنه مریضی؟

نه

.دیشب خوب نخوابیدم

راستی

!مگه امروز نباید بری سرکار

چرا اومدی اینجا؟

... راستش من

.فقط دلم برات تنگ شده بود

،از کارت زدی و اومدی پیشم

اگرچه خیلی احساس خوشحالی میکنم

.اما به سختی میتونم اینو به جونگ یو توضیح بدم

میدونی که؟

.خیلی خوب

.فقط ده دقیقه،بعدش میرم

.باشه. پس بیا نقاشی کردنمُ ببین

باشه

این کتابا رو کجا بزارم؟

.کنار پله ها

.چن یین میخواد این دو جعبه کتاب کمیک رو بخونه

پس براش جمع میکنم

.میزارمشون توی اتاقش

.پس اول این کتابا رو جمع میکنم

.کمک کن... جعبه سنگینه،بهم کمک کن، زود باش

.بیا. بیا

.بده من، بده

!!این چن یینِ

!!واقعاً چن یینِ

.خیلی خوشگله

.خیلی رنگارنگه

کی چن یین مونُ نقاشی کرده؟

TYF

؟TYF

... TYF

!معروفی که اخیراً توی تلویزیون در موردش شنبدیم؟ TYF همون

اون چجوری چن یین مونُ نقاشی کرده؟

!ما نجات پیدا کردیم

!ما نجات پیدا کردیم

!عالیه

.من دروغ نمیگم قربان

.این اصله

من یه فروشگاه دارم

!دروغ نمیگم

.عه TYF این نقاشی واقعاً کار

!شما بگی این اصله،دیگه اصله؟

.من باید کسیُ پیدا کنم که اینو تأیید کنه

چقدر طول میکشه؟

.یک هفته یا ده روز

... یک هفته یا ده روز

.واقعا نمیتونم اینقدر صبر کنم

.در هر گالری دیگه هم همینقدر طول میکشه

!! عه TYF این نقاشی واقعاً کار

چرا اینقدر طول میکشه؟

میشه دوباره فکر کنین؟

خانم لیز

.اینو به من بسپار

.نه اینقدر طولانی

میشه بپرسم

این نقاشی رو از کجا گرفتین؟

.برای دخترم فرستاده TYF

دختر توی نقاشی دخترتونه؟

خیلی خوشگله، نه؟

بیا داخل

خانم جونگ

حرف دیگه هم داری؟

،اگر بخاطر اینه که امروز ظهر دیر اومدی

.من به دل نمی گیرم

یوفی بهم زنگ زد و

.ازم خواست که تو رو سرزنش نکنم

!خیلی پارتی گردن کلفتی نداری؟

خانم جونگ

،خیلی بهش فکر کردم

،اما فقط از شما میتونم کمک بخوام

!نمیخواد با رودربایسی باهام حرف بزنی

اتفاقی توی خونه مون افتاده

.سرمایه و پس انداز هم مشکلُ حل نمیکنه

چقدر؟

.سیصد هزارتا

،من فکر کردم مبلغ بزرگتریه

.چون خیلی عصبی ای

.مشکلی نیست

ممنونم

.باعث زحمت

،برای من هر چیزی که با پول حل بشه

.اصلا مشکلی نیست

یوفی از این موضوع خبر داره؟

،این اواخر خیلی سرش شلوغه

.نمیخوام مزاحمش بشم

فکر میکنم

.خودم به تنهایی میتونم حلش کنم

به موقع غذا خوردی؟

هنوزم دستت می لرزه؟

،اگه نگرانی که آثار کافی برای نمایشگاه ندارم

.نگران نباش

.من خوبم

،اگرچه من دیگه نامزدت نیستم

اما هنوزم میتونم نگرانیمُ به عنوان یک دوست نشون بدم، درسته؟

.حالم کاملا خوبه

.ممنون

راستی

،من یه نقاشی برات دارم که باید احراز هویت کنی

من امروز اتفاقی

.یک نسخه از نقاشیتُ توی گالری هنری دیدم

مگه خودت به اینکارا رسیدگی نمی کردی؟

.فقط نابودش کن

.اما من اصلا انتظار نداشتم کسی این نقاشیُ کپی کنه

.حتی اونم مثل تو خوبه

ببین و مقایسه ش کن؟

خیلی شبیشه،نه؟

.این نسخه سیصد هزارتا برام آب خورد

،اگه اصلش باشه

.احتمالا سه میلیون می ارزه

راستی

تابلو "فراموش نشدنی" کجاست؟

هنوزم طبقه بالاس؟

.این همون نقاشیه

چطور ممکنه؟

!فراموش نشدنی گنج گرانبهایی برات

چطور اینجوری دست کم گرفتنش؟

فروشگاه برای فروش

بابا، مامان

.من برگشتم

.چن یین برگشتی

.دقیقا درست به موقع اومدی

.بیا بشین، بیا

برات یک میگو بزارم

!غذاهای ترد بهترین طعما رو دارن

.امتحانش کن

امروز روز خاصیه؟

اینا رو کسی آورده؟

حتی نمیتونی تشخیص بدی؟

.اینها همش تخصص مامانه

مامان

.الان به مشکل مالی خوردیم

چرا اینقدر ولخرجی کردی؟

.نگرانش نباش

!یه راه حل برای مشکل پیدا کردم

.تو همینجا بشین

.بعد اینکه پدرت برگشت ، شروع به خوردن می کنیم

چطوری حلش کردی؟

کی اینهمه پولُ بهتون قرض داده؟

چن یین

.نمیدونستم یه گنج توی خونه مون داریم

همون نقاشی توی اتاقت

.امروز یکی بهمون قیمت بالایی براش پیشنهاد داد

چی گفتی؟

شما اون نقاشیُ فروختین؟

.اون هدیه از طرف ارشد برای من بود

تائو... تائو یو فی اونو بهت داده؟

... نقاشیم

!مامان

!مامان

کی تابلو رو خرید؟

!من باید برم دوباره بخرمش

،من ... اونو به یه زن جوون .

.به مبلغ سیصد هزارتا فروختم

.برای پرداخت بدهی کافی بود

سیصد هزارتا؟

نمیدونین هر کار ارشد

!چند میلیون ارزش داره

.پس سرم کلاه رفته، خیلی پول از دست دادم

.چن یین، عصبانی نباش

.همش تقصیر منه

،من نمیدونستم که ارزش اون نقاشی میلیونی باشه

.اما من یک مایل بیشتر راه رفتم تا قیمتشُ بپرسم

!مشکلم پول نیست

!!! اون هدیه از طرف ارشد بود

!قیمت نداره

،میدونم خونه مون مشکل داره

،حتی حاضرم هر روز باهم ده تا کار پاره وقت انجام بدم

!اما اصلا قصد نداشتم اونُ بفروشم

... پس

پس الان باید چیکار کنیم؟

.من حتی شماره تماس اون خانم رو هم نگرفتم

.حتما گالری باید دوربین مداربسته داشته باشه

بریم از صاحبش بخوایم

.فیلم دوربینُ بهمون نشون بده

.و ببین اون زنه کیه و بعد برو پیشش-
...باشه. بریم-

ببین اون کیه خریده، باشه؟

.بیا بریم پیداش کنیم-
.عجله کن مامان-

.برو، برو، برو

.عجله کن. عجله کن

.لطفا بزارین فقط یه بار فیلمای دوربین مدار بسته رو ببینیم

.لطفا فقط یه بار بهمون نشون بدین-
.فقط یه نگاه کوچیک-

.نمیشه

.فقط یک کوچولو-
واقعا نمیشه؟-

.فقط یه نگاه

.خواهش میکنم آقا،لطفا اجازه بدین یه نگاهی بندازیم

.یه کوچولو. فقط یه بار ببینیم لطفا

.یا دخترم تا سر حد مرگ نفرینم میکنه-
.باید از حریم خصوصی مشتری مون محافظت کنیم-

!!چه محافظتی؟

!لطفا فقط یه نگاه بکنیم

.نه واقعا نمیشه

.ممنون میشم؛ فقط یه کوچولو،یه بار ببینیم

.لطفا. لطفا-
.باشه. باشه-

.فقط یه بار

.ممنون. ممنون

.فقط یه بار

با تشکر. با تشکر.

.اون زنس

!اونه! اونه

لی چی؟

می شناسیش؟

.اینکه عالیه

اون زنی که تابلو رو خریده، میشناسی؟

از کجا میشناسیش؟

.داستانش خیلی مفصله مامان

!!ارشده

سلام ارشد

فهمیدی؟

به پول نیاز داری؟

... ببخشید من

... الو؟ ارشد

تلفنُ قطع کرد؟

چیکار کنم؟

.حتما خیلی عصبانی شده

.عیبی نداره

.همش تقصیر منه

.تو نگرانش نباش

.من میرم براش توضیح میدم و ازش عذرخواهی میکنم

.کافیه مامان

.تقصیر شما نیست

!قبلا بهتون نگفته بودم

.مامان، شما اول برو خونه

تو چی؟

.میرم دنبال یه راهی

.باشه. اول برو خونه

.این سیصد هزارست

.لطفا تابلو فراموش نشدنی رو بهم برگردون

منظورت چیه؟

.همون نقاشی که امروز از یه زن خریدی

.مامان بود

.اون نمیدونست فراموش نشدنی برای من چه معنایی داره

.لطفا بهم پسش بده

!خیلی خنده داره

پس حالا تو میخوای با سیصد هزارتا

!!نقاشی منو بخری؟

پس قیمتشُ بگو

هرچه قدر که بگم؟

.آره

خب فکر میکنی

فراموش نشدنی از نظرت چقدر ارزش داره؟

.به اندازه یه گنج برام ارزشمنده

اگه اونقدر مهمه

...پس

.باید خوب ازش نگهداری کنی

چیکار کنم تا اونو بهم برگردونی؟

.یو فی رو ول کن

.برای همیشه ترکش کن

.هر چه دورتر بری، بهتره

.بهتره تو این زندگی اصلا دیگه نبینتت

.متاسفم

.دیگه اصلا نمیتونم اینکارو بکنم

بازی داره شروع میشه

مییشه یکم جدی باشی؟

شیاو لیانگ

.حواست به موقعیتت باشه

یونگ وی

توپ رو به کی داری پاس میدی؟

یانگه

.سه امتیاز گرفتی

سلام

که شان؟ که شان؟

.خیلی وقته ندیده بودمتون

.امروز خیلی خوشگل شدی

.آره. راست میگه

.خیلی خوشگلی

.من مخصوص شما بچه ها اومدم

که شان

چرا وقتی اینقدر سرت شلوغه، اینجا هم اومدی؟

،با اینکه الان جزو تیم نیستم

.اما همیشه دنبالتون میکنم

.عالیه

.میدونم که فینال نزدیکه. بخاطرهمین اومدم تشویق تون کنم

.باید گُل بکارینا

.باشه. باشه

.من براتون نوشیدنی خریدم

.بیاین استراحت کنین و بخورین

.همتون بردارین بخورین-
.ممنون که شان-

.خواهش میکنم

.دنبالم بیا

.این مال منه

چیشده؟

.یه سوال ازت داشتم

.بپرس

تو گفتی دوستم داری

هنوزم دوستم داری؟

.معلومه

.پس بیا قرار بزاریم

چیشد،چیکار کردی؟؟

.هرکاری کردم، بهم پسش نمیده

!حتما تا الان ارشد ازم نا امید شده

.تازه رابطه مون درست شده بود،اینم اولین هدیه ای بود که بهم داده

ارشد

!خیلی وقته که منتظرته

داری شکایت می کنی

که قبلا بهت هدیه ندادم؟

.نه خیرم

.بزار برات توضیح بدم

.خواهش مکینم عصبانی نباش

.این همه ی پس اندازمه

اگه دوباره به پول نیاز داشتی

.نیازی نیست به بقیه رو بندازی

چرا اینقدر باهام خوبی؟

.تابلوی ارزشمندتُ گم کردم

.تو از همه چیز با ارزش تری

برای من تابلو فراموش نشدنی

.درسته معنای خاصی داره

.اما این به خاطر اینکه اون یه هدیه برای تو بود

،توی زندگیم

.همه چیزُ میتونم رها کنم جز تو

.هرچی که من الان دارم مال توعه

.تو واقعا باور نکردنی ای

حرفای شیرین بهم میزنی

.اما هنوزم خیلی سرد به نظر میرسی

خب اون بخاطر اینه که

.من هنوزم عصبانیم

چرا؟

لی چن یین

،در آینده، هر وقت به مشکلی برخوردی

.یا توی هر سختی

!اولین کسی باید بهش فکر کنی منم

فهمیدی؟

!!من واقعاً میخوام بدونم چی توی ذهنت میگذره

،هرچی توی ذهن منه

.همش درباره توعه

... مامانم

!مامان

عیبی نداره

.راحت باشین،ادامه بدین. ادامه بدین

.ممنون بابت نوشیدنی، که شان

.خواهش میکنم

.تبریک میگم

.مرسی

،انتخاب بهتری کردی

.بهتر از اون ستاره بسکتبال نامحبوبه

.آره. آره

.اون ورزشکار خوبیه

جیاوو

.این از طرف که شانه

موضوع چیه؟

مگه تو نمیدونی؟

تو خیلی بهش نزدیکی اما نمیدونی که او داره قرار میزاره؟

قرار میزاره؟

.آره

.خودت ازش بپرس

.فقط نگاشون کن

بهم تبریک بگو

اون کیه؟

.آلی

.اوکی

!!!چی؟

تو داری با آلی قرار میزاری؟

.حسودی کرد

.همه برگردین سر کارتون

.باشه. باشه-
.شما دو نفر راحت حرف بزنین-

بریم. برو

.ببینش، ببین

واقعا داری با آلی قرار میزاری؟

چرا اینقدر متعجب کردی؟

مگه تو نمیدونستی که آلی همیشه منُ دوست داشته؟

.منم بهش احساس پیدا کردم

مشکلی داره؟

منظورم این بود که

تو واقعا توی رابطه ات جدی ای

واقعا میخوای باهاش باشی؟

پس به نظرت دارم شوخی کنم؟

اگه واقعاً این چیزیه که میخوای

.برات خوشحالم

... اما ما فقط

.میترسم عصبانی باشی

... بخاطرهمین

.ازت پرسیدم

.اونو اذیت نکنی

.چون اون خیلی خوش قلبه

.اما اگه در مورد چیزی تصمیم بگیره، واقعا تا آخرش هست

چرا باید فکر کنی که من میخوام بهش صدمه بزنم؟

چیو جیا وو، نکنه فراموش کردی؟

این تویی

.که بارها و بارها به من صدمه زدی

من تصمیممو گرفتم

،بعد از اینکه پرونده تبلیغ آلی رو تمام کردیم

.من استعفا میدم

.میخوام به تیم بسکتبال برگردم

... تو

خوب گوش کن

تازه از خواب و رویا بیدار شدم

تصمیم گرفتم که

.دنبال خوشبختی خودم باشم

همه ی نقاشی هایی که آقای سون جمع کردند

.اینجان

.هر مجموعه ارزشمنده

پس از حالا به بعد

.تو کلید رو نگه دار

چرا؟

چرا اینقدر عصبی میشی؟

فکر میکنی میخوام چیکار کنم؟

،بالاخره ما با هم دعوا کردیم

.طبیعیه که بهت شک کنم

فکر میکنی منم مثل تو، توی کارم گیجم؟

نمایشگاه یه چیزه

.مشکل شخصی مون یکی چیز دیگس

.میتونم اینا رو از هم جدا کنم

.اخیراً اگه یو فی وقته آزادی داشت بهش بگو بیاد تابلوها رو ببینه

.ببینه ایده دیگه ای در مورد نمایشگاه داره یا نه

این اصلش که وظیفه منه

،اما الان اون فعلا باهام کار نمیکنه

.نمیخواد منو ببینه

.زحمتِ خودت

.بزار من بازش کنم

شب بخیر

شب بخیر

.دیگه برگرد خونه

شب بخیر

شب بخیر

کجایی؟

وقت داری؟

خیلی دردسر سازه

.خب بیخیالش شو

.سلام، آبجو

نگران نباش

.من بهت کمک می کنم تا که شان به تیم برگرده

داداش جیا وو

.میدونم به پای تو نمیرسم

.اما من خیلی سعی کردم بهت برسم

پس چرا اون نمیتونه تلاشمُ ببینه؟

تو و که شان مشکلی دارین؟

،من فکر می کنم

.او فقط تو رو توی ذهن وقلبش داره

.سخت نگیر

.بهش زمان بیشتری بده

فایده ش چیه؟

برای اون

.من همیشه جایگزین توعم

.اون از همون اولم تو رو دوست داشت

.من اونو فقط به چشم خواهرم میبینم

تا حالا به این فکر نکردی

،که تیم مون خیلی خوب داره بهت پول میده

.همینکه رفتی

.اون دنبال کارات رفت

با دو سوم حقوق

تازه

وقتی که تو به مشکل خوردی

.اون منو ول کرد تا به تو کمک کنه

.با جون و دل برات کار میکنه

تو فکر می کنی که یک خواهر اینکارا رو انجام میده؟

الان سه امتیازیات چطوره؟

.بد نیست

.ضربه حدودا سی درصده

،یادم میباد اولین باری که اومدی تیم

.ده درصد برات سخت بود

.چه برسه به سی درصد

.و گاهی اوقات حتی جرات نمیکردی روی زمین بنشینی

.راست میگی

منظورت اینه

که باید سخت کار کنم؟

.دقیقا

.این برای بازی بسکتباله

!و هر رابطه ای شاید

چه چن یین یا که شان

.من هر دو تاشونُ به هم ریختم

حالا منُ چه به مشاوره دادن به آلی؟

داداش جیا وو

چیشده؟

.هیچی

.نگران نباش

که شان هر روز بهم میگه

.که میخواد برگرده تیم

به نظرت یعنی چی؟

.یعنی اون بهت اهمیت میده

آروم آروم

.جلو میری

.در نهایت که شان واقعا بهت توجه میکنه

باشه

به سلامتی

دارم چیکار میکنم؟

لعنتی! دارم چیکار میکنم؟

واقعا میخوام که شانُ به آلی بدم؟

چیو جیا وو

آخه چه رابطه ای بین من و کشانه؟

آخه چه رابطه ای بین من و کشانه؟

چه رابطه ایه؟

چه رابطه ایه؟

ارشد

.اینا نقاشی هایین که قراره به نمایش گذاشته بشن

لی چی بهم گفت

.که اینجا رو یه بررسی کنید که بعدا مشکلی پیش نیاد

( این نقاشی من نیست)

.لی چی به سون چینگ اِن نقاشی هایی جعلی که نقاش های پرده کشیدن فروخته

لی چی گفت اینجا رو بهم نشون بدی؟

آره

چیزی شده؟

ارشد

تیم ترجمه ی کـره فـا تقدیم می کند
KoreFa.ir
مترجم: الهه
CB97 : ویرایشگر