All language subtitles for Man.in.Black.2023.WEB-DL.1080p.ARTE.NotYouHuan.Dream.Per
Afrikaans
Albanian
Amharic
Arabic
Armenian
Azerbaijani
Basque
Belarusian
Bengali
Bosnian
Bulgarian
Catalan
Cebuano
Chichewa
Chinese (Simplified)
Chinese (Traditional)
Corsican
Croatian
Czech
Danish
Dutch
English
Esperanto
Estonian
Filipino
Finnish
French
Galician
Georgian
German
Greek
Gujarati
Haitian Creole
Hausa
Hawaiian
Hebrew
Hindi
Hmong
Hungarian
Icelandic
Igbo
Indonesian
Irish
Japanese
Javanese
Kannada
Kazakh
Khmer
Korean
Kurdish (Kurmanji)
Kyrgyz
Lao
Latin
Latvian
Lithuanian
Luxembourgish
Macedonian
Malagasy
Malay
Malayalam
Maltese
Maori
Marathi
Mongolian
Myanmar (Burmese)
Nepali
Norwegian
Pashto
Polish
Portuguese
Punjabi
Romanian
Russian
Samoan
Scots Gaelic
Serbian
Sesotho
Shona
Sindhi
Sinhala
Slovak
Slovenian
Somali
Sundanese
Swahili
Swedish
Tajik
Tamil
Telugu
Thai
Turkish
Ukrainian
Urdu
Uzbek
Vietnamese
Welsh
Xhosa
Yiddish
Yoruba
Zulu
Odia (Oriya)
Kinyarwanda
Turkmen
Tatar
Uyghur
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:00:18,000 --> 00:00:22,000
«مرد سیاهپوش»
2
00:00:22,024 --> 00:00:27,024
قویتر از همیشه باشید
به امید ایرانی آزاد
3
00:13:10,600 --> 00:13:18,600
ارائه شده توسط سینما دریمینگ
@CinemDreaming
4
00:13:18,624 --> 00:13:25,624
«مترجم: «تارخ علیخانی
5
00:13:56,640 --> 00:13:58,119
نه، نه، فکر نکن.
6
00:20:49,560 --> 00:20:52,639
در سال 1949 سیزده ساله بودم...
7
00:20:53,680 --> 00:20:56,039
سال آخر تحصیلم در گانسو...
8
00:20:56,200 --> 00:20:59,359
در مدرسه کاتولیک پینگلیانگ بود.
9
00:21:01,920 --> 00:21:06,679
جبهه آزادی بخش مردمی به شهر ما اومده بود.
10
00:21:07,040 --> 00:21:09,279
ما فقیر بودیم، واسه همین من ثبتنام کردم.
11
00:21:10,840 --> 00:21:14,519
که یه نونخور از خانه کم بشه.
12
00:21:15,280 --> 00:21:17,959
پس در هجدهم سپتامبر سال 1949...
13
00:21:19,480 --> 00:21:21,159
من عضو جبهه آزادیبخش مردمی شدم.
14
00:21:21,320 --> 00:21:25,119
گروه فرهنگی شماره یازده،
ارتش صحرایی اول.
15
00:21:28,200 --> 00:21:30,519
از سال 1949 تا 1957 در صف بودم.
16
00:21:31,040 --> 00:21:32,959
مجموعا هشت سال...
17
00:21:33,840 --> 00:21:37,439
که دو سالش در پکن بود.
18
00:21:38,320 --> 00:21:42,199
کمیسیون مرکزی نظامی جدید یه مدرسه...
19
00:21:43,000 --> 00:21:45,439
برای رهبران موسیقی نظامی افتتاح کرده بود.
20
00:21:46,880 --> 00:21:50,239
هجده ماه اونجا بودم و
نمرات خوبی کسب کردم...
21
00:21:50,400 --> 00:21:53,479
برای تربیت معلمی به شانگهای فرستاده شدم...
22
00:21:54,200 --> 00:21:57,439
تا رهبران دیگری رو آموزش بدم.
23
00:21:58,000 --> 00:21:59,639
شش ماه اونجا بودم.
24
00:22:00,120 --> 00:22:03,159
اونجا بود که با پروفسورهای هنرستان
شانگهای آشنا شدم...
25
00:22:03,680 --> 00:22:06,399
از جمله استاد آینده خودم...
26
00:22:06,560 --> 00:22:12,119
رهبر ارکستر و پیانیستی که
بعدها بهش شلیک شد...
27
00:22:12,600 --> 00:22:13,999
پروفسور لو هونگ ان.
28
00:22:14,840 --> 00:22:16,199
اون بهم پیانو نواختن رو یاد داد.
29
00:22:17,880 --> 00:22:21,519
ارتش خیلی زود مدرسه رو تعطیل کرد...
30
00:22:21,760 --> 00:22:24,239
و من به جای برگشتن به پکن...
31
00:22:24,400 --> 00:22:30,079
درخواست تدریس در هنرستان شانگهای رو دادم.
32
00:22:30,240 --> 00:22:31,839
استانداردهای بالایی داشتن.
33
00:22:32,000 --> 00:22:38,079
ولی به لطف کار جدیدم فورا قبول شدم...
34
00:22:39,640 --> 00:22:41,319
راهپیمایی سربازان جوان، قطعه اول.
35
00:22:42,280 --> 00:22:46,599
پنج سال اونجا بودم. از 1957 تا 1962.
36
00:22:46,840 --> 00:22:49,079
به مدت سه سال از لحاظ سیاسی پیشرفت کردم.
37
00:22:49,680 --> 00:22:53,879
به عنوان کادر جوان در لیگ جوانان...
38
00:22:54,720 --> 00:22:56,599
فعالانه برای تحقق سوسیالیسم تلاش کردم.
39
00:22:57,880 --> 00:23:00,639
ولی اوضاع به کل تغییر کرد.
40
00:23:00,800 --> 00:23:02,359
میخواستم که روی تکنیک کار کنم.
41
00:23:03,080 --> 00:23:05,119
از نظرم خیلی حیاتی بود.
42
00:23:05,280 --> 00:23:07,959
از حزب دور شدم...
43
00:23:08,120 --> 00:23:10,679
سخنرانیهاشون برام حوصلهسربر شده بود.
44
00:23:10,840 --> 00:23:13,959
پس از اون لحظه بود که...
45
00:23:14,120 --> 00:23:16,479
تفکراتمون عوض شد.
46
00:23:16,920 --> 00:23:18,439
میگن که برای ساخت موسیقی...
47
00:23:20,160 --> 00:23:22,359
اول از همه نیازه که افکار درستی داشته باشی.
48
00:23:22,920 --> 00:23:24,759
و دانشی از مارکسیسم لنینیسم.
49
00:23:25,480 --> 00:23:28,759
بعد میتونی به جهان عرضه بشی...
50
00:23:28,920 --> 00:23:33,039
بخوری و مثل بقیه زندگی کنی.
51
00:23:33,320 --> 00:23:34,839
تکنیک بعدا وارد کار میشه.
52
00:23:35,000 --> 00:23:36,999
از نظر من بدون تکنیک...
53
00:23:37,160 --> 00:23:38,279
نمیتونی شروع کنی.
54
00:23:38,440 --> 00:23:40,399
پس از حزب جدا شدم...
55
00:23:40,840 --> 00:23:42,559
و دیگه عضوش نشده.
56
00:23:43,280 --> 00:23:48,719
امکان نداشت که بتونم دیپلم بگیرم.
57
00:23:49,640 --> 00:23:53,119
کل کلاس بابت اعتقاداتم سرزنشم کردن.
58
00:23:53,880 --> 00:23:57,599
روی میز میکوبیدن و
میگفتن که راستگرا میشم.
59
00:23:57,960 --> 00:23:58,919
فاجعه بود!
60
00:23:59,080 --> 00:24:03,519
پس در اون سال به کل تغییر کرده بودم.
61
00:24:05,600 --> 00:24:09,479
اون مال وقتی بود که
اولین سمفونیم رو نوشتم...
62
00:24:09,640 --> 00:24:11,119
اولین جنبش.
63
00:24:11,280 --> 00:24:14,959
من شاگرد پروفسور کو وی بودم...
64
00:24:15,120 --> 00:24:19,199
که خیلی چیزها بهم یاد داد.
همیشه مدیونش هستم.
65
00:24:19,720 --> 00:24:20,799
از صمیم قلب میگم.
66
00:24:21,720 --> 00:24:24,159
بعد از اتمام اولین جنبش...
67
00:24:24,320 --> 00:24:27,839
به گروه ارکستر رادیو سمفونی پیوستم.
68
00:24:28,360 --> 00:24:31,799
جای خلاقانهای نبود و خیلی زود پشیمان شدم.
69
00:24:32,400 --> 00:24:35,839
ولی باید میموندم، پس روی تکنیکم کار کردم.
70
00:24:36,040 --> 00:24:37,879
سال 1963 بود.
71
00:24:39,320 --> 00:24:40,959
اون سال رو مشغول تولید...
72
00:24:41,960 --> 00:24:44,679
دومین و سومین جنبش سمفمونیم...
73
00:24:45,000 --> 00:24:47,319
و شعر یوننان تن بودم. مجموعا شش جنبش بود.
74
00:24:48,160 --> 00:24:49,239
دو کار بزرگ.
75
00:24:49,400 --> 00:24:53,119
بعدها فهمیدم که من تنها
فارغالتحصیل چین هستم...
76
00:24:53,520 --> 00:24:55,359
که دو تا اثر بزرگ ارائه کرده.
77
00:24:55,680 --> 00:24:57,839
تا جایی که خودم خبر دارم.
78
00:24:58,000 --> 00:25:01,439
ولی هنوز مطمئن نبودم که بااستعدادم.
79
00:25:02,600 --> 00:25:06,759
در اکتبر 1963 حزب از ما نظر خواست.
80
00:25:07,280 --> 00:25:10,719
گفتند که حرف بزنیم.
پس من موظف شدم...
81
00:25:11,200 --> 00:25:12,399
که یه سخنرانی دو ساعته ارائه بدم.
82
00:25:12,560 --> 00:25:14,999
گفتم که کار شما سیاسیه، هنر نیست.
83
00:25:15,320 --> 00:25:18,999
خب، برداشتشون خوب نبود.
گفتند که من مخالف حزب هستم.
84
00:25:19,360 --> 00:25:22,639
عده زیادی با من موافق بودن...
85
00:25:22,880 --> 00:25:25,439
ولی حزب من رو از همه راند.
86
00:25:25,760 --> 00:25:26,919
طی مدت شش ماه...
87
00:25:27,400 --> 00:25:29,279
ده جلسه انتقادی برگزار شد...
88
00:25:29,880 --> 00:25:32,199
که همه به من حمله کنن.
89
00:25:32,360 --> 00:25:34,919
از لیگ جوانان اخراج شدم...
90
00:25:35,160 --> 00:25:37,679
از ارکستر رادیو و بالاخره
از پکن هم اخراج شدم.
91
00:25:38,880 --> 00:25:41,599
آوریل 1964 شهر رو ترک کردم.
92
00:25:44,520 --> 00:25:46,919
انقلاب فرهنگی در 1966 شروع شد.
93
00:25:47,440 --> 00:25:50,439
در یک آسایشگاه در داتونگ بودم.
94
00:25:50,600 --> 00:25:52,399
دچار نوعی فروپاشی شده بودم.
95
00:25:52,560 --> 00:25:54,119
کابوس میدیدم...
96
00:25:55,240 --> 00:25:56,959
شبها فریاد میزدم.
97
00:25:59,120 --> 00:26:00,679
توهم داشتم.
98
00:26:01,800 --> 00:26:05,039
من رو فرستادن اونجا و شش ماه بعد...
99
00:26:05,240 --> 00:26:07,479
انقلاب فرهنگی شروع شد.
100
00:26:08,040 --> 00:26:11,239
پس من رو فرستادن بیرون که ازم انتقاد بشه.
101
00:26:11,360 --> 00:26:13,599
وقتی برگشتم ولی پوستر دیدم که نوشته بود...
102
00:26:13,680 --> 00:26:16,119
«مرگ بر وانگ شیلین!»
103
00:26:16,280 --> 00:26:17,319
وحشتناک بود.
104
00:26:17,880 --> 00:26:19,319
وحشت کرده بودم.
105
00:26:20,160 --> 00:26:22,199
مسخره میشدم. روی گردنم شعار نوشته بودن...
106
00:26:22,360 --> 00:26:24,039
حتی جلسات تمسخر. هر چیزی که فکرش رو بکنید.
107
00:26:25,560 --> 00:26:26,599
سال 1966 بود.
108
00:26:26,920 --> 00:26:32,039
اوضاع به نظر آروم شده بود...
پس عضو نگهبانان سرخ شدم...
109
00:26:32,200 --> 00:26:33,519
و تنهام گذاشتن.
110
00:26:33,720 --> 00:26:34,519
بعد در سال 1968...
111
00:26:34,680 --> 00:26:37,359
گروههای افکار پروپاگاندای مائو تسهتونگ...
112
00:26:37,520 --> 00:26:39,279
برگشتن سر کار.
113
00:26:39,440 --> 00:26:42,279
اون سال خشم به اوجش رسید.
114
00:26:42,440 --> 00:26:44,679
بازجوییها وحشیانه بود.
115
00:26:45,240 --> 00:26:46,839
اون سال دندونهام...
116
00:26:47,000 --> 00:26:48,759
و شنواییم رو از دست دادم.
117
00:26:49,160 --> 00:26:51,439
شبانه اومدن...
118
00:26:51,640 --> 00:26:53,279
ما رو از روستا به روستا کشیدن...
119
00:26:54,400 --> 00:26:58,919
بین هر بار کتک زدن مجبورمون
کردن کیلومترها راه بریم.
120
00:26:59,240 --> 00:27:01,039
خودشون سوار اسب و کالسکه بودن...
121
00:27:01,200 --> 00:27:02,839
ما رو هم پشتشون میکشیدن...
122
00:27:03,000 --> 00:27:04,399
درحالی که دستهامون رو با طناب بسته بودن.
123
00:27:04,560 --> 00:27:05,519
گاهی اوقات تمام روز...
124
00:27:05,680 --> 00:27:08,239
علامتی رو حمل میکردیم که
روش نوشته بود «ضدانقلابی».
125
00:27:08,520 --> 00:27:11,239
حین قدم زدن فکر میکردم...
126
00:27:11,680 --> 00:27:13,599
که مجرمم. زندانی سیاسی هستم.
127
00:27:13,800 --> 00:27:15,959
و احساس غرور میکردم.
128
00:27:16,720 --> 00:27:18,759
مثل یک شورشی. یک دسامبریست.
129
00:27:18,920 --> 00:27:20,839
و با خودم گفتم که یک روز...
130
00:27:21,000 --> 00:27:23,599
این داستان رو در یک سمفونی نقل میکنم.
131
00:27:24,640 --> 00:27:28,679
اینطور بود که سمفونی سوم به ذهنم رسید...
132
00:27:28,840 --> 00:27:32,239
به عنوان یه مجرم که شکنجه میشد
و ازش بازجوشش میشد.
133
00:27:32,440 --> 00:27:35,919
خاستگاه شخصیت زندانی...
134
00:27:36,160 --> 00:27:39,279
در اولین جنبش این بود.
135
00:27:39,680 --> 00:27:41,759
سال 1968 و 1969 در داتونگ بودم.
136
00:27:41,920 --> 00:27:44,519
جنایات تا سال 1969 ادامه داشت.
137
00:27:44,680 --> 00:27:46,199
همه دندانهام رو خرد کردن.
138
00:27:48,240 --> 00:27:49,239
بعد از سال 1970...
139
00:27:49,880 --> 00:27:51,559
گروههای پروپاگاندا کنار رفتن...
140
00:27:51,720 --> 00:27:52,999
و ارتش اوضاع رو به دست گرفت.
141
00:27:53,200 --> 00:27:54,959
فهمیدن که من کهنهسرباز هستم...
142
00:27:55,160 --> 00:27:56,439
و ولم کردن.
143
00:27:57,200 --> 00:28:00,519
مشخصا باید زود داتونگ رو ترک میکردم...
144
00:28:01,000 --> 00:28:04,079
امکان نداشت یه دور دیگه
شکنجه رو دوام بیارم.
145
00:28:04,920 --> 00:28:06,879
یه گروه تئاتر در جنوب شرغی شانشی...
146
00:28:07,040 --> 00:28:09,279
من رو دعوت کردن و من به تائییوان رفتم...
147
00:28:09,520 --> 00:28:11,639
و یک اپرا نوشتم...
148
00:28:12,720 --> 00:28:16,199
اپرای شانجیبانگ برای استان شاشی.
149
00:28:16,720 --> 00:28:18,439
گروه اپرای پکن.
150
00:28:19,720 --> 00:28:22,639
وقتی که متوجه شدن من رهبری بلدم...
151
00:28:23,120 --> 00:28:24,319
مخفیانه صحبت کردیم.
152
00:28:24,480 --> 00:28:25,959
ازشون خواستم که من رو منتقل کنن.
153
00:28:26,280 --> 00:28:28,399
حاضر بودم هر جایی بودن!
154
00:28:28,560 --> 00:28:32,319
گفتن که نگران نباشم و بهش رسیدگی میکنن.
155
00:28:32,480 --> 00:28:34,119
اینطوری بود که فرار کردم.
156
00:28:34,720 --> 00:28:39,359
به مدت یک سال مثل یک
ولگرد اطراف شانشی بودن...
157
00:28:39,960 --> 00:28:41,679
مثل یک سگ...
158
00:28:41,920 --> 00:28:43,799
توی کلبه باربرها میخوابیدم...
159
00:28:44,560 --> 00:28:45,879
در خانه اپرا.
160
00:28:47,360 --> 00:28:51,399
گروه رقص و تئاتر از تواناییهای
من خبر داشتن...
161
00:28:51,560 --> 00:28:54,919
ولی هیچکدوم استخدامم نکردن.
162
00:28:55,240 --> 00:28:57,839
باید مثل یک سگ با ترس زندگی میکردم!
163
00:29:02,360 --> 00:29:04,799
ترس از رنگ قرمز پیدا کردم.
164
00:29:05,000 --> 00:29:06,359
توی خوابم حرف میزدم.
165
00:29:07,120 --> 00:29:09,479
اگر عکسی از رهبری از حزب میدیدم...
166
00:29:09,680 --> 00:29:10,879
بدنم شروع به لرزیدن میکرد.
167
00:29:11,040 --> 00:29:12,599
گاهیاوقات با دیدن هرکس...
168
00:29:12,760 --> 00:29:13,759
هر انسانی...
169
00:29:14,600 --> 00:29:18,639
بعد اون به مدت دههها توی خواب حرف میزدم.
170
00:29:19,160 --> 00:29:21,159
تا الان، این دو سال اخیر...
171
00:29:21,320 --> 00:29:23,039
با همسرم در کنارم.
172
00:29:23,200 --> 00:29:24,399
من 86 سال سن دارم.
173
00:29:25,480 --> 00:29:27,439
اون درمانی که توی دهه سوم
زندگی تجربه کردم...
174
00:29:27,600 --> 00:29:30,079
تا ابد باعث شد کابوس ببیسنم.
175
00:29:30,920 --> 00:29:32,199
و خواهر بزرگترم.
176
00:29:33,160 --> 00:29:34,159
اون.
177
00:29:34,880 --> 00:29:36,199
عقلش رو از دست داد.
178
00:29:37,080 --> 00:29:39,839
سال 1957 بهش اتهام راستگرا بودن زدن...
179
00:29:40,000 --> 00:29:42,199
و به سه سال کار سخت در
سینکیانگ محکوم شد...
180
00:29:42,400 --> 00:29:45,679
بعد هم آزاد شد. ولی تحت مراقبت دائمی.
181
00:29:46,160 --> 00:29:48,319
تا هنگام مرگش همچنان روح میدید.
182
00:29:50,200 --> 00:29:53,039
برادرم سال 1961 از گرسنگی مرد...
183
00:29:53,240 --> 00:29:55,319
در سه سال «بلای طبیعی».
184
00:29:55,960 --> 00:29:58,799
من تنها کسی هستم که زنده موند.
185
00:30:02,440 --> 00:30:05,039
پس اون تجربه زندانی بودن در سال 1968...
186
00:30:05,200 --> 00:30:06,959
باعث الهام...
187
00:30:07,120 --> 00:30:10,319
اولین جنبش سومین سمفونیم در 1989 شد.
188
00:30:10,480 --> 00:30:14,519
مردم چین رو به چشم صفهایی
طولانی از زندانیها دیدم...
189
00:30:14,680 --> 00:30:16,919
که پایان نداشتند.
190
00:30:17,080 --> 00:30:19,999
بعد کشتارگاه و نغمه دیوانه آمد.
191
00:30:20,160 --> 00:30:21,239
روانی شده بودم!
192
00:30:21,400 --> 00:30:24,079
مثل خیلیهای دیگه روانی شدم...
193
00:30:24,440 --> 00:30:26,319
یه سری خودکشی کردن.
194
00:30:26,480 --> 00:30:28,879
وحشت از اعترافات اجباری.
195
00:30:29,400 --> 00:30:30,639
کابوس بود.
196
00:30:31,840 --> 00:30:33,679
دائما خودت رو انکار میکردی...
197
00:30:33,840 --> 00:30:38,079
التماس میکردی، ولی امکان بخشش وجود نداشت.
198
00:30:38,240 --> 00:30:40,279
کلی دفتر قطور...
199
00:30:42,480 --> 00:30:45,679
از اعتراف برای بازرسی پر میکردی.
200
00:30:46,160 --> 00:30:48,839
واسه همین اسم سومین جنبش
رو گذاشتم «نغمهی دیوانه».
201
00:30:49,320 --> 00:30:52,519
آثار من مملو از دیوانههاست.
202
00:30:53,120 --> 00:30:55,439
ذهنهایی که به فروپاشی نزدیک هستن.
203
00:30:55,640 --> 00:30:56,759
در پنجمین اثر...
204
00:30:59,360 --> 00:31:00,919
مضمون دیوانگیه.
205
00:31:01,240 --> 00:31:02,919
سومین اثر چهار جنبش داره.
206
00:31:03,440 --> 00:31:05,559
اولی بیانگر اسارته.
207
00:31:05,960 --> 00:31:08,839
من مردم چین رو به صورت
صفی از متهمان دیدم...
208
00:31:09,040 --> 00:31:13,159
راهپیماییای به سمت وحشیگری...
209
00:31:13,640 --> 00:31:15,119
بدون سر و صدا...
210
00:31:15,600 --> 00:31:19,719
غل و زنجیر شده با
چهرههایی تار و خاکستری...
211
00:31:20,160 --> 00:31:23,759
که بی سر و صدا در منظره متروک قدم میزنن.
212
00:31:24,240 --> 00:31:26,679
اون تصاویر هرگز از ذهنم بیرون نرفت.
213
00:31:26,840 --> 00:31:29,759
مثل متهم در اولین جنبش.
214
00:31:30,640 --> 00:31:31,839
برای دومین جنبش...
215
00:31:32,240 --> 00:31:35,599
صحنهای از کشتارگاه رو انتخاب کردم.
216
00:31:36,080 --> 00:31:39,279
اقدامی بزرگ به شکل سرکوبی مسلحانه.
217
00:31:39,840 --> 00:31:43,399
اون روز من در میدان بودم.
218
00:31:43,640 --> 00:31:45,919
حدود ساعت یازده، بلندگوها
با صدایی بلند هشدار دادن.
219
00:31:46,200 --> 00:31:48,199
دوچرخهام رو برداشتم و به خونه رفتم.
220
00:31:49,480 --> 00:31:53,119
یعنی اونجا نبودم که شاهد باشم.
221
00:31:53,280 --> 00:31:54,759
ولی صحنه رو تصور کردم...
222
00:31:55,240 --> 00:31:57,319
و توی موسیقیم بیانش کردم.
223
00:31:58,200 --> 00:32:01,359
ارتش پیشروی میکرد و تصرف میکرد...
224
00:32:01,520 --> 00:32:03,079
و جلوی تانکهاشون...
225
00:32:03,240 --> 00:32:04,879
مردم متفرق میشدن و میدویدن.
226
00:32:07,440 --> 00:32:09,959
به وضوحی که انگار خودم شاهد این صحنه بودم.
227
00:32:10,640 --> 00:32:14,759
بعدها در اشعار لی روئی خوندم...
228
00:32:14,960 --> 00:32:18,559
که اون قتلعام رو...
229
00:32:18,720 --> 00:32:20,839
درست مثل تصوراتم تشریح کرده.
230
00:32:21,640 --> 00:32:24,999
دومین جنبشم بیانگر یک حمام خونه.
231
00:32:26,000 --> 00:32:28,999
سومیش یک آداجیوست.
232
00:32:29,240 --> 00:32:31,199
مردمی که روانی شدن.
233
00:32:31,760 --> 00:32:32,999
سکوتی مرگبار.
234
00:32:34,000 --> 00:32:36,039
و سپس نغمهی وحشتناک دیوانه.
235
00:32:36,800 --> 00:32:40,079
چه صدایی داشته باشه؟ دیوانه که نغمه نداره.
236
00:32:40,480 --> 00:32:41,679
عقلش رو از دست داده.
237
00:32:43,560 --> 00:32:47,319
در سکوت اشک و خون میریزه.
238
00:32:48,120 --> 00:32:51,279
برف بدون صدا از آسمان میباره.
239
00:32:51,440 --> 00:32:53,839
خون بیصدا روی زمین جاریه.
240
00:32:54,000 --> 00:32:56,999
همهچیز بدون صدا حرکت میکنه.
برف و خون.
241
00:32:57,360 --> 00:32:58,599
صحنه به این شکله.
242
00:33:15,040 --> 00:33:19,079
انگار که میخوای گریه کنی، ولی اشکی نمیاد.
243
00:33:20,600 --> 00:33:21,759
دیوانه شروع میکنه به آواز خواندن.
244
00:33:22,720 --> 00:33:24,079
صدایی یکنواخت و ثابت.
245
00:33:24,240 --> 00:33:25,559
جنبش سوم اینطوره.
246
00:33:25,760 --> 00:33:27,479
و بعد جنبش چهارم.
247
00:33:30,440 --> 00:33:33,439
یک خروش بزرگ و معروف.
248
00:33:33,800 --> 00:33:35,559
جمعیتی گسترده و جوشان...
249
00:33:35,680 --> 00:33:39,119
موجی باشکوه و تپنده.
250
00:33:39,200 --> 00:33:41,239
دو بار با جمعیت میدان حرف زدم.
251
00:33:41,400 --> 00:33:43,359
من رو بلند کردن و روی کالسکه گذاشتن...
252
00:33:45,000 --> 00:33:47,879
بهم یه بطری دادن که خالی بود.
253
00:33:48,040 --> 00:33:50,079
فریاد زدن که به سلامتی پیروزی خطبهای بگم!
254
00:33:52,120 --> 00:33:54,679
چقدر ناگهان نبض و تنفس ملت رو احساس کردم!
255
00:33:55,880 --> 00:33:58,879
پس جنبش چهارم صحنهای از جمعیتی عظیمه.
256
00:33:59,080 --> 00:34:03,439
ولی در آخر به زندانی برمیگرده.
257
00:34:03,800 --> 00:34:05,599
چون آیندهای نمیبینم.
258
00:34:06,280 --> 00:34:09,679
به عنوان یه نویسنده نمیتونم
به ملت امید واهی بدم!
259
00:34:09,840 --> 00:34:11,639
آیندهای درخشان رو نقاشی کنم؟
260
00:34:11,800 --> 00:34:13,239
من که آینده درخشانی نمیبینم!
261
00:34:13,720 --> 00:34:15,999
به ملت قصه خیالی بفروشم؟
262
00:34:16,280 --> 00:34:18,119
هرگز!
263
00:34:23,600 --> 00:34:27,119
در سال 1991 شوروی سقوط کرد.
حزب از بین رفت!
264
00:34:27,680 --> 00:34:28,919
رویدادی تاریخی بود!
265
00:34:29,160 --> 00:34:30,679
خبری محشر!
266
00:34:31,520 --> 00:34:32,999
در چین حق نظر دادن نداشتیم.
267
00:34:33,680 --> 00:34:35,839
گفتم قبوله. با زبان موسیقی سخن میگم.
268
00:34:36,320 --> 00:34:40,119
من دید خودم از تاریخ قرن بیستم رو داشتم.
269
00:34:40,400 --> 00:34:43,599
دیدم با دولت متفاوت بود.
270
00:34:44,120 --> 00:34:45,599
میتونم بهتون بگم.
271
00:34:46,120 --> 00:34:49,279
کمونیسم در قرن بیستم...
272
00:34:49,440 --> 00:34:52,679
به عنوان عقیدهای مشتاقانه
و محبوب شروع میشه...
273
00:34:52,840 --> 00:34:55,119
و با خیانتی بیرحمانه به پایان میرسه.
274
00:34:55,520 --> 00:34:56,679
از دید من اینه.
275
00:34:56,840 --> 00:34:59,119
پس وقتی که شروع کردم به کار
کردن روی سمفونی چهارمم...
276
00:34:59,280 --> 00:35:01,879
خودم هم نمیدونستم که راجع به چی هستش.
277
00:35:02,040 --> 00:35:03,159
امکان نداشت.
278
00:35:03,360 --> 00:35:05,279
میشد که اسمش رو بذارم «بیعنوان»؟
279
00:35:05,320 --> 00:35:06,599
قبول کردن.
280
00:35:06,680 --> 00:35:08,679
برای اولین بار رها بودم.
281
00:35:09,040 --> 00:35:11,119
عنوان و محدودیتی وجود نداشت.
282
00:35:11,280 --> 00:35:12,639
میتونستم چیزی که دوست دارم رو خلق کنم.
283
00:35:12,960 --> 00:35:14,639
با ضربی آهسته شروع شد.
284
00:35:17,280 --> 00:35:18,399
آهسته و موقر.
285
00:35:18,560 --> 00:35:21,799
درست مثل سمفونی سوم.
اما با لحنی متفاوت.
286
00:35:22,200 --> 00:35:23,199
خیلی جالب بود!
287
00:35:23,720 --> 00:35:25,759
اولش فاجعه بزرگی بود!
288
00:35:26,120 --> 00:35:28,279
همراه با فروپاشی کامل.
289
00:35:28,440 --> 00:35:31,799
طرح کلی سمفونی چهارمم این بود.
290
00:35:33,520 --> 00:35:35,799
مشکلاتش از اول نمایش شروع شد.
291
00:35:36,440 --> 00:35:38,519
یک کمیسیون...
292
00:35:38,680 --> 00:35:41,119
با کمی پشتیبانی دولتی بود.
293
00:35:41,840 --> 00:35:43,839
زیاد نبود. هفتاد هزار یوآن.
294
00:35:45,720 --> 00:35:47,799
پس کارم رو شروع کردم.
295
00:35:47,960 --> 00:35:49,159
حین تمرین...
296
00:35:49,320 --> 00:35:52,479
گفتم که عنوانی نداره.
ولی...
297
00:35:55,120 --> 00:35:56,679
در مورد موضوعش پرسیدن.
298
00:35:57,280 --> 00:36:00,759
نباید جواب میدادم.
گفتم که...
299
00:36:00,920 --> 00:36:02,759
قرن بیستم رو پشت سر گذاشتیم.
300
00:36:03,040 --> 00:36:05,079
وقایع تاریخیای رخ دادن.
301
00:36:05,800 --> 00:36:07,919
دو جنگ جهانی.
302
00:36:10,800 --> 00:36:11,919
میلیونها نفر مُردن.
303
00:36:12,120 --> 00:36:14,559
اما همچنان پیشرفتهای بزرگی
در علم و فناوری داشتیم.
304
00:36:15,280 --> 00:36:16,319
هرچند برای من...
305
00:36:16,480 --> 00:36:20,039
عظیمترین اتفاق قرن بیستم...
306
00:36:20,200 --> 00:36:22,639
آرمان پرشور کمونیسم...
307
00:36:22,800 --> 00:36:24,079
و خیانت بیرحمانهاش بود.
308
00:36:24,240 --> 00:36:26,239
اشتیاقی پرشور و سپس طردی بیرحمانه.
309
00:36:26,680 --> 00:36:27,759
همه شروع کردن به دست زدن!
310
00:36:29,000 --> 00:36:31,599
مشخصا بیانات من گزارش شد.
311
00:36:31,800 --> 00:36:33,799
و فورا ممنونالکار شدم.
312
00:36:35,280 --> 00:36:37,359
مدیریت من رو فراخواند...
313
00:36:38,120 --> 00:36:39,279
و توبیخم کرد.
314
00:36:39,640 --> 00:36:41,239
بهم گفتند که...
315
00:36:41,840 --> 00:36:44,519
آثار من چهار هدف اصلی رو نادیده میگیره!
316
00:36:44,880 --> 00:36:46,199
پروژه لغو شد!
317
00:36:46,320 --> 00:36:47,839
پیروی کنم و یا دستگیر بشم!
318
00:36:50,400 --> 00:36:51,959
چرا کنسرتو پیانو بنویسم؟
319
00:36:52,120 --> 00:36:53,719
از خشم محض!
320
00:36:53,880 --> 00:36:58,599
به کنسرتو رود زرد اعتراض کردم.
321
00:36:58,760 --> 00:37:00,279
اثری از «گروه چهارگانه» بود.
322
00:37:00,800 --> 00:37:04,159
که برگرفته از کانتات شیان شینگهای بود.
البته بهتره بگیم تغییر یافته بود...
323
00:37:05,040 --> 00:37:07,839
و ادای احترامی به مقاومت ضد ژاپنی بود.
324
00:37:08,000 --> 00:37:09,279
اثری زیبا.
325
00:37:09,680 --> 00:37:11,479
بادهایی که زوزه میکشیدن...
قشنگ بود.
326
00:37:11,640 --> 00:37:13,919
اون رو تبدیل به سرودی برای مائو کردن!
327
00:37:14,720 --> 00:37:16,999
جنبش چهارم ادغام شد.
مشرق قرمز است...
328
00:37:17,160 --> 00:37:19,559
و راهپیماییای بزرگ و بینالمللی.
329
00:37:19,720 --> 00:37:22,039
همه برای بزرگی و جلال مائو تسهتونگ!
330
00:37:22,200 --> 00:37:24,079
هیچ چیز دیگه اصلی نبود.
331
00:37:24,560 --> 00:37:26,719
اون کنسرتو سرتاسر جهان...
332
00:37:26,880 --> 00:37:28,279
توسط پیانو نوازهای متفاوتی اجرا شده.
333
00:37:29,160 --> 00:37:31,319
باید باهال مخالفت میکردم.
334
00:37:33,040 --> 00:37:34,799
اولین هدفم همین بود.
335
00:37:34,920 --> 00:37:38,439
هدف دومم زنده کردن یاد
لو هونگ ان بود...
336
00:37:38,880 --> 00:37:41,719
معلم پیانوی سابقم که سال 1968
حزب بهش شلیک کرد.
337
00:37:43,560 --> 00:37:46,799
قبل ورود به هنرستان در شانگهای
باهاش درس میخوندم.
338
00:37:47,800 --> 00:37:51,559
حدودا 19 یا 20 ساله بودم.
339
00:37:52,400 --> 00:37:53,719
دائم با هم درس میخوندیم...
340
00:37:53,880 --> 00:37:55,359
به کنسرتهاش میرفتم.
341
00:37:56,240 --> 00:37:58,039
سال 1968 کشتنش.
342
00:37:58,840 --> 00:38:00,759
اعدام با جوخه آتش...
343
00:38:01,240 --> 00:38:03,759
بعد از یک محاکمه علنی بزرگ در میدان خلق.
344
00:38:03,920 --> 00:38:06,359
ولی خبرهای وحشتناکش هرگز به گوش من نرسید.
345
00:38:06,520 --> 00:38:08,719
در سال 1968 هنوز بازداشت بودم.
346
00:38:09,360 --> 00:38:12,399
دههها بعد جزئیاتش رو فهمیدم.
347
00:38:12,600 --> 00:38:16,639
میخواستم یک کنسرتو به افتخارش بنویسم.
348
00:38:17,440 --> 00:38:21,279
حدود سالهای 1971 خبر داشتم،
ولی میترسیدم چیزی بنویسم.
349
00:38:21,840 --> 00:38:26,159
جزئیاتش سال 2004 به گوشم رسید.
350
00:38:26,640 --> 00:38:27,679
پس تصمیمم...
351
00:38:27,840 --> 00:38:31,279
بخاطر اون و قطعه رودخانه زرد تحریک شد.
352
00:38:31,440 --> 00:38:32,599
دو هدف داشتم.
353
00:38:36,240 --> 00:38:38,519
چطور میتونستم لو هونگ ان رو تشریح کنم؟
354
00:38:39,600 --> 00:38:41,639
اون محکم و استوار بود.
355
00:38:41,800 --> 00:38:43,719
توی زندان کتکش زدن...
356
00:38:43,880 --> 00:38:46,239
فکش در رفت.
357
00:38:46,560 --> 00:38:48,679
وقتی بهش شلیک کردن 49 سالش بود.
358
00:38:48,840 --> 00:38:50,079
یک رهبر ارکستر...
359
00:38:50,280 --> 00:38:53,519
و نمونه بارزی از روشنفکران شانگهای...
360
00:38:53,680 --> 00:38:55,799
که بهشون شلیک شد.
361
00:38:57,040 --> 00:39:00,559
یکی دیگر از دلایلم اون سالها...
362
00:39:00,720 --> 00:39:02,919
این بود که 16 پروفسور هنرستان خودکشی کردن.
363
00:39:03,440 --> 00:39:06,959
گو شنگین، پیانیست معروف...
364
00:39:07,120 --> 00:39:09,399
همراه خانوادهاش با گاز خودکشی کرد.
365
00:39:10,240 --> 00:39:14,199
لی کویژن هم با گاز خودکشی کرد.
366
00:39:15,120 --> 00:39:17,319
خانواده یانگ. والدین ژائو ژئوسن.
367
00:39:17,400 --> 00:39:19,599
همه خودکشی کردن.
368
00:39:19,680 --> 00:39:21,879
خیلیهاشون رو شخصا میشناختم.
369
00:39:22,920 --> 00:39:24,079
شکنجه چی؟
370
00:39:24,960 --> 00:39:28,279
از همه بدتر علامتگذاری
با آهن داغ و سرخ بود.
371
00:39:29,680 --> 00:39:31,399
دودی که از گوشت سوخته بلند میشد!
372
00:39:33,160 --> 00:39:36,439
از صدای زیر لرزش ویولن برای
تولید صدای خسخس...
373
00:39:37,120 --> 00:39:39,039
و زیلوفون برای...
374
00:39:39,400 --> 00:39:40,279
تولید دود استفاده کردم.
375
00:39:40,440 --> 00:39:42,519
با یک شیپور بزرگ. چوب و برنج...
376
00:39:42,800 --> 00:39:45,319
که ابری مواج درست کنم.
377
00:39:47,000 --> 00:39:48,359
شش ماه زمان برد...
378
00:39:50,360 --> 00:39:53,679
که چیزهای مختلف رو امتحان کنم...
379
00:39:54,120 --> 00:39:57,119
که سوختن گوشت رو در موسیقی شبیهسازی کنم.
380
00:39:58,200 --> 00:40:02,479
بخش فاجعه سمفونی چهارمم این بود.
381
00:40:03,480 --> 00:40:05,639
باید شکنجههای دیگه رو
هم شبیهسازی میکردم.
382
00:40:06,120 --> 00:40:07,919
کتک خوردن لو هونگ این.
383
00:40:09,120 --> 00:40:10,399
چه چیزی میتونست این رو توضیح بده؟
384
00:40:11,920 --> 00:40:13,759
تجربه کتک خوردن؟
385
00:40:14,000 --> 00:40:16,479
به جنگل گراز وحشی از اپرای پکن فکر کردم...
386
00:40:17,320 --> 00:40:20,119
یک شخصیتی توش هست،
لین چونگ...
387
00:40:21,040 --> 00:40:23,319
که توی سلول زندانش شلاق میخوره.
388
00:40:25,160 --> 00:40:29,839
از جلوههای کوبهای
اپرای پکن استفاده کردم...
389
00:40:30,000 --> 00:40:31,119
کاملا بهش میاومد!
390
00:40:32,240 --> 00:40:35,079
تونستم شکلی مدرن از صدا خلق کنم...
391
00:40:39,040 --> 00:40:42,599
که رنج لو در زندان رو شبیهسازی کنه.
392
00:40:42,920 --> 00:40:44,999
میخواستم میلههای زندان رو نشون بدم.
393
00:40:46,440 --> 00:40:47,839
قفس آهنی!
394
00:40:49,360 --> 00:40:51,159
از همون قالبها استفاده کردم...
395
00:40:53,480 --> 00:40:55,399
برای زنجیرها...
396
00:40:55,560 --> 00:40:57,719
نوتهای بم پیانو.
397
00:40:57,880 --> 00:40:58,959
همه اینها...
398
00:40:59,120 --> 00:41:03,279
برای شبیهسازی وحشت زنجیر شدن در زندان.
399
00:41:28,840 --> 00:41:33,999
♪ من رو از کجا میشناسی؟ ♪
400
00:41:34,200 --> 00:41:39,479
♪ پدرم رو هم میشناختی؟ ♪
401
00:41:43,720 --> 00:41:48,319
♪ بله، پدرت رو میشناختم. ♪
402
00:41:49,120 --> 00:41:53,959
♪ همونطور که همیشه تو رو میشناختم. ♪
403
00:41:55,000 --> 00:41:56,999
♪ ولی انتقامی که به دنبالش هستم... ♪
404
00:41:57,440 --> 00:41:59,839
♪ دلایل دیگری نیز دارد. ♪
405
00:42:00,240 --> 00:42:02,799
♪ روحم همچنان زخمهای... ♪
406
00:42:04,760 --> 00:42:08,679
♪ ضربات باستانی را حمل میکند... ♪
407
00:42:10,720 --> 00:42:14,719
♪ ضرباتی به دست بقیه... ♪
408
00:42:14,880 --> 00:42:19,839
♪ و یا به دست خودم. ♪
409
00:42:37,720 --> 00:42:40,119
♪ ای انتقامجو... ♪
410
00:42:41,400 --> 00:42:46,239
♪ درد یتیم و بیوه را احساس میکنی؟ ♪
411
00:42:47,080 --> 00:42:50,319
♪ اشتیاق... ♪
412
00:42:52,960 --> 00:42:56,639
♪ عدالت... ♪
413
00:42:56,800 --> 00:42:57,999
♪ همهی این آرمانها... ♪
414
00:42:58,160 --> 00:43:01,679
♪ که ما را از گذشته راهنمایی میکنند... ♪
415
00:43:01,840 --> 00:43:03,839
♪ اکنون چیزی جز پایه نیستند... ♪
416
00:43:04,000 --> 00:43:14,359
♪ سکههایی که الان بیارزش شدند. ♪
417
00:43:23,960 --> 00:43:25,839
♪ انتقامی که به دنبالش هستم... ♪
418
00:43:26,280 --> 00:43:28,279
♪ دلایل دیگری نیز دارد. ♪
419
00:43:28,880 --> 00:43:34,079
♪ روحم همچنان زخمهای... ♪
420
00:43:34,960 --> 00:43:37,679
♪ ضربات باستانی را حمل میکند... ♪
421
00:43:37,840 --> 00:43:42,199
♪ ضرباتی به دست بقیه... ♪
422
00:43:42,360 --> 00:43:45,639
♪ و یا به دست خودم. ♪
423
00:45:31,200 --> 00:45:33,759
♪ برای عشق، برای عشق... ♪
424
00:45:34,360 --> 00:45:40,439
♪ برای عشق، برای عشق! آها! ♪
425
00:45:47,200 --> 00:45:54,639
♪ شمشیر کبود بر انقامجو و دشمنانش فرود آمد! ♪
426
00:46:21,840 --> 00:46:29,079
♪ ظالم از ظالم پیروی میکند... ♪
427
00:46:29,680 --> 00:46:34,999
♪ چند نفر را بر عرش خواهیم دید؟ ♪
428
00:46:37,160 --> 00:46:44,599
♪ یکی عاشق شمشیر بود... ♪
429
00:46:45,360 --> 00:46:54,119
♪ و تنها نیز نبود. ♪
430
00:47:12,840 --> 00:47:17,959
♪ بر دو نفر ظلم شد. ♪
♪ جزای دو نفر برای یک نفر... ♪
431
00:47:20,880 --> 00:47:26,199
♪ ظالم خونخوار دیگری را به پایین کشیدند! ♪
432
00:48:59,230 --> 00:49:06,230
«مترجم: «تارخ علیخانی
433
00:49:06,254 --> 00:49:16,254
ارائه شده توسط سینما دریمینگ
@CinemDreaming
41198