All language subtitles for Yu Yu Hakusho - 01cc

! يه - يه آمبولانس خبر كنيد ! يه آمبولانس

!... تقصير من نبود

اورامه شي يوسكه , 14 ساله , اين بابا قرار بود قهرمان داستان باشه اما

! انگار يهو افتاده مُرده

" قسمت اول : " مرگ غافلگير كننده
ترجمه از : ساشلي
http://forums.animworld.net/

چي ؟ يعني اون منم اون پايين دراز به دراز افتاده ؟

! بريد اون طرف , بريد اون طرف
! خواهشاً راه رو باز كنيد

! اين بچه حالش خوبه ! فقط يكم خراش برداشته

. اين يكي وضعش خراب ِ

. خب , بياييد تو برانكارد بزاريمش
! باشه

! هي ! يه دقيقه صبر كنيد ببينم

! بايد سريعتر اينو با اون پسر كوچولو تو آمبولانس بزاريم

! هي , گفتم صبر كن , پيري

! من اينجام ! اون من نيستم ! هي

! بابا گِل كه لگد نمي كنم

! اينجا چه خبره ؟ بايد آروم باشم تا يادم بياد چي شده

... يادمه , امروز بعد از 10 روز رفتم مدرسه

! اورامه شي يوسكه , سريعاً به دفتر تاكه ناكا ! اورامه شي

اورامه شي , فهميدي ؟

. اوه , كيكو , تويي

! ميدونستم اينجا پَلاسي

... بس كن ! انقدر بيخود كلاس رو دو دَر نكن . آه , ببينش تو رو خدا
! تو كه هنوز كفش خونه پات ِ

! چقدر غُر ميزني , خوبه پير نيستي

!حرف حساب به گوشت غُر ِ ؟

! اگه نري سَر ِ كلاس , سال بعدم مهموني همين كلاسي

. تاكه ناكا - سنسي صدات كرده

! باورنكردنيه ! هنوز نرسيده به دفتر احضار شدي

بازم يه غلطي كردي , مگه نه ؟

در هر حال , اگه نري , به عنوان مبصر كلاس

. منم تنبيه ميشم , ميدوني كه

!گرفتي ؟

سفيده , هاه ؟

! بيشعور ! يكم بزرگ شو منحرف

! گاگول ! حتي يه ذره هم بزرگ نشده

! واقعاً كه
! كيكو

كارت تموم شد ؟

چرا قايم شديد ؟

آخه , ما از اورامه شي - كون , ميترسيم

. تو دل شير داري كه باهاش حرف ميزني

! اگه با اون باشي , بچه ها روي تو هم بد حساب ميكنن , كيكو

واقعاً ؟

. اون درسته كه از بَربَر فرار كرده اما آزاري نداره

! اما پشت ِ سرش حرف زياد ِ

! ميگن آدماي شَروري دنبالشن

! تازه ميگن , هر جا ميره , پُشتِش , 2 هزار نفر راه ميندازه

!بي خيال بابا , اين حرفا چيه ؟

! اون 2 نفر هم دنبالش راه نميفتن , چه برسه به 2 هزار نفر

. اون دوستاي خيلي كمي داره , خيلي كم

... اما آخه
! من هنوزم ازش ميترسم

. اورامه شي ! اورامه شي ! سريع بيا دفتر

. تاكه ناكاي لعنتي , چقدر سمجي تو بشر

! واقعاً ؟ بهت كيف پولش رو داد ؟ چه آدم ترسويي

بابا تو شهر يكي بهم گير داد

!". منم بهش گفتم : " يكي از فك فاميلاي اورامه شيم

! چفدر ناكسي ! اگه گندِش دربياد , تيكه بزرگه ات گوشت ِ

. بي خيال ! هيچ غلطي نميتونن بكنن . داداشتو دست كم گرفتيا

چت شد ؟

! او - اورامه شي - كون

! ب - ببخشيد

! من همچين آشغالي رو نميخوام

!هوي , اونجا چه غلطي ميكنيد ؟

! ايواموتو - سنسي

!ديگه نترسيد ! چيكارتون ميخواست بكنه ؟

... اِه , هيچي

! اوه , پس تو روز روشن از مردم باج گيري ميكني ؟ آشغال

چي ؟

. آدمايي مثله تو لياقت پشت ميز ِ مدرسه نشستن رو ندارن
! گمشو برو بيرون

. ببند دهنتو ! اينو تو تصميم نميگيري

! لعنتي , واسه من داد بيداد ميكنه

!آخ , درد گرفت ! كي زد ؟

! تاكه ناكا
! دهنت وانميشه يه سنسي هم بگي

! نميشنوي ؟ يك ساعت ِ دارم صدات ميزنم

. انقدر بهم گير نده , دارم ميرم چون بهم گفتن برو

! بدونه شك دوباره كار ِ بدي كردي , هان

! هيچ غلطي نكردم

. خيل خب , بيا دفتر با هم يه چايي بخوريم

امروز تا خود شب نميزارم بري خونه ؟ گوشت با منه ؟ هوي ؟

. بابا عروسكي ِ

بي خيال من شو , خب ؟

! صبر كن , يوسكه

لعنتي ! يه روزم خواستيم از روي اشتياق مدرسه بياييم

... همه گند زدن به روزمون رفت

! همشون گيرن ! حالمو بهم زدن

چيه , تازه بيدار شدي ؟

. يكم قهوه درست كن

اي بابا , روزم نيس , هاه ؟

مگه نبايد مدرسه باشي ؟
. عصبانيم كردن , زدم بيرون

. اگه نميري , كلاً بيا بيرون . مدرسه خرج داره , ميدوني كه

تو هم داري سرم غُر ميزني ؟ به اندازه ي كافي كشيدم , باشه ؟

. اگه خوشت نمياد , ميتوني از خونه بري

. اينطور نيس كه از تنهايي بدت بياد

! امروز واقعاً روز ِ من نيست , لعنتي ! حالم بده

... اورامه شي

! واقعاً كه طاعوني كوابارا ! يه روزم منو ول نميكني

! خفه شو باهام بجنگ ! من تو مدرسه ي ساراياشيكي اولم

! امروز كاري ميكنم كفشام رو بليسي

. ميدوني , امروز بدجور سگم ؟ تا اونجايي كه ميخوري ميزنمت

! چقدر قوي ِ

! هيولاس

. آه , يكم راحت شدم

. كوابارا - سان , بهتره ديگه به پَر و پاي اورامه شي نپيچي

. شما 156 به هيچ باختيد , كوابارا - سان

! خفه شيد

! من بالاخره يه روز برنده ميشم

! كوابارا - سان

... درسته , بعدش اون بچه رو ديدم

! ممنونم

! ببين كوچولو , اينجا خيلي خطرناكه
! نگاه كن چقدر ماشين رد ميشه

! ديوونه ! ديوونه

. هوم , انگار اَداهام هنوز هم جواب ميدن

گوش كن , ديگه تو خيابون نَدو , خطرناكه , باشه ؟

. برو پارك بازي كن

! بازم كرد ! بچه ي نَفَهم به اين ميگن

! هي , خطرناكه ! سرتو ننداز برو تو خيابون

! هي

! مراقب باش

! درسته ! من خوردم به ماشين

يعني مُردم ؟

صبر كن ... پس اينجا چيكار ميكنم ؟

! نگو كه روح شدم

! بينگو , بينگو ! بين - گو

. فكر نميكردم انقدر سريع بفهمي

تو كي هستي ؟

! ميدوني , در همچين مواقعي , خيلي از مَردم باورشون نميشه مُردن

!پرسيدم كي هستي ؟

. من راهنماي تو براي عبور از رودخونه ي سانزو , بوتان - چان , هستم

. در غرب بهم ميگن شينيگامي . از ديدنت خوشوقتم

اي اين خوشبختمت بخوره تو سرم , فهميدي , خواهر من ؟

! به خادم اون دنيا نبايد همچين قيافه اي رو بگيري

. قيافمو نگاه نكن , الآن بدجور تو شوكه ام

بعد تو مياي فقط بينگو تحويل من ميدي ؟

اوه ؟
نميتوني يكم جدي باشي ؟

جالبه , بجاي اينكه از ديدنم شوكه بشي
. ميخواي ازم اطلاعات در بياري

. كه اينطور , تو نامه ي اعمالتم نوشته

. اورامه شي يوسكه , 14 ساله

شخصيت : خام , خشن , تند خو و بي پروا

. مهمتر از همه , مردم آزار , خنگ , كودن
اوه , پس تو چي داري ؟

خوب نشده مُردي ؟

! سَرت به كار خودت باشه

... لعنتي

بي خيال , سَر اون بچه چي اومد ؟

صدمه ديده يا نه ؟

بريم ببينيم ؟

پيشوني و دستش يكم خراشيده شده

. اما به سر و استخوناش هيچ آسيبي نرسيده

! ... ماسارو

پس حالش خوبه , درسته ؟

خوبه , خيالم راحت شد . ديگه هيچ كاري تو اين دنيا ندارم

. ميتوني منو ببري جهنم يا هر جا كه دوست داري

!چي خنده داره ؟

. اشتباه فهميدي , من نيومدم تو رو جايي ببرم

اومدم ازت بپرسم ميخواي تحت آزموني
دوباره به زندگي برگردي ؟

آزموني براي دوباره زندگي كردن ؟

يعني چي ؟

راستش , ميدوني , مرگ تو غيرمنتظره بود

. قرار نبود تو بميري

كي فكرش رو ميكرد تو بخاطر يه بچه جونت رو بزاري كف دستت ؟

. شرط ميبندم خود بودا هم روحش خبر نداشت

! واسه ي همينم تو جايي نه تو بهشت داري نه تو جهنم

گفتي , جايي برام نيست ؟ چرا نيست ؟
من جاي اون بچه مگه نَمُردم ؟

نميخواستم بهت بگم , گفتم شايد شوكه بشي اما

راستش , اون پسر كوچولو تو سرنوشتش بود كه با ماشين تصادف كنه

اما به طور معجزه آسايي نجات پيدا كنه
. اونم بدونه كوچكترين صدمه اي

بدونه كوچكترين صدمه اي ؟

درسته . پس , سخته گفتنش اما

! تو الكي مُردي

. شوكه شدي , هاه ؟ خب , قابله انتظار بود

. هي , حالا آروم باش

بهت گفتم يه شانس ديگه داري , نگفتم ؟

! تو ميتوني آزمون رو قبول كني و دوباره به زندگي برگردي

انگار مورد تو يه رويداد غيره مترقبه بوده

. كه هر 100 سال يكبار اتفاق ميفته

! اَه ! رقت انگيزه ! چقدر احمقانه

! اگه همينطوري بموني , به آرامش نميرسي

حتي اگه فكر ميكني فايده اي هم نداره , آزمون رو قبول كن
. و به زندگي برگرد

چطوره ؟ پيشنهاد بدي نيست , درسته ؟

! نه , من همينطوري خوبم

ميخوام روح بمونم . با برگشتنم به زندگي
. هيچي عايدم نميشه

اوه ؟

. همه حالا كه من مُردم راحت شدن

. اگه برگردم به زندگي , تازه ازم كينه به دل ميگيرن

. مادرم اگه من نباشم زندگي بهتري داره

. چه حرفاي غم انگيزي براي يه پسر 14 ساله

پس لزومي نيست ازم آزمون بگيريد
. يا به زندگي بَرَم گردونيد

. خب , نميخواد انقدر سريع تصميم بگيري

. برو پيش جسمت و خوب درباره اش فكر كن
. بعداً براي گرفتن جواب ميام

! بهت گفتم من مشكلي ندارم

. اوه , بچه هاي مدرسه ان

نامردها , يه نفر مُرده , بعد اينا دارن
. بازم به مسخره بازيشون ادامه ميدن

! كيكو

!... يوسكه ...! يوسكه

. لزومي نداره اونطوري گريه كنه

! يوسكه

. ا - اصلاً خوب نيست , بايد برگرديم

! خفه شيد ! دستاتونو ول كنيد ! گفتم , ولم كنيد

! آه , كوابارا

! خيلي نامردي كه همينجوري گرفتي خوابيدي , اونم بي دفاع

! كوابارا - سان , اينجا مجلس ختم ِ

هي , اورامه شي , گوش كن ! من بايد تو رو مي كُشتم ! ميشنوي ؟ هاه ؟

! غيرممكنه صدات رو بشنوه

! بگرد باهام بجنگ , لعنتي
! دوباره زنده شو , ناكس

! نميتونم اينو قبول كنم ! هي ! برگرد , يوسكه

من ديگه با كي دعوا كنم ؟

... كوابارا - سان

! احمق

! لعنتي ! بيا و جلوي مشت منو بگير

. كوابارا - سان , بيا بريم

. ببخشيد مزاحم شديم

... كوابارا

اونا كي بودن ؟
. حتماً نوچه هاي اورامه شي

! واقعاً شَر بودن
! درسته , سكوت سرشون نميشد

. خب , ولي خوب شد مُرد

. با مرگش , اعتبار مدرسه بالا ميره

از كجا معلوم , شايد از قصد وقتي ماشين داشت ميومد

! بچه رو هل داده , ايواموتو - سنسي

. امكانش هست , آكاشي - سنسي

! آشغالا , هر چي دلشون ميخواد ميگن

! هي , شماها

!كيه ؟

بين اون پسرها و رفتار شما دو نفر

فكر ميكنيد كدومش بي شرمانه بود ؟

... تاكه ناكا

. شوكه شدم , يوسكه , وقتي شنيدم جون يه بچه رو نجات دادي

... منظورم اينكه , تو

. با اينحال , نميدونم چرا نميتونم اين كارت رو تحسين كنم

! يوسكه , حالا كه مُردي , ديگه به هيچي نميرسي

... يوسكه

. بيا , از اين راه

. خب , حالا با برادرت حرف بزن

! داداشي , ازت ممنونم

هي , مامان

داداشي تو جعبه چيكار ميكرد ؟

خوابيده بود ؟

. آره

! مامان , داداشي بيدار شد , بازم بياييم

! وقتي بيدار شد ميخوام ازش تشكر كنم

! داداشي خيلي باحال بود

... ح - حتماً

خب چي شد ؟ نظرت رو عوض كردي ؟

... هي , بوتان

چيه ؟

آزموني كه ميشه باهاش به زندگي برگشت ... دقيقاً چجور آزموني ِ ؟

. خودمم نميدونم

پس قبول كردي ؟

. اوهوم

. خوبه , عاليه , پس دنبالم بيا

هي , داريم كجا ميريم ؟

! به اون دنيا

!اون دنيا ؟

درسته . ميريم جايي كه يه آقاي محترم درباره ي آزموني كه

. دوباره ميشه باهاش به زندگي برگشت توضيح بده

! حالا ساكت باش و دنبالم بيا

! هنوز خيلي از زمان مرگ يوسكه نگذشته بود

. با اينحال , اون با آزموني دوباره به زندگي برميگرده

چه آزموني ممكنه باشه ؟