All language subtitles for (Il Sorriso Della Iena) Smile Before Death 1972

Bedenler kurşun dolu % Durduran yokki bunu
Gücü yeten yetene % Nerde kardeş bağları
Nerde insan hakları % Duyun bu feryatları
( کجاست حقوق انسانها)
مهسا امینی#

: مــــــتـــرجـــم
پریسا یادکــــوری

....با مطالعه بر گزارش کالبدشکافي

انجام شده توسط
...دکتر ارشد تيم پزشکي

تجزيه و تحليل اثر انگشتهاي يافت شده
...روي ليوان

ميزاني افراطي از الکل در خونو نشون ميدن

... و در از داخل، قفل شده
بايد خودکشي باشه

چرا بهمون نگفتي داري مياي؟
مارکو، پذرخونت بيرون نميرفت

اما من يک تلگرام فرستادم
بايد آدرس اشتباهي نوشته باشي

دو ساعت توي فرودگاه منتظر موندم
بعد يک تاکسي گرفتم

اسم تو نانسيه، درسته؟

بله، نانسي تامپسون

تو دختر همسر دوم اوني

...شايد کمي گستاخي ميکنم
....بايد منو ببخشي

اما من شما رو نميشناسم؟-
حق با توئه

دارم اين همه سوال ازت ميپرسم
و خودمو معرفي نکردم

...خوب نانسي

.... من بهترين دوست مادرت بودم

از وقتي بهم اجازه داده بود
از زيرزمين به عنوان استوديوي عکسهام
استفاده کنم، اينجا زندگي ميکردم

متوجهم

.... بهم بگو... چه اتفاقي براي مادرم افتاد

وحشتناک بود
شوکه کننده بود

ترجيح ميدم الان دربارش حرف نزنيم

اينجا اتاق دوروتي بود

تو عاشق مادر بيچارت بودي-
توي عمرم، فقط ده بار ديدمش-

من زندگيمو توي مدرسه شبانه روزي گذروندم

اونو به خاطر نميارم

فقط ميتونم يک چيزو بهت بگم

اون خيلي زيبا بود

خانم؟-
عکسهاي دوروتي کجان؟-

...خوب، من واقعاً نميدونم

اونها کاملاً ناپديد شدند

شايد پليس بردتشون
وقتي براي تحقيقات اومدند

خيلي خوب، خيلي خوب
مهم نيست

بايد يک عکسي هم از تو باشه
عکسي که چند سال پيش
گرفتي

ازشون خوشت مياد؟

دوروتي هميشه خيلي خوب لباس ميپوشيد

معمولاً اينها رو سرش ميگذاشت

اين هديه اي از طرف مارکو بود

چرا امتحانش نميکني؟

بيا، لخت شو-
خوب... راستشو بخواي-

بهم نگو خيلي خجالت ميکشي که لباسهاتو
جلوي من دربياري، خجالت ميکشي؟

دارم بهت ميگم اون بچه نيست-
متوجهم، آره. نوجوانه-

دوروتي طوري از اون حرف ميزد
که فکر ميکرددي يک نوزاد تازه متولد شده است

حالا بزرگش نکن

اونقدرها هم بچه نيست، من تاريخ تولدشم ميدونم
....فقط

الان يادم نيست-
فکر ميکني چند سالشه؟-

سيزده؟ چهارده؟-
حداقل شانزده سالشه، يا هفده سال-

... و ميدوني اين يعني چه

تو فقط تا وقتي مسئول اين ملکي
که اون به سن قانوني برسه

گوش کن جوانا

به محض اينکه به رم برگردم
با هم به اين مسئله رسيدگي ميکنيم

فقط تا وقتي اون به سن قانوني برسه
و اون موقع خيلي دور نيست
اينو يادت باشه

توي خونه حوصلم سر رفته بود
اشکالي داره اينجا پيش تو باشم؟

نه اصلاً

ميشه يک سوال ازت بپرسم

چرا مادرم بايد خودشو ميکشت؟

نميدونم

فکر ميکنم واقعاً يک چيزي آزارش ميداد

وقتي ميخواستم کاري کنم دربارش حرف بزنه
...خيلي طفره ميرفت

هزارتا بهونه دست و پا ميکرد
تا تظاهر کنه که صداي منو نميشنوه

چطور يک انسان
ميتونه چنين مرگ بي رحمانه ايو انتخاب کنه؟

اون خيلي خسته بود

.... اون خيلي نوشيدني مينوشيد و
... خودشو با قرص خفه ميکرد

اين حتي توي گزارش کالبدشکافي هم
درج شده بود

وقتي اين فاجعه غم انگيز رخ داد
چند روزي ميشد که نديده بودمش

يک دقيقه بي حرکت بمون

چهره جالبي داري

واقعاً ميگي؟

حالا نيمرخ شو

حالا بچرخ
آروم

.... طبيعتاً فوتوژنيکي

اما هنوز براي مدل شدن.... خيلي جواني

زمان ميبره-
جيانا، خواهش ميکنم-

خيلي توي اين خونه حوصلم سر رفته بود

با لطافت، مثل بره آهويي لرزان
که در جنگل گم شد

آهويي وحشت زده چون نميتونه
مادرشو پيدا کنه

منو ببخشيد

تو بايد دختري باشي که چيزي براي مخفي کردن نداره
اين طور نيست، نانسي؟

هيچ وقت تصور نميکردم دخترخواندم
راه بره و لخت، ژست بگيره

خوب؟
چطور پيش رفت؟

به موقع تونستم جلوي وضعيتو بگيرم

هميشه با سورپرايزهاي آخرين لحظه اي مشکل داريم

الو؟

کسي اونجاست؟

کسي اونجاست؟

عجيبه که از اسبها خوشت نمياد
اين تقريباً توي انگليس، يک رسمه

من هميشه علاقه منديهاي ديگه اي داشتم-
پس مدرسه رو تمام کردي

توي چه رشته اي ديپلمتو گرفتي؟
.. توي هيچي

دو سال ديگه دارم اما بد از مرگ مادرم تصميم
گرفتم همينجا تمامش کنم

اون اينجا، پيش ما ميمونه

راه حل ايده آلي به نظر مياد
پدرت آمريکايي بود؟

آره، اما من توي پاريس به دنيا اومدم
مامان فکر ميکرد اونجا خيلي شيکه

و بعد يک مدرسه شبانه روزي پس از ديگري

نبايد ديگه بهش فکر کني

الان ما خانواده تو هستيم

!سلام جانا

بشين و با ما شام بخور

نه، نميتونم بمونم-
ميدوني چچيه جانا؟مارکو قول داده منو به دريانوردي ببره

مراقب باشيد، رودخانه توي اين وقت از سال
خيلي خطرناکه

مراقب خودت باش

آرامبخشه
دکتر، تجويز کرده

بعداً برميگردم بهت سر ميزنم
همينجا که هستي بمون

مارکو نبود که منو نجات داد، بود؟

اون هرکاري از دستش برميومد انجام داد-
خواب خيلي وحشتناکي ديدم-

مارکو سعي نکرد بهم کمک کنه

ميخواست بگذاره غرق بشم، انگار اصلاً براش مهم نبود
فقط ميخنديد و ميخنديد و ميخنديد

اين فقط يک کابوس بود
سعي کن استراحت کني

من اولين نفري بودم که اونو پيدا کردم
اما ديگه خيلي دير شده بود

بعد پليس اومد

چي ميتونه اونو به سمت
چنين کار نااميدکننده اي بکشونه

... حتي اگر در از داخل قفل بوده

هيچ وقت باور نميکنم
خودکشي بوده باشه

....يک شب اومدم در اتاقت تا اينو بهت بگم
.... تا بهت بگم... اما بعد

بعد در آخرين لحظه
جرأتشو نداشتم

نه،نه اين امکان نداره
من خيلي خوب اونو ميشناختم

دوروتي زن شادي بود

اون از زندگي لذت ميبرد...از هر لحظش

شب قبل از اون اتفاق... اينجا يک مهموني برپا بود

دوروتي کجاست؟-
چطور پيش رفت؟-

کاري از دست من برنمياد
... بانک گفت نميتونن کاري کنن

امضاي دوروتيو هم ميخوان

اون الان کدوم گوريه؟-
همسر تو مسائل ديگه اي هم داره-

توي اتاقشه

ادب داشته باش
بهت ياد ندادن در بزني؟

مهم نيست

چي ميخواي؟-
خودت خيلي خوب ميدوني-

مشکل ملک-
از همون اول هم معامله بدي بود-

و من بهت هشدار داده بودم، نداده بودم؟-
به هرحال، به من ربطي نداره

ميخواستي به شيوه خودت انجامش بدي
حالا خودت بهش رسيدگي کن

موقعيت بديه دوروتي
جدي ميگم

بايد به من کمک کني

بايد؟
چرا؟

سالهاست که دارم از تو و کارهاي مزخرف تجاريت حمايت ميکنم

اما ديگه حالم ازش به هم ميخوره
ديگه يک پني هم از من نصيبت نميشه

... ما يک قراري داريم

هرکسي براي خودش
و هرکسي در ازاي آزاديش

اما علي رغم اين حقيقت که هنوز همسر مني

... و توي شرايط اقتضاحي مثل الان، فکر کنم بايد
اوه، نه... ديگه تمام شد-

... من ديگه نميخوام اون احمقي باشم که
نجيب زاده بي پول خوشتيپشو نگه ميداره

تو ميتوني اصالت
.... و تبارتو براي خودت نگه داري

کاردينالها و پاپ هاتو
همه درخت کثيف خانوادگيتو-

همشونو

من طلاق ميخوام
ميشنوي مارکو؟

... اون واقعاً عاشق اون پسر بود

تفاوت سنيشون، مهم نبود

دوروتي آدمي بود که ديدش وسيعتر از
قراردادهاي رياکارانه بود

تو واقعاً به مادرم علاقه مند بودي

.... من چندين سال براي اون کار ميکردم

و اون هميشه با من خيلي مهربان بود

ترسيدي؟-
البته که نه، سرعت منو به هيجان مياره-

هيچ وقت توي خواب هم نميديدم چنين پدر جوان و
ورزشکاري داشته باشم

بابت سواري ممنونم

کجا ميري؟

تصميم گرفتم از شهر ديدن کنم-
چرا نميگذاري من ببرمت؟-

ترجيح ميدم تنها برم
نميخوام حواسم پرت بشه

جورجيو، نانسيو نديدي؟
فکر کنم بيرون، توي تراس باشه-

تمامش کن

داري غلغلکم ميدي

بيا مزاحم مديتيشن هنرمند بزرگ نشيم

هميشه توي تاريکي، مثل خفاش

فيلمي که ديديد بايد
خيلي خنده دار باشه

يک چيزي به برناممون اضافه کرديم
و رفتيم يک نوشيدني نوشيديم

و اين خيلي سريع پيش رفت

! بيش از يک نوشيدني
براي من هم يک گيلاس بريز-

اين آخريشه

موفق نشدي شخصيت واقعي منو بيرون بياري

...توي اين عکسها خودمو نميشناسم
....اصلا نميشناسم

تو قضاوت کن، مارکو
حالا که منو بهتر ميشناسي

اون ناچيز کسل کننده احمق
اصلاً ميتونه شبيه من باشه؟

من انجامش ميدم

بسه ديگه
همه رو اشتباه گرفتي

بيا، عکس بگير
زود باش، يالا

حالا نانسي واقعيو نشونت ميدم

مارکو يک موزيک بک گراند بگذار
لطفاً

ما فقط الان داريم بازي ميکنيم
لختها رو براي يک روز ديگه بگذار

ديگه بسه
دختر خوب کوچولو الان بايد بره بخوابه

نه، نانسي

نميخواستي از بدنم عکس بگيري؟
پس منتظر چي هستي؟

اگر فکر کردي ميتوني به اين بازي کوچولوت ادامه بدي
....کور خوندي

لباسهاتو بپوش

چي عليه من داري؟

من تصميم ميگيرم کي عکس بگيرم
نه مدل

چرا رفتارت اينقدر باهام بد شده؟
انگار باهم دشمنيم

نيستيم؟

ميدوني که اين حقيقت نداره

تو خيلي کارها بخاطر من انجام دادي

من فقط يک بچه گم شده بودم
من بچه ها تنها در جنگل بودم

و تو بهم کمک کردي شخصيتمو پيدا کنم

من فقط نميتونم درکت کنم

من دوستت دارم
برام مثل مادري

مادري که هرگز نداشتم

نانسي؟
چي شده؟

نميتونم نفس بکشم

نميدونم چرا، اما هردفعه اون
قطره خاصو ميخورم اينجوري ميشم

چه قطره اي؟

... جيانا اصرار داره که هرشب بخورمش

بعد از اون....روزي که غرق شدم

سعي کن استراحت کني

خيلي خوب؟
فقط آروم باش

چيزي نيست
خودت ميبيني

الان حالم بهتره
نه، سعي نکن بلند شي

هنوز خيلي ضعيفي

من ميرم يک جاي ديگه ميخوابم

با جانا؟

منظورت چه کوفتيه؟

داري به چي فکر ميکني؟

تو واقعا عاشق دوروتي بودي؟

.... خوب آره

... من و مادرت

نه، دروغ گفتم، عاشقش نبودم
حقيقت اينه

شايد اولش بودم

... اما زندگيمون باهم، غيرممکن شد

آخرش زندگيهاي جداگانه اي داشتيم

من هم عاشقش نبودم
واسم مثل يک غريبه بود

نرو

سلام؟

کي بود؟
نميدونم، اشتباه گرفته بود-

بابت ديشب، پشيموني؟

چرا بايد باشم؟

مطمئنم که جيانا از من زن تره
درسته؟

احمق نباش

نميبيني اين مقايسه ها مسخره اند؟

منو ببخش، اما من جوانم و هنوز ياد نگرفتم
دورو باشم

اون دختريه که ميدونه چطور کاري کنه
بقيه ازش خوششون بياد

و بايد براي کشتن کسي، از اون متنفر باشي

يک حرکت اشتباه، ميتونه
پرونده مرگ دوروتيو دوباره بازکنه

بسپارش به من

منظورت چيه؟

...بهتره تنهايي هيچ کاري نکني جانا

شايد راه حلهاي ديگه اي وجود داشته باشن

اين چه ربطي به دوروتي داره؟
هيچ مدرکي عليه ما وجود نداره

عليه من که قطعاً وجود نداره

هنوز توي ترستوور زندگي ميکني؟-
هميشه-

و همسرت؟
هنوز توي آمريکاست؟

ماه ديگه برميگرده
و اون تخت خواب براي يک نفر، خيلي بزرگه-

شکي نيست که اين هم مشکليه اما
با چندتا چيز حلش ميکنيم

از اينجا خوشم مياد

بهم بگو، وقتي ازت دعوت کردم که بياي و اينجا زندگي کني
....معشوقه مارکو بودي

يا بعداً اين اتفاق افتاد؟

از قبل بودم

نه اينکه اهميتي داشته باشه، من معمولاً
لباسهاي قديميمو به خدمتکارام

و شوهرهامو به دوستام
ميبخشم

يک نوشيدني ديگه برام بريز

برش دار

اون جوان چه فکرهايي توي سرشه؟
کي؟ پائول؟-

اون حيرت انگيزه
من ستايشش ميکنم

احساس سرزندگي بهم ميده

البته که هزينه زيادي برام داره
...خيلي خوب ميدونم که اونقدري سن دارم که ميتونم مادرش باشم

اما اين منو ارضا ميکنه

من خوبو بخاطر بد رها ميکنم
حداقل، پائول جوانه

آره، من کشتمش
اما اين هيچ معني اي نداره

تو هم درست به اندازه من، مسئولي

راستي نگران ناني نباش
من حواسم بهش هست

از چه طريقي؟
هنوز نميدونم-

خيلي خوب. اين دفعه من در حالت آماده باشم
و کشيک ميدم

تو کارو انجام ميدي

.... يک چيزي قطعاً مشخصه

نبايد عجله کنيم

ولش کن، تقصير من بود

ميتوني بري
و... مرسي

مطمئني به چيزي نيازي نداري، خانم؟-

نه جورج، دوباره ممنونم

چي شده؟

داشتم فکر ميکردم که مرگ روي يک صندلي الکتريکي
چطوري بايد باشه

ميشه يک جديدشو برام بخري؟

اين چيه؟
...بهش ميگن مقاومت

تنها حدود هشت دلاره

اما تنها وسيله بين من و مرگ با صندلي الکتريکيه

مراقب باش
... با تمام اين حقه هات

يکي از همين روزها مثل يک مرغ
خودتو ميسوزوني

بزرگه، فکر کنم حدود يک ساعت ديگه شروع ميشه
ننوشته دقيقاً کي

من براي تو هم روي شماره هشت
شرط بندي کردم

من هم ميخوام شرط بندي کنم
ميتوني از فرانسيسکو بخواي

دوست دارم يک ذره قدم بزنم

شرط بندي کردي؟-
آره-

تنها؟-
البته-

اما ميتونم قسم بخورم که با کسي ديدمت-
اشتباه ميکني، من تنها بودم-

حسادت که نميکني، ميکني؟
حق دارم حسادت کنم، ندارم؟-

معشوقه معمول لاتين
آتشين مزاج و سلطه گرا

به هرحال ازش خوشم مياد

چه يأسي

هيچ پازل چيني يا کلکسيون پروانه اي نميبينم

چرا ميخواستي بياي اينجا؟

....چون به همه چيزهاي مربوط به تو، علاقه دارم

و ميخوام بهتر بشناسمت
و هيچ چيزيو نبايد از هم مخفي نگه داريم

چقدر سرويس بهداشتي ميتونه شرم آور باشه

اشکالي داره يک دوش بگيرم؟

Casa delta Bangue.

ميتونم کمکتون کنم؟

الو؟ الو؟

اميدوارم اشکالي نداشته باشه
بعد از دوش گرفتنم، از رب دشامبرت استفاده کنم

داشتي به کي زنگ ميزدي؟
منتظر کسي هستي؟

اگر يک معشوق حسوده، هميشه ميتونم
زير گنجه قايم شم

تو دختر خيلي عجيبي هستي
چي در من ميبيني؟-

بدترين چيز ممکنو
اما هنوز هم عاشقشتم

...تو بايد جانا رو ترک کني

اصلاً نميخوام تو رو با هيچکسي سهيم بشم

چي شده؟
بيا بشين

... اون ميخواست

چطور اتفاق افتاد؟
... داشتيم از مسابقات برميگشتيم

... اون يکهو
وحشتناک بود
چندش آور بود

خانم نانسي
فردا روز تعطيليمه
همه چيزو مرتب کردم

چه خبر شده؟

چي بود؟-
نميدونم-

آسيبي ديده

نه، فقط از هوش رفت

همينجا پيشش بمون

ميتوني بري، مگدا

وقتي تير شليک شد، تو کجا بودي؟-
... توي آشپزخونه

داشتم صورت حسابهاي خريدها رو بررسي ميکردم

ميترسم
....اون مرد... مارکو

آروم باش نانسي

مطمئنم کار خودش بود
اون ميخواست منو بکشه

...حالا ميدونم اون روز کنار رودخانه
ببين، تو هنوز ناراحتي نانسي-

اون مرد، قاتله
من مدرک دارم، حرفمو باور کن

التماست ميکنم جانا
بگذار اينجا کنارت بمونم

فقط تو ميتوني نجاتم بدي
.... من نميخوام به اون خونه برگردم

من ميترسم

باشه... باشه خيلي خوب

اما از چه مدرکي داري حرف ميزني؟-
يک نامه-

يک نامه-
...از طرف مادرم-

تاريخش مال روز قبل از مرگشه

به آدرس مدرسم فرستاده شده
...اون به خودکشي فکر نميکرده

درباره آينده عشق نوشته، درباره يک زندگي جديد شروع کردن

و اين نامه کجاست؟-
اون نوشته که ديگه نميتونه با مارکو سر و کله بزنه-

اون طلاق ميخواسته
من باورم نميشه که اون خودکشي کرده

و مگدا هم اينو باور نميکرده

تو ميتوني؟

...خوب، پليس تحقيقات انجام داده

و استنتاج اونها، خودکشي بوده

باز کردن دوباره اين پرونده، کار دشواريه
... به مدرک نياز داري

نه سوء ظن-
از پيشم نرو، پيشم بمون-
من به تو و به کمکت نياز دارم

بيا، بيا
تو الان ناراحتي
فقط سعي کن کمي استراحت کني

ميخوام اينجا پيش تو بمونم

بايد بفهميم
اين نامه ميتونه ما رو متهم و زنداني کنه

اينهاش

... اون بايد خيلي ازم متنفر باشه
که اين

سخنراني سوء استفاده گرانه رو
عليه من نوشته

نميتونيم زمان بيشتري تلف کنيم
بايد سريعاً اقدام کنيم

با دست چپت بکشش

اون يکي طنابو شل کن

بيا
داره شروع به چرخيدن ميکنه

مطمئن شو اون يکي شل شده
يک ذره محکمتر بکش

حالا طنابو بکش

عالي بود

خانم جانا اينها مال منن
...داري چيکار ميکني با

قاتلها

اون اشتباهش اين بود که بيش از حد ميخواست بدونه

هيچ کس دلش براي مگداي عزيز تنگ نميشه
اون توي دنيا، تنهاي تنها بود

حالا تو تنها کسي هستي که از محتواي اين نامه
اطلاع داره

به جز خودم و جانا

نگران نباش... ما هيچ علامتي روي بدنت باقي نميگذاريم عزيزدلم

خيلي زيباست

بدريخت کردنش، مايه خجالت و شرمساريه

نه، ولم کن
نه

اونها فکر ميکنن تو خودکشي کردي
ما همه چيزو درست ميکنيم

اونها هيچ مدرکي عليه ما ندارن

ولم کن

برو و همه چيزو آماده کن

من ترتيبشو ميدم

جيانا، بازش کن

گفتم بازش کن

عقلتو از دست دادي؟

داري چيکار ميکني؟

چرا ميخواي من بگذار بيام بيرون
دارم خفه ميشم

ما دوروتيو کشتيم
مرگش با عقل جور درميومد

مرگ مگدا هم منطقي به نظر ميرسيد
اما چرا من؟

فايدش چيه؟
چي گيرت مياد؟

چرا اين کارو ميکني؟
بازش کن

درو باز کن جانا
جانا، خواهش ميکنم

کارت عالي بود که به من اعتماد کردي
همه چيز عالي پيش رفت

تو محشر بودي

من فقط کاريو کردم که تو ازم خواستي

اونجايي که غش کردي
شاهکارت بود

بايد همين فکرو بکنم
انتظار يک جسد ديگه رو نداشتم

مگدا براي اون يک خطر بود
... و مارکو تنها دست به کار شد

من چيزي در اين باره نميدونستم

ديگه نيازي نيست بترسي

از دست اون.... قاتل مادرت براي هميشه خلاص شديم

خوبه، ميرم چمدانها رو ببندم

ميرم پايين و يک دقيقه توي گاراج ترتيب
جسد مارکو رو ميدم

و درو از داخل قفل ميکنم

بعد ميتونيم بريم
... و بالاخره تنها ميشيم

من و تو

چنگالهاي کثيفتو از من بکش

مطمئن بودم که تو دوروتيو کشتي

و دوست ندارم وقتي دارم غذا ميخورم
بقيه بشقابمو بردارن

من اون موقع هيچ مدرکي نداشتم

اما حالا دارم
يعني چه؟-

نانسي کيه؟

ديگه با اين اسم احمقانه صدام نکن
اسم من ميرلاست

اون دوست دخترمه
هميشه هم بوده

توي کثيف واقعا فکر کردي اون دختر کوچولو ميتونه عاشقت بشه؟

راستي... ديگه الان سر و کله نانسي واقعي پيدا ميشه

اگر عجله کني، هنوز وقت داري که توي فرودگاه ببينيش

بايد بدوني چطوري ببازي
و تو باختي

برو پيش دوستت
اونو به باغ بردم... نيمه جان

تا بهبود پيدا کنه
تو به يک دست نوازشگر نياز داري

ما دوروتيو کشتيم
مرگش منطقي بود

مرگ مگدا هم منطقي بود
اما مرگ من؟

فايدش چيه؟

...نامه دوروتي
...يک شاهي ماهي قرمز

مطمئن بودم که به همديگه خيانت ميکنيد

شليک اسلحه
....قطره هاي سمي

شوک الکتريکي
من نقشه همشونو ريخته بودم

خودکارو بردار دوست من
و هيچ صفريو از قلم ننداز

به محض اينکه چکو نقد کردم
کاستو بهت ميدم

و درست نيست که ميگن صفر
به حساب نمياد

اشکالي داره اگر اينو
به عنوان يادگاري از مادر بيچارم بردارم؟
خداحافظ

تمام کارها انجام شدند؟
ميتونيم بريم؟

همه چيز انجام شد عزيزم

پيشخدمت بيچاره رو دفن کن
جسدها مثل مهمونهان
بعد از سه روز بو ميگيرن

خوب، داريم کجا ميريم؟
مونته کارلو؟ جزاير قناري؟ باهاماس؟

همشون
پول براي همشون داريم

دنيا مال ماست، بيا منتظر نگذاريمش
...سريعتر

دنيا مال ماست
سريعتر

چرا؟ چرا؟

دارم خفه ميشم

داري چيکار ميکني؟

چرا ميخواي من بميرم؟بذار بيام بيرون
چي بين ما عوض شده؟

ما دوروتيو کشتيم
مرگش منطقي بود

مرگ مگدا هم منطقي بود
اما مرگ من چي؟

فايدش چيه؟

چي گيرت مياد؟
فايدش چيه؟

اما چرا من؟
چرا نميتوني منو زنده بگذاري؟

: مــــــتـــرجـــم
پریسا یادکــــوری