All language subtitles for Bible Black (2001).Ep01 - harika

" هشدار :این سریال انیمیشن هنتای (پورن ) هست "

" لینک دانلود در سایت هنتای ماما موجود هست"
"hentaimama.com"

" ورد میخونه "

ترجمه زیر نویس :هاریکا
H@rika

" ایهای...! امشب قبول کن "

" !...عروست را بپذیر "

تو قربانی هستی

!قدرت شیطان را حس خواهی کرد

چرا...؟

در جایگاه قربانی خواهی مُرد ، و قدرت
...خدایان تاریکی را به ما عطا خواهی کرد

... اوه ، قربانی

به نیروی مقابله با شرارت های
! شیطانی را عطا کن

... اوه ، قربانی

اجازه باز کردن درب های
... اسمانی را به ما بده

... درب را باز کن

... به شاهزاده خودت این اجازه را بده

! درب های رحمت خود باز کن

!...پادشاه باشکوه وارد خواهد شد

...سلطان ابدی ، پادشاه پادشاهان

!خداوند که پادشاه با عظمت و شکوه

به نام ، پدر ، پسر ،و روح القدس

چرا من ...؟

! ... نه

" کتاب مقدس سیاه "

harika_alone@yahoo.com

!میناسه

اوه هی ، لیماری

چه خبر ؟

میناسه ، بیا با هم ناهار بخوریم

چی شد ؟

قبلا خوردی ؟

خوب ، تو رفتی دستشوئی
...و خیلی طولش دادی

که اینطور ...!؟

موقع درس غذا خوردی ، اینطور نیس ؟

زنگ تفریح همین الان زده شد
... تو نمی تونستی

!خوردن اینارو اینقدر زود تموم کنی

اون دیگه چیه ؟

!...چیزی نیست

نهار دو نفره آورده بودی ؟

... یه جورائی

!باید برم

داری کجا میری ؟

!به تو هیچ ربطی نداره

!یکم برنج روی صورتت چسبیده

...بیا تو

ببخشید

خوش اومدی

استاد ، در باره چی میخواستین
باهام صحبت کنید !؟

خانم ایتائو ، هنوز غذا نخوردی ؟

!ن نه ، هنوز نه

جدا ؟

...پس

!...خودم ردیفش میکنم

" وِرد میخونه "

...خانم ، خانم کیتامی

... حس عجیبی دارم

!...این پائین کُست بدجوری ورم کرده

! خانم ، بسه

... این خیلی کاره بدیه

!درسته

! پس ادم بدیم

!بهتره ، اینکارو بس کنم

!نه

! ت - تمومش نکنید

اون میخوای یا نه ؟

! تصمیم بگیر

... نه ، اونکارو بس نکنید

! بگو
" لطفا اونکارو متوقف نکنید "

نه ، ل- لطفا اونکارو متوقف نکنید

متوقفش نکنید ، خواهش میکنم

!بگو
" تو رو میخوام "

من ، من ، من ، تو رو میخوام

... دختر خوب

! خیلی خوبه

!سوراخت داغت بدجوری حال میده

!استاد

!خانم کیتامی ، خیلی حال میدی

از طعم اندام من خوشت میاد؟
(شیمل ها به جای کیر از اصلاح اندام یا عضو استفاده میکنن )

... خیلی لذیذه

... خیلی خوشمزه هست

...پس ، بهت اجازه میدم بیشتر بخوری

تا آخرین قطره اون بهت میدم

... استاد

...استاد ، میتامی

...این یکی که باکره نبود
...شایدم هردوش

!باید یک بدن دست نخورده پیدا کنم

... قبل از شب والپورگیس
(والپورگس = شب سی ام اوریل که شبِ روز جشن والپور گای قدیسه هست )

...همش شرارته

...خیلی فکر کردم پس

این راهش نیست

!میناسه

... ریکا شیراکی

ببخشید ، دیر کردم

جلسه شورای دانشجوئی داشتم

مشکلی نیست

ببینم تو این نوشتی ؟

... از دیروز

نمیتونم جلوی خودم بگیرم
!... که بهت فکر نکنم

...ش- شیراکی

فقط به تو فکر میکنم

!...نفسم بند اومده

!میناسه

... میناسه

... باهام عشق بازی کن

خواهش میکنم
! همین الان

! دیگه بیشتر از این نمیتونم صبر کنم

...ش- شیراکی

میناسه ، از من خوشت نمیاد ؟

... نه اینطور نیست

راستش بخوای ، خیلیم طالبت هستم

... اوه ، خیلی خوشحالم

! ... من لمس کن

!... نذار منتظر بمونم

... خواهش میکنم

... میناسه

! دارم کیف میکنم

!میناسه

!...خواهش میکنم بهم تجاوز کن ، همین الان

... خواهش میکنم

! میناسه

... زود باش

... به نظر عالی میاد

نمیدونستم تا این حد حَشری بودی

!...این بخاطر تو هستش

تو باعث شدی اینجوری بشم

میتونم اونجات ببینم

!نه

! خجالت میکشم

دختری هستی که قیافه نازی داری
!...و بوی کُست خیلی تنده

!نه ، اون پائین بویی نداره

! میناسه ، بس کن

!...ولی ، بوی خیلی خوبی داره

جدا... ؟

اره ، میتونم دائم کُست بو کنم

... خیلی خوشحالم

!...شیراکی ، قمبل کن

باشه

انجام شد

کار میکنه ؟

! نمیدونم

نمیدونی ...!؟

! اصلا

!انگشت دستم بخاطر این با سوزن سوراخ کردم

اگر سائیکی نتونه اینکارو انجام بده
احتمالا منم قادر به انجامش نیستم

!راس میگه

به نظر خیلی عجیبه که سائیکی سعی
میکنه اینکارو براش انجام بده

...نخیرم میناسه ، فکر کنم

!ایماری ، تو دیگه خفه شو

الان میخوام در دام جذابیت اون بیوفتم

جذابیت ؟

!مورائی

بعد از اتمام کارم ، این یواشکی
! توی کیف آسادا بذار

ب - باشه

خیلی خوب

" ورد میخونه "

!میناسه

! خیلی فوریه

! آسادا

... اونا یه دفه شروع کردن

آسادا داشت با دوست دخترش
... قدم میزد

ولی وقتی اون مورائی دید
بهش اعتراف کرد که عاشقش هست

ولی اینکار بعد از اعتراف به عشق
خیلی زود نیست عایا !؟

!...خیلی عجیبه ، واقعا عجیبه

! جدا که

شما بچه ها دارین چیکار میکنید ؟

! تمومش کنید

... شیراکی

فکر کردین اینجا کجاست ...!؟

! ولم کن

داری چیکار میکنی ؟

! دستت بکش

! مورائی

! نه ، بذار برم

!آسادا

با همتونم ، همینجوری تماشا
!نکنید ، بیائید کمک ما

شیراکی

میناسه

میناسه
! خواهش میکنم بُکن توش

... شیراکی

میتونم کیرت با تمام وجود
!... توی بدنم حس کنم

با اینکه اولین بارم هست
ولی خیلی دارم کیف میکنم

...خیلی کیف داره ، خیلی

...توام خیلی خوبی

... محکمتر ، کُسم جِر بده

!میناسه

! کُست خیلی تنگه ، دارم ارضا میشم

... صبر کن

... منم

... منم نزدیکه ارضاء بشم

ابم داره میاد

... منم همینطور

!...ب- باید ابم بریزم بیرون

!نه

! بریز توش

... ولی

! اشکالی نداره

! تمام آبت بهم بده

! کُسم با آبت پُر کن و آتیش بزن

... کیرت خیلی کلفته

!...میناسه ،بدجوری باز شدم

هی ، میناسه
!بذار یه نگاه بهش بندازم

...نه

اوه ، نکنه نقاشیت افتضاحه یا یه
چیزی تو این مایه ها ؟

نخیرم اصلنم اینطور نیست

! فقط هنوز تمومش نکردم

بیخیال ، اشکالی نداره

...گفتم هنوز نمیتونی این

...نقاشیت خوبه ، ولی

این چیه ؟

! فقط اونچیزی که دیدم کشیدم

!میتونستی همون اول بهم بگی

!...میناسه ، ایماری

...استاد ، تاکاشیرو

شما بچه ها دو تا زوج واقعا فوق العاده هستین

... هی ، میناسه

چیه ؟

خبریه ؟

... نه

!...فکرشم نکن ، بیخیال

... استاد کیتامی

اینجا چیکار میکنی ؟

... خوب ، داشتم یه چیزی نگاه میکردم

هیچ کمکی از دستم برمیاد ؟

! نه ، ممنون

...همه نشونه های نیرو رو خوب مخفی کرده

ممکنه خودش باشه ؟

... دیروز

چیه ؟

...دیروز برای مورائی چه اتفاقی افتاد

اون جادو تصادفی بود ، درسته ...!؟

! معلومه

سائکی در واقع باورش شد که جادو هستش
...ولی حتی خودشم گفت که تصادفی بوده

ایماری ، چی شده ؟

... سائیکی

... سائیکی

... میناسه

باید باهات صحبت کنم

... خوب

پس ، من دیگه میرم

مجبور نیستی اینکارو بکنی

ممنون ، خانم ایماری

... می - می بینمت

... میناسه

تو همیشه وجود جادو رو
انکار میکنی ، درسته ؟

بله

... ولی دیروز ازش استفاده کردی

... روی مورائی

... و

... امروز ، روی شیراکی

متاسفم ، ولی رئیس شیراکی در حقیقت
!هیچوقت عاشق تو نیست

این خونه منه

تشریف بیارید داخل

چیکار میکنی ، دنبال جادوی سیاه هستی ؟

یعنی واقعا اینجا اتاق یه زن جوون هست ؟

! مثل پدر و مادرم حرف نزن

میتونی راحت باشی

اینجا غیر از ما دوتا کسی نیست

خوب بگو ببینم داستان چیه ؟

... میخوام

!...راز تو رو بدونم

من هیچ رازی ندارم

! دروغگو

داری از اون عشق نفرینی
...استفاده میکنی

قلب بقیه رو دستکاری میکنی و
!...اونارو به ارگاسم میرسونی

بدون داشتن اسرارش
!نمیتونی اینکارو انجام بدی

! میناسه

در باره باشگاه جادوئی که 12 سال
قبل بوده چیزی شنیدی ؟

فقط یه شایعه بود ، درسته ؟

جادوگری اونا در ابتدا
...فقط یه چیز ساده بود

... ولی

... با این حال

اونا هر روز در اعماق
...اون جادو فرو رفتن

اونا حیوونات تیکه پاره میکردن تا خون
!...و روحشون به شیطان تقدیم کنند

!باورم نمیشه

اونا مراسم محرمانه باستانی
!...را اجرا می کردن

... و در نهایت

...دوازده سال قبل در شب والپورگس

! من دیگه دارم میرم

! صبر کن ، میناسه

!...نمیدونم شب والپورگس چی هست

علاقه هم ندارم بدونم

نمیتونم باهاش سرو کار داشته باشم

! صبر کن

!نمیخواد من گول بزنی

...مطمئنم که تو از جادو استفاده میکنی

... بهت که گفتم اون یه

تصادفی بوده ...؟

...میناسه

...اون اسرار بهم بگو

... خواهش میکنم

... خودم برات تلافی میکنم

موندم خانم سائکی در باره چی
میخواست باهاش حرف بزنه ؟

!...میناسه رفتارش خیلی عجیب شده

...اون راز

! بهم بگو

...هی

! ... الان چیزی نپرس

! قول بده اگر اینکارو برات بکنم بهم بگی

!...گفتی که میتونی کاری کنی آبم بیاد

!میتونم پنجره را باز کنم و جیغ بکشم

! خواهش میکنم ، ادامه بده

! یه کتاب جادو گری دارم

چجور کتابیه ...!؟

اون شبیه کتابهائی که توی این اتاقه نیست

... بیشتر

بیشتر شبیه یه کتاب خطی اصلی هست

چطوری اون گیر آوردی ؟

میتونم اون ببینم ؟

هی ، اون کتاب جادوئی الان کجاست ؟

... توی

!کیفمه

!...ممنونم ، میناسه

چطوره میناسه ، خوشت میاد ؟

حال میکنی ...!؟

...سینه هات خیلی نرمه

! ... خیلی حال میده

... ابت میخوام ، ابت میخوام

!... تمامش بهم بده

...ادامه داره

Ts.By:H@rika
aloneharika@gmail.com