All language subtitles for God of War - Raising Kratos gamefa.com

امم

چی می خوام راجع به این داستان بگم؟

خب؟

نظر تو راجع به این داستان چیه؟

تو چی فکر می کنی؟

راجع به این داستان چی فکر می کنی؟

.فکر می کنم فرار چیزیه که من می خوام بگم

...اه، میدونی،

.خب تغییر ممکنه اتفاق بیفته...

«یک سال بعد»
.لعنت به من-

از چشمای همه می خوندم که انگار باور داشتن،

«.ما موفق نمی شیم»

بعدش نحوه رفتارشون طوری بود که انگار می گفتن،

«امم، می دونی چیه؟ ببینیم چی می شه حالا»

اما من می گفتم
«نه، من باور دارم که موفق می شم»

می دونم شماها منظورتون چیه

.نباید باور کنم که الان قراره تاریخ رو مشخص کنیم

.کریتوس: خدایان الیمپوس من رو به حال خودم رها کردن
(کوه الیمپوس در شمال یونان_الیمپوس به معنای بهشت نیز تعبیر می شود)

!گاد آف وار ! گاد آف وار
!گاد آف وار ! گاد آف وار

گاد آف وار با نحوه داستان سرایی حماسیش

و صحنه های جنگی و رزمی حیرت آورش به علاوه ی گوشمالی دادن وحشیانه ی اساطیر یونان

.صنعت گیمینگ رو متحول کرد

!کریتوس: اریس

!این دهکده رو به آتش بکش
!همه چیزو بسوزون و مثل خاکستر روی زمین بیار

داریم در مورد یکی از اسطوره ای ترین شخصیت های

.تاریخ بازی های کامپیوتری حرف می زنیم

..آره خب
!یه جور بازی خشن و جر دهنده س

!واقعا هست

خب، آماری از تعداد زن هایی که این بازیهارو می کنن

.در مقایسه با مردها ندارم

.حدس میزنم که احتمالا نسبتش 9 به 1 باشه

کریتوس: زئوس! نابودگر الیمپوس رو آوردم

خانوم ها و آقایان،

.مدیران نوآوری (کارگردانان هنری) مجموعه گاد آف وار

دقیقا یک کارگردان بازی چه کاری انجام میده؟

.کشت و کشتار خالص از ابتدا تا آخر

خیلی زود فرد باید یاد بگیره که بازیو

.از اول تا آخرش توی مغز خودش بازی کنه

اینکه آدمارو بگیری و پرتشون کنی اینور و اونور،

یه حس قدرت مطلق بهت میده

.میدونی، انگار هیچ چیز جلودارت نیست

به خصوص توی گاد آف وار 1 که هیچ کس

به استثنای تعدادی از ماها،

.نمیدونست اصلا جریان چیه

به نظر من بازی گاد آف وار یعنی مبارزه

یعنی خشم و دیوانگی

اول یه خدا بودم
بعدش مقامم ازم گرفته شد،

!بعدش برگشتم و همرو نابود کردم

در گاد آف وار 2، داستان کریتوس رو توسعه داد،

.حماسه رو عمیق تر کرد و اون رو به یک اسطوره تبدیل کرد

معرفی می کنم، آقای کوری بارلاگ

بیشتر اوقات هیچ سررشته و اطلاعی نداریم که راجع به چی حرف می زنیم و چیکار می کنیم

منظورم اینه که بالا و پایین های زیادی توی این شغل هست که

به خودت میگی، خیله خب من میدونم چی میخوام

اما اغلب هرچی پیش می ری بیشتر کشف می کنی که چی می خوای

خب، چطور شماها کارگردان بازی شدین؟

.خب دلیل من این بود که کوری استعفا داد

...خب آره، من کارو ول کردم
بعدش اون کارو ول کرد و دوباره من کارو گرفتم

.پس در واقع تنها کاری که باید بکنید اینه که کسیو پیدا کنید که بخواد استعفا بده

کریتوس: من به خون ضمانتی دادم و عهدی بستم

.گاد آف وار 1 داستان کسیه که همه چیز رو برای کارش کنار میگذاره

زنش رو از دست میده،
بچه ش رو از دست میده

کریتوس: درد و رنج
.تنها چیزیه که برام باقی مونده

.سلام، کریتوس

.فقط تعداد محدودی از بازیهان که معنی واقعی حماسه رو مثل گاد آف وار در خودشون گنجونده باشن

بنابراین بسیار ناامید کنننده بود که با عرضه گاد آف وار اسنشن
این استنباط می شد که

مجموعه ای بی سر و ته که مانند راه رفتن روی آب است،

.یعنی بدون پیشروی یا پیشبرد در راه خواهد بود

پس به نظرم این ایده که کشتن آدما مشکلارو حل می کنه

.برای نتیجه گرفتن کافی نیست

تهیه شده به صورت اختصاصی در وبسایت گیمفا
www.gamefa.com

اُه، جای من کجاس؟

نه، نه، نه
جاش اینجاس E کوری با حرف

سر این میز نمیشینه E کوری بدون حرف

اُه، شرم آوره
شرم آوره

من یه ستاره ی تلویزیونی دهه هشتادیم

اما مشکلی نیست
ازین چشم پوشی می کنیم

شاید

.برای من این یه سفر بسیار طولانی بود

ما در استدیو زمان سختیو می گذروندیم

ما به عنوان یک تیم اهمیت زیادی به

به احیای مجدد این مجموعه و مفهوم اون می دادیم

و در چنین کاری ریسک های زیادی وجود داره

احیای مجدد، همونطور که کوری و شما دوستان می دونین

.به همین راحتیها نیست

.خیله خب

وضعیت اولیه،
تماشای صحنه ضبط شده، اکشن

و بعدش کات و مرتب سازی مجدد

میریم سر کارای خودمون

بعد دوباره برمیگردم به وضعیت اولیه، بازپخش صحنه ها، اکشن

کسی نمی خواد اینو برا من بنویسه چون فک کنم

قراره گند بزنم

قبل از اینکه برگرده (شخصیت کریتوس) به استدیو

می تونستم بگم که یه آدم کاملا متفاوت بود

ازدواج کرده بود،
پدر شده بود،

و راوی یه داستان کاملا متفاوت بود

درست مثل کوری بارلاگ

اسطوره یا افسانه یا هرچیزی مثل این ها،

شانون این لاک پشت چمنزار قشنگ رو از کجا آوردی؟

نمی دونم

همینطوری یهو ظاهر شد؟

نه

هنوز نتونستی پرده ازین راز برداری؟

معلوم نشد کیه؟

هیچ کس چیزی نگفت

یه نفر اونو تو باغچه من گذاشت
.و اونم واسه خودش همونجا بود

میدونی معنیش چیه؟

نمی دونم نه

ظاهر شدن یه لاک پشتتوی باغچه ت؟

.منم نمی دونم

داشتم هی لفتش می دادم بلکه یه چیز جالبی پیدا کنم بگم

وقتی که به سانتا مونیکا برگشتم،

.سعی می کردیم بفهمیم چیکار می خوایم انجام بدیم

می دونستم کاری که قراره انجام بدیم قرار نبود این باشه که صرفا

.یه بازی گاد آف وار دیگه بسازیم

با این دیدگاه، می دونستیم که همون کریتوس قدیمی،

.یه مرد پر از خشم و جنون دیگه به کار نمیاد

یجورایی این ایده توی ذهنم اومد که چی می شد اگر کریتوس

یه شانس دوباره ای بدست می آورد

می دونین، ینی این ایده که اگر من بچه داشته باشم خب دیدگاهم

!نسبت به همه چیز عوض میشه

.سلام، سلام

.هی، خیله خب

سلام، دوس داری بیای پیش بابا بشینی؟

.بزن بریم
.می ریم اونجا

می ریم اونجا و میگیم اکشن

تو میتونی بگی اکشن؟

اکشن

اکشن

..نگاه کن
.اینم داره یاد می گیره

موفقیت یعنی دنیای درون استدیوی سانتا مونیکا

این چیزیه که، صبرکن یه لحظه

.جیبم داره می لرزه

مصاحبه کننده: معرکه س

اوهوم

.مصاحبه کننده: حتما این تیکه رو نگه می داریم

این نظر شانون بود که بریم و کوری رو پیدا کنیم و به عنوان یکی از ایده پردازان اصلی

کل این دنیا که گاد آف وار بود برش گردونیم

و بهش زمان بدیم تا سعی کنه

برای نوسازی این مجموعه به راهکاری برسه

اینکه چطور موفق می شیم، نه فقط بزرگتر و بهتر ولی همونجوری

.بلکه بزرگتر و بهتر و متفاوت

بعد از اسنشن اونا اینکارو کردن تا ببینن مخاطبان

.چه حسی نسبت به گاد آف وار دارن

خب؟

حال و هوای غالب این بود که اونا دیگه کارشون با کریتوس تموم شده بود

می دونی کریتوس یا باید کنار می رفت

یا اینکه یه شروع تازه براش رقم می خورد

کریتوس به یک شروع تازه نیاز داره

اگر به عکس نگاه کنید

اگر به تمام مسیر گذشته نگاه کنید

همون چهره س که در حال حاضر توی ذهن مخاطبا از کریتوس مونده

که اینجوری بود، اَاَاَه

می دونین؟

.کریتوس با کسی مکالمه هوشمندانه ای نداشت

.اون فقط گردنتو می زد

الان چه حسی نسبت بهش دارید؟
الانم می گین که فقط گردنتو می زنه

این شخصیت یک بعدی داره

.که واقعا به عنوان نقش اول منفی سری اول این بازی معرکه بود

.اما واقعا رشدی نکرد

.باهاش به هیچ جایی نرسیدیم

اولین روز بازگردانیمون در مرکز پِن در سانتا مونیکا بود

همه داشتن رو نمونه های اولیه کار می کردن

هنرهای مفهومی کار می کردن
و همه یه جهتگیری خاصی برای

اون یکی بازی ینی اینترنال 7 داشتن

من خیلی هیجان زده بودم شاید به این خاطر که توی گاد آف وار 1 و 2 و 3

بودم و بنابراین برای یک هدف جدید آماده بودم

.خیلی خوشحال بودم ازین بابت که قرار بود مربوط به آینده باشه

اینکه کاراکترها تفنگ دارن

.اینکه قرار بود یه کار کاملا متفاوت انجام بدیم

کادر تولید برای پیش تولید اینترنال 7

.تقریبا نزدیک 36 ماه وقت صرف کردن

یه کم بعدتر از اون مدت، اونا باید مسئولیت اسنشن رو به عهده می گرفتن

.و واقعا باید با حداکثر تلاش و سرعت کار می کردن

.این استدیو حکم دی ان ای گاد آف وار رو داره

مادامی که ما شروع به پیشبرد این هدف می کنیم،

شماها باید صد در صد تمرکزتون روی اون یکی پروژه باشه

.که محصول جدید و اورجینال ما خواهد بود

آره،

بار اول اینطور شد که همرو فرستادیم اونجا

درحالی که داشتن هنوز روی اون یکی پروژه کار می کردن

و من فکر می کنم که بسیاری از مردم متحیر بودن ازینکه که

ما چیکار می کنیم چون یه تیم بسیار کوچیک بودیم

و یه دورنما بود
اینکه قراره ما چیکار کنیم

انگار که یه سری خرت و پرتو پرتشون کنی روی میز

گروه رهبری تصمیماتی رو در خصوص رشد استدیو

و اینکه چطور در میدان رقابت بمونیم اتخاذ کرد

یکی از اون تصمیمات این بود که خودمون رو به چیزی تبدیل کنیم

که یک تیم 1.5 میگفتیم بهش و این به این معنی بود که

ما دو محصول بزرگتر داریم که در پشت بام

استدیوی سانتا مونیکا در حال پیشبرد هستن

.و اون تیم ها باهم به تبادل منابع می پردازند

و تم امروز اینه که

سعی کنیم در طول این تور ساکت بمونیم

.طنین و اکوی صدا اونجا زیاده

یه محوطه بزرگی برای دفاتر اینجا داریم

این دفاتر در طول این دیوار قرار می گیرن

در این سمت،

اتاق آزمایش فوکوس رو دقیقا اینجا داریم

تیم اینکیو بیشن هم باید به سمت محوطه جدید اینکیوبیشن حرکت کنه

یک استدیو ضبط کامل آماده شده

اتاق استراحت برای کسایی که برای ضبط

.بازی های ما میان

همونطور که ازینجا رد میشین یه صفحه نمایشی اینجا داریم که

می تونه بیاد پایین و هممون همه دستامونو توی این فضا داریم

شبیه کاری که توی استدیو اِی می کردیم

اتاق هیئت رئیسه برای برگذاری جلسات

همونطور که می گردین می تونین از بالای نرده ها نگاه کنین اونطرفو

که واقعامنظره ی متفاوتی از فضارو

به طور کلی می تونین مشاهده کنین

.این راهنمایی های من بود

.همه شانون رو برای کار فوق العاده ش در راهنمایی تور تشویق کنن

[تشویق]

.سلام کن
.سلام کن

از همتون ممنونم که اومدید

به نظر من این یه فرصت بسیار عالیه

مطمئنم که همه شما مثل من از بزرگی این مکان

بسیار حیرت زده این

اما به نظر من این نشون دهنده اینه که سونی تعهد عمیقی نسبت به

استدیوی سانتا مونیکا داره

ما می خوایم این مکان رشد کنه و این که شماها

در یک جای ویژه باشید

فرصت هایی مثل این زیاد نصیب آدم نمیشه

.واقعا برای من افتخار بزرگیه که امروز با شما بچه ها اینجا تو خونه ی جدیدمون باشم

.به همراه تیمی که قراره آینده ی سونی سانتا مونیکا بشه

.به سلامتی

!به سلامتی

می خواین راجع به این حرف بزنم که چی می شد اگر شکست می خوردیم؟

مصاحبه کننده: خب، بله

اینکه این موفقیت از کجا اومده ممکنه از یاد بره

چون بخشی از تجارته

بخشی از تجارته، درسته

،و می دونی، اگر هر مجموعه ای قرار بود در یک مقیاس حماسی شکست بخوره

ینی اینکه اصلا عرضه نشه، البته

.پیامدها و عواقبی رو بدنبال داره

دایمون با شماست با اخبار آی جی اِن

.عزل نیرو امروز استدیوی سونی سانتا مونیکارو هدف قرار داد

کمپانی سونی که در سال 1999 بنیانگذاری شد

با مجموعه بازی های گاد آف وار شناخته می شه

میزان خسارت هنوز معلوم نیست

اما زمزمه هایی از این خبر به گوش می رسه که یکی از پروژه هایی که استدیو

.داشت روش کار می کرد در کنار این عزل نیروها کنسل شده

.شرکت سونی این پیام رو به آی جی اِن ارسال کرده است

اس سی ای ای اطمینان داشته باشد که یک تعدیل نیروی کامل

.در استدیوی سانت مونیکا صورت پذیرفته است

می دونی به نظر من در نهایت مثل یه رویایی بود که مُرد

به معنی واقعی کلمه در اون لحظه

یکی از سخت ترین کارهایی که در تولید می کنی اینه که

وقتی قلب و روحتو غرق یک کاری می کنی

و بعد می فهمی به اون نتیجه ای که خواستی نمی رسه

باید به سرعت مسیرتو عوض کنی و از ابتدا شروع کنی

این یه جور گودال بی انتها برای اون تیم بود

خب اون...اون از چند جنبه واقعا مشکل ساز بود

درواقع، یکی از چندین جاذبه های بزرگ اومدن به اینجا این بود که

روی یه محصول جدید در یه تیم کوچک کار کنم

بنابراین زمانی عضو تیم اینترنال 7 شدم که تقریبا 20 نفر بودن

می شه گفت که دوران خیلی سختی برای من بود

آره

ما هممون یجورایی سرمونو پایین انداخته بودیم

به خودمون می گفتیم که حله ما یه جدول زمانی داریم

و داشتن اون جدول حس خوبی به آدم می داد

دل گرم بودیم که اون یکی بازی داشت پیش می رفت

به خودمون می گفتیم که خیله خب آروم باشیم و راحت

می تونیم همون کارا رو بکنیم و می دونستیم می تونیم مردمو به وجد بیاریم

و وقتی که همه چیز خوب از آب درنیومد و اون به اصطلاح

بن بست بزرگ به وجود اومد و پروژه پیش نرفت،

مجبور بودیم که به طور ناگهانی اعلام کنیم که باید 110 نفر بشیم

و من باید فکر اینو می کردم که چجوری اونارو مشغول نگه دارم و بای فکر اینو می کردم که

ورای ایده و مفهوم بازی

مجرای جدید چیه؟

موتور محرکمون چیه؟

اوضاع وخیمی بود

چون تو در شرایطی هستی که هیچ چیزی نداری

تا باهاش مردمو مشغول نگه داری

و ما به هیچ وجه آمادگی 110 یا 120

نفر پرسنل رو نداشتیم

تلاش می کردیم تا روحیه خودمون را بالا ببریم تا

بتونیم به تیم کمک کنیم

بعد یهو از همه جا بی خبر

هشت یا نه ماه زودتر در خروج رو بهمون نشون دادن

و به خودمون می گفتیم که الان باید چیکار کنیم

می دونی یجور تقلا و دست و پا زدن بود

بعد از اون کلی بدبینی خب بیرون این درها نسبت به ما هست

و ممکن بود که از ما بپرسن شماها اینجا داشتین چیکار می کردین

نمیدونین چه بازی ای دارین میسازین؟

چرا اینقد زود تموم شد خب

خیلی سخت بود ولی باید ادامه می دادیم

باید نیمه پر لیوانو می دیدیم و می فهمیدیم

چطور می تونیم همرو دور هم دوباره جمع کنیم

برای من خب همون دلیل قبلی بود دوباره

پشت کار برای اومدن به اینجا و گام به گام پیش رفتن

و مطمئن شدن ازینکه فردا

برای همه روز خوبیه

همه ما اینجا اوقات سختی رو گذروندیم

اما به شرکت خودمون ایمان داریم و

اون رو می سازیم

ما در استدیوی جدید در مرحله بازآرایی هستیم

صد در صد این مشکل و شکاف آخری نبود

ولی من اینجارو دوس دارم
.من اینجارو ترجیح می دم

همه اینا دوست داشتنی ان
...اما این

من شیفته این مکانم

یه جورایی شاد و غمناک بود

ترک کردن استدیو یجورایی ناراحت کننده بود

واقعا جای معرکه ای بود

جایی بود که بازی های بسیار عالی ای توش ساخته شده بود

این فضای بزرگ و باز و سرشار از همکاری رو

فهمیدیم که نمیتونیم نگهش داریم
نمیتونیم بین این همه ساختمون باشیم و

همون حس خوبو داشته باشیم و باید اینجارو ترک کنیم

حس یک فصل جدید بود

داریم یه بازی با یه استایل جدید می سازیم

می تونه یه پایان سمبلیک و یه شروع جدید باشه

نسل جدید، امکانات جدید، لوگوی جدید

الان و اینجا به هم می پیوندن

و شروع آینده ی بیزینسی رو که ما عاشقانه دوسش داشتیم رقم می زنن

این بیزینس رو به رشده و به نظر ما ارتباطات رو در رو

و مکالمات برای همکاری ما ضروریه

خب به نظرم قطعا

دلمون برای خیلی چیزها در جای قدیمیمون تنگ میشه

خب اونجا خیلی کارا کردیم

اما صادقانه بگم به نظرم احساس یه انرژی مضاعفی اینجا دارم

بی صبرانه منتظرم ببینم ازین به بعد چی میشه

انگیزه الان در اینجا موج میزنه

باید الان یه پله بالاتر بیایم و یه کار خارق العاده بکنیم

چون توی یه مکان خارق العاده ایم

من نیومدم که توی کمپانی سونی کار کنم

اومدم که روی این مجموعه کار کنم

وقتی گاد آف وار سه رو بازی می کردم واقعا هیجان زده بودم

فقط می خواستم یه بخشی ازون باشم

اگر بخواین یه بازی ورزش و یا مبارزه ای بسازین

برای چیزهایی که نیاز دارین یه تیم تشکیل میدین

ما یه تیمی داشتیم که عاشق گاد آف وار بودن و یه تیمی که

می خواست چنین بازی ای رو بسازه

راستشو بخواین فکر میکردم که باید

همه ی گذشته رو دور بریزیم و دنبال یه جاذبه جدید برای این بازی باشیم

یچیزی که می تونست تمام کارهایی که می کردیم رو کنار هم محکم کنه

بعلاوه چیزی که بتونه نشون بده یه سری تغییراتی هم

در تمام مجموعه هست

من هم به اندازه ای که خودم دوست دارم خلاق نیستم

به همین خاطر همیشه همه چیزو مستقیم از زندگیم خارج میکنم

فکر کردم اینکه کریتوس یه پدر بشه ایده هوشمندانه ایه

اینکه سعی کنه واقعا یه پدر باشه نه اینکه فقط در دموهای سینمایی بازی

تا بشه هر گذشته ای که داشت رو توصیف کرد

واقعا تغییر بزرگیه برای کریتوس وقتی که اولین چیزی که دربارش حرف میزنی

اینه که اون یه پدر باشه نه؟

تجربه قبلی اون از پدر بودن

.کشتن خونواده ش بود

و این قضیه حتما همرو می بره تو فکر

فکر کنم با بقیه افراد توی استدیو

ینی بقیه افراد تیم واقعا همکاری کردیم

یه گروه مرکزی شامل تقریبا یازده نفر

تا اینکه فهمیدیم مد نظرمون چیه واقعا

در ابتدا قرار نبود حتی بچه ی خود اون باشه

به نظرم اولین ایده من این بود که نباید حتی

بدونیم چه اتفاقی میفته

بنابراین طوری بود که کریتوس توی صحرا راه می رفت

چون که توی ذهن من اولش هنوز توی حال و هوای مصر بودیم

همه جا باد و طوفان شن

مادامی که اونم سینه خیز حرکت می کرد

و در نهایت بالای یه تپه ی شنی می ایسته و به بررسی

اون شهر باستانی فوق العاده می پردازه

بعدش برمیگرده و میگه

خیل خب
دنبال من بیا

اینجاس که تازه ما نشون میدیم یه بچه ای هم در کاره

کریتوس: سفر طولانی ای در پیش داریم

به نظرم خیلی کم بود
اما حداقل جرقه اش خورد

بعدشم این حرفا بود که باید اینکارو کنیم و اونکارو کنیم

اینکارو کنیم
اونکارو کنیم

من تماما موافق بعضی جاها بودم اما این قضیه پسربچه

اولش نه
واقعا اولش موافق نبودم

عمدتا به این خاطر که به نظرم سعیم این بود تا

توی ذهنم مبارزاتو طراحی کنم و ببینم بعدش چکار می تونیم انجام بدیم

یهو این بچه کوچولو رو میدیدم که دور و بر کریتوس میپلکه

...به خودم میگفتم خدای من اون الان

تنها کاری که اون الان میکنه اینه که سرعت کریتوس رو کم می کنه و همه چیزو سخت می کنه

و هیج کس توی بازی اینو نمی خواد

آماده ای تا یه گوزن بکشی؟
اولین چاقوی عمرتو برداری؟

بله

آماده ای مبارزه کنی؟

.اوهوم

شاید مجبور باشی یه سری کارای مبارزه ای بیشتری انجام بدی

فکر کنم باید از روی یه جعبه بپری تو بغل جان

باید یه پشتک عقبی هم بزنی

پشتک عقبی بلدی؟

آره خب

واقعا؟
.من داشتم شوخی می کردم

پشتک عقبی بلدی؟

آره خب بلدم
اُووو-

در اولین جلسه گزینشم
فکر می کردم که یه فیلمه چون

یه سری دیالوگ اونجا بود

و من هم می گفتم خب مشکلی نیست و دقیقا مثل یه فیلمه

یه صحنه شبیه آتش سوزیو بازی کردیم یا یه چیزی تو همون مایه ها

دقیق یادم نیست

امروز با تاریخ کاری نداریم

آره

اساسا زمانی که بازی رو برای اجرا کننده ها

نمایش می دیم، صحنه اش توی تلویزیون نمایش داده میشه

فقط صورت توئه که بین حلقه های آتش قرار میگیره

من با اونا حرف می زنم

و بعدش وقتی که واقعا بازی رو شروع کردیم

یه دکمه رو فشار می دیم،

و اون زمانیه که می شنوی پدرت صدات می کنه

پس من یه دکمه رو می زنم و اون میگه
پسر

خب یجورایی خیلی جالبه

بعدش من اون نقشو گرفتم و رفتم به سن دیگو

یا یه چیزی تو همین مایه ها

یهو به خودم میام و میگم صبر کن..چی شده؟

این یه بازیه و
این بازی گاد آف واره

به خودم میگم چی؟؟؟؟؟

خیلی هیجان زده می شدم
اما واقعا گیج بودم

دسته ای از احساسات درون من بودن

ضمنا اینا به هیچ وجه روی فیس بوک یا اینترنت نمیره

آره
فکر کنم سانی این راند رو برد

چی داری؟

خب باید برم اینجا

آره؟
اینجوری باید انجامش بدی؟

.آره

.خیله خب
قشنگ توی شکم؟

.یا این

.آره. آره. آره

در واقع دیروز انجامش دادم ینی وقتی که باید نسبت به

کریتوس خیلی عصبی می شدم

.عصبانیت

[فریاد]

.بیشتر

بیشتر؟
.بیشتر

.نشونم بده

[فریاد]

.خوبه

.آره
.مجبور بودم بلند فریاد بکشم

.واقعا خنده داره

خیله خب سانی

بچرخ

.پسر

براچی؟

.یادت باشه همین الان اونو کشتی
.دیگه زنده نیست

اگر بچه داشت،
الان دیگه اونا تنهان

.به اینا فکر کن

.رو مخه
میدونم..خب؟

ازین استفاده کن
ازین

اوکی

من نمیتونم

.آره، آره، آره

آتریوس: اوناهاش

کریتوس: ساکت

همراهی تصاویر برای همراهی با سبک روایتی بازی

بدون هیچ گونه کات دوربینی و اجرای همه چیز باهم

به خصوص در حالتی که یک بازیکن به همراه اون بچه باید

مسبر مناسب رو انتخاب کنن و راه درست رو برن

جلوه های تصویری بسیار واضح بودن
و در عین حال مستلزم مهارت

و در اون زمان

خیلی ازون ها خوب نبودن

.خیلی بد بود

افتضاح بود نه؟

انگار 12 نظر مختلف همگی در یک آن پیاده شدن

واقعا زیادی بود و هیچ کس یک اینچ هم کوتاه نیومد

خب
الان معنیش چیه؟

معنیش اینه که هممون باید سر میز طراحی برگردیم

و باید دوباره انجامش بدی

و حتی مدتی قبل تر آقای شو در ماه مارچ

به بازدید اومد و ثانیه ای که اون اتاقو ترک کرد

به خودم گفتم که خوب نبود

یه چیزی توی حالت صورتش بود که می گفت

یه مشکلی اینجاس

یه کم بعدتر شانون زنگ زد و گفت

آقای شو یه سری یادداشت گذاشتن

اون خوشحال نبود اما فک نکنم تونسته باشم بفهمم چقدر

ناراحت بوده

رو این قضیه زیاد قوه درکم کار نمی کرد

کارلو بهش برخورد

و شو بهش گفت که وحشت زده بود

از میزان بدی اون وحشت کرده بود

فکر کنم اعضای تیم که البته حق هم داشتن

عصبانی شدن وقتی شنیدن

بازی امتحانی آقای شو چندان مثبت نبود

خب؟

و مردم شروع کردن به پرسیدن اینکه این ینی چی

ینی چی آخه؟

معنیش این بود که باید این مشکل رو حل کنیم

همونطور که هرروز اینکارو می کنیم

اون توی کمپانی سونی واقعا آدم بزرگیه

و تجربه خوبی رو در این بازی نداشت

من هنوز تحت تاثیر این بودم که خب

تجربه خوبی نداشت اما وحشت نکرد
یا اینکه وحشت کرد چون خیلی بد بود

فکر کنم بار اول طوری از اتاق رفت بیرون

که انگار به خودش می گفت آخه چه غلطی بود که ما کردیم

کلی پول به این دادیم که این طور بازی ای بسازه

ینی اشتباه کردیم؟

.بدو
.بدو و تا جایی که می تونی از من دور شو

اما تو عوض شدی

تو یه هیولا نیستی

جستجو برای شخصیت کریتوس خیلی سخت بود

تقریبا تا یک ماه دیگه همه جا می زدیم

انقدر به هم نزدیک بودیم که همه شروع کردن

به این مکالمه های کشیدن کناری با من

میگفتن باید به حقیقت این قضیه فکر کنیم

شاید قرار نیست این اتفاق بیفته

شاید نتونی اون فرد کامل رو پیدا کنی

مدیر برنامه هام زنگ زد

منم در روز مصاحبه از خدا خواسته نبودم در واقع

میدونم الان شاید مسخره به نظر بیاد

اون بهم می گفتش که فقط بخون، کناره هارو بخون

منم کناره هارو خوندم و مجدد به مدیر برنامه هام زنگ زدم و گفتم

فکر کردم بهم گفته بودی یه بازیه

تو دیدی که من چیم

وقتی که تو کنترلت رو از دست میدی و عصبانی میشی

منم که توی خون تو جریان دارم و هرخوبی که ممکنه یادگار مادرت باشه رو

در درونت از بین می برم

در واقع مثل تستایی بود که برای سریال ها یا فیلمای تلویزیونی میگیرن از آدم

بدو،
بدو و تا می تونی دور شو ازم

!اما تو عوض شدی

!تو یه هیولا نیستی

!این دقیقا چیزیه که من هستم

!نه برای من

نمیتونستم ذهنمو ازین قضیه دور کنم که اینا چجوری

در یه بازی نمایان میشن

زود باش تنبل کند

اینطور که معلومه من رئیس نیستم

[خنده]

آفرین
خیلی خوب بود

درست از لحظه شروع

می شد که ببینی اون و سانی یه ارتباط خوبی با هم داشتن

و خب اون خیلی هیکلیه

خشونت ماورایی و برتری جنسیتی - این یعنی خدای جنگ

چرا اینکارو نکنیم ها؟

مردم میگن کریتوس نمیتونه رشد کنه

اون همون قهرمان منفی که همه رو می کشه

و در خون اون آدما حمام می کنه

به نظرم تو باید بری دکتر

اما فکر کنم اینا واقعا لازم بود

اگه قرار باشه ابزار خودمو داشته باشم، به احتمال قوی آکوردئونه

چون عجیب غریبه و بیشتر آدما فک می کنن قدیمیه

اما به نظر من خیلی جالبه

سلام

چه خبر؟

حالت چطوره؟

یادمه کوری رو دیدم و اون داستان این بازیو بهم گفت

فکر کنم یک ساعت یا یک ساعت و نیم اونجا بودیم

احساس من این بود که دور آتیش نشسته بودیم

انگار می خواستم مارشمالو کباب کنم

بعدش چی شد؟

اون داستان بود که من رو به فاز موسیقی برد

او جایی بود که ازش ایده هامو گرفتم

و فهمیدم که این بازی یه داستان بسیار منسجم

و شخصیت سازی عالی ای داره

و با خودم گفتم که باید توی این کار دخیل بشم

گاد آف وار چیه؟

آیا کریتوس شگون آوره یا افسانه های یونان؟

با افراد زیادی از بازارهای اروپا صحبت کردم

چون فکر می کردم چیزی که اونا می دیدن این بود که

اوه الان تو می خوای یه گاد آف وار دیگه بسازی

با همون کریتوس عصبانی درسته؟

با این منظور که ینی ایده خوبی نیست

من براشون از کاوش ها و سیاحت هایی از سایر اساطیر و افسانه ها گفتم

و یکی از اونا گفت

منظورتو نمی فهمم

ینی چی؟ ینی کریتوس یه ساک رو کولش میندازه و

قدم زنان میره به سمت اسکاندیناوی؟

یه جورایی عجیبه

...منم خب

درست همون موقع به خودم گفتم

خب اون ساک نداره ولی آره درسته

.سلام؟ خیله خب شروع می کنیم

خب در شروع بازی اونا میرن بیرون و

برای براورده کردن آرزوی مادر رو به مرگ ینی همسر کریتوس تلاش می کنن

مادر خاکسترشو می خواد.. می خواد بعد از مرگش سوزونده بشه

و خاکسترش بر فراز بلندترین قله های اون سرزمین پخش بشه

پس موتور محرک در طول تمام این

داستان اینه که اونا حامل خاکستر مادر هستن

و به سمت بلندترین قله دارن حرکت می کنن

تم کلی این قصه اینه که اون بچه داره

به کریتوس یاد می ده چطور انسان باشه

و کریتوس داره به اون بچه یاد میده که چطور یه خدا باشه

خب؟

هرکدومشون یه قطعه از پازلن

و یجورایی به هم دیگه کمک می کنن در این

سفر جاده ای توام با همکاری

ما الان وسط ناکجاییم

و یه صدای هیس هیس میاد

عاملش ایناهاش

بنابراین یه ماجراجویی دیگه

آره

اون یه گروه واقعا جالبی از افراد بود

چون ما هم برنامه نویس فرستادیم هم هنرمند

شانون هم باهاشون بود

یه پانوراماس؟

داری فیلم برداری می کنی

این یه کار جدیه
دارم مستند می سازم

مستند می سازی؟

آماده این بچه ها؟

آماده بشین

همه چیز ازینجا شروع شد

موسیقی

الان در نیویورکیم

نصف راهو اومدیم

مردم اونجا خیلی کوچکتر بودن

لوک در مقایسه با اونا یه غول حساب می شد

وقتی میریم به سمت شهر ریکاویک باید اینطوری لباس بپوشیم

هوشمندانه س

نوردیک تاندر (اسم یه آهن)گ

فک کنم ماشینا زیرم کنن

استادستیل داره چنتا عکس میگیره

سوسو و نور اچ دی آر

داری فیلمبرداری می کنی؟

جلومون توده یخه

خب هنوز همینجاییم

لاستیکا گیر کردن و ما هم از یه کشاورز کمک خواستیم

باید اینجارو بکنیم

اینجا جاییه که الان زندگی می کنیم

بیاین پیدامون کنین

شانون صحبت می کنه دارم برمیگردم به ماشین

اطرافت سرشار از روح زندگیه

حتی توی زمین هم می شد که اون رو حس کنی

لحظات واقعا ویژه ای رو من اونجا داشتم

بخاطر جذابیت جادویی منظره

و حالتی که روح آدمو جذب خودش می کنه

همونطور که داشتم اطرافم زیبایی های ایسلند رو برای بار اول

تماشا می کردم یچیزی از درون بهم می گفت

مسیری که الان توش هستیم مسیر درستیه

می تونستم برای اولین بار واقعا بازی رو توی قلبم و با تمام وجودم ببینم

زبان ایسلندی امروز

نزدیکترین زبان به زبان نورس کهن محسوب می شه

این به این معنیه که یه گروه سرود در ایسلند می تونه

زبان نورس کهن رو بخونه و بفهمه و به طور صحیح ادا کنه

بنابراین بی درنگ همه به این اتفاق نظر رسیدن که ایسلند می تونه مکان مناسبی

برای هم خوانی باشه

فک می کردم داره برای گیم آف ترونز باهام مصاحبه میشه

صادقانه

با صحبت های تک نفرم یه جور حس لیدی استارک طور داشتم

به خودم می گفتم
لحظه من فرا رسیده

.سلام

یه کار سینمایی زیبا بود راجع به یه پدر و فرزند

و مادر و نوعی عطش و ارتباط با این

خدایان و الهه ها واقعا هیجان انگیز بود

پس اونا باید در یک سکانس رمانتیک فریا رو ملاقات کنن

اون باید یه سری اطلاعات بیشتری راجع به

راجع به اون دنیا بهشون بده و کمکشون کنه تا به جایی که می خوان برن اما

باید ارتباط رمانتیک رو هم با خود کریتوس

و هم پسرش برقرار کنه که قراره ما

در طول کل بازی اون رو نشون بدیم

فریا اونارو میفرسته به سمت کوه

و بلافاصله بهتون حمله میشه

اون به هیچ وجه سعی نمیکنه فریبتون بده و بفرستتون به

یه جای خیلی بد

بلکه این دنیایی که توش قرار دارین پر از دشمنه

.آره تیراندازیش خیلی هیجان داره

همه اینا بخشی از تجربه اونا در طول بازیه

ازونجایی که شاید نتونیم دقیق همه اینکارارو انجام بدیم

فکر می کنم که لمس حدودی این ها می تونه جالب باشه

اینطوری می تونیم تصور کنیم که زندگی مردم در

دوره قبل از وایکینگ ها چطور بوده

صبر کن اونا تفنگ دارن و ما چاقو؟

بقا

!حواستون به بلوط های سمی باشه

[خنده]

آوردن تو به جنگل مثل آوردن وودی آلن می مونه

توجهتون روی کارتون باشه

بعلاوه باید به اطرافتون هم توجه کنید

همیشه یه نفر هست که داره نگاهتون میکنه

من کسیو نمیبینم

مثلا یه فیلمبردار چندش آور

هرکاری که می کنی باید مطمئن باشی که می تونی بری اون تو

و بیای بیرون بدون اینکه خودت چیزیت بشه

خب اون جا میشه

جا میشه یا جاش میدیم

یه چیز دیگه که باید بدونین اینه که باید حواستون باشه یه وقت

این هیولاهای کشنده که یهو میفتن و میکشننتون نتونن اینکارو بکنن

بیا کمک

تو میتونی

ببین سانی میخواد انجامش بده
اگر نه من انجامش میدم

بفرمایید

شروع کنیم

می خوای تو ادامه ش کمک کنی؟

.اوه خدای من سانی

[تشویق]

.عالی بود پسر

.خیله خب

پس تکرار صحنه رو من میگم

اوکی

ای خدااا
واقعا هیجان انگیزه

روز اولمونه

باید برم دسشویی

واقعا؟ الان؟

فقط کاری نکن ما این لباسارو دور بریزیم

نه..نه

من گاهی اوقات تصمیمات بدی میگیرم و خودمو به دردسر میندازم

خب عالیه

به خودم میگم چه انتظاری داشتی؟

راجع به کارت هم همینطوره؟

.آره

.نگاه کن
.همه جا اثر من هست

آره دارم بهش اکشن رو یاد میدم

خیله خب

یه فاکتور خیلی تاثیر گذاره

و فکر می کنم مادامی که در بازی های قبلی در حال رشد بودم

خانواده برام یه بعد فردی و شخصی داشت

خانوادم بسیار دور از من زندگی میکردن

و من خیلی ازشون فاصله گرفته بودم

پس خانواده کاریم شده بود همه خونوادم

اما الان اون دوتارو باهم دارم

خب من در مرحله تولید یه دختر داشتم

و داشتم برنامه ریزی میکردم که یه بچه دیگه م وارد زندگیم کنم

مجبور بودم مرخصی زایمان بگیرم وسط کار

خب ما نیازت داریم

منم برگشتم

من دوتا دختر دارم یکیشون 4 سالشه و یکی دیگه 6

سلام سوفیا
سلام الیویا

آره منتظرم

.زنگ میخوره
.زنگ میخوره

هر لحظه ممکنه زنگ بخوره؟

می خوایم تلویزیون ببینیم

اونا قراره اونجا بازی کنن

بعدش ما می تونیم توی تلویزیون ببینیم

تلویزیون؟

بله، تلویزیون

حتی در سری های قبلی بازی

ریشه ایده هام اینطوری شکل گرفت که

داشتم پیش نویس های اولیه رو با پدرم می نوشتم

و کشمکش بین کریتوس و زئوس توی ذهنم اومد

یجور داستان پدر و فرزندی

اما این داستان پدر فرزندی از یه زاویه دیگه نقل میشه

اون فرزند خودش یه پدر میشه خب

من یه ذره وسواسیم پس یه ذره ازینو برمیدارم

اوه پس خوشت میاد باشه

خوبه

عالیه

نمیدونم چرا
ولی یه کم ازینو برمیدارم

مطمئن نیستم قراره باهاش چکار کنم

گوزیدن توی این پوشش ها مجازه

.فقط توی اون پوشش ها

اگه نیازه که بگوزی برو اتاق بغل

خیل خب

ممنون از همه

خوش آمد مجدد

میریم سراغ تم اصلی ینی زیرو ام وان

یه لحظه همه صبر کنین

ببخشید

داشتم با این ملودی یخورده خوش می گذروندم

و در لحظه آخر به خودم گفتم

خیلی ساده س و من تصادفی نوشتمش

این آخرین کاری بود که در طرح ریزی اون تم انجام دادم

اما واقعا دوسش داشتم

و فکر می کنم سادگیش بود که بهش قدرت می داد

چون کریتوس رو نمایان می کرد
اون مرد سکوت و کم گویی بود

پس تم اون هم باید کم نوت می بود

شروع می کنیم

هوم؟

کریتوس اهل زیاد حرف زدن نیست

نه به این معنی که باهوش نیست

چون خب یه ژنرال بوده

اون خیلی باهوش بوده اما خیل دقیق بوده درمورد

چیزی که می خواسته بگه و اینکه نیازه چیزی بگه یا نه

از دید کریتوس با یه خرناس میشه خیلی چیزا گفت

مهارتش خب تو اینه و می تونه خیلی از

احساساتش رو با همون خرناس مخصوصش نشون بده

خوبه

خیلی خوبه

گاهی من به این قضیه برمیگردم که
این چی بود دوباره؟

[خرناس کریتوس]

به خودم میگم اووه آرره

خارق العاده س

ای تیری برای رسانه ها فرصت بزرگیه که بفهمن

قضیه نرم افزار ها و سخت افزارای گوناگون چیه

واقعا از شب جایزه اسکار بالاتره
خیلی مراسم بزرگیه

فرصتیه برای تمام سازنده های بازی

تمام استدیو ها

همه فقط مخاطبای بازی هستن

یک ساعت اینور اونور رانندگی می کردم تا بتونم جای پارک پیدا کنم

فراموش کردم که ای تیری چقدر شگفت انگیزه

لعنت بهش

منتظرم تا واکنش های مردمو

نسبت به این بازی ببینم

الان که فعلا چیزی نشنیدم

اما دیدن این جمعیت واقعا به آدم انگیزه میده

سلام

این یکی از چندین ثبت خاطراتمه که می خوام در طول

پروسه ی سخت و طاقت فرسای ساخت این بازی انجام بدم

سه سال صرف این پروژه شده

فقط یک ماه دیگه به پخش دموی آلفای ای تیریمون مونده

.که اولین دموی ای تیری عمرمونه

کارگردان هنری این پروژه که از اول باهامون بود

و همچنین بیش از ده ساله که توی کمپانی سونیه

امروز روز آخرشه
و شاید دلیل اینه که من

دارم اینکارارو میکنم
ظاهرم نشون میده که

بسیار با این قضیه راحتم

اما از درون دارم

میپرسم که

چه اتفاقی قراره بیفته

میشه این سنگ آزادی رو بچرخونیم؟

چیه؟

یازده

یازده
بررسی کن

اون چکش مسخره منو نمی ترسونه

بوم
اوه نه

کریتوس: پسر

!پسر

خنجر مادرت
الان دیگه مال توئه

آتریوس: برا چی؟

کریتوس: برای یک امتحان

خب فقط دو هفته دیگه تا ای تیری مونده

تا الان واقعا راجع به بازی

نه حرفی زدیم نه چیزی نشون دادیم

پس در واقع مثل یه زود پز می مونیم الان

با هیجان داریم می جوشیم

کریتوس: فقط یه هدفه

ذهنتو آزاد کن

به محض اینکه ما دموی ای تیری رو پخش کنیم

معرفی بسیاری از عناصر داستان رو خواهید دید

که توی این مجموعه بازی ها قبلا نبوده

می دونم که شاید برخی مخاطبان فقط همین صرفِ

بکش بکش بکش و
بزن بزن بزن رو دوس دارن

خب من نمی دونم واکنششون چیه

اما خب خیلی هیجان دارم که زودتر بفهمم

همه الان یه مقداری خسته ن

یه کمی استرس دارن
یا تو حال خودشون نیستن

اولین باره که بعد از یه مدت بسیار طولانی می خوایم

.چیزی رو به دنیا نشون بدیم

پس امیدوارم مردم از دیدن تغییر خوشحال بشن

اوه مَرد

خب در واقع فکر می کنم تقریبا برای یک ماه

اون دمو رو بررسی می کردم در حالی که فقط نه دقیقه بود

اما برای من مهمترین نه دقیقه ی این بازی بود

چون این نه دقیقه ای بود که یا همه با لحن ناراحت می گفتن

چیکار دارین می کنین؟

یا با خوشحالی میگفتن
چیکار دارین می کنین؟

!عالیه معرکه س

واقعا نمیدونم واکنش ها چیه

.الان دقیقا گیجم و هیچی نمیدونم

[تشویق]

اما بلدی چطور حلش کنی درسته؟

باید خودتو لخت تصور کنی

خیلی باحاله

صبر کن ببینم، مخاطبارو تصور کردی؟

نه
خودمو تصور می کنم

[پخش موزیک]

نمی خوای با بابا خدافظی کنی؟

می خواد اون درو باز کنه

بیا بغل بابا

تو بیست دقیقه قبل خیلی چیزا دیدیم

و این حتی شروعشم نبود

میدونم

خیلی چیزهای ویژه دیدم و خیلیای دیگه هنوز تو راهن

هیجان سورپرایز شدن رو دارم

نمیدونم چه اتفاقی قراره بیفته

تو هم نمیدونی

سعی می کنم گند نزنم

.خیله خب
.دوستت دارم

.دختر کوچولو دوستت دارم

خیله خب

روز خوبیه برات هی در باز می کنی و می بندی

سلام
عصر بخیر

اینجا؟

عالیه

آتریوس: اوناهاش

کریتوس: صبر کن

همسرم بهم میگه که وقتی از سر کار برمی گرده خونه

مثل یه پدر و مادر خونه دار نیست رفتارش و در کار غوطه وره

منم راجع به خودم این حسو دارم

و باید این حسو از خودم دور کنم

اما این مشکلو دارم که مغزم دست بردار نیست

دیشب حوالی ساعت سه نصف شب

نیاز داشتم که بخوابم و باید می خوابیدم

هی به خودم می پیچیدم اینور اونور میشدم

کریتوس: داری چیکار میکنی؟

سناریوهای مثبت و منفی رو مرور می کردم

یکی از اون ها این بود که باید خودمو قانع می کردم

ینی سناریوی مثبت این بود

و اون یکی هم که به طور مارپیچی

توی مغزم اینور اونور میشد

این بود که اونا همه بهت میخندن

شاید دقیق این نه

سلام سلام سلام به همگی

اوه خدای من

مرسی
ممنونم

واقعا عالی بود

وقتی که دیروز تماشاش کردم با کوری و یومی و کوین بودم

و بهشون گفتم که شما بچه ها انقد به این داستان نزدیکین که

نمیتونین ببینین که چقدر معرکه س

و واقعا شگفت انگیزه

میشه هر چقدر دوس داریم بگیم که اوووه عالی بود

الان توی یه مسیر جدیدم

همونطور که من رشد کردم گیمرها هم رشد کردن

و همینطور تیم ما

همه ما به سطح جدیدی از دنیای گیمینگ وارد شدیم

برای کنفرانس امروز هیجان زده ای؟

واقعا نمیدونم واکنش مردم چیه

هرچیزی که هرکس توی اینترنت بکه در مقایسه با

چیزی که توی ذهنم میگذره برام بی هیجانه

اما الان آدمای بیشتری در خطرن

تیمم.. نمی خوام ناامیدشون کنم

الان دیگه کاری نمی شه کرد

دیگه انجام شده

من ایمان دارم که مردم از این بازی لذت می برن

هی ایمان دارم هی ندارم

هی دارم هی ندارم

[خنده]

یومی

باید ازشون فیلم بگیری
شانون و یومی

خیله خب از تو ماشین

از بالا قشنگ از صورت یومی بگیر

هیچ کس نمی خواد ضبط کردن اینارو توسط تو ببینه

همه میخوان خودتو ببینن

اوه خدای من عالیه

نمی تونم باور کنم که اینجاییم

روز شوق برانگیزیه

کوری بارلاگ روی اون صحنه بزرگ

صرف چهار سال وقت برای ساخت

هووو

خب راجع به ورودتون؟

یومی نمی خواد فیلم برداری بشه

خیله خب دوربینو خاموش می کنیم

حتما

فقط چند لحظه دیگه تا شروع این شو بزرگ مونده

الان دیگه میتونم افشاسازی کنم
مشکلی نیست چون

امروز روز افشاسازیه

چجوری میخوای وارد شی؟

بهش فکر نکردم

کلاه داری؟

هوم؟

کلاه لبه دار، بی لبه یا اینطور چیزی؟

نباید چیزی بپوشی که نشون بده

از استدیوی سانتا مونیکایی

زمانی که اونجا بودیم نباید راجع به استدیو حرف می زدیم

عجیب بود

اُه.. نکته خوبی گفتی

ازین زاویه بهش فکر نکرده بودم

آره
اینو میپوشم

یه سویشرت کلاه دار دارم

مدل یونابامبر میرم

من بیشتر به این فکر میکنم که

همه میدونن من کیم

و عجب دنیاییه وقتی من اینطوری فکر می کنم

[پخش موزیک گاد آف وار]

باید بریم سمت اون تابلوی پلی استیشن

کجا داریم میریم؟
کجا داریم میریم؟

اووه..این دیوونگیه

خوش اومدین بچه ها به کنفرانش 2016 سونی

خیلی خوب بلدی

بگو ببینم الان چقدر دست پاچه ای

اصلا تو حال و هوای خودم نیستم

ریچارد کنار من بود

اون یکی سمتم هم یه سری غریبه بودن

میخواستم لم بدم اونوری و بگم

من اینو میشناسم
من اینو میشناسم

تهیه شده به صورت اختصاصی در وبسایت گیمفا
www.gamfa.com

[تشویق]

اون چکش مسخره منو نمیترسونه

بوم
اوه نه

کریتوس: پسر

!پسر

خنجر مادرت
الان دیگه مال توئه

آتریوس: برا چی

کریتوس: برای یک امتحان؟

اون شکار کردنو یادت داده بود نه؟

آتریوس: بله قربان

کریتوس: پس چیزی که یاد گرفتیو نشونم بده

من گرسنمه

[خوشحالی]

کریتوس: سیرمون کن

یه جور فلج و بی حس شدیم با اون واکنش

من واقعا بی حس شدم
تمام بدنم یخ زده بود

کریتوس: پس چیزی که یاد گرفتیو نشونم بده

من گرسنمه

وایسا
وایسا

!اه خدای من

چی؟

نه، نه

اوه

!اوه خدای من

من باید دستامو بلند میکردم و منتظر میشدم

تا صدای قدم هاشو بشنوم

کریتوس: من گرسنمه

حتی وقتی فکرشو میکنم بدنم یخ میزنه

واقعا یه تجربه ای بود که یبار تو زندگی آدم اتفاق میفته

[جملات ناشی از هیجان]

[خوشحالی]

...خیلی خیلی کم پیش میاد

میدونی؟

سیرمون کن

!کریتوس

!خدای جنگ لعنتی

!اوه خدای من

یه سری دوستام هی میگفتن آره آره خوب بودی

اما خب یجورایی حسادت هم میکردن

اما بعضیاشون واقعا خوشحال بودن و بامن شاد بودن

مثلا میگفتن داداش تورو توی تریلر گاد آف وار دیدیم

واقعا درجه یک بود

از شدت خوش حالی یه عالم دیگه بودن

منم هی میگفتم بله آره درسته و این چیزا

!ریشو نگا
حرف نداره

اوه خدای من

!شت

آتریوس: قراره چی شکار کنیم؟

کریتوس: قراره تو یه گوزن بزنی

اما کریتوس در یه بازی سبک وایکینگ چکار میکنه

آتریوس: از کدوم طرف بریم؟

کریتوس: تو قراره شکار کنی
تو بگو

کریتوس با یه تبر

اووه خدای من

...اوه نه اونا

نه نه نه

!گیم پلی توپ

واقعا ماهرانه بود نه؟

کوری باید بازی می کرد و همزمان ما به صورت زنده موزیکو طبق گیم پلیی که جلو می رفت

نه بر مبنای یه ویدیوی از قبل آماده شده اجرا می کردیم

نه
نه پسر

اوه خدای من

اونا دارن طبق گیم پلی پیش میرن

بخش به بخشش یجورایی نگران این بودیم که

چطور داره بازی انجام میشه

بزن تو صورت لعنتیش

لعنتی

!آیا کوری میزنتش

آیا شنل رو میگیره؟

آیا پسره همون مسیری که ما میخوایم رو میره

شگفت انگیزه
حرف نداره

اوه خدای من
چه اتفاقی داره میفته الان

و واقعا ما داشتیم بخش به بخش جلو میرفتیم

بعد منو انرو به هم نگاه میکردیم و میگفتیم آره

!این دیگه چیه

این قشنگ ترین بازی ایه که تا الان در ای تیری نشون داده شده

و همه چیز به این چیز کوچیک بستگی داره که

سرانجام این بازی چی میشه

آره آره آره آره

اوه خدای من

لعنتی

اعضای تیم واقعا با هم همکاری کردن و چیزی رو ارائه دادن که

واقعا سخت بود ارائه ش

!این بازی واقعا خوبه

!این بازی لعنتی واقعا خوبه

.کریتوس: الان آماده ای

آتریوس: برا چی؟

کریتوس: برای یه شروع جدید

!اوه، اژدها

رفیق نمیتونم

الان نمیتونم

دعوت می کنم از آقای شاون لیدن که بیان روی استیج

عصرتون بخیر

عصر همگی بخیر و خوش آمدین

چه شروع خوبی برای یه شو بود نه؟

با یه دموی زنده از گاد آف وار

داره ضبط میکنه

.وقتی داره به سمت دفترش میره

همه اینو بهم میگن،
حسم بهم میگه،

کاری که ما تو ای تیری کردیم معیار سنجش نیست خب؟

زمان زیادی رو صرف معرکه کردن اون کردیم

اما خب معیار سنجش تمام بازی نیست

جای ترسناک قضیه اینجاس که ما فقط 10 دقیقه و 45 ثانیه پخش کردیم

و برای رسیدن به اونجا یک و نیم سال وقت صرف کردیم

و الان یه سال و نیم دیگه برامون باقی مونده

و 30 ساعت دیگه هنوز باید بسازیم

خب آدم با خودش فکر میکنه که

چطور با نیروی انسانی این کار ممکنه؟

چطور داری تمام اون مراحل مخلف عبور میکنی ازشون؟

نشونه گذاری میکنی؟

نه
بهش میگن دِنی تِک

این درواقع دیگه درست نیست

باورنکردنیه

من نمیتونم با این چرت و پرتا کنار بیام

هرچی که مجبور باشیم بگیم رو میگیم

فکر میکنم این چیزیه که باعث میشه تیم کارش نتیجه بده

با هر چرت و پرتی که میبینی کنار نمیای

اگه چرت و پرت ببینی شناساییش میکنی و درست

تو صورت طرف میگی، چه بهتر که با مشت یا یه چماق

تو دستت بگی تا مطمئن بشی تغییرش میدن

و آره اساسا صحبت می کنیم . سعی می کنیم بفهمیم

چطور میشه بهترش کرد، چون معمولا میشه بهترش کرد

انجامش میدیم
فقط یه کم جایگزینی

حتما می تونیم حذفش کنیم

میدونم میشه تغییرش داد

می تونیم کاری کنیم که توی بازی تبدیل به یه پرنده بشه

خیلی دوس دارم ببینم

منم همینطور

باید برم یه کاری بکنم

خیله خب
من ازینجا میرم

دوربین روح شمارو میدزده

تقریبا 30 نفر توی دپارتمان من هستن

آرتیستا کم و بیش یجورایی درونگرا،

نمایشی، باطن بینانه

و حساس رفتار می کنن
چون آرتیستن خب

طبیعیه

و مشکلی نیست

اما تک تک افرادی که من باهاشون سروکار دارم

باید یه جورمتفاوتی باهاشون رفتار کرد

اگه همه چی اوکی بود

فک کنم میتونستم تمام اینچیزارو بیارم تو

اما همونطور که میبینی من فقط دارم اینارو نشونت میدم

ینی الان ما اینجارو ترک میکنیم چون همه چیز غلظه و اوکی نیست

از دید من حداقل

بخش عمده ای از کار حفظ تمرکزه

یه تیمی به سایز ما
خب سرشار از ایده و نظره

نظرات و بازخوردها زیادن

کارهای زیادی هست که باید انجام بشن

گاهی دوس داری بری سراغ تک تک افراد و بگی بهشون که

فکر نکنن و فقط اینکارو انجام بدن

به این چیزهای دیگه اصلا نگاه نکن

فقط به این نگاه کن و اینکارو بکن

ولی اینکار نشدنیه چون میدونی اون چیزهای دیگه

هم بسیار ارزشمندن

که اینو نشون میده که اگر در یک حالت کاملا اشتباه

سراغش بری،
اتفاقی که میفته اینه

خب من این رو روی حالت درست قرار میدم تا ببینیم درست میشه یا نه

یا اینکه فقط یه کاری میکنه اون توی یه مسیر مستقیم حرکت کنه

و اگر مشکل این بود
بیام اینجا دوباره؟

آره بهم اطلاع بده

اوکی
ممنون

اما خب برعکسشم درسته نه؟

چون من یادم میاد من و تو خیلی کشمکش و بحث داشتیم سر اینکه

ظاهر دراگر توی بازی چطور باشه

و سرانجامش اینطوری شد که

تو گفتی: من براش برنامه دارم
تنهام بذار

من اینجا یه ایده دارم
برو اونور

تفسیر و رمزگشایی حروف روون
اون چیزو از خاک دراوردن

باشه، منطقیه

چالش بزرگیه که سعی کنی فهم ا این پروسه رو

و اینکه چطور تمام تکه های پازل کنار هم قرار میگیرن و یا اینکه

چطور بازیکنا قراره محصول نهایی رو بفهمن رو رازگشایی کنی

بیشتر راجع به این بگو

آیا روی اینا بیشتر تاکید میکنی؟

همونطور که دیدی باگ هایی وجود داره

مثلا یه آیدی گم میشه

موارد زیادی هستن

فقط حلشون کنین

شاید چالش انگیز ترین مسئله اینه که مردم عاشق

این کاراکتر هستن و فشار زیادی رو ما هست تا مطمثن بشیم

که مردم این حسو دارن که ما با این کاراکتر

که خیلی براشون مهمه عادلانه رفتار می کنیم و در کنارش رشد و دگرگونی هم باید براش باشه

چون اون نمیتونه در همون جایی که بوده ثابت باشه

الان وقتی که میری اون تو

و کلی در دور و برته

نمیدونی چجوری باید برگردی به جایی که پل بود

در این موقعیت تنها درهایی که اونجان به مناطق قلمرو راه دارن

خب؟

حواست به منه؟

اووه خدای من
هوش مصنوعیت از کار افتاد

آره، فقط یه آپدیت سفت افزاری هم دارم (ترکیبی از سخت افزار و نرم افزا)ر

واقعا بعد یه مهمونی یهویی این لاک پشته تو خونت ظاهر شد؟

چون اگه اینجوریه منم دوس دارم هرازچندگاهی بهت سر بزنم

و برات تزئینات باغچه ای جدید بیارم

آره، شوخی نمیکنم

اووه پس منم این کارو میکنم
خیلی حال میده

دار و دسته ی مدیرا همشون اهل شوخی های عملین

از بدشانسی هیچ کس قرار نیست حقوق بگیره

.عجیبه ولی ریشه ی طراحی خونه ی فریا همین بوده

اوه خدای من
درسته

آتریوس: نگاه کن

فریا: مشکلی نیست

آتریوس: با ما دوسته؟

الان دیگه جزییات تمام جاهایی که ما تورو

ملاقات می کنیم مشخص می شه

تو باید با کریتوس و پسرش همراه بشی و اونارو

از کوه ها به سمت الفهایم ببری

وقتی که اونارو تو خونه ت ملاقات می کنی

در شرایط مختلف طول بازی جاهایی هستن که

در واقع به صدای تو نیاز داریم تا صدای من یا کارلو

چون بهتره میدونی؟ اما خب الان یه کم نحوه دیالوگت دلنشین نیست

خب باید چیکار کنیم؟
...خب این شاهی

خب این دو خط اول رو که میگی
اینجا

بازیکن هنوز میتونه تو خونه تو راه بره و بگرده

آها درسته؟

منم باید یه حالت اینجوری رفتار کنم که ینی زود باش سریع باش چیزی که می خوامو بیار

فریا: یه مقدارم شاهی میخوام، میشه برام بیاری؟

یه گلِ با برگای سفید توی باغچه م

فقط یه مشت میخوام

بهتره کار کنی کریتوس

.کریتوس: باشه

.شاهی

.خیر سرم خدای جنگم

[خنده]

بی نظیره

بچه ها امیدوارم اینجاشو نگه دارین

چه خبر؟

حالت چطوره؟
خوبم تو چطوری؟

چیه؟ الان تو یه مادربخطای مشهوری

چون توی فیلم و این گلشعرا بودی

.یه کم از پولاتو نگه دار پسر

با کی کار میکنی؟

.نیکل کیدمن و کالین فارل

آها خوبه
.از من پس گنده تر نیستن

[خنده]

.ینی از دیدنت خوشحالم
دلت برا من تنگ نشده؟

نه، نه واقعا

آره، معلومه که تنگ شده دلت

دست بردار مَرد

دوست داشتن که مشکلی نداره پسر

میفهمی؟

.فراموش نکن
.دوست داشتن مشکلی نداره

قدم اول دوس داشتنه و عشق، بعدش نفرت، بعدش طلاق و جدایی و نفقه و خرجی

اینا چیزایین که توی محل ضبط به بچه ها یاد می دیم

بیان انجامش بدیم

کجاس؟

تو تخت خوابشه

شگفت انگیزه

می تونیم بدون جیسون بعضی چیزارو نشونت بدیم

درسته

بهش نیاز نداریم، درسته؟

چقدر میتونی صداتو کلفت کنی؟

خیلی

خیله خب خوبه
امروز تو نقش جیسونو بازی می کنی

فک میکنین که بهتره همیشه کلمه والکریو

پشتش بنویسیم؟
چون اینجوری واضحه؟

عالیه

اینطوری تصورش میکردی درسته؟

آره

.فقط فک نمیکردم که شماها بتونین ردیفش کنین

جیسون نظر تو راجع به والکری چیه؟

والکری؟

نمیدونم

هنوز والکری رو ندیدم

پس نمی دونم

شنیدم معرکه س
بله معرکه س

نمی خوام کاراکتر جلسه بعد من باشم

نمی خوام من باشم چون

نمی تونم مثل کریتوس بگم هی پسر پسر
سطح انتظارا معلومه خانوم ها و آقایون

انتظارات بالاس

حالا من نمیدونم کیو باید بندازم زیر این اتوبوس

حالا تو باید از پس والکری و غول آخر بربیای و بکشیشون

استرس نداشته باش

خب ینی من باید یجورایی بازخورد عملی از بازی نشونتون بدم

در واقع من اولیم
شنیدم که اولین زنیم

که در تیم طراحی مبارزات این استدیو

در طول تاریخچه این استدیو بوده

و وقتی که شنیدم
به خودم گفتم اووه

میدونی در واقع خیلی لذت بخشه

ترسناک نیست
جالبه

هرجور که خودت دوس داری
بازی توئه

بازی کن

خب این جادوگره

معمولا چشماش برافروخته و سرخه

.آماده

فک می کنم تو زمان من خیلی تعداد کمتری از زن ها

تو بازی های کامپیوتری بودن

اما وقتی نسل های جوونتر رو می بینم

تعداد زن هایی که شرکت می کنن

بیشتر هستن

اون در بهترین ارتفاعه

اگه دستام اونجا نبود
می زدی توی بیضه هام

آره خب حقته

در دفاع از اون ها باید بگم که حقته

درسته

نمیتونم واقعا مخالفت کنم

در دفاع از اون باید بگم که
کاریش نمیتونه بکنه خب

دارم وارد پهنه میشم و به نظر خوبه همه چی

و این نوسانات هیچ تاثیری روی مبارزات ندارن؟

ظاهرا نه

خب اون یه چند بار دیگه ای هم میاد

برای جلسات همفکری و نظرسنجی

دارن برنامه یه جلسه یه ساعت و نیمی رو بعد ناهار

میریزن و شانون باید ترتیبشو بده

بهت اطلاع میدیم

اما برای اون یه اولویته

چون روشنه که نمیتونه از یه جلسه پروژه بگذره

آره
...چون ما

!آره ظاهرا جلسه پروژه مون خیلی مهمه

.شوخی کردم

محاله که چنین فعالیتی

با تصمیم عده ی محدودی که در راس هستن موفق بشه

تک تک افراد در تک تک روزها موثر بودن

فکر میکردن و براشون مهم بود

درست مثل رفتار با بچه هاتون که

بهترین امکانات ممکن رو در اختیارشون می ذارین

و بهشون می گید که خودتون باید از پسش بربیاین

و با این آزادی عمل برای کاری که می کنین مسئولین

مادرم می گفت همه ی آدما
در یه زمینه ای از تو باهوش ترن

و اگه نتونی اونو بفهمی و
ازشون یاد نگیری

مشکل خودته

میدونی؟

اون بهم یاد داد که تک تک آدمایی که می بینمشون یه ارزشی دارن

و وظیفه منه که با آغوش باز

اون چیزیو که بهم عرضه می کنن بپذیرم

میدونی؟
و هیچ کسیو کوچک نشمرم

راجع به تمام این تست کننده های بازی اطلاعات داریم؟

از صورتاشون که واکنشی نسبت به بازی نصیب ما نشده

بازیکن شماره 5

نه این مدل صورتش خسته و خوشحاله

اون همیشه خوشحال به نظر میاد

اما اونای دیگه انگار به خودشون می گن

خداروشکر که ده دلار میگیرم

...شروع کار من توی این عرصه

همیشه می لرزم وقتی اینو میگم

اما سال 1989 به عنوان تستر بازی در کمپانی سگا شروع کردم این کارو

و وقتی مدرسه م تموم شد
فکرشم نمی کردم که پول میدن

به آدما تا بازیارو تست کنن

جیسون به شما یه توضیحات جالبیو میده

یه خلاصه از تمام مبارزات

و بعدش شما می تونین بازیو شروع کنین

همونطور که گفتم پیشرفت چشمگیری داشتیم

تعجب کردم که چقدر سریع همه

نحوه کنترل بازی رو با دسته یاد گرفتن

خیلی سریع با بازی و نحوه اجراش تطابق پیدا کردن

یجورایی میتونه خوب باشه

خیلی خوبه که زیاد نباید بخونی راجع به بازی

فقط یه سری چیزا اینجاس

میدونی.. دسته رو بردار و بازی کن

معتادش میشی.. این نحوه جذب ما هست

چی؟

معذرت می خوام
اون مدیر امور منه

در واقع من رو توی این مسیر کمک می کنه

یومی اینجوریه که انگار می خواد بگه

الان تو چهار و نیم دقیقه از برنامه عقبی

و باید خودتو برسونی

حرف نداره

ممنونم یومی

درسته

اون که لبهاش توی صفحه معلوم نیست احتمالا داره میخنده

می خوام به خودم بقبولونم که اون داره می خنده

نمیشه یه مانیتور بزرکتر برام بیاری؟
...مطمئن نیستم بتونم

این یخورده کوچیکه

این مانیتور اجرایی ای که به طور معمول داریم نیست

پس باید مثل بقیه ماها باهاش بسوزی و بسازی

این داره سعی میکنه بچه رو بزنه؟

.آره

.سعی می کنه مشت بزنه
تو کشتن ماهره

پیش بینی هات چیه؟

فک می کنی به بازی نمره های خیلی خوبی میدن؟

نمره های خیلی بدی میدن؟

با ندیدن هیچ اثری توی صورتشون نمیتونم بگم که الان هرکدومشون

در چه حالتین.. این که دارن لذت میبرن یا اینکه بی حالن

فقط دِرِک

خیلی حرفه ای به نظر میاد

بچه ها نظرتون راجع به پسر کریتوس چیه؟

مفید بود؟
نبود؟

.آره
برق از سر همه بچه ها پرید

بدون اون بازی مثل یه کابوسه

من تو گاد آف وار مدافع خوبی نیستم

هیچ وقت نبودم

الان این مثل همون قبله که اگه تو به زدنت ادامه بدی

و اونا دفاع کنن

انقدر دفاع می کنن تا تو از حمله دست برداری

آره
همینطور دفاع می کنن

اونا انقد دفاع میکنن تا تو دست برداری

من دوس ندارم از کسی پرستاری کنم

تمام عشق کریتوس بودن اینه که بری و

.سنگدلانه و بیرحمانه با مشت و چکش آدمارو بکشی

ما باید مطمثن باشیم که با هم اتفاق نظر داریم

چون به هرحال یه سری احتمالاتی هست

اتفاق نظر داریم؟

نمیدونم
هیچ وقت خب درباره ش حرفی نزدیم

تو چی فکر میکنی؟

این رضایت بخش ترین چیزه

که اونا حمله های منو جاخالی میدن

چیزی نیست که من بهش عادت داشته باشم

آره.. زیادش کن.. زیاد کن

من ترتیب دکمه هارو دوس ندارم

سوال من اینه که چرا اصلا پسر کریتوس آسیب نمیبینه و بهش حمله نمیشه

پسره فقط یجورایی وایمیسته کنار و میگه هی من اینجام

من منجمد کننده چیرگی بر تو هستم

منجمد کننده چیرگی؟؟؟

این دیگه چه کوفتیه؟

!میهیر
این دیوونه بازیا چیه؟

آره اون صد در صد

اون صد در صد سمت دشمنه
ولی خب جالبه

نمیدونم این معنیش چیه

یه نفر در مرحله تست بازی بگه که اینطوریه

خب یجور حس... انگار نباید بهش توجه میکردم

و اون مثل جن و پری روی شونه من می نشست

و تیر اندازی می کرد

کاملا چیره شده بود
و یه حس بی ارزشی کردن توش بود

اضافه کردن پسر کریتوس یه جور حس تزیینی فقط داره

چون از نظر من میتونی همون توانایی هارو

بدون اینکه اون پسر اونجا باشه داشته باشی

پس به نظر من اگر قراره اون پسر بخشی از اون بازی باشه

پس باید یک نقشی رو ایفا کنه

و بازیکن هم باید داثما اون نقش رو حس کنه

مثلا یجور مسئولیت

یا شاید نقش پررنگتر در مبارزات

یا نباید انجامش میدادیم یا باید کامل انجامش میدادیم

همه چیز همین بود

در واقع همه ما وقف این بازی بودیم

باید 150 نفر آدم احساساتی، سرسخت و

خلاق رو کنار هم بیاری که همشون یه تصویر مشابه رو میبینن

تصویری که وجود نداره

و شک شیطانیه که در گوش هر فردی در این صنعت

زندگی میکنه

برای من این بزرگترین مانعه

اینکه همه رو متمرکز روی هدف نگه داری و نذاری

به شیطانی که توی گوششونه و میگه

همه بهتون میخندن و هیچ نتیجه ای نمیگیرید گوش بدن

من هم این شیطان رو توی هر دو گوشم دائما داشتم

اما من هنوز سعی میکنم تا این دیدگاه افراد رو برگردونم

آدما باید یاد بگیرن که به هم اعتماد کنن

میتونیم شکست بخوریم، با آغوش باز شکست بخوریم، اما همه با هم و دوباره برگردیم

در غیر اینصورت همه سعی میکنن که مراقب کاری که میکنن باشن

و هیچ کس نمیخواد چیزیو با کسی درمیون بگذاره

بیشتر کاری که ما میکنیم صرفا این نیست که

تمام جزییات رو به نمایش بگذاریم

بلکه اینه که دی ان ای گاد آف وار رو بررسی کنیم و بتونیم

کوهی رو که باید برای تغییر این محصول بنوردیم رو پیدا کنیم

این مدل پیشرفته ی نوع سنتی فرزنده

این هم مدل پیشرفته و به روز کریتوس

این ایده که کریتوس یه آدم محافظه کاره و پر از رمز و راز

خب؟ کسی که انسانیتش رو پنهان می کنه

کسی که ازش روی گردانی می شده و ازش فرار می کردن

خب ما همیشه یه مقداری این مسئله رو باز نگه می داشتیم تا مردم بتونن

آزادانه با این مسئله بازی کنن

اما الان تمرکزمون رو روی این مسئله باید بذاریم که کاری کنیم مردم

مجبور باشن از فرزند کریتوس برای فرصت آفرینی استفاده کنن

آتریوس: اونجا حروف روون رو می بینم

نوشته: سلاح هاتو وسط اب قربانی کن

دوباره گهواره دنیا رو بیدار کن

ینی چی؟

ینی سلاح هامونو پرت کنیم وسط آب؟

و این مقدمه بیرون اومدن مار بزرگ تمام دنیاس

پس اینطوری حداقل نشون میده که مثلا هی نگاه کن

کریتوس میگه باید یه جنگجو باشی
همه آدما بدن

و وقتی این مار بزرگ رو می بینی

هویت اصلی دنیای گاد آف وار که به نظر

آدم بده بوده همونیه که اون پسر میگه

هی، در واقع اون آدم خوبه س

فکر کنم همه فهمیده باشن که ما فقط یه فرصت داریم

اگه گند بزنیم بعید می دونم بتونیم دوباره تلاش کنیم

میدونی؟

یه قمار بزرگه

اصلا فشار رومون نیست.. (فشار رومون)ه

!کریتوس: آروم باش پسر

!آتریوس: اون می خواد کمکمون کنه

یه رویکرد جالبیه چون تو مجموعه های قبلی

می دونیم که چطور خونوادشو کشت

.و توی این مجموعه یه چیزی داره که ممکنه از دست بده

پس اینکه چطور ازین قضیه استفاده کنن می تونه جالب باشه

هنوز همون کریتوس کله شقه

به نظر که یه کریتوس کله شق میاد

عاشق او ریشاشم

هنوزم کله شقه

این که از نروژ اومدی اینجا به نظرت منطقی و باورکردنیه؟

خب به نظرم
خیلی چیز جالبیه

هنوز نمیدونم
شانس اینکه بتونم شخصا بازی کنم رو نداشتم

پس، به نظر بازی خوبیه
اما تا وقتی که نتونم بازیش کنم

نمیدونم چی بگم

در ابتدا می خوام که به همه شما دوستان اومدنتون به

.برنامه ی پشت پرده های گاد آف وار رو خوش آمد بگم

سلام به همگی
من کوری بارلاگ هستم

و زندگی اونهارو

هرروز هرروز طبق یه قاعده فلاکت بار می کنم

واقعا همینطوره
بهترین توصیف همینه

وقتی نشانه گذاری میکنی
می تونی سریع عمل کنی درسته؟

آره
در یه لحظه

تو صفحه چه اتفاقی میفته وقتی داری اینکارو میکنی؟

روی صفحه میمونه تا ما

انتخابامونو بکنیم و علامتگذاری تموم بشه و بعدش چی میشه؟

در حال حاضر وقتی میریم روی این

هیچ داده مشخصی وجود نداره که سراغش بریم

پس الان وقتی که علامتگذاری می کنی

بلافاصله این صفحه کاربری بالا میاد

پس وقتی من پشت سر هم علامتگذاری کنم اون با سرعت جا به جا می شه؟

به طور عینی و واژه به واژه؟

نه به طور مجازی

به طور استعاری

.تو فقط داری من رو گول می زنی که من اینهارو نبینم

خیله خب
بیاین شروع کنیم

چون که سوالای زیادی داریم

.این یه برنامه بزرگ درخصوص پرداختن مجدد به گاد آف واره

سوال اولم رو از شانون می پرسم

فک می کنم شماها، اگر به عادلانه ترین حالت بخوام بگم

چند سال پیش بر سر یک دوراهی بودی برای استدیو

می دونی مادامی که سر اون دوراهی بودیم

برای من واضح بود که واقعا باید دنبال

یه شروع جدید باشیم

...و همچنین دنبال کسی که بتونه اون شروع جدید رو

داری مشکل درست میکنی؟

.ازینجا به نوعی تیرگی به این اندازه نیاز داریم

ینی به عملی نیاز داریم که صفحه رو تیره کنه درسته؟

همینجوری خودمون صفحه رو تیره نمی کنیم

اون عمل پایین اومدن دسته

خب

اما خب به نظر تیرگی به سمت سیاهی نیست درسته؟

...خب، ما سعی می کنیم که

!نه، تیرگی به سمت سیاهی نیست، شگفت انگیزه

این رو فهمیدم که وقتی سری اول و دوم بازیو ساختم

.نسبت به الانم آدم بسیار متفاوت تری بودم

الان یه آشغال بزرگتریم نسبت به اون آشغالی که اون موقع بودم

از پیشرفت حرف میزنم مردم
شگفت انگیزه

راجع به اندازه این پهنه مطمئنید؟

یه میدون بزرگ و خلاقانه س
که اونجا گذاشته شده

چقدر کار نیاز داره؟

هفته ها و هفته ها و هفته ها

مشکل چیه؟
مشکل اصلی چیه؟

فقط دارم میپرسم، فکر می کنید که سایز این پهنه مناسبه؟

.این کار کمک کرد تا با آدمای فوق العاده ای کار کنم

دور و برم آدمایی هستن که خیلی از من بهترن

.این جلوه خوبه

بهتره که اونجا اینا باشن، این کارو کنیم

بهتره که اینو داشته باشیم اونو داشته باشیم

!به خودمون می گفتیم بابا فقط ده روز تا نشر نسخه بتا مونده

سخت بود

چند سال آخر سخت بود واقعا

هیچ وقت راحت نیست که بین تمام این شخصیت ها و استعدادها

توازن ایجاد کنی

اگر شماها فک میکنین مشکلی نیست،

.پس مشکلی نیست

.واسه همین جملمو سوالی مطرح کردم

.دارم از اونا میپرسم نه تو

خیله خب
حالا از تو میپرسم این سوالو

اصلا مشکلی نیست

هر داستانی که میگی
هرچیزی که میسازی

باید یه ارتباط شخصی ای باهاش داشته باشی

یه حقیقتی که از زندگی شخصی خودت سرچشمه بگیره

الان این یه فضای بسیار بزرگ و خالیه

که توش هیچ فعل و انفعال و تغییری نیست

ما همه چیزو تغییر دادیم.. مبارزه ها، موارد فنی،

محیط و اضافه کردن پسر کریتوس چنتا ازین تغییراتن

همه چیز متفاوت و جدید و تر و تازه س

.و ترسناک

.باید همینطوری ثابت باشه

پیش ببرش، ثابتش کن

در جایگاه یه رهبر هی میگفت: پیش ببرش، ثابتش کن

گاهی اوقات از تصمیماتی که میگیریم

.خیلی میترسم

.انتخابمونو کردیم

الان باید فکر کنیم که چجوری این لعنتی رو راه بندازیمش

شما چیزی داری که مخاطبا و بازیکنا

.واقعا براش ارزش قائلن
اما هنوزم میخوای همه چیشو تغییر بدی

.قطعه قطعه ش کنی و به آرامی دوباره شروع به سرهم کردنش کنی

پاهاش رو زمینن؟
...اون

در هر نوع سطحی پاهاش رو زمینن

خب، ما هرازچندگاهی به جون هم میفتیم

اما همه ش بخاطر هدف نهاییمونه که عالی شدن این محصوله

من برای تک تک روزها از بچه ها تشکر می کنم چون اونان که

.باید کار سختو انجام بدن

اون بچه ها بایدم تمام زورشونو بزنن

چون از نظر ما اینطوریه که ما اونارو اوردیم و تمرینشون دادیم

از کسای دیگه بخاطر اونا گذشتیم

پس هیچ بهانه ی لعنتی ای رو از اونا نمیپذیرم

فقط میخوام این کاره لعنتی انجام بشه

جا داره که از کوری، آریل،

جیت و شانون برای اینکه امروز اینجا

.توی برنامه ی پشت پرده های گاد آف وار شرکت کردن تشکر کنم

اووه آره

از لای شکاف ها افتاد روی اون یکی

تمام این مدت قرار بود که بتونیم امکان انجام بازی رو برای شما فراهم کنیم

اما شما نتونستین بازیو انجام بدین

نکته جالبش اینه که ما راه بندازیم اینو

و خوب درنیاد از آب

الان خیلی هیجان زدم
میخوام اینو امتحان کنم

391.95.

اصلا نمیدونم معنیش چیه

الان می تونم که با شماها بچه ها تاریخ دقیق انتشار رو درمیون بذارم

تاریخ تعیین شده 13 مارس 2018 هست

[تشویق]

همچنین در اون تاریخ درست یازده سال از

.گاد آف وار 2 کوری بارلاگ میگذره که 13 مارس 2007 منتشر شد

.جیت. جیت

تا الان فکر میکنم که بیشتر مواقع ما

آزادی عمل داشتیم، زمان داشتیم و توان اینو داشتیم که تنظیم و هماهنگی انجام بدیم و

در ابعاد مختلف

فکر کنیم و چندبار تکرار و آزمون و خطا کنیم

وقتی که این زمان یواش یواش کم می شد

مواردی که می شد ازشون استفاده کنی تا

تصمیمی که میخوای بگیری رو تایید کنی

یجورایی کاهش پیدا می کرد

یجور ریسک در برابر پاداشه

نهایتا این موضوع مطرحه که

پسر، اگه ردیفش کنیم
ثمره ش خیلی زیاده

اما ریسکش خیلی بالاس
پس چیکار باید بکنیم؟

.خب باگ اینه که تو آسیب ناپذیری

و میشه کاری کرد که تو توی تله بیفتی و

اتفاقات بد اونجا رخ بدن

...دیروز وسط این بودم که یه سری

اینجاش معرکه س
ببین

لعنتی

تو این فاز دلیلی نداره که اون کنده درخت

خود به خود واسه خودش حرکت کنه

که نشون بده مثلا کنده جادوییه

پس، در حال حاضر تقریبا 3878 باگ توی پایگاه داده هامون داریم

برنامه این بود که در حال حاضر تعداد باگ ها صفر باشن

.هدفمون این بود

و الان در شرایطی هستیم که هنوز مقدار زیادی

باگ هستن که برطرف نشدن

این یه مصداق عالی از اتفاق عجیب غریبیه که

تو صورت اون بچه میفته

.ما نباید از یه نوع باگ چندین مورد داشته باشیم

پس من به دقت بررسی می کنم و اگر انتقادی به

یکی از بچه ها یا گروه ها کردم فقط بگید

اووه.. ما الان داریم این کارو می کنیم

این مصداق خوبی از یکی از سناریوهای عادی ایه که

در زندگی من اتفاق میفته

جدی؟

الان من یه دید کلی نسبت به بازی دارم چون میدونم که راهی نیست

که بشه این رو برطرف کرد

اوه خدای من
جدی؟

نمیشه بریم بیرون و بگیم بیخیال این کار لعنتیشون بشن؟

می دونم که خیلی از شماها خیلی سخت تلاش کردین

از خیلی از افراد خواستیم که ساعت کاریشون رو توی

استدیو بیشتر کنن

میدونم که خیلیا خیلی چیزاشونو فدا کردن برای این پروژه

تا بتونیم به نتیجه ی مورد انتظار استدیو برسیم

پس از همه ی شما که برای این اهداف سخت تلاش کردید

تشکر می کنم
واقعا ممنونم

من واقعا باور داشتم
فکر کنم 4 هفته پیش

که ما به هدفمون رسیدیم

به هیچ وجه برای تعیین تاریخ مشکلی نداشتیم

...الان

خیله خب
در خصوص تاریخ انتشار؟

...خب باید بگم که
فک کنم نهم ژانویه

یجورایی استاتوس وار برای اعلام تاریخ نشر مناسب باشه

.نمیدونم

یه مسئله خیلی خیلی وحشتناک این بود که واقعا نمیدونستم

که به این معنیه که برای زمان بیشتر التماس می کنیم

اگه گفتن نه چیکار کنیم؟

به فنا می ریم

وقتی شماها برای اولین بار اومدین سر این پروژه

اصال میدونستین باید انتظار چیو داشته باشین؟

آتریوس: پدر کمکم کن

این صحنه اولین باریه که پسر کریتوس یکیو میکشه

یه آدم، پس صحنه بسیار قوی ایه

می دونی در جایگاه پدر 4 فرزند

برام جالب بود که یه مردی

.ده سال از سال های رشد بچه ش رو از دست داده

یجور موازی زندگی خودم بود چون

یه مدت روی یک شو کار می کردم و ده سال از

.سال های رشد بچه هامو از دست دادم

.پس یه جور داینامیک جالبیه برام

.یه مقدار ازون چیزی که من دوس دارم به خونه م نزدیکتره

به عنوان دو انسان چه چیزهایی رو قربانی کردین تا

از چیزی مثل این میراث حفاظت کنین

و یه خونواده ثانویه داشته باشین

من خیلی خوش شانسم ازین بابت که یه خونه دارم

یه گروه،شوهرم، پدر و مادرم و بچه هام که همشون

خیلی خیلی ازم حمایت می کنن و

فک کنم به همون اندازه ای هیجان دارن راجع به کاری که ما اینجا می کنیم

که من دارم

تو شرایط خوبیم
پس احساس خوش شانسی می کنم

راستش، دوست ندارم الان پاسخ این سوالو بدم

[هم سرایی]

فریا: این هدف برات چه مفهومی داره؟

آتریوس: به معنی همه چیزه

فریا: دنبالم بیاین

کریتوس: چرا به ما کمک میکنی؟

فریا: شاید در تو از خودم بیش از اون چیزی رو می بینم

که بخوام بیانش کنم

...شایدم

.شایدم با کمک به شما بتونم زندگی پر از اشتباهم رو جبران کنم

شایدم صرفا ازتون خوشم میاد

روش های مختلفی وجود داره برای اینکه

چطور آسیب پذیر به نظر بیای توی یه صحنه یا اینکه چطور به یک

,صحنه ی احساسی ای متصل بشی که پسرت میگه

زندگی منو نابود کردی
ازت متنفرم

دیگه نمیخوام ببینمت

دقیقا حول و حوش زمانی بود که یه طلاق رو داشتم تجربه می کردم

پس برام سخت نبود که توی یه حالت

آسیب پذیر، شکسته و گیج باشم

.که مثلا انگار قرار نبود اینطوری بشه

وظیفه ی من در جایگاه یک هنرپیشه زن اینه که بتونم خودم رو توی یک حالت

نفوذ پذیر و تاثیر پذیر از اتفاقات اطرافم در اون لحظه قرار بدم

بنابراین اگر بتونم احساساتم

با همسر سابقم رو بیاد بیارم، می تونم اون دردی رو حس کنم

که فریا داره بخاطر کسی که عاشقش بوده و

بهترین آرزوهارو براش داشته حس می کنه

.اما قرار نیست اون طوری که اون دوست داره پیش بره

اگه این قضیه طلاقم نبود می تونست هرچیز دیگه ای

مثلا خداحافظی از یک نفر توی زندگیم باشه

از همین موضوعات ترک کردن همدیگه

در هر حال ما همه انسانیم

هممون یه ساک داریم که توش پره درده

اوه این
باشه

.اینو استفاده می کنیم

.کات

علامت گذارها پایین

اووه.. فقط یه علامت کوچولو

کی انگشت کوچیکه منو می خواد

انگشت کوچیکه اونم همینطور

.به نظر من در جایگاه یه هنر پیشه همیشه آدم می خواد احساس امنیت کنه

...همیشه می خوای

چون وقتی که انتخاب می کنی اینکارو بکنی

دیگه راه برگشتی نداری

.یه مقدار فشارزدایی نیازه

صحنه ای که برگشتم و خنجرهای آشوب (بلیدز آف کئا)س رو برداشتم

درضبط خیلی زود نبود

اما زود بود
...و یجورایی

به خودت می گفتی آیا می خوام برم اونجا؟
چون به هرحال فرصتی بود برای خودش

اگر می خواستم زخم هاشو بکنم

در جایگاه یک انسان
یک آدم

اینجا همون جاس...

آتنا: هیچ جایی نیست که بتونی مخفی بشی اسپارتان

.هر چقدر که دوست داری بین خودت و حقیقت فاصله ایجاد کن

.هیچی عوض نمیشه

...تظاهر کن که چیزی هستی که در واقع نیستی

...آموزگار...

...همسر...

پدر...

.اما یه حقیقت اجتناب ناپذیر هست که نمی تونی ازش فرار کنی

.تو نمی تونی تغییر کنی

.تو همیشه یه هیولایی

.کریتوس: میدونم

.بخش عمده ی این کاری که دارم انجام میدم یجور نامه عاشقانه به بچه هامه

و یه معذرت خواهی ازون ها

.آره

و این تمام چیزیه که راجع بهش می تونم بگم

می خوای یه کم تنها باشی؟

نه

لعنت به من

از چشمای همه می خوندم که انگار می گفتن

ما موفق نمی شیم

و رفتارشون اینطوری بود که

می دونی چیه؟
ببینیم چی میشه

اما من بخودم می گفتم: نه
توی ذهن خودم بهش رسیدم

می دونم شماها چی میخواین بهم بگین

نمی تونم به خودم بقبولونم که قراره الان تاریخ رو مشخص کنیم

الان به نظرم آوریل رو می تونیم زمان خوبی بدونیم

اون تغییرات.. که معنیش این بود که ماه بعد

به اروپا نمیرفتی و میفتاد توی ماه فوریه

آره

به این معنی بود که ماه بعد ماه سختیه

وقتی که چهار سال توی ماراتونی طبیعتا نمی خوای برای چند متر آخرش

دست از دویدن بکشی

میدونی، برای چندین سال متوجه نمیشی

یا حداقل من متوجه نشدم چه قربانی ای بود که از دستش دادم تا زمانی که

شروع می کنی اون رو زندگی کنی

ینی داری حس می کنی او چیزی که از دست دادیو
نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه

ما در جایگاه یه پدر و مادر شاغل همیشه سواله برامون که

آیا زمان کافی با بچه هامون می گذرونیم یا نه

این سوال همیشه همراه من بود

و هیچ وقت پاسخ درستشو پیدا نکردم

تمام کاری که ازم بر میومد این بود که در لحظاتی که با بچه هام هستم

در بهترین حالتم باشم و بتونم باهاشون ارتباط برقرار کنم

و امیدوار باشم که استرس های شغلیم سر راهم

.برای اینکه بهترین مادر ممکن باشم قرار نگیرن

سلام اَسَد

چطوری؟
سال نو مبارک

هنوز تو اون فازیم؟

خب ممنونم

صرفا واسه اینکه یه اطلاعات جدیدی راجع به تاریخ بهت بدم

در حال حاضر، زودترین تاریخی که بچه های آی پی و متصدیای فروش

.باهاش مشکلی ندارن بیستمه، ینی جمعه بیستم

زودتر از اون که نمی تونیم

خب، صادقانه اسد، زودتر که اصلا نه

آره خب اینطوری هم برا شما هم برای بقیه بهتره

آخر روز پشت سر هم به همه میگم که

این بازی بیرون میاد و

خیلی شگفت انگیزه و
میترکونه و همه رو به وجد میاره

همه م تمام این تغییر تاریخا و

مزخرفاتو فراموش می کنن

درسته، فقط باید توی این دوره از پسش بربیایم

و وقت رو از دست ندیم

این صنعت واقعا خواهان داره و ضروریه

همش برمیگرده به اینکه تا الان چیکار کردی

.و بعدش باید جلو بری و کارای دیگه بکنی

همیشه شغلم رو توی صنعتی توصیف می کردم

که دو حالت داره

یا داری توش همه کار می کنی
یا اینکه هیچ کاری نمی کنی

.من با نرمال بودن توی این کار مشکل دارم

منظورم اینه که مثلا یه زمانی تعطیل کنی کار رو

بری تعطیلات

یا ازین جور کارا

حتی وقتی میگم اینارو
به خودم میگم چی داری میگی؟

واقعا برا بیگانه ن

فکر می کنم.. ینی احسام بهم میگه.. احساسم بهم میگه که

وقتشه که یخورده پامونو از روی گاز برداریم

برای همه ی زحماتتون ممنونیم

برای اهمیت قائل بودن برای کیفیت و برتری حتی با

فدا کردن مادیات و معنویات شخصی، برای پایداری در راه هدف حتی در

شرایط ناپایدار

در قالب یک تیم در مسیر درستی برای تولید

محصولی بی نظیر قرار داریم

و دلیلشم تک تک شماها و تعصب و عشقی بود

که هرروز نسبت به کارتون داشتید

تاریخ ارسال اف کیو ای به نهم مارس موکول شد

و همچنین تاریخ نشر نسخه گُلد و نسخه در دست ساخت

به پانزدهم مارس

همه ی این تعویقات تاریخ نشر نسخه مخصوص کاربر و نهایی بازی رو،
از سیزدهم مارس به بیستم آوریل موکول کردن

[تشویق]

.بدون همکاری همگی هیچ بخشی از این پروژه پیش نمی رفت

من باید می نشستم توی یه اتاق و با خودم حرف می زدم

اما سرانجام و محصول نهایی ما بعد از همه این کارها چیه؟

این بازی معرکه س که تا ابد با من

خواهد موند

و به اعتقاد من یک گام نخست محسوب میشه

گامی نخست در ساخت بازی های بسیار زیادیه که قراره بعدا بسازیم

.که به نظر من یه تعریف جدیدی از استدیو رو به ارمغان میارن

.واقعا افتخار می کنم که با کسایی که اینجان همکاری می کنم

ممنونم

[تشویق]

مجددا تشکر می کنم برای تمام زحماتتون

.می دونم که هنوز یه کار خیلی مهم پیش رو داریم

برسیم سراغ تیزر پایانی ام شش بیست

امروز قراره نسخه گُلد رو آماده کنیم

پس میریم سراغ یومی ببینیم به نظرش امروز

.یه سی دی پر می کنیم یا نه

خب الان تو شرایطی هستیم که تیم اطمینان از کیفیت بی وقفه داره بازی رو آزمایش می کنه،

،پیوسته موضوعات و مسائل جدیدی مطرح میشن

همه در بخش تولید دائما دارن

بررسی می کنن تا باگ های جدید شناسایی کنن

امید داریم که امروز به محض پایان کارمون

یه محصول بی عیب که میزان موارد بحث برانگیزش صفره رو بدست بیاریم

ینی اون چیزی که بگیم آره

این اون چیزیه که باید روی سی دی بزنیم،

یه عکس روش بزنیم،

و بفرستیمش بیرون

برای من این

به طور رسمی اولین بازی ایه که آماده پخش و فروش می کنم

من پنج ساله که اینجا هستم

و برام مثل یه میراث بزرگ میمونه

خیله خب
ازین طرف

آتریوس: چه اتفاقی داره میفته؟

امروز از کنار میز یه نفر داشتم رد میشدم

و دیدم که یچیزیو آپدیت کرده

بهش گفتم که محشره

اونم گفت آره یه دفعه به ذهنم رسید

.و من نهایتا گفتم ما باید این بازی رو تمومش کنیم مَرد

اگر تمومش کنیم
عالیه

کلی اتفاقات خوب میفته

تهیه شده به صورت اختصاصی در وبسایت گیمفا
www.gamefa.com

اووه

اون اینجا نیست

یومی تو اینجا نبودی وقتی من اومدم
و واسه همین ناراحت شدم

بفرمایین

اینجوری اون میفهمه که یه نفر داره دنبالش میگرده

و ناراحتم هست

خیله خب
ازین طرف

ایناهاش

یومی یانگ، پیداش کردیم

همین چند لحظه پیش یه یادداشت برات گذاشتیم که توش نوشتم

من بدون یومی یانگ سردرگم و گیجم

خیله خب
ازین طرف

راف ندو

راف بدو

واقعا هیجان انگیزه

احساس می کنم داریم یه کاری انجام میدیم

اوه خدای من
من میخوام دکمشو بزنم

چجوری میتونم گند بزنم توش؟

فقط این؟
همین؟

همه چیز به مفهوم شروع کردنن

شروع

اینجا وایستا
و نوار رو که پر میشه تماشا کن

یه کم وقت میگیره

یه کم ینی چقدر؟
تخمینی بهم بگو

احتمالا یه ساعت

رفیق من نمی خوام یه ساعت اینجا وایستم

دیوونگیه

کلی اختلاف نظر
و کلی تعصب و عشق

برای به دست اومدن این سی دی سفید هزینه شده

برا همه شماها که دارید تماشا می کنید باید بگم که

.سال 1990 ما اینجوری و با اینا عادت داشتیم بازی کنیم

یه تجربه عجیبه که انگار گذشته رو زنده می کنه

خیلی غیر دیجیتاله

آره
خیلی قشنگه

اینم پسر محبوبت

اوهه..حرف نداره

.در واقع کریتوس الان عضو جامعه حفاظت از درختان محسوب میشه

.او الان واقعا به درختا علاقه داره

این درخت استعاره ای از مجموعه ی گاد آف واره

و در شروع این مجموعه

زدیم قطعش کردیم
تا بتونیم تکه تکه ش کنیم

و راحت ببریمش اینور و اونور و بسوزونیمش

من چیزی که دوس دارم ازین بازی ببینم

چیزی که سعی کردیم بگنجونیم توش
یه بافت دراماتیک بود

میدونی..علت..مفهوم چرایی

چرا من اینجام؟

چرا اینکارارو می کنم؟

چرا به عنوان یه بازیکن برام مهمه؟

اینکه مردمو درگیر یه حالت فطری احساسی تری بکنی تا اینکه صرفا

از روی انتقام و کینه بکشی
که البته بد هم نیست

مبارزه خب لذت بخشه

به این شیوه میتونی با محیط پیرامونت در بسیاری از بازی ها

ارتباط برقرار کنی

اما به نظر من دلیل اینکه بعضی بازی ها تکراری و خسته کننده به نظر میان اینه که

اینه که یک مفهوم چرایی قوی توشون نیست

اصلا احساس مرتبط بودن به دنیای بازیو نداری

کریتوس: یه جا تیری شکسته و خراب تیر دراوردنتو کند میکنه

ما دردو تحمل می کنیم

اما سلاح های معیوبو نه

فعلا همینطوری خوبه

خوب شد؟

آتریوس: خوبه
کریتوس: هوم

.برو

اوکی

نمی خوای چیزی به بچه ها بگی؟

کدوم بچه ها؟

گروه مستند ساز؟
آره

داریم میریم به سمت فرانسه
شگفت انگیزه

کوری بارلاگ

شما اولین گروهی هستین که بیرون از تیم ما

می خواین این بازیو امتحان کنین

لحظه ی بسیار هیجان انگیزی برای همه ماست

به نظرم اون چیزی که یه شخصیت عالی و قوی رو میسازه قطعا

همون چیزیه که یک انسان قوی و عالی رو میسازه چون

وقتی دارین یه شخصیت رو میسازین عملا دارین زندگی یه انسان رو میسازین

که این شامل بخش هایی از چیزهای زیادیه که در

ذهن نویسنده س و اون این هارو از افرادی که تو زندگیش دیده الهام گرفته

پس یه چیز زنده و در حال تنفسه

یه پیشینه تاریخی عالی ای از شهر برلین

در روز دوم تور دور دنیامون بدست آوردیم

از دید ما این یه تغییر بزرگ برای کریتوس محسوب میشه

آره

زمان هایی بود که همسرم دوربین گوشیش رو به سمت

مسابقه بسکتبالی که پخش می شد میگرفت تا من مثلا وقتی

. توی یه جلسه مربوط به شرکت توی یه جای دور هستم بتونم اون مسابقه رو تماشا کنم

همه آدما کاریو که مجبورن انجام بدن انجام می دن

همه ما در قالب یک خونواده باید متعادل رفتار کنیم

کشمکشی بود؟

اشکی ریخته شده شد؟

معلومه که اینا پیش میاد
زندگی همینه

از همشون رد میشی
و هنوز سرپایی

و همه یجورایی با این چیزا رشد می کنن

کریتوس: این آخریش بود

خیله خب
بیا کارو تموم کنیم

تا حالا بازی گاد آف وارو امتحان نکردم

اما سرشت و طبیعت کریتوس چیه؟

سوال خوبیه
طبیعت کریتوس چیه؟

یه جور همه گیری جالب تو این ماجرا هست

اینکه ما اگه حتی بچه هم نداشته باشیم

خودمون یه زمانی بچه بودیم

[دعا]

[دعا]

خب این بازی ینی گاد آف وار، این تکرار، شاید

شخصی ترین پروژه ای بود که تو طول زندگی حرفه ایم انجامش دادم

این یه چالش بزرگ برای این موضوعه که پدری و مادری کردن فقط این نیست

بشینی و بچه هاتو از دنیا قایم کنی

بلکه باید آمادشون کنی

تا با درد رو در رو بشن

اوهوم
تا رو در رو بشن با درد

راه خونه ت رو پیدا کن

تو آزادی

برای من در جایگاه نویسنده بزرگترین چالش این بود که

باید یه شخصیتو که عمدا قهرمان منفی ساخته بودی رو

از این رو به اون روش می کردی

فکر کنم یه کار سخت برای هم

زمانی بود که صرف این ماجرا کردن

آخر کار می بینی که چهار سال و نیم

.ینی تقریبا پنج سال رو صرف این قضیه کردی

پنج سال

.پنج سال و در نهایت تو یه چیزی به دست میاری

و یه روز اون بیرون پخش میشه و یا همه دوسش دارن

یا همه متنفر می شن ازش و یا بدتر

تفاوتی نمی کنه
به هرحال ناعادلانه س

خب؟

اینطوریه دیگه
یا همه چی یا هیچی

!گاد آف وار! گاد آف وار
!گاد آف وار! گاد آف وار

[خنده]

ما شغلمون عالیه
گلایه نمی کنم

اما خب یه چیزایی فدا میشن
میدونی؟

و ما میپرسیم از خودمون که آیا ارزششو داشت؟

واقعا هیجان زدم

نمیدونم تلفیق افسانه های یونان و افسانه های نورس چی از آب درمیاد

اما خب دوس دارم ببینم چی میشه

در حالت عادی اونو یه فرد عصبانی و پرخاشگر میدونیم

..اما خب.. میگم ینی

.به نظرم یه وقتایی تغییر خوبه از یه جهاتی

من موافق با این کار نبودم
تا وقتی که بچه هام بهم گفتن

پدر ما می دونیم

می دونیم چرا کار میکردی
می دونیم چرا دلتنگی

میدونی؟

اون موقع تازه موافق اینکار شدم

آتریوس: یه اتفاقی داره میفته

مادره

خب اینجا ثمره ی پنج سال زحمتو می بینیم

ینی نشر نسخه گُلد

تیم بی نظیری که باهاشون کار میکردم

کلی آدم و یومی یانگ
که مهمترین عاملی بود

.برای من که بتونم سلامت عقلمو در طول این سفر جنون آمیزحفظ کنم

.جزء به جزء این ماجراجویی استثنایی رو خوندم

و یک چیزی که از دل این ماجرا توی ذهن من حک شد عشق این کاراکتر

.به پسرش بود

.نگاه کن

پلی استیشن توییت جدید زد

آتریوس: اون ماییم

بار اولی که مار تمام دنیا رو دیدیم

اما چطور ممکنه؟

هنر بازتابی از زندگیه و زندگی بازتابی از هنره

و به این خاطر که هنر در دسترسمونه
احساس تنهایی نمی کنیم

و این داستان هارو می بینیم، اعم از
افسانه های قومی و اجدادی، افسانه های اساطیری،

.داستان های ساختگی و یا واقعی
چرا؟ چون این چیزی که بهش میگیم زندگی جالب، جذاب،

گیج کننده و ترسناک و بی نظیره و همه ی زندگی همینه

الانم که زنده ایم

از همون اول

.پتانسیل ساخت یه بازی بی نظیر رو داشتیم

و الان هم

می گم که پتانسیل ساخت یه بازی بی نظیر رو داریم

آتریوس: تمام این نقش ها
همشون داستان ما هستن

اوکی
به اندازه کافی تاخیر داشتم

الان اینترو میزنم

و خداروشکر که روی صفحه اول نیست

و من می تونم یه کم دیگه تاخیر داشته باشم

اطلاعاتی هنوز روی صفحه ی اول

در خصوص گاد آف وار نیست

الان روی گیمز کلیک می کنم

!!!وای

...این

موفقیت تضمینی نیست

.چون که صرفا خودت هستی دلیل نمیشه که بتونی بدستش بیاری

زمانی بدستش میاری که برای یه چیزی فداکاری کنی و

سخت کار کنی میدونی چی میگم؟
مثل پدر مادرها

فداکاری می کنن
سخت کار می کنن

و بعدش بچه هاشون تو پونزده سالگی مثل چی ازشون متنفر می شن

و ده سال باهاشون حرف نمی زنن

و بعدش میان میگن

!هی! تازه می فهمم که چقدر خوب بودی

!سه، دو، یک

در حال حاضر بازی گاد آف وار در تمام فروشگاه های پلی استیشن قابل تهیه س

این یه بازی بزرگه

.یه بازی بسیار بزرگ، ویژه و محشره

گاد آف وار در کنسول پی اس فُر برگشته

.این بازی مجموعه رو از چند جنبه ی خیلی مهم تغییر داده

یه حرکت ریسکی و برجسته
که بسیار ثمربخش بود و امتحانشو

به عنوان یکی از بهترین بازی های تمام دوره ها عالی پس داد

گاد آف وار یک اثر هنری استادانه از

وابستگی هایی بی نظیر بود

استدیوی سانتا مونیکا می خواد هممون رو به والهالا ببره

خیلی شک روی این پروژه بود

اما مثل همیشه شما مردم بودید که اومدید و

اون رو به واقعیت تبدیل کردید

این بازی یه شاهکاره

یکی از خوشفکرانه ترین بازی ها با مناسب ترین سرعت

که در مدت طولانی ای ساخته شد

بدون شک بازی ساله

دوس دارم نتیجه این باشه که

همه بگن این واقعا لازم بود

جالب بود
متفاوت بود

اعتیاد آور بود

این بازی آخرشه، حرف نداره

این سری گاد آف وار فقط گام بعدی این مجموعه

محسوب نمی شه بلکه قدم بزرگی در صنعت بازی های کامپیوتریه

آره آره

لحظه شماری می کردم که اینکارو کنیم

در کنار کوری بارلاگ هستیم

کوری البته مدیر نوآوری (کارگردان هنر)ی

گاد آف وار هستش

روشنه که این داینامیک پدر فرزندی

قلب تپنده ی این بازیه

هیچ شکی نداشتم که می تونیم اینکارو به ثمر برسونیم چون

استعدادهایی که توی استدیو بودن واقعا بی نظیر بودن

و آدمایی اینجا هستن که نمی ذارن این بازی شکست بخوره

من خودمو یکی از اونا میدونم

من اینکارو واسه این انجام میدم
چون میخوام یه زیبایی خلق کنم

و می خوام همه اون زیبایی رو ببینن

وای خدا، این بازی منو احساساتی کرد

چطور ممکنه آخه؟

اووه

یکیو زدم

!آره

[جیغ]

اووه

!!!!!واای

!!کریتوس برگشته

خیله خب
و جایزه بازی سال تعلق میگیره به

گاد آف وار

[خنده]

!ممنون از همه

جاداره از بچه هام تشکر کنم

و از تمام خونواده های تیم گاد آف وار

و از شما مخاطبین بازی در سرتاسر دنیا

باهم دیگه می تونیم رویاهای بزرگ ببینیم

ممنون از همه

[هنوز ویدیو ادامه دارد]

تهیه و تنظیم زیرنویس: محمد بابایی
Mo73babaei@gmail.com

تهیه شده به صورت اختصاصی در وبسایت گیمفا
www.gamefa.com

نکته جالب اینه که
برای خیلیا که تو خونه نشستن

ساخت بازی به همین آسونیه که

اینور اونور استدیو راه بری
و یه دکمه رو یبار بزنی

و بعدشم بازی آماده بشه

مثل اون سکانس فیلم توپ های فضایی میمونه

آماده شدن کاست های فیلم در یک آن

و قبل از اتمام فیلم هم وارد بازار شدن