Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
0
00:00:30,000 --> 00:00:40,000
زیرنویس از: سعید سیمرغ
کانال تلگرام آسیموفیا
1
00:01:26,128 --> 00:01:28,255
همهی دنیاها اشباحی دارن
2
00:01:29,173 --> 00:01:31,258
و همهی خونهها در تسخیر اونها هستن
3
00:01:33,844 --> 00:01:35,721
حتی کاخ امپراتوری
4
00:01:36,680 --> 00:01:39,558
مخصوصاً کاخ امپراتوری
5
00:01:40,000 --> 00:01:43,000
...چهارصد سال پیش
5
00:01:43,854 --> 00:01:45,272
کجا بودی؟
6
00:01:45,355 --> 00:01:47,274
پیش برنامه نویسهای سیستم بودم
7
00:01:47,858 --> 00:01:49,860
این اواخر بیشتر از اینکه پیش من باشی
پیش اونها بودی
8
00:01:50,694 --> 00:01:52,529
شما اونها رو به کار بزرگی گماشتین
8
00:01:53,000 --> 00:01:54,000
کلئون اول
9
00:01:54,990 --> 00:01:56,575
باید دنبال جایگرین براشون بگردیم؟
10
00:01:56,658 --> 00:01:57,910
اونها کارشون رو کامل انجام میدن
11
00:01:59,036 --> 00:02:01,997
میتونم روی تو حساب کنم، دمرزل؟
12
00:02:02,623 --> 00:02:04,416
که اونها کارشون رو کامل انجام میدن؟
13
00:02:05,125 --> 00:02:06,126
البته، کلئون
14
00:02:06,210 --> 00:02:07,419
نه فقط روی این
15
00:02:08,753 --> 00:02:09,755
بلکه روی همهچیز
16
00:02:10,547 --> 00:02:12,925
همیشه فکر میکردم
تو بعد از مرگ من هم به کارت ادامه میدی
17
00:02:13,008 --> 00:02:17,554
ولی به فکرم رسیده که
من توی زندگی تقریباً تاریکم
18
00:02:19,598 --> 00:02:21,391
نباید همهچیز رو بدیهی فرض کنم.
19
00:02:22,142 --> 00:02:23,977
من به امپراتوری وفادارم
20
00:02:24,061 --> 00:02:27,689
بله، ولی آیا امپراتوری هم به تو وفاداره؟
21
00:02:29,149 --> 00:02:31,568
این همیشه خیرخواهی به
امثال شما رو نشون نمیده
22
00:02:31,652 --> 00:02:35,489
شما دارین احساساتی میشین
چیزی نمونده ضعیف بشین
23
00:02:37,533 --> 00:02:38,784
خب، من دارم میمیرم
24
00:02:41,036 --> 00:02:42,955
و همهچیز رو تکهتکه رها میکنم و میرم
25
00:02:43,455 --> 00:02:45,332
شما از جانشینهاتون ناراضی هستین؟
26
00:02:47,251 --> 00:02:50,420
ما هنوز هم میتونیم رو فکر ازدواج کردن
و به دنیا آوردن وارث تجدید نظر کنیم
27
00:02:50,504 --> 00:02:55,884
دمرزل، چیزهایی هست که تو به خاطر این چیزی که هستی
و شاید هم به همین دلیل
28
00:02:58,262 --> 00:02:59,742
هیچوقت نمیفهمی
29
00:02:59,805 --> 00:03:01,723
شاید یه روز مرگ رو بشناسم
30
00:03:02,266 --> 00:03:03,517
بله
31
00:03:04,226 --> 00:03:07,020
ولی شک دارم حس کنی که
مرگ خیلی زود از راه رسیده
32
00:03:11,066 --> 00:03:14,194
من باید تکمیل شدن
پل ستارهای رو میدیدم
33
00:03:15,612 --> 00:03:19,658
من. ذهن من. چشمهای من
34
00:03:21,743 --> 00:03:24,913
باید باهم به سکوی مداری
بالا میرفتیم
35
00:03:24,997 --> 00:03:27,416
و به اون همه چیزی که ساختیم نگاه میکردیم
36
00:03:28,792 --> 00:03:30,127
یه روز این کار رو میکنیم
37
00:03:32,921 --> 00:03:34,631
تداوم شما یه چیز مسلمه
38
00:03:38,000 --> 00:03:41,000
چهارصد سال بعد
38
00:03:41,471 --> 00:03:44,474
«زیاد بهش فکر میکنی؟»
«شما که روش کار من رو میشناسین.»
39
00:03:49,000 --> 00:03:50,500
نوزده سال پس از بمب گذاری پل ستارهای
39
00:03:45,559 --> 00:03:48,478
من هیچچیز و هیچکس رو فراموش نمیکنم
40
00:03:50,314 --> 00:03:52,149
امپراتوری همیشه توی ذهن من هست
41
00:03:52,983 --> 00:03:55,986
سکوی مداری داره
با سرعت فزایندهای میمیره
42
00:03:57,863 --> 00:04:01,533
یا فیزیکدانهایی که نگرانن این
به معنی افتادن سرهاشون باشه اینطور میگن
43
00:04:01,617 --> 00:04:03,493
وظیفهی اونها نگرانی بابت همچین چیزهاییه
44
00:04:03,577 --> 00:04:05,078
وظیفهی ما این نیست؟
45
00:04:10,417 --> 00:04:13,921
شاید وظیفهی تو هنوز این باشه
ولی وظیفهی من نیست
46
00:04:15,172 --> 00:04:16,673
دیگه وظیفهی این هم نیست
47
00:04:17,466 --> 00:04:19,551
اینکه چند روز گذشته رو چطور گذروندین به خودتون مربوطه
48
00:04:20,761 --> 00:04:22,387
شماها همهتون متفاوتین
49
00:04:24,056 --> 00:04:25,265
یه جورهایی به این شک داشتم
50
00:04:26,183 --> 00:04:30,771
ولی ممنون که وقتی دارم از صحنه میرم بیرون
کاری میکنی که فکر کنم نظیر ندارم
51
00:04:35,901 --> 00:04:37,194
خیلی براش سخت بوده
52
00:04:38,195 --> 00:04:40,489
اون فقط داون نوزاد رو داشته
که روی تخت بنشونه
53
00:04:41,365 --> 00:04:42,741
یه بچه که چشمهای مثل اون بوده
54
00:04:44,326 --> 00:04:48,664
از هر جنبه شبیهش بوده
ولی بااین حال بچه بوده
55
00:04:50,165 --> 00:04:52,251
وقتی بهش فکر میکنم، این چیزیه که به ذهنم میرسه
56
00:04:53,836 --> 00:04:55,420
اون تو رو هم داره
57
00:04:57,631 --> 00:05:01,718
لطفاً با استاد ایلان ملاقات کنین، حضرت امپراتور
ایشون منتظرن تا برای آخرین بار لباستون رو تنظیم کنن
58
00:05:21,446 --> 00:05:22,865
میشه شروع کنیم؟
59
00:05:27,327 --> 00:05:29,997
جزئیاتش نقص نداره
60
00:05:34,293 --> 00:05:35,878
برای بخیهی یقه؟
61
00:05:35,961 --> 00:05:37,504
فکر میکنم یشمی
62
00:05:44,553 --> 00:05:46,013
برو، برو
63
00:05:57,149 --> 00:05:58,442
خیلی عذر میخوام، حضرت امپراتور
64
00:05:58,525 --> 00:05:59,776
وزن کم کردهم
65
00:05:59,860 --> 00:06:01,987
«...مطمئنم که چهارستون بدنتون»
«دارم آب میشم.»
66
00:06:03,322 --> 00:06:05,824
دنیا کمکم داره
من رو از دور میبینه
67
00:06:07,075 --> 00:06:09,244
پارچهش تَکه، ایلان
68
00:06:10,621 --> 00:06:14,833
مزیت بزرگیه که اون رو
توی مراسم عروجم بپوشم
69
00:06:14,917 --> 00:06:17,002
سپاسگزارم، حضرت امپراتور
70
00:06:17,085 --> 00:06:19,796
«میشه کارمون رو تموم کنیم؟»
«حتماً.»
71
00:06:24,718 --> 00:06:28,138
ایلان، بذار این دختره خودی نشون بده
72
00:06:44,488 --> 00:06:47,658
برادر داسک، نمیدونستم اینجایین
73
00:06:52,454 --> 00:06:55,249
آناکرئون. تسپیس
74
00:06:55,332 --> 00:06:57,918
تو این فکر بودم که آیا
بعد از رفتن من راجع به اینها حرف میزنین یا نه
75
00:06:58,001 --> 00:07:00,754
ما وحشیها رو درهم شکستیم
و سرگردون ولشون کردیم
76
00:07:01,463 --> 00:07:03,924
میخوای چی بهت بگیم
که تا حالا خودت نگفتی؟
77
00:07:04,007 --> 00:07:08,262
نمیدونم. هنوز دارم تصمیم میگیرم
چی بگم که هنوز نگفتهم
78
00:07:08,345 --> 00:07:09,596
دربارهی حاشیهی خارجی
79
00:07:09,680 --> 00:07:15,394
دربارهی هرچی. دربارهی اینکه
واقعاً چیزی تحت کنترل قدرت ما هست یا نه
80
00:07:15,477 --> 00:07:20,315
بااینکه حرفهای ناگفتهی زیادی دارم
ولی از هدر دادنشون متنفرم
81
00:07:20,399 --> 00:07:22,526
وقتی با حاشیهی خارجی حرف میزنی
حرفهات رو هدر میدی
82
00:07:22,609 --> 00:07:23,861
دارم راجع به سلدون حرف میزنم
83
00:07:23,944 --> 00:07:24,945
مردی که خیلی وقته مرده
84
00:07:26,613 --> 00:07:27,656
و خیلی زود فراموش میشه
85
00:07:27,739 --> 00:07:31,285
این یعنی حرفهایی که زده
دیگه هیچ ارزشی توی این امپراتوری نداره؟
86
00:07:31,368 --> 00:07:33,787
...برادر، امپراتوری قدرتمنده
87
00:07:37,833 --> 00:07:40,169
میراث کلئون اول
88
00:07:40,252 --> 00:07:43,005
تو این فکرم که شاید راهی برای نجاتش باشه
89
00:07:43,088 --> 00:07:46,466
با بالابرهای رانشی تثبیتش کنیم؟
هلش بدیم بره تو آسمون؟
90
00:07:47,050 --> 00:07:48,218
آخرش که چی؟
91
00:07:48,302 --> 00:07:53,015
آخرش اینکه آخرین
باقیموندههای رویای کلئون اول رو نابود نکنیم
92
00:07:53,599 --> 00:07:55,017
چون خودمون رویایی نداریم
93
00:08:02,524 --> 00:08:03,650
برادر داسک
94
00:08:05,402 --> 00:08:10,824
ما رویای بزرگ کلئون اولیم
نه پل ستارهای
95
00:08:17,664 --> 00:08:18,874
رویا پرداز
96
00:08:22,836 --> 00:08:24,463
دانشمند
97
00:08:26,131 --> 00:08:27,758
کیمیاگر
98
00:08:33,179 --> 00:08:34,347
و من
99
00:08:50,447 --> 00:08:52,366
من تمام عمرم سعی کردهم
100
00:08:53,033 --> 00:08:56,620
ولی فکر نکنم هیچوقت تونسته باشم
همچین قیافهای بگیرم
101
00:08:58,038 --> 00:09:01,708
بیاین. برادرانتون آخرین هدیه رو براتون دارن
102
00:09:02,668 --> 00:09:07,047
دلم میخواست به خاطر این خوراک فوقالعاده
ازتون سپاسگزاری کنم، برادران
103
00:09:07,548 --> 00:09:11,260
میتونم طعم دلسوزیای رو
که شما توی هر لقمهش قرار دادین بچشم
104
00:09:11,885 --> 00:09:17,474
از زمانی که صرف کردین و توجهتون
عمیقاً قدردانی میکنم
105
00:09:18,308 --> 00:09:19,893
خیلی خواهش میکنم، برادر
106
00:09:19,977 --> 00:09:22,729
ولی هدیه این نیست
107
00:10:05,731 --> 00:10:09,776
به ترانتور، چشم و چراغ امپراتوری خوش اومدین
108
00:10:09,860 --> 00:10:11,737
خیلی وقت گذشته
109
00:10:13,405 --> 00:10:15,157
باشکوه بود، نه؟
110
00:10:15,240 --> 00:10:16,909
لطفاً به صلح احترام بذارین و ازش لذت ببرین
111
00:10:16,992 --> 00:10:18,118
حتماً
112
00:10:18,869 --> 00:10:22,623
ما یه چیز بزرگتر به
افتخارش میسازیم. برای تو
113
00:10:24,541 --> 00:10:27,628
لطفاً به صلح احترام بذارین و ازش لذت ببرین
114
00:11:58,635 --> 00:12:02,431
شما نمیتونین اینجا باشین. خودتون این رو میدونین
115
00:12:02,514 --> 00:12:07,019
من نمیتونم اولین نفری باشم که میخواد
خود جوونترش رو ببینه؟
116
00:12:07,102 --> 00:12:09,062
به خاطر همین بوده که ما قانون تصویب کردیم
117
00:12:09,146 --> 00:12:12,733
این آواز رو قبلاً نشنیده بودم
یا شاید هم شنیده بودم؟
118
00:12:18,780 --> 00:12:21,491
تعجبی نداره که امپراتوری تا این حد عاشق شماست
119
00:12:23,493 --> 00:12:28,332
متوجه شدم که نمیتونم به اون بچه
به چشم یه آدم معصوم نگاه کنم
120
00:12:28,415 --> 00:12:29,833
...حتی اگه حق با سلدون نبوده باشه
121
00:12:32,085 --> 00:12:34,129
یه چیز غیر طبیعی توش هست
122
00:12:36,423 --> 00:12:37,424
شما باید برین
123
00:12:38,884 --> 00:12:40,135
باید استراحت کنین
124
00:12:50,646 --> 00:12:54,066
دیدن به دنیا اومدن خودت خیلی عجیبه
125
00:14:05,095 --> 00:14:08,557
بخوابین. فردا میبینمتون
126
00:14:08,640 --> 00:14:10,267
... من امشب دیدمت
127
00:14:11,185 --> 00:14:14,438
تماشای اولین برادرت توی
پل ستارهای قدیمی
128
00:14:15,439 --> 00:14:17,191
ما کافی نیستیم؟
129
00:14:19,193 --> 00:14:21,236
به خاطر اینه که دلت براش تنگ شده؟
130
00:14:23,614 --> 00:14:25,574
اوه، نه، برادر عزیز
131
00:14:27,159 --> 00:14:28,368
تو کافی هستی
132
00:14:41,590 --> 00:14:44,885
موضوع فقط اینه که همیشه من رو ول میکنی
133
00:15:35,602 --> 00:15:38,397
تو توی بزرگی رشد کردی
134
00:15:39,523 --> 00:15:43,026
برادر داون، حالا هم دی
135
00:15:56,582 --> 00:15:59,960
ممنون، برادر داسک
136
00:16:12,556 --> 00:16:15,851
و داون جدید، که تازه بیدار شده
137
00:16:16,602 --> 00:16:19,563
روز خیلی دراز و زیبایی پیش روت داری
138
00:16:25,736 --> 00:16:28,614
برادر دارکنس، وقتشه
139
00:16:44,213 --> 00:16:45,964
رویا درون تو به زندگی اداه میده
140
00:16:46,048 --> 00:16:49,134
چون تو اون رو درون خودت زنده نگه میداری
141
00:17:09,695 --> 00:17:11,573
هیسسس، مشکلی نیست
142
00:17:17,204 --> 00:17:18,204
حالتون کاملاً خوبه
143
00:17:19,540 --> 00:17:20,874
همهچی کاملاً خوبه
144
00:17:24,711 --> 00:17:26,003
نه
145
00:17:28,674 --> 00:17:30,425
یه مشکلی هست
146
00:17:49,069 --> 00:17:50,237
دمرزل
147
00:17:51,363 --> 00:17:54,533
من هیچچیز و هیچکسی رو فراموش نمیکنم
148
00:17:56,493 --> 00:17:58,579
حضرت امپراتورر همیشه در ذهن خواهند بود
149
00:18:42,414 --> 00:18:44,041
هیسسس
150
00:19:04,019 --> 00:19:06,522
زنده بودن یعنی شناخت اشباح
151
00:19:13,654 --> 00:19:15,614
اگه گوش کنیم، صدای زمزمهشون رو میشنویم
151
00:19:16,000 --> 00:19:20,000
هفده سال بعد
152
00:19:20,077 --> 00:19:22,454
ما همگی تحت تسخیر پیامآورانیم
152
00:19:23,000 --> 00:19:26,000
کلئون چهاردهم
153
00:19:26,041 --> 00:19:29,628
مطمئنی که میخوای پاک بشه
برادر داون؟
154
00:19:29,711 --> 00:19:30,712
بله
155
00:19:31,547 --> 00:19:32,548
من دیگه از اون بزرگتر شدهم
156
00:19:38,637 --> 00:19:41,098
ما مردهها رو توی خطراتی که
برامون پیش میآد فراموش میکنیم
157
00:19:45,519 --> 00:19:48,856
و وقتی امپراتوری در یک
نسل از کلئونها میچرخید
158
00:19:48,939 --> 00:19:51,567
بنیاد شروع به شهرکسازی روی
ترمینوس کرده بود
159
00:19:52,985 --> 00:19:56,321
امپراتوری هری رو دست کم گرفته بود
همهمون اون رو دست کم گرفته بودیم
160
00:19:58,031 --> 00:20:01,994
هری پیشبینی کرده بود که کلئونها بیشتر
مایل به تبعید هستن تا اعدام
161
00:20:03,996 --> 00:20:06,748
اینکه آخرین نقطه برای پیروانش
ترمینوس خواهد بود
162
00:20:20,345 --> 00:20:23,765
تمام جنبههای ورودشون
از قبل محاسبه شده بود
163
00:20:27,769 --> 00:20:29,605
اینکه وقتی مهاجرها فرود میاومدن
164
00:20:32,941 --> 00:20:34,902
کجا پاسگاه مرزیشون رو مستقر میکنن
165
00:20:52,336 --> 00:20:54,671
پس تصور کن چقدر غافلگیر شدن
166
00:20:54,755 --> 00:20:58,759
وقتی فهمیدن یه چیز
دیگه از قبل اونجا بوده
167
00:21:01,970 --> 00:21:04,431
به اسم سلدون قسم، این دیگه چیه؟
168
00:21:26,537 --> 00:21:28,121
توی دادههای نقشه برداری نبود
169
00:21:28,205 --> 00:21:29,706
نکنه باید برگردیم؟
170
00:21:29,790 --> 00:21:32,918
برگردیم کجا، ماری؟
از همون اول میدونستیم که این یه سفر یهطرفهس
171
00:21:33,669 --> 00:21:36,755
«الآن میرم بررسیش میکنم.»
«نه، باهم میریم»
172
00:21:44,930 --> 00:21:46,765
لوری، حالت خوبه؟
173
00:21:46,849 --> 00:21:47,933
«آره، آره.»
«بیا.»
174
00:21:48,016 --> 00:21:50,394
«فقط یه خرده سرم گیج رفت»
«بیا.»
175
00:21:55,065 --> 00:21:56,275
برگرد
176
00:21:58,902 --> 00:22:00,654
عباس! برگرد!
177
00:22:12,499 --> 00:22:14,918
اون رو به اسم دهلیز شناختن
178
00:22:15,752 --> 00:22:18,672
و در طول دههها
افسانههای بیشماری دربارهش ساختن
179
00:22:20,924 --> 00:22:23,760
یه یادگاری باستانیه
...که موجودات بیگانه اونجا گذاشتهن
180
00:22:26,513 --> 00:22:29,183
یه پست نظارتیه که
...کلئونها پیشپیش فرستادهن
181
00:22:31,393 --> 00:22:33,520
همهی مهاجرها با اطمینان میدونستن
182
00:22:33,604 --> 00:22:37,191
او دهلیزیه که به هیچکس
اجازهی نزدیک شدن نمیده
183
00:22:38,442 --> 00:22:40,819
به خاطر همین، ازش فاصله گرفتن
184
00:22:56,251 --> 00:22:57,961
کشتی کُندرو اوراق شد
185
00:22:59,796 --> 00:23:01,673
و از استخونهاش یه پناهگاه ساخته شد
186
00:23:06,553 --> 00:23:10,390
چیزی که زمانی اسرارآمیز بود
عادی شد
187
00:23:16,438 --> 00:23:18,190
معلمهاش میگن مشکلسازه
188
00:23:19,483 --> 00:23:20,567
اجتماعی نیست
189
00:23:22,152 --> 00:23:23,278
خوبه
190
00:23:23,362 --> 00:23:25,239
به حرفهام گوش نمیکنی، عباس
191
00:23:25,906 --> 00:23:26,907
اون یه رویابینه
192
00:23:28,158 --> 00:23:30,202
حواسش پرته
193
00:23:32,037 --> 00:23:33,914
اون یه متفکره، عین تو
194
00:23:37,167 --> 00:23:38,585
حواسش پرت نیست
195
00:23:40,003 --> 00:23:41,088
خیلی هم جمعه
196
00:23:41,880 --> 00:23:45,008
فقط یه نگاه بهش بنداز. مجذوبش شده
197
00:23:50,305 --> 00:23:51,306
خوشگله
198
00:23:52,891 --> 00:23:54,142
خطرناکه
199
00:23:54,226 --> 00:23:56,019
فکر میکنی توش چی باشه؟
200
00:23:56,103 --> 00:23:57,980
نمیدونیم
201
00:23:58,063 --> 00:23:59,982
پس از کجا میدونی خطرناکه؟
202
00:24:06,488 --> 00:24:07,489
بیا
203
00:25:16,058 --> 00:25:17,059
میتونی بری
204
00:25:18,936 --> 00:25:19,937
برو واسهی خودت
205
00:26:04,439 --> 00:26:07,067
یکی از همین روهاست که بزنی به من
اون وقت بدجوری متأسف میشی
206
00:26:07,150 --> 00:26:08,235
ظاهرت که خوب به نظر می رسه
207
00:26:08,318 --> 00:26:09,736
آره، همهچی هماهنگه
208
00:26:09,820 --> 00:26:12,030
«کدوم قسمتش؟»
«چکمهی راست با چکمهی چپ.»
209
00:26:12,114 --> 00:26:13,657
چطور نفهمیده بودم؟
210
00:26:14,491 --> 00:26:16,326
کار تو محیط طبیعی چطور پیش میره؟
211
00:26:16,410 --> 00:26:18,370
تازه از گشت ارتفاعات
برگشتم
212
00:26:18,453 --> 00:26:21,415
بسترهای گلسنگ دارن کوچیک میشن
یخچالها دارن میرن سمت جنوب
213
00:26:21,498 --> 00:26:23,375
این یعنی یه بهار خوب و گرم پیش رو داریم
214
00:26:23,458 --> 00:26:24,710
نگو بهم متوجهش نشدی
215
00:26:25,669 --> 00:26:27,421
چی؟ این بوی گند گورگرد؟
216
00:26:28,714 --> 00:26:29,715
و این سرمازدگی؟
217
00:26:29,798 --> 00:26:33,218
نه، نگهبان بودن خیلی بیشتر از
اون که به درد من خورده باشه به درد تو میخوره
218
00:26:35,470 --> 00:26:37,514
اوف، چه گندهس. هی!
219
00:26:37,598 --> 00:26:42,227
آره، پنجهی اسقف
مادهس. شاید ششصد کیلویی بشه
220
00:26:42,311 --> 00:26:45,230
اواخر شب چند هفتهی پیش
داشت با حصار ور میرفت
221
00:26:45,314 --> 00:26:48,525
میخوام اسمش رو بذارم میبل. یه موجود تکروئه
222
00:26:50,402 --> 00:26:53,572
سالوُر، چرا من رو این وقت صبح
آوردی اینجا، هان؟
223
00:26:55,616 --> 00:26:58,702
وقتی دخترم داره دستدست میکنه
من میفهمم. زود باش
224
00:26:59,870 --> 00:27:01,788
من یه آزمایش کوچولو کردم.
225
00:27:03,832 --> 00:27:06,585
توی میدان تهی یه مشکلی هست
226
00:27:07,169 --> 00:27:08,962
حالا چی باعث شد آزمایشش کنی؟
227
00:27:09,046 --> 00:27:10,464
نمیدونم. یه حسی باعث شد
228
00:27:11,924 --> 00:27:13,759
بررسیش کردم و مدرک گیر آوردم
229
00:27:13,842 --> 00:27:15,719
آره. بهش هم گفتی؟
230
00:27:15,802 --> 00:27:17,137
میخواستم اول تو بدونی
231
00:27:17,221 --> 00:27:20,307
ازت ممنونم
ولی اون باید بدونه
232
00:27:22,434 --> 00:27:23,894
و روی اون بخش مدرک هم تأکید کن
233
00:27:55,092 --> 00:27:57,427
به لطف تلاشهای دکتر سلدون
234
00:27:57,511 --> 00:28:00,180
کلئون دوازدهم پناهگاه ما رو تأسیس کرد
235
00:28:00,264 --> 00:28:03,809
به منظور نگهداری زمان، ساعت آبی
ابزار دقیقتریه
236
00:28:03,892 --> 00:28:08,438
درسته، ولی برای کار کردن
به آب هم نیاز داره، نه؟
237
00:28:08,522 --> 00:28:09,815
خب، این که واضحه
238
00:28:09,898 --> 00:28:12,150
وقتی آب تموم بشه چی میشه، کارآموز جورد؟
239
00:28:12,234 --> 00:28:16,113
برای ساعت آفتابی، تنها چیزی که نیاز دارین یه عقربهس
همون تیغهای که ازش زده بیرون
240
00:28:16,196 --> 00:28:18,073
و البته... خورشید
241
00:28:19,324 --> 00:28:25,455
هری سلدون برای بازسازی تمدن
بعد از فروپاشی به ما اعتماد کرده
242
00:28:25,539 --> 00:28:26,748
ما نمیتونیم هر چیزی رو فرض بگیریم
243
00:28:26,832 --> 00:28:29,251
حالا چه نجات یافتگان آیندهمون
بتونن بخوننش یا نه
244
00:28:29,334 --> 00:28:30,627
یا اینکه به چه زبونی حرف میزنن
245
00:28:30,711 --> 00:28:33,589
ما حتی نمیدونیم روی
روی کدوم دنیاها پراکنده میشن
246
00:28:34,590 --> 00:28:37,384
اگه یهو چشم باز کنن و ببینن
روی سیگنوس پرایم مستقر شدن
247
00:28:38,010 --> 00:28:41,221
جایی که تنها آب موجود
از تاکهای آویزون تقطیر میشه چی؟
248
00:28:41,305 --> 00:28:45,142
پس بله، ساعت آبی دقیقتره
249
00:28:46,185 --> 00:28:47,853
ولی ساعت آفتابی عملیتره
250
00:28:47,936 --> 00:28:51,690
ما نمیتونیم برای هر وضعیت
یا احتمالی که نوادگانمون با اونها روبهرو میشن آماده باشیم
251
00:28:51,773 --> 00:28:54,234
به همین ترتیب
نمیتونیم از تمام نوآوریها محافظت کنیم
252
00:28:54,318 --> 00:28:56,528
پس باید دست به انتخاب بزنیم
و به انتخاب ادامه بدیم
253
00:28:58,363 --> 00:28:59,907
تا وقتی که سقوط از راه برسه
254
00:29:00,490 --> 00:29:02,326
من ساعت آبی رو انتخاب میکنم
255
00:29:02,409 --> 00:29:05,078
میتونستی، البته اگه اینجا هنوز
در حال آموزش دیدن بودی
256
00:29:05,162 --> 00:29:06,663
...ببخشید، این
257
00:29:06,747 --> 00:29:08,290
میدونم به درد اونجایی که هستی میخوری
258
00:29:08,373 --> 00:29:10,518
ما رو امن نگه میداری
...و ترتیبی میدی بنیاد نجات پیدا کنه
259
00:29:10,542 --> 00:29:12,342
من ترتیبی میدم که شما نجات پیدا کنین
...بنیاد هم
260
00:29:12,419 --> 00:29:14,338
همینه
ما بنیادیم
261
00:29:14,421 --> 00:29:17,549
من نیستم
ولی باور داری، و همین خوبه
262
00:29:17,633 --> 00:29:19,468
نه، کاری نکن این شبیه یه فرقه به نظر برسه
263
00:29:19,551 --> 00:29:22,804
بعضی از همنسلان ما میدونن
شور مذهبی واقعی چطوریه
264
00:29:22,888 --> 00:29:25,265
اصلاً میخوای بدونی
اومدم چی بهت بگم؟
265
00:29:30,479 --> 00:29:32,439
میدونی که دوست ندارم نزدیکش باشم
266
00:29:32,523 --> 00:29:35,651
بابا گفت مدرک میخوای و این
چیزیه که باید خودت تجربهش کنی
267
00:29:38,695 --> 00:29:40,113
میدان تهی داره گسترده میشه
268
00:29:41,448 --> 00:29:44,618
میدون قبلاً از اونجا شروع میشد
حالا از اینجا
269
00:29:46,453 --> 00:29:49,498
اگه همینطوری به بزرگتر شدن ادامه بده
شاید لازم باشه شهر رو تخلیه کنیم
270
00:30:15,816 --> 00:30:17,776
اولین باری که تو رو
اونجا پیدا کردم یادمه
271
00:30:18,735 --> 00:30:20,821
چهار سالت بود. نصف شب
272
00:30:21,697 --> 00:30:25,117
درست زیرش وایستاده بودی
انگار که اون... هیچی نیست
273
00:30:27,578 --> 00:30:29,663
وقتی هم که اسمت رو
صدا زدم برنگشتی
274
00:30:30,247 --> 00:30:32,291
آره، فکر میکردم اونه که داره صدام میکنه
275
00:30:32,374 --> 00:30:33,458
اون شبح
276
00:30:35,294 --> 00:30:36,628
مثل یه دوست خیالی بود
277
00:30:38,297 --> 00:30:41,466
روی زمین دراز کشیدم و سعی کردم سینهخیز
بیام پیش تو، ولی دردش خیلی شدید بود
278
00:30:41,550 --> 00:30:42,885
...تو فقط
279
00:30:44,970 --> 00:30:46,054
بهم نگاه کردی
280
00:30:47,848 --> 00:30:51,852
نمیفهمیدم چرا دهلیز
به تو آسیب میزنه، ولی به من نه
281
00:30:52,352 --> 00:30:53,604
آخه تو خاصی، سالوُر
282
00:30:54,897 --> 00:30:56,106
همیشه خاص بودی
283
00:30:58,609 --> 00:30:59,985
پس چرا مخفی نگهش داشتین؟
284
00:31:03,071 --> 00:31:05,466
من و پدرت نمیخواستیم مردم
مردم یه جور متفاوت باهات رفتار کنن
285
00:31:05,490 --> 00:31:09,077
ولی این کار رو میکنن، مامان
همیشه همینطوری بودهن
286
00:31:12,080 --> 00:31:13,415
من باعث بیقراریشون میشم
287
00:31:14,124 --> 00:31:15,375
درست مثل دهلیز
288
00:31:15,459 --> 00:31:17,002
هنوز هم تو رو صدا میکنه؟
289
00:31:19,505 --> 00:31:20,547
نه با کلمات
290
00:31:21,882 --> 00:31:23,217
منظورت رو روشن بگو
291
00:31:26,053 --> 00:31:27,304
فکر میکنم داره بیدار میشه
292
00:31:28,180 --> 00:31:29,681
تو و بقیهی دائرهالمعارف نویسها
293
00:31:29,765 --> 00:31:33,769
شما داشتین برای یه
بحران که در آینده پیش میآد آماده میشدین
294
00:31:36,563 --> 00:31:37,814
ولی من فکر میکنم اینجاست
295
00:31:39,024 --> 00:31:40,025
همین حالا
296
00:31:43,529 --> 00:31:46,114
جیا! کِیر! بچهها، هیوگو اومده
297
00:31:46,740 --> 00:31:49,910
«!هیوگو اومده»
«هیوگو اومده! هیوگو اومده! بیاین»
298
00:31:50,577 --> 00:31:52,746
«!هیوگو اومده»
«!بیا، هیوگو»
299
00:31:52,829 --> 00:31:54,540
«!هیوگو»
«!هیوگو»
300
00:31:54,623 --> 00:31:56,583
!هیوگو
301
00:31:56,667 --> 00:31:58,627
اوه! اون رو نگاه. بیا
302
00:32:06,093 --> 00:32:09,012
«!از این راه برین»
«اوه! هی، هی»
303
00:32:09,096 --> 00:32:10,973
«اوه، نمیتونی من رو بگیری»
«از اینجا»
304
00:32:11,056 --> 00:32:14,142
بیاین، بچهها. بیاین
!زود باشین. بیاین بریم
305
00:32:14,226 --> 00:32:16,270
پلی، بیا. زود باش
306
00:32:16,895 --> 00:32:19,106
!هیوگو! هیوگو
307
00:32:22,860 --> 00:32:24,820
«!هیوگو»
«!هیوگو»
308
00:32:24,903 --> 00:32:26,113
!به چهار ماه قسم، هیوگو
309
00:32:26,196 --> 00:32:29,491
آقایون، خانمها
برای شما آدم بزرگها چیکار میتونم بکنم؟
310
00:32:29,575 --> 00:32:30,951
چیزی برامون آوردی؟
311
00:32:31,910 --> 00:32:34,413
شکلات کورِلی. برین خودتون رو خفه کنین
(کورِل: نام یکی از سیارههای کهکشان)
312
00:32:34,913 --> 00:32:37,624
ما شکلات نمیخوایم
یه خرده آبجو چطوره؟
313
00:32:37,708 --> 00:32:40,752
چطوره هر وقت رو سینهت مو درآورد
بیای سراغم؟
314
00:32:40,836 --> 00:32:42,689
مثل تولهسگهای سر راهی
نیاین التماس کنینها!
315
00:32:42,713 --> 00:32:44,965
ما التماس نمیکنیم. ما... معامله میکنیم
316
00:32:45,048 --> 00:32:46,967
اینجوریه؟ اونوقت در ازای چی؟
317
00:32:47,050 --> 00:32:49,845
در ازای عقل و شعورمون و همراهی با ما چطوره؟
318
00:32:50,470 --> 00:32:51,471
سخت میشه ردش کرد
319
00:32:54,016 --> 00:32:55,017
بگم چی؟
320
00:32:56,185 --> 00:32:58,187
اگه شما دلقکها بهم کمک کنین
وسایلم رو خالی کنم
321
00:32:58,270 --> 00:33:01,207
شاید بتونم یه چیزی جور کنم
که برای سن و سالتون یه خرده مناسبتر باشه
322
00:33:01,231 --> 00:33:02,941
قبوله. من این کار رو میکنم
323
00:33:03,025 --> 00:33:04,109
همهمون میکنیم
324
00:33:04,193 --> 00:33:05,194
پس راه بیفتین
325
00:33:05,277 --> 00:33:06,695
«بیاین، بچهها»
«بیاین»
326
00:33:06,778 --> 00:33:08,780
«کِیر، بگیرش. پلی»
«اینجام»
327
00:33:22,461 --> 00:33:23,545
عجب بوی گندی
328
00:33:24,129 --> 00:33:26,798
باید هم بوی گند بده. درزگیر چکمههای لاستیکیمه
329
00:33:26,882 --> 00:33:28,008
بیشتر از اونی که انتظار داشتم پیاز ریختی
330
00:33:29,134 --> 00:33:30,844
ممکنه از دستور پخت اشتباهی استفاده کرده باشم
331
00:33:30,928 --> 00:33:32,596
اتفاق غمانگیزی میشه
332
00:33:34,681 --> 00:33:35,766
همینجوری میمونه
333
00:33:37,726 --> 00:33:38,769
مشکلی پیش اومده؟
334
00:33:39,603 --> 00:33:40,896
یه یارو تو آشپزخونهمه
335
00:33:45,150 --> 00:33:46,318
چند وقت اینجا بودی؟
336
00:33:47,152 --> 00:33:49,404
بیست و نه ساعت طولانی
337
00:33:51,198 --> 00:33:53,075
بقیهی کهکشان چطوره؟
338
00:33:53,158 --> 00:33:54,159
اوه، کهکشان خیلی بزرگه
339
00:33:54,868 --> 00:33:56,286
باید یه روز ببینیش
340
00:33:57,412 --> 00:33:58,413
باید؟
341
00:34:09,049 --> 00:34:10,300
آیرینایِ چهار
342
00:34:11,385 --> 00:34:13,512
فقط یه قاره داره
ولی همهجاش گرمسیریه
343
00:34:13,594 --> 00:34:15,848
حشرههایی داره قد سگ
به همون اندازه هم ملوسن
344
00:34:17,099 --> 00:34:19,184
داروهام رو گذاشتم، میوه بار زدم
345
00:34:19,268 --> 00:34:21,687
زندگی یه آذوقه رسون
دوره گرد خودسر همینه دیگه
346
00:34:22,228 --> 00:34:24,690
«میوهها رو کجا بردی؟»
«بردم هسپروس»
347
00:34:24,773 --> 00:34:27,234
ه حالا میتونی بهخوبی
من توصیفش کنی
348
00:34:27,317 --> 00:34:31,112
ولی من رفته بودم یه تور گردبادی
تو این خوشهی کوچولو
349
00:34:32,447 --> 00:34:34,533
وقتی شروع کردن به معامله
دیگه نتونستن جلوی خودشون رو بگیرن
350
00:34:34,616 --> 00:34:38,495
یه وضعیت چهار جانبه دارن
با کارگرها و قند و رام و پول نقد
351
00:34:40,121 --> 00:34:43,292
فکر میکنی یه مشت ماه دور سیارهت میچرخن
باید ببینی چیها دارن
352
00:34:43,375 --> 00:34:45,460
تو آسمونش انگار سکه پاشیدن
353
00:34:45,543 --> 00:34:47,295
«سکه پاشیدن؟»
«اوهوم.»
354
00:34:47,379 --> 00:34:48,839
خیلی دلم میخواد ببینم
355
00:34:48,922 --> 00:34:51,842
خوب، باید بری.
این توپ یخی رو ولش کن
356
00:34:53,177 --> 00:34:56,221
«آخه اینجا مسئولیت دارم»
«آهان، ولی خودت که قبولش نکردی»
357
00:34:56,304 --> 00:34:58,098
...نه، ولی باز هم مسئولیته دیگه. و
358
00:34:59,933 --> 00:35:02,495
امکان داره بدونی که دلایلی داری
ولی ندونی اون دلایلی چی هستن؟
359
00:35:02,519 --> 00:35:04,396
دلیل اینکه تو برای این سیاره مهمی؟
360
00:35:05,397 --> 00:35:07,649
امکان داره
یه خرده خودپسندانهس، ولی ممکنه
361
00:35:07,733 --> 00:35:10,068
من نگفتم که آدم مهمیام
گفتم نمیتونم اینجا رو ترک کنم
362
00:35:13,113 --> 00:35:15,616
حرف ترک کردن شد
دوست داری یه شامی باهم بخوریم؟ حالا یا بعداً؟
363
00:35:17,242 --> 00:35:18,243
بعداً باشه بهتره
364
00:36:16,385 --> 00:36:17,636
چیکار داری میکنی؟
365
00:36:19,596 --> 00:36:20,597
مشکلی پیش اومده؟
366
00:36:21,974 --> 00:36:24,893
فقط یه حس عجیبه
میخوام برم یه دور پیاده روی کنم
367
00:36:24,977 --> 00:36:27,688
چی؟ چون اون حس عجیب
از اونجا میآد؟
368
00:36:27,771 --> 00:36:29,189
نه، حس عجیب همینجاست
369
00:36:30,399 --> 00:36:31,692
این فقط پیاده رویه
370
00:36:31,775 --> 00:36:35,279
پس اگه من میگفتم
میذاری شلوارم رو بردارم؟ تو میگفتی
371
00:36:35,362 --> 00:36:39,157
تا بیست و پنج ساعت دیگه
شلوار بیشلوار
372
00:36:42,578 --> 00:36:44,746
«میشه بعداً دیوونه بشی؟»
«محاله»
373
00:37:05,392 --> 00:37:06,810
اونجا داری چیکار میکنی؟
374
00:37:09,813 --> 00:37:10,981
!وایستا
375
00:37:18,071 --> 00:37:20,574
وایستا! از ساعت منع عبور و مرور گذشته
376
00:37:38,300 --> 00:37:40,969
!آهای! آهای
377
00:38:13,335 --> 00:38:14,336
تو کی هستی؟
378
00:39:06,513 --> 00:39:07,681
اون دیگه چه کوفتیه؟
379
00:39:08,432 --> 00:39:09,933
شنیدم شلیک کردی. چی شده؟
380
00:39:10,017 --> 00:39:12,561
من دیوونه شدهم، یا اون کشتی مال آناکرئونه؟
381
00:39:17,816 --> 00:39:19,484
اوه، دیوونه که هستی
382
00:39:19,568 --> 00:39:20,777
ولی نه در مورد اون
383
00:39:29,870 --> 00:39:31,580
و بعد سهتا بودن
384
00:39:32,080 --> 00:39:34,416
«بهشون سلام کن»
«قبلاً سلام کردیم، ولی جواب ندادن»
385
00:39:34,499 --> 00:39:36,543
نمودارهای نزدیک شدن ما رو هم نادیده گرفتن
386
00:39:36,627 --> 00:39:38,507
نباید یکی از شاتلهامون رو
بفرستیم بره به دیدنشون؟
387
00:39:38,587 --> 00:39:39,880
شاتلهای غیر مسلحتون رو؟
388
00:39:40,964 --> 00:39:43,342
اونها رزمناون. کشتیهای مسلح
389
00:39:43,425 --> 00:39:44,718
اون اینجا چیکار میکنه؟
390
00:39:44,801 --> 00:39:46,803
برای اینکه میدونه رزمناو مسلح چه شکلیه
391
00:39:46,887 --> 00:39:48,222
از طرفی، اون اهل تسپیسه
392
00:39:48,305 --> 00:39:49,681
از زمان بمبارون تو دنیای خودش نبوده
393
00:39:50,349 --> 00:39:51,850
...امکان نداره. این باعث میشه تو
394
00:39:51,934 --> 00:39:55,270
بیشتر از هفتاد سالمه. ولی نصف این مدت رو
بین درگاهها تو خواب انجمادی بودم
395
00:39:55,812 --> 00:39:58,124
وقتی باری رو به آناکرئون میبری
بهتره خونت بیطرف باشه
.
396
00:39:58,148 --> 00:40:01,652
«آناکرئون تحت فرمان امپراتوریه»
«بزرگ شو، لوییس»
397
00:40:01,735 --> 00:40:04,696
شاید اشتباهی پیش اومده
شاید راهشون رو گم کردهن
398
00:40:04,780 --> 00:40:06,758
اونها به معنای واقعی کلمه سعی کردن
زیر رادار ما دزدکی وارد بشن
399
00:40:06,782 --> 00:40:09,868
ما یه پست مرزی علمی هستیم
هیچ چیز باارزشی اینجا ندارم
400
00:40:09,952 --> 00:40:12,496
شهردار، آناکرئونیها قبلاً هم
انجا فرود اومدهن؟
401
00:40:12,579 --> 00:40:15,415
نه آناکرئونیها، نه تسپیسیها
هیچکس توی سی سال گذشته اینجا نیومده
402
00:40:15,499 --> 00:40:18,293
ترمینوس با فرمان امپراتوری
خارج از محدوهی همهی اونهاست
403
00:40:18,377 --> 00:40:19,962
حتماً یه ارتباطی با دهلیز داره
404
00:40:20,045 --> 00:40:21,338
چی؟
405
00:40:22,256 --> 00:40:24,049
میدان تهی داره بزرگتر میشه
406
00:40:24,132 --> 00:40:25,527
«دیروز متوجهش شدم.»
«با چه سرعتی؟»
407
00:40:25,551 --> 00:40:27,302
روز بعد، آناکرئونیها خودشون رو نشون دادن
408
00:40:27,386 --> 00:40:29,930
از لحاظ قانونی، ما یه پست مرزی
تحت فرمان امپراتوری هستیم
409
00:40:30,013 --> 00:40:33,392
و خدا میدونه آناکرئونیها
چقدر جرئت درافتادن با امپراتوری رو دارن
410
00:40:33,475 --> 00:40:35,602
یعنی میخوای بگی
...دهلیز ممکنه مال آناکرئون
411
00:40:35,686 --> 00:40:38,021
من دارم میگم دهلیز یه چیزی میدونسته
و واکنش نشون داده
412
00:40:38,105 --> 00:40:39,356
شاید حتی به ما هشدار هم داده باشه
413
00:40:39,439 --> 00:40:44,653
،یعنی داری میگی چون تو یه جورهایی خاصی
دهلیز به تو علامت داده؟
414
00:40:45,237 --> 00:40:47,364
سالوُر یه آدم غیر اجتماعیه
415
00:40:47,447 --> 00:40:50,075
ما باید فکر کنیم که آیا امکان داره طرح
...از قبلی پیشبینی شده
416
00:40:50,158 --> 00:40:51,451
طرح رو فراموش کنین
417
00:40:51,535 --> 00:40:52,703
سلدون دیگه مرده
418
00:40:53,745 --> 00:40:55,765
کی شماها میخواین
به خودتون فکر کنین؟
419
00:40:55,789 --> 00:40:59,001
خیله خب، کافیه
لازم نیست پیچیدهش کنیم
420
00:40:59,084 --> 00:41:03,422
آناکرئونیها پیام درود ما رو نادیده گرفتهن
و به محدودهی هوایی امپراتوری تجاوز کردهن
421
00:41:03,505 --> 00:41:05,424
نوع واکنشهای ما مشخصه
422
00:41:05,507 --> 00:41:07,301
به محض اینکه به پنجرهی چرخشی
بعدی رسیدیم
423
00:41:07,384 --> 00:41:09,595
خودمون رو به شناور ارتباطی متصل میکنیم
424
00:41:10,179 --> 00:41:12,973
با امپراتوری تماس میگیریم و اونها میآن
425
00:41:14,308 --> 00:41:15,767
کجا داری میری؟
426
00:41:15,851 --> 00:41:17,186
میرم یه سر به اسلحه خونه بزنم
427
00:41:18,854 --> 00:41:21,231
اگه آناکرئونیها بخوان
قبل از امپراتوری حمله کنن
428
00:41:21,315 --> 00:41:23,901
دلم میخواد بدونم چه نوع
خشونتی میتونیم از خودمون نشون بدیم
429
00:41:25,027 --> 00:41:26,827
آخرین باری که اینها
خراب بودن کی بود؟
430
00:41:26,862 --> 00:41:29,591
«انگار یه خرده از خودمون راضی بودیم»
«من یه سلاح کمری یونی دارم. امیدوارم به درد بخوره»
431
00:41:29,615 --> 00:41:31,575
مامان، چیزی تو انباها هست
که ما بتونیم ازش استفاده کنیم؟
432
00:41:31,617 --> 00:41:34,203
چندتا تبر دستی
با یه فلاخن که از دنیای ویوِر اومده
433
00:41:34,286 --> 00:41:36,455
«باید این کار رو به من میسپردن.»
«کار تو نیست.»
434
00:41:36,538 --> 00:41:39,166
«نیست؟ یادت رفته من شما رو امن نگه داشتم؟»
«بیاین، بیاین»
435
00:41:39,249 --> 00:41:41,710
من معمولاً توی همچین مواقع
بحرانیای الکل رو پیشنهاد میکنم
436
00:41:42,711 --> 00:41:44,254
پنجرهی چرخشی باز شده
437
00:41:45,172 --> 00:41:47,841
پروتکل دست دادن
فقط چند ثانیه طول میکشه
438
00:42:00,646 --> 00:42:01,813
چه مشکلی پیش اومده؟
439
00:42:01,897 --> 00:42:05,108
شناور ارتباطی به هیچکدوم از
پیامهای ما جواب نمیده. خاموش شده
440
00:42:05,901 --> 00:42:07,110
از یکی دیگهشون استفاده کن
441
00:42:07,194 --> 00:42:08,487
یکی دیگهای وجود نداره
442
00:42:08,570 --> 00:42:09,780
خب، این یعنی چی؟
443
00:42:10,364 --> 00:42:11,865
یعنی نمیتونیم با امپراتوری تماس بگیریم
444
00:42:14,117 --> 00:42:16,537
خب، به تلاشت ادامه بده. وحشت نکن
445
00:42:16,620 --> 00:42:19,873
ممکن به خاطر چیز سادهای مثل بارش شهابی باشه
یواشیواش پاک میشه
446
00:42:20,749 --> 00:42:22,501
اون هم درست وقت فرود اومدن آناکرئونیها؟
447
00:42:23,460 --> 00:42:26,004
فرض کن آناکرئونیها قصد داشته باشن
اینجا فرود بیان
448
00:42:26,088 --> 00:42:27,506
چقدر طول میکشه تا برسن؟
449
00:42:27,589 --> 00:42:31,051
بر اساس سرعت نزدیک شدن فعلیشون
میتونم بگم تا چهل ساعت دیگه
450
00:42:38,475 --> 00:42:39,476
مامان
451
00:43:15,429 --> 00:43:16,430
!وای
452
00:43:18,557 --> 00:43:19,558
اون چیه؟
453
00:43:21,518 --> 00:43:22,811
روانتاریخ
454
00:43:23,937 --> 00:43:26,773
همهی کارهای هری
که به شکل معادلههای ریاضی به نمایش دراومده
455
00:43:27,441 --> 00:43:29,860
این رو شب بعد از مراسم ختمش
از دفترش برداشتم
456
00:43:30,986 --> 00:43:33,697
اعداد اون پایهای هستن
که میگن چرا ما این کارها رو انجام میدیم
457
00:43:34,781 --> 00:43:37,910
توی کشتی دو نفر بودن که
واقعاً میتونستن درکش کنن
458
00:43:37,993 --> 00:43:39,453
هری سلدون و گال دورنیک
459
00:43:46,251 --> 00:43:47,628
میتونی چیزی ازش بفهمی؟
460
00:43:47,711 --> 00:43:49,463
من؟ نه به احتمال زیاد
461
00:43:50,047 --> 00:43:53,759
سالوُر، اگه تو بخشی از طرح بودی؟
462
00:43:54,343 --> 00:43:57,262
اون وقت برام خیلی آسونتر میشد
که این چیزها رو باور کنم
463
00:44:31,547 --> 00:44:33,298
آره، خب، غافلگیری بزرگی بود
464
00:44:34,550 --> 00:44:35,592
ارزش یه بار امتحان رو داشت
465
00:44:35,676 --> 00:44:36,927
واقعاً؟
466
00:44:37,594 --> 00:44:39,638
بهت که گفتم
متفاوت بودن با خاص بودن فرق داره
467
00:44:59,157 --> 00:45:00,576
شناور ارتباطی خاموشه
468
00:45:02,327 --> 00:45:03,954
انتفاق بدشگونیه
469
00:45:04,663 --> 00:45:06,248
احتمالاً باید عقب نشینی کنی
470
00:45:08,458 --> 00:45:09,459
اِ؟ جدی؟
471
00:45:11,211 --> 00:45:14,923
آناکرئونیها تا دو روز دیگه میآن اینجا
شاید هم کمتر
472
00:45:15,424 --> 00:45:17,467
جات هر جایی بهجز اینجا امنتره
473
00:45:18,552 --> 00:45:20,637
این موقع از سال منظرهی
خیلی قشنگی داره
474
00:45:21,346 --> 00:45:23,682
یه زمین پهناور لمیزرع پر از گه یخزده
475
00:45:23,765 --> 00:45:24,975
دارم جدی حرف میزنم، هیوگو
476
00:45:25,058 --> 00:45:26,059
همیشه جدی هستی
477
00:45:28,478 --> 00:45:29,646
من جایی نمیرم
478
00:45:29,730 --> 00:45:31,064
این جنگ تو نیست
479
00:45:31,148 --> 00:45:33,483
اِ؟ راستی؟ پس جنگ کیه؟
480
00:45:39,323 --> 00:45:40,324
!لابد جنگ سلدون
481
00:45:42,367 --> 00:45:43,952
پس جنگ تو هم نیست
482
00:45:46,747 --> 00:45:47,748
باهام بیا بریم
483
00:45:49,166 --> 00:45:50,167
نمیتونم
484
00:45:50,250 --> 00:45:51,251
چرا نمیتونی؟
485
00:45:54,213 --> 00:45:55,672
برای اینکه من باید ازشون محافظت کنم
486
00:45:58,550 --> 00:46:00,761
زنده بودن یعنی شناخت اشباح
487
00:46:01,845 --> 00:46:05,349
امپراتوری از هری وحشت داشت
چون میتونست آینده رو پیشبینی کنه
488
00:46:06,767 --> 00:46:10,604
ولی در واقعیت، تنها کاری که اون انجام میداد
آزمودن دوبارهی گذشته بود
489
00:46:14,483 --> 00:46:15,901
چی میخوای؟
490
00:46:17,653 --> 00:46:21,865
به الگوها توجه کن
اینطوری میتونیم از چیزی که در آینده پیش میآد خبردار بشیم
491
00:46:26,328 --> 00:46:28,789
زنده بودن یعنی شناخت اشباح
492
00:46:29,498 --> 00:46:32,000
اگه خوب گوش کنیم صداشون رو میشنویم
493
00:46:52,771 --> 00:46:53,897
باز هم تو
494
00:47:26,805 --> 00:47:27,848
سلام
495
00:47:32,019 --> 00:47:33,270
کی تو رو زده میبل؟
496
00:47:41,403 --> 00:47:42,446
قراره دردت بیاد
497
00:47:56,210 --> 00:47:57,211
آروم
498
00:47:59,004 --> 00:48:00,214
سلاحت رو بنداز
499
00:48:06,887 --> 00:48:07,930
تو کی هستی؟
500
00:48:08,013 --> 00:48:11,725
سالوُر هاردین، نگهبان ترمینوس
501
00:48:16,772 --> 00:48:19,274
آناکرئونیها اجازهی پا گذاشتن روی خاک امپراتوری رو ندارن
502
00:48:23,195 --> 00:48:24,321
اینجا چیکار دارین؟
503
00:48:25,239 --> 00:48:29,868
اشباح مردگان دنبال اسکلتی هستن
که زمانی خونههای ما بود
504
00:48:30,702 --> 00:48:32,287
اونها ما رو محاصره کردهن
505
00:48:32,371 --> 00:48:35,040
و گرسنهی چیزهایی هستن که مال ماست
506
00:48:37,000 --> 00:48:42,000
به کانال تلگرامی آسیموفیا بپیوندید
@Asimovia
58882
Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.