Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:00:17,682 --> 00:00:28,109
ARA زيرنويس از
DSH اصلاح و برگردان از داوود
2
00:00:29,153 --> 00:01:01,478
صفحه فيس بوک ما
facebook.com/cinemamylife
-- سينما و زندگي --
3
00:01:02,524 --> 00:01:06,694
بري ليندون
شاهکاري از استنلي کوبريک
4
00:01:08,780 --> 00:01:11,490
آقايان تپانچه ها را مسلح کنيد
5
00:01:16,808 --> 00:01:22,021
پدر بري همچون باقي پسران
خانواده اشراف زادگان
6
00:01:22,543 --> 00:01:24,628
براي حرفه حقوق تربيت شده بود
7
00:01:24,837 --> 00:01:29,007
و بدون شک اگر براي خريد يک اسب
8
00:01:29,531 --> 00:01:31,824
در يک دوئل کشته نمي شد
9
00:01:32,450 --> 00:01:35,369
احتمالا به انساني شاخص تبديل مي شد
10
00:01:50,178 --> 00:01:53,410
مادر بري
پس از مرگ همسرش
11
00:01:53,931 --> 00:01:56,641
به گونه اي زندگي مي کرد
که کسي جرات افترا زدن به وي را نداشت
12
00:01:58,207 --> 00:02:01,960
بسياري از مرداني که در گذشته
خواهان ازدواج با او بودند.
13
00:02:02,274 --> 00:02:04,567
بار ديگر به اين تازه بيوه درخواست دادند
14
00:02:05,715 --> 00:02:08,425
اما او تمام پيشنهادات را رد کرد.
15
00:02:09,156 --> 00:02:12,179
و اعلام کرد که
قصد دارد زندگيش را وقف پسرش کند
16
00:02:12,701 --> 00:02:15,202
و خاطره آن مرحوم از دست رفته را نگاه دارد
17
00:03:07,030 --> 00:03:12,243
اولين عشق!
چه تغييراتي را در پسر بچه ايجاد کرده است
18
00:03:13,391 --> 00:03:16,831
چه رمز و راز با شکوهي را با خود به همراه مي آورد
19
00:03:19,126 --> 00:03:22,983
احساسات لطيفي که از قلب مرد جوان به بيرون مي جوشد
20
00:03:24,027 --> 00:03:26,841
عشق او مانند آواز پرندگان ...
21
00:03:27,260 --> 00:03:30,179
و يا صداي گذر نسيم از ميان گلهاي سرخ است
22
00:03:32,474 --> 00:03:33,620
تو باختي
23
00:03:36,332 --> 00:03:38,730
الان سر چي باشه؟
24
00:03:42,693 --> 00:03:44,778
برگرد به سمت ديوار
25
00:03:54,789 --> 00:03:57,603
تمام توجه بري و همچنين
26
00:03:57,605 --> 00:04:00,003
عامل اصلي اولين دردسرهاي بري
27
00:03:59,899 --> 00:04:03,548
دختر عموي او به نام
نورا برادي بود
28
00:04:15,541 --> 00:04:19,815
من روبان گردنم را باز کردم و در جايي
از بدنم پنهان کردم
29
00:04:21,380 --> 00:04:23,673
اگر اون رو پيداش کردي مي توني نگهش داري
30
00:04:24,821 --> 00:04:27,114
تو آزادي که هر جايي از بدنم را بگردي
31
00:04:27,846 --> 00:04:30,765
فکر کنم خيلي بايد بي عرضه
باشي اگر پيداش نکني
32
00:04:58,295 --> 00:04:59,754
من نمي تونم پيداش کنم
33
00:05:02,362 --> 00:05:04,238
تو درست دنبالش نگشتي
34
00:05:18,108 --> 00:05:19,567
من نمي تونم پيداش کنم
35
00:05:26,033 --> 00:05:27,596
يک راهنمايي بهت مي کنم
36
00:05:47,201 --> 00:05:49,077
دارم روبان رو حس مي کنم
37
00:05:54,188 --> 00:05:55,855
چرا داري مي لرزش؟
38
00:06:01,278 --> 00:06:03,676
به خاطر لذت پيدا کردن روبان
39
00:06:10,767 --> 00:06:11,809
دروغگو
40
00:07:17,714 --> 00:07:22,301
در اين هنگام بريتانيا
41
00:07:22,615 --> 00:07:24,595
به خاطر تهاجم فرانسه ...
42
00:07:25,118 --> 00:07:27,203
به شدت دچار هرج و مرج و برانگيختگي بود
43
00:07:27,829 --> 00:07:30,330
نجيب زادگان و مردم عادي
44
00:07:30,332 --> 00:07:32,730
وفاداري خود را ايجاد هنگهاي منسجم
45
00:07:33,877 --> 00:07:36,587
در مقابل تهديد ها نشان مي دادند
46
00:07:37,214 --> 00:07:41,488
اونيفورم هاي قرمز رنگ و ظاهر غرور انگيز آنان
بري را به غبطه خوردن وا مي داشت
47
00:07:57,757 --> 00:08:00,050
اهالي برادي گروهي را براي پيوستن به
48
00:07:59,947 --> 00:08:04,221
گردان "کيلونگن"" به فرماندهي
کاپيتان جان کوئين
49
00:08:07,247 --> 00:08:10,166
تمام کشور با شيپور آماده باش جنگ
به حالت آماده باش در آمده بود
50
00:08:10,792 --> 00:08:14,128
و سراسر قلمرو پادشاهي بريتانيا
آکنده از موسيقي هاي نظامي بود
51
00:09:55,174 --> 00:09:57,675
ردموند , چت شده؟
52
00:10:03,203 --> 00:10:06,956
نورا تو مجبور بودي پنج بار
با کاپيتان کوئين برقصي؟
53
00:10:07,479 --> 00:10:09,980
صف آرايي هاي اون براي من اهميتي نداره
54
00:10:11,337 --> 00:10:14,569
اون عالي مي رقصه
و نمونه کامل يک مرد خوش مشربه
55
00:10:14,570 --> 00:10:16,759
اون در لباس نظامي خيلي خوب به نظر مياد
56
00:10:16,759 --> 00:10:19,573
اون از من درخواست رقص کرد
چطور مي تونستم امتناع کنم؟
57
00:10:19,784 --> 00:10:21,243
اما منم ازت درخواست کردم ولي قبول نکردي!
58
00:10:21,556 --> 00:10:23,641
من مي تونم هر روز با تو برقصم
59
00:10:24,476 --> 00:10:28,646
تازه اگر با دختر عموت برقصي اين طور نشون دادي که
نتونستي شريک ديگه اي پيدا کني
60
00:10:29,898 --> 00:10:33,547
از اين گذشته, کاپيتان کوئين يک مرد کامله
61
00:10:34,174 --> 00:10:37,093
ولي تو فقط يه پسر بي پولي
62
00:10:38,137 --> 00:10:41,994
اگر يک بار ديگه باهاش روبرو بشم
تو خواهي فهميد که چه کسي بهتره!
63
00:10:42,099 --> 00:10:44,705
من با اون مبارزه مي کنم
کاپيتان هست که هست!
64
00:10:44,810 --> 00:10:46,477
اوه , اين قدر احمق نباش
65
00:10:46,479 --> 00:10:47,833
من جدي گفتم
66
00:10:48,355 --> 00:10:51,691
ولي همه مي دونند که کاپيتان کوئين يه سرباز شجاعه ..
67
00:10:52,423 --> 00:10:55,237
ممکنه تو بتوني با بچه دهاتي ها
خوب مبارزه کني
68
00:10:55,238 --> 00:10:58,365
اما مبارزه با يک مبارز انگليسي خيلي فرق مي کنه
69
00:10:59,618 --> 00:11:01,703
پس بهتره همون تو رو تا خونه برسونه
70
00:11:02,538 --> 00:11:03,580
ردموند!
71
00:11:30,796 --> 00:11:33,506
بري مصمم بود که ديگر هرگز نورا را نبيند
72
00:11:34,550 --> 00:11:38,616
اما اين چنين تصميماتي هر چند در هفته اول
محکم جلوه مي کند ...
73
00:11:39,452 --> 00:11:42,162
در چند لحظه بي اثر و ناپديد مي شود
74
00:11:45,604 --> 00:11:50,712
نه نورا به تمام خدايان قسم به جز تو ...
75
00:11:50,505 --> 00:11:54,362
قلبم فقط براي چهار دختر ديگه ...
76
00:11:55,197 --> 00:11:57,386
اينگونه شعله ور شده
77
00:11:58,326 --> 00:12:02,705
اوه , امان از دست شما مردها, جان ...
78
00:12:03,227 --> 00:12:05,625
احساسات شما با احساسات ما برابر نيست
79
00:12:06,773 --> 00:12:09,379
ما مثل يک جور گياهي هستيم که من دربارش خوندم
80
00:12:10,423 --> 00:12:13,446
گياهيي که تنها يک گل ميده و بعدش ميميره
81
00:12:14,697 --> 00:12:17,303
تو , تو تو منظورت اينه که ...
82
00:12:17,305 --> 00:12:20,015
هرگز تا حالا عاشق کسي نشدي؟
83
00:12:20,225 --> 00:12:24,395
هرگز جان عزيزم
چطور مي توني يک همچين سوالي ازم بپرسي
84
00:12:24,187 --> 00:12:25,750
اوه , نوراي عزيزم!
85
00:12:28,254 --> 00:12:32,215
... برادران نورا نيک و يوليک هميشه
86
00:12:33,050 --> 00:12:35,551
مراقب او بودند و از رابطه او و کاپيتان
87
00:12:35,553 --> 00:12:39,410
راضي و از آن بهره مي بردند
88
00:12:51,821 --> 00:12:54,010
ردموند, چقدر از ديدنت خوشحالم
89
00:12:58,599 --> 00:12:59,641
ردموند!
90
00:13:01,206 --> 00:13:03,186
چطور تونستي با من اينطور رفتار کني نورا!؟
91
00:13:03,813 --> 00:13:05,793
ردموند, چي شده؟
92
00:13:05,794 --> 00:13:07,357
داري درباره چي حرف مي زني؟
93
00:13:09,756 --> 00:13:13,717
فکر کنم الان زمان مناسبي باشه
براي اينکه چيزي رو بهت پس بدم
94
00:13:17,994 --> 00:13:19,557
ممنون ردموند
95
00:13:20,288 --> 00:13:22,268
اين رو بکلي فراموش کرده بودم
96
00:13:23,417 --> 00:13:24,771
بله فراموش کرده بودي
97
00:13:29,256 --> 00:13:33,113
کاپيتان کوئين, اجازه بديد پسر عموم ردموند بري
را به شما معرفي کنم
98
00:13:33,324 --> 00:13:35,409
دوشيزه برادي به نظر ميرسه ...
99
00:13:35,409 --> 00:13:38,328
شما دو نفر در رابطه با مطلبِ مهمي گفتگو مي کرديد
100
00:13:38,432 --> 00:13:40,830
شايد بهتر باشه که اينجا رو ترک کنم
101
00:13:41,248 --> 00:13:44,897
کاپيتان کوئين, من هيچ مسئله
خصوصي با پسر عموم ندارم!
102
00:13:45,315 --> 00:13:48,651
ولي دوشيزه برادي, به نظر مي رسه مسئله مهمي
براي در ميون گذاشتن داريد؟
103
00:13:49,382 --> 00:13:53,865
خداي من , کاپيتان کوئين اون فقط يه پسر بچه س
و براي من بيشتر از طوطي يا سگم اهميت نداره
104
00:13:53,971 --> 00:13:55,013
واقعا!
105
00:13:55,222 --> 00:13:57,307
آيا شما عادت داريد تکه ...
106
00:13:57,516 --> 00:14:01,373
... اي معني دار از لباستون رو به
طوطي يا سگتون بديد؟
107
00:14:01,895 --> 00:14:04,814
يعني من نمي تونم روبان گردنم را به پسر عموم بدم؟
108
00:14:05,545 --> 00:14:07,108
خواهش مي کنم دوشيزه!
109
00:14:07,527 --> 00:14:09,299
مثل خيلي ديگه از روبان هايي که داديد؟
110
00:14:11,280 --> 00:14:15,346
وقتي خانمي به آقايي هديه اي ميده وقتشه که
بقيه آقايون خودشون رو بکشند کنار.
111
00:14:15,347 --> 00:14:17,536
براي هر دوتون روز خوبي رو آرزو مي کنم.
112
00:14:17,641 --> 00:14:18,787
جک کوئين!
113
00:14:19,414 --> 00:14:20,768
اينجا چه خبر شده؟
114
00:14:20,770 --> 00:14:22,437
بهتون ميگم قربان!
115
00:14:22,647 --> 00:14:25,983
من ديگه از اين رفتار دوشيزه برادي
و رفتار شما ايرلندها خسته شدم
116
00:14:26,505 --> 00:14:27,651
چي شده؟
117
00:14:27,652 --> 00:14:31,509
يا شما را به رفتار ايرلندي ها عادت ميديم
يا خودمون ميشيم مثل شما اينگليسي ها
118
00:14:31,719 --> 00:14:35,055
اين عادت دوشيزه هاي اينگليسي نيست
که دو تا عاشق داشته باشند
119
00:14:35,369 --> 00:14:38,705
بنابراين آقاي برادي ازتون ممنون ميشم اگر
بدهي تون رو به من پرداخت کنيد
120
00:14:38,706 --> 00:14:42,042
و من ديگر هيچ ادعايي روي اين دختر جوان ندارم
121
00:14:42,147 --> 00:14:44,753
اگر ايشان از بچه مدرسه اي ها خوشش ميايد
اجازه بديد خوش باشند , آقا
122
00:14:44,649 --> 00:14:45,899
حتما داريد شوخي مي کنيد!
123
00:14:46,735 --> 00:14:48,507
تا حالا هرگز اينقدر جدي نبودم
124
00:14:50,593 --> 00:14:52,156
جان صبر کن
125
00:14:57,684 --> 00:14:59,664
بچه لوس بد اخلاق!
126
00:15:00,082 --> 00:15:02,167
تو در کار همه دخالت مي کني!
127
00:15:02,376 --> 00:15:07,484
به تو چه مربوطه که بياي اينجا و با نجيب زاده اي
که سالي 1500 سکه درآمد داره دعوا کني؟
128
00:16:02,023 --> 00:16:04,316
ردموند,پسرم, بشين
129
00:17:17,520 --> 00:17:20,752
خانم برادي و خانمها, لطفا توجه کنيد
130
00:17:22,421 --> 00:17:27,425
در خانواده من کمتر پيش اومده که به سلامتي
چيزي شراب بخوريم ...
131
00:17:27,323 --> 00:17:30,763
... و حالا خواهش مي کنم با تمام احترام و غرور
132
00:17:30,764 --> 00:17:35,038
به سلامتي کاپيتان کوئين و عروس جوانش خانم کوئين
دختر من و آرزوي عمر طولاني براي اونها.
133
00:17:41,817 --> 00:17:44,944
يالا ببوسش جک
تو صاحب بزرگترين گنج دنيا شدي
134
00:17:46,823 --> 00:17:48,177
زودباش جک
135
00:17:49,847 --> 00:17:51,201
زنده باد داماد!
136
00:18:00,170 --> 00:18:02,568
به سلامتي يک زندگي طولاني و پر سعادت در کنار يکديگر
137
00:18:02,882 --> 00:18:05,071
به سلامتي يک زندگي شاد در کنار يکديگر
138
00:18:05,697 --> 00:18:07,051
ممنونم
139
00:18:11,537 --> 00:18:12,579
ردموند!
140
00:18:23,737 --> 00:18:27,282
اين هم به سلامتي شما کاپيتان جان کوئين!
141
00:18:30,307 --> 00:18:34,373
ردموند, چطور جرات مي کني تو خونه من
چنين رفتاري! داشته باشي؟
142
00:18:34,582 --> 00:18:36,771
خانم برادي, بچه هارو ببريد بيرون
143
00:18:36,876 --> 00:18:39,586
کاپيتان کوئين عزيز, شما حالتون خوبه؟
144
00:18:48,972 --> 00:18:52,621
محض رضاي خدا بگو معني اين دعوا چيه؟
145
00:18:53,039 --> 00:18:54,081
حقيقت اينه قربان ...
146
00:18:54,186 --> 00:18:56,687
...که اين بوزينه جوان عاشق نورا شده
147
00:18:56,793 --> 00:19:00,129
او امروز کاپيتان و نورا رو در باغ ديد
148
00:19:00,026 --> 00:19:02,319
و اکنون به خون جک کوئين تشنه است
149
00:19:02,946 --> 00:19:06,699
آقاي برادي بايد به عرضتون برسونم
در اين خونه سخت به من توهين شده
150
00:19:07,325 --> 00:19:10,139
و بنده از وضعي که برايم پيش اومده
فوق العاده ناراضيم.
151
00:19:10,245 --> 00:19:13,164
من يک مرد اينگليسي هستم!
و مردي با کلي دارايي و عنوان!
152
00:19:14,312 --> 00:19:16,710
و براي مجازات گستاخي اين خوک جوان ...
153
00:19:16,710 --> 00:19:18,169
...اون بايد شلاق بخوره!
154
00:19:18,066 --> 00:19:21,193
هر زماني که آقاي کوئين جوياي تلافي باشند ...
155
00:19:21,299 --> 00:19:24,531
...مي تونند از من ردموند بري ارباب بريويل دعوت کنند
156
00:19:32,248 --> 00:19:33,915
من مي برمش خونه
157
00:19:41,842 --> 00:19:45,178
عجب روز خوبي درست کردي, ارباب ردموند
158
00:19:46,116 --> 00:19:48,617
شما خوب مي دونيد عموتون مشکل مالي داره ...
159
00:19:48,619 --> 00:19:53,102
... و در تلاشه که اين مشکل رو با سالي 1500 پوند که
کوئين وارد خانواده مي کنه رفع کنه
160
00:19:53,729 --> 00:19:58,525
کوئين قول داده 4000 پوند قرض عموي شما رو
پرداخت کنه
161
00:19:59,360 --> 00:20:01,549
اون داره با دختري ازدواج مي کنه که
حتي يک پني هم جهيزيه نداره
162
00:20:01,654 --> 00:20:06,346
...دختري که هر مردي را رو در اين منطقه ديده
خودش رو به اون چسبونده تا شوهر پيدا کنه.
163
00:20:06,868 --> 00:20:08,431
و همه از دستش پريدند
164
00:20:09,266 --> 00:20:13,958
و شما بايد مانند پدرتون به عموتون توجه کنيد
165
00:20:14,063 --> 00:20:15,105
من متوجه ام
166
00:20:15,836 --> 00:20:18,755
و اين پاسخ مهرباني هاي اون بود؟
167
00:20:18,964 --> 00:20:21,778
هنگامي که پدرتون مُرد مگه به شما پناه نداد؟
168
00:20:22,718 --> 00:20:27,201
مگر اون به شما و مادرتون يه خونه خوب
به صورت مجاني نداده؟
169
00:20:27,202 --> 00:20:29,600
هر چي بوده رو فراموش کن ...
170
00:20:30,539 --> 00:20:33,875
من با هر مردي که بخواد دست نورا بريدي
را بگيره مي جنگم
171
00:20:34,606 --> 00:20:38,255
اون رو حتي تا کليسا هم تعقيب خواهم کرد
و باهاش در اونجا مبارزه مي کنم
172
00:20:39,402 --> 00:20:42,008
يا خون اون رو ميريزم, يا خون خودم ريخته خواهد شد
173
00:20:46,806 --> 00:20:48,578
ايمان دارم که اين کار را مي کنيد!
174
00:20:49,518 --> 00:20:52,228
هرگز در طول زندگي جواني مثل شما نديدم.
175
00:20:53,480 --> 00:20:55,252
بذار ببوسمت, پسرم
176
00:20:58,486 --> 00:21:00,258
شما هم درست مثل من هستيد
177
00:21:00,884 --> 00:21:05,576
تا زماني که من زنده ام, شما به
هيچ دوست و پشتيباني نياز نداريد
178
00:21:07,766 --> 00:21:11,206
ممکنه پيغام من را براي کوئين ببري
و قرار ملاقات با اون بگذاري؟
179
00:21:13,919 --> 00:21:17,672
خوب اگر شما دستور ميديد بايد انجام بشه
180
00:22:24,202 --> 00:22:28,059
ببين ردموند, پسرم اين يک دوئل احمقانه است
181
00:22:28,998 --> 00:22:31,708
نورا هر طور شده با کوئين ازدواج مي کنه,
اين حرف من يادت باشه
182
00:22:32,648 --> 00:22:35,567
و هنگامي که عروسي کرد تو به کلي فراموشش مي کني
183
00:22:36,402 --> 00:22:40,572
تو هنوز يه پسر بچه اي و کوئين هم
حاضره از دوئل با تو چشم بپوشه
184
00:22:42,138 --> 00:22:43,284
درسته کوئين؟
185
00:22:44,953 --> 00:22:45,995
بله
186
00:22:49,645 --> 00:22:51,730
الان, دوبلين جاي خوبيه
187
00:22:52,879 --> 00:22:57,049
اگر مي خواي بري اونجا و براي يک ماهي
شهر رو بگردي
188
00:22:57,154 --> 00:22:59,968
من 10 سکه هم بهت هديه ميدم
189
00:23:01,846 --> 00:23:04,139
کاپيتان کوئين شما با اين شرايط قانع ميشيد؟
190
00:23:05,184 --> 00:23:08,729
بله اگر آقاي بري عذر خواهي ...
کنند و به دوبلين برند
191
00:23:09,145 --> 00:23:12,481
... فکر مي کنم تمام موضوع به صورت شرافتمندانه اي
فيصله خواهد يافت
192
00:23:19,052 --> 00:23:20,719
بگو که متاسفي, ردموند
193
00:23:22,702 --> 00:23:24,682
خيلي آسون مي توني بگي و تمومش کني
194
00:23:32,399 --> 00:23:33,649
من متاسف نيستم
195
00:23:36,362 --> 00:23:38,134
و هرگز عذر خواهي نخواهم کرد
196
00:23:41,263 --> 00:23:43,973
به جهنم خواهم رفت ولي به دوبلين نميرم
197
00:23:52,317 --> 00:23:55,549
پس با اين حساب چاره ديگه اي نيست
198
00:23:57,739 --> 00:23:59,093
خدا رحمتت کنه ردموند
199
00:24:03,891 --> 00:24:05,454
اين از تپانچه هاي من نيست.
200
00:24:06,290 --> 00:24:08,479
مشکلي نداره, از تپانچه هاي منه
201
00:24:09,105 --> 00:24:12,232
اگر به دور دوم رسيد مال خودت رو آماده مي کنم
202
00:24:15,154 --> 00:24:16,717
موفق باشي ردموند
203
00:24:29,231 --> 00:24:30,481
آقايون ...
204
00:24:33,820 --> 00:24:35,383
... سلاح هارو آماده کنيد
205
00:24:48,939 --> 00:24:50,293
آقايون ...
206
00:24:52,589 --> 00:24:54,152
... نشانه گيري کنيد
207
00:25:08,127 --> 00:25:09,169
يک ...
208
00:25:11,777 --> 00:25:12,819
دو ...
209
00:25:15,427 --> 00:25:16,573
سه ...
210
00:25:27,105 --> 00:25:28,251
اون مرده؟
211
00:25:32,632 --> 00:25:33,674
بله مرده
212
00:25:39,827 --> 00:25:42,850
اين روز تلخي براي فاميل ماست, ردموند بري
213
00:25:43,685 --> 00:25:45,978
تو سالي 1500 پوند به ما ضرر زدي
214
00:25:46,919 --> 00:25:49,629
الانم بهتره تا پليس نرسيده اينجارو ترک کني
215
00:25:49,421 --> 00:25:52,235
قبل از اينکه از روستا خارج بشيم اونها مي فهمند
216
00:25:53,487 --> 00:25:55,988
بيا ردموند, من تا خونه باهات ميام
217
00:26:19,140 --> 00:26:21,850
چقدر ممکن بود سرنوشت ...
ردموند متفاوت باشد؟
218
00:26:22,372 --> 00:26:24,873
... اگر او گرفتار عشق نورا نمي شد ...
219
00:26:25,188 --> 00:26:28,524
... و اگر شراب را به صورت کاپيتان کوئين نمي پاشيد
220
00:26:29,255 --> 00:26:31,653
ولي سرنوشت اين بود که آواره شود
221
00:26:32,487 --> 00:26:36,761
دوئل او با کوئين باعث شد در جواني عازم سفر شود
222
00:26:37,597 --> 00:26:39,369
... همان طور که خواهيد ديد
223
00:26:39,578 --> 00:26:43,539
ردموند بايد براي مدت کوتاهي هم که شده
بره جايي پنهان بشه
224
00:26:44,688 --> 00:26:46,773
دوبلين براي اون مناسب ترين جاست
225
00:26:46,773 --> 00:26:49,692
مي تونه اونجا بمونه
تا وقتي که آبها از آسياب بيوفته
226
00:26:49,693 --> 00:26:53,029
اما اين بچه تا حالا از خونه دور نبوده
227
00:26:53,865 --> 00:26:56,158
اينجا براش امن تر نيست؟
228
00:26:56,159 --> 00:26:59,286
کاش اينگونه بود زن عمو بل
229
00:26:59,287 --> 00:27:03,353
اما ممکنه الان مامورين قانون تو را باشند
230
00:27:03,979 --> 00:27:07,315
از اينجا تا دوبلين حدود پنج روز راهه
231
00:27:07,420 --> 00:27:10,026
هيچکس نمي فهمه که اونجاست
232
00:27:10,132 --> 00:27:13,259
من نمي خوام اين مسئله رو زياد بزرگ کنم
233
00:27:13,573 --> 00:27:17,743
ولي مي دونيد اگر دستگيرش کنند چه بلايي سرش ميارند؟
234
00:27:26,817 --> 00:27:28,276
من چيزيم نميشه
235
00:27:34,846 --> 00:27:37,139
تو دوبلين بلايي سرم نمياد مادر
236
00:28:08,527 --> 00:28:13,323
هيچ پسر بچه اي که براي اولين بار تنها سفر مي کند
و 20 سکه هم در جيب دارد ...
237
00:28:13,741 --> 00:28:15,095
...اين اندازه غمگين نيست
238
00:28:15,722 --> 00:28:19,162
بري همچنان که به سوي دوبلين مي رفت
زياد در فکر ...
239
00:28:19,163 --> 00:28:22,812
...مادر مهربان و خانه اي که در آن بزرگ شده بود نبود
240
00:28:23,544 --> 00:28:26,984
...بلکه بيشتر در فکر فردا و
عجايبي که در پيش داشت بود
241
00:28:40,228 --> 00:28:41,687
معذرت مي خوام, خانم
242
00:28:42,105 --> 00:28:44,815
ممکنه براتون يک ليوان آب به من بديد؟
243
00:28:50,447 --> 00:28:52,219
روز شما بخير مرد جوان
244
00:28:55,349 --> 00:28:56,391
روز بخير
245
00:29:03,273 --> 00:29:05,149
مي خواي به ما ملحق بشي تا مشروبي بخوريم؟
246
00:29:08,070 --> 00:29:09,633
نه, متشکرم
247
00:29:13,284 --> 00:29:15,369
ميل داريد چيزي بخوريد؟
248
00:29:17,768 --> 00:29:20,791
از لطفتون سپاس گذارم
اما بايد به راهم ادامه بدم
249
00:29:27,258 --> 00:29:28,404
ممنون
250
00:29:41,231 --> 00:29:42,273
خدانگهدار
251
00:30:32,118 --> 00:30:33,577
عذر مي خوام, آقا
252
00:30:35,976 --> 00:30:38,061
باز هم صبح بخير مرد جوان
253
00:30:42,442 --> 00:30:44,422
حتي فکرش را هم نکنيد
254
00:30:47,134 --> 00:30:49,010
از اسب پياده بشيد
255
00:30:56,206 --> 00:30:58,707
دستتون رو ببريد بالاي سرتون لطفا
256
00:30:59,960 --> 00:31:01,210
بيايد جلو
257
00:31:05,904 --> 00:31:06,842
بايستيد
258
00:31:11,118 --> 00:31:14,558
حالتون چطوره؟ من کاپيتان فيني هستم
259
00:31:17,897 --> 00:31:19,251
کاپيتان فيني!
260
00:31:19,356 --> 00:31:21,962
کاپيتان فيني , در خدمت شماست
261
00:31:22,901 --> 00:31:24,464
کاپيتان فيني راهزن؟
262
00:31:25,196 --> 00:31:26,446
خودشه
263
00:31:26,864 --> 00:31:29,470
اجازه مي خوام پسرم رو معرفي کنم ... سيموس؟
264
00:31:35,310 --> 00:31:37,916
افتخار آشنايي با چه کسي رو دارم؟
265
00:31:38,856 --> 00:31:40,628
اسم من ردموند بريِ
266
00:31:40,629 --> 00:31:42,401
حالتون چطوره آقاي بري؟
267
00:31:43,236 --> 00:31:47,823
و حالا با کمال تاسف بايد به قسمت ناخوشايند
آشنايي کوتاهمون برسيم
268
00:31:47,824 --> 00:31:52,203
برگرديد و دست هاتون رو بالاي
!سرتون بگذاريد لطفا
269
00:32:26,406 --> 00:32:29,116
بايد 20 سکه طلا اينجا باشه,پدر
270
00:32:31,516 --> 00:32:35,373
مرد جوان به نظر مياد وضع مالي شما خيلي خوبه
قربان
271
00:32:35,792 --> 00:32:39,545
کاپيتان فيني اين تمام پولي بود
که مادرم تو دنيا داشت
272
00:32:39,442 --> 00:32:41,109
ممکنه اجازه بديد نگهشون دارم؟
273
00:32:41,318 --> 00:32:43,924
خود من هم تحت تعقيب مامورين قانون هستم
274
00:32:44,030 --> 00:32:48,826
من يک افسر انگليسي رو توي يک دوئل کشتم
الان هم به دوبلين ميرم تا اوضاع کمي آروم تر شه
275
00:32:48,722 --> 00:32:49,868
آقاي بري ...
276
00:32:50,287 --> 00:32:53,414
...در اين حرفه
من از اين داستان ها زياد شنيدم
277
00:32:53,415 --> 00:32:57,376
داستان شما توي اين هفته از همه
تاسف برانگيز تر و مهيج تر بود
278
00:32:57,794 --> 00:33:00,713
با اين وجود
نمي تونم با تقاضاي شما موافقت کنم!
279
00:33:01,132 --> 00:33:03,321
اما بهتون ميگم ميخوام چيکار بکنم
280
00:33:03,321 --> 00:33:08,951
بهتون اجازه ميدم اون چکمه هاي عالي رو که
معمولا براي خودم برمي داشتم رو نگه داري
281
00:33:09,578 --> 00:33:12,392
از اينجا تا شهر بعدي تنها 5 مايل راهه
282
00:33:12,706 --> 00:33:15,207
و پيشنهاد مي کنم همين حالا راه بيافتيد
283
00:33:15,104 --> 00:33:17,397
ممکنه اجازه بديد اسبم رو بردارم؟
284
00:33:17,816 --> 00:33:19,588
دلم مي خواست اين لطف رو در حقتون بکنم
285
00:33:19,692 --> 00:33:24,279
...اما با حرفه اي که ما داريم مجبوريم سريع تر از
مشتري هامون حرکت کنيم!
286
00:33:24,593 --> 00:33:26,052
روز خوش, مرد جوان
287
00:33:40,339 --> 00:33:42,945
حالا ديگه مي تونيد دستهاتون رو بياريد پايين آقاي بري!
288
00:34:13,500 --> 00:34:18,400
هنگ دوم پياده به فرماندهي ژنرال چارلز گيل ...
289
00:34:18,818 --> 00:34:23,301
که در آسيب هاي اخير با کمال افتخار
و در نهايت جانبازي
290
00:34:23,615 --> 00:34:27,472
... به ميهن خدمت کرده به عده اي مرد احتياج دارد
تا جاي کهنه سواران از کار افتاده را که ...
291
00:34:27,474 --> 00:34:32,270
... ديگر توان جنگ ندارند بگيرند و تا پايان عمر
روزي يک شيلينگ دستمزد دريافت کنند
292
00:34:33,000 --> 00:34:36,232
از تمام مردان جواني که آزاد و بي نقص هستند
293
00:34:36,441 --> 00:34:40,715
... و مي خواهند با حمل اسلحه مانند نجيب زادگان شوند
294
00:34:40,508 --> 00:34:44,574
... دعوت مي کنيم که با کمال شجاعت قدم جلو بگذارند
و با افسر ما صحبت کنند ...
295
00:34:45,096 --> 00:34:48,432
... به شما اطمينان داده خواد شد که در ارتش در حد
لياقتي که نشان خواهيد داد با شما رفتار خواهد شد
296
00:34:48,329 --> 00:34:51,769
و از هيچ گونه تشويقي دريغ نخواهيم کرد
297
00:34:52,396 --> 00:34:56,253
آنهايي که در ارتش ثبت نام کنند بلافاصله
298
00:34:56,358 --> 00:34:59,798
يک سکه و نيم پاداش اعليحضرت را دريافت خواهند کرد
299
00:35:00,008 --> 00:35:03,135
البته به انضمام تمام لباس ها , سلاح و تجهيزات
300
00:35:04,283 --> 00:35:07,097
زنده باد پادشاه جورج و انگلستان تا ابد
301
00:35:19,926 --> 00:35:22,011
براي مرد جواني که وضع مالي خوبي نداشت ...
302
00:35:22,220 --> 00:35:27,120
... مردي را در دوئل کشته بود و مي خواست
از دست قانون بگريزد
303
00:35:27,537 --> 00:35:30,873
فرصت شرکت در جنگهاي اروپا ...
304
00:35:30,979 --> 00:35:33,272
به نظر دستيابي به خوشبختي مي نماياند
305
00:35:34,211 --> 00:35:38,381
و پادشاه جورج آنقدر نيرو احتياج داشت که
برايش مهم نبود آنها کيستند و از کجا آمده اند
306
00:35:58,091 --> 00:35:59,967
هي, پسر! `پسر
307
00:36:02,471 --> 00:36:05,598
ممکنه يک ليوان ديگه بهم بديد؟
اين يکي پر از چربي و کثافتِ
308
00:36:16,548 --> 00:36:21,135
پر از چربي! به اين مرد جوان حوله تميز
و يک کاسه سوپ لاکپشت بدهيد
309
00:36:55,861 --> 00:36:59,197
اگر مي خواي اذيتش کني درباره ي زنش بپرس
310
00:36:59,198 --> 00:37:01,387
اون يک رختشوره و کتکش ميزنه ...
311
00:37:01,805 --> 00:37:06,079
آقا تول, شنيدم حوله هاي اينارو زن شما شسته
312
00:37:06,184 --> 00:37:08,998
ميگن اغلب صورت شمارو با يکي از اونها خشک مي کنه
313
00:37:10,460 --> 00:37:14,109
ازش بپرس چرا ديروز که زنش اومده بود اينجا
نرفت اون رو ببنيه
314
00:37:14,214 --> 00:37:18,697
آقاي تول چرا وقتي خانم تول به ديدن شما اومدن
رفتيد قايم شديد؟
315
00:37:18,698 --> 00:37:20,887
نکنه ترسيديد که بهتون سيلي بزنه؟
316
00:37:26,101 --> 00:37:30,897
آقايون اگر مايليد دعوا کنيد بايد با مشت مبارزه کنيد
317
00:37:31,420 --> 00:37:34,130
براي اين کار ما اينجا قوانيني داريم
318
00:37:45,497 --> 00:37:48,103
آقايون بيايد اينجا لطفا
319
00:37:55,091 --> 00:37:56,237
با هم دست بديد
320
00:37:57,593 --> 00:37:58,739
دست بده
321
00:37:59,679 --> 00:38:01,346
آماده براي مبارزه
322
00:38:03,954 --> 00:38:06,247
گاز, لگد و چنگ زدن ممنوع
323
00:38:06,248 --> 00:38:08,958
هرکس بيشتر رو پا بايسته برنده اعلام ميشه
324
00:38:09,376 --> 00:38:12,816
آقايون مبارزه رو شروع کنيد, حالا
325
00:40:32,029 --> 00:40:35,469
آموزش نظامي بري در اردوگاه دن لري ادامه يافت
326
00:40:35,574 --> 00:40:40,370
و در عرض يک ماه به صورت يک سرباز
کامل و ورزيده در آمد
327
00:40:41,518 --> 00:40:45,688
قدرت نظامي هنگ به خاطر ورود افراد ...
328
00:40:45,585 --> 00:40:47,878
جديد و تازه نفس روز به روز بيشتر ميشه
329
00:40:47,983 --> 00:40:52,153
...آنها خود را آماده مي کردند تا به آلمان بروند
و به ارتش بپيوندند
330
00:40:54,345 --> 00:40:55,699
تصادفا روزي ...
331
00:40:55,700 --> 00:41:00,392
در يک رژه کاپيتان گروگان ...
که در آن دوئل خطرناک بود
332
00:41:00,809 --> 00:41:02,268
...ظاهر شد
333
00:41:20,622 --> 00:41:24,583
اگر مي دونستيم چه بلايي سرت اومده آروم ميشديم
334
00:41:25,732 --> 00:41:28,546
فکر نکردي يک نامه براي مادرت بنويسي؟
335
00:41:32,093 --> 00:41:33,239
چرا مي خواستم
336
00:41:35,221 --> 00:41:38,035
اما چون پولي که بهم داده بود و ...
337
00:41:39,184 --> 00:41:41,373
... شمشير و تپانچه پدرم
338
00:41:43,147 --> 00:41:45,023
رو گم کرده بودم خجالت مي کشيدم
339
00:41:46,588 --> 00:41:49,402
مي دوني که اون به اين چيزها اهميتي نميده
340
00:41:49,507 --> 00:41:51,279
اون فقط نگران تو بود
341
00:41:51,802 --> 00:41:55,242
امشب بايد براش يک نامه بنويسيد
342
00:41:55,243 --> 00:41:58,788
بهش بگو حالت خوبه و در ارتش ثبت نام کردي
343
00:42:01,291 --> 00:42:02,333
مي نويسم
344
00:42:10,884 --> 00:42:12,343
حال دوشيزه برادي چطوره؟
345
00:42:17,975 --> 00:42:20,581
الان در فاميل شش تا دوشيزه برادي داريم
346
00:42:23,815 --> 00:42:26,004
براي نورا اتفاقي افتاده؟
347
00:42:28,299 --> 00:42:31,531
اون از رفتن تو ناراحت شد ...
348
00:42:32,470 --> 00:42:35,493
...پس خودش رو با پيدا کردن شوهر آروم کرد
349
00:42:36,119 --> 00:42:39,455
اون الان خانم جان کوئين شده
350
00:42:43,315 --> 00:42:44,669
خانم جان کوئين؟
351
00:42:46,443 --> 00:42:48,319
مگر اونجا جان کوئين ديگه اي هم بود؟
352
00:42:49,050 --> 00:42:49,988
نه
353
00:42:50,093 --> 00:42:53,533
فقط همون بود پسرم
اون نجات پيدا کرد
354
00:42:55,724 --> 00:43:00,937
شليک تو بهش اصابت کرد ولي بهش آسيبي نرسوند
چون گلوله از کتان بود!
355
00:43:02,397 --> 00:43:03,439
کتان؟
356
00:43:05,839 --> 00:43:10,113
برادي ها نمي تونستن بهت اجازه بدن که به
راحتي 1500 سکه در سال رو از فاميل بگيري!
357
00:43:11,783 --> 00:43:16,579
نقشه دوئل رو براي اين کشيدند که تو رو از سر راه بردارند
358
00:43:17,205 --> 00:43:20,124
کوئين نامرد از ترس تو ...
359
00:43:20,229 --> 00:43:22,001
... ازدواج کنه
360
00:43:22,001 --> 00:43:25,024
اما شليک شما حقيقتا کار خودش رو کرد پسرم
361
00:43:25,651 --> 00:43:28,152
با يک تکه بزرگ از کتان مرغوب
362
00:43:29,718 --> 00:43:32,950
اون خيلي وحشت زده شده بود و يک ساعتي
طول کشيد تا حالش خوب بشه
363
00:43:36,809 --> 00:43:38,581
پول لازم داري؟
364
00:43:40,876 --> 00:43:45,359
نزديک بودن به تو باعث شد تا 200 سکه
از عموت بگيرم
365
00:43:45,986 --> 00:43:48,905
مي توني همش رو ازم بخواي
366
00:43:53,181 --> 00:43:58,394
ممکنه بزرگترين فيلسوف ...
و مورخ لازم باشه تا بتونه
367
00:43:58,187 --> 00:44:02,148
درباره هفت سال جنگ معروف در اروپا ...
368
00:44:02,357 --> 00:44:05,276
و اينکه الان "بري" در کدوم
هنگ در راهه توضيح بده
369
00:44:06,529 --> 00:44:10,386
بگذاريد به گفتن اين بسنده کنيم که
انگلستان و پروس با هم متحد شده بودند
370
00:44:10,595 --> 00:44:12,054
... و در حال جنگ بر عليه
371
00:44:12,159 --> 00:44:16,225
... فرانسه, سوئد, روسيه و اتريش بودند
372
00:44:30,617 --> 00:44:32,493
اولين بار که "بري" طعم جنگ را چشيد
373
00:44:32,390 --> 00:44:36,351
... نزاع کوچکي بود با مردان فرانسوي که
374
00:44:36,352 --> 00:44:39,062
... باغي را در کنار جاده اي اشغال کرده بودند
375
00:44:39,063 --> 00:44:43,129
... که قرار بود ارتش انگلستان چند ساعت بعد از آنجا بگذرد
376
00:44:44,382 --> 00:44:47,927
با اينکه اين نبرد کوچک در هيچ کتاب تاريخي ثبت نشده ...
377
00:44:48,031 --> 00:44:51,054
... اما براي آنان که در آن شرکت داشتند فراموش نشدني بود
378
00:47:12,873 --> 00:47:15,687
فقط 100 سکه برام باقي مونده که ميدم به شما
379
00:47:16,314 --> 00:47:18,712
... چون بقيه شو ديشب توي قمار باختم
380
00:47:22,779 --> 00:47:26,011
من را ببوس پسرم
چون ديگه هرگز همديگه رو نمي بينيم
381
00:47:59,173 --> 00:48:03,865
اين آسان است که انسان راحت در خانه بر روي صندلي
بنشيند و درباره جنگهاي افتخار آميز رويا بافي کند
382
00:48:04,804 --> 00:48:07,931
ولي براي کسي که براي بار اول مي بينتش بسيار متفاوت تره
383
00:48:09,183 --> 00:48:14,396
بعد از مرگ دوستش, بري ديگه
دنبال کسب افتخارات جنگي نبود
384
00:48:14,919 --> 00:48:17,629
... و به فکر فرار از خدمت نظام افتاد
385
00:48:17,734 --> 00:48:20,548
... در حالي که هنوز 6 سال از خدمت او
باقي مانده بود
386
00:48:34,522 --> 00:48:37,441
نجيب زادگان ممکن است از زمان شواليه ها صحبت کنند
387
00:48:38,172 --> 00:48:42,446
... اما فراموش نکنيم که آنها رهبري مشتي زارعِ غارتگر
تخم مرغ دزد و جيب بر را بر عهده داشتند
388
00:48:43,386 --> 00:48:48,078
بسيار جاي تاسف است که پادشاهان و جنگجويان در زمان جنگ
389
00:48:48,287 --> 00:48:51,414
...جنايات فجيعي را در دنيا مرتکب شدند.
390
00:49:01,218 --> 00:49:05,075
يک مرد جوان نمي تواند ... خود را
در شرايط وخيمي که ...
391
00:49:05,076 --> 00:49:07,577
...بري خود را در آن گرفتار بود تصور کند
392
00:49:08,205 --> 00:49:12,166
اما سرنوشت مقدر نکرده بود که او بيشتر از اين
يک سرباز انگليسي بماند
393
00:49:12,793 --> 00:49:14,460
يک اتفاق تصادفي ...
394
00:49:14,669 --> 00:49:18,422
باعث شد که او خدمت نظام را رها کند
395
00:49:46,787 --> 00:49:51,270
فردي اميدوارم از دست من عصباني نشي, ولي
396
00:49:51,584 --> 00:49:55,337
يه چيزي مي خوام بهت بگم که ممکنه زياد
خوشحال نشي
397
00:49:56,589 --> 00:49:57,839
بگو چيه؟
398
00:49:57,841 --> 00:50:01,594
اول بايد قول بدي که عصباني نشي
و جلوي خودت رو بگيري
399
00:50:02,220 --> 00:50:06,807
جاناتان اينقدر خر بازي در نيار!
تو از هر چيز کوچيکي يه معما مي سازي
400
00:50:07,121 --> 00:50:08,684
حالا چي شده؟
401
00:50:09,937 --> 00:50:11,917
بايد دوباره مدتي ازت دور شم
402
00:50:12,753 --> 00:50:14,420
براي تقريبا دو هفته
403
00:50:14,942 --> 00:50:17,965
اوه خداي من, جدي که نمي گي؟
404
00:50:18,592 --> 00:50:22,345
چرا جدي ميگم
هيچ کاري هم از دستم بر نمياد
405
00:50:23,284 --> 00:50:24,847
اين بار کجا مي فرستنت؟
406
00:50:25,265 --> 00:50:29,748
به برمَن, بايد چند تا پيغام مهم
براي شاهزاد هنري ببرم
407
00:50:30,793 --> 00:50:35,172
ولي آخرين بار قول دادي که ديگه تکرار نميشه
408
00:50:35,485 --> 00:50:39,342
مي دونمو و سر حرفم هم هستم
ولي اونها اصرار دارند
409
00:50:39,864 --> 00:50:43,513
که من تنها کسي هستم که توان رفتن به
اين سفر رو داره
410
00:50:43,306 --> 00:50:48,206
اين همان فرصت طلايي بود که بري براي فرار به دنبالش مي گشت
411
00:50:49,146 --> 00:50:54,672
از ميان جنگل تا منطقه اي که پروسي ها بودند
چند ... مايل بيشتر راه نبود
412
00:50:55,298 --> 00:50:58,008
...اونيفرم و اوراق اين افسر به او اين اجازه را ميداد
413
00:50:57,905 --> 00:51:00,928
که بدون اينکه کسي به وي شک کند
از آنجا عبور کند
414
00:51:01,033 --> 00:51:05,307
... و قبل از اينکه خبر فرارش پخش شود جاي
امني پيدا کند
415
00:51:06,143 --> 00:51:08,644
پس مي تونيم اين لحظات کوتاه رو با هم باشيم
416
00:51:09,479 --> 00:51:11,042
داري با من بهم مي زني؟
417
00:51:12,608 --> 00:51:16,569
لعنت به تو, مي دوني که من مدت زيادي بدون تو
نمي تونم زندگي کنم
418
00:51:18,552 --> 00:51:20,011
اوه, جاناتان ...
419
00:51:20,846 --> 00:51:24,495
...حالا دارم مي فهمم که چقدر برام اهميت داري
420
00:51:24,600 --> 00:51:28,040
و چقدر زندگيم بدون تو بي معني ميشه
421
00:51:28,459 --> 00:51:29,605
فردريک!
422
00:51:53,589 --> 00:51:59,010
بري از ديدن اونيفرم سفيد و آبي
پياده نظام پروسها خيلي خوشحال بود
423
00:52:00,158 --> 00:52:04,328
که او را در خارج از سرزمين اشغال شده
توسط انگلستان مي بينند
424
00:52:10,795 --> 00:52:13,401
او تمايل زيادي براي رفتن به هلند داشت ...
425
00:52:13,507 --> 00:52:17,052
...که تقريبا تنها کشور بي طرف آن زمان در اروپا بود
426
00:52:17,469 --> 00:52:20,179
...و پس از آن بايد از هر راهي به خانه باز مي گشت
427
00:52:21,223 --> 00:52:22,682
همانطور که او پيش مي رفت ...
428
00:52:22,996 --> 00:52:26,123
بيشتر حس مي کرد که در راه درستي گام برداشته
429
00:52:26,750 --> 00:52:30,920
و تصميم گرفت که ديگر هرگز از مقام
نجيب زادگي افول نکند
430
00:52:50,004 --> 00:52:51,358
معذرت مي خوام, خانم
431
00:52:52,402 --> 00:52:53,444
بله
432
00:52:53,966 --> 00:52:55,008
روز بخير
433
00:52:55,948 --> 00:52:56,990
روز بخير
434
00:52:58,971 --> 00:53:00,534
شما مي تونيد انگليسي صحبت کنيد؟
435
00:53:03,247 --> 00:53:05,436
يکم بلدم
436
00:53:08,669 --> 00:53:12,630
من تمام روز هيچ غذايي نخوردم
437
00:53:13,674 --> 00:53:17,114
آيا اين حوالي مهمانخانه اي هست که
بتونم اونجا مقداري غذا بخورم؟
438
00:53:19,097 --> 00:53:21,286
نه ... فکر نمي کنم
439
00:53:23,059 --> 00:53:27,646
اين اطراف تا گوتنبرگ هيچ مهمانخانه اي نيست
440
00:53:31,194 --> 00:53:32,861
شما اين نزديکي زندگي مي کنيد؟
441
00:53:36,199 --> 00:53:37,241
بله
442
00:53:40,578 --> 00:53:45,895
ممکنه ... به من غذا بديد؟
خوشحال ميشم اگر بتونم پولش رو هم به شما بدم
443
00:53:49,650 --> 00:53:50,900
گمونم بتونم
444
00:54:16,137 --> 00:54:18,222
اين کوچولو دختره يا پسر؟
445
00:54:19,056 --> 00:54:20,098
يه پسره
446
00:54:23,332 --> 00:54:24,686
اسمش چيه؟
447
00:54:24,792 --> 00:54:25,834
پيتر
448
00:54:27,295 --> 00:54:28,545
و چند سالشه؟
449
00:54:29,797 --> 00:54:31,360
اون يک سالشه
450
00:54:35,011 --> 00:54:36,678
پدر پيتر کجاست؟
451
00:54:38,974 --> 00:54:41,475
الان کجاست؟
452
00:54:43,145 --> 00:54:44,187
بله
453
00:54:45,647 --> 00:54:47,001
اون در جنگِ
454
00:54:52,008 --> 00:54:53,780
چند وقته که رفته جنگ؟
455
00:54:56,493 --> 00:54:59,516
ببخشيد ... متوجه نشدم چي گفتيد
456
00:55:00,455 --> 00:55:01,288
چي؟
457
00:55:05,147 --> 00:55:07,127
اوه! خيلي وقته
458
00:55:08,276 --> 00:55:10,361
از فصل بهار
459
00:55:16,201 --> 00:55:18,494
تنهايي بايد خيلي براتون سخت باشه
460
00:55:22,562 --> 00:55:23,604
همينطوره
461
00:55:29,548 --> 00:55:32,988
و براي شما هم جنگ بايد خيلي خطرناک باشه
462
00:55:38,099 --> 00:55:40,392
من يک افسرم و بايد وظيفه م رو انجام بدم
463
00:55:50,613 --> 00:55:52,385
شما هم بعضي وقتها ...
464
00:55:52,594 --> 00:55:53,948
تنهاييد؟
465
00:55:56,765 --> 00:55:57,911
بعضي وقتها
466
00:56:15,536 --> 00:56:18,246
گفتيد اسمتون چيه؟
467
00:56:20,228 --> 00:56:21,791
ستوان فيکنهام
468
00:56:22,938 --> 00:56:24,918
نه, منظورم ...
469
00:56:25,233 --> 00:56:28,360
اسم قبل از فيکنهامِ
470
00:56:30,030 --> 00:56:31,384
اسم کوچکم؟
471
00:56:32,741 --> 00:56:34,408
جاناتان
472
00:56:39,102 --> 00:56:40,561
جاناتان دلتون مي خواد ...
473
00:56:40,562 --> 00:56:42,229
با من بمونيد؟
474
00:56:42,856 --> 00:56:46,192
براي چند روز, يا چند ساعت؟
475
00:56:49,947 --> 00:56:51,719
از اين بهتر چي ممکنه
476
00:57:22,585 --> 00:57:24,878
خدانگهدار, ليشن زيباي من
477
00:57:31,658 --> 00:57:34,159
خدانگهدار ردموند
478
00:57:37,289 --> 00:57:38,539
دوست دارم
479
00:57:38,749 --> 00:57:39,895
دوست دارم
480
00:57:41,773 --> 00:57:43,336
مراقب خودت باش
481
00:57:47,926 --> 00:57:49,385
خدا به همراهت
482
00:57:54,495 --> 00:57:58,248
زني که قلب خود را در گرو جواني اونيفرم پوش
مي گذارد ...
483
00:57:58,979 --> 00:58:02,106
... بايد آماده باشد که زود به زود
معشوقش را عوض کند
484
00:58:02,212 --> 00:58:04,505
وگرنه زندگي او مملو از غم و اندوه خواهد شد
485
00:58:06,382 --> 00:58:10,343
قلب ليشن نيز مانند خيلي از شهرهاي اطراف
486
00:58:10,971 --> 00:58:16,288
بارها مورد هجوم و اشغال قرار گرفته بود
قبل از اينکه بري به آن راه يابد
487
00:58:41,420 --> 00:58:44,234
در طول 5 سال جنگ ...
488
00:58:44,966 --> 00:58:49,658
فردريک کبير چنان مردان جنگي خود را خسته کرده بود
489
00:58:49,971 --> 00:58:52,369
که مجبور شد از سربازان بي تجربه و تازه نفس استفاده کند
490
00:58:52,786 --> 00:58:56,226
سربازاني که از هيچ جنايتي از جمله آدم ربايي
رو گردان نبودند
491
00:58:56,331 --> 00:59:01,335
فردريک آنها را براي کشته شدن در برابر توپ هاي
دشمن آماده مي کرد
492
00:59:33,350 --> 00:59:34,704
عصر بخير قربان
493
00:59:36,374 --> 00:59:40,753
من کاپيتان پتزورف هستم
ممکنه بپرسم افتخار هم صحبتي با چه کسي را دارم؟
494
00:59:41,797 --> 00:59:45,758
عصر بخير قربان. من ستوان فيکنهام از
هنگ پياده نظام گيل هستم
495
00:59:46,073 --> 00:59:47,532
از آشنايي شما خوشبختم
496
00:59:48,992 --> 00:59:51,285
کمکي از دست ما براي شما بر مياد, ستوان؟
497
00:59:52,329 --> 00:59:56,603
ممنون کاپيتان, ولي من چند پيام فوري دارم که بايد
زودتر اونها را برسونم
498
00:59:57,438 --> 00:59:59,001
ممکنه مقصد شما را بپرسم؟
499
01:00:00,984 --> 01:00:02,338
برمن
500
01:00:04,425 --> 01:00:07,865
اين طور که پيداست شما راه رو گم کرده ايد, ستوان
501
01:00:07,762 --> 01:00:10,055
چون برمن درست در جهت مقابل قرار داره
502
01:00:10,056 --> 01:00:11,202
شما مطئنيد کاپيتان؟
503
01:00:11,203 --> 01:00:12,141
بله
504
01:00:14,123 --> 01:00:15,686
نمي دونيد تو چه وضعي گير کردم
505
01:00:16,313 --> 01:00:21,943
سفر من اونقدر ناگهاني بود که افسر من يادش رفت
نقشه هاي منطقه رو در اختيارم قرار بده
506
01:00:22,570 --> 01:00:23,924
البته, درک مي کنم
507
01:00:26,636 --> 01:00:29,659
اميدوارم ناراحتتون نکنم ستوان ...
508
01:00:30,182 --> 01:00:32,892
ولي ممکنه ازتون بپرسم اوراق هويت همراهتون
هست يا نه؟
509
01:00:35,083 --> 01:00:36,333
بله که هست
510
01:00:38,107 --> 01:00:39,461
اجازه ميديد اونها رو ببينم؟
511
01:00:42,591 --> 01:00:43,737
البته
512
01:00:49,577 --> 01:00:50,723
متشکرم
513
01:01:04,698 --> 01:01:08,868
خيلي ازتون ممنونم ستوان
اميدوارم باعث ناراحتيتون نشده باشم
514
01:01:09,390 --> 01:01:10,536
به هيچ وجه
515
01:01:12,936 --> 01:01:15,855
خب حالا که مقصد هر دو ما يکي هست ...
516
01:01:16,585 --> 01:01:21,172
باعث افتخار من ميشه اگر اجازه بديد
امشب شام رو با هم بخوريم ...
517
01:01:21,591 --> 01:01:23,780
و من يک نقشه کامل براي شما تهيه مي کنم؟
518
01:01:26,283 --> 01:01:30,975
از لطف شما متشکرم کاپيتان و با کمال افتخار
دعوت شما رو قبول مي کنم
519
01:01:53,813 --> 01:01:56,523
از بَري پذيرايي گرمي به عمل آمد ...
520
01:01:57,254 --> 01:01:59,964
و هزاران سوال درباره انگلستان از او شد
521
01:02:00,382 --> 01:02:05,074
بَري هم بهترين جوابهايي که مي توانست داد
و هزاران قصه از خودش اختراع کرد
522
01:02:06,534 --> 01:02:08,932
درباره وضع مملکت, شاه و وزرا توضيح داد ...
523
01:02:09,350 --> 01:02:12,999
ادعا کرد که سفير بريتانيا در برلين عموي او بوده
524
01:02:13,209 --> 01:02:16,336
حتي مي خواست توصيه نامه اي به پتزروف بدهد
525
01:02:17,901 --> 01:02:20,924
به نظر مي رسيد که ميزبانش از داستانهاي او لذت مي برد
526
01:02:21,551 --> 01:02:27,702
ولي در عين حال زيرکانه بَري را ...
سوال پيچ مي کرد
527
01:02:27,703 --> 01:02:28,953
و از او تعريف کرد
528
01:02:28,955 --> 01:02:32,291
بايد من رو ببخشيد ولي من اطلاعات کمي
از کشور شما ... بريتانيا دارم
529
01:02:33,230 --> 01:02:36,149
بجز اينکه شما ... شجاع ترين مردم دنيا هستيد
530
01:02:36,045 --> 01:02:39,277
و ما خيلي خوش شانسيم که در اين جنگ با شما متحد شديم
531
01:02:41,051 --> 01:02:42,718
ستوان فيکنهام ...
532
01:02:43,554 --> 01:02:47,411
بيائيد به سلامتي دو ملت بزرگ خودمون بنوشيم
533
01:02:48,975 --> 01:02:50,955
به سلامتي دو ملت بزرگ ما
534
01:03:10,978 --> 01:03:15,148
شما چقدر خوشبخت هستيد که فردا ميريد به برمَن
535
01:03:16,401 --> 01:03:19,320
من زني رو اونجا مي شناسم که در اروپا نظير نداره
536
01:03:21,510 --> 01:03:23,595
ممکنه ازتون بخوام نامه از از طرف من براش ببريد؟
537
01:03:25,264 --> 01:03:26,410
حتما
538
01:03:26,828 --> 01:03:30,268
راستي شما براي چه کسي پيام مي بريد؟
539
01:03:33,398 --> 01:03:34,961
ژنرال ويليامسون
540
01:03:37,465 --> 01:03:38,924
ژنرال ويليامسون؟
541
01:03:41,427 --> 01:03:44,554
ژنرال پرسوال ويليامسون؟
542
01:03:46,433 --> 01:03:47,683
بله خودشه
543
01:04:00,510 --> 01:04:02,386
اين مرد رو توقيف کنيد
544
01:04:06,767 --> 01:04:10,312
چرا توقيف؟ کاپيتان پتزورف, قربان ...
545
01:04:10,834 --> 01:04:12,710
... من يک افسر اينگليسي هستم
546
01:04:13,337 --> 01:04:16,151
شما يک دروغگوي شارلاتان هستيد
547
01:04:17,195 --> 01:04:18,654
شما از ارتش فرار کرديد
548
01:04:20,010 --> 01:04:24,180
امروز صبح به شما مشکوک شدم
و دروغ هاي شما مطمئنم کرد
549
01:04:25,224 --> 01:04:29,498
شما با کمال وقاحت ادعا مي کنيد براي ژنرالي پيام مي بريد
که ده ماه قبل مرده
550
01:04:30,334 --> 01:04:33,253
شما ميگين سفير بريتانيا در برلين ...
551
01:04:33,150 --> 01:04:36,277
عموي شماست
و اسم مسخره اگريدي رو هم داره
552
01:04:37,633 --> 01:04:41,178
حالا حاضريد به ارتش ملحق بشيد و جايزه بگيريد
با اينکه بريد زندان؟
553
01:04:45,871 --> 01:04:47,225
به ارتش مي پيوندم
554
01:04:50,981 --> 01:04:55,151
وضع ارتش پروس به مراتب از
انگلستان اسف بار تر بود
555
01:04:55,986 --> 01:05:00,052
زندگي سربازان ساده وحشتناک بود
556
01:05:01,930 --> 01:05:06,726
مرتبا آنها را تنبيه مي کردند
و هر افسري مجاز بود آنها را تنبيه کند.
557
01:05:08,603 --> 01:05:12,564
براي خطاهاي بي اهميت آنها را با دستکش هاي
آهني کتک مي زدند
558
01:05:13,609 --> 01:05:18,405
و براي خطاهاي جدي تر مجازات قطع عضو يا مرگ
صادر مي شد
559
01:05:26,956 --> 01:05:30,709
در پايان جنگ هاي هفت ساله ارتشي ...
560
01:05:30,815 --> 01:05:36,654
که به بالاترين نظم شهرت داشت به دست پروس افتاده بود
561
01:05:36,863 --> 01:05:39,052
اما تعداد زيادي از اين افسران ...
562
01:05:39,783 --> 01:05:42,597
از طبقه پايين جامعه بودند ...
563
01:05:43,120 --> 01:05:46,873
و از تمام کشورهاي اروپا قرض و يا دزديده شده بودند
564
01:05:48,334 --> 01:05:52,921
بنابراين بَري در بدترين ... شرايط زندگي قرار گرفت
565
01:05:53,756 --> 01:05:58,760
و بزودي فوت و فن هرگونه کار خلاف را آموخت
566
01:07:56,491 --> 01:07:57,637
کمک
567
01:07:58,368 --> 01:08:00,453
منو از اينجا بکش بيرون
568
01:09:17,620 --> 01:09:22,728
نطق سرهنگ مبني بر اين بود که امپراتور مراتب
رضايت خاطرش را ...
569
01:09:22,625 --> 01:09:26,170
به سربازان فداکار جبهه آدرُف ابلاغ ميکرد
570
01:09:26,170 --> 01:09:31,487
و شجاعت سرجوخه بَري در مورد نجات کاپيتان پُتزرف
571
01:09:31,905 --> 01:09:36,179
به قدري مورد توجه قرار گرفت که او
دو سکه طلا پاداش دريافت کرد
572
01:09:41,395 --> 01:09:45,044
سرجوخه بَري هشت قدم به پيش
573
01:09:45,670 --> 01:09:46,816
قدم رو ...!
574
01:09:59,227 --> 01:10:00,477
سرجوخه بَري
575
01:10:05,378 --> 01:10:08,610
شما سرباز شجاعي هستيد و ظاهرا از يک خانواده خوب ...
576
01:10:08,925 --> 01:10:11,531
اما تنبل هرزه و بي انضباط هستيد
577
01:10:12,157 --> 01:10:14,346
وجود شما توهيني است به بشريت
578
01:10:14,868 --> 01:10:19,038
و با وجود استعداد و شجاعتي که داريد تصور نمي کنم
به هيچ دردي بخوريد
579
01:10:21,959 --> 01:10:24,982
اميدوارم جناب سرهنگ درباره من اشتباه کرده باشند
580
01:10:25,713 --> 01:10:30,300
اين درسته که من با آدمهاي بدي معاشرت داشتم
ولي همون کاري را کردم که سربازهاي ديگه کردند
581
01:10:30,718 --> 01:10:34,158
من هرگز يک دوست خوب يا يک حامي نداشتم
582
01:10:34,055 --> 01:10:36,765
تا نشون بدم کارهاي بهتري هم از دستم بر مياد
583
01:10:37,600 --> 01:10:40,936
ممکنه جناب سرهنگ بفرمايند که من آدم بدي هستم
و من را با شيطان مقايسه کنند
584
01:10:41,146 --> 01:10:44,795
ولي اگر لازم باشه به شيطان تعظيم مي کنم
تا بتونم بيشتر به هنک خدمت کنم
585
01:10:48,028 --> 01:10:51,364
سرجوخه بَري به جاي خود
586
01:11:01,584 --> 01:11:06,484
جنگ تمام شد و هنگ بَري به پايتخت منتقل شد
587
01:11:08,571 --> 01:11:14,201
از مدتي پيش او کاملا مورد توجه کاپيتان
پتزورف قرار گرفته بود
588
01:11:14,723 --> 01:11:18,163
اطمينان او باعث شد در مسيري قرار گيرد
که زندگيش عوض شود
589
01:11:27,654 --> 01:11:29,008
صبح بخير ردموند
590
01:11:29,114 --> 01:11:30,781
صبح بخير کاپيتان پتزورف
591
01:11:31,720 --> 01:11:36,412
مايلم با عموي من هروان پتزورف رئيس پليس آشنا شي
592
01:11:37,039 --> 01:11:39,124
صبح بخير جناب رئيس
593
01:11:41,315 --> 01:11:42,357
ردموند
594
01:11:42,357 --> 01:11:46,944
من درباره خدمات تو با رئيس پليس صحبت کردم
و اقبال به تو رو آورده
595
01:11:47,675 --> 01:11:49,655
ما تو رو از ارتش مياريم بيرون ...
596
01:11:49,657 --> 01:11:53,723
و به سازمان پليس منتقل مي کنيم
597
01:11:54,349 --> 01:11:58,728
ما به تو اجازه ميديم که فعاليت هاي جديدي را شروع ... کني
تا بتوني بزودي ثروتمند بشي
598
01:11:59,980 --> 01:12:01,439
ممنونم کاپيتان پتزورف
599
01:12:04,151 --> 01:12:10,094
وفاداري تو به من و خدماتت به هنگ باعث رضايت خاطر من شد
600
01:12:11,555 --> 01:12:15,308
حالا موقعيت ديگه اي پيش آمده که تو بتوني باز هم
صادقانه به ما خدمت کني
601
01:12:16,665 --> 01:12:18,124
اگر موفق باشي ...
602
01:12:20,627 --> 01:12:22,712
مطمئن باش پاداش تو محفوظ خواهد بود
603
01:12:24,276 --> 01:12:25,943
به بهترين شکل وظيفم رو انجام خواهم داد قربان
604
01:12:34,914 --> 01:12:40,127
اخيراً نجيب زاده اي که در خدمت امپراتوري اتريشه
به برلين آمده و به محافل اشرافي راه يافته
605
01:12:40,544 --> 01:12:43,984
او خودش رو شواليه دُباليباريه ناميده
606
01:12:44,923 --> 01:12:47,529
اين طور که ميگن در قمار نظير نداره
607
01:12:48,991 --> 01:12:50,450
اين آدم افسار گسيخته که ...
608
01:12:51,180 --> 01:12:53,473
مايل به زنها و غذاهاي خوبِ ...
609
01:12:54,309 --> 01:12:56,289
آراسته و آماده به خدمتِ
610
01:12:58,480 --> 01:13:01,086
فرانسه و آلماني رو هم به خوبي صحبت مي کنه
611
01:13:02,025 --> 01:13:05,882
اما ما به دلايلي عقيده داريم که آقاي دُباليباري ...
612
01:13:06,717 --> 01:13:09,427
از اهالي کشور شما ايرلندِ
613
01:13:11,514 --> 01:13:14,746
و قصدش از اين سفر جاسوسيه
614
01:13:25,697 --> 01:13:27,782
طبيعتا شناخت تو از انگلستان ...
615
01:13:27,991 --> 01:13:31,640
باعث ميشه که تو مورد مناسبي براي خدمت به اون باشي
616
01:13:32,474 --> 01:13:35,184
و بفهمي که آيا او جاسوس هست يا نه؟
617
01:13:38,314 --> 01:13:40,712
آيا به اين ماموريت علاقه داري؟
618
01:13:42,590 --> 01:13:47,073
جناب رئيس مطمئن باشيد هر خدمتي براي شما و
کاپيتان پتزورف باعث ...
619
01:13:46,969 --> 01:13:48,741
خوشحالي من خواهد شد
620
01:14:00,316 --> 01:14:02,922
البته بايد وانمود کني که يک کلمه انگليسي بلد نيستي
621
01:14:04,175 --> 01:14:09,596
اگر شواليه از لهجه عجيبت متعجب شد بگو اهل مجارستاني
622
01:14:10,119 --> 01:14:11,891
ميگي که در جنگ خدمت مي کردي
623
01:14:12,413 --> 01:14:15,540
و ارتش رو به خاطر کمر درد ترک کردي
624
01:14:17,002 --> 01:14:20,442
و بعد به مدت دو سال در خدمت جناب دوکيولنبرگ بودي
625
01:14:20,963 --> 01:14:25,133
ايشون الان در ارتش سلسيا هستند ولي تو يک
معرفي نامه از ارتش داري
626
01:14:49,953 --> 01:14:51,725
صبح بخير قربان
627
01:15:10,600 --> 01:15:13,727
خوب پس تو مرد جواني هستي که سيباچ سفارشت
رو کرده بود
628
01:15:15,709 --> 01:15:19,254
بله عاليجناب
اين هم معرفي نامه من
629
01:15:29,892 --> 01:15:32,290
اسم شما است "لازلو زيلاگي" ؟
630
01:15:35,105 --> 01:15:36,668
بله عاليجناب
631
01:15:39,589 --> 01:15:42,716
آقاي دوکيولنبرگ شما را به شدت توصيه کردند
632
01:15:44,803 --> 01:15:47,409
ايشون مرد بسيار شريفي هستند
633
01:15:55,335 --> 01:15:57,211
اين نهايت بي احتياطي بري بود ...
634
01:15:57,838 --> 01:16:00,965
ولي وقتي او شکوه و جلال .. و نجابت رفتار
635
01:16:01,697 --> 01:16:03,364
بزرگوارانه شواليه را ديد
636
01:16:04,095 --> 01:16:07,014
احساس کرد نمي تواند در برابر او ظاهر سازي کند
637
01:16:08,787 --> 01:16:10,976
آنهايي که از وطن خود دور نشده اند.
638
01:16:11,706 --> 01:16:15,251
لذت شنيدن صدايي آشنا در غربت را درک نمي کنند
639
01:16:16,087 --> 01:16:19,944
و خيلي ها علت فوران احساسات بري ...
640
01:16:19,841 --> 01:16:23,490
را که در اين مکان رخ داد, درک نمي کنند
641
01:16:26,723 --> 01:16:28,912
به نظر مي رسه شما براي من مناسب هستيد
642
01:16:32,458 --> 01:16:34,230
متشکرم عاليجناب
643
01:16:41,113 --> 01:16:42,363
آيا شما ناخوش هستيد؟
644
01:16:48,412 --> 01:16:49,350
قربان ...
645
01:16:50,186 --> 01:16:52,896
من بايد براتون اعترافي کنم ...
646
01:16:54,461 --> 01:16:55,815
من يک ايرلندي هستم ...
647
01:16:57,172 --> 01:16:59,048
اسم من ردموند بَريِ
648
01:17:02,491 --> 01:17:05,618
دو سال قبل من رو به اجبار وارد ارتش پروس کردند
649
01:17:06,557 --> 01:17:09,058
و حالا هم کپيتان پتزورف و عموي ايشون رئيس پليس
650
01:17:09,790 --> 01:17:14,586
من رو در خدمت شما در آوردند
651
01:17:18,132 --> 01:17:21,885
تا شبانه روز مراقب رفتار و حرکات شما باشم
652
01:17:23,658 --> 01:17:28,141
و اطلاعات به دست اومده رو به اونها بدم
653
01:17:48,998 --> 01:17:54,524
شواليه هم مانند بري از اينکه هم وطني پيدا کرده است
تحت تاثير قرار گرفت
654
01:17:55,463 --> 01:17:57,443
به دليل آنکه او هم يک تبعيدي بود
655
01:17:58,591 --> 01:18:00,989
و يک صداي دوستانه, يه نگاه ...
656
01:18:01,720 --> 01:18:04,847
بار ديگر خاطرات قديمي کشورش را زنده مي کرد
657
01:18:08,706 --> 01:18:11,938
اون خيلي مذهبيه و مرتب ميره به کليسا
658
01:18:12,252 --> 01:18:15,171
و بعد از مراسم دعا براي صبحانه بر ميگرده خونه
659
01:18:19,447 --> 01:18:21,948
و بعدش با کالسکه اش به گردش ميره
660
01:18:21,950 --> 01:18:25,495
بري مرتبا گزارشات خود را به دفتر رئيس پليس مي داد
661
01:18:26,539 --> 01:18:30,084
تمام جزئيات گزارش قبلا توسط بري و شواليه آماده شده بود
662
01:18:31,439 --> 01:18:34,671
بري در گذشته براي اين تعليم ديده بود که
663
01:18:35,193 --> 01:18:38,112
تا آنجا که به داستان لطمه نخورد راست بگويد.
664
01:18:39,782 --> 01:18:44,056
بزودي خواهيد ديد که اطلاعاتي که او داد
بسيار دقيق ولي جزئي بود
665
01:18:44,579 --> 01:18:46,559
و در عين حال زياد اهميتي نداشت
666
01:19:07,728 --> 01:19:09,500
شراب ي ککتل, عاليجناب؟
667
01:19:10,231 --> 01:19:11,273
شراب
668
01:19:12,316 --> 01:19:16,695
قرار بر اين شده بود که بري همچنان نقش
مستخدم را بازي کند
669
01:19:17,322 --> 01:19:21,283
و در مقابل غريبه ها چنان وانمود کند که حتي
نام انگلستان را هم نشنيد است
670
01:19:22,118 --> 01:19:27,644
همچنين هنگام سرو مشروب ورقهاي حريف را کاملاً
تحت نظر بگيرد
671
01:19:29,000 --> 01:19:31,189
چون بري قوه بينايي خوب
672
01:19:31,503 --> 01:19:33,379
...و استعداد طبيعي...
673
01:19:34,319 --> 01:19:38,176
...موفق شد حامي مناسب براي اربابش باشد
و کمک هاي زيادي به او دهد
674
01:19:38,177 --> 01:19:41,096
و در پشت ميز بازي تا آنجا که مي تواند دست را
خوانده به اربابش علامت دهد
675
01:19:42,661 --> 01:19:46,101
مثلا اگر او ميز را با دستمال پاک مي کرد
676
01:19:46,206 --> 01:19:49,125
معني او بود که دست حريف در خال خشت قوي است
677
01:19:49,856 --> 01:19:52,879
و اگر صندلي را جا به جا مي کرد منظور تکخال شاه بود
678
01:19:53,297 --> 01:19:56,320
اگر مي پرسيد شراب بياورم يا ککتل عاليجناب؟.
679
01:19:56,113 --> 01:19:58,927
به معناي دل بود و امثال آن
680
01:20:11,129 --> 01:20:13,109
پرنس توبينگن ...
681
01:20:13,006 --> 01:20:16,863
از اشراف زادگاني بود که روابط خيلي نزديکي با فردريک کبير داشت
682
01:20:18,011 --> 01:20:22,598
او هم مانند اکثر نجيب زادگان اروپا به قمار ...
683
01:20:22,495 --> 01:20:24,684
علاقه فراواني داشت
684
01:20:24,685 --> 01:20:28,125
شما 15500 سکه طلا بدهکاريد
685
01:21:02,433 --> 01:21:03,579
شواليه
686
01:21:07,543 --> 01:21:09,628
با اينکه نمي تونم بگم چطور ...
687
01:21:11,193 --> 01:21:13,486
ولي اطمينان دارم شما تقلب کرديد
688
01:21:21,412 --> 01:21:23,601
من اتهام حضرت والا را رد مي کنم
689
01:21:24,332 --> 01:21:27,251
و از شما درخواست دارم نشان دهيد چظور من تقلب کردم
690
01:21:29,650 --> 01:21:31,004
من نمي دونم
691
01:21:31,840 --> 01:21:33,612
اما قلبم به اين کار گواهي ميده
692
01:21:35,803 --> 01:21:40,286
حضرت والا شما مبلغ 15500 سکه به من بدهکاريد
693
01:21:41,121 --> 01:21:43,206
که اميدوارم محترمانه تسويه بشه
694
01:21:45,396 --> 01:21:46,542
شواليه
695
01:21:49,150 --> 01:21:52,903
اگر پولتون رو الان ازم بخوايد مجبوريد به زور ازم بگيريد
696
01:21:54,885 --> 01:21:56,657
ولي اگر قدري تحمل داشته باشيد
697
01:21:57,805 --> 01:22:00,619
ممکنه در آينده مقداري از باختم رو براي شما بفرستم
698
01:22:04,271 --> 01:22:09,588
حضرت والا اگر قرار باشه من چيزي نگم و از پولم
699
01:22:09,797 --> 01:22:13,446
صرف نظر کنم در اينصورت بايد شغلم را که
قمار شرافتمندانست کنار بگذارم
700
01:22:15,323 --> 01:22:17,512
هر چه که لازم بود گفته بشه من گفتم
701
01:22:18,765 --> 01:22:22,726
هر راهي که شما انتخاب کنيد من در دسترس شما خواهم بود.
702
01:22:24,500 --> 01:22:25,646
شب بخير
703
01:22:47,963 --> 01:22:49,735
آيا در بازي تقلب شده بود
704
01:22:52,238 --> 01:22:55,991
جناب رئيس تا اوجائي که مي تونم بگم, نه
705
01:22:56,305 --> 01:22:58,598
اعتقاد دارم که شواليه پول رقيب را شرافتمندانه برد
706
01:23:03,083 --> 01:23:05,376
شواليه در اين رابطه چي ميگه؟
707
01:23:06,420 --> 01:23:07,670
من کاملا مطمئن نيستم
708
01:23:08,193 --> 01:23:12,885
پرنس با کمال صراحت به شواليه گفت اگر پولش را
مي خواد بايد به زور ازش بگيره
709
01:23:16,117 --> 01:23:18,931
ملاقات با پرنس غير ممکنه
710
01:23:23,000 --> 01:23:25,501
پرنس راه ديگه اي براي شواليه باقي نگذاشته
711
01:23:52,719 --> 01:23:56,993
مي توني فردا بدون اينکه کسي مظنون بشه
برگردي اينجا؟
712
01:23:58,664 --> 01:24:01,687
مي دونم اونها اجازه نمي دن به ديدن پرنس برم
713
01:24:01,792 --> 01:24:06,379
ولي اگر در اين باره حرفي بزنم فکر مي کني پرنس
حاضره بدهيش را ه من پس بده؟
714
01:24:07,735 --> 01:24:11,071
تو بايد به اونها بگي من از پرنس تقاضا کردم
حرفش رو پس بگيره
715
01:24:12,011 --> 01:24:14,200
اين قيافه غمگين رو هم به خودت نگير پسرم
716
01:24:14,722 --> 01:24:18,892
اونها نمي تونند هيچ بلايي سر من بيارند
دوستاني که در سفارت اتريش دارم کمکم مي کنند
717
01:24:19,311 --> 01:24:23,794
تنها اقدام ممکن عليه من بيرون انداختنم
از اين مملکت لعنتي هستش
718
01:24:24,837 --> 01:24:28,069
و اگر اين کار رو بکنند اصلا نگرانش نباش
719
01:24:28,904 --> 01:24:30,884
من بدون تو هيچ جا نميرم
720
01:24:31,511 --> 01:24:33,074
ترسي از اين موضوع نداشته باش
721
01:24:35,057 --> 01:24:39,018
شاه تصميم گرفته که شواليه را از کشور بيرون کند
722
01:24:40,061 --> 01:24:42,771
هنوز از پرنس تقاضايي نکرده؟
723
01:24:44,441 --> 01:24:47,673
هنوز نه قربان, ولي فکر مي کنم احتمالا ...
724
01:24:48,716 --> 01:24:50,175
امروز قصد اين کار رو داشتند
725
01:24:51,115 --> 01:24:53,200
در اين صورت بايد فردا اقدام کرد
726
01:24:53,617 --> 01:24:55,597
همه مقدمات آماده شده
727
01:25:00,605 --> 01:25:04,775
ردموند اونطور که مي گفتي شواليه عادت داره هر روز
بعد از صبحانه ميره به گردش
728
01:25:05,922 --> 01:25:06,964
بله قربان
729
01:25:08,008 --> 01:25:11,553
آيا دليلي وجود داره که فردا اين برنامه رو اجرا نکنه؟
730
01:25:12,701 --> 01:25:13,743
نه قربان
731
01:25:14,473 --> 01:25:15,515
خوبه
732
01:25:17,184 --> 01:25:20,729
فردا صبح هنگاميکه شواليه مي خواد
سوار کالسکه بشه
733
01:25:20,521 --> 01:25:24,066
دو افسر ميرن به خون ش و تا مرز بدرقه ش مي کنند
734
01:25:24,797 --> 01:25:26,986
اثاثش رو هم بعدا مي فرستيم
735
01:25:27,300 --> 01:25:28,446
عاليه
736
01:25:40,752 --> 01:25:43,150
در ساعت 10 صبح روز بعد
737
01:25:43,671 --> 01:25:45,964
شواليه دُبليبري ...
738
01:25:46,382 --> 01:25:49,301
طبق معمول با کالسکه عازم گشت صبح گاهش شد.
739
01:25:58,687 --> 01:26:00,459
خدمتکارم لازلو کجاست؟
740
01:26:00,877 --> 01:26:03,483
قربان بنده پله هارو براتون آماده مي کنم
741
01:26:14,224 --> 01:26:15,474
معني اينکارا چيه؟
742
01:26:15,580 --> 01:26:17,039
لطفا سوار شيد
743
01:26:19,647 --> 01:26:21,210
آيا من بازداشت هستم؟
744
01:26:21,628 --> 01:26:23,713
من شما رو تا مرز بدرقه مي کنم
745
01:26:24,756 --> 01:26:28,822
تا مرز؟ ولي من قصد رفتن به منزل سفير اتريش رو دارم
746
01:26:29,345 --> 01:26:31,846
ولي من دستور دارم شما رو تا مرز همراهي کنم ...
747
01:26:31,848 --> 01:26:34,349
و مراقب باشم شما سلامت از مرز عبور کنيد
748
01:26:34,767 --> 01:26:36,747
اما من خيال خارج شدن از اين کشور رو ندارم
749
01:26:36,645 --> 01:26:40,919
من کار مهمي با سفير اتريش دارم
750
01:26:41,337 --> 01:26:45,820
به من دستور داده شده که شما رو به هر نحو ممکن
تا مرز همراهي کنم
751
01:26:46,029 --> 01:26:47,592
منتها اگر به ميل خودتون باشه ...
752
01:26:47,489 --> 01:26:50,825
اين کيسه رو که داخلش 2000 سکه هست ازطرف
پرنس توبيگن ...
753
01:26:50,826 --> 01:26:53,432
به شما تقديم خواهم کرد
754
01:27:03,027 --> 01:27:05,007
صداي اين افتضاح بايد در تمام اروپا شنيده شود
755
01:27:11,264 --> 01:27:15,538
و بدين ترتيب بري بدون اوراق شناسايي و گذرنامه
756
01:27:15,957 --> 01:27:18,876
و چشم پوشش دو افسر نگهبان پروسي
757
01:27:19,190 --> 01:27:24,298
تا مرز هدايت شد و در آنجا آزادي خود را بازيافت
758
01:27:25,447 --> 01:27:30,347
شواليه نيز شب قبل بدون هيچ دردسري از مرز خارج شد
759
01:27:42,652 --> 01:27:47,239
در پي اين ماجراهاي خارق العاده بري بار ديگر
آزادي خود را بازيافته بود ....
760
01:27:48,283 --> 01:27:51,306
و حرفه قمار را براي خود برگزيد
761
01:27:51,724 --> 01:27:57,354
و تصميم گرفت تا آخر مثل يک اشراف زاده
واقعي زندگي کند
762
01:27:59,024 --> 01:28:00,378
چهار پيروزي
763
01:28:01,631 --> 01:28:05,905
بزودي تمام محافل اروپا به روي او گشوده شد
764
01:28:06,741 --> 01:28:08,095
و آنها به سرعت
765
01:28:07,992 --> 01:28:12,058
به محافل اشرافي راه يافتند جايي که
766
01:28:12,267 --> 01:28:15,603
استادان قمار هميشه با آغوش باز پذيرفته مي شدند
767
01:28:18,941 --> 01:28:20,191
هفت
768
01:28:20,818 --> 01:28:22,381
چرا که نه , هفت
769
01:28:24,154 --> 01:28:25,508
همه ش ... تمامش , بله
770
01:28:30,516 --> 01:28:31,975
ديگه بسه
771
01:28:38,024 --> 01:28:39,170
شماره هفت
772
01:28:39,275 --> 01:28:40,317
باخت
773
01:28:48,973 --> 01:28:50,536
شرط هارو بگذاريد
774
01:28:53,665 --> 01:28:57,835
شواليه ممکنه 5000 سکه ديگه به من بديد؟
775
01:28:58,566 --> 01:29:00,129
البته جناب لُرد
776
01:29:12,227 --> 01:29:13,477
پنج هزار سکه
777
01:29:15,772 --> 01:29:17,752
اکنون , همه روي چهار
778
01:29:21,299 --> 01:29:24,009
بله مي دونم , همه روي چهار
779
01:29:36,628 --> 01:29:37,982
ديگه کافيه
780
01:29:44,136 --> 01:29:45,490
چهار باخت
781
01:29:59,465 --> 01:30:01,028
مهم نيست
782
01:30:02,697 --> 01:30:05,095
الان خسته شدم
783
01:30:06,138 --> 01:30:09,265
مي خوايم بريم شام بخوريم
784
01:30:11,770 --> 01:30:13,646
ببخشيد جناب لرد
785
01:30:15,002 --> 01:30:16,461
اگر ايرادي نداشته باشه
786
01:30:17,609 --> 01:30:18,755
به هيچ وجه
787
01:30:21,259 --> 01:30:26,889
آنها هميشه به نجيب زادگان و آدمهاي سرشناس
اعتبار مي دادند
788
01:30:27,307 --> 01:30:29,600
هيچ وقت براي وصول پول خود فشار نمي آورند
789
01:30:29,601 --> 01:30:32,624
و حاضر بودند به جاي سکه طلا
سند بدهي بگيرند
790
01:30:34,084 --> 01:30:37,524
اما واي به حال آن مردي که بدهيش را سر موقع نمي پرداخت
791
01:30:38,152 --> 01:30:41,384
بَري به موقع براي وصول طلب خود اقدام مي کرد
792
01:30:41,906 --> 01:30:43,678
و البته چند بدهي کلان غير قابل وضول وجود داشت
793
01:30:43,783 --> 01:30:44,721
درود بر شما
794
01:30:45,660 --> 01:30:49,413
مهارت بَري در شمشير بازي و آماده بودنش
براي به کار گيري آن ...
795
01:30:49,518 --> 01:30:52,958
باعث شهرت شرکت آنها شده بود
البته اگر بتوان چنين چيزي گفت
796
01:30:52,959 --> 01:30:54,105
گارد بگيريد
797
01:31:44,473 --> 01:31:46,453
امروز پولتون رو مي پردازم آقا
798
01:31:48,123 --> 01:31:51,042
و چنان چه بعداً خواهد آمد زندگي آنها ...
799
01:31:51,042 --> 01:31:55,316
با تمام جلالش خالي از اشکال و مخاطره نبود
800
01:31:55,630 --> 01:31:58,549
براي موفق شدن استعداد و اراده لازم بود که داشتند
801
01:31:59,488 --> 01:32:03,449
اما نمي توانستند مطابق ميل خود زندگي کنند
802
01:32:04,807 --> 01:32:09,499
و اگر قرار است حقيقت گفته شود يا وجود آنکه
آنها در پول و ثروت غرق بودند
803
01:32:09,603 --> 01:32:13,982
و در قمار برد هاي کلان داشتند ولي براي حفظ ظاهر
خود را کم پول نشان مي دادند
804
01:32:13,983 --> 01:32:16,484
و تنها به پوشيدن لباس هاي فاخر اکتفا مي کردند
805
01:32:29,521 --> 01:32:34,838
پنج سال خدمت در ارتش و بدست آوردن تجارب زندگي ...
806
01:32:35,360 --> 01:32:39,739
تفکرات عاشقانه اي که در اوج جواني در سر داشت
807
01:32:40,261 --> 01:32:42,554
از خاطرش زدوده بود
808
01:32:43,076 --> 01:32:47,350
او نيز مانند اکثر جوانهايي که در زندگي موفق شده بودند
809
01:32:47,770 --> 01:32:51,106
زن متشخص و ثروتمندي را پيدا کرده و با او ازدواج کند
810
01:32:52,149 --> 01:32:54,650
و چنانچه اغلب در اين مواقع اتفاقي مي افتد
811
01:32:55,069 --> 01:32:59,552
افکار او با ديدن خانم محترمي صورت تحقق
به خود گرفت
812
01:32:59,657 --> 01:33:03,931
خانمي که از اين پس نقش مهمي را در زندگي
پر فراز و نشيب او بازي مي کند
813
01:33:05,079 --> 01:33:07,164
کنتِس ليندون
814
01:33:07,895 --> 01:33:10,396
ويکنت بلينگدونِ انگلند
815
01:33:10,397 --> 01:33:12,898
بارونس قلعه ي ليندون در ايرلند
816
01:33:14,152 --> 01:33:17,384
زني با ثروتي سرشار و زيباييِ خيره کننده
817
01:33:19,678 --> 01:33:23,431
او همسر سِر چارلز رجينال ليندون بود
818
01:33:23,641 --> 01:33:25,100
شواليه پر افتخار
819
01:33:25,101 --> 01:33:29,480
نماينده جرج سوم در چند کشور کوچک اروپايي
820
01:33:30,106 --> 01:33:32,816
او بر اثر نقرس و مشتي از امراض ديگر فلج شده
821
01:33:33,443 --> 01:33:36,988
و با صندلي چرخدار حرکت مي کرد
822
01:33:38,448 --> 01:33:41,054
کشيش مخصوص اين بانوي محترم, آقاي رانت
823
01:33:41,368 --> 01:33:45,851
و در عين حال معلم پسر کوچک او موسوم به
ويسکانت بُلينگدون بود
824
01:33:45,748 --> 01:33:49,918
اين پسر کوچک هميشه غمگين بود و بيش از حد
متکي به مادرش بود
825
01:36:08,921 --> 01:36:11,319
من ميرم بيرون کمي هواي تازه استشمام کنم
826
01:36:11,841 --> 01:36:13,195
البته بانوي من
827
01:38:09,362 --> 01:38:11,760
براي کوتاه کردن ماجرا مي گوييم ...
828
01:38:12,491 --> 01:38:16,974
شش ساعت پس از ملاقات آن دو
بانو گرفتار عشق گرديد
829
01:38:17,601 --> 01:38:19,798
و به محض اينکه بري با او آشنا شد
830
01:38:20,531 --> 01:38:24,298
دريافت که فرصت مناسبي براي اجراي نظريات خود يافته است
831
01:38:25,240 --> 01:38:28,274
و بانو لحظه اي او را از نگاهش دور نمي داشت
832
01:39:22,069 --> 01:39:23,638
شب بخير آقايون
833
01:39:26,568 --> 01:39:27,718
سِر چارلز
834
01:39:30,441 --> 01:39:32,324
شب خوش آقاي بري
835
01:39:33,267 --> 01:39:35,150
کارتون با بانوي من تموم شد؟
836
01:39:37,766 --> 01:39:38,811
عذر مي خوام؟
837
01:39:39,755 --> 01:39:44,673
خواهش مي کنم آقا من آدمي هستم که ترجيح ميدم
يک بي غيرت باشم تا يک احمق
838
01:39:47,500 --> 01:39:51,162
سر چارلز تصور مي کنم
شما در نوشيدن مشروب زيادي روي کرديد
839
01:39:51,895 --> 01:39:52,940
چي؟
840
01:39:53,256 --> 01:39:58,906
اصل قضيه اينه که کشيش شما آقاي رانت من را به حضور
بانو معرفي کردند ...
841
01:39:59,012 --> 01:40:03,407
تا در مورد بعضي مسائل مذهبي که خانم تون
اطلاعات زيادي دارند من رو راهنمايي کنند
842
01:40:09,477 --> 01:40:14,290
اون مي خواد جاي من رو .... بگيره
843
01:40:14,396 --> 01:40:18,372
اون مي خواد پا توي کفش من بکنه
844
01:40:20,152 --> 01:40:24,337
اين براي من خوشايند نيست آقايون
چنانچه من به دنبال جانشيني ....
845
01:40:24,234 --> 01:40:26,954
براي سرپرستي خونه ام هستم
846
01:40:27,059 --> 01:40:31,244
همونطور که همسرم هم به دنبال يافتن
جانشيني براي من مي گرده!
847
01:40:31,142 --> 01:40:34,280
واقعا احساس راحتي نمي کنم وقتي مي بينم همسرم
مثل يک کدبانوي واقعي ...
848
01:40:34,176 --> 01:40:37,524
داره همه چي رو براي عزيمت من به اون دنيا فراهم مي کنه!
849
01:40:39,409 --> 01:40:42,653
اميدواريم شما به اين زودي ها قصد رفتن
به اون دنيا رو نداشته باشيد سر چارلز
850
01:40:44,747 --> 01:40:48,409
نه به اين زودي ها که فکرش را مي کني
851
01:40:48,410 --> 01:40:52,386
در اين جهار سال اخير همه منتظر مرگ من هستند.
852
01:40:52,595 --> 01:40:55,629
و هميشه هم يکي دو نفر بودند که ...
853
01:40:55,631 --> 01:40:58,561
منتظر بودند تا جانشين من بشن
854
01:40:58,771 --> 01:41:00,549
براي شما متاسفم آقاي بري
855
01:41:00,550 --> 01:41:03,584
خيلي ناراحتم که شما يا ديگران را اينقدر
منتظر نگه داشتم
856
01:41:03,584 --> 01:41:05,781
براي شما بهتر نيست که با دکتر من
ساخت و پاخت کنيد
857
01:41:05,782 --> 01:41:09,967
يا اينکه به آشپز بگيد سم توي غذاي من بريزه
858
01:41:09,968 --> 01:41:15,618
آقايون بعيد نيست که من زنده باشم و شاهد
به دار آويخته شدن آقاي بري باشم!
859
01:41:19,073 --> 01:41:22,840
قربان اجازه بديد اوني که برنده ميشه بخنده
860
01:41:25,563 --> 01:41:26,713
آقايون
861
01:41:48,587 --> 01:41:50,052
من ميرم دنبال پزشک
862
01:41:54,761 --> 01:41:56,539
مقداري برندي بخوريد سِر چارلز
863
01:41:57,168 --> 01:42:00,202
گزارش گورستان چنين بود:
864
01:42:01,564 --> 01:42:04,702
"سِر چارلز رجينال ليندون
865
01:42:05,122 --> 01:42:08,889
در کشور بلژيک
866
01:42:09,204 --> 01:42:12,028
بدرود حيات گفت ...
867
01:42:12,449 --> 01:42:13,808
و شواليه بت که از اعضاي پارلمان بود
868
01:42:14,018 --> 01:42:17,994
و براي چند سال پياپي
نماينده ويژه در چند کشور اروپايي بود
869
01:42:19,251 --> 01:42:23,960
نام و شهرت او هميشه براي دوستانش محترم و عزيز بود
870
01:43:07,183 --> 01:43:08,542
عزيزان من
871
01:43:09,904 --> 01:43:13,356
ما اکنون اينجا و در ... برابر ديدگان خداوند
872
01:43:13,985 --> 01:43:16,809
و ديدگان اين حضار دور هم جمع شده ايم ...
873
01:43:17,649 --> 01:43:21,834
که ازدواج مقدس اين زن و مرد را اعلام کنيم
874
01:43:21,730 --> 01:43:25,078
يک سال بعد در
پانزدهم ژانويه
875
01:43:25,393 --> 01:43:28,531
در سال 1773
876
01:43:28,637 --> 01:43:34,183
ردموند بري افتخار اين را يافت که
کنتس ليندون را به عقد خود در بياورد
877
01:43:35,336 --> 01:43:40,882
مراسم عقد توسط جناب ساموئل رانت
کشيش مخصوص بانو ليندون انجام گرفت
878
01:43:41,092 --> 01:43:44,336
و از اين پس اين اتحاد بين زن و مرد ...
879
01:43:44,964 --> 01:43:48,940
مورد بي توجهي قرار بگيرد
880
01:43:49,151 --> 01:43:51,767
و از روي سبک سري و بي ملاحضگي
881
01:43:53,336 --> 01:43:57,312
نبايد به خاطر ارضاي شهوات جنسي به مانند حيوانات باشيد ...
882
01:43:57,209 --> 01:44:00,453
چون انسان برتر از اين است
883
01:44:03,907 --> 01:44:05,266
ليکن بايد با احترام
884
01:44:06,419 --> 01:44:07,778
و از روي بصيرت
885
01:44:08,721 --> 01:44:10,080
از روي عقل و با مشورت
886
01:44:11,128 --> 01:44:12,383
ادب و اعتدال
887
01:44:13,744 --> 01:44:15,941
و ترس از پروردگار باشد
888
01:44:17,931 --> 01:44:22,116
آنچنان که هدف ازدواج بر اين پايه قرار گرفته است
889
01:44:23,896 --> 01:44:24,941
اولا
890
01:44:25,675 --> 01:44:28,813
دليل ازدواج توليد مثل و پرورش کودکاني شايسته است
891
01:44:28,710 --> 01:44:33,942
که به مسيح و نام مقدس او ايمان آورند
892
01:44:35,408 --> 01:44:36,558
دوما
893
01:44:37,292 --> 01:44:42,942
به خاطر اين است که انسان را از گناه دور نگاه دارد و جلوي
زنا را بگيرد تا آنهايي که پاکدامن نيستند
894
01:44:45,560 --> 01:44:48,804
بري اکنون در حال بالا رفتن از پله هاي موفقيت
895
01:44:49,956 --> 01:44:55,397
و به دليل فعاليت هاي مداوم در محافل اشرافي جايي براي
خود باز کرده بود
896
01:44:56,444 --> 01:45:01,571
او موفق شد اجازه دريافت کند که
نام بانوي زيباي خويش را ...
897
01:45:01,572 --> 01:45:04,083
به نام خود اضافه کند
898
01:45:05,026 --> 01:45:09,315
بنابراين ردموند بري خود را چنين ناميد
899
01:45:09,317 --> 01:45:11,723
"بَري ليندون"
900
01:45:43,957 --> 01:45:47,724
ردموند , ممکنه چند دقيقه پيپ را بگذاري کنار؟
901
01:46:03,424 --> 01:46:08,656
مقرر بود که بانو ليندون بزودي جايي را در زندگي
بَري اشغال کند ...
902
01:46:09,389 --> 01:46:14,412
البته نه بيشتر و مهمتر از فرش هاي زيبا و تابلو هاي
903
01:46:14,308 --> 01:46:17,865
گران قيمتي که در زندگي اشرافي خود به آنها دلبسته بود
904
01:46:27,809 --> 01:46:31,261
سرورم لُرد بُلينگدون
امروز خيلي غمگين و گرفته به نظر مياين؟
905
01:46:35,972 --> 01:46:39,320
شما بايد خوشحال باشين که مادرتون
دوبار ازدواج کرده
906
01:46:43,507 --> 01:46:44,866
نه به اين صورت
907
01:46:47,798 --> 01:46:49,471
و نه با اين عجله و شتاب
908
01:46:51,671 --> 01:46:53,763
و مخصوصاً نه با اين مرد
909
01:46:57,217 --> 01:46:59,833
فکر مي کنم قضاوت شما در مورد مادرتون خيلي
شتاب زده باشه
910
01:47:01,403 --> 01:47:04,333
از پدر جديدتون خوشتون نمياد؟
911
01:47:06,323 --> 01:47:07,578
نه زياد
912
01:47:09,043 --> 01:47:12,287
به نظرم اون کمي بالاتر از عنوان فرصت طلب قرار داره
913
01:47:13,334 --> 01:47:15,950
فکر نمي کنم که اصلاً به مادرم
علاقه اي داشته باشه
914
01:47:16,788 --> 01:47:20,659
و خيلي ناراحتم از اينکه ميبينم مادرم خودش رو مسخره
اون کرده
915
01:47:41,173 --> 01:47:45,986
در پايان سال ليدي ليندون
پسري براي بري به دنيا آورد
916
01:47:46,719 --> 01:47:49,857
او را برايان پاتريک ليندون ناميدند
917
01:48:13,825 --> 01:48:18,428
پس از مدتي بري و همسرش زندگي کاملا جداگانه اي داشتند
918
01:48:20,105 --> 01:48:25,023
او زندگي بي سر و صدا را ترجيح
مي داد يا بهتر بگوئيم
919
01:48:25,651 --> 01:48:29,836
بَري بود که اين طرز زندگي را بر او تحميل کرد
و مي گفت زندگي آرام براي زنها ساخته شده است
920
01:48:31,826 --> 01:48:35,593
گذشته از اين بانو ليندون مادر بود و معمولا با ...
921
01:48:35,594 --> 01:48:39,675
رسيدگي, نوازش و تعليم و تربيت پسر هاي بَري
به آرامش عميق مي رسيد
922
01:48:40,617 --> 01:48:43,755
بري اعتقاد داشت به خاطر اين کودک
923
01:48:43,966 --> 01:48:48,047
بانو ليندون بايد از خوشي ها و لذت هاي زندگي چشم بپوشد
924
01:48:48,048 --> 01:48:51,605
و فقط به فکر فرزند خود باشد و در حالي که بَري
مانند مردان خانواده هاي سر شناس
925
01:48:51,920 --> 01:48:54,012
وظايف ديگري براي خويش تعيين کرده بود
926
01:50:12,086 --> 01:50:16,167
ليدي ليندون روز به روز غمگين تر و ضعيف تر ميشد
927
01:50:17,319 --> 01:50:21,504
و چون شوهرش به او اعتنايي نداشت, خيلي کم
اتفاق مي افتاد که خوشحال باشد
928
01:50:22,761 --> 01:50:26,213
و او مي ديد علاوه بر ساير موارد حس حسادت هم
مزيد بر علت گرديد
929
01:50:27,052 --> 01:50:30,296
و بايد با خدمه خود هم رقابت داشته باشد
930
01:51:00,124 --> 01:51:02,530
ساموئل, ساعت چنده؟
931
01:51:05,774 --> 01:51:08,390
بيست و پنج دقيقه از يازده گذشته بانوي من
932
01:51:22,415 --> 01:51:24,926
خانم ها موافقيد اين دست آخر بازيمون باشه
933
01:52:14,011 --> 01:52:15,684
صبح بخير خانم ها
934
01:52:19,348 --> 01:52:23,115
ممکنه ما رو تنها بگذاريد؟
مي خوام با ليدي ليندون به تنهايي صحبت کنم
935
01:52:49,070 --> 01:52:50,220
متاسفم
936
01:53:33,967 --> 01:53:36,897
اين کت با مخمل اعلا دوخته شده ...
937
01:53:37,421 --> 01:53:40,351
و با مهارت خيره کننده اي تارهاي نقره اي در آن به کار رفته
938
01:53:40,666 --> 01:53:44,955
تا حالا مخملي به اين خوبي بافته نشده و شما مي خواهيد ديد
که نظيرش رو هيچ کجا نمي تونيد پيدا کنيد
939
01:53:45,794 --> 01:53:47,467
ببخشيد آقايون
940
01:53:50,922 --> 01:53:52,805
صبح بخير , عزيزم
941
01:53:54,062 --> 01:53:58,143
ما بچه هارو براي گردش مي بريم به روستا
تا موقع چاي خوردن بر مي گرديم
942
01:53:58,039 --> 01:54:00,445
اميدوارم بهتون خوش بگذره
تا اون موقع خداحافظ
943
01:54:00,551 --> 01:54:02,434
خداحافظ برايان کوچولو
944
01:54:06,829 --> 01:54:08,398
لُرد بُلينگدون
945
01:54:10,806 --> 01:54:12,793
از مادرت خوب مراقبت کن
946
01:54:18,551 --> 01:54:21,271
حالا بيا و يه بوسه مخصوص به پدرت بده
947
01:54:31,842 --> 01:54:33,201
لُرد بُلينگدون
948
01:54:34,145 --> 01:54:37,075
چرا با پدرت اينطور رفتار مي کني؟
949
01:54:40,843 --> 01:54:43,459
لُرد بُلينگدون
زبانت رو قورت دادي؟
950
01:54:45,971 --> 01:54:51,621
پدر من سِر چارلز ليندون بود
اگر ديگران فراموش کردند من هنوز بخاطر دارم
951
01:54:52,669 --> 01:54:55,493
لُرد بُلينگدون, تو به پدرت توهين کردي!
952
01:54:57,065 --> 01:54:59,681
مادام, شما به پدر من توهين کرديد
953
01:55:04,390 --> 01:55:08,889
عزيزم, اگر اجازه بدي ما بايد گفتگويي خصوصي داشته باشيم
954
01:55:09,100 --> 01:55:10,459
آقايون
955
01:55:23,124 --> 01:55:24,169
يک
956
01:55:27,520 --> 01:55:28,565
دو
957
01:55:44,998 --> 01:55:46,043
شش
958
01:55:55,358 --> 01:55:56,823
لُرد بُلينگدون
959
01:55:57,975 --> 01:56:01,637
من هميشه سعي کردم با شما مثل يک دوست رفتار کنم
960
01:56:02,056 --> 01:56:04,148
اما اجازه بديد چيزي رو براتون روشن کنم:
961
01:56:05,300 --> 01:56:07,497
هر طور با من رفتار بشه
من هم همون طور رفتار مي کنم
962
01:56:09,173 --> 01:56:11,893
من هرگز تا حالا به پشت .. هيچ لردي شلاق نزدم
963
01:56:11,894 --> 01:56:16,079
ولي اگر شما من رو مجبور کنيد خيلي زود به اين کار عادت مي کنم
964
01:56:18,487 --> 01:56:20,998
آيا چيزي براي دفاع از خودتون داريد بگيد؟
965
01:56:23,196 --> 01:56:24,137
نه
966
01:56:27,906 --> 01:56:29,161
مي تونيد بريد
967
01:56:29,999 --> 01:56:34,708
براي بَري معلوم شده بود که البته نه بدون دليل
بين او و لُرد بُلينگدون ...
968
01:56:34,604 --> 01:56:38,789
يک حالت جنگ و خصومت به وجود آمده ...
969
01:56:39,419 --> 01:56:42,243
و نتايج مصيبت باري که از آن پس پيش آمد
970
01:56:42,139 --> 01:56:44,755
گناهش تماما متوجه لُرد بُليندون خواهد بود
971
01:56:47,791 --> 01:56:50,721
و حالا من شما را به صورت يک جادوگر
واقعي در ميارم, برايان
972
01:56:50,721 --> 01:56:53,965
گره اي رو به شما نشان خواهم داد که هرگز وجود نداشته
973
01:56:54,698 --> 01:56:57,314
همچنانکه لُرد بُلينگدون بزرگ شد و به صورت مردي در آمد
974
01:56:58,466 --> 01:57:01,604
تنفر او از بري روز به روز شدت گرفت
975
01:57:02,129 --> 01:57:05,581
و به همان اندازه علاقه اش به مادرش بيشتر شد
976
01:57:05,791 --> 01:57:07,988
بسيار خوب برايان, يه تعظيم کوچيک
977
01:57:10,815 --> 01:57:13,326
براي من بگذارش روي ميز , ممنونم
978
01:57:13,536 --> 01:57:19,710
به مناسبت تولد هشت سالگي برايان
نجيب زادگان محلي و اهالي اصيل و بچه هايشان
979
01:57:20,339 --> 01:57:22,117
آمده بودند که تبرکي بگويند
980
01:57:22,118 --> 01:57:25,466
داخل و بيرونش کاملا خاليه
981
01:57:25,467 --> 01:57:28,605
حالا دستتون رو بگذاريد اينجا
چيزي اونجا هست؟
982
01:57:30,595 --> 01:57:33,943
شگفت انگيزه! خارق العادست! يک دستمال گردن رنگارنگ ابريشم
983
01:57:33,944 --> 01:57:36,768
يه تعظيم کوچک
برايان کارت بسيار زيبا بود
984
01:57:36,979 --> 01:57:38,024
خيلي خوبِ
985
01:57:38,444 --> 01:57:41,164
اجازه بديد انگار چيزي پشت گوشِ شماست
986
01:57:41,165 --> 01:57:42,315
بله , هست
987
01:57:42,840 --> 01:57:44,827
يک توپ کوچيک, چطوره ناپديدش کنيم؟
988
01:57:44,933 --> 01:57:45,874
رفته
989
01:57:45,875 --> 01:57:48,595
ولي نه انگار اينجاست, پشت آرنج من
990
01:57:50,794 --> 01:57:53,618
حالا دستتون رو بکشيد رو دستمال سبز من
991
01:57:53,619 --> 01:57:57,700
تا ببينيم ميشه يه گل جادويي درست کنيم يا نه
خيلي عجيبه اگه بتونيم
992
01:57:58,539 --> 01:57:59,898
داره درست ميشه
993
01:58:01,363 --> 01:58:03,141
رنگهاي رنگين کمان اينجاست
994
01:58:03,457 --> 01:58:07,956
برايان شما مي دونيد که از مخلوط کردن رنگهاي رنگين کمان
فقط يک رنگ ميشه درست کرد
995
01:58:08,271 --> 01:58:09,944
هيچ چيز در جعبه جادو نيست
996
01:58:09,841 --> 01:58:12,038
اونها با همديگه ميشن رنگِ ... سفيد
997
01:58:12,352 --> 01:58:14,339
و اين هم از خرگوش
998
01:58:14,864 --> 01:58:18,002
کوچولو و زيباي ما ...
999
01:58:19,574 --> 01:58:22,608
برايان کار شما خيلي خوب بود
يک تعظيم ديگه
1000
01:58:46,784 --> 01:58:50,551
ما از ديوار قلعه رفتيم بالا و من
اولين نفري بودم که پريدم اون طرف ديوار
1001
01:58:50,657 --> 01:58:52,540
بقيه هم دنبال من پريدند
1002
01:58:53,064 --> 01:58:58,087
بايد اونجا بودي و ميديدي که چشماي فرانسويا
داشت از کاسه در مي اومد
1003
01:58:58,192 --> 01:59:03,110
وقتي ميديدند 23 نفر مرد مسلح با شمشير و تپانچه
مثل اجل معلق وارد قلعشون شدند
1004
01:59:04,366 --> 01:59:07,610
در عرض سه دقيقه به اندازه
گلوله هاي توپ اونها
1005
01:59:07,611 --> 01:59:09,494
سر آدم بريديم و ريختيم زير پا
1006
01:59:11,064 --> 01:59:15,040
پس از جنگ اون روز پرنس هنري اومد به ديدن ما و پرسيد
1007
01:59:15,251 --> 01:59:18,808
"کسي که اين شجاعت رو به خرج داده کيه؟"
من قدم گذاشتم جلو
1008
01:59:19,856 --> 01:59:22,576
اون ازم پرسيد:
"سر چند نفر رو بريدي؟"
1009
01:59:22,576 --> 01:59:25,506
من گفتم:
"نوزده نفر و چند نفر رو هم زخمي کردم
1010
01:59:26,553 --> 01:59:30,738
وقتي اين رو گفتم از شدت خوشحالي زد زيره گريه و گفت:
1011
01:59:31,158 --> 01:59:33,250
آقاي محترم شما مرد شجاعي هستيد"
1012
01:59:33,356 --> 01:59:37,855
" اين نوزده سکه طلا رو براي هر سري که بريدي بگير
1013
01:59:38,589 --> 01:59:40,262
خُب تو چي فکر مي کني؟
1014
01:59:40,264 --> 01:59:42,670
اجازه دادن سرهارو پيش خودت نگه داري؟
1015
01:59:43,404 --> 01:59:46,334
نه, اون سرها هميشه تقديم پادشاه ميشه
1016
01:59:46,857 --> 01:59:48,949
ميشه يه قصه ديگه برام بگي؟
1017
01:59:49,264 --> 01:59:51,147
فردا برات يه قصه ديگه تعريف مي کنم
1018
01:59:51,252 --> 01:59:53,658
فردا باهام ورق بازي مي کني؟
1019
01:59:54,183 --> 01:59:56,484
البته که بازي مي کنم , حالا بگير بخواب.
1020
02:00:00,672 --> 02:00:02,764
ممکنه شمع هارو روشن بگذاريد؟
1021
02:00:02,974 --> 02:00:06,322
نه برايان, آخه پسر هاي بزرگ با شمع هاي روشن نمي خوابند
1022
02:00:07,056 --> 02:00:08,834
اما من از تاريکي مي ترسم
1023
02:00:09,148 --> 02:00:11,868
عزيزم اينجا چيزي نيست که ازش بترسي
1024
02:00:13,021 --> 02:00:15,532
اما من دوست دارم که شمع ها روشن باشه
1025
02:00:15,532 --> 02:00:18,670
بسيار خُب, مي توني با شمع هاي روشن بخوابي
1026
02:00:19,615 --> 02:00:21,080
ممنونم بابا
1027
02:00:21,394 --> 02:00:22,544
شب خوش
1028
02:00:45,150 --> 02:00:46,300
آه , ردموند
1029
02:00:47,348 --> 02:00:52,998
چقدر خوشحالم از اينکه مي بينم پسرم به جايي رسيده
که هميشه مي دونستم لياقتش رو داره
1030
02:00:54,989 --> 02:00:58,127
و چرا بايد خودم را به خاطر تربيتش سرزنش کنم
1031
02:00:59,907 --> 02:01:01,999
... برايان کوچولو بچه خيلي خوبيه
1032
02:01:02,942 --> 02:01:05,034
و تو الان داري در ناز و نعمت زندگي مي کني ...
1033
02:01:05,663 --> 02:01:08,069
همونطور که مي دوني همسرت زني اصيل و نجيب زادست
1034
02:01:07,966 --> 02:01:10,896
اون در اين وضعيت نبود اگر با يک دوک ازدواج مي کرد
1035
02:01:13,617 --> 02:01:17,069
اما اگر روزي از ردموند بي بندو بارش
1036
02:01:17,698 --> 02:01:20,104
و طرز رفتار قديمي ايرلندي اون خسته بشه
1037
02:01:21,780 --> 02:01:23,558
و يا اگه اون بميره
1038
02:01:24,501 --> 02:01:28,058
چه آينده اي در انتظار پسر و نوه من خواهد بود؟
1039
02:01:29,734 --> 02:01:32,035
... تو حتي يک پني هم از خودت نداري
1040
02:01:33,501 --> 02:01:36,953
و بدون امضاي کنتس هيچکاري نمي توني انجام بدي
1041
02:01:38,420 --> 02:01:43,443
اگر اون بميره تمام دارائي و املاکش نصيب
لُرد بُلينگدون جوان ميشه
1042
02:01:44,909 --> 02:01:47,315
که به تو ذره اي علاقه نداره
1043
02:01:48,781 --> 02:01:50,978
هر لحظه ممکنه زنت بميره و تو فقير بشي
1044
02:01:51,293 --> 02:01:55,374
و برايان کوچولو زير دست برادر ناتنيش بيافته
1045
02:01:59,665 --> 02:02:01,548
ميشه چيزي رو بهت بگم؟
1046
02:02:02,910 --> 02:02:07,828
براي تامين آينده تو و پسر کوچولوت فقط يک راه وجود داره
1047
02:02:08,457 --> 02:02:11,387
تو بايد يک عنوان اشرافي دست و پا کني
1048
02:02:12,748 --> 02:02:16,933
من تا زماني که تو رو لُرد ليندون نکنم
آروم نمي گيريم
1049
02:02:19,550 --> 02:02:21,851
تو دوستهاي مهمي داري
1050
02:02:21,852 --> 02:02:24,468
اونها مي تونند بهت بگن اين عناوين را چگونه ميشه بدست آورد
1051
02:02:25,306 --> 02:02:29,491
اگر پول را حسابي و در جاي مناسب خرج کني
1052
02:02:29,911 --> 02:02:32,108
مي توني هر کاري صورت بدي
1053
02:02:34,829 --> 02:02:40,270
و براستي بري کسي را مي شناخت که مي دانست
مشکلات او را چگونه حل کند
1054
02:02:40,899 --> 02:02:46,026
و او کسي بود که شغل وکالت داشت و مردي بود
... با نفوذ به نام
1055
02:02:45,923 --> 02:02:47,388
... لُرد هلم ...
1056
02:02:47,912 --> 02:02:53,039
که رفاقت و آشنايي آنها مثل بقيه در سر ميز قمار به وجود آمده بود
1057
02:02:53,668 --> 02:02:57,957
تصادفا شما گوستاوس آدلفوس
سيزدهمين لُرد ونداور رو نمي شناسيد؟
1058
02:02:59,110 --> 02:03:00,679
فکر نمي کنم افتخار آشنايي با ايشون رو داشته باشم
1059
02:03:00,680 --> 02:03:05,493
خُب اين نجيب زاده يکي از معدود نزديکان
... پادشاه هستند
1060
02:03:06,018 --> 02:03:11,354
و پادشاه نسبت به ايشون کمال احترام و اعتقاد را دارن
1061
02:03:12,297 --> 02:03:16,378
به عقيده من اگر مي خواهيد به هدفي که داريد برسيد
بايد از طريق اون باشه
1062
02:03:16,692 --> 02:03:22,133
تنها پشتوانه اي که شما را براي دستيابي به
عنوان لُرد نزديکتر مي کنه اين شخصه
1063
02:03:23,914 --> 02:03:28,517
آقاي ليندون , وقتي من با مردي يا زني معاشرت مي کنم
اون ديگه مطمئنه
1064
02:03:28,937 --> 02:03:31,448
ديگر حرفي پشت سرشون وجود نخواهد داشت
1065
02:03:31,868 --> 02:03:37,518
دوستان من از ميان بهترين آدمها انتخاب شدند
البته منظورم اين نيست که همه پاکدامن ترين هستند
1066
02:03:37,414 --> 02:03:40,866
... و يا درستکارترين
شايدم احمق ترين و متقلب ترين
1067
02:03:40,868 --> 02:03:44,112
و يا نفهم ترين. در کل از همه قشري
1068
02:03:44,426 --> 02:03:45,681
اما بهترين هستند
1069
02:03:45,682 --> 02:03:49,553
در کل آدمهايي وجود دارند که نميشه گفت بالاي چشمت ابرو
1070
02:03:51,333 --> 02:03:54,263
من نمي تونم به شما قول بدم اين کار چقدر طول مي کشه
1071
02:03:54,369 --> 02:03:57,717
خودتون خوب مي دونيد که کار آسوني نيست
1072
02:03:58,240 --> 02:04:03,053
اما هر مرد محترمي مثل شما با اين املاک و دارايي
... و سالي 30000 سکه در آمد
1073
02:04:02,951 --> 02:04:04,729
بايد حتما يک عنوان داشته باشه
1074
02:04:10,066 --> 02:04:13,100
من برگشتم به عقب و ديدم پشت سرم يک غريبه است
1075
02:04:13,102 --> 02:04:15,508
:بهش نگاه کردم, و اون بهم گفت
1076
02:04:15,823 --> 02:04:21,055
:ببخشيد قربان, ممکنه بفرماييد
لُرد ونداور زندس يا مرده؟
1077
02:04:23,149 --> 02:04:25,765
!به قدري تعجب کردم که نمي دونستم چي بگم
1078
02:04:25,660 --> 02:04:29,427
بعد کمي عصباني شدم و بهش گفتم: اون مرده
1079
02:04:29,323 --> 02:04:34,973
کوشش براي بدست آوردن عنوان اشرافي
يکي از بد شانسي هاي بري در اين دوره بود
1080
02:04:35,917 --> 02:04:38,637
براي کسب عنوان اشرافي فداکاري هاي بزرگي کرد
1081
02:04:39,894 --> 02:04:43,242
پول و جواهر به اين و آن بخشيد
1082
02:04:44,289 --> 02:04:46,905
مقداري زمين به قيمت 10 برابر قيمت اصلي آن خريد
1083
02:04:47,219 --> 02:04:51,822
و با هزينه هاي گزاف تابلو ها و لوازم
اشرافي تهيه کرد
1084
02:04:52,871 --> 02:04:56,847
... و او مرتبا براي دوستاني که ادعا مي کردند
1085
02:04:57,162 --> 02:05:01,138
مي توانند در رسيدن به هدفش به او کمک کنند
ميهماني هاي مجلل ترتيب مي داد
1086
02:05:02,395 --> 02:05:08,045
و من مي توانم به شما بگويم, که او
مقاديري رشوه هم داد حتي به عالي رتبه گان
1087
02:05:08,884 --> 02:05:14,116
هر کسي به هر عنواني که مي توانست
از او پول مي گرفت
1088
02:05:14,116 --> 02:05:18,301
و روز به روز از مال و ثروت او کم مي کرد
1089
02:05:21,547 --> 02:05:23,953
... اين تابلو اثر لودويکو کُردي
1090
02:05:24,896 --> 02:05:27,093
... يکي از شاگردان الساندرو آلُريه
1091
02:05:28,245 --> 02:05:30,546
... متعلق به سال 1605 است
1092
02:05:31,489 --> 02:05:34,000
و صحنه نيايش محبوسان رو نشون ميده
1093
02:05:36,617 --> 02:05:37,872
واقعا زيباست
1094
02:05:37,873 --> 02:05:38,918
بله
1095
02:05:40,385 --> 02:05:43,523
از اين رنگ آبي که نقاش استفاده کرده خيلي خوشم مياد
1096
02:05:43,734 --> 02:05:45,721
بله, واقعا زيباست
1097
02:05:48,548 --> 02:05:50,535
ممکنه بپرسم قيمت اين يکي چنده؟
1098
02:05:52,316 --> 02:05:54,722
خُب, اين يکي از بهترين تابلو هاي منه
1099
02:05:55,351 --> 02:06:00,897
اما اگر شما خوشتون اوده, مطمئنم مي تونيم
يک جوري با هم کنار بيايم
1100
02:06:13,666 --> 02:06:15,339
لُرد ونداور , اعليحضرت
1101
02:06:15,445 --> 02:06:17,851
خيلي خوشحال شدم شما رو اينجا مي بينم لُرد ونداور
1102
02:06:17,851 --> 02:06:19,943
چه خبر از بانو ونداور؟
1103
02:06:20,050 --> 02:06:23,084
تشکر مي کنم عاليجناب حال ايشون رو به بهبوده
1104
02:06:23,084 --> 02:06:28,211
عاليه! سلام من رو به ايشون برسونيد و بهشون بگيد
جاشون خيلي اينجا خاليه
1105
02:06:29,364 --> 02:06:31,351
و اون پسر هاي خوب شما چطورند؟
1106
02:06:31,352 --> 02:06:36,270
اونها هم خوبند
چارلز زير نظر کاپيتان گري رفته تا دريانوردي کنه
1107
02:06:36,376 --> 02:06:39,620
و جان هم به دانشگاه آکسفورد رفته
تا علوم ديني بخونه
1108
02:06:39,620 --> 02:06:40,770
!خوبه , خوبه
1109
02:06:41,818 --> 02:06:45,062
عاليجناب اجازه بديد, آقاي بري ليندون
را به حضورتون معرفي کنم
1110
02:06:45,062 --> 02:06:48,514
آقاي ليندون. ما به سِر چارلز ليندون خيلي علاقه مند بوديم
1111
02:06:48,620 --> 02:06:50,085
و راستي حال بانو ليندون چطوره؟
1112
02:06:50,086 --> 02:06:52,178
حالشون خيلي خوبه عاليجناب
1113
02:06:52,598 --> 02:06:58,039
آقاي ليندون گروهاني تشکيل دادند و به آمريکا
فرستادند که عليه دشمنان کشور ما بجنگند
1114
02:06:58,144 --> 02:07:02,120
بسيار خوبه آقاي ليندون
يک گروهان ديگه تشکيل بديد و خودتونم باهاشون بريد
1115
02:07:14,785 --> 02:07:18,761
بري به اندازه کافي باهوش بدنيا آمده بود که بتواند
ثروتي جمع کند
1116
02:07:19,285 --> 02:07:21,482
اما قادر به حفظ آن نبود
1117
02:07:22,947 --> 02:07:27,236
چون کفايت که براي جمع کردن ثروت دارد
1118
02:07:27,448 --> 02:07:30,900
باعث مي شود که هنگام خرج کردن آن نيز همانگونه عمل کند
1119
02:07:32,681 --> 02:07:36,762
بري اينک زير بار مسئوليت هايي که نتيجه مستقيم
ثروت و مقام است کمر خم کرده بود
1120
02:07:37,285 --> 02:07:40,737
... در اين دوره وقت او بيشتر صرف اين
1121
02:07:41,681 --> 02:07:43,354
... ميشد که بيشتر
1122
02:07:43,879 --> 02:07:48,588
با وکلا و صرفان کاغذ بازي داشته باشد
1123
02:07:48,798 --> 02:07:50,576
... و به وضعيت صورت حسابهاي
1124
02:07:50,577 --> 02:07:52,878
دکوراتور ها و آشپزها رسيدگي کند
1125
02:08:17,578 --> 02:08:21,973
آقايون, من شما را چند دقيقه اي با هم تنها مي گذارم
اميدوارم تکاليف رو بخوبي انجام بديد
1126
02:08:22,079 --> 02:08:23,229
بله, قربان
1127
02:08:41,230 --> 02:08:42,275
بالي
1128
02:08:45,835 --> 02:08:47,090
معني
1129
02:08:48,870 --> 02:08:50,648
فعال چيه؟
1130
02:08:54,626 --> 02:08:56,509
برايان, من کار دارم
1131
02:08:59,336 --> 02:09:00,905
اما آخه چه معني ميده؟
1132
02:09:04,778 --> 02:09:07,498
معنيش اينه که چيزي خيلي سخت کار ميکنه
1133
02:09:14,197 --> 02:09:16,289
ميشه بگي معني "چهار گوش" چيه؟
1134
02:09:22,674 --> 02:09:26,650
يک چهار گوش چهار وجه داره
مثل مربع يا مستطيل
1135
02:09:27,488 --> 02:09:30,522
حالا لطفا ساکت باش و اجازه بده به کارم برسم
1136
02:09:45,698 --> 02:09:47,581
!برايان, لطفا سر و صدا نکن
1137
02:09:51,768 --> 02:09:53,441
مداد من رو نديدي !؟
1138
02:09:56,792 --> 02:09:58,151
نه, نديدم
1139
02:10:12,909 --> 02:10:15,733
برايان, لطفا اينقدر سر و صدا راه ننداز
1140
02:10:20,130 --> 02:10:21,280
اون مداد منه
1141
02:10:21,491 --> 02:10:22,536
نه, نيست
1142
02:10:22,642 --> 02:10:24,629
اين مداد خودمهِ
1143
02:10:24,631 --> 02:10:25,990
من از صبح تا حالا دارم با اين مي نويسم
1144
02:10:25,991 --> 02:10:27,560
اون مداد منه
1145
02:10:27,456 --> 02:10:29,339
ميشه ساکت بشي
1146
02:10:29,340 --> 02:10:30,699
اون مداد منه
1147
02:10:32,376 --> 02:10:34,154
الان بايد يه درسي بهت بدم
1148
02:10:36,771 --> 02:10:39,072
باز اينجا چه خبر شده؟
1149
02:10:40,119 --> 02:10:43,363
بهت گفته بودم حق نداري دست روي اين بچه دراز کني
1150
02:10:45,561 --> 02:10:46,502
يک
1151
02:10:49,958 --> 02:10:50,899
دو
1152
02:11:05,446 --> 02:11:06,911
شش
1153
02:11:13,924 --> 02:11:16,330
تمام شد آقاي ردموند بري؟
1154
02:11:17,901 --> 02:11:19,679
بله , فعلا همين کافيه
1155
02:11:23,447 --> 02:11:25,225
پس حالا خوب گوش کنيد
1156
02:11:26,901 --> 02:11:32,237
از اين لحظه به بعد من ديگه حاضر نميشم
که شما تنبيهم کنيد. مي فهميد؟
1157
02:11:33,808 --> 02:11:37,156
اگر يک بار ديگه دستتون روي من بلند بشه
شما را خواهم کشت
1158
02:11:39,774 --> 02:11:41,761
براتون روشن شد, آقا؟
1159
02:11:45,634 --> 02:11:46,993
گمشو از اينجا بيرون
1160
02:13:48,081 --> 02:13:51,533
بانوي محترم, به نظر شما کفش هاي من اندازش هست يا نه؟
1161
02:13:57,606 --> 02:13:58,965
.. بچه عزيز
1162
02:14:00,117 --> 02:14:03,255
واقعا باعث تاسفِ که من به خاطر تو نمردم
1163
02:14:05,978 --> 02:14:09,222
در اون صورت خانواده ليندون وارث لايق تري مي داشت
1164
02:14:09,327 --> 02:14:11,210
... و تو مي تونستي از تمام مزاياي
1165
02:14:11,211 --> 02:14:14,455
خون ممتاز بري از بريويل بيشتر استفاده کني
1166
02:14:18,955 --> 02:14:20,420
... اين طور نيست
1167
02:14:21,467 --> 02:14:23,036
آقاي ردموند بري؟
1168
02:14:29,421 --> 02:14:31,827
... چونکه من اين بچه رو دوست دارم
1169
02:14:31,933 --> 02:14:34,967
دليل بر اين نميشه که برادر بزرگترش عطوفت و ...
1170
02:14:34,967 --> 02:14:37,897
مهرباني مادرش نسبت به خودش رو نفي کنه
1171
02:14:39,364 --> 02:14:40,302
خانم!
1172
02:14:43,639 --> 02:14:46,558
از وقتي متولد شدم سخت ترين مصائب رو تحمل کردم
1173
02:14:46,454 --> 02:14:51,355
بدرفتاري هاي يک رعيت ايرلندي که
شما شبها کنارش مي خوابيد
1174
02:14:52,295 --> 02:14:58,029
که نه تنها از نظر اصالت به خانواده فرومايه اي مي رسد
و رفتار حيوان صفتانه اي دارد که حتي من از او متنفرم
1175
02:14:58,552 --> 02:15:02,097
اما بواسطه ذات شرم آوري که دارد
شما را هدف قرار داده
1176
02:15:01,994 --> 02:15:05,121
... و با رفتار نانجيب و شهواني اش
1177
02:15:05,227 --> 02:15:07,103
و به وضوح به شما خيانت کرد
1178
02:15:07,208 --> 02:15:11,482
و اين پست فطرت با بي شرمي و وقاحت دارايي هاي
من و شما را به تاراج مي برد
1179
02:15:12,422 --> 02:15:17,323
چون من اصلا نمي تونم اين پست فطرت وحشي را به
... سزاي اعمالش برسونم و نمي تونم رفتارش
1180
02:15:17,220 --> 02:15:19,409
با شما رو تحمل کنم
1181
02:15:19,409 --> 02:15:22,536
و به علت نفرت از زندگي با اين انگل کثيف
1182
02:15:23,685 --> 02:15:26,812
تصميم گرفتم خونم رو ترک کنم و هرگز برنگردم
1183
02:15:27,439 --> 02:15:30,253
... يا حداقل تا زماني که اين منفور اينجا زندگي ميکنه
1184
02:15:30,672 --> 02:15:32,235
يا تا زماني که خودم زنده باشم
1185
02:17:08,807 --> 02:17:10,892
کسي به جناب لُرد خواهد پيوست؟
1186
02:17:10,789 --> 02:17:12,561
نه, امروز تنها هستم
1187
02:17:23,720 --> 02:17:26,327
رزبيف امروزمون خيلي عاليه قربان
1188
02:17:46,246 --> 02:17:48,539
سلام نويل حالتون چطوره؟
1189
02:17:48,853 --> 02:17:50,729
آه بري سلام
1190
02:17:50,939 --> 02:17:53,650
مي بينم که تنهايي, چرا به ما ملحق نميشي؟
1191
02:17:53,754 --> 02:17:57,194
... خيلي متشکرم بري, از لطفت ممنونم ولي
1192
02:17:57,405 --> 02:17:59,803
...من منتظر يک نفرم که بياد اينجا
1193
02:18:00,533 --> 02:18:04,703
چقدر بد شد! من و بانو ليندون شما را اين اواخر
خيلي کم مي بينيم
1194
02:18:04,809 --> 02:18:07,416
...لطفا سلام من رو به بانو برسونيد
1195
02:18:07,416 --> 02:18:10,961
و بهشون بگيد که اين اواخر خيلي گرفتار بودم
و کمتر تونستم جايي برم
1196
02:18:10,962 --> 02:18:12,108
حتما خواهم گفت
1197
02:18:12,422 --> 02:18:16,176
راستي چند ماه آينده ما چند تا مهمون داريم
که ميان ورق بازي کنيم
1198
02:18:16,072 --> 02:18:19,095
خيلي خوشحال ميشيم اگر شما و همسرتون هم
دعوت ما رو بپذيريد و به ما ملحق بشيد
1199
02:18:19,931 --> 02:18:24,623
بايد ببينم مي تونم بيام يا نه
اما احتمال ميدم اون رو کار داشته باشم
1200
02:18:24,728 --> 02:18:28,064
اميدوارم هر طور شده بيايد
از ديدار مجددتون خيلي خوشحال ميشيم
1201
02:18:28,274 --> 02:18:30,776
اگر بتونم بيام حتما بهتون اطلاع ميدم
1202
02:18:31,507 --> 02:18:35,261
به هر حال منتظر پيام شما هستم
و از ديدنت خوشحال ميشم
1203
02:18:39,328 --> 02:18:41,726
... اگر بري, لُرد بُلينگدون را کشته بود
1204
02:18:41,935 --> 02:18:46,627
... شايد خيلي کمتر مورد بي مهري اهالي
1205
02:18:46,629 --> 02:18:49,443
شهر و روستا قرار مي گرفت
1206
02:18:50,696 --> 02:18:52,781
دوستانش يکي پس از ديگري پراکنده مي شدند
1207
02:18:53,094 --> 02:18:56,221
و شايعاتي در مورد سو رفتار وي با ناپسريش بر سر
زبانها افتاد
1208
02:19:06,860 --> 02:19:09,987
اکنون صورت حسابها پشت سر هم مي رسيد
1209
02:19:10,823 --> 02:19:14,785
تمام صورت حسابهايي که در سالهاي اوليه ازدواجش
از آنها خبري نبود
1210
02:19:14,682 --> 02:19:18,018
ولي اکنون طلبکارها براي وصول طلب خود عجله داشتند
1211
02:19:18,540 --> 02:19:20,416
و ارقام هم سر سام آور بود
1212
02:19:21,982 --> 02:19:26,361
اکنون بري در ميان درياي از صورت حساب هاي پرداخت نشده و
1213
02:19:27,092 --> 02:19:31,888
بدي دست و پا ميزد...
هيچ راه فراري براي خود نمي يافت
1214
02:19:33,245 --> 02:19:37,519
... درآمد بانو ليندون هم آنچنان نبود که
1215
02:19:37,625 --> 02:19:39,501
جواب اين همه طلبکار عجول را بدهد
1216
02:20:27,057 --> 02:20:28,516
به نظرت اين خوب نيست؟
1217
02:20:28,517 --> 02:20:29,768
عاليه
1218
02:20:30,290 --> 02:20:31,645
اين چيه؟
1219
02:20:32,063 --> 02:20:33,939
يه خروس روي ديوار
1220
02:20:35,817 --> 02:20:37,172
چي داره ميگه؟
1221
02:20:37,382 --> 02:20:39,467
ديروز اين پرنده رو ديدم
1222
02:20:44,681 --> 02:20:45,932
اون کيه؟
1223
02:20:46,559 --> 02:20:48,331
مادرم توي کالسکش
1224
02:20:49,479 --> 02:20:51,042
مي خواد بره لندن؟
1225
02:20:51,877 --> 02:20:53,128
نمي دونم
1226
02:20:59,803 --> 02:21:01,679
... درست است که بري لغزش هايي داشت
1227
02:21:02,619 --> 02:21:06,893
اما هيچکس نمي توانست ادعا کند که او
پدر خوب و مهرباني نيست
1228
02:21:08,355 --> 02:21:11,066
او پسرش را از صميم قلب مي پرستيد
1229
02:21:12,109 --> 02:21:13,776
و هيچ چيز از او دريغ نمي داشت
1230
02:21:15,342 --> 02:21:19,096
... غير ممکن بود کسي بداند که براي پسرش
1231
02:21:19,931 --> 02:21:23,267
چه آرزوهايي در سر دارد ولي مي شد حدس زد او قصد داشت
1232
02:21:23,685 --> 02:21:26,812
... فرزندش در آينده فرد متشخص و مهمي شود
1233
02:21:29,213 --> 02:21:33,696
اما سرنوشت اينطور رقم زده بود که
بعد از او وارثي برايش نماند
1234
02:21:34,635 --> 02:21:36,928
... و پايان زندگيش در
1235
02:21:37,138 --> 02:21:39,223
... فقر , تنهايي ...
1236
02:21:39,745 --> 02:21:41,100
و بي پولي رقم مي خورد
1237
02:21:50,069 --> 02:21:51,007
پدر
1238
02:21:51,322 --> 02:21:52,468
بله, برايان؟
1239
02:21:52,677 --> 02:21:54,553
يه اسب برام مي خري؟
1240
02:21:54,658 --> 02:21:56,221
اسب براي بخرم؟
1241
02:21:56,431 --> 02:21:57,577
بله , بابا
1242
02:21:58,100 --> 02:22:00,080
اما تو که جوليا کوچولو رو داري
1243
02:22:00,081 --> 02:22:03,104
جوليا يه اسب کوچولوِ, من يک اسب واقعي مي خوام
1244
02:22:03,210 --> 02:22:05,503
انوقت باهات ميام شکار
1245
02:22:05,713 --> 02:22:07,589
فکر مي کني اونقدر بزرگ شده باشي که بتوني با من بياي شکار؟
1246
02:22:07,590 --> 02:22:08,632
اوه , بله
1247
02:22:08,946 --> 02:22:13,847
جاناتان فقط يک سال از من بزرگتره
ولي هميشه با پدرش ميره به شکار
1248
02:22:14,785 --> 02:22:16,661
بايد در موردش فکر کنم
1249
02:22:16,976 --> 02:22:21,981
لطفا بگو بله. من تو اين دنيا به جز يه اسب چيزي نمي خوام
1250
02:22:23,024 --> 02:22:24,483
دربارش فکر مي کنم
1251
02:22:24,484 --> 02:22:26,777
متشکرم بابا , متشکرم
1252
02:22:31,472 --> 02:22:33,557
براي اين اسب چقدر پول مي خواي؟
1253
02:22:33,870 --> 02:22:35,433
يکصد گينس
1254
02:22:36,165 --> 02:22:39,710
به نظر منم اسب خوبيه, ولي صد گينس ارزش نداره
1255
02:22:40,128 --> 02:22:42,839
اگر بگم 75 گينس به نظرم منصفانست
1256
02:22:44,612 --> 02:22:48,157
از 80 گينس يک شيلينگ هم کمتر نميدم
1257
02:22:49,618 --> 02:22:53,372
هرگز دو تا جنتلمن براي 5 گينس معامله رو به هم نمي زنند
پس شد همون 80 تا
1258
02:22:53,372 --> 02:22:54,518
قبوله قربان
1259
02:22:55,667 --> 02:23:00,254
تيمي, اسب رو بردار ببر تو آخر دِلان و بهش بگو کمي تيمارش کنه
1260
02:23:00,255 --> 02:23:04,009
بهش بگو هفته آينده که تولد ارباب برايانه اسب رو
کاملا آماده کنه, مي خوام پسرم خوشحال بشه
1261
02:23:03,905 --> 02:23:05,781
و اين موضوع بين خودمون باشه
1262
02:23:51,043 --> 02:23:52,085
بابا
1263
02:23:53,963 --> 02:23:55,422
چي ميگي پسرم؟
1264
02:23:55,528 --> 02:23:57,195
اسب را برام خريدي؟
1265
02:23:59,595 --> 02:24:01,784
کدوم اسب رو ميگي؟
1266
02:24:02,098 --> 02:24:05,121
همون اسبي که قرار بود براي تولدم بخري
1267
02:24:07,729 --> 02:24:09,814
من از اين اسب هيچ اطلاعاتي ندارم
1268
02:24:10,336 --> 02:24:14,610
ولي يکي از بچه هاي اصطبل به نلي گفته بود
... که شما اون رو خريديد
1269
02:24:14,821 --> 02:24:18,783
گفت اسبِ تو اصطبل دولانه و داره تيمارش مي کنه
1270
02:24:18,784 --> 02:24:20,139
حقيقت داره؟
1271
02:24:21,391 --> 02:24:22,954
روز تولدت چه موقع است؟
1272
02:24:24,623 --> 02:24:25,874
پنجشنبه آينده
1273
02:24:28,065 --> 02:24:30,984
پس تا اون روز بايد صبر کني تا خودت بفهمي
1274
02:24:31,194 --> 02:24:34,530
پس راسته, خيلي متشکرم بابا
1275
02:24:40,371 --> 02:24:41,517
بله مامان؟
1276
02:24:42,665 --> 02:24:46,419
همين الان به من قول بده هيچوقت بدون حضور
پدرت سوار اون اسب نشي
1277
02:24:47,776 --> 02:24:49,756
بله مامان, قول ميدم
1278
02:24:50,904 --> 02:24:53,302
... و من هم بهت قول ميدم اگر
1279
02:24:53,302 --> 02:24:57,056
قبل از پنجشنبه بري به مزرعه دولان و اون اسب رو ببيني
!يک کتک مفصل بخوري
1280
02:24:57,682 --> 02:24:58,620
بله بابا
1281
02:24:58,517 --> 02:24:59,559
متوجه شدي؟
1282
02:24:59,664 --> 02:25:01,019
بله بابا
1283
02:25:01,541 --> 02:25:02,583
به من قول ميدي؟
1284
02:25:02,689 --> 02:25:04,461
بله بابا قول ميدم
1285
02:25:06,339 --> 02:25:08,111
خيلي خُب, برو غذات رو بخور
1286
02:25:34,704 --> 02:25:37,102
... آقاي ليندون خيلي متاسفم که مزاحمتون شدم
1287
02:25:37,103 --> 02:25:39,710
اما فکر مي کنم ارباب برايان از دستور شما
سرپيچي کرده اند
1288
02:25:39,711 --> 02:25:42,004
و مخفيانه به مزرعه دولان رفته اند
1289
02:25:43,048 --> 02:25:46,488
امروز صبح که رفتم اتاق ايشون ديدم تختخواب خاليه
1290
02:25:46,593 --> 02:25:49,616
يکي از آشپزها گفت ديده ارباب از حياط
آشپزخانه خارج شده
1291
02:25:49,513 --> 02:25:51,180
شما متوجه رفتن اون نشديد؟
1292
02:25:51,286 --> 02:25:54,518
حتما موقعي که خواب بودم از اتاق من رد شده
1293
02:26:26,640 --> 02:26:30,498
اوه خداي من, چه بلايي سرش اومده؟
1294
02:26:30,602 --> 02:26:34,876
من ديدم پسرتون سوار اسب داره از مزرعه رد ميشه
1295
02:26:34,878 --> 02:26:39,152
و اسب هم داره بازيگوشي مي کنه و جفتک مي ندازه
1296
02:26:39,259 --> 02:26:44,055
يکدفعه اسب بلند شد و پسر بيچاره افتاد زمين
1297
02:26:46,559 --> 02:26:49,166
اوه, برايان چرا دستور من رو اطاعت نکردي؟
1298
02:26:50,522 --> 02:26:52,189
متاسفم بابا
1299
02:26:52,816 --> 02:26:54,692
من رو که شلاق نمي زني, مي زني؟
1300
02:26:57,717 --> 02:26:59,176
نه عزيز دلم
1301
02:27:00,325 --> 02:27:01,680
شلاقت نمي زنم
1302
02:27:05,956 --> 02:27:10,648
ويليام فورا سوار اسب من بشو
و برو دنبال دکتر براتُن
1303
02:27:10,962 --> 02:27:14,611
بهش بگو هر کاري داره رها کنه و بياد اينجا, فهميدي؟
1304
02:27:24,206 --> 02:27:25,978
دکتر ها آمدند
1305
02:27:27,022 --> 02:27:31,401
اما در مقابل مرگ اين دشمن شکست ناپذير
چه کاري از پزشکان ساخته است؟
1306
02:27:32,654 --> 02:27:37,450
آنها نظر دادند وضع بچه بيچاره خيلي وخيم است
و اميدي به زندگي او نيست
1307
02:27:39,119 --> 02:27:41,830
با اين وجود مدت دو روز او نزد والدينش بود
1308
02:27:43,291 --> 02:27:47,045
آنها تا حدي خوشحال بودند
که پسرک درد و رنجي احساس نمي کند
1309
02:27:57,995 --> 02:27:58,933
بابا
1310
02:28:00,707 --> 02:28:02,896
من دارم ميميرم؟
1311
02:28:08,529 --> 02:28:13,116
نه عزيزم تو هيچوقت نميميري
و به زودي خوب ميشي
1312
02:28:17,184 --> 02:28:22,189
ولي من غير از دستهام چيزي حس نمي کنم
1313
02:28:24,693 --> 02:28:28,551
يعني بعضي از قسمت هاي بدنم همين حالا مرده؟
1314
02:28:36,164 --> 02:28:39,709
نه عزيزم دلم, از اسب که افتادي يکمي ضعف داري
1315
02:28:42,213 --> 02:28:44,611
اما بهت قول ميدم بزودي خوب ميشي
1316
02:28:49,201 --> 02:28:53,163
بابا, اگه من بميرم ميرم بهشت؟
1317
02:28:58,482 --> 02:29:00,671
... البته که ميري بهشت عزيزم
1318
02:29:02,236 --> 02:29:04,321
اما تو نميميري
1319
02:29:09,119 --> 02:29:10,891
مامان دستت رو بده من
1320
02:29:21,008 --> 02:29:22,884
بابا دستت رو بده من
1321
02:29:29,143 --> 02:29:32,062
ممکنه هر دوتون بهم يه قولي بدين؟
1322
02:29:35,191 --> 02:29:36,024
بله
1323
02:29:37,486 --> 02:29:40,822
قول بديد که هرگز با هم دعوا نکنين
1324
02:29:41,240 --> 02:29:42,907
و هميشه همديگه رو دوست داشته باشين
1325
02:29:43,951 --> 02:29:47,913
... تا همديگه رو بازم ببينيم, تو بهشت
1326
02:29:48,957 --> 02:29:53,336
جايي که بُلينگدون مي گفت اونهايي که
دعوا مي کنند هرگز راهي بهش ندارند
1327
02:30:01,680 --> 02:30:02,826
قول ميديم
1328
02:30:06,269 --> 02:30:09,709
قصه اون قلعه رو بازم برام ميگي؟
1329
02:30:12,109 --> 02:30:13,255
البته
1330
02:30:17,427 --> 02:30:19,094
ما از ديوار قلعه رفتيم بالا
1331
02:30:22,954 --> 02:30:28,793
من اولين نفري بودم که پريدم اون طرف ديوار
بقيه هم دنبال من پريدند
1332
02:30:29,421 --> 02:30:32,028
و کاشکي اونجا بودي و ميديدي
1333
02:30:33,696 --> 02:30:39,430
که چشماي فرانسوي ها داشت از کاسه در مي اومد
1334
02:30:40,162 --> 02:30:43,394
وقتي مي ديدند که ما مثل اجل معلق وارد قلعشون شديم
1335
02:30:45,064 --> 02:30:46,627
در عرض سه دقيقه
1336
02:30:49,653 --> 02:30:50,904
... ما کُلي ...
1337
02:31:01,124 --> 02:31:04,669
و مسيح گفت: من زندگي و رستاخيزم, آنکه به من ايمان آورد
1338
02:31:06,339 --> 02:31:09,988
... و اگر هم بميرد باز هم
1339
02:31:11,553 --> 02:31:13,220
"زنده و جاويد خواهد ماند
1340
02:31:14,160 --> 02:31:18,018
"... و آنکه در زندگي به من ايمان آورد
1341
02:31:19,061 --> 02:31:21,041
"هرگز نخواهد مُرد"
1342
02:31:23,546 --> 02:31:25,944
"مي دانم که ناجي من زنده است"
1343
02:31:26,362 --> 02:31:30,011
"و در روز قيامت بر روي خاک خواهد ايستاد
1344
02:31:30,846 --> 02:31:34,913
" و با اينکه کرم ها بدن خاکي مرا خواهند خُرد
1345
02:31:35,539 --> 02:31:39,188
هنوز هم من خداوند رو خواهم ديد"
1346
02:31:40,545 --> 02:31:45,341
خداوندي که با چشمان خود شاهد قدرت زوال ناپذيرِ"
1347
02:31:45,864 --> 02:31:47,427
" او و نه ديگري خواهد بود
1348
02:31:49,722 --> 02:31:52,120
"ما چيزي به اين دنيا نياورده ايم
1349
02:31:52,538 --> 02:31:55,561
و چيزي هم از اين دنيا نخواهم بُرد"
1350
02:31:56,814 --> 02:32:02,236
پروردگار خود داد و خود پس گرفت
1351
02:32:03,175 --> 02:32:05,364
"خداوندا ما برايان را به تو مي سپاريم"
1352
02:32:50,313 --> 02:32:52,711
غم و اندوه بري وصف ناپذير بود
1353
02:32:54,067 --> 02:32:57,925
تنها پناه بردن به الکل بود که تا حدودي
او را تسلي خاطر مي داد
1354
02:33:00,846 --> 02:33:05,851
در ميان اين همه رنج و بدبختي مادرش تنها کسي بود
که نسبت به او محبت مي کرد
1355
02:33:07,103 --> 02:33:10,857
چه بسا شبها وقتي که ... مست و لايعقل بود او را
1356
02:33:11,066 --> 02:33:13,151
به تختخواب ميبرد
1357
02:33:18,679 --> 02:33:20,138
"... اي پروردگار متعال
1358
02:33:20,660 --> 02:33:23,787
" اي هستي بخش و اي خالق خوبي ها
1359
02:33:24,102 --> 02:33:27,751
"از تو ميطلبيم که با رحم و شفقت بر اين بنده خدمتگذار
1360
02:33:27,647 --> 02:33:29,523
" نظر اندازي
1361
02:33:30,463 --> 02:33:32,756
تو سرنوشت بدي براي او رقم زدي"
1362
02:33:32,758 --> 02:33:35,260
و وادارش کردي کفاره گناهان قبلي خود را بپردازد
1363
02:33:35,157 --> 02:33:39,015
بانو ليندون که هميشه عصبي و پريشان خاطر بود
1364
02:33:39,432 --> 02:33:41,308
... چنان در عالم دين و مذهب غرق شده بود
1365
02:33:41,309 --> 02:33:46,731
که گاهي انسان خيال مي کرد ديوانه شده است
1366
02:34:11,448 --> 02:34:15,515
... در شرايط غم انگيزي که بر قصر هکتون
1367
02:34:16,141 --> 02:34:19,790
... و خانه ليندون و املاک او سايه افکنده بود
1368
02:34:20,417 --> 02:34:23,962
اداره اين املاک وسيع بر عهده خانم بَري که
زن لايق و با انظباطي بود افتاد
1369
02:34:23,754 --> 02:34:28,341
او مي بايست به تمام جزئيات کارها نظارت مي کرد
1370
02:34:38,146 --> 02:34:39,918
مي خواستيد من را ببينيد مادام؟
1371
02:34:40,336 --> 02:34:42,734
بله جناب کشيش, لطفا بشينيد
1372
02:34:47,532 --> 02:34:50,659
گراهام, بعدا بيا تا در مورد بعضي مسائل حرف بزنيم
1373
02:34:50,661 --> 02:34:52,850
اما الان برو پيش بانو ليندون تا
1374
02:34:52,850 --> 02:34:55,039
اين نامه هارو امضا کنند
1375
02:34:55,666 --> 02:34:56,812
بله خانم
1376
02:35:09,537 --> 02:35:11,100
کشيش رانت
1377
02:35:12,144 --> 02:35:15,898
من نيازي نمي بينم که بهتون اطلاع بدم
... با وجود اين واقعه غم انگيز که
1378
02:35:15,793 --> 02:35:19,963
اخيرا در قصر هکتون رخ داده, ديگر
احتياجي به خدمت شما در اينجا باشه
1379
02:35:21,634 --> 02:35:25,179
و همينطور که خودتون مي بينيد با اين گرفتاري هاي مالي
1380
02:35:25,597 --> 02:35:29,664
قادر به پرداخت حقوق شما نيستيم و
با کمال تاسف ازتون مي خوام که
1381
02:35:30,081 --> 02:35:31,748
شخصا از اين کار استعفا بديد
1382
02:35:37,694 --> 02:35:41,552
مادام, من به خوبي اين وضع ناگوار رو درک مي کنم
1383
02:35:41,970 --> 02:35:46,975
و هيچ احتياجي نيست درباره حقوق من ناراحتي داشته
باشيد, من بدون حقوق هم مي تونم زندگي کنم
1384
02:35:47,810 --> 02:35:52,397
ولي از من نخواين که در اين شرايط بانو ليندون را
ترک کرده و ايشون رو تنها بذارم
1385
02:35:55,840 --> 02:35:58,029
خيلي متاسفم که اين حرف رو ميزنم
1386
02:35:58,760 --> 02:36:03,452
اما شخص شما مسئول وضع بد روحي ايشون هستيد
1387
02:36:05,017 --> 02:36:08,144
هرچه شما زودتر اينجا رو ترک کنيد
ايشون زودتر خوب ميشند
1388
02:36:13,465 --> 02:36:15,758
... مادام, با کمال احترام خدمتتون عرض کنم
1389
02:36:16,280 --> 02:36:19,199
من فقط از بانو ليندون دستور مي گيرم
1390
02:36:21,912 --> 02:36:23,371
کشيش رانت
1391
02:36:23,997 --> 02:36:28,167
بانو فعلا در شرايطي نيست که بتونه دستوري به کسي بده
1392
02:36:29,629 --> 02:36:33,278
پسرم از من خواسته که اداره امور قصر
هکتون رو به عهده بگيرم
1393
02:36:33,280 --> 02:36:37,763
تا موقعي که دوران عزاداري براي پسرش تموم بشه
و دوباره بتونه به کاراش برسه
1394
02:36:38,598 --> 02:36:40,057
... تا موقعي که من مسئوليت دارم
1395
02:36:40,058 --> 02:36:43,081
... شما بايد دستورات من رو اطاعت کنيد
1396
02:36:44,021 --> 02:36:46,314
من فقط نگران بانو ليندون هستم
1397
02:36:49,444 --> 02:36:50,486
مادام
1398
02:36:52,260 --> 02:36:55,492
اما شما تنها نگران امضا هاي بانو ليندون هستيد
1399
02:36:56,431 --> 02:37:01,227
شما و پسرتون با کمال موفقيت تونستيد ثروت
يک خانواده بزرگ رو به باد بدين
1400
02:37:02,375 --> 02:37:04,251
... و با زنداني کردن اون در قصرش
1401
02:37:04,253 --> 02:37:07,693
مي خوايد بقيه داراييش رو هم بالا بکشيد
1402
02:37:07,902 --> 02:37:09,361
کشيش رانت
1403
02:37:10,405 --> 02:37:13,219
ديگه مايل نيستم در اين مورد چيزي بشنوم
1404
02:37:13,743 --> 02:37:16,454
چمدون هاتون رو ببنديد و همين فردا صبح
حرکت کنيد
1405
02:37:36,268 --> 02:37:38,666
!خدايا, کمک , کمک
1406
02:37:42,422 --> 02:37:45,236
در خلال اين ناراحتي هاي سنگين
1407
02:37:45,133 --> 02:37:48,887
بانو ليندون با خوردن زهر قصد خودکشي کرد
1408
02:37:50,034 --> 02:37:52,953
... ولي چون تنها مقدار کمي خورده بود
1409
02:37:53,789 --> 02:37:56,708
نمُرد ولي به طرز خطرناکي بيمار شد
1410
02:37:56,708 --> 02:38:00,775
اين واقعه
... باعث دخالت کسي شد که
1411
02:38:01,193 --> 02:38:02,965
خيلي زودتر از اينها بايد مي آمد
1412
02:38:02,966 --> 02:38:04,112
!اوه, خداي من
1413
02:38:36,651 --> 02:38:38,423
... اگر مادرم فوت ميکرد
1414
02:38:39,467 --> 02:38:41,969
... من خودم را مقصر مي دونستم
1415
02:38:41,969 --> 02:38:44,992
درست مثل اينکه خودم به او زهر داده باشم
1416
02:38:46,350 --> 02:38:49,477
چون با وجود بي احترامي که به نام خانوادگي ما شده
1417
02:38:50,521 --> 02:38:53,857
... من در اثر ترس و ضعف خودم
1418
02:38:54,797 --> 02:38:57,716
... به بِري ها اجازه دادم که با ظلم و ستم
1419
02:38:57,926 --> 02:39:00,533
بر زندگي ما چيره بشن
1420
02:39:00,846 --> 02:39:03,557
و از مادرم يک زن عليل و دل شکسته بسازند
1421
02:39:04,391 --> 02:39:09,187
همينطور که ثروت و دارايي خانواده محترم ما را از بين بردند
1422
02:39:12,421 --> 02:39:16,591
دوستانم در مقابل من ابراز همدردي مي کنند
... ولي مي دونم پشت سر من
1423
02:39:17,636 --> 02:39:19,408
به شدت ازم متنفرند
1424
02:39:20,660 --> 02:39:22,745
و البته من حق رو به اونها ميدم
1425
02:39:30,046 --> 02:39:31,192
... در هر حال
1426
02:39:35,052 --> 02:39:36,928
ديگه مي دونم بايد چيکار کنم
1427
02:39:39,849 --> 02:39:41,412
و چيکار خواهم کرد
1428
02:39:43,916 --> 02:39:45,479
و به هر قيمتي که شده
1429
02:39:59,560 --> 02:40:01,332
صبح بخير, جناب لرد
1430
02:40:01,645 --> 02:40:02,896
صبح بخير
1431
02:40:03,939 --> 02:40:05,606
آقاي بري ليندون اينجا هستند؟
1432
02:40:05,504 --> 02:40:07,380
بله قربان, ايشون داخل هستند
1433
02:41:46,246 --> 02:41:47,705
آقاي ردموند بري
1434
02:41:51,356 --> 02:41:53,754
... آخرين باري که شما رو ديدم
1435
02:41:54,484 --> 02:41:57,403
شما با کمال گستاخي به من بي احترامي کردين
1436
02:41:58,864 --> 02:42:04,078
با اينکه از اون واقعه گذشته و من هم سعي کردم
... فراموشش کنم, ولي عقيده دارم هيچ نجيب زاده اي
1437
02:42:05,642 --> 02:42:07,935
نبايد مورد بي احترامي قرار بگيره
1438
02:42:08,876 --> 02:42:10,961
... بنابراين براي اعاده حيثيت خودم
1439
02:42:15,237 --> 02:42:18,677
اکنون شما را به دوئل دعوت مي کنم
1440
02:43:03,627 --> 02:43:04,669
... آقاي ليندون
1441
02:43:05,191 --> 02:43:08,423
... همينطور که مي بينيد
اين دو تپانچه مثل هم هستند
1442
02:43:08,423 --> 02:43:11,863
يکي را همراه شما پر کرده
و ديگري را من پر کردم
1443
02:43:11,865 --> 02:43:16,348
منتها چون تپانچه ها به لرد بُلينگدون تعلق داره
هر کدوم رو بخوايد مي تونيد انتخاب کنيد
1444
02:43:24,171 --> 02:43:25,734
لرد بُلينگدون
1445
02:43:33,661 --> 02:43:37,519
حالا آقايون براي اينکه معلوم بشه کي اول تيراندازي کنه
1446
02:43:38,042 --> 02:43:40,127
من يک سکه به هوا مي اندازم
1447
02:43:40,127 --> 02:43:44,194
چون شخصي که بهشون اهانت شده لرد بُلينگدون هستند
ايشون حق دارند اول بگن
1448
02:43:45,238 --> 02:43:47,636
هر دو با اين کار موافقيد؟
1449
02:43:49,826 --> 02:43:50,868
بله
1450
02:43:53,268 --> 02:43:57,230
اگر لرد بُلينگدون درست حدس بزنند حق دارند
اول تير اندازي کنند
1451
02:43:58,377 --> 02:44:02,444
و چنانچه اشتباه کنند تير اول را آقاي ليندون خواهند زد
1452
02:44:04,113 --> 02:44:05,989
کاملا روشن شد؟
1453
02:44:13,812 --> 02:44:16,210
لُرد بُلينگدون شما چي رو انتخاب مي کنيد؟
1454
02:44:17,775 --> 02:44:18,817
صورت
1455
02:44:27,370 --> 02:44:28,516
صورت اومد
1456
02:44:30,185 --> 02:44:32,792
پس تير اول رو لرد بُلينگدون شليک مي کنند
1457
02:44:37,068 --> 02:44:38,631
... لرد بُلينگدون
1458
02:44:39,154 --> 02:44:41,134
ممکنه بريد در جاي خود بايستيد؟
1459
02:44:55,006 --> 02:44:57,508
يک ... دو ... سه
1460
02:44:57,404 --> 02:44:59,384
چهار ... پنج ... شش
1461
02:44:59,803 --> 02:45:02,930
هفت ... هشت ... نه
1462
02:45:08,980 --> 02:45:12,003
آقاي ليندون, ممکنه سر جاتون بايستيد؟
1463
02:45:33,175 --> 02:45:37,658
آقاي ليندون آماده ايد لُرد بُلينگدون گلوله را شليک کنند؟
1464
02:45:49,026 --> 02:45:50,068
بله
1465
02:45:53,927 --> 02:45:55,386
لُرد بُلينگدون
1466
02:45:56,535 --> 02:45:58,202
... تپانچه رو مسلح کنيد
1467
02:45:58,829 --> 02:46:00,601
و براي شليک آماده باشيد
1468
02:46:15,411 --> 02:46:17,913
سر ريچارد, مثل اينکه اين تپانچه ايرادي داره
1469
02:46:18,852 --> 02:46:20,728
لطفا يکي ديگه بديد
1470
02:46:21,459 --> 02:46:25,108
... متاسفم لُرد بُلينگدون
شما بايد برگرديد سر جاتون
1471
02:46:25,110 --> 02:46:27,612
و اجازه بديد آقاي ليندون به شما شليک کنند
1472
02:46:30,949 --> 02:46:33,138
کاملا درسته, لُرد بُلينگدون
1473
02:46:34,078 --> 02:46:38,248
بهر حال تپانچه شما شليک کرده و
شما ديگه حقي نداريد
1474
02:46:52,433 --> 02:46:56,603
آقاي ليندون, مقررات شليک براتون کاملا روشنه؟
1475
02:46:58,377 --> 02:46:59,315
بله
1476
02:47:03,279 --> 02:47:04,738
لُرد بُلينگدون
1477
02:47:06,199 --> 02:47:08,910
آماده ايد آقاي ليندون گلوله خودشون رو شليک کنند؟
1478
02:47:15,689 --> 02:47:16,731
بله
1479
02:47:19,965 --> 02:47:21,528
خيلي خُب, پس
1480
02:47:24,866 --> 02:47:26,221
آقاي ليندون
1481
02:47:27,578 --> 02:47:29,141
تپانچه رو مسلح کنيد
1482
02:47:30,081 --> 02:47:31,748
و براي شليک آماده باشيد
1483
02:48:28,794 --> 02:48:31,817
حاضريد لُرد بُلينگدون؟
1484
02:48:41,309 --> 02:48:43,602
تپانچه مسلحه آقاي ليندون؟
1485
02:48:46,732 --> 02:48:47,670
بله
1486
02:48:52,885 --> 02:48:54,448
پس آماده شليک باشيد
1487
02:49:01,124 --> 02:49:02,270
يک ...
1488
02:49:03,939 --> 02:49:05,190
دو ...
1489
02:49:17,497 --> 02:49:22,084
لُرد بُلينگدون, با توجه به اينکه آقاي ليندون
به طرف زمين شليک کردند
1490
02:49:22,294 --> 02:49:25,734
آيا تصور مي کنيد از شما اعاده حيثيت شده باشه؟
1491
02:49:39,397 --> 02:49:42,211
متاسفانه هنوز از من اعاده حيثيت نشده
1492
02:50:14,124 --> 02:50:16,313
آقاي ليندون حاضريد؟
1493
02:50:27,786 --> 02:50:28,724
بله
1494
02:50:31,332 --> 02:50:32,791
لُرد بُلينگدون
1495
02:50:33,731 --> 02:50:36,233
تپانچه رو مسلح کنيد و آماده شليک باشيد
1496
02:50:54,692 --> 02:50:55,838
يه
1497
02:50:58,656 --> 02:50:59,907
دو
1498
02:51:20,034 --> 02:51:24,413
بري را به يک مهمانخانه در همان نزديکي بردند
و جراحي رو خبر کردند
1499
02:51:38,389 --> 02:51:39,848
تقريبا کارم تموم شده
1500
02:52:02,062 --> 02:52:05,189
آقاي ليندون, خيلي متاسفم که بايد اين خبر رو بهتون بدم
1501
02:52:06,129 --> 02:52:08,736
... متاسفانه من بايد پاي شما رو از زانو
1502
02:52:09,467 --> 02:52:11,447
از زانو به پايين قطع کنم
1503
02:52:20,104 --> 02:52:21,459
پام رو قطع کنيد؟
1504
02:52:23,128 --> 02:52:24,170
براي چي؟
1505
02:52:26,465 --> 02:52:29,072
جواب سادش اينه که زندگيتون رو نجات بدم
1506
02:52:30,324 --> 02:52:34,598
گلوله استخوان زير زانو رو بکلي متلاشي کرده
و باعث پاره شدن شريان شده
1507
02:52:35,851 --> 02:52:39,083
چنانچه پاتون رو قطع نکنم نمي تونم شريان رو ببندم
1508
02:52:38,980 --> 02:52:40,752
و از خون ريزي جلوگيري کنم
1509
02:53:12,561 --> 02:53:13,707
گراهام
1510
02:53:13,812 --> 02:53:15,063
بله قربان؟
1511
02:53:15,480 --> 02:53:20,276
وقتي رسيديم به قصر هکتون شما بايد به خانم بري
اطلاع بدين چه اتفاقي افتاده
1512
02:53:21,007 --> 02:53:23,405
لزومي نداره وارد جزئيات بشين
1513
02:53:23,511 --> 02:53:27,681
فقط بهشون بگين آقاي بري کجا هستند
و چه اتفاقي براي پاشون افتاده
1514
02:53:28,308 --> 02:53:30,184
اون مادره و به سراغ پسرش خواهد رفت
1515
02:53:30,810 --> 02:53:35,189
بايد کاري کنيم که ايشون از خانه من خارج بشن
و هر چه سريع تر به سمت لندن حرکت کنند
1516
02:53:35,191 --> 02:53:36,337
... و تحت هيچ شرايطي
1517
02:53:36,338 --> 02:53:39,152
... نبايد اجازه بديد با مادر من روبرو بشن
1518
02:53:39,258 --> 02:53:42,698
و يا اينکه قبل از حرکت در خانه من
سر و صدا راه بندازند
1519
02:53:43,325 --> 02:53:44,576
بله قربان
1520
02:54:57,160 --> 02:54:59,140
خان بري, حالتون چطوره؟
1521
02:55:00,080 --> 02:55:02,373
چقدر از ديدنت خوشحالم گراهام, بيا تو
1522
02:55:02,270 --> 02:55:03,416
ممنونم
1523
02:55:05,086 --> 02:55:07,588
نامه من به شما رسيد؟
1524
02:55:08,110 --> 02:55:09,777
بله ما متظر شما بوديم
1525
02:55:09,884 --> 02:55:12,803
اوه خوبه, چون من نمي خواستم سر زده اومده باشم
1526
02:55:13,951 --> 02:55:16,036
آقاي ليندون حالتون چطوره؟
1527
02:55:17,914 --> 02:55:20,625
احساس بهترين دارم
متشکرم گراهام
1528
02:55:21,981 --> 02:55:23,336
چرا نمي شينيد؟
1529
02:55:23,232 --> 02:55:24,899
ممنونم, خانم بري
1530
02:55:33,348 --> 02:55:35,120
چايي ميل داريد؟
1531
02:55:35,121 --> 02:55:38,457
نه, نه و متشکرم خانم بري الان نه
1532
02:55:44,090 --> 02:55:46,279
کار و بارت چطوره اين روزا؟
1533
02:55:46,384 --> 02:55:48,051
اي زياد بد نيست
1534
02:55:51,182 --> 02:55:53,267
شما اينجا راحتيد؟
1535
02:55:53,267 --> 02:55:54,622
خيلي راحت
1536
02:55:54,727 --> 02:55:55,978
خوبه , خوبه!
1537
02:56:10,371 --> 02:56:12,978
اجازه ميديد بريم سر اصل مطلب؟
1538
02:56:14,854 --> 02:56:16,105
با کمال ميل
1539
02:56:22,468 --> 02:56:23,823
... آقاي ليندون
1540
02:56:26,639 --> 02:56:29,662
... لُرد بُلينگدون به بنده دستور دادند که
1541
02:56:30,393 --> 02:56:33,520
... يک مقرري ساليانه در حدود
1542
02:56:34,252 --> 02:56:38,214
سالي 500 گينس تا پايان عمر به شما پيشنهاد کنم
1543
02:56:40,510 --> 02:56:43,742
... البته به شرطي که شما به کلي
1544
02:56:45,515 --> 02:56:47,287
انگلستان رو ترک کنيد
1545
02:56:47,809 --> 02:56:50,623
و در صورت برگشتتون
1546
02:56:51,668 --> 02:56:53,961
مقرري فورا قطع خواهد شد
1547
02:56:56,986 --> 02:57:01,260
ضمنا لُرد بُلينگدون از بنده خواستند به شما يادآوري کنم
1548
02:57:02,722 --> 02:57:05,329
چنانچه تصميم به ماندن بگيريد
1549
02:57:06,060 --> 02:57:09,918
... ايشون شما را بلافاصله
1550
02:57:11,483 --> 02:57:13,463
به زندان خواهند انداخت
1551
02:57:15,028 --> 02:57:19,929
که از طرف طلبکاران متعددي که دارين
1552
02:57:20,764 --> 02:57:23,996
به اجرا گذاشته ميشه
1553
02:57:24,309 --> 02:57:26,498
و چون ديگه اعتبار مالي نداريد
1554
02:57:27,751 --> 02:57:30,462
اميدوار هم نباشيد که بتونيد
1555
02:57:31,923 --> 02:57:33,590
... حتي يک شيلينگ هم
1556
02:57:34,113 --> 02:57:35,780
از کسي قرض بگيريد
1557
02:58:06,442 --> 02:58:08,631
بري کاملا گيج و خورد شده است
1558
02:58:10,405 --> 02:58:13,428
ديگر از اين مرد محروم و دل شکسته و تنها
چه انتظاري مي توان داشت؟
1559
02:58:15,306 --> 02:58:19,268
او مقرري را قبول کرد و با مادرش به ايرلند بازگشت
1560
02:58:19,791 --> 02:58:21,771
تا دوران بهبودي را تمام کند
1561
02:58:22,920 --> 02:58:25,527
مدتي بعد به کشورهاي مختلفي سفر کرد
1562
02:58:27,508 --> 02:58:31,470
از جزئيات زندگي اين دوره زندگي او
اطلاعات دقيقي در دست نيست
1563
02:58:32,201 --> 02:58:35,955
مي گفتند او بار ديگر به شغل سابق خود
قمار بازگشته است
1564
02:58:35,955 --> 02:58:37,935
ولي اين بار شانس مثل قبل با او بار نبوده
1565
02:58:39,502 --> 02:58:41,587
او ديگر هرگز با ليدي ليندون روبرو نشد
1566
03:05:11,517 --> 03:05:13,602
Subtitle By ARA
Correction of DSH
1567
03:05:15,690 --> 03:07:34,391
صفحه فيس بوک ما
facebook.com/cinemamylife
-- سينما و زندگي --
163997
Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.