All language subtitles for Barry.Lyndon.1975.4K.Remaster.Criterion.1080p.BluRay.DTS.5.1.x264-TDD

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic Download
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English Download
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ia Interlingua
ga Irish
it Italian
ja Japanese Download
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt-BR Portuguese (Brazil)
pt Portuguese (Portugal) Download
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish Download
es-419 Spanish (Latin American) Download
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish Download
tg Tajik
tt Tatar
te Telugu
th Thai
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:17,682 --> 00:00:28,109 ARA زيرنويس از DSH اصلاح و برگردان از داوود 2 00:00:29,153 --> 00:01:01,478 صفحه فيس بوک ما facebook.com/cinemamylife -- سينما و زندگي -- 3 00:01:02,524 --> 00:01:06,694 بري ليندون شاهکاري از استنلي کوبريک 4 00:01:08,780 --> 00:01:11,490 آقايان تپانچه ها را مسلح کنيد 5 00:01:16,808 --> 00:01:22,021 پدر بري همچون باقي پسران خانواده اشراف زادگان 6 00:01:22,543 --> 00:01:24,628 براي حرفه حقوق تربيت شده بود 7 00:01:24,837 --> 00:01:29,007 و بدون شک اگر براي خريد يک اسب 8 00:01:29,531 --> 00:01:31,824 در يک دوئل کشته نمي شد 9 00:01:32,450 --> 00:01:35,369 احتمالا به انساني شاخص تبديل مي شد 10 00:01:50,178 --> 00:01:53,410 مادر بري پس از مرگ همسرش 11 00:01:53,931 --> 00:01:56,641 به گونه اي زندگي مي کرد که کسي جرات افترا زدن به وي را نداشت 12 00:01:58,207 --> 00:02:01,960 بسياري از مرداني که در گذشته خواهان ازدواج با او بودند. 13 00:02:02,274 --> 00:02:04,567 بار ديگر به اين تازه بيوه درخواست دادند 14 00:02:05,715 --> 00:02:08,425 اما او تمام پيشنهادات را رد کرد. 15 00:02:09,156 --> 00:02:12,179 و اعلام کرد که قصد دارد زندگيش را وقف پسرش کند 16 00:02:12,701 --> 00:02:15,202 و خاطره آن مرحوم از دست رفته را نگاه دارد 17 00:03:07,030 --> 00:03:12,243 اولين عشق! چه تغييراتي را در پسر بچه ايجاد کرده است 18 00:03:13,391 --> 00:03:16,831 چه رمز و راز با شکوهي را با خود به همراه مي آورد 19 00:03:19,126 --> 00:03:22,983 احساسات لطيفي که از قلب مرد جوان به بيرون مي جوشد 20 00:03:24,027 --> 00:03:26,841 عشق او مانند آواز پرندگان ... 21 00:03:27,260 --> 00:03:30,179 و يا صداي گذر نسيم از ميان گلهاي سرخ است 22 00:03:32,474 --> 00:03:33,620 تو باختي 23 00:03:36,332 --> 00:03:38,730 الان سر چي باشه؟ 24 00:03:42,693 --> 00:03:44,778 برگرد به سمت ديوار 25 00:03:54,789 --> 00:03:57,603 تمام توجه بري و همچنين 26 00:03:57,605 --> 00:04:00,003 عامل اصلي اولين دردسرهاي بري 27 00:03:59,899 --> 00:04:03,548 دختر عموي او به نام نورا برادي بود 28 00:04:15,541 --> 00:04:19,815 من روبان گردنم را باز کردم و در جايي از بدنم پنهان کردم 29 00:04:21,380 --> 00:04:23,673 اگر اون رو پيداش کردي مي توني نگهش داري 30 00:04:24,821 --> 00:04:27,114 تو آزادي که هر جايي از بدنم را بگردي 31 00:04:27,846 --> 00:04:30,765 فکر کنم خيلي بايد بي عرضه باشي اگر پيداش نکني 32 00:04:58,295 --> 00:04:59,754 من نمي تونم پيداش کنم 33 00:05:02,362 --> 00:05:04,238 تو درست دنبالش نگشتي 34 00:05:18,108 --> 00:05:19,567 من نمي تونم پيداش کنم 35 00:05:26,033 --> 00:05:27,596 يک راهنمايي بهت مي کنم 36 00:05:47,201 --> 00:05:49,077 دارم روبان رو حس مي کنم 37 00:05:54,188 --> 00:05:55,855 چرا داري مي لرزش؟ 38 00:06:01,278 --> 00:06:03,676 به خاطر لذت پيدا کردن روبان 39 00:06:10,767 --> 00:06:11,809 دروغگو 40 00:07:17,714 --> 00:07:22,301 در اين هنگام بريتانيا 41 00:07:22,615 --> 00:07:24,595 به خاطر تهاجم فرانسه ... 42 00:07:25,118 --> 00:07:27,203 به شدت دچار هرج و مرج و برانگيختگي بود 43 00:07:27,829 --> 00:07:30,330 نجيب زادگان و مردم عادي 44 00:07:30,332 --> 00:07:32,730 وفاداري خود را ايجاد هنگهاي منسجم 45 00:07:33,877 --> 00:07:36,587 در مقابل تهديد ها نشان مي دادند 46 00:07:37,214 --> 00:07:41,488 اونيفورم هاي قرمز رنگ و ظاهر غرور انگيز آنان بري را به غبطه خوردن وا مي داشت 47 00:07:57,757 --> 00:08:00,050 اهالي برادي گروهي را براي پيوستن به 48 00:07:59,947 --> 00:08:04,221 گردان "کيلونگن"" به فرماندهي کاپيتان جان کوئين 49 00:08:07,247 --> 00:08:10,166 تمام کشور با شيپور آماده باش جنگ به حالت آماده باش در آمده بود 50 00:08:10,792 --> 00:08:14,128 و سراسر قلمرو پادشاهي بريتانيا آکنده از موسيقي هاي نظامي بود 51 00:09:55,174 --> 00:09:57,675 ردموند , چت شده؟ 52 00:10:03,203 --> 00:10:06,956 نورا تو مجبور بودي پنج بار با کاپيتان کوئين برقصي؟ 53 00:10:07,479 --> 00:10:09,980 صف آرايي هاي اون براي من اهميتي نداره 54 00:10:11,337 --> 00:10:14,569 اون عالي مي رقصه و نمونه کامل يک مرد خوش مشربه 55 00:10:14,570 --> 00:10:16,759 اون در لباس نظامي خيلي خوب به نظر مياد 56 00:10:16,759 --> 00:10:19,573 اون از من درخواست رقص کرد چطور مي تونستم امتناع کنم؟ 57 00:10:19,784 --> 00:10:21,243 اما منم ازت درخواست کردم ولي قبول نکردي! 58 00:10:21,556 --> 00:10:23,641 من مي تونم هر روز با تو برقصم 59 00:10:24,476 --> 00:10:28,646 تازه اگر با دختر عموت برقصي اين طور نشون دادي که نتونستي شريک ديگه اي پيدا کني 60 00:10:29,898 --> 00:10:33,547 از اين گذشته, کاپيتان کوئين يک مرد کامله 61 00:10:34,174 --> 00:10:37,093 ولي تو فقط يه پسر بي پولي 62 00:10:38,137 --> 00:10:41,994 اگر يک بار ديگه باهاش روبرو بشم تو خواهي فهميد که چه کسي بهتره! 63 00:10:42,099 --> 00:10:44,705 من با اون مبارزه مي کنم کاپيتان هست که هست! 64 00:10:44,810 --> 00:10:46,477 اوه , اين قدر احمق نباش 65 00:10:46,479 --> 00:10:47,833 من جدي گفتم 66 00:10:48,355 --> 00:10:51,691 ولي همه مي دونند که کاپيتان کوئين يه سرباز شجاعه .. 67 00:10:52,423 --> 00:10:55,237 ممکنه تو بتوني با بچه دهاتي ها خوب مبارزه کني 68 00:10:55,238 --> 00:10:58,365 اما مبارزه با يک مبارز انگليسي خيلي فرق مي کنه 69 00:10:59,618 --> 00:11:01,703 پس بهتره همون تو رو تا خونه برسونه 70 00:11:02,538 --> 00:11:03,580 ردموند! 71 00:11:30,796 --> 00:11:33,506 بري مصمم بود که ديگر هرگز نورا را نبيند 72 00:11:34,550 --> 00:11:38,616 اما اين چنين تصميماتي هر چند در هفته اول محکم جلوه مي کند ... 73 00:11:39,452 --> 00:11:42,162 در چند لحظه بي اثر و ناپديد مي شود 74 00:11:45,604 --> 00:11:50,712 نه نورا به تمام خدايان قسم به جز تو ... 75 00:11:50,505 --> 00:11:54,362 قلبم فقط براي چهار دختر ديگه ... 76 00:11:55,197 --> 00:11:57,386 اينگونه شعله ور شده 77 00:11:58,326 --> 00:12:02,705 اوه , امان از دست شما مردها, جان ... 78 00:12:03,227 --> 00:12:05,625 احساسات شما با احساسات ما برابر نيست 79 00:12:06,773 --> 00:12:09,379 ما مثل يک جور گياهي هستيم که من دربارش خوندم 80 00:12:10,423 --> 00:12:13,446 گياهيي که تنها يک گل ميده و بعدش ميميره 81 00:12:14,697 --> 00:12:17,303 تو , تو تو منظورت اينه که ... 82 00:12:17,305 --> 00:12:20,015 هرگز تا حالا عاشق کسي نشدي؟ 83 00:12:20,225 --> 00:12:24,395 هرگز جان عزيزم چطور مي توني يک همچين سوالي ازم بپرسي 84 00:12:24,187 --> 00:12:25,750 اوه , نوراي عزيزم! 85 00:12:28,254 --> 00:12:32,215 ... برادران نورا نيک و يوليک هميشه 86 00:12:33,050 --> 00:12:35,551 مراقب او بودند و از رابطه او و کاپيتان 87 00:12:35,553 --> 00:12:39,410 راضي و از آن بهره مي بردند 88 00:12:51,821 --> 00:12:54,010 ردموند, چقدر از ديدنت خوشحالم 89 00:12:58,599 --> 00:12:59,641 ردموند! 90 00:13:01,206 --> 00:13:03,186 چطور تونستي با من اينطور رفتار کني نورا!؟ 91 00:13:03,813 --> 00:13:05,793 ردموند, چي شده؟ 92 00:13:05,794 --> 00:13:07,357 داري درباره چي حرف مي زني؟ 93 00:13:09,756 --> 00:13:13,717 فکر کنم الان زمان مناسبي باشه براي اينکه چيزي رو بهت پس بدم 94 00:13:17,994 --> 00:13:19,557 ممنون ردموند 95 00:13:20,288 --> 00:13:22,268 اين رو بکلي فراموش کرده بودم 96 00:13:23,417 --> 00:13:24,771 بله فراموش کرده بودي 97 00:13:29,256 --> 00:13:33,113 کاپيتان کوئين, اجازه بديد پسر عموم ردموند بري را به شما معرفي کنم 98 00:13:33,324 --> 00:13:35,409 دوشيزه برادي به نظر ميرسه ... 99 00:13:35,409 --> 00:13:38,328 شما دو نفر در رابطه با مطلبِ مهمي گفتگو مي کرديد 100 00:13:38,432 --> 00:13:40,830 شايد بهتر باشه که اينجا رو ترک کنم 101 00:13:41,248 --> 00:13:44,897 کاپيتان کوئين, من هيچ مسئله خصوصي با پسر عموم ندارم! 102 00:13:45,315 --> 00:13:48,651 ولي دوشيزه برادي, به نظر مي رسه مسئله مهمي براي در ميون گذاشتن داريد؟ 103 00:13:49,382 --> 00:13:53,865 خداي من , کاپيتان کوئين اون فقط يه پسر بچه س و براي من بيشتر از طوطي يا سگم اهميت نداره 104 00:13:53,971 --> 00:13:55,013 واقعا! 105 00:13:55,222 --> 00:13:57,307 آيا شما عادت داريد تکه ... 106 00:13:57,516 --> 00:14:01,373 ... اي معني دار از لباستون رو به طوطي يا سگتون بديد؟ 107 00:14:01,895 --> 00:14:04,814 يعني من نمي تونم روبان گردنم را به پسر عموم بدم؟ 108 00:14:05,545 --> 00:14:07,108 خواهش مي کنم دوشيزه! 109 00:14:07,527 --> 00:14:09,299 مثل خيلي ديگه از روبان هايي که داديد؟ 110 00:14:11,280 --> 00:14:15,346 وقتي خانمي به آقايي هديه اي ميده وقتشه که بقيه آقايون خودشون رو بکشند کنار. 111 00:14:15,347 --> 00:14:17,536 براي هر دوتون روز خوبي رو آرزو مي کنم. 112 00:14:17,641 --> 00:14:18,787 جک کوئين! 113 00:14:19,414 --> 00:14:20,768 اينجا چه خبر شده؟ 114 00:14:20,770 --> 00:14:22,437 بهتون ميگم قربان! 115 00:14:22,647 --> 00:14:25,983 من ديگه از اين رفتار دوشيزه برادي و رفتار شما ايرلندها خسته شدم 116 00:14:26,505 --> 00:14:27,651 چي شده؟ 117 00:14:27,652 --> 00:14:31,509 يا شما را به رفتار ايرلندي ها عادت ميديم يا خودمون ميشيم مثل شما اينگليسي ها 118 00:14:31,719 --> 00:14:35,055 اين عادت دوشيزه هاي اينگليسي نيست که دو تا عاشق داشته باشند 119 00:14:35,369 --> 00:14:38,705 بنابراين آقاي برادي ازتون ممنون ميشم اگر بدهي تون رو به من پرداخت کنيد 120 00:14:38,706 --> 00:14:42,042 و من ديگر هيچ ادعايي روي اين دختر جوان ندارم 121 00:14:42,147 --> 00:14:44,753 اگر ايشان از بچه مدرسه اي ها خوشش ميايد اجازه بديد خوش باشند , آقا 122 00:14:44,649 --> 00:14:45,899 حتما داريد شوخي مي کنيد! 123 00:14:46,735 --> 00:14:48,507 تا حالا هرگز اينقدر جدي نبودم 124 00:14:50,593 --> 00:14:52,156 جان صبر کن 125 00:14:57,684 --> 00:14:59,664 بچه لوس بد اخلاق! 126 00:15:00,082 --> 00:15:02,167 تو در کار همه دخالت مي کني! 127 00:15:02,376 --> 00:15:07,484 به تو چه مربوطه که بياي اينجا و با نجيب زاده اي که سالي 1500 سکه درآمد داره دعوا کني؟ 128 00:16:02,023 --> 00:16:04,316 ردموند,پسرم, بشين 129 00:17:17,520 --> 00:17:20,752 خانم برادي و خانمها, لطفا توجه کنيد 130 00:17:22,421 --> 00:17:27,425 در خانواده من کمتر پيش اومده که به سلامتي چيزي شراب بخوريم ... 131 00:17:27,323 --> 00:17:30,763 ... و حالا خواهش مي کنم با تمام احترام و غرور 132 00:17:30,764 --> 00:17:35,038 به سلامتي کاپيتان کوئين و عروس جوانش خانم کوئين دختر من و آرزوي عمر طولاني براي اونها. 133 00:17:41,817 --> 00:17:44,944 يالا ببوسش جک تو صاحب بزرگترين گنج دنيا شدي 134 00:17:46,823 --> 00:17:48,177 زودباش جک 135 00:17:49,847 --> 00:17:51,201 زنده باد داماد! 136 00:18:00,170 --> 00:18:02,568 به سلامتي يک زندگي طولاني و پر سعادت در کنار يکديگر 137 00:18:02,882 --> 00:18:05,071 به سلامتي يک زندگي شاد در کنار يکديگر 138 00:18:05,697 --> 00:18:07,051 ممنونم 139 00:18:11,537 --> 00:18:12,579 ردموند! 140 00:18:23,737 --> 00:18:27,282 اين هم به سلامتي شما کاپيتان جان کوئين! 141 00:18:30,307 --> 00:18:34,373 ردموند, چطور جرات مي کني تو خونه من چنين رفتاري! داشته باشي؟ 142 00:18:34,582 --> 00:18:36,771 خانم برادي, بچه هارو ببريد بيرون 143 00:18:36,876 --> 00:18:39,586 کاپيتان کوئين عزيز, شما حالتون خوبه؟ 144 00:18:48,972 --> 00:18:52,621 محض رضاي خدا بگو معني اين دعوا چيه؟ 145 00:18:53,039 --> 00:18:54,081 حقيقت اينه قربان ... 146 00:18:54,186 --> 00:18:56,687 ...که اين بوزينه جوان عاشق نورا شده 147 00:18:56,793 --> 00:19:00,129 او امروز کاپيتان و نورا رو در باغ ديد 148 00:19:00,026 --> 00:19:02,319 و اکنون به خون جک کوئين تشنه است 149 00:19:02,946 --> 00:19:06,699 آقاي برادي بايد به عرضتون برسونم در اين خونه سخت به من توهين شده 150 00:19:07,325 --> 00:19:10,139 و بنده از وضعي که برايم پيش اومده فوق العاده ناراضيم. 151 00:19:10,245 --> 00:19:13,164 من يک مرد اينگليسي هستم! و مردي با کلي دارايي و عنوان! 152 00:19:14,312 --> 00:19:16,710 و براي مجازات گستاخي اين خوک جوان ... 153 00:19:16,710 --> 00:19:18,169 ...اون بايد شلاق بخوره! 154 00:19:18,066 --> 00:19:21,193 هر زماني که آقاي کوئين جوياي تلافي باشند ... 155 00:19:21,299 --> 00:19:24,531 ...مي تونند از من ردموند بري ارباب بريويل دعوت کنند 156 00:19:32,248 --> 00:19:33,915 من مي برمش خونه 157 00:19:41,842 --> 00:19:45,178 عجب روز خوبي درست کردي, ارباب ردموند 158 00:19:46,116 --> 00:19:48,617 شما خوب مي دونيد عموتون مشکل مالي داره ... 159 00:19:48,619 --> 00:19:53,102 ... و در تلاشه که اين مشکل رو با سالي 1500 پوند که کوئين وارد خانواده مي کنه رفع کنه 160 00:19:53,729 --> 00:19:58,525 کوئين قول داده 4000 پوند قرض عموي شما رو پرداخت کنه 161 00:19:59,360 --> 00:20:01,549 اون داره با دختري ازدواج مي کنه که حتي يک پني هم جهيزيه نداره 162 00:20:01,654 --> 00:20:06,346 ...دختري که هر مردي را رو در اين منطقه ديده خودش رو به اون چسبونده تا شوهر پيدا کنه. 163 00:20:06,868 --> 00:20:08,431 و همه از دستش پريدند 164 00:20:09,266 --> 00:20:13,958 و شما بايد مانند پدرتون به عموتون توجه کنيد 165 00:20:14,063 --> 00:20:15,105 من متوجه ام 166 00:20:15,836 --> 00:20:18,755 و اين پاسخ مهرباني هاي اون بود؟ 167 00:20:18,964 --> 00:20:21,778 هنگامي که پدرتون مُرد مگه به شما پناه نداد؟ 168 00:20:22,718 --> 00:20:27,201 مگر اون به شما و مادرتون يه خونه خوب به صورت مجاني نداده؟ 169 00:20:27,202 --> 00:20:29,600 هر چي بوده رو فراموش کن ... 170 00:20:30,539 --> 00:20:33,875 من با هر مردي که بخواد دست نورا بريدي را بگيره مي جنگم 171 00:20:34,606 --> 00:20:38,255 اون رو حتي تا کليسا هم تعقيب خواهم کرد و باهاش در اونجا مبارزه مي کنم 172 00:20:39,402 --> 00:20:42,008 يا خون اون رو ميريزم, يا خون خودم ريخته خواهد شد 173 00:20:46,806 --> 00:20:48,578 ايمان دارم که اين کار را مي کنيد! 174 00:20:49,518 --> 00:20:52,228 هرگز در طول زندگي جواني مثل شما نديدم. 175 00:20:53,480 --> 00:20:55,252 بذار ببوسمت, پسرم 176 00:20:58,486 --> 00:21:00,258 شما هم درست مثل من هستيد 177 00:21:00,884 --> 00:21:05,576 تا زماني که من زنده ام, شما به هيچ دوست و پشتيباني نياز نداريد 178 00:21:07,766 --> 00:21:11,206 ممکنه پيغام من را براي کوئين ببري و قرار ملاقات با اون بگذاري؟ 179 00:21:13,919 --> 00:21:17,672 خوب اگر شما دستور ميديد بايد انجام بشه 180 00:22:24,202 --> 00:22:28,059 ببين ردموند, پسرم اين يک دوئل احمقانه است 181 00:22:28,998 --> 00:22:31,708 نورا هر طور شده با کوئين ازدواج مي کنه, اين حرف من يادت باشه 182 00:22:32,648 --> 00:22:35,567 و هنگامي که عروسي کرد تو به کلي فراموشش مي کني 183 00:22:36,402 --> 00:22:40,572 تو هنوز يه پسر بچه اي و کوئين هم حاضره از دوئل با تو چشم بپوشه 184 00:22:42,138 --> 00:22:43,284 درسته کوئين؟ 185 00:22:44,953 --> 00:22:45,995 بله 186 00:22:49,645 --> 00:22:51,730 الان, دوبلين جاي خوبيه 187 00:22:52,879 --> 00:22:57,049 اگر مي خواي بري اونجا و براي يک ماهي شهر رو بگردي 188 00:22:57,154 --> 00:22:59,968 من 10 سکه هم بهت هديه ميدم 189 00:23:01,846 --> 00:23:04,139 کاپيتان کوئين شما با اين شرايط قانع ميشيد؟ 190 00:23:05,184 --> 00:23:08,729 بله اگر آقاي بري عذر خواهي ... کنند و به دوبلين برند 191 00:23:09,145 --> 00:23:12,481 ... فکر مي کنم تمام موضوع به صورت شرافتمندانه اي فيصله خواهد يافت 192 00:23:19,052 --> 00:23:20,719 بگو که متاسفي, ردموند 193 00:23:22,702 --> 00:23:24,682 خيلي آسون مي توني بگي و تمومش کني 194 00:23:32,399 --> 00:23:33,649 من متاسف نيستم 195 00:23:36,362 --> 00:23:38,134 و هرگز عذر خواهي نخواهم کرد 196 00:23:41,263 --> 00:23:43,973 به جهنم خواهم رفت ولي به دوبلين نميرم 197 00:23:52,317 --> 00:23:55,549 پس با اين حساب چاره ديگه اي نيست 198 00:23:57,739 --> 00:23:59,093 خدا رحمتت کنه ردموند 199 00:24:03,891 --> 00:24:05,454 اين از تپانچه هاي من نيست. 200 00:24:06,290 --> 00:24:08,479 مشکلي نداره, از تپانچه هاي منه 201 00:24:09,105 --> 00:24:12,232 اگر به دور دوم رسيد مال خودت رو آماده مي کنم 202 00:24:15,154 --> 00:24:16,717 موفق باشي ردموند 203 00:24:29,231 --> 00:24:30,481 آقايون ... 204 00:24:33,820 --> 00:24:35,383 ... سلاح هارو آماده کنيد 205 00:24:48,939 --> 00:24:50,293 آقايون ... 206 00:24:52,589 --> 00:24:54,152 ... نشانه گيري کنيد 207 00:25:08,127 --> 00:25:09,169 يک ... 208 00:25:11,777 --> 00:25:12,819 دو ... 209 00:25:15,427 --> 00:25:16,573 سه ... 210 00:25:27,105 --> 00:25:28,251 اون مرده؟ 211 00:25:32,632 --> 00:25:33,674 بله مرده 212 00:25:39,827 --> 00:25:42,850 اين روز تلخي براي فاميل ماست, ردموند بري 213 00:25:43,685 --> 00:25:45,978 تو سالي 1500 پوند به ما ضرر زدي 214 00:25:46,919 --> 00:25:49,629 الانم بهتره تا پليس نرسيده اينجارو ترک کني 215 00:25:49,421 --> 00:25:52,235 قبل از اينکه از روستا خارج بشيم اونها مي فهمند 216 00:25:53,487 --> 00:25:55,988 بيا ردموند, من تا خونه باهات ميام 217 00:26:19,140 --> 00:26:21,850 چقدر ممکن بود سرنوشت ... ردموند متفاوت باشد؟ 218 00:26:22,372 --> 00:26:24,873 ... اگر او گرفتار عشق نورا نمي شد ... 219 00:26:25,188 --> 00:26:28,524 ... و اگر شراب را به صورت کاپيتان کوئين نمي پاشيد 220 00:26:29,255 --> 00:26:31,653 ولي سرنوشت اين بود که آواره شود 221 00:26:32,487 --> 00:26:36,761 دوئل او با کوئين باعث شد در جواني عازم سفر شود 222 00:26:37,597 --> 00:26:39,369 ... همان طور که خواهيد ديد 223 00:26:39,578 --> 00:26:43,539 ردموند بايد براي مدت کوتاهي هم که شده بره جايي پنهان بشه 224 00:26:44,688 --> 00:26:46,773 دوبلين براي اون مناسب ترين جاست 225 00:26:46,773 --> 00:26:49,692 مي تونه اونجا بمونه تا وقتي که آبها از آسياب بيوفته 226 00:26:49,693 --> 00:26:53,029 اما اين بچه تا حالا از خونه دور نبوده 227 00:26:53,865 --> 00:26:56,158 اينجا براش امن تر نيست؟ 228 00:26:56,159 --> 00:26:59,286 کاش اينگونه بود زن عمو بل 229 00:26:59,287 --> 00:27:03,353 اما ممکنه الان مامورين قانون تو را باشند 230 00:27:03,979 --> 00:27:07,315 از اينجا تا دوبلين حدود پنج روز راهه 231 00:27:07,420 --> 00:27:10,026 هيچکس نمي فهمه که اونجاست 232 00:27:10,132 --> 00:27:13,259 من نمي خوام اين مسئله رو زياد بزرگ کنم 233 00:27:13,573 --> 00:27:17,743 ولي مي دونيد اگر دستگيرش کنند چه بلايي سرش ميارند؟ 234 00:27:26,817 --> 00:27:28,276 من چيزيم نميشه 235 00:27:34,846 --> 00:27:37,139 تو دوبلين بلايي سرم نمياد مادر 236 00:28:08,527 --> 00:28:13,323 هيچ پسر بچه اي که براي اولين بار تنها سفر مي کند و 20 سکه هم در جيب دارد ... 237 00:28:13,741 --> 00:28:15,095 ...اين اندازه غمگين نيست 238 00:28:15,722 --> 00:28:19,162 بري همچنان که به سوي دوبلين مي رفت زياد در فکر ... 239 00:28:19,163 --> 00:28:22,812 ...مادر مهربان و خانه اي که در آن بزرگ شده بود نبود 240 00:28:23,544 --> 00:28:26,984 ...بلکه بيشتر در فکر فردا و عجايبي که در پيش داشت بود 241 00:28:40,228 --> 00:28:41,687 معذرت مي خوام, خانم 242 00:28:42,105 --> 00:28:44,815 ممکنه براتون يک ليوان آب به من بديد؟ 243 00:28:50,447 --> 00:28:52,219 روز شما بخير مرد جوان 244 00:28:55,349 --> 00:28:56,391 روز بخير 245 00:29:03,273 --> 00:29:05,149 مي خواي به ما ملحق بشي تا مشروبي بخوريم؟ 246 00:29:08,070 --> 00:29:09,633 نه, متشکرم 247 00:29:13,284 --> 00:29:15,369 ميل داريد چيزي بخوريد؟ 248 00:29:17,768 --> 00:29:20,791 از لطفتون سپاس گذارم اما بايد به راهم ادامه بدم 249 00:29:27,258 --> 00:29:28,404 ممنون 250 00:29:41,231 --> 00:29:42,273 خدانگهدار 251 00:30:32,118 --> 00:30:33,577 عذر مي خوام, آقا 252 00:30:35,976 --> 00:30:38,061 باز هم صبح بخير مرد جوان 253 00:30:42,442 --> 00:30:44,422 حتي فکرش را هم نکنيد 254 00:30:47,134 --> 00:30:49,010 از اسب پياده بشيد 255 00:30:56,206 --> 00:30:58,707 دستتون رو ببريد بالاي سرتون لطفا 256 00:30:59,960 --> 00:31:01,210 بيايد جلو 257 00:31:05,904 --> 00:31:06,842 بايستيد 258 00:31:11,118 --> 00:31:14,558 حالتون چطوره؟ من کاپيتان فيني هستم 259 00:31:17,897 --> 00:31:19,251 کاپيتان فيني! 260 00:31:19,356 --> 00:31:21,962 کاپيتان فيني , در خدمت شماست 261 00:31:22,901 --> 00:31:24,464 کاپيتان فيني راهزن؟ 262 00:31:25,196 --> 00:31:26,446 خودشه 263 00:31:26,864 --> 00:31:29,470 اجازه مي خوام پسرم رو معرفي کنم ... سيموس؟ 264 00:31:35,310 --> 00:31:37,916 افتخار آشنايي با چه کسي رو دارم؟ 265 00:31:38,856 --> 00:31:40,628 اسم من ردموند بريِ 266 00:31:40,629 --> 00:31:42,401 حالتون چطوره آقاي بري؟ 267 00:31:43,236 --> 00:31:47,823 و حالا با کمال تاسف بايد به قسمت ناخوشايند آشنايي کوتاهمون برسيم 268 00:31:47,824 --> 00:31:52,203 برگرديد و دست هاتون رو بالاي !سرتون بگذاريد لطفا 269 00:32:26,406 --> 00:32:29,116 بايد 20 سکه طلا اينجا باشه,پدر 270 00:32:31,516 --> 00:32:35,373 مرد جوان به نظر مياد وضع مالي شما خيلي خوبه قربان 271 00:32:35,792 --> 00:32:39,545 کاپيتان فيني اين تمام پولي بود که مادرم تو دنيا داشت 272 00:32:39,442 --> 00:32:41,109 ممکنه اجازه بديد نگهشون دارم؟ 273 00:32:41,318 --> 00:32:43,924 خود من هم تحت تعقيب مامورين قانون هستم 274 00:32:44,030 --> 00:32:48,826 من يک افسر انگليسي رو توي يک دوئل کشتم الان هم به دوبلين ميرم تا اوضاع کمي آروم تر شه 275 00:32:48,722 --> 00:32:49,868 آقاي بري ... 276 00:32:50,287 --> 00:32:53,414 ...در اين حرفه من از اين داستان ها زياد شنيدم 277 00:32:53,415 --> 00:32:57,376 داستان شما توي اين هفته از همه تاسف برانگيز تر و مهيج تر بود 278 00:32:57,794 --> 00:33:00,713 با اين وجود نمي تونم با تقاضاي شما موافقت کنم! 279 00:33:01,132 --> 00:33:03,321 اما بهتون ميگم ميخوام چيکار بکنم 280 00:33:03,321 --> 00:33:08,951 بهتون اجازه ميدم اون چکمه هاي عالي رو که معمولا براي خودم برمي داشتم رو نگه داري 281 00:33:09,578 --> 00:33:12,392 از اينجا تا شهر بعدي تنها 5 مايل راهه 282 00:33:12,706 --> 00:33:15,207 و پيشنهاد مي کنم همين حالا راه بيافتيد 283 00:33:15,104 --> 00:33:17,397 ممکنه اجازه بديد اسبم رو بردارم؟ 284 00:33:17,816 --> 00:33:19,588 دلم مي خواست اين لطف رو در حقتون بکنم 285 00:33:19,692 --> 00:33:24,279 ...اما با حرفه اي که ما داريم مجبوريم سريع تر از مشتري هامون حرکت کنيم! 286 00:33:24,593 --> 00:33:26,052 روز خوش, مرد جوان 287 00:33:40,339 --> 00:33:42,945 حالا ديگه مي تونيد دستهاتون رو بياريد پايين آقاي بري! 288 00:34:13,500 --> 00:34:18,400 هنگ دوم پياده به فرماندهي ژنرال چارلز گيل ... 289 00:34:18,818 --> 00:34:23,301 که در آسيب هاي اخير با کمال افتخار و در نهايت جانبازي 290 00:34:23,615 --> 00:34:27,472 ... به ميهن خدمت کرده به عده اي مرد احتياج دارد تا جاي کهنه سواران از کار افتاده را که ... 291 00:34:27,474 --> 00:34:32,270 ... ديگر توان جنگ ندارند بگيرند و تا پايان عمر روزي يک شيلينگ دستمزد دريافت کنند 292 00:34:33,000 --> 00:34:36,232 از تمام مردان جواني که آزاد و بي نقص هستند 293 00:34:36,441 --> 00:34:40,715 ... و مي خواهند با حمل اسلحه مانند نجيب زادگان شوند 294 00:34:40,508 --> 00:34:44,574 ... دعوت مي کنيم که با کمال شجاعت قدم جلو بگذارند و با افسر ما صحبت کنند ... 295 00:34:45,096 --> 00:34:48,432 ... به شما اطمينان داده خواد شد که در ارتش در حد لياقتي که نشان خواهيد داد با شما رفتار خواهد شد 296 00:34:48,329 --> 00:34:51,769 و از هيچ گونه تشويقي دريغ نخواهيم کرد 297 00:34:52,396 --> 00:34:56,253 آنهايي که در ارتش ثبت نام کنند بلافاصله 298 00:34:56,358 --> 00:34:59,798 يک سکه و نيم پاداش اعليحضرت را دريافت خواهند کرد 299 00:35:00,008 --> 00:35:03,135 البته به انضمام تمام لباس ها , سلاح و تجهيزات 300 00:35:04,283 --> 00:35:07,097 زنده باد پادشاه جورج و انگلستان تا ابد 301 00:35:19,926 --> 00:35:22,011 براي مرد جواني که وضع مالي خوبي نداشت ... 302 00:35:22,220 --> 00:35:27,120 ... مردي را در دوئل کشته بود و مي خواست از دست قانون بگريزد 303 00:35:27,537 --> 00:35:30,873 فرصت شرکت در جنگهاي اروپا ... 304 00:35:30,979 --> 00:35:33,272 به نظر دستيابي به خوشبختي مي نماياند 305 00:35:34,211 --> 00:35:38,381 و پادشاه جورج آنقدر نيرو احتياج داشت که برايش مهم نبود آنها کيستند و از کجا آمده اند 306 00:35:58,091 --> 00:35:59,967 هي, پسر! `پسر 307 00:36:02,471 --> 00:36:05,598 ممکنه يک ليوان ديگه بهم بديد؟ اين يکي پر از چربي و کثافتِ 308 00:36:16,548 --> 00:36:21,135 پر از چربي! به اين مرد جوان حوله تميز و يک کاسه سوپ لاکپشت بدهيد 309 00:36:55,861 --> 00:36:59,197 اگر مي خواي اذيتش کني درباره ي زنش بپرس 310 00:36:59,198 --> 00:37:01,387 اون يک رختشوره و کتکش ميزنه ... 311 00:37:01,805 --> 00:37:06,079 آقا تول, شنيدم حوله هاي اينارو زن شما شسته 312 00:37:06,184 --> 00:37:08,998 ميگن اغلب صورت شمارو با يکي از اونها خشک مي کنه 313 00:37:10,460 --> 00:37:14,109 ازش بپرس چرا ديروز که زنش اومده بود اينجا نرفت اون رو ببنيه 314 00:37:14,214 --> 00:37:18,697 آقاي تول چرا وقتي خانم تول به ديدن شما اومدن رفتيد قايم شديد؟ 315 00:37:18,698 --> 00:37:20,887 نکنه ترسيديد که بهتون سيلي بزنه؟ 316 00:37:26,101 --> 00:37:30,897 آقايون اگر مايليد دعوا کنيد بايد با مشت مبارزه کنيد 317 00:37:31,420 --> 00:37:34,130 براي اين کار ما اينجا قوانيني داريم 318 00:37:45,497 --> 00:37:48,103 آقايون بيايد اينجا لطفا 319 00:37:55,091 --> 00:37:56,237 با هم دست بديد 320 00:37:57,593 --> 00:37:58,739 دست بده 321 00:37:59,679 --> 00:38:01,346 آماده براي مبارزه 322 00:38:03,954 --> 00:38:06,247 گاز, لگد و چنگ زدن ممنوع 323 00:38:06,248 --> 00:38:08,958 هرکس بيشتر رو پا بايسته برنده اعلام ميشه 324 00:38:09,376 --> 00:38:12,816 آقايون مبارزه رو شروع کنيد, حالا 325 00:40:32,029 --> 00:40:35,469 آموزش نظامي بري در اردوگاه دن لري ادامه يافت 326 00:40:35,574 --> 00:40:40,370 و در عرض يک ماه به صورت يک سرباز کامل و ورزيده در آمد 327 00:40:41,518 --> 00:40:45,688 قدرت نظامي هنگ به خاطر ورود افراد ... 328 00:40:45,585 --> 00:40:47,878 جديد و تازه نفس روز به روز بيشتر ميشه 329 00:40:47,983 --> 00:40:52,153 ...آنها خود را آماده مي کردند تا به آلمان بروند و به ارتش بپيوندند 330 00:40:54,345 --> 00:40:55,699 تصادفا روزي ... 331 00:40:55,700 --> 00:41:00,392 در يک رژه کاپيتان گروگان ... که در آن دوئل خطرناک بود 332 00:41:00,809 --> 00:41:02,268 ...ظاهر شد 333 00:41:20,622 --> 00:41:24,583 اگر مي دونستيم چه بلايي سرت اومده آروم ميشديم 334 00:41:25,732 --> 00:41:28,546 فکر نکردي يک نامه براي مادرت بنويسي؟ 335 00:41:32,093 --> 00:41:33,239 چرا مي خواستم 336 00:41:35,221 --> 00:41:38,035 اما چون پولي که بهم داده بود و ... 337 00:41:39,184 --> 00:41:41,373 ... شمشير و تپانچه پدرم 338 00:41:43,147 --> 00:41:45,023 رو گم کرده بودم خجالت مي کشيدم 339 00:41:46,588 --> 00:41:49,402 مي دوني که اون به اين چيزها اهميتي نميده 340 00:41:49,507 --> 00:41:51,279 اون فقط نگران تو بود 341 00:41:51,802 --> 00:41:55,242 امشب بايد براش يک نامه بنويسيد 342 00:41:55,243 --> 00:41:58,788 بهش بگو حالت خوبه و در ارتش ثبت نام کردي 343 00:42:01,291 --> 00:42:02,333 مي نويسم 344 00:42:10,884 --> 00:42:12,343 حال دوشيزه برادي چطوره؟ 345 00:42:17,975 --> 00:42:20,581 الان در فاميل شش تا دوشيزه برادي داريم 346 00:42:23,815 --> 00:42:26,004 براي نورا اتفاقي افتاده؟ 347 00:42:28,299 --> 00:42:31,531 اون از رفتن تو ناراحت شد ... 348 00:42:32,470 --> 00:42:35,493 ...پس خودش رو با پيدا کردن شوهر آروم کرد 349 00:42:36,119 --> 00:42:39,455 اون الان خانم جان کوئين شده 350 00:42:43,315 --> 00:42:44,669 خانم جان کوئين؟ 351 00:42:46,443 --> 00:42:48,319 مگر اونجا جان کوئين ديگه اي هم بود؟ 352 00:42:49,050 --> 00:42:49,988 نه 353 00:42:50,093 --> 00:42:53,533 فقط همون بود پسرم اون نجات پيدا کرد 354 00:42:55,724 --> 00:43:00,937 شليک تو بهش اصابت کرد ولي بهش آسيبي نرسوند چون گلوله از کتان بود! 355 00:43:02,397 --> 00:43:03,439 کتان؟ 356 00:43:05,839 --> 00:43:10,113 برادي ها نمي تونستن بهت اجازه بدن که به راحتي 1500 سکه در سال رو از فاميل بگيري! 357 00:43:11,783 --> 00:43:16,579 نقشه دوئل رو براي اين کشيدند که تو رو از سر راه بردارند 358 00:43:17,205 --> 00:43:20,124 کوئين نامرد از ترس تو ... 359 00:43:20,229 --> 00:43:22,001 ... ازدواج کنه 360 00:43:22,001 --> 00:43:25,024 اما شليک شما حقيقتا کار خودش رو کرد پسرم 361 00:43:25,651 --> 00:43:28,152 با يک تکه بزرگ از کتان مرغوب 362 00:43:29,718 --> 00:43:32,950 اون خيلي وحشت زده شده بود و يک ساعتي طول کشيد تا حالش خوب بشه 363 00:43:36,809 --> 00:43:38,581 پول لازم داري؟ 364 00:43:40,876 --> 00:43:45,359 نزديک بودن به تو باعث شد تا 200 سکه از عموت بگيرم 365 00:43:45,986 --> 00:43:48,905 مي توني همش رو ازم بخواي 366 00:43:53,181 --> 00:43:58,394 ممکنه بزرگترين فيلسوف ... و مورخ لازم باشه تا بتونه 367 00:43:58,187 --> 00:44:02,148 درباره هفت سال جنگ معروف در اروپا ... 368 00:44:02,357 --> 00:44:05,276 و اينکه الان "بري" در کدوم هنگ در راهه توضيح بده 369 00:44:06,529 --> 00:44:10,386 بگذاريد به گفتن اين بسنده کنيم که انگلستان و پروس با هم متحد شده بودند 370 00:44:10,595 --> 00:44:12,054 ... و در حال جنگ بر عليه 371 00:44:12,159 --> 00:44:16,225 ... فرانسه, سوئد, روسيه و اتريش بودند 372 00:44:30,617 --> 00:44:32,493 اولين بار که "بري" طعم جنگ را چشيد 373 00:44:32,390 --> 00:44:36,351 ... نزاع کوچکي بود با مردان فرانسوي که 374 00:44:36,352 --> 00:44:39,062 ... باغي را در کنار جاده اي اشغال کرده بودند 375 00:44:39,063 --> 00:44:43,129 ... که قرار بود ارتش انگلستان چند ساعت بعد از آنجا بگذرد 376 00:44:44,382 --> 00:44:47,927 با اينکه اين نبرد کوچک در هيچ کتاب تاريخي ثبت نشده ... 377 00:44:48,031 --> 00:44:51,054 ... اما براي آنان که در آن شرکت داشتند فراموش نشدني بود 378 00:47:12,873 --> 00:47:15,687 فقط 100 سکه برام باقي مونده که ميدم به شما 379 00:47:16,314 --> 00:47:18,712 ... چون بقيه شو ديشب توي قمار باختم 380 00:47:22,779 --> 00:47:26,011 من را ببوس پسرم چون ديگه هرگز همديگه رو نمي بينيم 381 00:47:59,173 --> 00:48:03,865 اين آسان است که انسان راحت در خانه بر روي صندلي بنشيند و درباره جنگهاي افتخار آميز رويا بافي کند 382 00:48:04,804 --> 00:48:07,931 ولي براي کسي که براي بار اول مي بينتش بسيار متفاوت تره 383 00:48:09,183 --> 00:48:14,396 بعد از مرگ دوستش, بري ديگه دنبال کسب افتخارات جنگي نبود 384 00:48:14,919 --> 00:48:17,629 ... و به فکر فرار از خدمت نظام افتاد 385 00:48:17,734 --> 00:48:20,548 ... در حالي که هنوز 6 سال از خدمت او باقي مانده بود 386 00:48:34,522 --> 00:48:37,441 نجيب زادگان ممکن است از زمان شواليه ها صحبت کنند 387 00:48:38,172 --> 00:48:42,446 ... اما فراموش نکنيم که آنها رهبري مشتي زارعِ غارتگر تخم مرغ دزد و جيب بر را بر عهده داشتند 388 00:48:43,386 --> 00:48:48,078 بسيار جاي تاسف است که پادشاهان و جنگجويان در زمان جنگ 389 00:48:48,287 --> 00:48:51,414 ...جنايات فجيعي را در دنيا مرتکب شدند. 390 00:49:01,218 --> 00:49:05,075 يک مرد جوان نمي تواند ... خود را در شرايط وخيمي که ... 391 00:49:05,076 --> 00:49:07,577 ...بري خود را در آن گرفتار بود تصور کند 392 00:49:08,205 --> 00:49:12,166 اما سرنوشت مقدر نکرده بود که او بيشتر از اين يک سرباز انگليسي بماند 393 00:49:12,793 --> 00:49:14,460 يک اتفاق تصادفي ... 394 00:49:14,669 --> 00:49:18,422 باعث شد که او خدمت نظام را رها کند 395 00:49:46,787 --> 00:49:51,270 فردي اميدوارم از دست من عصباني نشي, ولي 396 00:49:51,584 --> 00:49:55,337 يه چيزي مي خوام بهت بگم که ممکنه زياد خوشحال نشي 397 00:49:56,589 --> 00:49:57,839 بگو چيه؟ 398 00:49:57,841 --> 00:50:01,594 اول بايد قول بدي که عصباني نشي و جلوي خودت رو بگيري 399 00:50:02,220 --> 00:50:06,807 جاناتان اينقدر خر بازي در نيار! تو از هر چيز کوچيکي يه معما مي سازي 400 00:50:07,121 --> 00:50:08,684 حالا چي شده؟ 401 00:50:09,937 --> 00:50:11,917 بايد دوباره مدتي ازت دور شم 402 00:50:12,753 --> 00:50:14,420 براي تقريبا دو هفته 403 00:50:14,942 --> 00:50:17,965 اوه خداي من, جدي که نمي گي؟ 404 00:50:18,592 --> 00:50:22,345 چرا جدي ميگم هيچ کاري هم از دستم بر نمياد 405 00:50:23,284 --> 00:50:24,847 اين بار کجا مي فرستنت؟ 406 00:50:25,265 --> 00:50:29,748 به برمَن, بايد چند تا پيغام مهم براي شاهزاد هنري ببرم 407 00:50:30,793 --> 00:50:35,172 ولي آخرين بار قول دادي که ديگه تکرار نميشه 408 00:50:35,485 --> 00:50:39,342 مي دونمو و سر حرفم هم هستم ولي اونها اصرار دارند 409 00:50:39,864 --> 00:50:43,513 که من تنها کسي هستم که توان رفتن به اين سفر رو داره 410 00:50:43,306 --> 00:50:48,206 اين همان فرصت طلايي بود که بري براي فرار به دنبالش مي گشت 411 00:50:49,146 --> 00:50:54,672 از ميان جنگل تا منطقه اي که پروسي ها بودند چند ... مايل بيشتر راه نبود 412 00:50:55,298 --> 00:50:58,008 ...اونيفرم و اوراق اين افسر به او اين اجازه را ميداد 413 00:50:57,905 --> 00:51:00,928 که بدون اينکه کسي به وي شک کند از آنجا عبور کند 414 00:51:01,033 --> 00:51:05,307 ... و قبل از اينکه خبر فرارش پخش شود جاي امني پيدا کند 415 00:51:06,143 --> 00:51:08,644 پس مي تونيم اين لحظات کوتاه رو با هم باشيم 416 00:51:09,479 --> 00:51:11,042 داري با من بهم مي زني؟ 417 00:51:12,608 --> 00:51:16,569 لعنت به تو, مي دوني که من مدت زيادي بدون تو نمي تونم زندگي کنم 418 00:51:18,552 --> 00:51:20,011 اوه, جاناتان ... 419 00:51:20,846 --> 00:51:24,495 ...حالا دارم مي فهمم که چقدر برام اهميت داري 420 00:51:24,600 --> 00:51:28,040 و چقدر زندگيم بدون تو بي معني ميشه 421 00:51:28,459 --> 00:51:29,605 فردريک! 422 00:51:53,589 --> 00:51:59,010 بري از ديدن اونيفرم سفيد و آبي پياده نظام پروسها خيلي خوشحال بود 423 00:52:00,158 --> 00:52:04,328 که او را در خارج از سرزمين اشغال شده توسط انگلستان مي بينند 424 00:52:10,795 --> 00:52:13,401 او تمايل زيادي براي رفتن به هلند داشت ... 425 00:52:13,507 --> 00:52:17,052 ...که تقريبا تنها کشور بي طرف آن زمان در اروپا بود 426 00:52:17,469 --> 00:52:20,179 ...و پس از آن بايد از هر راهي به خانه باز مي گشت 427 00:52:21,223 --> 00:52:22,682 همانطور که او پيش مي رفت ... 428 00:52:22,996 --> 00:52:26,123 بيشتر حس مي کرد که در راه درستي گام برداشته 429 00:52:26,750 --> 00:52:30,920 و تصميم گرفت که ديگر هرگز از مقام نجيب زادگي افول نکند 430 00:52:50,004 --> 00:52:51,358 معذرت مي خوام, خانم 431 00:52:52,402 --> 00:52:53,444 بله 432 00:52:53,966 --> 00:52:55,008 روز بخير 433 00:52:55,948 --> 00:52:56,990 روز بخير 434 00:52:58,971 --> 00:53:00,534 شما مي تونيد انگليسي صحبت کنيد؟ 435 00:53:03,247 --> 00:53:05,436 يکم بلدم 436 00:53:08,669 --> 00:53:12,630 من تمام روز هيچ غذايي نخوردم 437 00:53:13,674 --> 00:53:17,114 آيا اين حوالي مهمانخانه اي هست که بتونم اونجا مقداري غذا بخورم؟ 438 00:53:19,097 --> 00:53:21,286 نه ... فکر نمي کنم 439 00:53:23,059 --> 00:53:27,646 اين اطراف تا گوتنبرگ هيچ مهمانخانه اي نيست 440 00:53:31,194 --> 00:53:32,861 شما اين نزديکي زندگي مي کنيد؟ 441 00:53:36,199 --> 00:53:37,241 بله 442 00:53:40,578 --> 00:53:45,895 ممکنه ... به من غذا بديد؟ خوشحال ميشم اگر بتونم پولش رو هم به شما بدم 443 00:53:49,650 --> 00:53:50,900 گمونم بتونم 444 00:54:16,137 --> 00:54:18,222 اين کوچولو دختره يا پسر؟ 445 00:54:19,056 --> 00:54:20,098 يه پسره 446 00:54:23,332 --> 00:54:24,686 اسمش چيه؟ 447 00:54:24,792 --> 00:54:25,834 پيتر 448 00:54:27,295 --> 00:54:28,545 و چند سالشه؟ 449 00:54:29,797 --> 00:54:31,360 اون يک سالشه 450 00:54:35,011 --> 00:54:36,678 پدر پيتر کجاست؟ 451 00:54:38,974 --> 00:54:41,475 الان کجاست؟ 452 00:54:43,145 --> 00:54:44,187 بله 453 00:54:45,647 --> 00:54:47,001 اون در جنگِ 454 00:54:52,008 --> 00:54:53,780 چند وقته که رفته جنگ؟ 455 00:54:56,493 --> 00:54:59,516 ببخشيد ... متوجه نشدم چي گفتيد 456 00:55:00,455 --> 00:55:01,288 چي؟ 457 00:55:05,147 --> 00:55:07,127 اوه! خيلي وقته 458 00:55:08,276 --> 00:55:10,361 از فصل بهار 459 00:55:16,201 --> 00:55:18,494 تنهايي بايد خيلي براتون سخت باشه 460 00:55:22,562 --> 00:55:23,604 همينطوره 461 00:55:29,548 --> 00:55:32,988 و براي شما هم جنگ بايد خيلي خطرناک باشه 462 00:55:38,099 --> 00:55:40,392 من يک افسرم و بايد وظيفه م رو انجام بدم 463 00:55:50,613 --> 00:55:52,385 شما هم بعضي وقتها ... 464 00:55:52,594 --> 00:55:53,948 تنهاييد؟ 465 00:55:56,765 --> 00:55:57,911 بعضي وقتها 466 00:56:15,536 --> 00:56:18,246 گفتيد اسمتون چيه؟ 467 00:56:20,228 --> 00:56:21,791 ستوان فيکنهام 468 00:56:22,938 --> 00:56:24,918 نه, منظورم ... 469 00:56:25,233 --> 00:56:28,360 اسم قبل از فيکنهامِ 470 00:56:30,030 --> 00:56:31,384 اسم کوچکم؟ 471 00:56:32,741 --> 00:56:34,408 جاناتان 472 00:56:39,102 --> 00:56:40,561 جاناتان دلتون مي خواد ... 473 00:56:40,562 --> 00:56:42,229 با من بمونيد؟ 474 00:56:42,856 --> 00:56:46,192 براي چند روز, يا چند ساعت؟ 475 00:56:49,947 --> 00:56:51,719 از اين بهتر چي ممکنه 476 00:57:22,585 --> 00:57:24,878 خدانگهدار, ليشن زيباي من 477 00:57:31,658 --> 00:57:34,159 خدانگهدار ردموند 478 00:57:37,289 --> 00:57:38,539 دوست دارم 479 00:57:38,749 --> 00:57:39,895 دوست دارم 480 00:57:41,773 --> 00:57:43,336 مراقب خودت باش 481 00:57:47,926 --> 00:57:49,385 خدا به همراهت 482 00:57:54,495 --> 00:57:58,248 زني که قلب خود را در گرو جواني اونيفرم پوش مي گذارد ... 483 00:57:58,979 --> 00:58:02,106 ... بايد آماده باشد که زود به زود معشوقش را عوض کند 484 00:58:02,212 --> 00:58:04,505 وگرنه زندگي او مملو از غم و اندوه خواهد شد 485 00:58:06,382 --> 00:58:10,343 قلب ليشن نيز مانند خيلي از شهرهاي اطراف 486 00:58:10,971 --> 00:58:16,288 بارها مورد هجوم و اشغال قرار گرفته بود قبل از اينکه بري به آن راه يابد 487 00:58:41,420 --> 00:58:44,234 در طول 5 سال جنگ ... 488 00:58:44,966 --> 00:58:49,658 فردريک کبير چنان مردان جنگي خود را خسته کرده بود 489 00:58:49,971 --> 00:58:52,369 که مجبور شد از سربازان بي تجربه و تازه نفس استفاده کند 490 00:58:52,786 --> 00:58:56,226 سربازاني که از هيچ جنايتي از جمله آدم ربايي رو گردان نبودند 491 00:58:56,331 --> 00:59:01,335 فردريک آنها را براي کشته شدن در برابر توپ هاي دشمن آماده مي کرد 492 00:59:33,350 --> 00:59:34,704 عصر بخير قربان 493 00:59:36,374 --> 00:59:40,753 من کاپيتان پتزورف هستم ممکنه بپرسم افتخار هم صحبتي با چه کسي را دارم؟ 494 00:59:41,797 --> 00:59:45,758 عصر بخير قربان. من ستوان فيکنهام از هنگ پياده نظام گيل هستم 495 00:59:46,073 --> 00:59:47,532 از آشنايي شما خوشبختم 496 00:59:48,992 --> 00:59:51,285 کمکي از دست ما براي شما بر مياد, ستوان؟ 497 00:59:52,329 --> 00:59:56,603 ممنون کاپيتان, ولي من چند پيام فوري دارم که بايد زودتر اونها را برسونم 498 00:59:57,438 --> 00:59:59,001 ممکنه مقصد شما را بپرسم؟ 499 01:00:00,984 --> 01:00:02,338 برمن 500 01:00:04,425 --> 01:00:07,865 اين طور که پيداست شما راه رو گم کرده ايد, ستوان 501 01:00:07,762 --> 01:00:10,055 چون برمن درست در جهت مقابل قرار داره 502 01:00:10,056 --> 01:00:11,202 شما مطئنيد کاپيتان؟ 503 01:00:11,203 --> 01:00:12,141 بله 504 01:00:14,123 --> 01:00:15,686 نمي دونيد تو چه وضعي گير کردم 505 01:00:16,313 --> 01:00:21,943 سفر من اونقدر ناگهاني بود که افسر من يادش رفت نقشه هاي منطقه رو در اختيارم قرار بده 506 01:00:22,570 --> 01:00:23,924 البته, درک مي کنم 507 01:00:26,636 --> 01:00:29,659 اميدوارم ناراحتتون نکنم ستوان ... 508 01:00:30,182 --> 01:00:32,892 ولي ممکنه ازتون بپرسم اوراق هويت همراهتون هست يا نه؟ 509 01:00:35,083 --> 01:00:36,333 بله که هست 510 01:00:38,107 --> 01:00:39,461 اجازه ميديد اونها رو ببينم؟ 511 01:00:42,591 --> 01:00:43,737 البته 512 01:00:49,577 --> 01:00:50,723 متشکرم 513 01:01:04,698 --> 01:01:08,868 خيلي ازتون ممنونم ستوان اميدوارم باعث ناراحتيتون نشده باشم 514 01:01:09,390 --> 01:01:10,536 به هيچ وجه 515 01:01:12,936 --> 01:01:15,855 خب حالا که مقصد هر دو ما يکي هست ... 516 01:01:16,585 --> 01:01:21,172 باعث افتخار من ميشه اگر اجازه بديد امشب شام رو با هم بخوريم ... 517 01:01:21,591 --> 01:01:23,780 و من يک نقشه کامل براي شما تهيه مي کنم؟ 518 01:01:26,283 --> 01:01:30,975 از لطف شما متشکرم کاپيتان و با کمال افتخار دعوت شما رو قبول مي کنم 519 01:01:53,813 --> 01:01:56,523 از بَري پذيرايي گرمي به عمل آمد ... 520 01:01:57,254 --> 01:01:59,964 و هزاران سوال درباره انگلستان از او شد 521 01:02:00,382 --> 01:02:05,074 بَري هم بهترين جوابهايي که مي توانست داد و هزاران قصه از خودش اختراع کرد 522 01:02:06,534 --> 01:02:08,932 درباره وضع مملکت, شاه و وزرا توضيح داد ... 523 01:02:09,350 --> 01:02:12,999 ادعا کرد که سفير بريتانيا در برلين عموي او بوده 524 01:02:13,209 --> 01:02:16,336 حتي مي خواست توصيه نامه اي به پتزروف بدهد 525 01:02:17,901 --> 01:02:20,924 به نظر مي رسيد که ميزبانش از داستانهاي او لذت مي برد 526 01:02:21,551 --> 01:02:27,702 ولي در عين حال زيرکانه بَري را ... سوال پيچ مي کرد 527 01:02:27,703 --> 01:02:28,953 و از او تعريف کرد 528 01:02:28,955 --> 01:02:32,291 بايد من رو ببخشيد ولي من اطلاعات کمي از کشور شما ... بريتانيا دارم 529 01:02:33,230 --> 01:02:36,149 بجز اينکه شما ... شجاع ترين مردم دنيا هستيد 530 01:02:36,045 --> 01:02:39,277 و ما خيلي خوش شانسيم که در اين جنگ با شما متحد شديم 531 01:02:41,051 --> 01:02:42,718 ستوان فيکنهام ... 532 01:02:43,554 --> 01:02:47,411 بيائيد به سلامتي دو ملت بزرگ خودمون بنوشيم 533 01:02:48,975 --> 01:02:50,955 به سلامتي دو ملت بزرگ ما 534 01:03:10,978 --> 01:03:15,148 شما چقدر خوشبخت هستيد که فردا ميريد به برمَن 535 01:03:16,401 --> 01:03:19,320 من زني رو اونجا مي شناسم که در اروپا نظير نداره 536 01:03:21,510 --> 01:03:23,595 ممکنه ازتون بخوام نامه از از طرف من براش ببريد؟ 537 01:03:25,264 --> 01:03:26,410 حتما 538 01:03:26,828 --> 01:03:30,268 راستي شما براي چه کسي پيام مي بريد؟ 539 01:03:33,398 --> 01:03:34,961 ژنرال ويليامسون 540 01:03:37,465 --> 01:03:38,924 ژنرال ويليامسون؟ 541 01:03:41,427 --> 01:03:44,554 ژنرال پرسوال ويليامسون؟ 542 01:03:46,433 --> 01:03:47,683 بله خودشه 543 01:04:00,510 --> 01:04:02,386 اين مرد رو توقيف کنيد 544 01:04:06,767 --> 01:04:10,312 چرا توقيف؟ کاپيتان پتزورف, قربان ... 545 01:04:10,834 --> 01:04:12,710 ... من يک افسر اينگليسي هستم 546 01:04:13,337 --> 01:04:16,151 شما يک دروغگوي شارلاتان هستيد 547 01:04:17,195 --> 01:04:18,654 شما از ارتش فرار کرديد 548 01:04:20,010 --> 01:04:24,180 امروز صبح به شما مشکوک شدم و دروغ هاي شما مطمئنم کرد 549 01:04:25,224 --> 01:04:29,498 شما با کمال وقاحت ادعا مي کنيد براي ژنرالي پيام مي بريد که ده ماه قبل مرده 550 01:04:30,334 --> 01:04:33,253 شما ميگين سفير بريتانيا در برلين ... 551 01:04:33,150 --> 01:04:36,277 عموي شماست و اسم مسخره اگريدي رو هم داره 552 01:04:37,633 --> 01:04:41,178 حالا حاضريد به ارتش ملحق بشيد و جايزه بگيريد با اينکه بريد زندان؟ 553 01:04:45,871 --> 01:04:47,225 به ارتش مي پيوندم 554 01:04:50,981 --> 01:04:55,151 وضع ارتش پروس به مراتب از انگلستان اسف بار تر بود 555 01:04:55,986 --> 01:05:00,052 زندگي سربازان ساده وحشتناک بود 556 01:05:01,930 --> 01:05:06,726 مرتبا آنها را تنبيه مي کردند و هر افسري مجاز بود آنها را تنبيه کند. 557 01:05:08,603 --> 01:05:12,564 براي خطاهاي بي اهميت آنها را با دستکش هاي آهني کتک مي زدند 558 01:05:13,609 --> 01:05:18,405 و براي خطاهاي جدي تر مجازات قطع عضو يا مرگ صادر مي شد 559 01:05:26,956 --> 01:05:30,709 در پايان جنگ هاي هفت ساله ارتشي ... 560 01:05:30,815 --> 01:05:36,654 که به بالاترين نظم شهرت داشت به دست پروس افتاده بود 561 01:05:36,863 --> 01:05:39,052 اما تعداد زيادي از اين افسران ... 562 01:05:39,783 --> 01:05:42,597 از طبقه پايين جامعه بودند ... 563 01:05:43,120 --> 01:05:46,873 و از تمام کشورهاي اروپا قرض و يا دزديده شده بودند 564 01:05:48,334 --> 01:05:52,921 بنابراين بَري در بدترين ... شرايط زندگي قرار گرفت 565 01:05:53,756 --> 01:05:58,760 و بزودي فوت و فن هرگونه کار خلاف را آموخت 566 01:07:56,491 --> 01:07:57,637 کمک 567 01:07:58,368 --> 01:08:00,453 منو از اينجا بکش بيرون 568 01:09:17,620 --> 01:09:22,728 نطق سرهنگ مبني بر اين بود که امپراتور مراتب رضايت خاطرش را ... 569 01:09:22,625 --> 01:09:26,170 به سربازان فداکار جبهه آدرُف ابلاغ ميکرد 570 01:09:26,170 --> 01:09:31,487 و شجاعت سرجوخه بَري در مورد نجات کاپيتان پُتزرف 571 01:09:31,905 --> 01:09:36,179 به قدري مورد توجه قرار گرفت که او دو سکه طلا پاداش دريافت کرد 572 01:09:41,395 --> 01:09:45,044 سرجوخه بَري هشت قدم به پيش 573 01:09:45,670 --> 01:09:46,816 قدم رو ...! 574 01:09:59,227 --> 01:10:00,477 سرجوخه بَري 575 01:10:05,378 --> 01:10:08,610 شما سرباز شجاعي هستيد و ظاهرا از يک خانواده خوب ... 576 01:10:08,925 --> 01:10:11,531 اما تنبل هرزه و بي انضباط هستيد 577 01:10:12,157 --> 01:10:14,346 وجود شما توهيني است به بشريت 578 01:10:14,868 --> 01:10:19,038 و با وجود استعداد و شجاعتي که داريد تصور نمي کنم به هيچ دردي بخوريد 579 01:10:21,959 --> 01:10:24,982 اميدوارم جناب سرهنگ درباره من اشتباه کرده باشند 580 01:10:25,713 --> 01:10:30,300 اين درسته که من با آدمهاي بدي معاشرت داشتم ولي همون کاري را کردم که سربازهاي ديگه کردند 581 01:10:30,718 --> 01:10:34,158 من هرگز يک دوست خوب يا يک حامي نداشتم 582 01:10:34,055 --> 01:10:36,765 تا نشون بدم کارهاي بهتري هم از دستم بر مياد 583 01:10:37,600 --> 01:10:40,936 ممکنه جناب سرهنگ بفرمايند که من آدم بدي هستم و من را با شيطان مقايسه کنند 584 01:10:41,146 --> 01:10:44,795 ولي اگر لازم باشه به شيطان تعظيم مي کنم تا بتونم بيشتر به هنک خدمت کنم 585 01:10:48,028 --> 01:10:51,364 سرجوخه بَري به جاي خود 586 01:11:01,584 --> 01:11:06,484 جنگ تمام شد و هنگ بَري به پايتخت منتقل شد 587 01:11:08,571 --> 01:11:14,201 از مدتي پيش او کاملا مورد توجه کاپيتان پتزورف قرار گرفته بود 588 01:11:14,723 --> 01:11:18,163 اطمينان او باعث شد در مسيري قرار گيرد که زندگيش عوض شود 589 01:11:27,654 --> 01:11:29,008 صبح بخير ردموند 590 01:11:29,114 --> 01:11:30,781 صبح بخير کاپيتان پتزورف 591 01:11:31,720 --> 01:11:36,412 مايلم با عموي من هروان پتزورف رئيس پليس آشنا شي 592 01:11:37,039 --> 01:11:39,124 صبح بخير جناب رئيس 593 01:11:41,315 --> 01:11:42,357 ردموند 594 01:11:42,357 --> 01:11:46,944 من درباره خدمات تو با رئيس پليس صحبت کردم و اقبال به تو رو آورده 595 01:11:47,675 --> 01:11:49,655 ما تو رو از ارتش مياريم بيرون ... 596 01:11:49,657 --> 01:11:53,723 و به سازمان پليس منتقل مي کنيم 597 01:11:54,349 --> 01:11:58,728 ما به تو اجازه ميديم که فعاليت هاي جديدي را شروع ... کني تا بتوني بزودي ثروتمند بشي 598 01:11:59,980 --> 01:12:01,439 ممنونم کاپيتان پتزورف 599 01:12:04,151 --> 01:12:10,094 وفاداري تو به من و خدماتت به هنگ باعث رضايت خاطر من شد 600 01:12:11,555 --> 01:12:15,308 حالا موقعيت ديگه اي پيش آمده که تو بتوني باز هم صادقانه به ما خدمت کني 601 01:12:16,665 --> 01:12:18,124 اگر موفق باشي ... 602 01:12:20,627 --> 01:12:22,712 مطمئن باش پاداش تو محفوظ خواهد بود 603 01:12:24,276 --> 01:12:25,943 به بهترين شکل وظيفم رو انجام خواهم داد قربان 604 01:12:34,914 --> 01:12:40,127 اخيراً نجيب زاده اي که در خدمت امپراتوري اتريشه به برلين آمده و به محافل اشرافي راه يافته 605 01:12:40,544 --> 01:12:43,984 او خودش رو شواليه دُباليباريه ناميده 606 01:12:44,923 --> 01:12:47,529 اين طور که ميگن در قمار نظير نداره 607 01:12:48,991 --> 01:12:50,450 اين آدم افسار گسيخته که ... 608 01:12:51,180 --> 01:12:53,473 مايل به زنها و غذاهاي خوبِ ... 609 01:12:54,309 --> 01:12:56,289 آراسته و آماده به خدمتِ 610 01:12:58,480 --> 01:13:01,086 فرانسه و آلماني رو هم به خوبي صحبت مي کنه 611 01:13:02,025 --> 01:13:05,882 اما ما به دلايلي عقيده داريم که آقاي دُباليباري ... 612 01:13:06,717 --> 01:13:09,427 از اهالي کشور شما ايرلندِ 613 01:13:11,514 --> 01:13:14,746 و قصدش از اين سفر جاسوسيه 614 01:13:25,697 --> 01:13:27,782 طبيعتا شناخت تو از انگلستان ... 615 01:13:27,991 --> 01:13:31,640 باعث ميشه که تو مورد مناسبي براي خدمت به اون باشي 616 01:13:32,474 --> 01:13:35,184 و بفهمي که آيا او جاسوس هست يا نه؟ 617 01:13:38,314 --> 01:13:40,712 آيا به اين ماموريت علاقه داري؟ 618 01:13:42,590 --> 01:13:47,073 جناب رئيس مطمئن باشيد هر خدمتي براي شما و کاپيتان پتزورف باعث ... 619 01:13:46,969 --> 01:13:48,741 خوشحالي من خواهد شد 620 01:14:00,316 --> 01:14:02,922 البته بايد وانمود کني که يک کلمه انگليسي بلد نيستي 621 01:14:04,175 --> 01:14:09,596 اگر شواليه از لهجه عجيبت متعجب شد بگو اهل مجارستاني 622 01:14:10,119 --> 01:14:11,891 ميگي که در جنگ خدمت مي کردي 623 01:14:12,413 --> 01:14:15,540 و ارتش رو به خاطر کمر درد ترک کردي 624 01:14:17,002 --> 01:14:20,442 و بعد به مدت دو سال در خدمت جناب دوکيولنبرگ بودي 625 01:14:20,963 --> 01:14:25,133 ايشون الان در ارتش سلسيا هستند ولي تو يک معرفي نامه از ارتش داري 626 01:14:49,953 --> 01:14:51,725 صبح بخير قربان 627 01:15:10,600 --> 01:15:13,727 خوب پس تو مرد جواني هستي که سيباچ سفارشت رو کرده بود 628 01:15:15,709 --> 01:15:19,254 بله عاليجناب اين هم معرفي نامه من 629 01:15:29,892 --> 01:15:32,290 اسم شما است "لازلو زيلاگي" ؟ 630 01:15:35,105 --> 01:15:36,668 بله عاليجناب 631 01:15:39,589 --> 01:15:42,716 آقاي دوکيولنبرگ شما را به شدت توصيه کردند 632 01:15:44,803 --> 01:15:47,409 ايشون مرد بسيار شريفي هستند 633 01:15:55,335 --> 01:15:57,211 اين نهايت بي احتياطي بري بود ... 634 01:15:57,838 --> 01:16:00,965 ولي وقتي او شکوه و جلال .. و نجابت رفتار 635 01:16:01,697 --> 01:16:03,364 بزرگوارانه شواليه را ديد 636 01:16:04,095 --> 01:16:07,014 احساس کرد نمي تواند در برابر او ظاهر سازي کند 637 01:16:08,787 --> 01:16:10,976 آنهايي که از وطن خود دور نشده اند. 638 01:16:11,706 --> 01:16:15,251 لذت شنيدن صدايي آشنا در غربت را درک نمي کنند 639 01:16:16,087 --> 01:16:19,944 و خيلي ها علت فوران احساسات بري ... 640 01:16:19,841 --> 01:16:23,490 را که در اين مکان رخ داد, درک نمي کنند 641 01:16:26,723 --> 01:16:28,912 به نظر مي رسه شما براي من مناسب هستيد 642 01:16:32,458 --> 01:16:34,230 متشکرم عاليجناب 643 01:16:41,113 --> 01:16:42,363 آيا شما ناخوش هستيد؟ 644 01:16:48,412 --> 01:16:49,350 قربان ... 645 01:16:50,186 --> 01:16:52,896 من بايد براتون اعترافي کنم ... 646 01:16:54,461 --> 01:16:55,815 من يک ايرلندي هستم ... 647 01:16:57,172 --> 01:16:59,048 اسم من ردموند بَريِ 648 01:17:02,491 --> 01:17:05,618 دو سال قبل من رو به اجبار وارد ارتش پروس کردند 649 01:17:06,557 --> 01:17:09,058 و حالا هم کپيتان پتزورف و عموي ايشون رئيس پليس 650 01:17:09,790 --> 01:17:14,586 من رو در خدمت شما در آوردند 651 01:17:18,132 --> 01:17:21,885 تا شبانه روز مراقب رفتار و حرکات شما باشم 652 01:17:23,658 --> 01:17:28,141 و اطلاعات به دست اومده رو به اونها بدم 653 01:17:48,998 --> 01:17:54,524 شواليه هم مانند بري از اينکه هم وطني پيدا کرده است تحت تاثير قرار گرفت 654 01:17:55,463 --> 01:17:57,443 به دليل آنکه او هم يک تبعيدي بود 655 01:17:58,591 --> 01:18:00,989 و يک صداي دوستانه, يه نگاه ... 656 01:18:01,720 --> 01:18:04,847 بار ديگر خاطرات قديمي کشورش را زنده مي کرد 657 01:18:08,706 --> 01:18:11,938 اون خيلي مذهبيه و مرتب ميره به کليسا 658 01:18:12,252 --> 01:18:15,171 و بعد از مراسم دعا براي صبحانه بر ميگرده خونه 659 01:18:19,447 --> 01:18:21,948 و بعدش با کالسکه اش به گردش ميره 660 01:18:21,950 --> 01:18:25,495 بري مرتبا گزارشات خود را به دفتر رئيس پليس مي داد 661 01:18:26,539 --> 01:18:30,084 تمام جزئيات گزارش قبلا توسط بري و شواليه آماده شده بود 662 01:18:31,439 --> 01:18:34,671 بري در گذشته براي اين تعليم ديده بود که 663 01:18:35,193 --> 01:18:38,112 تا آنجا که به داستان لطمه نخورد راست بگويد. 664 01:18:39,782 --> 01:18:44,056 بزودي خواهيد ديد که اطلاعاتي که او داد بسيار دقيق ولي جزئي بود 665 01:18:44,579 --> 01:18:46,559 و در عين حال زياد اهميتي نداشت 666 01:19:07,728 --> 01:19:09,500 شراب ي ککتل, عاليجناب؟ 667 01:19:10,231 --> 01:19:11,273 شراب 668 01:19:12,316 --> 01:19:16,695 قرار بر اين شده بود که بري همچنان نقش مستخدم را بازي کند 669 01:19:17,322 --> 01:19:21,283 و در مقابل غريبه ها چنان وانمود کند که حتي نام انگلستان را هم نشنيد است 670 01:19:22,118 --> 01:19:27,644 همچنين هنگام سرو مشروب ورقهاي حريف را کاملاً تحت نظر بگيرد 671 01:19:29,000 --> 01:19:31,189 چون بري قوه بينايي خوب 672 01:19:31,503 --> 01:19:33,379 ...و استعداد طبيعي... 673 01:19:34,319 --> 01:19:38,176 ...موفق شد حامي مناسب براي اربابش باشد و کمک هاي زيادي به او دهد 674 01:19:38,177 --> 01:19:41,096 و در پشت ميز بازي تا آنجا که مي تواند دست را خوانده به اربابش علامت دهد 675 01:19:42,661 --> 01:19:46,101 مثلا اگر او ميز را با دستمال پاک مي کرد 676 01:19:46,206 --> 01:19:49,125 معني او بود که دست حريف در خال خشت قوي است 677 01:19:49,856 --> 01:19:52,879 و اگر صندلي را جا به جا مي کرد منظور تکخال شاه بود 678 01:19:53,297 --> 01:19:56,320 اگر مي پرسيد شراب بياورم يا ککتل عاليجناب؟. 679 01:19:56,113 --> 01:19:58,927 به معناي دل بود و امثال آن 680 01:20:11,129 --> 01:20:13,109 پرنس توبينگن ... 681 01:20:13,006 --> 01:20:16,863 از اشراف زادگاني بود که روابط خيلي نزديکي با فردريک کبير داشت 682 01:20:18,011 --> 01:20:22,598 او هم مانند اکثر نجيب زادگان اروپا به قمار ... 683 01:20:22,495 --> 01:20:24,684 علاقه فراواني داشت 684 01:20:24,685 --> 01:20:28,125 شما 15500 سکه طلا بدهکاريد 685 01:21:02,433 --> 01:21:03,579 شواليه 686 01:21:07,543 --> 01:21:09,628 با اينکه نمي تونم بگم چطور ... 687 01:21:11,193 --> 01:21:13,486 ولي اطمينان دارم شما تقلب کرديد 688 01:21:21,412 --> 01:21:23,601 من اتهام حضرت والا را رد مي کنم 689 01:21:24,332 --> 01:21:27,251 و از شما درخواست دارم نشان دهيد چظور من تقلب کردم 690 01:21:29,650 --> 01:21:31,004 من نمي دونم 691 01:21:31,840 --> 01:21:33,612 اما قلبم به اين کار گواهي ميده 692 01:21:35,803 --> 01:21:40,286 حضرت والا شما مبلغ 15500 سکه به من بدهکاريد 693 01:21:41,121 --> 01:21:43,206 که اميدوارم محترمانه تسويه بشه 694 01:21:45,396 --> 01:21:46,542 شواليه 695 01:21:49,150 --> 01:21:52,903 اگر پولتون رو الان ازم بخوايد مجبوريد به زور ازم بگيريد 696 01:21:54,885 --> 01:21:56,657 ولي اگر قدري تحمل داشته باشيد 697 01:21:57,805 --> 01:22:00,619 ممکنه در آينده مقداري از باختم رو براي شما بفرستم 698 01:22:04,271 --> 01:22:09,588 حضرت والا اگر قرار باشه من چيزي نگم و از پولم 699 01:22:09,797 --> 01:22:13,446 صرف نظر کنم در اينصورت بايد شغلم را که قمار شرافتمندانست کنار بگذارم 700 01:22:15,323 --> 01:22:17,512 هر چه که لازم بود گفته بشه من گفتم 701 01:22:18,765 --> 01:22:22,726 هر راهي که شما انتخاب کنيد من در دسترس شما خواهم بود. 702 01:22:24,500 --> 01:22:25,646 شب بخير 703 01:22:47,963 --> 01:22:49,735 آيا در بازي تقلب شده بود 704 01:22:52,238 --> 01:22:55,991 جناب رئيس تا اوجائي که مي تونم بگم, نه 705 01:22:56,305 --> 01:22:58,598 اعتقاد دارم که شواليه پول رقيب را شرافتمندانه برد 706 01:23:03,083 --> 01:23:05,376 شواليه در اين رابطه چي ميگه؟ 707 01:23:06,420 --> 01:23:07,670 من کاملا مطمئن نيستم 708 01:23:08,193 --> 01:23:12,885 پرنس با کمال صراحت به شواليه گفت اگر پولش را مي خواد بايد به زور ازش بگيره 709 01:23:16,117 --> 01:23:18,931 ملاقات با پرنس غير ممکنه 710 01:23:23,000 --> 01:23:25,501 پرنس راه ديگه اي براي شواليه باقي نگذاشته 711 01:23:52,719 --> 01:23:56,993 مي توني فردا بدون اينکه کسي مظنون بشه برگردي اينجا؟ 712 01:23:58,664 --> 01:24:01,687 مي دونم اونها اجازه نمي دن به ديدن پرنس برم 713 01:24:01,792 --> 01:24:06,379 ولي اگر در اين باره حرفي بزنم فکر مي کني پرنس حاضره بدهيش را ه من پس بده؟ 714 01:24:07,735 --> 01:24:11,071 تو بايد به اونها بگي من از پرنس تقاضا کردم حرفش رو پس بگيره 715 01:24:12,011 --> 01:24:14,200 اين قيافه غمگين رو هم به خودت نگير پسرم 716 01:24:14,722 --> 01:24:18,892 اونها نمي تونند هيچ بلايي سر من بيارند دوستاني که در سفارت اتريش دارم کمکم مي کنند 717 01:24:19,311 --> 01:24:23,794 تنها اقدام ممکن عليه من بيرون انداختنم از اين مملکت لعنتي هستش 718 01:24:24,837 --> 01:24:28,069 و اگر اين کار رو بکنند اصلا نگرانش نباش 719 01:24:28,904 --> 01:24:30,884 من بدون تو هيچ جا نميرم 720 01:24:31,511 --> 01:24:33,074 ترسي از اين موضوع نداشته باش 721 01:24:35,057 --> 01:24:39,018 شاه تصميم گرفته که شواليه را از کشور بيرون کند 722 01:24:40,061 --> 01:24:42,771 هنوز از پرنس تقاضايي نکرده؟ 723 01:24:44,441 --> 01:24:47,673 هنوز نه قربان, ولي فکر مي کنم احتمالا ... 724 01:24:48,716 --> 01:24:50,175 امروز قصد اين کار رو داشتند 725 01:24:51,115 --> 01:24:53,200 در اين صورت بايد فردا اقدام کرد 726 01:24:53,617 --> 01:24:55,597 همه مقدمات آماده شده 727 01:25:00,605 --> 01:25:04,775 ردموند اونطور که مي گفتي شواليه عادت داره هر روز بعد از صبحانه ميره به گردش 728 01:25:05,922 --> 01:25:06,964 بله قربان 729 01:25:08,008 --> 01:25:11,553 آيا دليلي وجود داره که فردا اين برنامه رو اجرا نکنه؟ 730 01:25:12,701 --> 01:25:13,743 نه قربان 731 01:25:14,473 --> 01:25:15,515 خوبه 732 01:25:17,184 --> 01:25:20,729 فردا صبح هنگاميکه شواليه مي خواد سوار کالسکه بشه 733 01:25:20,521 --> 01:25:24,066 دو افسر ميرن به خون ش و تا مرز بدرقه ش مي کنند 734 01:25:24,797 --> 01:25:26,986 اثاثش رو هم بعدا مي فرستيم 735 01:25:27,300 --> 01:25:28,446 عاليه 736 01:25:40,752 --> 01:25:43,150 در ساعت 10 صبح روز بعد 737 01:25:43,671 --> 01:25:45,964 شواليه دُبليبري ... 738 01:25:46,382 --> 01:25:49,301 طبق معمول با کالسکه عازم گشت صبح گاهش شد. 739 01:25:58,687 --> 01:26:00,459 خدمتکارم لازلو کجاست؟ 740 01:26:00,877 --> 01:26:03,483 قربان بنده پله هارو براتون آماده مي کنم 741 01:26:14,224 --> 01:26:15,474 معني اينکارا چيه؟ 742 01:26:15,580 --> 01:26:17,039 لطفا سوار شيد 743 01:26:19,647 --> 01:26:21,210 آيا من بازداشت هستم؟ 744 01:26:21,628 --> 01:26:23,713 من شما رو تا مرز بدرقه مي کنم 745 01:26:24,756 --> 01:26:28,822 تا مرز؟ ولي من قصد رفتن به منزل سفير اتريش رو دارم 746 01:26:29,345 --> 01:26:31,846 ولي من دستور دارم شما رو تا مرز همراهي کنم ... 747 01:26:31,848 --> 01:26:34,349 و مراقب باشم شما سلامت از مرز عبور کنيد 748 01:26:34,767 --> 01:26:36,747 اما من خيال خارج شدن از اين کشور رو ندارم 749 01:26:36,645 --> 01:26:40,919 من کار مهمي با سفير اتريش دارم 750 01:26:41,337 --> 01:26:45,820 به من دستور داده شده که شما رو به هر نحو ممکن تا مرز همراهي کنم 751 01:26:46,029 --> 01:26:47,592 منتها اگر به ميل خودتون باشه ... 752 01:26:47,489 --> 01:26:50,825 اين کيسه رو که داخلش 2000 سکه هست ازطرف پرنس توبيگن ... 753 01:26:50,826 --> 01:26:53,432 به شما تقديم خواهم کرد 754 01:27:03,027 --> 01:27:05,007 صداي اين افتضاح بايد در تمام اروپا شنيده شود 755 01:27:11,264 --> 01:27:15,538 و بدين ترتيب بري بدون اوراق شناسايي و گذرنامه 756 01:27:15,957 --> 01:27:18,876 و چشم پوشش دو افسر نگهبان پروسي 757 01:27:19,190 --> 01:27:24,298 تا مرز هدايت شد و در آنجا آزادي خود را بازيافت 758 01:27:25,447 --> 01:27:30,347 شواليه نيز شب قبل بدون هيچ دردسري از مرز خارج شد 759 01:27:42,652 --> 01:27:47,239 در پي اين ماجراهاي خارق العاده بري بار ديگر آزادي خود را بازيافته بود .... 760 01:27:48,283 --> 01:27:51,306 و حرفه قمار را براي خود برگزيد 761 01:27:51,724 --> 01:27:57,354 و تصميم گرفت تا آخر مثل يک اشراف زاده واقعي زندگي کند 762 01:27:59,024 --> 01:28:00,378 چهار پيروزي 763 01:28:01,631 --> 01:28:05,905 بزودي تمام محافل اروپا به روي او گشوده شد 764 01:28:06,741 --> 01:28:08,095 و آنها به سرعت 765 01:28:07,992 --> 01:28:12,058 به محافل اشرافي راه يافتند جايي که 766 01:28:12,267 --> 01:28:15,603 استادان قمار هميشه با آغوش باز پذيرفته مي شدند 767 01:28:18,941 --> 01:28:20,191 هفت 768 01:28:20,818 --> 01:28:22,381 چرا که نه , هفت 769 01:28:24,154 --> 01:28:25,508 همه ش ... تمامش , بله 770 01:28:30,516 --> 01:28:31,975 ديگه بسه 771 01:28:38,024 --> 01:28:39,170 شماره هفت 772 01:28:39,275 --> 01:28:40,317 باخت 773 01:28:48,973 --> 01:28:50,536 شرط هارو بگذاريد 774 01:28:53,665 --> 01:28:57,835 شواليه ممکنه 5000 سکه ديگه به من بديد؟ 775 01:28:58,566 --> 01:29:00,129 البته جناب لُرد 776 01:29:12,227 --> 01:29:13,477 پنج هزار سکه 777 01:29:15,772 --> 01:29:17,752 اکنون , همه روي چهار 778 01:29:21,299 --> 01:29:24,009 بله مي دونم , همه روي چهار 779 01:29:36,628 --> 01:29:37,982 ديگه کافيه 780 01:29:44,136 --> 01:29:45,490 چهار باخت 781 01:29:59,465 --> 01:30:01,028 مهم نيست 782 01:30:02,697 --> 01:30:05,095 الان خسته شدم 783 01:30:06,138 --> 01:30:09,265 مي خوايم بريم شام بخوريم 784 01:30:11,770 --> 01:30:13,646 ببخشيد جناب لرد 785 01:30:15,002 --> 01:30:16,461 اگر ايرادي نداشته باشه 786 01:30:17,609 --> 01:30:18,755 به هيچ وجه 787 01:30:21,259 --> 01:30:26,889 آنها هميشه به نجيب زادگان و آدمهاي سرشناس اعتبار مي دادند 788 01:30:27,307 --> 01:30:29,600 هيچ وقت براي وصول پول خود فشار نمي آورند 789 01:30:29,601 --> 01:30:32,624 و حاضر بودند به جاي سکه طلا سند بدهي بگيرند 790 01:30:34,084 --> 01:30:37,524 اما واي به حال آن مردي که بدهيش را سر موقع نمي پرداخت 791 01:30:38,152 --> 01:30:41,384 بَري به موقع براي وصول طلب خود اقدام مي کرد 792 01:30:41,906 --> 01:30:43,678 و البته چند بدهي کلان غير قابل وضول وجود داشت 793 01:30:43,783 --> 01:30:44,721 درود بر شما 794 01:30:45,660 --> 01:30:49,413 مهارت بَري در شمشير بازي و آماده بودنش براي به کار گيري آن ... 795 01:30:49,518 --> 01:30:52,958 باعث شهرت شرکت آنها شده بود البته اگر بتوان چنين چيزي گفت 796 01:30:52,959 --> 01:30:54,105 گارد بگيريد 797 01:31:44,473 --> 01:31:46,453 امروز پولتون رو مي پردازم آقا 798 01:31:48,123 --> 01:31:51,042 و چنان چه بعداً خواهد آمد زندگي آنها ... 799 01:31:51,042 --> 01:31:55,316 با تمام جلالش خالي از اشکال و مخاطره نبود 800 01:31:55,630 --> 01:31:58,549 براي موفق شدن استعداد و اراده لازم بود که داشتند 801 01:31:59,488 --> 01:32:03,449 اما نمي توانستند مطابق ميل خود زندگي کنند 802 01:32:04,807 --> 01:32:09,499 و اگر قرار است حقيقت گفته شود يا وجود آنکه آنها در پول و ثروت غرق بودند 803 01:32:09,603 --> 01:32:13,982 و در قمار برد هاي کلان داشتند ولي براي حفظ ظاهر خود را کم پول نشان مي دادند 804 01:32:13,983 --> 01:32:16,484 و تنها به پوشيدن لباس هاي فاخر اکتفا مي کردند 805 01:32:29,521 --> 01:32:34,838 پنج سال خدمت در ارتش و بدست آوردن تجارب زندگي ... 806 01:32:35,360 --> 01:32:39,739 تفکرات عاشقانه اي که در اوج جواني در سر داشت 807 01:32:40,261 --> 01:32:42,554 از خاطرش زدوده بود 808 01:32:43,076 --> 01:32:47,350 او نيز مانند اکثر جوانهايي که در زندگي موفق شده بودند 809 01:32:47,770 --> 01:32:51,106 زن متشخص و ثروتمندي را پيدا کرده و با او ازدواج کند 810 01:32:52,149 --> 01:32:54,650 و چنانچه اغلب در اين مواقع اتفاقي مي افتد 811 01:32:55,069 --> 01:32:59,552 افکار او با ديدن خانم محترمي صورت تحقق به خود گرفت 812 01:32:59,657 --> 01:33:03,931 خانمي که از اين پس نقش مهمي را در زندگي پر فراز و نشيب او بازي مي کند 813 01:33:05,079 --> 01:33:07,164 کنتِس ليندون 814 01:33:07,895 --> 01:33:10,396 ويکنت بلينگدونِ انگلند 815 01:33:10,397 --> 01:33:12,898 بارونس قلعه ي ليندون در ايرلند 816 01:33:14,152 --> 01:33:17,384 زني با ثروتي سرشار و زيباييِ خيره کننده 817 01:33:19,678 --> 01:33:23,431 او همسر سِر چارلز رجينال ليندون بود 818 01:33:23,641 --> 01:33:25,100 شواليه پر افتخار 819 01:33:25,101 --> 01:33:29,480 نماينده جرج سوم در چند کشور کوچک اروپايي 820 01:33:30,106 --> 01:33:32,816 او بر اثر نقرس و مشتي از امراض ديگر فلج شده 821 01:33:33,443 --> 01:33:36,988 و با صندلي چرخدار حرکت مي کرد 822 01:33:38,448 --> 01:33:41,054 کشيش مخصوص اين بانوي محترم, آقاي رانت 823 01:33:41,368 --> 01:33:45,851 و در عين حال معلم پسر کوچک او موسوم به ويسکانت بُلينگدون بود 824 01:33:45,748 --> 01:33:49,918 اين پسر کوچک هميشه غمگين بود و بيش از حد متکي به مادرش بود 825 01:36:08,921 --> 01:36:11,319 من ميرم بيرون کمي هواي تازه استشمام کنم 826 01:36:11,841 --> 01:36:13,195 البته بانوي من 827 01:38:09,362 --> 01:38:11,760 براي کوتاه کردن ماجرا مي گوييم ... 828 01:38:12,491 --> 01:38:16,974 شش ساعت پس از ملاقات آن دو بانو گرفتار عشق گرديد 829 01:38:17,601 --> 01:38:19,798 و به محض اينکه بري با او آشنا شد 830 01:38:20,531 --> 01:38:24,298 دريافت که فرصت مناسبي براي اجراي نظريات خود يافته است 831 01:38:25,240 --> 01:38:28,274 و بانو لحظه اي او را از نگاهش دور نمي داشت 832 01:39:22,069 --> 01:39:23,638 شب بخير آقايون 833 01:39:26,568 --> 01:39:27,718 سِر چارلز 834 01:39:30,441 --> 01:39:32,324 شب خوش آقاي بري 835 01:39:33,267 --> 01:39:35,150 کارتون با بانوي من تموم شد؟ 836 01:39:37,766 --> 01:39:38,811 عذر مي خوام؟ 837 01:39:39,755 --> 01:39:44,673 خواهش مي کنم آقا من آدمي هستم که ترجيح ميدم يک بي غيرت باشم تا يک احمق 838 01:39:47,500 --> 01:39:51,162 سر چارلز تصور مي کنم شما در نوشيدن مشروب زيادي روي کرديد 839 01:39:51,895 --> 01:39:52,940 چي؟ 840 01:39:53,256 --> 01:39:58,906 اصل قضيه اينه که کشيش شما آقاي رانت من را به حضور بانو معرفي کردند ... 841 01:39:59,012 --> 01:40:03,407 تا در مورد بعضي مسائل مذهبي که خانم تون اطلاعات زيادي دارند من رو راهنمايي کنند 842 01:40:09,477 --> 01:40:14,290 اون مي خواد جاي من رو .... بگيره 843 01:40:14,396 --> 01:40:18,372 اون مي خواد پا توي کفش من بکنه 844 01:40:20,152 --> 01:40:24,337 اين براي من خوشايند نيست آقايون چنانچه من به دنبال جانشيني .... 845 01:40:24,234 --> 01:40:26,954 براي سرپرستي خونه ام هستم 846 01:40:27,059 --> 01:40:31,244 همونطور که همسرم هم به دنبال يافتن جانشيني براي من مي گرده! 847 01:40:31,142 --> 01:40:34,280 واقعا احساس راحتي نمي کنم وقتي مي بينم همسرم مثل يک کدبانوي واقعي ... 848 01:40:34,176 --> 01:40:37,524 داره همه چي رو براي عزيمت من به اون دنيا فراهم مي کنه! 849 01:40:39,409 --> 01:40:42,653 اميدواريم شما به اين زودي ها قصد رفتن به اون دنيا رو نداشته باشيد سر چارلز 850 01:40:44,747 --> 01:40:48,409 نه به اين زودي ها که فکرش را مي کني 851 01:40:48,410 --> 01:40:52,386 در اين جهار سال اخير همه منتظر مرگ من هستند. 852 01:40:52,595 --> 01:40:55,629 و هميشه هم يکي دو نفر بودند که ... 853 01:40:55,631 --> 01:40:58,561 منتظر بودند تا جانشين من بشن 854 01:40:58,771 --> 01:41:00,549 براي شما متاسفم آقاي بري 855 01:41:00,550 --> 01:41:03,584 خيلي ناراحتم که شما يا ديگران را اينقدر منتظر نگه داشتم 856 01:41:03,584 --> 01:41:05,781 براي شما بهتر نيست که با دکتر من ساخت و پاخت کنيد 857 01:41:05,782 --> 01:41:09,967 يا اينکه به آشپز بگيد سم توي غذاي من بريزه 858 01:41:09,968 --> 01:41:15,618 آقايون بعيد نيست که من زنده باشم و شاهد به دار آويخته شدن آقاي بري باشم! 859 01:41:19,073 --> 01:41:22,840 قربان اجازه بديد اوني که برنده ميشه بخنده 860 01:41:25,563 --> 01:41:26,713 آقايون 861 01:41:48,587 --> 01:41:50,052 من ميرم دنبال پزشک 862 01:41:54,761 --> 01:41:56,539 مقداري برندي بخوريد سِر چارلز 863 01:41:57,168 --> 01:42:00,202 گزارش گورستان چنين بود: 864 01:42:01,564 --> 01:42:04,702 "سِر چارلز رجينال ليندون 865 01:42:05,122 --> 01:42:08,889 در کشور بلژيک 866 01:42:09,204 --> 01:42:12,028 بدرود حيات گفت ... 867 01:42:12,449 --> 01:42:13,808 و شواليه بت که از اعضاي پارلمان بود 868 01:42:14,018 --> 01:42:17,994 و براي چند سال پياپي نماينده ويژه در چند کشور اروپايي بود 869 01:42:19,251 --> 01:42:23,960 نام و شهرت او هميشه براي دوستانش محترم و عزيز بود 870 01:43:07,183 --> 01:43:08,542 عزيزان من 871 01:43:09,904 --> 01:43:13,356 ما اکنون اينجا و در ... برابر ديدگان خداوند 872 01:43:13,985 --> 01:43:16,809 و ديدگان اين حضار دور هم جمع شده ايم ... 873 01:43:17,649 --> 01:43:21,834 که ازدواج مقدس اين زن و مرد را اعلام کنيم 874 01:43:21,730 --> 01:43:25,078 يک سال بعد در پانزدهم ژانويه 875 01:43:25,393 --> 01:43:28,531 در سال 1773 876 01:43:28,637 --> 01:43:34,183 ردموند بري افتخار اين را يافت که کنتس ليندون را به عقد خود در بياورد 877 01:43:35,336 --> 01:43:40,882 مراسم عقد توسط جناب ساموئل رانت کشيش مخصوص بانو ليندون انجام گرفت 878 01:43:41,092 --> 01:43:44,336 و از اين پس اين اتحاد بين زن و مرد ... 879 01:43:44,964 --> 01:43:48,940 مورد بي توجهي قرار بگيرد 880 01:43:49,151 --> 01:43:51,767 و از روي سبک سري و بي ملاحضگي 881 01:43:53,336 --> 01:43:57,312 نبايد به خاطر ارضاي شهوات جنسي به مانند حيوانات باشيد ... 882 01:43:57,209 --> 01:44:00,453 چون انسان برتر از اين است 883 01:44:03,907 --> 01:44:05,266 ليکن بايد با احترام 884 01:44:06,419 --> 01:44:07,778 و از روي بصيرت 885 01:44:08,721 --> 01:44:10,080 از روي عقل و با مشورت 886 01:44:11,128 --> 01:44:12,383 ادب و اعتدال 887 01:44:13,744 --> 01:44:15,941 و ترس از پروردگار باشد 888 01:44:17,931 --> 01:44:22,116 آنچنان که هدف ازدواج بر اين پايه قرار گرفته است 889 01:44:23,896 --> 01:44:24,941 اولا 890 01:44:25,675 --> 01:44:28,813 دليل ازدواج توليد مثل و پرورش کودکاني شايسته است 891 01:44:28,710 --> 01:44:33,942 که به مسيح و نام مقدس او ايمان آورند 892 01:44:35,408 --> 01:44:36,558 دوما 893 01:44:37,292 --> 01:44:42,942 به خاطر اين است که انسان را از گناه دور نگاه دارد و جلوي زنا را بگيرد تا آنهايي که پاکدامن نيستند 894 01:44:45,560 --> 01:44:48,804 بري اکنون در حال بالا رفتن از پله هاي موفقيت 895 01:44:49,956 --> 01:44:55,397 و به دليل فعاليت هاي مداوم در محافل اشرافي جايي براي خود باز کرده بود 896 01:44:56,444 --> 01:45:01,571 او موفق شد اجازه دريافت کند که نام بانوي زيباي خويش را ... 897 01:45:01,572 --> 01:45:04,083 به نام خود اضافه کند 898 01:45:05,026 --> 01:45:09,315 بنابراين ردموند بري خود را چنين ناميد 899 01:45:09,317 --> 01:45:11,723 "بَري ليندون" 900 01:45:43,957 --> 01:45:47,724 ردموند , ممکنه چند دقيقه پيپ را بگذاري کنار؟ 901 01:46:03,424 --> 01:46:08,656 مقرر بود که بانو ليندون بزودي جايي را در زندگي بَري اشغال کند ... 902 01:46:09,389 --> 01:46:14,412 البته نه بيشتر و مهمتر از فرش هاي زيبا و تابلو هاي 903 01:46:14,308 --> 01:46:17,865 گران قيمتي که در زندگي اشرافي خود به آنها دلبسته بود 904 01:46:27,809 --> 01:46:31,261 سرورم لُرد بُلينگدون امروز خيلي غمگين و گرفته به نظر مياين؟ 905 01:46:35,972 --> 01:46:39,320 شما بايد خوشحال باشين که مادرتون دوبار ازدواج کرده 906 01:46:43,507 --> 01:46:44,866 نه به اين صورت 907 01:46:47,798 --> 01:46:49,471 و نه با اين عجله و شتاب 908 01:46:51,671 --> 01:46:53,763 و مخصوصاً نه با اين مرد 909 01:46:57,217 --> 01:46:59,833 فکر مي کنم قضاوت شما در مورد مادرتون خيلي شتاب زده باشه 910 01:47:01,403 --> 01:47:04,333 از پدر جديدتون خوشتون نمياد؟ 911 01:47:06,323 --> 01:47:07,578 نه زياد 912 01:47:09,043 --> 01:47:12,287 به نظرم اون کمي بالاتر از عنوان فرصت طلب قرار داره 913 01:47:13,334 --> 01:47:15,950 فکر نمي کنم که اصلاً به مادرم علاقه اي داشته باشه 914 01:47:16,788 --> 01:47:20,659 و خيلي ناراحتم از اينکه ميبينم مادرم خودش رو مسخره اون کرده 915 01:47:41,173 --> 01:47:45,986 در پايان سال ليدي ليندون پسري براي بري به دنيا آورد 916 01:47:46,719 --> 01:47:49,857 او را برايان پاتريک ليندون ناميدند 917 01:48:13,825 --> 01:48:18,428 پس از مدتي بري و همسرش زندگي کاملا جداگانه اي داشتند 918 01:48:20,105 --> 01:48:25,023 او زندگي بي سر و صدا را ترجيح مي داد يا بهتر بگوئيم 919 01:48:25,651 --> 01:48:29,836 بَري بود که اين طرز زندگي را بر او تحميل کرد و مي گفت زندگي آرام براي زنها ساخته شده است 920 01:48:31,826 --> 01:48:35,593 گذشته از اين بانو ليندون مادر بود و معمولا با ... 921 01:48:35,594 --> 01:48:39,675 رسيدگي, نوازش و تعليم و تربيت پسر هاي بَري به آرامش عميق مي رسيد 922 01:48:40,617 --> 01:48:43,755 بري اعتقاد داشت به خاطر اين کودک 923 01:48:43,966 --> 01:48:48,047 بانو ليندون بايد از خوشي ها و لذت هاي زندگي چشم بپوشد 924 01:48:48,048 --> 01:48:51,605 و فقط به فکر فرزند خود باشد و در حالي که بَري مانند مردان خانواده هاي سر شناس 925 01:48:51,920 --> 01:48:54,012 وظايف ديگري براي خويش تعيين کرده بود 926 01:50:12,086 --> 01:50:16,167 ليدي ليندون روز به روز غمگين تر و ضعيف تر ميشد 927 01:50:17,319 --> 01:50:21,504 و چون شوهرش به او اعتنايي نداشت, خيلي کم اتفاق مي افتاد که خوشحال باشد 928 01:50:22,761 --> 01:50:26,213 و او مي ديد علاوه بر ساير موارد حس حسادت هم مزيد بر علت گرديد 929 01:50:27,052 --> 01:50:30,296 و بايد با خدمه خود هم رقابت داشته باشد 930 01:51:00,124 --> 01:51:02,530 ساموئل, ساعت چنده؟ 931 01:51:05,774 --> 01:51:08,390 بيست و پنج دقيقه از يازده گذشته بانوي من 932 01:51:22,415 --> 01:51:24,926 خانم ها موافقيد اين دست آخر بازيمون باشه 933 01:52:14,011 --> 01:52:15,684 صبح بخير خانم ها 934 01:52:19,348 --> 01:52:23,115 ممکنه ما رو تنها بگذاريد؟ مي خوام با ليدي ليندون به تنهايي صحبت کنم 935 01:52:49,070 --> 01:52:50,220 متاسفم 936 01:53:33,967 --> 01:53:36,897 اين کت با مخمل اعلا دوخته شده ... 937 01:53:37,421 --> 01:53:40,351 و با مهارت خيره کننده اي تارهاي نقره اي در آن به کار رفته 938 01:53:40,666 --> 01:53:44,955 تا حالا مخملي به اين خوبي بافته نشده و شما مي خواهيد ديد که نظيرش رو هيچ کجا نمي تونيد پيدا کنيد 939 01:53:45,794 --> 01:53:47,467 ببخشيد آقايون 940 01:53:50,922 --> 01:53:52,805 صبح بخير , عزيزم 941 01:53:54,062 --> 01:53:58,143 ما بچه هارو براي گردش مي بريم به روستا تا موقع چاي خوردن بر مي گرديم 942 01:53:58,039 --> 01:54:00,445 اميدوارم بهتون خوش بگذره تا اون موقع خداحافظ 943 01:54:00,551 --> 01:54:02,434 خداحافظ برايان کوچولو 944 01:54:06,829 --> 01:54:08,398 لُرد بُلينگدون 945 01:54:10,806 --> 01:54:12,793 از مادرت خوب مراقبت کن 946 01:54:18,551 --> 01:54:21,271 حالا بيا و يه بوسه مخصوص به پدرت بده 947 01:54:31,842 --> 01:54:33,201 لُرد بُلينگدون 948 01:54:34,145 --> 01:54:37,075 چرا با پدرت اينطور رفتار مي کني؟ 949 01:54:40,843 --> 01:54:43,459 لُرد بُلينگدون زبانت رو قورت دادي؟ 950 01:54:45,971 --> 01:54:51,621 پدر من سِر چارلز ليندون بود اگر ديگران فراموش کردند من هنوز بخاطر دارم 951 01:54:52,669 --> 01:54:55,493 لُرد بُلينگدون, تو به پدرت توهين کردي! 952 01:54:57,065 --> 01:54:59,681 مادام, شما به پدر من توهين کرديد 953 01:55:04,390 --> 01:55:08,889 عزيزم, اگر اجازه بدي ما بايد گفتگويي خصوصي داشته باشيم 954 01:55:09,100 --> 01:55:10,459 آقايون 955 01:55:23,124 --> 01:55:24,169 يک 956 01:55:27,520 --> 01:55:28,565 دو 957 01:55:44,998 --> 01:55:46,043 شش 958 01:55:55,358 --> 01:55:56,823 لُرد بُلينگدون 959 01:55:57,975 --> 01:56:01,637 من هميشه سعي کردم با شما مثل يک دوست رفتار کنم 960 01:56:02,056 --> 01:56:04,148 اما اجازه بديد چيزي رو براتون روشن کنم: 961 01:56:05,300 --> 01:56:07,497 هر طور با من رفتار بشه من هم همون طور رفتار مي کنم 962 01:56:09,173 --> 01:56:11,893 من هرگز تا حالا به پشت .. هيچ لردي شلاق نزدم 963 01:56:11,894 --> 01:56:16,079 ولي اگر شما من رو مجبور کنيد خيلي زود به اين کار عادت مي کنم 964 01:56:18,487 --> 01:56:20,998 آيا چيزي براي دفاع از خودتون داريد بگيد؟ 965 01:56:23,196 --> 01:56:24,137 نه 966 01:56:27,906 --> 01:56:29,161 مي تونيد بريد 967 01:56:29,999 --> 01:56:34,708 براي بَري معلوم شده بود که البته نه بدون دليل بين او و لُرد بُلينگدون ... 968 01:56:34,604 --> 01:56:38,789 يک حالت جنگ و خصومت به وجود آمده ... 969 01:56:39,419 --> 01:56:42,243 و نتايج مصيبت باري که از آن پس پيش آمد 970 01:56:42,139 --> 01:56:44,755 گناهش تماما متوجه لُرد بُليندون خواهد بود 971 01:56:47,791 --> 01:56:50,721 و حالا من شما را به صورت يک جادوگر واقعي در ميارم, برايان 972 01:56:50,721 --> 01:56:53,965 گره اي رو به شما نشان خواهم داد که هرگز وجود نداشته 973 01:56:54,698 --> 01:56:57,314 همچنانکه لُرد بُلينگدون بزرگ شد و به صورت مردي در آمد 974 01:56:58,466 --> 01:57:01,604 تنفر او از بري روز به روز شدت گرفت 975 01:57:02,129 --> 01:57:05,581 و به همان اندازه علاقه اش به مادرش بيشتر شد 976 01:57:05,791 --> 01:57:07,988 بسيار خوب برايان, يه تعظيم کوچيک 977 01:57:10,815 --> 01:57:13,326 براي من بگذارش روي ميز , ممنونم 978 01:57:13,536 --> 01:57:19,710 به مناسبت تولد هشت سالگي برايان نجيب زادگان محلي و اهالي اصيل و بچه هايشان 979 01:57:20,339 --> 01:57:22,117 آمده بودند که تبرکي بگويند 980 01:57:22,118 --> 01:57:25,466 داخل و بيرونش کاملا خاليه 981 01:57:25,467 --> 01:57:28,605 حالا دستتون رو بگذاريد اينجا چيزي اونجا هست؟ 982 01:57:30,595 --> 01:57:33,943 شگفت انگيزه! خارق العادست! يک دستمال گردن رنگارنگ ابريشم 983 01:57:33,944 --> 01:57:36,768 يه تعظيم کوچک برايان کارت بسيار زيبا بود 984 01:57:36,979 --> 01:57:38,024 خيلي خوبِ 985 01:57:38,444 --> 01:57:41,164 اجازه بديد انگار چيزي پشت گوشِ شماست 986 01:57:41,165 --> 01:57:42,315 بله , هست 987 01:57:42,840 --> 01:57:44,827 يک توپ کوچيک, چطوره ناپديدش کنيم؟ 988 01:57:44,933 --> 01:57:45,874 رفته 989 01:57:45,875 --> 01:57:48,595 ولي نه انگار اينجاست, پشت آرنج من 990 01:57:50,794 --> 01:57:53,618 حالا دستتون رو بکشيد رو دستمال سبز من 991 01:57:53,619 --> 01:57:57,700 تا ببينيم ميشه يه گل جادويي درست کنيم يا نه خيلي عجيبه اگه بتونيم 992 01:57:58,539 --> 01:57:59,898 داره درست ميشه 993 01:58:01,363 --> 01:58:03,141 رنگهاي رنگين کمان اينجاست 994 01:58:03,457 --> 01:58:07,956 برايان شما مي دونيد که از مخلوط کردن رنگهاي رنگين کمان فقط يک رنگ ميشه درست کرد 995 01:58:08,271 --> 01:58:09,944 هيچ چيز در جعبه جادو نيست 996 01:58:09,841 --> 01:58:12,038 اونها با همديگه ميشن رنگِ ... سفيد 997 01:58:12,352 --> 01:58:14,339 و اين هم از خرگوش 998 01:58:14,864 --> 01:58:18,002 کوچولو و زيباي ما ... 999 01:58:19,574 --> 01:58:22,608 برايان کار شما خيلي خوب بود يک تعظيم ديگه 1000 01:58:46,784 --> 01:58:50,551 ما از ديوار قلعه رفتيم بالا و من اولين نفري بودم که پريدم اون طرف ديوار 1001 01:58:50,657 --> 01:58:52,540 بقيه هم دنبال من پريدند 1002 01:58:53,064 --> 01:58:58,087 بايد اونجا بودي و ميديدي که چشماي فرانسويا داشت از کاسه در مي اومد 1003 01:58:58,192 --> 01:59:03,110 وقتي ميديدند 23 نفر مرد مسلح با شمشير و تپانچه مثل اجل معلق وارد قلعشون شدند 1004 01:59:04,366 --> 01:59:07,610 در عرض سه دقيقه به اندازه گلوله هاي توپ اونها 1005 01:59:07,611 --> 01:59:09,494 سر آدم بريديم و ريختيم زير پا 1006 01:59:11,064 --> 01:59:15,040 پس از جنگ اون روز پرنس هنري اومد به ديدن ما و پرسيد 1007 01:59:15,251 --> 01:59:18,808 "کسي که اين شجاعت رو به خرج داده کيه؟" من قدم گذاشتم جلو 1008 01:59:19,856 --> 01:59:22,576 اون ازم پرسيد: "سر چند نفر رو بريدي؟" 1009 01:59:22,576 --> 01:59:25,506 من گفتم: "نوزده نفر و چند نفر رو هم زخمي کردم 1010 01:59:26,553 --> 01:59:30,738 وقتي اين رو گفتم از شدت خوشحالي زد زيره گريه و گفت: 1011 01:59:31,158 --> 01:59:33,250 آقاي محترم شما مرد شجاعي هستيد" 1012 01:59:33,356 --> 01:59:37,855 " اين نوزده سکه طلا رو براي هر سري که بريدي بگير 1013 01:59:38,589 --> 01:59:40,262 خُب تو چي فکر مي کني؟ 1014 01:59:40,264 --> 01:59:42,670 اجازه دادن سرهارو پيش خودت نگه داري؟ 1015 01:59:43,404 --> 01:59:46,334 نه, اون سرها هميشه تقديم پادشاه ميشه 1016 01:59:46,857 --> 01:59:48,949 ميشه يه قصه ديگه برام بگي؟ 1017 01:59:49,264 --> 01:59:51,147 فردا برات يه قصه ديگه تعريف مي کنم 1018 01:59:51,252 --> 01:59:53,658 فردا باهام ورق بازي مي کني؟ 1019 01:59:54,183 --> 01:59:56,484 البته که بازي مي کنم , حالا بگير بخواب. 1020 02:00:00,672 --> 02:00:02,764 ممکنه شمع هارو روشن بگذاريد؟ 1021 02:00:02,974 --> 02:00:06,322 نه برايان, آخه پسر هاي بزرگ با شمع هاي روشن نمي خوابند 1022 02:00:07,056 --> 02:00:08,834 اما من از تاريکي مي ترسم 1023 02:00:09,148 --> 02:00:11,868 عزيزم اينجا چيزي نيست که ازش بترسي 1024 02:00:13,021 --> 02:00:15,532 اما من دوست دارم که شمع ها روشن باشه 1025 02:00:15,532 --> 02:00:18,670 بسيار خُب, مي توني با شمع هاي روشن بخوابي 1026 02:00:19,615 --> 02:00:21,080 ممنونم بابا 1027 02:00:21,394 --> 02:00:22,544 شب خوش 1028 02:00:45,150 --> 02:00:46,300 آه , ردموند 1029 02:00:47,348 --> 02:00:52,998 چقدر خوشحالم از اينکه مي بينم پسرم به جايي رسيده که هميشه مي دونستم لياقتش رو داره 1030 02:00:54,989 --> 02:00:58,127 و چرا بايد خودم را به خاطر تربيتش سرزنش کنم 1031 02:00:59,907 --> 02:01:01,999 ... برايان کوچولو بچه خيلي خوبيه 1032 02:01:02,942 --> 02:01:05,034 و تو الان داري در ناز و نعمت زندگي مي کني ... 1033 02:01:05,663 --> 02:01:08,069 همونطور که مي دوني همسرت زني اصيل و نجيب زادست 1034 02:01:07,966 --> 02:01:10,896 اون در اين وضعيت نبود اگر با يک دوک ازدواج مي کرد 1035 02:01:13,617 --> 02:01:17,069 اما اگر روزي از ردموند بي بندو بارش 1036 02:01:17,698 --> 02:01:20,104 و طرز رفتار قديمي ايرلندي اون خسته بشه 1037 02:01:21,780 --> 02:01:23,558 و يا اگه اون بميره 1038 02:01:24,501 --> 02:01:28,058 چه آينده اي در انتظار پسر و نوه من خواهد بود؟ 1039 02:01:29,734 --> 02:01:32,035 ... تو حتي يک پني هم از خودت نداري 1040 02:01:33,501 --> 02:01:36,953 و بدون امضاي کنتس هيچکاري نمي توني انجام بدي 1041 02:01:38,420 --> 02:01:43,443 اگر اون بميره تمام دارائي و املاکش نصيب لُرد بُلينگدون جوان ميشه 1042 02:01:44,909 --> 02:01:47,315 که به تو ذره اي علاقه نداره 1043 02:01:48,781 --> 02:01:50,978 هر لحظه ممکنه زنت بميره و تو فقير بشي 1044 02:01:51,293 --> 02:01:55,374 و برايان کوچولو زير دست برادر ناتنيش بيافته 1045 02:01:59,665 --> 02:02:01,548 ميشه چيزي رو بهت بگم؟ 1046 02:02:02,910 --> 02:02:07,828 براي تامين آينده تو و پسر کوچولوت فقط يک راه وجود داره 1047 02:02:08,457 --> 02:02:11,387 تو بايد يک عنوان اشرافي دست و پا کني 1048 02:02:12,748 --> 02:02:16,933 من تا زماني که تو رو لُرد ليندون نکنم آروم نمي گيريم 1049 02:02:19,550 --> 02:02:21,851 تو دوستهاي مهمي داري 1050 02:02:21,852 --> 02:02:24,468 اونها مي تونند بهت بگن اين عناوين را چگونه ميشه بدست آورد 1051 02:02:25,306 --> 02:02:29,491 اگر پول را حسابي و در جاي مناسب خرج کني 1052 02:02:29,911 --> 02:02:32,108 مي توني هر کاري صورت بدي 1053 02:02:34,829 --> 02:02:40,270 و براستي بري کسي را مي شناخت که مي دانست مشکلات او را چگونه حل کند 1054 02:02:40,899 --> 02:02:46,026 و او کسي بود که شغل وکالت داشت و مردي بود ... با نفوذ به نام 1055 02:02:45,923 --> 02:02:47,388 ... لُرد هلم ... 1056 02:02:47,912 --> 02:02:53,039 که رفاقت و آشنايي آنها مثل بقيه در سر ميز قمار به وجود آمده بود 1057 02:02:53,668 --> 02:02:57,957 تصادفا شما گوستاوس آدلفوس سيزدهمين لُرد ونداور رو نمي شناسيد؟ 1058 02:02:59,110 --> 02:03:00,679 فکر نمي کنم افتخار آشنايي با ايشون رو داشته باشم 1059 02:03:00,680 --> 02:03:05,493 خُب اين نجيب زاده يکي از معدود نزديکان ... پادشاه هستند 1060 02:03:06,018 --> 02:03:11,354 و پادشاه نسبت به ايشون کمال احترام و اعتقاد را دارن 1061 02:03:12,297 --> 02:03:16,378 به عقيده من اگر مي خواهيد به هدفي که داريد برسيد بايد از طريق اون باشه 1062 02:03:16,692 --> 02:03:22,133 تنها پشتوانه اي که شما را براي دستيابي به عنوان لُرد نزديکتر مي کنه اين شخصه 1063 02:03:23,914 --> 02:03:28,517 آقاي ليندون , وقتي من با مردي يا زني معاشرت مي کنم اون ديگه مطمئنه 1064 02:03:28,937 --> 02:03:31,448 ديگر حرفي پشت سرشون وجود نخواهد داشت 1065 02:03:31,868 --> 02:03:37,518 دوستان من از ميان بهترين آدمها انتخاب شدند البته منظورم اين نيست که همه پاکدامن ترين هستند 1066 02:03:37,414 --> 02:03:40,866 ... و يا درستکارترين شايدم احمق ترين و متقلب ترين 1067 02:03:40,868 --> 02:03:44,112 و يا نفهم ترين. در کل از همه قشري 1068 02:03:44,426 --> 02:03:45,681 اما بهترين هستند 1069 02:03:45,682 --> 02:03:49,553 در کل آدمهايي وجود دارند که نميشه گفت بالاي چشمت ابرو 1070 02:03:51,333 --> 02:03:54,263 من نمي تونم به شما قول بدم اين کار چقدر طول مي کشه 1071 02:03:54,369 --> 02:03:57,717 خودتون خوب مي دونيد که کار آسوني نيست 1072 02:03:58,240 --> 02:04:03,053 اما هر مرد محترمي مثل شما با اين املاک و دارايي ... و سالي 30000 سکه در آمد 1073 02:04:02,951 --> 02:04:04,729 بايد حتما يک عنوان داشته باشه 1074 02:04:10,066 --> 02:04:13,100 من برگشتم به عقب و ديدم پشت سرم يک غريبه است 1075 02:04:13,102 --> 02:04:15,508 :بهش نگاه کردم, و اون بهم گفت 1076 02:04:15,823 --> 02:04:21,055 :ببخشيد قربان, ممکنه بفرماييد لُرد ونداور زندس يا مرده؟ 1077 02:04:23,149 --> 02:04:25,765 !به قدري تعجب کردم که نمي دونستم چي بگم 1078 02:04:25,660 --> 02:04:29,427 بعد کمي عصباني شدم و بهش گفتم: اون مرده 1079 02:04:29,323 --> 02:04:34,973 کوشش براي بدست آوردن عنوان اشرافي يکي از بد شانسي هاي بري در اين دوره بود 1080 02:04:35,917 --> 02:04:38,637 براي کسب عنوان اشرافي فداکاري هاي بزرگي کرد 1081 02:04:39,894 --> 02:04:43,242 پول و جواهر به اين و آن بخشيد 1082 02:04:44,289 --> 02:04:46,905 مقداري زمين به قيمت 10 برابر قيمت اصلي آن خريد 1083 02:04:47,219 --> 02:04:51,822 و با هزينه هاي گزاف تابلو ها و لوازم اشرافي تهيه کرد 1084 02:04:52,871 --> 02:04:56,847 ... و او مرتبا براي دوستاني که ادعا مي کردند 1085 02:04:57,162 --> 02:05:01,138 مي توانند در رسيدن به هدفش به او کمک کنند ميهماني هاي مجلل ترتيب مي داد 1086 02:05:02,395 --> 02:05:08,045 و من مي توانم به شما بگويم, که او مقاديري رشوه هم داد حتي به عالي رتبه گان 1087 02:05:08,884 --> 02:05:14,116 هر کسي به هر عنواني که مي توانست از او پول مي گرفت 1088 02:05:14,116 --> 02:05:18,301 و روز به روز از مال و ثروت او کم مي کرد 1089 02:05:21,547 --> 02:05:23,953 ... اين تابلو اثر لودويکو کُردي 1090 02:05:24,896 --> 02:05:27,093 ... يکي از شاگردان الساندرو آلُريه 1091 02:05:28,245 --> 02:05:30,546 ... متعلق به سال 1605 است 1092 02:05:31,489 --> 02:05:34,000 و صحنه نيايش محبوسان رو نشون ميده 1093 02:05:36,617 --> 02:05:37,872 واقعا زيباست 1094 02:05:37,873 --> 02:05:38,918 بله 1095 02:05:40,385 --> 02:05:43,523 از اين رنگ آبي که نقاش استفاده کرده خيلي خوشم مياد 1096 02:05:43,734 --> 02:05:45,721 بله, واقعا زيباست 1097 02:05:48,548 --> 02:05:50,535 ممکنه بپرسم قيمت اين يکي چنده؟ 1098 02:05:52,316 --> 02:05:54,722 خُب, اين يکي از بهترين تابلو هاي منه 1099 02:05:55,351 --> 02:06:00,897 اما اگر شما خوشتون اوده, مطمئنم مي تونيم يک جوري با هم کنار بيايم 1100 02:06:13,666 --> 02:06:15,339 لُرد ونداور , اعليحضرت 1101 02:06:15,445 --> 02:06:17,851 خيلي خوشحال شدم شما رو اينجا مي بينم لُرد ونداور 1102 02:06:17,851 --> 02:06:19,943 چه خبر از بانو ونداور؟ 1103 02:06:20,050 --> 02:06:23,084 تشکر مي کنم عاليجناب حال ايشون رو به بهبوده 1104 02:06:23,084 --> 02:06:28,211 عاليه! سلام من رو به ايشون برسونيد و بهشون بگيد جاشون خيلي اينجا خاليه 1105 02:06:29,364 --> 02:06:31,351 و اون پسر هاي خوب شما چطورند؟ 1106 02:06:31,352 --> 02:06:36,270 اونها هم خوبند چارلز زير نظر کاپيتان گري رفته تا دريانوردي کنه 1107 02:06:36,376 --> 02:06:39,620 و جان هم به دانشگاه آکسفورد رفته تا علوم ديني بخونه 1108 02:06:39,620 --> 02:06:40,770 !خوبه , خوبه 1109 02:06:41,818 --> 02:06:45,062 عاليجناب اجازه بديد, آقاي بري ليندون را به حضورتون معرفي کنم 1110 02:06:45,062 --> 02:06:48,514 آقاي ليندون. ما به سِر چارلز ليندون خيلي علاقه مند بوديم 1111 02:06:48,620 --> 02:06:50,085 و راستي حال بانو ليندون چطوره؟ 1112 02:06:50,086 --> 02:06:52,178 حالشون خيلي خوبه عاليجناب 1113 02:06:52,598 --> 02:06:58,039 آقاي ليندون گروهاني تشکيل دادند و به آمريکا فرستادند که عليه دشمنان کشور ما بجنگند 1114 02:06:58,144 --> 02:07:02,120 بسيار خوبه آقاي ليندون يک گروهان ديگه تشکيل بديد و خودتونم باهاشون بريد 1115 02:07:14,785 --> 02:07:18,761 بري به اندازه کافي باهوش بدنيا آمده بود که بتواند ثروتي جمع کند 1116 02:07:19,285 --> 02:07:21,482 اما قادر به حفظ آن نبود 1117 02:07:22,947 --> 02:07:27,236 چون کفايت که براي جمع کردن ثروت دارد 1118 02:07:27,448 --> 02:07:30,900 باعث مي شود که هنگام خرج کردن آن نيز همانگونه عمل کند 1119 02:07:32,681 --> 02:07:36,762 بري اينک زير بار مسئوليت هايي که نتيجه مستقيم ثروت و مقام است کمر خم کرده بود 1120 02:07:37,285 --> 02:07:40,737 ... در اين دوره وقت او بيشتر صرف اين 1121 02:07:41,681 --> 02:07:43,354 ... ميشد که بيشتر 1122 02:07:43,879 --> 02:07:48,588 با وکلا و صرفان کاغذ بازي داشته باشد 1123 02:07:48,798 --> 02:07:50,576 ... و به وضعيت صورت حسابهاي 1124 02:07:50,577 --> 02:07:52,878 دکوراتور ها و آشپزها رسيدگي کند 1125 02:08:17,578 --> 02:08:21,973 آقايون, من شما را چند دقيقه اي با هم تنها مي گذارم اميدوارم تکاليف رو بخوبي انجام بديد 1126 02:08:22,079 --> 02:08:23,229 بله, قربان 1127 02:08:41,230 --> 02:08:42,275 بالي 1128 02:08:45,835 --> 02:08:47,090 معني 1129 02:08:48,870 --> 02:08:50,648 فعال چيه؟ 1130 02:08:54,626 --> 02:08:56,509 برايان, من کار دارم 1131 02:08:59,336 --> 02:09:00,905 اما آخه چه معني ميده؟ 1132 02:09:04,778 --> 02:09:07,498 معنيش اينه که چيزي خيلي سخت کار ميکنه 1133 02:09:14,197 --> 02:09:16,289 ميشه بگي معني "چهار گوش" چيه؟ 1134 02:09:22,674 --> 02:09:26,650 يک چهار گوش چهار وجه داره مثل مربع يا مستطيل 1135 02:09:27,488 --> 02:09:30,522 حالا لطفا ساکت باش و اجازه بده به کارم برسم 1136 02:09:45,698 --> 02:09:47,581 !برايان, لطفا سر و صدا نکن 1137 02:09:51,768 --> 02:09:53,441 مداد من رو نديدي !؟ 1138 02:09:56,792 --> 02:09:58,151 نه, نديدم 1139 02:10:12,909 --> 02:10:15,733 برايان, لطفا اينقدر سر و صدا راه ننداز 1140 02:10:20,130 --> 02:10:21,280 اون مداد منه 1141 02:10:21,491 --> 02:10:22,536 نه, نيست 1142 02:10:22,642 --> 02:10:24,629 اين مداد خودمهِ 1143 02:10:24,631 --> 02:10:25,990 من از صبح تا حالا دارم با اين مي نويسم 1144 02:10:25,991 --> 02:10:27,560 اون مداد منه 1145 02:10:27,456 --> 02:10:29,339 ميشه ساکت بشي 1146 02:10:29,340 --> 02:10:30,699 اون مداد منه 1147 02:10:32,376 --> 02:10:34,154 الان بايد يه درسي بهت بدم 1148 02:10:36,771 --> 02:10:39,072 باز اينجا چه خبر شده؟ 1149 02:10:40,119 --> 02:10:43,363 بهت گفته بودم حق نداري دست روي اين بچه دراز کني 1150 02:10:45,561 --> 02:10:46,502 يک 1151 02:10:49,958 --> 02:10:50,899 دو 1152 02:11:05,446 --> 02:11:06,911 شش 1153 02:11:13,924 --> 02:11:16,330 تمام شد آقاي ردموند بري؟ 1154 02:11:17,901 --> 02:11:19,679 بله , فعلا همين کافيه 1155 02:11:23,447 --> 02:11:25,225 پس حالا خوب گوش کنيد 1156 02:11:26,901 --> 02:11:32,237 از اين لحظه به بعد من ديگه حاضر نميشم که شما تنبيهم کنيد. مي فهميد؟ 1157 02:11:33,808 --> 02:11:37,156 اگر يک بار ديگه دستتون روي من بلند بشه شما را خواهم کشت 1158 02:11:39,774 --> 02:11:41,761 براتون روشن شد, آقا؟ 1159 02:11:45,634 --> 02:11:46,993 گمشو از اينجا بيرون 1160 02:13:48,081 --> 02:13:51,533 بانوي محترم, به نظر شما کفش هاي من اندازش هست يا نه؟ 1161 02:13:57,606 --> 02:13:58,965 .. بچه عزيز 1162 02:14:00,117 --> 02:14:03,255 واقعا باعث تاسفِ که من به خاطر تو نمردم 1163 02:14:05,978 --> 02:14:09,222 در اون صورت خانواده ليندون وارث لايق تري مي داشت 1164 02:14:09,327 --> 02:14:11,210 ... و تو مي تونستي از تمام مزاياي 1165 02:14:11,211 --> 02:14:14,455 خون ممتاز بري از بريويل بيشتر استفاده کني 1166 02:14:18,955 --> 02:14:20,420 ... اين طور نيست 1167 02:14:21,467 --> 02:14:23,036 آقاي ردموند بري؟ 1168 02:14:29,421 --> 02:14:31,827 ... چونکه من اين بچه رو دوست دارم 1169 02:14:31,933 --> 02:14:34,967 دليل بر اين نميشه که برادر بزرگترش عطوفت و ... 1170 02:14:34,967 --> 02:14:37,897 مهرباني مادرش نسبت به خودش رو نفي کنه 1171 02:14:39,364 --> 02:14:40,302 خانم! 1172 02:14:43,639 --> 02:14:46,558 از وقتي متولد شدم سخت ترين مصائب رو تحمل کردم 1173 02:14:46,454 --> 02:14:51,355 بدرفتاري هاي يک رعيت ايرلندي که شما شبها کنارش مي خوابيد 1174 02:14:52,295 --> 02:14:58,029 که نه تنها از نظر اصالت به خانواده فرومايه اي مي رسد و رفتار حيوان صفتانه اي دارد که حتي من از او متنفرم 1175 02:14:58,552 --> 02:15:02,097 اما بواسطه ذات شرم آوري که دارد شما را هدف قرار داده 1176 02:15:01,994 --> 02:15:05,121 ... و با رفتار نانجيب و شهواني اش 1177 02:15:05,227 --> 02:15:07,103 و به وضوح به شما خيانت کرد 1178 02:15:07,208 --> 02:15:11,482 و اين پست فطرت با بي شرمي و وقاحت دارايي هاي من و شما را به تاراج مي برد 1179 02:15:12,422 --> 02:15:17,323 چون من اصلا نمي تونم اين پست فطرت وحشي را به ... سزاي اعمالش برسونم و نمي تونم رفتارش 1180 02:15:17,220 --> 02:15:19,409 با شما رو تحمل کنم 1181 02:15:19,409 --> 02:15:22,536 و به علت نفرت از زندگي با اين انگل کثيف 1182 02:15:23,685 --> 02:15:26,812 تصميم گرفتم خونم رو ترک کنم و هرگز برنگردم 1183 02:15:27,439 --> 02:15:30,253 ... يا حداقل تا زماني که اين منفور اينجا زندگي ميکنه 1184 02:15:30,672 --> 02:15:32,235 يا تا زماني که خودم زنده باشم 1185 02:17:08,807 --> 02:17:10,892 کسي به جناب لُرد خواهد پيوست؟ 1186 02:17:10,789 --> 02:17:12,561 نه, امروز تنها هستم 1187 02:17:23,720 --> 02:17:26,327 رزبيف امروزمون خيلي عاليه قربان 1188 02:17:46,246 --> 02:17:48,539 سلام نويل حالتون چطوره؟ 1189 02:17:48,853 --> 02:17:50,729 آه بري سلام 1190 02:17:50,939 --> 02:17:53,650 مي بينم که تنهايي, چرا به ما ملحق نميشي؟ 1191 02:17:53,754 --> 02:17:57,194 ... خيلي متشکرم بري, از لطفت ممنونم ولي 1192 02:17:57,405 --> 02:17:59,803 ...من منتظر يک نفرم که بياد اينجا 1193 02:18:00,533 --> 02:18:04,703 چقدر بد شد! من و بانو ليندون شما را اين اواخر خيلي کم مي بينيم 1194 02:18:04,809 --> 02:18:07,416 ...لطفا سلام من رو به بانو برسونيد 1195 02:18:07,416 --> 02:18:10,961 و بهشون بگيد که اين اواخر خيلي گرفتار بودم و کمتر تونستم جايي برم 1196 02:18:10,962 --> 02:18:12,108 حتما خواهم گفت 1197 02:18:12,422 --> 02:18:16,176 راستي چند ماه آينده ما چند تا مهمون داريم که ميان ورق بازي کنيم 1198 02:18:16,072 --> 02:18:19,095 خيلي خوشحال ميشيم اگر شما و همسرتون هم دعوت ما رو بپذيريد و به ما ملحق بشيد 1199 02:18:19,931 --> 02:18:24,623 بايد ببينم مي تونم بيام يا نه اما احتمال ميدم اون رو کار داشته باشم 1200 02:18:24,728 --> 02:18:28,064 اميدوارم هر طور شده بيايد از ديدار مجددتون خيلي خوشحال ميشيم 1201 02:18:28,274 --> 02:18:30,776 اگر بتونم بيام حتما بهتون اطلاع ميدم 1202 02:18:31,507 --> 02:18:35,261 به هر حال منتظر پيام شما هستم و از ديدنت خوشحال ميشم 1203 02:18:39,328 --> 02:18:41,726 ... اگر بري, لُرد بُلينگدون را کشته بود 1204 02:18:41,935 --> 02:18:46,627 ... شايد خيلي کمتر مورد بي مهري اهالي 1205 02:18:46,629 --> 02:18:49,443 شهر و روستا قرار مي گرفت 1206 02:18:50,696 --> 02:18:52,781 دوستانش يکي پس از ديگري پراکنده مي شدند 1207 02:18:53,094 --> 02:18:56,221 و شايعاتي در مورد سو رفتار وي با ناپسريش بر سر زبانها افتاد 1208 02:19:06,860 --> 02:19:09,987 اکنون صورت حسابها پشت سر هم مي رسيد 1209 02:19:10,823 --> 02:19:14,785 تمام صورت حسابهايي که در سالهاي اوليه ازدواجش از آنها خبري نبود 1210 02:19:14,682 --> 02:19:18,018 ولي اکنون طلبکارها براي وصول طلب خود عجله داشتند 1211 02:19:18,540 --> 02:19:20,416 و ارقام هم سر سام آور بود 1212 02:19:21,982 --> 02:19:26,361 اکنون بري در ميان درياي از صورت حساب هاي پرداخت نشده و 1213 02:19:27,092 --> 02:19:31,888 بدي دست و پا ميزد... هيچ راه فراري براي خود نمي يافت 1214 02:19:33,245 --> 02:19:37,519 ... درآمد بانو ليندون هم آنچنان نبود که 1215 02:19:37,625 --> 02:19:39,501 جواب اين همه طلبکار عجول را بدهد 1216 02:20:27,057 --> 02:20:28,516 به نظرت اين خوب نيست؟ 1217 02:20:28,517 --> 02:20:29,768 عاليه 1218 02:20:30,290 --> 02:20:31,645 اين چيه؟ 1219 02:20:32,063 --> 02:20:33,939 يه خروس روي ديوار 1220 02:20:35,817 --> 02:20:37,172 چي داره ميگه؟ 1221 02:20:37,382 --> 02:20:39,467 ديروز اين پرنده رو ديدم 1222 02:20:44,681 --> 02:20:45,932 اون کيه؟ 1223 02:20:46,559 --> 02:20:48,331 مادرم توي کالسکش 1224 02:20:49,479 --> 02:20:51,042 مي خواد بره لندن؟ 1225 02:20:51,877 --> 02:20:53,128 نمي دونم 1226 02:20:59,803 --> 02:21:01,679 ... درست است که بري لغزش هايي داشت 1227 02:21:02,619 --> 02:21:06,893 اما هيچکس نمي توانست ادعا کند که او پدر خوب و مهرباني نيست 1228 02:21:08,355 --> 02:21:11,066 او پسرش را از صميم قلب مي پرستيد 1229 02:21:12,109 --> 02:21:13,776 و هيچ چيز از او دريغ نمي داشت 1230 02:21:15,342 --> 02:21:19,096 ... غير ممکن بود کسي بداند که براي پسرش 1231 02:21:19,931 --> 02:21:23,267 چه آرزوهايي در سر دارد ولي مي شد حدس زد او قصد داشت 1232 02:21:23,685 --> 02:21:26,812 ... فرزندش در آينده فرد متشخص و مهمي شود 1233 02:21:29,213 --> 02:21:33,696 اما سرنوشت اينطور رقم زده بود که بعد از او وارثي برايش نماند 1234 02:21:34,635 --> 02:21:36,928 ... و پايان زندگيش در 1235 02:21:37,138 --> 02:21:39,223 ... فقر , تنهايي ... 1236 02:21:39,745 --> 02:21:41,100 و بي پولي رقم مي خورد 1237 02:21:50,069 --> 02:21:51,007 پدر 1238 02:21:51,322 --> 02:21:52,468 بله, برايان؟ 1239 02:21:52,677 --> 02:21:54,553 يه اسب برام مي خري؟ 1240 02:21:54,658 --> 02:21:56,221 اسب براي بخرم؟ 1241 02:21:56,431 --> 02:21:57,577 بله , بابا 1242 02:21:58,100 --> 02:22:00,080 اما تو که جوليا کوچولو رو داري 1243 02:22:00,081 --> 02:22:03,104 جوليا يه اسب کوچولوِ, من يک اسب واقعي مي خوام 1244 02:22:03,210 --> 02:22:05,503 انوقت باهات ميام شکار 1245 02:22:05,713 --> 02:22:07,589 فکر مي کني اونقدر بزرگ شده باشي که بتوني با من بياي شکار؟ 1246 02:22:07,590 --> 02:22:08,632 اوه , بله 1247 02:22:08,946 --> 02:22:13,847 جاناتان فقط يک سال از من بزرگتره ولي هميشه با پدرش ميره به شکار 1248 02:22:14,785 --> 02:22:16,661 بايد در موردش فکر کنم 1249 02:22:16,976 --> 02:22:21,981 لطفا بگو بله. من تو اين دنيا به جز يه اسب چيزي نمي خوام 1250 02:22:23,024 --> 02:22:24,483 دربارش فکر مي کنم 1251 02:22:24,484 --> 02:22:26,777 متشکرم بابا , متشکرم 1252 02:22:31,472 --> 02:22:33,557 براي اين اسب چقدر پول مي خواي؟ 1253 02:22:33,870 --> 02:22:35,433 يکصد گينس 1254 02:22:36,165 --> 02:22:39,710 به نظر منم اسب خوبيه, ولي صد گينس ارزش نداره 1255 02:22:40,128 --> 02:22:42,839 اگر بگم 75 گينس به نظرم منصفانست 1256 02:22:44,612 --> 02:22:48,157 از 80 گينس يک شيلينگ هم کمتر نميدم 1257 02:22:49,618 --> 02:22:53,372 هرگز دو تا جنتلمن براي 5 گينس معامله رو به هم نمي زنند پس شد همون 80 تا 1258 02:22:53,372 --> 02:22:54,518 قبوله قربان 1259 02:22:55,667 --> 02:23:00,254 تيمي, اسب رو بردار ببر تو آخر دِلان و بهش بگو کمي تيمارش کنه 1260 02:23:00,255 --> 02:23:04,009 بهش بگو هفته آينده که تولد ارباب برايانه اسب رو کاملا آماده کنه, مي خوام پسرم خوشحال بشه 1261 02:23:03,905 --> 02:23:05,781 و اين موضوع بين خودمون باشه 1262 02:23:51,043 --> 02:23:52,085 بابا 1263 02:23:53,963 --> 02:23:55,422 چي ميگي پسرم؟ 1264 02:23:55,528 --> 02:23:57,195 اسب را برام خريدي؟ 1265 02:23:59,595 --> 02:24:01,784 کدوم اسب رو ميگي؟ 1266 02:24:02,098 --> 02:24:05,121 همون اسبي که قرار بود براي تولدم بخري 1267 02:24:07,729 --> 02:24:09,814 من از اين اسب هيچ اطلاعاتي ندارم 1268 02:24:10,336 --> 02:24:14,610 ولي يکي از بچه هاي اصطبل به نلي گفته بود ... که شما اون رو خريديد 1269 02:24:14,821 --> 02:24:18,783 گفت اسبِ تو اصطبل دولانه و داره تيمارش مي کنه 1270 02:24:18,784 --> 02:24:20,139 حقيقت داره؟ 1271 02:24:21,391 --> 02:24:22,954 روز تولدت چه موقع است؟ 1272 02:24:24,623 --> 02:24:25,874 پنجشنبه آينده 1273 02:24:28,065 --> 02:24:30,984 پس تا اون روز بايد صبر کني تا خودت بفهمي 1274 02:24:31,194 --> 02:24:34,530 پس راسته, خيلي متشکرم بابا 1275 02:24:40,371 --> 02:24:41,517 بله مامان؟ 1276 02:24:42,665 --> 02:24:46,419 همين الان به من قول بده هيچوقت بدون حضور پدرت سوار اون اسب نشي 1277 02:24:47,776 --> 02:24:49,756 بله مامان, قول ميدم 1278 02:24:50,904 --> 02:24:53,302 ... و من هم بهت قول ميدم اگر 1279 02:24:53,302 --> 02:24:57,056 قبل از پنجشنبه بري به مزرعه دولان و اون اسب رو ببيني !يک کتک مفصل بخوري 1280 02:24:57,682 --> 02:24:58,620 بله بابا 1281 02:24:58,517 --> 02:24:59,559 متوجه شدي؟ 1282 02:24:59,664 --> 02:25:01,019 بله بابا 1283 02:25:01,541 --> 02:25:02,583 به من قول ميدي؟ 1284 02:25:02,689 --> 02:25:04,461 بله بابا قول ميدم 1285 02:25:06,339 --> 02:25:08,111 خيلي خُب, برو غذات رو بخور 1286 02:25:34,704 --> 02:25:37,102 ... آقاي ليندون خيلي متاسفم که مزاحمتون شدم 1287 02:25:37,103 --> 02:25:39,710 اما فکر مي کنم ارباب برايان از دستور شما سرپيچي کرده اند 1288 02:25:39,711 --> 02:25:42,004 و مخفيانه به مزرعه دولان رفته اند 1289 02:25:43,048 --> 02:25:46,488 امروز صبح که رفتم اتاق ايشون ديدم تختخواب خاليه 1290 02:25:46,593 --> 02:25:49,616 يکي از آشپزها گفت ديده ارباب از حياط آشپزخانه خارج شده 1291 02:25:49,513 --> 02:25:51,180 شما متوجه رفتن اون نشديد؟ 1292 02:25:51,286 --> 02:25:54,518 حتما موقعي که خواب بودم از اتاق من رد شده 1293 02:26:26,640 --> 02:26:30,498 اوه خداي من, چه بلايي سرش اومده؟ 1294 02:26:30,602 --> 02:26:34,876 من ديدم پسرتون سوار اسب داره از مزرعه رد ميشه 1295 02:26:34,878 --> 02:26:39,152 و اسب هم داره بازيگوشي مي کنه و جفتک مي ندازه 1296 02:26:39,259 --> 02:26:44,055 يکدفعه اسب بلند شد و پسر بيچاره افتاد زمين 1297 02:26:46,559 --> 02:26:49,166 اوه, برايان چرا دستور من رو اطاعت نکردي؟ 1298 02:26:50,522 --> 02:26:52,189 متاسفم بابا 1299 02:26:52,816 --> 02:26:54,692 من رو که شلاق نمي زني, مي زني؟ 1300 02:26:57,717 --> 02:26:59,176 نه عزيز دلم 1301 02:27:00,325 --> 02:27:01,680 شلاقت نمي زنم 1302 02:27:05,956 --> 02:27:10,648 ويليام فورا سوار اسب من بشو و برو دنبال دکتر براتُن 1303 02:27:10,962 --> 02:27:14,611 بهش بگو هر کاري داره رها کنه و بياد اينجا, فهميدي؟ 1304 02:27:24,206 --> 02:27:25,978 دکتر ها آمدند 1305 02:27:27,022 --> 02:27:31,401 اما در مقابل مرگ اين دشمن شکست ناپذير چه کاري از پزشکان ساخته است؟ 1306 02:27:32,654 --> 02:27:37,450 آنها نظر دادند وضع بچه بيچاره خيلي وخيم است و اميدي به زندگي او نيست 1307 02:27:39,119 --> 02:27:41,830 با اين وجود مدت دو روز او نزد والدينش بود 1308 02:27:43,291 --> 02:27:47,045 آنها تا حدي خوشحال بودند که پسرک درد و رنجي احساس نمي کند 1309 02:27:57,995 --> 02:27:58,933 بابا 1310 02:28:00,707 --> 02:28:02,896 من دارم ميميرم؟ 1311 02:28:08,529 --> 02:28:13,116 نه عزيزم تو هيچوقت نميميري و به زودي خوب ميشي 1312 02:28:17,184 --> 02:28:22,189 ولي من غير از دستهام چيزي حس نمي کنم 1313 02:28:24,693 --> 02:28:28,551 يعني بعضي از قسمت هاي بدنم همين حالا مرده؟ 1314 02:28:36,164 --> 02:28:39,709 نه عزيزم دلم, از اسب که افتادي يکمي ضعف داري 1315 02:28:42,213 --> 02:28:44,611 اما بهت قول ميدم بزودي خوب ميشي 1316 02:28:49,201 --> 02:28:53,163 بابا, اگه من بميرم ميرم بهشت؟ 1317 02:28:58,482 --> 02:29:00,671 ... البته که ميري بهشت عزيزم 1318 02:29:02,236 --> 02:29:04,321 اما تو نميميري 1319 02:29:09,119 --> 02:29:10,891 مامان دستت رو بده من 1320 02:29:21,008 --> 02:29:22,884 بابا دستت رو بده من 1321 02:29:29,143 --> 02:29:32,062 ممکنه هر دوتون بهم يه قولي بدين؟ 1322 02:29:35,191 --> 02:29:36,024 بله 1323 02:29:37,486 --> 02:29:40,822 قول بديد که هرگز با هم دعوا نکنين 1324 02:29:41,240 --> 02:29:42,907 و هميشه همديگه رو دوست داشته باشين 1325 02:29:43,951 --> 02:29:47,913 ... تا همديگه رو بازم ببينيم, تو بهشت 1326 02:29:48,957 --> 02:29:53,336 جايي که بُلينگدون مي گفت اونهايي که دعوا مي کنند هرگز راهي بهش ندارند 1327 02:30:01,680 --> 02:30:02,826 قول ميديم 1328 02:30:06,269 --> 02:30:09,709 قصه اون قلعه رو بازم برام ميگي؟ 1329 02:30:12,109 --> 02:30:13,255 البته 1330 02:30:17,427 --> 02:30:19,094 ما از ديوار قلعه رفتيم بالا 1331 02:30:22,954 --> 02:30:28,793 من اولين نفري بودم که پريدم اون طرف ديوار بقيه هم دنبال من پريدند 1332 02:30:29,421 --> 02:30:32,028 و کاشکي اونجا بودي و ميديدي 1333 02:30:33,696 --> 02:30:39,430 که چشماي فرانسوي ها داشت از کاسه در مي اومد 1334 02:30:40,162 --> 02:30:43,394 وقتي مي ديدند که ما مثل اجل معلق وارد قلعشون شديم 1335 02:30:45,064 --> 02:30:46,627 در عرض سه دقيقه 1336 02:30:49,653 --> 02:30:50,904 ... ما کُلي ... 1337 02:31:01,124 --> 02:31:04,669 و مسيح گفت: من زندگي و رستاخيزم, آنکه به من ايمان آورد 1338 02:31:06,339 --> 02:31:09,988 ... و اگر هم بميرد باز هم 1339 02:31:11,553 --> 02:31:13,220 "زنده و جاويد خواهد ماند 1340 02:31:14,160 --> 02:31:18,018 "... و آنکه در زندگي به من ايمان آورد 1341 02:31:19,061 --> 02:31:21,041 "هرگز نخواهد مُرد" 1342 02:31:23,546 --> 02:31:25,944 "مي دانم که ناجي من زنده است" 1343 02:31:26,362 --> 02:31:30,011 "و در روز قيامت بر روي خاک خواهد ايستاد 1344 02:31:30,846 --> 02:31:34,913 " و با اينکه کرم ها بدن خاکي مرا خواهند خُرد 1345 02:31:35,539 --> 02:31:39,188 هنوز هم من خداوند رو خواهم ديد" 1346 02:31:40,545 --> 02:31:45,341 خداوندي که با چشمان خود شاهد قدرت زوال ناپذيرِ" 1347 02:31:45,864 --> 02:31:47,427 " او و نه ديگري خواهد بود 1348 02:31:49,722 --> 02:31:52,120 "ما چيزي به اين دنيا نياورده ايم 1349 02:31:52,538 --> 02:31:55,561 و چيزي هم از اين دنيا نخواهم بُرد" 1350 02:31:56,814 --> 02:32:02,236 پروردگار خود داد و خود پس گرفت 1351 02:32:03,175 --> 02:32:05,364 "خداوندا ما برايان را به تو مي سپاريم" 1352 02:32:50,313 --> 02:32:52,711 غم و اندوه بري وصف ناپذير بود 1353 02:32:54,067 --> 02:32:57,925 تنها پناه بردن به الکل بود که تا حدودي او را تسلي خاطر مي داد 1354 02:33:00,846 --> 02:33:05,851 در ميان اين همه رنج و بدبختي مادرش تنها کسي بود که نسبت به او محبت مي کرد 1355 02:33:07,103 --> 02:33:10,857 چه بسا شبها وقتي که ... مست و لايعقل بود او را 1356 02:33:11,066 --> 02:33:13,151 به تختخواب ميبرد 1357 02:33:18,679 --> 02:33:20,138 "... اي پروردگار متعال 1358 02:33:20,660 --> 02:33:23,787 " اي هستي بخش و اي خالق خوبي ها 1359 02:33:24,102 --> 02:33:27,751 "از تو ميطلبيم که با رحم و شفقت بر اين بنده خدمتگذار 1360 02:33:27,647 --> 02:33:29,523 " نظر اندازي 1361 02:33:30,463 --> 02:33:32,756 تو سرنوشت بدي براي او رقم زدي" 1362 02:33:32,758 --> 02:33:35,260 و وادارش کردي کفاره گناهان قبلي خود را بپردازد 1363 02:33:35,157 --> 02:33:39,015 بانو ليندون که هميشه عصبي و پريشان خاطر بود 1364 02:33:39,432 --> 02:33:41,308 ... چنان در عالم دين و مذهب غرق شده بود 1365 02:33:41,309 --> 02:33:46,731 که گاهي انسان خيال مي کرد ديوانه شده است 1366 02:34:11,448 --> 02:34:15,515 ... در شرايط غم انگيزي که بر قصر هکتون 1367 02:34:16,141 --> 02:34:19,790 ... و خانه ليندون و املاک او سايه افکنده بود 1368 02:34:20,417 --> 02:34:23,962 اداره اين املاک وسيع بر عهده خانم بَري که زن لايق و با انظباطي بود افتاد 1369 02:34:23,754 --> 02:34:28,341 او مي بايست به تمام جزئيات کارها نظارت مي کرد 1370 02:34:38,146 --> 02:34:39,918 مي خواستيد من را ببينيد مادام؟ 1371 02:34:40,336 --> 02:34:42,734 بله جناب کشيش, لطفا بشينيد 1372 02:34:47,532 --> 02:34:50,659 گراهام, بعدا بيا تا در مورد بعضي مسائل حرف بزنيم 1373 02:34:50,661 --> 02:34:52,850 اما الان برو پيش بانو ليندون تا 1374 02:34:52,850 --> 02:34:55,039 اين نامه هارو امضا کنند 1375 02:34:55,666 --> 02:34:56,812 بله خانم 1376 02:35:09,537 --> 02:35:11,100 کشيش رانت 1377 02:35:12,144 --> 02:35:15,898 من نيازي نمي بينم که بهتون اطلاع بدم ... با وجود اين واقعه غم انگيز که 1378 02:35:15,793 --> 02:35:19,963 اخيرا در قصر هکتون رخ داده, ديگر احتياجي به خدمت شما در اينجا باشه 1379 02:35:21,634 --> 02:35:25,179 و همينطور که خودتون مي بينيد با اين گرفتاري هاي مالي 1380 02:35:25,597 --> 02:35:29,664 قادر به پرداخت حقوق شما نيستيم و با کمال تاسف ازتون مي خوام که 1381 02:35:30,081 --> 02:35:31,748 شخصا از اين کار استعفا بديد 1382 02:35:37,694 --> 02:35:41,552 مادام, من به خوبي اين وضع ناگوار رو درک مي کنم 1383 02:35:41,970 --> 02:35:46,975 و هيچ احتياجي نيست درباره حقوق من ناراحتي داشته باشيد, من بدون حقوق هم مي تونم زندگي کنم 1384 02:35:47,810 --> 02:35:52,397 ولي از من نخواين که در اين شرايط بانو ليندون را ترک کرده و ايشون رو تنها بذارم 1385 02:35:55,840 --> 02:35:58,029 خيلي متاسفم که اين حرف رو ميزنم 1386 02:35:58,760 --> 02:36:03,452 اما شخص شما مسئول وضع بد روحي ايشون هستيد 1387 02:36:05,017 --> 02:36:08,144 هرچه شما زودتر اينجا رو ترک کنيد ايشون زودتر خوب ميشند 1388 02:36:13,465 --> 02:36:15,758 ... مادام, با کمال احترام خدمتتون عرض کنم 1389 02:36:16,280 --> 02:36:19,199 من فقط از بانو ليندون دستور مي گيرم 1390 02:36:21,912 --> 02:36:23,371 کشيش رانت 1391 02:36:23,997 --> 02:36:28,167 بانو فعلا در شرايطي نيست که بتونه دستوري به کسي بده 1392 02:36:29,629 --> 02:36:33,278 پسرم از من خواسته که اداره امور قصر هکتون رو به عهده بگيرم 1393 02:36:33,280 --> 02:36:37,763 تا موقعي که دوران عزاداري براي پسرش تموم بشه و دوباره بتونه به کاراش برسه 1394 02:36:38,598 --> 02:36:40,057 ... تا موقعي که من مسئوليت دارم 1395 02:36:40,058 --> 02:36:43,081 ... شما بايد دستورات من رو اطاعت کنيد 1396 02:36:44,021 --> 02:36:46,314 من فقط نگران بانو ليندون هستم 1397 02:36:49,444 --> 02:36:50,486 مادام 1398 02:36:52,260 --> 02:36:55,492 اما شما تنها نگران امضا هاي بانو ليندون هستيد 1399 02:36:56,431 --> 02:37:01,227 شما و پسرتون با کمال موفقيت تونستيد ثروت يک خانواده بزرگ رو به باد بدين 1400 02:37:02,375 --> 02:37:04,251 ... و با زنداني کردن اون در قصرش 1401 02:37:04,253 --> 02:37:07,693 مي خوايد بقيه داراييش رو هم بالا بکشيد 1402 02:37:07,902 --> 02:37:09,361 کشيش رانت 1403 02:37:10,405 --> 02:37:13,219 ديگه مايل نيستم در اين مورد چيزي بشنوم 1404 02:37:13,743 --> 02:37:16,454 چمدون هاتون رو ببنديد و همين فردا صبح حرکت کنيد 1405 02:37:36,268 --> 02:37:38,666 !خدايا, کمک , کمک 1406 02:37:42,422 --> 02:37:45,236 در خلال اين ناراحتي هاي سنگين 1407 02:37:45,133 --> 02:37:48,887 بانو ليندون با خوردن زهر قصد خودکشي کرد 1408 02:37:50,034 --> 02:37:52,953 ... ولي چون تنها مقدار کمي خورده بود 1409 02:37:53,789 --> 02:37:56,708 نمُرد ولي به طرز خطرناکي بيمار شد 1410 02:37:56,708 --> 02:38:00,775 اين واقعه ... باعث دخالت کسي شد که 1411 02:38:01,193 --> 02:38:02,965 خيلي زودتر از اينها بايد مي آمد 1412 02:38:02,966 --> 02:38:04,112 !اوه, خداي من 1413 02:38:36,651 --> 02:38:38,423 ... اگر مادرم فوت ميکرد 1414 02:38:39,467 --> 02:38:41,969 ... من خودم را مقصر مي دونستم 1415 02:38:41,969 --> 02:38:44,992 درست مثل اينکه خودم به او زهر داده باشم 1416 02:38:46,350 --> 02:38:49,477 چون با وجود بي احترامي که به نام خانوادگي ما شده 1417 02:38:50,521 --> 02:38:53,857 ... من در اثر ترس و ضعف خودم 1418 02:38:54,797 --> 02:38:57,716 ... به بِري ها اجازه دادم که با ظلم و ستم 1419 02:38:57,926 --> 02:39:00,533 بر زندگي ما چيره بشن 1420 02:39:00,846 --> 02:39:03,557 و از مادرم يک زن عليل و دل شکسته بسازند 1421 02:39:04,391 --> 02:39:09,187 همينطور که ثروت و دارايي خانواده محترم ما را از بين بردند 1422 02:39:12,421 --> 02:39:16,591 دوستانم در مقابل من ابراز همدردي مي کنند ... ولي مي دونم پشت سر من 1423 02:39:17,636 --> 02:39:19,408 به شدت ازم متنفرند 1424 02:39:20,660 --> 02:39:22,745 و البته من حق رو به اونها ميدم 1425 02:39:30,046 --> 02:39:31,192 ... در هر حال 1426 02:39:35,052 --> 02:39:36,928 ديگه مي دونم بايد چيکار کنم 1427 02:39:39,849 --> 02:39:41,412 و چيکار خواهم کرد 1428 02:39:43,916 --> 02:39:45,479 و به هر قيمتي که شده 1429 02:39:59,560 --> 02:40:01,332 صبح بخير, جناب لرد 1430 02:40:01,645 --> 02:40:02,896 صبح بخير 1431 02:40:03,939 --> 02:40:05,606 آقاي بري ليندون اينجا هستند؟ 1432 02:40:05,504 --> 02:40:07,380 بله قربان, ايشون داخل هستند 1433 02:41:46,246 --> 02:41:47,705 آقاي ردموند بري 1434 02:41:51,356 --> 02:41:53,754 ... آخرين باري که شما رو ديدم 1435 02:41:54,484 --> 02:41:57,403 شما با کمال گستاخي به من بي احترامي کردين 1436 02:41:58,864 --> 02:42:04,078 با اينکه از اون واقعه گذشته و من هم سعي کردم ... فراموشش کنم, ولي عقيده دارم هيچ نجيب زاده اي 1437 02:42:05,642 --> 02:42:07,935 نبايد مورد بي احترامي قرار بگيره 1438 02:42:08,876 --> 02:42:10,961 ... بنابراين براي اعاده حيثيت خودم 1439 02:42:15,237 --> 02:42:18,677 اکنون شما را به دوئل دعوت مي کنم 1440 02:43:03,627 --> 02:43:04,669 ... آقاي ليندون 1441 02:43:05,191 --> 02:43:08,423 ... همينطور که مي بينيد اين دو تپانچه مثل هم هستند 1442 02:43:08,423 --> 02:43:11,863 يکي را همراه شما پر کرده و ديگري را من پر کردم 1443 02:43:11,865 --> 02:43:16,348 منتها چون تپانچه ها به لرد بُلينگدون تعلق داره هر کدوم رو بخوايد مي تونيد انتخاب کنيد 1444 02:43:24,171 --> 02:43:25,734 لرد بُلينگدون 1445 02:43:33,661 --> 02:43:37,519 حالا آقايون براي اينکه معلوم بشه کي اول تيراندازي کنه 1446 02:43:38,042 --> 02:43:40,127 من يک سکه به هوا مي اندازم 1447 02:43:40,127 --> 02:43:44,194 چون شخصي که بهشون اهانت شده لرد بُلينگدون هستند ايشون حق دارند اول بگن 1448 02:43:45,238 --> 02:43:47,636 هر دو با اين کار موافقيد؟ 1449 02:43:49,826 --> 02:43:50,868 بله 1450 02:43:53,268 --> 02:43:57,230 اگر لرد بُلينگدون درست حدس بزنند حق دارند اول تير اندازي کنند 1451 02:43:58,377 --> 02:44:02,444 و چنانچه اشتباه کنند تير اول را آقاي ليندون خواهند زد 1452 02:44:04,113 --> 02:44:05,989 کاملا روشن شد؟ 1453 02:44:13,812 --> 02:44:16,210 لُرد بُلينگدون شما چي رو انتخاب مي کنيد؟ 1454 02:44:17,775 --> 02:44:18,817 صورت 1455 02:44:27,370 --> 02:44:28,516 صورت اومد 1456 02:44:30,185 --> 02:44:32,792 پس تير اول رو لرد بُلينگدون شليک مي کنند 1457 02:44:37,068 --> 02:44:38,631 ... لرد بُلينگدون 1458 02:44:39,154 --> 02:44:41,134 ممکنه بريد در جاي خود بايستيد؟ 1459 02:44:55,006 --> 02:44:57,508 يک ... دو ... سه 1460 02:44:57,404 --> 02:44:59,384 چهار ... پنج ... شش 1461 02:44:59,803 --> 02:45:02,930 هفت ... هشت ... نه 1462 02:45:08,980 --> 02:45:12,003 آقاي ليندون, ممکنه سر جاتون بايستيد؟ 1463 02:45:33,175 --> 02:45:37,658 آقاي ليندون آماده ايد لُرد بُلينگدون گلوله را شليک کنند؟ 1464 02:45:49,026 --> 02:45:50,068 بله 1465 02:45:53,927 --> 02:45:55,386 لُرد بُلينگدون 1466 02:45:56,535 --> 02:45:58,202 ... تپانچه رو مسلح کنيد 1467 02:45:58,829 --> 02:46:00,601 و براي شليک آماده باشيد 1468 02:46:15,411 --> 02:46:17,913 سر ريچارد, مثل اينکه اين تپانچه ايرادي داره 1469 02:46:18,852 --> 02:46:20,728 لطفا يکي ديگه بديد 1470 02:46:21,459 --> 02:46:25,108 ... متاسفم لُرد بُلينگدون شما بايد برگرديد سر جاتون 1471 02:46:25,110 --> 02:46:27,612 و اجازه بديد آقاي ليندون به شما شليک کنند 1472 02:46:30,949 --> 02:46:33,138 کاملا درسته, لُرد بُلينگدون 1473 02:46:34,078 --> 02:46:38,248 بهر حال تپانچه شما شليک کرده و شما ديگه حقي نداريد 1474 02:46:52,433 --> 02:46:56,603 آقاي ليندون, مقررات شليک براتون کاملا روشنه؟ 1475 02:46:58,377 --> 02:46:59,315 بله 1476 02:47:03,279 --> 02:47:04,738 لُرد بُلينگدون 1477 02:47:06,199 --> 02:47:08,910 آماده ايد آقاي ليندون گلوله خودشون رو شليک کنند؟ 1478 02:47:15,689 --> 02:47:16,731 بله 1479 02:47:19,965 --> 02:47:21,528 خيلي خُب, پس 1480 02:47:24,866 --> 02:47:26,221 آقاي ليندون 1481 02:47:27,578 --> 02:47:29,141 تپانچه رو مسلح کنيد 1482 02:47:30,081 --> 02:47:31,748 و براي شليک آماده باشيد 1483 02:48:28,794 --> 02:48:31,817 حاضريد لُرد بُلينگدون؟ 1484 02:48:41,309 --> 02:48:43,602 تپانچه مسلحه آقاي ليندون؟ 1485 02:48:46,732 --> 02:48:47,670 بله 1486 02:48:52,885 --> 02:48:54,448 پس آماده شليک باشيد 1487 02:49:01,124 --> 02:49:02,270 يک ... 1488 02:49:03,939 --> 02:49:05,190 دو ... 1489 02:49:17,497 --> 02:49:22,084 لُرد بُلينگدون, با توجه به اينکه آقاي ليندون به طرف زمين شليک کردند 1490 02:49:22,294 --> 02:49:25,734 آيا تصور مي کنيد از شما اعاده حيثيت شده باشه؟ 1491 02:49:39,397 --> 02:49:42,211 متاسفانه هنوز از من اعاده حيثيت نشده 1492 02:50:14,124 --> 02:50:16,313 آقاي ليندون حاضريد؟ 1493 02:50:27,786 --> 02:50:28,724 بله 1494 02:50:31,332 --> 02:50:32,791 لُرد بُلينگدون 1495 02:50:33,731 --> 02:50:36,233 تپانچه رو مسلح کنيد و آماده شليک باشيد 1496 02:50:54,692 --> 02:50:55,838 يه 1497 02:50:58,656 --> 02:50:59,907 دو 1498 02:51:20,034 --> 02:51:24,413 بري را به يک مهمانخانه در همان نزديکي بردند و جراحي رو خبر کردند 1499 02:51:38,389 --> 02:51:39,848 تقريبا کارم تموم شده 1500 02:52:02,062 --> 02:52:05,189 آقاي ليندون, خيلي متاسفم که بايد اين خبر رو بهتون بدم 1501 02:52:06,129 --> 02:52:08,736 ... متاسفانه من بايد پاي شما رو از زانو 1502 02:52:09,467 --> 02:52:11,447 از زانو به پايين قطع کنم 1503 02:52:20,104 --> 02:52:21,459 پام رو قطع کنيد؟ 1504 02:52:23,128 --> 02:52:24,170 براي چي؟ 1505 02:52:26,465 --> 02:52:29,072 جواب سادش اينه که زندگيتون رو نجات بدم 1506 02:52:30,324 --> 02:52:34,598 گلوله استخوان زير زانو رو بکلي متلاشي کرده و باعث پاره شدن شريان شده 1507 02:52:35,851 --> 02:52:39,083 چنانچه پاتون رو قطع نکنم نمي تونم شريان رو ببندم 1508 02:52:38,980 --> 02:52:40,752 و از خون ريزي جلوگيري کنم 1509 02:53:12,561 --> 02:53:13,707 گراهام 1510 02:53:13,812 --> 02:53:15,063 بله قربان؟ 1511 02:53:15,480 --> 02:53:20,276 وقتي رسيديم به قصر هکتون شما بايد به خانم بري اطلاع بدين چه اتفاقي افتاده 1512 02:53:21,007 --> 02:53:23,405 لزومي نداره وارد جزئيات بشين 1513 02:53:23,511 --> 02:53:27,681 فقط بهشون بگين آقاي بري کجا هستند و چه اتفاقي براي پاشون افتاده 1514 02:53:28,308 --> 02:53:30,184 اون مادره و به سراغ پسرش خواهد رفت 1515 02:53:30,810 --> 02:53:35,189 بايد کاري کنيم که ايشون از خانه من خارج بشن و هر چه سريع تر به سمت لندن حرکت کنند 1516 02:53:35,191 --> 02:53:36,337 ... و تحت هيچ شرايطي 1517 02:53:36,338 --> 02:53:39,152 ... نبايد اجازه بديد با مادر من روبرو بشن 1518 02:53:39,258 --> 02:53:42,698 و يا اينکه قبل از حرکت در خانه من سر و صدا راه بندازند 1519 02:53:43,325 --> 02:53:44,576 بله قربان 1520 02:54:57,160 --> 02:54:59,140 خان بري, حالتون چطوره؟ 1521 02:55:00,080 --> 02:55:02,373 چقدر از ديدنت خوشحالم گراهام, بيا تو 1522 02:55:02,270 --> 02:55:03,416 ممنونم 1523 02:55:05,086 --> 02:55:07,588 نامه من به شما رسيد؟ 1524 02:55:08,110 --> 02:55:09,777 بله ما متظر شما بوديم 1525 02:55:09,884 --> 02:55:12,803 اوه خوبه, چون من نمي خواستم سر زده اومده باشم 1526 02:55:13,951 --> 02:55:16,036 آقاي ليندون حالتون چطوره؟ 1527 02:55:17,914 --> 02:55:20,625 احساس بهترين دارم متشکرم گراهام 1528 02:55:21,981 --> 02:55:23,336 چرا نمي شينيد؟ 1529 02:55:23,232 --> 02:55:24,899 ممنونم, خانم بري 1530 02:55:33,348 --> 02:55:35,120 چايي ميل داريد؟ 1531 02:55:35,121 --> 02:55:38,457 نه, نه و متشکرم خانم بري الان نه 1532 02:55:44,090 --> 02:55:46,279 کار و بارت چطوره اين روزا؟ 1533 02:55:46,384 --> 02:55:48,051 اي زياد بد نيست 1534 02:55:51,182 --> 02:55:53,267 شما اينجا راحتيد؟ 1535 02:55:53,267 --> 02:55:54,622 خيلي راحت 1536 02:55:54,727 --> 02:55:55,978 خوبه , خوبه! 1537 02:56:10,371 --> 02:56:12,978 اجازه ميديد بريم سر اصل مطلب؟ 1538 02:56:14,854 --> 02:56:16,105 با کمال ميل 1539 02:56:22,468 --> 02:56:23,823 ... آقاي ليندون 1540 02:56:26,639 --> 02:56:29,662 ... لُرد بُلينگدون به بنده دستور دادند که 1541 02:56:30,393 --> 02:56:33,520 ... يک مقرري ساليانه در حدود 1542 02:56:34,252 --> 02:56:38,214 سالي 500 گينس تا پايان عمر به شما پيشنهاد کنم 1543 02:56:40,510 --> 02:56:43,742 ... البته به شرطي که شما به کلي 1544 02:56:45,515 --> 02:56:47,287 انگلستان رو ترک کنيد 1545 02:56:47,809 --> 02:56:50,623 و در صورت برگشتتون 1546 02:56:51,668 --> 02:56:53,961 مقرري فورا قطع خواهد شد 1547 02:56:56,986 --> 02:57:01,260 ضمنا لُرد بُلينگدون از بنده خواستند به شما يادآوري کنم 1548 02:57:02,722 --> 02:57:05,329 چنانچه تصميم به ماندن بگيريد 1549 02:57:06,060 --> 02:57:09,918 ... ايشون شما را بلافاصله 1550 02:57:11,483 --> 02:57:13,463 به زندان خواهند انداخت 1551 02:57:15,028 --> 02:57:19,929 که از طرف طلبکاران متعددي که دارين 1552 02:57:20,764 --> 02:57:23,996 به اجرا گذاشته ميشه 1553 02:57:24,309 --> 02:57:26,498 و چون ديگه اعتبار مالي نداريد 1554 02:57:27,751 --> 02:57:30,462 اميدوار هم نباشيد که بتونيد 1555 02:57:31,923 --> 02:57:33,590 ... حتي يک شيلينگ هم 1556 02:57:34,113 --> 02:57:35,780 از کسي قرض بگيريد 1557 02:58:06,442 --> 02:58:08,631 بري کاملا گيج و خورد شده است 1558 02:58:10,405 --> 02:58:13,428 ديگر از اين مرد محروم و دل شکسته و تنها چه انتظاري مي توان داشت؟ 1559 02:58:15,306 --> 02:58:19,268 او مقرري را قبول کرد و با مادرش به ايرلند بازگشت 1560 02:58:19,791 --> 02:58:21,771 تا دوران بهبودي را تمام کند 1561 02:58:22,920 --> 02:58:25,527 مدتي بعد به کشورهاي مختلفي سفر کرد 1562 02:58:27,508 --> 02:58:31,470 از جزئيات زندگي اين دوره زندگي او اطلاعات دقيقي در دست نيست 1563 02:58:32,201 --> 02:58:35,955 مي گفتند او بار ديگر به شغل سابق خود قمار بازگشته است 1564 02:58:35,955 --> 02:58:37,935 ولي اين بار شانس مثل قبل با او بار نبوده 1565 02:58:39,502 --> 02:58:41,587 او ديگر هرگز با ليدي ليندون روبرو نشد 1566 03:05:11,517 --> 03:05:13,602 Subtitle By ARA Correction of DSH 1567 03:05:15,690 --> 03:07:34,391 صفحه فيس بوک ما facebook.com/cinemamylife -- سينما و زندگي -- 163997

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.