Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
0
00:00:07,615 --> 00:00:14,035
ارائهاي از کانال تلگرامي
https://t.me/Cinema141
پروژه بیست و سوم
1
00:01:07,615 --> 00:01:12,035
مردِ نهفته
2
00:05:55,371 --> 00:05:58,790
اسم من روبین هست. ژان روبین
3
00:05:59,792 --> 00:06:02,335
من میخوام داستانمو برات تعریف کنم
4
00:06:02,670 --> 00:06:05,380
یا اقلا تلاش کنم
5
00:06:06,382 --> 00:06:09,843
چه جوری شروع شد. تو یه جنگل
یه جنگل بزرگ
6
00:06:10,386 --> 00:06:15,098
اونجا مسیری وجود داشت
اما دقیقا نمیشد گفت
7
00:06:18,895 --> 00:06:24,691
قبلا اونجا مسیر رودخونه بود
الان ولی سنگلاخ و شاخه های درخت هاست
8
00:06:26,819 --> 00:06:28,278
نه، این نیست
9
00:06:28,321 --> 00:06:35,727
در واقع یه کشتزار بود، یه کشتزار خیلی بزرگ
با دانه های خاربته ای که توی باد شناور بودند
10
00:06:40,246 --> 00:06:45,042
باید نزدیک شهر کوچیکی باشه
یا یه روستای بزرگ
11
00:06:51,841 --> 00:06:53,925
من کجام؟
12
00:06:54,010 --> 00:06:56,136
اه بله، اسم من بوریسه
13
00:06:58,890 --> 00:07:01,016
اما معمولا مردم منو ژان صدا میکنن
14
00:07:01,059 --> 00:07:05,395
و گاهی هم اوکراینی. اما من دلیلشو نمیدونم
15
00:07:51,609 --> 00:07:52,985
اما برای شروع
16
00:07:53,069 --> 00:07:57,906
برای بار اولی که من به دهکده اومدم به شکل ناشناس تو خیابونها قدم میزدم
17
00:09:40,468 --> 00:09:41,885
...ژان
18
00:09:42,136 --> 00:09:44,596
البته باید درباره ژان صحبت کنم
19
00:09:45,390 --> 00:09:50,060
اون رفیق من، هم پیمان من
و همراه من در رسته بود
20
00:10:09,289 --> 00:10:12,332
بله، البته خیابونها خالی بود
21
00:10:13,418 --> 00:10:18,171
در زمان جنگ بود
و مردم توی خونه هاشون میموندن
22
00:10:19,299 --> 00:10:24,094
اونا علاقه ای به دوستانه رفتار کردن با اشغال گرها نداشتند
23
00:10:24,178 --> 00:10:29,349
یا مجبور باشند که مدارکشون رو در هر بازرسی ای نشون بدن
24
00:10:29,892 --> 00:10:35,689
بله، این همونه: سنگربندی ها و نگهبانان کشیکی
که در تقاطع راهها جلوی تورو میگرفتن
25
00:10:36,024 --> 00:10:39,359
...من قبلا درباره دختری که تو داروخونه کار میکنه بهت گفتم
26
00:10:39,360 --> 00:10:41,945
و نقطه بازرسی و کنترل
تو خیابون قرار داره؟
27
00:10:57,670 --> 00:11:00,297
پس وقتی من به روستا اومدم
28
00:11:00,298 --> 00:11:05,844
من به مسافرت رفتم،
تو این وقت از روز خالیه
29
00:11:46,859 --> 00:11:49,903
من...یه لیوان شراب میخوام
30
00:11:50,780 --> 00:11:55,533
و یه تکه نون لطفا
31
00:11:57,286 --> 00:11:59,913
اونا باهاش مثل یه قهرمان رفتار کردن
32
00:12:03,542 --> 00:12:06,503
ژان روبین. یه مردی بود
33
00:12:15,388 --> 00:12:18,431
...اگه تا حالا اون حرومزاده رو گیرانداخته بودم
34
00:12:27,400 --> 00:12:30,527
...به یاد بیار، اون یه بار گفت
من تو بهار برمیگردم
35
00:12:30,653 --> 00:12:32,278
بله. من بخاطر میارم
36
00:12:38,994 --> 00:12:41,121
دوسال پیش بود
37
00:12:41,747 --> 00:12:44,958
سه! سه سال پیش بود
38
00:12:45,001 --> 00:12:48,545
اگه اون زنده است، پس چه اتفاقی براش افتاده
39
00:12:48,587 --> 00:12:51,965
اون فقط چند روزی ظاهر میشه
40
00:12:52,675 --> 00:12:55,385
و همه اتفاقات با حضور او همزمان میشه!
41
00:12:55,428 --> 00:12:58,138
اوضاع همسر و خواهرش تو قلعه چطوره؟
42
00:12:58,305 --> 00:13:00,056
کسی اونارو برای ماهها ندیده
43
00:13:02,893 --> 00:13:06,229
...بسه دیگه درباره
ژان روبین
44
00:13:06,856 --> 00:13:09,482
اون از ناکجا پیداش میشه. از کوهستان میاد
45
00:13:09,483 --> 00:13:13,236
!و همه اتفاقات با حضور او همزمان میشه
46
00:13:13,320 --> 00:13:16,573
ژان روبین برنمیگرده
47
00:13:16,907 --> 00:13:19,743
البته که ژان روبین برخواهد گشت
48
00:13:22,204 --> 00:13:25,457
اون مرده...مرده!مرده
49
00:13:27,564 --> 00:13:30,462
درقلعه ای که اونا هنوز منتظر برگشتن اون هستن
50
00:13:30,921 --> 00:13:32,964
اون الان باید چند سالش باشه؟
51
00:13:33,341 --> 00:13:36,009
سی وسه، سی و چهار
52
00:13:36,260 --> 00:13:37,218
!سی وپنج
53
00:13:40,389 --> 00:13:44,350
،دختر جوونی که منتظره
دوست داشتنیه
54
00:16:58,212 --> 00:16:59,587
تو کی هستی؟
55
00:17:00,798 --> 00:17:02,632
ژان منو فرستاده
56
00:17:02,758 --> 00:17:03,591
اون کجاست؟
57
00:17:05,678 --> 00:17:07,470
...اسم من بوریس هست
58
00:17:08,139 --> 00:17:09,889
بوریس واریسا
59
00:17:11,809 --> 00:17:13,852
...توباید منو در دهکده دیده باشی
60
00:17:14,103 --> 00:17:17,564
شاید منو به جا نمیاری
61
00:17:21,006 --> 00:17:23,264
...قبلا ریش میزاشتم
62
00:17:23,301 --> 00:17:26,197
و یه عینک برای پنهان کردن چهره ام
63
00:17:29,201 --> 00:17:32,036
هرکسی مجبوره قایم بشه
64
00:17:42,298 --> 00:17:43,673
یادت میاد؟
65
00:17:43,924 --> 00:17:47,052
اینجا سرتاسر خیابان رو سیم خاردار کشیده بودند
66
00:17:47,407 --> 00:17:53,145
تو مجبوری برگه هاتو نشون بدی
شاید تو لیست مظنونین باشی
67
00:17:54,143 --> 00:17:58,313
این به معنای پلیس، زندان و غیره هست
68
00:17:58,356 --> 00:18:00,440
البته ما هممون برگه های جعلی داشتیم
69
00:18:00,441 --> 00:18:02,358
اما کافی نبود
70
00:18:15,393 --> 00:18:17,625
ژان تنها دوست من بود
71
00:18:17,896 --> 00:18:21,148
رفیق و همرزم همراهم و امیدم بود
72
00:18:21,233 --> 00:18:24,506
...ما کاملا به همدیگه اعتماد کردیم
...بی چون وچرا
73
00:18:26,300 --> 00:18:28,176
همونطوری که ذهنیات مشترکی داشتیم
74
00:18:28,219 --> 00:18:32,448
خاطرات مشترک
اهداف مشترک و بدنمون هم یکسان بود
75
00:18:34,466 --> 00:18:38,037
اما من مجبور بودم از دیدرس خارج بشم
من به راحتی زیرنظر بودم
76
00:18:38,073 --> 00:18:40,000
من بیشتر تو جنگل ها میموندم
77
00:18:40,001 --> 00:18:45,123
من تو الونک ها یا غارها بودم
یا تغییر چهره می دادم
78
00:18:47,245 --> 00:18:52,513
امروز، من مجبور شدم خودمو نشون بدم
وضعیت خیلی جدی بود
79
00:18:52,597 --> 00:18:54,682
...وقتی من ژان رو تو مسافرخونه دیدم
80
00:18:54,724 --> 00:18:57,434
اون نمی دونست که تموم شده
81
00:18:57,477 --> 00:18:59,645
یه ذهنیت ساختگی از اینجا و اونجا داشت
82
00:18:59,646 --> 00:19:01,355
من به موقع اینجا اومدم
83
00:19:02,607 --> 00:19:06,431
اون بدون درنگ دنبالم اومد
84
00:20:17,349 --> 00:20:19,308
من مجبور بودم برم و یه دکتر پیدا کنم
85
00:20:20,101 --> 00:20:22,061
من ظرف دو ساعت برمیگردم
86
00:20:22,103 --> 00:20:23,395
بعدش از اینجا میریم
87
00:20:23,939 --> 00:20:27,107
من بلدم چجوری یکی رو طرف خودمون پیدا کنم
88
00:20:39,746 --> 00:20:41,538
و بعدش؟
89
00:20:48,380 --> 00:20:50,464
تو دکتری پیدا کردی؟
90
00:20:50,507 --> 00:20:51,924
بله، البته
91
00:20:51,967 --> 00:20:52,716
کی بود؟
92
00:20:56,096 --> 00:20:57,304
دکتر مولر
93
00:20:57,430 --> 00:21:00,599
هیچ روستایی بین اینجا و خط مرزی وجود نداره
94
00:21:01,601 --> 00:21:05,104
نه ... من مجبور بودم برگردم اینجا
95
00:21:05,313 --> 00:21:07,982
هیچ دکتر مولری این اطراف نیست
96
00:21:15,480 --> 00:21:18,273
مولر اسمی بود که صداش می کردیم
97
00:21:18,660 --> 00:21:20,661
ما هممون یه اسم کد داشتیم
98
00:21:21,100 --> 00:21:22,851
مولر، اون به معنی دکتر بود
99
00:21:26,011 --> 00:21:28,471
بله، ما اون روزها هرکدوممون یه اسم مستعار داشتیم
100
00:21:29,181 --> 00:21:31,182
اونا منو اوکراینی صدا میکردن
101
00:21:32,830 --> 00:21:35,624
...اسم واقعی دکتر
102
00:21:38,857 --> 00:21:41,651
نه، فراموشش کردم
103
00:21:49,555 --> 00:21:50,931
حرفامو باور نمیکنی؟
104
00:21:51,224 --> 00:21:54,351
نمیتونم همشو قبول کنم
105
00:21:54,394 --> 00:21:58,981
وقتی من اومدم اینجا ارباب ژان به جای دوری رفته بود
106
00:22:00,650 --> 00:22:02,275
تو اونو نشناختی؟
107
00:22:02,652 --> 00:22:05,487
نه، من از زمینای پایین دست اومدم
108
00:22:05,989 --> 00:22:08,031
حتما مادام درباره شوهرش بهت گفته
109
00:22:08,032 --> 00:22:10,617
نه، هرگز
110
00:22:11,494 --> 00:22:13,578
خیلی خب.من میتونم درباره اش بهت بگم
111
00:22:14,998 --> 00:22:19,167
من دائما باهاش کار می کردم
شب وروز
112
00:22:20,628 --> 00:22:23,213
ژان یک انسان فوق العاده بود
113
00:22:24,757 --> 00:22:26,216
...یه روز، من یادم میاد
114
00:22:26,718 --> 00:22:31,722
چندتا ژنرال برای بازرسی استحکامات داخل جنگل اومده بودن
115
00:22:40,815 --> 00:22:42,399
اون پیرمرده کیه؟
116
00:22:42,650 --> 00:22:45,402
تو اگه این خونه رو به خوبی میشناسی باید اونو هم به خوبی بشناسی!
117
00:22:47,030 --> 00:22:49,114
من زیاد اینجا نیومدم
118
00:22:49,157 --> 00:22:53,201
یکبارش هم کافیه
ایشون ارباب و پدر ژان هستن
119
00:24:34,679 --> 00:24:38,390
...میبخشین، ارباب، میتونم
120
00:24:57,827 --> 00:25:00,037
من یه لیوان شراب میخوام
121
00:25:01,706 --> 00:25:06,835
و یه تکه نون لطفا
122
00:25:38,660 --> 00:25:41,119
تو باید ژان روبین رو بشناسی
123
00:25:41,120 --> 00:25:44,373
البته که نه، تو خیلی جوونی
124
00:25:49,087 --> 00:25:50,587
من اونو به خوبی میشناختم
125
00:25:51,839 --> 00:25:54,549
من باهاش کار کردم
همین جا تو کوهستان
126
00:25:58,388 --> 00:26:00,639
تو باید درباره من شنیده باشی
127
00:26:01,683 --> 00:26:03,433
اسم من بوریس هست
128
00:26:03,810 --> 00:26:06,103
اونا منو اوکراینی صدا میزدن
129
00:26:09,357 --> 00:26:12,526
شما شنیدین که اون چجوری از زندون بیرون اومد؟
130
00:26:13,987 --> 00:26:16,029
...نه، اونجا یه زندون واقعی نبود
131
00:26:16,030 --> 00:26:18,608
اونجا یه ایستگاه پلیس بود که برای
132
00:26:18,908 --> 00:26:23,578
برای اغلب مظنونین شرافتمند و ابرودار استفاده می شد
133
00:26:23,705 --> 00:26:26,873
ژان مجبور شد به کوه ها بره
134
00:26:28,293 --> 00:26:30,585
نمیدونیم که مدرکی علیه اون دارن یا نه
135
00:26:34,632 --> 00:26:36,967
...ما مجبور بودیم اونو از اونجا بیرون بیاریم.
136
00:26:37,051 --> 00:26:40,721
قبل از اینکه اونا چیزی پیدا کنن
137
00:26:40,763 --> 00:26:43,765
...من نقشه خودمو کشیدم و چیزایی به ژان گفتم
138
00:26:44,017 --> 00:26:46,476
با یه یادداشتی که توی سیب قایم کرده بودم
139
00:26:46,728 --> 00:26:50,355
خواهرش تونست میوه هارو بهش برسونه
140
00:27:04,704 --> 00:27:06,496
و تو یه لحظه درست
141
00:27:06,497 --> 00:27:09,458
ژان مجبور بود تو پنجره مقررشده باشه
142
00:27:10,543 --> 00:27:14,046
در همین حال رفت امد هرکسی رو با چشمای باز زیرنظر داشته باشه
143
00:27:18,051 --> 00:27:21,178
بیرون پنجره سلول ها میله داشت
144
00:27:21,179 --> 00:27:23,639
به جز پنجره کریدور مرکزی
145
00:27:24,140 --> 00:27:28,268
از اونجا چشم انداز مشرف به حیاط محصور
هیچ نگهبانی دیده نمیشد
146
00:27:28,311 --> 00:27:30,937
...و از اونجا اون وارد کریدور میشد
147
00:27:31,022 --> 00:27:33,899
همه کاری که لازم بود انجام بدی
بری به سمت
148
00:27:33,983 --> 00:27:35,233
داخل سقف
149
00:27:35,234 --> 00:27:38,320
اطراف ساختمان بخزی
بالای کیسه های ارد
150
00:27:38,446 --> 00:27:41,114
تا برسی به سردر داخلی
151
00:27:51,167 --> 00:27:55,796
بعدش، تو باید بپری داخل کریدور داخلی
152
00:27:56,089 --> 00:27:58,090
...تنها راه خروجی
153
00:28:38,120 --> 00:28:42,826
اونجا بسته های یونجه برای فرماندهی هست
!یونجه
154
00:29:07,014 --> 00:29:10,141
فرض می کنیم که برای فرمانده هست
155
00:29:33,665 --> 00:29:36,459
من سوال کردم اگر اتاقی داشتی
156
00:29:36,502 --> 00:29:37,543
چندتا؟
157
00:29:37,669 --> 00:29:40,087
چندتا چی؟
158
00:29:40,339 --> 00:29:42,381
چندتا اتاق؟
159
00:29:42,758 --> 00:29:43,758
خب. یکی، به صورت واضح
160
00:29:43,801 --> 00:29:47,386
معلوم نیست
تو درباره اتاق ها پرسیدی
161
00:29:50,557 --> 00:29:53,810
فقط برو بالا
طبقه سوم در سمت چپ
162
00:29:53,811 --> 00:29:57,772
پایین کریدور، انتهای طبقه دوم
163
00:32:47,484 --> 00:32:50,069
می دونی ماریا
دختریه که تو قلعه کار میکنه ؟
164
00:32:50,237 --> 00:32:53,364
بله. با هم دوست هستید؟
165
00:32:53,782 --> 00:32:57,034
اون گفت که تو چیزی رو اونجا گم کرده بودی
166
00:32:57,870 --> 00:32:59,787
مثل چی؟
167
00:32:59,788 --> 00:33:03,749
اگه می خواهید پیداش کنید
او صبح تو ویرانه های قلعه است
168
00:33:09,423 --> 00:33:11,466
تو لیوان های منو شکستی
169
00:33:12,676 --> 00:33:15,511
من دارم تلاش میکنم بهش کمک کنم
170
00:33:15,888 --> 00:33:21,017
برای شکستن لیوان هیچ کس به کمک احتیاج نداره
171
00:33:24,271 --> 00:33:27,148
ارباب اقامتش خیلی طول میکشه؟
172
00:33:27,149 --> 00:33:30,610
خب، در واقع...معلوم نیست
173
00:33:30,986 --> 00:33:35,198
،ممکنه من یه اتاق دیگه داشته باشم
یا باید اینجارو ترک کنم
174
00:33:35,741 --> 00:33:38,493
بهتره خودت بفهمیش
175
00:33:40,078 --> 00:33:44,040
- اما هتل خالیه
- بخاطر کسب و کار شما
176
00:33:44,875 --> 00:33:48,711
ما ممکنه منتظر کسی باشیم
177
00:34:05,980 --> 00:34:08,481
تو گفتی من چیزی رو فراموش کردم
178
00:34:09,609 --> 00:34:13,111
- بله ارباب
- بارانیم؟
179
00:34:15,448 --> 00:34:17,324
من بارانی همراهم بود؟
180
00:34:18,034 --> 00:34:21,244
نه، شما فراموش کردید بگین چه اتفاقی با ژنرال افتاد
181
00:34:21,287 --> 00:34:22,787
ژنرال؟
182
00:34:24,040 --> 00:34:26,875
مردی که به استحکامات سرکشی می کرد
183
00:34:28,044 --> 00:34:29,169
کدوم سنگربندی ها؟
184
00:34:29,170 --> 00:34:32,672
چطوری باید بدونم؟ من که با اقای ژان توی جنگ نبودم
185
00:34:32,757 --> 00:34:36,051
اه! بله، !جنگ
186
00:34:37,386 --> 00:34:40,472
اما تو جنگ ما هیچ سنگربندی ای نداشتیم
187
00:34:43,935 --> 00:34:47,520
- این مال شماست؟
- دوسش داری؟
188
00:34:47,563 --> 00:34:50,065
این مال مادموازل سیلویاست
189
00:34:50,107 --> 00:34:54,152
تو منو به یاد دختری میندازی که همون صدا رو داشت.خیلی وقت پیش
190
00:34:54,236 --> 00:34:56,446
اه بله! در طول جنگ
191
00:35:06,540 --> 00:35:08,708
چرا نه در طول جنگ؟
192
00:35:09,001 --> 00:35:10,835
زن ها اینجا هم جنگ می کردن
193
00:35:12,380 --> 00:35:15,298
ژان اونم می شناخت، دختری که شبیه تو بود
194
00:35:15,591 --> 00:35:18,051
...اسمش
195
00:35:18,094 --> 00:35:20,345
اسمش اواست
196
00:35:22,181 --> 00:35:25,141
عوامل ارتباطی در جای او پنهان شده اند.
197
00:35:26,143 --> 00:35:29,521
ما سوظن های خودمونو داشتیم. یکی از اونا مارو لو داده
198
00:35:32,692 --> 00:35:34,901
...اتفاق عجیبیه
199
00:35:34,944 --> 00:35:40,281
یه روز، در هرصورت، اونو درحالی که خفه شده بود تو رختخوابش پیدا کردن
200
00:35:49,584 --> 00:35:52,460
...ماریا، گوش کن
201
00:35:53,713 --> 00:35:56,131
من دیگه تحمل این دروغها رو بیشتر از این ندارم
202
00:35:57,633 --> 00:35:59,801
من باید چیزای وحشتناکی بهت بگم
203
00:35:59,844 --> 00:36:01,678
تو باید حقیقت رو بدونی
204
00:36:01,804 --> 00:36:03,722
دنبالم بیا
205
00:36:15,192 --> 00:36:20,905
ژان روبین اون قهرمانی که تو فکر میکنی نیست
206
00:36:20,948 --> 00:36:23,408
اون یه خائنه. یه ادم بزدل
207
00:36:24,410 --> 00:36:26,786
تو درباره واگن علوفه چیزی شنیدی؟
208
00:36:28,414 --> 00:36:30,582
ژان توسط گشتی های کوهستان دستگیر شد
209
00:36:30,708 --> 00:36:33,793
اونها آسیبی بهش نزدن ولی
210
00:36:33,836 --> 00:36:36,087
مجبور شده بود حرف بزنه
211
00:36:36,881 --> 00:36:38,840
شاید ترسیده بود
212
00:36:42,386 --> 00:36:45,472
اون برامون پیغامی فرستاد
213
00:36:45,514 --> 00:36:47,891
ظاهرا فرارش رو برنامه ریزی کرده بود
214
00:36:50,478 --> 00:36:54,689
...دوتا از بهترین افراد ما، ژوزف و ولادیمیر
215
00:36:55,358 --> 00:37:00,195
با تراکتور داخل زندان رفتند
یه ریسک بزرگ بود
216
00:37:51,163 --> 00:37:53,331
اون نمیخواد چیزی بشنوه
217
00:37:53,749 --> 00:37:55,875
هیچکسی نمیخواد بشنوه
218
00:37:58,337 --> 00:38:01,047
اونا ترجیح میدن فکر کنن ژان یک قهرمانه
219
00:38:01,632 --> 00:38:04,467
و اون دوتای دیگه تو یه حادثه دستگیر شدن
220
00:38:12,518 --> 00:38:17,856
... در واقع ژان روبین تو یه مخفیگاهه
در طول مرز
221
00:38:21,319 --> 00:38:26,239
فعلا جرات نمیکنه برای تسویه حساب با ژوزف برگرده
222
00:38:26,240 --> 00:38:31,119
کی فرار رو برنامه ریزی کرد. کی هنوز اینجاست
و چه کسی هنوز هیچ چیزی نگفته
223
00:38:32,246 --> 00:38:35,623
اما کسی نمیدونه که تو توی دهکده ای
224
00:38:35,666 --> 00:38:41,838
همه اونا...منو میشناسن. همه اونا
225
00:38:41,964 --> 00:38:44,341
اما همشون دارن وانمود میکنن که منو نمیبینن
226
00:38:44,383 --> 00:38:47,052
شنیدن چیزی که من میخوام بگم اشفته شون میکنه
227
00:38:47,053 --> 00:38:50,847
چون که همه اونا میدونن یا حدس میزنن
228
00:38:50,890 --> 00:38:53,642
که قهرمان محلیشون یک دغلباز هست
229
00:38:55,019 --> 00:38:58,271
...و خانم مادام میدونه که شوهرش
230
00:38:58,314 --> 00:39:01,650
چرا اون منتظر برگشتنشه در حالی که همه میگن مرده؟
231
00:39:03,653 --> 00:39:06,029
شاید اون براش نامه ای نوشته باشه
232
00:39:07,782 --> 00:39:13,328
به عنوان خواهرش، اون جرات نمیکنه خودشو نشون بده
چون همه میدونن
233
00:39:19,126 --> 00:39:21,252
و همه اونا ازم متنفرن
234
00:39:27,843 --> 00:39:31,972
تو دیدی که صاحب مسافرخونه چطوری داشت خودشو از دست من خلاص می کرد
235
00:39:33,349 --> 00:39:35,016
من زیر باران فحش و ناسزام
236
00:39:35,601 --> 00:39:38,645
من رازی رو با خودم دارم که زیادی سنگینه
237
00:39:38,813 --> 00:39:44,484
تسلیم نشو.من بهت کمک میکنم
بالاخره باید کاری باشه که بتونیم بکنیم
238
00:39:48,739 --> 00:39:51,074
تو دختر خوبی هستی، ماریا
239
00:39:52,034 --> 00:39:55,120
اره، تو دختر مهربونی هستی
240
00:39:55,579 --> 00:39:58,707
اما تو نمیتونی دوباره سرتو به دیوار بکوبی
241
00:40:00,042 --> 00:40:05,171
من دارم تو تاریکی میجنگم
ولی هربار به یه بن بست میرسم
242
00:40:10,845 --> 00:40:14,264
اون مله. ماریا کارشو تموم کرده؟
243
00:40:15,016 --> 00:40:18,226
اون خودشو با افکار پوچ درگیر کرده
244
00:40:28,904 --> 00:40:30,613
اون پدر ژانه؟
245
00:40:31,115 --> 00:40:33,074
نه،اون فرانس هست
246
00:40:33,951 --> 00:40:35,660
اون کیه؟
247
00:40:35,703 --> 00:40:38,413
اونو استوارد صدا میزنن
248
00:40:39,332 --> 00:40:42,584
میدونی، اون همیشه اینجا زندگی میکنه
249
00:40:43,711 --> 00:40:49,174
این فرانتز هست
250
00:40:52,303 --> 00:40:55,055
!چقدر پیرشده
251
00:40:57,433 --> 00:41:00,310
باید خیلی رنج کشیده باشه
252
00:41:00,353 --> 00:41:04,773
- به نظر اون تورو نمی شناخت
- ...البته
253
00:41:07,068 --> 00:41:09,611
مثل اینکه اون منو ندیده
254
00:41:12,865 --> 00:41:17,202
ممکنه ازم بپرسه من اینجا چیکار میکنم
255
00:41:24,502 --> 00:41:27,462
... و حالا تو درحال گریختنی
256
00:41:28,339 --> 00:41:30,131
و منو هم داری ترک میکنی
257
00:41:30,174 --> 00:41:32,801
نه، من کاری دارم که باید انجامش بدم
258
00:41:33,844 --> 00:41:36,930
بعد از شام تو باید به قبرستان بیایی
259
00:41:36,931 --> 00:41:38,598
من منتظرت میمونم
260
00:44:21,345 --> 00:44:23,346
تو انتظار دیدن منو اینجا نداشتی
261
00:44:27,435 --> 00:44:29,060
بله، چرا باید همچین چیزی باشه
262
00:44:35,401 --> 00:44:37,485
تو با ماریا ساخت و پاخت کردی
263
00:44:37,528 --> 00:44:40,530
من تمام مدت میدونستم که تو میایی
264
00:44:41,407 --> 00:44:44,034
تو بهش درباره برادرم دروغهای کثیفی گفتی
265
00:44:44,410 --> 00:44:46,202
منو ببخش
266
00:44:46,329 --> 00:44:49,372
من میخواستم باهات تنهایی صحبت کنم
267
00:44:50,875 --> 00:44:53,627
این بهترین راه برای مجبور کردنت به اومدن بود
268
00:44:53,669 --> 00:44:55,795
شما حق ندارید از ژان صحبت کنید.
269
00:44:55,796 --> 00:44:59,090
چه نیازی داری که اینجوری دربارش دروغ بگی؟
270
00:45:01,969 --> 00:45:03,970
اره، تو درست میگی
271
00:45:04,388 --> 00:45:06,431
میخوام تمومش کنم
272
00:45:11,312 --> 00:45:13,521
این چیزی بود که میخواستم بهت بگم
273
00:45:13,564 --> 00:45:15,148
تمومش کنی؟ چرا؟
274
00:45:15,191 --> 00:45:18,026
چون که حتی یه نفر هم داستانت رو درباره برادرم باور نمیکنه؟
275
00:45:19,403 --> 00:45:23,948
...چون که هیچ کسی نمیتونه به دروغ های من اعتماد کنه
... حتی خودم
276
00:45:24,116 --> 00:45:26,076
مخصوصا من
277
00:45:26,118 --> 00:45:29,954
من بخوبی میدونم که من واریسا بوریس یه ادم بزدل و خائنم
278
00:45:33,584 --> 00:45:36,252
بزار داستان غمگین و مایوسانه خودمو برات تعریف کنم
279
00:45:37,046 --> 00:45:39,756
تو، تهایی، میتونی منو درک کنی و ببخشی
280
00:45:44,512 --> 00:45:47,389
نه. در واقع هیچ دکتر مولری این دور و اطراف نیست
281
00:45:48,849 --> 00:45:51,476
مولر رییس پلیس بود
282
00:45:52,436 --> 00:45:55,063
اون تنها کسی بود که بهش گفتم ژان کجا نگه داشته میشه
283
00:45:56,023 --> 00:46:01,569
من میخواستم از شرش خلاص بشم
اون رییس بود و من تحملشو نداشتم
284
00:46:02,280 --> 00:46:04,239
میبینی، من دنبال بهانه نیستم
285
00:46:07,493 --> 00:46:12,706
اون باهوش تر از من بود
اون خیانت رو از چشمام خوند
286
00:46:16,919 --> 00:46:18,962
جراحت اون میتونه یک بلوف باشه
287
00:46:19,964 --> 00:46:22,465
وقتی که پلیس به الونک رسید
288
00:46:24,218 --> 00:46:25,969
ژان دیگه اونجا نبود
289
00:46:29,056 --> 00:46:30,223
!خدارو شکر
290
00:46:31,142 --> 00:46:34,269
اون ممکن بود بلافاصله منو بکشه
291
00:46:34,812 --> 00:46:39,503
اما ژان ادم درستی بود. بخاطر سوظن کسی رو محکوم نمیکرد
292
00:46:39,671 --> 00:46:41,589
اون میخواست مطمئن بشه
293
00:46:42,257 --> 00:46:44,633
و حالا میدونم که اون در جستجوی منه
294
00:46:44,676 --> 00:46:46,719
و این دلیلی هست که اون هنوز به خونه برنگشته
295
00:46:46,762 --> 00:46:49,346
اون میخواست اول همه خیانتکارها رو بکشه
296
00:46:49,931 --> 00:46:51,265
اون به دنبال منه
297
00:46:51,308 --> 00:46:57,021
هرشب یه جای متفاوت میخوابم
همه خونه هامو ترک کردم
298
00:46:58,106 --> 00:47:01,984
اما اون منو همینجا پیدا میکنه
299
00:47:01,985 --> 00:47:06,864
میتونم اومدنشو احساس کنم
و خیلی زودتر از چیزی که تصور میکنی منو میبینه و تیربارانم میکنه
300
00:47:08,721 --> 00:47:10,555
مثل یه سگ
301
00:47:27,281 --> 00:47:29,115
!دیوانه
302
00:47:33,162 --> 00:47:35,121
تو هم صدارو شنیدی؟
303
00:47:35,247 --> 00:47:38,708
کدوم صدا؟ هیچ صدایی نمیاد
304
00:47:38,751 --> 00:47:41,294
صدای مردی که داره وسط جنگل میدوه
305
00:47:50,179 --> 00:47:55,684
نه، اینجا کسی نیست
و جنگلی هم این اطراف نیست
306
00:47:58,896 --> 00:48:01,731
...اما اگه کسی در حال اومدن باشه
307
00:48:04,694 --> 00:48:07,445
یه دقیقه منتظرم باش
308
00:48:10,491 --> 00:48:12,867
!نرو! دکتر مولر رو اینجا نیاری
309
00:52:30,001 --> 00:52:33,795
خیلی خب، ماریا، این مرد کی بود
310
00:52:33,838 --> 00:52:35,213
نمیشناسمش ، ارباب
311
00:52:35,256 --> 00:52:36,631
دختره داره ازت یه احمق میسازه
312
00:52:36,632 --> 00:52:40,468
بعضی چیزا اصلا به ما ربطی ندارن
313
00:52:41,971 --> 00:52:45,015
پس چی به ما مربوطه؟
314
00:52:48,019 --> 00:52:51,604
اتاق تمیز خواهد شد
315
00:52:56,861 --> 00:53:00,905
توی تشک ها حشرات وجود دارن
316
00:53:01,657 --> 00:53:04,159
درباره خودت توضیح بده، اقا
317
00:53:06,329 --> 00:53:08,538
براز خودمو معرفی کنم، بوریس واریسا
318
00:53:09,582 --> 00:53:12,417
من صاحب این ابرو نیستم
319
00:53:15,338 --> 00:53:16,838
پسرتون منو فرستاده
320
00:53:16,881 --> 00:53:20,300
!به داخل تختخواب خدمتکارم
321
00:53:20,343 --> 00:53:21,217
باشه، اون کیه؟
322
00:53:21,260 --> 00:53:23,136
نمیشناسمش، اقا
323
00:53:27,642 --> 00:53:31,853
تو این روزا مردمو میبینی
324
00:53:37,026 --> 00:53:42,155
حتی تو خونه شما
!کی میدونه که از کجا اومدن
325
00:53:44,158 --> 00:53:46,660
من میخوام داستانمو بهت بگم
326
00:53:46,661 --> 00:53:48,662
تو هم میخوای؟
327
00:53:54,043 --> 00:53:58,588
ببینید، من ژان رو از مقاومت میشناختم
328
00:53:58,881 --> 00:54:04,219
اون کجاست؟
چیکار میکنه؟ کی برمیگرده خونه؟
329
00:54:05,930 --> 00:54:09,975
گوش بده. توضیح دادنش اسون نیست
من نمیتونم همه چیز رو فورا بهت بگم
330
00:54:10,017 --> 00:54:14,229
تو اینجا چیکار میکنی؟
پیغامی واسه ما داری؟
331
00:54:14,272 --> 00:54:16,982
پیغام؟
332
00:54:29,620 --> 00:54:31,621
...اجازه بده داستان خودمو برات تعریف کنم
333
00:54:31,956 --> 00:54:34,708
نه، برو بیرون
334
00:54:35,167 --> 00:54:37,502
همین حالا، زودباش
335
00:54:42,174 --> 00:54:46,344
...ما باید
مراقب باشیم کسی از اتفاقات این خونه بویی نبره
336
00:55:53,704 --> 00:55:56,206
اونا منم از اینجا بیرون کردن
337
00:56:00,086 --> 00:56:02,545
خداحافظ، سیلویا
338
00:56:11,639 --> 00:56:14,891
حالا من جایی برای رفتن ندارم
339
00:56:29,907 --> 00:56:32,492
سیلویا، این همه اش نیست
340
00:56:35,371 --> 00:56:37,998
تو باید همه حقیقتو بدونی
341
00:56:38,624 --> 00:56:41,751
...من نمی تونم تو رو ترک کنم بدون اینکه
فعلا قایم شو
342
00:56:42,461 --> 00:56:48,425
اما شب بیا
کلید دروازه کوچک اینجاست
343
01:01:33,085 --> 01:01:36,338
اونا دیوونن تو میدونی
هرسه تاشون
344
01:01:36,380 --> 01:01:38,715
اونا وانمود میکنن که برادر یا شوهری دارن
345
01:01:39,133 --> 01:01:41,426
ولی تا حالا کسی ندیده
346
01:01:41,469 --> 01:01:46,264
یه روز لورا ادعا کرد که شوهرش اونو فریب داده
347
01:01:46,307 --> 01:01:47,474
با کی؟
348
01:01:47,558 --> 01:01:50,226
با دختری که تو داروخونه اس
349
01:01:52,980 --> 01:01:55,231
اون واسم تعریف کرد
350
01:01:55,274 --> 01:01:59,986
در زمان جنگ بود، درست قبل اینکه همه دستگیر بشن
351
01:02:06,494 --> 01:02:11,998
ژان روبین برای دیدن ایوان به اونجا رفته بود
داروساز پیغامی اورده بود
352
01:02:12,041 --> 01:02:13,541
کدوم داروساز؟
353
01:02:13,960 --> 01:02:17,963
اینجا فقط یه داروساز هست
همونی که اون ور میدونه
354
01:02:32,415 --> 01:02:35,167
من یه شیشه بتادین میخواستم
355
01:02:39,297 --> 01:02:42,299
- ایوان اینجاست؟
- نه، اون هنوز نیومده
356
01:02:45,345 --> 01:02:47,930
من براش نگرانم
357
01:03:01,778 --> 01:03:03,779
قرص خواب داری؟
358
01:03:03,822 --> 01:03:08,784
فقط با نسخه ممکنه. تازه تمومش کردیم
میخوای براتون سفارش بدیم؟
359
01:03:10,871 --> 01:03:13,831
نه، ممنون. مهم نیست
360
01:03:39,733 --> 01:03:41,650
اتفاقی داره میافته
361
01:03:41,651 --> 01:03:47,031
اون بهمون مظنونه. اونا میتونن هر چیزی رو تو درمانگاه خودشون گیر بیارن
362
01:03:47,616 --> 01:03:49,033
کسی اونو قبلا دیده؟
363
01:03:49,159 --> 01:03:50,451
نه
364
01:03:54,456 --> 01:03:57,583
یه پلیس داره کنار کامیون نزدیک کلیسا میچرخه
365
01:04:07,344 --> 01:04:09,428
من به لورا میگم
366
01:06:10,675 --> 01:06:13,344
برو خونه و منتظر علامت باش
367
01:06:14,179 --> 01:06:17,097
ایوان ناپدید شده. ژان گریخته
368
01:06:22,375 --> 01:06:25,689
اون برای مدتی دور میشه
ما نمیدونیم نفر بعدی کیه
369
01:06:26,483 --> 01:06:28,192
من منتظر میمونم
370
01:08:30,774 --> 01:08:32,566
بعدش اونا چیکار میکنن؟
371
01:08:32,776 --> 01:08:35,528
خیلی خب، سلویا باید منتظر من باشه
372
01:08:36,029 --> 01:08:38,572
من مجبور بودم برگردم اینجا
373
01:08:38,782 --> 01:08:40,741
و اگه پدر رو ببینی؟
374
01:08:44,287 --> 01:08:49,333
نه، پدر تو رختخوابه. اون خیلی مریضه
بزودی میمیره
375
01:09:04,182 --> 01:09:06,976
من یه شیشه بتادین میخواستم، لطفا
376
01:09:15,652 --> 01:09:17,862
تو ژان روبین رو میشناختی؟
377
01:09:17,904 --> 01:09:21,073
البته. همه میدونن اون اینجاست
378
01:12:48,532 --> 01:12:51,951
من تو خطر افتادم، نزدیک بود گردنم بخاطر کمک به اون بشکنه
379
01:12:53,995 --> 01:12:56,288
اما خیلی دیره
380
01:12:56,706 --> 01:12:58,916
ژان تو این محل مرد
381
01:13:01,211 --> 01:13:05,673
من نمیدونم چقدر اینجا در کنار جسد بی جانش موندم
382
01:13:09,302 --> 01:13:11,470
خب بعدش، میخوای چیکار کنی؟
383
01:13:13,765 --> 01:13:16,392
...خب، میرم به بقیه میگم
384
01:13:16,393 --> 01:13:19,311
و ما برمیگردیم تا جسدشو پیدا کنیم
385
01:13:20,939 --> 01:13:24,650
یک دیوانگی تمام عیار! ما ممکنه تو تله بیافتیم
386
01:13:27,195 --> 01:13:31,365
کدوم بقیه؟ میتونی اسمی رو بخاطر بیاری؟
387
01:13:33,201 --> 01:13:35,870
اون کجاست؟ جواب بده ماریا
388
01:13:36,288 --> 01:13:40,791
اون الان کجا قایم شده؟
389
01:13:43,336 --> 01:13:45,921
اون پدرته
390
01:13:47,048 --> 01:13:49,550
...من مجبورم برم و توضیح بدم
391
01:13:50,552 --> 01:13:53,387
و همچنین بهش خبرای بدی بدم
392
01:13:56,057 --> 01:14:00,248
...حالا من مجبورم بهت چیزای وحشتاکی رو بگم
393
01:14:00,353 --> 01:14:02,714
و اینا خارج از تحمل منه
394
01:14:05,275 --> 01:14:08,319
من چیزی برای پنهان کردن ندارم
395
01:14:58,954 --> 01:15:00,663
اون مرده
396
01:15:01,331 --> 01:15:04,124
من خیلی دیر رسیدم
397
01:15:04,167 --> 01:15:08,879
...ما مجبوریم بریم دکتر بیاریم
کاغذبازی هاشو انجام بده
398
01:15:13,301 --> 01:15:16,679
یه اتفاق وحشتناک. اینطور نیست؟
399
01:15:22,686 --> 01:15:23,524
...زیبا
400
01:15:24,385 --> 01:15:29,159
...مرموز
خوشایند، مشوش کننده
401
01:15:32,539 --> 01:15:36,250
... و این دلیلی هست که به اینجا کشیده شدم
402
01:15:36,293 --> 01:15:41,506
تو خونه ای که پر از اشباح و چیزای بدیمن هست
403
01:15:44,885 --> 01:15:47,678
تو نمیتونی اینجا با این خدمتکار دیوانه بمونی
404
01:15:58,065 --> 01:16:02,985
سیلویا، طفلک بیچاره من. میخوام بهت کمک کنم
405
01:16:04,697 --> 01:16:07,281
... شک ندارم که آسمون آبیه، سیلویا
406
01:16:10,911 --> 01:16:14,497
...شکی ندارم که حقیقت از دروغ متنفره
407
01:16:17,251 --> 01:16:20,128
...شک ندارم که خورشید میدرخشه
408
01:16:22,756 --> 01:16:25,007
و تو شک نکن که من عاشقتم
409
01:16:33,851 --> 01:16:36,269
...حالا که پدرت مارو ترک کرده
410
01:16:36,812 --> 01:16:39,731
من نمیتونم تو رو با این خدمتکار دیوانه تنها بذارم
411
01:16:42,443 --> 01:16:44,360
من می خوام اینجا تغییری ایجاد کنم
412
01:16:47,322 --> 01:16:49,782
فرانتز یه شاهد قلابیه
413
01:16:50,325 --> 01:16:52,118
!یه دروغگو
414
01:16:52,953 --> 01:16:54,787
!یهودا
415
01:16:56,331 --> 01:16:58,666
زمان جنگ یهودا صداش میکردن
(اشاره به ماجرای یهودای اسخریوطی)
416
01:16:58,709 --> 01:17:02,128
هر کدوممون یه اسم مستعار داشتیم.اینو یهودا صدا میکردیم
منو اوکرا...
417
01:17:02,171 --> 01:17:04,797
نه، درهرصورت همشو برات تعریف کردم
418
01:17:05,841 --> 01:17:11,345
باورم کن، اون میتونست تو اون روزها حتی بخزه
419
01:17:11,388 --> 01:17:13,723
...یهودا، پوتینام
420
01:17:13,766 --> 01:17:15,099
...اما اقای بوریس
421
01:17:15,142 --> 01:17:18,644
منو اوکراینی صدا کن وگرنه بهت شلیک میکنم
422
01:17:21,732 --> 01:17:25,610
...من باید بهش شلیک می کردم
423
01:17:27,488 --> 01:17:30,698
ممکن بود حالا پدر بیچارت زنده بود
424
01:17:31,867 --> 01:17:34,410
!قاتل
425
01:17:34,453 --> 01:17:39,040
نرده، تو دیدی که همه چیز چطوری یه دفعه اتفاق افتاد
426
01:17:39,083 --> 01:17:41,834
اون نرده از هر دو طرف اره شده بود
(یه تله بود)
427
01:17:42,169 --> 01:17:44,170
!قاتل
428
01:17:45,798 --> 01:17:49,467
وقتی فکرشو میکنم، آه وحشتناکه
... وقتی فکرشو میکنم که
429
01:17:50,386 --> 01:17:54,847
ممکن بود شما به جای پدرتون اونجا باشید ...
!و تکیه به اون نرده بدی
430
01:17:57,101 --> 01:17:59,185
اما من مجبور بودم تعقیبت کنم
431
01:17:59,228 --> 01:18:02,063
من مجبور بودم خائن رو مجازات کنم و دنبالت بپرم
432
01:18:03,148 --> 01:18:06,109
جولیتای من، بیا پایین رو زمین
433
01:18:07,194 --> 01:18:10,947
...بوریس و سیلویا
434
01:18:13,784 --> 01:18:17,829
گردشگرای خارجی بر سر مزار ما گریان خواهند بود
435
01:18:17,996 --> 01:18:21,707
و ما اینجا خواهیم بود، هردوی ما برای همیشه
436
01:18:21,750 --> 01:18:23,793
اونا به ما خیره خواهند شد، شگفت زده
437
01:18:23,836 --> 01:18:26,921
...زیبا، جوان، عریان
438
01:18:26,922 --> 01:18:31,676
در حالی که دست هایمان به هم پیچیده، لب برروی لب
439
01:19:58,138 --> 01:20:00,556
چی میخوای؟
440
01:20:04,061 --> 01:20:07,063
دیگه از من چی میخوای؟
441
01:20:13,570 --> 01:20:16,697
به اندازه کافی منو آزار و اذیت نکردی؟
442
01:20:24,832 --> 01:20:25,998
تو راهنما بودی
443
01:20:26,041 --> 01:20:30,044
...اره، تو رهبری
این باید برات کافی باشه
444
01:20:30,087 --> 01:20:31,963
گمشو بیرون
445
01:20:32,715 --> 01:20:35,466
میدونستم که تعقیبم می کنی
446
01:20:36,510 --> 01:20:39,053
!برو بیرون، ژان روبین
447
01:20:42,182 --> 01:20:44,684
اتاقی برات نداریم
448
01:20:52,735 --> 01:20:55,319
!توضیح بده
449
01:20:56,864 --> 01:20:59,615
ازم میخوای چیکار کنم؟
450
01:21:01,827 --> 01:21:05,621
...اره، من هنوز زنده ام
451
01:21:05,664 --> 01:21:08,040
...اما من بی تقصیرم
452
01:21:10,377 --> 01:21:11,711
!من تقصیری ندارم
453
01:21:20,054 --> 01:21:24,390
فکر نمیکنی به اندازه کافی خرابکاری کرده باشی
454
01:21:24,433 --> 01:21:29,312
آه دنیا، نمیبینی جوانی من از دست رفته؟
455
01:21:30,314 --> 01:21:33,733
منو تنها بزار
456
01:21:41,617 --> 01:21:43,576
با کی هستی؟
457
01:21:43,619 --> 01:21:46,120
کسی اینجا هست؟
458
01:21:49,792 --> 01:21:51,918
نه، البته که کسی نیست
459
01:21:51,919 --> 01:21:54,045
کی میتونه اینجا باشه؟
460
01:21:58,550 --> 01:22:01,219
نترس. من دیوونه نیستم
461
01:22:01,261 --> 01:22:07,350
داشتم نقش بازی میکردم
من بازیگرم. این شغل منه
462
01:22:07,726 --> 01:22:13,189
بوریس واریسا...شاید اسممو شنیده باشی
463
01:22:15,192 --> 01:22:17,402
داشتم یک قسمت رو تمرین میکردم
464
01:22:22,366 --> 01:22:27,578
متاسفم که تحت چنین شرایط ناخوشایندی بهت هشدار میدم
465
01:22:31,125 --> 01:22:33,918
ولی میدونی، تو نباید بترسی
466
01:22:33,919 --> 01:22:35,962
با من چیزی برای ترسیدن نیست
467
01:22:36,005 --> 01:22:39,132
اما من نترسیدم
468
01:22:40,551 --> 01:22:43,386
دوست دارم بهت کمک کنم
469
01:22:44,138 --> 01:22:48,391
خیلی دوست دارم برات کاری بکنم
470
01:22:53,313 --> 01:22:57,024
ولی طوری رفتار میکنی انگار دشمنتم
471
01:22:57,026 --> 01:23:00,111
بهم مظنونی
472
01:23:05,951 --> 01:23:08,327
من همون دکتریم که تو فرستادی
473
01:23:08,620 --> 01:23:12,081
من اینجام تا برگه های کفن و دفن رو امضا کنم
474
01:23:12,875 --> 01:23:14,667
بزار خودمو معرفی کنم
475
01:23:14,668 --> 01:23:18,588
من اولین کسی بودم که جسد پدر بیچارمو لمس کردم
476
01:23:18,630 --> 01:23:21,090
! بوریس واریسا
477
01:23:24,678 --> 01:23:26,554
دکتر مولر
478
01:23:31,602 --> 01:23:34,395
شما ناخوشید؟
479
01:23:36,690 --> 01:23:40,401
نه، ممنون. حالم خوبه
480
01:23:41,487 --> 01:23:43,446
ما قبلا همدیگه رو ملاقات کردیم اینطور نیست؟
481
01:23:43,906 --> 01:23:45,740
نه. ممکن نیست
482
01:23:46,283 --> 01:23:48,618
من از دیروز به این ناحیه اومدم
483
01:24:12,997 --> 01:24:14,414
خیلی خب.سریع باش
484
01:24:14,457 --> 01:24:16,875
بهم دست نزن. اعصابمو به هم میریزی
485
01:24:17,919 --> 01:24:20,003
روزای لاابالی گری به سررسیده
486
01:24:20,004 --> 01:24:22,256
حالا دستور صادر می کنم
487
01:24:24,676 --> 01:24:27,803
نون رو بده بیاد
488
01:24:36,646 --> 01:24:41,024
شما بامزه اید. هرسه تاتون منو به خنده میندازین
489
01:24:43,152 --> 01:24:46,655
من ادم ساده ای هستم. ازخندیدن لذت میبرم
490
01:24:47,574 --> 01:24:50,200
در طول جنگ من تنها کسی بودم که
491
01:24:50,243 --> 01:24:52,703
!باشه، کافیه
492
01:24:52,745 --> 01:24:56,123
اون داستانهای فلاکت بار قدیمی دیگه بسه
493
01:24:59,711 --> 01:25:03,630
تنها چیزی که الان میخوام اینه که اینجا با ارامش زندگی کنم
494
01:25:05,842 --> 01:25:08,302
با شادی، همونطوری که قبلا بود
495
01:25:14,767 --> 01:25:17,895
همونطوری که قبلا بود
496
01:25:19,397 --> 01:25:22,190
اون مرد اینجا زیاد دووم نمیاره
497
01:25:22,817 --> 01:25:28,196
از داستانهای بیخود و مسخره ات متنفرم
از همه ی ادا و اصولت
498
01:25:33,786 --> 01:25:36,788
وقتی که ژان در زمان... دستگیر شد
499
01:25:40,293 --> 01:25:42,961
اه، بسه
500
01:25:43,004 --> 01:25:45,214
...دیگه کافیه
501
01:25:50,637 --> 01:25:56,308
اره، ژان مرده
502
01:26:07,403 --> 01:26:10,656
من جسدشو دیدم
503
01:26:12,450 --> 01:26:15,702
به همون وضوحی که تو رو میبینم
504
01:26:15,745 --> 01:26:18,580
زنده
505
01:26:18,873 --> 01:26:21,041
و زیبا
506
01:26:33,555 --> 01:26:39,017
خودم توی تابوتی از چوب کاج گذاشتمش
تطهیرش کردیم و بعد دفنش کردیم اما
507
01:26:39,060 --> 01:26:43,480
...بدون صلیب. بدون هیچ نوشته ای روی قبر
508
01:26:44,232 --> 01:26:47,317
بدون به جا گذاشتن کوچکترین ردی
509
01:26:47,360 --> 01:26:51,154
ممکن بود هدف رو به سربازای دشمن لو بده
510
01:26:56,536 --> 01:27:00,831
ولی ژان کسی نبود که سریع فراموش کنه
511
01:27:01,082 --> 01:27:06,461
نشانه هایی که ما به جا می گذاشتیم رو جوری با دقت پاک می کردیم که دوباره فردا دیده نشن
512
01:27:07,380 --> 01:27:11,717
تازه، واضح
513
01:27:12,844 --> 01:27:16,388
ژان روبین اونجا بود. میخواست که بیاییم بیرون
514
01:27:17,599 --> 01:27:19,433
اون برمیگرده
515
01:27:19,934 --> 01:27:21,852
من مطمئنم
516
01:27:22,020 --> 01:27:25,647
نیرویی که او در وجودش داره
با یک شلیک ساده از بین نمیره
517
01:27:26,816 --> 01:27:28,650
اون برمیگرده
518
01:27:30,236 --> 01:27:33,155
من اونو می شناسم. هر لحظه احساس می کنم که ممکنه سر برسه
519
01:27:33,198 --> 01:27:35,032
پژواک صدای پاهاش تو گوشمه
520
01:27:37,118 --> 01:27:39,953
اون حلول کرده...تو یه جسم دیگه
521
01:27:41,289 --> 01:27:45,459
و اون منم، بوریس
من اون چهره ای هستم که اون انتخاب کرده
522
01:27:47,795 --> 01:27:50,589
این همون نیروییه که منو به سمت تو میکشونه
523
01:27:51,799 --> 01:27:53,717
نیروی وجودی اونه
524
01:27:53,885 --> 01:27:59,932
چشمای من که زیبایی تو رو میبینن همون چشمای اونن
525
01:28:01,008 --> 01:28:06,063
دستهای من همون دستای اونن که سعی میکنن زندگی تورو به چنگ بیارن
526
01:28:27,252 --> 01:28:30,295
من همونی هستم که برادرت رو کشته
527
01:28:30,338 --> 01:28:32,798
یک مرد وحشت زده، عاجز
528
01:28:33,946 --> 01:28:39,200
باید حذف می شد
من خودم با خوشحالی از پس کار براومدم
529
01:28:39,243 --> 01:28:41,536
یک سری حساب شخصی داشتم که باید باهاش تسویه می کردم
530
01:28:42,037 --> 01:28:45,143
بعد به خودم قول دادم که بیام اینجا
531
01:28:46,521 --> 01:28:49,147
من میخواستم اونو از لورای احمق هم محرومش کنم
532
01:28:49,190 --> 01:28:54,495
بیش از اندازه براش زیبا بود
این راهی بود که من میتونستم اونو کاملا نابودش کنم
533
01:28:55,888 --> 01:28:57,489
در مورد تو، من اطلاعی از وجود تو نداشتم
534
01:28:59,617 --> 01:29:02,202
اما تو به قدری خوب بودی که با تو می شد ادامه داد
535
01:29:05,790 --> 01:29:08,584
...تا وقتی که کسی بهتر از تو نیومده باشه
536
01:29:16,342 --> 01:29:20,429
از اون گذشته، منو زیاد منتظر نذاشتی
537
01:29:21,598 --> 01:29:23,891
همه ی دخترها می تونند هرزگی کنند
538
01:29:27,770 --> 01:29:30,856
تنها چیزی که تو لازم داری یه ذره تجربه بیشتره
539
01:29:32,275 --> 01:29:34,902
ماریا خیلی بهتر از تو انجامش میده
540
01:29:56,424 --> 01:29:58,634
چقدر زیباست
541
01:29:58,760 --> 01:30:01,011
جسمم سبکه
542
01:30:01,804 --> 01:30:04,223
تو وانمود می کنی در حال رخت شستن هستی
543
01:30:04,599 --> 01:30:07,351
و منم به این کار کمک می کنم
544
01:30:09,521 --> 01:30:11,521
میدونی چرا؟
545
01:30:13,525 --> 01:30:16,318
چون که من قبلا مردم
546
01:30:16,945 --> 01:30:18,111
من خیلی وقت پیش مردم
547
01:30:18,530 --> 01:30:19,613
توی جنگ؟
548
01:30:21,491 --> 01:30:23,992
بله، توی جنگ
549
01:30:25,495 --> 01:30:28,455
تو باید داستانو شنیده باشی
550
01:30:28,665 --> 01:30:30,374
صبح روز آزادی
551
01:30:30,416 --> 01:30:33,335
پلیس توی سرداب گذاشتمون سینه ی دیوار و بهمون شلیک کرد
552
01:30:37,715 --> 01:30:41,260
تو اسم من و بقیه رو میتونی روی بنای یادبود پیدا کنی که حک شده
553
01:30:41,302 --> 01:30:44,429
...ایوان، ژوزف، ولادیمیر
554
01:30:44,472 --> 01:30:49,643
ژان روبین، ماتیاس، مانرت
...و خیلی های دیگه
555
01:30:49,978 --> 01:30:52,604
به ترتیب حروف الفبا
556
01:30:53,565 --> 01:30:57,651
جسم من اونجا باقی موند و با بقیه جسدها قاطی شد
557
01:31:00,947 --> 01:31:05,576
ظاهرا، فقط مجروح شده بودم
...یه زخم روی سرم
558
01:31:05,702 --> 01:31:09,871
اما همه گفتن من مردم، منم همینو گفتم...چراکه نه؟
559
01:31:39,068 --> 01:31:41,486
فکر کردم زخم روی سرته
560
01:31:42,822 --> 01:31:47,622
اره، یه زخم روی سر
561
01:31:49,073 --> 01:31:50,914
برای همین حافظه مو از دست دادم
562
01:31:51,164 --> 01:31:53,957
و به یه گلوله توی قلبم فکر می کنم
563
01:31:55,627 --> 01:31:58,003
میتونی اینم پاکش کنی
564
01:32:18,191 --> 01:32:23,153
و تو، کله پوک دوست داشتنی
!ای روحِ مُجسم
565
01:32:23,154 --> 01:32:26,303
فکر میکنی میتونی بیشتر از این جلوی من دووم بیاری؟
566
01:32:29,327 --> 01:32:31,662
از راهی درست یا اشتباه
567
01:32:33,706 --> 01:32:36,333
کی برای نجات تو میاد؟
568
01:32:41,923 --> 01:32:44,383
و اگر اشتباه باشه
569
01:32:44,467 --> 01:32:48,178
تورو میکشم
570
01:32:50,994 --> 01:32:53,913
و سانحه ی بعدی خیلی سریع اتفاق میافته
571
01:32:53,956 --> 01:32:56,374
مرگ با سرعت میاد
572
01:33:09,555 --> 01:33:12,014
مال منم همینطور
573
01:33:16,937 --> 01:33:19,480
...ممنونم
574
01:33:20,816 --> 01:33:23,901
ممنون که این لذت رو بهم بخشیدی
575
01:33:30,284 --> 01:33:34,662
جسم تو، جسم یک عروس باکره دیوانه
576
01:33:35,539 --> 01:33:37,540
تمام این شب دراز رو باهم بودیم
577
01:33:37,583 --> 01:33:39,625
...به خاطر بیار
578
01:34:13,035 --> 01:34:14,619
نه، وایسا
579
01:34:15,746 --> 01:34:19,916
...یه دقیقه صبر کن
من حرفهای بیشتری برای گفتن دارم
580
01:35:41,915 --> 01:35:45,668
حالا من اومدم تا حقیقت رو درباره خودم بهت بگم
581
01:35:47,129 --> 01:35:49,234
یا حداقل تلاشمو میکنم
582
01:35:52,676 --> 01:35:56,971
،در جبهه مقاومت
منو به اسم ژان روبین میشناسن
583
01:35:57,014 --> 01:36:00,892
اما اسم من بوریسه. بوریس واریسا
584
01:36:02,644 --> 01:36:05,855
بعد از جنگ
من به خونه خانوادگیم برگشتم
585
01:36:05,856 --> 01:36:09,108
اینجا خواهرم سیلویا منتظرم بود
586
01:36:09,151 --> 01:36:12,195
و با دخترعموم لورا ازدواج کردم
587
01:36:12,988 --> 01:36:14,322
...و اسمش لورا واریسا شد
588
01:36:42,188 --> 01:36:48,322
مترجم : 2&46
ویرایش : aranman56047
Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.