All language subtitles for The.Man.Who.Lies.1968.720p.Telegram.cinema141

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English Download
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German Download
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ia Interlingua
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt-BR Portuguese (Brazil)
pt Portuguese (Portugal) Download
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
es-419 Spanish (Latin American)
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
tt Tatar
te Telugu
th Thai
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 0 00:00:07,615 --> 00:00:14,035 ارائه‌اي از کانال تلگرامي https://t.me/Cinema141 پروژه بیست و سوم 1 00:01:07,615 --> 00:01:12,035 مردِ نهفته 2 00:05:55,371 --> 00:05:58,790 اسم من روبین هست. ژان روبین 3 00:05:59,792 --> 00:06:02,335 من میخوام داستانمو برات تعریف کنم 4 00:06:02,670 --> 00:06:05,380 یا اقلا تلاش کنم 5 00:06:06,382 --> 00:06:09,843 چه جوری شروع شد. تو یه جنگل یه جنگل بزرگ 6 00:06:10,386 --> 00:06:15,098 اونجا مسیری وجود داشت اما دقیقا نمیشد گفت 7 00:06:18,895 --> 00:06:24,691 قبلا اونجا مسیر رودخونه بود الان ولی سنگلاخ و شاخه های درخت هاست 8 00:06:26,819 --> 00:06:28,278 نه، این نیست 9 00:06:28,321 --> 00:06:35,727 در واقع یه کشتزار بود، یه کشتزار خیلی بزرگ با دانه های خاربته ای که توی باد شناور بودند 10 00:06:40,246 --> 00:06:45,042 باید نزدیک شهر کوچیکی باشه یا یه روستای بزرگ 11 00:06:51,841 --> 00:06:53,925 من کجام؟ 12 00:06:54,010 --> 00:06:56,136 اه بله، اسم من بوریسه 13 00:06:58,890 --> 00:07:01,016 اما معمولا مردم منو ژان صدا میکنن 14 00:07:01,059 --> 00:07:05,395 و گاهی هم اوکراینی. اما من دلیلشو نمیدونم 15 00:07:51,609 --> 00:07:52,985 اما برای شروع 16 00:07:53,069 --> 00:07:57,906 برای بار اولی که من به دهکده اومدم به شکل ناشناس تو خیابونها قدم میزدم 17 00:09:40,468 --> 00:09:41,885 ...ژان 18 00:09:42,136 --> 00:09:44,596 البته باید درباره ژان صحبت کنم 19 00:09:45,390 --> 00:09:50,060 اون رفیق من، هم پیمان من و همراه من در رسته بود 20 00:10:09,289 --> 00:10:12,332 بله، البته خیابونها خالی بود 21 00:10:13,418 --> 00:10:18,171 در زمان جنگ بود و مردم توی خونه هاشون میموندن 22 00:10:19,299 --> 00:10:24,094 اونا علاقه ای به دوستانه رفتار کردن با اشغال گرها نداشتند 23 00:10:24,178 --> 00:10:29,349 یا مجبور باشند که مدارکشون رو در هر بازرسی ای نشون بدن 24 00:10:29,892 --> 00:10:35,689 بله، این همونه: سنگربندی ها و نگهبانان کشیکی که در تقاطع راهها جلوی تورو میگرفتن 25 00:10:36,024 --> 00:10:39,359 ...من قبلا درباره دختری که تو داروخونه کار میکنه بهت گفتم 26 00:10:39,360 --> 00:10:41,945 و نقطه بازرسی و کنترل تو خیابون قرار داره؟ 27 00:10:57,670 --> 00:11:00,297 پس وقتی من به روستا اومدم 28 00:11:00,298 --> 00:11:05,844 من به مسافرت رفتم، تو این وقت از روز خالیه 29 00:11:46,859 --> 00:11:49,903 من...یه لیوان شراب میخوام 30 00:11:50,780 --> 00:11:55,533 و یه تکه نون لطفا 31 00:11:57,286 --> 00:11:59,913 اونا باهاش مثل یه قهرمان رفتار کردن 32 00:12:03,542 --> 00:12:06,503 ژان روبین. یه مردی بود 33 00:12:15,388 --> 00:12:18,431 ...اگه تا حالا اون حرومزاده رو گیرانداخته بودم 34 00:12:27,400 --> 00:12:30,527 ...به یاد بیار، اون یه بار گفت من تو بهار برمیگردم 35 00:12:30,653 --> 00:12:32,278 بله. من بخاطر میارم 36 00:12:38,994 --> 00:12:41,121 دوسال پیش بود 37 00:12:41,747 --> 00:12:44,958 سه! سه سال پیش بود 38 00:12:45,001 --> 00:12:48,545 اگه اون زنده است، پس چه اتفاقی براش افتاده 39 00:12:48,587 --> 00:12:51,965 اون فقط چند روزی ظاهر میشه 40 00:12:52,675 --> 00:12:55,385 و همه اتفاقات با حضور او همزمان میشه! 41 00:12:55,428 --> 00:12:58,138 اوضاع همسر و خواهرش تو قلعه چطوره؟ 42 00:12:58,305 --> 00:13:00,056 کسی اونارو برای ماهها ندیده 43 00:13:02,893 --> 00:13:06,229 ...بسه دیگه درباره ژان روبین 44 00:13:06,856 --> 00:13:09,482 اون از ناکجا پیداش میشه. از کوهستان میاد 45 00:13:09,483 --> 00:13:13,236 !و همه اتفاقات با حضور او همزمان میشه 46 00:13:13,320 --> 00:13:16,573 ژان روبین برنمیگرده 47 00:13:16,907 --> 00:13:19,743 البته که ژان روبین برخواهد گشت 48 00:13:22,204 --> 00:13:25,457 اون مرده...مرده!مرده 49 00:13:27,564 --> 00:13:30,462 درقلعه ای که اونا هنوز منتظر برگشتن اون هستن 50 00:13:30,921 --> 00:13:32,964 اون الان باید چند سالش باشه؟ 51 00:13:33,341 --> 00:13:36,009 سی وسه، سی و چهار 52 00:13:36,260 --> 00:13:37,218 !سی وپنج 53 00:13:40,389 --> 00:13:44,350 ،دختر جوونی که منتظره دوست داشتنیه 54 00:16:58,212 --> 00:16:59,587 تو کی هستی؟ 55 00:17:00,798 --> 00:17:02,632 ژان منو فرستاده 56 00:17:02,758 --> 00:17:03,591 اون کجاست؟ 57 00:17:05,678 --> 00:17:07,470 ...اسم من بوریس هست 58 00:17:08,139 --> 00:17:09,889 بوریس واریسا 59 00:17:11,809 --> 00:17:13,852 ...توباید منو در دهکده دیده باشی 60 00:17:14,103 --> 00:17:17,564 شاید منو به جا نمیاری 61 00:17:21,006 --> 00:17:23,264 ...قبلا ریش میزاشتم 62 00:17:23,301 --> 00:17:26,197 و یه عینک برای پنهان کردن چهره ام 63 00:17:29,201 --> 00:17:32,036 هرکسی مجبوره قایم بشه 64 00:17:42,298 --> 00:17:43,673 یادت میاد؟ 65 00:17:43,924 --> 00:17:47,052 اینجا سرتاسر خیابان رو سیم خاردار کشیده بودند 66 00:17:47,407 --> 00:17:53,145 تو مجبوری برگه هاتو نشون بدی شاید تو لیست مظنونین باشی 67 00:17:54,143 --> 00:17:58,313 این به معنای پلیس، زندان و غیره هست 68 00:17:58,356 --> 00:18:00,440 البته ما هممون برگه های جعلی داشتیم 69 00:18:00,441 --> 00:18:02,358 اما کافی نبود 70 00:18:15,393 --> 00:18:17,625 ژان تنها دوست من بود 71 00:18:17,896 --> 00:18:21,148 رفیق و همرزم همراهم و امیدم بود 72 00:18:21,233 --> 00:18:24,506 ...ما کاملا به همدیگه اعتماد کردیم ...بی چون وچرا 73 00:18:26,300 --> 00:18:28,176 همونطوری که ذهنیات مشترکی داشتیم 74 00:18:28,219 --> 00:18:32,448 خاطرات مشترک اهداف مشترک و بدنمون هم یکسان بود 75 00:18:34,466 --> 00:18:38,037 اما من مجبور بودم از دیدرس خارج بشم من به راحتی زیرنظر بودم 76 00:18:38,073 --> 00:18:40,000 من بیشتر تو جنگل ها میموندم 77 00:18:40,001 --> 00:18:45,123 من تو الونک ها یا غارها بودم یا تغییر چهره می دادم 78 00:18:47,245 --> 00:18:52,513 امروز، من مجبور شدم خودمو نشون بدم وضعیت خیلی جدی بود 79 00:18:52,597 --> 00:18:54,682 ...وقتی من ژان رو تو مسافرخونه دیدم 80 00:18:54,724 --> 00:18:57,434 اون نمی دونست که تموم شده 81 00:18:57,477 --> 00:18:59,645 یه ذهنیت ساختگی از اینجا و اونجا داشت 82 00:18:59,646 --> 00:19:01,355 من به موقع اینجا اومدم 83 00:19:02,607 --> 00:19:06,431 اون بدون درنگ دنبالم اومد 84 00:20:17,349 --> 00:20:19,308 من مجبور بودم برم و یه دکتر پیدا کنم 85 00:20:20,101 --> 00:20:22,061 من ظرف دو ساعت برمیگردم 86 00:20:22,103 --> 00:20:23,395 بعدش از اینجا میریم 87 00:20:23,939 --> 00:20:27,107 من بلدم چجوری یکی رو طرف خودمون پیدا کنم 88 00:20:39,746 --> 00:20:41,538 و بعدش؟ 89 00:20:48,380 --> 00:20:50,464 تو دکتری پیدا کردی؟ 90 00:20:50,507 --> 00:20:51,924 بله، البته 91 00:20:51,967 --> 00:20:52,716 کی بود؟ 92 00:20:56,096 --> 00:20:57,304 دکتر مولر 93 00:20:57,430 --> 00:21:00,599 هیچ روستایی بین اینجا و خط مرزی وجود نداره 94 00:21:01,601 --> 00:21:05,104 نه ... من مجبور بودم برگردم اینجا 95 00:21:05,313 --> 00:21:07,982 هیچ دکتر مولری این اطراف نیست 96 00:21:15,480 --> 00:21:18,273 مولر اسمی بود که صداش می کردیم 97 00:21:18,660 --> 00:21:20,661 ما هممون یه اسم کد داشتیم 98 00:21:21,100 --> 00:21:22,851 مولر، اون به معنی دکتر بود 99 00:21:26,011 --> 00:21:28,471 بله، ما اون روزها هرکدوممون یه اسم مستعار داشتیم 100 00:21:29,181 --> 00:21:31,182 اونا منو اوکراینی صدا میکردن 101 00:21:32,830 --> 00:21:35,624 ...اسم واقعی دکتر 102 00:21:38,857 --> 00:21:41,651 نه، فراموشش کردم 103 00:21:49,555 --> 00:21:50,931 حرفامو باور نمیکنی؟ 104 00:21:51,224 --> 00:21:54,351 نمیتونم همشو قبول کنم 105 00:21:54,394 --> 00:21:58,981 وقتی من اومدم اینجا ارباب ژان به جای دوری رفته بود 106 00:22:00,650 --> 00:22:02,275 تو اونو نشناختی؟ 107 00:22:02,652 --> 00:22:05,487 نه، من از زمینای پایین دست اومدم 108 00:22:05,989 --> 00:22:08,031 حتما مادام درباره شوهرش بهت گفته 109 00:22:08,032 --> 00:22:10,617 نه، هرگز 110 00:22:11,494 --> 00:22:13,578 خیلی خب.من میتونم درباره اش بهت بگم 111 00:22:14,998 --> 00:22:19,167 من دائما باهاش کار می کردم شب وروز 112 00:22:20,628 --> 00:22:23,213 ژان یک انسان فوق العاده بود 113 00:22:24,757 --> 00:22:26,216 ...یه روز، من یادم میاد 114 00:22:26,718 --> 00:22:31,722 چندتا ژنرال برای بازرسی استحکامات داخل جنگل اومده بودن 115 00:22:40,815 --> 00:22:42,399 اون پیرمرده کیه؟ 116 00:22:42,650 --> 00:22:45,402 تو اگه این خونه رو به خوبی میشناسی باید اونو هم به خوبی بشناسی! 117 00:22:47,030 --> 00:22:49,114 من زیاد اینجا نیومدم 118 00:22:49,157 --> 00:22:53,201 یکبارش هم کافیه ایشون ارباب و پدر ژان هستن 119 00:24:34,679 --> 00:24:38,390 ...میبخشین، ارباب، میتونم 120 00:24:57,827 --> 00:25:00,037 من یه لیوان شراب میخوام 121 00:25:01,706 --> 00:25:06,835 و یه تکه نون لطفا 122 00:25:38,660 --> 00:25:41,119 تو باید ژان روبین رو بشناسی 123 00:25:41,120 --> 00:25:44,373 البته که نه، تو خیلی جوونی 124 00:25:49,087 --> 00:25:50,587 من اونو به خوبی میشناختم 125 00:25:51,839 --> 00:25:54,549 من باهاش کار کردم همین جا تو کوهستان 126 00:25:58,388 --> 00:26:00,639 تو باید درباره من شنیده باشی 127 00:26:01,683 --> 00:26:03,433 اسم من بوریس هست 128 00:26:03,810 --> 00:26:06,103 اونا منو اوکراینی صدا میزدن 129 00:26:09,357 --> 00:26:12,526 شما شنیدین که اون چجوری از زندون بیرون اومد؟ 130 00:26:13,987 --> 00:26:16,029 ...نه، اونجا یه زندون واقعی نبود 131 00:26:16,030 --> 00:26:18,608 اونجا یه ایستگاه پلیس بود که برای 132 00:26:18,908 --> 00:26:23,578 برای اغلب مظنونین شرافتمند و ابرودار استفاده می شد 133 00:26:23,705 --> 00:26:26,873 ژان مجبور شد به کوه ها بره 134 00:26:28,293 --> 00:26:30,585 نمیدونیم که مدرکی علیه اون دارن یا نه 135 00:26:34,632 --> 00:26:36,967 ...ما مجبور بودیم اونو از اونجا بیرون بیاریم. 136 00:26:37,051 --> 00:26:40,721 قبل از اینکه اونا چیزی پیدا کنن 137 00:26:40,763 --> 00:26:43,765 ...من نقشه خودمو کشیدم و چیزایی به ژان گفتم 138 00:26:44,017 --> 00:26:46,476 با یه یادداشتی که توی سیب قایم کرده بودم 139 00:26:46,728 --> 00:26:50,355 خواهرش تونست میوه هارو بهش برسونه 140 00:27:04,704 --> 00:27:06,496 و تو یه لحظه درست 141 00:27:06,497 --> 00:27:09,458 ژان مجبور بود تو پنجره مقررشده باشه 142 00:27:10,543 --> 00:27:14,046 در همین حال رفت امد هرکسی رو با چشمای باز زیرنظر داشته باشه 143 00:27:18,051 --> 00:27:21,178 بیرون پنجره سلول ها میله داشت 144 00:27:21,179 --> 00:27:23,639 به جز پنجره کریدور مرکزی 145 00:27:24,140 --> 00:27:28,268 از اونجا چشم انداز مشرف به حیاط محصور هیچ نگهبانی دیده نمیشد 146 00:27:28,311 --> 00:27:30,937 ...و از اونجا اون وارد کریدور میشد 147 00:27:31,022 --> 00:27:33,899 همه کاری که لازم بود انجام بدی بری به سمت 148 00:27:33,983 --> 00:27:35,233 داخل سقف 149 00:27:35,234 --> 00:27:38,320 اطراف ساختمان بخزی بالای کیسه های ارد 150 00:27:38,446 --> 00:27:41,114 تا برسی به سردر داخلی 151 00:27:51,167 --> 00:27:55,796 بعدش، تو باید بپری داخل کریدور داخلی 152 00:27:56,089 --> 00:27:58,090 ...تنها راه خروجی 153 00:28:38,120 --> 00:28:42,826 اونجا بسته های یونجه برای فرماندهی هست !یونجه 154 00:29:07,014 --> 00:29:10,141 فرض می کنیم که برای فرمانده هست 155 00:29:33,665 --> 00:29:36,459 من سوال کردم اگر اتاقی داشتی 156 00:29:36,502 --> 00:29:37,543 چندتا؟ 157 00:29:37,669 --> 00:29:40,087 چندتا چی؟ 158 00:29:40,339 --> 00:29:42,381 چندتا اتاق؟ 159 00:29:42,758 --> 00:29:43,758 خب. یکی، به صورت واضح 160 00:29:43,801 --> 00:29:47,386 معلوم نیست تو درباره اتاق ها پرسیدی 161 00:29:50,557 --> 00:29:53,810 فقط برو بالا طبقه سوم در سمت چپ 162 00:29:53,811 --> 00:29:57,772 پایین کریدور، انتهای طبقه دوم 163 00:32:47,484 --> 00:32:50,069 می دونی ماریا دختریه که تو قلعه کار میکنه ؟ 164 00:32:50,237 --> 00:32:53,364 بله. با هم دوست هستید؟ 165 00:32:53,782 --> 00:32:57,034 اون گفت که تو چیزی رو اونجا گم کرده بودی 166 00:32:57,870 --> 00:32:59,787 مثل چی؟ 167 00:32:59,788 --> 00:33:03,749 اگه می خواهید پیداش کنید او صبح تو ویرانه های قلعه است 168 00:33:09,423 --> 00:33:11,466 تو لیوان های منو شکستی 169 00:33:12,676 --> 00:33:15,511 من دارم تلاش میکنم بهش کمک کنم 170 00:33:15,888 --> 00:33:21,017 برای شکستن لیوان هیچ کس به کمک احتیاج نداره 171 00:33:24,271 --> 00:33:27,148 ارباب اقامتش خیلی طول میکشه؟ 172 00:33:27,149 --> 00:33:30,610 خب، در واقع...معلوم نیست 173 00:33:30,986 --> 00:33:35,198 ،ممکنه من یه اتاق دیگه داشته باشم یا باید اینجارو ترک کنم 174 00:33:35,741 --> 00:33:38,493 بهتره خودت بفهمیش 175 00:33:40,078 --> 00:33:44,040 - اما هتل خالیه - بخاطر کسب و کار شما 176 00:33:44,875 --> 00:33:48,711 ما ممکنه منتظر کسی باشیم 177 00:34:05,980 --> 00:34:08,481 تو گفتی من چیزی رو فراموش کردم 178 00:34:09,609 --> 00:34:13,111 - بله ارباب - بارانیم؟ 179 00:34:15,448 --> 00:34:17,324 من بارانی همراهم بود؟ 180 00:34:18,034 --> 00:34:21,244 نه، شما فراموش کردید بگین چه اتفاقی با ژنرال افتاد 181 00:34:21,287 --> 00:34:22,787 ژنرال؟ 182 00:34:24,040 --> 00:34:26,875 مردی که به استحکامات سرکشی می کرد 183 00:34:28,044 --> 00:34:29,169 کدوم سنگربندی ها؟ 184 00:34:29,170 --> 00:34:32,672 چطوری باید بدونم؟ من که با اقای ژان توی جنگ نبودم 185 00:34:32,757 --> 00:34:36,051 اه! بله، !جنگ 186 00:34:37,386 --> 00:34:40,472 اما تو جنگ ما هیچ سنگربندی ای نداشتیم 187 00:34:43,935 --> 00:34:47,520 - این مال شماست؟ - دوسش داری؟ 188 00:34:47,563 --> 00:34:50,065 این مال مادموازل سیلویاست 189 00:34:50,107 --> 00:34:54,152 تو منو به یاد دختری میندازی که همون صدا رو داشت.خیلی وقت پیش 190 00:34:54,236 --> 00:34:56,446 اه بله! در طول جنگ 191 00:35:06,540 --> 00:35:08,708 چرا نه در طول جنگ؟ 192 00:35:09,001 --> 00:35:10,835 زن ها اینجا هم جنگ می کردن 193 00:35:12,380 --> 00:35:15,298 ژان اونم می شناخت، دختری که شبیه تو بود 194 00:35:15,591 --> 00:35:18,051 ...اسمش 195 00:35:18,094 --> 00:35:20,345 اسمش اواست 196 00:35:22,181 --> 00:35:25,141 عوامل ارتباطی در جای او پنهان شده اند. 197 00:35:26,143 --> 00:35:29,521 ما سوظن های خودمونو داشتیم. یکی از اونا مارو لو داده 198 00:35:32,692 --> 00:35:34,901 ...اتفاق عجیبیه 199 00:35:34,944 --> 00:35:40,281 یه روز، در هرصورت، اونو درحالی که خفه شده بود تو رختخوابش پیدا کردن 200 00:35:49,584 --> 00:35:52,460 ...ماریا، گوش کن 201 00:35:53,713 --> 00:35:56,131 من دیگه تحمل این دروغها رو بیشتر از این ندارم 202 00:35:57,633 --> 00:35:59,801 من باید چیزای وحشتناکی بهت بگم 203 00:35:59,844 --> 00:36:01,678 تو باید حقیقت رو بدونی 204 00:36:01,804 --> 00:36:03,722 دنبالم بیا 205 00:36:15,192 --> 00:36:20,905 ژان روبین اون قهرمانی که تو فکر میکنی نیست 206 00:36:20,948 --> 00:36:23,408 اون یه خائنه. یه ادم بزدل 207 00:36:24,410 --> 00:36:26,786 تو درباره واگن علوفه چیزی شنیدی؟ 208 00:36:28,414 --> 00:36:30,582 ژان توسط گشتی های کوهستان دستگیر شد 209 00:36:30,708 --> 00:36:33,793 اونها آسیبی بهش نزدن ولی 210 00:36:33,836 --> 00:36:36,087 مجبور شده بود حرف بزنه 211 00:36:36,881 --> 00:36:38,840 شاید ترسیده بود 212 00:36:42,386 --> 00:36:45,472 اون برامون پیغامی فرستاد 213 00:36:45,514 --> 00:36:47,891 ظاهرا فرارش رو برنامه ریزی کرده بود 214 00:36:50,478 --> 00:36:54,689 ...دوتا از بهترین افراد ما، ژوزف و ولادیمیر 215 00:36:55,358 --> 00:37:00,195 با تراکتور داخل زندان رفتند یه ریسک بزرگ بود 216 00:37:51,163 --> 00:37:53,331 اون نمیخواد چیزی بشنوه 217 00:37:53,749 --> 00:37:55,875 هیچکسی نمیخواد بشنوه 218 00:37:58,337 --> 00:38:01,047 اونا ترجیح میدن فکر کنن ژان یک قهرمانه 219 00:38:01,632 --> 00:38:04,467 و اون دوتای دیگه تو یه حادثه دستگیر شدن 220 00:38:12,518 --> 00:38:17,856 ... در واقع ژان روبین تو یه مخفیگاهه در طول مرز 221 00:38:21,319 --> 00:38:26,239 فعلا جرات نمیکنه برای تسویه حساب با ژوزف برگرده 222 00:38:26,240 --> 00:38:31,119 کی فرار رو برنامه ریزی کرد. کی هنوز اینجاست و چه کسی هنوز هیچ چیزی نگفته 223 00:38:32,246 --> 00:38:35,623 اما کسی نمیدونه که تو توی دهکده ای 224 00:38:35,666 --> 00:38:41,838 همه اونا...منو میشناسن. همه اونا 225 00:38:41,964 --> 00:38:44,341 اما همشون دارن وانمود میکنن که منو نمیبینن 226 00:38:44,383 --> 00:38:47,052 شنیدن چیزی که من میخوام بگم اشفته شون میکنه 227 00:38:47,053 --> 00:38:50,847 چون که همه اونا میدونن یا حدس میزنن 228 00:38:50,890 --> 00:38:53,642 که قهرمان محلیشون یک دغلباز هست 229 00:38:55,019 --> 00:38:58,271 ...و خانم مادام میدونه که شوهرش 230 00:38:58,314 --> 00:39:01,650 چرا اون منتظر برگشتنشه در حالی که همه میگن مرده؟ 231 00:39:03,653 --> 00:39:06,029 شاید اون براش نامه ای نوشته باشه 232 00:39:07,782 --> 00:39:13,328 به عنوان خواهرش، اون جرات نمیکنه خودشو نشون بده چون همه میدونن 233 00:39:19,126 --> 00:39:21,252 و همه اونا ازم متنفرن 234 00:39:27,843 --> 00:39:31,972 تو دیدی که صاحب مسافرخونه چطوری داشت خودشو از دست من خلاص می کرد 235 00:39:33,349 --> 00:39:35,016 من زیر باران فحش و ناسزام 236 00:39:35,601 --> 00:39:38,645 من رازی رو با خودم دارم که زیادی سنگینه 237 00:39:38,813 --> 00:39:44,484 تسلیم نشو.من بهت کمک میکنم بالاخره باید کاری باشه که بتونیم بکنیم 238 00:39:48,739 --> 00:39:51,074 تو دختر خوبی هستی، ماریا 239 00:39:52,034 --> 00:39:55,120 اره، تو دختر مهربونی هستی 240 00:39:55,579 --> 00:39:58,707 اما تو نمیتونی دوباره سرتو به دیوار بکوبی 241 00:40:00,042 --> 00:40:05,171 من دارم تو تاریکی میجنگم ولی هربار به یه بن بست میرسم 242 00:40:10,845 --> 00:40:14,264 اون مله. ماریا کارشو تموم کرده؟ 243 00:40:15,016 --> 00:40:18,226 اون خودشو با افکار پوچ درگیر کرده 244 00:40:28,904 --> 00:40:30,613 اون پدر ژانه؟ 245 00:40:31,115 --> 00:40:33,074 نه،اون فرانس هست 246 00:40:33,951 --> 00:40:35,660 اون کیه؟ 247 00:40:35,703 --> 00:40:38,413 اونو استوارد صدا میزنن 248 00:40:39,332 --> 00:40:42,584 میدونی، اون همیشه اینجا زندگی میکنه 249 00:40:43,711 --> 00:40:49,174 این فرانتز هست 250 00:40:52,303 --> 00:40:55,055 !چقدر پیرشده 251 00:40:57,433 --> 00:41:00,310 باید خیلی رنج کشیده باشه 252 00:41:00,353 --> 00:41:04,773 - به نظر اون تورو نمی شناخت - ...البته 253 00:41:07,068 --> 00:41:09,611 مثل اینکه اون منو ندیده 254 00:41:12,865 --> 00:41:17,202 ممکنه ازم بپرسه من اینجا چیکار میکنم 255 00:41:24,502 --> 00:41:27,462 ... و حالا تو درحال گریختنی 256 00:41:28,339 --> 00:41:30,131 و منو هم داری ترک میکنی 257 00:41:30,174 --> 00:41:32,801 نه، من کاری دارم که باید انجامش بدم 258 00:41:33,844 --> 00:41:36,930 بعد از شام تو باید به قبرستان بیایی 259 00:41:36,931 --> 00:41:38,598 من منتظرت میمونم 260 00:44:21,345 --> 00:44:23,346 تو انتظار دیدن منو اینجا نداشتی 261 00:44:27,435 --> 00:44:29,060 بله، چرا باید همچین چیزی باشه 262 00:44:35,401 --> 00:44:37,485 تو با ماریا ساخت و پاخت کردی 263 00:44:37,528 --> 00:44:40,530 من تمام مدت میدونستم که تو میایی 264 00:44:41,407 --> 00:44:44,034 تو بهش درباره برادرم دروغهای کثیفی گفتی 265 00:44:44,410 --> 00:44:46,202 منو ببخش 266 00:44:46,329 --> 00:44:49,372 من میخواستم باهات تنهایی صحبت کنم 267 00:44:50,875 --> 00:44:53,627 این بهترین راه برای مجبور کردنت به اومدن بود 268 00:44:53,669 --> 00:44:55,795 شما حق ندارید از ژان صحبت کنید. 269 00:44:55,796 --> 00:44:59,090 چه نیازی داری که اینجوری دربارش دروغ بگی؟ 270 00:45:01,969 --> 00:45:03,970 اره، تو درست میگی 271 00:45:04,388 --> 00:45:06,431 میخوام تمومش کنم 272 00:45:11,312 --> 00:45:13,521 این چیزی بود که میخواستم بهت بگم 273 00:45:13,564 --> 00:45:15,148 تمومش کنی؟ چرا؟ 274 00:45:15,191 --> 00:45:18,026 چون که حتی یه نفر هم داستانت رو درباره برادرم باور نمیکنه؟ 275 00:45:19,403 --> 00:45:23,948 ...چون که هیچ کسی نمیتونه به دروغ های من اعتماد کنه ... حتی خودم 276 00:45:24,116 --> 00:45:26,076 مخصوصا من 277 00:45:26,118 --> 00:45:29,954 من بخوبی میدونم که من واریسا بوریس یه ادم بزدل و خائنم 278 00:45:33,584 --> 00:45:36,252 بزار داستان غمگین و مایوسانه خودمو برات تعریف کنم 279 00:45:37,046 --> 00:45:39,756 تو، تهایی، میتونی منو درک کنی و ببخشی 280 00:45:44,512 --> 00:45:47,389 نه. در واقع هیچ دکتر مولری این دور و اطراف نیست 281 00:45:48,849 --> 00:45:51,476 مولر رییس پلیس بود 282 00:45:52,436 --> 00:45:55,063 اون تنها کسی بود که بهش گفتم ژان کجا نگه داشته میشه 283 00:45:56,023 --> 00:46:01,569 من میخواستم از شرش خلاص بشم اون رییس بود و من تحملشو نداشتم 284 00:46:02,280 --> 00:46:04,239 میبینی، من دنبال بهانه نیستم 285 00:46:07,493 --> 00:46:12,706 اون باهوش تر از من بود اون خیانت رو از چشمام خوند 286 00:46:16,919 --> 00:46:18,962 جراحت اون میتونه یک بلوف باشه 287 00:46:19,964 --> 00:46:22,465 وقتی که پلیس به الونک رسید 288 00:46:24,218 --> 00:46:25,969 ژان دیگه اونجا نبود 289 00:46:29,056 --> 00:46:30,223 !خدارو شکر 290 00:46:31,142 --> 00:46:34,269 اون ممکن بود بلافاصله منو بکشه 291 00:46:34,812 --> 00:46:39,503 اما ژان ادم درستی بود. بخاطر سوظن کسی رو محکوم نمیکرد 292 00:46:39,671 --> 00:46:41,589 اون میخواست مطمئن بشه 293 00:46:42,257 --> 00:46:44,633 و حالا میدونم که اون در جستجوی منه 294 00:46:44,676 --> 00:46:46,719 و این دلیلی هست که اون هنوز به خونه برنگشته 295 00:46:46,762 --> 00:46:49,346 اون میخواست اول همه خیانتکارها رو بکشه 296 00:46:49,931 --> 00:46:51,265 اون به دنبال منه 297 00:46:51,308 --> 00:46:57,021 هرشب یه جای متفاوت میخوابم همه خونه هامو ترک کردم 298 00:46:58,106 --> 00:47:01,984 اما اون منو همینجا پیدا میکنه 299 00:47:01,985 --> 00:47:06,864 میتونم اومدنشو احساس کنم و خیلی زودتر از چیزی که تصور میکنی منو میبینه و تیربارانم میکنه 300 00:47:08,721 --> 00:47:10,555 مثل یه سگ 301 00:47:27,281 --> 00:47:29,115 !دیوانه 302 00:47:33,162 --> 00:47:35,121 تو هم صدارو شنیدی؟ 303 00:47:35,247 --> 00:47:38,708 کدوم صدا؟ هیچ صدایی نمیاد 304 00:47:38,751 --> 00:47:41,294 صدای مردی که داره وسط جنگل میدوه 305 00:47:50,179 --> 00:47:55,684 نه، اینجا کسی نیست و جنگلی هم این اطراف نیست 306 00:47:58,896 --> 00:48:01,731 ...اما اگه کسی در حال اومدن باشه 307 00:48:04,694 --> 00:48:07,445 یه دقیقه منتظرم باش 308 00:48:10,491 --> 00:48:12,867 !نرو! دکتر مولر رو اینجا نیاری 309 00:52:30,001 --> 00:52:33,795 خیلی خب، ماریا، این مرد کی بود 310 00:52:33,838 --> 00:52:35,213 نمیشناسمش ، ارباب 311 00:52:35,256 --> 00:52:36,631 دختره داره ازت یه احمق میسازه 312 00:52:36,632 --> 00:52:40,468 بعضی چیزا اصلا به ما ربطی ندارن 313 00:52:41,971 --> 00:52:45,015 پس چی به ما مربوطه؟ 314 00:52:48,019 --> 00:52:51,604 اتاق تمیز خواهد شد 315 00:52:56,861 --> 00:53:00,905 توی تشک ها حشرات وجود دارن 316 00:53:01,657 --> 00:53:04,159 درباره خودت توضیح بده، اقا 317 00:53:06,329 --> 00:53:08,538 براز خودمو معرفی کنم، بوریس واریسا 318 00:53:09,582 --> 00:53:12,417 من صاحب این ابرو نیستم 319 00:53:15,338 --> 00:53:16,838 پسرتون منو فرستاده 320 00:53:16,881 --> 00:53:20,300 !به داخل تختخواب خدمتکارم 321 00:53:20,343 --> 00:53:21,217 باشه، اون کیه؟ 322 00:53:21,260 --> 00:53:23,136 نمیشناسمش، اقا 323 00:53:27,642 --> 00:53:31,853 تو این روزا مردمو میبینی 324 00:53:37,026 --> 00:53:42,155 حتی تو خونه شما !کی میدونه که از کجا اومدن 325 00:53:44,158 --> 00:53:46,660 من میخوام داستانمو بهت بگم 326 00:53:46,661 --> 00:53:48,662 تو هم میخوای؟ 327 00:53:54,043 --> 00:53:58,588 ببینید، من ژان رو از مقاومت میشناختم 328 00:53:58,881 --> 00:54:04,219 اون کجاست؟ چیکار میکنه؟ کی برمیگرده خونه؟ 329 00:54:05,930 --> 00:54:09,975 گوش بده. توضیح دادنش اسون نیست من نمیتونم همه چیز رو فورا بهت بگم 330 00:54:10,017 --> 00:54:14,229 تو اینجا چیکار میکنی؟ پیغامی واسه ما داری؟ 331 00:54:14,272 --> 00:54:16,982 پیغام؟ 332 00:54:29,620 --> 00:54:31,621 ...اجازه بده داستان خودمو برات تعریف کنم 333 00:54:31,956 --> 00:54:34,708 نه، برو بیرون 334 00:54:35,167 --> 00:54:37,502 همین حالا، زودباش 335 00:54:42,174 --> 00:54:46,344 ...ما باید مراقب باشیم کسی از اتفاقات این خونه بویی نبره 336 00:55:53,704 --> 00:55:56,206 اونا منم از اینجا بیرون کردن 337 00:56:00,086 --> 00:56:02,545 خداحافظ، سیلویا 338 00:56:11,639 --> 00:56:14,891 حالا من جایی برای رفتن ندارم 339 00:56:29,907 --> 00:56:32,492 سیلویا، این همه اش نیست 340 00:56:35,371 --> 00:56:37,998 تو باید همه حقیقتو بدونی 341 00:56:38,624 --> 00:56:41,751 ...من نمی تونم تو رو ترک کنم بدون اینکه فعلا قایم شو 342 00:56:42,461 --> 00:56:48,425 اما شب بیا کلید دروازه کوچک اینجاست 343 01:01:33,085 --> 01:01:36,338 اونا دیوونن تو میدونی هرسه تاشون 344 01:01:36,380 --> 01:01:38,715 اونا وانمود میکنن که برادر یا شوهری دارن 345 01:01:39,133 --> 01:01:41,426 ولی تا حالا کسی ندیده 346 01:01:41,469 --> 01:01:46,264 یه روز لورا ادعا کرد که شوهرش اونو فریب داده 347 01:01:46,307 --> 01:01:47,474 با کی؟ 348 01:01:47,558 --> 01:01:50,226 با دختری که تو داروخونه اس 349 01:01:52,980 --> 01:01:55,231 اون واسم تعریف کرد 350 01:01:55,274 --> 01:01:59,986 در زمان جنگ بود، درست قبل اینکه همه دستگیر بشن 351 01:02:06,494 --> 01:02:11,998 ژان روبین برای دیدن ایوان به اونجا رفته بود داروساز پیغامی اورده بود 352 01:02:12,041 --> 01:02:13,541 کدوم داروساز؟ 353 01:02:13,960 --> 01:02:17,963 اینجا فقط یه داروساز هست همونی که اون ور میدونه 354 01:02:32,415 --> 01:02:35,167 من یه شیشه بتادین میخواستم 355 01:02:39,297 --> 01:02:42,299 - ایوان اینجاست؟ - نه، اون هنوز نیومده 356 01:02:45,345 --> 01:02:47,930 من براش نگرانم 357 01:03:01,778 --> 01:03:03,779 قرص خواب داری؟ 358 01:03:03,822 --> 01:03:08,784 فقط با نسخه ممکنه. تازه تمومش کردیم میخوای براتون سفارش بدیم؟ 359 01:03:10,871 --> 01:03:13,831 نه، ممنون. مهم نیست 360 01:03:39,733 --> 01:03:41,650 اتفاقی داره میافته 361 01:03:41,651 --> 01:03:47,031 اون بهمون مظنونه. اونا میتونن هر چیزی رو تو درمانگاه خودشون گیر بیارن 362 01:03:47,616 --> 01:03:49,033 کسی اونو قبلا دیده؟ 363 01:03:49,159 --> 01:03:50,451 نه 364 01:03:54,456 --> 01:03:57,583 یه پلیس داره کنار کامیون نزدیک کلیسا میچرخه 365 01:04:07,344 --> 01:04:09,428 من به لورا میگم 366 01:06:10,675 --> 01:06:13,344 برو خونه و منتظر علامت باش 367 01:06:14,179 --> 01:06:17,097 ایوان ناپدید شده. ژان گریخته 368 01:06:22,375 --> 01:06:25,689 اون برای مدتی دور میشه ما نمیدونیم نفر بعدی کیه 369 01:06:26,483 --> 01:06:28,192 من منتظر میمونم 370 01:08:30,774 --> 01:08:32,566 بعدش اونا چیکار میکنن؟ 371 01:08:32,776 --> 01:08:35,528 خیلی خب، سلویا باید منتظر من باشه 372 01:08:36,029 --> 01:08:38,572 من مجبور بودم برگردم اینجا 373 01:08:38,782 --> 01:08:40,741 و اگه پدر رو ببینی؟ 374 01:08:44,287 --> 01:08:49,333 نه، پدر تو رختخوابه. اون خیلی مریضه بزودی میمیره 375 01:09:04,182 --> 01:09:06,976 من یه شیشه بتادین میخواستم، لطفا 376 01:09:15,652 --> 01:09:17,862 تو ژان روبین رو میشناختی؟ 377 01:09:17,904 --> 01:09:21,073 البته. همه میدونن اون اینجاست 378 01:12:48,532 --> 01:12:51,951 من تو خطر افتادم، نزدیک بود گردنم بخاطر کمک به اون بشکنه 379 01:12:53,995 --> 01:12:56,288 اما خیلی دیره 380 01:12:56,706 --> 01:12:58,916 ژان تو این محل مرد 381 01:13:01,211 --> 01:13:05,673 من نمیدونم چقدر اینجا در کنار جسد بی جانش موندم 382 01:13:09,302 --> 01:13:11,470 خب بعدش، میخوای چیکار کنی؟ 383 01:13:13,765 --> 01:13:16,392 ...خب، میرم به بقیه میگم 384 01:13:16,393 --> 01:13:19,311 و ما برمیگردیم تا جسدشو پیدا کنیم 385 01:13:20,939 --> 01:13:24,650 یک دیوانگی تمام عیار! ما ممکنه تو تله بیافتیم 386 01:13:27,195 --> 01:13:31,365 کدوم بقیه؟ میتونی اسمی رو بخاطر بیاری؟ 387 01:13:33,201 --> 01:13:35,870 اون کجاست؟ جواب بده ماریا 388 01:13:36,288 --> 01:13:40,791 اون الان کجا قایم شده؟ 389 01:13:43,336 --> 01:13:45,921 اون پدرته 390 01:13:47,048 --> 01:13:49,550 ...من مجبورم برم و توضیح بدم 391 01:13:50,552 --> 01:13:53,387 و همچنین بهش خبرای بدی بدم 392 01:13:56,057 --> 01:14:00,248 ...حالا من مجبورم بهت چیزای وحشتاکی رو بگم 393 01:14:00,353 --> 01:14:02,714 و اینا خارج از تحمل منه 394 01:14:05,275 --> 01:14:08,319 من چیزی برای پنهان کردن ندارم 395 01:14:58,954 --> 01:15:00,663 اون مرده 396 01:15:01,331 --> 01:15:04,124 من خیلی دیر رسیدم 397 01:15:04,167 --> 01:15:08,879 ...ما مجبوریم بریم دکتر بیاریم کاغذبازی هاشو انجام بده 398 01:15:13,301 --> 01:15:16,679 یه اتفاق وحشتناک. اینطور نیست؟ 399 01:15:22,686 --> 01:15:23,524 ...زیبا 400 01:15:24,385 --> 01:15:29,159 ...مرموز خوشایند، مشوش کننده 401 01:15:32,539 --> 01:15:36,250 ... و این دلیلی هست که به اینجا کشیده شدم 402 01:15:36,293 --> 01:15:41,506 تو خونه ای که پر از اشباح و چیزای بدیمن هست 403 01:15:44,885 --> 01:15:47,678 تو نمیتونی اینجا با این خدمتکار دیوانه بمونی 404 01:15:58,065 --> 01:16:02,985 سیلویا، طفلک بیچاره من. میخوام بهت کمک کنم 405 01:16:04,697 --> 01:16:07,281 ... شک ندارم که آسمون آبیه، سیلویا 406 01:16:10,911 --> 01:16:14,497 ...شکی ندارم که حقیقت از دروغ متنفره 407 01:16:17,251 --> 01:16:20,128 ...شک ندارم که خورشید میدرخشه 408 01:16:22,756 --> 01:16:25,007 و تو شک نکن که من عاشقتم 409 01:16:33,851 --> 01:16:36,269 ...حالا که پدرت مارو ترک کرده 410 01:16:36,812 --> 01:16:39,731 من نمیتونم تو رو با این خدمتکار دیوانه تنها بذارم 411 01:16:42,443 --> 01:16:44,360 من می خوام اینجا تغییری ایجاد کنم 412 01:16:47,322 --> 01:16:49,782 فرانتز یه شاهد قلابیه 413 01:16:50,325 --> 01:16:52,118 !یه دروغگو 414 01:16:52,953 --> 01:16:54,787 !یهودا 415 01:16:56,331 --> 01:16:58,666 زمان جنگ یهودا صداش میکردن (اشاره به ماجرای یهودای اسخریوطی) 416 01:16:58,709 --> 01:17:02,128 هر کدوممون یه اسم مستعار داشتیم.اینو یهودا صدا میکردیم منو اوکرا... 417 01:17:02,171 --> 01:17:04,797 نه، درهرصورت همشو برات تعریف کردم 418 01:17:05,841 --> 01:17:11,345 باورم کن، اون میتونست تو اون روزها حتی بخزه 419 01:17:11,388 --> 01:17:13,723 ...یهودا، پوتینام 420 01:17:13,766 --> 01:17:15,099 ...اما اقای بوریس 421 01:17:15,142 --> 01:17:18,644 منو اوکراینی صدا کن وگرنه بهت شلیک میکنم 422 01:17:21,732 --> 01:17:25,610 ...من باید بهش شلیک می کردم 423 01:17:27,488 --> 01:17:30,698 ممکن بود حالا پدر بیچارت زنده بود 424 01:17:31,867 --> 01:17:34,410 !قاتل 425 01:17:34,453 --> 01:17:39,040 نرده، تو دیدی که همه چیز چطوری یه دفعه اتفاق افتاد 426 01:17:39,083 --> 01:17:41,834 اون نرده از هر دو طرف اره شده بود (یه تله بود) 427 01:17:42,169 --> 01:17:44,170 !قاتل 428 01:17:45,798 --> 01:17:49,467 وقتی فکرشو میکنم، آه وحشتناکه ... وقتی فکرشو میکنم که 429 01:17:50,386 --> 01:17:54,847 ممکن بود شما به جای پدرتون اونجا باشید ... !و تکیه به اون نرده بدی 430 01:17:57,101 --> 01:17:59,185 اما من مجبور بودم تعقیبت کنم 431 01:17:59,228 --> 01:18:02,063 من مجبور بودم خائن رو مجازات کنم و دنبالت بپرم 432 01:18:03,148 --> 01:18:06,109 جولیتای من، بیا پایین رو زمین 433 01:18:07,194 --> 01:18:10,947 ...بوریس و سیلویا 434 01:18:13,784 --> 01:18:17,829 گردشگرای خارجی بر سر مزار ما گریان خواهند بود 435 01:18:17,996 --> 01:18:21,707 و ما اینجا خواهیم بود، هردوی ما برای همیشه 436 01:18:21,750 --> 01:18:23,793 اونا به ما خیره خواهند شد، شگفت زده 437 01:18:23,836 --> 01:18:26,921 ...زیبا، جوان، عریان 438 01:18:26,922 --> 01:18:31,676 در حالی که دست هایمان به هم پیچیده، لب برروی لب 439 01:19:58,138 --> 01:20:00,556 چی میخوای؟ 440 01:20:04,061 --> 01:20:07,063 دیگه از من چی میخوای؟ 441 01:20:13,570 --> 01:20:16,697 به اندازه کافی منو آزار و اذیت نکردی؟ 442 01:20:24,832 --> 01:20:25,998 تو راهنما بودی 443 01:20:26,041 --> 01:20:30,044 ...اره، تو رهبری این باید برات کافی باشه 444 01:20:30,087 --> 01:20:31,963 گمشو بیرون 445 01:20:32,715 --> 01:20:35,466 میدونستم که تعقیبم می کنی 446 01:20:36,510 --> 01:20:39,053 !برو بیرون، ژان روبین 447 01:20:42,182 --> 01:20:44,684 اتاقی برات نداریم 448 01:20:52,735 --> 01:20:55,319 !توضیح بده 449 01:20:56,864 --> 01:20:59,615 ازم میخوای چیکار کنم؟ 450 01:21:01,827 --> 01:21:05,621 ...اره، من هنوز زنده ام 451 01:21:05,664 --> 01:21:08,040 ...اما من بی تقصیرم 452 01:21:10,377 --> 01:21:11,711 !من تقصیری ندارم 453 01:21:20,054 --> 01:21:24,390 فکر نمیکنی به اندازه کافی خرابکاری کرده باشی 454 01:21:24,433 --> 01:21:29,312 آه دنیا، نمیبینی جوانی من از دست رفته؟ 455 01:21:30,314 --> 01:21:33,733 منو تنها بزار 456 01:21:41,617 --> 01:21:43,576 با کی هستی؟ 457 01:21:43,619 --> 01:21:46,120 کسی اینجا هست؟ 458 01:21:49,792 --> 01:21:51,918 نه، البته که کسی نیست 459 01:21:51,919 --> 01:21:54,045 کی میتونه اینجا باشه؟ 460 01:21:58,550 --> 01:22:01,219 نترس. من دیوونه نیستم 461 01:22:01,261 --> 01:22:07,350 داشتم نقش بازی میکردم من بازیگرم. این شغل منه 462 01:22:07,726 --> 01:22:13,189 بوریس واریسا...شاید اسممو شنیده باشی 463 01:22:15,192 --> 01:22:17,402 داشتم یک قسمت رو تمرین میکردم 464 01:22:22,366 --> 01:22:27,578 متاسفم که تحت چنین شرایط ناخوشایندی بهت هشدار میدم 465 01:22:31,125 --> 01:22:33,918 ولی میدونی، تو نباید بترسی 466 01:22:33,919 --> 01:22:35,962 با من چیزی برای ترسیدن نیست 467 01:22:36,005 --> 01:22:39,132 اما من نترسیدم 468 01:22:40,551 --> 01:22:43,386 دوست دارم بهت کمک کنم 469 01:22:44,138 --> 01:22:48,391 خیلی دوست دارم برات کاری بکنم 470 01:22:53,313 --> 01:22:57,024 ولی طوری رفتار میکنی انگار دشمنتم 471 01:22:57,026 --> 01:23:00,111 بهم مظنونی 472 01:23:05,951 --> 01:23:08,327 من همون دکتریم که تو فرستادی 473 01:23:08,620 --> 01:23:12,081 من اینجام تا برگه های کفن و دفن رو امضا کنم 474 01:23:12,875 --> 01:23:14,667 بزار خودمو معرفی کنم 475 01:23:14,668 --> 01:23:18,588 من اولین کسی بودم که جسد پدر بیچارمو لمس کردم 476 01:23:18,630 --> 01:23:21,090 ! بوریس واریسا 477 01:23:24,678 --> 01:23:26,554 دکتر مولر 478 01:23:31,602 --> 01:23:34,395 شما ناخوشید؟ 479 01:23:36,690 --> 01:23:40,401 نه، ممنون. حالم خوبه 480 01:23:41,487 --> 01:23:43,446 ما قبلا همدیگه رو ملاقات کردیم اینطور نیست؟ 481 01:23:43,906 --> 01:23:45,740 نه. ممکن نیست 482 01:23:46,283 --> 01:23:48,618 من از دیروز به این ناحیه اومدم 483 01:24:12,997 --> 01:24:14,414 خیلی خب.سریع باش 484 01:24:14,457 --> 01:24:16,875 بهم دست نزن. اعصابمو به هم میریزی 485 01:24:17,919 --> 01:24:20,003 روزای لاابالی گری به سررسیده 486 01:24:20,004 --> 01:24:22,256 حالا دستور صادر می کنم 487 01:24:24,676 --> 01:24:27,803 نون رو بده بیاد 488 01:24:36,646 --> 01:24:41,024 شما بامزه اید. هرسه تاتون منو به خنده میندازین 489 01:24:43,152 --> 01:24:46,655 من ادم ساده ای هستم. ازخندیدن لذت میبرم 490 01:24:47,574 --> 01:24:50,200 در طول جنگ من تنها کسی بودم که 491 01:24:50,243 --> 01:24:52,703 !باشه، کافیه 492 01:24:52,745 --> 01:24:56,123 اون داستانهای فلاکت بار قدیمی دیگه بسه 493 01:24:59,711 --> 01:25:03,630 تنها چیزی که الان میخوام اینه که اینجا با ارامش زندگی کنم 494 01:25:05,842 --> 01:25:08,302 با شادی، همونطوری که قبلا بود 495 01:25:14,767 --> 01:25:17,895 همونطوری که قبلا بود 496 01:25:19,397 --> 01:25:22,190 اون مرد اینجا زیاد دووم نمیاره 497 01:25:22,817 --> 01:25:28,196 از داستانهای بیخود و مسخره ات متنفرم از همه ی ادا و اصولت 498 01:25:33,786 --> 01:25:36,788 وقتی که ژان در زمان... دستگیر شد 499 01:25:40,293 --> 01:25:42,961 اه، بسه 500 01:25:43,004 --> 01:25:45,214 ...دیگه کافیه 501 01:25:50,637 --> 01:25:56,308 اره، ژان مرده 502 01:26:07,403 --> 01:26:10,656 من جسدشو دیدم 503 01:26:12,450 --> 01:26:15,702 به همون وضوحی که تو رو میبینم 504 01:26:15,745 --> 01:26:18,580 زنده 505 01:26:18,873 --> 01:26:21,041 و زیبا 506 01:26:33,555 --> 01:26:39,017 خودم توی تابوتی از چوب کاج گذاشتمش تطهیرش کردیم و بعد دفنش کردیم اما 507 01:26:39,060 --> 01:26:43,480 ...بدون صلیب. بدون هیچ نوشته ای روی قبر 508 01:26:44,232 --> 01:26:47,317 بدون به جا گذاشتن کوچکترین ردی 509 01:26:47,360 --> 01:26:51,154 ممکن بود هدف رو به سربازای دشمن لو بده 510 01:26:56,536 --> 01:27:00,831 ولی ژان کسی نبود که سریع فراموش کنه 511 01:27:01,082 --> 01:27:06,461 نشانه هایی که ما به جا می گذاشتیم رو جوری با دقت پاک می کردیم که دوباره فردا دیده نشن 512 01:27:07,380 --> 01:27:11,717 تازه، واضح 513 01:27:12,844 --> 01:27:16,388 ژان روبین اونجا بود. میخواست که بیاییم بیرون 514 01:27:17,599 --> 01:27:19,433 اون برمیگرده 515 01:27:19,934 --> 01:27:21,852 من مطمئنم 516 01:27:22,020 --> 01:27:25,647 نیرویی که او در وجودش داره با یک شلیک ساده از بین نمیره 517 01:27:26,816 --> 01:27:28,650 اون برمیگرده 518 01:27:30,236 --> 01:27:33,155 من اونو می شناسم. هر لحظه احساس می کنم که ممکنه سر برسه 519 01:27:33,198 --> 01:27:35,032 پژواک صدای پاهاش تو گوشمه 520 01:27:37,118 --> 01:27:39,953 اون حلول کرده...تو یه جسم دیگه 521 01:27:41,289 --> 01:27:45,459 و اون منم، بوریس من اون چهره ای هستم که اون انتخاب کرده 522 01:27:47,795 --> 01:27:50,589 این همون نیروییه که منو به سمت تو میکشونه 523 01:27:51,799 --> 01:27:53,717 نیروی وجودی اونه 524 01:27:53,885 --> 01:27:59,932 چشمای من که زیبایی تو رو میبینن همون چشمای اونن 525 01:28:01,008 --> 01:28:06,063 دستهای من همون دستای اونن که سعی میکنن زندگی تورو به چنگ بیارن 526 01:28:27,252 --> 01:28:30,295 من همونی هستم که برادرت رو کشته 527 01:28:30,338 --> 01:28:32,798 یک مرد وحشت زده، عاجز 528 01:28:33,946 --> 01:28:39,200 باید حذف می شد من خودم با خوشحالی از پس کار براومدم 529 01:28:39,243 --> 01:28:41,536 یک سری حساب شخصی داشتم که باید باهاش تسویه می کردم 530 01:28:42,037 --> 01:28:45,143 بعد به خودم قول دادم که بیام اینجا 531 01:28:46,521 --> 01:28:49,147 من میخواستم اونو از لورای احمق هم محرومش کنم 532 01:28:49,190 --> 01:28:54,495 بیش از اندازه براش زیبا بود این راهی بود که من میتونستم اونو کاملا نابودش کنم 533 01:28:55,888 --> 01:28:57,489 در مورد تو، من اطلاعی از وجود تو نداشتم 534 01:28:59,617 --> 01:29:02,202 اما تو به قدری خوب بودی که با تو می شد ادامه داد 535 01:29:05,790 --> 01:29:08,584 ...تا وقتی که کسی بهتر از تو نیومده باشه 536 01:29:16,342 --> 01:29:20,429 از اون گذشته، منو زیاد منتظر نذاشتی 537 01:29:21,598 --> 01:29:23,891 همه ی دخترها می تونند هرزگی کنند 538 01:29:27,770 --> 01:29:30,856 تنها چیزی که تو لازم داری یه ذره تجربه بیشتره 539 01:29:32,275 --> 01:29:34,902 ماریا خیلی بهتر از تو انجامش میده 540 01:29:56,424 --> 01:29:58,634 چقدر زیباست 541 01:29:58,760 --> 01:30:01,011 جسمم سبکه 542 01:30:01,804 --> 01:30:04,223 تو وانمود می کنی در حال رخت شستن هستی 543 01:30:04,599 --> 01:30:07,351 و منم به این کار کمک می کنم 544 01:30:09,521 --> 01:30:11,521 میدونی چرا؟ 545 01:30:13,525 --> 01:30:16,318 چون که من قبلا مردم 546 01:30:16,945 --> 01:30:18,111 من خیلی وقت پیش مردم 547 01:30:18,530 --> 01:30:19,613 توی جنگ؟ 548 01:30:21,491 --> 01:30:23,992 بله، توی جنگ 549 01:30:25,495 --> 01:30:28,455 تو باید داستانو شنیده باشی 550 01:30:28,665 --> 01:30:30,374 صبح روز آزادی 551 01:30:30,416 --> 01:30:33,335 پلیس توی سرداب گذاشتمون سینه ی دیوار و بهمون شلیک کرد 552 01:30:37,715 --> 01:30:41,260 تو اسم من و بقیه رو میتونی روی بنای یادبود پیدا کنی که حک شده 553 01:30:41,302 --> 01:30:44,429 ...ایوان، ژوزف، ولادیمیر 554 01:30:44,472 --> 01:30:49,643 ژان روبین، ماتیاس، مانرت ...و خیلی های دیگه 555 01:30:49,978 --> 01:30:52,604 به ترتیب حروف الفبا 556 01:30:53,565 --> 01:30:57,651 جسم من اونجا باقی موند و با بقیه جسدها قاطی شد 557 01:31:00,947 --> 01:31:05,576 ظاهرا، فقط مجروح شده بودم ...یه زخم روی سرم 558 01:31:05,702 --> 01:31:09,871 اما همه گفتن من مردم، منم همینو گفتم...چراکه نه؟ 559 01:31:39,068 --> 01:31:41,486 فکر کردم زخم روی سرته 560 01:31:42,822 --> 01:31:47,622 اره، یه زخم روی سر 561 01:31:49,073 --> 01:31:50,914 برای همین حافظه مو از دست دادم 562 01:31:51,164 --> 01:31:53,957 و به یه گلوله توی قلبم فکر می کنم 563 01:31:55,627 --> 01:31:58,003 میتونی اینم پاکش کنی 564 01:32:18,191 --> 01:32:23,153 و تو، کله پوک دوست داشتنی !ای روحِ مُجسم 565 01:32:23,154 --> 01:32:26,303 فکر میکنی میتونی بیشتر از این جلوی من دووم بیاری؟ 566 01:32:29,327 --> 01:32:31,662 از راهی درست یا اشتباه 567 01:32:33,706 --> 01:32:36,333 کی برای نجات تو میاد؟ 568 01:32:41,923 --> 01:32:44,383 و اگر اشتباه باشه 569 01:32:44,467 --> 01:32:48,178 تورو میکشم 570 01:32:50,994 --> 01:32:53,913 و سانحه ی بعدی خیلی سریع اتفاق میافته 571 01:32:53,956 --> 01:32:56,374 مرگ با سرعت میاد 572 01:33:09,555 --> 01:33:12,014 مال منم همینطور 573 01:33:16,937 --> 01:33:19,480 ...ممنونم 574 01:33:20,816 --> 01:33:23,901 ممنون که این لذت رو بهم بخشیدی 575 01:33:30,284 --> 01:33:34,662 جسم تو، جسم یک عروس باکره دیوانه 576 01:33:35,539 --> 01:33:37,540 تمام این شب دراز رو باهم بودیم 577 01:33:37,583 --> 01:33:39,625 ...به خاطر بیار 578 01:34:13,035 --> 01:34:14,619 نه، وایسا 579 01:34:15,746 --> 01:34:19,916 ...یه دقیقه صبر کن من حرفهای بیشتری برای گفتن دارم 580 01:35:41,915 --> 01:35:45,668 حالا من اومدم تا حقیقت رو درباره خودم بهت بگم 581 01:35:47,129 --> 01:35:49,234 یا حداقل تلاشمو میکنم 582 01:35:52,676 --> 01:35:56,971 ،در جبهه مقاومت منو به اسم ژان روبین میشناسن 583 01:35:57,014 --> 01:36:00,892 اما اسم من بوریسه. بوریس واریسا 584 01:36:02,644 --> 01:36:05,855 بعد از جنگ من به خونه خانوادگیم برگشتم 585 01:36:05,856 --> 01:36:09,108 اینجا خواهرم سیلویا منتظرم بود 586 01:36:09,151 --> 01:36:12,195 و با دخترعموم لورا ازدواج کردم 587 01:36:12,988 --> 01:36:14,322 ...و اسمش لورا واریسا شد 588 01:36:42,188 --> 01:36:48,322 مترجم : 2&46 ویرایش : aranman56047

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.