All language subtitles for Padmaavat 2018 Bluray
Afrikaans
Akan
Amharic
Arabic
Armenian
Azerbaijani
Basque
Belarusian
Bemba
Bengali
Bihari
Bosnian
Breton
Bulgarian
Cambodian
Catalan
Cebuano
Cherokee
Chichewa
Chinese (Simplified)
Chinese (Traditional)
Corsican
Croatian
Czech
Danish
Dutch
Esperanto
Estonian
Ewe
Faroese
Filipino
Finnish
Frisian
Ga
Galician
Georgian
German
Guarani
Gujarati
Haitian Creole
Hausa
Hawaiian
Hebrew
Hmong
Hungarian
Icelandic
Igbo
Indonesian
Interlingua
Irish
Italian
Japanese
Javanese
Kannada
Kazakh
Kinyarwanda
Kirundi
Kongo
Korean
Krio (Sierra Leone)
Kurdish
Kurdish (Soranî)
Kyrgyz
Laothian
Latin
Latvian
Lingala
Lithuanian
Lozi
Luganda
Luo
Luxembourgish
Macedonian
Malagasy
Malay
Malayalam
Maltese
Maori
Marathi
Mauritian Creole
Moldavian
Mongolian
Myanmar (Burmese)
Montenegrin
Nepali
Nigerian Pidgin
Northern Sotho
Norwegian
Norwegian (Nynorsk)
Occitan
Oriya
Oromo
Pashto
Persian
Polish
Portuguese (Brazil)
Portuguese (Portugal)
Punjabi
Quechua
Romanian
Romansh
Runyakitara
Russian
Samoan
Scots Gaelic
Serbian
Serbo-Croatian
Sesotho
Setswana
Seychellois Creole
Shona
Sindhi
Sinhalese
Slovak
Slovenian
Somali
Spanish (Latin American)
Sundanese
Swahili
Swedish
Tajik
Tamil
Tatar
Telugu
Thai
Tigrinya
Tonga
Tshiluba
Tumbuka
Turkish
Turkmen
Twi
Uighur
Ukrainian
Urdu
Uzbek
Vietnamese
Welsh
Wolof
Xhosa
Yiddish
Yoruba
Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:05:20,252 --> 00:05:25,251
.:. تـيـم تــرجـــمه شـــوتايـم تــقـديـم مـيکــنـد .:.
.:. WwW.Show-Time.iN .:.
2
00:05:56,042 --> 00:05:58,252
!به اين سردار خلجي نگاه کنيد
3
00:05:58,622 --> 00:06:03,042
نميفهمم اين همه راه رو از دهلي
به غزنی اومده فقط واسه خوردن و خوابيدن
4
00:06:03,252 --> 00:06:05,212
شريف پاشا، اون اومده اینجا
5
00:06:05,422 --> 00:06:09,042
و قصدش اینه ما رو ببره تا به سلطنت دهلي حمله کنيم
6
00:06:09,122 --> 00:06:13,122
!يا خدا، حالا سردارمون ميخواد سلطان دهلي بشه
7
00:06:13,332 --> 00:06:14,602
عليه سلطنت شورش کنه؟
8
00:06:14,682 --> 00:06:16,002
...اين شورش نيست
9
00:06:16,252 --> 00:06:18,832
همش در مورد خواستههای ماس
10
00:06:20,042 --> 00:06:21,042
!بله
11
00:06:21,542 --> 00:06:24,832
چند وقته داريم به سلطنت خدمت ميکنيم؟
12
00:06:25,502 --> 00:06:28,512
!حالا من ميخوام روي تخت سلطنت بشينم
13
00:06:28,592 --> 00:06:30,712
!آفرین
14
00:06:32,992 --> 00:06:34,872
اين گستاخ کيه؟
15
00:06:34,992 --> 00:06:41,872
JOnAhBalouch ترجمه از میلاد طاهرخانی و
16
00:06:41,992 --> 00:06:45,872
ترجمه اشعار از متين کريمي
17
00:06:48,292 --> 00:06:52,592
!حيرت آورـه
18
00:06:53,292 --> 00:06:59,592
آخرین اخبار سینمای هند را در کانال تلگرامی بالیوودهیلز دنبال کنید
@BollywoodHills
19
00:07:08,882 --> 00:07:12,622
علاءالدين! اين چيه آوردي؟
20
00:07:12,952 --> 00:07:16,752
!عموجان، شما ازم خواستيد بيارم
21
00:07:16,922 --> 00:07:21,042
من کِي ازت خواستم شترمرغ بياري؟
22
00:07:22,762 --> 00:07:24,712
من هيچي يادم نيست
23
00:07:25,172 --> 00:07:27,582
ولي علاءالدين هيچوقت فراموش نميکنه
24
00:07:28,042 --> 00:07:32,622
،عموجان من واسه شما خيلي احترام قائلم. شما از من يک پَر شترمرغ خواستيد
من بجاش واستون يک شترمرغ آوردم
25
00:07:33,712 --> 00:07:36,002
...پَر؟ آها درسته! يادم اومد
26
00:07:36,082 --> 00:07:37,042
!حالا يادتون اومد
27
00:07:37,372 --> 00:07:38,242
!واسه شاهدختـم مهرو
28
00:07:38,322 --> 00:07:39,332
!درسته واسه مهرو
29
00:07:40,172 --> 00:07:41,042
!مهرو فرزندم
30
00:07:41,122 --> 00:07:42,832
!مهرو فرزندم
31
00:07:44,252 --> 00:07:45,372
!مهرو فرزندم
32
00:07:45,682 --> 00:07:46,882
بله، باباجون؟
33
00:07:46,962 --> 00:07:49,332
ببين چه تحفهاي واست آوردم
34
00:07:50,382 --> 00:07:52,582
!خدايا! يک شترمرغ
35
00:07:53,792 --> 00:07:56,082
!جونم به قربانت، بابا
(خيلي دوستت داره)
36
00:07:56,172 --> 00:07:57,712
منم همينطور
37
00:08:00,372 --> 00:08:05,372
ميخوام بخاطر برآورده کردن خواهش دخترم درعوضش بهت پاداش بدم
38
00:08:05,702 --> 00:08:08,082
چي ميخواي؟
بگو؟
39
00:08:08,332 --> 00:08:11,582
من واسه خواسته شما زندگيمو به خطر انداختم
40
00:08:12,502 --> 00:08:14,752
!حالا من زندگي شما رو ميخوام
41
00:08:17,262 --> 00:08:18,942
نه...نه
42
00:08:20,252 --> 00:08:23,392
من شاهدخت مهرونيسا رو به همسريم ميخوام
43
00:08:26,372 --> 00:08:32,042
.باهوشي؟ واسه يک پيشکشي گرانبها يکي ديگه بجاش ميخواي
44
00:08:33,632 --> 00:08:38,292
به خدا هرچيز کمياب و گرانبها فقط متعلق به علاءالدينـه
45
00:08:38,572 --> 00:08:39,832
کي ميگه؟
46
00:08:42,802 --> 00:08:43,752
علاءالدين
47
00:08:45,752 --> 00:08:47,922
...مهرونيسا، دختر جلال الدين خلجي
48
00:08:49,042 --> 00:08:51,712
همسريِ علاءالدين خلجي رو ميپذيري؟
49
00:08:56,862 --> 00:08:58,412
!او قبول ميکنه
50
00:09:19,452 --> 00:09:24,172
شريف پاشا، دامادـمون در مجلس نيست؟
51
00:09:24,792 --> 00:09:26,172
بگو من صداش زدم
52
00:09:26,332 --> 00:09:28,122
همين الان بهش ميگم
53
00:09:29,862 --> 00:09:30,922
!علاءالدين
54
00:09:32,832 --> 00:09:34,082
!علاءالدين
55
00:09:36,372 --> 00:09:40,872
!علاءالدين چکار ميکني؟ شب دومادي توئه! حداقل امشب خودتو نگه دار
56
00:09:41,042 --> 00:09:44,042
اگه سردار بفهمه، سر از بدنت جدا ميکنه
57
00:09:44,332 --> 00:09:45,922
چطوري ميفهمه؟
58
00:09:46,692 --> 00:09:47,962
تو ميگي؟
59
00:09:49,082 --> 00:09:52,082
!تو بهش نميگي شريف پاشا، تو دوست دوران بچگي مني
60
00:09:53,252 --> 00:09:54,962
تو راز دارمي
61
00:09:56,372 --> 00:09:59,042
تو هرگز بهش نميگي
62
00:10:00,422 --> 00:10:02,042
هرگز
63
00:10:04,212 --> 00:10:05,712
هرگز
64
00:10:10,862 --> 00:10:12,522
!خداي من
65
00:11:08,422 --> 00:11:15,502
،اون شب مشخص شد علاءالدين طمع هرچيز گرانبهايي رو داره
و اين باعث ترس آسمانها و مهرونیسا شد
66
00:11:16,212 --> 00:11:19,342
...او ميپنداشت که هرچيز ناياب و گرانبهايي حق اوست
67
00:11:19,422 --> 00:11:24,042
...ولي خبر نداشت، که هزاران کيلومتر آن طرف اقيانوسها...
68
00:11:24,432 --> 00:11:27,172
گرانبهاترين زيباييِ روی زمين زندگي ميکند
69
00:11:27,642 --> 00:11:29,992
شاهدخت سينگال
70
00:13:24,712 --> 00:13:27,942
!تيرـت به هدف خورد
71
00:14:09,462 --> 00:14:12,122
کسی اينجا نيست؟
72
00:14:13,872 --> 00:14:15,672
کسی اينجا نيست؟
73
00:14:16,252 --> 00:14:17,372
وَردان
74
00:14:18,882 --> 00:14:20,622
اين موقع اينجا چکار ميکني؟
75
00:14:21,042 --> 00:14:25,422
واسه مهمان ـمون، پادشاه راتن سينگ از ميوار واسه شکار اومدن
76
00:14:25,632 --> 00:14:27,042
ولي از جنگل برنگشتن
77
00:14:27,172 --> 00:14:29,082
پادشاه دستور جستجو دادن
78
00:14:29,292 --> 00:14:33,122
به پادشاه بگيد، مهمان صحيح و سلامت توي غار استراحت ميکنه
79
00:14:33,652 --> 00:14:34,922
چشم
80
00:14:35,902 --> 00:14:37,542
همگي برگرديد
81
00:14:43,692 --> 00:14:45,712
ميدونستي اون مرواريدها واسه من ارزش داشتن؟
82
00:14:45,792 --> 00:14:48,042
ميتونستي بجاش با هديه دادن چندتا روستا خوشحالش کني
83
00:14:48,292 --> 00:14:49,962
چه نيازي بود اون گردنبند رو به اون بدي؟
84
00:14:50,042 --> 00:14:51,002
چي ميخواي بگي؟
85
00:14:51,082 --> 00:14:52,922
من اون گردنبند رو پس ميخوام
86
00:14:53,212 --> 00:14:57,502
!اون هديه دوماديت واسه عروسي ـمون بود و تو اونو دادي
87
00:14:57,672 --> 00:15:00,372
ناراحت نشو، ميدم يکي مثل همون واسهـت بسازن
88
00:15:00,572 --> 00:15:02,752
ميخواي واسه مرواريدها اونطرف اقيانوس بري تا مثل همون بسازی؟
89
00:15:02,972 --> 00:15:04,622
اون مرواريدها رو مخصوص از سينگال آورده بودند
90
00:15:04,762 --> 00:15:06,462
...نه کسی ميتونه اون مرواريدها رو گیر بياره
91
00:15:06,542 --> 00:15:07,812
و نه من هرگز اون گردنبند رو دوباره بدست ميارم
92
00:15:35,822 --> 00:15:38,172
اومدي واسه عذرخواهي؟
93
00:15:41,252 --> 00:15:43,292
هدفگيريت عاليه
94
00:15:43,852 --> 00:15:50,832
.بجاي آهو اين شکارچي رو زخمي کردي
اولش با تير حالا هم با چشمات
95
00:15:51,422 --> 00:15:55,382
...برخوردمون تصادفي بود ولي بعضي وقتها تصادفها زيبا هستن
96
00:15:55,462 --> 00:15:57,672
درست مثل اين مکان
97
00:15:57,812 --> 00:16:00,082
همه چيز اينجا مسحور کنندهست
98
00:16:01,042 --> 00:16:08,542
مدتيه دارم حرف ميزنم ولي نه تو چیزی درمورد من میدونی
نه من درمورد تو چیزی میدونم
99
00:16:10,372 --> 00:16:12,372
تو راتن سينگ پادشاه ميوار هستي
100
00:16:12,882 --> 00:16:13,922
از کجا ميدوني؟
101
00:16:14,212 --> 00:16:15,752
چونکه مهمان ما هستي
102
00:16:16,872 --> 00:16:19,462
و اين نحوه خوش آمدگويي به مهمون ـتونه
103
00:16:19,742 --> 00:16:21,922
چي تو رو به سينگال آورده؟
104
00:16:22,212 --> 00:16:23,502
واسه خريدن مرواريد
105
00:16:24,502 --> 00:16:27,122
اينجا، نميتوني مرواريد بخري. پيداشون ميکني اگه شانس يارت باشه
106
00:16:27,572 --> 00:16:28,922
همينطور که تو رو پيدا کردم
107
00:16:29,072 --> 00:16:31,212
پس راجع به خودت بگو، کي هستي؟
108
00:16:31,502 --> 00:16:32,662
اسمت چيه؟
109
00:16:34,692 --> 00:16:37,372
هر برگ اينجا اسممو ميدونه
110
00:16:38,682 --> 00:16:40,212
مطمئنم ميفهمي
111
00:17:03,632 --> 00:17:05,502
...اون شاهدخت سينگال
112
00:17:06,422 --> 00:17:07,422
پدماوتي ـه
113
00:17:08,172 --> 00:17:11,002
ايشون 2روز گذشته رو از شما مراقبت کردن
114
00:17:12,042 --> 00:17:13,332
پدماوتي
115
00:17:20,292 --> 00:17:21,962
عذرخواهي منو بپذيريد، پادشاه راتن سينگ
116
00:17:22,372 --> 00:17:26,422
پيش از اينکه از مهمان نوازي سينگال لذت ببريد
پدماوتی شما مجروح کرد
117
00:17:27,292 --> 00:17:29,122
دخترم اشتباه بزرگي مرتکب شد
118
00:17:29,212 --> 00:17:31,712
تقصير پدماوتي نبود، پادشاه گندآرواسِن
119
00:17:31,972 --> 00:17:33,922
در طول شکارم نگاهم روي پدماوتي بود
120
00:17:34,172 --> 00:17:37,712
دنبالش رفتم و تير بهم خورد
121
00:17:37,992 --> 00:17:39,372
من اومدم دنبال شما که برگرديم
122
00:17:39,852 --> 00:17:41,042
خواهش ميکنم به کاخ برگرديد
123
00:17:41,172 --> 00:17:42,872
من تمام عمرم توي کاخها موندم
124
00:17:43,422 --> 00:17:45,122
از آرامش جنگل خوشم مياد
125
00:17:45,292 --> 00:17:48,212
اگر ناراحت نميشيد، مايلم چند روز بيشتر اينجا بمونم
126
00:17:50,422 --> 00:17:54,042
پادشاه راتن سينگ، شما به عنوان مهمان به اينجا اومدي
127
00:17:54,422 --> 00:17:58,082
ولي حالا بيشتر مثل خونوادهمايي
128
00:18:00,422 --> 00:18:04,862
اميدوارم مرواريدهای سينگال رو بدست بياريد و زخمي نشيد
129
00:18:13,742 --> 00:18:15,082
مرواريدهاي سينگال
130
00:18:15,962 --> 00:18:17,832
اينا همونايي نيستن که دنبالشون بودي؟
131
00:18:19,352 --> 00:18:20,462
به چي فکر ميکني؟
132
00:18:21,832 --> 00:18:25,002
حالا مرواريدهايي که ميخواستي بدست آوردي، به "ميوار" برميگردي؟
133
00:18:26,312 --> 00:18:28,172
بايد برگردم
134
00:18:30,042 --> 00:18:31,462
چطوری برگردی؟
135
00:18:39,292 --> 00:18:41,082
زخمت هنوز خوب نشده
136
00:18:43,042 --> 00:18:45,722
با من به ميوار ميايي، پدماوتي؟
137
00:18:47,072 --> 00:18:48,832
به عنوان همسرم
138
00:19:21,622 --> 00:19:26,172
شاهدخت پدماوتی، با دعاي خير پدرش، پادشاه گندآرواسِن
139
00:19:26,332 --> 00:19:30,252
با پادشاه راتن سينگ ازدواج کرد و به همراه او به "چيتور" رفت
140
00:20:19,372 --> 00:20:23,882
همگي برای خوش آمدگویی برخيزيد
141
00:20:23,962 --> 00:20:31,252
افتخار میوار پادشاه راتن سينگ به دربار وارد ميشن
142
00:21:03,462 --> 00:21:07,012
!درود بر ملکه پدماوتي
143
00:21:07,092 --> 00:21:09,872
!درود بر پادشاه راتن سينگ
144
00:21:16,172 --> 00:21:20,582
درحالي که "چتور" آمدن ملکه جديدش را جشن ميگرفت
145
00:21:21,122 --> 00:21:29,962
سلسله خلجي عليه سلطنت دهلي شورش کرد
و سپهسالار جلالالدين سلطنتش را بنا نهاد
146
00:21:30,152 --> 00:21:33,082
و او خودش را سلطان جديد هند اعلام کرد
147
00:21:33,712 --> 00:21:36,832
...سلطانِ هند، جلال الدين خلجي
148
00:21:36,922 --> 00:21:38,212
!زنده باد
149
00:21:43,252 --> 00:21:48,042
ولي از طرفي چشماي علاءالدين روي تخت گرانبهاي هند دوخته بود
150
00:21:48,122 --> 00:21:53,672
تاج و تخت از دور زيباست، گول نخوريد
151
00:21:54,422 --> 00:21:57,792
اين تاج و تخت همراه با خوشیهاش مشکلاتي هم به همراه مياره
152
00:21:57,982 --> 00:22:05,082
چون ما از چهار طرف بوسيله دشمنان احاطه شدیم
اما تهديد اصلي از طرف مغولهاست
153
00:22:05,172 --> 00:22:09,002
سلطان، شکست دادن اين مغلوهاي خونخوار درجنگ غيرممکنه
154
00:22:09,332 --> 00:22:11,372
توان ارتشـمون نصف اوناست
155
00:22:11,462 --> 00:22:13,502
ولي دليريـمون بمراتب بيشتر از اوناست
156
00:22:13,672 --> 00:22:15,252
تو ميخواي به جنگ مغولها بري؟
157
00:22:15,672 --> 00:22:18,732
واسه خاطر خلجيها علاءالدين حتي به جنگ با خدا هم ميره
158
00:22:18,812 --> 00:22:20,672
به به
159
00:22:20,752 --> 00:22:27,002
علاءالدين بلند همتيـت رو واسه خودت نگه دار
اینجوری خودتو زير تعداد زياد دشمن دفن میکني
160
00:22:27,292 --> 00:22:31,782
گستاخي منو ببخشيد، ولي هيچ چيزي نميتونه
جلوي خواستهي علاءالدين رو بگيره
161
00:22:31,862 --> 00:22:37,622
من ادعاي بلندپروازانه تو رو نميخوام
فقط و فقط پيروزي ميخوام
162
00:22:37,802 --> 00:22:40,082
من به جنگ مغولها ميرم
163
00:22:41,702 --> 00:22:44,462
سلطان، باور شما میتونه پیروزی من باشه
164
00:23:19,142 --> 00:23:21,732
!حمــــــــــله
165
00:24:30,042 --> 00:24:36,242
با شکست مغولها علاءالدين دلِ سلطنت دهلي رو بدست آورد
166
00:24:37,132 --> 00:24:42,212
در همان زمان، ملکه پدماوتي دلها رو در "چتور" بدست آورده بود
167
00:24:46,322 --> 00:24:51,352
سورج بايسا مواظب باش
روزاي انجام رقص گومر تو خيلي وقته تموم شده
(گومر: يه نوع رقص سنتي قومي)
168
00:24:51,432 --> 00:24:53,042
ممکنه کمرت بگیره
169
00:24:55,142 --> 00:24:58,872
حالا ملکه جديد گومر اجرا ميکنه
170
00:24:58,952 --> 00:25:02,172
ملکه من، شما بايد يک رقص گومر عالي انجام بديد
171
00:25:02,252 --> 00:25:06,002
حتما سورج بايسا، چونکه من طبل و دُهُل ميزنم
172
00:25:06,942 --> 00:25:07,642
درود بر ملکهي من
173
00:25:07,722 --> 00:25:11,262
کانوار بايسا، پسر وراج شما دوباره زبون باز کرده
174
00:25:12,082 --> 00:25:14,962
...بادَل کاري با طبل و دُهُل نداري
175
00:25:15,352 --> 00:25:20,292
هيچ مَردي غير پادشاه در طول اجراي ملکه نميتونه حاضر باشه...
176
00:25:20,452 --> 00:25:24,582
پسرم، تو توي عروسيت هرچي دل ميخواد ميتوني دُهُل بزني
177
00:25:26,272 --> 00:25:28,672
همگي به احترام پادشاه راتن سينگ برخيزيد
178
00:25:31,282 --> 00:25:34,252
اينها شما رو توي دردسر انداختن، ملکهي من؟
179
00:25:41,762 --> 00:25:45,122
پادشاه، عابد سلطنتي توي معبد منتظر شماست
180
00:25:50,742 --> 00:25:51,832
بريم؟
181
00:26:00,442 --> 00:26:01,562
!خوش آمدي، سرورم
182
00:26:02,162 --> 00:26:07,082
پدماوتي، با عابد سلطنتي میوار و مربيِ من آشنا شو، رگهاو چيتن
183
00:26:07,662 --> 00:26:09,912
او پاسخ تمام سوالات ـمونه
184
00:26:10,582 --> 00:26:13,782
لطفا دعاي خيرش رو بگير
185
00:26:22,782 --> 00:26:24,492
!زيبايت الهي ـه
186
00:26:24,702 --> 00:26:28,702
نه تنها زيبايي، بلکه همينطور به هوش عالي برکت داده شده
187
00:26:28,782 --> 00:26:29,952
...هممم
188
00:26:30,582 --> 00:26:35,162
پس چه چيزي واسه ملکه کوچیک مهمتره؟ زيبايي يا مهارت؟
189
00:26:35,242 --> 00:26:38,532
!مراقب باش ملکهي من، داري امتحان ميشي
190
00:26:39,442 --> 00:26:42,332
به سوالش جواب بده، زيبايي يا مهارت؟
191
00:26:44,742 --> 00:26:45,782
مهارت
192
00:26:46,032 --> 00:26:47,032
و زيبايي؟
193
00:26:47,472 --> 00:26:49,202
اون دروغي در چشمان بينندهست
194
00:26:49,572 --> 00:26:50,582
لطفا توضيح بده
195
00:26:51,162 --> 00:26:54,582
بعضيها خدا رو در هرچيزي ميبينن درحالي که بعضيها خدا رو در چيز ديگهاي ميبينن
196
00:26:54,792 --> 00:26:55,622
...همم
197
00:26:56,492 --> 00:26:58,702
زندگي رو در سه کلمه توصيف کن
198
00:26:59,242 --> 00:27:02,122
معنويت، عشق و فداکاري
199
00:27:02,662 --> 00:27:03,702
عشق چيه؟
200
00:27:05,482 --> 00:27:08,032
يک اشک خوشي که از چشم خداوند بيفته
201
00:27:08,362 --> 00:27:10,242
اشک چيه؟
202
00:27:10,682 --> 00:27:12,702
يک خط باريک بين غم و شادي
203
00:27:12,992 --> 00:27:14,832
شادي چيه؟
204
00:27:15,952 --> 00:27:17,662
يک وهم
205
00:27:18,782 --> 00:27:22,112
شنيدم در هنر جنگاوري خيلي ماهر هستيد
206
00:27:22,352 --> 00:27:23,162
درسته
207
00:27:23,702 --> 00:27:26,492
سلاح مهم در ميدان نبرد چيه؟ -
شجاعت -
208
00:27:26,872 --> 00:27:28,582
دشوارترين لحظه زندگي کدومه؟
209
00:27:28,852 --> 00:27:30,452
در انتظار نتايج پس از آزمون
210
00:27:30,532 --> 00:27:32,262
و بزرگترين هديه؟
211
00:27:35,472 --> 00:27:36,782
!دعاي خير
212
00:27:45,232 --> 00:27:47,482
بيا ملکهي من
213
00:27:54,272 --> 00:28:00,332
"نگاه خود را به زمین خیره کن"
214
00:28:00,662 --> 00:28:06,202
"ملکه ما در راه است"
215
00:28:06,702 --> 00:28:12,742
"شما را به رقص گومر"
216
00:28:12,952 --> 00:28:18,532
"با ما دعوت میکنیم"
217
00:28:25,872 --> 00:28:28,752
"بیایید تا گومر برقصیم"
218
00:28:28,832 --> 00:28:31,562
"شما را به رقص گومر با ما دعوت میکنیم"
219
00:28:31,642 --> 00:28:34,452
"معشوقتان از درون خشمگین است"
220
00:28:34,532 --> 00:28:37,662
"قلب من امروز به این خاطر به سکسکه و ترس افتاده"
221
00:28:37,742 --> 00:28:40,952
"قلب من امروز عاشق معشوق من است و او را بسیار میخواهم"
222
00:28:43,912 --> 00:28:46,752
"خلخال های زنان به صدا درمیآید وقتی که گومر میرقصند"
223
00:28:48,812 --> 00:28:51,582
"ملکه ما در راه است"
224
00:28:51,662 --> 00:28:55,032
"بیایید تا گومر برقصیم"
225
00:28:55,392 --> 00:28:58,122
"حجاب رنگین کمان معشوق خود را برای پوشاندن گیسوانم بر میگزینم"
226
00:28:58,202 --> 00:29:03,152
"من گومر میرقصم"
227
00:29:03,892 --> 00:29:06,702
"اوه... کیش و مذهب را از یاد میبرم"
228
00:29:06,782 --> 00:29:09,902
"من گومر میرقصم"
229
00:29:09,982 --> 00:29:11,872
"من با ضرب گومر میرقصم"
230
00:29:11,952 --> 00:29:18,122
"من گومر میرقصم"
231
00:29:26,857 --> 00:29:29,171
"جسم و جان من تماما میخواهد"
232
00:29:29,675 --> 00:29:32,050
"که سایهای از معشوق من باشد"
233
00:29:32,635 --> 00:29:34,995
"هرگاه که قلبم به رقص گومر در میآید"
234
00:29:35,555 --> 00:29:37,554
"در میانه جمعیت گویی تنها و بیکس میشوم"
235
00:29:38,170 --> 00:29:41,426
"من با ضرب گومر میرقصم"
236
00:29:42,596 --> 00:29:46,660
"من گومر میرقصم"
237
00:29:46,909 --> 00:29:53,080
"من گومر میرقصم"
238
00:30:24,154 --> 00:30:29,034
"وقتی احساسات تو بروز مییابد گویی برای من دیوالی به پا شده"
239
00:30:29,946 --> 00:30:34,658
"تمام دیوارههای قصر قلب خویش را به رنگ تو رنگین نمودم"
240
00:30:35,554 --> 00:30:40,340
"وقتی احساسات تو بروز مییابد گویی برای من دیوالی به پا شده"
241
00:30:41,573 --> 00:30:46,011
"تمام دیوارههای قصر قلب خویش را به رنگ تو رنگین نمودم"
242
00:30:47,493 --> 00:30:52,173
"بعد از اینکه سایهای از تو سهم من شد تمام جسم و جان من درخشان شد"
243
00:30:52,428 --> 00:30:57,779
"شب تار من
پر از ستاره شد"
244
00:30:58,227 --> 00:31:02,748
"من با ضرب گومر میرقصم"
245
00:31:03,782 --> 00:31:06,148
"من گومر میرقصم"
246
00:31:06,429 --> 00:31:13,793
"من گومر میرقصم"
247
00:31:15,537 --> 00:31:20,240
"من با ضرب گومر میرقصم"
248
00:31:21,501 --> 00:31:28,170
"من با ضرب گومر میرقصم"
249
00:31:29,434 --> 00:31:35,602
"من گومر میرقصم"
250
00:31:46,997 --> 00:31:48,956
"بیایید تا گومر برقصیم"
251
00:31:49,356 --> 00:31:51,660
"بیایید تا گومر برقصیم"
252
00:31:52,292 --> 00:31:54,309
"لهنگا و کورتی به تن کنید و خلخال به پاهایتان ببندید"
253
00:31:55,074 --> 00:31:57,414
"بیایید تا گومر برقصیم"
254
00:31:58,278 --> 00:31:59,319
"خواهران بزرگ و کوچک به رقص در میآیند"
255
00:31:59,628 --> 00:32:00,548
"مادر همسر به رقص در میآید"
256
00:32:00,885 --> 00:32:03,684
"خواهر شوهران تنی و ناتنی به رقص در میآیند"
257
00:32:04,014 --> 00:32:14,949
"دختران گومر میرقصند"
258
00:32:15,477 --> 00:32:26,960
"همگی بیایید گومر برقصیم"
259
00:32:41,122 --> 00:32:42,412
...من واقعا خوش شانسم
260
00:32:42,872 --> 00:32:45,702
من به دنبال مرواريد به سينگال اومدم و تو رو پيدا کردم
261
00:32:46,782 --> 00:32:48,782
...منم خوش شانسم
262
00:32:49,902 --> 00:32:53,782
من شکار آهو رفتم و بجاش يک شير رو پيدا کردم
263
00:32:55,712 --> 00:32:58,032
ميخوام هر شادي که در سينگال ازش لذت ميبردي، بدم
264
00:32:59,182 --> 00:33:00,742
ولي يک چيز رو نميتونم بدم
265
00:33:03,582 --> 00:33:06,122
نميتونم توي اين صحرا بهت اقيانوس بدم
266
00:33:06,492 --> 00:33:10,052
چشمات از اقيانوس عميقتره
267
00:33:13,412 --> 00:33:17,242
ظاهراً جلوهي "ميوار" بر روي زبانت جلوه کرده
268
00:33:17,622 --> 00:33:22,112
بر روي دلم جلوه کرده زبان که چيزي نيست
269
00:33:33,132 --> 00:33:33,992
چي شده؟
270
00:33:34,992 --> 00:33:36,582
يکي داره ما رو نگاه ميکنه؟
271
00:33:37,952 --> 00:33:42,782
بايد ماه باشه، به تمام شکوه تو حسودي ميکنه
272
00:34:10,832 --> 00:34:11,992
کي ميتونه باشه؟
273
00:34:12,412 --> 00:34:13,702
من بوي چوب صندل حس ميکنم
(چوب صندل: اسم گياهي معطر است)
274
00:34:15,122 --> 00:34:17,822
و تنها يک شخص در "چتور" هست که اين عطر رو استفاده ميکنه
275
00:34:45,832 --> 00:34:49,832
سرورم، موضوع چیه که این موقع شب یه سپاه به دنبالم فرستادین؟
276
00:34:50,162 --> 00:34:52,242
يک راجپوت متخلف بايد مجازات بشه
277
00:34:52,592 --> 00:34:54,202
همين؟
278
00:34:55,462 --> 00:34:58,162
ميتونستيد تا صبح صبر کنيد
279
00:34:58,912 --> 00:35:01,952
جرمش سنگينه، حکم بايد الان اجرا بشه
280
00:35:03,742 --> 00:35:05,332
مجرم کيه؟
281
00:35:06,202 --> 00:35:07,032
!تـو
282
00:35:09,532 --> 00:35:13,992
کسي که ميوار روي تقواش قسم ميخوره، يه مجرمه؟
283
00:35:14,552 --> 00:35:19,032
کسي که تو رو تعليم داد تا امروز پادشاه بشي، يک مجرمه؟
284
00:35:19,742 --> 00:35:22,532
جرم من چيه، سرورم؟
285
00:35:25,662 --> 00:35:30,582
تو جرأت کردي در خلوت پادشاه با ملکهش فضولي کني؟
286
00:35:30,662 --> 00:35:33,582
اين دروغه، چه مدرکي هست؟
287
00:35:33,662 --> 00:35:35,592
سوجان سينگ -
بله، سرورم -
288
00:35:41,952 --> 00:35:45,352
زخمي که بر اثر خنجرم ايجاد شده و خون تو تمام مدرکيه که لازمه
289
00:35:46,412 --> 00:35:49,702
فکر میکردم تو مربي من هستی، بهت ايمان داشتم
290
00:35:49,782 --> 00:35:52,912
فکر میکردم تو باتقوا هستی
اما معلوم شد گرگي در لباس گوسفند بودي
291
00:35:54,282 --> 00:35:57,332
ميتونم الان حکم مرگت رو صادر کنم
292
00:35:58,202 --> 00:36:00,822
ولي کشتن يک برهمن برخلاف اصول منه
293
00:36:01,912 --> 00:36:06,242
به زندان بندازیدش، تا تاريکي سياهچال شايد يکم حيا بهش ياد بده
294
00:36:06,582 --> 00:36:09,032
منو ببخشيد، پادشاهِ من. اما ميخوام چيزي بگم
295
00:36:09,992 --> 00:36:13,532
هنگامي که نجابت شخصي لکهدار ميشه، بايد از سرزمين دور نگه داشته بشه
296
00:36:14,332 --> 00:36:16,492
فقط يک مجازات براي جرمش وجود داره
297
00:36:18,242 --> 00:36:19,992
تبعيد
298
00:36:20,202 --> 00:36:22,372
من با ملکه موافقم
299
00:36:22,992 --> 00:36:25,532
در مورد نجابت من ترديد داري؟
300
00:36:41,872 --> 00:36:43,982
در اينجا، من اين تحقير رو بلعيدم
301
00:36:44,992 --> 00:36:47,992
اما اين آتش سوزان در قلبم "چتور" رو خاکستر ميکنه
302
00:36:50,412 --> 00:36:54,122
قبل رفتنم، نميخواي پاهاي منو لمس کني
و دعاي خير منو بگيري؟
303
00:36:57,912 --> 00:37:00,412
سوجان سينگ -
بله سرورم -
304
00:37:18,032 --> 00:37:20,242
من دارم از اين سرزمين ميرم
305
00:37:20,492 --> 00:37:23,522
ولي اگه من "ميوار" رو به زانو درنياوردم
306
00:37:23,602 --> 00:37:27,282
اونوقت ميتونيد فرض کنيد که رگهاو چيتنـي هرگز وجود نداشته
307
00:37:27,362 --> 00:37:30,532
او يک تصور سادهاي بود که در هوا ناپديد شده
308
00:37:37,332 --> 00:37:42,202
از وقتي که حکومت "کارا" رو به علاءالدين داديد
رفتارش کاملا عوض شده
309
00:37:42,632 --> 00:37:45,412
بدون اجازه شما به "دئوگري" حمله کرد
310
00:37:45,492 --> 00:37:49,912
و بجاي آوردن غنايم به دهلي، يک راست به "کارا" بُرد
311
00:37:50,372 --> 00:37:51,732
من با ايتات موافقم
312
00:37:52,582 --> 00:37:55,122
علاءالدين يک روزي بر عليهت شورش ميکنه
313
00:37:55,202 --> 00:37:58,332
تاوقتي که علاءالدين شمشيرش واسه سلطنت ميزنه، عزيزم
314
00:37:58,992 --> 00:38:02,162
ما اينجا نشستيم و صحبت ميکنيم
315
00:38:02,332 --> 00:38:05,252
ولي شما بايد در مورد اون هُشيار باشيد
316
00:38:05,332 --> 00:38:09,352
علاءالدين فقط يه آلت دسته واسه پُر کردن خزانهمون. همينو بس
317
00:38:09,742 --> 00:38:12,122
من فردا به سمت "کارا" حرکت ميکنم
318
00:38:12,602 --> 00:38:17,332
و چيزي که ماله منه رو پس ميگيرم
319
00:38:17,572 --> 00:38:19,702
سبحان الله
320
00:38:20,452 --> 00:38:25,882
زيباييت خيلي مسحورکننده ست، اين زنجيرها رو به طلا تبديل کرده
321
00:38:27,202 --> 00:38:31,972
نگران نباش توي حرم من بهت خوش ميگذره، چيتايي
322
00:38:33,492 --> 00:38:35,742
تو يک غلامي نه يک سلطان
323
00:38:36,172 --> 00:38:38,712
هرگز نميتوني شاهدخت "دئوگري" رو خوشحال کني
324
00:38:39,122 --> 00:38:40,492
به به
325
00:38:41,332 --> 00:38:45,282
با وجود اين همه غرور خيلي بهمون ظلم ميکني
326
00:38:46,682 --> 00:38:48,412
تو قلب منو بدست آوردي
327
00:38:55,492 --> 00:38:56,912
سردار -
...هممم -
328
00:38:57,162 --> 00:38:58,622
نقشهتون گرفت
329
00:38:58,872 --> 00:39:00,032
عاليه
330
00:39:00,212 --> 00:39:03,872
شما ميخواستيد که سلطان هند به "کارا" بياد، اونم اومده
331
00:39:08,622 --> 00:39:10,282
!پرچم خلجیها برافراشته باد
332
00:39:10,362 --> 00:39:11,992
مطمدنا برافراشتهست
333
00:39:12,202 --> 00:39:14,242
علاءالدين به سلطانِ هند خوش آمد ميگه
334
00:39:14,322 --> 00:39:17,202
!خوشبخت باشي
335
00:39:17,422 --> 00:39:19,282
همونقدر که خوشبخت هستم همونقدر هم شگفت زدهام
336
00:39:19,432 --> 00:39:22,202
چي شما رو به "کارا" کشونده اونم بدون اطلاع قبلي؟
337
00:39:23,992 --> 00:39:26,372
اين دقيقاً سواليه که من از تو دارم
338
00:39:26,872 --> 00:39:31,662
چرا عوض اومدن با غنايم به دهلي به "کارا" اومدي؟
339
00:39:31,842 --> 00:39:34,332
پس سلطانِ هند ديگه به من اطمينان ندارن؟
340
00:39:34,972 --> 00:39:39,492
من اين گنجينهها رو فقط بخاطر شما بدست آوردم
341
00:39:39,582 --> 00:39:42,532
و اين سنگ قيمتي؟
342
00:39:44,332 --> 00:39:45,532
گرانبهاست
343
00:39:46,682 --> 00:39:48,532
هديهايه که به خودم دادم
344
00:39:56,702 --> 00:39:58,782
سبحان الله
345
00:39:58,952 --> 00:40:03,742
اين ياقوت گرانبها فقط و فقط مختص تاجِ سلطانِ هندـه
346
00:40:04,452 --> 00:40:06,702
ولي تو نااميد نشو علاءالدين
347
00:40:06,872 --> 00:40:11,362
منم واسه تو يک هديه گرانبها آوردم
348
00:40:13,282 --> 00:40:14,452
اين بَرده
349
00:40:19,662 --> 00:40:22,202
مخصوص تو خریدمش
350
00:40:22,702 --> 00:40:25,582
او مکر گرگ و چالاکي يوزپلنگ رو داره
351
00:40:26,912 --> 00:40:31,282
به هر طريق ممکن بهت خدمت ميکنه
352
00:40:32,492 --> 00:40:33,832
ميتوني امتحانش کني
353
00:40:33,912 --> 00:40:34,742
...هممم
354
00:40:36,132 --> 00:40:37,252
اسمش چيه؟
355
00:40:37,332 --> 00:40:38,702
مالک کافور، اعليحضرت
356
00:40:38,992 --> 00:40:41,162
اسم خودت نه، عطرت رو ميگم
357
00:40:41,372 --> 00:40:43,032
جنت الفردوس
358
00:40:44,622 --> 00:40:46,242
چکاري واسه من ميتوني انجام بدي؟
359
00:40:46,622 --> 00:40:48,032
هرچيزي
360
00:40:48,492 --> 00:40:51,162
ميتونم جونـمو براتون بدم
361
00:40:51,532 --> 00:40:52,952
ميتوني واسه من جـون بگيري؟
362
00:40:53,742 --> 00:40:55,332
بله، اعليحضرت -
...هممم -
363
00:40:57,242 --> 00:40:58,832
پس اين دوتا رو بکُش
364
00:40:58,992 --> 00:41:01,102
اين دوتا رو؟
365
00:41:02,182 --> 00:41:06,482
!اين دوتا.... اين دوتا وزيراي منن
366
00:41:10,792 --> 00:41:17,542
عجب شوخي اي. علاءالدين ميخوام با ارتشت
به جنوب لشکرکشی کنی
367
00:41:32,162 --> 00:41:33,492
امر ديگهاي اعليحضرت؟
368
00:41:36,582 --> 00:41:38,032
اين چکاريه که کردي؟
369
00:41:38,112 --> 00:41:39,972
تو ازم خواستي امتحانش کنم
370
00:41:40,912 --> 00:41:43,792
عموجان واقعا واسه هديهتون سپاسگذارم
371
00:41:44,752 --> 00:41:48,412
ولي نااميد نشین منم واسه شما يک هديه دارم
372
00:41:48,492 --> 00:41:49,532
!اخـتـيـار
373
00:41:49,622 --> 00:41:51,182
!عموي عزيرم
374
00:41:54,842 --> 00:41:57,242
!پرچم خلجیها برافراشته باد
375
00:42:01,162 --> 00:42:02,622
!برافراشته باد
376
00:42:45,482 --> 00:42:48,372
پس بالاخره عليه سلطنت شورش کردي؟
377
00:42:49,412 --> 00:42:55,652
تاريخ هرگز قتل عموي من رو فراموش نميکنه و نميبخشه
378
00:42:55,732 --> 00:42:59,532
خسرو تاريخ چي ميگه؟
379
00:42:59,962 --> 00:43:02,032
تاريخ مدت زمان نياز داره
380
00:43:02,162 --> 00:43:03,952
کاملا درست ميگي
381
00:43:04,912 --> 00:43:06,702
ايتات، پسرم
382
00:43:07,822 --> 00:43:12,432
سلطنت به خون تازه نياز داره تا مرزها
رو گسترش داد و مردم رو خوشحال نگه داشت
383
00:43:12,512 --> 00:43:16,372
بخاطر همين من تاج و تخت رو تصاحب کردم
384
00:43:17,542 --> 00:43:23,652
و حالا مرحوم جلالالدين خلجي
به شيوهاي که شايسته يک سلطان هست، دفن بشه
385
00:43:44,662 --> 00:43:47,832
سلطانِ هند، علاءالدين خلجي
386
00:43:47,912 --> 00:43:49,662
!زنده باد
387
00:43:49,742 --> 00:43:52,742
سلطانِ هند، علاءالدين خلجي
388
00:43:52,822 --> 00:43:55,202
!زنده باد
389
00:44:07,902 --> 00:44:09,872
من سلطان جديدم
390
00:44:13,662 --> 00:44:16,782
اين سنگ گرانبهايه که پدرت ازم گرفت
391
00:44:16,872 --> 00:44:18,742
و حالا من از تاجش درميارمش
392
00:44:19,622 --> 00:44:22,492
اين رسم هر سلطنتيـه
393
00:44:23,772 --> 00:44:28,662
و يک رسم ديگه هم هست که جلوي سلطان تعظيم ميکنن
394
00:44:30,242 --> 00:44:31,162
...هممم
395
00:44:31,992 --> 00:44:33,372
نه...نه
396
00:44:35,592 --> 00:44:36,702
پاشو
397
00:44:44,582 --> 00:44:47,202
عظمت سلطان پاينده باد
398
00:44:49,952 --> 00:44:51,952
ولي چرا مايوس هستي؟
399
00:44:52,482 --> 00:44:55,912
حالا تو مهرونيسا ملکهي هند هستي
400
00:44:56,412 --> 00:44:57,952
...و شوهرت
401
00:44:59,482 --> 00:45:00,412
ببين
402
00:45:00,702 --> 00:45:01,662
چيو ببينم؟
403
00:45:02,262 --> 00:45:03,662
اين تاج رو؟
404
00:45:03,742 --> 00:45:07,872
قبلا چندين بار روي سر پدرم ديده بودم
405
00:45:08,392 --> 00:45:10,492
اين تاج بي وفاست
406
00:45:12,032 --> 00:45:13,662
هميشه سر به سر ميچرخه
407
00:45:14,582 --> 00:45:18,202
گاهي روي سر پدرت گاهي روي سر من و حالا روي سرِ تو
408
00:45:24,282 --> 00:45:30,052
به سبب اين خوشي، بينهايت به سلطانت عشق بورز
409
00:45:31,992 --> 00:45:33,952
!الان
410
00:46:04,872 --> 00:46:05,742
!کافور
411
00:46:07,682 --> 00:46:08,832
!مالک کافور
412
00:46:09,032 --> 00:46:10,202
!بله، اعليحضرت
413
00:46:15,992 --> 00:46:16,872
بله، اعليحضرت؟
414
00:46:16,952 --> 00:46:19,492
ميتوني اين صداي فلوت رو بشنوي يا فقط من ميشنومش؟
415
00:46:19,692 --> 00:46:20,952
منم ميشنوم
416
00:46:21,162 --> 00:46:23,992
کي اين وقت شب فلوت ميزنه؟
417
00:46:24,282 --> 00:46:25,882
صداشو ببرم؟
418
00:46:25,962 --> 00:46:30,782
نه، آهنگش گرانبهاست. فردا واسم بيارش
419
00:46:30,992 --> 00:46:31,912
چشم، اعليحضرت
420
00:46:33,282 --> 00:46:35,302
امر ديگهاي؟
421
00:46:59,972 --> 00:47:01,262
!بیمثال
422
00:47:01,512 --> 00:47:03,012
!بینظیر
423
00:47:03,222 --> 00:47:08,112
.هر چيز گرانبهايي توي دنيا از آنِ منه، بجز استعداد تو
!افسوس
424
00:47:09,142 --> 00:47:12,972
اسمت چي بود؟ رگهاو چيتن
425
00:47:14,142 --> 00:47:17,642
...هر کسي که هستي، از هر کجا که اومدي
426
00:47:18,972 --> 00:47:21,472
حالا افتخار دربار من خواهي بود
427
00:47:23,822 --> 00:47:24,892
به چي نگاه ميکني؟
428
00:47:24,972 --> 00:47:26,292
!گذشتهت
429
00:47:27,782 --> 00:47:30,982
پَرهاي شترمرغ آغشته به خون ـن
430
00:47:32,262 --> 00:47:34,842
يک سنگ قرمز روي تاج نشانده شده
431
00:47:35,312 --> 00:47:38,282
!يک تاج که بر تمام دنيا فرمانروايي خواهد کرد
432
00:47:39,762 --> 00:47:41,342
!اسکندر کبير
433
00:47:41,682 --> 00:47:43,452
تو اسکندر بعدي خواهي بود
434
00:47:46,782 --> 00:47:50,052
اما تنها وقتي امکان پذير ميشه که اون با تو باشه
435
00:47:50,722 --> 00:47:51,592
اون کيه؟
436
00:47:51,682 --> 00:47:54,182
!اون يک وهم ـه
437
00:47:54,642 --> 00:47:57,852
آفريدهي خدا. صورتش نور مهتاب تابان
438
00:48:00,392 --> 00:48:03,012
زيبايي درخشانش فراتر از مرزها ميتابه
439
00:48:03,472 --> 00:48:06,552
او گوهر زندگي ـه
440
00:48:08,262 --> 00:48:10,932
با يک نظر به سايهاش آرزوي داشتنش رو ميکنيد
441
00:48:11,142 --> 00:48:13,822
چنين زيبايي فقط توي روياهام وجود داره
442
00:48:19,492 --> 00:48:24,492
اطمينان ميدم، يکبار که ببينيدش هرگز قادر نخواهيد بود از ذهنتون بيرونش کنيد
443
00:48:25,432 --> 00:48:28,052
اون سرنوشتتون رو تغيير ميده
444
00:48:28,262 --> 00:48:29,972
اگر اونو بدست بياريد
445
00:48:30,642 --> 00:48:32,092
!ميوار" از آنِ شما ميشه"
446
00:48:32,802 --> 00:48:33,972
!هند از آنِ شما ميشه
447
00:48:34,472 --> 00:48:36,492
!دنيا زير پاهاتون ميشه، حتي بهشت
448
00:48:37,682 --> 00:48:39,262
بدون اون، شما هيچي نخواهي نداشت
449
00:48:40,272 --> 00:48:42,512
به هرچي دست بزنه به طلا تبديل ميشه
450
00:48:43,242 --> 00:48:46,182
اون شما رو ابدي ميکنه
451
00:48:46,502 --> 00:48:49,972
گرانبهاست. اما تصاحبش غيرممکنه
452
00:48:50,382 --> 00:48:52,722
اسم سرنوشتِ علاءالدين چيه؟
453
00:48:53,302 --> 00:48:56,072
ملکه چتور، پدماوتي
454
00:49:00,682 --> 00:49:01,792
پدماوتي
455
00:49:02,002 --> 00:49:07,442
"درودِ سلطانِ هند بر راتن سينگ پادشاهِ "ميوار
456
00:49:07,522 --> 00:49:11,892
من اين دعوتنامه را به مناسبت زادروزـم فرستادم
457
00:49:12,202 --> 00:49:14,802
لطفا اين رويداد رو همراه خانوادهتان مورد لطف قرار بدهيد
458
00:49:14,892 --> 00:49:20,022
خوراکي صرف کنيد و از مهمان نوازي ما لذت ببريد
459
00:49:20,722 --> 00:49:22,582
پس همانند ديگر پادشاهان
460
00:49:22,662 --> 00:49:27,552
شما و "ميوار" تحت حفاظت حاکميت اسکندر دوم ميشويد
461
00:49:27,802 --> 00:49:31,762
حامي شما، سلطانِ هند، علاءالدين خلجي
462
00:49:33,592 --> 00:49:35,092
يکبار ديگه بخونش
463
00:49:41,232 --> 00:49:43,952
....درودِ سلطانِ هند
464
00:49:52,302 --> 00:49:57,762
به سلطانت بگو، ما توي اسلحهخونهمون در میوار
شمشیر بیشتری از اون داریم
465
00:49:59,052 --> 00:50:01,432
بدون ايشان در امنيت هستيم
466
00:50:04,682 --> 00:50:07,012
پرچم خلجیها برافراشته باد -
...همم -
467
00:50:07,332 --> 00:50:11,422
سلطان، پادشاهِ چتور دعوت شما رو رد کردن
468
00:50:16,072 --> 00:50:18,262
پس لشکر رو فرابخون و اعلان جنگ کن
469
00:50:18,872 --> 00:50:20,682
بايد از خدا بترسي، سلطان
470
00:50:20,932 --> 00:50:22,682
پدماوتي همسر يک نفر ديگهست
471
00:50:22,762 --> 00:50:27,222
مالک کافور، از ملکه بپرس چه شامي تهيه ديدن
472
00:50:28,232 --> 00:50:30,392
.... ،گوشت آهو، پلو کابلي، کورما، آلو بخارا
473
00:50:30,472 --> 00:50:32,972
با اين همه چيز خوشمزه در خانه ديگه چرا بايد از بترسم
474
00:50:33,722 --> 00:50:34,392
همم؟
475
00:50:38,052 --> 00:50:42,392
باورش سخته، اسکندر دوم واسه خاطر يک زن جنگ راه بندازه
476
00:50:42,472 --> 00:50:45,512
من مرزها رو گسترش دادم. وقت اينه که آغوشم رو گسترش بدم
477
00:50:46,762 --> 00:50:49,432
!يک جنگ به نام زيبايي
478
00:51:09,092 --> 00:51:10,182
موضوع چيه تجوير؟
479
00:51:10,772 --> 00:51:13,142
چرا با اين عجله از مرز اومدي؟
480
00:51:13,892 --> 00:51:14,972
يک پيغام دارم
481
00:51:15,052 --> 00:51:19,572
سلطانِ دهلي علاءالدين خلجي و ارتشش در راه حمله به "چتور" هستن
482
00:52:23,512 --> 00:52:25,572
سرورم،ارتش خلجي به زودي به چتور ميرسن
483
00:52:25,652 --> 00:52:28,512
ميدونم، ما به رسم واقعي راجپوت به اونها خوش آمد ميگيم
484
00:52:28,912 --> 00:52:32,392
سپاهيان رو به حالت آماده باش دربيار و انبارها رو با تدارکات پُر کن
485
00:52:32,682 --> 00:52:35,142
ولي مردم ترسيدهاند -
هيچ جاي ترسي وجود نداره -
486
00:52:35,472 --> 00:52:39,182
همهي زنها و بچهها رو از روستاهاي اطراف جمع کنيد به داخل قلعه بياريدشون
487
00:52:39,592 --> 00:52:42,552
سوجان سینگ به همهي قلمروهاي اطراف پيغام بفرست
488
00:52:42,632 --> 00:52:45,552
که اگه همگي متحد بشيم، ميتونيم علاءالدين رو شکست بديم
489
00:52:45,802 --> 00:52:47,592
وگرنه، اون يک به يک ما رو نابود ميکنه
490
00:52:47,682 --> 00:52:48,722
!چشم سرورم
491
00:53:21,762 --> 00:53:22,762
سرورم؟
492
00:53:25,762 --> 00:53:27,042
!رها کنید
493
00:53:51,262 --> 00:53:54,242
مالک! حالا اين جنگ موجه شد
494
00:53:54,322 --> 00:53:56,182
قطعاً سلطان
495
00:53:58,292 --> 00:54:01,052
فرمانده اولاگ خان، نظرت چيه؟
بايد بعضي از سپاهیهامون رو بفرستيم؟
496
00:54:01,302 --> 00:54:01,932
قطعاً اعليحضرت
497
00:54:02,012 --> 00:54:06,722
ولي اولاگ خان گذر از ديوارهاي چتور غيرممکنه
498
00:54:07,642 --> 00:54:09,642
هرکسي که سعي کرده تنها با شکست مواجه شده
499
00:54:09,892 --> 00:54:13,012
خلجيها هرگز شکست رو نميپذيرند
500
00:54:13,992 --> 00:54:16,472
قبل از غروب آفتاب تعدادي از سپاهيان رو بفرست
501
00:54:17,302 --> 00:54:19,642
بزار توانايي اين راجپوتها رو بسنجيم
502
00:54:39,482 --> 00:54:42,642
تاکتيک جنگيشون که يه مُشت سرباز ميفرستن رو نميفهمم، سرورم
503
00:54:43,842 --> 00:54:45,592
با اجازه شما درگير بشيم؟
504
00:54:46,012 --> 00:54:47,902
بزار بيان
505
00:55:27,132 --> 00:55:28,892
سلطان منو احضار کردند؟
506
00:55:29,792 --> 00:55:32,932
!وقتشه تو رو بکُشم
507
00:55:34,642 --> 00:55:36,182
تصميم ـمون به حمله درست نبود
508
00:55:36,972 --> 00:55:38,512
...من به اولاگ خان هشدار دادم
509
00:55:38,592 --> 00:55:44,222
بزار به جهان هشدار بدم، خورشيد راجپوت
بوسيله ماه خلجي خسوف ميکنه
510
00:55:44,302 --> 00:55:45,512
من رو ببخشيد، سلطان
511
00:55:46,052 --> 00:55:49,012
ولي جنون براي شکستن ديوارهاي "چتور" کافي نيست
512
00:55:56,882 --> 00:55:59,472
همين جنون چيزيه که بهم کمک کرده نصف هندوستان رو فتح کنم
513
00:55:59,552 --> 00:56:01,432
ديوارهاي "چتور" نميتونه جلوي منو بگيرن
514
00:56:01,682 --> 00:56:03,382
ولی مسئله این نیست مسئله اينه که
515
00:56:03,462 --> 00:56:07,992
اگه معلوم بشه که پدماوتي اون گوهر گرانبهايي که گفتي نیست
516
00:56:09,972 --> 00:56:13,792
به تعداد سربازهايي که امروز شهيد شدن
517
00:56:15,142 --> 00:56:18,572
!به همون تعداد تو رو تيکه تيکه ميکنم
518
00:56:20,432 --> 00:56:24,972
سلطان گرسنهش شده، واسم غذا حاضر کنید
519
00:56:33,892 --> 00:56:37,362
!انگار علاءالدين تمام دهلي رو آورده اينجا، سرورم
520
00:56:38,412 --> 00:56:42,432
.اين حيلهي اونه. نيرو خودت رو نشون بده و روحيه دشمن رو خورد کن
521
00:56:43,432 --> 00:56:44,972
ديوالي چه موقع ست؟
522
00:56:45,052 --> 00:56:46,392
هفته ديگه، سرورم
523
00:56:46,842 --> 00:56:49,682
امسال جشن ديوالي خيلي عالي ميشه
524
00:56:49,912 --> 00:56:52,262
چون اونا با تماشاي شادي ما نيمي از جنگ رو ميبازن
525
00:56:52,692 --> 00:56:53,552
بله سرورم
526
00:57:47,682 --> 00:57:49,912
ملکه، چرا شما به تنهايي اينجا نشستيد؟
527
00:57:51,312 --> 00:57:54,932
تمام چتور جشن ديوالي گرفتن. همه دنبال شما ميگردن
528
00:57:55,232 --> 00:57:57,182
اونها عقلشون رو از دست دادند
529
00:57:57,972 --> 00:58:02,222
!دشمن ما رو محاصره کرده و ما جشن ديوالي گرفتيم
530
00:58:02,542 --> 00:58:04,512
چرا شما فکر ميکنيد اونا دشمن ـمون هستند؟
531
00:58:05,832 --> 00:58:08,972
فرض کنيد اونا نگهبانهاي جديد چتور هستند
532
00:58:10,402 --> 00:58:15,452
اونا نه ميتونن برن يا نه میتونن بيان داخل فقط نگهباني ميدن
533
00:58:23,682 --> 00:58:25,722
پرچم خلجیها برافراشته باد -
...همم -
534
00:58:26,342 --> 00:58:28,722
سلطان اگه مشغول هستند ما بعداً مزاحم ميشيم
535
00:58:28,802 --> 00:58:32,222
نه، اينها کمي نوشتههاي تاريخي هستند
536
00:58:32,682 --> 00:58:35,682
داشتم اونهايي که توشون اسم علاءالدين ذکر نشده رو ميسوزوندم
537
00:58:36,352 --> 00:58:38,332
بعضي از اينها هم توسط تو نوشته شده خسرو
538
00:58:38,412 --> 00:58:40,012
...ولي اعليحضرت این نوشتهها
539
00:58:40,092 --> 00:58:45,392
!من ميخوام فقط و فقط تاريخ منو به ياد داشته باشه
540
00:58:46,642 --> 00:58:50,932
اولاگ خان، همهي تدارکات آب و غذا به سمت چتور رو قطع کردي؟
541
00:58:51,012 --> 00:58:51,552
بله اعليحضرت
542
00:58:51,642 --> 00:58:53,822
تونلهاي مخفي ـشون رو مسدود کردي؟ -
بله -
543
00:58:53,902 --> 00:58:56,182
روستاهاي اطراف رو غارت کرديد؟ -
بله اعليحضرت -
544
00:58:56,722 --> 00:59:04,842
حالا به همهي پادشاهاي راجپوت که به ميوار کمک ميکنند
پيغام بفرست، بگو که مورد غضب سلطانِ هند قرار خواهند گرفت
545
00:59:05,142 --> 00:59:06,182
بله اعليحضرت
546
00:59:06,482 --> 00:59:07,432
مرخصي
547
00:59:07,692 --> 00:59:13,142
سلطان، روزها شده که نبردي نيست، سربازها بيقرار شدن
548
00:59:13,222 --> 00:59:14,802
!ولي جنگ که در جريانه
549
00:59:15,842 --> 00:59:20,302
بين گرسنگي اونها و صبر ما
550
00:59:21,672 --> 00:59:26,092
ولي ميبايست به سربازهامون
انگيزه بديم. اونها رو سرگرم کنيم تا خوشحال باشن
551
00:59:27,992 --> 00:59:29,142
!کُشتي
552
00:59:30,342 --> 00:59:31,892
مسابقه کُشتي اعلام کن
553
00:59:32,302 --> 00:59:34,222
منم فردا مبارزه ميکنم
554
00:59:36,472 --> 00:59:38,762
!کُشتي
555
01:00:31,552 --> 01:00:35,432
!سلطان
556
01:00:39,312 --> 01:00:43,012
...صبح شکار، عصر کُشتي
557
01:00:43,302 --> 01:00:45,142
!شب هم موسيقي و عياشي
558
01:00:45,972 --> 01:00:49,172
اين يک روش بينظير واسه بالا نگه داشتن روحيه ارتش ـه
559
01:00:50,032 --> 01:00:51,592
...ولي شما بايد در نظر داشته باشيد، سلطان
560
01:00:52,122 --> 01:00:55,722
2ماه شده که از دهلي دور شديم
561
01:00:56,032 --> 01:00:58,432
ولي به پدماوتي خيلي نزديک شديم
562
01:01:00,272 --> 01:01:02,002
...همانند زيبارويان مصري
563
01:01:03,302 --> 01:01:10,142
اينجا هم يه الهه زيباست که قلبش واسه شما ميتپه
564
01:01:31,552 --> 01:01:42,142
"دختر محبوب قلب من از اهالی مصر است"
565
01:01:42,174 --> 01:01:51,974
"دختر محبوب قلب من از اهالی مصر است"
566
01:01:52,842 --> 01:01:58,012
"قبل از اینکه تمام وجود خود را تقدیم پیشگاهتان کنم
من در خدمتتان هستم عالیجناب"
567
01:01:58,255 --> 01:02:02,733
"قبل از اینکه تمام وجود خود را تقدیم پیشگاهتان کنم
من در خدمتتان هستم عالیجناب"
568
01:02:04,286 --> 01:02:06,583
"همچون آتشی درون یک ساغر"
569
01:02:07,983 --> 01:02:15,862
"شعله تو از پشت حجاب چشمان اشکاگینت زبانه میکشد"
570
01:02:16,998 --> 01:02:20,734
"دختر محبوب قلب من از اهالی مصر است"
571
01:02:22,157 --> 01:02:25,952
"دختر محبوب قلب من از اهالی مصر است"
572
01:02:48,973 --> 01:02:51,162
"این لبها در حسرت یکی شدن هستند"
573
01:02:51,978 --> 01:02:53,331
"اندکی نزدیک شو"
574
01:02:53,658 --> 01:02:58,323
"تقدیر آنان به زیبایی نگاشته شده"
575
01:02:59,533 --> 01:03:03,964
"این لبها در حسرت یکی شدن هستند اندکی نزدیک شو"
576
01:03:04,587 --> 01:03:09,378
"تقدیر آنان به زیبایی نگاشته شده"
577
01:03:10,911 --> 01:03:18,879
"معشوق هایی که یک بار خزان جدایی دیدهاند
باری دیگر به وصال رسیدهاند"
578
01:03:23,112 --> 01:03:27,432
"دختر محبوب قلب من از اهالی مصر است"
579
01:03:28,814 --> 01:03:33,260
"دختر محبوب قلب من از اهالی مصر است"
580
01:03:33,839 --> 01:03:38,386
"دختر محبوب قلب من از اهالی مصر است"
581
01:03:39,008 --> 01:03:45,648
"دختر محبوب قلب من از اهالی مصر است"
582
01:03:49,612 --> 01:03:51,052
چه خبر سوجان سينگ؟
583
01:03:51,302 --> 01:03:52,972
سپاهيان بقيه قلمروها کِي ميرسند؟
584
01:03:53,052 --> 01:03:58,052
ما همه سعیمون رو کردیم ولی
همهي قلمروها از حمايت ما سر باز زدند
585
01:03:58,622 --> 01:04:01,012
هيچکس نميخواد با علاءالدين دشمن بشه
586
01:04:01,422 --> 01:04:03,142
الان بايد چکار کنيم گورا سينگ؟
587
01:04:09,822 --> 01:04:12,642
اعلان جنگ کنيد، گورا سینگ
588
01:04:16,892 --> 01:04:20,052
سرورم، لطفا تجديد نظر کنيد
589
01:04:20,842 --> 01:04:24,042
تصميم گرفته شده. چتور در جنگ خودش مبارزه خواهد کرد
590
01:05:06,992 --> 01:05:08,202
!سلطان
591
01:05:10,012 --> 01:05:11,012
!سلطان
592
01:05:11,472 --> 01:05:13,922
!بيدار شيد، سلطان
593
01:05:14,342 --> 01:05:16,422
راجپوتها همهي خيمههامون رو به آتش کشيدند
594
01:05:16,502 --> 01:05:19,562
پس آتش رو خاموش کنيد. وقتي خاموش کرديد منو بيدار کنيد
595
01:05:19,642 --> 01:05:22,222
...بيا بريم سلطان -
!احمق، پرندههام -
596
01:05:22,302 --> 01:05:24,052
اونا گرانبهان! نبايد صدمه ببينند
597
01:05:24,972 --> 01:05:27,012
...شوخي نکنيد
598
01:05:33,472 --> 01:05:36,342
!اينم قفسهات
599
01:06:08,332 --> 01:06:10,142
پرچم خلجیها برافراشته باد
600
01:06:11,752 --> 01:06:14,012
سپاهيان بي قرارن سلطان
601
01:06:14,692 --> 01:06:19,962
همینطور که میدونید
خيمههامون، غذا و بقيه آذوقههامون خاکستر شدن
602
01:06:20,682 --> 01:06:23,472
سپاهيان از تشنگي بیحالن
603
01:06:25,012 --> 01:06:31,842
يک خواهشي دارم، اعليحضرت
اگر ممکنه فقط یکبار فقط يکبار ديداري با سپاهيان داشته باشيد
604
01:06:33,462 --> 01:06:36,892
ارتشتون در شرف شورش هستند
605
01:06:52,762 --> 01:06:56,182
ما ديگه اينجا نميمونيم
606
01:06:56,262 --> 01:06:59,532
ما به دهلي برميگرديم
607
01:07:02,852 --> 01:07:05,182
هرکي ميخواد برگرده، بياد جلو
608
01:07:05,342 --> 01:07:08,512
سلطانتون رو در آغوش بگيريد و به دهلي برگرديد
609
01:07:11,322 --> 01:07:12,202
اولاگ خان؟
610
01:07:42,362 --> 01:07:46,012
ما خلجيها يک رويايي با همديگه ديديم
611
01:07:46,632 --> 01:07:50,392
که يک روزي پرچمـمون در سراسر دنيا برافراشته خواهد شد
612
01:07:50,932 --> 01:07:55,642
قسم خورديم در کنار يکديگر بايستيم
و به هرآنچه ممکن بود رسيديم، و امروز
613
01:07:57,092 --> 01:08:03,762
!توي همچين وضعيت مشکلي، ناامیدانه ميخواييد تسليم بشيد و برگرديد
614
01:08:06,642 --> 01:08:08,682
!پس رويامون رو فراموش کنيد
615
01:08:18,322 --> 01:08:22,972
پرچم خلجیها برافراشته باد -
!برافراشته باد -
616
01:08:29,892 --> 01:08:33,722
اسکندر دوم -
!زنده باد -
617
01:08:51,262 --> 01:08:53,892
!سرورم، جشن هولي مبارک باد
618
01:08:54,092 --> 01:08:56,432
همينطور بر تو مبارک باد
619
01:08:56,762 --> 01:08:58,642
الان از انبار ميام
620
01:08:58,842 --> 01:09:00,392
برامون فقط چند روز آذوقه باقي مونده
621
01:09:00,552 --> 01:09:02,682
اين بايد بين خودمون بمونه
622
01:09:03,762 --> 01:09:05,392
مردمـمون نبايد مطلع بشن
623
01:09:05,642 --> 01:09:07,592
مشکلات ـمون بيشتر ميشن، سرورم
624
01:09:07,682 --> 01:09:10,052
مشکلات واسه دشمنـمون هم بيشتر ميشه
625
01:09:11,302 --> 01:09:15,052
اين گرماي سوزان علاءالدين رو مجبور خواهد کرد عقب نشيني کنه
626
01:09:15,932 --> 01:09:17,432
فقط چند روز ديگه
627
01:09:17,892 --> 01:09:22,392
از هولي لذت ببر، من ميرم و از ملکه کوچیک
براي اولين هوليش در اينجا تبریک بگم
628
01:09:25,232 --> 01:09:26,932
لطفاً واقعيت رو ناديده نگيريد، سرورم
629
01:09:27,722 --> 01:09:28,592
يک نگراني جدي ـه
630
01:09:30,932 --> 01:09:32,552
انگار فراموش کردي، گورا سينگ
631
01:09:33,382 --> 01:09:37,092
کسي که در هر موقعيتي شجاع ست، يک راجپوت ـه
632
01:09:38,142 --> 01:09:42,722
کسي که جرات ميکنه روي زغال راه بره، يک راجپوت ـه
633
01:09:43,602 --> 01:09:47,272
کسي که همهي مبارزات رو ميپذيره و پيروز بيرون مياد، يک راجپوت ـه
634
01:09:47,932 --> 01:09:55,552
کسي که تا آخرين نفس با دشمن ميجنگه، يک راجپوت ـه
635
01:09:56,892 --> 01:09:57,972
!سلطان
636
01:10:01,212 --> 01:10:03,262
!اين مردم عقل ـشون رو از دست دادن
637
01:10:03,532 --> 01:10:07,722
!اونها با وجود محاصره جشن گرفتند. رنگها رو بالاي قلعه ميبينم
638
01:10:07,802 --> 01:10:12,232
!رنگها مجبورن در چتور به پرواز دربيان. امروز جشن هولي ـه
639
01:10:13,072 --> 01:10:15,842
مردم به همديگه رنگ ميزنن و عشقشون رو ابراز ميکنن
640
01:10:15,932 --> 01:10:18,182
حتي دشمنان ـشون رو در آغوش ميگيرن؟
641
01:10:18,592 --> 01:10:19,552
بله، اعليحضرت
642
01:10:19,762 --> 01:10:22,142
پس بزاريد منم با دشمن تفريح کنم
643
01:10:22,352 --> 01:10:24,712
با رنگها يا خون؟
644
01:10:28,722 --> 01:10:34,392
قبل اينکه اين هوا عليه ما بشه، يک پيغام آتش بس به قلعه بفرست
645
01:10:35,722 --> 01:10:37,472
آتش بس با چتور؟
646
01:10:37,762 --> 01:10:40,432
چرا رنگت پريد؟ -
اصلاً -
647
01:10:41,142 --> 01:10:42,012
...من اين پيغام رو
648
01:10:42,092 --> 01:10:44,842
تو نه، مالک کافور ميره
649
01:10:45,432 --> 01:10:46,012
چشم
650
01:10:46,092 --> 01:10:48,552
!پس امروز هولي ـه
651
01:10:48,852 --> 01:10:51,092
يکي هم منو رنگ کنه
652
01:10:51,852 --> 01:11:00,092
JOnAhBalouch ترجمه از میلاد طاهرخانی و
653
01:11:00,852 --> 01:11:05,092
ترجمه اشعار از متين کريمي
654
01:11:40,222 --> 01:11:47,802
"هولی از راه رسیده معشوق من"
655
01:11:50,166 --> 01:11:55,379
"هولی از راه رسیده معشوق من"
656
01:11:57,262 --> 01:12:00,552
"معشوق تند مزاج من الهه کریشنا"
657
01:12:00,632 --> 01:12:04,802
"با زعفران هولی به پا کرده"
658
01:12:11,024 --> 01:12:24,239
"معشوق تند مزاج من الهه کریشنا با زعفران هولی به پا کرده"
659
01:12:33,926 --> 01:12:43,025
"الهه شیوا هولی به پا کرده"
660
01:12:44,566 --> 01:12:50,621
"الهه شیوا هولی به پا کرده"
661
01:12:51,621 --> 01:12:57,818
"الهه شیوا هولی به پا کرده"
662
01:12:59,626 --> 01:13:07,224
"الهه شیوا هولی به پا کرده"
663
01:13:08,374 --> 01:13:19,690
"هولی از راه رسیده معشوق من"
664
01:13:40,222 --> 01:13:45,012
Telegram: @Showtime @BollywoodHills
665
01:13:53,222 --> 01:13:55,012
!سرورم، اونو ببينيد
666
01:13:58,932 --> 01:14:01,102
با یه تیر بزنمش؟
667
01:14:01,512 --> 01:14:03,012
بزار بياد، بادَل
668
01:14:15,962 --> 01:14:17,562
اين مالک کافورـه، سرورم
669
01:14:17,932 --> 01:14:21,262
شخص مورد اطمينان علاءالدين. حتي بعضيا بيگوم صداش ميزنن
(بيگوم: به همسر یا زن خاص در دربار ميگن)
670
01:14:25,472 --> 01:14:28,762
سلام سلطانِ هند بر پادشاه راتن سينگ
671
01:14:29,472 --> 01:14:35,142
متوجه شدم راجپوتهاي مغرور ميوار
نه سرشان رو پایین میارن نه شمشيرهايشان
672
01:14:35,642 --> 01:14:38,262
عزم ـتون واقعاً ستودني ـه
673
01:14:38,682 --> 01:14:41,182
مايلم دست دوستي به شما بدم
674
01:14:41,812 --> 01:14:47,142
قبل برگشتنم به دهلي، مايلم يکبار مهمان نوازي چتور رو تجربه کنم
675
01:14:48,182 --> 01:14:52,852
اميدوارم پيغام آتش بس من رو بپذيريد
676
01:14:54,512 --> 01:14:56,262
من قطعاً علاءالدين رو ملاقات خواهم کرد
677
01:14:56,512 --> 01:14:59,812
!مرحبا! سلطان خيلي خوشحال خواهند شد
678
01:15:00,262 --> 01:15:02,142
ولي قبل اينکه ملاقات کنيم، شروط خاصي داريم
679
01:15:02,432 --> 01:15:04,012
ما همهي شرايط شما رو ميپذيريم
680
01:15:04,432 --> 01:15:06,162
حداقل به شروط گوش بده
680
01:15:07,432 --> 01:15:13,162
Milad Taherkhani & JOnAhBalouch
681
01:15:16,852 --> 01:15:20,892
اين پيشنهاد ممکنه يه توطئه باشه
682
01:15:23,472 --> 01:15:24,892
ممکنه باشه
683
01:15:26,302 --> 01:15:29,432
پس چرا سلطان رو به قلعه دعوت کردین؟
684
01:15:30,602 --> 01:15:33,062
من هم پيشنهادش رو قبول کردم و هم ردش کردم
685
01:15:33,142 --> 01:15:35,312
چطوري؟ -
من دوتا شرط گذاشتم -
686
01:15:35,472 --> 01:15:37,892
اولا، ارتشش بايد به دهلي برگرده
687
01:15:38,102 --> 01:15:45,562
دوما، اگه اون ميخواد منو ملاقات کنه، بايد
تنها و بدون سلاح به قلعه بياد
688
01:15:45,682 --> 01:15:48,102
اگه اون شرطت رو قبول کنه چي؟
689
01:15:49,152 --> 01:15:52,512
مردي که اين همه راه از دهلي اومده و
شش ماه رو در گرماي سوزان گذرونده
690
01:15:52,602 --> 01:15:54,262
قطعا شرطهات رو قبول ميکنه
691
01:15:55,262 --> 01:15:56,312
فکر نکنم
692
01:15:56,682 --> 01:15:59,972
الهه رام هم هيچوقت فکر نميکرد که راوان
به عنوان يه حکيم خودشو جا بزنه و بیاد
693
01:16:05,382 --> 01:16:07,932
درود، سرورم. بخاطر مزاحمت بيموقع منو ببخشيد
694
01:16:08,012 --> 01:16:09,142
بگو گورا سينگ؟
695
01:16:09,222 --> 01:16:11,012
سلطان يه پيغام فرستاده
696
01:16:11,422 --> 01:16:13,102
اون هردوتا شرطمون رو قبول کرده
697
01:16:18,392 --> 01:16:19,682
اجازه بديد اون بياد
698
01:16:40,642 --> 01:16:42,812
ارتش آماده برگشتن به دهليـه؟
699
01:16:43,012 --> 01:16:45,812
سلطان واقعا ارتش رو از چتور دور ميکنه؟
700
01:16:45,892 --> 01:16:49,392
از جلوي چشم چتور دور ميکنه
نه از سرزمينشون
701
01:16:49,602 --> 01:16:50,932
منو ببخشيد، سلطان
702
01:16:51,012 --> 01:16:54,722
ولي بدون سلاح وارد قلعه دشمن شدن
ممکنه خطرناک باشه
703
01:17:09,642 --> 01:17:10,642
خطر
704
01:17:17,432 --> 01:17:18,892
قبول ميکنم
705
01:17:21,312 --> 01:17:25,972
هرخطري که علاالدين رو به پدماوتي نزديکتر کنه
706
01:17:28,352 --> 01:17:30,012
قبول ميکنم
707
01:17:36,222 --> 01:17:37,722
قبول ميکنم
708
01:17:52,642 --> 01:17:57,812
به هرحال سلطان، تاج و تخت دهلي هم در خطره
709
01:17:58,142 --> 01:17:59,562
ايتات خان
710
01:18:00,472 --> 01:18:05,722
چشماش پر از نفرت از شما
و دلش پر از حرص و طمع به دست آوردن تاج و تخت شده
711
01:18:06,682 --> 01:18:08,352
اون ميخواد سلطان بعدي باشه
712
01:18:21,812 --> 01:18:27,932
تو آسمان هر ستارهاي ميخواد ماه باشه
ولي هيچوقت موفق نميشن
713
01:18:28,012 --> 01:18:34,562
مثل من که خيلي به شما نزديکم
ولي هيچوقت نميتونم جاي پدماوتي رو بگيرم
714
01:18:38,602 --> 01:18:41,042
ملکه پدماوتي
715
01:21:03,562 --> 01:21:05,602
به قلعه خوش اومدين، سلطان
716
01:21:05,682 --> 01:21:08,012
پادشاه راتن سينگ
717
01:21:08,892 --> 01:21:11,682
منو ببخشيد، ولي من فرمانده ارتش ميوار هستم
718
01:21:12,602 --> 01:21:14,642
گورا سينگ
719
01:21:15,222 --> 01:21:18,972
پس پادشاهت راتن سينگ کجا قايم شده؟
720
01:21:19,062 --> 01:21:21,182
ايشون داخل منتظر شما هستن
721
01:21:54,762 --> 01:21:59,392
من آمدهام، هاي، هاي
من آمدهام
722
01:22:00,392 --> 01:22:07,682
به عشق فرياد کنم
من آمدهام، هاي، هاي، من آمدهام
723
01:22:08,182 --> 01:22:08,972
فوقالعادهست
724
01:22:09,392 --> 01:22:12,972
منو ببخشيد، ولي قلب من بخاطر ديدن شما -
سرشار از خوشي شده - باعث افتخاره
725
01:22:14,142 --> 01:22:17,682
بعد از ماهها انتظار
بالاخره همديگه رو ملاقات کرديم
726
01:22:17,932 --> 01:22:22,932
حالا که شما اينجا هستي
بگيد که چطوري دوست داريد ازتون استقبال کنم؟
727
01:22:23,102 --> 01:22:24,812
مثل يه دوست عزيز
728
01:22:25,383 --> 01:22:26,703
بيايد
729
01:22:36,222 --> 01:22:37,852
من يه هديه گرانبهاي براتون آوردم
730
01:22:38,142 --> 01:22:41,352
شما راجب دوستي حرف ميزنيد و
اونوقت هديهاتون شمشيره؟
731
01:22:41,892 --> 01:22:46,392
اين يکي از شرطهاتون بود، نبود؟
که تنها و بدون سلاح بيام
732
01:22:47,772 --> 01:22:50,392
بفرما، حالا بدون سلاح هستم
733
01:22:54,472 --> 01:22:56,142
..شنيده بودم که خيلي خوشگله
734
01:22:57,392 --> 01:22:59,772
قلعه چتور
735
01:23:00,462 --> 01:23:03,642
خداوند واقعا به راجپوتها نعمتهاي فراواني عطا کرده
736
01:23:03,972 --> 01:23:06,432
مهارتهاي فراوان! همچين شان و شوکتي
737
01:23:07,352 --> 01:23:09,312
و همينطور يه دشمن بيهمتا
738
01:23:12,312 --> 01:23:13,102
بريم؟
739
01:23:22,432 --> 01:23:25,432
بسم الله رحمان رحيم
740
01:24:11,262 --> 01:24:12,562
نوبت حرکت شماست
741
01:24:14,102 --> 01:24:14,762
سلطان
742
01:24:19,852 --> 01:24:24,892
مواظب باش پادشاه
ملکهات درخطره
743
01:24:32,722 --> 01:24:33,762
بفرما
744
01:24:35,732 --> 01:24:37,562
من ملکهام رو نجات دادم
745
01:24:38,812 --> 01:24:39,972
به چي داري نگاه ميکني؟
746
01:24:40,262 --> 01:24:42,182
تقريبا آفتاب غروب کرده، راتن
747
01:24:42,262 --> 01:24:45,522
گمونم چتور و دهلي توي اين بازي هم
صلح کردن
748
01:24:48,442 --> 01:24:50,182
خب پس، بهم اجازه مرخصي بدين
749
01:24:50,352 --> 01:24:51,142
هرطور که مايليد
750
01:24:53,062 --> 01:24:55,262
ولي قبل از اينکه برم شما بايد
منو به خانوادهاتون معرفي کنيد
751
01:24:55,722 --> 01:24:58,972
من شما رو به همه معرفي کردم
اين خانواده منه
752
01:24:59,062 --> 01:25:00,102
بله، البته که اونا خانوادهات هستن
753
01:25:00,182 --> 01:25:02,762
ولي منظور من افتخار چتور
754
01:25:03,932 --> 01:25:05,002
ملکه پدماوتي بود
755
01:25:08,312 --> 01:25:12,102
چي شده؟
درخواستم غير منطقي بود؟
756
01:25:14,182 --> 01:25:17,432
اين شرم آورترين چيزي بود که گفتي، علاالدين
757
01:25:18,472 --> 01:25:23,972
تو چتور ما با مهمانانمون مثل خدا برخورد ميکنيم
وگرنه گردنت همينجا زده ميشد
758
01:25:31,222 --> 01:25:34,312
حالا پادشاه هم در خطره
759
01:25:36,222 --> 01:25:37,142
کيش
760
01:25:48,932 --> 01:25:53,012
ميگه قبل از اينکه تصميم بزرگي بگيريد
دوباره فکر کنيد، ملکه من
761
01:25:53,222 --> 01:25:56,142
من اصلا با اين کار موافق نيستم
اين اشتباهه
762
01:25:56,842 --> 01:25:59,222
تصميم من بخاطر ميوار درسته، کانوار بايسا
763
01:25:59,542 --> 01:26:01,222
ولي، پادشاه
764
01:26:06,562 --> 01:26:08,062
کدوم تصميم شما درسته؟
765
01:26:08,852 --> 01:26:11,562
...من با خبر شدم که -
ممکنه ملکه ميوار باشي ولي -
766
01:26:11,642 --> 01:26:13,562
حق نداري که تصميمات سياسي بگيري
767
01:26:13,642 --> 01:26:14,852
اين حق منه
768
01:26:15,352 --> 01:26:19,722
مخصوصا، امروز اگه من دليل به جنگ رفتن چتور هستم
نميتونم اينو قبول کنم
769
01:26:19,812 --> 01:26:22,762
پس بذار جنگ بشه
ما جوابشون رو توي ميدان جنگ ميديم
770
01:26:23,932 --> 01:26:27,312
ولي هيچوقت با گرفتن اين تصميمات به تنهايي
اشتباه نکنيد
771
01:26:28,142 --> 01:26:29,682
هيچوقت، ملکهي من
772
01:26:31,262 --> 01:26:33,102
تو هم اشتباه کردي
773
01:26:35,102 --> 01:26:37,512
وقتي که شمشيرت رو کشيدي
بايد گردن اونو ميزدي
774
01:26:37,602 --> 01:26:39,972
تو فرصتت رو براي تغيير تاريخ داشتي
775
01:26:41,222 --> 01:26:42,932
چي داري ميگي، ملکهي من؟
776
01:26:43,602 --> 01:26:47,352
ميدوني که من هيچوقت نميتونم
به مهمان غير مسلح توي قلعه حمله بکنم
777
01:26:48,142 --> 01:26:49,432
حتي اگه اون خودش شيطان باشه
778
01:26:50,852 --> 01:26:55,012
تاريخ ممکنه صفحهاش عوض بشه
ولي راجپوتها اصولشون تغيير نميکنه
779
01:27:03,012 --> 01:27:05,512
پس شمشيرت رو بکش و گردن منو بزن
780
01:27:07,392 --> 01:27:09,562
اونوقت اصول و شرافت راجپوت
دست نخورده باقي ميمونه
781
01:27:09,642 --> 01:27:13,472
هيچکس تصميمت براي نشون دادن چهرتات
به اون رو درک نميکنه
782
01:27:13,682 --> 01:27:15,182
نسلهاي آينده تو رو سرزنش ميکنن
783
01:27:15,262 --> 01:27:16,562
پس بذار بکنن
784
01:27:17,722 --> 01:27:21,762
اگه بتونم با نشون دادن چهرهام حتي زندگي
يک نفر رو نجات بدم پس اين تحقير رو ميپذيرم
785
01:27:24,292 --> 01:27:27,142
اجازه بده وظايفم رو به عنوان ملکه انجام بدم
786
01:27:33,062 --> 01:27:35,432
همينجا صبر کنيد
پادشاه به زودي تشريف فرما ميشن
787
01:27:36,102 --> 01:27:37,062
اينجا؟
788
01:27:40,862 --> 01:27:43,722
الهه شيوا براي نجات دنيا سم نوشيد
789
01:27:44,202 --> 01:27:47,262
امروز شما داري اين تصميم سخت رو براي ميوار ميگيري
790
01:27:48,062 --> 01:27:49,972
اينو پيش خودتون نگه دارين، ملکهي من
791
01:27:50,262 --> 01:27:52,972
اين دود مقدس از شما دربرابر
چشم بد سلطان محافظت خواهد کرد
792
01:27:55,932 --> 01:27:57,182
پادشاه راتن سينگ
793
01:27:57,642 --> 01:28:00,392
..درحالي که منتظر بودم هزارتا فکر از ذهنم عبور کرد که
794
01:28:03,852 --> 01:28:05,312
گورا سينگ
795
01:28:06,852 --> 01:28:08,102
اطاعت، سرورم
796
01:28:35,462 --> 01:28:37,102
ميتوني بري، علاالدين
797
01:28:41,142 --> 01:28:44,352
آره، ميتونم
798
01:28:46,352 --> 01:28:53,102
ولي قبل از برگشتنم به دهلي
بهم اجازه بده تا منم مهمون نوازيم رو بهت نشون بدم
799
01:28:55,102 --> 01:28:56,142
فردا
800
01:28:57,392 --> 01:28:58,562
منتظرتم
801
01:29:20,812 --> 01:29:22,222
شمشيرت رو پيش خودت نگه دار
802
01:29:23,312 --> 01:29:25,932
من به صرف غذا دعوت شدم
نه براي جنگ
803
01:29:26,722 --> 01:29:30,102
اون بيرون يه طوفان در راهه
بازم به اين فکر کن
804
01:29:31,142 --> 01:29:32,432
رفتنت واجبه؟
805
01:29:32,642 --> 01:29:37,182
ميخواي تاريخ اينو به ياد داشته باشه که
علاالدين خلجي بدون سلاح به چتور اومد
806
01:29:37,892 --> 01:29:40,892
ولي پادشاه راتن سينگ
انقدر ترسيده بود که شمشير رو کنار نذاشت
807
01:29:41,182 --> 01:29:43,012
نگرانيت رو درک ميکنم
808
01:29:43,852 --> 01:29:45,972
ولي اون تک و تنهاس
ارتشش برگشته
809
01:29:47,102 --> 01:29:48,892
ولي ممکنه برگشته باشه
810
01:29:54,912 --> 01:29:56,932
من قبل از اينکه ماه بالا بياد برميگردم
811
01:30:42,402 --> 01:30:43,162
سلطان
812
01:30:44,812 --> 01:30:45,512
اوه
813
01:30:47,312 --> 01:30:50,102
خوش اومدي، دوست من
814
01:30:50,542 --> 01:30:52,602
فکر کردم که ممکنه تو اين طوفان نياي
815
01:30:52,892 --> 01:30:55,102
طوفانهايي مثل اين
هيچوقت نميتونه جلوي منو بگيره
816
01:30:55,352 --> 01:30:57,112
البته! بفرماييد
817
01:30:58,812 --> 01:30:59,852
بفرماييد بشينيد
818
01:31:01,062 --> 01:31:01,642
اينجا؟
819
01:31:01,722 --> 01:31:02,642
بله
820
01:31:05,682 --> 01:31:09,352
امروز آخرين روزم توي چتورـه
براي همين دلم سرشار از ناراحتيه
821
01:31:11,332 --> 01:31:13,142
من کلي خاطرات از اينجا دارم
822
01:31:13,222 --> 01:31:19,682
کلي از سربازام درست جلوي چشمام
اين دفن شدن
823
01:31:21,762 --> 01:31:22,762
يادته؟
824
01:31:23,262 --> 01:31:25,512
اون روز که از بالاي قلعه وايستادي تماشا کردي
825
01:31:27,892 --> 01:31:29,142
مردان بيچاره
826
01:31:30,472 --> 01:31:31,932
دلنواز بيچاره
827
01:31:32,562 --> 01:31:34,972
پرنده کوچيک باارزش من
828
01:31:36,722 --> 01:31:42,642
روزي که تو چادرهامون رو سوزوندي
اون هم توي اون آتش تلف شد
829
01:31:44,662 --> 01:31:50,602
اگه اون زنده بود، تو اين طوفان
فريادهاش رو ميشنيدي
830
01:31:56,082 --> 01:31:58,142
بگذريم
831
01:32:00,872 --> 01:32:04,602
من ارتباط عجيبي با اين خاک احساس ميکنم
832
01:32:05,602 --> 01:32:07,932
ميخوام با خودم ببرمش
833
01:32:10,062 --> 01:32:11,832
و تو رو هم همينطور
834
01:32:24,682 --> 01:32:27,562
پس اين مهمون نوازي خلجيـه؟
835
01:32:28,192 --> 01:32:29,562
اصولتون اينه؟
836
01:32:31,172 --> 01:32:34,722
اشتباه کردم که دوباره بهت اعتماد کردم، علاالدين
837
01:32:35,222 --> 01:32:39,142
حتي خدا هم به علاالدين اعتماد نميکنه، راتن سينگ
838
01:32:42,012 --> 01:32:43,682
تو هم اعتماد منو از بين بردي
839
01:32:44,522 --> 01:32:47,432
تو پردهها رو انقدر سريع انداختي که
من نتونستم حتي چهره ملکه رو ببينم
840
01:32:48,422 --> 01:32:50,892
حالا لطفا از اومدن باهام امتناع نکن
841
01:32:51,512 --> 01:32:54,392
چون تو طعمهي هستي که
ملکه پدماوتي رو به دهلي ميکشه
842
01:32:54,472 --> 01:32:58,722
و اگه اين اتفاق نيوفته
من چتور رو ازت خواهم گرفت
843
01:32:59,012 --> 01:33:01,012
تو چتور رو ميگيري؟
844
01:33:01,892 --> 01:33:05,222
تو ميتوني چتور رو ازم بگيري
ولي غرورم رو نه
845
01:33:05,642 --> 01:33:08,812
تو ميتوني يه الماس رو بدزدي
ولي درخشش رو نه
846
01:33:09,602 --> 01:33:11,062
اونو زنداني کنيد
847
01:33:15,562 --> 01:33:22,312
تو ممکنه بتوني منو زنداني کني، ولي ميتوني جلوي طوفاني که
از چتور برخواسته و به سمت سلطنت دهلي ميره رو بگيري؟
848
01:33:23,472 --> 01:33:26,012
پرچم خلجيها برافراشته باد
849
01:33:26,642 --> 01:33:28,312
برافراشته باد
850
01:33:37,722 --> 01:33:39,932
درود، سرورم
851
01:33:59,722 --> 01:34:01,972
ملکهي من، لطفا برگردين به قصر
852
01:34:02,182 --> 01:34:04,002
بيرون طوفان شده
853
01:34:04,312 --> 01:34:08,312
و نگران نباشيد
لطف و رحمت خداوند با پادشاهه
854
01:34:08,392 --> 01:34:10,102
ايشون صحيح و سالم برميگردن
855
01:34:10,182 --> 01:34:11,642
نه، کانوار بيسا
856
01:34:13,142 --> 01:34:14,812
من تا موقعي که ماه دربياد اينجا صبر ميمونم
857
01:34:15,352 --> 01:34:18,632
ولي ماه درنمياد، ملکهي من
امشب ماه جديده
858
01:34:53,812 --> 01:34:55,062
سرورم
859
01:34:55,562 --> 01:34:58,852
گورا سينگ، دنبال پادشاهت هستي؟
860
01:34:59,182 --> 01:35:01,762
طوفان اونو با خودش به دهلي برد
861
01:35:02,262 --> 01:35:04,102
اون از قلمروي خودش تبعيد شده
862
01:35:06,462 --> 01:35:11,262
پس تو کسي هستي که علاالدين رو به چتور آورده
863
01:35:14,012 --> 01:35:14,972
خائن
864
01:35:15,062 --> 01:35:18,062
اگه حتي انگشتت هم به من بخوره
پادشاهت جونش رو از دست ميده
865
01:35:18,642 --> 01:35:20,762
يه پيغام براي ملکه پدماوتي دارم
866
01:35:21,932 --> 01:35:27,102
اگه ميخواد پادشاهش رو زنده ببينه
بايد بياد اونجا
867
01:35:42,852 --> 01:35:55,182
اي سرزمين مادري! به ما قدرت عطا فرما"
"براي دفاع از غرور راچپوتها
868
01:35:56,352 --> 01:36:07,882
"تپههاي ميوار، حامي شرافت ماست"
869
01:36:27,542 --> 01:36:31,612
عجله کنيد! ملکه ما رو احضار کرده
870
01:36:36,862 --> 01:36:39,942
...ملکه ناگماتي همه زنها رو خواسته
871
01:36:40,222 --> 01:36:41,312
اين چه کاريه؟
872
01:36:41,982 --> 01:36:44,192
چرا داريد به آيينهها گِل ميماليد؟
873
01:36:44,772 --> 01:36:48,482
تا زماني که پادشاه برنگرده
نميخوام صورتم رو توي آيينه ببنم
874
01:36:48,562 --> 01:36:50,522
...ولي، ملکه من -
چيزي ميخواي بگي؟ -
875
01:36:51,732 --> 01:36:54,062
ملکه ناگماتي همه زنها رو احضار کرده
876
01:36:54,732 --> 01:36:55,732
شما رو هم همينطور
877
01:37:17,442 --> 01:37:18,692
چرا ما رو احضار کردين؟
878
01:37:18,772 --> 01:37:19,692
گمشید
879
01:37:20,402 --> 01:37:22,082
ملکه، شما منو صدا کردين؟
880
01:37:22,162 --> 01:37:24,232
حداقل بذارید در آرامش غصه بخورم
881
01:37:25,642 --> 01:37:29,982
اگه تو عابد سلطنتي رو تبعيد نميکردي
اونوقت اون به علاالدين ملحق نميشد
882
01:37:30,062 --> 01:37:32,402
و چتور تهديد نميشد
883
01:37:33,372 --> 01:37:37,062
اگه امروز پادشاهمون در چنگ دشمنه
و اين همهش تقصير توئه
884
01:37:38,112 --> 01:37:39,262
زيباييت مقصره
885
01:37:40,442 --> 01:37:42,562
اونوقت چشم ناپاک چي؟
886
01:37:44,062 --> 01:37:44,982
و همينطور نيتش؟
887
01:37:45,232 --> 01:37:48,812
مقصره
و ميوار داره بهاش رو میده
888
01:37:49,252 --> 01:37:50,942
ولي تو هم بايد مجازات بشي
889
01:37:51,112 --> 01:37:55,312
کسي که گناهي نداره رو چطوري مجازات کنيم؟
890
01:37:56,012 --> 01:37:59,442
بهش سم بديم؟ از بالاي ديوار بندازيمش؟
يا زندانيش کنيم؟
891
01:37:59,522 --> 01:38:03,692
ما بايد شرط سلطان رو قبول کنيم
و پدماوتي رو بفرستيم اونجا
892
01:38:06,312 --> 01:38:09,982
ملکهي من! چطور ميتونيد همچين چيزي بگيد
وقتی خودتون هم یه زن هستین؟
893
01:38:10,652 --> 01:38:12,022
بفرستيمشون اونجا؟
894
01:38:12,652 --> 01:38:15,482
با دست خودمون بفرستيمش براي سلطان؟
غيرممکنه
895
01:38:16,772 --> 01:38:20,772
اگه ما موافقت نکنيم، نه پادشاهمون
و نه ميوار نجات پيدا نميکنن
896
01:38:20,862 --> 01:38:22,442
ملکهي من
897
01:38:24,402 --> 01:38:26,812
اگه زمان همچين کار نااميد کنندهي برسه
898
01:38:27,572 --> 01:38:33,402
اونوقت هرزني در چتور
براي محافظت از وقارش ميپره توي آتش
899
01:38:34,152 --> 01:38:36,272
ما جوهار رو اجرا ميکنيم
وقتي دشمن قلعه رو تصرف ميکرده زنان سلطنتي)
(براي جلوگيري از برده شدن يا تجاوز، دست جمعي خود را ميسوزاندن
900
01:38:37,562 --> 01:38:41,692
ولي هيچوقت اجازه نميديم که ملکهمون
پاش رو از اين قلعه بيرون بذاره
901
01:38:43,902 --> 01:38:46,702
چطوري غمم رو براتون توضيح بدم؟
902
01:38:51,872 --> 01:38:52,952
من ميرم
903
01:38:55,602 --> 01:38:57,402
چي دارين ميگين، ملکهي من؟
904
01:38:57,652 --> 01:39:00,902
حتي الهه هم باید براي نابودي شياطين
از عرشش پایین بیاد
905
01:39:03,212 --> 01:39:07,272
من کي هستم؟ يه انسان فانيم
که فقط از دروازه چتور عبور ميکنم
906
01:39:09,202 --> 01:39:11,022
و شايد شما فراموش کردين، ملکهي من
907
01:39:12,232 --> 01:39:15,902
همونقدر که مردهاي راجپوتي دلاور هستن
زنان راجپوت هم دلاور هستن
908
01:39:47,192 --> 01:39:48,562
سرورم
909
01:39:48,902 --> 01:39:52,902
من که به شما گفته بودم
من ميوار رو به زانو درميارم
910
01:39:53,512 --> 01:39:57,022
ميتونم دردت رو احساس کنم
براي همين فلوت ميزنم
911
01:39:57,292 --> 01:39:58,942
راگ يامان
(يکي از ملوديهاي کلاسيکه)
912
01:39:59,232 --> 01:40:02,362
يه کمي از درد و اندوهت رو کم نميکنه؟
913
01:40:02,442 --> 01:40:03,982
چطور ميتونه
914
01:40:04,932 --> 01:40:08,112
تاحالا آهنگت مثل صداي صندل چوبي به گوش ميرسيد
915
01:40:08,732 --> 01:40:09,402
و الان؟
916
01:40:09,482 --> 01:40:10,732
بوي گند ميده
917
01:40:12,022 --> 01:40:13,522
بوي گند خيانت ميده
918
01:40:14,312 --> 01:40:17,402
تو تاج و تختت رو از دست دادي
ولي غرورت رو نه
919
01:40:17,482 --> 01:40:22,002
نه تاوقتي که سردشمن رو جلوي پام ببينم
920
01:40:22,082 --> 01:40:23,692
اين غير ممکنه
921
01:40:24,312 --> 01:40:30,652
ستارههاي بختت به ستارههاي اُفولت تبديل شده
و اين کارو خشم رگهاو چيتنـه
922
01:40:32,162 --> 01:40:35,202
تو بايد درمقابل سلطان سرخم کني
923
01:40:37,522 --> 01:40:40,402
بزن! يامان رو بزن
924
01:40:59,102 --> 01:41:00,402
درود، ملکهي من
925
01:41:01,732 --> 01:41:05,192
اين شمشير قسم خورده که
از غرور ميوار و راجپوت محافظت کنه
926
01:41:05,522 --> 01:41:07,812
ولي شما تصميم گرفتين بريد اونجا
927
01:41:08,022 --> 01:41:09,442
شما ما رو سرافکنده کردين
928
01:41:10,232 --> 01:41:12,272
اين شمشير رو بگيريد و گردن منو بزنيد
929
01:41:12,732 --> 01:41:15,312
اين تنها راهيه که پادشاهمون رو برگردونيم
930
01:41:15,522 --> 01:41:20,692
شما اعتماد ندارين که بتونيم پادشاهمون رو برگردونيم
يا اينکه به توانايي شمشيرمون اعتماد ندارين؟
931
01:41:20,772 --> 01:41:22,232
اعتماد دارم
932
01:41:22,552 --> 01:41:26,902
ولي هر جنگي با شمشير به پيروزي نميرسه
اين بار بايد از يه استراژي متفاوت استفاده کنيم
933
01:41:26,982 --> 01:41:29,302
شمشيرهاي ما -
يه پيغام براي سلطان بفرست -
934
01:41:29,382 --> 01:41:31,732
من با تصميم شما موافق نيستم
935
01:41:32,152 --> 01:41:34,362
به عنوان برادرت
936
01:41:34,822 --> 01:41:39,612
اين يه درخواست از طرف يه خواهر نيست
يه دستور از ملکهي ميواره
937
01:41:44,732 --> 01:41:49,312
بخاطر امنیت جان پادشاه ميوار
ملکه پدماوتي قبول کردن به اينجا بيان
938
01:41:49,732 --> 01:41:51,692
تبريک ميگم سلطان
آرزوي شما برآورده شد
939
01:41:51,772 --> 01:41:53,732
به خوندن ادامه بده -
اطاعت -
940
01:41:54,322 --> 01:41:56,112
ولي ايشون چندتا شرط داره
941
01:41:56,402 --> 01:41:59,062
ملکه همراهش 800هزارتا خدمتکار مياره
942
01:41:59,152 --> 01:42:00,232
قبوله
943
01:42:00,862 --> 01:42:05,022
اونا در حرمسرا ميمونن
جايي که هيچ مردي نميتونه بره
944
01:42:05,232 --> 01:42:06,402
قبوله
945
01:42:06,902 --> 01:42:12,562
به محض رسيدن، ايشون اول پادشاه رو ملاقات ميکنه
و فقط بعد از آزاد شدن پادشاه با سلطان ملاقات ميکنه
946
01:42:12,902 --> 01:42:14,562
قبوله
947
01:42:14,652 --> 01:42:16,312
و آخرين شرطش
948
01:42:18,522 --> 01:42:20,772
ولي اين امکان نداره، سلطان
949
01:42:20,862 --> 01:42:23,062
ملکه پدماوتي چي ميخوان؟
950
01:42:23,152 --> 01:42:30,022
تا وقتي که سر رگهاو چيتن جدا نشه
و به ايشون تحويل داده نشه کجاوهها چتور رو ترک نميکنن
951
01:42:31,772 --> 01:42:33,942
قبوله
952
01:42:35,692 --> 01:42:37,312
اين منصفانه نيست، سلطان
953
01:42:37,982 --> 01:42:40,402
فراموش نکنيد که ملکه پدماوتي
فقط بخاطر من به اين زودي مال شما ميشه
954
01:42:40,482 --> 01:42:41,942
قبوله
955
01:42:53,062 --> 01:42:54,902
درود، ملکهي من
956
01:42:55,822 --> 01:42:56,902
چي شده، گورا سينگ؟
957
01:42:56,982 --> 01:42:59,062
خلجي جواب پيغام شما رو فرستاده
958
01:42:59,772 --> 01:43:02,442
علاالدين تمام شرطهاتون رو قبول کرده
959
01:43:03,402 --> 01:43:05,602
و همينطور يه هديه براتون فرستاده
960
01:43:13,692 --> 01:43:17,212
منو ببخشيد، ملکهي من
ما به تيز هوشي شما شک کرديم
961
01:43:17,862 --> 01:43:21,362
شما با نشستن اينجا در چتور
دشمنمون رو از بين بردين
962
01:43:21,562 --> 01:43:23,652
و حالا نوبت سلطانه
963
01:43:25,862 --> 01:43:27,772
ولي اين کار بدون حمايت شما غيرممکنه
964
01:43:28,152 --> 01:43:36,112
ما به خدا سوگند ميخوريم. گورا و خدمتکاران ميوار
و شمشير همه راجپوتها الان از دستور شما اطاعت ميکنن
965
01:43:37,192 --> 01:43:40,402
پس کجاوهها رو بيرون بياريد
فردا حرکت ميکنيم
966
01:43:40,612 --> 01:43:41,862
اطاعت، ملکهي من
967
01:43:42,522 --> 01:43:46,022
خيلي وقته که چهره پادشاه رو نديدم
968
01:44:38,402 --> 01:44:41,902
"قلبم بي پروا شده و از دنيا گذشتم"
969
01:44:42,082 --> 01:44:45,442
"قلبم بي پروا شده و از دنيا گذشتم"
970
01:44:45,522 --> 01:44:46,662
عجب شعري
971
01:44:46,742 --> 01:44:49,862
"هرگاه که تاج عشق را بر سر نهادم"
972
01:44:49,942 --> 01:44:51,232
عجب شعري! خيلي زيباست
973
01:44:51,312 --> 01:44:52,902
حالا توجه کن، خسرو
974
01:44:53,442 --> 01:44:56,612
"قلب من ديگر تکه تکه شده"
975
01:44:56,962 --> 01:45:00,152
"کرم شب تاب خوابهايم ديگر نگران شبهاي تار است"
976
01:45:00,812 --> 01:45:04,522
"روياها در چشمانم خانه کرده"
977
01:45:05,062 --> 01:45:07,982
آفرين! ماشاالله
978
01:45:09,312 --> 01:45:10,692
متوجه شدين؟
979
01:45:11,112 --> 01:45:15,782
معروفترين شاعرمون
امير خسرو شعرم رو تحسين کرد
980
01:45:15,862 --> 01:45:18,562
ولي به نظر ميرسه ايتات خان خيلي خوشش نيومده
981
01:45:19,152 --> 01:45:22,652
سلطان، من از شعر هیچی نمیفهمم
982
01:45:22,772 --> 01:45:25,192
چونکه تو عشق رو درک نميکني
983
01:45:25,562 --> 01:45:27,512
تو شاعر (باشعور) نيستي، يه بيشعوري
984
01:45:31,612 --> 01:45:34,732
سلطان اگه باهات شوخي ميکنه
دليلي براي دلخور شدن وجود نداره
985
01:45:34,812 --> 01:45:38,692
اون شوخي نبود، يه توهين بود، اَشفگ
بسه. ديگه نميتونم اينو تحمل کنم
986
01:45:38,772 --> 01:45:40,192
حالا يا سلطان زنده ميمونه يا من
987
01:45:40,272 --> 01:45:41,522
چي ميخواي بگي؟
988
01:45:41,732 --> 01:45:47,192
امشب در دربار جشنی برپا میشه
بهترين زمان براي تصاحب تاج و تخته
989
01:46:22,112 --> 01:46:25,512
"به خدا قسم ... همچون قيس ....به خدا قسم"
990
01:46:29,152 --> 01:46:32,732
"به خدا قسم ... همچون قيس ....به خدا قسم"
991
01:46:36,232 --> 01:46:39,692
"عزيز من"
992
01:46:46,942 --> 01:46:50,522
"هرگاه که تاج عشق را بر سر نهادم"
993
01:46:50,612 --> 01:46:56,982
قلبم بي پروا شده و از دنيا گذشتم"
"قلبم بي پروا شده
(يني هيچي براش مهم نيست)
994
01:46:52,876 --> 01:46:54,076
"قلبم بي پروا شده و از دنيا گذشتم"
995
01:46:54,292 --> 01:46:55,894
"قلبم بي پروا شده و از دنيا گذشتم"
996
01:46:57,992 --> 01:47:00,933
"قلبم بي پروا شده و از دنيا گذشتم"
997
01:47:01,142 --> 01:47:03,928
"قلبم بي پروا شده و از دنيا گذشتم"
998
01:47:04,664 --> 01:47:07,665
"هرگاه که تاج عشق را بر سر نهادم"
999
01:47:08,085 --> 01:47:14,025
"قلبم بي پروا شده و از دنيا گذشتم"
1000
01:47:43,593 --> 01:47:46,293
"قلب من ديگر تکه تکه شده"
1001
01:47:47,134 --> 01:47:50,294
"کرم شب تاب خوابهايم ديگر نگران شبهاي تار است"
1002
01:47:54,295 --> 01:47:57,445
"قلب من ديگر تکه تکه شده"
1003
01:47:57,746 --> 01:48:00,646
"کرم شب تاب خوابهايم ديگر نگران شبهاي تار است"
1004
01:48:01,467 --> 01:48:04,257
"قلب من ديگر تکه تکه شده"
1005
01:48:04,928 --> 01:48:08,008
"کرم شب تاب خوابهايم ديگر نگران شبهاي تار است"
1006
01:48:09,119 --> 01:48:12,209
"روياها در چشمانم خانه کرده"
1007
01:48:12,441 --> 01:48:17,898
"قلبم بي پروا شده و از دنيا گذشتم"
1008
01:48:19,541 --> 01:48:24,874
"قلبم بي پروا شده و از دنيا گذشتم"
1009
01:48:40,990 --> 01:48:47,410
"به خدا قسم ... همچون قيس ....به خدا قسم"
1010
01:48:48,062 --> 01:48:54,628
"به خدا قسم ... همچون قيس ....به خدا قسم"
1011
01:48:55,413 --> 01:49:01,393
"به خدا قسم ... همچون قيس ....به خدا قسم"
1012
01:49:01,937 --> 01:49:08,729
"به خدا قسم ... همچون قيس ....به خدا قسم"
1013
01:49:17,772 --> 01:49:21,272
خداوند دعاهاي ما رو بپذيرد -
آمين -
1014
01:49:21,622 --> 01:49:23,292
جناب حکيم
1015
01:49:23,502 --> 01:49:25,612
حال سلطان چطوره؟
1016
01:49:26,442 --> 01:49:27,862
هنوز بيهوشن
1017
01:49:29,062 --> 01:49:33,562
تير سمي بوده
ولي به لطف خدا هنوز نفس ميکشن
1018
01:49:52,442 --> 01:49:55,492
عمو جان، من اينجام تا حال شما رو بپرسم
1019
01:50:11,102 --> 01:50:17,362
تو بخاطر سلطنت عموي من رو کشتي
و منم تو رو کشتم، عمو جان
1020
01:50:18,192 --> 01:50:20,942
حالا ايتات خان سلطان جديد هند ميشه
1021
01:50:52,142 --> 01:50:59,482
براي سلطان شدن
تو به جاهطلبي و اراده قويتر نياز داري
1022
01:51:09,362 --> 01:51:11,272
الحمدلله
1023
01:51:11,562 --> 01:51:13,612
سلطان دوباره بهوش اومد
1024
01:51:13,692 --> 01:51:17,022
الحمدلله
1025
01:51:18,192 --> 01:51:20,272
سلطان پاينده باد
1026
01:51:20,362 --> 01:51:21,772
پاينده باد
1027
01:51:31,462 --> 01:51:32,652
درود، ملکهي من
1028
01:51:32,982 --> 01:51:34,402
کجاوهها آماده حرکتن
1029
01:51:34,652 --> 01:51:36,612
امشب ما بايد -
فردا صبح -
1030
01:51:37,982 --> 01:51:41,732
ما وقتي ميرسيم که ارتش خلجي
مشغول نماز خوندن هستن
1031
01:51:44,232 --> 01:51:46,272
رسيدن به پادشاه راحتتر ميشه
1032
01:51:46,522 --> 01:51:49,402
دارين چيکار ميکنين، ملکهي من؟
1033
01:51:49,482 --> 01:51:51,612
اين نقشه قلعه خلجيـه
1034
01:51:52,562 --> 01:51:56,652
وقتي که راجپوتها رنگ زعفراني ميپوشن
با خون دشمناشون حمام ميکنن
1035
01:52:04,152 --> 01:52:05,192
سلطان
1036
01:52:06,612 --> 01:52:07,942
مبارک باشه
1037
01:52:08,022 --> 01:52:10,152
اي احمق
زخمم باز شد
1038
01:52:10,562 --> 01:52:12,062
خبراي خوبي دارم
1039
01:52:12,272 --> 01:52:15,022
کجاوهها از چتور به مرزهامون رسيدن
1040
01:52:15,392 --> 01:52:19,232
فردا صبح با ملکه پدماوتي روبرو ميشين
1041
01:52:19,562 --> 01:52:20,812
سبحان الله
1042
01:52:21,942 --> 01:52:23,312
سبحان الله
1043
01:52:24,732 --> 01:52:28,112
ايشون زماني ميرسن که من
در شرايطي نيستم که شخصا بهشون خوش آمد بگم
1044
01:52:28,192 --> 01:52:34,192
نگران نباشيد، سلطان. من شخصا
ايشون با کمال احترام تا پيش شما اسکورت ميکنم
1045
01:52:34,272 --> 01:52:39,612
نه، شما نه. در غياب سلطان من از ايشون استقبال ميکنم
نه شما
1046
01:52:39,942 --> 01:52:41,882
اگه سلطان هم همينطور بخوان
1047
01:52:41,962 --> 01:52:44,562
نميخوام هيچ مردي به ملکه پدماوتي نزديک بشه
1048
01:52:44,652 --> 01:52:46,272
تصميم ايشون مناسبه
1049
01:52:46,452 --> 01:52:47,942
هرطور شما مايلين، سرورم
1050
01:52:48,272 --> 01:52:52,982
شاهدخت هند از ملکه چتور استقبال ميکنن
1051
01:52:53,982 --> 01:52:54,982
عاليه
1052
01:53:36,102 --> 01:53:41,642
به اطلاع ملکهي چتور برسونيد که ملکه هند مهرونيسا
براي استقبال از ايشون اينجاس
1053
01:53:56,012 --> 01:53:57,722
شما واقعا معجزه خداوند هستين
1054
01:53:57,802 --> 01:54:00,682
چنين زيبايي حتي ميتونه باعث بشه
که ايمان فرشتگان هم بلغزه
1055
01:54:01,182 --> 01:54:02,932
سلطان که فقط يه انسانه
1056
01:54:03,222 --> 01:54:04,602
و همينطور يه گناهکار
1057
01:54:06,602 --> 01:54:09,602
طبق شرايطم، من اول پادشاه رو ملاقات ميکنم
1058
01:54:09,972 --> 01:54:14,852
و تا وقتي که ايشون آزاد بشه
گورا و سوجان سينگ کنارم ميمونن
1059
01:54:16,182 --> 01:54:17,392
لطفا از اين طرف بيايد
1060
01:54:23,472 --> 01:54:25,682
همه خدمتکارها، از کجاوهها پياده بشن
1061
01:55:29,512 --> 01:55:30,262
مالک
1062
01:55:30,352 --> 01:55:31,472
بله، سرورم؟
1063
01:55:31,892 --> 01:55:35,352
ميتوني زخمي که روي قلب زخمي منه رو ببيني؟
1064
01:55:35,432 --> 01:55:36,432
نه
1065
01:55:36,642 --> 01:55:41,282
يادت باشه، موقع رسيدن ملکه
نه سپاهي نه نگهباني نبايد اطراف باشه
1066
01:55:41,362 --> 01:55:45,802
مطمئن باشيد، سرورم
خلوت شما به هم نميخوره
1067
01:56:04,392 --> 01:56:07,852
سلام عرض ميکنم، اعليحضرت
1068
01:56:17,682 --> 01:56:20,402
پادشاه من
1069
01:56:25,012 --> 01:56:27,762
ميوار جلوي دشمن سرخم کرد؟
1070
01:56:29,412 --> 01:56:30,132
نه
1071
01:56:30,212 --> 01:56:32,392
شرطهاي سلطان رو قبول کردي؟
1072
01:56:33,902 --> 01:56:34,552
نه
1073
01:56:34,642 --> 01:56:37,392
پس چرا اينجا هستي؟
1074
01:56:38,472 --> 01:56:39,852
اينجام تا شما رو آزاد کنم
1075
01:56:40,102 --> 01:56:41,722
ميوار بهتون نياز داره
1076
01:56:45,222 --> 01:56:47,472
ملکه، حالا که من رسيدم
لطفا ايشون رو آزاد کنيد
1077
01:56:47,552 --> 01:56:48,802
حتما
1078
01:56:49,462 --> 01:56:54,482
حاجوريا، لطفا به سلطان اطلاع بدين که
به زودي ملکه پدماوتي رو خدمت ايشون ميارم
1079
01:56:54,562 --> 01:56:55,852
اطاعت
1080
01:56:58,542 --> 01:57:01,302
حالا با دقت به حرفم گوش کن
خيلي وقت نداريم
1081
01:57:01,722 --> 01:57:03,972
هردوتون رو به تونل مخفي ميبرم
1082
01:57:04,302 --> 01:57:06,602
از مرزهامون خارجتون ميکنم
1083
01:57:06,682 --> 01:57:08,722
چرا داري به ما کمک ميکني؟
1084
01:57:09,802 --> 01:57:12,602
اين کارو بخاطر خودم انجام ميدم
1085
01:57:13,052 --> 01:57:15,932
دارم سلطانم رو از ارتکاب همچين گناه بزرگي نجات ميدم
1086
01:57:24,522 --> 01:57:28,102
بايد عجله کنيم
نماز به زودي تموم ميشه
1087
01:57:28,182 --> 01:57:33,012
قبل از اينکه نگهبانها برگردن، ملکه
شما دوتا بايد بريد
1088
01:57:33,762 --> 01:57:34,932
صبر کن، ملکهي من
1089
01:57:35,932 --> 01:57:37,762
ما بدون ديدن علاالدين نميريم
1090
01:57:38,562 --> 01:57:40,802
ديدن اون جونتون رو به خطر ميندازه
1091
01:57:41,102 --> 01:57:42,432
زندگي شما هم به خطر ميوفته
1092
01:57:42,512 --> 01:57:43,802
خدا حافظ منه
1093
01:57:43,972 --> 01:57:46,802
بخاطر خدا، شما بايد اين افکارا رو ول کنيد
1094
01:57:47,052 --> 01:57:53,052
ملکه مهرونيسا، من يه راجپوتم
ما هيچوقت يواشکي فرار نميکنيم
1095
01:58:30,512 --> 01:58:31,762
اوه
1096
01:58:32,972 --> 01:58:37,552
پادشاه راتن سينگ
چطوري به دربارم رسيدين؟
1097
01:58:37,632 --> 01:58:42,012
بهت هشدار داده بودم که
تو نميتوني جلوي طوفاني که از چتور برخواسته رو بگيري
1098
01:58:43,012 --> 01:58:49,682
من خيلي بدشانسم، هرابر که من روياي ديدن
ملکه پدماوتي رو دارم، تو مزاحمم ميشي
1099
01:58:49,762 --> 01:58:56,262
و تو خيلي بدشانس هستي که
من نميتونم امروز مهمون نوازيم رو بهت نشون بدم
1100
01:58:56,342 --> 01:58:59,602
هيچوقت لياقت ميزباني رو نداشتي
1101
01:59:00,472 --> 01:59:02,602
الان حتي ارزش دشمني منم نداري
1102
01:59:02,682 --> 01:59:04,802
ولي تو هنوز ارزشش رو داري، مگه نه؟
1103
01:59:05,602 --> 01:59:06,972
بيا
1104
01:59:07,302 --> 01:59:10,222
امروز نوبت توئه
شمشير رو بردار و سرم رو بزن
1105
01:59:10,382 --> 01:59:15,942
چون اگه امروز منو زنده بذاري
بخدا قسم تا ابد پشيمون ميشي
1106
01:59:16,022 --> 01:59:18,932
شانس باهات ياره که دشمنت يه راجپوته
1107
01:59:22,932 --> 01:59:25,802
ما به آدم بدبخت و زخمي حمله نميکنيم
1108
01:59:26,602 --> 01:59:31,802
!تو خيلي بانمکي
و اصولت هم خيلي بانمکه
1109
01:59:31,892 --> 01:59:34,432
تو هم بايد يه کمي اصول ياد بگيري، علاالدين
1110
01:59:35,332 --> 01:59:36,682
ازت يه انسان ميسازه
1111
01:59:36,992 --> 01:59:41,512
عزيزم، در عشق و جنگ اصولي وجود نداره
1112
01:59:41,652 --> 01:59:45,052
بدون اصول، از نبردت به عنوان يه
لکه ننگ در تاريخ ياد ميشه
1113
01:59:45,142 --> 01:59:46,892
من اون صفحه در تاريخ رو به آتش ميکشم
1114
01:59:46,972 --> 01:59:51,852
تاريخ فقط روي کاغذ نوشته نميشه، علاالدين
که تو بتوني بسوزونيش
1115
01:59:52,722 --> 01:59:58,102
روزي که بتوني اون شمشير رو برداري
اون روز ما در ميدان جنگ هم رو ميبينيم
1116
02:00:00,722 --> 02:00:09,302
من نيمه شب از دربارت و درست از جلوي چشمات
با غرورم و ملکهام ميرم
1117
02:00:10,722 --> 02:00:13,802
اين زخمها زمان ميبره تا خوب بشن
1118
02:00:14,722 --> 02:00:17,932
اونموقع بازم شمشيرم روي گردنته
1119
02:00:28,352 --> 02:00:29,892
اولاگ
1120
02:00:30,552 --> 02:00:33,352
اولاگ خان
1121
02:00:33,972 --> 02:00:38,012
سلطان دستوراتي صادر کردن
سربازها هرلحظه ممکنه به اينجا برسن
1122
02:00:38,762 --> 02:00:40,852
لطفا فورا از طريق تونلها بريد
1123
02:00:44,972 --> 02:00:46,062
گورا سينگ، بريم
1124
02:00:46,142 --> 02:00:47,512
شما بريد، سرورم
1125
02:00:47,722 --> 02:00:50,432
من جلوي سربازاي دشمني که دنبال شما هستن رو ميگيريم
1126
02:00:50,892 --> 02:00:51,972
در چتور همديگه رو ميبينيم
1127
02:00:52,812 --> 02:00:53,892
درود بر خداوند
1128
02:00:55,892 --> 02:00:57,102
درود بر خداوند
1129
02:01:01,472 --> 02:01:02,852
دلاور
1130
02:01:03,602 --> 02:01:04,802
دلاور
1131
02:01:05,502 --> 02:01:07,852
دلاور! دروازهها رو ببند
1132
02:01:07,932 --> 02:01:09,332
چه اتفاقي افتاده، فرمانده؟
1133
02:01:09,412 --> 02:01:11,892
فريب خورديم
دشمن داخل قلعهست
1134
02:01:11,972 --> 02:01:14,802
حمله
1135
02:01:35,432 --> 02:01:36,602
خداحافظ
1136
02:01:47,432 --> 02:01:49,932
حمله
1137
02:01:59,102 --> 02:02:00,632
حمله
1138
02:02:19,302 --> 02:02:20,762
خبراي بد، سلطان
1139
02:02:21,102 --> 02:02:23,262
ملکه نقشههامون رو خراب کرد
1140
02:02:23,992 --> 02:02:26,512
ملکه پدماوتي و راتن سينگ فرار کردن
1141
02:02:26,602 --> 02:02:32,262
در سرنوشت من عشق نوشته شده يا نه، کافور؟
1142
02:02:37,512 --> 02:02:40,722
ميتوني برام بنويسيش؟
1143
02:02:42,162 --> 02:02:43,552
نه، سرورم
1144
02:03:27,762 --> 02:03:32,352
جنگجويان بزرگي که"
"از شمشيرهاشون استفاده کردن
1145
02:03:33,512 --> 02:03:38,852
"شجاع دلاني که دليرانه ميجنگند"
1146
02:03:41,852 --> 02:03:50,762
"..به گورا و بادل شجاع درود ميفرستيم"
1147
02:03:51,402 --> 02:03:56,762
"کسايي که از شرافت ميوار محافظت کردن"
1148
02:04:12,472 --> 02:04:13,682
سلطان
1149
02:04:14,222 --> 02:04:15,972
حالا چي بايد صداشون کنيم؟
1150
02:04:16,472 --> 02:04:19,302
ملکه يا خائن؟
1151
02:04:44,302 --> 02:04:47,102
مردم خودم فريبم دادن
1152
02:04:49,352 --> 02:04:52,052
تير ايتات اينجا و اينجاي منو زخمي کرد
1153
02:04:52,142 --> 02:04:55,762
ولي بيوفايي تو قلب منو شکست، اينجا
1154
02:04:57,472 --> 02:05:01,972
من بينهايت تو رو دوست داشتم
ولي تو بهم خيانت کردي
1155
02:05:02,502 --> 02:05:07,512
بزرگترين روياي زندگيم رو ازم گرفتي
1156
02:05:08,552 --> 02:05:10,992
حالا منم ميخوام هويتت رو ازت بگيرم
1157
02:05:11,292 --> 02:05:15,972
عنوان ملکهات رو
شادي از زندگيت ميره بيرون
1158
02:05:18,472 --> 02:05:24,432
قبل از رفتنم به چتور
آخرين آرزوي من براي تو
1159
02:05:25,182 --> 02:05:28,302
به عنوان کسي که بينهايت دوست داشت
1160
02:05:30,932 --> 02:05:33,802
ميخوام که تو هميشه خوشحال، و سرزنده
1161
02:05:34,722 --> 02:05:36,262
و خوشبخت بموني
1162
02:05:45,302 --> 02:05:46,262
مالک
1163
02:05:46,642 --> 02:05:47,972
بله، سرورم
1164
02:05:48,922 --> 02:05:53,182
قبل از اينکه خشمم زنده زنده دفنش کنه
1165
02:05:54,582 --> 02:05:56,762
ببرش به سياهچال
1166
02:05:56,972 --> 02:05:58,932
هرطور که شما امر کنيد
1167
02:06:00,432 --> 02:06:03,512
قبل از اينکه برم، منم براتون دعا کنم
1168
02:06:04,552 --> 02:06:06,762
که تمام روياهاتون به حقيقت مبدل بشه
1169
02:06:08,852 --> 02:06:12,392
ولي روياتون براي دست آوردن پدماوتي
هرگز برآورده نشه
1170
02:06:42,852 --> 02:06:45,892
درود بر ملکه پدماوتي
1171
02:06:46,212 --> 02:06:49,432
درود بر پادشاه راتن سينگ
1172
02:07:06,102 --> 02:07:07,182
ملکهي من
1173
02:07:07,472 --> 02:07:10,972
پادشاه و ملکه پدماوتي
وارد فلعه شدن
1174
02:07:11,302 --> 02:07:13,552
آماده خوش آمدگويي بهشون بشيد
1175
02:07:13,642 --> 02:07:15,552
وقتي همه مشغول خوش آمدگويي بهشون هستن
1176
02:07:16,262 --> 02:07:17,262
اونوقت من بايد چيکار کنم؟
1177
02:07:17,352 --> 02:07:19,512
بهشون خوش آمد بگين
وگرنه چي؟
1178
02:07:19,722 --> 02:07:22,852
ولي ملکه، ملکه کوچيک پدماوتي
به چيزي که براش ساخته شده، رسيد
1179
02:07:22,932 --> 02:07:24,472
اين کار کوچيکي نيست
1180
02:07:24,722 --> 02:07:27,852
پس پيشنهاد ميکنم که شما هم بيايد
و بهشون خوش آمد بگين
1181
02:07:28,422 --> 02:07:30,052
تو جايي نميري، قيصر
1182
02:07:31,552 --> 02:07:34,802
برو و برام نخ و سوزن بيار
1183
02:07:35,452 --> 02:07:38,662
ملکهي من، ميرم. ولي اول بايد
پاي ملکه کوچيک رو لمس کنم
1184
02:07:42,722 --> 02:07:45,392
سرورم، ما همه افسانه ساويتري رو شنيديم
1185
02:07:45,722 --> 02:07:50,552
کسي که با الهه مرگ جنگيد و
شوهرش رو به زندگي برگردوند
1186
02:07:51,262 --> 02:07:54,892
و امروز به اين افسانه ايمان آوردم
1187
02:08:07,802 --> 02:08:10,262
درود بر ملکه پدماوتي
1188
02:08:10,352 --> 02:08:11,852
ملکهي من، خوش اومدين
1189
02:08:20,052 --> 02:08:22,722
امروز شما نبايد به سلامتي ما بنوشيد
1190
02:08:23,192 --> 02:08:27,182
بلکه به افتخار اون شهيداني بنوشيد که
جانشون رو براي ميوار گذاشتن
1191
02:08:28,432 --> 02:08:31,892
کسايي که جانشون رو براي نجات ما فدا کردن
1192
02:08:33,142 --> 02:08:35,012
تا زماني که چتور وجود داره
1193
02:08:35,392 --> 02:08:37,972
نام گورا و بادل رو به ياد خواهد داشت
1194
02:08:38,052 --> 02:08:42,182
درود بر فرمانده مرحوم، گورا سينگ
1195
02:08:42,262 --> 02:08:46,012
درود بر بادل سينگ شجاع
1196
02:08:48,892 --> 02:08:50,762
تبريک ميگم، ملکهي من
1197
02:08:51,432 --> 02:08:53,102
شما پادشاهمون رو برگردوندين
1198
02:08:54,102 --> 02:08:57,102
شما بازم ميتونيد تو آيينه چهرهاتون رو ببينيد
1199
02:08:57,762 --> 02:09:00,742
حالا همه شما رو مثل الهه ستايش ميکنن
1200
02:09:00,822 --> 02:09:02,392
ما نتونستيم بادل رو نجات بديم
1201
02:09:05,352 --> 02:09:09,052
راجپوتهايي که در ميدان جنگ جونشون رو ميذارن
هرگز نميميرن
1202
02:09:09,762 --> 02:09:11,052
اونا جاودانه ميشن
1203
02:09:11,852 --> 02:09:15,802
اين وظيفه پسرم بود که براي ميوار بجنگه
1204
02:09:16,302 --> 02:09:18,182
اون به شهادت رسيد
1205
02:09:19,722 --> 02:09:23,262
اشک ريختن براي اون
1206
02:09:25,372 --> 02:09:28,302
بالاخره فهميدم که چرا
راجپوتها رو شجاع دل صدا ميزنن
1207
02:09:29,722 --> 02:09:32,082
چون همچين مادران شجاعي دارن
1208
02:09:34,802 --> 02:09:38,392
امشب بعد از مدتها فرا رسيده
1209
02:09:40,332 --> 02:09:42,942
شما بايد وقتي پادشاه رو ملاقات ميکنيد
در بهترين حالتتون به نظر برسيد
1210
02:10:01,052 --> 02:10:05,102
خسرو، رود عشق
در مسير غريبي در جريانه
1211
02:10:05,352 --> 02:10:09,642
هرکس شيرجه بزنه، غرق ميشه
و هرکس که غرق بشه، ساحل رو پيدا ميکنه
1212
02:10:09,722 --> 02:10:10,932
عاليه
1213
02:10:12,602 --> 02:10:15,222
شما خوش شانسي که ميتوني دردت رو شرح بدي
1214
02:10:15,302 --> 02:10:18,552
درحالي که من احساس خفگي ميکنم
1215
02:10:19,832 --> 02:10:22,552
نميتونم ديگه اين شکست رو تحمل کنم
1216
02:10:22,642 --> 02:10:25,392
سلطان، چه کاري براي تسکين دردتون ميتونم انجام بدم؟
1217
02:10:25,992 --> 02:10:28,762
به محض رسيدنمون به چتور
يه نامه بنويس
1218
02:10:29,392 --> 02:10:33,852
شايد شما بتونيد با الفاظ شاعرانهتون
احساساتم رو شرح بدين
1219
02:10:34,262 --> 02:10:35,602
چي بنويسم، سلطان؟
1220
02:10:35,682 --> 02:10:37,352
بنويس که
1221
02:10:37,802 --> 02:10:40,972
من فقط يک شب ديگه منتظر ميمونم
1222
02:10:41,512 --> 02:10:43,762
خواهش سلطان رو اجابت کنيد، وگرنه
1223
02:10:44,512 --> 02:10:46,382
آماده باشيد تا با خشمش روبرو بشيد
1224
02:11:06,472 --> 02:11:08,012
شما اينجايي، ملکه
1225
02:11:08,472 --> 02:11:12,682
چيزي که از ميترسيدم به واقعيت پيوست
علاالدين از دهلي برگشته
1226
02:11:13,242 --> 02:11:15,642
و اين بار با يه ارتش بزرگتر
1227
02:11:25,472 --> 02:11:27,722
تو روي زخمهاش نمک ماليدي
1228
02:11:28,972 --> 02:11:30,512
اين اتفاق بايد ميوفتاد
1229
02:13:04,552 --> 02:13:07,432
صبور باشيد سلطان
اونا به زودي جواب ميدن
1230
02:13:08,352 --> 02:13:10,682
يه کمي به راجپوتها براي فکر کردن وقت بدين
1231
02:13:10,762 --> 02:13:13,052
اونا چقدر ديگه وقت ميخوان؟
1232
02:13:13,142 --> 02:13:18,262
اونا هيچ چارهاي جز اينکه
ملکه پدماوتي تا فردا صبح تقديم شما کنن ندارن
1233
02:13:21,642 --> 02:13:24,762
از الان منتظر ميمونم
1234
02:13:26,762 --> 02:13:28,182
زير گرماي سوزان؟
1235
02:13:28,262 --> 02:13:33,052
نميخوام لحظه ديدن موقعي که دروازهها باز ميشه
و اون مياد بيرون رو از دست بدم
1236
02:13:33,132 --> 02:13:36,602
ميخوام اولين نفري باشم که اونو ميبينه
1237
02:14:13,222 --> 02:14:16,912
درود بر الهه
1238
02:14:32,972 --> 02:14:34,222
چي شده؟
1239
02:14:35,162 --> 02:14:37,892
شمشيرم توي دستاي شما خيره کننده به نظر ميرسه
1240
02:14:38,602 --> 02:14:41,352
شمشير با ارزشترين دارايي جنگجوهاست
1241
02:14:44,132 --> 02:14:46,432
اين غرور ماس
1242
02:14:46,802 --> 02:14:49,352
اگه اين غرور ماس
پس چرا چشمات خيس هستن؟
1243
02:14:50,302 --> 02:14:52,552
ميترسي که از اين جنگ برنگردم؟
1244
02:14:52,852 --> 02:14:55,802
پدماوتي هيچوقت تو زندگيش از چيزي نترسيده
1245
02:14:58,642 --> 02:15:00,722
امشب ميتونم يه چيزي ازتون بخوام؟
1246
02:15:01,592 --> 02:15:05,512
بيشتر از دلم نميتونم چيزي بهت بدم و
تو بيشتر از دل چيزي نميخواهي
1247
02:15:06,022 --> 02:15:06,932
ميتونم
1248
02:15:14,182 --> 02:15:15,802
حق جوهار
1249
02:15:19,352 --> 02:15:22,752
بدون اجازه شما هم نميتونم بميرم
1250
02:15:59,062 --> 02:16:03,372
" تنها يک دل دارم"
1251
02:16:04,372 --> 02:16:09,002
" تنها يک جان دارم"
1252
02:16:10,172 --> 02:16:23,732
"هردو به قربان تو"
1253
02:16:26,642 --> 02:16:31,022
"يکي من هستم"
1254
02:16:31,272 --> 02:16:36,442
"و يکي ايمانم"
1255
02:16:36,522 --> 02:16:48,312
"هردو به قربان تو"
1256
02:16:48,732 --> 02:16:54,442
" تنها يک دل دارم"
1257
02:16:59,223 --> 02:17:03,203
تو معشوق من و عبادت من هستي"
"تو الفاظ و ذات و عواطف من هستي
1258
02:17:03,754 --> 02:17:05,954
"تو پرواز جان من و نواي روح مني"
1259
02:17:06,425 --> 02:17:08,145
"تو نفس هاي من، ضربان قلب و جان مني"
1260
02:17:08,606 --> 02:17:10,526
"تو راز وجود من و رهنماي مني"
1261
02:17:10,997 --> 02:17:13,177
"تو اميد من، عطش من، حجاب جان مني"
1262
02:17:13,578 --> 02:17:15,928
"تو پيروزي من و شکست مني"
1263
02:17:16,229 --> 02:17:18,089
"تو تاج من فرمان من و مزاج مني"
1264
02:17:22,990 --> 02:17:30,750
"در هر قدم از عشق من"
1265
02:17:32,591 --> 02:17:40,731
"هر صبح و شام"
1266
02:17:42,782 --> 02:17:51,792
"يک جاه و يک شان است"
1267
02:17:52,383 --> 02:18:02,433
"هردو به قربان تو"
1268
02:18:05,134 --> 02:18:08,284
" تنها يک دل دارم"
1269
02:18:09,265 --> 02:18:13,695
" تنها يک جان دارم"
1270
02:18:14,366 --> 02:18:24,806
"هردو به قربان تو"
1271
02:18:43,702 --> 02:18:44,772
آماده
1272
02:19:19,672 --> 02:19:23,382
اين چيه؟
تاحالا همچين سلاحي نديده بودم
1273
02:19:53,872 --> 02:19:56,142
وقت رفتنم رسيده
1274
02:20:40,492 --> 02:20:43,272
زمان مناسبيه تا ارتشمون رو به جلو ببريم، سلطان
1275
02:20:43,352 --> 02:20:44,352
هنوز نه
1276
02:20:45,642 --> 02:20:47,852
ديوارهاي قلعه درحال فرو ريختنه
1277
02:20:48,712 --> 02:20:55,022
به زودي چتور هيچ چارهاي نداره جز اينکه
با ما در ميدان جنگ روبرو بشه
1278
02:22:04,142 --> 02:22:08,642
سرورم، ارتش منتظر دستور حمله شماست
تا دشمن رو در هم بکوبه
1279
02:22:08,732 --> 02:22:10,102
نه، سوجان سينگ
1280
02:22:10,312 --> 02:22:11,642
من تنها ميرم
1281
02:22:12,272 --> 02:22:12,732
ولي سرورم
1282
02:22:12,812 --> 02:22:16,352
اين جنگ بين من و علاالدينـه
1283
02:22:20,852 --> 02:22:24,062
سرورم، اون چرا داره تنها مياد؟
1284
02:22:24,142 --> 02:22:26,352
تا با سلطان بجنگه، وگرنه چرا تنها بياد؟
1285
02:22:26,782 --> 02:22:27,732
ميخوايد من برم؟
1286
02:22:27,812 --> 02:22:28,772
نه
1287
02:22:29,852 --> 02:22:32,562
فقط يه الماس ميتونه الماس رو ببره
1288
02:24:46,162 --> 02:24:51,272
در هر دورهاي، جنگي براي عدالت
بين خير و شر رخ داده
1289
02:24:51,752 --> 02:24:54,312
مثل جنگ بين الهه رام و راوان
1290
02:24:54,682 --> 02:24:58,732
جنگ بين بين پانداواس و کوراواس
و حالا بين راجپوتها و خلجيها
1291
02:25:00,442 --> 02:25:02,892
و هميشه، خير پيروز شده
1292
02:25:03,982 --> 02:25:09,102
امروز، هزاران راجپوت براي محافظت از
شأن و منزلتمون اومدن
1293
02:25:09,852 --> 02:25:16,312
هميشه ديوارهاي چتور از ما محافظت کرده
ولي امروز ديوارها فرو ريختن و سربازهامون اين کارو ميکنن
1294
02:25:20,622 --> 02:25:22,602
براي ما، اونا کمتر از خدا نيستن
1295
02:25:24,262 --> 02:25:29,522
وقتي راجپوتها براي سرزمين مادريشون
ميجنگن قرنها بعد آوازه شمشيرشون به گوش ميرسه
1296
02:25:31,562 --> 02:25:33,692
هرزمان تاريکي زمين رو در بر بگيره
1297
02:25:34,372 --> 02:25:40,522
راجپوتها زندگيشون رو فدا ميکنن تا نور پديدار بشه
و براي حمايت از حقيقت و آزادي
1298
02:26:00,522 --> 02:26:03,442
نه، مالک کافور
اين خلاف اصول جنگه
1299
02:26:03,522 --> 02:26:06,062
براي پيروزي سلطان همهچي جايزـه
1300
02:27:18,172 --> 02:27:21,642
ميتونستي حداقل اين جنگ رو
طبق اصول پيش ببري، علاالدين
1301
02:27:23,032 --> 02:27:25,312
در جنگ فقط يه اصول وجود داره
1302
02:27:27,162 --> 02:27:28,642
پيروزي
1303
02:27:42,232 --> 02:27:43,602
حمله
1304
02:27:46,392 --> 02:27:47,832
حمله
1305
02:28:02,772 --> 02:28:08,982
اگه امروز شجاع دلان ما به شهادت برسن
دشمن بازم هم پيروز نخواهد شد
1306
02:28:10,542 --> 02:28:14,482
چتور شاهد جنگ ديگري خواهد بود
جنگي که نه ديده شده و نه شنيده شده
1307
02:28:14,692 --> 02:28:16,592
و اين جنگ توسط ما زنان انجام ميشه
1308
02:28:18,892 --> 02:28:23,562
دشمنانمون بايد ببينن که چطوري راجپوتها
مرگ رو تبديل به پيروزي ميکنن
1309
02:28:24,552 --> 02:28:30,352
وقتشه که آتش مقدس رو روشن کنيم که شاهد
وايستادن پاي پيمانمون باشه، که فقط مرگ ما رو از هم جدا ميکنه
1310
02:28:32,562 --> 02:28:38,062
ما بايد خودمون رو به آتش مقدس پيشکش کنيم
و مراسم جوهار رو اجرا کنيم
1311
02:28:43,052 --> 02:28:47,982
کسايي که شهوت جسم ما رو دارن
حتي دستاشون به سايه ما هم نميرسه
1312
02:28:49,122 --> 02:28:54,022
جسم ما به خاکستر تبديل ميشه
ولي شان و اصول و شرافت راجپوت جاودانه باقي خواهد ماند
1313
02:28:54,812 --> 02:28:59,482
و اين بزرگترين شکست زندگي علاالدين ميشه
1314
02:29:00,732 --> 02:29:01,982
ملکهي من
1315
02:29:02,402 --> 02:29:04,352
سرورمون
1316
02:29:15,192 --> 02:29:17,562
وقتش رسيده که جامعه آتش برتن کنيم
1317
02:29:20,942 --> 02:29:23,102
دروازههاي قلعه رو ببنديد
1318
02:29:24,732 --> 02:29:27,692
دروازهها رو ببنديد
1319
02:30:46,562 --> 02:30:49,192
حمله
1320
02:31:18,022 --> 02:31:20,732
حمله
1321
02:34:39,582 --> 02:34:45,152
درود بر الهه
1322
02:34:46,582 --> 02:34:54,152
JOnAhBalouch ترجمه از میلاد طاهرخانی و
1323
02:38:25,902 --> 02:38:30,562
جوهار ملکه پدماوتي
بزرگترين شکست زندگي علاالدين بود
1324
02:38:30,812 --> 02:38:33,102
و همينطور بزرگترين پيروزي چتور
1325
02:38:33,992 --> 02:38:41,152
قرنها بعد، داستان جوهار ملکه پدماوتي
در قلب هند طنين انداز شد
1326
02:38:41,852 --> 02:38:48,732
تا امروز، ملکه پدماوتي به عنوان ملکه ستايش ميشه
از بین برنده بدی
1327
02:38:48,756 --> 02:38:56,756
« WwW.Show-Time.iN »
1328
02:38:57,756 --> 02:39:02,756
آخرین اخبار سینمای هند را در کانال تلگرامی بالیوودهیلز دنبال کنید
@BollywoodHills
132630