All language subtitles for I Call First.1967.Whos.That.Knocking.At.My.Door

خيلي خب، هشت دقيقه
قبل از شروع اخبار

بله آقا، اينجا "دبليو سي اي جي" هست
با 64 مدرک زيبا

خب، حالا

چي مي گي، جو؟ -
سلام، کورتي -

اونجاست

شروع کنیم، کورتی

چطوري؟

بذار ورق هاتو نگاه کنم -
حتما -

ممنون

يه دست خوب

در مورد تو چي، گاگا؟
مي تونم ورق هاي تو رو نگاه کنم؟

بله -
ممنون، گاگا -

تو مي بازي

باز چه اتفاقي افتاده، جو؟

تو مي بازي چون داري
با پول من بازي مي کني

جو! جو -
دزدي رو دوست داري؟ -

نه -
تو دزدي رو دوست داري؟ -
مي خواي دزد بشي؟

تو از مادرم دزدي کردي، نه من -
متأسفم -

اون کشيشه که بهش مي گن: متأسفم
اما به من نگو متأسفم

من تو رو نمي بخشم
من بهت مي گم: از من دزدي نکن

از کجا مي دوني من دزديدم؟

تکرار نکن، باشه -
باشه -

هرگز تکرار نکن -
خيلي خب -

جو، به جون مادرم قسم -
براي من قسم نخور -

نمي خوام قسم بخوري
فقط از من بيشتر دزدي نکن

بهت هشدار ميدم، دفعه بعدي
ميرم سراغ برادرات

تو مي دوني چه اتفاقي افتاده، درسته؟ -
باشه، باشه -

بدترش نکن. مشروبتو بخور
ما اونو فراموش مي کنيم

کافيه

يه چيزي رو نفهميدم
چرا تو اونو گاگا صدا مي زني؟

چرا من اونو گاگا صدا مي زنم؟

چون اون احمقه، دليلش اينه

تو مي توني اينو نگاه کني اگر بخواي

نه، نه. همه چي مرتبه
من فقط داشتم نگاه مي کردم

اوه، مي دونم

اما اگر تو بخواي اونو بخوني، مي توني

من اذيت نميشم

فقط اون عکسه توجه ي منو جلب کرد
اون اسمي که اون بالا نوشته شده

وين. مي دوني. جان وين -
اوه، بله -

بله، ولي اين يه مجله ي آمريکايي نيست

و اين به نظرم خنده دار مياد
مي دوني منظورم چيه؟

بله

چه جور مجله ای هست؟ -
فرانسوي -

فرانسوي به نظر نمياد
تو فرانسوي بلدي؟

نه

خب، خيلي کم

اين مجله ورژن انگليسي هم داره

آره، مثل فيلمهاي ايتاليايي
وقتي اونارو دوبله مي کنن

نه... من مجله خارجي قبلا ديده بودم

مثلا ايتاليايي شو
اما مي خوام بدونم اين مجله، چه نوع مجله ايه

منظورمو مي فهمي؟ -
اوه، بله. مثل " اوژي -

ببخشيد؟

اوژي. اون يه مجله ي ايتالياييه

او جي جي آي -
اوه، بله -

life :یه چیزی مثل -
درسته -

او جي جي آي. معنيش يعني امروز. مي دونستي؟ -
بله، مي دونم -

the today show :مثل
life :هر هفته بيرون مياد مثل

همراه با اخبار جدید، می دونی
...اونا

...با خبرهای جدید پُرش می کنن -
بله -

پس واقعا اون يه مجله ي فرانسويه؟

آره، از این بابت متأسفم -
خوبه -

چطور اونا بهش نرسيدن توي "جويندگان؟

چي؟

جويندگان. يه فيلمه
مي دوني. يازده سال پيش

اين عکس جان وين از اون فيلمه

فکر نکنم یادم بیاد

خب. با شرکت جان وين

اوه. کساي ديگه اي هم بودن
...اسمش چي بود؟ اون

اون نقش مسیح رو سه سال قبل توی یک فیلم بازی کرد

فکر نمي کنم بدونم

اوه، سوئدي بود؟ -
نه. نه. آمريکاييه -

رولاند -
آخرين فيلمش؟ -

همين چند سال پيش بود -
وسترنه -

آره

اوه، منظورت جفري هانتره -
درسته. هانتر -

حالا فيلم رو يادت اومد؟

نه. يادم نيومد

رنگي بود

نه -
نه -

خب

صبرکن. ناتالي وود يه قسمت هايي توش بازي کرده
اون اوايل فيلم

اون يه صحنه هاي معرکه اي با هانتر داره

اون از بالاي بيابان به سمت هانتر مياد
و مي گه

برو مارتين
برو! برو! برو

سعي مي کنه مارتين رو با خودش ببره، فهميدي؟

يادم نمياد

خب. بايد بهت بگم يه فيلم
خوب رو از دست دادي

متأسفم

اون قسمت از فيلم
يه صحنه ي کلاسيک بود

رئيس قبيله اسمش شيکاتريس بود
اسپانياييه "زخم

با جان وين انگليسي صحبت مي کرد
و وين گفتش

تو خيلي خوب انگليسي حرف مي زني. کي بهت ياد داده؟
اما در واقع خيلي بد حرف مي زد

بعد وين باهاش کومانچي صحبت کرد
کومانچي نه. اما کومانچي

شيکاتريس گفت

تو خيلي خوب کومانچي حرف مي زني
کي بهت ياد داده؟

چقدر بد حرف مي زد -
کي ؟ -

همون مرده...هنديه -
شيکاتريس، اسپانياييه" زخم. بله -

اون خيلي بدتر از وين کومانچي صحبت مي کرد

اما بعدش دوباره
اون يه مرد بد بود

تو اون فيلم همه ي کومانچي ها بد حرف مي زدن

فيلم بد -
خب. بعدش دوباره -

جان وين از جايي که خواست
بد کومانچي حرف بزنه، تونست

صبرکن. همون فيلمي نيست که
جفري هانتر فروشنده ي قاليچه بود

و پرنده هاي هندي مي فروخت -
درسته -

همون فيلمه

فيلمه خوبي بود -
خوب؟ اون يه فيلمه بزرگه -

خب. بايد اعتراف کنم
من وسترن دوست دارم

اوه بله. چرا که نه، ها؟
همه بايد وسترن دوست داشته باشن

مشکلات همه حل مي شه
اگر وسترن دوست داشته باشن

باشه. من وسترن دوست دارم -
باشه -

بعضي فيلما معرکه ان

بعضي فيلما

بيا. مجله رو بگير و نگاهش کن

اوه، نه -
بيا. بگيرش -

نمي خوام -
اصلا مهم نيست -

بگيرش -
باشه -

ممنون

اونو بايد بهم برگردوني

به خدا قسم مي خورم برگردونم -
باشه -

تو اين طرفا زياد مياي؟

نه. نه. اولين بارمه
فقط اومدم سواري کنم

سواري؟ چي سواري؟ -
قايق موتوري -

اوه، نه. مي خواي بگي واسه تفريح
اينکارو مي کني؟

آره. چرا ؟

خب. من نمي تونم فقط اونو
به صورت يه سفر دريايي ببينم

من بايد اين بسته رو به
مادربزرگم برسونم

اوه، عاليه

خب. اين واقعا عالي نيست

من مجبورم اينجوري برم
من ماشين ندارم بنابراين مجبورم با قايق برم

يکي هست که سرتاسر رودخونه رو
تا نيويورک شنا مي کنه

صداي قايق موتوري هم مجبور نيست بشنوه

تو مي توني رو زندگيت شرط بندي کني
من نمي تونم

تو جزاير استاتن رو دوست نداري؟

خب، نمي خوام بگم که بدم مياد

اما واقعا نفست بند مياد
هواش کثيفه

اگر ازش استفاده نکني
اون ازت استفاده می کنه

درسته. استفاده نمي کنم
آب و هواي گرمسيري دوست ندارم

اما یه راهی وجود داره

بری به پائين خيابانِ برادوي
فروشگاه ارتش

تعدادي ماسک گاز برداری
وسط راه رودخونه اونا رو بزنی

دوست داري همچين کاریو بکنی؟ -
در راه برگشت اینکارو می کنم -

واقعا؟ -
آره -

باشه. من فکر نمي کنم همچين کاري بکنم

مي دوني. اولين بار سال 1960 اون مرد رو ديدم
اون برف سنگين رو يادته؟

درست وسط خيابان 14 برادوي
گلف بازي مي کرد

گلف؟ -
به خدا قسم -

درست توي خيابون؟ -
وسط خيابون -

يه لحظه صبر کن. اون مي گفت
مشکل جهان امروز اينه

که اگه يه مرد بخواد وسط خيابون گلف بازي کنه

مردم بهش خيره مي شن -
حرفتو باور نمی کنم -

چرا باید بهت دروغ بگم

،تو مي دوني شلواراشون چه جوري بود
اسمشو نمي دونم. و کلاهشون؟

وسايل و ساز و برگشون؟ -
درسته، باشگاههای گلف. آره -

مسخره ست

آره خب
ولي خيلي خوبه

چرا؟ -
اون مرد، کاري رو که مي خواست انجام مي داد. گلف -

فکرکنم

تو همیشه کاریو که دلت میخواد انجام میدی؟

آره، اينجوري فکر مي کنم

تو انجام مي دي؟ -
آره -

نمي دونم. بهش فکر نکردم
فکر کنم

خيلي ممنون

ده دقيقه ست دارم حرف مي زنم
هيچکس توجهي به من نداره

حالا ممکنه بتونم چيزي بگم

گوش کنيد. اجازه بدید از شما یه چیزی بپرسم

چرا نمي تونم توي خيابون قدم بزنم؟
نه. جواب نديد. بهتون مي گم چرا نمي تونم

چون همه ي شما بدهکاريد

دوستاي شما همه بدهکارن

من مي خوام برم محله ي چيني ها
مي خوام غذاي چيني بخورم

من درست کنار محله ي چيني ها زندگي مي کنم

.بزرگترين محله ي چيني در دنيا
اما نمي تونم برم

هفت تا بلوک. اما نمي تونم برم

اينجا قدم مي زنم. مردم در حال پرش هستن
توی بلوک هايي که من قبلا قدم مي زنم

،بنابراين ممکنه من برم خودِ چين
براي اينکه غذاي چيني بخورم

پس به نفع من کار کنيد
از چيني ها قرض نگيريد، باشه؟

فقط یه چیز واسه گفتن می مونه

حالا. امشب چه کاري بايد انجام بديم؟

رفتن به محله چيني ها -
چي؟ تو به من گوش نمي دي؟ -

من نمي تونم برم محله چيني ها
به خاطر شما دو نفر

من هرگز اون چيزايي که مي ريزن
تو غذاشون دوست نداشتم

مريضت مي کنه -
قبلا خوردي؟ -

آره. خوردم مريض شدم
ديگه نمي خوام بخورم

من مي گم کجا مي ريم
مي ريم بالاشهر

بي خيال. من شنيدم فاحشه های جديد توی بالاشهر هست
مي ريم اونجا و کمي حال مي کنيم

من دوست ندارم بيام بالاشهر -
منظورت چيه. نمياي؟ -

اونجا فاحشه های جديد داره. زنهاي خيلي خوب
سوار قايق مي شيم و ميريم بالاشهر

من دوست ندارم بيام -
باشه -

بيا بريم روستا مشروب دوبل بزنیم

بريم روستا مشروب دوبل بزنیم؟

فکر کردي من مي گيرم؟ -
من مي گيرم -

تو بگير
من نگرانِ اين نيستم

تو احمقي
فکر کردي چي مي گيرم، يه قفسه؟

و توش مشروباتي که مي خواهيد مي چينم -
نگران نباش. من مي گيرم -

من برات يه ليوان مشروب مي گيرم

باید برم به روستای گرینویچ با دسته ای از پریا بشینم؟
بهش احتیاج ندارم

بيا بريم -
من دوست ندارم برم بالاشهر -

من احساس خوبي ندارم
من بايد برم اونجا؟

احساس خوبي نداري؟
تو فقط مشروب مي خواي

خفه شو. تو نمي خواي؟ -
هي، حق با این بچه ست -

وقتي اينجاست حقشه
تو احساس خوبي نداري. مي خواي مشروب بزني؟

تو مي خواي بيايي بالاشهر؟ -
دوست ندارم بيام -

تو نمي خواي. من دوست دارم برم
فکر کنم بايد برم

بياييد بريم روستا. من مي خرم

براي چي تو بايد مشروب بخري؟
کل دنیا رو مشروب میدم

من دارم ميرم به بالاشهر. مي خواي بياي؟ -
من تو ماشين منتظرتم -

خيلي خب. باشه -
پول داري؟ -

نه. پول ندارم

بريم روستا. من برات مشروب مي خرم -
من نمي خوام تو برام مشروب بخري -

من مي خوام برم قايق سوار شم
نمي خوام برم به روستا

من دارم تعطیل می کنم، همینه که هست

من دوست ندارم بیام بالاشهر -
پس با پولت برو توي خيابون قدم بزن -

سردت نيست؟ -
ممنون -

یه ذره، آره

چرا نميريم بشينيم اونجا؟ -
باشه -

آره، مي دوني
ما همه حماسه هاي وين رو دوست داريم

منظورت از ما کيه؟

خب. من و جو

سالي گاگا

سالي چي؟ -
گاگا -

اون زن کيه؟ -
اون مرده. زن نيست -

...او

اون يه بچه ي خوبه. مي دوني؟

اون خيلي خوبه. يه مقدار از من و جو جوونتره

نه. اون خوبه. آره

من فکر نمي کنم فيلم هاي زيادي
از جان وين ديده باشم

تو در آمريکا متولد شدي؟ -
البته -

نبايد شرمنده باشي از اينکه فيلم هاي
زيادي از جان وين نديدي؟

خب. نمي دونم
هرگز اينجوري بهش فکر نکرده بودم

شايد بايد شرمنده باشم -
بله -

اينجا سرد نيست؟
تو هم به این فکر می کنی که بریم داخل؟

نه. مهم نیست -
چطور مي توني اينجا بشيني؟ بيا بريم -

بي خيال. اين يه مجله ي سينمايي معمولی نيست

منظورم اينه يک دلار مي ارزه
پلي بوي فقط 75 سنته

تو بايد يه کاري جز اين فيلما داشته باشي

نه. ندارم -
آگهي هاي تلويزيوني، شايد؟ -

آره؟ -
نه -

به خدا قسم آشنا به نظر میای

من مجله رو ديدم
جالب به نظر اومد. بنابراين خريدمش

خيلي خب. تو يه دختر پيشاهنگ بودي

پس مثل يه دختر پيشاهنگ
قسم بخور

قسم مي خورم -
باشه -

براي چي قسم مي خوري؟
اوه، بي خيال -

باشه. اين بحثو عوض مي کنم

تو خودت چه کار مي کني؟

بستگي داره -
اوه، نه، نه. جدي پرسيدم -

مدرسه ميري، سر کار ميري. چي؟

...خب من مثل اونایی که میگن

در یک لحظه
...در زمانهای

مختلف هستم...
و در مکانهای مختلف

بذار بگیم -
خب، تو چه کار مي کردي؟ -

خب. چرا بهت نگم؟
من تو بانک بودم

بانکداري -
آره. من يه تحويل دار بودم

از اونايي که ميگن
"يک دختر را در بانک نبوسيد"

"چون اون تحويلداره"
فروش آبکي

درسته سال 1963

خيلي خب. تو مي دونستي اونو

خب. حالا چه کار مي کني؟

چرا؟

باشه

ببخشيد. فراموش کن. بيا

باشه

اون مرد چند امتياز داره؟ -
شانزده امتياز -

منظورت چيه ميگي شانزده امتياز؟

اون از همه تندرست تره -
خب؟ -

چرا بهش نمي زني؟ -
شانزده امتياز -

من بايد بزنم بهش. نگاه کن منو -
زرنگ واقعي -

بله. البته. من يه زرنگ واقعيم
من جو زرنگ هستم

جو زرنگ، اون راديو رو زياد کن -
بله، باشه -

من دست برداشتم -
از چي دست برداشتي؟ -

بعضي ها تو سرشون اسلحه دارن؟

من احساس خوبي ندارم
بياييد يه کار ديگه بکنيم

هرجا مي خواي برو -
ما بايد تو اون کلوپ باشيم -

بالاشهر

من کار ديگه نمي کنم

ما ميريم بالاشهر -
مرد بزرگ -

من واقعا يه مرد بزرگ هستم

اين همون چيزيه که من گفتم -
من يه مرد بزرگ واقعيم. فراموش نکن -

اسباب بازيه ديگه اي نداري باهاش بازي کني؟ -
نگران نباش -

اين ماشين منه
تنها اسباب بازي که بهش احتياج دارم

درسته
تنها اسباب بازي که بهش احتياج دارم

راديو رو يه ذره بيشترش کن -
خوبه -

من دوست دارم يه دختر رو ببينم
بدون اينکه بهش پنج دلار بدم

من دختري گير ميارم بدون اينکه
بهش پنج دلار بدم. اين کار تو نيست

تو با اونا صحبتم نمي توني بکني -
آره؟ نگران نباش -

من مي تونم تعداد زيادي گير بيارم
که با تو صحبت کنن

تو مي توني -
آره مي تونم -

درسته -
عقل کل -

درسته. عقل کل
در تمام روزهاي هفته

احمق -
آره. به من نگو احمق -

احمق

مي توني بيشترش کني؟ -
ديگه چقدر بيشتر؟ -

خفه شو -
صداش خوبه -

صداش خوبه
مي توني توي چين گوش کني

خب شما داريد اونجا فرياد مي کنيد -
نگران داد و فرياد ما نباش -

يه ذره عاقل باش -
تو نمي خواد به من بگي عاقل باش -

ببند اون دهن کثيفتو -
مي دونم چي تو رو خسته کرده. اون دختر -

خفه شو -
با من اينجوري حرف نزن -

خفه شو -
با من اينجوري حرف نزن -

برو بيرون. برو بيرون. تو ماشينِ من
بهم نگو خفه شو. همين الان برو بيرون

بي خيال جو -
بيا جلو -

بی خیــال

تو هميشه اون مردهاي بد رو دوست داشتي، ها؟

لي ماروين
حالا. اونجا يه مرد واقعيه بد وجود داره

ببين. اون فقط نقش آدمهاي خشن رو بازي نمي کنه
همه جور کار انجام ميده

لباس مشکي مي پوشه. غرولند مي کنه
چيزا رو مي شکنه. آدما رو مي زنه. گاز مي گيره

مراقب باش -
خيالت راحت باشه -

تو فيلمه " ليبرتي والانس" هم بود
تا حالا اون فيلم رو ديدي؟

نه -
ليبرتي والانس. لي ماروين. بهرحال -

توي فيلم مياد توي اتاق
اون فقط نمي تونه راه بره توي اتاق

راه ميره. غرولند مي کنه. ميز و صندلي ها رو مي شکنه
خيلي چيزا رو مي شکنه

بعدشم مي شينه

منظورم اينه که خيلي آدم بديه -
منظورت اينه که تمام اين کارا رو خودش انجام ميده -

بيشتر مراقب باش -
اوه، مواظبم -

بيا قدم بزنيم. اينجا که نشستيم
خيالم راحت نيست

لي ماروين فقط نمي تونه
همه چيز رو نرمال انجام بده

مي دوني. مثلا اگر قراره مشروب بخوره
انگار مي خواد ليوان رو تو دستش له کنه

.تصور کن چيزيو که زنها بهش فکر می کنن
اون بدترين بدهاست

اون فقط آدم ها رو نمي کشه
اون تمام وسايل رو داغون مي کنه

تو اون کبوترها رو دوست داري؟

من وقتي بچه بودم توي قفس يه کبوتر داشتم -
راستي؟ -

با بچه هاي يهودي توي بلوکمون -
چه جوري بهشون ياد ميدي که برگردن؟ -

چه جوري بهشون ياد ميدي که برگردن؟ -
خب، پرش ميدي -

با نخي که بهش چسبيده -
آره -

اونا دنبالش مي کنن و برمي گردن

اونا مي دونن بايد چيزي که
بهشون چسبيده دنبال کنن

اگر برنگشتن
ميري همون اطراف

از بقيه کبوتر مي دزدي

و پرورش ميدي واسه خودت

سالي؟ -
چيه؟ -

من چهل دلار داشتم. نيستش -
منظورت چيه؟ -

من چهل دلار داشتم و يکي اونو دزديده

ما تمام شب اينجا بوديم. کسي نمي تونه برداره -
چهل دلار -

شايد جاي ديگه گذاشتي

تمام پولي بود که داشتم -
نگران نباش. پيداش مي کنيم -

شايد همين اطراف باشه -
خب. نيستش -

من ميرم بار رو نگاه کنم -
چهل دلار -

چهل دلار -
اينجا نيست -

پا در آورده؟ -
تو مطمئني نيست؟ -

نيستش
نگاه کن. اينجا نيست

پول اينجا نيست
چي مي تونم بهت بگم؟

کجا گذاشته بودي؟ -
اون بالا -

اون بالا؟ -
آره. خب؟ -

تو چي هستي؟ يه احمق؟
کيف پولتو گذاشتي پشت بار

تو يه احمق به نظر ميرسي
مي دونستي؟

تو بايد اينو بدوني -
...اون همه ي پولم -

حتي نمي تونم برم خونه حالا
اون همه ي پولي بود که داشتم

بايد تا جرسي پياده برم -
مي خواي تاکسي بگيرم؟ -

چقدر پول مي خواي؟
دو، سه؟

خب، اون درست بالاي تونله

پنج دلار -
بفرما -

واقعا؟ تو بهم پنج دلار ميدي که برگردم -
آره -

بيرون منتظر باش. من بايد اينجا رو قفل کنم -
بله، حتما -

بفرما

شيشه رو بده بالا

درو ببند

گاگا، مي خواي درو ببندي؟

خيلي دوست داشتنيه -
مراقب باش. دست نزن -

نگران نباش
نمي شکونمش

اگر بشکنه، مادرم
منو مياندازه بيرون

چيه؟ چي شد؟

هيچي

براي چي ادامه ندادي؟

دوست داشتم

بدون دليل

مهمه؟

...گوش کن، من

من عاشقتم

نمي دونم
...من عاشقتم اما

چيه؟

...خب، احساس
احساس مي کنم احمقانه ست که بگم

احمقانه نيست، بگو

...منظورم اينه

اگر عاشق مني
می فهمی منظورم چیه

فقط حالا نه

چرا؟

فقط الان نه
باشه؟

باشه

چي شده؟

نمي دونم
هر چي مي خواي بهش بگو

از مد افتاده يا چیز دیگه

اما اول من عاشقت شدم، بعد تو

...براي من

براي من، مي دوني؟

اگر تو عاشق مني
می فهمی منظورم چیه

فکر کنم

تو خيلي زيبايي

من واقعا از اون توی فیلم خوشم اومد

اون دختره توي فيلم؟ -
آره -

بذار يه چيزي بهت بگم
اون دختره توي فيلم يه هرزه بود

منظورت چيه هرزه بود؟ -
يه هرزه -

مي دوني، دخترايي اونجا بودن و همه شون هرزه

مي دوني يک هرزه قطعا باکره نيست
مي دوني منظورم چيه؟

اونا اطراف تو هستن
...تو

تو با يک هرزه ازدواج نمي کني. مي دوني؟ -
بي خيال، حرفت معني نميده -

معني ميده. البته که معني ميده

بيا بريم اون کنار يه تاکسي بگيريم

تاکسي

ما بايد اونو ببريم کلوپ بقيه رو ببينه

تو بايد دوستمون رو ببيني، سالي گاگا -
سالي چي؟ -

گاگا. ما بهش مي گيم گاگا
...چون هميشه

يه کار احمقانه مي کنه
هميشه

من دوست داشتم بيارمش پيش تو
اما تو منو مي کشتي. اون خله

آره، يه مرد ديوونه

چه کار مي کني تو اين" کوپيگ؟ -
کوپيک، کوپيک، نيويورک -

اون يه شهر کوچيکه
يه شهر خوب. خوشتون مياد

ما توي کوپيگ هستيم. نيويورک
باغ جهان

کوپيک -
کوپيک. ببخشيد -

نگاه کن. درختها، حيوانات -
زيباست -

ما توي کوپيک در نيويورک هستيم

ما اينجاييم -
هي، هي -

کوپه يگ، کوپه يگ

کوپيک نه، کوپه يگ -
کوپه يگ -

درسته

من همچين جايي چه کار مي کنم؟
ما خودمون رو دست انداختيم؟

اطرافتو نگاه کن -
چرا؟ -

اطرافتو نگاه کن. اينجوري نه
فقط يه نگاه

کفش هاي ما استاندارده -
اونا به نظر مي رسه کشاورز باشن -

هستن -
هستن؟ تو به اون مردا اونجا نگاه کن؟ -

...آخرين يکشنبه ي جولاي برمي گرديد اينجا

ما هرچي دلمون بخواد مي گيم -
ما کسي رو که بخواد ما رو اذيت کنه، اذیت می کنیم -

...اونا دوست ندارن. اونا مي تونن -

بازم آبجو مي خواي؟

آره

تو چي؟ -
نه -

تو يکي ديگه نمي خواي؟
خيلي خب. نمی خوای

ما بايد سه روز اينجا مشروب بخوريم؟ -
کار دیگه ای باید بکنی؟ -

نمي دونم. تو بگو
کار ديگه اي مي تونم بکنم؟

نه -
بايد سه روز اينجا بمونيم؟ -

مي دوني فردا مي خواهيم چه کار کنيم؟
يه کارايي باید بکنم

اما امشب کاریو مي کنيم، که من مي خوام -
آره. باشه -

بگو چه کاري؟ -
مي آييم اينجا -

مي آييم سه ساعت مي شينيم توي بار
و مشروب مي خوريم

اين کاريه که مي خواي انجام بدي؟ -
اين کاريه که مي خوام انجام بدم -

ما بايد چه کار بکنيم؟ -
من يه چيزي نشونتون خواهم داد -

چي؟ -
يه چيز زيبا -

باشه؟ -
آره. اسمش چيه؟ -

يک دقيق صبر کن
يک دقيق صبر کن

هي، يک دقيقه صبر کن
يک دقيقه صبر کن، ها؟

مي خوام يه دقيقه استراحت کنم -
بي خيال -

نه. نه. يک دقيقه صبر کن
هي، اون مرد کيه؟

چي؟ خسته شدي؟ -
آره، خسته شدم. مي گم اون کيه؟ -

تو اونو نمي شناسي؟ -
دوستمه، چرا؟ -

داره ما رو کجا مي بره؟ -
اين برات خوبه -

آره، واقعا خوبه

تو مي خواي تا اون بالا بري؟
آره -

تو مي خواي برگرد پايين؟ -
نمي دونم. تو مي خواي بري بالا؟ -

آره. من نمي تونم بيشتر صبر کنم -
عجله کنيد. يالا. زيباست -

تو خسته شدي -
آره، آره. باشه -

آره، زيباست، زيباست

اون چي مي خواد به ما نشون بده
يه چيز زيبا

من نمي تونم بيشتر صبر کنم

اون کجاست؟
ديگه نمي تونم ببينمش

نمي دونم کجاست

صبر کن. صبر کن

اشکم در اومد. يه دقيقه وايستيم

مواظب اون مارا اون پايين باشيد

چي ميگه؟ ميگه مار؟
جدي ميگه؟

تو بايد با مار از کوه بري بالا؟

اون فقط مي خواد مارو بترسونه

درسته. اون منو ترسونده
من از مار مي ترسم

اونا مارو نيش نمي زنن
همونطور که اونو نزدن

نمي دونم. يک دقيقه صبر کن -
اجازه نده اون مارو بترسونه. بجنب -

بجنب

هي، عجله کن
ما تقريبا رسيديم. اونا بالا زيباست

فکرمي کنم رسيديم بالا بايد اونو بزنيم -
آره، ما بايد اونو بزنيم -

چطوري؟ تو حتي نمي دوني کجا داري ميري

سه، چهار ساعت که داريم از کوه ميريم بالا
براي چي؟

اومديم بالا
خب، براي اين؟ اين دليلشه

نمي فهمم

بايد شهر رو ترک کنم
بايد بيام اينجا

بايد آخر هفته رو توی یک بار
با يه مشت احمق بگذرونم

خيلي خب. اين بود اون چيزه

مي دوني. من بايد ديوونه باشم

تمام روز رو تو راه بوديم که بياييم اينجا

چرا تو داري يک شمع مقدس رو
ميذاري روي ميز؟

فقط فکر کردم بايد خوب باشه -
تو نبايد با شمع مقدس اينکارو بکني -

اونو بردار

باشه

چه کاري من بايد برات انجام بدم؟ -
من فکر مي کنم فقط بايد خوب باشي -

بازم قهوه داري؟

لذت بردي؟

همه چي خوب بود

من شنيدم تو از يک کوه رفتي بالا

آره، من از يک کوه بالا رفتم

بالاي کوه واقعا معرکه بود

اما مسير بالا رفتنش کشنده بود

جی.آر

چيه؟

من فکر مي کنم بايد يک چيزي رو
بهت بگم

خب، چي هست؟

ببین، من فقط میخوام همه چی بینمون خوب باشه

نمي خوام هيچ چيز ديگه بين ما باشه

اتفاقي افتاده؟

من تو رو دوست دارم
مي خوام تا آخرم اينجوري باشه

خب، قضيه چيه؟

يک مرد ديگه؟ -
نه -

منظورم اين نيست

خب، باشه. پس چيه؟

...بهرحال، زمانيکه

خب

..چند سال پيش من با يک پسر بودم

پسر خوبي بود

اون هميشه مثل يک جنتلمن رفتار مي کرد

خب، ما سوار ماشين مي شديم

آخرين بار خيلي متفاوت به نظر مي رسيد. عصبي بود

در واقع خيلي بد حرف مي زد

يک جاده ي طولاني بود

اون منو کشوند يه جاي خلوت

فکر نکنم بيشتر از اين بود
ما هرگز همديگرو نبوسيده بوديم

پس فهميدم که مي خواد اينکارو بکنه

راديو روشن بود

راديو رو به خاطر ميارم

احساس بدي داشتم
احساسي که قبلا هيچ وقت نداشتم

احساس شرم مي کردم
نمي تونستم صحبت کنم

دوسِت دارم

نمي خوام تو رو از دست بدم

من براي اولين بار با تو خواهم بود

...نمي تونم

نمي تونم بفهمم

اگر يکي ديگه اين
داستان رو بشنوه

چطوري مي تونه باورش کنه؟

...اما

تو يکي ديگه نيستي

درسته

من يکي ديگه نيستم

چطوري مي تونم باور کنم؟

چطوري مي تونم باورت کنم؟

چطوري مي تونم باور کنم داستانت رو؟

حتما احساسي هم در کار بوده

چطوري بفهمم که داستان مشابه
با اون نداشتي؟

خب، نگاه کن

به من نگاه کن

تو با يک مرد ميري بيرون
که هرگز اونو نمي شناختي؟

اجازه مي دي تو رو ببره به يک جاده ي
خارج از شهر و برات مهم نيست

به نظر نمي رسه اينجوري باشه، ها؟

حتما احساسي هم در کار بوده

درسته -
چي درسته؟ -

اجازه مي دي تو رو ببره به يک جاده ي
خارج از شهر و برات مهم نيست؟

سه تا اسکاچ و آب -
سه تا اسکاچ -

جاني واکر -
قرمز -

يکي براي من، يکي براي اين

يکي براي اون
من کي هستم؟ -

اين یک خوشگذرونيه -
اين یک خوشگذرونيه -

خوشگذرونيه

خوشگذرونی یعنی چی؟

اين یک خوشگذرونيه

اونجا چه خبره؟ -
اون چيه مرد؟ -

اين همون پارتيه که اون قول داده بود به ما؟
صداها رو داري مي شنوي؟

من بايد با اون صحبت کنم

چه خبره؟ -
اين کاريه که ما گفته بوديم انجام بدي؟ -

چي شده حالا؟ -
اونجا نشستن و حرف زدن در تمام شب؟ -

اين اون پارتيه که تو قول داده بودي؟ -
پس فاحشه هاش کجا هستن، ها؟ -

اونا دارن ميان؟ -
برو اون آدما رو از اينجا بنداز بيرون -

اونا مردهاي بزرگي هستن -
بندازشون بيرون -

ما نگران بعدشيم
برو پايين و دخترا رو بيار

مي خواي همين حالا برم؟ -
آره -

منو به خاطر اتفاقي که افتاده سرزنش نکن -
نگران اون اتفاق نباش -

فقط منو سرزنش نکن، باشه؟ -
نگرانش نباش -

ما بايد اميدوار باشيم که گاگا برگرده

آره، بهتر که برگرده
وگرنه خودم برمي گردونمش

ببخشيد. چارلي
تلفن اونجاست. بايد جواب بدي

چند بار بهت گفتم که تو بايد بهش بگي؟

نگو که نمي تونم يک مهمان داشته باشم؟ -
من بهت گفتم نمي توني يه خوک داشته باشي -

خب، اگر منو دعوت کني
باید به خوکدونی دعوت کنی

خيلي خب. خيلي خب

هي، گاگا

بله -
بيا تو. خجالت نکش -

من جو هستم -
اين سوزانه -

اينم دوست دخترشه. رزي -
رزي -

رزي، اين جوئه -
سلام -

اين که اينجاست جي. آرِ
اون احمقم که عينک زده، ايگيه

بقيه هم تو پذيرايي هستن

اون که اونجاست ترنسه
اينم رابي

اين سوزيه -
رزي -

رزي -
مي خواي کتت رو بدي به من؟ -

چرا براي دخترا مشروب نمياري؟

مي تونم...؟
مي تونم يه اسکاچ و يه جینجر داشته باشم؟

اسکاچ و جینجر
باشه. رزي؟

اسکاچ و جینجر -
دوتا رو درست کن. گاگا -

باشه -
دوتا رو درست کن. گاگا -

اهل کجايي؟ -
برانکس -

برانکس؟ اونجا چه کار مي کني؟

زندگي مي کنيم

گوش کن. اين مردا ايتاليايي هستن يا نه؟

آره. ما ايتاليايي هستيم. چرا؟ -
آره؟ -

به چي فکر مي کني؟
به چي فکر مي کني؟

اين يک لاک پشت کوچيکه

بي خيال. بشين -
نه. نه -

کجا ميري؟

بي خيال. اين فقط يک شوخي بود

هي، ادامه نده

من اون خزنده رو دوست ندارم

اون دختر خوبيه. بشين

مي تونم بازم يه مقدار جینجر داشته باشم؟

فکر نمي کنم ديگه داشته باشيم

تو مطمئني که ايتاليايي هستي؟ -
نه من يهودي هستم -

يه ذره ايتاليايي حرف بزن -
آره، حرف بزن -

عالیه -
اوه، مرد. حالا ما ايتاليايي هستيم

صبح بخير آقاي رازيني
خوشحالم که دعوت ما رو قبول کرديد

خوشحالم شما رو اينجا داريم

ممنون

بگو، بسي. همه تو رو مي شناسن
اون يارو کيه که اونجاست؟

ممنون

اون يارو براي من ناآشناست

اون جذاب به نظر مي رسه

تو نمي شناسي مهمونمون رو؟ -
من هرگز اونو نديدم -

آقاي چان. تلفن شما رو مي خواد

راه رو بهت نشون ميدم. چارلي -
ببخشيد. خواهش مي کنم -

برگرد آقاي چان
من همه ي خبرهاي هونولولو رو مي خوام

...تو نگران همسرتي

بچه ها، چه فيلمه بديه

ما فقط مي تونيم اين فيلم رو ببينم

اين وحشتناکه -
داري چه کار مي کني؟ داري طلا کشف مي کني؟ -

کي مي دونه؟ کي مي دونه؟

ببين. بيا مشخص کنيم که نفر بعدي
کيه که بايد بره داخل

ما چه کار داريم براي انجام دادن؟
کي بايد بره داخل نفر بعد؟

اول -
يعني چي" اول؟ -

گفتم اول -
خب که چي؟ چه کار کنم -

بگو دوم -
اول. من اول رو بيشتر دوست داريم -

من گفتم اول. تو دومي -
بيا مشخص کنيم کي بايد بره داخل -

صبر کن. من گفتم اول -
مي خواي انتخاب کنيم؟ -

مي خوام فيلم ببينم
ولم کنيد

هيچ کس نمي تونه بگه اول -
من گفتم اول -

مي خواي انتخاب کنيم؟ -
مي خوام -

تو چي؟
يالا، يالا

من نه. من گفتم اول -
نمي توني -

اول -
آره. ببين. اون گفت -

تو مي خواي بگي اول؟
همه اول هستن

ما انتخاب مي کنيم -
من نيستم -

چي؟ چي؟ -
ما کسي رو که بايد بره داخل رو انتخاب مي کنيم -

چي؟ اينجوري خوب نيست -
بلند شو -

بجنب. بلند شو -
تو بايد بلند شي -

من هميشه مي بازم
مي دونم مي بازم

من مي خوام فيلم ببينم -
انتخاب مي کنيم -

1, 2, 3, shoot.

بابي مردِ خوش شانس

نفر بعدي

1, 2, 3, shoot!

هي، بچه -
چي مي خواي؟ -

دوبار ديگه مونده

تو نفر آخري، باشه؟

Shoot!

هي، دلربا

تو مجبور کردي انتخاب کنيم
مجبور کردي

ما بايد چه کار مي کرديم؟ -
بهت گفتم من مي بازم -

بي خيال -
من گفتم اول -

بابي اوله، بابي اوله -
من گفتم اول -

اون اوله، هال دوم

اگر من اول نرم داخل، هيچ کس نميره داخل

اول

من بوس مي خوام -
هي -

يالا -
از اينجا بريد بيرون -

بريد بيرون

بريد بيرون -
از اينجا بريد بيرون -

بريد بيرون از اينجا. لعنت. بريد بيرون

ما رو تنها بذاريد، يالا

شما مردا واقعا کثيفيد
مي دونستيد؟

تو رو زخمي کرده.گردنت -
در مورد چي حرف مي زني؟ -

اون گردنتو بريده -
منظورت چيه؟ -

گمشو بيرون -
داري چه کار ميکني؟ -

کجا داري ميري؟

نگاه کن مادر به خطا رو
گردنمو بريد

بايد صورتشون رو داغون مي کردم

در مورد چي حرف مي زني؟

اون جنده ها رو مي کشم

به خاطر اين مي زنمت -
تقصير منه؟ تقصير منه؟ -

من رفتم. من از اينجا ميرم

شما حالا خوشحاليد، آره؟
خوشحاليد. حالا خوشحاليد

ديگه هرگز براي شما دختر نميارم
هرگز

کيه؟

منم

کيه؟ -
منم. باز کن -

جي . آر؟ -
آره -

...من -
اوه، بيا تو -

فکر کردم بيام اينجا تو رو ببينم

خوبه

فکر کردم بيام اينجا تو رو ببينم
همين

خوبه. من خوشحالم

تو خوبي؟

آره، خوبم

آپارتمانت رو دوست دارم

ممنون

...نمي دونم

من واقعا نمي دونم چرا صبح زود
اومدم اينجا. مي دوني؟

فقط نمي دونم

خوشحالم

...آره، اما منظورم -
بشين -

واقعا درست نمي دونم براي چي ساعت
شش و نيم صبح اومدم اينجا

واقعا... من نبايد اينقدر زود ميومدم اينجا

اما اينجاييم و نوشيدني

مقداري قهوه ميل داري؟ -
آره -

باشه

الان ميارم

خوبه

فقط راحت باش

تلويزيون نداري، ها؟

اين ساعت مي خواي تلويزيون ببيني؟

...نه. فقط

من يه پلير دارم
مي توني موزيک بذاري اگر دوست داري

من چوزپه دي استفانو دوست دارم
ازش چيزي داري؟

اپرا

نه

پرسي اسلگ چي؟

کي؟

مهم نيست

دوست داري چيزي بخوري
مثلا تُست؟

نه. ممنون

يک دقيقه اي آماده شد

دارم اذيت مي شم

متأسفم

خيلي خب

...نه، منظورم
...منظورم اينه که متأسفم

به خاطر قبلا

من واقعا متأسفم به خاطر
کارايي که قبلا انجام دادم

...فکر کردم

فکر کردم شايد تو از دستم عصباني هستي

خب، واقعا خوشحالم که
اجازه دادي ببينمت

...خب، اين تقريبا

...تصميم خودت بود...

...اگر تو...

.کاملا عاشقم باشی...

عاشقت هستم
تو بايد اينو بدوني

خدا. چقدر دوست دارم

اوه، من خيلي خوشحالم

دلم برات تنگ شده بود -
دلم برات تنگ شده بود -

تو هم؟ -
البته -

از الان همه چي روبراه مي شه، خواهي ديد -
آره -

حالا فهميدم و تو رو بخشيدم

منو بخشيدي؟

آره. تو رو بخشيدم
و به هرحال مي خوام با تو ازدواج کنم

تو نمي توني"به هرحال" با من ازدواج کني

منظورت چيه؟

اون تو رو عذاب ميده، مگه نه؟

خب، آره. عذابم ميده. لعنتي

اما عاشقتم
و مي خوام باهات ازدواج کنم

...نه. نه. من

من نمي تونم

من نمی خوام اینجوری باهات ازدواج کنم

چه جوری؟

نمي فهمي؟
من اینجوری نمی تونم

تو مي توني
قبلا اینو گفته بودی

نه. نه

پسر. من فکر کردم که تو واقعا عاشقمي

مجبورم کردي باور کنم -
من عاشقتم... دلیلت چیه؟ -

،دلیل چی؟... چون عاشقتم
چرا نبايد با من ازدواج کني؟

پس رابطه ي ما قرارِ
چه نوع رابطه اي باشه؟

چه نوع رابطه اي؟

تو هميشه يک روش پيدا مي کني
براي مطرح کردنش

حق ندارم مطرح کنم

...و اگر اون نوعي از

خودم مقصرم

چون احساسی در من بوجود اومده که برای
هر مرد معقولی بوجود میاد، باید سرزنش بشم؟

خوشحال بودم که باهات ازدواج مي کنم

خواهش مي کنم جي . آر -
هي، نگاه کن -

خيلي خب. تو مجبوري از من يک احمق بسازي، ها؟

...تو نتونستی صبر کني -
...باشه. باشه -

اوه، حتما. تو اینجوری میخوای؟
سعي نکن منو متقاعد کني

چطوري مي تونم تو رو متقاعد کنم
وقتي که تو نمي خواي؟

کی گفته که من نمی خوام؟ -
پس من به زور نمی تونم متقاعدت کنم -

تو هميشه همه چي رو مي پيچوني

،بايدم بپيچوني
عقل کل منظورم این نبود

منظورت چي بود؟

نمي دونم
نمي دونم

گوش کن. بهت گفتم که عاشقتم

چي اشتباه ست؟ اين کافي نيست؟ -
نه. نه. کافي نيست -

چرا کافي نيست؟ -
به اندازه کافي نيست -

به اندازه کافي نيست؟ -
نه -

به اندازه کافي نيست؟

منظورت اينه که من کافي نيستم. مگه نه؟
نه -

بذار يه چيزي رو بهت بگم
نه براي خودم. براي تو

آيا فکر مي کني که مريم باکره هستي؟

چیزی رو که میخوای الان بهم بگو
اينجا در اين ساعت و در اين صبح

میشه بی خیال بشی؟
به نظرت چه جور زنی هستی؟

يه چيزه ديگه هم بگو
چه کس ديگه اي حاضره باهات ازدواج کنه؟

بگو که فاحشه اي

چون که هستي
اگر تا حالا نمي دونستي. تو فاحشه اي

متأسفم. منظوري نداشتم

خدا مي دونه. منظوري نداشتم

من فقط با این همه قضیه گیج شدم

برون بیرون

برو بیرون

مادر

خدايا من صادقانه متأسفم
براي گناهانم

من از همه ي گناهانم پشیمانم
چون مجازات تنها مخصوص توست

و مهمتر از آن، چون تو را رنجاندم
کسی که سزاوار عشق من است

با بخشندگيِ تو گناهانم را رفع مي کنم
و از فرصت های گناه دوری می کنم

خيلي خب. فردا با هم حرف مي زنيم، باشه؟

آره. فردا مي بينمت

باشه