All language subtitles for A.Cursed.Man.1080p.iT.WEB-DL.AAC2.0.H.264-OPEC

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English Download
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ia Interlingua
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt-BR Portuguese (Brazil)
pt Portuguese (Portugal)
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
es-419 Spanish (Latin American)
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
tt Tatar
te Telugu
th Thai
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:05,090 --> 00:00:15,090 @Sub_Max3 2 00:01:15,033 --> 00:01:17,911 ‫خب با چیزهایی که الان می‌دونی، 3 00:01:18,245 --> 00:01:20,330 ‫بازم حاضر بودی نفرین بشی؟ 4 00:01:20,998 --> 00:01:22,583 ‫سؤال خوبیه. 5 00:01:23,834 --> 00:01:26,503 ‫راستش رو بخوای، نمی‌دونم. 6 00:01:29,006 --> 00:01:31,466 ‫تو رسماً داری به شیطان التماس می‌کنی 7 00:01:31,508 --> 00:01:33,593 ‫فقط برای اینکه بهت ثابت کنه خدا وجود داره. 8 00:01:36,805 --> 00:01:38,807 ‫آدم‌های شرور وجود دارن، ‫انرژی‌های شرور وجود دارن، 9 00:01:38,849 --> 00:01:40,434 ‫و اگه بخوای باهاشون بازی کنی، 10 00:01:40,475 --> 00:01:42,394 ‫باید خیلی شانس بیاری که زنده ازش دربیای. 11 00:01:44,187 --> 00:01:45,605 ‫قراره خوش بگذره. 12 00:01:47,357 --> 00:01:50,444 ‫نبینم ساعت دو نصفه‌شب به من زنگ بزنید 13 00:01:50,485 --> 00:01:52,195 ‫بگید این یارو مرده‌ها، 14 00:01:52,237 --> 00:01:53,488 ‫اصلاً نمی‌خوام بشنوم. 15 00:02:12,132 --> 00:02:14,885 ‫ما در عصر پیشرفت‌های شگفت‌انگیز 16 00:02:14,926 --> 00:02:16,636 ‫در علم و فناوری زندگی می‌کنیم. 17 00:02:17,721 --> 00:02:21,141 ‫برای اجداد ما، فقط چند صد سال پیش، 18 00:02:21,183 --> 00:02:22,726 ‫بخش بزرگی از دنیای امروز 19 00:02:22,768 --> 00:02:25,437 ‫هیچ فرقی با جادو نداشت. 20 00:02:26,521 --> 00:02:28,815 ‫اما شاید اونقدرها هم که فکر می‌کنیم 21 00:02:28,857 --> 00:02:31,610 ‫از دنیای قدیمِ خدایان و خرافات 22 00:02:31,652 --> 00:02:33,111 ‫فاصله نگرفته باشیم. 23 00:02:34,196 --> 00:02:37,199 ‫۸۰ درصد مردم آمریکا هویت خودشون رو 24 00:02:37,240 --> 00:02:40,327 ‫مذهبی یا معنوی می‌دونن. 25 00:02:40,369 --> 00:02:42,079 ‫سه چهارم آمریکایی‌ها 26 00:02:42,120 --> 00:02:44,373 ‫به نوعی از پدیده‌های فراطبیعی باور دارن، 27 00:02:44,414 --> 00:02:47,042 ‫و آمارهای مشابهی در سراسر جهان هم دیده می‌شه. 28 00:02:48,502 --> 00:02:50,545 ‫آیا باور به ماوراءالطبیعه 29 00:02:50,587 --> 00:02:54,091 ‫صرفاً بازمانده‌ی یک ویژگی تکاملیه، 30 00:02:54,132 --> 00:02:57,344 ‫یا حقیقتی عمیق‌تر و بنیادی‌تر 31 00:02:57,386 --> 00:03:01,139 ‫در ماهیت خودآگاهی وجود داره ‫که هنوز کشفش نکردیم؟ 32 00:03:06,395 --> 00:03:08,480 ‫من الان بیشتر از ۲۰ ساله 33 00:03:08,522 --> 00:03:11,024 ‫که دارم فیلم مستند می‌سازم. 34 00:03:11,066 --> 00:03:13,360 ‫شغلی که ده سال پیش من رو به آمریکا آورد، 35 00:03:13,402 --> 00:03:17,364 ‫جایی که با همسرم آشنا شدم 36 00:03:17,406 --> 00:03:20,534 ‫و الان یه خانواده‌ی کوچیک و شاد ‫با دو تا گربه دارم. 37 00:03:23,662 --> 00:03:27,124 ‫در کارم، این شانس رو داشتم ‫که در بعضی از جاهای عجیب و غریب 38 00:03:27,165 --> 00:03:29,626 ‫و اغلب دورافتاده‌ی دنیا فیلمبرداری کنم. 39 00:03:32,879 --> 00:03:35,382 ‫چیزی که تخیل من رو به کار انداخت 40 00:03:35,424 --> 00:03:37,426 ‫این بود که هرجایی که سفر کردم، 41 00:03:37,467 --> 00:03:39,344 ‫درست در زیر پوسته‌ی 42 00:03:39,386 --> 00:03:41,179 ‫این دنیای به ظاهر مدرن ما، 43 00:03:42,097 --> 00:03:44,015 ‫یک جریان پنهان و مداوم 44 00:03:44,057 --> 00:03:46,476 ‫از باور به دنیای ارواح وجود داره. 45 00:03:49,980 --> 00:03:51,481 ‫نمی‌تونم از خودم نپرسم، 46 00:03:51,523 --> 00:03:56,027 ‫"چرا باور به ماوراءالطبیعه ‫اینقدر در وجود ما نهادینه شده؟" 47 00:03:56,069 --> 00:03:58,405 ‫حتماً همه‌ش خرافاته. 48 00:03:59,406 --> 00:04:02,576 ‫همون موقع بود که به یک ایده‌ی غیرعادی برخوردم. 49 00:04:03,743 --> 00:04:07,205 ‫چی می‌شد اگه داوطلبانه از کسی می‌خواستم 50 00:04:07,247 --> 00:04:09,791 ‫که من رو نفرین کنه؟ 51 00:04:17,548 --> 00:04:18,925 ‫سلام. ‫هی! 52 00:04:18,966 --> 00:04:20,177 ‫چطوری؟ 53 00:04:20,218 --> 00:04:22,471 ‫خوبم، کسی رو پیدا کردی نفرینت کنه یا نه؟ 54 00:04:22,512 --> 00:04:24,306 ‫نه! 55 00:04:25,474 --> 00:04:26,349 ‫از وقتی دیدمت، 56 00:04:26,391 --> 00:04:28,935 ‫می‌دونستم که به اینجور چیزا کنجکاوی 57 00:04:28,977 --> 00:04:33,940 ‫و همیشه دوست داری دنیای ناشناخته‌ها رو کشف کنی. 58 00:04:34,316 --> 00:04:35,650 ‫چه جور نفرینی؟ 59 00:04:35,692 --> 00:04:37,277 ‫قراره چیکار کنه؟ 60 00:04:37,319 --> 00:04:38,278 ‫سؤال خیلی خوبیه. 61 00:04:38,320 --> 00:04:40,530 ‫منم نمی‌دونم چه نوع نفرینی. 62 00:04:40,572 --> 00:04:42,616 ‫خودت انتخاب می‌کنی یا ‫اونا یه بلایی سرت میارن 63 00:04:42,657 --> 00:04:44,409 ‫و بعداً می‌فهمی چی بوده؟ 64 00:04:44,451 --> 00:04:46,953 ‫نمی‌دونم، یعنی اصلاً ‫کسی حاضر می‌شه منو نفرین کنه؟ 65 00:04:46,995 --> 00:04:49,414 ‫چون حدس می‌زنم برای کسایی که ‫می‌خوام باهاشون حرف بزنم، 66 00:04:49,456 --> 00:04:51,124 ‫این اولین باره همچین چیزی می‌شنون. 67 00:04:52,000 --> 00:04:53,919 ‫و بعد این سؤال پیش میاد که، 68 00:04:53,960 --> 00:04:55,337 ‫خب، من چقدر بهش باور دارم؟ 69 00:04:55,378 --> 00:04:56,463 ‫تو دلت می‌خواد باور کنی. 70 00:04:56,505 --> 00:04:59,382 ‫من آدم شکاکی‌ام، ولی تو اون کسی هستی ‫که می‌خواد باور کنه. 71 00:04:59,424 --> 00:05:01,635 ‫دلت می‌خواد باور کنی، نه؟ 72 00:05:01,676 --> 00:05:02,511 ‫آره. 73 00:05:04,763 --> 00:05:07,057 ‫خب وقتی اومدم آمریکا، ‫تقریباً با دو تا چمدون اومدم. 74 00:05:07,098 --> 00:05:09,017 ‫یکیش لباس بود، 75 00:05:09,059 --> 00:05:11,603 ‫و اون یکی یه جعبه‌ی خاطرات بود، 76 00:05:11,645 --> 00:05:13,855 ‫پر از عکس‌های قدیمی 77 00:05:13,897 --> 00:05:17,484 ‫از دورانی که صخره‌نوردی می‌کردم. 78 00:05:17,526 --> 00:05:20,445 ‫چیزی که واقعاً من رو گرفت، پیدا کردن این بود. 79 00:05:20,487 --> 00:05:23,907 ‫این کتاب رو وقتی حدود ۱۰ یا ۱۱ سالم بود گرفتم، 80 00:05:23,949 --> 00:05:26,826 ‫و دیوانه‌وار دوستش داشتم. 81 00:05:26,868 --> 00:05:28,286 ‫اسمش هست «ناشناخته‌ها: 82 00:05:28,328 --> 00:05:32,082 ‫اسرار ذهن، علم، فضا و زمان». 83 00:05:32,123 --> 00:05:33,208 ‫همه‌جور چیزی توش داره، 84 00:05:33,250 --> 00:05:36,044 ‫از تاریخ استون‌هنج گرفته 85 00:05:36,086 --> 00:05:37,420 ‫تا حتی بعضی از این ماجراهای یوفوها 86 00:05:37,462 --> 00:05:39,422 ‫که الان دارن تو کنگره در موردش حرف می‌زنن، 87 00:05:39,464 --> 00:05:41,550 ‫پس یه موضوع خیلی داغه. 88 00:05:41,591 --> 00:05:43,510 ‫اما چیزی که واقعاً هیجان‌زده‌م می‌کرد 89 00:05:43,552 --> 00:05:45,345 ‫و تخیلم رو به کار می‌انداخت 90 00:05:45,387 --> 00:05:47,180 ‫وقتی بچه بودم، این بود: 91 00:05:47,222 --> 00:05:49,432 ‫«در جستجوی حس ششم، 92 00:05:49,474 --> 00:05:52,644 ‫ای‌اس‌پی، قدرت‌های فراحسی». 93 00:05:52,686 --> 00:05:55,146 ‫برای من، این خود جادو بود. 94 00:05:55,188 --> 00:05:57,399 ‫اینجا به دکتر «راین» 95 00:05:57,440 --> 00:05:59,734 ‫از مرکز تحقیقاتی «راین» اشاره شده، 96 00:05:59,776 --> 00:06:02,529 ‫و چیزی که برام خیلی عجیبه اینه ‫که تا چند هفته‌ی دیگه، 97 00:06:02,571 --> 00:06:05,866 ‫خودم قراره به اون مرکز تحقیقاتی برم. 98 00:06:06,199 --> 00:06:08,034 ‫و فکر نکنم اون منِ ۱۰ ساله 99 00:06:08,076 --> 00:06:11,746 ‫حتی می‌تونست تصور کنه که یه روز این کار رو می‌کنم. 100 00:06:13,039 --> 00:06:15,375 ‫فکر کنم اینکه این کتاب رو نگه داشتم، 101 00:06:15,417 --> 00:06:17,043 ‫به عنوان یکی از مهم‌ترین خاطراتم 102 00:06:17,085 --> 00:06:19,879 ‫از بچگی، یه چیزایی در مورد من می‌گه. 103 00:06:19,921 --> 00:06:22,966 ‫و حدس می‌زنم دلیل اینکه ‫اصلاً دارم این کارها رو می‌کنم هم همینه. 104 00:06:29,097 --> 00:06:31,016 ‫شاید عجیب به نظر برسه، 105 00:06:31,057 --> 00:06:33,518 ‫اما این شهر فرشتگانِ پهناور 106 00:06:33,560 --> 00:06:36,521 ‫یکی از بهترین شهرهای کشور 107 00:06:36,563 --> 00:06:37,898 ‫برای جادوگر بودن محسوب می‌شه. 108 00:06:39,232 --> 00:06:42,485 ‫با کلی محفل فعال، شفاگر، 109 00:06:42,527 --> 00:06:45,322 ‫فالگیر تاروت و فروشگاه‌های جادویی 110 00:06:45,363 --> 00:06:47,741 ‫برای انواع و اقسام وسایل جادوگری. 111 00:06:52,829 --> 00:06:54,039 ‫و من با یک محفل شناخته‌شده 112 00:06:54,080 --> 00:06:56,082 ‫در اینجا ارتباط برقرار کردم، 113 00:06:56,124 --> 00:06:58,627 ‫به این امید که بتونن من رو 114 00:06:58,668 --> 00:07:00,837 ‫با دنیای جادوی خودشون آشنا کنن. 115 00:07:03,048 --> 00:07:06,092 ‫خب بگید ببینم، اینجا چه جور فضاییه و ما کجاییم؟ 116 00:07:06,134 --> 00:07:08,261 ‫اینجا معبد ماست، این بالا. 117 00:07:08,303 --> 00:07:11,681 ‫جایی که مراسم‌هامون رو انجام می‌دیم. 118 00:07:11,723 --> 00:07:15,101 ‫و مجبوریم ازش به عنوان کلاس درس هم استفاده کنیم 119 00:07:15,143 --> 00:07:16,102 ‫به خاطر فضایی که داریم. 120 00:07:16,144 --> 00:07:18,772 ‫و راستش، فضای خوبی هم برای این کاره. 121 00:07:18,980 --> 00:07:21,858 ‫شاید چیزی که می‌گم دیوانگی به نظر برسه. 122 00:07:21,900 --> 00:07:25,445 ‫من دنبال یه نفرین می‌گردم، 123 00:07:25,487 --> 00:07:29,949 ‫یه جادوی سیاه، یه طلسم که روی خودم اجرا کنم. 124 00:07:29,991 --> 00:07:31,534 ‫پس دنبال اینه...؟ 125 00:07:31,576 --> 00:07:32,535 ‫که خودش رو نفرین کنه. 126 00:07:32,577 --> 00:07:34,120 ‫که نفرین بشه. ‫بله! 127 00:07:34,162 --> 00:07:35,413 ‫می‌تونیم با حماقت نفرینت کنیم، 128 00:07:35,455 --> 00:07:37,582 ‫ولی فکر کنم اون رو که دیگه فول هستی. 129 00:07:38,041 --> 00:07:40,710 ‫خب، چون این ایده‌ی خطرناکیه. 130 00:07:40,752 --> 00:07:43,672 ‫یعنی، وقتی یه همچین چیزی بهت بخوره، 131 00:07:43,713 --> 00:07:46,341 ‫باطل کردنش خیلی بیشتر از اونی که فکر می‌کنی کار می‌بره. 132 00:07:46,383 --> 00:07:48,093 ‫و بعضی وقتا وقتی درگیر 133 00:07:48,134 --> 00:07:48,968 ‫یه همچین چیزی می‌شی، 134 00:07:49,010 --> 00:07:51,638 ‫اصلاً خودت هم نمی‌فهمی که شدی. 135 00:07:51,680 --> 00:07:53,890 ‫تو داری یه نیروی روحی رو 136 00:07:53,932 --> 00:07:56,184 ‫به کار می‌اندازی که قراره دنبالت بیفته 137 00:07:56,226 --> 00:07:58,395 ‫و راه‌هایی برای عملی شدنش پیدا کنه. 138 00:07:58,436 --> 00:08:00,146 ‫چرا این رو به عنوان چیزی انتخاب کردی 139 00:08:00,188 --> 00:08:01,272 ‫که می‌خوای ببینی به وقوع می‌پیونده؟ 140 00:08:01,314 --> 00:08:04,150 ‫فکر می‌کنی این تنها جادوی واقعیه، 141 00:08:04,192 --> 00:08:06,152 ‫یا فکر می‌کنی این قوی‌ترین راه 142 00:08:06,194 --> 00:08:07,570 ‫برای تجربه کردن جادوئه؟ 143 00:08:07,612 --> 00:08:08,697 ‫فکر کنم دومی درسته. 144 00:08:08,738 --> 00:08:10,949 ‫فکر می‌کنم قوی‌ترین راه برای تجربه‌ کردنه. 145 00:08:10,990 --> 00:08:11,783 ‫وقتی این کار رو شروع کردم، 146 00:08:11,825 --> 00:08:14,077 ‫شاید با خودم فکر می‌کردم که جادو 147 00:08:14,119 --> 00:08:16,454 ‫بیشتر تو ذهن آدمِ معتقده، 148 00:08:16,746 --> 00:08:18,081 ‫و برای همین حس می‌کردم 149 00:08:18,123 --> 00:08:19,582 ‫شاید روی من تأثیری نداشته باشه 150 00:08:19,624 --> 00:08:21,710 ‫اگه خودم شخصاً باورش نداشته باشم. 151 00:08:21,751 --> 00:08:22,544 ‫خب، مشکل اینجاست، 152 00:08:22,585 --> 00:08:24,129 ‫که فقط با همین صحبت‌های امروزمون، 153 00:08:24,170 --> 00:08:25,630 ‫یعنی، داریم با هم حرف می‌زنیم 154 00:08:25,672 --> 00:08:27,132 ‫و تو داری یه دیدگاه متفاوت پیدا می‌کنی. 155 00:08:27,173 --> 00:08:30,969 ‫واقعیت داره درها و پنجره‌های جدیدی ‫به روت باز می‌کنه، 156 00:08:31,011 --> 00:08:32,178 ‫جوری که یه سال دیگه 157 00:08:32,220 --> 00:08:34,054 ‫ممکنه یهو ببینی درگیر یه نفرین شدی 158 00:08:34,097 --> 00:08:36,474 ‫و کاملاً تو اون دنیا غرق شدی. 159 00:08:36,515 --> 00:08:38,893 ‫کاملاً حس می‌کنی که واقعیه. 160 00:08:40,061 --> 00:08:41,479 ‫و اونوقته که می‌تونه واقعاً نابودت کنه. 161 00:08:41,520 --> 00:08:43,106 ‫خب، قطعاً باید خیلی فکر کنم 162 00:08:43,148 --> 00:08:45,608 ‫قبل از اینکه این سفر رو ادامه بدم. 163 00:08:45,650 --> 00:08:48,153 ‫ولی خیلی دوست دارم ببینم 164 00:08:48,194 --> 00:08:50,655 ‫وردنویسی شما چه شکلیه. 165 00:08:50,697 --> 00:08:52,240 ‫امکانش هست کاری انجام بدیم 166 00:08:52,282 --> 00:08:54,325 ‫که تو این سفرم به من کمک کنه 167 00:08:54,367 --> 00:08:57,370 ‫تا به نوعی جادو رو پیدا کنم؟ 168 00:08:57,412 --> 00:08:59,581 ‫خب، جادو به نوعی یعنی 169 00:08:59,622 --> 00:09:03,084 ‫گشودن روح برای رویارویی با جادو. 170 00:09:03,126 --> 00:09:04,669 ‫هوم، آره. ‫و این کار رو می‌تونیم بکنیم. 171 00:09:04,711 --> 00:09:06,504 ‫ترجیحاً بدون اینکه مجبور بشی 172 00:09:06,546 --> 00:09:09,049 ‫نفرین بشی تا تجربه‌ش کنی. ‫آره، جدی می‌گم رفیق. 173 00:09:09,090 --> 00:09:11,718 ‫یهو تبدیل به دریچه‌ای به دنیای جادو می‌شی، 174 00:09:11,760 --> 00:09:12,552 ‫ممکنه به دردسر بیفتی. 175 00:09:16,556 --> 00:09:18,641 ‫خب، اساساً می‌خوایم یه «نردبان جادوگر» درست کنیم، 176 00:09:18,683 --> 00:09:19,684 ‫و این نردبان جادوگر توئه، 177 00:09:19,726 --> 00:09:21,352 ‫پس ازت می‌خوام که مشارکت کنی. 178 00:09:21,394 --> 00:09:24,105 ‫باشه. ‫ازت می‌خوام که 179 00:09:24,147 --> 00:09:26,858 ‫یه تصور خیلی واضح از اون حالت شگفتی داشته باشی، 180 00:09:26,900 --> 00:09:30,278 ‫یک واقعیت در حال تغییر که ‫ناگهان درهاش رو به روت باز می‌کنه. 181 00:09:30,320 --> 00:09:33,073 ‫و در آخر، احتمالاً ازت می‌خوام که 182 00:09:33,114 --> 00:09:35,742 ‫نفست رو توی گره آخر بدمی. 183 00:09:35,784 --> 00:09:37,327 ‫باشه، عالیه. ‫بسیار خب. 184 00:09:37,368 --> 00:09:40,997 ‫شروع می‌کنیم. 185 00:09:41,080 --> 00:09:43,875 ‫روشنایی و تاریکی می‌چرخند، ‫به من و به این آتش بنگر. 186 00:09:43,958 --> 00:09:47,837 ‫روشنایی و تاریکی می‌چرخند، ‫به من و به این آتش بنگر. 187 00:09:49,172 --> 00:09:52,467 ‫این دیگ جادوگری به آیین‌های کهن تقدیس شده، 188 00:09:52,509 --> 00:09:54,260 ‫ما طلسم را آغاز خواهیم کرد. 189 00:09:57,263 --> 00:09:58,932 ‫با گره‌ی نخستین افسون می‌کنم 190 00:10:00,266 --> 00:10:05,188 ‫تا نردبان جادوگر آغاز شود، ‫باشد که کار ما به سرانجام رسد. 191 00:10:07,857 --> 00:10:09,609 ‫با گره‌ی دوم افسون می‌کنم، 192 00:10:11,027 --> 00:10:13,363 ‫که به هدف خورد و راست نشیند. 193 00:10:16,324 --> 00:10:18,201 ‫آتش جادوگر در حال شعله‌ور شدنه. 194 00:10:18,660 --> 00:10:20,829 ‫این نشانه‌ی خوبیه برای کارمون. 195 00:10:20,870 --> 00:10:22,956 ‫با گره‌ی سوم افسون می‌کنم، 196 00:10:22,997 --> 00:10:24,541 ‫آنگونه که اراده کنیم. 197 00:10:24,666 --> 00:10:27,335 ‫با گره‌ی چهارم افسون می‌کنم، آری، 198 00:10:27,377 --> 00:10:28,962 ‫تا درِ شعله‌ور را بگشایم. 199 00:10:29,003 --> 00:10:31,631 ‫با گره‌ی پنجم افسون می‌کنم، 200 00:10:31,673 --> 00:10:32,799 ‫که طلسم ما زنده بماند. 201 00:10:32,841 --> 00:10:35,176 ‫با گره‌ی ششم افسون می‌کنم، 202 00:10:35,218 --> 00:10:36,553 ‫با گره‌ی هفتم افسون می‌کنم، 203 00:10:36,594 --> 00:10:38,304 ‫طلسمی در ستارگان، 204 00:10:38,346 --> 00:10:40,807 ‫همانطور که در آسمان است، بر زمین نوشته شود. 205 00:10:41,141 --> 00:10:43,184 ‫با گره‌ی هشتم افسون می‌کنم، 206 00:10:43,226 --> 00:10:45,562 ‫تا به دست سرنوشت به سرانجام رسد. 207 00:10:47,188 --> 00:10:48,898 ‫با گره‌ی نهم افسون می‌کنم، 208 00:10:48,940 --> 00:10:51,484 ‫این طلسم از آن من است، این طلسم از آن من است. 209 00:10:52,694 --> 00:10:54,154 ‫با نَفَس جادوگر، اراده‌ات جاری خواهد شد. 210 00:10:54,195 --> 00:10:56,531 ‫با نَفَس جادوگر، اراده‌ات جاری خواهد شد، 211 00:10:56,573 --> 00:10:59,492 ‫و از میان شعله‌ها، تو را رها می‌کنم. 212 00:11:02,537 --> 00:11:03,746 ‫خب، تمام شد. ‫تمام شد. 213 00:11:03,788 --> 00:11:05,707 ‫طلسم کوتاهی بود. 214 00:11:12,922 --> 00:11:14,048 ‫جادوگری شکل‌های مختلفی داره. 215 00:11:14,090 --> 00:11:16,134 ‫در واقع، اگه یه اتاق پر از جادوگر داشته باشی، 216 00:11:16,176 --> 00:11:17,635 ‫احتمالاً نظرات بیشتری پیدا می‌کنی 217 00:11:17,677 --> 00:11:18,928 ‫تا تعداد آدم‌های توی اتاق. 218 00:11:18,970 --> 00:11:21,347 ‫چون هر کسی نگاه شخصی خودش رو بهش داره. 219 00:11:21,472 --> 00:11:22,807 ‫و درک من از جادوگری، 220 00:11:22,849 --> 00:11:24,767 ‫و وجه اشتراک ما، 221 00:11:24,809 --> 00:11:26,936 ‫اینه که همه‌مون یه رابطه‌ای داریم 222 00:11:26,978 --> 00:11:31,149 ‫با دنیای نامرئی، با قلمروهای روح. 223 00:11:31,190 --> 00:11:33,735 ‫و این شامل قلمرو ارواح الهی هم می‌شه، 224 00:11:33,776 --> 00:11:35,445 ‫که بعضی‌ها بهشون می‌گن خدایان. 225 00:11:37,614 --> 00:11:39,866 ‫ما همگی خارج از چارچوب 226 00:11:39,908 --> 00:11:41,367 ‫ادیان سازمان‌یافته کار می‌کنیم. 227 00:11:41,409 --> 00:11:44,287 ‫پس ما از طریق روحانیون با ارواح ارتباط نمی‌گیریم، 228 00:11:44,329 --> 00:11:46,748 ‫ما رابطه‌ی شخصی و مستقیم خودمون رو داریم، 229 00:11:46,789 --> 00:11:48,708 ‫که عملاً یعنی ما مُرتد هستیم. 230 00:11:52,837 --> 00:11:55,214 ‫اگه قرار باشه جادوگری رو باور کنیم، 231 00:11:55,256 --> 00:11:58,134 ‫طلسم «نردبان جادوگر» درهایی رو به روی من باز می‌کنه 232 00:11:58,176 --> 00:12:01,429 ‫تا رویارویی با جادو رو تجربه کنم. 233 00:12:02,263 --> 00:12:04,057 ‫و با وجود هشدارها، 234 00:12:04,098 --> 00:12:07,936 ‫من هنوز مصمم‌ام که یه نفرین پیدا کنم. 235 00:12:07,977 --> 00:12:10,605 ‫برای همین دارم به شهری می‌رم که 236 00:12:10,647 --> 00:12:12,774 ‫به تاریخچه‌ی «وودو» معروفه. 237 00:12:19,822 --> 00:12:22,742 ‫نیواورلئان که به فستیوال‌ها و زندگی شبانه‌ش شهرت داره، 238 00:12:22,784 --> 00:12:25,203 ‫به همون اندازه هم به خاطر 239 00:12:25,244 --> 00:12:28,081 ‫ارتباط طولانی‌ش با جادو شناخته شده‌ است. 240 00:12:28,957 --> 00:12:31,626 ‫و امیدوارم برای پیدا کردن یه نفرین، 241 00:12:31,668 --> 00:12:33,878 ‫جای درستی اومده باشم. 242 00:12:34,796 --> 00:12:37,382 ‫اما جدا کردن افسانه‌های وودو 243 00:12:37,423 --> 00:12:40,093 ‫از آیین واقعی‌ش کار سختیه. 244 00:12:40,134 --> 00:12:42,637 ‫پس اول، می‌خوام سراغ یه متخصص برم 245 00:12:42,679 --> 00:12:45,765 ‫تا بفهمم وودو دقیقاً چیه. 246 00:12:45,807 --> 00:12:47,058 ‫سؤال همینه، مگه نه؟ 247 00:12:47,100 --> 00:12:49,060 ‫وودو یعنی چی؟ 248 00:12:49,102 --> 00:12:52,355 ‫بعضی‌ها می‌گن یعنی روح یا الوهیت، 249 00:12:52,397 --> 00:12:56,234 ‫ایزد، می‌دونی، ما یه مفهومی داریم به اسم «آشه»، 250 00:12:56,276 --> 00:12:58,486 ‫که همون انرژی الهی و مقدس چیزهاست. 251 00:12:58,528 --> 00:13:01,364 ‫همه‌چیز «آشه» داره، این صندلی «آشه» داره، 252 00:13:01,406 --> 00:13:03,616 ‫این چهارراه، این فضا، «آشه» داره، 253 00:13:03,866 --> 00:13:05,827 ‫و ما «آشه» رو در درون خودمون جشن می‌گیریم، 254 00:13:05,868 --> 00:13:09,414 ‫و همینطور در دنیای وحشی بیرون، هرجا که پیداش کنیم. 255 00:13:09,455 --> 00:13:11,249 ‫به نظر من، وودو واقعاً همینه. 256 00:13:11,291 --> 00:13:13,001 ‫یه جور درکه 257 00:13:13,042 --> 00:13:14,752 ‫که همه چیز به هم متصله. 258 00:13:16,754 --> 00:13:20,216 ‫اینقدر تصورات غلط در مورد وودو وجود داره که... 259 00:13:20,258 --> 00:13:21,843 ‫یعنی، امیدوارم مردم 260 00:13:21,884 --> 00:13:23,928 ‫کم‌کم با چیزایی مثل این کنار بیان که، می‌دونی، 261 00:13:23,970 --> 00:13:25,221 ‫همه‌ش منفی نیست، 262 00:13:25,263 --> 00:13:26,556 ‫بد نیست، تاریک نیست. 263 00:13:26,597 --> 00:13:27,849 ‫فکر کنم مردم می‌فهمن 264 00:13:27,890 --> 00:13:29,976 ‫که مثلاً عروسک‌های وودو چیز واقعی‌ای نیستن، 265 00:13:30,018 --> 00:13:33,104 ‫می‌فهمن که زامبی‌ها چیز واقعی‌ای نیستن. 266 00:13:33,146 --> 00:13:35,440 ‫از طرفی، چیزایی هم داره 267 00:13:35,481 --> 00:13:39,569 ‫که خیلی روی نفرین و طلسم متمرکزه 268 00:13:39,610 --> 00:13:42,697 ‫و چیزایی که مردم بهش می‌گن جادوی سیاه. 269 00:13:42,739 --> 00:13:44,407 ‫اما من به مردم می‌گم، 270 00:13:44,449 --> 00:13:47,869 ‫اگه می‌دونستی شریک زندگیت یا بچه‌ت داره آسیب می‌بینه، 271 00:13:47,910 --> 00:13:49,078 ‫تلافی نمی‌کردی؟ 272 00:13:49,120 --> 00:13:51,080 ‫یا فقط می‌شستی و هیچی نمی‌گفتی؟ 273 00:13:51,122 --> 00:13:53,374 ‫معلومه که سعی می‌کنی مقاومت کنی 274 00:13:53,416 --> 00:13:55,168 ‫و نذاری آسیب ببینن، 275 00:13:55,209 --> 00:13:57,128 ‫با هرچیزی که در اختیارت داری. 276 00:13:57,170 --> 00:13:59,088 ‫و ما این جادوی خیلی قدرتمند رو داریم. 277 00:14:07,722 --> 00:14:10,099 ‫جادوگری، مثل همه‌ی ادیان، 278 00:14:10,141 --> 00:14:14,020 ‫پیچیده و اغلب متناقضه. 279 00:14:14,062 --> 00:14:17,690 ‫و حالا می‌دونم که نفرین کردن در این آیین انجام می‌شه. 280 00:14:18,775 --> 00:14:20,026 ‫برای همین با یه کشیش وودوی 281 00:14:20,068 --> 00:14:21,986 ‫شناخته‌شده تماس گرفتم، 282 00:14:22,028 --> 00:14:24,405 ‫به این امید که شاید از جستجوی من 283 00:14:24,447 --> 00:14:27,325 ‫برای یافتن جادوی سیاه استقبال کنه. 284 00:14:29,660 --> 00:14:32,038 ‫درود بر شما، خوش آمدید. ‫متشکرم. 285 00:14:32,080 --> 00:14:33,956 ‫دستاتون رو برای من بشورید و بفرمایید تو. 286 00:14:34,457 --> 00:14:36,209 ‫باشه، حتماً. 287 00:14:36,250 --> 00:14:38,586 ‫این یه جور تبرکه. ‫ممنونم. 288 00:14:38,628 --> 00:14:41,172 ‫و یه راه شیک برای اینکه ‫بهتون ضدعفونی کننده بزنم. 289 00:14:41,214 --> 00:14:43,841 ‫و به خانه‌ی شاهزاده‌ی الهی خوش آمدید. 290 00:14:43,883 --> 00:14:44,801 ‫خیلی ممنونم. 291 00:14:45,093 --> 00:14:46,969 ‫اینجا مکان مقدس منه. 292 00:14:47,011 --> 00:14:49,764 ‫می‌شه گفت اتاق عبادتگاه منه. 293 00:14:49,806 --> 00:14:51,432 ‫شما تو این اتاق «سانتریا» می‌بینید، 294 00:14:51,474 --> 00:14:53,392 ‫«لوکومی» می‌بینید، 295 00:14:53,434 --> 00:14:54,852 ‫«ایفا» می‌بینید، 296 00:14:54,894 --> 00:14:58,272 ‫و قطعاً حضور «وودو» رو هم تو این اتاق می‌بینید. 297 00:14:58,314 --> 00:15:00,900 ‫یه چیزی که توجهم رو جلب کرد ‫این مجسمه این پایینه. 298 00:15:00,983 --> 00:15:02,026 ‫می‌شه یه کم در موردش بهم بگید؟ 299 00:15:02,068 --> 00:15:03,945 ‫باید مراقب اون باشی. 300 00:15:03,986 --> 00:15:05,738 ‫بلند شو. ‫باشه. 301 00:15:05,780 --> 00:15:06,989 ‫این یه همزاد روحه، 302 00:15:07,031 --> 00:15:09,367 ‫یه جنگجوئه، اگه بخوای اینطور بگی. 303 00:15:09,408 --> 00:15:11,411 ‫کارهای بدی رو که من نمی‌تونم 304 00:15:11,452 --> 00:15:14,080 ‫در عالم روح انجام بدم، اون انجام می‌ده. 305 00:15:14,122 --> 00:15:18,000 ‫و هر کدوم از این میخ‌ها ‫نمایانگر یه مأموریت موفقه 306 00:15:18,042 --> 00:15:20,294 ‫که این ایزد انجام داده. 307 00:15:20,336 --> 00:15:24,799 ‫این مجسمه کارهای قدرتمندی برام کرده. 308 00:15:24,841 --> 00:15:27,051 ‫و برای همین مردم رو ازش دور نگه می‌دارم. 309 00:15:29,720 --> 00:15:31,180 ‫می‌شه بگید مردم معمولاً 310 00:15:31,222 --> 00:15:33,933 ‫برای چه جور چیزایی پیش شما میان؟ 311 00:15:33,975 --> 00:15:35,476 ‫میان که متبرک بشن، 312 00:15:35,518 --> 00:15:36,936 ‫پاکسازی بشن، 313 00:15:36,978 --> 00:15:39,105 ‫محافظت بشن. 314 00:15:39,147 --> 00:15:40,773 ‫من با نیاکان ارتباط می‌گیرم، 315 00:15:40,815 --> 00:15:44,318 ‫با ایزدان «لوآ» و «اُریشا» ارتباط می‌گیرم، 316 00:15:44,360 --> 00:15:47,947 ‫و قطعاً نیاز دارم که ذهن مراجع هم 317 00:15:47,989 --> 00:15:51,701 ‫در مراسم فعال باشه. 318 00:15:51,742 --> 00:15:54,495 ‫پس نمی‌تونم کاری رو برات انجام بدم، می‌دونی، 319 00:15:54,537 --> 00:15:57,456 ‫که خودت حاضر به پذیرشش نباشی. 320 00:15:57,498 --> 00:16:00,501 ‫شاید درخواستم کمی عجیب به نظر برسه، 321 00:16:00,543 --> 00:16:03,796 ‫ولی من دنبال یه نفرین می‌گردم، 322 00:16:03,838 --> 00:16:05,715 ‫یه جور طلسم. 323 00:16:05,756 --> 00:16:09,469 ‫نه برای اینکه چیزی رو جلوی دوربین ثابت کنم، 324 00:16:09,510 --> 00:16:11,679 ‫بلکه برای اینکه شخصاً به خودم ثابت کنم 325 00:16:11,721 --> 00:16:13,556 ‫که می‌تونم چیزی رو تجربه کنم. 326 00:16:13,598 --> 00:16:15,308 ‫اصلاً برام منطقی نیست. 327 00:16:16,684 --> 00:16:20,980 ‫دنبال یه نفرین می‌گردی که چی رو اثبات کنی؟ 328 00:16:21,022 --> 00:16:24,984 ‫یعنی یه چیز مثبت، یه برکت، 329 00:16:25,943 --> 00:16:28,237 ‫یه چیز معجزه‌آسا این کار رو برات نمی‌کنه، 330 00:16:28,279 --> 00:16:29,614 ‫حتماً باید نفرین باشه. 331 00:16:29,655 --> 00:16:32,742 ‫یه چیز مثبت حس می‌کنم می‌تونه ‫یه اتفاق روزمره باشه، 332 00:16:32,783 --> 00:16:34,076 ‫که هر روز اتفاق میفته، 333 00:16:34,118 --> 00:16:35,578 ‫در حالی که چیزی مثل نفرین 334 00:16:35,620 --> 00:16:38,206 ‫شاید خیلی غیرعادی‌تر باشه 335 00:16:38,247 --> 00:16:40,666 ‫و چیزی باشه که باور شخصی من رو 336 00:16:40,708 --> 00:16:42,251 ‫تأیید کنه. 337 00:16:42,293 --> 00:16:43,419 ‫به عنوان یه مرد سیاه‌پوست تو آمریکا، 338 00:16:43,461 --> 00:16:45,671 ‫من دقیقاً برعکسش رو حس می‌کنم. 339 00:16:47,215 --> 00:16:49,008 ‫من هر روز با نفرین سر و کار دارم، 340 00:16:49,050 --> 00:16:51,385 ‫هر روز از جهنم می‌گذرم. 341 00:16:51,427 --> 00:16:53,679 ‫آدم‌هایی که هر روز نفرین شدن 342 00:16:53,721 --> 00:16:57,433 ‫برای کمک به من زنگ می‌زنن و باهام تماس می‌گیرن. 343 00:16:57,475 --> 00:16:59,477 ‫حالت عادی، نفرین شدنه. 344 00:16:59,518 --> 00:17:04,482 ‫و برای همین حرفت، بی‌احترامی نباشه، 345 00:17:04,523 --> 00:17:06,483 ‫تقریباً طلبکارانه به نظر میاد. 346 00:17:06,526 --> 00:17:07,359 ‫نکته‌ی خوبیه، 347 00:17:07,401 --> 00:17:09,654 ‫و اصلاً قصد ندارم قضیه رو سبک جلوه بدم. 348 00:17:09,694 --> 00:17:13,782 ‫حس می‌کنم دنبال یه چیز تکان‌دهنده‌ام 349 00:17:13,824 --> 00:17:16,993 ‫که بتونه توجهم رو جلب کنه 350 00:17:17,036 --> 00:17:20,122 ‫و به من یه درکی بده از اینکه 351 00:17:20,164 --> 00:17:22,916 ‫شاید چیزی فراتر از این دنیای مادی وجود داره. 352 00:17:23,834 --> 00:17:26,546 ‫نمی‌تونم بهت بگم این کار چقدر خطرناکه. 353 00:17:28,589 --> 00:17:31,509 ‫و داری خودت رو در معرض چی قرار می‌دی، 354 00:17:31,550 --> 00:17:33,553 ‫از دست دادن همه‌چیز. 355 00:17:33,594 --> 00:17:37,848 ‫اوه، الان حرفام شبیه کشیش‌های انجیلی می‌شه. 356 00:17:37,890 --> 00:17:40,393 ‫تو رسماً داری به شیطان التماس می‌کنی 357 00:17:40,434 --> 00:17:41,560 ‫که درِ خونه‌ت رو بزنه، 358 00:17:41,602 --> 00:17:43,771 ‫فقط برای اینکه بهت ثابت کنه خدا وجود داره. 359 00:17:44,730 --> 00:17:48,150 ‫جهان ما قوانینی داره. 360 00:17:48,192 --> 00:17:49,944 ‫و حتی قبل از اینکه چیزی از دهنمون دربیاد، 361 00:17:49,986 --> 00:17:53,739 ‫باید تو ضمیر ناخودآگاهمون باشه. 362 00:17:53,781 --> 00:17:57,660 ‫پس کائنات همین الان درخواستت رو شنیده. 363 00:17:57,702 --> 00:17:59,620 ‫زاویه‌ی دیدی که شما ازش به دنیا نگاه می‌کنید 364 00:17:59,662 --> 00:18:02,415 ‫چیزی نیست که دیدنش برای من خیلی راحت باشه. 365 00:18:02,456 --> 00:18:04,709 ‫ما باید چیزها رو خودمون تجربه کنیم، 366 00:18:04,750 --> 00:18:06,794 ‫و این کاریه که من دارم می‌کنم، 367 00:18:06,836 --> 00:18:09,005 ‫من دنبال یه تجربه‌ی شخصی‌ام. 368 00:18:09,046 --> 00:18:10,214 ‫ترس من در حال حاضر اینه 369 00:18:10,256 --> 00:18:15,261 ‫که چرخ‌ها به حرکت دراومدن. 370 00:18:15,428 --> 00:18:17,430 ‫چون مهم نیست تو به من چی می‌گی، 371 00:18:17,471 --> 00:18:20,057 ‫تو همین الان این انرژی رو آزاد کردی، 372 00:18:20,099 --> 00:18:24,687 ‫و من فقط می‌تونم بپذیرم ‫که تو کاملاً به چیزی که می‌گی 373 00:18:24,729 --> 00:18:27,106 ‫باور داری، و این من رو می‌ترسونه. 374 00:18:29,275 --> 00:18:31,027 ‫یه نفرین می‌تونه به زندگیت پایان بده، 375 00:18:31,068 --> 00:18:32,486 ‫اونوقت چی رو داری ثابت می‌کنی؟ 376 00:18:33,738 --> 00:18:35,197 ‫«خب من الان مُردم، ولی وای، 377 00:18:35,239 --> 00:18:38,075 ‫حالا می‌دونم واقعاً چیزی فراتر از این دنیا هست.» 378 00:18:39,827 --> 00:18:43,831 ‫اوه، نبینم به من زنگ بزنید 379 00:18:43,873 --> 00:18:45,124 ‫ساعت دو نصفه‌شب 380 00:18:45,166 --> 00:18:46,792 ‫بگید این یارو مرده، 381 00:18:46,834 --> 00:18:48,669 ‫اصلاً نمی‌خوام همچین چیزی بشنوم. 382 00:18:50,421 --> 00:18:51,756 ‫اصلاً نمی‌خوام بشنوم. 383 00:19:20,034 --> 00:19:21,410 ‫هی، چطوری؟ 384 00:19:21,452 --> 00:19:22,286 ‫سلام علی. 385 00:19:22,662 --> 00:19:26,665 ‫اینجا یه کم روزای سختی رو گذروندیم. 386 00:19:26,707 --> 00:19:30,670 ‫به سختی می‌تونم کسی رو قانع کنم 387 00:19:30,711 --> 00:19:35,716 ‫که منظور و نیتم چیه. 388 00:19:36,050 --> 00:19:38,177 ‫وقتی باهاشون حرف می‌زنی چی می‌شه؟ 389 00:19:38,219 --> 00:19:40,096 ‫خب، خیلی مقاومت می‌کنن 390 00:19:40,137 --> 00:19:43,933 ‫و مثلاً، می‌دونی، سعی می‌کنن بهم یادآوری کنن 391 00:19:43,974 --> 00:19:45,518 ‫که من چقدر خوشبخت‌ترم 392 00:19:45,559 --> 00:19:47,645 ‫نسبت به خیلی‌های دیگه تو دنیا. 393 00:19:47,687 --> 00:19:49,105 ‫آره، یعنی می‌فهمم چرا، 394 00:19:49,146 --> 00:19:51,649 ‫اگه فقط بگی این یه جور سفر شخصیه، 395 00:19:51,691 --> 00:19:52,650 ‫«این سفریه که من توش هستم»، 396 00:19:52,692 --> 00:19:54,944 ‫این حرفا برای مردم شبیه شعارهای توخالیه، می‌دونی؟ 397 00:19:54,985 --> 00:19:56,070 ‫فکر کنم باید یه راه بهتری 398 00:19:56,112 --> 00:19:58,614 ‫پیدا کنم تا بگم چرا این موضوع برام مهمه. 399 00:19:59,573 --> 00:20:00,991 ‫چون واقعاً جدی‌ام. 400 00:20:01,033 --> 00:20:03,202 ‫و فکر می‌کنم اگه برم بگم، 401 00:20:03,244 --> 00:20:05,204 ‫«هی، من دنبال یه برکت می‌گردم»، 402 00:20:05,246 --> 00:20:06,997 ‫و بعد تو خیابون راه برم 403 00:20:07,039 --> 00:20:09,125 ‫و یه اسکناس ۱۰ دلاری پیدا کنم، 404 00:20:09,208 --> 00:20:11,836 ‫حس می‌کنم این نظرم رو عوض نمی‌کنه. 405 00:20:11,877 --> 00:20:14,296 ‫اون تاییدی نیست که دنبالشم. 406 00:20:14,338 --> 00:20:15,464 ‫اصلاً نگران نیستی 407 00:20:15,506 --> 00:20:17,717 ‫که اگه کسی رو پیدا کنی که حاضر باشه نفرینت کنه، 408 00:20:17,758 --> 00:20:19,802 ‫واقعاً چه شکلی خواهد بود؟ 409 00:20:20,177 --> 00:20:22,138 ‫می‌دونی، دیگه نمی‌دونم 410 00:20:22,179 --> 00:20:24,723 ‫چی رو در مورد این چیزا باور کنم. 411 00:20:24,765 --> 00:20:26,767 ‫فکر کنم اوایل کار، 412 00:20:26,809 --> 00:20:31,147 ‫شاید شکاک‌تر بودم، ولی هرچی روزا می‌گذره، 413 00:20:32,189 --> 00:20:33,691 ‫دیگه مطمئن نیستم چی فکر می‌کنم. 414 00:20:39,655 --> 00:20:43,576 ‫آیا واقعاً باید نگران نفرین شدن باشم؟ 415 00:20:43,617 --> 00:20:45,786 ‫و آیا اصلاً مدرک واقعی‌ای وجود داره 416 00:20:45,828 --> 00:20:47,913 ‫که جادو می‌تونه واقعی باشه؟ 417 00:20:49,165 --> 00:20:52,293 ‫خوشبختانه، کسانی هستند ‫که دارن علمِ 418 00:20:52,334 --> 00:20:54,128 ‫این پدیده رو مطالعه می‌کنن. 419 00:20:54,170 --> 00:20:58,048 ‫مؤسسه‌ی علوم نوتیک که ۵۰ سال پیش ‫توسط فضانورد آپولو ۱۴، 420 00:20:58,090 --> 00:21:01,844 ‫دکتر ادگار میچل تأسیس شد، 421 00:21:01,886 --> 00:21:05,014 ‫یکی از مراکز پیشرو در زمینه‌ی تحقیق 422 00:21:05,055 --> 00:21:08,559 ‫در مورد قدرت آگاهی انسانه. 423 00:21:08,601 --> 00:21:12,313 ‫چیزی که ما مطالعه می‌کنیم ‫تجربیات استثناییه. 424 00:21:12,354 --> 00:21:14,023 ‫این حسن تعبیر ماست. 425 00:21:14,064 --> 00:21:17,860 ‫اما منظور تجربه‌ی عرفانی، تجربه‌ی روانی، 426 00:21:17,902 --> 00:21:20,779 ‫و انواع دیگر تجربیات دگرگون‌کننده‌ست. 427 00:21:20,821 --> 00:21:24,909 ‫اهداف مؤسسه‌ی علوم نوتیک چیه؟ 428 00:21:25,326 --> 00:21:28,120 ‫ما یه فرضیه‌ی کاری داریم 429 00:21:28,162 --> 00:21:31,040 ‫که همه‌ی ذهن‌ها به هم متصلن. 430 00:21:31,081 --> 00:21:34,251 ‫پس بخشی از هدف، آزمودن ایده‌هاییه 431 00:21:34,293 --> 00:21:37,963 ‫که این فرضیه رو تأیید یا رد کنن. 432 00:21:38,088 --> 00:21:40,841 ‫بیشتر وقتا هم تأییدش می‌کنیم. 433 00:21:40,883 --> 00:21:43,636 ‫و البته، این بخشی از سنت‌های باطنیه 434 00:21:43,677 --> 00:21:46,847 ‫که قدمتشون به اندازه‌ی خود بشریته. 435 00:21:46,889 --> 00:21:50,601 ‫و ما داریم سعی می‌کنیم ‫ابزارهای علم رو به کار بگیریم 436 00:21:50,643 --> 00:21:53,020 ‫تا چیزی رو بهتر درک کنیم که ظاهراً 437 00:21:53,062 --> 00:21:55,314 ‫پیشینیان خیلی خوب می‌دونستن. 438 00:21:55,356 --> 00:21:57,233 ‫من به طور خاص به ایده‌ی 439 00:21:57,274 --> 00:22:00,402 ‫نیروی اراده، جادو، 440 00:22:00,444 --> 00:22:03,072 ‫و اینکه آیا نیت فکری 441 00:22:03,113 --> 00:22:05,074 ‫واقعاً روی دنیای اطرافمون تأثیر می‌ذاره، علاقه‌مندم. 442 00:22:05,115 --> 00:22:06,951 ‫خب تو آزمایشگاه، 443 00:22:06,992 --> 00:22:09,995 ‫این نوع آزمایش به عنوان 444 00:22:10,037 --> 00:22:13,165 ‫«تأثیر ذهن بر ماده» در نظر گرفته می‌شه. 445 00:22:13,290 --> 00:22:16,669 ‫آیا ذهن می‌تونه چیزی رو تغییر بده 446 00:22:16,710 --> 00:22:19,046 ‫که از راه دور قابل اندازه‌گیری فیزیکی باشه؟ 447 00:22:20,172 --> 00:22:22,091 ‫خب، جواب مثبته. 448 00:22:22,132 --> 00:22:26,345 ‫بزرگترین دسته‌ی مطالعات 449 00:22:26,428 --> 00:22:29,265 ‫شامل سیستم‌های فیزیکی تصادفی می‌شه. 450 00:22:29,306 --> 00:22:31,809 ‫داریم در مورد مولدهای اعداد تصادفی الکترونیکی حرف می‌زنیم. 451 00:22:31,851 --> 00:22:35,437 ‫شما از کسی می‌خواید در حین تولید بیت‌ها، 452 00:22:35,479 --> 00:22:38,857 ‫صرفاً اراده کنه که تعداد «یک»‌ها بیشتر بشه 453 00:22:38,899 --> 00:22:40,192 ‫یا تعداد «صفر»ها. 454 00:22:40,234 --> 00:22:44,363 ‫و بعد از ۵۰ سال یا بیشتر انجام آزمایش، 455 00:22:44,405 --> 00:22:48,284 ‫به عنوان بخشی از یه تست آزمایشگاهی، این کار جواب می‌ده. 456 00:22:48,325 --> 00:22:49,326 ‫پس ما همه‌ی اینا رو در نظر می‌گیریم 457 00:22:49,368 --> 00:22:51,161 ‫و بعد به این سؤال می‌پردازیم که، 458 00:22:51,203 --> 00:22:52,705 ‫«خب، آیا نیروی اراده جواب می‌ده؟» 459 00:22:52,788 --> 00:22:53,873 ‫در دنیای واقعی، 460 00:22:53,914 --> 00:22:56,542 ‫من می‌گم جملات تأکیدی، وردهای جادویی، 461 00:22:56,584 --> 00:22:58,294 ‫و بقیه‌ی این چیزا، جواب می‌دن. 462 00:22:59,169 --> 00:23:00,754 ‫ولی معمولاً جواب نمی‌دن 463 00:23:00,796 --> 00:23:03,966 ‫با سرعتی نزدیک به اون چیزی 464 00:23:04,008 --> 00:23:05,843 ‫که ما تو آزمایشگاه می‌بینیم. 465 00:23:06,802 --> 00:23:09,013 ‫تمرین‌کنندگان جادوگری سنتی 466 00:23:09,054 --> 00:23:10,890 ‫باور دارن که وردنویسی‌شون 467 00:23:10,931 --> 00:23:13,934 ‫می‌تونه روی دنیای اطراف تأثیر بذاره. 468 00:23:13,976 --> 00:23:16,520 ‫و حالا دانشمندان دارن شواهدی پیدا می‌کنن 469 00:23:16,562 --> 00:23:21,525 ‫که ذهن انسان می‌تونه روی سیستم‌های دیجیتال در آزمایشگاه تأثیر بذاره. 470 00:23:21,567 --> 00:23:24,236 ‫یکی از بزرگترین آزمایش‌ها در این زمینه 471 00:23:24,278 --> 00:23:27,615 ‫توسط «پروژه‌ی آگاهی جهانی» انجام شد. 472 00:23:27,656 --> 00:23:30,284 ‫این گروه، مولدهای اعداد تصادفی رو 473 00:23:30,326 --> 00:23:32,536 ‫اطراف شهرهای پرجمعیت قرار دادند 474 00:23:32,578 --> 00:23:34,580 ‫تا ببینن آیا افکار و احساسات 475 00:23:34,622 --> 00:23:36,248 ‫گروه‌های بزرگ مردم 476 00:23:36,290 --> 00:23:38,334 ‫می‌تونه خروجی دستگاه‌ها رو 477 00:23:38,375 --> 00:23:42,922 ‫از شانس ۵۰-۵۰ برای «یک» یا «صفر» بودن، منحرف کنه یا نه، 478 00:23:42,963 --> 00:23:45,591 ‫به خصوص در طول رویدادهای مهم جهانی. 479 00:23:52,640 --> 00:23:55,059 ‫داده‌های ثبت‌شده روی این دستگاه‌ها 480 00:23:55,100 --> 00:23:57,353 ‫در حوالی رویدادهای ۱۱ سپتامبر 481 00:23:57,394 --> 00:24:00,648 ‫انحرافات قابل توجهی رو نشون داد که برای خیلی‌ها، 482 00:24:00,689 --> 00:24:05,611 ‫نشان‌دهنده‌ی وجود یک میدان یکپارچه‌ی آگاهی انسانی بود. 483 00:24:06,487 --> 00:24:08,989 ‫من از تمرین‌کنندگان جادو پرسیدم 484 00:24:09,031 --> 00:24:12,534 ‫که آیا حاضرن به نوعی یه طلسم منفی 485 00:24:12,576 --> 00:24:15,204 ‫یا یه نفرین یا سِحر روی من اجرا کنن. 486 00:24:15,245 --> 00:24:18,457 ‫با توجه به تجربیات شما، چقدر احتمال داره 487 00:24:18,499 --> 00:24:20,334 ‫که چه من باور داشته باشم چه نه، 488 00:24:20,376 --> 00:24:22,544 ‫بازم به نوعی تحت تأثیر قرار بگیرم؟ 489 00:24:22,586 --> 00:24:24,672 ‫می‌تونی تحت تأثیر قرار بگیری 490 00:24:24,713 --> 00:24:27,091 ‫صرفاً به دلایل روانشناختی. 491 00:24:27,132 --> 00:24:29,635 ‫یعنی وقتی ناخودآگاهت 492 00:24:29,677 --> 00:24:32,805 ‫این ایده رو بپذیره که کسی داره نفرینت می‌کنه، 493 00:24:33,722 --> 00:24:35,766 ‫می‌تونه آسیب جدی بزنه. 494 00:24:35,808 --> 00:24:38,268 ‫و این می‌تونه روی فیزیولوژی‌ت فشار بیاره، 495 00:24:38,310 --> 00:24:40,270 ‫می‌تونه انواع و اقسام کارهای جالب رو بکنه. 496 00:24:40,312 --> 00:24:43,315 ‫و اگه من کسی رو پیدا می‌کردم که می‌خواست 497 00:24:43,357 --> 00:24:46,568 ‫با این روش آسیب بزنه، سریع ازش فاصله می‌گرفتم. 498 00:24:46,610 --> 00:24:48,696 ‫چون خدا می‌دونه دیگه چه فکرهایی تو سرشونه. 499 00:24:48,737 --> 00:24:51,240 ‫من اصلاً دلم نمی‌خواد دور و بر همچین آدمایی باشم. 500 00:24:55,619 --> 00:24:59,665 ‫جستجوی من برای جادوی سیاه در نیواورلئان هنوز تموم نشده. 501 00:25:00,582 --> 00:25:02,793 ‫با یه تمرین‌کننده‌ای ارتباط برقرار کردم 502 00:25:02,835 --> 00:25:05,421 ‫که فعالانه جادوی منفی رو 503 00:25:05,462 --> 00:25:09,049 ‫به دلایل مشروعی که خودش معتقده، انجام می‌ده. 504 00:25:12,302 --> 00:25:14,054 ‫سلام، الیاس. ‫سلام. 505 00:25:14,263 --> 00:25:15,597 ‫از دیدنت خوشبختم. ‫منم از دیدنت خوشبختم. 506 00:25:15,639 --> 00:25:16,598 ‫بله، حتماً. 507 00:25:16,640 --> 00:25:18,350 ‫وای، این مغازه فوق‌العاده‌ست. 508 00:25:18,392 --> 00:25:19,184 ‫ممنونم. 509 00:25:19,226 --> 00:25:21,603 ‫نیواورلئان خیلی به وودو معروفه، 510 00:25:21,645 --> 00:25:23,939 ‫ولی آیین شما چیه؟ 511 00:25:23,981 --> 00:25:27,192 ‫من «هودو» و جادوگری تمرین می‌کنم. 512 00:25:27,234 --> 00:25:29,945 ‫به چندتا سنت دیگه هم وابستگی دارم، 513 00:25:29,987 --> 00:25:32,281 ‫ولی مردم من رو به اسم‌های مختلفی صدا می‌زنن. 514 00:25:32,322 --> 00:25:35,034 ‫بهم می‌گن مردِ افسونگر، می‌گن جادوگر، 515 00:25:35,075 --> 00:25:38,287 ‫بهم می‌گن شعبده‌باز، می‌گن کشیش، 516 00:25:38,328 --> 00:25:40,122 ‫اما برای من، همه‌ش یکیه. 517 00:25:40,164 --> 00:25:41,707 ‫من علاقه‌مندم در مورد 518 00:25:41,749 --> 00:25:43,584 ‫دنیای نفرین‌ها بدونم. 519 00:25:43,625 --> 00:25:44,877 ‫حتماً، می‌تونیم قطعاً 520 00:25:44,918 --> 00:25:45,711 ‫در مورد نفرین‌ها صحبت کنیم. 521 00:25:45,753 --> 00:25:46,795 ‫بسیار خب، از کجا شروع کنیم؟ 522 00:25:47,004 --> 00:25:48,714 ‫همین الان با فال گرفتن شروع می‌کنیم. 523 00:25:48,756 --> 00:25:49,882 ‫باشه، عالیه، انجامش بدیم. 524 00:25:53,177 --> 00:25:56,930 ‫چرا نفرین و نه یه چیز دیگه؟ 525 00:25:56,972 --> 00:25:59,516 ‫توضیحش سخته. 526 00:25:59,558 --> 00:26:02,561 ‫حس می‌کنم می‌خوام مرزهای 527 00:26:02,603 --> 00:26:06,648 ‫تجربه‌ی شخصی خودم رو تا جایی که می‌تونم پیش ببرم. 528 00:26:06,690 --> 00:26:09,359 ‫این حرفم منطقی به نظر میاد؟ 529 00:26:09,401 --> 00:26:11,445 ‫یعنی تمرین‌کننده‌هایی مثل شما، 530 00:26:11,487 --> 00:26:15,324 ‫مرزهای تجربه‌ی خودشون رو جابجا می‌کنن؟ 531 00:26:15,491 --> 00:26:17,284 ‫آره، درک می‌کنم. 532 00:26:17,326 --> 00:26:20,078 ‫فکر می‌کنم تو داری یه سری توافق می‌کنی. 533 00:26:20,120 --> 00:26:24,583 ‫داری می‌گی در ازای دانش بیشتر 534 00:26:24,625 --> 00:26:28,587 ‫و بینش نسبت به این مفاهیم معنوی باطنی، 535 00:26:28,629 --> 00:26:30,756 ‫حاضرم خودم رو در معرض خطر قرار بدم، 536 00:26:30,798 --> 00:26:34,301 ‫که به نظرم یه بخشیش شجاعته، یه بخشیش حماقت. 537 00:26:34,343 --> 00:26:37,096 ‫و بهترین چیزای زندگی 538 00:26:37,137 --> 00:26:39,181 ‫معمولاً از همین ترکیب به وجود میاد. 539 00:26:39,223 --> 00:26:44,728 ‫از اینکه بدون حس کردن یه تور نجات کامل، قدم برداری. 540 00:26:46,396 --> 00:26:49,066 ‫خب، کارت‌های تاروت فقط یه ابزارن. 541 00:26:49,107 --> 00:26:52,778 ‫در واقع کاری که من می‌کنم، صحبت با ارواحه. 542 00:26:52,820 --> 00:26:56,532 ‫دارم به طور مشخص در مورد هر کاری که ممکنه انجام بدیم می‌پرسم، 543 00:26:56,573 --> 00:26:58,617 ‫که چطور روی تو تأثیر می‌ذاره. 544 00:26:58,659 --> 00:27:01,078 ‫پس هرجا کارت جادوگر تو فال بیاد، 545 00:27:01,119 --> 00:27:02,830 ‫همونجاست که جادو وارد ماجرا می‌شه. 546 00:27:02,871 --> 00:27:05,541 ‫جایی که جادو وارد چت می‌شه، درسته؟ 547 00:27:05,582 --> 00:27:07,960 ‫خب، هر کسی که چشم بصیرت داشته باشه 548 00:27:08,001 --> 00:27:09,670 ‫و حتی یه کم از هنر سر در بیاره، 549 00:27:09,711 --> 00:27:11,713 ‫می‌تونه ببینه که رنگ‌ها اینجا یه کم عوض شدن، 550 00:27:11,755 --> 00:27:14,925 ‫و حال و هوا بعد از انجام کار تغییر کرده. 551 00:27:14,967 --> 00:27:16,301 ‫پس ما از کارت جادوگر، 552 00:27:16,343 --> 00:27:17,344 ‫به سه سکه، 553 00:27:17,386 --> 00:27:19,763 ‫مرد به دار آویخته، و بعد به «خودِ سایه» می‌رسیم. 554 00:27:19,805 --> 00:27:22,391 ‫به نظر میاد زندگی نسبتاً مثبتی داری. 555 00:27:22,432 --> 00:27:23,976 ‫به نظر میاد عشق زیادی 556 00:27:24,017 --> 00:27:25,644 ‫و فرصت‌های زیادی داری. 557 00:27:26,770 --> 00:27:32,234 ‫تو قراره یه کم به اون آسیب بزنی. 558 00:27:33,235 --> 00:27:35,237 ‫ولی به چیزی که می‌خوای می‌رسی. 559 00:27:35,279 --> 00:27:37,239 ‫یه تجربه به دست میاری 560 00:27:37,281 --> 00:27:39,199 ‫و جواب سؤال‌هات رو می‌گیری. 561 00:27:39,241 --> 00:27:40,117 ‫تو در ادامه 562 00:27:40,158 --> 00:27:43,328 ‫به عنوان «امپراتور» به تصویر کشیده شدی. 563 00:27:43,370 --> 00:27:45,455 ‫چیزی که من می‌بینم دگرگونیه، 564 00:27:45,497 --> 00:27:47,499 ‫تصوری که از خودت داری تغییر می‌کنه. 565 00:27:47,541 --> 00:27:51,128 ‫اما فکر می‌کنم اصل حرفی که کارت‌ها می‌زنن اینه، 566 00:27:51,170 --> 00:27:53,172 ‫تو داری دری رو باز می‌کنی 567 00:27:53,213 --> 00:27:54,423 ‫که آگاهانه داری می‌گی 568 00:27:54,464 --> 00:27:57,593 ‫می‌خوای منفی باشه، به سمت یه مسیر منفی، 569 00:27:57,634 --> 00:27:58,927 ‫تا کشف کنی پشتش چیه، 570 00:27:58,969 --> 00:28:00,012 ‫و پیداش هم می‌کنی. 571 00:28:00,053 --> 00:28:01,471 ‫و این تأثیرات مخربی خواهد داشت 572 00:28:01,513 --> 00:28:03,765 ‫روی چیزهایی که همین الانم دور و برت مثبت هستن. 573 00:28:03,807 --> 00:28:05,559 ‫درسته. ‫طبق اینا، و متأسفم، 574 00:28:05,601 --> 00:28:06,810 ‫ولی این چیزیه که... ‫آره، 575 00:28:06,852 --> 00:28:08,437 ‫این چیزیه که کارت‌ها می‌گن. 576 00:28:09,646 --> 00:28:11,398 ‫کارت‌ها همین چیزی هستن که الان هستن. 577 00:28:11,440 --> 00:28:15,277 ‫و اگه من هنوز بخوام که کار نفرین رو پیش ببرم، 578 00:28:15,569 --> 00:28:18,697 ‫شما هنوز با انجام دادنش موافقید؟ 579 00:28:19,781 --> 00:28:24,786 ‫آره، ولی الان سرگرم‌کننده‌تر شد. 580 00:28:34,087 --> 00:28:38,592 ‫خب امروز، قراره یه طلسم بسازیم 581 00:28:38,634 --> 00:28:41,136 ‫که عملاً یه نفرین باشه. 582 00:28:41,178 --> 00:28:42,846 ‫اول قراره تو رو 583 00:28:42,888 --> 00:28:46,391 ‫به یکی از این میخ‌های تابوت گره بزنیم. 584 00:28:46,433 --> 00:28:47,517 ‫پس مقداری از موی تو رو، 585 00:28:47,559 --> 00:28:49,228 ‫به این میخ تابوت گره می‌زنیم. 586 00:28:49,269 --> 00:28:52,898 ‫این باید یه کم سرعتت رو کم کنه، 587 00:28:52,940 --> 00:28:55,108 ‫و انجام دادن کارهایی رو که 588 00:28:55,150 --> 00:28:57,069 ‫امید داری انجام بدی، برات سخت‌تر کنه. 589 00:28:57,110 --> 00:30:00,239 ‫و بعد، آدم‌هایی رو که می‌تونستن 590 00:29:00,280 --> 00:29:02,616 ‫بهت کمک کنن، ازت دور می‌کنه. 591 00:29:02,658 --> 00:29:05,953 ‫خب، باحال به نظر میاد؟ 592 00:29:05,994 --> 00:29:07,746 ‫باشه! ‫آره، انجامش بدیم. 593 00:29:07,788 --> 00:29:09,081 ‫انجامش بدیم. ‫بسیار خب. 594 00:29:14,127 --> 00:29:15,462 ‫ای نیاکان، ای کسانی که 595 00:29:15,504 --> 00:29:17,172 ‫خون و عرق و اشک خود را برای وجود ما فدا کردید، 596 00:29:17,214 --> 00:29:18,131 ‫شما را فرامی‌خوانم. 597 00:29:18,173 --> 00:29:19,633 ‫از شما می‌خواهیم که اینجا با ما باشید. 598 00:29:19,675 --> 00:29:22,094 ‫عشق، خرد، 599 00:29:22,135 --> 00:29:24,596 ‫راهنمایی و بصیرت شما را در زندگی‌مان می‌طلبیم. 600 00:29:24,638 --> 00:29:27,307 ‫بار دیگر، ای نیاکان، ای کسانی که 601 00:29:27,349 --> 00:29:29,559 ‫خون و عرق و اشک خود را برای وجود ما فدا کردید، 602 00:29:29,601 --> 00:29:30,477 ‫شما را فرامی‌خوانیم، 603 00:29:30,519 --> 00:29:33,271 ‫از شما می‌خواهیم که اینجا با ما باشید. 604 00:29:37,943 --> 00:29:39,403 ‫جای نگرانی نیست 605 00:29:39,444 --> 00:29:42,155 ‫که خیلی بترسونتت، هنوز نه. 606 00:29:42,197 --> 00:29:44,199 ‫اما چنین خواهد شد، 607 00:29:44,241 --> 00:29:46,326 ‫که به ندای خداوند، خدای خود گوش فرا نخواهی داد، 608 00:29:46,368 --> 00:29:51,164 ‫و همه‌ی فرمان‌ها و احکام او را 609 00:29:51,206 --> 00:29:53,917 ‫که من امروز به تو امر می‌کنم، به جا نخواهی آورد، 610 00:29:53,959 --> 00:29:56,461 ‫که همه‌ی این نفرین‌ها بر تو نازل شود 611 00:29:56,503 --> 00:29:58,005 ‫و تو را فراگیرد. 612 00:29:58,046 --> 00:29:59,172 ‫خداوند تو را مبتلا خواهد کرد 613 00:29:59,214 --> 00:30:01,717 ‫به زوال و به تب، 614 00:30:01,758 --> 00:30:04,136 ‫به التهاب و به سوزشی شدید. 615 00:30:04,177 --> 00:30:06,847 ‫و تو را دنبال خواهند کرد تا هلاک شوی. 616 00:30:06,888 --> 00:30:08,265 ‫و اراده‌ی تو... 617 00:30:08,307 --> 00:30:11,768 ‫ما که همه‌ی اینا رو نمی‌خوایم، یا می‌خوایم؟ 618 00:30:13,061 --> 00:30:15,022 ‫خداوند باران سرزمینت را به پودر 619 00:30:15,063 --> 00:30:18,025 ‫و غبار تبدیل خواهد کرد و از آسمان بر تو فرو خواهد ریخت 620 00:30:18,066 --> 00:30:19,693 ‫تا نابود شوی. 621 00:30:19,735 --> 00:30:20,902 ‫خداوند تو را 622 00:30:20,944 --> 00:30:24,156 ‫در زانوان و ساق‌ها مبتلا خواهد کرد. 623 00:30:24,197 --> 00:30:26,616 ‫علاوه بر این، همه‌ی این نفرین‌ها بر تو نازل خواهد شد 624 00:30:26,658 --> 00:30:28,201 ‫و تو را دنبال کرده و فرا خواهند گرفت 625 00:30:28,243 --> 00:30:29,619 ‫تا نابود شوی. 626 00:30:29,661 --> 00:30:33,040 ‫یوغی از آهن بر گردنت خواهد نهاد 627 00:30:33,081 --> 00:30:44,708 ‫تا تو را نابود کند. 628 00:30:38,962 --> 00:30:42,424 ‫ای نیاکان، او این را خواسته است 629 00:30:42,466 --> 00:30:45,135 ‫به خاطر تجربه‌اش، 630 00:30:45,177 --> 00:30:46,470 ‫میلش به دانستن و آموختن 631 00:30:46,511 --> 00:30:48,263 ‫و رشد در آیین معنوی خودش. 632 00:30:48,305 --> 00:30:50,724 ‫از شما می‌خواهم که این را به او بدهید، 633 00:30:50,766 --> 00:30:53,185 ‫ولی تو خودت این رو خواستی. 634 00:30:53,226 --> 00:30:55,729 ‫من خودم این رو خواستم، بله. ‫بسیار خب. 635 00:30:55,771 --> 00:30:57,064 ‫حتی اگه این رو نندازی گردنت، 636 00:30:57,105 --> 00:30:58,398 ‫بازم بهت وصله. 637 00:31:01,610 --> 00:31:04,321 ‫و این روغنِ هلاکت است. 638 00:31:04,946 --> 00:31:07,574 ‫روغن هلاکت، یعنی مرگ بر دشمن من. 639 00:31:07,616 --> 00:31:10,535 ‫از یه دیگی به اسم «اِنگانگا» میاد، 640 00:31:10,577 --> 00:31:12,621 ‫و «اِنگانگا» یعنی احضار ارواح آفریقایی. 641 00:31:13,538 --> 00:31:16,875 ‫پس اول کابوس‌ها میان، 642 00:31:16,917 --> 00:31:20,378 ‫احساس‌های ناگهانی وحشت، گیجی، 643 00:31:20,420 --> 00:31:22,672 ‫مه‌آلودگی ذهن، 644 00:31:22,714 --> 00:31:24,091 ‫و بعد بیماری میاد، 645 00:31:26,218 --> 00:31:30,222 ‫ناتوانی در خوابیدن، و بعد از دست دادن میاد. 646 00:31:30,263 --> 00:31:31,598 ‫باید یه جایی تو این مسیر 647 00:31:31,640 --> 00:31:33,475 ‫جلوش رو بگیری. 648 00:31:33,517 --> 00:31:35,060 ‫هوم، قبل از اینکه خیلی دیر بشه. 649 00:31:35,102 --> 00:31:38,063 ‫هوم، و اگه کاری که لازمه رو نکنی، 650 00:31:38,897 --> 00:31:40,732 ‫هرچیزی که گفته شد، همون چیزیه که مقدر شده. 651 00:32:09,427 --> 00:32:14,307 ‫بفرما. 652 00:32:14,349 --> 00:32:16,226 ‫پس انجامش دادیم؟ 653 00:32:16,268 --> 00:32:17,102 ‫اوهوم! 654 00:32:18,436 --> 00:32:19,813 ‫سنگین‌تر از چیزیه که فکر می‌کردم. 655 00:32:19,855 --> 00:32:21,398 ‫عالیه، قراره سنگین و سنگین‌تر 656 00:32:21,440 --> 00:32:24,359 ‫و سنگین و سنگین‌تر بشه، مثل یه یوغ آهنی دور گردنت. 657 00:32:24,401 --> 00:32:25,277 ‫همونطور که گفته شد، 658 00:32:25,610 --> 00:32:26,987 ‫اگه واقعاً می‌خوای ببینی جواب می‌ده یا نه، 659 00:32:27,028 --> 00:32:28,405 ‫پس درش نیار. 660 00:32:33,410 --> 00:32:35,162 ‫قراره خوش بگذره. 661 00:32:35,203 --> 00:32:37,122 ‫بعد از انجام این کار چه حسی داری؟ 662 00:32:43,336 --> 00:32:45,755 ‫شیطانی. 663 00:32:45,797 --> 00:32:48,258 ‫وای، حتماً خیلی وسوسه‌انگیزه. 664 00:32:48,300 --> 00:32:52,095 ‫هست، ولی این همون قدرتیه که داری فرامی‌خونی، 665 00:32:52,137 --> 00:32:53,471 ‫شیطان، مگه نه؟ 666 00:32:53,513 --> 00:32:57,517 ‫خیلی وسوسه‌انگیز. 667 00:32:58,727 --> 00:33:02,606 ‫و حالا با توئه. 668 00:33:25,795 --> 00:33:27,464 ‫پس نفرین می‌تونه برای یه نفر اتفاق بیفته 669 00:33:27,505 --> 00:33:29,674 ‫چه باورش داشته باشه یا حتی ازش خبر داشته باشه، 670 00:33:29,716 --> 00:33:31,218 ‫چون جادو داره 671 00:33:31,259 --> 00:33:33,386 ‫روی کیفیت روح در دنیای اون فرد تأثیر می‌ذاره. 672 00:33:33,428 --> 00:33:36,056 ‫اگه حس قوی‌ای از هویت خودت نداشته باشی، 673 00:33:37,349 --> 00:33:39,434 ‫حس قوی‌ای از شخصیت نداشته باشی، 674 00:33:39,476 --> 00:33:41,603 ‫و فقط از انرژی اطرافت 675 00:33:41,645 --> 00:33:43,688 ‫پیروی کنی، اونوقته که دیگه مهم نیست 676 00:33:43,730 --> 00:33:44,981 ‫باورش داری یا نه، 677 00:33:45,023 --> 00:33:47,442 ‫اون کیفیت روح رو حس می‌کنی 678 00:33:47,484 --> 00:33:48,944 ‫که داره اطرافت دستکاری می‌شه، 679 00:33:48,985 --> 00:33:50,654 ‫و تو رو به مسیری می‌بره 680 00:33:50,695 --> 00:33:51,905 ‫که منفی خواهد بود. 681 00:33:51,947 --> 00:33:55,033 ‫فکر می‌کنم خطر انجام کاری وجود داره 682 00:33:55,075 --> 00:33:57,160 ‫که برای خودت مضره، 683 00:33:57,202 --> 00:33:58,662 ‫برای اطرافیانت که شاید 684 00:33:58,703 --> 00:34:00,580 ‫محافظت نشده باشن، مضره. 685 00:34:00,622 --> 00:34:02,666 ‫همونطور که گفتم، آدم‌های شرور وجود دارن، 686 00:34:02,707 --> 00:34:04,584 ‫انرژی‌های شرور در کائنات وجود دارن. 687 00:34:04,626 --> 00:34:06,127 ‫و اگه بخوای با اونا بازی کنی 688 00:34:06,169 --> 00:34:07,796 ‫و ندونی داری چیکار می‌کنی، 689 00:34:07,837 --> 00:34:09,922 ‫باید خیلی شانس بیاری که زنده ازش دربیای. 690 00:34:09,965 --> 00:34:12,175 ‫تا حالا تأثیرات جادوی سیاه رو 691 00:34:12,217 --> 00:34:14,469 ‫دیدی یا تجربه کردی؟ 692 00:34:14,511 --> 00:34:17,179 ‫اوه آره، وقتی به خونه‌م دزد زد. 693 00:34:17,222 --> 00:34:21,351 ‫یه نفر بود، دقیقاً می‌دونستم کیه. 694 00:34:21,434 --> 00:34:24,771 ‫وقتی من نبودم، کولر رو هل می‌ده تو، 695 00:34:24,813 --> 00:34:26,940 ‫و میاد تو خونه‌م. 696 00:34:26,982 --> 00:34:31,110 ‫ولی بعدش رفت سراغ محراب‌ها، اشتباهش همون بود. 697 00:34:31,152 --> 00:34:34,239 ‫و مشروب‌های خیلی گرون رو از روی محراب‌ها دزدید، 698 00:34:34,281 --> 00:34:36,824 ‫وسایل مقدس رو از روی محراب‌ها برداشت. 699 00:34:36,866 --> 00:34:40,620 ‫من فوراً به همه‌ی بزرگانی که تو شهر می‌شناختم زنگ زدم، 700 00:34:41,913 --> 00:34:43,665 ‫«این قضیه سر انتقام نیست، 701 00:34:44,498 --> 00:34:45,750 ‫ربطی به میل من 702 00:34:45,792 --> 00:34:48,295 ‫برای انجام جادوی سیاه نداره، 703 00:34:48,335 --> 00:34:49,795 ‫من نمی‌تونم ازش محافظت کنم. 704 00:34:50,922 --> 00:34:54,467 ‫اون به حریم مقدس من تجاوز کرده، نمی‌تونم ازش محافظت کنم. 705 00:34:54,509 --> 00:34:58,638 ‫باید وادارش کنید اون وسایل رو برگردونه.» 706 00:34:58,680 --> 00:35:00,640 ‫هفت روز بعد، مُرد. 707 00:35:07,647 --> 00:35:08,732 ‫بسیار خب، لیام، صدام رو داری؟ 708 00:35:09,190 --> 00:35:10,483 ‫بله، صداتون رو دارم. 709 00:35:10,525 --> 00:35:12,861 ‫عالیه، می‌تونی شاتر رو باز کنی. 710 00:35:13,403 --> 00:35:15,614 ‫باشه، شاتر بازه. 711 00:35:16,072 --> 00:35:17,490 ‫در چند ماه گذشته، 712 00:35:17,532 --> 00:35:20,285 ‫با کسانی که جادو تمرین می‌کنن صحبت کردم. 713 00:35:20,327 --> 00:35:22,954 ‫حالا، قراره با فراروانشناسانی ملاقات کنم 714 00:35:22,996 --> 00:35:25,332 ‫که تحقیقاتشون در مورد «ذهن برتر از ماده» 715 00:35:25,540 --> 00:35:28,877 ‫شامل مطالعه‌ی شفادهندگان معنوی هم می‌شه. 716 00:35:29,836 --> 00:35:33,715 ‫می‌خوام بدونم شفای معنوی چطور ممکنه رخ بده، 717 00:35:33,757 --> 00:35:38,136 ‫و آیا باید نگران نقطه‌ی مقابلش، یعنی جادوی سیاه، باشم؟ 718 00:35:38,178 --> 00:35:42,223 ‫هرچی نباشه، من الان رسماً یه مرد نفرین‌شده‌ام. 719 00:35:45,685 --> 00:35:46,895 ‫وقتی بچه بودم، 720 00:35:46,936 --> 00:35:49,898 ‫خانواده‌م خیلی نسبت به پدیده‌هایی که 721 00:35:49,939 --> 00:35:52,776 ‫ما اینجا مطالعه می‌کنیم، ذهن بازی داشتن، ‫انواع مختلف شفا. 722 00:35:52,817 --> 00:35:55,945 ‫مادرم شفاگر بود، یه چیز خانوادگی بود. 723 00:35:55,987 --> 00:35:57,405 ‫و بعد وقتی ۲۰ و چند سالم بود، 724 00:35:57,447 --> 00:36:00,158 ‫فهمیدم که مرکز تحقیقاتی «راین» وجود داره. 725 00:36:00,200 --> 00:36:04,162 ‫جایی بود که به صورت علمی روی ای‌اس‌پی، 726 00:36:04,204 --> 00:36:07,540 ‫پی‌کی، و پدیده‌های مختلفی که بهشون علاقه داشتم، مطالعه می‌کردن. 727 00:36:07,707 --> 00:36:10,627 ‫خب، سال‌ها بعد، در سال ۲۰۰۹، 728 00:36:10,669 --> 00:36:13,338 ‫من به یه تیم تحقیقاتی پیوستم و اینجا شروع به کار کردم. 729 00:36:14,255 --> 00:36:16,341 ‫وقتی مردم به اصطلاح «فراروانشناسی» فکر می‌کنن، 730 00:36:16,383 --> 00:36:18,385 ‫به چیزای مختلفی فکر می‌کنن. 731 00:36:18,426 --> 00:36:21,763 ‫خیلی‌ها به پاگنده یا هیولای لاک‌نس فکر می‌کنن، 732 00:36:21,805 --> 00:36:23,890 ‫یا می‌دونی، دنبال یوفوها گشتن. 733 00:36:23,932 --> 00:36:26,267 ‫و اینا موضوعات خیلی جالبی هستن، 734 00:36:26,309 --> 00:36:28,478 ‫ولی چیزی نیست که ما در فراروانشناسی مطالعه می‌کنیم. 735 00:36:28,520 --> 00:36:30,438 ‫فراروانشناسی در واقع یه علمه 736 00:36:30,480 --> 00:36:33,316 ‫که پنج پدیده‌ی خیلی مشخص رو مطالعه می‌کنه. 737 00:36:33,358 --> 00:36:37,362 ‫یکی تله‌پاتی، ارتباط ذهن به ذهن. 738 00:36:37,404 --> 00:36:40,073 ‫دیگری، روشن‌بینی، یعنی گرفتن اطلاعات 739 00:36:40,115 --> 00:36:42,992 ‫در مورد اشیاء یا رویدادهای پنهان. 740 00:36:43,118 --> 00:36:45,245 ‫حوزه‌ی سوم، پیش‌آگاهیه، 741 00:36:45,286 --> 00:36:47,747 ‫گرفتن اطلاعات از طریق زمان. 742 00:36:47,789 --> 00:36:50,125 ‫ما اینا رو با هم گروه‌بندی می‌کنیم و بهشون می‌گیم ای‌اس‌پی 743 00:36:50,166 --> 00:36:52,836 ‫یا ادراک فراحسی. 744 00:36:52,877 --> 00:36:54,379 ‫علاوه بر ای‌اس‌پی، 745 00:36:54,421 --> 00:36:56,923 ‫ما سایکوکینesis یا تأثیر ذهن بر ماده رو هم 746 00:36:56,965 --> 00:36:59,259 ‫مطالعه می‌کنیم. 747 00:36:59,300 --> 00:37:02,053 ‫حوزه‌ی پنجم، مطالعات بقاست. 748 00:37:02,095 --> 00:37:04,139 ‫مطالعات بقا شامل همه چیز می‌شه 749 00:37:04,180 --> 00:37:06,266 ‫از تجربیات نزدیک به مرگ، 750 00:37:06,307 --> 00:37:07,475 ‫تجربیات خروج از بدن، 751 00:37:07,517 --> 00:37:09,602 ‫زندگی‌های گذشته یا تناسخ. 752 00:37:09,644 --> 00:37:10,854 ‫پس این پنج حوزه‌ایه 753 00:37:10,895 --> 00:37:12,188 ‫که فراروانشناسان مطالعه می‌کنن. 754 00:37:15,650 --> 00:37:18,153 ‫این یه لامپ تکثیرکننده‌ی نوره 755 00:37:18,194 --> 00:37:21,865 ‫که سطوح خیلی پایین نور رو اندازه‌گیری می‌کنه. 756 00:37:21,906 --> 00:37:26,494 ‫آدما به طور طبیعی سطوح خیلی پایینی از نور 757 00:37:26,661 --> 00:37:28,538 ‫در طیف فرابنفش تولید می‌کنن. 758 00:37:28,580 --> 00:37:30,457 ‫و چیزی که ما اینجا دنبالشیم اینه 759 00:37:30,498 --> 00:37:33,793 ‫که ببینیم آیا وقتی مردم دارن شفا می‌دن، 760 00:37:33,835 --> 00:37:37,964 ‫مدیتیشن می‌کنن، هنرهای رزمی کار می‌کنن، ‫یا هر فعالیت روانی دیگه‌ای، 761 00:37:38,006 --> 00:37:41,259 ‫آیا تغییری در سطح نور ساطع شده ازشون ایجاد می‌شه یا نه. 762 00:37:41,551 --> 00:37:43,803 ‫و این کاریه که این دستگاه برای انجامش طراحی شده. 763 00:37:45,680 --> 00:37:47,974 ‫ما افرادی رو که می‌گن شفاگر هستن میاریم، 764 00:37:48,016 --> 00:37:50,018 ‫تست نمی‌کنیم تا مطمئن شیم شفاگرن. 765 00:37:50,059 --> 00:37:51,269 ‫این کار رو تو آزمایشگاه‌های دیگه می‌کنن، 766 00:37:51,311 --> 00:37:53,605 ‫کسایی که کار پزشکی می‌کنن این کار رو می‌کنن. 767 00:37:53,646 --> 00:37:55,690 ‫کاری که ما اینجا می‌کنیم اینه که سعی می‌کنیم بگیم: 768 00:37:55,857 --> 00:37:58,234 ‫«مکانیسم پشت شفا چیه؟» 769 00:37:58,276 --> 00:38:00,403 ‫بسیار خب لیام، یه خط مبنای عالی داریم. 770 00:38:00,445 --> 00:38:02,614 ‫می‌خوای مدیتیشنت رو الان شروع کنی؟ 771 00:38:02,822 --> 00:38:04,866 ‫باشه، مدیتیشن رو الان شروع می‌کنم. 772 00:38:11,581 --> 00:38:14,167 ‫خب می‌بینی که جلسه‌ی فعال رو شروع کردیم، 773 00:38:14,209 --> 00:38:17,462 ‫و یه جهش داشتیم که از خط مبنا، ‫به ۱۲ رسید، 774 00:38:17,504 --> 00:38:20,381 ‫در حالی که قبلش زیر هفت بود. 775 00:38:20,423 --> 00:38:21,841 ‫فقط یه جهش داشتیم که تا ۱۲ بالا رفت، 776 00:38:21,883 --> 00:38:23,551 ‫تفاوت خوبیه، 777 00:38:23,593 --> 00:38:26,137 ‫ولی ما دوست داریم یه کم بیشتر از یکی ببینیم. 778 00:38:26,179 --> 00:38:27,847 ‫پس دوست داریم ببینیم آیا باز هم 779 00:38:27,889 --> 00:38:30,433 ‫از این جهش‌ها در طول جلسه‌ی فعال داریم یا نه. 780 00:38:30,475 --> 00:38:34,020 ‫خط مبنا معمولاً حدود ۱۲ تا ۲۰ فوتون در ثانیه‌ست. 781 00:38:34,062 --> 00:38:36,898 ‫ما می‌بینیم که این عدد به ۸۰ می‌رسه. 782 00:38:36,940 --> 00:38:38,483 ‫این چهار برابر خط مبناست، 783 00:38:38,525 --> 00:38:41,110 ‫از نظر آماری خیلی بزرگه. 784 00:38:41,152 --> 00:38:44,239 ‫ولی آدمایی رو هم می‌بینیم که ‫به صدها و هزارها می‌رسن. 785 00:38:46,074 --> 00:38:47,742 ‫برای فهمیدن این موضوع نیازی به آمار نداری. 786 00:38:47,784 --> 00:38:50,662 ‫یه اتفاق غیرعادی تو آزمایشگاه داره میفته. 787 00:38:51,496 --> 00:38:52,872 ‫خب، تقریباً در تمام مدت 788 00:38:52,914 --> 00:38:55,124 ‫یه خط مبنای صاف داشتیم. ‫باشه. 789 00:38:55,166 --> 00:38:57,377 ‫ولی یه تغییر جزئی وجود داشت. 790 00:38:57,418 --> 00:38:58,419 ‫هوم! ‫و اگه نگاه کنی 791 00:38:58,461 --> 00:39:01,089 ‫به نمودار این طرف، می‌تونی ببینی، 792 00:39:01,130 --> 00:39:05,051 ‫به محض اینکه شروع کردی، ‫این جهش رو تا ۱۱ یا ۱۲ دیدیم. 793 00:39:05,093 --> 00:39:08,638 ‫حالا، معمولاً ما می‌خوایم ‫چندین جهش مثل این ببینیم. 794 00:39:08,680 --> 00:39:12,308 ‫پس من این رو یه نشانه‌ی خیلی قوی در نظر نمی‌گیرم، 795 00:39:12,350 --> 00:39:13,142 ‫ولی یه شروعه. 796 00:39:13,309 --> 00:39:14,853 ‫باشه. 797 00:39:14,894 --> 00:39:17,730 ‫اگه این انرژی زیستی، ‫اگه این نور فرابنفش 798 00:39:17,772 --> 00:39:21,192 ‫که از آدما ساطع می‌شه، ‫به عنوان یه موج حامل استفاده بشه 799 00:39:21,234 --> 00:39:23,736 ‫برای انتقال اطلاعات بین آدما 800 00:39:23,778 --> 00:39:27,282 ‫و اجازه بده شفا در یه شخص دیگه رخ بده، 801 00:39:27,323 --> 00:39:29,951 ‫شاید این چیزیه که ما تو آزمایشگاهمون پیدا می‌کنیم. 802 00:39:29,993 --> 00:39:31,911 ‫این جاییه که ما الان هستیم، 803 00:39:31,953 --> 00:39:34,289 ‫در حال بررسی شفا در حوزه‌ی فراروانشناسی. 804 00:39:38,501 --> 00:39:40,962 ‫اگه آدما توانایی شفا دادن رو دارن، 805 00:39:41,004 --> 00:39:42,839 ‫فکر می‌کنید آدما این توانایی رو هم دارن 806 00:39:42,880 --> 00:39:44,257 ‫که برعکسش رو انجام بدن 807 00:39:44,299 --> 00:39:46,175 ‫و کسی رو نفرین کنن، 808 00:39:46,217 --> 00:39:48,052 ‫مثلاً، و مریضش کنن؟ 809 00:39:49,387 --> 00:39:50,305 ‫من... من نمی‌فهمم، 810 00:39:50,346 --> 00:39:53,933 ‫چرا باید اجازه بدی کسی عمداً بهت آسیب بزنه؟ 811 00:39:54,809 --> 00:39:58,354 ‫هر کسی که بتونه روی کسی به شکل سالم تأثیر بذاره 812 00:39:58,396 --> 00:40:01,316 ‫ممکنه بتونه به شکل منفی هم روش تأثیر بذاره 813 00:40:01,357 --> 00:40:02,650 ‫و به سلامتیش آسیب بزنه. 814 00:40:02,692 --> 00:40:04,986 ‫هیچکس نمی‌خواد خودش رو در معرض خطر قرار بده. 815 00:40:05,028 --> 00:40:07,238 ‫چرا باید واقعاً اجازه بدی کسی این کار رو بکنه؟ 816 00:40:07,280 --> 00:40:09,365 ‫این کار خطرناکیه. 817 00:40:09,407 --> 00:40:11,242 ‫می‌دونم تو فکر دیگه‌ای تو سرت داری. 818 00:40:11,284 --> 00:40:12,911 ‫آره، نه، نه. 819 00:40:12,952 --> 00:40:16,205 ‫خب، می‌دونی، دیگه رو بازی می‌کنم. 820 00:40:16,247 --> 00:40:18,249 ‫من با آدمایی بودم 821 00:40:18,291 --> 00:40:20,710 ‫که ادعا کردن این توانایی رو دارن. 822 00:40:20,752 --> 00:40:23,463 ‫البته! ‫و من ازشون خواستم 823 00:40:23,504 --> 00:40:25,381 ‫که این کار رو با من بکنن. 824 00:40:27,800 --> 00:40:32,013 ‫بسیار خب، چه حسی داری؟ 825 00:40:32,055 --> 00:40:33,598 ‫من الان وسط همین ماجرام. 826 00:40:33,640 --> 00:40:36,559 ‫باشه، اگه کمک خواستی، بهم بگو. 827 00:40:38,770 --> 00:40:39,896 ‫شوخی نمی‌کنم. 828 00:40:47,946 --> 00:40:50,990 ‫چند هفته بعد از اینکه الیاس من رو نفرین کرد، 829 00:40:51,032 --> 00:40:55,662 ‫شروع کردم به دیدن یه سری خواب‌های خیلی نگران‌کننده. 830 00:40:55,703 --> 00:40:58,957 ‫آخریش واقعاً تکونم داد 831 00:40:58,998 --> 00:41:02,502 ‫و باعث شد تمام روز احساس اضطراب کنم. 832 00:41:17,225 --> 00:41:20,019 ‫فکر کنم باید در مورد خطرات کاری که 833 00:41:20,061 --> 00:41:22,772 ‫احتمالاً دارم با روانم می‌کنم، مشاوره بگیرم. 834 00:41:23,898 --> 00:41:25,483 ‫متوجه شدم نفرین رو 835 00:41:25,525 --> 00:41:27,360 ‫الان دور گردنت ننداختی. 836 00:41:27,402 --> 00:41:30,613 ‫خب بهم گفته شد که وقتی دور گردنمه 837 00:41:30,655 --> 00:41:32,323 ‫در قوی‌ترین حالتشه. 838 00:41:32,365 --> 00:41:34,033 ‫ولی در هر صورت به من وصله 839 00:41:34,075 --> 00:41:36,244 ‫و کارش رو در هر حال انجام می‌ده. 840 00:41:36,285 --> 00:41:40,665 ‫حدود ۳ تا ۴ هفته بعد از اون تجربه، 841 00:41:40,707 --> 00:41:44,544 ‫شروع کردم به دیدن یه سری خواب‌های خیلی بد. 842 00:41:45,420 --> 00:41:50,425 ‫خواب‌هایی که خشن‌تر بودن، شوم‌تر بودن. 843 00:41:50,967 --> 00:41:55,138 ‫خواب دیدم که اسیر شده بودم 844 00:41:55,179 --> 00:41:57,056 ‫یا یه چیزی می‌خواست، 845 00:42:00,393 --> 00:42:05,398 ‫می‌خواست گربه‌م رو شکنجه کنه 846 00:42:05,523 --> 00:42:07,066 ‫و من رو مجبور کنه تماشا کنم. 847 00:42:09,027 --> 00:42:10,528 ‫تنها راه برای جلوگیری از این اتفاق 848 00:42:10,570 --> 00:42:12,238 ‫این بود که من 849 00:42:15,074 --> 00:42:17,076 ‫سعی کنم گربه‌م رو خلاص کنم 850 00:42:18,703 --> 00:42:20,038 ‫تا عذاب نکشه. 851 00:42:22,540 --> 00:42:25,084 ‫و اون خواب 852 00:42:26,669 --> 00:42:28,921 ‫واقعاً، واقعاً اذیتم کرد. 853 00:42:28,963 --> 00:42:30,715 ‫حتماً. ‫آره. 854 00:42:31,924 --> 00:42:33,259 ‫اون یکی از لحظاتی بود که، 855 00:42:33,301 --> 00:42:35,470 ‫به خصوص وقتی حس کردم، 856 00:42:35,511 --> 00:42:39,390 ‫شاید این چیزا داره بهم اثر می‌کنه. 857 00:42:40,850 --> 00:42:43,978 ‫برای من، دنبال کردن همچین چیزی، 858 00:42:44,020 --> 00:42:45,646 ‫دنبال کردن نفرین‌ها، 859 00:42:45,688 --> 00:42:49,317 ‫خطرات روانی بالقوه‌ش برای من چیه؟ 860 00:42:49,358 --> 00:42:50,735 ‫خب، فکر کنم بعضی‌هاش رو 861 00:42:50,777 --> 00:42:53,196 ‫همین الانم تجربه کردی، درسته؟ 862 00:42:53,237 --> 00:42:55,364 ‫اضطراب و، درسته، 863 00:42:55,406 --> 00:42:57,700 ‫یه جور ترسی که به وجود اومده. 864 00:42:57,742 --> 00:42:59,869 ‫فکر می‌کنم اینا یه جورایی طبیعی‌ان، 865 00:42:59,911 --> 00:43:03,664 ‫عادی‌ان، درسته، تلقین‌ها. 866 00:43:03,706 --> 00:43:06,793 ‫ذهن منطقی رو دور می‌زنن. 867 00:43:06,834 --> 00:43:08,753 ‫مستقیم میرن سراغ ناخودآگاه، 868 00:43:08,795 --> 00:43:10,963 ‫ذهن منطقی رو دور می‌زنن، 869 00:43:11,005 --> 00:43:12,381 ‫و بعد تأثیر می‌ذارن، 870 00:43:12,423 --> 00:43:15,968 ‫نه تنها روی انتظارات و تصوراتت، 871 00:43:16,010 --> 00:43:19,931 ‫بلکه روی رفتارهات بدون اینکه خودت آگاه باشی. 872 00:43:19,972 --> 00:43:22,266 ‫به نظر من، خطرش اینه که بعدش 873 00:43:22,308 --> 00:43:26,646 ‫کنترل رو به دست می‌گیره و همه‌چیز منفی می‌شه، 874 00:43:26,687 --> 00:43:29,398 ‫همه‌چیز یه مشکل می‌شه. 875 00:43:29,440 --> 00:43:32,443 ‫و کاری که تو کردی این بود که رفتی و گفتی، 876 00:43:32,485 --> 00:43:34,987 ‫«من الان می‌خوام به سمت منفی متمایل بشم.» 877 00:43:35,029 --> 00:43:37,406 ‫خب این رو تا کجا می‌خوای ادامه بدی؟ 878 00:43:37,448 --> 00:43:42,245 ‫در چه نقطه‌ای اضطراب کافی برات وجود داره، 879 00:43:42,286 --> 00:43:44,121 ‫خواب‌های بد کافی برات وجود داره، 880 00:43:44,163 --> 00:43:47,959 ‫چیزهای کافی برات وجود داره تا یه تصمیمی بگیری 881 00:43:48,000 --> 00:43:49,418 ‫که به سمت مثبت متمایل بشی؟ 882 00:43:52,463 --> 00:43:55,091 ‫هرچقدر هم که ناراحت‌کننده بوده باشن، 883 00:43:55,132 --> 00:43:57,510 ‫فکر نمی‌کنم کابوس‌های خشنم 884 00:43:57,552 --> 00:43:59,345 ‫برای قانع کردن من کافی باشن 885 00:43:59,387 --> 00:44:03,558 ‫که وجود جادو رو هنوز باور کنم. 886 00:44:03,599 --> 00:44:05,893 ‫پس تصمیم گرفتم فراتر برم. 887 00:44:05,935 --> 00:44:09,647 ‫دنبال یه نفرین دیگه می‌گردم، از جایی که معروفه 888 00:44:09,689 --> 00:44:12,817 ‫به داشتن بعضی از قدیمی‌ترین آموزه‌های ثبت‌شده‌ی جادو 889 00:44:12,859 --> 00:44:13,651 ‫در جهان. 890 00:44:13,693 --> 00:44:17,196 ‫شاید این به بازی گرفتن سرنوشته، 891 00:44:17,238 --> 00:44:19,282 ‫ولی من نفرینم رو با خودم نگه می‌دارم 892 00:44:19,323 --> 00:44:21,117 ‫وقتی به جایی سفر می‌کنم که بهش می‌گن: 893 00:44:21,159 --> 00:44:23,870 ‫«سرزمین جادوی سیاه». 894 00:44:32,211 --> 00:44:34,213 ‫دارم به روستای «مایونگ» سفر می‌کنم 895 00:44:34,255 --> 00:44:36,048 ‫در شمال شرقی‌ترین نقطه‌ی هند. 896 00:44:37,425 --> 00:44:40,720 ‫«مایونگ» که در کرانه‌های رود پهناور «براهماپوترا» قرار گرفته، 897 00:44:40,761 --> 00:44:42,805 ‫سبک زندگی سنتی‌ش 898 00:44:42,847 --> 00:44:45,975 ‫تاریخ غنی‌ش در جادو، 899 00:44:46,017 --> 00:44:49,937 ‫جادوگری و حتی قربانی کردن انسان رو پنهان کرده. 900 00:44:51,647 --> 00:44:54,609 ‫تبار ناگسسته‌ی آموزه‌های جادویی‌ش 901 00:44:54,650 --> 00:44:57,028 ‫نسل به نسل 902 00:44:57,069 --> 00:44:58,738 ‫برای صدها سال منتقل شده. 903 00:45:00,656 --> 00:45:04,702 ‫امروزه، انجام جادوی سیاه غیرقانونیه، 904 00:45:04,744 --> 00:45:07,538 ‫و این آیین‌ها در خفا انجام می‌شن. 905 00:45:09,916 --> 00:45:11,834 ‫خوشبختانه، یه دوست قدیمی دارم 906 00:45:11,876 --> 00:45:14,503 ‫که یه روزنامه‌نگار باتجربه اینجا تو هنده 907 00:45:14,545 --> 00:45:16,380 ‫و قبول کرده کمکم کنه تا 908 00:45:16,422 --> 00:45:20,051 ‫بعضی از تمرین‌کنندگان جادوی مرموز هند رو پیدا کنم. 909 00:45:24,847 --> 00:45:26,390 ‫«مایونگ» جای کوچیکی نیست. 910 00:45:26,432 --> 00:45:28,684 ‫باید مساحتش حدود، شاید ۵۰، ۶۰، ۷۰ 911 00:45:28,726 --> 00:45:30,519 ‫کیلومتر مربع باشه. 912 00:45:30,561 --> 00:45:34,523 ‫و «مایونگ» تقریباً مرکز 913 00:45:34,565 --> 00:45:38,361 ‫تمام جادوی سیاه در این کشوره. 914 00:45:39,862 --> 00:45:42,531 ‫خب اینجایی که ما امروز هستیم 915 00:45:42,573 --> 00:45:45,576 ‫یه معبده که صدها ساله 916 00:45:45,618 --> 00:45:47,245 ‫اینجا بوده. 917 00:45:47,286 --> 00:45:49,872 ‫و یه مکان اصلیه 918 00:45:49,914 --> 00:45:51,874 ‫که مردم میان تا خودشون رو پاک کنن 919 00:45:51,916 --> 00:45:55,086 ‫از هر جادوی سیاهی که روشون انجام شده. 920 00:45:55,127 --> 00:45:57,004 ‫چقدر سخته که بتونیم 921 00:45:57,046 --> 00:46:00,341 ‫خودمون از نزدیک اجرای جادوی سیاه رو ببینیم؟ 922 00:46:00,383 --> 00:46:03,844 ‫طبق قانون هند ممنوعه، خیلی سخته. 923 00:46:03,886 --> 00:46:06,514 ‫مردم حتی می‌ترسن در موردش حرف بزنن، 924 00:46:06,555 --> 00:46:08,432 ‫چه برسه به اینکه بهت نشون بدن. 925 00:46:08,474 --> 00:46:10,685 ‫کار آسونی نخواهد بود. 926 00:46:10,726 --> 00:46:11,769 ‫این تمرین‌کننده‌ای که اینجاست، 927 00:46:11,811 --> 00:46:14,855 ‫کمک می‌کنه جادوی سیاه رو از روت برداره. 928 00:46:14,897 --> 00:46:16,857 ‫یعنی ممکنه یکی برات طلسمی بذاره، 929 00:46:16,899 --> 00:46:18,985 ‫اون همه‌ی اون ارواح رو دور می‌کنه. 930 00:46:19,026 --> 00:46:21,445 ‫می‌گه می‌تونه اون رو برات پاک کنه. 931 00:46:22,947 --> 00:46:27,159 ‫«تارا بابا» یکی از تمرین‌کنندگان عرفانی تانترای هنده 932 00:46:27,201 --> 00:46:30,830 ‫که گفته می‌شه توانایی این رو دارن که 933 00:46:30,871 --> 00:46:34,250 ‫دنیاهای فیزیکی و ماوراءالطبیعه‌ی ما رو به هم ببافن. 934 00:46:35,376 --> 00:46:36,919 ‫امیدوارم بیشتر یاد بگیرم 935 00:46:36,961 --> 00:46:39,755 ‫در مورد قدرت این آیین باستانی 936 00:46:39,797 --> 00:46:43,634 ‫قبل از اینکه دنبال تجربه‌ی جادوی سیاه برم. 937 00:47:05,865 --> 00:47:07,616 ‫اینا دوستاتن؟ 938 00:47:30,639 --> 00:47:32,975 ‫آها، پس این تسخیر 939 00:47:33,017 --> 00:47:34,018 ‫توسط جن هست. ‫آره، آره، آره! 940 00:48:00,753 --> 00:48:04,965 ‫از دیدن صحنه‌های یه جن‌گیری واقعی شوکه شدم. 941 00:48:07,635 --> 00:48:11,222 ‫چه ارواح خبیث باشن یا صرفاً باور 942 00:48:11,263 --> 00:48:13,724 ‫از طریق قدرت تلقین، 943 00:48:13,766 --> 00:48:16,685 ‫در هر صورت، یادم افتاد که ذهن ما چقدر می‌تونه 944 00:48:16,727 --> 00:48:20,689 ‫شکننده و مستعد این خطرات باشه. 945 00:48:21,649 --> 00:48:24,276 ‫به خصوص اگه خودمون دنبالشون بریم. 946 00:48:35,746 --> 00:48:37,957 ‫آیین معنوی «تانترا» 947 00:48:37,998 --> 00:48:40,876 ‫البته خیلی فراتر از جادوگریه. 948 00:48:42,086 --> 00:48:44,463 ‫آموزه‌های اون که اولین بار در قرن ششم ثبت شد، 949 00:48:44,505 --> 00:48:47,967 ‫می‌گن که هر چیزی در این دنیای مادی 950 00:48:48,008 --> 00:48:52,596 ‫به هم متصله و با قدرت الهی زنانه آمیخته شده. 951 00:48:54,723 --> 00:48:57,685 ‫وسواس من برای پیدا کردن جادوی سیاه 952 00:48:57,726 --> 00:49:01,480 ‫با یه اصل مهم تانتریک همسو به نظر میاد. 953 00:49:01,522 --> 00:49:05,234 ‫اینکه با درگیر شدن فعالانه با موانع معنوی‌مون، 954 00:49:05,276 --> 00:49:07,611 ‫مثل میل و ترس، 955 00:49:07,653 --> 00:49:09,613 ‫می‌تونیم یاد بگیریم بر اونا غلبه کنیم 956 00:49:09,655 --> 00:49:13,409 ‫و از نظر فیزیکی و معنوی با تمام چیزایی که 957 00:49:13,868 --> 00:49:15,995 ‫اطرافمونه در هم تنیده بشیم. 958 00:49:19,457 --> 00:49:22,418 ‫امشب یه فستیوال مهم هندوهاست، 959 00:49:22,460 --> 00:49:24,462 ‫و در معابد سراسر کشور، 960 00:49:24,503 --> 00:49:28,382 ‫جشن‌های بزرگی به افتخار «لرد گانش» برگزار می‌شه. 961 00:49:29,425 --> 00:49:31,302 ‫فرصت مهمیه 962 00:49:31,343 --> 00:49:33,929 ‫برای پیدا کردن چندتا تمرین‌کننده‌ی جادوی محلی. 963 00:49:35,139 --> 00:49:37,183 ‫برای کمک به من برای گشتن تو فستیوال، 964 00:49:37,224 --> 00:49:38,767 ‫با راهنمای محلی 965 00:49:38,809 --> 00:49:41,353 ‫و عکاس حیات وحش، «چامپاک» ملاقات می‌کنم. 966 00:50:01,707 --> 00:50:04,418 ‫با شروع جشن‌های شبانه، 967 00:50:04,460 --> 00:50:06,837 ‫تیم ما یه ارتباط مهم برقرار می‌کنه 968 00:50:06,879 --> 00:50:08,923 ‫با این تمرین‌کننده‌ی تانترای مرموز 969 00:50:09,006 --> 00:50:12,176 ‫که قبول کرد یه مراسم جادوی سیاه انجام بده، 970 00:50:12,218 --> 00:50:14,720 ‫ولی فقط تو جنگل دورافتاده. 971 00:50:15,846 --> 00:50:18,182 ‫تانتریک‌های محلی بهمون توصیه کردن 972 00:50:18,224 --> 00:50:20,142 ‫که به دل طبیعت وحشی نزنیم 973 00:50:20,184 --> 00:50:22,645 ‫با این تمرین‌کننده‌ی ناشناس. 974 00:50:22,686 --> 00:50:25,064 ‫اما وقتم اینجا داره تموم می‌شه 975 00:50:25,105 --> 00:50:26,899 ‫و مصممم که یه مراسم 976 00:50:26,941 --> 00:50:29,860 ‫جادوی سیاه رو خودم تجربه کنم. 977 00:50:46,502 --> 00:50:47,211 ‫درسته. 978 00:50:53,634 --> 00:50:54,635 ‫باشه! 979 00:50:59,807 --> 00:51:01,350 ‫این چیزیه که بهتون گفت؟ 980 00:51:02,268 --> 00:51:03,602 ‫سلاحی در کار خواهد بود؟ 981 00:51:10,109 --> 00:51:12,611 ‫خب، حدس می‌زنم این اطلاعات جدیدیه. 982 00:51:23,205 --> 00:51:24,373 ‫بعدش نمی‌تونیم برگردیم پایین. 983 00:51:24,415 --> 00:51:26,166 ‫نه! ‫خیلی دورافتاده به نظر میاد. 984 00:51:38,053 --> 00:51:39,388 ‫درسته. 985 00:51:39,596 --> 00:51:41,932 ‫درسته، حدس می‌زنم باید روش بخوابیم و ببینیم چیکار می‌تونیم بکنیم 986 00:51:41,974 --> 00:51:44,351 ‫چون نمی‌خوام برگردم خونه و بهش نرسم، 987 00:51:44,393 --> 00:51:46,395 ‫ولی قطعاً نمی‌خوام کسی رو به خطر بندازم. 988 00:51:46,437 --> 00:51:49,857 ‫آره! 989 00:51:59,575 --> 00:52:02,828 ‫مریدان معنوی هند زود بیدار می‌شن 990 00:52:02,870 --> 00:52:04,788 ‫تا نمازهای روزانه‌شون رو شروع کنن. 991 00:52:07,625 --> 00:52:12,129 ‫جایی که هم زندگی و هم مرگ جشن گرفته می‌شه. 992 00:52:15,924 --> 00:52:18,552 ‫امروز روز آخر ما اینجاست، 993 00:52:18,594 --> 00:52:21,680 ‫آخرین شانس ما برای پیدا کردن جادوی واقعی. 994 00:52:25,351 --> 00:52:26,894 ‫پس با وجود هشدارها، 995 00:52:26,935 --> 00:52:30,064 ‫من و گروهم تصمیم گرفتیم با اون تانتریک ملاقات کنیم، 996 00:52:30,105 --> 00:52:34,360 ‫که حاضره ما رو به محل تمرین معنوی‌ش ببره 997 00:52:34,401 --> 00:52:36,737 ‫در اعماق کوه‌های جنگلی. 998 00:52:40,908 --> 00:52:42,242 ‫با وسایل بسته‌بندی شده، 999 00:52:42,284 --> 00:52:45,537 ‫صعود یک و نیم مایلی رو به سمت یه غار شروع می‌کنیم 1000 00:52:45,579 --> 00:52:48,999 ‫جایی که اون الهه‌ی خودش، «چیناماستا» رو فرا می‌خونه. 1001 00:52:50,751 --> 00:52:52,628 ‫به نظر مناسبه که سفر من 1002 00:52:52,670 --> 00:52:56,090 ‫برای پیدا کردن روشنایی از دل تاریکی ‫من رو به «چیناماستا» رسونده، 1003 00:52:57,383 --> 00:53:00,928 ‫الهه‌ی هم زندگی و هم مرگ، 1004 00:53:00,969 --> 00:53:03,555 ‫الهه‌ی تخریب و بازآفرینی، 1005 00:53:04,431 --> 00:53:07,142 ‫الهه‌ی تناقضات. 1006 00:53:10,270 --> 00:53:12,439 ‫وقتی به مقصدمون نزدیک می‌شیم، 1007 00:53:12,481 --> 00:53:14,775 ‫از یه حلقه‌ی آتش‌های بوته‌ای عبور می‌کنیم. 1008 00:53:15,984 --> 00:53:19,279 ‫بهم گفته شد که خیلی بیشتر از برگ‌های خشک نمی‌سوزن. 1009 00:53:20,364 --> 00:53:23,701 ‫شاید فقط نفرینیه که همین الانشم بهم وصله، 1010 00:53:23,742 --> 00:53:27,371 ‫ولی نمی‌تونم جلوی این فکر رو بگیرم که ‫راه‌های فرار ما 1011 00:53:27,413 --> 00:53:29,039 ‫داره بسته می‌شه. 1012 00:53:47,599 --> 00:53:50,144 ‫تانتریک‌ها فضای مقدس رو آماده می‌کنن 1013 00:53:50,185 --> 00:53:52,146 ‫با پیشکش‌هایی برای خدایان 1014 00:53:52,187 --> 00:53:54,231 ‫در حالی که منتظر شب هستیم. 1015 00:53:55,315 --> 00:53:57,943 ‫امشب، تانتریک اینجا قراره سعی کنه 1016 00:53:57,985 --> 00:54:00,571 ‫روح «چیناماستا» رو فرا بخونه. 1017 00:54:00,612 --> 00:54:01,488 ‫بله. ‫و اون روح 1018 00:54:01,530 --> 00:54:02,948 ‫قراره در مورد ما قضاوت کنه. 1019 00:54:20,716 --> 00:54:23,093 ‫با نزدیک شدن شب، 1020 00:54:23,135 --> 00:54:25,512 ‫تانتریک ذهنش رو متمرکز می‌کنه، 1021 00:54:25,554 --> 00:54:27,765 ‫آماده برای مراسم امشب. 1022 00:54:29,516 --> 00:54:32,352 ‫قبل از اینکه فرصت کنم به انتخاب‌هایی که 1023 00:54:32,394 --> 00:54:34,396 ‫من رو به اینجا رسوندن فکر کنم، 1024 00:54:34,438 --> 00:54:36,940 ‫به فضای مقدس فراخونده می‌شم. 1025 00:54:37,399 --> 00:54:40,527 ‫لیام، بیا، بیا اینجا. 1026 00:54:42,529 --> 00:54:45,991 ‫هیچوقت تا حالا سرنوشتم اینقدر به معنای واقعی کلمه 1027 00:54:46,033 --> 00:54:48,202 ‫در دست خدایان نبوده. 1028 00:55:58,647 --> 00:56:01,733 ‫حس خوبیه، آروم باش. 1029 00:56:04,486 --> 00:56:05,696 ‫هوم، بله. 1030 00:56:05,862 --> 00:56:08,448 ‫هوم؟ ‫هوم، آروم باش. 1031 00:56:18,041 --> 00:56:21,044 ‫نمی‌دونم منتظر چی بودم. 1032 00:56:21,086 --> 00:56:25,299 ‫شاید خود الهه از دل شعله‌ها بیرون بیاد. 1033 00:56:25,340 --> 00:56:29,219 ‫اما جادوی واقعی یه حقه بازی روی صحنه نیست. 1034 00:56:33,724 --> 00:56:35,100 ‫حس خوبی دارم، حس قدرت می‌کنم. 1035 00:56:35,726 --> 00:56:36,768 ‫بله، بله. 1036 00:56:37,728 --> 00:56:39,646 ‫هوم، بله، می‌کنم. 1037 00:57:09,968 --> 00:57:13,597 ‫وقت‌هایی تو زندگیم بوده که سرنخ‌هایی پیدا کردم 1038 00:57:13,639 --> 00:57:17,017 ‫که شاید همه‌مون به طور جهانی و معنوی 1039 00:57:17,059 --> 00:57:19,478 ‫به هم متصلیم، به شکلی 1040 00:57:19,519 --> 00:57:21,855 ‫که تعریف عقلانی‌ش سخته. 1041 00:57:22,898 --> 00:57:27,444 ‫دارم کم‌کم می‌فهمم که جستجوی من برای یه نفرین نیست. 1042 00:57:27,486 --> 00:57:29,029 ‫من دنبال یه درم، 1043 00:57:29,071 --> 00:57:31,782 ‫یه دروازه به سوی الوهیت، 1044 00:57:32,658 --> 00:57:35,786 ‫چیزی که قبلاً تجربه‌ش کردم. 1045 00:57:45,671 --> 00:57:49,049 ‫یه اتفاق بزرگ تو زندگیم افتاد، 1046 00:57:49,091 --> 00:57:51,385 ‫یه تصادف بزرگ تو صخره‌نوردی داشتم. 1047 00:57:51,426 --> 00:57:54,221 ‫آره، می‌دونم قبلاً در موردش بهم گفتی. 1048 00:57:54,262 --> 00:57:59,226 ‫داشتم یه مسیر بزرگ رو تو انگلیس صعود می‌کردم. 1049 00:57:59,267 --> 00:58:00,227 ‫رسیدم به بالاترین نقطه، 1050 00:58:00,268 --> 00:58:02,980 ‫و بعد پام تو صخره گیر کرد. 1051 00:58:03,021 --> 00:58:06,775 ‫فهمیدم که موقع بالا رفتن به اندازه‌ی کافی 1052 00:58:06,817 --> 00:58:08,986 ‫ابزار حمایتی تو صخره نذاشتم. 1053 00:58:09,027 --> 00:58:10,153 ‫معنیش این بود که 1054 00:58:10,195 --> 00:58:12,989 ‫اگه می‌افتادم احتمالاً می‌خوردم زمین. 1055 00:58:13,031 --> 00:58:15,283 ‫وحشت بود، وحشت مطلق، 1056 00:58:15,325 --> 00:58:19,079 ‫چون باید پام رو از صخره‌ای که گیر کرده بود درمیاوردم. 1057 00:58:19,121 --> 00:58:20,414 ‫و لحظه‌ای که پام دراومد، 1058 00:58:20,455 --> 00:58:24,042 ‫دستام رها شدن، و افتادم. 1059 00:58:24,084 --> 00:58:27,087 ‫فقط یادمه دستام رو گذاشتم روی چشمام. 1060 00:58:27,129 --> 00:58:29,297 ‫فقط یادمه با خودم فکر کردم، «قراره بمیرم. 1061 00:58:30,257 --> 00:58:33,260 ‫فقط نمی‌خوام وقتی اتفاق میفته ببینمش.» 1062 00:58:33,301 --> 00:58:35,595 ‫اینجاست که قضیه عجیب می‌شه. 1063 00:58:35,637 --> 00:58:40,434 ‫من از وحشتناک‌ترین ترسی که تو عمرم داشتم 1064 00:58:42,269 --> 00:58:46,148 ‫به یه حس فوق‌العاده، 1065 00:58:46,189 --> 00:58:50,027 ‫یه حس فوق‌العاده‌ی سعادت رسیدم. 1066 00:58:50,068 --> 00:58:55,031 ‫اونقدر احساس آرامش می‌کردم 1067 00:58:55,073 --> 00:58:56,950 ‫به شکلی که باورنکردنی بود. 1068 00:58:56,992 --> 00:59:01,955 ‫تا همین امروز، هیچ منطقی نداره. 1069 00:59:01,997 --> 00:59:05,667 ‫از شانس خوبم، به زمین نخوردم، و با خودم گفتم، 1070 00:59:05,792 --> 00:59:07,961 ‫«من زنده‌ام.» 1071 00:59:08,003 --> 00:59:10,255 ‫حس کردم چیزی رو لمس کردم 1072 00:59:10,297 --> 00:59:15,719 ‫که در سطح طبیعی و عادی ما نبود. 1073 00:59:16,011 --> 00:59:17,220 ‫و نمی‌دونم اون چیه، 1074 00:59:17,262 --> 00:59:21,349 ‫نمی‌دونم چی بود، و اذیتم می‌کنه. 1075 00:59:21,391 --> 00:59:23,560 ‫اذیتم می‌کنه که باعث می‌شه حس کنم 1076 00:59:23,602 --> 00:59:25,562 ‫این چیزا رو نمی‌فهمم 1077 00:59:25,604 --> 00:59:27,063 ‫یا آماده نیستم بهشون نگاه کنم. 1078 00:59:27,105 --> 00:59:29,649 ‫می‌دونم این برای اکثر مردم منطقی نیست، 1079 00:59:29,691 --> 00:59:31,985 ‫که مثلاً، «چرا باید این کار رو بکنی؟» 1080 00:59:32,027 --> 00:59:35,572 ‫من تقریباً می‌خوام تاریکی رو تجربه کنم 1081 00:59:35,614 --> 00:59:37,365 ‫تا بدونم که روشنایی وجود داره. 1082 00:59:39,076 --> 00:59:40,452 ‫و فکر می‌کنم این چیزیه که دنبالشم. 1083 01:00:00,555 --> 01:00:03,683 ‫حالا می‌دونم که اگه بخوام به خودم ثابت کنم 1084 01:00:03,725 --> 01:00:06,728 ‫تجربه‌ی سقوطم تو صخره‌نوردی واقعی بوده، 1085 01:00:06,770 --> 01:00:10,107 ‫نمی‌تونم از به خطر انداختن خودم بترسم. 1086 01:00:10,148 --> 01:00:14,402 ‫پس دارم دنبال خطرناک‌ترین جادویی که می‌تونم پیدا کنم می‌گردم. 1087 01:00:15,779 --> 01:00:18,949 ‫من به «کاتماکو» در جنوب مکزیک اومدم، 1088 01:00:18,990 --> 01:00:22,244 ‫یه شهر زیبا و عمیقاً معنوی. 1089 01:00:22,285 --> 01:00:24,246 ‫از قضا، شهرتش بیشتر 1090 01:00:24,287 --> 01:00:26,998 ‫به خاطر کلیسای کاتولیک محترمش نیست، 1091 01:00:27,040 --> 01:01:02,045 ‫بلکه به عنوان یه قبله‌گاه برای ‫جادوگریه. 1092 01:01:02,712 --> 01:01:05,215 ‫سنت غنی شمنیسم این شهر 1093 01:01:05,257 --> 01:01:08,510 ‫به تمدن باستانی «اولمک» برمی‌گرده 1094 01:01:08,552 --> 01:01:11,805 ‫و هنوزم خونه‌ی خیلی از جادوگران زن و مرده 1095 01:01:11,847 --> 01:01:14,266 ‫که بهشون «بروهو» و «بروها» می‌گن. 1096 01:01:15,559 --> 01:01:17,435 ‫هر سال، یه فستیوال برگزار می‌شه 1097 01:01:17,477 --> 01:01:20,522 ‫در سواحل دریاچه‌ی «کاتماکو»، 1098 01:01:20,564 --> 01:01:25,068 ‫گردهمایی خیلی از تمرین‌کنندگان جادوگری منطقه. 1099 01:01:25,110 --> 01:01:27,654 ‫هزاران نفر از مردم میان تا ببینن 1100 01:01:27,696 --> 01:01:31,741 ‫شمن‌هایی که با لباس‌های خارق‌العاده در شهر رژه می‌رن. 1101 01:01:06,955 --> 01:01:09,374 ‫جشنی از آیین جادویی 1102 01:01:09,416 --> 01:01:11,751 ‫و تاریخ بسیار محترمشون. 1103 01:01:13,378 --> 01:01:14,921 ‫و برای خیلی از بازدیدکننده‌ها، 1104 01:01:14,963 --> 01:01:17,132 ‫این یه فرصته که با «بروهو»ها ملاقات کنن 1105 01:01:17,174 --> 01:01:19,509 ‫تا یه طلسم جادویی بگیرن 1106 01:01:19,551 --> 01:01:22,512 ‫برای سلامتی بهتر، بخت و اقبال، 1107 01:01:22,554 --> 01:01:25,307 ‫یا شاید یه چیز شوم‌تر. 1108 01:01:27,225 --> 01:01:29,978 ‫و البته، من اینجام تا با یکی از «بروهو»ها ملاقات کنم 1109 01:01:31,354 --> 01:01:34,024 ‫و هنوز دنبال یه تجربه‌ی معنوی‌ام 1110 01:01:34,065 --> 01:01:36,860 ‫از طریق قدرت جادوی سیاه. 1111 01:03:38,773 --> 01:03:40,317 ‫سلام! 1112 01:03:45,572 --> 01:03:47,741 ‫در ادیان مسیحی، 1113 01:03:47,907 --> 01:03:52,412 ‫می‌گن که شیطان یه موجود منفی و شروره. 1114 01:03:52,495 --> 01:03:54,831 ‫چرا شما حس می‌کنید که اینطور نیست؟ 1115 01:04:16,686 --> 01:04:19,314 ‫من دنبال یه درخواست غیرعادی‌ام. 1116 01:04:19,355 --> 01:04:22,275 ‫دنبال کسی می‌گردم که من رو نفرین کنه. 1117 01:04:22,317 --> 01:04:24,778 ‫این کاریه که شما می‌تونید انجام بدید؟ 1118 01:04:53,390 --> 01:04:55,934 ‫چه چیزای بالقوه‌ای ممکنه برام اتفاق بیفته 1119 01:04:55,975 --> 01:04:57,644 ‫وقتی این درخواست رو بکنم؟ 1120 01:05:33,471 --> 01:05:36,641 ‫من همین الانشم یه نفرین بهم وصله، 1121 01:05:36,683 --> 01:05:39,310 ‫ولی یه حسی بهم می‌گه 1122 01:05:39,352 --> 01:05:41,980 ‫هنوز چیزای بیشتری برای تجربه کردن هست. 1123 01:05:42,814 --> 01:05:47,569 ‫برای همین امشب، «خوان» من رو به یه عشای ربانی شیطانی دعوت کرده. 1124 01:05:47,610 --> 01:05:50,155 ‫بهم گفته شده این اولین قدمه 1125 01:05:50,196 --> 01:05:52,740 ‫برای بستن پیمان با شیطان. 1126 01:09:11,229 --> 01:09:14,399 ‫خب امشب دیدن و بخشی از این ماجرا بودن خیلی سنگین بود. 1127 01:09:15,026 --> 01:09:17,236 ‫حرف زدن در مورد احساسش سخته، 1128 01:09:17,694 --> 01:09:19,197 ‫حسی که بهت دست می‌ده، 1129 01:09:19,238 --> 01:09:21,073 ‫سطح انرژی‌ای که بهت دست می‌ده 1130 01:09:21,157 --> 01:09:23,868 ‫وقتی تو یه محیط اینجوری هستی. 1131 01:09:23,910 --> 01:09:27,622 ‫موسیقی، دود، آتش، طبل‌ها، 1132 01:09:27,662 --> 01:09:29,624 ‫همه‌ش داره درونت جمع می‌شه، 1133 01:09:29,791 --> 01:09:32,042 ‫و یه انرژی خیلی قدرتمندی ایجاد می‌کنه. 1134 01:09:33,252 --> 01:09:36,339 ‫و می‌فهمم چرا این تو رو در یه حالتی قرار می‌ده 1135 01:09:36,381 --> 01:09:39,300 ‫که می‌تونه تو رو مستعد باور کردن کنه، 1136 01:09:40,134 --> 01:09:42,053 ‫یا بعضی‌ها می‌گن تو رو 1137 01:09:42,095 --> 01:09:44,846 ‫در یه حالتی قرار می‌ده که آماده‌تر باشی برای دریافت 1138 01:09:44,889 --> 01:09:47,183 ‫و ارتباط با دنیای ارواح. 1139 01:09:49,644 --> 01:09:52,563 ‫خب امشب، در تئوری، من این گفتگو رو باز کردم، 1140 01:09:52,604 --> 01:09:55,483 ‫این مکالمه رو با شیطان. 1141 01:09:55,525 --> 01:09:57,693 ‫ولی این فقط بخش اولشه. 1142 01:09:57,735 --> 01:10:00,279 ‫فردا، می‌ریم به غار شیطان. 1143 01:10:00,321 --> 01:10:03,241 ‫«خوان» می‌گه اونجا یه ارتباط قدرتمندتر 1144 01:10:03,282 --> 01:10:06,494 ‫و مستقیم‌تر با دنیای ارواح داره. 1145 01:10:06,536 --> 01:10:09,997 ‫و اونجا، قراره با شیطان پیمان ببندم 1146 01:10:10,039 --> 01:10:12,166 ‫تا این نفرین رو روی من بذاره. 1147 01:10:13,501 --> 01:10:15,461 ‫فکر می‌کنم تفاوت این یکی 1148 01:10:15,503 --> 01:10:17,922 ‫و اینکه چطور بازی عوض شده 1149 01:10:17,964 --> 01:10:19,924 ‫اینه که تو این سناریو، 1150 01:10:19,966 --> 01:10:24,345 ‫من باید دقیقاً بنویسم که چی می‌خوام اتفاق بیفته. 1151 01:10:24,387 --> 01:10:27,473 ‫پس من نمی‌خوام قدرت کس دیگه‌ای رو امتحان کنم، 1152 01:10:27,515 --> 01:10:31,853 ‫در واقع دارم یه نفرین برای خودم درخواست می‌کنم. 1153 01:10:31,894 --> 01:10:34,105 ‫دارم با شیطان پیمان می‌بندم 1154 01:10:34,147 --> 01:10:36,315 ‫تا یه چیز منفی درخواست کنم، 1155 01:10:36,357 --> 01:10:40,737 ‫یه بیماری، یه آسیب، یا حتی مرگ. 1156 01:10:42,822 --> 01:10:45,324 ‫می‌خوام یه تلاش جدی بکنم 1157 01:10:45,366 --> 01:10:48,119 ‫برای تجربه کردن یه چیز ماوراءالطبیعه. 1158 01:10:49,245 --> 01:10:50,913 ‫اما آیا ماوراءالطبیعه‌ست 1159 01:10:50,955 --> 01:10:54,625 ‫یا فقط دارم از ذهن خودم علیه خودم استفاده می‌کنم؟ 1160 01:10:56,002 --> 01:10:57,295 ‫باید خیلی با دقت فکر کنم 1161 01:10:57,336 --> 01:10:59,672 ‫در مورد چیزی که تو این پیمان می‌نویسم. 1162 01:10:59,714 --> 01:11:02,216 ‫چیزی که درخواست می‌کنم اونقدر شدیده 1163 01:11:02,258 --> 01:11:04,552 ‫که حتی نمی‌خوام با کسی در میون بذارمش 1164 01:11:05,595 --> 01:11:08,556 ‫چون ممکنه عواقب خیلی واقعی‌ای 1165 01:11:08,598 --> 01:11:13,603 ‫برای کاری که دارم می‌کنم وجود داشته باشه، و چه جادویی باشه چه روانشناختی، 1166 01:11:14,145 --> 01:11:15,730 ‫حدس می‌زنم باید صبر کنم و ببینم. 1167 01:13:06,382 --> 01:13:08,551 ‫شیطان، این درخواست من از توئه، 1168 01:13:08,843 --> 01:13:10,970 ‫و من با فروتنی اون رو به تو تقدیم می‌کنم. 1169 01:14:10,863 --> 01:14:14,200 ‫آیا ارتباط یا پیوندی می‌بینی 1170 01:14:14,241 --> 01:14:16,952 ‫بین قدرت تلقین و جادو؟ 1171 01:14:16,994 --> 01:14:20,456 ‫قطعاً، بعد از اینکه تو مکزیک بودم 1172 01:14:20,498 --> 01:14:24,293 ‫و اون درخواست رو برای خودم کردم، 1173 01:14:25,920 --> 01:14:30,257 ‫با خودم فکر می‌کنم که آیا اون حتی خواب‌ها رو یه سطح بالاتر برد یا نه. 1174 01:14:31,842 --> 01:14:35,262 ‫قطعاً حس می‌کنم ایده‌ی اینکه ‫همیشه مراقب باشم 1175 01:14:35,304 --> 01:14:39,141 ‫و نسبت به موقعیت‌ها محتاط‌تر باشم 1176 01:14:39,183 --> 01:14:41,018 ‫قطعاً تشدید شده، 1177 01:14:41,060 --> 01:14:43,562 ‫این حس که شاید الان باید 1178 01:14:43,604 --> 01:14:46,148 ‫یه کم محتاط‌تر باشی. 1179 01:14:46,190 --> 01:14:48,150 ‫از انجام دادنش پشیمونی؟ 1180 01:14:49,860 --> 01:14:52,655 ‫من واقعاً یه ترس بزرگ دارم 1181 01:14:53,656 --> 01:14:59,203 ‫که ممکنه یه آسیب فیزیکی به خودم زده باشم. 1182 01:14:59,453 --> 01:15:01,997 ‫ما می‌دونیم که علم چیزایی رو ثابت کرده 1183 01:15:02,039 --> 01:15:04,667 ‫مثل اثر دارونما و نوسِبو، 1184 01:15:04,709 --> 01:15:08,045 ‫و ذهن ما می‌تونه تأثیرات فیزیکی 1185 01:15:08,087 --> 01:15:10,798 ‫روی بدنمون داشته باشه وقتی باور می‌کنیم. 1186 01:15:11,924 --> 01:15:13,801 ‫احساس پشیمونی من ممکنه متفاوت باشه 1187 01:15:13,843 --> 01:15:17,138 ‫اگه بفهمم که نتایج پزشکی من 1188 01:15:17,179 --> 01:15:19,640 ‫مشکلی رو نشون بده که شش ماه پیش نداشتم. 1189 01:15:27,732 --> 01:15:29,650 ‫خب دوچرخه‌سواری کوهستان قطعاً یکی از 1190 01:15:29,692 --> 01:15:31,777 ‫بزرگترین علایق من تو زندگیه. 1191 01:15:31,819 --> 01:15:35,531 ‫واقعاً هیچی مثل پایین اومدن از مسیرها نیست، 1192 01:15:35,573 --> 01:15:37,700 ‫گاز دادن، خوش گذروندن. 1193 01:15:37,742 --> 01:15:40,536 ‫و باید اعتراف کنم، از وقتی رفتم نیواورلئان، 1194 01:15:40,578 --> 01:15:41,996 ‫نفرین شدم، 1195 01:15:42,037 --> 01:15:45,207 ‫و بعد از غار مکزیک بیرون اومدم، 1196 01:15:45,249 --> 01:15:48,127 ‫از دوچرخه‌سواری زده شدم و این حالم رو گرفته. 1197 01:15:48,169 --> 01:15:51,714 ‫پس تصمیم گرفتم الان اون رو پشت سر بذارم. 1198 01:15:51,756 --> 01:15:54,175 ‫باید برم تو مسیرها، یه کم خوش بگذرونم، 1199 01:15:54,216 --> 01:15:57,219 ‫و فقط به این چیزا فکر نکنم، می‌دونی؟ 1200 01:16:32,463 --> 01:16:33,380 ‫رفیق، خوبی؟ 1201 01:16:33,422 --> 01:16:35,591 ‫آخ، زانوم، آخ... 1202 01:16:38,052 --> 01:16:39,053 ‫آره... 1203 01:16:39,470 --> 01:16:43,474 ‫عکس‌برداری بیمارستان نشون داد چیزی نشکسته، خدا رو شکر، 1204 01:16:43,516 --> 01:16:46,602 ‫ولی یه بریدگی عمیق داشتم که بخیه لازم داشت. 1205 01:16:46,644 --> 01:16:49,522 ‫ورم زانو خیلی شدید بود 1206 01:16:49,563 --> 01:16:50,981 ‫و پنج شش هفته طول کشید 1207 01:16:51,023 --> 01:16:54,151 ‫تا بتونم دوباره درست راه برم. 1208 01:16:54,235 --> 01:16:56,195 ‫حتی وقتی سعی کردم ازش فرار کنم، 1209 01:16:56,278 --> 01:16:58,656 ‫ذهنم درگیر نفرین‌هاست. 1210 01:16:59,824 --> 01:17:03,369 ‫هرجا توجهت بره، انرژی‌ت هم همونجا می‌ره. 1211 01:17:03,410 --> 01:17:07,081 ‫و می‌ترسم که دارم برای خودم خطرناک می‌شم. 1212 01:17:14,755 --> 01:17:17,842 ‫چیزی که عجیبه اینه که فیلم نفرین 1213 01:17:17,883 --> 01:17:22,888 ‫«الیاس» رو چک کردم و جایی که دقیق شد، شوکه‌م کرد. 1214 01:17:23,389 --> 01:17:25,933 ‫خداوند تو را در زانوان 1215 01:17:25,975 --> 01:17:28,727 ‫و ساق‌ها مبتلا خواهد کرد. 1216 01:17:30,771 --> 01:17:32,022 ‫آیا جادو واقعیه، 1217 01:17:32,064 --> 01:17:34,024 ‫و اگه آره، از کجا میاد؟ 1218 01:17:34,817 --> 01:17:37,194 ‫جادو این حقیقته 1219 01:17:37,236 --> 01:17:41,740 ‫که تو یه موجود زنده‌ای که در حال حاضر وجود داری 1220 01:17:41,907 --> 01:17:44,285 ‫و اونقدر آگاهی که این سؤال رو بپرسی. 1221 01:17:44,326 --> 01:17:45,703 ‫این جادوئه. 1222 01:17:45,744 --> 01:17:49,415 ‫پس بله، جادو به همون اندازه واقعیه. 1223 01:17:49,456 --> 01:17:52,042 ‫اینکه بری و دنبال تجربه بگردی اشتباه نیست. 1224 01:17:52,084 --> 01:17:53,419 ‫ارزش داره، 1225 01:17:53,460 --> 01:17:58,090 ‫ولی باید، باید، مراقب باشی 1226 01:17:58,132 --> 01:18:00,801 ‫چون همه‌ی اون چیزا، همه‌ی اون چیزا حقیقت دارن، 1227 01:18:01,093 --> 01:18:02,595 ‫همه‌ی اون چیزا خیلی، خیلی حقیقت دارن. 1228 01:18:09,101 --> 01:18:10,936 ‫الان چند ماهه که گذشته 1229 01:18:11,020 --> 01:18:13,355 ‫و خواب‌ها دارن بدتر می‌شن. 1230 01:18:13,397 --> 01:18:15,941 ‫در حال حاضر به سختی می‌خوابم، 1231 01:18:15,983 --> 01:18:18,736 ‫و اون حس اضطرابی که باهاش بیدار می‌شم 1232 01:18:18,777 --> 01:18:21,864 ‫در طول روز باهام می‌مونه. 1233 01:18:21,906 --> 01:18:24,200 ‫همیشه احساس پارانویا دارم. 1234 01:18:24,241 --> 01:18:25,367 ‫حتی وقتی تو ترافیک نشستم، 1235 01:18:25,409 --> 01:18:29,079 ‫همش فکر می‌کنم هر ماشینی قراره بهم بزنه. 1236 01:18:29,121 --> 01:18:30,456 ‫هر بار که تلفن زنگ می‌زنه، 1237 01:18:30,497 --> 01:18:33,167 ‫فکر می‌کنم یه اتفاق بدی افتاده، 1238 01:18:33,209 --> 01:18:36,545 ‫و این حس دائمی وحشته. 1239 01:18:41,508 --> 01:18:44,178 ‫شاید به کم‌خوابیم ربط داشته باشه، 1240 01:18:44,219 --> 01:18:47,640 ‫ولی این حس فیزیکی رو دارم 1241 01:18:47,681 --> 01:18:49,391 ‫که یه اتفاق بدی در راهه. 1242 01:19:01,153 --> 01:19:03,948 ‫تا کی می‌خوای مرد نفرین‌شده باقی بمونی؟ 1243 01:19:04,907 --> 01:19:07,076 ‫فکر کنم دیگه کافیه. 1244 01:19:07,117 --> 01:19:10,955 ‫دقیقاً خواب‌ها بود که گفتی دیگه کافیه؟ 1245 01:19:10,996 --> 01:19:14,875 ‫یا تصادف بود یا اضطراب؟ 1246 01:19:14,917 --> 01:19:15,960 ‫هر چی چیزای کوچیک 1247 01:19:16,001 --> 01:19:18,128 ‫و فیزیکی‌تری اتفاق میفته، 1248 01:19:18,170 --> 01:19:22,383 ‫اون سپر دفاعی «همه‌ش تو ذهنته» رو داره از بین می‌بره. 1249 01:19:22,424 --> 01:19:25,928 ‫و حس می‌کنم اگه سعی نکنم 1250 01:19:25,970 --> 01:19:28,055 ‫و یه جوری این رو باطل کنم، 1251 01:19:28,097 --> 01:19:30,432 ‫چه جادو واقعی باشه چه نباشه، 1252 01:19:31,308 --> 01:19:35,521 ‫ممکنه دارم یه سری عادت‌های منفی واقعی پیدا و شکل می‌دم. 1253 01:19:35,562 --> 01:19:37,982 ‫پس تا حالا چی جلوی تو رو گرفته 1254 01:19:38,107 --> 01:19:42,361 ‫که خودت رو ازشون رها کنی؟ 1255 01:19:42,403 --> 01:19:43,737 ‫نمی‌دونم آیا قراره 1256 01:19:43,779 --> 01:19:46,782 ‫به همین راحتی باشه یا نه. 1257 01:19:46,824 --> 01:19:48,742 ‫فکر کنم الان تو یه موقعیت سختی هستم 1258 01:19:48,826 --> 01:19:51,996 ‫که اگه شاید 1259 01:19:52,997 --> 01:19:55,582 ‫به جادو باور نداشتم، 1260 01:19:55,624 --> 01:19:58,961 ‫و با این حال یه جوری به ناخودآگاهم نفوذ کرده 1261 01:19:59,003 --> 01:20:01,964 ‫که حالا واقعاً باید باور کنم 1262 01:20:02,006 --> 01:20:04,008 ‫تا بتونم خودم رو از این وضعیت خلاص کنم. 1263 01:20:11,640 --> 01:20:13,684 ‫با وجود هشدارهای شما- 1264 01:20:13,726 --> 01:20:18,022 ‫بله؟ ‫من نه یکی، 1265 01:20:18,063 --> 01:20:23,068 ‫بلکه دو نفر رو پیدا کردم که حاضر شدن من رو نفرین کنن. 1266 01:20:23,402 --> 01:20:25,237 ‫ببین، برای همینه که در مورد ما بریتانیایی‌ها تعجب می‌کنن، 1267 01:20:25,279 --> 01:20:28,240 ‫فکر می‌کنن ما دیوونه‌ایم. ‫درسته، ولی نمی‌تونم تصور کنم چرا. 1268 01:20:29,408 --> 01:20:32,411 ‫و حس می‌کنم دارم یه لیست بلندبالا از چیزایی 1269 01:20:32,453 --> 01:20:34,330 ‫که دارن خراب می‌شن، جمع می‌کنم. 1270 01:20:34,371 --> 01:20:37,499 ‫من چندتا کلیپ با خودم آوردم 1271 01:20:37,541 --> 01:20:39,960 ‫از کارایی که باهام کردن. 1272 01:20:41,211 --> 01:20:43,005 ‫اول قراره تو رو 1273 01:20:43,047 --> 01:20:46,508 ‫به یکی از این میخ‌های تابوت گره بزنیم. 1274 01:20:46,550 --> 01:20:48,886 ‫پس مقداری از موی تو، ‫خداوند تو را مبتلا خواهد کرد 1275 01:20:48,927 --> 01:20:51,096 ‫به زوال و به تب، 1276 01:20:51,263 --> 01:20:53,891 ‫و به التهاب و به سوزشی شدید، 1277 01:20:53,932 --> 01:20:56,727 ‫و تو را دنبال خواهند کرد تا هلاک شوی. 1278 01:20:56,769 --> 01:20:59,313 ‫خداوند تو را در زانوان- ‫خدای من... 1279 01:20:59,354 --> 01:21:02,066 ‫و ساق‌ها مبتلا خواهد کرد. 1280 01:21:03,984 --> 01:21:06,779 ‫و یوغی از آهن بر گردنت خواهد نهاد 1281 01:21:07,738 --> 01:21:09,823 ‫تا تو را نابود کند. 1282 01:21:09,865 --> 01:21:11,158 ‫وای. 1283 01:21:11,200 --> 01:21:12,785 ‫لعنتی رفیق! 1284 01:21:12,826 --> 01:21:14,328 ‫خب الان حدود شش ماه از اون موقع می‌گذره، 1285 01:21:14,370 --> 01:21:16,580 ‫و قطعاً یه سری اتفاقا برام افتاده. 1286 01:21:16,622 --> 01:21:18,332 ‫تو خوابات شروع شد؟ 1287 01:21:18,374 --> 01:21:20,751 ‫بله، الان کابوس‌های خیلی شدیدی 1288 01:21:20,793 --> 01:21:22,086 ‫دارم می‌بینم، واقعاً. 1289 01:21:22,127 --> 01:21:23,045 ‫دست و پات که سر جاشه 1290 01:21:23,087 --> 01:21:25,297 ‫یا اتفاقی نیفتاده، درسته؟ 1291 01:21:25,339 --> 01:21:29,885 ‫نه، حدود پنج، شش هفته بعد از 1292 01:21:29,927 --> 01:21:32,805 ‫اتفاقی که برای زانوم افتاد، 1293 01:21:32,888 --> 01:21:35,766 ‫مجبور شدم زانوم رو بخیه بزنم. ‫باشه. 1294 01:21:35,808 --> 01:21:36,600 ‫ناجوره. 1295 01:21:36,642 --> 01:21:38,936 ‫به زانو ختم نمی‌شه، ادامه داره. 1296 01:21:39,228 --> 01:21:40,437 ‫اگه این رو تموم نکنی، 1297 01:21:40,479 --> 01:21:41,647 ‫می‌تونه خیلی بد بشه... ‫قراره شروع بشه 1298 01:21:41,688 --> 01:21:43,273 ‫و خیلی فیزیکی بشه. ‫آره. 1299 01:21:43,315 --> 01:21:44,858 ‫شاید باید همونجا متوقف می‌شدم. 1300 01:21:44,900 --> 01:21:47,694 ‫یه «بروهو» تو مکزیک پیدا کردم 1301 01:21:47,736 --> 01:21:51,573 ‫که کارش رو مشخصاً با شیطان هماهنگ می‌کنه. 1302 01:21:51,657 --> 01:21:54,743 ‫بهم گفت که باید درخواست رو بنویسم 1303 01:21:54,785 --> 01:21:56,829 ‫و اون درخواست رو به شیطان تقدیم کنم 1304 01:21:56,870 --> 01:21:58,580 ‫در یه جای خیلی خاص. 1305 01:21:58,747 --> 01:22:01,333 ‫من این کار رو کردم، و با خون بسته شد. 1306 01:22:01,375 --> 01:22:03,836 ‫بستن با خون، باطل کردنش رو آسون نمی‌کنه. 1307 01:22:14,596 --> 01:22:17,057 ‫شیطان، این درخواست من از توئه، 1308 01:22:17,099 --> 01:22:20,602 ‫و من با فروتنی اون رو به تو تقدیم می‌کنم، و ازت متشکرم. 1309 01:22:29,111 --> 01:22:30,070 ‫اوه اون تو رو علامت‌گذاری کرد. 1310 01:22:33,240 --> 01:22:37,035 ‫این یکی چیزیه که تو علامت‌گذاری شدی و گرفتی، 1311 01:22:37,077 --> 01:22:39,496 ‫و درخواست کردی، پس... 1312 01:22:39,538 --> 01:22:41,415 ‫برای یه عمر، نه فقط نفرین، 1313 01:22:41,456 --> 01:22:43,167 ‫بلکه این قراره از این به بعد زندگی تو باشه، 1314 01:22:43,208 --> 01:22:44,626 ‫این چیزی بود که اساساً می‌شنیدم. 1315 01:22:44,668 --> 01:22:46,503 ‫مشکل اینجاست که تو داری بهش نزدیک می‌شی 1316 01:22:46,545 --> 01:22:47,546 ‫مثل یه حقه بازی، 1317 01:22:47,588 --> 01:22:50,841 ‫و برای همین خود این عمل بی‌احترامیه. 1318 01:22:50,883 --> 01:22:53,635 ‫و برای اون، ممکنه، ممکنه یه سیلی بخوری، 1319 01:22:53,677 --> 01:22:56,138 ‫یا ممکنه دعوامون بشه. 1320 01:22:56,180 --> 01:22:57,723 ‫صادقانه بگم، فقط برای اینکه بدونی، 1321 01:22:57,764 --> 01:22:59,641 ‫برای اینکه سعی کنی این رو باطل کنی، 1322 01:22:59,683 --> 01:23:01,852 ‫باید به این ایمان پیدا کنی 1323 01:23:01,894 --> 01:23:03,061 ‫تا بتونی باطلش کنی. 1324 01:23:03,145 --> 01:23:06,023 ‫تو کلید باطل کردنش خواهی بود. 1325 01:23:06,064 --> 01:23:09,234 ‫باشه. 1326 01:23:33,342 --> 01:23:34,509 ‫خب، حاضری؟ 1327 01:23:34,593 --> 01:23:37,054 ‫من حاضرم. ‫بسیار خب، با من بیا. 1328 01:23:40,390 --> 01:23:45,395 ‫یکی از آن تو، سه برای تو، 1329 01:23:46,772 --> 01:23:51,693 ‫نه از آن من. 1330 01:23:54,363 --> 01:23:58,200 ‫یکی برای زمین و یکی برای تو. 1331 01:23:59,326 --> 01:24:00,494 ‫یکی از آن تو، 1332 01:24:01,870 --> 01:24:06,375 ‫سه برای تو، و نه از آن من. 1333 01:24:06,500 --> 01:24:07,876 ‫محافظت روانی. 1334 01:24:07,918 --> 01:24:09,253 ‫و هر کسی که میاد تو، 1335 01:24:09,294 --> 01:24:13,006 ‫به هر کدوم یه سکه می‌دی. 1336 01:24:13,048 --> 01:24:17,886 ‫سه برای تو، و نه از آن من. 1337 01:24:23,141 --> 01:24:24,643 ‫پرداختت رو قبول کن. 1338 01:24:31,358 --> 01:24:35,404 ‫نه از آن من. 1339 01:24:37,072 --> 01:24:39,408 ‫پرداختت رو برای این کار قبول می‌کنم. 1340 01:24:46,331 --> 01:24:51,128 ‫ما اینجا جمع شدیم تا قراردادهایی رو 1341 01:24:51,169 --> 01:24:53,422 ‫برای «لیام» ببندیم، به دلایل مشروع. 1342 01:24:53,463 --> 01:24:55,048 ‫فکر می‌کنم اون یه احمق بود، 1343 01:24:55,090 --> 01:24:56,675 ‫ولی ما اینجاییم تا باطلش کنیم. 1344 01:25:02,055 --> 01:25:06,518 ‫خدایانم، «کرومان» رو فرا می‌خوانم، 1345 01:25:07,352 --> 01:25:09,396 ‫خون رو در رگ‌هام بشنو 1346 01:25:09,438 --> 01:25:12,190 ‫سوگندهایی رو که بر محراب‌های باستانی خوردم بشناس. 1347 01:25:13,191 --> 01:25:15,986 ‫نگهبانان رو فرا می‌خوانم، 1348 01:25:16,028 --> 01:25:18,739 ‫ارواح سیاه و سفید، ارواح سرخ و خاکستری، 1349 01:25:18,780 --> 01:25:21,158 ‫در هم آمیزید، در هم آمیزید، در هم آمیزید، هر که می‌تواند، 1350 01:25:21,241 --> 01:25:23,493 ‫بیرون، بیرون، بیرون، دور و اطراف، 1351 01:25:23,535 --> 01:25:26,288 ‫دنیایی در درون و دنیایی در بیرون، 1352 01:25:26,330 --> 01:25:28,749 ‫دنیایی در درون و دنیایی در بیرون، 1353 01:25:28,790 --> 01:25:32,878 ‫خوب، بماند، و بد، برود. 1354 01:25:37,841 --> 01:25:40,886 ‫دو نفرین روی «لیام» گذاشته شده. 1355 01:25:42,012 --> 01:25:45,432 ‫اولی برای باطل شدن ساخته شده بود. 1356 01:25:46,933 --> 01:25:49,144 ‫در خدمت «لیام»، 1357 01:25:49,186 --> 01:25:50,771 ‫من حالا در این لحظه، 1358 01:25:53,398 --> 01:25:58,195 ‫این نفرین رو قطع می‌کنم، هوم، محکم بسته شده. 1359 01:26:09,456 --> 01:26:12,084 ‫باز کن و تمیز کن. 1360 01:26:12,125 --> 01:26:14,211 ‫تیکه‌تیکه‌ش کن، پاره‌پاره‌ش کن، 1361 01:26:14,252 --> 01:26:16,254 ‫همه‌ش رو بشکن. 1362 01:26:16,296 --> 01:26:18,090 ‫بیا، داس رو بگیر، چندتا نخ رو ببر، 1363 01:26:18,131 --> 01:26:21,927 ‫پارچه رو ببر، برش دار، قطعش کن. 1364 01:26:23,720 --> 01:26:26,348 ‫به کسی که بهت خدمت کرد برکت بده. 1365 01:26:27,432 --> 01:26:29,810 ‫بدون که کارش رو انجام داده. 1366 01:26:34,606 --> 01:26:36,817 ‫ممنونم که این تجربه رو بهم دادی. 1367 01:26:36,858 --> 01:26:38,318 ‫ولی خوشحالم که تموم شد. 1368 01:26:38,360 --> 01:26:40,487 ‫این تموم شده و انجام شده. 1369 01:26:47,452 --> 01:26:48,662 ‫بعدی سخت‌تره، 1370 01:26:51,373 --> 01:26:52,290 ‫گام محفل. 1371 01:27:07,347 --> 01:27:09,641 ‫تو را فرا می‌خوانم ای فرشته‌ی سقوط کرده، 1372 01:27:10,559 --> 01:27:14,896 ‫پیمانی که او اکنون می‌خواهد به پایان برسد، 1373 01:27:15,897 --> 01:27:17,774 ‫دانشی که به دست آورده 1374 01:27:17,858 --> 01:27:20,360 ‫می‌داند که حقیقت دارد، 1375 01:27:20,402 --> 01:27:22,863 ‫و از طریق این کاری که انجام می‌دهد، 1376 01:27:22,904 --> 01:27:26,074 ‫این دانش را با جهان به اشتراک خواهد گذاشت. 1377 01:27:26,116 --> 01:27:30,078 ‫برای این، او می‌خواهد که به رسمیت شناختن این پیمان 1378 01:27:30,120 --> 01:27:33,582 ‫تکمیل و به پایان برسد. 1379 01:27:33,623 --> 01:27:34,875 ‫به آینه نگاه کن 1380 01:27:34,916 --> 01:27:37,043 ‫و از اون تکمیل شدن بگو. 1381 01:27:38,253 --> 01:27:40,422 ‫می‌دونی که حقیقت داره، لیام؟ 1382 01:27:40,464 --> 01:27:42,758 ‫بله، می‌دونم که حقیقت داره. 1383 01:27:42,799 --> 01:27:44,801 ‫من قدرت رو به رسمیت می‌شناسم. 1384 01:27:44,843 --> 01:27:46,470 ‫دیگه کافیه. 1385 01:27:46,511 --> 01:27:47,596 ‫تو آماده‌ای. 1386 01:27:47,637 --> 01:27:48,597 ‫من آماده‌ام. 1387 01:27:48,638 --> 01:27:51,183 ‫این کاملاً تموم شده، انجام شده. 1388 01:27:51,224 --> 01:27:53,143 ‫من با این کار تموم کردم. 1389 01:27:53,185 --> 01:27:56,772 ‫اون روزی که تو اون غار بودی رو می‌بینی 1390 01:27:56,813 --> 01:27:58,273 ‫و این پیمان رو بستی؟ 1391 01:27:58,315 --> 01:27:59,191 ‫بله. 1392 01:27:59,232 --> 01:28:03,695 ‫فشار بده، فشار بده، پیمان رو حس می‌کنی؟ 1393 01:28:03,862 --> 01:28:04,863 ‫بله، حسش می‌کنم. 1394 01:28:04,946 --> 01:28:06,156 ‫اون رو جلوی خودت می‌بینی. 1395 01:28:06,198 --> 01:28:08,283 ‫می‌تونم ببینمش، آره، اون انرژی رو حس کردم. 1396 01:28:08,325 --> 01:28:09,451 ‫الان حسش می‌کنی؟ 1397 01:28:09,534 --> 01:28:10,368 ‫می‌تونم حسش کنم، بله. 1398 01:28:10,410 --> 01:28:12,245 ‫حالا، اون بندها رو قطع کن. 1399 01:28:12,287 --> 01:28:13,538 ‫قطعشون کن، یکی یکی. 1400 01:28:13,580 --> 01:28:15,040 ‫پاره‌پاره‌شون کن. 1401 01:28:15,081 --> 01:28:16,625 ‫من این بندها رو قطع کردم، 1402 01:28:16,666 --> 01:28:18,251 ‫این پیوندها رو قطع کردم. 1403 01:28:18,293 --> 01:28:19,586 ‫با افتخار و احترام. 1404 01:28:19,669 --> 01:28:21,213 ‫با افتخار و احترام. 1405 01:28:21,254 --> 01:28:22,923 ‫حس کن هر چیزی که در تو بسته شده 1406 01:28:22,964 --> 01:28:25,217 ‫حالا در اون آینه بسته بشه. 1407 01:28:25,550 --> 01:28:26,426 ‫از نفست استفاده کن. 1408 01:28:28,678 --> 01:28:29,471 ‫دوباره. 1409 01:28:29,721 --> 01:28:31,681 ‫غرش کن، غرش کن. 1410 01:28:31,765 --> 01:28:36,144 ‫غرش کن! 1411 01:28:36,311 --> 01:28:38,063 ‫آره. ‫یالا، فشار بده. 1412 01:28:38,188 --> 01:28:40,482 ‫فشار بده! 1413 01:28:40,524 --> 01:28:45,403 ‫به داخلش، و مهر و موم کن. 1414 01:28:48,573 --> 01:28:50,408 ‫آره! ‫آره! 1415 01:28:53,662 --> 01:28:54,454 ‫تمومه؟ ‫آره! 1416 01:28:54,496 --> 01:28:56,164 ‫تمومه، بذارش تو. 1417 01:28:56,623 --> 01:28:58,375 ‫دست‌ها روی لبه‌ی دیگ. 1418 01:29:04,673 --> 01:29:05,924 ‫تموم شد. 1419 01:29:08,426 --> 01:29:09,386 ‫فشار بده! 1420 01:29:16,268 --> 01:29:17,936 ‫فشار بده! 1421 01:29:18,061 --> 01:29:20,313 ‫هیچ قرارداد دیگه‌ای وجود نداره. 1422 01:29:20,355 --> 01:29:22,232 ‫همه‌چیز به پایان رسیده. 1423 01:29:22,274 --> 01:29:23,900 ‫حالا، این رو پاره کن و بنداز تو. 1424 01:29:25,318 --> 01:29:26,528 ‫قرارداد تمومه. 1425 01:29:26,570 --> 01:29:28,613 ‫فشار بده! 1426 01:29:28,655 --> 01:29:30,115 ‫با تمام افتخار و احترام، 1427 01:29:30,156 --> 01:29:31,866 ‫چیزی که بهم دادی رو برمی‌گردونم. 1428 01:29:31,908 --> 01:29:34,494 ‫با تمام افتخار و احترام، چیزی که بهم دادی رو برمی‌گردونم. 1429 01:29:41,876 --> 01:29:43,378 ‫پایین! 1430 01:29:49,175 --> 01:29:50,969 ‫جادوگران از چشم‌هاتون استفاده کنید، 1431 01:29:51,011 --> 01:29:52,220 ‫بذارید دیدتون حقیقی باشه. 1432 01:29:54,598 --> 01:29:59,019 ‫آه، رفت، بالاخره، تموم شد. 1433 01:30:00,979 --> 01:30:03,064 ‫همه خوبن؟ 1434 01:30:03,106 --> 01:30:05,275 ‫تموم، تموم، تموم، و تموم؟ 1435 01:30:05,317 --> 01:30:06,902 ‫تموم! 1436 01:30:08,570 --> 01:30:11,573 ‫لیام، بلند شو. 1437 01:30:11,615 --> 01:30:12,699 ‫سر پایین، دست‌ها بیرون. 1438 01:30:16,328 --> 01:30:17,287 ‫و ریشه. 1439 01:31:20,809 --> 01:31:25,855 ‫خب شش ماه از وقتی که نفرین شدم می‌گذره. 1440 01:31:26,022 --> 01:31:29,401 ‫شش ماه؟ ‫الان پاکسازی شدم. 1441 01:31:29,442 --> 01:31:31,987 ‫چه حسی داری؟ ‫خیلی بهترم. 1442 01:31:32,028 --> 01:31:33,780 ‫واقعاً؟ ‫آره، 1443 01:31:33,822 --> 01:31:35,323 ‫دارم بهتر می‌خوابم. 1444 01:31:35,365 --> 01:31:36,199 ‫خوبه. 1445 01:31:37,367 --> 01:31:38,660 ‫این یه چیزیه، 1446 01:31:38,702 --> 01:31:40,328 ‫فکر کنم این موضوع یه کم 1447 01:31:40,370 --> 01:31:41,538 ‫ذهنم رو درگیر کرده بود. 1448 01:31:41,579 --> 01:31:43,540 ‫بالاخره نتایج 1449 01:31:43,581 --> 01:31:47,627 ‫چکاپ دکترم، آزمایش خونم رو گرفتم. 1450 01:31:47,669 --> 01:31:49,379 ‫و هنوز بازش نکردم. 1451 01:31:51,798 --> 01:31:53,133 ‫الان یه کم نگرانم. 1452 01:31:53,174 --> 01:31:54,259 ‫واقعاً؟ ‫آره. 1453 01:31:56,177 --> 01:32:00,265 ‫باشه، خب ما برای چندتا سرطانی که تو خانواده‌م هست غربالگری کردیم، 1454 01:32:10,442 --> 01:32:13,111 ‫و غربالگری‌ها نرمال هستن. 1455 01:32:13,194 --> 01:32:16,406 ‫خوبه، پس چه حسی داری؟ 1456 01:32:16,573 --> 01:32:19,325 ‫یعنی، راستش، این یه خیال راحتی واقعیه. 1457 01:32:19,367 --> 01:32:22,454 ‫نگرانش بودی. ‫آره. 1458 01:32:23,872 --> 01:32:26,291 ‫نمی‌دونستم اینقدر ذهنت رو درگیر کرده. 1459 01:32:26,332 --> 01:32:30,545 ‫آره، می‌دونی، با خواب‌ها و همه چیز، 1460 01:32:30,587 --> 01:32:33,673 ‫یهو از کاری که کرده بودم ترسیدم. 1461 01:32:34,924 --> 01:32:38,136 ‫و اینکه این برای تو و ما چه معنایی داشت. 1462 01:32:38,178 --> 01:32:39,888 ‫و داشتم نگران می‌شدم که 1463 01:32:39,929 --> 01:32:41,556 ‫ممکنه اشتباه بزرگی کرده باشم. 1464 01:32:45,018 --> 01:32:47,812 ‫خوبی؟ ‫آره، همه چی خوبه. 1465 01:32:47,854 --> 01:32:51,941 ‫آخ جون. ‫هیچ، هیچ چیز بدی نیست. 1466 01:32:51,983 --> 01:32:55,904 ‫خوبه. 1467 01:33:01,034 --> 01:33:02,827 ‫فکر می‌کنم جادو قطعاً واقعیه. 1468 01:33:02,911 --> 01:33:04,746 ‫نمی‌دونم قابل اندازه‌گیری هست یا نه، 1469 01:33:04,788 --> 01:33:05,914 ‫اون یه چیز دیگه‌ست، 1470 01:33:05,955 --> 01:33:08,041 ‫و بعد اینکه با چی داریم اندازه‌گیریش می‌کنیم؟ 1471 01:33:08,124 --> 01:33:12,420 ‫ولی قابل اثباته، مؤثره. 1472 01:33:12,462 --> 01:33:14,005 ‫یه جورایی، تقریباً می‌خوام تعریفش کنم 1473 01:33:14,047 --> 01:33:16,508 ‫همونطوری که فرهنگ رو تعریف می‌کنم، 1474 01:33:16,549 --> 01:33:19,803 ‫مثل اون کل پیچیده‌ای که یه شخص رو می‌سازه. 1475 01:33:19,844 --> 01:33:22,806 ‫ریشه‌ی جادو، توانایی به کار بردن اراده‌ی آزاده. 1476 01:33:22,847 --> 01:33:26,434 ‫ما از اراده‌ی آزادمون استفاده می‌کنیم تا تغییر خاصی رو 1477 01:33:26,476 --> 01:33:29,729 ‫در آینده از طریق اعمال امروز به وجود بیاریم. 1478 01:33:29,771 --> 01:33:31,815 ‫پس رابطه‌ی ما با ارواح الهی 1479 01:33:31,856 --> 01:33:35,110 ‫خیلی پویاتر از چیزیه که اکثر مردم 1480 01:33:35,151 --> 01:33:37,028 ‫در سیستم‌های مذهبی دیگه دارن. 1481 01:34:01,135 --> 01:34:03,847 ‫آیا می‌تونیم، و آیا کارهایی کردیم 1482 01:34:03,888 --> 01:34:04,806 ‫که خیلی خارق‌العاده باشن؟ 1483 01:34:04,848 --> 01:34:07,475 ‫قطعاً، ولی من عصای جادویی ندارم. 1484 01:34:07,517 --> 01:34:09,686 ‫قرار نیست زندگی شما رو یه شبه درست کنم، 1485 01:34:09,727 --> 01:34:12,605 ‫به خصوص اگه خودتون سرمایه‌گذاری نکنید. 1486 01:34:12,647 --> 01:34:14,816 ‫اونا نقششون رو در نظر نمی‌گیرن، 1487 01:34:14,858 --> 01:34:17,861 ‫پاسخگویی‌شون، مسئولیتشون 1488 01:34:17,902 --> 01:34:21,906 ‫در زندگی‌ای که براشون رقم خورده. 1489 01:34:21,948 --> 01:34:25,368 ‫خب به مردمی که فکر می‌کنن این شیطانیه چی می‌گم؟ 1490 01:34:25,410 --> 01:34:29,455 ‫برگردید و هر فکری رو که به عنوان یه شخص 1491 01:34:29,497 --> 01:34:32,792 ‫بهتون تحمیل شده به چالش بکشید. 1492 01:34:32,834 --> 01:34:35,503 ‫ذهن شما، واقعیت شماست. 1493 01:34:35,545 --> 01:34:37,672 ‫و پس چیزی که تصمیم می‌گیرید بهش اجازه ورود بدید 1494 01:34:37,714 --> 01:34:39,299 ‫و چیزی که تصمیم می‌گیرید رهاش کنید 1495 01:34:39,340 --> 01:34:42,093 ‫دنیای اطرافتون رو شکل خواهد داد. 1496 01:34:49,183 --> 01:34:53,021 ‫من رفتم دنبال رازهای جادو، 1497 01:34:53,062 --> 01:34:56,191 ‫و فهمیدم که ذهن ما واقعیتمون رو شکل می‌ده 1498 01:34:56,232 --> 01:35:00,403 ‫به شکلی که شاید هنوز فراتر از درک ماست. 1499 01:35:02,655 --> 01:35:05,283 ‫شاید فقط می‌خوام باور کنم 1500 01:35:05,325 --> 01:35:08,453 ‫که این به نظر من شبیه جادوئه. 1501 01:35:08,477 --> 01:35:13,477 @Sub_Max3 148970

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.