All language subtitles for [SubtitleTools.com] [AnimWorld] Rakudai Kishi no Cavalry - 08

" آخرین سامورایی "

. آخرین سامورایی . این لقب پدرم آیاتسوجی کایتو بود

وقتی راهنمایی بودم

وقتی راهنمایی بودم
. پدرم بخاطر مشکل قلبی بازنشسته شد

، حتی بعد از این که از گرفتن شمشیر مثل قبل عاجز شد

. با کرامت به ما آموزش میداد

دو سال قبل
مدرسهی آیاتسوجی

نه

. نه . شونه هات رو آروم کن ولی بازوهات رو محکم نگه دار

. مچ هات رو محکم تر کن ولی هیچوقت بهشون فشار نیار

. سعی کن تا میتونی طبیعی باشی

. بدون اینا ، هیچوقت نمیتونی استاد تکنیک مخفی تن ای موهو بشی

تن - ا ی - موهو

. فشار نیار

! سـ ـ سخته

پدر ، شاید برای من غیر ممکن ــــ

غیر ممکن نیست

. آیاسه

. تو آموزش هام رو دقیق تر از هر کس دیگه ای دنبال کردی

میدونم اینارو به قلبت سپردی

: میدونم اینارو به قلبت سپردی

هچیوقت غرورت رو فراموش نکن

. هچیوقت غرورت رو فراموش نکن "

همیشه برای مردم ارزش قائل باش
" . به ضعیف کمک کن و از شرارت متنفر باش

... آیاتسوجی ایتو ریو نوعی شمشیرزنیه که

محافظت از مردم

. از مردم محافظت میکنه ...

. میدونستم ... پدرم وقت زیادی براش نمونده بود

، برای همین آیاتسوجی ایتو ریو رو بهم یاد داد
. گرچه من هنوز بی تجربه بودم

... اما

... اما

... پدر

Forums.AnimWorld.net

Bloodrose مترجم

، جای بالاتری رو هدف می گیرم ، دنیای دلیرانهی جدید

با نوک شمشیر پر شورم

روحم رو در این مکان حک می کنم

نمی ذارم کسی به هویتم دست بزنه

ضربان قلبم که شروع به تند تر زدن می کنن

سرنوشتم در این لحظه رقم خواهد خورد

عزم راسخم رو مسخره کن ، مغرور و متکبر باش

! شک و تردید هام رو له می کنم ، بیا بریم جلو

( همین حالا همین الان بریم جلو )

، برای همینه که الان می شکونمش

آره ، در سنگینی که جلوی فردا رو گرفته

، تا آخرش از تمام توانت استفاده کن

با ذهن هشیارت

، با یه ضربه بشکونش

آره ، در سنگینی که فردا رو نمی پذیره

، احیا شو ، زمان فرا رسیده

اوج هیجان در آخرین لحظات

وقت رسیدن به اوج ـه

کوراشیکی کوراودو

شمشیر خوار 3

. کوراشیکی کوراودو سال سومی توی آکادمی دونرو

. اون یارو وحشتناکه

اون توی بقیه مدارس دعوا می کنه
... و مدارس هنر های رزمی اطراف شهر رو نابود میکنه

اما ، پارسال توی فستیوال مبارزه 7 ستاره
. اون جز 8 نفر اول بود

بخاطر سبک شمشیرزنی له کنندش
. اون لقب " شمشیر خوار " رو گرفته

. شمشیرخوار ... شمشیرزن کُش

اون قطعاً قویه . 2 سال پیش وقتی
، که اومد مدرسهی پدرم رو به چالش بکشه

. از اسلحه اش استفاده نکرد

منظورت اینه که ، اون فقط با شمشیر خالی مبارزه کرد
و از توانایی هاش استفاده نکرد ؟

... آره . اما پدرم نتونست

. باور نکردنیه

. الکی که به کایتو سان آخرین سامورایی نمی گفتن

. میدونم

. منم نمیتونستم باور کنم

دو سال قبل

... مثل یه خوابِ بد بود

مدرسهی آیاتسوجی ایتو ریو

! پدر

! پدر ! خواهش میکنم تمومش کنید

! سنسی ! کافیه دیگه ! لطفاً تمومش کنید

. ممنون که نگرانم هستید

. به مهربانیتون افتخار میکنم

... اما برای همین

! بخاطر صدمه زدن به شما هیچوقت نمیبخشمش

شمشیرزنی برای محافظت از مردم ، ها ؟

، تعجبی نداره آخرین سامورایی هستی
. چقدر شرافتمندانه

اما همش همینه ؟ تمام زورت اینه ؟

. تازه شروعشه بچه جون

! پدر

! این مبارزهی منه ! دخالت نکنید

. همونطور که میخوای ، بهت نشون میدم

، قلب شمشیرزنیم رو
. قلب آیاتسوجی ایتو ریو رو

چی ــــ

! تمومش کن

! نه !! پدر

... م

! پدر

... متا ... سفم

. تا فردا وقت دارید وسایلتون رو جمع کنید

. اینجا دیگه مال شما نیست

! حرومزاده

... اگه فقط جلوش رو گرفته بودم

... اگه فقط من به جای پدرم باهاش مبارزه کرده بودم

. شمشیرش نه غرور داره نه شرافت

. همش خشونت وحشیانست

... همچین مردی پدرم رو شکست داد

! و شیوه شمشیرزنی آیاتسوجی پایمال شد

... سنپای

... کایتو سان

. اینجا قبلاً خونهی پدرم بود

. حال به هم زن هستن

... هی شما

هاااا ؟

میشه ببریتم کوراشیکی کون رو ببینم ؟

!تو کدوم خری هستی ؟

. تو همون آبجی اون روزیه هستی

. کوراشیکی کون . تو رو با دوئل به چالش می کشم

ها ؟

، من کمک کننده ام . به نمایندگی از آیاتسوجی سان
. اینجام تا این مدرسه رو پس بگیرم

هاه ! این مدرسه رو به چالش میکشی ؟

. برعکس دفعه قبل که دیدمت ، چه جسارتی داری

. اونجا جای مناسبی نبود

اون چطور تو رو قانع کرده ؟

برای شوالیه های دانش آموز ، ممنوعه که بیرون از مدرسه
. بدون اجازه از اسلحه هاشون استفاده کنن

به جز موقعی که توی یه مدرسه هنرهای رزمی هستیم
. یا موقعی که رئیس مدرسه اجازه رو میده

تو که نمیخوای ردم کنی ، نه ؟

! هاه ! جالبه

اما قبل از اون ، باید ببینم اصلاً صلاحیت
. مبارزه با من رو داری

اینا راضیت میکنن ؟

. اوروچیمارو

. وای

. بیا پیش من ، اینتتسو

. که اینطور . یه کلاس اول هستی

! برای اینه از یه شمشیرزن خوشم میاد

! خیله خب . نبرد مرگبار شروع میشه

! هاه ! واکنش خوبی داری

! هاها ، خیلی بده

. زمان بندیم درست بود

... میدونست چیکار میخوام کنم ؟ نه

! دنبالش کن و بکشش ، جاکوتسوجین

! اوروچیمارو میتونه به هرچیزی تبدیل بشه

! میتونه فاصلهی حملهی هر شمشیرزنی رو نابود کنه

. بخاطر همین لقبش رو گرفته ، شمشیر خوار

اما ایکی چاره ای نداره تا فاصلهی حملهی دشمن رو
. کنترل کنه وقتی توی محدوده اش نیست

. اما این جلوشو نمی گیره ، ایکی از اون بهتره

. فکرشو می کردم که این حرکت بعدیت باشه

! دیدِ عالیه اون

. ای وای

! اون یه ... می دونستم

! نه

!او ـ اون چی بود ؟

. این توانایی حقیقی توئه که آخرین سامورای رو شکست داد

. می تونی جاخالیش بدی ؟ خیلی خوبه

. که اینطور

... توانایی ای که مرکز قدرتت شده

. سرعتِ رفلکسته

" درک " و " فهم " و " واکنش"

. به سرعت پردازش اینا می گن سرعت رفلکس

. برای بیشتر مردم این 0/3 ثانیه است

برای منو استلا تقریباً 0/1 ثانیه است
. مهم نیست چقدر تمرین کنیم ، سریعتر نمی شه

، اما وقتی تبادل حملاتمون رو حساب کردم
. سرعت رفلکس تو کمتر از 0/05 ثانیه است

، قبل از این که بتونم حرکتی کنم

. تو می تونی 2 یا 3 حرکت کنی

با این سرعت ، تو می تونی حملاتی رو جاخالی بدی
، که جاخالی دادنشون برای عقل سلیم غیرممکنه

، یا این که مسیر شمشیرتو قبل از این که به مال من بخوره عوض کنی

. که بهت اجازه می ده از یک زاویه کاملاً متفاوت ضربه بزنی

برای همینه که بنظر میاد
. شمشیرت وسط راه ناپدید می شه

تو اولین کسی بودی که توی مبارزه اول
. مارجینال کانترمو کشف کرد

الان که می دونی ، که چی ؟

. هیچ کاریش نمی تونی کنی

. مارجینال کانتر تکنیک نیست

. یه صفته که باهاش به دنیا اومدم

، مهم نیست چقدر بدنت رو تمرین بدی
... تکنیک هات رو بهتر کنی ، و استفاده از تاکتیک هارو یاد بگیری

همشون بی معنی می شن اگه بخاطر سرعت
. رفلکس مادرزادیت سرکوب بشن

، وقت گذاشتم تا جواب سوالتو بدم
. پس بهتره زودی شکست نخوری

! هبیگامی

! حمله های همزمان از دو طرف

! تو یه آماتوری
!فکر کردی می تونی یه حقه رو دو بار انجام بدی ؟

دفاع نامنظم ؟

این یعنی تو تنها کسی نیستی که
. کنترل فاصله رو داری

! هنوز تموم نشده ! سریعترین سرعتم برای این چیزی نیست

حالا یه حمله چهارتایی ؟

... نمی تونم از تمام حملاتش دفاع کنم

. تعادلت رو از دست دادی و از حملهی کشنده نجات پیدا کردی

. حرومزادهی خوش شانس

! این مهارت سطح ملی ـه

. اما این پایانِ دفاع به درد نخورته

! تیکه تیکت می کنم

اگه الان جلوشو بگیری
. نمی تونی مدرسه ات رو پس بگیری

! اما

. اگه بتونم می خوام جلوشو بگیرم

. اما ... اون داره کلی خوش می گذرونه

داره می خنده ؟

. چه احمقی . می خواد که با قوی ترین مرد بجنگه

. اون می خواد مرد قوی ای که جلوشه رو شکست بده

. این تمام چیزیه که بهش فکر می کنه

هی سنپای ، آخرین سامورایی واقعاً
با سرافکندگی شکست خورد ؟

! چی داری می گی ؟! البته که اینطوره

، اگه ... اگه اون حرومزاده نیومده بود اینجا
! ما می تونستیم خوشحال بمونیم

! پدرم باید سرافکنده بوده باشه

. این چیزیه که تو فکر می کنی ، شاید درست نباشه

مدرسهی آیاتسوجی ایتو ریو

برای مردی که این همه شهرت توی دنیای شمشیرزنی داشته

، و حتی لقب آخرین سامورایی رو داره
... اون واقعاً به عنوان یه شمیرزن خوشحال بود که

هر روز رو با پوسیدن توی خونه می گذرونده ؟

حق با توئه . کاری که اون کرد
. خشونت آمیز و وحشیانه بود

، اما وقتی که انتخابی بجز پوسیدن تا مرگ نداشت

، فهمید که یه نفر هست تا اونو به چالش بکشه

. شاید این چیز خیلی خوبی برای اون به عنوان یه شمشیرزن بوده باشه

... برای همین بود که پدرم بعدش گفت

من ــــ

پدر

... متا ... سفم

... متاسفم ... که باید اینطوری باشم

. اصلاً یه شمشیرزن نبودم

... نمی تونستم ذهن و روح مردی که مبارزه می کنه رو ببینم

! پدر

. اوه . پس این ضعفِ شمشیر خواره

، برای استفاده از مارجینال کانتر
. حرکات بیشتری انجام بده برای همین خیلی زود خسته می شه

چقدر کله شقی ؟

. متاسفانه ، از باختن متنفرم

همینطور خیلی وقت می شه که اینطوری
، غرق شمشیرزنی نشده بودم

برای همینم اینقدر داره بهم خوش می گذره
. که نمی خوام تمومش کنم

خوش می گذره ، ها ؟

. روانی هم هستی

می تونم آخرین سوالمو هم ازت بپرسم ؟

ها ؟

... شمشیرزن بزرگی که تحسینش می کردیم

تونست مثل الان ما بخنده ؟

. هاه . چه سوال احمقانه ای

هیچوقت به بی بنیه ای که نتونه ازهمچین درگیری مرگباری
. لذت ببره آخرین سامورایی نمی گن

. آیاتسوجی سان

، حالا ، با قوی ترینم
. دو سالِ خودت و پدرت رو پس می گیرم

! بیا ! یاماتو نو اوروچی

جاخالی نمی ده ؟
به چی فکر می کنه ؟

این همون چیزیه که
! پیرمرد می خواست آخر مبارزه نشونم بده

! ارزش دو سال صبر رو داشت

... اون

! آخرین تکنیک مخفی ... تن ای موهو

! این ماهیتِ آیاتسوجی ایتو ریو ـه

اون چطور اینو می دونه ؟

امکانش هست که اون ... ؟

. دزدیدن شمشیر

چی ؟

. اون این کارو با منم کرد

. دنبال کردن اون مرد واقعاً ارزشش رو داره

عوضی . اسمت چیه ؟

. کوروگانه ایکی

... کوروگانه

. بقیه اش رو توی فستیوال مبارزه 7 ستاره انجام می دیم

اینجا چی می شه ؟

. هرکاری می خوای بکن
. اینجا موندن دیگه فایده ای نداره

!ایکی ! حالت خوبه ؟

. کوروگانه کون

. واقعاً متاسفم

. تقصیر منه که اینقدر سختی کشیدی

... هیچی نمی دونستم

راجب پدرم ، و این که یعنی چی
. به عنوان یه شمشیرزن زندگی کنی

. به درد حمل کردن آیاتسوجی ایتو ریو با خودم نمی خورم

. این درست نیست

چی ؟

امروز بخاطر این بُردم چون تو
. تا آخرین جا شمشیر کایتو سان رو حفظ کرده بودی

. برای همین تونستم از تکنیک تن ای موهو استفاده کنم

. هیچ کس بهتر از تو کایتو سان رو درک نمی کنه

. تو جانشین بر حقِ آخرین سامورایی هستی

... کوروگانه کون

... ممنون . اما اگه اینطوره

. باید خیلی قوی تر بشم

مدرسهی آیاتسوجی ایتو ریو

. تا با اعتماد به نفس بتونم بگم من جانشین اونم

مدرسهی آیاتسوجی ایتو ریو

راجب آیاتسوجی سنپای شنیدی ؟

. ظاهراً به کمیتهی مبارزات انتخابی اعتراف کرده

. که توی مبارزه با تو تقلب کرده

، آره . شنیدم که از مسابقات حذف شده
. و 10 روز هم اخراج شده

. گفت که مسئولیت کارهاشو بر عهده می گیره

. از طرف آیاتوجی سان ـه

... ورودی
آیاتسوجی سنپای

چیه ؟

! می گه که کایتو سان هشیاریش رو بدست آورده

! واقعاً ؟ عالیه

. آره . فک کنم این پرونده دیگه بسته شده

. آره ، کارت خوب بود ایکی

!شیـ ـ شیزوکو ؟ آلیس ؟

! ایـ ـ ایکی ، بیا بجنگیم
! کُشتی انگشتیِ ژاپنی

! آماده ، برو

وای ، وای . مزاحمشون شدیم ؟

. فکر می کنم که ما حق مشروع داریم

، ما کاملاً از حلقه جدا شدیم
. و طِی دوئل های مدرسه نادیده گرفته شدیم

چطوری می تونن مارو اینطوری تنها بذارن ؟

! دوباره ! ایکی ، دوباره

. خب ، من مثل اون هرزه اذیتش نمی کنم

!به کی داری می گی هرزه ؟

. تو

کجای من به هرزه ها می خوره ؟

. اسمت . کاتل ورمیلیون

!کی هست اصن ؟

زندگی راهیست شرور ، می گذرم از روی آن

چیزی که بهش برخورد می کنم سرنوشته ؟
رویای واقعی همون سرزمینی هست که در اون بیدار شدم

بازگشت به زمان اساطیر و فراتر از اون

پرنده ای آتشین هستم

که آغوش پادشاه رو رها کردم

و به سوی آسمان سرخ پرواز کردم

... چه سفر طولانی ای

خاطرات همراه شن ها شناور هستن

حالا در آغوش تو هستم

... بالاخره صلح رو آموختم ، اما

با این حال بال هام رو تبدیل به شمشیر کردم

عشق راهیست شیطانی ، می گذرم از زیر آن

چیزی که پوشیدم یک زره سرخ خارداره

اگر این گوشت و خون گُل مرگه

می خوام که شمشیرت باعث بشه شکوفه بزنم

تعطیلاتِ شاهزاده