Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:00:13,300 --> 00:00:20,550
؛« او فکر میکرد، احمقا هرگز یک کلاغ هم ندیدن
ولی واقعیت اینه از روی چهره آدما نمیشه همه چیز رو فهمید » ؛
2
00:00:21,051 --> 00:00:23,592
«ریزو چیشویلی»
نویسنده و فیلمنامه نویس گرجستانی
3
00:00:26,092 --> 00:00:32,426
ترجمه و زیرنویس
Cinematek.ir
4
00:00:35,292 --> 00:00:52,826
پیشنهاد فیلم از
letterboxd.com/rahmatizadeh
5
00:00:38,634 --> 00:00:42,884
6
00:00:44,550 --> 00:00:48,884
7
00:01:49,219 --> 00:01:52,593
8
00:01:56,593 --> 00:01:59,968
9
00:02:26,886 --> 00:02:30,261
10
00:02:54,094 --> 00:02:57,469
11
00:02:58,636 --> 00:03:02,011
12
00:03:03,136 --> 00:03:06,511
13
00:03:15,552 --> 00:03:18,928
14
00:03:29,677 --> 00:03:33,053
15
00:04:01,428 --> 00:04:07,303
وقتی به آسمان نگاه می کنیم چه می بینیم ؟
16
00:04:45,678 --> 00:04:47,303
- ببخشید
- ببخشید
17
00:04:47,970 --> 00:04:49,678
- بفرمایید
- ممنونم
18
00:04:50,221 --> 00:04:51,804
- خداحافظ
- خدا حافظ
19
00:05:01,762 --> 00:05:04,221
- باز شما
- بازم معذرت می خوام
20
00:05:04,678 --> 00:05:07,262
- اشتباه رفتم
- بله ، منم
21
00:05:07,512 --> 00:05:09,637
- دوباره خداحافظ
- خداحافظ
22
00:05:12,262 --> 00:05:14,137
- بازم اشتباه رفتم
- بله بله
23
00:05:14,345 --> 00:05:16,012
- خداحافظ
- خداحافظ
24
00:06:37,554 --> 00:06:44,387
خب حمله صاعقه و طوفان چجوریه
25
00:06:45,763 --> 00:06:49,181
گئورگی، این مگنت، مثلا تویی
26
00:10:18,058 --> 00:10:19,808
- سلام
- سلام
27
00:10:20,099 --> 00:10:23,808
- می بینی، دوباره همدیگه رو دیدیم
- جالبه
28
00:10:24,141 --> 00:10:27,266
شاید بهتره دفعه بعدی رو
به شانس نسپاریم؟
29
00:10:28,307 --> 00:10:30,183
من به شانس اعتقاد دارم
30
00:10:31,183 --> 00:10:33,390
اون کافه جدیده روی پل سفید رو میشناسی؟
31
00:10:33,599 --> 00:10:34,599
آره
32
00:10:34,766 --> 00:10:38,390
- میشه فردا اونجا همدیگه رو ببینیم؛ چطوره؟
- آره میشه
33
00:10:38,724 --> 00:10:41,058
- ساعت 8 خوبه؟
- باشه ساعت 8
34
00:10:42,183 --> 00:10:44,891
-پس، فردا میبینمت
- می بینمت
35
00:10:49,474 --> 00:10:52,141
هر دو از همدیگه خوششون اومده
36
00:10:52,808 --> 00:10:56,599
هر دو اونها تا الان تو عمرشون
نه انقدر جسور بودن نه عجول
37
00:10:57,432 --> 00:11:01,741
اما عشقی که امروز صبح
دم ورودی مدرسه درون اونها جوانه زد
38
00:11:01,808 --> 00:11:13,391
و همزمان در وجود هر دو قد کشید
باعث از بین رفتن همه مانع ها شد
39
00:11:21,433 --> 00:11:25,308
در راه خونه
لیزا باید از چهاراه عبور میکرد
40
00:11:25,725 --> 00:11:30,100
جایی که خیابان «پائولو یاشویلی» و «خیابان تیتسیان تابیدزه» به هم می رسن
41
00:11:31,100 --> 00:11:34,558
در این چهارراه،
چهار دوست زندگی می کردند
42
00:11:35,475 --> 00:11:39,809
و اگر چه حرف زدن با انسانها
برای اونا ممنوع بود
43
00:11:40,433 --> 00:11:44,809
ولی اونا تصمیم گرفتن به لیزا کمک کنند
چون لیزا در خطر بزرگی بود
44
00:11:45,391 --> 00:11:51,767
هر چهارتا عاشق لیزا بودن که تقریباً هر روز
از چهارراه اونجا عبور می کرد
45
00:12:02,433 --> 00:12:05,600
اولین کسی که با لیزا
صحبت کرد «نهال کوچک» بود
46
00:12:10,017 --> 00:12:11,809
نهــال به لیزا گفت
47
00:12:13,100 --> 00:12:15,017
که در اون لحظه فوق العاده
48
00:12:16,100 --> 00:12:18,892
وقتی به مرد جوان بله گفت
49
00:12:19,642 --> 00:12:22,850
یک «چشم بد»، داشته اونها رو میدیده
50
00:12:25,892 --> 00:12:29,100
؛ «دوربیـن مداربسته»، دوست بعدی بود
که با لیزا صحبت کرد
51
00:12:30,059 --> 00:12:33,725
و به او گفت که
از طرف «چشــم بــد»، نفرین شده
52
00:12:36,600 --> 00:12:39,017
دوست سوم یک «ناودون باران قدیمی» بود
53
00:12:40,517 --> 00:12:43,135
؛ «ناودون» به لیزا گفت که
54
00:12:43,185 --> 00:12:47,935
صبح روز بعد که از خواب بیدار میشه
قیافه اش تغییر خواهد کرد
55
00:12:51,309 --> 00:12:54,518
؛ «بـاد» قرار بود بقیه ماجرا رو
به لیزا بگه که ... ؛
56
00:13:01,559 --> 00:13:05,309
یه ماشین بین لیزا و «بــاد» ایستاد
57
00:13:13,684 --> 00:13:16,434
و دیگه لیزا حرف «بــاد» رو نشنید
58
00:13:17,476 --> 00:13:20,101
لیزا ترسید و رفت
59
00:13:21,518 --> 00:13:22,768
ماشین هم رفت
60
00:17:42,479 --> 00:17:43,729
مایا
61
00:17:46,104 --> 00:17:49,979
لیزا به مایا گفت که با مرد جوانی آشنا شده
62
00:17:50,188 --> 00:17:53,104
و قراره روز بعد با هم ملاقات کنن
63
00:17:53,395 --> 00:17:56,896
و بعدش اتفاقی که تو چهارراه
براش افتاد رو تعریف کرد
64
00:17:57,188 --> 00:18:01,729
همه حرفهای نهال و ناودون و ... رو گفت
65
00:18:02,146 --> 00:18:06,896
و اینکه که «بــاد» قرار بوده یه چیزی
بهش بگه و نتونسته بشنوه
66
00:18:07,063 --> 00:18:08,954
؛ «بــاد» می خواست بگه :
67
00:18:09,021 --> 00:18:13,895
که لیزا تنها کسی نیست که روز بعد
با ظاهری متفاوت از خواب بیدار می شه
68
00:18:14,296 --> 00:18:17,421
بلکه پسر جوان هم
همین اتفاق براش خواهد افتاد
69
00:18:20,063 --> 00:18:25,646
و صاحب «چشــم بد» این نفرین رو
برای لیزا و گئورگی مقدر کرده
70
00:18:26,312 --> 00:18:31,208
اونا دیگه هیچ وقت همدیگر رو پیدا نمیکنند
و برای همین تا همیشه عذاب خواهند کشید
71
00:18:34,438 --> 00:18:37,522
امیدوارم نترسیده باشی؟
72
00:18:49,355 --> 00:18:50,605
نترس
73
00:18:51,272 --> 00:18:53,022
ببین
74
00:18:53,688 --> 00:18:55,814
طلسم ها برای قدیم بوده
75
00:20:13,148 --> 00:20:15,981
اینا مال مادربزرگمه
76
00:20:16,648 --> 00:20:19,523
وقتی بچه بودم، یک بار هم من نفرین شده بودم
77
00:20:20,314 --> 00:20:25,314
و مادربزرگم گفت که
اینا، ازم محافظت میکنه
78
00:21:30,690 --> 00:21:34,107
« توجـــــــه »
79
00:21:34,107 --> 00:21:36,649
مخاطـــب عزیز
80
00:21:36,649 --> 00:21:41,107
لطفاً پس از شنیدن اولین صدای زنگ
چشمان خود را ببندید
81
00:21:41,107 --> 00:21:45,899
با شنیدن صدای زنگ دوم
دوباره چشمان خود را باز کنید
82
00:21:45,899 --> 00:21:48,524
آماده اید؟
83
00:21:53,398 --> 00:21:56,024
چشماتون رو ببندید
84
00:24:10,733 --> 00:24:13,234
گئورگی فکر کرد قبل از تمرین
نیازی به دوش گرفتن نیست
85
00:24:13,608 --> 00:24:18,316
بهتره بعد تمرین و قبل از رفتن به کافه
دوش بگیره و لباسهاش رو عوض کنه
86
00:24:19,900 --> 00:24:22,067
می خواست صورتش رو بشوره
87
00:24:22,067 --> 00:24:24,150
شیر آب رو باز کرد
88
00:24:24,150 --> 00:24:27,943
دستاش رو زیر آب گرفت و به آینه نگاه کرد
89
00:24:27,943 --> 00:24:30,818
دستاش که پر از آب بود
خشک شون زد
90
00:24:30,818 --> 00:24:33,359
نه خودش نه بدنش نمی دونستن
باید چه واکنشی نشون بدن
91
00:24:33,359 --> 00:24:35,692
یه سوزشی در گردنش احساس کرد
92
00:24:35,692 --> 00:24:38,026
سرش رو کمی به چپ چرخوند
93
00:24:38,026 --> 00:24:40,276
و به آینه نگاه کرد
94
00:24:40,276 --> 00:24:41,943
داشت از حال میرفت که یهو
95
00:24:41,943 --> 00:24:44,442
یادش افتاد رو پیانو هم یک آینه دیگه هست
96
00:24:44,442 --> 00:24:46,901
فکر کرد ایراد از آینه است
97
00:24:46,901 --> 00:24:49,068
آینه کوچک روی پیانو رو برداشت و به حمام برد
98
00:24:49,068 --> 00:24:51,151
نگاه کرد ... چرخید ... به عقب نگاه کرد
99
00:24:51,151 --> 00:24:53,068
نتونست خودش رو تو آینه پیدا کنه
100
00:24:54,526 --> 00:24:55,984
نمی تونست نفس بکشه
و تقریبا داشت غش میگرد
101
00:24:56,384 --> 00:24:57,759
اما مسواک نجاتش داد
102
00:24:58,359 --> 00:25:00,451
مسواک رو با دستش شکوند
103
00:24:59,051 --> 00:25:01,792
104
00:25:00,592 --> 00:25:02,259
تا حالا مسواک رو با یک دست شکوندید؟
105
00:25:02,759 --> 00:25:04,209
غیرممکنه
106
00:25:05,009 --> 00:25:08,717
گردنش اونقدر درد میکرد که سیاه شد بود
107
00:25:08,717 --> 00:25:11,509
سه کلمه گفت
108
00:25:11,734 --> 00:25:14,692
شوره، کوسه، ماسه
Salt, shark, sand
109
00:25:36,651 --> 00:25:40,068
بهشون میگم مریض شده و گلو درد داره
110
00:25:40,609 --> 00:25:43,359
نمیتونه صحبت کنه
111
00:25:43,776 --> 00:25:45,818
شیفت ات هم من به جات وامیستم
112
00:25:46,151 --> 00:25:48,109
کار دیگه ای از دستم برمیاد؟
113
00:25:49,526 --> 00:25:53,042
مایا سعی کرد لیزا رو آروم کنه
114
00:25:53,152 --> 00:25:55,819
تشویقش کرد که به ملاقات پسره بره
115
00:25:56,110 --> 00:25:58,485
تا بهش بگه چه اتفاقی افتاده
116
00:25:58,860 --> 00:26:02,069
و سعی کنه بهش توضیح بده
117
00:26:02,277 --> 00:26:04,227
اینطور که معلومه پسر خوبیه
و بعد گفتن همه ماجرا بهش
118
00:26:04,270 --> 00:26:07,653
حتما حرفهای لیزا رو باور میکنه
119
00:26:42,819 --> 00:26:46,236
کاغذهای مربوط به مالیات رو یادم رفت
120
00:26:52,485 --> 00:26:54,652
ممنون
121
00:26:59,944 --> 00:27:04,236
گئورگی رفت بیرون و به هر جسم آینه ای
122
00:27:04,610 --> 00:27:07,110
که ظاهرش رو منعکس میکرد نگاه میکرد
123
00:27:07,401 --> 00:27:13,236
اما هربار که نگاه میکرد
از یافتن خود قبلی ش ناامیدتر میشد
124
00:27:13,902 --> 00:27:16,360
میتونم کمک تون کنم؟
125
00:27:20,152 --> 00:27:22,861
چیزی لازم داری جوون؟
126
00:27:23,402 --> 00:27:26,402
خورشید، کیکی به اسم خورشید دارین؟
127
00:27:26,820 --> 00:27:28,820
نه امروز ندارم
128
00:27:51,611 --> 00:27:53,945
بچه ها، بیایید شروع کنیم
129
00:27:55,903 --> 00:27:57,319
یالا بچه ها یالا
130
00:27:58,153 --> 00:28:00,694
بیاید شروع کنیم ، آماده ایم
131
00:28:03,111 --> 00:28:04,569
بدو دیگه
132
00:28:05,278 --> 00:28:07,945
ببخشید اینجا چیکار میکنید؟
133
00:28:08,153 --> 00:28:11,820
افراد غریبه اجازه حضور در اینجا رو ندارن
لطفا سریعتر برید
134
00:28:12,153 --> 00:28:14,153
متاسفم
135
00:28:28,070 --> 00:28:29,903
نفرین روی دیگری هم از خود نشان داد
136
00:28:30,486 --> 00:28:33,111
که «بــاد» نتونست به لیزا بگه
137
00:28:33,569 --> 00:28:35,153
نفرین اینطور بوده که
138
00:28:35,569 --> 00:28:41,928
لیزا و گئورگی، هر دو مهمترین
دانش و استعدادشون رو هم از دست میدن
139
00:28:41,986 --> 00:28:45,237
لیزا: پزشکی و گئورگی: فوتبال
140
00:28:46,402 --> 00:28:50,238
رفیق میشه لطفا توپ رو برامون بندازی
141
00:29:29,862 --> 00:29:32,112
ممنون
142
00:30:26,138 --> 00:30:29,113
مطمئنم که مسموم شدم برای همین دچار تهوم شدم
143
00:30:30,000 --> 00:30:33,168
یه ذره می خوابم و وقتی بیدار بشم
همه چیز اکی شده
144
00:30:40,947 --> 00:30:45,530
لیزا سعی کرد درس بخونه، اما چیزی نمی فهمید
145
00:30:46,780 --> 00:30:50,321
متوجه شد هر چی تو
دانشگاه یاد گرفته بوده یادش رفته
146
00:30:51,113 --> 00:30:54,171
مایا، لیزا رو که گریه می کرد
دلداری داد و بهش گفت
147
00:30:54,405 --> 00:30:59,113
احتمالاً این به خاطر استرس زیاده
و متقاعدش کرد بره سر قرار
148
00:31:08,530 --> 00:31:10,488
149
00:31:10,905 --> 00:31:14,030
150
00:31:42,488 --> 00:31:46,031
برو ، ادامه بده
نه اونجا نه
151
00:31:47,322 --> 00:31:50,739
ادامه بده ، یکم دیگه ، یکم دیگه
152
00:31:52,405 --> 00:31:54,697
خب
153
00:31:57,447 --> 00:31:59,739
نه ادامه بده
...
154
00:32:06,405 --> 00:32:08,989
وایستا
155
00:32:10,781 --> 00:32:13,073
نه ، ادامه بده ، ادامه بده
156
00:32:17,823 --> 00:32:21,405
آره ، همونجا بزارش
157
00:32:21,656 --> 00:32:25,156
پشت میزها خوب میشه
158
00:32:26,422 --> 00:32:28,522
خورشید هم این شکلی غروب میکنه
159
00:32:28,622 --> 00:32:31,081
مگه فرقی هم میکنه؟
160
00:32:31,489 --> 00:32:34,323
نمیکنه؟
اکی
161
00:35:32,407 --> 00:35:37,324
لیزا تلاش کرد بفهمه چرا گئورگی نیومده کافه
162
00:35:38,366 --> 00:35:42,449
و به نتیجه ای نرسید جز اینکه
اتفاقی براش افتاده باشه
163
00:35:42,683 --> 00:35:46,975
و اینکه اون منصرف شده رو به ذهنش راه نداد
164
00:35:47,899 --> 00:35:53,358
از دیروز ، به همه چیز شک کرد جز گئورگی
165
00:36:02,200 --> 00:36:07,533
اولین باری که گئورگی 4 تا آبجو
خورد 18 سالش بود
166
00:36:08,033 --> 00:36:10,076
و امروز دومین بار بود
167
00:36:10,325 --> 00:36:15,951
درست مانند لیزا، او هم نمیتونست
باور کنه لیزا بدون دلیل نیومده باشه
168
00:36:17,034 --> 00:36:18,909
برای همین او هم نگران لیزا بود
169
00:36:19,901 --> 00:36:24,884
وقتی کسی رو دوست داری نگرانش می شی
170
00:38:48,368 --> 00:38:50,077
ببخشید
171
00:38:50,743 --> 00:38:52,118
سلام
172
00:38:52,118 --> 00:38:53,743
لیزا خونه است؟
173
00:38:54,035 --> 00:38:56,701
نه ، نیستش
174
00:39:45,245 --> 00:39:48,911
- الان میرم
- موفق باشی
175
00:40:34,453 --> 00:40:36,662
گئورگی ، گئورگی
176
00:40:54,995 --> 00:40:57,787
گئورگی نیست؟
177
00:40:58,411 --> 00:41:01,204
نه ،گئورگی نیستش
178
00:41:17,079 --> 00:41:20,120
بعضی وقتها بهمون توپ قرض میداد
179
00:41:22,079 --> 00:41:24,246
اما الان نیستش
180
00:42:07,412 --> 00:42:11,412
به دنبال فردی جهت کار
با دستگاه بستنی ساز هستیم
181
00:42:15,830 --> 00:42:18,205
بستنی
182
00:42:21,454 --> 00:42:23,746
بستنی شکلاتی 1 لاری
183
00:42:24,496 --> 00:42:26,579
بستنی وانیلی 1 لاری
184
00:42:28,496 --> 00:42:30,412
بستنی دو نفره 2 لاری
185
00:43:22,871 --> 00:43:25,704
از اونجا که لیزا
دیگه نمیتونست تو داروخانه کار کنه
186
00:43:25,955 --> 00:43:28,205
دنبال یه کار جدید بود
187
00:43:28,497 --> 00:43:32,789
تصمیم گرفت در همون کافه مشغول به کار بشه
به امید اینکه گئورگی رو ببینه
188
00:43:32,914 --> 00:43:37,039
به ذهنش نرسیده بود که ممکنه نفرین
روی گئورگی هم اثر کرده باشه
189
00:43:37,122 --> 00:43:41,413
و فکر میکرد نیومدنش لابد به خاطر بیماریه
190
00:43:41,539 --> 00:43:46,747
و فکر میکرد به محض خوب شدن میاد کافه
191
00:43:54,914 --> 00:43:59,372
تنها چند هفته تا
شروع جام جهانی فوتبال باقی مونده
192
00:43:59,580 --> 00:44:04,455
کافه تقریبا آماده است
و پرده نمایش در جای مناسب قرار داده شده
193
00:44:04,956 --> 00:44:09,789
صاحب کافه فقط کافیه پروژکتور رو بزاره
194
00:44:12,956 --> 00:44:16,289
در کوتایسی (شهری در گرجستان)
تقریبا عصر دیگه تموم شده بود
195
00:44:18,372 --> 00:44:20,497
و داشت شب میشد
196
00:44:43,289 --> 00:44:44,872
لطفا دوتا خاچاپوری (یکی از غذاهای گرجی)
197
00:44:45,372 --> 00:44:46,914
میشه چهار لاری
198
00:44:46,948 --> 00:44:48,739
پس همون یکی بدید
199
00:45:01,123 --> 00:45:03,373
- ممنونم
- شب خوش
200
00:47:20,874 --> 00:47:22,624
هی رفیق
201
00:47:24,707 --> 00:47:26,999
رفیق! یک دقیقه بیا اینجا
202
00:47:28,374 --> 00:47:30,582
بله تو. لطفا بیا اینجا
203
00:47:31,541 --> 00:47:34,250
من یکم کمک لازم دارم
204
00:47:40,874 --> 00:47:44,083
میخوام اینا رو ببرم روی پل
205
00:48:21,000 --> 00:48:22,458
میدونی این چیه؟
206
00:48:24,708 --> 00:48:30,042
اگه بتونی دو دقیقه آویزون باشی
یک غذای مجانی مهمون منی
207
00:48:33,750 --> 00:48:35,292
صبر کن صبر کن
208
00:48:36,750 --> 00:48:38,375
حالا
209
00:49:14,542 --> 00:49:16,458
یه رازی داره
210
00:49:17,000 --> 00:49:20,918
من اینجا کافه باز کردم اما کسی نمیاد
211
00:49:21,210 --> 00:49:24,376
دنبال یه آدمی ام
212
00:49:24,668 --> 00:49:29,417
یکی که بشه بهش اعتماد کرد
213
00:49:29,876 --> 00:49:33,376
به طور اتفاقی، تو اون آدم نیستی؟
214
00:49:37,001 --> 00:49:38,876
به هر حال من همیشه اونجا وایستادم
215
00:49:39,459 --> 00:49:42,334
حداقلش اینه پول غذام درمیاد
216
00:49:42,626 --> 00:49:46,960
البته وقتی لیزا بیاد و من کارم این باشه
یکم باعث خجالته
217
00:49:47,210 --> 00:49:51,876
اما اینکه خودش هم این همه مدت
پیداش نشده بود شرم آوره
218
00:50:28,001 --> 00:50:30,459
یه چیزای عجیبی از اون زن شنیدم
219
00:50:32,459 --> 00:50:36,876
ظاهراً تنها کسی هست
که میتونه طلسم رو باطل کنه
220
00:50:37,252 --> 00:50:39,960
باید بری مدرسه موسیقی دیدنش
221
00:50:40,210 --> 00:50:43,001
اونجا زیلوفون و پیانو درس میده
222
00:50:43,543 --> 00:50:47,085
بهش بگو دوست منی
منتظرته
223
00:50:49,794 --> 00:50:51,544
اسمش چیه؟
224
00:52:35,045 --> 00:52:37,795
پنج لاری ، بچه ها
یک شانس پنج لاری
225
00:52:39,128 --> 00:52:41,586
اگر دو دقیقه آویزون باشی 100 لاری کاسب میشی
226
00:52:42,920 --> 00:52:45,920
دوست دارم امتحان کنم
227
00:52:46,254 --> 00:52:47,795
پنج لاری لطفا
228
00:52:48,003 --> 00:52:49,670
- دو دقیقه ، درسته؟
- آره
229
00:53:06,670 --> 00:53:08,336
حالا
230
00:53:44,212 --> 00:53:46,004
سلام
231
00:53:49,420 --> 00:53:52,171
یه سوال داریم
232
00:53:53,213 --> 00:53:56,546
احیانا نخ ماهیگیری ندارید؟
233
00:53:56,879 --> 00:53:59,046
دوباره بهتون پسش میدیم
234
00:54:10,879 --> 00:54:12,255
سلام
235
00:54:12,671 --> 00:54:14,420
یه سوال داریم
236
00:54:14,796 --> 00:54:17,337
احیانا نخ ماهیگیری ندارید؟
237
00:54:17,504 --> 00:54:19,671
دوباره بهتون پسش میدیم
238
00:54:20,838 --> 00:54:22,255
بذار ببینم
239
00:55:28,797 --> 00:55:33,880
زمان گذشت و لیزا و گئورگی
هر روز همدیگه رو میدیدن
240
00:55:34,505 --> 00:55:38,713
و در عین حال، روزها رو
در انتظار همدیگه سپری میکردن
241
00:55:45,463 --> 00:55:46,630
در همین حین
242
00:55:46,839 --> 00:55:52,172
یه کارگردانی به اسم «نینو چلیدزه» و فیلمبرداری
به اسم «ایراکلی سولاکولیدزه» ؛
243
00:55:52,922 --> 00:55:55,713
و عکاسی به نام «آنا اودیکادزه» با هم قرار داشتند
244
00:56:19,297 --> 00:56:23,214
پنج ساله که نینو و ایراکلی
روی یک فیلمی کار می کنند به اسم
245
00:56:23,547 --> 00:56:26,922
« بــــاد، سگ های ولگرد را نوازش میکند »
246
00:56:27,047 --> 00:56:29,672
فقط فیلمبرداری صحنه های پایانی ش مونده
247
00:56:29,839 --> 00:56:32,672
فیلمبرداری از پرتره شش زوج عاشق
248
00:56:32,839 --> 00:56:35,839
این کار آنا بود که زوج ها رو پیدا کنه
249
00:56:37,880 --> 00:56:42,756
نینو برای آنا توضیح داد که
چه نوع زوج هایی رو لازم داره
250
00:56:43,464 --> 00:56:46,589
ایراکلی ازش خواست 50 زوج رو پیدا کنه
251
00:56:46,965 --> 00:56:51,506
تا بتونن از بین اونا شش زوج رو انتخاب کنن
252
00:56:53,806 --> 00:56:58,098
باید زوج هایی باشن که
به اندازه کافی جذاب باشن
253
00:57:01,589 --> 00:57:04,756
بهش توضیح داد که چرا میخوان به جای دیجیتال
254
00:57:05,840 --> 00:57:09,965
با 16 میلیمتری، آنالوگ فیلمبرداری کنن
255
00:57:10,422 --> 00:57:16,006
ایراکلی بهش گفت که
از مدتها قبل با نینو کار میکرده
256
00:57:26,048 --> 00:57:27,622
نینو رفته بود تو فکر
257
00:57:28,656 --> 00:57:31,622
داشت فکر میکرد
چون هنوز مطمئن نبود
258
00:57:31,756 --> 00:57:37,339
که کاری که بعدا قراره از آب دربیاد
آیا همونه که میخواست
259
00:57:41,881 --> 00:57:44,923
بعدش به آنا و ایراکلی مربا تعارف کرد
260
00:57:45,422 --> 00:57:47,965
ایراکلی پرسید: «این همون مربا ست؟» ؛
261
00:57:48,589 --> 00:57:51,298
نینو گفت: «بله همینطوره» ؛
262
00:59:23,966 --> 00:59:28,340
امروز جام جهانی فوتبال آغاز می شه
263
00:59:29,091 --> 00:59:35,258
کوتایسی، مانند هر شهر دیگه ای،
در انتظار فوتبال های مهمه
264
00:59:35,841 --> 00:59:38,925
گئورگی از طرفدارای
تیم آرژانتینه
265
00:59:39,175 --> 00:59:42,175
و با انتظار برد منتظر شروع جام جهانیه
266
01:01:58,260 --> 01:02:03,884
- سلام، من لیزا هستم ، دوست مایا
- بله الان میام
267
01:02:16,093 --> 01:02:20,801
- سلام تنگو، کتی اینجا نیست؟
- اتاق 24 رو ببین
268
01:02:38,302 --> 01:02:42,718
کتی ، میتونی یه لحظه بیای؟
269
01:02:46,261 --> 01:02:51,219
- کتی، ایشون میخواد للا رو ببینه
- سلام، الان خدمت میرسم
270
01:04:47,928 --> 01:04:50,511
کتی، تویی، یک لحظه صبر کن
271
01:04:50,886 --> 01:04:53,262
لادو ادامه بده
272
01:04:54,178 --> 01:04:57,636
للا ، این همون خانمی هست
که درباره ش بهت گفتم
273
01:04:59,386 --> 01:05:01,427
من میرم دیگه
274
01:05:04,136 --> 01:05:06,469
دو دقیقه به من وقت بدید
275
01:05:08,178 --> 01:05:10,262
لادو ، وسایل رو جمع کن
276
01:05:25,178 --> 01:05:28,804
وسایلش رو جمع کنه
میتونیم شروع کنیم
277
01:06:15,720 --> 01:06:18,012
- خداحافظ
- خداحافظ لادو
278
01:06:18,470 --> 01:06:20,345
بفرمایید داخل لطفا
279
01:06:55,971 --> 01:06:58,138
قهوه یا کارت؟
280
01:07:04,180 --> 01:07:10,388
؛ «واردی» سگ محله طرفدار بزرگ فوتباله
به ویژه طرفدار تیم ملی انگلیس
281
01:07:10,930 --> 01:07:15,888
منتظر دوستش «مرتسخالا» است
282
01:07:16,471 --> 01:07:22,680
اونا قصد داشتن با هم
بازی افتتاحیه جام جهانی رو تماشا کنن
283
01:07:23,138 --> 01:07:27,097
دوستش نیومد و با ناراحتی
رفت سمت آبجو فروشی
284
01:07:33,930 --> 01:07:37,638
در همین حین، در کافه پل سفید
285
01:07:38,180 --> 01:07:42,097
اونا منتظر اولین طرفدارای فوتبال بودن
ولی ... ؛
286
01:07:50,471 --> 01:07:53,455
نمیشه هیچی دید اصلا
کی برای تماشای فوتبال اینجا میاد آخه؟
287
01:07:53,700 --> 01:07:59,549
آخرشم همین بستنی تو تنها امیدمونه
تو این تابستون
288
01:08:08,513 --> 01:08:12,180
در کوتایسی معمولا فوتبال رو
در دو جا تماشا میکنن
289
01:08:14,930 --> 01:08:18,930
این آقا احتمالا به یکی از
این دو جا خواهد رفت
290
01:08:25,181 --> 01:08:32,864
از دهه 60 طرفدارای فوتبال دوست دارن
تو آبجو فروشی پل قرمز جمع بشن
291
01:08:34,056 --> 01:08:37,181
تو این مکان بود که بازی ها رو
یا تماشا میکردن یا از رادیو میشنیدن
292
01:08:37,430 --> 01:08:40,014
و بازیهای خارج از خونه
تیم «ترپدو کوتایسی» رو دنبال میکردن
293
01:08:40,265 --> 01:08:43,430
و البته بازی های دیگه مثل
جام های جهانی یا فوتبال اروپا یا حتی آمریکا
294
01:08:49,430 --> 01:08:53,306
مرتسخالا (سگ) هم می خواست
بازی رو اینجا تماشا کنه
295
01:08:53,430 --> 01:08:56,889
برای همین نرفته بود پیش واردی (سگ)
296
01:08:58,306 --> 01:09:01,347
میدونست که واردی اینجا نمیاد
297
01:09:04,556 --> 01:09:07,014
بعداً خواهیم فهمید چرا واردی اینجا نمیاد
298
01:09:09,181 --> 01:09:13,472
با اینکه همیشه تو تابستان، اینجا
یه نسیم خنک از رودخانه ریونی می وزه
299
01:09:13,806 --> 01:09:19,098
صفحه نمایش بزرگ داره، و فضای کافی
برای همه هست و آبجو هاش تگری ه
300
01:12:37,724 --> 01:12:39,058
ممنون نلی
301
01:12:39,391 --> 01:12:43,516
- فیلم چطور پیش میره، نینو؟
- همه چی خوبه، ممنون نلی
302
01:12:59,433 --> 01:13:04,684
یه بار ، وقتی نینو هنوز در دانشگاه
درس میخوند با این صحنه مواجه شد که
303
01:13:05,851 --> 01:13:11,892
شب، در پارکی، مردی گریه کنان
در حال جویدن شکوفه های یاس بود
304
01:13:26,517 --> 01:13:30,851
مکان دومی که در کوتایسی
مردم به طور سنتی اونجا فوتبال تماشا می کنن
305
01:13:31,309 --> 01:13:35,059
پشت تئاتر لادو مسخیشویلی ه
306
01:13:42,851 --> 01:13:48,142
اینجا عمدتا محلی ها و کارکنان تئاتر
دور هم جمع می شن
307
01:13:59,725 --> 01:14:02,142
این یک سنت قدیمیه
308
01:14:02,392 --> 01:14:07,925
مدتها پیش «تورپدو کوتایسی» در یک بازی خارج از
خونه مقابل «دینامو تفلیس» قرار گرفت
309
01:14:08,309 --> 01:14:12,059
هیچ تلویزیونی تو شهر بازی رو نشون نمیداد
310
01:14:12,600 --> 01:14:18,434
فقط یک رادیو ، در یک کارگاه آموزشی
پشت تئاتر، وجود داشت
311
01:14:18,560 --> 01:14:24,560
صداي راديو هم ميشد تو خيابان شنيد
و كم كم مردم جمع شدن
312
01:14:24,643 --> 01:14:28,977
اون شب «تورپدو» یک پیروزی تاریخی داشت
313
01:14:29,643 --> 01:14:33,977
و از اون زمان تماشای فوتبال در اینجا
به یک سنت تبدیل شد
314
01:14:37,518 --> 01:14:43,060
الان نه اون کارگاه هست و
نه اونایی که داستان یادشونه
315
01:14:43,685 --> 01:14:46,269
اما سنت همیشه سنت میمونه
316
01:14:46,560 --> 01:14:50,018
برای مثال واردی (سگ)، هرگز
به این سنت پشت نکرده
317
01:14:51,269 --> 01:14:58,018
اگرچه دوستانش پل قرمز رو ترجیح میدن
اما او همیشه برای تماشا به اینجا می آد
318
01:16:51,727 --> 01:16:55,811
آرژانتین
319
01:21:55,107 --> 01:21:59,815
پایان بخش اول
320
01:22:11,898 --> 01:22:16,190
بخش دوم
321
01:22:17,982 --> 01:22:23,190
یه بار جیوکوندا رو در بازار
کوتایسی دیدم، او در حال فروش گیاهان دارویی بود
322
01:22:23,390 --> 01:22:27,431
«لیوان چلیدزه»
از «داستانی فراموش شده توسط همه» ؛
323
01:22:36,815 --> 01:22:40,648
بد نیست اشاره کنیم که
324
01:22:40,982 --> 01:22:46,648
رویدادهایی که میبینم چه زمانی رخ دادن
325
01:22:47,023 --> 01:22:50,023
زمانه فعلی ما حقیقتا زمانه بی رحمی ه
326
01:22:51,190 --> 01:22:53,907
شک ندارم که بعدها
327
01:22:53,998 --> 01:22:58,307
از زمانه ما به عنوان یکی از خشن ترین دورانها
توسط آیندگان یاد میشه
328
01:22:58,523 --> 01:23:00,982
نمیشه تصور کرد که
329
01:23:01,590 --> 01:23:03,966
مردم چطور زندگی روزمره خودشون رو میگذرونن
330
01:23:03,999 --> 01:23:07,749
در حالی که در همون زمان
جنایات بزرگی انجام میشه
331
01:23:09,299 --> 01:23:13,440
آیندگان، برای این حجم از بی تفاوتی ما
به آنچه در اطرافمون میگذشته
332
01:23:13,491 --> 01:23:16,366
نمیتونن دلیلی پیدا کنن
333
01:23:17,983 --> 01:23:23,066
برای مثال، نحوه برخوردمون با حیوانات
334
01:23:23,316 --> 01:23:25,983
در کل تاریخ بی سابقه است
335
01:23:27,066 --> 01:23:30,607
آتش سوزی های جنگل ها
336
01:23:30,941 --> 01:23:34,316
آتش سوزی که منشا ش،
حرص و طمع ه
337
01:23:34,774 --> 01:23:41,108
در آتش سازی اون سال
حدود 1 میلیارد و 250 هزار موجود زنده مردن
338
01:23:41,683 --> 01:23:45,599
یک میلیـــارد و 250 هــزار
339
01:23:47,941 --> 01:23:50,941
بی شمار از این اتفاق ها هست
340
01:23:51,399 --> 01:23:53,607
اما شاید همین یکی کافیه
341
01:23:54,024 --> 01:23:56,691
حالا تقریبا میدونید که روایت داستان ما
342
01:23:57,066 --> 01:23:59,774
تو چه زمونه ای داره روایت میشه
343
01:24:00,233 --> 01:24:03,774
و البته طبق معمول این حرفها رو
نزارید بچه ها بشنوند
344
01:24:04,440 --> 01:24:10,941
بگذریم ... به روایت داستان برمیگردیم
345
01:25:55,692 --> 01:25:58,567
امروز اولین بازی
مرحله یک چهارم نهایی ه
346
01:25:58,608 --> 01:26:01,901
و یواش یواش سگ ها
دارن میان برای تماشای بازی ها
347
01:26:02,826 --> 01:26:08,110
گیشرا میره بالای تپه
که اونجا بازی ها رو با دوستاش تماشا کنه
348
01:26:04,277 --> 01:26:06,193
349
01:26:10,568 --> 01:26:14,026
مارزیپانا میره پل قرمز
350
01:26:16,609 --> 01:26:20,068
واردی هم که البته میره پشت سالن تئاتر
351
01:26:21,235 --> 01:26:23,068
خراخورا چطور؟
352
01:26:23,359 --> 01:26:28,018
خراخورا تصمیم نگرفته
داره فکراشو میکنه
353
01:26:35,526 --> 01:26:42,651
لیزا رفته بازار تا مواد لازم برای پخت خاچاپوری رو بخره
354
01:26:45,151 --> 01:26:51,726
دستور العملیه که از مادر بزرگش یاد گرفته
و همیشه همونطور درستش میکنه
355
01:31:19,154 --> 01:31:23,238
به نظرم آبی ها (اشاره به تیم آرژانتین) بهترند
356
01:31:24,154 --> 01:31:28,904
گئورگی، من برای نظرت احترام قائلم
اما فکر کنم در اشتباهی
357
01:31:32,821 --> 01:31:36,321
قدیم، آبی ها رو دوست داشتم
اما دیگه نه
358
01:31:37,529 --> 01:31:42,280
شایدم من در اشتباهم
شایدم تو
359
01:31:45,029 --> 01:31:48,071
باید دید
360
01:31:50,445 --> 01:31:52,072
خواهیم دید
361
01:31:53,613 --> 01:31:55,446
- سلام
- سلام
362
01:31:55,780 --> 01:31:59,322
- یازده تا بستنی میخواستیم لطفا
- حتما
363
01:32:30,446 --> 01:32:32,947
بستنی هنوز آماده نیست
364
01:32:33,072 --> 01:32:35,738
اگر میخواید یک ساعت صبر کنید
حاضر میشه
365
01:32:38,114 --> 01:32:39,738
یه چند لحظه
366
01:33:02,446 --> 01:33:03,989
باشه منتظر میمونیم
367
01:33:12,989 --> 01:33:15,655
9 ، 10 ، 11
368
01:33:21,614 --> 01:33:26,031
مشتری که زیاد نداریم
الانم که 11 تا بچه اومدن
369
01:33:26,739 --> 01:33:31,323
لیزا یادش رفته بستنی رو آماده کنه
370
01:33:32,698 --> 01:33:34,948
امروز یه بازی مهم هست
371
01:33:35,990 --> 01:33:38,240
باید تابلو رو نصب کنیم؟
372
01:35:49,991 --> 01:35:53,199
گئورگی، من باید برم
امروز هم که فوتبال داره
373
01:35:53,490 --> 01:35:56,532
از اینکه تنهات میزارم متاسفم
اما چاره ای ندارم
374
01:35:57,116 --> 01:36:00,866
شاید یه عده بیان
میتونی پروژکتور رو روشن کنی؟
375
01:36:01,199 --> 01:36:04,907
و آخرش دوباره خاموش کنی؟
عجله دارم، ممنون
376
01:36:05,407 --> 01:36:07,365
صندلی هم یادت نره
377
01:37:35,075 --> 01:37:36,141
- شب خوش
- شب خوش
378
01:37:36,192 --> 01:37:38,275
- میشه اینجا بشینم؟
- بله حتما
379
01:37:42,950 --> 01:37:46,243
- نوشیدنی میل دارید؟
- یه آبجو، لطفا
380
01:37:47,034 --> 01:37:51,868
- شما اونجا کار میکنید درسته؟
- بله
381
01:38:15,034 --> 01:38:19,285
ممنون. خاچاپوری آوردم
میشه اینجا بخورم؟
382
01:38:19,868 --> 01:38:24,326
بله، ولی یه دقیقه صبر کنید
منم با خودم خاچاپوری آوردم
383
01:38:25,617 --> 01:38:29,243
خودم پختم شاید بهتر باشه
با هم بخوریمش
384
01:38:29,826 --> 01:38:32,243
با کمال میل
385
01:38:46,201 --> 01:38:48,076
امیدوارم خوب شده باشه
386
01:38:48,285 --> 01:38:50,076
دستور پخت مادربزرگمه
387
01:38:50,576 --> 01:38:54,076
شرط می بندم که خوب شده
ولی من همیشه از نونوایی میگیرم
388
01:38:55,409 --> 01:38:57,659
احتمالا این طعم بهتری داره
389
01:39:00,034 --> 01:39:02,285
چی بود
390
01:39:05,534 --> 01:39:09,576
آنا که داشت تو پارک قدم میزد
لیزا و گئورگی رو دید
391
01:39:10,243 --> 01:39:14,286
فکر کرد که اونا میتونن پنجاهمین زوج ی
باشن که برای فیلمبرداری میخواست
392
01:39:15,160 --> 01:39:20,827
رفت و درباره فیلم با اون دو، حرف زد
393
01:39:21,202 --> 01:39:26,202
لیزا و گئورگی گفتند
که تازه همدیگه رو دیدن
394
01:39:26,660 --> 01:39:32,286
اما آنا اصرار که بزاره یه عکس ازشون بگیره
و قول داد که انتخابشون نکنه
395
01:39:33,035 --> 01:39:37,702
ولی در واقع اون داشت کارش رو میکرد
396
01:39:40,077 --> 01:39:43,077
من واقعا بهش احتیاج دارم
397
01:39:44,869 --> 01:39:47,327
فقط یه عکس
چند ثانیه بیشتر طول نمی کشه
398
01:39:50,202 --> 01:39:51,910
ما واقعاً نمی توانیم کمک تون کنیم
399
01:39:53,785 --> 01:39:55,577
مناسب کار شما نیستیم
400
01:39:56,035 --> 01:39:58,327
ما حتی همدیگر رو هم نمی شناسیم
401
01:40:05,660 --> 01:40:09,244
نه لیزا و نه گئورگی
دوست نداشتن کمک شون رو دریغ کنند
402
01:40:09,994 --> 01:40:11,827
برای همین موافقت کردن
403
01:40:17,493 --> 01:40:22,368
در اون روز، آرژانتین
تیم مقابل رو 5-1 شکست داد
404
01:40:23,035 --> 01:40:27,910
لیزا و گئورگی سرانجام همو ملاقات کردند،
اما همدیگر رو نشناختن
405
01:41:53,161 --> 01:41:54,619
میدونی تئاتر کجاست؟
406
01:41:55,036 --> 01:41:58,661
سمت راست رو همینطور برید
407
01:41:59,828 --> 01:42:03,911
بعدش یه خیابون باریک سمت راست هست
همینطور اونو ادامه بده
408
01:42:07,078 --> 01:42:11,370
بعد میرسی سر دوراهی
409
01:42:12,745 --> 01:42:15,495
سمت راست رو برو
از کنار کنیسه که رد شدی
410
01:42:17,204 --> 01:42:18,996
باز هم ادامه بده
411
01:42:20,662 --> 01:42:23,121
تا به خیابون «تسوانکوویلا» برسی
412
01:42:23,912 --> 01:42:27,204
سمت چپ ت یه پله آهنی هست
413
01:42:27,412 --> 01:42:30,037
با احتیاط ازش رد شو
414
01:42:33,079 --> 01:42:35,288
بعد که از پل هم رد شدی
415
01:42:36,745 --> 01:42:39,037
اونجا یه دشت هست
اونجا دیگه میرسی
416
01:42:39,620 --> 01:42:42,579
اونجا یه عده ورزش های آبی انجام میدن
417
01:42:44,288 --> 01:42:50,470
مثل همان ورزشی که «زازا نادیرادزه» انجام میداد
(«زازا نادیرادزه» ورزشکار گرجی در رشته کایاک )
418
01:42:52,079 --> 01:42:55,829
اونجاها رو خوب میشناسم
مادربزرگم اونجا زندگی می کرد
419
01:42:57,562 --> 01:43:00,437
بچه که بودم زیاد اونجا میرفتیم
420
01:43:01,495 --> 01:43:04,954
مادربزرگم منو عاشق فوتبال کرد
421
01:43:10,312 --> 01:43:13,695
تابستونا از روی دیوار قدیمی
میپردیم تو آب
422
01:43:14,671 --> 01:43:18,921
البته بقیه میپریدن
من میترسیدم و نمیپریدم
423
01:43:19,329 --> 01:43:23,829
همونجا سمت راست ات تئاتر قدیمی هست
424
01:43:53,205 --> 01:43:58,289
در یک دقیقه سه کوکی بخورید، 50 لاری برنده شید
یه شانس 5 لاری
425
01:45:13,164 --> 01:45:17,248
فکر کن همه شهر رو برف گرفته
426
01:45:19,206 --> 01:45:23,414
دونه های برف داره آروم میاد پایین
427
01:45:23,956 --> 01:45:29,690
همه دارن قدم های آهسته برمیدارن
428
01:45:29,956 --> 01:45:33,690
ولی بچه ها همه جا دارن برف بازی می کن
429
01:45:33,998 --> 01:45:37,998
اون زمان ماشین تو تفلیس خیلی کم بود
430
01:45:39,414 --> 01:45:46,164
خیلی کم کسی سوار ماشین میشد
همه از روندن در برف میترسیدن
431
01:45:49,455 --> 01:45:53,497
از دور می شد صدای کلاغها رو شنید
432
01:45:54,072 --> 01:45:57,698
وقتایی که برف می اومد
همیشه از وسط جاده میرفتیم
433
01:45:58,789 --> 01:46:02,455
هوا تمیز بود
434
01:46:03,706 --> 01:46:07,289
ریه هامون رو پر میکردیم از هوای تازه
435
01:46:08,497 --> 01:46:12,881
خیلی دوست داشتم زمستونا برم بیرون
436
01:46:13,048 --> 01:46:18,381
هوا سرد بود
ولی آدم سردش نمیشد
437
01:46:19,523 --> 01:46:24,023
دیگه حالا اصلا اون زمستونا رو آدم نمیبینه
438
01:46:25,231 --> 01:46:28,897
اون زمانا تفلیس یه شهر خیلی آروم بود
439
01:46:29,014 --> 01:46:33,891
میرفتی تو خیابون همه چیز آروم بود
440
01:46:34,973 --> 01:46:42,898
زمستون ها خلاصه این شکلی بود
تقریبا همه ی زمستونا برف می اومد
441
01:47:03,249 --> 01:47:10,040
نینو اون روز خیلی کار کرده بود
و داشت برمیگشت خونه؛ نزدیکای خونش بود که ... ؛
442
01:48:05,749 --> 01:48:11,041
تصمیم گرفت
مجدد برگرده استودیو
443
01:48:16,666 --> 01:48:21,875
کل شب رو کار کرد
و صبح، با ایراکلی تماس گرفت و بهش گفت
444
01:48:22,666 --> 01:48:28,791
شش زوج رو انتخاب کرده و
فیلمبرداری رو شروع خواهند کرد
445
01:51:17,085 --> 01:51:21,085
چی شده؟
شب رو اینجا بودی؟
446
01:51:21,751 --> 01:51:25,252
نه زود رسیدم
اینجا خوابم برد
447
01:51:26,127 --> 01:51:31,252
گوش کن امروز
تولد همسرمه
448
01:51:33,043 --> 01:51:37,210
یه کیک سفارش دادم
نمیتونم برم بگیرم
449
01:51:38,918 --> 01:51:41,418
شماها بهم کمک کنید
450
01:51:41,710 --> 01:51:45,168
- میتونی رانندگی کنی؟
- بله
451
01:51:45,501 --> 01:51:48,294
پس تو رانندگی کن
لیزا کیک رو نگه داره
452
01:51:50,459 --> 01:51:51,459
بیا این سوییچ
453
01:54:19,337 --> 01:54:21,712
- سلام
- سلام
454
01:54:22,212 --> 01:54:24,879
- امیدوارم خوشتون بیاد
- ممنونم
455
01:54:25,254 --> 01:54:28,087
اگه دوست دارید کیک های دیگه هم هست
بخواید امتحان کنید
456
01:54:28,378 --> 01:54:29,962
امروز کیک های خوبی داریم
457
01:54:30,337 --> 01:54:32,045
این چه کیکی ه؟
458
01:54:32,420 --> 01:54:36,004
این با شکلات و گلابی جنگلی درست شده
459
01:54:36,212 --> 01:54:37,337
- جالبه
- ممنون
460
01:56:28,588 --> 01:56:31,088
الان میام
461
02:01:23,967 --> 02:01:25,758
- خوبی؟
- ممنون
462
02:01:26,758 --> 02:01:30,925
- تو چطوری؟ چه خبر؟
- یکم اوضاع بهم ریخته است ولی اکیه
463
02:01:31,301 --> 02:01:35,925
نینو و ایراکلی در حال برنامه ریزی برای فیلمبرداری
زوج بعدی بودن
464
02:01:36,383 --> 02:01:39,050
نینو می خواست خیلی زود شروع کنه
465
02:01:39,508 --> 02:01:43,633
اما ایراکلی متقاعدش کرد
که بعد از ظهر بهتره
466
02:01:44,342 --> 02:01:47,967
ایراکلی اینو از سر تنبلی و
صبح زود بیدار شدن نگفت
467
02:01:51,550 --> 02:01:57,175
او میخواست بهترین زاویه نور رو
برای فیلمبرداری داشته باشه
468
02:02:21,592 --> 02:02:27,884
نینو مدتی طول کشید تا لیزا و گئورگی رو
برای فیلمبرداری متقاعد کنه
469
02:02:28,967 --> 02:02:33,466
نینو تو بچگی ش
تو متقاعد کردن آدمها خوب بوده
470
02:02:33,800 --> 02:02:37,301
و حالا دیگه استاد این مساله شده
471
02:02:37,592 --> 02:02:41,801
برای همین وقتی این دو بهش «نه» گفتن
خیلی نگران مساله نبود
472
02:02:42,718 --> 02:02:47,467
تقریبا همه چیز برای شروع فیلمبرداری آماده است
473
02:02:47,885 --> 02:02:52,402
و نینو فقط باید پس زمینه مناسب
لیزا و گئورگی رو انتخاب کنه
474
02:02:52,618 --> 02:02:58,910
این وسط یه اتفاق برای لادو افتاد که
هر دستیار فیلمبرداری ترس ش رو داره
475
02:03:04,343 --> 02:03:10,010
- ایراکلی، لادو مشکل داره
- اجازه بده ببینم
476
02:03:13,634 --> 02:03:17,968
-چی شده لادو؟
- فکر کنم فیلمها رو نیاوردم
477
02:03:18,467 --> 02:03:21,509
بزار ببینم
478
02:03:55,218 --> 02:03:58,968
کاری از دستمون برنمیاد
479
02:03:59,302 --> 02:04:03,135
- تو استودیو ه
- باید بری بیاری
480
02:04:17,635 --> 02:04:23,344
نینو فیلمها نیست و باید کمی معطل بشیم
481
02:07:38,637 --> 02:07:40,888
آماده باشید لطفا
482
02:07:41,138 --> 02:07:43,013
به من نگاه کنید
483
02:07:43,221 --> 02:07:45,221
سر کمی بالا
484
02:07:45,387 --> 02:07:47,512
رو به دوربین
485
02:07:49,096 --> 02:07:51,263
توجه اینجا باشه لطفا
486
02:08:09,138 --> 02:08:14,013
گاهی آدما لاقل همون کاری
که دوست دارن رو، انجامش میدن
487
02:08:32,222 --> 02:08:35,638
امروز فیناله و آرژانتین بازی می کنه
488
02:08:36,180 --> 02:08:39,930
گئورگی خیلی دلش میخواست
بازی رو ببینه
489
02:08:40,847 --> 02:08:46,513
با این حال از لیزا پرسید که میتونه
اونو تا خونه همراهی کنه؟
490
02:08:48,139 --> 02:08:50,805
لیزا هم موافقت کرد
491
02:09:19,889 --> 02:09:23,430
اگه میخوای بازی رو ببینی
میتونی بمونی بازی رو ببینی
492
02:09:23,597 --> 02:09:26,055
نه ، نه ، بریم
493
02:11:02,348 --> 02:11:06,681
تنها چند ثانیه تا آخر بازی باقی مونده بود
494
02:11:07,431 --> 02:11:12,681
آرژانتین با نتیجه 3-1 جلو بود
و دیگه هیچ شکی تو پیروزی ش نبود
495
02:11:13,265 --> 02:11:19,223
داور ساعتش رو نگاه کرد و با سوت خودش
اعلام کرد که آرژانتین قهرمان جهان شده
496
02:11:22,015 --> 02:11:26,181
میلیون ها طرفدار در سراسر جهان
و البته در کوتایسی در حال شادمانی بودن
497
02:11:26,472 --> 02:11:31,266
همه چیز همونطور که باید،
اتفاق افتاد
498
02:11:33,141 --> 02:11:38,390
گئورگی هم میخواد خوشحالی کنه
اما بروز نمیده
499
02:17:54,644 --> 02:18:00,644
ایراکلی حس کرد که
که نینو از لوکیشن راضی نیست
500
02:18:01,477 --> 02:18:08,145
و فهمید که نینو میخواد این زوج
رو جای دیگه فیلم شون رو بگیره
501
02:18:10,394 --> 02:18:13,811
- تا حالا از کوه خواملی بالا رفتی؟
- نه ، تو چی؟
502
02:18:13,978 --> 02:18:16,061
تا حالا نه
ولی برنامه دارم برم
503
02:18:16,228 --> 02:18:18,853
- میدونی اونجا چی کشف شده؟
- چی؟
504
02:18:19,312 --> 02:18:21,394
یه غار اونجاست
505
02:18:30,186 --> 02:18:34,353
باید اعتراف کنم اغلب بهش فکر میکنم
که به بچه هام چی بگم
506
02:18:35,644 --> 02:18:40,228
درباره این حجم از وحشگیری جهان
و خنثی بودن ما
507
02:18:41,020 --> 02:18:45,811
وقتی ازم بپرسن وقتی این اتفاق ها می افتاد
تو چیکار کردی؟
508
02:18:47,229 --> 02:18:51,021
میدونم که اونا میپرسن
و من هیچ جوابی ندارم بهشون بدم
509
02:18:51,645 --> 02:18:55,437
چی باید بگم؟
اینکه من داشتم فیلم میساختم؟
510
02:20:16,646 --> 02:20:24,022
برای دیدن فیلم، باید فیلم رو ظاهر کرد
511
02:20:25,355 --> 02:20:30,105
لادو فیلم رو میبره لابراتوار
512
02:21:09,521 --> 02:21:14,521
خواست نینو این بود که فیلم رو
برای اولین بار با زوج ها تماشا کنه
513
02:21:15,396 --> 02:21:19,188
ایراکلی مخالف بود، اما بعد قبول کرد
514
02:21:20,521 --> 02:21:26,188
آنا، مسئولیت دعوت زوج ها
رو به عهده گرفت
515
02:21:38,688 --> 02:21:43,647
عصر، به موقع
همگی تو سینما جمع شدن
516
02:21:44,023 --> 02:21:47,564
فقط ایراکلی دیر کرد
517
02:21:51,731 --> 02:21:54,106
ببخشید دیر کردم
518
02:21:55,522 --> 02:21:58,522
- ایراکلی شروع کنیم؟
- بله
519
02:22:19,315 --> 02:22:22,606
تصاویر زوج ها
یکی پس از دیگری
520
02:22:24,480 --> 02:22:29,856
نینو به فکر فرو رفته بود؛ ایراکلی خوشحال بود؛
و آنا استرس داشت
521
02:22:32,564 --> 02:22:36,023
لادو هم مثل آنا کمی استرس داشت
522
02:22:38,856 --> 02:22:43,273
لیزا و گئورگی
یه چیزایی حس کرده بودن
523
02:22:44,356 --> 02:22:50,731
بخش مربوط به اونا آخر بود
و پنج دقیقه ای باید صبر میکردن
524
02:22:52,856 --> 02:22:56,856
و اینجا بود که اون اتفاقی که
باید می افتاد، افتــــاد
525
02:22:58,689 --> 02:23:02,439
لیزا و گئورگی درجا
همه چیزو فهمیدن
526
02:23:02,898 --> 02:23:06,647
بعد از نمایش فیلم
اونا از تیم فیلمسازی خیلی تشکر کردن
527
02:23:09,689 --> 02:23:14,357
و گفتن بدون اونا
این اتفاق نمیتونست رخ بده
528
02:23:21,481 --> 02:23:26,149
همونطور که می بینید، لیزا و گئورگی
همدیگه رو پیدا کردن
529
02:23:27,899 --> 02:23:31,723
اینجا دیگه داستان ما تموم میشه
530
02:23:32,390 --> 02:23:40,273
و برمیگردیم به ماجراهای ریز و درشت
نه اونقدر هیجان انگیز روزمره اطرافمون
531
02:24:05,899 --> 02:24:10,065
دیدید که چه داستانی در شهر ما رخ داد
532
02:24:11,398 --> 02:24:15,107
حالا بعد از یک تامل خوب
میتونیم بریم فیلم رو مرور کنیم
533
02:24:15,232 --> 02:24:18,982
چیزایی زیادی هست که بشه بهشون تردید کرد
534
02:24:21,357 --> 02:24:27,648
نه فقط درباره بخش تغییر چهره
و اینکه بگیم این داستان غیرممکنه
535
02:24:35,440 --> 02:24:42,317
بلکه بهتره سوالهای دیگه بپرسیم:
اینکه لیزا چرا به فال گیری قهوه اعتقاد داشت؟
536
02:24:43,566 --> 02:24:47,900
چرا لیزا و گئورگی همه چیز رو فراموش کردن؟
537
02:24:48,275 --> 02:24:52,191
یا چرا
نه لیزا و نه گئورگی اقدامی نکردن ... ؛
538
02:24:52,774 --> 02:24:55,275
یا اونا حداقل میتونستن که ... ؛
539
02:24:57,608 --> 02:25:00,108
من متوجه نمیشم
540
02:25:22,191 --> 02:25:29,858
اما عجیب تر و باورنکردنی تر اینکه
چطور نویسنده ها، چنین داستانهایی برای روایت انتخاب میکنن
541
02:25:30,399 --> 02:25:34,733
اعتراف می کنم که از درک من خارج ه
542
02:25:35,358 --> 02:25:38,900
اولاً، هیچ فایده ای برای جامعه نداره
543
02:25:39,399 --> 02:25:42,566
ثانیاً بازم فایده ای نداره
544
02:25:43,108 --> 02:25:45,691
با وجود همه اینا
545
02:25:46,191 --> 02:25:52,191
و دلیل های 1 و 2 و 3 آوردن
546
02:25:52,691 --> 02:25:57,358
شاید همچنان جایی پیدا بشه
که اتفاقات عجیب درش رخ بده
547
02:25:57,649 --> 02:26:02,566
و اگه یکم با دقت در بحر این ماجرا بری
حرفهایی برای گفتن داره
548
02:26:03,233 --> 02:26:05,900
هرکی یه تفسیری میتونه داشته باشه
549
02:26:06,650 --> 02:26:10,817
چنین داستانهایی به ندرت اتفاق می افته
اما اتفاق می افته
550
02:26:50,567 --> 02:26:53,509
پایان
551
02:26:53,633 --> 02:26:56,433
ترجمه و زیرنویس
Cinematek.ir
552
02:26:56,557 --> 02:27:03,457
پیشنهاد فیلم از
letterboxd.com/rahmatizadeh
56316
Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.