All language subtitles for What Do We See When We Look at the Sky 2021.FA.Cinematek.ir

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German Download
el Greek
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ia Interlingua
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt-BR Portuguese (Brazil)
pt Portuguese (Portugal)
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
es-419 Spanish (Latin American)
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
tt Tatar
te Telugu
th Thai
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:13,300 --> 00:00:20,550 ؛« او فکر میکرد، احمقا هرگز یک کلاغ هم ندیدن ولی واقعیت اینه از روی چهره آدما نمیشه همه چیز رو فهمید » ؛ 2 00:00:21,051 --> 00:00:23,592 «ریزو چیشویلی» نویسنده و فیلمنامه نویس گرجستانی 3 00:00:26,092 --> 00:00:32,426 ترجمه و زیرنویس Cinematek.ir 4 00:00:35,292 --> 00:00:52,826 پیشنهاد فیلم از letterboxd.com/rahmatizadeh 5 00:00:38,634 --> 00:00:42,884 6 00:00:44,550 --> 00:00:48,884 7 00:01:49,219 --> 00:01:52,593 8 00:01:56,593 --> 00:01:59,968 9 00:02:26,886 --> 00:02:30,261 10 00:02:54,094 --> 00:02:57,469 11 00:02:58,636 --> 00:03:02,011 12 00:03:03,136 --> 00:03:06,511 13 00:03:15,552 --> 00:03:18,928 14 00:03:29,677 --> 00:03:33,053 15 00:04:01,428 --> 00:04:07,303 وقتی به آسمان نگاه می کنیم چه می بینیم ؟ 16 00:04:45,678 --> 00:04:47,303 - ببخشید - ببخشید 17 00:04:47,970 --> 00:04:49,678 - بفرمایید - ممنونم 18 00:04:50,221 --> 00:04:51,804 - خداحافظ - خدا حافظ 19 00:05:01,762 --> 00:05:04,221 - باز شما - بازم معذرت می خوام 20 00:05:04,678 --> 00:05:07,262 - اشتباه رفتم - بله ، منم 21 00:05:07,512 --> 00:05:09,637 - دوباره خداحافظ - خداحافظ 22 00:05:12,262 --> 00:05:14,137 - بازم اشتباه رفتم - بله بله 23 00:05:14,345 --> 00:05:16,012 - خداحافظ - خداحافظ 24 00:06:37,554 --> 00:06:44,387 خب حمله صاعقه و طوفان چجوریه 25 00:06:45,763 --> 00:06:49,181 گئورگی، این مگنت، مثلا تویی 26 00:10:18,058 --> 00:10:19,808 - سلام - سلام 27 00:10:20,099 --> 00:10:23,808 - می بینی، دوباره همدیگه رو دیدیم - جالبه 28 00:10:24,141 --> 00:10:27,266 شاید بهتره دفعه بعدی رو به شانس نسپاریم؟ 29 00:10:28,307 --> 00:10:30,183 من به شانس اعتقاد دارم 30 00:10:31,183 --> 00:10:33,390 اون کافه جدیده روی پل سفید رو میشناسی؟ 31 00:10:33,599 --> 00:10:34,599 آره 32 00:10:34,766 --> 00:10:38,390 - میشه فردا اونجا همدیگه رو ببینیم؛ چطوره؟ - آره میشه 33 00:10:38,724 --> 00:10:41,058 - ساعت 8 خوبه؟ - باشه ساعت 8 34 00:10:42,183 --> 00:10:44,891 -پس، فردا میبینمت - می بینمت 35 00:10:49,474 --> 00:10:52,141 هر دو از همدیگه خوششون اومده 36 00:10:52,808 --> 00:10:56,599 هر دو اونها تا الان تو عمرشون نه انقدر جسور بودن نه عجول 37 00:10:57,432 --> 00:11:01,741 اما عشقی که امروز صبح دم ورودی مدرسه درون اونها جوانه زد 38 00:11:01,808 --> 00:11:13,391 و همزمان در وجود هر دو قد کشید باعث از بین رفتن همه مانع ها شد 39 00:11:21,433 --> 00:11:25,308 در راه خونه لیزا باید از چهاراه عبور میکرد 40 00:11:25,725 --> 00:11:30,100 جایی که خیابان «پائولو یاشویلی» و «خیابان تیتسیان تابیدزه» به هم می رسن 41 00:11:31,100 --> 00:11:34,558 در این چهارراه، چهار دوست زندگی می کردند 42 00:11:35,475 --> 00:11:39,809 و اگر چه حرف زدن با انسانها برای اونا ممنوع بود 43 00:11:40,433 --> 00:11:44,809 ولی اونا تصمیم گرفتن به لیزا کمک کنند چون لیزا در خطر بزرگی بود 44 00:11:45,391 --> 00:11:51,767 هر چهارتا عاشق لیزا بودن که تقریباً هر روز از چهارراه اونجا عبور می کرد 45 00:12:02,433 --> 00:12:05,600 اولین کسی که با لیزا صحبت کرد «نهال کوچک» بود 46 00:12:10,017 --> 00:12:11,809 نهــال به لیزا گفت 47 00:12:13,100 --> 00:12:15,017 که در اون لحظه فوق العاده 48 00:12:16,100 --> 00:12:18,892 وقتی به مرد جوان بله گفت 49 00:12:19,642 --> 00:12:22,850 یک «چشم بد»، داشته اونها رو میدیده 50 00:12:25,892 --> 00:12:29,100 ؛ «دوربیـن مداربسته»، دوست بعدی بود که با لیزا صحبت کرد 51 00:12:30,059 --> 00:12:33,725 و به او گفت که از طرف «چشــم بــد»، نفرین شده 52 00:12:36,600 --> 00:12:39,017 دوست سوم یک «ناودون باران قدیمی» بود 53 00:12:40,517 --> 00:12:43,135 ؛ «ناودون» به لیزا گفت که 54 00:12:43,185 --> 00:12:47,935 صبح روز بعد که از خواب بیدار میشه قیافه اش تغییر خواهد کرد 55 00:12:51,309 --> 00:12:54,518 ؛ «بـاد» قرار بود بقیه ماجرا رو به لیزا بگه که ... ؛ 56 00:13:01,559 --> 00:13:05,309 یه ماشین بین لیزا و «بــاد» ایستاد 57 00:13:13,684 --> 00:13:16,434 و دیگه لیزا حرف «بــاد» رو نشنید 58 00:13:17,476 --> 00:13:20,101 لیزا ترسید و رفت 59 00:13:21,518 --> 00:13:22,768 ماشین هم رفت 60 00:17:42,479 --> 00:17:43,729 مایا 61 00:17:46,104 --> 00:17:49,979 لیزا به مایا گفت که با مرد جوانی آشنا شده 62 00:17:50,188 --> 00:17:53,104 و قراره روز بعد با هم ملاقات کنن 63 00:17:53,395 --> 00:17:56,896 و بعدش اتفاقی که تو چهارراه براش افتاد رو تعریف کرد 64 00:17:57,188 --> 00:18:01,729 همه حرفهای نهال و ناودون و ... رو گفت 65 00:18:02,146 --> 00:18:06,896 و اینکه که «بــاد» قرار بوده یه چیزی بهش بگه و نتونسته بشنوه 66 00:18:07,063 --> 00:18:08,954 ؛ «بــاد» می خواست بگه : 67 00:18:09,021 --> 00:18:13,895 که لیزا تنها کسی نیست که روز بعد با ظاهری متفاوت از خواب بیدار می شه 68 00:18:14,296 --> 00:18:17,421 بلکه پسر جوان هم همین اتفاق براش خواهد افتاد 69 00:18:20,063 --> 00:18:25,646 و صاحب «چشــم بد» این نفرین رو برای لیزا و گئورگی مقدر کرده 70 00:18:26,312 --> 00:18:31,208 اونا دیگه هیچ وقت همدیگر رو پیدا نمیکنند و برای همین تا همیشه عذاب خواهند کشید 71 00:18:34,438 --> 00:18:37,522 امیدوارم نترسیده باشی؟ 72 00:18:49,355 --> 00:18:50,605 نترس 73 00:18:51,272 --> 00:18:53,022 ببین 74 00:18:53,688 --> 00:18:55,814 طلسم ها برای قدیم بوده 75 00:20:13,148 --> 00:20:15,981 اینا مال مادربزرگمه 76 00:20:16,648 --> 00:20:19,523 وقتی بچه بودم، یک بار هم من نفرین شده بودم 77 00:20:20,314 --> 00:20:25,314 و مادربزرگم گفت که اینا، ازم محافظت میکنه 78 00:21:30,690 --> 00:21:34,107 « توجـــــــه » 79 00:21:34,107 --> 00:21:36,649 مخاطـــب عزیز 80 00:21:36,649 --> 00:21:41,107 لطفاً پس از شنیدن اولین صدای زنگ چشمان خود را ببندید 81 00:21:41,107 --> 00:21:45,899 با شنیدن صدای زنگ دوم دوباره چشمان خود را باز کنید 82 00:21:45,899 --> 00:21:48,524 آماده اید؟ 83 00:21:53,398 --> 00:21:56,024 چشماتون رو ببندید 84 00:24:10,733 --> 00:24:13,234 گئورگی فکر کرد قبل از تمرین نیازی به دوش گرفتن نیست 85 00:24:13,608 --> 00:24:18,316 بهتره بعد تمرین و قبل از رفتن به کافه دوش بگیره و لباسهاش رو عوض کنه 86 00:24:19,900 --> 00:24:22,067 می خواست صورتش رو بشوره 87 00:24:22,067 --> 00:24:24,150 شیر آب رو باز کرد 88 00:24:24,150 --> 00:24:27,943 دستاش رو زیر آب گرفت و به آینه نگاه کرد 89 00:24:27,943 --> 00:24:30,818 دستاش که پر از آب بود خشک شون زد 90 00:24:30,818 --> 00:24:33,359 نه خودش نه بدنش نمی دونستن باید چه واکنشی نشون بدن 91 00:24:33,359 --> 00:24:35,692 یه سوزشی در گردنش احساس کرد 92 00:24:35,692 --> 00:24:38,026 سرش رو کمی به چپ چرخوند 93 00:24:38,026 --> 00:24:40,276 و به آینه نگاه کرد 94 00:24:40,276 --> 00:24:41,943 داشت از حال میرفت که یهو 95 00:24:41,943 --> 00:24:44,442 یادش افتاد رو پیانو هم یک آینه دیگه هست 96 00:24:44,442 --> 00:24:46,901 فکر کرد ایراد از آینه است 97 00:24:46,901 --> 00:24:49,068 آینه کوچک روی پیانو رو برداشت و به حمام برد 98 00:24:49,068 --> 00:24:51,151 نگاه کرد ... چرخید ... به عقب نگاه کرد 99 00:24:51,151 --> 00:24:53,068 نتونست خودش رو تو آینه پیدا کنه 100 00:24:54,526 --> 00:24:55,984 نمی تونست نفس بکشه و تقریبا داشت غش میگرد 101 00:24:56,384 --> 00:24:57,759 اما مسواک نجاتش داد 102 00:24:58,359 --> 00:25:00,451 مسواک رو با دستش شکوند 103 00:24:59,051 --> 00:25:01,792 104 00:25:00,592 --> 00:25:02,259 تا حالا مسواک رو با یک دست شکوندید؟ 105 00:25:02,759 --> 00:25:04,209 غیرممکنه 106 00:25:05,009 --> 00:25:08,717 گردنش اونقدر درد میکرد که سیاه شد بود 107 00:25:08,717 --> 00:25:11,509 سه کلمه گفت 108 00:25:11,734 --> 00:25:14,692 شوره، کوسه، ماسه Salt, shark, sand 109 00:25:36,651 --> 00:25:40,068 بهشون میگم مریض شده و گلو درد داره 110 00:25:40,609 --> 00:25:43,359 نمیتونه صحبت کنه 111 00:25:43,776 --> 00:25:45,818 شیفت ات هم من به جات وامیستم 112 00:25:46,151 --> 00:25:48,109 کار دیگه ای از دستم برمیاد؟ 113 00:25:49,526 --> 00:25:53,042 مایا سعی کرد لیزا رو آروم کنه 114 00:25:53,152 --> 00:25:55,819 تشویقش کرد که به ملاقات پسره بره 115 00:25:56,110 --> 00:25:58,485 تا بهش بگه چه اتفاقی افتاده 116 00:25:58,860 --> 00:26:02,069 و سعی کنه بهش توضیح بده 117 00:26:02,277 --> 00:26:04,227 اینطور که معلومه پسر خوبیه و بعد گفتن همه ماجرا بهش 118 00:26:04,270 --> 00:26:07,653 حتما حرفهای لیزا رو باور میکنه 119 00:26:42,819 --> 00:26:46,236 کاغذهای مربوط به مالیات رو یادم رفت 120 00:26:52,485 --> 00:26:54,652 ممنون 121 00:26:59,944 --> 00:27:04,236 گئورگی رفت بیرون و به هر جسم آینه ای 122 00:27:04,610 --> 00:27:07,110 که ظاهرش رو منعکس میکرد نگاه میکرد 123 00:27:07,401 --> 00:27:13,236 اما هربار که نگاه میکرد از یافتن خود قبلی ش ناامیدتر میشد 124 00:27:13,902 --> 00:27:16,360 میتونم کمک تون کنم؟ 125 00:27:20,152 --> 00:27:22,861 چیزی لازم داری جوون؟ 126 00:27:23,402 --> 00:27:26,402 خورشید، کیکی به اسم خورشید دارین؟ 127 00:27:26,820 --> 00:27:28,820 نه امروز ندارم 128 00:27:51,611 --> 00:27:53,945 بچه ها، بیایید شروع کنیم 129 00:27:55,903 --> 00:27:57,319 یالا بچه ها یالا 130 00:27:58,153 --> 00:28:00,694 بیاید شروع کنیم ، آماده ایم 131 00:28:03,111 --> 00:28:04,569 بدو دیگه 132 00:28:05,278 --> 00:28:07,945 ببخشید اینجا چیکار میکنید؟ 133 00:28:08,153 --> 00:28:11,820 افراد غریبه اجازه حضور در اینجا رو ندارن لطفا سریعتر برید 134 00:28:12,153 --> 00:28:14,153 متاسفم 135 00:28:28,070 --> 00:28:29,903 نفرین روی دیگری هم از خود نشان داد 136 00:28:30,486 --> 00:28:33,111 که «بــاد» نتونست به لیزا بگه 137 00:28:33,569 --> 00:28:35,153 نفرین اینطور بوده که 138 00:28:35,569 --> 00:28:41,928 لیزا و گئورگی، هر دو مهمترین دانش و استعدادشون رو هم از دست میدن 139 00:28:41,986 --> 00:28:45,237 لیزا: پزشکی و گئورگی: فوتبال 140 00:28:46,402 --> 00:28:50,238 رفیق میشه لطفا توپ رو برامون بندازی 141 00:29:29,862 --> 00:29:32,112 ممنون 142 00:30:26,138 --> 00:30:29,113 مطمئنم که مسموم شدم برای همین دچار تهوم شدم 143 00:30:30,000 --> 00:30:33,168 یه ذره می خوابم و وقتی بیدار بشم همه چیز اکی شده 144 00:30:40,947 --> 00:30:45,530 لیزا سعی کرد درس بخونه، اما چیزی نمی فهمید 145 00:30:46,780 --> 00:30:50,321 متوجه شد هر چی تو دانشگاه یاد گرفته بوده یادش رفته 146 00:30:51,113 --> 00:30:54,171 مایا، لیزا رو که گریه می کرد دلداری داد و بهش گفت 147 00:30:54,405 --> 00:30:59,113 احتمالاً این به خاطر استرس زیاده و متقاعدش کرد بره سر قرار 148 00:31:08,530 --> 00:31:10,488 149 00:31:10,905 --> 00:31:14,030 150 00:31:42,488 --> 00:31:46,031 برو ، ادامه بده نه اونجا نه 151 00:31:47,322 --> 00:31:50,739 ادامه بده ، یکم دیگه ، یکم دیگه 152 00:31:52,405 --> 00:31:54,697 خب 153 00:31:57,447 --> 00:31:59,739 نه ادامه بده ... 154 00:32:06,405 --> 00:32:08,989 وایستا 155 00:32:10,781 --> 00:32:13,073 نه ، ادامه بده ، ادامه بده 156 00:32:17,823 --> 00:32:21,405 آره ، همونجا بزارش 157 00:32:21,656 --> 00:32:25,156 پشت میزها خوب میشه 158 00:32:26,422 --> 00:32:28,522 خورشید هم این شکلی غروب میکنه 159 00:32:28,622 --> 00:32:31,081 مگه فرقی هم میکنه؟ 160 00:32:31,489 --> 00:32:34,323 نمیکنه؟ اکی 161 00:35:32,407 --> 00:35:37,324 لیزا تلاش کرد بفهمه چرا گئورگی نیومده کافه 162 00:35:38,366 --> 00:35:42,449 و به نتیجه ای نرسید جز اینکه اتفاقی براش افتاده باشه 163 00:35:42,683 --> 00:35:46,975 و اینکه اون منصرف شده رو به ذهنش راه نداد 164 00:35:47,899 --> 00:35:53,358 از دیروز ، به همه چیز شک کرد جز گئورگی 165 00:36:02,200 --> 00:36:07,533 اولین باری که گئورگی 4 تا آبجو خورد 18 سالش بود 166 00:36:08,033 --> 00:36:10,076 و امروز دومین بار بود 167 00:36:10,325 --> 00:36:15,951 درست مانند لیزا، او هم نمیتونست باور کنه لیزا بدون دلیل نیومده باشه 168 00:36:17,034 --> 00:36:18,909 برای همین او هم نگران لیزا بود 169 00:36:19,901 --> 00:36:24,884 وقتی کسی رو دوست داری نگرانش می شی 170 00:38:48,368 --> 00:38:50,077 ببخشید 171 00:38:50,743 --> 00:38:52,118 سلام 172 00:38:52,118 --> 00:38:53,743 لیزا خونه است؟ 173 00:38:54,035 --> 00:38:56,701 نه ، نیستش 174 00:39:45,245 --> 00:39:48,911 - الان میرم - موفق باشی 175 00:40:34,453 --> 00:40:36,662 گئورگی ، گئورگی 176 00:40:54,995 --> 00:40:57,787 گئورگی نیست؟ 177 00:40:58,411 --> 00:41:01,204 نه ،گئورگی نیستش 178 00:41:17,079 --> 00:41:20,120 بعضی وقتها بهمون توپ قرض میداد 179 00:41:22,079 --> 00:41:24,246 اما الان نیستش 180 00:42:07,412 --> 00:42:11,412 به دنبال فردی جهت کار با دستگاه بستنی ساز هستیم 181 00:42:15,830 --> 00:42:18,205 بستنی 182 00:42:21,454 --> 00:42:23,746 بستنی شکلاتی 1 لاری 183 00:42:24,496 --> 00:42:26,579 بستنی وانیلی 1 لاری 184 00:42:28,496 --> 00:42:30,412 بستنی دو نفره 2 لاری 185 00:43:22,871 --> 00:43:25,704 از اونجا که لیزا دیگه نمیتونست تو داروخانه کار کنه 186 00:43:25,955 --> 00:43:28,205 دنبال یه کار جدید بود 187 00:43:28,497 --> 00:43:32,789 تصمیم گرفت در همون کافه مشغول به کار بشه به امید اینکه گئورگی رو ببینه 188 00:43:32,914 --> 00:43:37,039 به ذهنش نرسیده بود که ممکنه نفرین روی گئورگی هم اثر کرده باشه 189 00:43:37,122 --> 00:43:41,413 و فکر میکرد نیومدنش لابد به خاطر بیماریه 190 00:43:41,539 --> 00:43:46,747 و فکر میکرد به محض خوب شدن میاد کافه 191 00:43:54,914 --> 00:43:59,372 تنها چند هفته تا شروع جام جهانی فوتبال باقی مونده 192 00:43:59,580 --> 00:44:04,455 کافه تقریبا آماده است و پرده نمایش در جای مناسب قرار داده شده 193 00:44:04,956 --> 00:44:09,789 صاحب کافه فقط کافیه پروژکتور رو بزاره 194 00:44:12,956 --> 00:44:16,289 در کوتایسی (شهری در گرجستان) تقریبا عصر دیگه تموم شده بود 195 00:44:18,372 --> 00:44:20,497 و داشت شب میشد 196 00:44:43,289 --> 00:44:44,872 لطفا دوتا خاچاپوری (یکی از غذاهای گرجی) 197 00:44:45,372 --> 00:44:46,914 میشه چهار لاری 198 00:44:46,948 --> 00:44:48,739 پس همون یکی بدید 199 00:45:01,123 --> 00:45:03,373 - ممنونم - شب خوش 200 00:47:20,874 --> 00:47:22,624 هی رفیق 201 00:47:24,707 --> 00:47:26,999 رفیق! یک دقیقه بیا اینجا 202 00:47:28,374 --> 00:47:30,582 بله تو. لطفا بیا اینجا 203 00:47:31,541 --> 00:47:34,250 من یکم کمک لازم دارم 204 00:47:40,874 --> 00:47:44,083 میخوام اینا رو ببرم روی پل 205 00:48:21,000 --> 00:48:22,458 میدونی این چیه؟ 206 00:48:24,708 --> 00:48:30,042 اگه بتونی دو دقیقه آویزون باشی یک غذای مجانی مهمون منی 207 00:48:33,750 --> 00:48:35,292 صبر کن صبر کن 208 00:48:36,750 --> 00:48:38,375 حالا 209 00:49:14,542 --> 00:49:16,458 یه رازی داره 210 00:49:17,000 --> 00:49:20,918 من اینجا کافه باز کردم اما کسی نمیاد 211 00:49:21,210 --> 00:49:24,376 دنبال یه آدمی ام 212 00:49:24,668 --> 00:49:29,417 یکی که بشه بهش اعتماد کرد 213 00:49:29,876 --> 00:49:33,376 به طور اتفاقی، تو اون آدم نیستی؟ 214 00:49:37,001 --> 00:49:38,876 به هر حال من همیشه اونجا وایستادم 215 00:49:39,459 --> 00:49:42,334 حداقلش اینه پول غذام درمیاد 216 00:49:42,626 --> 00:49:46,960 البته وقتی لیزا بیاد و من کارم این باشه یکم باعث خجالته 217 00:49:47,210 --> 00:49:51,876 اما اینکه خودش هم این همه مدت پیداش نشده بود شرم آوره 218 00:50:28,001 --> 00:50:30,459 یه چیزای عجیبی از اون زن شنیدم 219 00:50:32,459 --> 00:50:36,876 ظاهراً تنها کسی هست که میتونه طلسم رو باطل کنه 220 00:50:37,252 --> 00:50:39,960 باید بری مدرسه موسیقی دیدنش 221 00:50:40,210 --> 00:50:43,001 اونجا زیلوفون و پیانو درس میده 222 00:50:43,543 --> 00:50:47,085 بهش بگو دوست منی منتظرته 223 00:50:49,794 --> 00:50:51,544 اسمش چیه؟ 224 00:52:35,045 --> 00:52:37,795 پنج لاری ، بچه ها یک شانس پنج لاری 225 00:52:39,128 --> 00:52:41,586 اگر دو دقیقه آویزون باشی 100 لاری کاسب میشی 226 00:52:42,920 --> 00:52:45,920 دوست دارم امتحان کنم 227 00:52:46,254 --> 00:52:47,795 پنج لاری لطفا 228 00:52:48,003 --> 00:52:49,670 - دو دقیقه ، درسته؟ - آره 229 00:53:06,670 --> 00:53:08,336 حالا 230 00:53:44,212 --> 00:53:46,004 سلام 231 00:53:49,420 --> 00:53:52,171 یه سوال داریم 232 00:53:53,213 --> 00:53:56,546 احیانا نخ ماهیگیری ندارید؟ 233 00:53:56,879 --> 00:53:59,046 دوباره بهتون پسش میدیم 234 00:54:10,879 --> 00:54:12,255 سلام 235 00:54:12,671 --> 00:54:14,420 یه سوال داریم 236 00:54:14,796 --> 00:54:17,337 احیانا نخ ماهیگیری ندارید؟ 237 00:54:17,504 --> 00:54:19,671 دوباره بهتون پسش میدیم 238 00:54:20,838 --> 00:54:22,255 بذار ببینم 239 00:55:28,797 --> 00:55:33,880 زمان گذشت و لیزا و گئورگی هر روز همدیگه رو میدیدن 240 00:55:34,505 --> 00:55:38,713 و در عین حال، روزها رو در انتظار همدیگه سپری میکردن 241 00:55:45,463 --> 00:55:46,630 در همین حین 242 00:55:46,839 --> 00:55:52,172 یه کارگردانی به اسم «نینو چلیدزه» و فیلمبرداری به اسم «ایراکلی سولاکولیدزه» ؛ 243 00:55:52,922 --> 00:55:55,713 و عکاسی به نام «آنا اودیکادزه» با هم قرار داشتند 244 00:56:19,297 --> 00:56:23,214 پنج ساله که نینو و ایراکلی روی یک فیلمی کار می کنند به اسم 245 00:56:23,547 --> 00:56:26,922 « بــــاد، سگ های ولگرد را نوازش میکند » 246 00:56:27,047 --> 00:56:29,672 فقط فیلمبرداری صحنه های پایانی ش مونده 247 00:56:29,839 --> 00:56:32,672 فیلمبرداری از پرتره شش زوج عاشق 248 00:56:32,839 --> 00:56:35,839 این کار آنا بود که زوج ها رو پیدا کنه 249 00:56:37,880 --> 00:56:42,756 نینو برای آنا توضیح داد که چه نوع زوج هایی رو لازم داره 250 00:56:43,464 --> 00:56:46,589 ایراکلی ازش خواست 50 زوج رو پیدا کنه 251 00:56:46,965 --> 00:56:51,506 تا بتونن از بین اونا شش زوج رو انتخاب کنن 252 00:56:53,806 --> 00:56:58,098 باید زوج هایی باشن که به اندازه کافی جذاب باشن 253 00:57:01,589 --> 00:57:04,756 بهش توضیح داد که چرا میخوان به جای دیجیتال 254 00:57:05,840 --> 00:57:09,965 با 16 میلیمتری، آنالوگ فیلمبرداری کنن 255 00:57:10,422 --> 00:57:16,006 ایراکلی بهش گفت که از مدتها قبل با نینو کار میکرده 256 00:57:26,048 --> 00:57:27,622 نینو رفته بود تو فکر 257 00:57:28,656 --> 00:57:31,622 داشت فکر میکرد چون هنوز مطمئن نبود 258 00:57:31,756 --> 00:57:37,339 که کاری که بعدا قراره از آب دربیاد آیا همونه که میخواست 259 00:57:41,881 --> 00:57:44,923 بعدش به آنا و ایراکلی مربا تعارف کرد 260 00:57:45,422 --> 00:57:47,965 ایراکلی پرسید: «این همون مربا ست؟» ؛ 261 00:57:48,589 --> 00:57:51,298 نینو گفت: «بله همینطوره» ؛ 262 00:59:23,966 --> 00:59:28,340 امروز جام جهانی فوتبال آغاز می شه 263 00:59:29,091 --> 00:59:35,258 کوتایسی، مانند هر شهر دیگه ای، در انتظار فوتبال های مهمه 264 00:59:35,841 --> 00:59:38,925 گئورگی از طرفدارای تیم آرژانتینه 265 00:59:39,175 --> 00:59:42,175 و با انتظار برد منتظر شروع جام جهانیه 266 01:01:58,260 --> 01:02:03,884 - سلام، من لیزا هستم ، دوست مایا - بله الان میام 267 01:02:16,093 --> 01:02:20,801 - سلام تنگو، کتی اینجا نیست؟ - اتاق 24 رو ببین 268 01:02:38,302 --> 01:02:42,718 کتی ، میتونی یه لحظه بیای؟ 269 01:02:46,261 --> 01:02:51,219 - کتی، ایشون میخواد للا رو ببینه - سلام، الان خدمت میرسم 270 01:04:47,928 --> 01:04:50,511 کتی، تویی، یک لحظه صبر کن 271 01:04:50,886 --> 01:04:53,262 لادو ادامه بده 272 01:04:54,178 --> 01:04:57,636 للا ، این همون خانمی هست که درباره ش بهت گفتم 273 01:04:59,386 --> 01:05:01,427 من میرم دیگه 274 01:05:04,136 --> 01:05:06,469 دو دقیقه به من وقت بدید 275 01:05:08,178 --> 01:05:10,262 لادو ، وسایل رو جمع کن 276 01:05:25,178 --> 01:05:28,804 وسایلش رو جمع کنه میتونیم شروع کنیم 277 01:06:15,720 --> 01:06:18,012 - خداحافظ - خداحافظ لادو 278 01:06:18,470 --> 01:06:20,345 بفرمایید داخل لطفا 279 01:06:55,971 --> 01:06:58,138 قهوه یا کارت؟ 280 01:07:04,180 --> 01:07:10,388 ؛ «واردی» سگ محله طرفدار بزرگ فوتباله به ویژه طرفدار تیم ملی انگلیس 281 01:07:10,930 --> 01:07:15,888 منتظر دوستش «مرتسخالا» است 282 01:07:16,471 --> 01:07:22,680 اونا قصد داشتن با هم بازی افتتاحیه جام جهانی رو تماشا کنن 283 01:07:23,138 --> 01:07:27,097 دوستش نیومد و با ناراحتی رفت سمت آبجو فروشی 284 01:07:33,930 --> 01:07:37,638 در همین حین، در کافه پل سفید 285 01:07:38,180 --> 01:07:42,097 اونا منتظر اولین طرفدارای فوتبال بودن ولی ... ؛ 286 01:07:50,471 --> 01:07:53,455 نمیشه هیچی دید اصلا کی برای تماشای فوتبال اینجا میاد آخه؟ 287 01:07:53,700 --> 01:07:59,549 آخرشم همین بستنی تو تنها امیدمونه تو این تابستون 288 01:08:08,513 --> 01:08:12,180 در کوتایسی معمولا فوتبال رو در دو جا تماشا میکنن 289 01:08:14,930 --> 01:08:18,930 این آقا احتمالا به یکی از این دو جا خواهد رفت 290 01:08:25,181 --> 01:08:32,864 از دهه 60 طرفدارای فوتبال دوست دارن تو آبجو فروشی پل قرمز جمع بشن 291 01:08:34,056 --> 01:08:37,181 تو این مکان بود که بازی ها رو یا تماشا میکردن یا از رادیو میشنیدن 292 01:08:37,430 --> 01:08:40,014 و بازیهای خارج از خونه تیم «ترپدو کوتایسی» رو دنبال میکردن 293 01:08:40,265 --> 01:08:43,430 و البته بازی های دیگه مثل جام های جهانی یا فوتبال اروپا یا حتی آمریکا 294 01:08:49,430 --> 01:08:53,306 مرتسخالا (سگ) هم می خواست بازی رو اینجا تماشا کنه 295 01:08:53,430 --> 01:08:56,889 برای همین نرفته بود پیش واردی (سگ) 296 01:08:58,306 --> 01:09:01,347 میدونست که واردی اینجا نمیاد 297 01:09:04,556 --> 01:09:07,014 بعداً خواهیم فهمید چرا واردی اینجا نمیاد 298 01:09:09,181 --> 01:09:13,472 با اینکه همیشه تو تابستان، اینجا یه نسیم خنک از رودخانه ریونی می وزه 299 01:09:13,806 --> 01:09:19,098 صفحه نمایش بزرگ داره، و فضای کافی برای همه هست و آبجو هاش تگری ه 300 01:12:37,724 --> 01:12:39,058 ممنون نلی 301 01:12:39,391 --> 01:12:43,516 - فیلم چطور پیش میره، نینو؟ - همه چی خوبه، ممنون نلی 302 01:12:59,433 --> 01:13:04,684 یه بار ، وقتی نینو هنوز در دانشگاه درس میخوند با این صحنه مواجه شد که 303 01:13:05,851 --> 01:13:11,892 شب، در پارکی، مردی گریه کنان در حال جویدن شکوفه های یاس بود 304 01:13:26,517 --> 01:13:30,851 مکان دومی که در کوتایسی مردم به طور سنتی اونجا فوتبال تماشا می کنن 305 01:13:31,309 --> 01:13:35,059 پشت تئاتر لادو مسخیشویلی ه 306 01:13:42,851 --> 01:13:48,142 اینجا عمدتا محلی ها و کارکنان تئاتر دور هم جمع می شن 307 01:13:59,725 --> 01:14:02,142 این یک سنت قدیمیه 308 01:14:02,392 --> 01:14:07,925 مدت‌ها پیش «تورپدو کوتایسی» در یک بازی خارج از خونه مقابل «دینامو تفلیس» قرار گرفت 309 01:14:08,309 --> 01:14:12,059 هیچ تلویزیونی تو شهر بازی رو نشون نمیداد 310 01:14:12,600 --> 01:14:18,434 فقط یک رادیو ، در یک کارگاه آموزشی پشت تئاتر، وجود داشت 311 01:14:18,560 --> 01:14:24,560 صداي راديو هم ميشد تو خيابان شنيد و كم كم مردم جمع شدن 312 01:14:24,643 --> 01:14:28,977 اون شب «تورپدو» یک پیروزی تاریخی داشت 313 01:14:29,643 --> 01:14:33,977 و از اون زمان تماشای فوتبال در اینجا به یک سنت تبدیل شد 314 01:14:37,518 --> 01:14:43,060 الان نه اون کارگاه هست و نه اونایی که داستان یادشونه 315 01:14:43,685 --> 01:14:46,269 اما سنت همیشه سنت میمونه 316 01:14:46,560 --> 01:14:50,018 برای مثال واردی (سگ)، هرگز به این سنت پشت نکرده 317 01:14:51,269 --> 01:14:58,018 اگرچه دوستانش پل قرمز رو ترجیح میدن اما او همیشه برای تماشا به اینجا می آد 318 01:16:51,727 --> 01:16:55,811 آرژانتین 319 01:21:55,107 --> 01:21:59,815 پایان بخش اول 320 01:22:11,898 --> 01:22:16,190 بخش دوم 321 01:22:17,982 --> 01:22:23,190 یه بار جیوکوندا رو در بازار کوتایسی دیدم، او در حال فروش گیاهان دارویی بود 322 01:22:23,390 --> 01:22:27,431 «لیوان چلیدزه» از «داستانی فراموش شده توسط همه» ؛ 323 01:22:36,815 --> 01:22:40,648 بد نیست اشاره کنیم که 324 01:22:40,982 --> 01:22:46,648 رویدادهایی که میبینم چه زمانی رخ دادن 325 01:22:47,023 --> 01:22:50,023 زمانه فعلی ما حقیقتا زمانه بی رحمی ه 326 01:22:51,190 --> 01:22:53,907 شک ندارم که بعدها 327 01:22:53,998 --> 01:22:58,307 از زمانه ما به عنوان یکی از خشن ترین دورانها توسط آیندگان یاد میشه 328 01:22:58,523 --> 01:23:00,982 نمیشه تصور کرد که 329 01:23:01,590 --> 01:23:03,966 مردم چطور زندگی روزمره خودشون رو میگذرونن 330 01:23:03,999 --> 01:23:07,749 در حالی که در همون زمان جنایات بزرگی انجام میشه 331 01:23:09,299 --> 01:23:13,440 آیندگان، برای این حجم از بی تفاوتی ما به آنچه در اطرافمون میگذشته 332 01:23:13,491 --> 01:23:16,366 نمیتونن دلیلی پیدا کنن 333 01:23:17,983 --> 01:23:23,066 برای مثال، نحوه برخوردمون با حیوانات 334 01:23:23,316 --> 01:23:25,983 در کل تاریخ بی سابقه است 335 01:23:27,066 --> 01:23:30,607 آتش سوزی های جنگل ها 336 01:23:30,941 --> 01:23:34,316 آتش سوزی که منشا ش، حرص و طمع ه 337 01:23:34,774 --> 01:23:41,108 در آتش سازی اون سال حدود 1 میلیارد و 250 هزار موجود زنده مردن 338 01:23:41,683 --> 01:23:45,599 یک میلیـــارد و 250 هــزار 339 01:23:47,941 --> 01:23:50,941 بی شمار از این اتفاق ها هست 340 01:23:51,399 --> 01:23:53,607 اما شاید همین یکی کافیه 341 01:23:54,024 --> 01:23:56,691 حالا تقریبا میدونید که روایت داستان ما 342 01:23:57,066 --> 01:23:59,774 تو چه زمونه ای داره روایت میشه 343 01:24:00,233 --> 01:24:03,774 و البته طبق معمول این حرفها رو نزارید بچه ها بشنوند 344 01:24:04,440 --> 01:24:10,941 بگذریم ... به روایت داستان برمیگردیم 345 01:25:55,692 --> 01:25:58,567 امروز اولین بازی مرحله یک چهارم نهایی ه 346 01:25:58,608 --> 01:26:01,901 و یواش یواش سگ ها دارن میان برای تماشای بازی ها 347 01:26:02,826 --> 01:26:08,110 گیشرا میره بالای تپه که اونجا بازی ها رو با دوستاش تماشا کنه 348 01:26:04,277 --> 01:26:06,193 349 01:26:10,568 --> 01:26:14,026 مارزیپانا میره پل قرمز 350 01:26:16,609 --> 01:26:20,068 واردی هم که البته میره پشت سالن تئاتر 351 01:26:21,235 --> 01:26:23,068 خراخورا چطور؟ 352 01:26:23,359 --> 01:26:28,018 خراخورا تصمیم نگرفته داره فکراشو میکنه 353 01:26:35,526 --> 01:26:42,651 لیزا رفته بازار تا مواد لازم برای پخت خاچاپوری رو بخره 354 01:26:45,151 --> 01:26:51,726 دستور العملیه که از مادر بزرگش یاد گرفته و همیشه همونطور درستش میکنه 355 01:31:19,154 --> 01:31:23,238 به نظرم آبی ها (اشاره به تیم آرژانتین) بهترند 356 01:31:24,154 --> 01:31:28,904 گئورگی، من برای نظرت احترام قائلم اما فکر کنم در اشتباهی 357 01:31:32,821 --> 01:31:36,321 قدیم، آبی ها رو دوست داشتم اما دیگه نه 358 01:31:37,529 --> 01:31:42,280 شایدم من در اشتباهم شایدم تو 359 01:31:45,029 --> 01:31:48,071 باید دید 360 01:31:50,445 --> 01:31:52,072 خواهیم دید 361 01:31:53,613 --> 01:31:55,446 - سلام - سلام 362 01:31:55,780 --> 01:31:59,322 - یازده تا بستنی میخواستیم لطفا - حتما 363 01:32:30,446 --> 01:32:32,947 بستنی هنوز آماده نیست 364 01:32:33,072 --> 01:32:35,738 اگر میخواید یک ساعت صبر کنید حاضر میشه 365 01:32:38,114 --> 01:32:39,738 یه چند لحظه 366 01:33:02,446 --> 01:33:03,989 باشه منتظر میمونیم 367 01:33:12,989 --> 01:33:15,655 9 ، 10 ، 11 368 01:33:21,614 --> 01:33:26,031 مشتری که زیاد نداریم الانم که 11 تا بچه اومدن 369 01:33:26,739 --> 01:33:31,323 لیزا یادش رفته بستنی رو آماده کنه 370 01:33:32,698 --> 01:33:34,948 امروز یه بازی مهم هست 371 01:33:35,990 --> 01:33:38,240 باید تابلو رو نصب کنیم؟ 372 01:35:49,991 --> 01:35:53,199 گئورگی، من باید برم امروز هم که فوتبال داره 373 01:35:53,490 --> 01:35:56,532 از اینکه تنهات میزارم متاسفم اما چاره ای ندارم 374 01:35:57,116 --> 01:36:00,866 شاید یه عده بیان میتونی پروژکتور رو روشن کنی؟ 375 01:36:01,199 --> 01:36:04,907 و آخرش دوباره خاموش کنی؟ عجله دارم، ممنون 376 01:36:05,407 --> 01:36:07,365 صندلی هم یادت نره 377 01:37:35,075 --> 01:37:36,141 - شب خوش - شب خوش 378 01:37:36,192 --> 01:37:38,275 - میشه اینجا بشینم؟ - بله حتما 379 01:37:42,950 --> 01:37:46,243 - نوشیدنی میل دارید؟ - یه آبجو، لطفا 380 01:37:47,034 --> 01:37:51,868 - شما اونجا کار میکنید درسته؟ - بله 381 01:38:15,034 --> 01:38:19,285 ممنون. خاچاپوری آوردم میشه اینجا بخورم؟ 382 01:38:19,868 --> 01:38:24,326 بله، ولی یه دقیقه صبر کنید منم با خودم خاچاپوری آوردم 383 01:38:25,617 --> 01:38:29,243 خودم پختم شاید بهتر باشه با هم بخوریمش 384 01:38:29,826 --> 01:38:32,243 با کمال میل 385 01:38:46,201 --> 01:38:48,076 امیدوارم خوب شده باشه 386 01:38:48,285 --> 01:38:50,076 دستور پخت مادربزرگمه 387 01:38:50,576 --> 01:38:54,076 شرط می بندم که خوب شده ولی من همیشه از نونوایی میگیرم 388 01:38:55,409 --> 01:38:57,659 احتمالا این طعم بهتری داره 389 01:39:00,034 --> 01:39:02,285 چی بود 390 01:39:05,534 --> 01:39:09,576 آنا که داشت تو پارک قدم میزد لیزا و گئورگی رو دید 391 01:39:10,243 --> 01:39:14,286 فکر کرد که اونا میتونن پنجاهمین زوج ی باشن که برای فیلمبرداری میخواست 392 01:39:15,160 --> 01:39:20,827 رفت و درباره فیلم با اون دو، حرف زد 393 01:39:21,202 --> 01:39:26,202 لیزا و گئورگی گفتند که تازه همدیگه رو دیدن 394 01:39:26,660 --> 01:39:32,286 اما آنا اصرار که بزاره یه عکس ازشون بگیره و قول داد که انتخابشون نکنه 395 01:39:33,035 --> 01:39:37,702 ولی در واقع اون داشت کارش رو میکرد 396 01:39:40,077 --> 01:39:43,077 من واقعا بهش احتیاج دارم 397 01:39:44,869 --> 01:39:47,327 فقط یه عکس چند ثانیه بیشتر طول نمی کشه 398 01:39:50,202 --> 01:39:51,910 ما واقعاً نمی توانیم کمک تون کنیم 399 01:39:53,785 --> 01:39:55,577 مناسب کار شما نیستیم 400 01:39:56,035 --> 01:39:58,327 ما حتی همدیگر رو هم نمی شناسیم 401 01:40:05,660 --> 01:40:09,244 نه لیزا و نه گئورگی دوست نداشتن کمک شون رو دریغ کنند 402 01:40:09,994 --> 01:40:11,827 برای همین موافقت کردن 403 01:40:17,493 --> 01:40:22,368 در اون روز، آرژانتین تیم مقابل رو 5-1 شکست داد 404 01:40:23,035 --> 01:40:27,910 لیزا و گئورگی سرانجام همو ملاقات کردند، اما همدیگر رو نشناختن 405 01:41:53,161 --> 01:41:54,619 میدونی تئاتر کجاست؟ 406 01:41:55,036 --> 01:41:58,661 سمت راست رو همینطور برید 407 01:41:59,828 --> 01:42:03,911 بعدش یه خیابون باریک سمت راست هست همینطور اونو ادامه بده 408 01:42:07,078 --> 01:42:11,370 بعد میرسی سر دوراهی 409 01:42:12,745 --> 01:42:15,495 سمت راست رو برو از کنار کنیسه که رد شدی 410 01:42:17,204 --> 01:42:18,996 باز هم ادامه بده 411 01:42:20,662 --> 01:42:23,121 تا به خیابون «تسوانکوویلا» برسی 412 01:42:23,912 --> 01:42:27,204 سمت چپ ت یه پله آهنی هست 413 01:42:27,412 --> 01:42:30,037 با احتیاط ازش رد شو 414 01:42:33,079 --> 01:42:35,288 بعد که از پل هم رد شدی 415 01:42:36,745 --> 01:42:39,037 اونجا یه دشت هست اونجا دیگه میرسی 416 01:42:39,620 --> 01:42:42,579 اونجا یه عده ورزش های آبی انجام میدن 417 01:42:44,288 --> 01:42:50,470 مثل همان ورزشی که «زازا نادیرادزه» انجام میداد («زازا نادیرادزه» ورزشکار گرجی در رشته کایاک ) 418 01:42:52,079 --> 01:42:55,829 اونجاها رو خوب میشناسم مادربزرگم اونجا زندگی می کرد 419 01:42:57,562 --> 01:43:00,437 بچه که بودم زیاد اونجا میرفتیم 420 01:43:01,495 --> 01:43:04,954 مادربزرگم منو عاشق فوتبال کرد 421 01:43:10,312 --> 01:43:13,695 تابستونا از روی دیوار قدیمی میپردیم تو آب 422 01:43:14,671 --> 01:43:18,921 البته بقیه میپریدن من میترسیدم و نمیپریدم 423 01:43:19,329 --> 01:43:23,829 همونجا سمت راست ات تئاتر قدیمی هست 424 01:43:53,205 --> 01:43:58,289 در یک دقیقه سه کوکی بخورید، 50 لاری برنده شید یه شانس 5 لاری 425 01:45:13,164 --> 01:45:17,248 فکر کن همه شهر رو برف گرفته 426 01:45:19,206 --> 01:45:23,414 دونه های برف داره آروم میاد پایین 427 01:45:23,956 --> 01:45:29,690 همه دارن قدم های آهسته برمیدارن 428 01:45:29,956 --> 01:45:33,690 ولی بچه ها همه جا دارن برف بازی می کن 429 01:45:33,998 --> 01:45:37,998 اون زمان ماشین تو تفلیس خیلی کم بود 430 01:45:39,414 --> 01:45:46,164 خیلی کم کسی سوار ماشین میشد همه از روندن در برف میترسیدن 431 01:45:49,455 --> 01:45:53,497 از دور می شد صدای کلاغها رو شنید 432 01:45:54,072 --> 01:45:57,698 وقتایی که برف می اومد همیشه از وسط جاده میرفتیم 433 01:45:58,789 --> 01:46:02,455 هوا تمیز بود 434 01:46:03,706 --> 01:46:07,289 ریه هامون رو پر میکردیم از هوای تازه 435 01:46:08,497 --> 01:46:12,881 خیلی دوست داشتم زمستونا برم بیرون 436 01:46:13,048 --> 01:46:18,381 هوا سرد بود ولی آدم سردش نمیشد 437 01:46:19,523 --> 01:46:24,023 دیگه حالا اصلا اون زمستونا رو آدم نمیبینه 438 01:46:25,231 --> 01:46:28,897 اون زمانا تفلیس یه شهر خیلی آروم بود 439 01:46:29,014 --> 01:46:33,891 میرفتی تو خیابون همه چیز آروم بود 440 01:46:34,973 --> 01:46:42,898 زمستون ها خلاصه این شکلی بود تقریبا همه ی زمستونا برف می اومد 441 01:47:03,249 --> 01:47:10,040 نینو اون روز خیلی کار کرده بود و داشت برمیگشت خونه؛ نزدیکای خونش بود که ... ؛ 442 01:48:05,749 --> 01:48:11,041 تصمیم گرفت مجدد برگرده استودیو 443 01:48:16,666 --> 01:48:21,875 کل شب رو کار کرد و صبح، با ایراکلی تماس گرفت و بهش گفت 444 01:48:22,666 --> 01:48:28,791 شش زوج رو انتخاب کرده و فیلمبرداری رو شروع خواهند کرد 445 01:51:17,085 --> 01:51:21,085 چی شده؟ شب رو اینجا بودی؟ 446 01:51:21,751 --> 01:51:25,252 نه زود رسیدم اینجا خوابم برد 447 01:51:26,127 --> 01:51:31,252 گوش کن امروز تولد همسرمه 448 01:51:33,043 --> 01:51:37,210 یه کیک سفارش دادم نمیتونم برم بگیرم 449 01:51:38,918 --> 01:51:41,418 شماها بهم کمک کنید 450 01:51:41,710 --> 01:51:45,168 - میتونی رانندگی کنی؟ - بله 451 01:51:45,501 --> 01:51:48,294 پس تو رانندگی کن لیزا کیک رو نگه داره 452 01:51:50,459 --> 01:51:51,459 بیا این سوییچ 453 01:54:19,337 --> 01:54:21,712 - سلام - سلام 454 01:54:22,212 --> 01:54:24,879 - امیدوارم خوشتون بیاد - ممنونم 455 01:54:25,254 --> 01:54:28,087 اگه دوست دارید کیک های دیگه هم هست بخواید امتحان کنید 456 01:54:28,378 --> 01:54:29,962 امروز کیک های خوبی داریم 457 01:54:30,337 --> 01:54:32,045 این چه کیکی ه؟ 458 01:54:32,420 --> 01:54:36,004 این با شکلات و گلابی جنگلی درست شده 459 01:54:36,212 --> 01:54:37,337 - جالبه - ممنون 460 01:56:28,588 --> 01:56:31,088 الان میام 461 02:01:23,967 --> 02:01:25,758 - خوبی؟ - ممنون 462 02:01:26,758 --> 02:01:30,925 - تو چطوری؟ چه خبر؟ - یکم اوضاع بهم ریخته است ولی اکیه 463 02:01:31,301 --> 02:01:35,925 نینو و ایراکلی در حال برنامه ریزی برای فیلمبرداری زوج بعدی بودن 464 02:01:36,383 --> 02:01:39,050 نینو می خواست خیلی زود شروع کنه 465 02:01:39,508 --> 02:01:43,633 اما ایراکلی متقاعدش کرد که بعد از ظهر بهتره 466 02:01:44,342 --> 02:01:47,967 ایراکلی اینو از سر تنبلی و صبح زود بیدار شدن نگفت 467 02:01:51,550 --> 02:01:57,175 او میخواست بهترین زاویه نور رو برای فیلمبرداری داشته باشه 468 02:02:21,592 --> 02:02:27,884 نینو مدتی طول کشید تا لیزا و گئورگی رو برای فیلمبرداری متقاعد کنه 469 02:02:28,967 --> 02:02:33,466 نینو تو بچگی ش تو متقاعد کردن آدمها خوب بوده 470 02:02:33,800 --> 02:02:37,301 و حالا دیگه استاد این مساله شده 471 02:02:37,592 --> 02:02:41,801 برای همین وقتی این دو بهش «نه» گفتن خیلی نگران مساله نبود 472 02:02:42,718 --> 02:02:47,467 تقریبا همه چیز برای شروع فیلمبرداری آماده است 473 02:02:47,885 --> 02:02:52,402 و نینو فقط باید پس زمینه مناسب لیزا و گئورگی رو انتخاب کنه 474 02:02:52,618 --> 02:02:58,910 این وسط یه اتفاق برای لادو افتاد که هر دستیار فیلمبرداری ترس ش رو داره 475 02:03:04,343 --> 02:03:10,010 - ایراکلی، لادو مشکل داره - اجازه بده ببینم 476 02:03:13,634 --> 02:03:17,968 -چی شده لادو؟ - فکر کنم فیلمها رو نیاوردم 477 02:03:18,467 --> 02:03:21,509 بزار ببینم 478 02:03:55,218 --> 02:03:58,968 کاری از دستمون برنمیاد 479 02:03:59,302 --> 02:04:03,135 - تو استودیو ه - باید بری بیاری 480 02:04:17,635 --> 02:04:23,344 نینو فیلمها نیست و باید کمی معطل بشیم 481 02:07:38,637 --> 02:07:40,888 آماده باشید لطفا 482 02:07:41,138 --> 02:07:43,013 به من نگاه کنید 483 02:07:43,221 --> 02:07:45,221 سر کمی بالا 484 02:07:45,387 --> 02:07:47,512 رو به دوربین 485 02:07:49,096 --> 02:07:51,263 توجه اینجا باشه لطفا 486 02:08:09,138 --> 02:08:14,013 گاهی آدما لاقل همون کاری که دوست دارن رو، انجامش میدن 487 02:08:32,222 --> 02:08:35,638 امروز فیناله و آرژانتین بازی می کنه 488 02:08:36,180 --> 02:08:39,930 گئورگی خیلی دلش میخواست بازی رو ببینه 489 02:08:40,847 --> 02:08:46,513 با این حال از لیزا پرسید که میتونه اونو تا خونه همراهی کنه؟ 490 02:08:48,139 --> 02:08:50,805 لیزا هم موافقت کرد 491 02:09:19,889 --> 02:09:23,430 اگه میخوای بازی رو ببینی میتونی بمونی بازی رو ببینی 492 02:09:23,597 --> 02:09:26,055 نه ، نه ، بریم 493 02:11:02,348 --> 02:11:06,681 تنها چند ثانیه تا آخر بازی باقی مونده بود 494 02:11:07,431 --> 02:11:12,681 آرژانتین با نتیجه 3-1 جلو بود و دیگه هیچ شکی تو پیروزی ش نبود 495 02:11:13,265 --> 02:11:19,223 داور ساعتش رو نگاه کرد و با سوت خودش اعلام کرد که آرژانتین قهرمان جهان شده 496 02:11:22,015 --> 02:11:26,181 میلیون ها طرفدار در سراسر جهان و البته در کوتایسی در حال شادمانی بودن 497 02:11:26,472 --> 02:11:31,266 همه چیز همونطور که باید، اتفاق افتاد 498 02:11:33,141 --> 02:11:38,390 گئورگی هم میخواد خوشحالی کنه اما بروز نمیده 499 02:17:54,644 --> 02:18:00,644 ایراکلی حس کرد که که نینو از لوکیشن راضی نیست 500 02:18:01,477 --> 02:18:08,145 و فهمید که نینو میخواد این زوج رو جای دیگه فیلم شون رو بگیره 501 02:18:10,394 --> 02:18:13,811 - تا حالا از کوه خواملی بالا رفتی؟ - نه ، تو چی؟ 502 02:18:13,978 --> 02:18:16,061 تا حالا نه ولی برنامه دارم برم 503 02:18:16,228 --> 02:18:18,853 - میدونی اونجا چی کشف شده؟ - چی؟ 504 02:18:19,312 --> 02:18:21,394 یه غار اونجاست 505 02:18:30,186 --> 02:18:34,353 باید اعتراف کنم اغلب بهش فکر میکنم که به بچه هام چی بگم 506 02:18:35,644 --> 02:18:40,228 درباره این حجم از وحشگیری جهان و خنثی بودن ما 507 02:18:41,020 --> 02:18:45,811 وقتی ازم بپرسن وقتی این اتفاق ها می افتاد تو چیکار کردی؟ 508 02:18:47,229 --> 02:18:51,021 میدونم که اونا میپرسن و من هیچ جوابی ندارم بهشون بدم 509 02:18:51,645 --> 02:18:55,437 چی باید بگم؟ اینکه من داشتم فیلم میساختم؟ 510 02:20:16,646 --> 02:20:24,022 برای دیدن فیلم، باید فیلم رو ظاهر کرد 511 02:20:25,355 --> 02:20:30,105 لادو فیلم رو میبره لابراتوار 512 02:21:09,521 --> 02:21:14,521 خواست نینو این بود که فیلم رو برای اولین بار با زوج ها تماشا کنه 513 02:21:15,396 --> 02:21:19,188 ایراکلی مخالف بود، اما بعد قبول کرد 514 02:21:20,521 --> 02:21:26,188 آنا، مسئولیت دعوت زوج ها رو به عهده گرفت 515 02:21:38,688 --> 02:21:43,647 عصر، به موقع همگی تو سینما جمع شدن 516 02:21:44,023 --> 02:21:47,564 فقط ایراکلی دیر کرد 517 02:21:51,731 --> 02:21:54,106 ببخشید دیر کردم 518 02:21:55,522 --> 02:21:58,522 - ایراکلی شروع کنیم؟ - بله 519 02:22:19,315 --> 02:22:22,606 تصاویر زوج ها یکی پس از دیگری 520 02:22:24,480 --> 02:22:29,856 نینو به فکر فرو رفته بود؛ ایراکلی خوشحال بود؛ و آنا استرس داشت 521 02:22:32,564 --> 02:22:36,023 لادو هم مثل آنا کمی استرس داشت 522 02:22:38,856 --> 02:22:43,273 لیزا و گئورگی یه چیزایی حس کرده بودن 523 02:22:44,356 --> 02:22:50,731 بخش مربوط به اونا آخر بود و پنج دقیقه ای باید صبر میکردن 524 02:22:52,856 --> 02:22:56,856 و اینجا بود که اون اتفاقی که باید می افتاد، افتــــاد 525 02:22:58,689 --> 02:23:02,439 لیزا و گئورگی درجا همه چیزو فهمیدن 526 02:23:02,898 --> 02:23:06,647 بعد از نمایش فیلم اونا از تیم فیلمسازی خیلی تشکر کردن 527 02:23:09,689 --> 02:23:14,357 و گفتن بدون اونا این اتفاق نمیتونست رخ بده 528 02:23:21,481 --> 02:23:26,149 همونطور که می بینید، لیزا و گئورگی همدیگه رو پیدا کردن 529 02:23:27,899 --> 02:23:31,723 اینجا دیگه داستان ما تموم میشه 530 02:23:32,390 --> 02:23:40,273 و برمیگردیم به ماجراهای ریز و درشت نه اونقدر هیجان انگیز روزمره اطرافمون 531 02:24:05,899 --> 02:24:10,065 دیدید که چه داستانی در شهر ما رخ داد 532 02:24:11,398 --> 02:24:15,107 حالا بعد از یک تامل خوب میتونیم بریم فیلم رو مرور کنیم 533 02:24:15,232 --> 02:24:18,982 چیزایی زیادی هست که بشه بهشون تردید کرد 534 02:24:21,357 --> 02:24:27,648 نه فقط درباره بخش تغییر چهره و اینکه بگیم این داستان غیرممکنه 535 02:24:35,440 --> 02:24:42,317 بلکه بهتره سوالهای دیگه بپرسیم: اینکه لیزا چرا به فال گیری قهوه اعتقاد داشت؟ 536 02:24:43,566 --> 02:24:47,900 چرا لیزا و گئورگی همه چیز رو فراموش کردن؟ 537 02:24:48,275 --> 02:24:52,191 یا چرا نه لیزا و نه گئورگی اقدامی نکردن ... ؛ 538 02:24:52,774 --> 02:24:55,275 یا اونا حداقل میتونستن که ... ؛ 539 02:24:57,608 --> 02:25:00,108 من متوجه نمیشم 540 02:25:22,191 --> 02:25:29,858 اما عجیب تر و باورنکردنی تر اینکه چطور نویسنده ها، چنین داستانهایی برای روایت انتخاب میکنن 541 02:25:30,399 --> 02:25:34,733 اعتراف می کنم که از درک من خارج ه 542 02:25:35,358 --> 02:25:38,900 اولاً، هیچ فایده ای برای جامعه نداره 543 02:25:39,399 --> 02:25:42,566 ثانیاً بازم فایده ای نداره 544 02:25:43,108 --> 02:25:45,691 با وجود همه اینا 545 02:25:46,191 --> 02:25:52,191 و دلیل های 1 و 2 و 3 آوردن 546 02:25:52,691 --> 02:25:57,358 شاید همچنان جایی پیدا بشه که اتفاقات عجیب درش رخ بده 547 02:25:57,649 --> 02:26:02,566 و اگه یکم با دقت در بحر این ماجرا بری حرفهایی برای گفتن داره 548 02:26:03,233 --> 02:26:05,900 هرکی یه تفسیری میتونه داشته باشه 549 02:26:06,650 --> 02:26:10,817 چنین داستانهایی به ندرت اتفاق می افته اما اتفاق می افته 550 02:26:50,567 --> 02:26:53,509 پایان 551 02:26:53,633 --> 02:26:56,433 ترجمه و زیرنویس Cinematek.ir 552 02:26:56,557 --> 02:27:03,457 پیشنهاد فیلم از letterboxd.com/rahmatizadeh 56316

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.