All language subtitles for Love.2024.1080p.AMZN.WEB-DL.DDP2.0.H.264-SiGLA.en

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English Download
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ia Interlingua
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt-BR Portuguese (Brazil)
pt Portuguese (Portugal)
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
es-419 Spanish (Latin American)
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
tt Tatar
te Telugu
th Thai
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:38,100 --> 00:00:48,100 ‫ارائه‌شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming 2 00:00:48,125 --> 00:00:54,041 ‫می‌دونم که خبر خیلی بدیه، ‫ولی بفهمید که قابل درمانه. 3 00:00:55,625 --> 00:00:58,708 ‫شرایطتون جدی، اما قابل درمانه. 4 00:01:00,250 --> 00:01:02,124 ‫- درسته، هم... ‫- بله؟ 5 00:01:04,209 --> 00:01:06,041 ‫- می‌شه یه سوالی بپرسم؟ ‫- حتما. البته. 6 00:01:06,250 --> 00:01:09,166 ‫درمانش... 7 00:01:10,209 --> 00:01:13,083 ‫باید مرخصی استعلاجی بگیرم؟ 8 00:01:13,209 --> 00:01:17,708 ‫آره، نه فورا، ولی حین درمان باید بگیرید. 9 00:01:18,750 --> 00:01:22,041 ‫درمان یعنی، مصرف قرص؟ 10 00:01:22,167 --> 00:01:28,083 ‫نه، یا جراحی و یا پرتودرمانی، ‫که هر دو عوارض خودشون رو دارن. 11 00:01:28,209 --> 00:01:30,708 ‫اگه چیزی رو متوجه نشدید بگید. 12 00:01:30,834 --> 00:01:35,874 ‫جراحی یعنی برداشتن پروستاتتون ‫ که باعث عقیم شدن می‌شه. 13 00:01:36,042 --> 00:01:39,833 ‫که البته پرتودرمانی هم باعث همین می‌شه. 14 00:01:39,959 --> 00:01:42,708 ‫هر دو شیوه روی نعوظتون تاثیر خواهند داشت. 15 00:01:42,875 --> 00:01:47,041 ‫البته می‌شه کمی با تمرین بهترش کرد. 16 00:01:47,167 --> 00:01:51,166 ‫ولی احتمالا دیگه مثل قبل نعوظ نخواهید داشت. 17 00:01:52,125 --> 00:01:56,583 ‫بی‌اختیاری هم یکی دیگه از عوارض شایعش هست، ‫البته خیلی‌ها هم بهش مبتلا نشدن. 18 00:01:56,750 --> 00:02:01,833 ‫پیشنهاد من جراحی هستش، ‫ولی خب تصمیم با خودتونه. 19 00:02:04,334 --> 00:02:07,041 ‫خیلی از مردها بالاخره به ‫چنین چیزی دچار می‌شن. 20 00:02:07,250 --> 00:02:13,458 ‫اگه بیمار سنش بالا باشه گاهی‌اوقات ‫ درمانش نمی‌کنیم، ولی سن شما بالا نیست. 21 00:02:13,625 --> 00:02:18,499 ‫بهتره یکم بهش فکر کنید. 22 00:02:18,625 --> 00:02:23,708 ‫در حال حاضر سوالی دارید؟ ‫هر سوالی بود من هستم. 23 00:02:26,042 --> 00:02:27,708 ‫نه. 24 00:02:27,875 --> 00:02:31,708 ‫[چهارشنبه، ششم اوت] 25 00:02:33,125 --> 00:02:36,041 ‫- می‌شه یه سوالی بپرسم؟ ‫- البته. 26 00:02:37,125 --> 00:02:41,916 ‫- مطمئن نیستم کامل متوجه‌اش شده باشه. ‫- جدا؟ 27 00:02:42,125 --> 00:02:44,916 ‫- تو اینطور فکر نکردی؟ ‫- نه؟ 28 00:02:45,125 --> 00:02:49,083 ‫خب خیلی کم پیش نمیاد که بیمار نتونه... 29 00:02:49,250 --> 00:02:51,916 ‫شاید از حد معمول بیشتر باشه. 30 00:02:52,125 --> 00:02:55,999 ‫خیلی سوالی نداشت، ولی اینطور ‫ نیست که معمولی نباشه. 31 00:02:57,125 --> 00:02:59,999 ‫مریض بعدی؟ 32 00:03:01,750 --> 00:03:04,916 ‫جواب بده لطفا. چی گفت بهت؟ 33 00:03:05,125 --> 00:03:07,916 ‫نمی‌شه بدون جواب بفرستنت بری که. 34 00:03:08,125 --> 00:03:11,416 ‫- بیورن هولم؟ ‫- چیکار باید بکنن؟ 35 00:03:11,625 --> 00:03:17,958 ‫خب نمی‌دونم، ولی... بدخیم که نیست، هست؟ 36 00:03:18,125 --> 00:03:22,333 ‫گمونم. دقیقا متوجه نشدم چی گفت. 37 00:03:22,500 --> 00:03:25,291 ‫- نپرسیدی؟ ‫- باید مرخصی استعلاجی بگیرم. 38 00:03:25,500 --> 00:03:28,124 ‫تا وقتی جوابت رو نگرفتی باید بپرسی! 39 00:03:29,459 --> 00:03:31,333 ‫- بیا لطفا. ‫- چرا؟ 40 00:03:31,459 --> 00:03:33,791 ‫یه نفر رو باید ببینی. 41 00:03:36,500 --> 00:03:38,124 ‫- می‌رم می‌پرسم. ‫- نه. 42 00:03:38,250 --> 00:03:40,374 ‫- آره. ‫- نه. 43 00:03:43,042 --> 00:03:46,749 ‫می‌شه به هر دوشون بگی برگردن داخل؟ 44 00:03:50,125 --> 00:03:52,708 ‫- سلام. ‫- چطورین؟ 45 00:03:52,917 --> 00:03:55,666 ‫[سکس، رویاها و عشق] 46 00:03:55,875 --> 00:03:58,333 ‫[رویاها و عشق] 47 00:03:59,125 --> 00:04:01,958 ‫[عشق] 48 00:04:13,167 --> 00:04:16,874 ‫تمام آثار هنری‌ای که اینجا می‌بینیم ‫حرفی واسه گفتن دارن. 49 00:04:17,042 --> 00:04:19,833 ‫به نظرم ضروریه که... 50 00:04:20,042 --> 00:04:25,916 ‫دکوراسیون ساختمان شهرداری رو به عنوان ‫ پیامی به ما مردم اسلو ببینیم. 51 00:04:26,125 --> 00:04:29,833 ‫و با در نظر گرفتن همین، خواهید دید... 52 00:04:30,042 --> 00:04:33,624 ‫که ساختمان ارزش‌های انسانی ‫رو نمایان می‌کنه. 53 00:04:33,792 --> 00:04:35,791 ‫به عنوان مثال اون کتیبه... 54 00:04:36,000 --> 00:04:38,666 ‫صورت‌های فلکی مختلف زنان و ‫کودکان رو نشون می‌ده. 55 00:04:38,875 --> 00:04:41,291 ‫سمت چپ، زنی تنها با فرزندش. 56 00:04:41,500 --> 00:04:44,583 ‫و در کنارش، دو زن با یک بچه. 57 00:04:44,792 --> 00:04:49,958 ‫برداشت من از این تایید سرپرستی مادرهای ‫تنها و سرپرستی کودک بین هم‌جنسان هست. 58 00:04:50,167 --> 00:04:55,583 ‫و واضح‌تر بگم، قطعا ادای احترام شهرداری ‫به همجنس‌گرایی هستش. 59 00:04:55,792 --> 00:05:00,749 ‫عالی نیست؟ راستی این دوستم ماریان هستش. 60 00:05:00,917 --> 00:05:06,124 ‫اگه خواستید می‌تونید بیایید پیشمون. ‫بریم مثال‌های بهتری روی دیوار غربی ببینیم. 61 00:05:06,625 --> 00:05:16,625 «مترجم: «تارخ علی‌خانی ‫ تلگرام: aManOfWar@ 62 00:05:19,375 --> 00:05:22,666 ‫توی این کشور ما عاشق ‫دستاوردهای ورزشی هستیم. 63 00:05:22,834 --> 00:05:27,333 ‫واسه همین عاشق اینم که ‫ورزشی که انتخاب کردن... 64 00:05:27,500 --> 00:05:31,749 ‫ورزشیه که تا حدودی زنانگی رو در بر می‌گیره. 65 00:05:31,917 --> 00:05:34,208 ‫یعنی اسکیت‌سواری! 66 00:05:37,459 --> 00:05:41,916 ‫- اینجا نماد اسلو رو می‌بینیم. ‫- دختر اسلو. 67 00:05:42,125 --> 00:05:44,666 ‫یا به قول خودم «زن اسلو». 68 00:05:44,875 --> 00:05:48,833 ‫ببینین چطوری ایستاده و ‫ تماشا می‌کنه و گوش می‌کنه. 69 00:05:49,042 --> 00:05:52,124 ‫به شهرش می‌نگره، به نظرم واقعا قشنگه. 70 00:05:54,667 --> 00:05:57,583 ‫این سمت بهتون دو مجسمه رو نشون می‌دم... 71 00:05:57,792 --> 00:06:03,208 ‫که با بقیه تفاوت دارن. ‫ماهی‌گیران از نیلز فلاکستاد. 72 00:06:03,417 --> 00:06:06,916 ‫که نمایان‌گر مهم‌ترین صنعت اسلو هستش. 73 00:06:07,125 --> 00:06:12,999 ‫ولی نباید فراموش کنیم که ماهی‌گیر ‫همچنین نماد باستانی‌ای از مسیح هستش. 74 00:06:13,209 --> 00:06:17,833 ‫واسه همین دوست دارم بهش به چشم مجسمه‌ای ‫از مسیح بخشنده و مهربان نگاه کنم... 75 00:06:18,042 --> 00:06:23,458 ‫که دستش رو بالا برده و به تمام ‫ شهروندهای اسلو برکت می‌ده. 76 00:06:23,667 --> 00:06:28,208 ‫و هر چیزی که شامل رویاها ‫و نگرانی‌هاشون می‌شه... 77 00:06:28,417 --> 00:06:34,958 ‫همچنین نیازهاشون، نه فقط نیازهای جنسی، که ‫ دوست دارم این یکی مجسمه رو به اون ربط بدم. 78 00:06:35,125 --> 00:06:40,833 ‫این تنها مجسمه‌ایه که واضح ‫ به مسائل جنسی می‌پردازه. 79 00:06:41,667 --> 00:06:43,958 ‫همنشینی‌ای بین یه نفر رو می‌بینیم. 80 00:06:44,167 --> 00:06:47,458 ‫زوجی در سمت راست و مردی مجرد در سمت چپ. 81 00:06:47,667 --> 00:06:51,458 ‫دیدارشون همراه با کشش جنسی هستش. 82 00:06:51,667 --> 00:06:53,353 ‫مشخصا اتفاقی داره... 83 00:06:53,403 --> 00:06:56,624 ‫بین زن و مرد در سمت راست رخ می‌ده... 84 00:06:56,792 --> 00:06:59,416 ‫ولی اگه حواستون به مرد سمت راست باشه... 85 00:06:59,625 --> 00:07:04,499 ‫می‌بینید که نگاه اون هم به مرد دیگر هستش؟ 86 00:07:04,667 --> 00:07:09,416 ‫حالا دست‌هاش رو ببینین که ‫ جلوی قسمت شرمگاهیش رو گرفته. 87 00:07:09,625 --> 00:07:14,874 ‫این به چه معنیه؟ پایانش همراه با ‫ آمیختگی جنسی اون سه نفره؟ 88 00:07:15,042 --> 00:07:18,583 ‫یعنی به زبان ساده یک سکس سه نفره؟ ‫چنین اتفاقاتی رخ می‌دن. 89 00:07:18,792 --> 00:07:21,583 ‫ملت نیازها و ترجیحات جنسی مختلفی دارن... 90 00:07:21,792 --> 00:07:27,708 ‫که مسیح ازشون اطلاع داره و ‫ اون رو بخشی از خلقت می‌بینه. 91 00:07:27,834 --> 00:07:30,124 ‫چیزی که مخصوصا از نظر من جالبه اینه که... 92 00:07:30,292 --> 00:07:35,083 ‫چنین نقطه‌ی برجسته‌ای نمای بیرونی ساختمان ‫شهرداریمون به مسائل جنسیتی اختصاص داده شده. 93 00:07:35,250 --> 00:07:37,708 ‫از نظر من خیلی تاثیرگذار و بافکرانه‌ست. 94 00:07:37,875 --> 00:07:41,916 ‫- ولی یکم تنگ نیست؟ ‫- چطور؟ 95 00:07:42,125 --> 00:07:45,833 ‫آخه خیلی به نظر سخت میاد... 96 00:07:46,042 --> 00:07:51,708 ‫این قراره ستون جشن سالگرد ‫ صد سالگی اسلو باشه. 97 00:07:51,875 --> 00:07:55,208 ‫یه جشن ملیه، همراه با ذوق و دورهمی... 98 00:07:55,417 --> 00:08:01,583 ‫بله، و کلی رویداد با همین مضمون ‫سرتاسر شهر در نظر گرفتیم. 99 00:08:01,792 --> 00:08:03,528 ‫تا روزها ادامه دارن. 100 00:08:03,578 --> 00:08:06,583 ‫آره، پروسه‌ی در جریانیه که ما... 101 00:08:06,792 --> 00:08:10,166 ‫دقیقا چه چیزی توی تصوراتتون هستش؟ 102 00:08:10,375 --> 00:08:14,583 ‫وقتی ندونیم روی چه چیزی کار می‌کنیم ‫در نظر گرفتن بودجه سخت می‌شه. 103 00:08:14,792 --> 00:08:17,458 ‫پیشنهادات واضحی داریم... 104 00:08:17,667 --> 00:08:20,416 ‫ولی فقط یه روز نیست. 105 00:08:20,625 --> 00:08:22,833 ‫قراره شامل همه بشه. 106 00:08:23,042 --> 00:08:27,458 ‫قطعا! واسه همه‌ست! ‫ولی آخه «همه» شامل کی می‌شه؟ 107 00:08:27,667 --> 00:08:29,166 ‫مگه «همه» ما نیستیم؟ 108 00:08:29,375 --> 00:08:33,041 ‫چیزهای مناسب خانم‌ها و آقایان متفاوتن... 109 00:08:33,250 --> 00:08:35,541 ‫و در کنار هم «همه» هستیم. 110 00:08:35,875 --> 00:08:37,791 ‫فردا می‌بینمتون. 111 00:08:39,250 --> 00:08:40,291 ‫- خداحافظ. ‫- خداحافظ. 112 00:08:40,500 --> 00:08:41,908 ‫- خوب پیش نرفت. ‫- رفت! 113 00:08:41,917 --> 00:08:46,583 ‫نه، خوب پیش نرفت. بریم یه جایی قهوه بخوریم؟ 114 00:08:46,792 --> 00:08:48,583 ‫مگه نباید به قایق برسیم؟ 115 00:08:48,792 --> 00:08:51,491 ‫لزومی نداره تا دو ساعت دیگه نسوددن باشیم. 116 00:08:51,541 --> 00:08:52,749 ‫کلی وقت داریم. 117 00:08:54,334 --> 00:08:58,499 ‫- فکر خودت بودن. ‫- آره، ارائه من بود. 118 00:08:58,667 --> 00:09:03,499 ‫همه ایده‌هاشون رو ارائه می‌دن، ‫بعد با هم تصمیم می‌گیریم. 119 00:09:03,667 --> 00:09:07,749 ‫و مشخصا یه شرکت مشاوره هست ‫ که پیشنهادی داره. 120 00:09:07,917 --> 00:09:10,916 ‫ولی باید در جهت نیازهای مردم باشه. 121 00:09:11,125 --> 00:09:12,916 ‫اینطور فکر می‌کنی؟ 122 00:09:13,125 --> 00:09:16,583 ‫- من؟ خودت هم اینطور فکر می‌کنی. ‫- جدا؟ چطور؟ 123 00:09:16,750 --> 00:09:18,958 ‫وقتی واسه این شغل درخواست دادم گفتی... 124 00:09:19,125 --> 00:09:24,291 ‫«کار کردن واسه شهرداری فرصتی ‫ واسه کمک کردن به مردمه.» 125 00:09:24,500 --> 00:09:26,708 ‫- من گفتم؟ ‫- آره. 126 00:09:26,917 --> 00:09:30,541 ‫- داشتی از شغلت حرف می‌زدی؟ ‫- شاید. 127 00:09:30,750 --> 00:09:32,624 ‫«شاید»... 128 00:09:33,750 --> 00:09:36,749 ‫خیلی بدون فکر حرف می‌زنی ماریان. 129 00:09:36,750 --> 00:09:40,541 ‫«وقتی اسمم رو میاری از لذت لبریز می‌شم... 130 00:09:40,750 --> 00:09:45,541 ‫که بلدی اسمم چیه.» ‫یادته اینو واسم نوشتی؟ 131 00:09:45,750 --> 00:09:48,541 ‫آره، معلومه. 132 00:09:48,750 --> 00:09:52,166 ‫یه جمله از رگنار هاولنده. ‫ چی شد که یهویی یادش افتادی؟ 133 00:09:52,375 --> 00:09:55,041 ‫نمی‌دونم. احتمالا بخاطر ‫ این که گفتی «ماریان». 134 00:09:55,250 --> 00:09:57,458 ‫بازم از امشب واسم بگو. 135 00:09:57,667 --> 00:10:01,208 ‫امشب از این قراره که... 136 00:10:01,417 --> 00:10:06,041 ‫یه گروه جمع کردم که روی جزئیات کار کنن. 137 00:10:06,250 --> 00:10:09,333 ‫یه آهنگساز هست، یه معمار... 138 00:10:09,500 --> 00:10:12,249 ‫یه طراح رقص، و ما... 139 00:10:12,417 --> 00:10:15,583 ‫و زمین‌شناس چی؟ می‌دونه منم میام؟ 140 00:10:15,792 --> 00:10:17,666 ‫آره معلومه. 141 00:10:19,709 --> 00:10:22,708 ‫راجع بهش خیلی حس خوبی دارم. 142 00:10:22,875 --> 00:10:26,624 ‫احتمالا صرفا تصورات خودمه، ‫ولی به نظرم موفق خواهی شد. 143 00:10:26,792 --> 00:10:28,166 ‫موفق شدن... 144 00:10:28,375 --> 00:10:32,833 ‫و از اون‌ جایی که فرصتیه که با ‫ بقیه‌ی آدم‌های اونجا آشنا بشی... 145 00:10:33,042 --> 00:10:35,115 ‫انقدر هم بد نیست دیگه... 146 00:10:35,165 --> 00:10:37,958 ‫ولی می‌خوام با خیلی‌ها آشنا بشم. 147 00:10:38,125 --> 00:10:41,499 ‫- چی، چطوری؟ ‫- نه، من فقط... 148 00:10:41,667 --> 00:10:46,833 ‫راستش نمی‌فهمم که... ‫ آخه انگار خیلی واسه تو مهمه. 149 00:10:47,042 --> 00:10:49,958 ‫- که با کسی آشنا بشی؟ ‫- اوهوم. 150 00:10:50,167 --> 00:10:51,791 ‫نه. 151 00:10:52,875 --> 00:10:55,124 ‫نه، موضوع این نیست. 152 00:10:56,667 --> 00:10:59,083 ‫- نه، این نیست. ‫- نیست؟ 153 00:10:59,250 --> 00:11:02,666 ‫آخه اینطوری نیست که بگم دلم واسه ‫ دوست‌پسر داشتن تنگ شده، نکنه می‌گم؟ 154 00:11:02,792 --> 00:11:04,708 ‫نه، نمی‌گی. 155 00:11:04,875 --> 00:11:08,874 ‫احتمالا صرفا از دیدگاه خودم می‌بینمش. 156 00:11:10,125 --> 00:11:13,499 ‫خیلی در مورد دیدن بقیه استرس می‌گیرم. 157 00:11:13,667 --> 00:11:16,708 ‫ولی تو گفتی با دیدن بقیه مشکلی نداری. 158 00:11:16,875 --> 00:11:19,458 ‫آره، ندارم. 159 00:11:19,667 --> 00:11:23,249 ‫ولی وقتی گفتی خیلی استرس داری ‫ که کسی رو پیدا نکنی... 160 00:11:23,417 --> 00:11:26,958 ‫راجع به چی استرس داشتی؟ 161 00:11:27,125 --> 00:11:29,749 ‫واقعا نمی‌دونم. 162 00:11:29,917 --> 00:11:34,208 ‫قبلا عاشق تنهایی بودی. 163 00:11:36,917 --> 00:11:41,708 ‫بخاطر امنیتیه که رابطه میاره؟ 164 00:11:41,875 --> 00:11:44,208 ‫- شاید... ‫- خیلی بهش فکر کردم. 165 00:11:44,375 --> 00:11:46,958 ‫من توی زندگی احساس ناامنی ندارم. ‫تو هم نداری. 166 00:11:47,084 --> 00:11:48,458 ‫نه. 167 00:11:48,667 --> 00:11:52,874 ‫خب عاشق متاهلم بودنم. 168 00:11:53,042 --> 00:11:55,541 ‫نسبت به تو در این مورد ساده‌ترم. 169 00:11:57,125 --> 00:12:01,458 ‫بعد هفت، هشت سال زندگی توی اون آپارتمان، ‫تصمیم گرفتی یه میز واسه کنار تخت‌خواب بخری؟ 170 00:12:01,667 --> 00:12:03,916 ‫اصلا به فکرم خطور نکرده بود. ‫از کجا می‌تونم بخرم؟ 171 00:12:04,125 --> 00:12:08,916 ‫فروشگاه آی‌کا‌ای‌‌آ گمونم. یا یه دونه ‫ دسته‌ دوم از اینترنت بخر. چه مدلی می‌خوای؟ 172 00:12:09,084 --> 00:12:11,916 ‫باید ارتفاعش کم باشه که به تخت بیاد. 173 00:12:12,125 --> 00:12:14,416 ‫- دو تا لازم می‌شه. ‫- نه. 174 00:12:14,584 --> 00:12:18,458 ‫نمی‌شه تخت دو نفره باشه و ‫یکی میز کنارش باشه که، غم‌انگیزه. 175 00:12:18,667 --> 00:12:20,708 ‫که چی بابا؟ چرا غم‌انگیز باشه؟ 176 00:12:20,917 --> 00:12:23,916 ‫دو تا خریدن این‌طوری نیست که... 177 00:12:24,084 --> 00:12:28,291 ‫سلام! تو هم می‌ری مهمونی؟ 178 00:12:28,500 --> 00:12:30,916 ‫- مهمونی؟ ‫- بیشتر دورهمیه. 179 00:12:31,084 --> 00:12:34,916 ‫- یا یه جلسه انگیزشی. ‫- خیلی‌خب، من می‌رم خونه. 180 00:12:35,084 --> 00:12:37,611 ‫نسوددن زندگی می‌کنی؟ خبر نداشتم. 181 00:12:37,661 --> 00:12:40,916 ‫نه نمی‌کنم، صرفا اینجا یه جا اجاره کردم. 182 00:12:41,084 --> 00:12:43,708 ‫تابستون قراره اونجا باشم. 183 00:12:43,917 --> 00:12:46,099 ‫هایدی، دوستمه، و تور هم همکارم. 184 00:12:46,149 --> 00:12:46,916 ‫خوشوقتم. 185 00:12:47,084 --> 00:12:50,791 ‫- خوش بگذره پس. ‫- حتما. 186 00:12:51,000 --> 00:12:52,999 ‫- فردا می‌بینمت؟ ‫- حتما. خداحافظ. 187 00:12:55,125 --> 00:12:57,916 ‫- دکتره؟ ‫- نه، پرستاره. 188 00:12:58,125 --> 00:13:01,999 ‫- باید یه آینه پیدا کنم. ‫- من می‌رم بیرون پس. 189 00:13:10,917 --> 00:13:12,541 ‫سلام. 190 00:13:25,625 --> 00:13:29,583 ‫نمی‌شه واقعا اعتماد کرد که ملت ‫ متوجه منظور حرف‌هات شدن. 191 00:13:29,792 --> 00:13:33,583 ‫کل روز داشتم به اون بیمار فکر می‌کردم. 192 00:13:33,792 --> 00:13:39,333 ‫- خوشحالم که فهمیدی. ‫- خب منو یاد بابام انداخت. 193 00:13:39,542 --> 00:13:43,124 ‫- خودمم گاهی اینطوریم. ‫- جدا؟ 194 00:13:43,292 --> 00:13:50,124 ‫خب پیش میاد که جرئت نداشته باشم ‫سوال بپرسم که یه وقت احمق جلوه نکنم. 195 00:13:50,292 --> 00:13:54,083 ‫- آهان. اهل کجایی؟ ‫- هوبول، توی شهرستان اوستفولد. 196 00:13:54,292 --> 00:13:57,833 ‫- توی مزرعه بزرگ شدی؟ ‫- نه، ولی مامانم چرا. 197 00:13:58,042 --> 00:14:00,833 ‫- که اینطور. ‫- ولی مزرعه‌دار نبودن. 198 00:14:01,042 --> 00:14:04,833 ‫عادی بودن. بابام توی کار ساخت‌وساز بود. 199 00:14:05,000 --> 00:14:08,166 ‫- و تو هم پرستار شدی. ‫- آره، در نهایت دیگه. 200 00:14:08,375 --> 00:14:12,124 ‫فکرش رو نمی‌کردم از هوبول ‫ یا اصلا اوستفولد باشی. 201 00:14:12,334 --> 00:14:16,166 ‫چرا؟ چون خوش‌قیافه‌ام؟ 202 00:14:16,375 --> 00:14:19,666 ‫- از نظرت خوش‌قیافه‌ای؟ ‫- شوخی کردم. 203 00:14:19,875 --> 00:14:23,958 ‫ولی چند باری که بیرون بودم بهم گفتن. 204 00:14:23,959 --> 00:14:24,958 ‫نه، واقعا؟ 205 00:14:25,125 --> 00:14:28,541 ‫«انقدر خوش‌قیافه‌ای بهت ‫ نمیاد از اوستفولد باشی.» 206 00:14:28,750 --> 00:14:30,907 ‫واقعا ملت چنین چیزی گفتن؟ 207 00:14:30,957 --> 00:14:34,541 ‫نه. یا آره، یه چند باری شده. 208 00:14:34,875 --> 00:14:38,541 ‫شاید بخاطر لهجه‌ست. نمی‌شه جدی گرفتش. 209 00:14:38,750 --> 00:14:41,583 ‫- مشخص نیست از اوستفولد باشه. ‫- نه. 210 00:14:41,584 --> 00:14:42,699 ‫سعی می‌کنم مخفیش کنم. 211 00:14:42,709 --> 00:14:45,374 ‫ما هم مشخص نیست از دوکا ایم. 212 00:14:45,709 --> 00:14:49,541 ‫- نه، فکر نکنم. ‫- دوکا؟ کجا هست؟ 213 00:14:49,875 --> 00:14:54,624 ‫خیلی از گیوویک دور نیست. ‫بین گیوویک و فاگرنس. 214 00:15:05,792 --> 00:15:08,208 ‫- کلبه‌ات کجاست؟ ‫- اونجا. 215 00:15:08,417 --> 00:15:11,499 ‫- همون قرمز کوچیکه؟ ‫- آره، همون اولی. 216 00:15:11,667 --> 00:15:14,749 ‫- درست کنار اسکله قایق‌ها. ‫- آره. 217 00:15:17,042 --> 00:15:19,583 ‫- خداحافظ. ‫- خداحافظ. 218 00:15:26,917 --> 00:15:29,708 ‫- وای، این یکی؟ ‫- آره. 219 00:15:29,917 --> 00:15:33,791 ‫- چه خونه‌ای، حتما پولداره. ‫- پولدار؟ 220 00:15:37,125 --> 00:15:39,666 ‫- سلام. ‫- سلام. 221 00:15:41,125 --> 00:15:43,958 ‫ارائه چطور پیش رفت؟ امروز بود؟ 222 00:15:44,125 --> 00:15:46,944 ‫خوب نبود. خیلی خوب حرفم رو بیان نکردم. 223 00:15:46,994 --> 00:15:49,083 ‫نه، خیلی خوب پیش رفت. 224 00:15:49,292 --> 00:15:52,249 ‫مطمئنم خوب پیش رفته. ‫تو عالی بیان می‌کنی. 225 00:15:52,417 --> 00:15:54,916 ‫تقریبا به ایده‌هات حسودیم می‌شد. 226 00:15:55,125 --> 00:15:57,208 ‫- سلام. اوله هارالد هستم. ‫- ماریان. 227 00:15:57,417 --> 00:16:00,916 ‫پس ماریان تویی! هایدی ازت واسمون گفته بود. 228 00:16:01,125 --> 00:16:03,916 ‫- تو بخشی از چیز نیستی... ‫- نه، من دکترم. 229 00:16:04,125 --> 00:16:08,916 ‫همین‌طوری اومدی؟ ‫چی بهشون می‌دی؟ 230 00:16:09,125 --> 00:16:13,624 ‫- آبجو و شراب. خوردنی. ‫- باربیکیو کنیم! خیلی کارش درسته. 231 00:16:13,792 --> 00:16:17,708 ‫به من مربوط نیست. بریم دخترها، ‫بابایی جلسه داره. 232 00:16:17,917 --> 00:16:21,333 ‫آهای... برو داخل. بقیه داخلن. 233 00:16:21,500 --> 00:16:25,958 ‫- بریم خونه دیگه. بیا. ‫- نه! 234 00:16:26,125 --> 00:16:28,499 ‫قبلا بهت گفتم. بابایی جلسه داره. 235 00:16:28,625 --> 00:16:31,333 ‫- لطفا؟ ‫- ول کن. یک، دو، سه! 236 00:16:31,459 --> 00:16:35,208 ‫این روزها مفهوم «فمینیسم» ‫خیلی چیزها رو در بر می‌گیره. 237 00:16:35,417 --> 00:16:38,916 ‫آره، انقدر پخش شده که ‫ دیگه معنیش رو از دست داده. 238 00:16:39,125 --> 00:16:41,833 ‫- سلام! ‫- خیلی خوشحالم که اومدی. 239 00:16:42,042 --> 00:16:44,499 ‫- سلام به همگی. ‫- اسماعیل. 240 00:16:44,667 --> 00:16:48,208 ‫- هایدی، معمار تویی؟ ‫- سلام. ایبل هستم. 241 00:16:48,417 --> 00:16:51,708 ‫- ماریان. ‫- سلام آنا. خوشحال شدم دوباره دیدمت. 242 00:16:51,917 --> 00:16:55,833 ‫- این ماریان. ‫- من ربطی به این قضیه ندارم. 243 00:16:56,000 --> 00:17:02,833 ‫درسته، ناخواسته شنیدم که راجع ‫ به فمینیسم حرف زدین؟ 244 00:17:03,042 --> 00:17:08,291 ‫کنجکاوم. از نظرتون داریم ‫ نون داغ به نانوا می‌فروشیم؟ 245 00:17:08,500 --> 00:17:12,416 ‫- مطمئن نیستم، بستگی داره... ‫- بستگی داره دیدت بهش چی باشه. 246 00:17:12,625 --> 00:17:16,916 ‫دیشب مامانم بهم زنگ زد ‫ و در این مورد بهش گفتم. 247 00:17:17,125 --> 00:17:22,041 ‫بهش گفتم پروژه‌ی شهرداریه، ‫ ولی با بخش فمینیسمش کنار نمیاد. 248 00:17:22,209 --> 00:17:27,041 ‫می‌گه ربطی به اون نداره. داره سعی می‌کنه ‫ یه پرستار سرخانه پیدا کنه. 249 00:17:27,250 --> 00:17:32,791 ‫ولی بلد نیست چطوری درخواست بده، ‫الکی بهشون زنگ می‌زنه که خیلی... 250 00:17:33,000 --> 00:17:36,083 ‫پس به نظرت باید با بهتر کردن ‫خدمات و راه‌حل‌ها... 251 00:17:36,250 --> 00:17:40,041 ‫سالگرد رو جشن بگیریم؟ 252 00:17:40,250 --> 00:17:46,041 ‫- این دو تا با هم در تضاد نیستن. ‫- نه، اصلا. 253 00:17:46,250 --> 00:17:52,041 ‫- تو کارمند شهرداری هستی؟ ‫- آره، بخش فرهنگ. 254 00:17:52,250 --> 00:17:57,041 ‫و رهبر پروژه سالگرد هم هستن. 255 00:17:57,250 --> 00:17:59,923 ‫درس تاریخ خوندم. 256 00:17:59,973 --> 00:18:04,041 ‫پایان‌نامه دکترام هم خیلی خوب بوده. 257 00:18:04,250 --> 00:18:08,041 ‫- عه، ایول! ‫- در مورد تاریخ مد نوشتم. 258 00:18:08,250 --> 00:18:12,541 ‫- در چه مورد؟ ‫- پر اسپوک. اسمش رو شنیدی؟ 259 00:18:12,750 --> 00:18:16,041 ‫سلام، این... 260 00:18:16,250 --> 00:18:18,041 ‫آره. سلام. 261 00:18:18,250 --> 00:18:22,041 ‫بله، این... می‌شه... نه؟ 262 00:18:22,250 --> 00:18:26,041 ‫همون‌طور که توی ایمیل گفتم... 263 00:18:26,250 --> 00:18:31,166 ‫سعی داشتم این جلسه انگیزشی یا عملی باشه. 264 00:18:32,250 --> 00:18:35,041 ‫خیلی مشابه‌ان، الان فهمیدم. 265 00:18:35,250 --> 00:18:43,041 ‫اگه اصولی شروع کنیم، ‫یعنی از شروعش... 266 00:18:43,250 --> 00:18:46,916 ‫و از اونجایی که همسایه عزیزی ‫دارم که زمین‌شناسه... 267 00:18:47,125 --> 00:18:49,999 ‫به این فکر افتادم... 268 00:18:50,167 --> 00:18:54,583 ‫که شاید این دیدگاه افکار جدیدی رو رقم بزنه. 269 00:18:54,750 --> 00:18:57,041 ‫- نمی‌دونم که شما... ‫- هم، بله؟ 270 00:18:57,250 --> 00:19:00,166 ‫قصد داشتم چند کلمه... 271 00:19:00,334 --> 00:19:05,541 ‫راجع به ساختار زمین‌شناسی شهر حرف بزنم. 272 00:19:05,750 --> 00:19:09,124 ‫و اگه تونستم نظرتون رو جلب کنم ادامه بدم. 273 00:19:10,667 --> 00:19:12,916 ‫پیشنهاد می‌کنم بریم روی پشت‌بوم... 274 00:19:13,125 --> 00:19:19,708 ‫که نما بهتره. از اونجا ‫کل شهر رو می‌تونیم ببینیم. 275 00:19:19,917 --> 00:19:20,708 ‫چه جالب. 276 00:19:20,917 --> 00:19:24,874 ‫- لطفا همراهم بیایید. ‫- عالی. 277 00:19:25,042 --> 00:19:28,833 ‫پیرهنت... خیلی قشنگه. 278 00:19:29,042 --> 00:19:31,583 ‫- عه، مرسی! ‫- منم بهش توجه کردم. 279 00:19:31,750 --> 00:19:34,916 ‫خجالت می‌کشم. گرون‌ترین پیرهنیه که خریدم. 280 00:19:35,125 --> 00:19:38,624 ‫حصار نیست پس لطفا بشینید. 281 00:19:38,792 --> 00:19:41,208 ‫دوست ندارم کسی بیفته. 282 00:19:41,375 --> 00:19:44,708 ‫- می‌شه پام رو بذارم اینجا؟ ‫- حتما، چیزی نیست. 283 00:19:45,750 --> 00:19:49,583 ‫- روی تخت کی رو داریم لگد می‌کنیم الان؟ ‫- من. 284 00:19:49,792 --> 00:19:52,958 ‫- اینجا می‌خوابی؟ ‫- باید روتختی رو عوض می‌کردم. 285 00:19:53,125 --> 00:19:56,583 ‫- نه، چرا؟ ‫- نه، فقط... من اینجا بزرگ شدم. 286 00:19:56,792 --> 00:20:00,087 ‫یعنی خونه‌ی قدیمی‌ای که اینجا بود. 287 00:20:00,137 --> 00:20:02,583 ‫تقریبا اتاقم همین‌جا بود. 288 00:20:02,792 --> 00:20:06,291 ‫- پس اینجا اتاق پسره‌ست. ‫- آره، اتاق پسره. 289 00:20:06,500 --> 00:20:09,541 ‫- واست هیجان‌انگیزه؟ ‫- آره، یکم. 290 00:20:10,667 --> 00:20:13,155 ‫گمونم خودمم هیجان‌زده شده باشم. 291 00:20:13,205 --> 00:20:14,791 ‫خیلی بزرگ نیست. 292 00:20:15,000 --> 00:20:19,583 ‫نه ولی، اگه بخوای... جا هست. 293 00:20:19,792 --> 00:20:22,791 ‫اگه بخوای، جا هست. 294 00:20:24,125 --> 00:20:25,541 ‫درسته... 295 00:20:31,125 --> 00:20:35,958 ‫می‌خوام با این شروع کنم که بگم ‫ همه‌چیز در حال فروریزشه. 296 00:20:36,125 --> 00:20:40,999 ‫دائما. واسه همین چیزی اصولی نیست. 297 00:20:41,167 --> 00:20:44,166 ‫ولی حقایق تاریخی‌ای داریم. 298 00:20:44,334 --> 00:20:47,083 ‫اسم دیگ اسلو از... 299 00:20:47,250 --> 00:20:52,041 ‫تپه‌های نوردمارگا و اکبرگ اومده ‫ که به تپه‌ها می‌رسن... 300 00:20:52,250 --> 00:20:54,749 ‫و حالتی مثل یه دیگ به خودشون می‌گیرن. 301 00:20:54,875 --> 00:21:00,124 ‫چیزی که امروزه بهش می‌گیم اسلو، ‫از سه نوع سنگ ساخته شده. 302 00:21:00,292 --> 00:21:03,749 ‫یه بخش داریم که سنگ بستر هست... 303 00:21:03,875 --> 00:21:08,749 ‫که از سنگ‌های سختی ‫مثل گنیس و گرانیت تشکیل شده. 304 00:21:08,875 --> 00:21:12,999 ‫این بخش از اوستمارکا ‫تا اکبرگ کشیده شده... 305 00:21:13,125 --> 00:21:15,833 ‫و به بونه‌فیوردن سرازیر می‌شه. 306 00:21:15,959 --> 00:21:18,333 ‫بعد «مرکز» رو داریم. 307 00:21:18,459 --> 00:21:24,083 ‫که بیشتر از سنگ‌های نرم‌تر ‫دوران کامبروسیلورین تشکیل شده... 308 00:21:24,250 --> 00:21:31,583 ‫مثل سنگ آهک و تخته‌سنگ، ‫و کلی رسوبات و خاک رس. 309 00:21:31,709 --> 00:21:34,226 ‫و اگه به ارتفاعات اطراف نگاه کنیم... 310 00:21:34,276 --> 00:21:36,083 ‫مثل نوردمارکا و سورکدالن... 311 00:21:36,209 --> 00:21:40,833 ‫بیشتر سنگ‌های آتشفشانی می‌بینیم، ‫مثل گدازه و بازالت. 312 00:21:41,000 --> 00:21:46,083 ‫این‌ها سنگ‌هایی هستن که به اصطلاح ‫«رو به بالا میان»... 313 00:21:46,250 --> 00:21:49,291 ‫همون‌طور معلم دبیرستان برام توضیح داد. 314 00:21:49,459 --> 00:21:55,291 ‫و همه اینا توپوگرافی‌ای رو می‌سازن ‫که شبیه یه دیگه. 315 00:21:59,334 --> 00:22:04,833 ‫نمی‌دونم من باید تفسیر کنم که زمین‌شناسی ‫ چه اثری رو زندگیمون داره یا نه. 316 00:22:05,042 --> 00:22:09,749 ‫ولی آره، فکر می‌کنم جایی که راه می‌ری، ‫جایی که قدم می‌ذاری... 317 00:22:09,917 --> 00:22:15,583 ‫و همین‌طور چیزهایی که دور و برمونه، ‫مثل ساختمون‌ها یا پوشش گیاهی... 318 00:22:15,750 --> 00:22:18,416 ‫روی ذهنمون تاثیر می‌ذاره. 319 00:22:18,584 --> 00:22:23,041 ‫فکر می‌کنم می‌شه اینو ‫مثل بوی لباس‌های کسی دونست... 320 00:22:23,209 --> 00:22:27,583 ‫که از دئودورانت یا عطر ‫یا چیزهای این‌طوری استفاده نمی‌کنه. 321 00:22:28,667 --> 00:22:31,958 ‫به اون بو واکنش نشون می‌دی. 322 00:22:32,167 --> 00:22:34,708 ‫یه جور شخصیت داره ‫و می‌تونه به چالش بکشت. 323 00:22:34,917 --> 00:22:39,041 ‫توی بدنت حسش می‌کنی. 324 00:22:39,250 --> 00:22:44,416 ‫و به همون شکل، فکر می‌کنم ‫روی روحمونم اثر می‌ذاره. 325 00:23:14,250 --> 00:23:18,374 ‫آره، می‌تونیم بریم پایین. ‫کسی می‌خواد یکم شراب بخوره؟ 326 00:23:18,500 --> 00:23:21,833 ‫- بله، لطفا. ‫- یا چیز دیگه‌ای؟ 327 00:23:22,042 --> 00:23:24,041 ‫بریم پایین. 328 00:23:25,667 --> 00:23:27,541 ‫مواظب سرت باش. 329 00:23:44,209 --> 00:23:49,041 ‫وقتی معمار گفت کسی به مادرش کمک نمی‌کنه... 330 00:23:49,250 --> 00:23:55,041 ‫وقتی خیلی چیزها درست کار نمی‌کنن، ‫کل این جشن رو... 331 00:23:55,250 --> 00:24:00,208 ‫انگار اصلا بهش فکر نکردم. ‫که تمرکزمون باید جای دیگه باشه. 332 00:24:00,417 --> 00:24:03,041 ‫فکر می‌کنم زیادی سختش می‌کنی. 333 00:24:03,250 --> 00:24:08,041 ‫این که یه چیز مهم باشه ‫دلیل نمی‌شه چیز دیگه بی‌اهمیت باشه. 334 00:24:08,250 --> 00:24:13,041 ‫دائم این پیش میاد. ‫یه ایده واقعا خاص داری... 335 00:24:13,250 --> 00:24:17,041 ‫که کاملا مال خودته، ‫ولی بعد تردید میاد سراغت. 336 00:24:17,250 --> 00:24:20,041 ‫- آیدا، اینطوری نمی‌شه. ‫- باید خسته‌کننده باشه. 337 00:24:20,250 --> 00:24:25,041 ‫نمی‌تونی از مامان فرار کنی. ‫بریم خونه و یه قصه قبل خواب بخونیم. 338 00:24:25,250 --> 00:24:28,041 ‫می‌فهمم که لازمه خوب فکر کنی. 339 00:24:28,250 --> 00:24:31,458 ‫ مسواک زده بودی و داشتی می‌رفتی بخوابی! 340 00:24:31,667 --> 00:24:34,041 ‫بیا بریم یه قصه بخونیم. 341 00:24:34,250 --> 00:24:37,041 ‫- بیا بریم. ‫- سلام، سولویگ. 342 00:24:37,250 --> 00:24:41,583 ‫- بذار کمکت کنم. ‫- چیزی نیست. 343 00:24:41,792 --> 00:24:46,041 ‫باشه. اودا کجاست؟ تنها خونه‌ست؟ 344 00:24:46,250 --> 00:24:49,958 ‫اودا با گیر خونه‌ست. خوابیدن. 345 00:24:50,167 --> 00:24:52,041 ‫- بیا. ‫- چیزی نیست. 346 00:24:52,250 --> 00:24:56,583 ‫فقط من خوابم نمی‌بره. ‫بریم خونه عزیزم. 347 00:24:56,792 --> 00:24:59,791 ‫- بیا. ‫- می‌تونه اینجا بخوابه. تو برو خونه. 348 00:25:00,000 --> 00:25:02,916 ‫- ولی این هفته نوبت منه. ‫- نه، همینطوری می‌مونه. 349 00:25:03,125 --> 00:25:07,124 ‫سولویگ، بیا با هم بریم خونه. ‫می‌رم کیفم رو بردارم. 350 00:25:09,250 --> 00:25:12,041 ‫- بیرون همه‌چیز خوبه؟ ‫- آره. 351 00:25:12,250 --> 00:25:14,124 ‫هیچی براشون درست نکردی؟ 352 00:25:16,250 --> 00:25:19,041 ‫- من فقط می‌رم. ‫- کار درستی نیست، اوله. 353 00:25:19,250 --> 00:25:22,124 ‫پای ماهی داشتیم، نه؟ 354 00:25:23,250 --> 00:25:25,874 ‫- و شراب سفید. ‫- چه عالی. 355 00:25:27,250 --> 00:25:30,041 ‫دوست ندارم غذا رو دور بریزم. 356 00:25:30,250 --> 00:25:35,041 ‫- آیدا، چرا نریم خونه عزیزم؟ ‫- سولویگ، بریم. 357 00:25:35,250 --> 00:25:39,708 ‫- منم دارم می‌رم. ‫- می‌تونم یه چیزی بپرسم؟ 358 00:25:39,917 --> 00:25:43,833 ‫- معلومه. ‫- هم مامانم و هم خالم سرطان داشتن. 359 00:25:44,042 --> 00:25:45,791 ‫بله؟ 360 00:25:46,000 --> 00:25:49,041 ‫ببخشید... ‫فقط می‌خواستم بدونم... 361 00:25:49,250 --> 00:25:51,791 ‫ببخشید! خوبم. 362 00:25:52,000 --> 00:25:57,041 ‫فقط می‌خواستم بدونم ‫هیچ ارتباطی بین سرطان و بی‌خوابی هست؟ 363 00:25:58,584 --> 00:26:02,594 ‫هیچ مطالعه قطعی‌ای در این مورد نشنیدم. 364 00:26:02,644 --> 00:26:04,541 ‫پس نگران نباش. 365 00:26:05,584 --> 00:26:08,459 ‫بیا. پس می‌تونی تا قایق بری؟ 366 00:26:08,509 --> 00:26:11,458 ‫آیدا، فردا می‌بینمت. خوب بخوابی. 367 00:26:11,667 --> 00:26:16,458 ‫- باشه، خداحافظ. ‫- قبل چهارشنبه ایمیل می‌زنم. 368 00:26:16,584 --> 00:26:19,499 ‫- عالیه. خداحافظ! ‫- تا بعد. 369 00:26:20,584 --> 00:26:24,458 ‫- ببخشید بابت این قضیه. ‫- نیازی به معذرت‌خواهی نیست. 370 00:26:24,584 --> 00:26:28,458 ‫- سلام! ‫- دلم می‌خواد بیشتر حرف بزنیم. 371 00:26:28,584 --> 00:26:31,416 ‫- منم همینطور. ‫- که بفهمم داستانت چیه. 372 00:26:31,625 --> 00:26:33,833 ‫نمی‌دونم داستانی دارم یا نه، ولی... 373 00:26:34,042 --> 00:26:39,416 ‫این که کی هستی. ‫به هر حال، واقعا از حرف زدن باهات لذت بردم. 374 00:26:39,625 --> 00:26:43,416 ‫منم همینطور. ‫خب... 375 00:26:43,584 --> 00:26:46,291 ‫- خداحافظ، موفق باشی. ‫- خداحافظ. 376 00:27:49,125 --> 00:27:50,166 ‫- سلام. ‫- سلام. 377 00:27:50,375 --> 00:27:53,166 ‫- داری تعقیبم می‌کنی؟ ‫- سوال منم همینه. 378 00:27:53,334 --> 00:27:55,374 ‫سه بار تو یه روز؟ 379 00:27:57,125 --> 00:27:58,999 ‫کجا داری می‌ری؟ 380 00:28:00,500 --> 00:28:04,916 ‫- بیرون شهر؟ ‫- نه، بیرون نمی‌رم. 381 00:28:05,084 --> 00:28:07,958 ‫- خب؟ ‫- جایی نمی‌رم. 382 00:28:08,125 --> 00:28:10,916 ‫- فقط سوار کشتی می‌شی؟ ‫- آره. 383 00:28:11,084 --> 00:28:15,833 ‫فقط سوار کشتی می‌شم، ‫می‌رم و برمی‌گردم. گاهی این کار رو می‌کنم. 384 00:28:16,000 --> 00:28:18,958 ‫مهمونی چطور بود؟ 385 00:28:19,125 --> 00:28:21,916 ‫مهمونی، خب... 386 00:28:22,084 --> 00:28:28,041 ‫در واقع خیلی ناگهانی تموم شد. ‫آره، عجیب بود. 387 00:28:29,125 --> 00:28:36,541 ‫فقط رفتم چون هایدی می‌خواست ‫منو با یه همسایه آشنا کنه. 388 00:28:37,667 --> 00:28:43,958 ‫و اون... خب، طلاق گرفته ‫و زنش تو خونه بغلی زندگی می‌کنه. 389 00:28:44,084 --> 00:28:46,541 ‫- آهان. ‫- سلیقه‌ات نیست؟ 390 00:28:46,750 --> 00:28:48,916 ‫چرا، کاملا. 391 00:28:49,125 --> 00:28:51,999 ‫شاید. ببینیم چی می‌شه. 392 00:28:53,125 --> 00:28:56,166 ‫و تو فقط سوار کشتی می‌شی ‫ و می‌ری و برمی‌گردی؟ 393 00:28:56,334 --> 00:29:02,541 ‫آره، بعضی وقت‌ها که خوابم نمی‌بره ‫و بی‌قرارم... 394 00:29:02,750 --> 00:29:04,708 ‫کشتی‌سواری می‌کنم. 395 00:29:05,750 --> 00:29:07,708 ‫بیشتر برای این که... 396 00:29:07,917 --> 00:29:10,999 ‫- برای این که دنبال مردها بگردم. ‫- خب. 397 00:29:12,959 --> 00:29:18,916 ‫- گرایندر رو می‌شناسی؟ یا تیندر، حتما. ‫- معلومه، گرایندر رو هم می‌شناسم. 398 00:29:19,084 --> 00:29:23,916 ‫می‌تونی ببینی کی آنلاینه ‫و کی از همه نزدیک‌تره. 399 00:29:24,084 --> 00:29:29,123 ‫یه چیزی هست در مورد بودن ‫توی فضای بسته، مثل یه کشتی. 400 00:29:29,173 --> 00:29:30,916 ‫می‌تونی ببینی کی اونجاست. 401 00:29:31,125 --> 00:29:34,708 ‫و وقتی رو صفحه می‌بینیشون، ‫می‌تونی سرت رو بلند کنی. 402 00:29:34,917 --> 00:29:37,208 ‫و شاید درست جلوت باشن. 403 00:29:37,417 --> 00:29:40,916 ‫- امشب کسی آنلاینه؟ ‫- نه، الان نه. 404 00:29:41,125 --> 00:29:43,916 ‫- ولی پیش میاد؟ ‫- معلومه. زیاد. 405 00:29:44,125 --> 00:29:46,916 ‫خب، بعدش چیکار می‌کنی؟ 406 00:29:47,125 --> 00:29:51,916 ‫هیچی، بعضی وقت‌ها فقط. ‫شاید فقط نگاه رد و بدل کنیم. 407 00:29:52,125 --> 00:29:54,999 ‫- یا می‌ریم روی عرشه. ‫- و سکس می‌کنین؟ 408 00:29:56,125 --> 00:29:58,291 ‫جدا؟ بیشتر فقط حرف می‌زنیم. 409 00:29:58,500 --> 00:30:00,708 ‫شاید یه قراری بذاریم. 410 00:30:00,917 --> 00:30:03,291 ‫برای من بیشتر هیجانشه. 411 00:30:03,500 --> 00:30:07,666 ‫این که تو چشم یکی خیره بشی ‫و بفهمی هر دوتون تحریک شدین. 412 00:30:09,125 --> 00:30:12,833 ‫ولی تا حالا تو کشتی نسوددن سکس داشتی؟ 413 00:30:13,042 --> 00:30:18,666 ‫چند بار. ولی مسیرش انقدر کوتاهه ‫که کار زیادی نمی‌شه کرد. 414 00:30:18,875 --> 00:30:19,708 ‫درسته. 415 00:30:19,917 --> 00:30:23,499 ‫- یه جورایی مثل کروزینگه. ‫- کروزینگ چیه؟ 416 00:30:24,625 --> 00:30:26,583 ‫هیچی نمی‌دونی؟ 417 00:30:26,792 --> 00:30:32,041 ‫یعنی بری جاهای خاص برای سکس اتفاقی. 418 00:30:32,250 --> 00:30:37,458 ‫خیلی جاها هست برای کروزینگ. ‫معمولا گوشه‌های خلوت پارک‌ها یا جنگل‌ها... 419 00:30:37,667 --> 00:30:40,466 ‫جایی که مردها می‌رن ‫تا مردهای دیگه رو ببینن. 420 00:30:40,490 --> 00:30:41,458 ‫و سکس کنن. 421 00:30:41,667 --> 00:30:44,041 ‫آره. 422 00:30:44,250 --> 00:30:50,583 ‫ولی فقط این نیست. ‫توی این کشتی، بیشتر فقط حرف می‌زنیم. 423 00:30:50,792 --> 00:30:55,708 ‫و بعضی وقت‌ها، ‫وقتی تو پارک کروزینگ می‌کنی... 424 00:30:55,917 --> 00:30:59,666 ‫می‌شینی و بعد از سکس حرف می‌زنی. 425 00:31:01,125 --> 00:31:03,291 ‫و اون صحبت بعد از سکس خیلی خاصه. 426 00:31:03,500 --> 00:31:08,791 ‫چون اینا آدم‌هایین ‫که هیچی ازشون نمی‌دونی. 427 00:31:09,000 --> 00:31:12,833 ‫شاید اسمشون رو هم ندونی. ‫شاید هیچ‌وقت هم نفهمی. 428 00:31:13,042 --> 00:31:17,458 ‫و بودن تو یه فضای خنثی یه جور... 429 00:31:17,584 --> 00:31:22,458 ‫- نزدیکی عجیب ولی دلنشین ایجاد می‌کنه. ‫- درسته. 430 00:31:22,667 --> 00:31:26,541 ‫که باعث می‌شه باز شدن و حرف زدن راحت باشه. 431 00:31:26,750 --> 00:31:28,370 ‫درباره چی حرف می‌زنین؟ 432 00:31:28,420 --> 00:31:31,541 ‫هرچی. همه جور آدم هست. 433 00:31:31,750 --> 00:31:35,541 ‫بعضی‌ها هنوز با خودشون کنار نیومدن. 434 00:31:35,750 --> 00:31:39,136 ‫و بعضی‌ها اصلا خودشون رو ‫گی نمی‌دونن. 435 00:31:39,186 --> 00:31:41,541 ‫فقط از سکس با مردها لذت می‌برن. 436 00:31:41,750 --> 00:31:46,958 ‫و بعضی‌ها خیلی غمگینن ‫و پر از عذاب وجدان. 437 00:31:47,167 --> 00:31:51,458 ‫شاید یواشکی از شام خانوادگی یا ‫جشن بچه‌هاشون زدن بیرون... 438 00:31:51,667 --> 00:31:54,041 ‫و لازمه راجع بهش حرف بزنن. 439 00:31:55,167 --> 00:31:59,166 ‫بعضی‌ها فقط می‌خوان ‫راجع به علنی کردنش حرف بزنن. 440 00:32:00,125 --> 00:32:02,916 ‫- ولی تو علنی کردی دیگه، درسته؟ ‫- من؟ آره. 441 00:32:03,125 --> 00:32:08,458 ‫برای من راحت بود. ‫ولی داستان‌های عجیب می‌شنوی. 442 00:32:08,667 --> 00:32:11,791 ‫پدر و مادرهایی که کلا قطع رابطه می‌کنن. 443 00:32:14,125 --> 00:32:15,791 ‫واقعا زشته. 444 00:32:25,125 --> 00:32:30,041 ‫امشب، اون مردی که ‫می‌خواستن منو باهاش آشنا کنن، اون... 445 00:32:31,084 --> 00:32:36,291 ‫اصلا از اون تیپ مردهایی نبود ‫که حتی بهش فکر کنم. 446 00:32:37,334 --> 00:32:42,166 ‫بعد رفتیم روی پشت‌بومش. ‫می‌خواست یه چیزی نشونمون بده. 447 00:32:42,334 --> 00:32:46,624 ‫و اونجا، یه دفعه یه حس نزدیکی ‫ شدیدی اومد سراغم. 448 00:32:47,667 --> 00:32:52,541 ‫و دیگه دست‌هام رو نتونستم کنترل کنم. ‫زدم به باسنش. 449 00:32:52,750 --> 00:32:56,833 ‫- واکنشش چی بود؟ ‫- من هیچ‌وقت چنین کاری نکرده بودم. 450 00:32:57,042 --> 00:33:00,874 ‫واکنشش؟ خب، تعجب کرد. منم همینطور. 451 00:33:01,042 --> 00:33:03,833 ‫- ولی فکر کنم خوشش اومد. ‫- خودت خوشت اومد؟ 452 00:33:04,042 --> 00:33:06,833 ‫- آره، خوشم اومد. ‫- خب... 453 00:33:07,042 --> 00:33:09,833 ‫چجور مردیه؟ 454 00:33:10,042 --> 00:33:14,833 ‫یه جورایی هم حقه‌بازه، هم گرم و صمیمی، ‫هم شیطونه، همه با هم. 455 00:33:15,042 --> 00:33:17,833 ‫و چجور مردهایی تو رو تحریک می‌کنن؟ 456 00:33:18,000 --> 00:33:22,166 ‫هیچ ایده‌ای ندارم. کاملا غیرقابل پیش‌بینیه. 457 00:33:22,334 --> 00:33:24,833 ‫و تو چی؟ چی تحریکت می‌کنه؟ 458 00:33:25,042 --> 00:33:29,833 ‫- فکر کنم یه نوع خاصی از پوست. ‫- خب؟ 459 00:33:30,000 --> 00:33:32,833 ‫خیلی سخته توضیح دادنش. 460 00:33:33,042 --> 00:33:36,916 ‫من می‌تونم با... عرق تحریک بشم. 461 00:33:39,042 --> 00:33:41,833 ‫پوست قسمت داخلی ران‌ها، وقتی عرق کرده... 462 00:33:42,042 --> 00:33:43,833 ‫خب... 463 00:33:44,042 --> 00:33:47,833 ‫من می‌تونم با کلی چیز مختلف تحریک بشم. 464 00:33:48,000 --> 00:33:51,833 ‫می‌خوای دوباره ببینیش؟ 465 00:33:52,000 --> 00:33:54,416 ‫اون مرد اهل نسوددن رو؟ ‫آره... آره؟ 466 00:33:54,625 --> 00:33:56,666 ‫یا نه؟ من... 467 00:33:57,750 --> 00:34:01,958 ‫نمی‌دونم. این چیزها همیشه پیچیده می‌شن. 468 00:34:04,042 --> 00:34:07,003 ‫کاش می‌شد امشب باهاش سکس کنم... 469 00:34:07,053 --> 00:34:08,833 ‫و دیگه هیچ‌وقت نبینمش. 470 00:34:09,042 --> 00:34:13,291 ‫چون دنبال رابطه نیستی؟ 471 00:34:14,917 --> 00:34:17,041 ‫هم آره، هم نه... 472 00:34:17,250 --> 00:34:20,833 ‫- میز کنار تخت داری؟ ‫- میز کنار تخت؟ 473 00:34:21,042 --> 00:34:22,465 ‫آره، دو تا. 474 00:34:22,515 --> 00:34:26,833 ‫وقتی تو کلبه‌ام، گذاشتمشون انباری. 475 00:34:27,042 --> 00:34:28,916 ‫چرا می‌پرسی؟ 476 00:34:36,167 --> 00:34:38,958 ‫- اینجا پیاده می‌شی؟ ‫- اوهوم. تو می‌مونی؟ 477 00:34:39,084 --> 00:34:40,041 ‫موفق باشی. 478 00:34:40,250 --> 00:34:42,249 ‫- مرسی. ‫- خداحافظ. 479 00:36:02,042 --> 00:36:02,916 ‫سلام. 480 00:36:04,417 --> 00:36:05,791 ‫سلام. 481 00:36:07,125 --> 00:36:08,916 ‫تا حالا شب خوبی داشتی؟ 482 00:36:09,125 --> 00:36:10,999 ‫شب خوب؟ 483 00:36:12,417 --> 00:36:14,583 ‫داشتم کار می‌کردم. 484 00:36:14,792 --> 00:36:18,916 ‫- و حالا؟ می‌ری پیش همدمت خونه؟ ‫- نه. 485 00:36:19,125 --> 00:36:21,999 ‫نه، همدمی در کار نیست. 486 00:36:23,792 --> 00:36:27,208 ‫- چرا انقدر دیر کار می‌کردی؟ ‫- یه مریض داشتم. 487 00:36:27,417 --> 00:36:29,833 ‫- من روانشناسم. ‫- وای! 488 00:36:30,042 --> 00:36:33,041 ‫آره، واکنش خودمم همینه. 489 00:36:33,250 --> 00:36:34,666 ‫وای. 490 00:36:36,917 --> 00:36:40,041 ‫خب، چطوره؟ 491 00:36:40,250 --> 00:36:46,083 ‫الان، حسش مثل کار تو کارخونه‌ست. ‫کار خط تولید. 492 00:36:46,292 --> 00:36:48,208 ‫چجوری؟ 493 00:36:48,417 --> 00:36:50,291 ‫چجوری... 494 00:36:52,417 --> 00:36:54,208 ‫منظورم اینه... 495 00:36:54,417 --> 00:36:58,708 ‫اگه با این انتظار بزرگ شده باشی... 496 00:36:58,917 --> 00:37:05,124 ‫که تو زندگی هیچ‌چیز ‫نباید دردناک یا چالش‌برانگیز باشه... 497 00:37:05,250 --> 00:37:08,583 ‫با کوچک‌ترین سختی می‌پاشی. 498 00:37:08,750 --> 00:37:12,291 ‫فکر می‌کنی ‫یه روز بد داشتن طبیعی نیست. 499 00:37:12,500 --> 00:37:14,541 ‫و فکر می‌کنی باید درمان شی. 500 00:37:16,167 --> 00:37:19,916 ‫تقریبا حس می‌کنم گفتنش اشتباهه، ولی من... 501 00:37:21,167 --> 00:37:26,916 ‫بعضی وقت‌ها فقط می‌خوام بهشون بگم ‫خودتون رو جمع و جور کنین. 502 00:37:27,125 --> 00:37:29,541 ‫خیلی ارزون‌تر درمیاد. 503 00:37:30,667 --> 00:37:33,541 ‫خب، من تو گرایندر دیدمت. 504 00:37:34,667 --> 00:37:39,458 ‫- من واقعا انقدر علاقه‌ای به... ‫- می‌تونم برم. 505 00:37:39,667 --> 00:37:43,541 ‫نه اصلا، راحت باش بمون. 506 00:37:44,667 --> 00:37:49,458 ‫غیر از این، دنبال شریک می‌گردی ‫یا فقط سکس؟ 507 00:37:49,667 --> 00:37:54,458 ‫- «فقط» سکس؟ هیچی «فقط» سکس نیست. ‫- نیست؟ 508 00:37:54,667 --> 00:37:56,541 ‫خب، نه... 509 00:37:57,667 --> 00:38:00,458 ‫فکر نمی‌کنم. حداقل برای بیشتر آدم‌ها. 510 00:38:00,667 --> 00:38:03,874 ‫ولی شاید تو کسی باشی که خیلی سکس داره؟ 511 00:38:04,084 --> 00:38:08,458 ‫آره. فکر کنم من... آره. 512 00:38:08,667 --> 00:38:12,458 ‫- با شرکای مختلف؟ ‫- آره. 513 00:38:12,667 --> 00:38:15,541 ‫- شریک ثابت نداری؟ ‫- نه، من... 514 00:38:16,667 --> 00:38:20,541 ‫- اگه اشکالی نداره، اونجا می‌شینم. ‫- باشه. 515 00:38:21,667 --> 00:38:24,541 ‫من راحتم که شریک ثابت نداشته باشم. 516 00:38:27,167 --> 00:38:28,958 ‫خب چه حسی داره؟ 517 00:38:29,167 --> 00:38:32,041 ‫سکس داشتن، این روزها؟ 518 00:38:33,792 --> 00:38:37,458 ‫خب، اینطوریه که... شوخی می‌کنی؟ 519 00:38:37,625 --> 00:38:39,416 ‫- نه. ‫- نه؟ 520 00:38:39,625 --> 00:38:42,958 ‫چه حسی داره این روزها سکس داشتن... 521 00:38:43,167 --> 00:38:46,541 ‫خوبه. دقیقا منظورت چیه؟ 522 00:38:47,334 --> 00:38:50,708 ‫نمی‌دونم... احساس امنیت داری؟ 523 00:38:50,917 --> 00:38:52,791 ‫امنیت؟ آره. 524 00:38:54,292 --> 00:38:56,958 ‫ولی نه، همه این حس رو ندارن. 525 00:38:57,084 --> 00:38:59,458 ‫بعضی بدن‌ها انقدر سفتن... 526 00:38:59,667 --> 00:39:03,624 ‫که می‌تونی ببینی چقدر زور می‌زنن ‫تا یه چیزی، هرچیزی باشه، بیرون بدن. 527 00:39:03,750 --> 00:39:07,458 ‫چه مایع منی باشه، چه احساسات. 528 00:39:07,667 --> 00:39:09,736 ‫ولی شاید خیلی پورن دیده باشن. 529 00:39:09,786 --> 00:39:11,958 ‫درسته. پس پیشنهادش نمی‌کنی؟ 530 00:39:12,167 --> 00:39:14,166 ‫پورن؟ چرا. 531 00:39:14,334 --> 00:39:19,458 ‫اگه هیچ‌چیز دیگه نباشه، ‫می‌تونه کمک کنه بفهمی چی رو دوست داری. 532 00:39:19,667 --> 00:39:21,333 ‫چیزهای عجیب‌و‌غریب؟ 533 00:39:22,584 --> 00:39:26,041 ‫عجیب‌و‌غریب... ‫خب چی عجیب حساب می‌شه؟ 534 00:39:27,917 --> 00:39:29,791 ‫این بیشتر ساخته‌ی ذهن نیست؟ 535 00:39:32,667 --> 00:39:38,208 ‫نمی‌دونم. فکر می‌کنم اکثر چیزها ‫ می‌تونن لذت‌بخش باشن. 536 00:39:38,334 --> 00:39:41,708 ‫من از این خوشم میاد ‫که چندتا مرد همزمان منو بکنن. 537 00:39:41,917 --> 00:39:45,708 ‫یا روم بشاشن. 538 00:39:45,917 --> 00:39:49,791 ‫فکر می‌کنم هر دوش می‌تونه ‫ خیلی تحریک‌کننده باشه. 539 00:39:51,334 --> 00:39:55,708 ‫ولی وقتی اتفاق می‌افته، ‫من بهش نمی‌گم عجیب‌و‌غریب. 540 00:39:55,917 --> 00:39:58,583 ‫- نه؟ ‫- صرفا خوبه. 541 00:39:58,792 --> 00:40:00,166 ‫یا لذت‌بخشه. 542 00:40:02,667 --> 00:40:05,541 ‫ولی شاید منظورت از عجیب‌و‌غریب همینه؟ 543 00:40:07,042 --> 00:40:09,458 ‫نه، من... 544 00:40:09,667 --> 00:40:11,374 ‫نمی‌دونم. 545 00:40:13,917 --> 00:40:19,208 ‫تو به هیچی علاقه نداری؟ ‫نه به سکس، نه به دوست‌پسر؟ 546 00:40:20,667 --> 00:40:22,708 ‫مگه اینا در تضادن؟ 547 00:40:22,917 --> 00:40:27,416 ‫بیشتر آدم‌ها هر دو رو نمی‌خوان؟ 548 00:40:27,584 --> 00:40:32,291 ‫هم کلی شریک جنسی داشتن ‫و هم یکی که فقط عاشق تو باشه؟ 549 00:40:32,500 --> 00:40:36,999 ‫- این دوگانگی نیست؟ ‫- لازم نیست باشه. 550 00:40:40,209 --> 00:40:45,083 ‫من چه بی‌فکر بودم. نپرسیدم چیکار می‌کنی. 551 00:40:45,250 --> 00:40:48,833 ‫یا این که شب خوبی داشتی ‫یا هر چیز دیگه‌ای. 552 00:40:49,042 --> 00:40:52,458 ‫ببخشید بابتش. خیلی بی‌ادبانه بود. 553 00:40:52,667 --> 00:40:58,041 ‫من معمولا انقدر خودخواه نیستم. ‫خیلی لطف کردی اومدی پیشم. 554 00:40:58,250 --> 00:41:02,999 ‫قدردانی می‌کنم، فقط بدون. ‫ولی الان دیگه تقریبا رسیدیم. 555 00:41:04,167 --> 00:41:07,416 ‫- فکر کنم برگردم داخل. ‫- باشه. 556 00:41:07,584 --> 00:41:09,916 ‫شب خوبی داشته باشی. 557 00:41:14,125 --> 00:41:16,583 ‫اسمت چیه؟ 558 00:41:16,792 --> 00:41:19,916 ‫- بیورن. ‫- بیورن... 559 00:41:21,042 --> 00:41:24,041 ‫اسم من توره. 560 00:41:24,250 --> 00:41:25,916 ‫متوجه شدم. 561 00:41:27,125 --> 00:41:28,666 ‫خداحافظ، تور. 562 00:41:29,792 --> 00:41:31,374 ‫خداحافظ، بیورن. 563 00:41:38,667 --> 00:41:40,458 ‫من قراره بمیرم؟ 564 00:41:40,584 --> 00:41:43,708 ‫نه، قرار نیست بمیری. 565 00:41:43,917 --> 00:41:45,916 ‫فقط این که... 566 00:41:49,792 --> 00:41:52,583 ‫من حس کسی رو ندارم که سرطان داره. 567 00:41:52,792 --> 00:41:54,833 ‫نه... 568 00:41:55,042 --> 00:41:58,041 ‫می‌دونم که این خبر خیلی دردناکیه. 569 00:41:59,084 --> 00:42:02,166 ‫ولی زود اومدی پیش من. ‫زود مراجعه کردی. 570 00:42:02,375 --> 00:42:06,666 ‫- حالت خوب می‌شه. ‫- آره... 571 00:42:08,000 --> 00:42:11,291 ‫پیش‌آگاهی خیلی خوبه. یادت باشه. 572 00:42:11,500 --> 00:42:14,291 ‫ولی گفتین ‫که باید درمان شم، درسته؟ 573 00:42:14,459 --> 00:42:17,208 ‫بهترین درمان رو برات پیدا می‌کنیم. 574 00:42:17,375 --> 00:42:22,958 ‫یعنی یا شیمی‌درمانی، ‫پرتودرمانی یا جراحی، درسته؟ 575 00:42:23,125 --> 00:42:26,083 ‫احتمالا بله. 576 00:42:26,292 --> 00:42:28,958 ‫من نمی‌تونم... 577 00:42:29,125 --> 00:42:31,708 ‫من نمی‌تونم این کار رو کنم! 578 00:42:31,875 --> 00:42:36,708 ‫نمی‌تونم اون مرد کچلی باشم تو تلویزیون ‫که میاد درباره‌اش حرف می‌زنه. 579 00:42:36,917 --> 00:42:39,916 ‫ولی لازم نیست این کار رو بکنی. 580 00:42:40,125 --> 00:42:45,083 ‫- نه، هیچ‌کس مجبور نیست این کار رو بکنه. ‫- من اونجوری نیستم! 581 00:42:45,292 --> 00:42:47,624 ‫[پنجشنبه، 14 اوت] 582 00:42:47,750 --> 00:42:49,458 ‫فکر کنم اون اینجوریه. 583 00:42:49,667 --> 00:42:51,910 ‫اینجا نوشته که استندآپ کمدینه. 584 00:42:51,960 --> 00:42:53,208 ‫شنیدی اسمش رو؟ 585 00:42:53,417 --> 00:42:56,958 ‫آره. برات سخته همدلی کردن؟ 586 00:42:57,008 --> 00:42:58,499 ‫نه، نیست. 587 00:42:58,667 --> 00:43:03,874 ‫من باهاش همدلی دارم ‫ولی این براش از نظر مالی سود داره. 588 00:43:04,042 --> 00:43:08,583 ‫کلی همدردی تو اینستاگرام می‌گیره، ‫کتاب می‌نویسه... 589 00:43:08,792 --> 00:43:11,708 ‫ولی از یه نظر خوبه. شاید به بقیکمک کنه. 590 00:43:11,917 --> 00:43:16,124 ‫ولی می‌شه یه نمونه موفق دیگه ‫از این که چطور با بیماری کنار بیای. 591 00:43:16,292 --> 00:43:20,708 ‫ممکنه باعث شه بقیه احساس شکست کنن ‫چون انقدر خوب کنار نیومدن. 592 00:43:20,917 --> 00:43:23,916 ‫- فهمیدم. ‫- از کجا معلوم. ناهار می‌ری؟ 593 00:43:24,084 --> 00:43:25,766 ‫نه، مرخصی می‌گیرم. 594 00:43:25,816 --> 00:43:28,708 ‫جوزف جای منو پر می‌کنه. اومد. 595 00:43:28,917 --> 00:43:33,166 ‫- سلام. ‫- یه جوئل نامی زنگ زد با شما کار داشت. 596 00:43:33,334 --> 00:43:34,121 ‫جوئل؟ 597 00:43:34,171 --> 00:43:36,583 ‫شخصیه. می‌خواست بهش زنگ بزنین. 598 00:43:36,750 --> 00:43:39,499 ‫ممکنه هوئل بوده باشه؟ ‫اوله هارالد هوئل؟ 599 00:43:39,625 --> 00:43:40,749 ‫نشنیدم دقیق. 600 00:43:40,917 --> 00:43:44,624 ‫- یه زنگ سریع می‌زنم. ‫- باشه. من رفتم. 601 00:43:44,750 --> 00:43:46,416 ‫- باشه، خداحافظ. ‫- خداحافظ. 602 00:43:54,000 --> 00:43:56,708 ‫- کسیه که می‌شناسی؟ ‫- شاید؟ 603 00:44:22,667 --> 00:44:25,833 ‫سلام! منو می‌شناسی؟ 604 00:44:26,042 --> 00:44:28,083 ‫- از قایق؟ ‫- آره. 605 00:44:28,292 --> 00:44:30,041 ‫داری می‌ری خونه؟ 606 00:44:31,417 --> 00:44:33,291 ‫چیزی شده؟ 607 00:44:34,667 --> 00:44:37,458 ‫هی... بذار ببینم. 608 00:44:37,667 --> 00:44:40,458 ‫- می‌تونی نفس بکشی؟ ‫- نمی‌دونم چی شده. 609 00:44:40,667 --> 00:44:42,458 ‫می‌تونی دستت رو بلند کنی؟ 610 00:44:42,667 --> 00:44:46,458 ‫هی، می‌تونی دستت رو بلند کنی؟ ‫خب، خوبه. 611 00:44:46,667 --> 00:44:49,541 ‫- حالم خوبه. ‫- ببین منو. 612 00:44:50,667 --> 00:44:54,083 ‫ولی به نظر میاد یه مشکلی هست. 613 00:44:54,250 --> 00:44:56,833 ‫خبر بدی شنیدی؟ 614 00:44:57,042 --> 00:44:59,374 ‫- حالم خوبه. ‫- مطمئنی؟ 615 00:45:00,917 --> 00:45:02,541 ‫مرسی. 616 00:45:05,667 --> 00:45:07,541 ‫- هی... ‫- گوش کن، حالم خوبه. 617 00:45:08,667 --> 00:45:11,541 ‫- مطمئنی؟ ‫- آره، کاملا. 618 00:45:40,167 --> 00:45:43,041 ‫«من یه عشق ذاتی به انسانیت دارم. 619 00:45:44,167 --> 00:45:45,916 ‫به همه‌ی انسان‌ها. 620 00:45:46,125 --> 00:45:48,958 ‫و شفقت هم دارم. 621 00:45:49,167 --> 00:45:52,499 ‫فکر نمی‌کنم برای بودن فقط با ‫یه مرد ساخته شده باشم. 622 00:45:52,709 --> 00:45:57,291 ‫تقریبا بچگانه به نظر میاد که فقط ‫ یه آدم رو دوست داشته باشی. 623 00:45:57,500 --> 00:45:59,958 ‫هیچ‌وقت هم نمی‌تونم وفادار باشم. 624 00:46:00,167 --> 00:46:05,041 ‫نه به خاطر مردهای دیگه، به خاطر اینه ‫ که من از خیلی آدم‌ها ساخته شدم.» 625 00:46:06,292 --> 00:46:08,666 ‫این کدوم کتابه؟ 626 00:46:09,750 --> 00:46:13,916 ‫یه دفترچه یادداشت. ‫اسمش اتی هیلیسومه. 627 00:46:14,084 --> 00:46:17,083 ‫اسمش بود. ‫دارم دفترچه‌ها و نامه‌هاش رو می‌خونم. 628 00:46:17,292 --> 00:46:21,291 ‫همین آخری رو تو راه اومدن اینجا خوندم. ‫خیلی دوستش دارم. 629 00:46:21,500 --> 00:46:23,958 ‫- فکر می‌کنی مال منه؟ ‫- نمی‌دونم. 630 00:46:24,167 --> 00:46:26,958 ‫می‌تونی وقتی تمومش کردم قرضش بگیری. 631 00:46:27,167 --> 00:46:33,333 ‫- تو چی می‌خونی؟ اگه چیزی می‌خونی؟ ‫- بیشتر کتاب‌های علمی می‌خونم. 632 00:46:34,375 --> 00:46:37,416 ‫خیلی از داستان خوشم نمیاد. 633 00:46:37,625 --> 00:46:40,208 ‫«بعد این اتفاق افتاد، بعد اون اتفاق...» 634 00:46:40,417 --> 00:46:45,791 ‫- به نظرم واقعی نمیاد. ‫- درسته. ولی دفترچه فرق داره. 635 00:46:46,917 --> 00:46:53,583 ‫ذاتی غیرقابل پیش‌بینیه ‫و شامل چیزهای گذشته و حال می‌شه. 636 00:46:53,792 --> 00:46:57,041 ‫هیچ منطق بازنگرانه‌ای نداره. 637 00:46:58,625 --> 00:47:01,416 ‫من بیشتر درباره سنگ‌ها می‌خونم. 638 00:47:01,625 --> 00:47:05,583 ‫درباره سنگ‌ها هم می‌نویسم. ‫فکر کنم بیشتر از خوندن می‌نویسم. 639 00:47:05,792 --> 00:47:10,208 ‫- فهمیدم. ‫- معمولا روی اون صندلی می‌شینم. 640 00:47:10,417 --> 00:47:13,124 ‫- و می‌نویسم. ‫- درباره سنگ‌ها. 641 00:47:13,334 --> 00:47:17,583 ‫درباره سنگ‌ها. با یه پتو روم. 642 00:47:17,792 --> 00:47:19,583 ‫امتحانش کن. ‫خیلی راحته. 643 00:47:19,792 --> 00:47:21,541 ‫مرسی. 644 00:47:25,167 --> 00:47:29,958 ‫پس اینجا می‌شینی ‫با لپ‌تاپت و می‌نویسی؟ 645 00:47:30,167 --> 00:47:32,208 ‫نه، بیشتر با دست می‌نویسم. 646 00:47:32,417 --> 00:47:33,916 ‫جدی؟ 647 00:48:01,334 --> 00:48:05,083 ‫به ذهنم رسید که دیگه ‫دست‌خط کسی رو نمی‌بینی. 648 00:48:05,292 --> 00:48:06,833 ‫خب، این دست‌خط منه. 649 00:48:07,042 --> 00:48:08,916 ‫چی فکر می‌کنی؟ 650 00:48:15,667 --> 00:48:19,124 ‫[به نظرم جدی میاد. اینم دست‌خط من.] 651 00:48:20,667 --> 00:48:23,249 ‫مرسی. به نظر میاد... 652 00:48:24,792 --> 00:48:26,541 ‫قدیمیه؟ 653 00:48:29,417 --> 00:48:33,708 ‫- خب، مهم نیست. ‫- ولی باید معذرت بخوام. 654 00:48:34,834 --> 00:48:37,958 ‫قرار بود برات شام درست کنم. 655 00:48:39,042 --> 00:48:41,458 ‫من آشپزی رو دوست دارم. 656 00:48:41,667 --> 00:48:44,416 ‫ولی امروز طبق برنامه پیش نرفت. 657 00:48:44,584 --> 00:48:47,166 ‫شام خیلی خوب بود. 658 00:48:48,667 --> 00:48:49,999 ‫ولی... 659 00:48:52,042 --> 00:48:54,708 ‫اورولوژیست...؟ 660 00:48:54,917 --> 00:48:57,291 ‫آره، اورولوژیست. 661 00:48:57,500 --> 00:48:59,708 ‫داشتم فکر می‌کردم... 662 00:48:59,917 --> 00:49:05,541 ‫شکم، این بخش از بدن... 663 00:49:06,417 --> 00:49:10,541 ‫ما فکر می‌کنیم خصوصی‌ترین بخشه. 664 00:49:11,667 --> 00:49:15,208 ‫می‌تونه منبع لذت باشه. 665 00:49:15,417 --> 00:49:21,041 ‫ولی همچنین با ادرار، ‫مدفوع، چیزهایی که زشته، همراهه. 666 00:49:22,375 --> 00:49:29,791 ‫برای همین چه درست کار کنه چه نه، ‫همیشه با شرم همراه شده. 667 00:49:31,667 --> 00:49:34,999 ‫- ولی... زمین‌شناس؟ ‫- آره. 668 00:49:36,125 --> 00:49:38,666 ‫- بگو ببینم. ‫- خب... 669 00:49:39,792 --> 00:49:47,291 ‫خیلی‌ها زمین‌شناس می‌شن ‫تا تو صنعت نفت کار کنن. 670 00:49:47,500 --> 00:49:52,708 ‫شاید هدف منم همین بود ‫قبل از این که شروع کنم. 671 00:49:52,917 --> 00:49:55,958 ‫قبل از این که بفهمم سنگ چیه. 672 00:49:56,167 --> 00:49:59,291 ‫- قبل از این که عاشق سنگ بشی. ‫- آره... آره؟ 673 00:49:59,500 --> 00:50:03,249 ‫الان، سنگ شاید مهم‌ترین چیز زندگیم باشه. 674 00:50:03,459 --> 00:50:06,208 ‫و می‌تونم... 675 00:50:06,417 --> 00:50:11,208 ‫می‌تونم صدای آواز سنگ‌ها رو بشنوم. 676 00:50:14,792 --> 00:50:17,291 ‫اگه من... 677 00:50:17,500 --> 00:50:19,458 ‫و عاشق این کارم... 678 00:50:19,667 --> 00:50:24,916 ‫اگه روی یه صخره ‫یا یه تپه کنار دریا دراز بکشم... 679 00:50:25,084 --> 00:50:31,166 ‫و گوشم رو بچسبونم به سنگ، ‫می‌تونم صداش رو بشنوم. 680 00:50:33,292 --> 00:50:37,041 ‫هیچ فکر جادویی‌ای توش نیست. 681 00:50:37,250 --> 00:50:40,833 ‫صرفا یه ترکیبه... 682 00:50:41,042 --> 00:50:44,124 ‫از حس فیزیکی تماس سنگ با پوست... 683 00:50:44,250 --> 00:50:47,208 ‫و همه‌چیزهایی که درباره اون سنگ می‌دونم. 684 00:50:47,417 --> 00:50:54,833 ‫فکر کنم یه ادغام میان دانش ‫و حس فیزیکی باشه... 685 00:50:55,042 --> 00:50:59,291 ‫که حس یه تپش زنده رو می‌ده. 686 00:51:00,500 --> 00:51:06,833 ‫این چیزیه که من می‌تونم بشنوم، ‫ولی تو هم می‌تونی حسش کنی. 687 00:51:07,042 --> 00:51:09,333 ‫تو هم می‌تونی بشنویش. 688 00:51:09,542 --> 00:51:12,208 ‫این... برای تو هم صدق می‌کنه. 689 00:51:14,667 --> 00:51:17,624 ‫وقتی فوق‌لیسانس رو شروع کردم... 690 00:51:17,750 --> 00:51:24,833 ‫یه دوستم برام ماکت توپوگرافی اسلو رو ساخت. 691 00:51:25,042 --> 00:51:33,458 ‫اون اولین باری بود که ‫بعد شاعرانه‌اش رو کشف کردم... 692 00:51:33,667 --> 00:51:36,208 ‫خیلی دوست دارم اون ماکت رو ببینم. 693 00:51:36,417 --> 00:51:39,166 ‫- خب، هنوز دارمش. ‫- جدی؟ 694 00:51:39,375 --> 00:51:41,083 ‫آره؟ 695 00:51:41,292 --> 00:51:43,124 ‫آره، آره. 696 00:52:04,167 --> 00:52:05,166 ‫وای! 697 00:52:07,750 --> 00:52:10,249 ‫- خیلی بزرگه! ‫- آره. 698 00:52:12,250 --> 00:52:14,666 ‫- قشنگه، نه؟ ‫- خیلی قشنگه! 699 00:52:17,084 --> 00:52:22,208 ‫عاشق اینم که گونه‌های مختلف ‫رنگ‌های مختلف دارن. 700 00:52:22,334 --> 00:52:25,958 ‫یه حسی از ویژگی‌هاشون می‌گیری. 701 00:52:26,084 --> 00:52:30,041 ‫- اون چیه؟ ‫- اون شیل هست. 702 00:52:31,125 --> 00:52:33,166 ‫و این یکی؟ 703 00:52:35,125 --> 00:52:36,999 ‫سنگ آهکه. 704 00:53:04,917 --> 00:53:06,708 ‫به چی فکر می‌کنی؟ 705 00:53:06,917 --> 00:53:09,999 ‫پوستت. خیلی خوشم میاد ازش. 706 00:53:12,125 --> 00:53:16,708 ‫و خوشم میاد که انقدر به کارت علاقه‌مندی. 707 00:53:16,917 --> 00:53:19,999 ‫جدی؟ من به چیزهای دیگه هم اهمیت می‌دم. 708 00:53:22,125 --> 00:53:27,916 ‫چیزی که تو کل دنیا بیشتر از همه دوست دارم، ‫وقت گذروندن با دخترهامه. 709 00:53:28,125 --> 00:53:30,916 ‫اونا مهم‌ترین چیز زندگیم هستن. 710 00:53:31,125 --> 00:53:36,916 ‫الان نگفتی سنگ‌ها مهم‌ترین چیزن؟ ‫بالاخره سنگ یا بچه‌ها؟ 711 00:53:37,125 --> 00:53:42,999 ‫هردوش. لازم نیست یکی رو انتخاب کنی. 712 00:53:44,125 --> 00:53:48,999 ‫فقط زبانه که ما رو گول می‌زنه ‫که اینطوری فکر کنیم. 713 00:53:53,375 --> 00:53:55,708 ‫چیه؟ 714 00:53:55,917 --> 00:54:01,791 ‫دارم به حرف‌هات گوش می‌کنم. ‫فکر کنم این کتاب رو دوست داشته باشی. 715 00:54:04,042 --> 00:54:06,916 ‫ممکنه بخوای شب اینجا بمونی؟ 716 00:54:08,042 --> 00:54:09,916 ‫آره، خیلی دوست دارم. 717 00:54:10,750 --> 00:54:14,416 ‫ولی فکر نکنم بمونم. فکر کنم برم. 718 00:55:20,834 --> 00:55:24,791 ‫- اشکالی نداره اینجا بشینم؟ ‫- نه، حتما. 719 00:55:30,750 --> 00:55:33,208 ‫- خب... ‫- آره؟ 720 00:55:33,417 --> 00:55:36,833 ‫- آره... ‫- چی باعث شد بیای این قایق؟ 721 00:55:37,042 --> 00:55:40,666 ‫رفته بودم دیدن یکی. ‫الان دارم برمی‌گردم خونه. 722 00:55:40,875 --> 00:55:42,916 ‫- کی رو دیدی؟ ‫- یه دوست. 723 00:55:43,125 --> 00:55:45,958 ‫- شام؟ ‫- یه شام سبک. 724 00:55:46,167 --> 00:55:48,208 ‫«شام سبک تو نسوددن»؟ 725 00:55:48,417 --> 00:55:50,624 ‫شبیه اسم یه آلبوم فولک میاد. 726 00:55:52,417 --> 00:55:54,791 ‫شمع، هارمونیکا... 727 00:55:55,000 --> 00:55:58,958 ‫- تئوری توطئه. ‫- حتما. من موسیقی فولک دوست دارم. 728 00:55:59,167 --> 00:56:01,041 ‫آره، منم همینطور. 729 00:56:02,667 --> 00:56:04,666 ‫و تو چی؟ کار کردی امروز؟ 730 00:56:04,875 --> 00:56:09,166 ‫دارم یه خونه رو بازسازی می‌کنم. ‫کل روز کف‌پوش کار کردم. 731 00:56:12,167 --> 00:56:13,916 ‫لعنتی. 732 00:56:14,084 --> 00:56:18,708 ‫- قرار بود امروز بارون بیاد. ‫- ناراحتی که نیومد؟ 733 00:56:18,917 --> 00:56:22,041 ‫وقتی بارون میاد شنا کردن باحاله. 734 00:56:27,625 --> 00:56:31,749 ‫وقتی کارم تموم می‌شه، ‫معمولا می‌رم شنا. 735 00:56:33,125 --> 00:56:36,166 ‫صاحب‌کارهام یه محل شنا دارن. 736 00:56:38,625 --> 00:56:41,958 ‫- تو شنا دوست نداری؟ ‫- عاشق شنام. 737 00:56:44,167 --> 00:56:47,624 ‫وقتی شنا نمی‌کنی چیکار می‌کنی؟ 738 00:56:48,750 --> 00:56:51,083 ‫کار خاصی نمی‌کنم. 739 00:56:51,292 --> 00:56:54,708 ‫- جدول حل می‌کنم. ‫- جدول؟ 740 00:56:54,917 --> 00:56:57,916 ‫- تو هم می‌کنی؟ ‫- نه. من کتاب می‌خونم. 741 00:56:58,125 --> 00:57:00,416 ‫آها، فهمیدم. 742 00:57:00,625 --> 00:57:05,583 ‫تو دوست داری کلمه‌ها ‫پشت سر هم با یه نظم بیان؟ 743 00:57:05,792 --> 00:57:07,184 ‫آره. 744 00:57:07,234 --> 00:57:11,458 ‫می‌فهمم. من دوست دارم یه ذره آشفته‌تر باشن. 745 00:57:11,584 --> 00:57:15,433 ‫یه جور هرج‌ومرج که باید معنیش رو پیدا کنم. 746 00:57:15,483 --> 00:57:16,749 ‫درسته. 747 00:57:19,625 --> 00:57:23,583 ‫چتری‌هات خیلی قشنگه. 748 00:57:23,792 --> 00:57:26,541 ‫- مرسی. ‫- می‌تونم... 749 00:57:39,292 --> 00:57:45,583 ‫می‌دونی اگه ماشین داشتیم، ‫چیکار می‌تونستیم بکنیم؟ 750 00:57:45,750 --> 00:57:50,791 ‫می‌تونستیم بریم خلیج بهشت، ‫شنا کنیم و بعد عشق‌بازی کنیم. 751 00:57:51,917 --> 00:57:53,458 ‫می‌تونستیم این کار رو بکنیم. 752 00:57:53,625 --> 00:57:56,208 ‫می‌تونستیم، آره. 753 00:57:56,417 --> 00:58:00,833 ‫ولی، جاهای دیگه‌ای هم هست ‫غیر از خلیج بهشت. 754 00:59:59,875 --> 01:00:03,083 ‫می‌خندی؟ خنده‌دار بود؟ 755 01:00:03,292 --> 01:00:07,416 ‫نه، فقط خیلی خوشحالم که دیدمت. ‫تا حالا این کار رو نکرده بودم. 756 01:00:07,584 --> 01:00:10,695 ‫حداقل نه انقدر خودجوش. تو چی؟ 757 01:00:10,745 --> 01:00:12,708 ‫آره، معلومه. یا، آره. 758 01:00:12,917 --> 01:00:18,083 ‫درواقع خیلی وقت‌ها، یا خب، بستگی داره. 759 01:00:18,292 --> 01:00:24,708 ‫الان، زنم رفته خونه پدر و مادرش. ‫پدرش مریضه. 760 01:00:24,917 --> 01:00:27,958 ‫واسه همین وقت بیشتری برای خودم دارم. 761 01:00:28,167 --> 01:00:32,416 ‫- آهان. ازدواج کردی؟ ‫- معلومه. تو نکردی؟ 762 01:00:32,584 --> 01:00:36,541 ‫- نه. ‫- فکر می‌کردم هر دومون کرده باشیم. 763 01:00:36,750 --> 01:00:39,708 ‫- عه. ‫- خیلی‌خب. 764 01:00:39,917 --> 01:00:44,541 ‫باشه، عیبی نداره. ‫ولی قیافت شبیه آدم متاهله. 765 01:00:44,750 --> 01:00:47,708 ‫تعجب کردی؟ قیافت متعجبه. 766 01:00:47,917 --> 01:00:52,208 ‫متاهل و متعجب؟ آره، شاید یکم تعجب کردم. 767 01:00:52,417 --> 01:00:55,541 ‫بیشتر از این بابت که وقتی ‫متاهلی توی تیندری. 768 01:00:55,750 --> 01:00:58,333 ‫نمی‌ترسی زنت بفهمه؟ 769 01:00:58,383 --> 01:01:00,458 ‫اون که توی تیندر نیست، هست؟ 770 01:01:00,667 --> 01:01:02,954 ‫نمی‌دونم. ولی شاید دوستاش باشن. 771 01:01:03,004 --> 01:01:03,749 ‫نه، نه. 772 01:01:09,417 --> 01:01:14,208 ‫شاید باور نکنی، ولی واقعا زنم رو دوست دارم. 773 01:01:14,417 --> 01:01:18,958 ‫بیست ساله ازدواج کردیم. ‫آخر هفته تو ووس باهمیم. 774 01:01:19,167 --> 01:01:22,999 ‫- اهل ووسی؟ ‫- آره، من و زنم هر دو. 775 01:01:25,292 --> 01:01:31,166 ‫من تو جایی بزرگ شدم که نیم کیلومتر ‫فاصله خانه تا صندوق پست بود. 776 01:01:32,167 --> 01:01:34,708 ‫اون مسیر رو آدم رو عوض می‌کنه. 777 01:01:34,917 --> 01:01:39,416 ‫نمی‌تونی تصور کنی ‫چه انتظاراتی تو اون راه شکل می‌گیره. 778 01:01:39,584 --> 01:01:43,916 ‫- من اهل دوکام. ‫- خب، پس می‌فهمی چی می‌گم. 779 01:01:44,125 --> 01:01:47,541 ‫فکر کنم صندوق پست شما هم ‫خیلی دور بوده. 780 01:01:47,750 --> 01:01:51,833 ‫- نه، نیم کیلومتر نه. ‫- خب، ولی منظورم رو گرفتی. 781 01:01:52,042 --> 01:01:55,458 ‫پس تو هم می‌فهمی که هیچ ارتباطی... 782 01:01:55,584 --> 01:01:58,666 ‫بین انتظارات و زندگی‌ای ‫که نصیبت می‌شه نیست. 783 01:01:58,834 --> 01:02:02,458 ‫ولی تو ازدواج نکردی؟ نه؟ باشه. 784 01:02:02,667 --> 01:02:05,541 ‫خب، اگه آره. خودت بهتر می‌دونی. 785 01:02:05,750 --> 01:02:09,916 ‫ولی حس کردم یه چیز متفاوتی در موردت هست. 786 01:02:10,084 --> 01:02:15,083 ‫نمی‌دونم تو چطوری، ‫ولی بیشتر زن‌های مجرد انتظار بیشتری دارن. 787 01:02:15,292 --> 01:02:17,999 ‫شاید اعتراف نکنن، ولی... 788 01:02:19,625 --> 01:02:24,624 ‫یه دوستی دارم که سر این موضوع ‫خیلی با هم مخالفیم، ولی اون... 789 01:02:25,917 --> 01:02:30,458 ‫اون هر زنی که تو تیندر می‌بینه ‫فکر می‌کنه فاحشه‌ست. 790 01:02:30,625 --> 01:02:36,208 ‫من هیچ وقت با یه فاحشه نبودم ‫یا نرفتم سراغشون. 791 01:02:36,417 --> 01:02:39,541 ‫اون بوده، قبل از تیندر. ولی من نه. 792 01:02:39,750 --> 01:02:44,624 ‫اون بهم گفت تیندر براش ‫مثل یه «روسپی‌خونه مجانی»ـه. 793 01:02:46,417 --> 01:02:49,958 ‫و از یه نظر، هست. ولی فقط این نیست. 794 01:02:50,167 --> 01:02:53,958 ‫چون من زن‌های زیادی می‌بینم ‫که خودشون رو عرضه می‌کنن... 795 01:02:54,167 --> 01:02:57,678 ‫ولی توقع‌های بالایی دارن ‫از یه چیز دیگه‌ای... 796 01:02:57,728 --> 01:03:00,208 ‫که اصلا نمی‌شه بهش رسید. 797 01:03:00,417 --> 01:03:03,166 ‫و این فقط باعث می‌شه احساس گناه کنم. 798 01:03:06,667 --> 01:03:09,208 ‫و واسه همین من... نه. 799 01:03:09,417 --> 01:03:15,666 ‫باور دارم وقتی آدم متاهله، انتظاراتش کمتره. 800 01:03:15,875 --> 01:03:17,999 ‫و این... 801 01:03:23,000 --> 01:03:26,166 ‫- بد گفتم؟ ‫- اصلا. 802 01:03:29,792 --> 01:03:32,541 ‫نسبت به زنت عذاب وجدان نداری؟ 803 01:03:32,750 --> 01:03:35,666 ‫معلومه که دارم. خیلی زیاد. 804 01:03:35,834 --> 01:03:39,666 ‫معلومه که عذاب وجدان دارم، ‫ولی اون یه چیز دیگه‌ست! 805 01:03:44,417 --> 01:03:50,916 ‫شاید فکر کنی من عوضی‌ترین آدم روی زمینم. 806 01:03:51,084 --> 01:03:54,291 ‫ولی من این همه نیاز جنسی تو وجودمه. 807 01:03:54,500 --> 01:03:57,458 ‫و من... 808 01:03:57,667 --> 01:04:01,791 ‫من خیلی آدم‌دوستم! آدم‌ها... 809 01:04:03,167 --> 01:04:08,583 ‫تو به نظر آدم خوبی میای، ‫و چیزی که همین الان داشتیم... 810 01:04:08,750 --> 01:04:13,458 ‫اون یه چیز کاملا متفاوته با... 811 01:04:13,584 --> 01:04:15,666 ‫با هرکس دیگه. 812 01:04:17,125 --> 01:04:21,374 ‫پس فکر می‌کنم، ‫چرا باید انقدر اشتباه باشه؟ 813 01:04:23,792 --> 01:04:26,791 ‫معلومه که عذاب وجدان دارم. 814 01:04:31,667 --> 01:04:34,166 ‫فکر کنم یکم خرابش کردی. 815 01:04:35,584 --> 01:04:39,999 ‫- چطور؟ چیز اشتباهی گفتم؟ ‫- نه، فقط... 816 01:04:41,625 --> 01:04:43,999 ‫فکر کنم باید برم خونه. 817 01:04:46,667 --> 01:04:49,833 ‫تو واقعا منو نمی‌شناسی. 818 01:04:50,042 --> 01:04:51,916 ‫ولی من... 819 01:04:53,500 --> 01:04:55,833 ‫من آدم خوبیم. 820 01:04:56,042 --> 01:05:00,083 ‫آره، واقعا باور دارم که هستی. ‫تو آدم خوبی هستی. 821 01:05:00,250 --> 01:05:03,208 ‫قطعا. ولی... 822 01:05:03,417 --> 01:05:08,708 ‫یکم دیگه نمی‌مونی؟ ‫خیلی گرفته به نظر میای. 823 01:05:08,917 --> 01:05:11,708 ‫نه، من... می‌رم خونه. 824 01:05:11,917 --> 01:05:14,541 ‫- واسه امشب ممنون. خوب بود. ‫- مرسی. 825 01:05:15,792 --> 01:05:17,374 ‫خداحافظ. 826 01:05:28,959 --> 01:05:32,833 ‫[یکشنبه، 17 اوت] 827 01:06:11,792 --> 01:06:15,208 ‫[دوشنبه، 18 اوت] 828 01:06:30,042 --> 01:06:33,916 ‫واقعا گفت تیندر شبیه روسپی‌خانه مجانیه؟ 829 01:06:36,792 --> 01:06:39,583 ‫- آره. ‫- خب این یعنی تو چی هستی؟ فاحشه؟ 830 01:06:39,792 --> 01:06:44,208 ‫آره، یا اون. من نیت دیگه‌ای نداشتم. 831 01:06:44,334 --> 01:06:47,083 ‫فقط می‌خواستم باهاش سکس کنم. 832 01:06:47,292 --> 01:06:50,166 ‫هردومون یه چیز می‌خواستیم، ‫پس همون شد. 833 01:06:50,375 --> 01:06:53,583 ‫بعدش، حرف‌هایی زد که هیچ زنی نمی‌زد. 834 01:06:53,792 --> 01:06:57,666 ‫ولی مطمئن نیستم این ‫اخلاق‌ها باعث بشه آدم بدی باشه. 835 01:06:58,792 --> 01:07:00,583 ‫خب، اون متاهل بود. 836 01:07:00,792 --> 01:07:03,624 ‫شاید اگه می‌دونستم، باهاش نمی‌خوابیدم. 837 01:07:03,792 --> 01:07:06,624 ‫- این موضوع منو اذیت می‌کنه. ‫- چی اذیتت می‌کنه؟ 838 01:07:06,750 --> 01:07:10,124 ‫این که مستقیم از بوسیدن اوله هارالد... 839 01:07:10,292 --> 01:07:16,166 ‫رسیدی به سکس با یه غریبه‌ی تصادفی ‫کنار اسکله. 840 01:07:16,375 --> 01:07:18,749 ‫ولی واقعا کاملا بی‌دردسر بود. 841 01:07:18,917 --> 01:07:23,124 ‫فقط منو خیلی خوشحال کرد. ‫یه جور آزادی داشت. 842 01:07:23,292 --> 01:07:28,499 ‫یه صمیمیت ساده با یه غریبه ‫می‌تونه خیلی لذت‌بخش باشه. 843 01:07:28,667 --> 01:07:32,999 ‫اینطوری می‌گی انگار تا حالا ‫سکس اتفاقی نداشتی، ولی داشتی. 844 01:07:33,125 --> 01:07:36,708 ‫شاید به خاطر شرایط بود، ‫این که تو کشتی آشنا شدیم. 845 01:07:36,875 --> 01:07:39,624 ‫خیلی راحت‌تر و بی‌قیدتر بود ‫تا یه قرار رسمی. 846 01:07:39,792 --> 01:07:43,708 ‫مثل وقتی نیست که تو تیندر ‫قرار می‌ذاری یا تو بار می‌شینی... 847 01:07:43,917 --> 01:07:46,083 ‫که شبیه یه معامله‌ست. 848 01:07:46,292 --> 01:07:50,666 ‫نه، فقط یه فضای آزاد بود. ‫با شرایط برابر هم رو دیدیم. 849 01:07:53,917 --> 01:07:57,708 ‫- حوصله‌ات رو سر بردم؟ ‫- نه، ولی باید بذاری... 850 01:07:57,917 --> 01:08:00,791 ‫بذار تو گوشت، چون الان می‌خوان... 851 01:08:30,042 --> 01:08:33,458 ‫- سلام. ‫- سلام. سالن‌ها رو دیدم. 852 01:08:33,667 --> 01:08:37,583 ‫بد نبودن، ولی خیلی بهتره ‫که اینجا این کار رو انجام بدیم. 853 01:08:37,750 --> 01:08:43,833 ‫با یه سیستم صوتی، ‫مردم تو کل شهر می‌تونن بشنون. 854 01:08:44,042 --> 01:08:47,749 ‫- پروژه تایید شده؟ ‫- نه. 855 01:08:47,750 --> 01:08:52,083 ‫- به نظر میاد رای بیاره که رد بشه. ‫- رد بشه؟ چرا؟ کی؟ 856 01:08:52,292 --> 01:08:57,374 ‫امروز صبح. می‌خواستم بهت بگم، ‫ولی تو داستان سکست رو گفتی. 857 01:08:57,375 --> 01:09:03,166 ‫می‌خوایم به هر حال یه کاری بکنیم. ‫یه حرکت اینجا، یه کنسرت فیلم‌برداری‌شده. 858 01:09:03,375 --> 01:09:04,583 ‫می‌تونه خیلی خوب باشه. 859 01:09:04,625 --> 01:09:07,958 ‫باید ببینیم از پس چی برمیاییم. 860 01:09:08,167 --> 01:09:10,583 ‫هنوز قطعی نشده. 861 01:09:10,792 --> 01:09:14,749 ‫الان یه علاقه‌ی زیادی واسه ‫ پروژه‌ای هست که... 862 01:09:14,792 --> 01:09:20,916 ‫کناسگورد یه نمایشگاه درباره هنرمندان دوران ‫جنگ جهانی دوم مدیریت کنه. هنر پارتیزانی. 863 01:09:22,625 --> 01:09:26,791 ‫می‌رم با کاریلونیست حرف بزنم، ‫بعد دوباره میام بالا. 864 01:09:29,500 --> 01:09:32,958 ‫من واسه این خیلی زحمت کشیدم. ‫خیلی بهم انرژی داده بود. 865 01:09:33,167 --> 01:09:37,583 ‫و حالا باید با کناسگورد ‫و جنگ جهانی دوم کار کنم؟ 866 01:09:37,750 --> 01:09:42,416 ‫حس می‌کنم توخالی و خشک شدم. ‫فقط می‌خوام ولش کنم. 867 01:09:42,625 --> 01:09:44,833 ‫نمی‌تونی ول کنی. 868 01:09:45,042 --> 01:09:48,708 ‫منم از کارهایی که تو می‌کنی، ‫آزرده می‌شم. 869 01:09:48,917 --> 01:09:51,416 ‫نمی‌تونم ازش بگذرم، ماریان. 870 01:09:51,625 --> 01:09:54,206 ‫مستقیم از بوسه با زمین‌شناس... 871 01:09:54,256 --> 01:09:56,291 ‫به سکس با نجار رسیدی! 872 01:09:57,417 --> 01:10:00,129 ‫تو، مسئول‌ترین آدمی که می‌شناسم! 873 01:10:00,179 --> 01:10:02,541 ‫فکر می‌کنی این بی‌مسئولیتیه؟ 874 01:10:02,542 --> 01:10:06,083 ‫- نمی‌دونم. ‫- من فکر نمی‌کنم بوده باشه. 875 01:10:06,292 --> 01:10:08,833 ‫فکر می‌کنم اصول اخلاقی من ‫خیلی سفت و سختن. 876 01:10:09,042 --> 01:10:13,708 ‫ولی راجع به سکس نیستن، ‫راجع به رفتارمون با همدیگه‌ست. 877 01:10:13,917 --> 01:10:18,124 ‫دقیقا همون چیزهایی که ‫تو توی تور تالار شهر عالی گفتی! 878 01:10:18,292 --> 01:10:21,416 ‫در مورد آزادی حرف زدی، ‫آزادی جنسی... 879 01:10:21,625 --> 01:10:25,708 ‫آره، و خیلی از اون چیزها از خودته. 880 01:10:25,917 --> 01:10:28,374 ‫همش درباره تو بود. حتما فهمیدی دیگه؟ 881 01:10:28,500 --> 01:10:32,180 ‫تو کارهایی می‌کنی که ‫من هیچ‌وقت نمی‌تونم بکنم. 882 01:10:32,204 --> 01:10:33,833 ‫ولی دوست داشتی بکنی؟ 883 01:10:34,042 --> 01:10:36,041 ‫نمی‌دونم. 884 01:10:36,250 --> 01:10:39,416 ‫فکر کنم یه جورایی تهدیدم می‌کنه، ‫این کارهات. 885 01:10:39,625 --> 01:10:42,749 ‫اون آزادیت. ‫اون رفتارت که خط قرمزها رو رد می‌کنه. 886 01:10:42,917 --> 01:10:45,083 ‫این منو چی نشون می‌ده؟ 887 01:10:45,292 --> 01:10:51,583 ‫یه آدم ترسو، سرکوب‌شده، ‫حوصله‌سربر که از زندگی می‌ترسه؟ 888 01:10:51,792 --> 01:10:54,999 ‫- موضوع این نیست، هایدی. ‫- ته دلم می‌دونم. 889 01:10:55,209 --> 01:10:57,648 ‫ولی وقتی باهات حرف می‌زنم، ‫اینطوری فکر می‌کنم. 890 01:10:57,698 --> 01:10:59,416 ‫تو باعث می‌شی اینطوری فکر کنم. 891 01:10:59,625 --> 01:11:02,041 ‫این به این معنی نیست که ‫زندگیم کسل‌کننده‌ست... 892 01:11:02,250 --> 01:11:05,708 ‫صرفا چون با یه نجار تصادفی نمی‌خوابم. 893 01:11:05,917 --> 01:11:08,450 ‫خوابیدن با اون نجار... 894 01:11:08,500 --> 01:11:13,416 ‫منو آزاداندیش و زندگیم رو عالی نکرد. 895 01:11:13,584 --> 01:11:16,583 ‫من حتی انقدرها به سکس علاقه ندارم. 896 01:11:16,750 --> 01:11:21,874 ‫فقط مثل هر چیز دیگه‌ای اتفاق افتاد ‫و خیلی لذت بردم. 897 01:11:22,042 --> 01:11:26,923 ‫باشه. ولی قضیه واسه من ‫با اوله هارالد هم پیچیده‌ست. 898 01:11:26,973 --> 01:11:28,583 ‫اون یه دوسته! 899 01:11:28,792 --> 01:11:30,233 ‫من تو کشتی دیدمش. 900 01:11:30,283 --> 01:11:34,083 ‫بهش خوش گذشته بود و می‌خواست ‫ دوباره باهات تماس بگیره. 901 01:11:34,292 --> 01:11:37,041 ‫جدی؟ خوشحال شدم شنیدم. 902 01:11:38,167 --> 01:11:43,291 ‫هایدی، من خیلی ازش خوشم میاد. ‫فکر می‌کنم فوق‌العاده‌ست. 903 01:11:43,500 --> 01:11:46,458 ‫چی می‌گی؟ دوباره می‌بینیش؟ 904 01:11:46,508 --> 01:11:48,083 ‫شاید، از کجا معلوم؟ 905 01:11:48,292 --> 01:11:51,583 ‫ولی تقریبا مطمئنم که ما زوج نمی‌شیم. 906 01:11:51,792 --> 01:11:56,208 ‫وقتی گفت دخترهاش از همه‌چیز ‫براش مهم‌ترن، این برام روشن شد. 907 01:11:56,417 --> 01:12:01,166 ‫- چرا؟ می‌خوای تو مهم‌ترین باشی؟ ‫- نه، معلومه که نه. 908 01:12:01,334 --> 01:12:04,583 ‫فقط یادم انداخت که این چقدر پیچیده‌ست. 909 01:12:04,792 --> 01:12:08,916 ‫دخترهاش باید مهم‌ترین چیز توی زندگیش باشن. 910 01:12:09,125 --> 01:12:13,291 ‫ولی اگه یه آدم جدید بیاد توی زندگیشون ‫ ممکنه چنین حسی نداشته باشن. 911 01:12:13,500 --> 01:12:19,083 ‫- نباید اینطوری فکر کنی، ماریان. ‫- نه؟ من خودم بچه طلاقم. 912 01:12:19,292 --> 01:12:22,583 ‫به بچه‌ها فکر نکردن واقعا خودخواهیه! 913 01:12:22,792 --> 01:12:27,166 ‫اگه بخوام با اوله هارالد قرار بذارم، ‫باید وارد زندگیش بشم. 914 01:12:27,334 --> 01:12:30,701 ‫این که وارد زندگی کسی بشی، ‫کار خوبی نیست؟ 915 01:12:30,751 --> 01:12:32,083 ‫بچه‌ها عاشقت می‌شن. 916 01:12:32,292 --> 01:12:34,916 ‫آره، شاید، ولی... 917 01:12:35,125 --> 01:12:38,041 ‫وارد شدن یعنی قبول کردن مسئولیت. 918 01:12:38,250 --> 01:12:40,916 ‫و اون خانواده مشکل داره. 919 01:12:41,125 --> 01:12:45,208 ‫دو تا بچه‌ی ناامن و یه همسر سابق ‫ همسایه بغلی که مشروب می‌خوره. 920 01:12:45,417 --> 01:12:48,416 ‫فکر می‌کنی سولویگ مشکل الکل داره؟ 921 01:12:48,625 --> 01:12:50,291 ‫- آره. ‫- من فکر نمی‌کنم. 922 01:12:50,500 --> 01:12:54,541 ‫رفتارش دقیقا رفتار یه الکلی بود. ‫منو یاد بابا انداخت. 923 01:12:55,917 --> 01:13:00,291 ‫خب، اگه همه‌ی اینا رو می‌بینی، ‫بچه‌های ناامن و... 924 01:13:00,500 --> 01:13:04,458 ‫- مگه این دقیقا موقعی نیست که... ‫- یکی باید وارد بشه؟ نه. 925 01:13:04,625 --> 01:13:10,083 ‫من مناسب اون مسئولیت نیستم. ‫حرکت مسئولانه اینه که دور بمونم. 926 01:13:10,292 --> 01:13:14,208 ‫این دیگه خیلی بدبینانه‌ست، ماریان. 927 01:13:14,417 --> 01:13:18,141 ‫من فکر می‌کنم وارد شدن ‫حتی بدبینانه‌تره. 928 01:13:18,191 --> 01:13:19,416 ‫نه. نه! 929 01:13:19,625 --> 01:13:24,208 ‫من ته دلم حس می‌کنم ‫که اشتباه می‌کنی. 930 01:13:24,417 --> 01:13:28,833 ‫اگه بخوام وارد بشم، ‫باید با سولویگ باشه. اون بیشتر نیاز داره. 931 01:13:29,625 --> 01:13:33,958 ‫[جمعه، 22 اوت] 932 01:13:36,625 --> 01:13:38,833 ‫داری برنامه‌ی عمل‌ها رو بررسی می‌کنی؟ 933 01:13:40,375 --> 01:13:43,124 ‫- می‌تونم یه چیزی بپرسم؟ ‫- آره. 934 01:13:43,292 --> 01:13:47,874 ‫اشکالی داره برم بخش و به بیماری ‫که تازه عمل کرده سر بزنم؟ 935 01:13:48,042 --> 01:13:50,874 ‫آشناست؟ یا اینجا بوده؟ 936 01:13:51,042 --> 01:13:54,083 ‫خب، بوده، ولی... 937 01:13:54,250 --> 01:13:58,333 ‫- یعنی کسی که باهاش سر و کار داری. ‫- نه، اینجا نه. 938 01:13:58,500 --> 01:14:00,958 ‫و من نمی‌شناسمش، نه اینطور که... 939 01:14:02,042 --> 01:14:05,708 ‫اولین بار توی کشتی دیدمش. 940 01:14:09,125 --> 01:14:12,333 ‫اول تو گرایندر، بعد روی عرشه. 941 01:14:12,500 --> 01:14:17,833 ‫هیچی نشد، فقط حرف زدیم، ‫بعد گونه‌ام رو بوسید. 942 01:14:18,792 --> 01:14:22,499 ‫همین. و می‌دونه که من اینجا کار می‌کنم. 943 01:14:22,667 --> 01:14:25,499 ‫باشه. نمی‌دونم چی بگم. 944 01:14:25,667 --> 01:14:29,999 ‫- چرا می‌خوای ببینیش؟ خوشت اومده؟ ‫- نه! نه... 945 01:14:30,167 --> 01:14:31,916 ‫- نه. ‫- نه؟ 946 01:14:32,125 --> 01:14:36,333 ‫فقط می‌خواستم حالش رو بپرسم. ‫صرفا واسه نیت خیر. 947 01:14:36,500 --> 01:14:39,583 ‫ولی اگه اشتباه برداشت بشه... 948 01:14:41,292 --> 01:14:45,874 ‫فکر می‌کنی اشکالی داره ‫دعوت به شام یکی رو قبول کنم... 949 01:14:46,042 --> 01:14:49,208 ‫که تقریبا مطمئنم نمی‌خوام ‫باهاش وارد رابطه بشم؟ 950 01:14:49,375 --> 01:14:55,499 ‫خب، تا وقتی که برداشت اشتباه بهش ندی... 951 01:14:55,667 --> 01:14:58,172 ‫احتمالا همون قبول کردن ‫برداشت اشتباهه. 952 01:14:58,222 --> 01:14:59,624 ‫همینه دیگه. 953 01:14:59,792 --> 01:15:01,833 ‫خب... 954 01:15:02,042 --> 01:15:05,560 ‫به عنوان پرستار شیفت ‫برو، نه به عنوان خودت. 955 01:15:05,584 --> 01:15:06,749 ‫باشه. 956 01:15:08,084 --> 01:15:10,874 ‫سلام کارینا. فقط دارم به یه مریض سر می‌زنم. 957 01:15:11,000 --> 01:15:12,708 ‫برو. 958 01:15:17,667 --> 01:15:20,541 ‫سلام. فقط اومدم حال همسایه‌تون رو بپرسم. 959 01:15:24,917 --> 01:15:29,208 ‫سلام. فقط گفتم حالت رو بپرسم... 960 01:15:29,417 --> 01:15:32,916 ‫شارژر گوشیمو پیدا نمی‌کنم. 961 01:15:34,042 --> 01:15:37,041 ‫این یکیه؟ 962 01:15:38,792 --> 01:15:42,791 ‫آهان، همین‌جاست. ‫می‌تونی برام وصلش کنی؟ 963 01:15:45,042 --> 01:15:47,083 ‫- مرسی. ‫- می‌ذارمش همین‌جا. 964 01:15:47,292 --> 01:15:53,083 ‫شنیدم دیروز عمل داشتی، ‫و این که خوب پیش رفته؟ 965 01:15:53,292 --> 01:15:58,208 ‫خب، پروستاتم دیگه نیست. 966 01:15:58,417 --> 01:16:01,916 ‫- امیدوارم همه‌چیز رو برداشته باشن. ‫- آره، امیدوار باشیم. 967 01:16:02,084 --> 01:16:04,416 ‫از کجا فهمیدی اینجام؟ 968 01:16:04,584 --> 01:16:08,333 ‫خب، من اینجا کار می‌کنم. ‫برنامه عمل‌ها رو بررسی کردم. 969 01:16:08,542 --> 01:16:13,374 ‫- اسمم رو نمی‌دونی. ‫- پیدا کردنش سخت نبود. 970 01:16:14,625 --> 01:16:17,001 ‫می‌دونم اسمت بیورنه... 971 01:16:17,051 --> 01:16:21,208 ‫و بعد از نوبت دکترت تو راهرو دیدمت. 972 01:16:21,417 --> 01:16:26,166 ‫بعد از آخرین دیدارمون خیلی بهت فکر کردم. 973 01:16:26,375 --> 01:16:30,208 ‫- نباید اونطوری ولت می‌کردم. ‫- بهش فکر نکن. 974 01:16:30,417 --> 01:16:35,958 ‫- معلوم بود چقدر ناراحت بودی. ‫- فقط نمی‌خواستم کسی دور و برم باشه. 975 01:16:37,542 --> 01:16:40,083 ‫- می‌فهمم. ‫- آره. 976 01:16:40,250 --> 01:16:45,791 ‫در هر صورت، عالیه که خیلی زود عمل شدی. 977 01:16:45,959 --> 01:16:50,166 ‫- آره، فوق‌العاده بود. ‫- الان چه حسی داری؟ 978 01:16:50,375 --> 01:16:56,208 ‫بد نیست، جز این که خیلی احساس نفخ دارم. 979 01:16:56,417 --> 01:16:58,458 ‫بدترین بخشش همینه. 980 01:16:58,667 --> 01:17:03,458 ‫واسه اینه که شکمت رو ‫واسه لاراسکوپی باد می‌کنن. 981 01:17:03,667 --> 01:17:06,708 ‫باید راه بری تا بره بیرون. ‫گوز بدی. 982 01:17:06,917 --> 01:17:10,458 ‫- آره، همین رو گفتن. ‫- می‌خوای الان یه قدم بزنیم؟ 983 01:17:10,667 --> 01:17:13,208 ‫- الان؟ ‫- چرا که نه، باهات میام. 984 01:17:13,417 --> 01:17:14,916 ‫- ببین، لازم نیست... ‫- بیا دیگه. 985 01:17:15,084 --> 01:17:20,958 ‫- فکر نکنم بتونم وایسم. ‫- کمکت می‌کنم. این مال توئه؟ 986 01:17:21,167 --> 01:17:23,291 ‫آره، ولی... 987 01:17:25,042 --> 01:17:28,291 ‫- بیا بریم. ‫- اون یکی رو آروم. 988 01:17:32,417 --> 01:17:33,708 ‫مرسی. 989 01:17:33,917 --> 01:17:36,458 ‫- و اون یکی. ‫- آره. همین‌جا. 990 01:17:36,667 --> 01:17:39,291 ‫- خب، شد. ‫- لطفا اینو نگه دار. 991 01:17:39,500 --> 01:17:41,791 ‫حتما. چرخ‌ها قفل شدن. 992 01:17:44,042 --> 01:17:46,666 ‫- خب. آماده‌ای؟ ‫- آره. 993 01:17:48,792 --> 01:17:50,374 ‫باشه. 994 01:18:10,792 --> 01:18:14,041 ‫- یکم دیگه. ‫- فکر کنم می‌خوام برگردم. آره. 995 01:18:15,584 --> 01:18:17,791 ‫- باشه؟ ‫- باشه. 996 01:18:21,000 --> 01:18:24,458 ‫خب. بد نشد. 997 01:18:24,667 --> 01:18:27,374 ‫من که مطمئن نیستم. 998 01:18:32,375 --> 01:18:37,458 ‫- کی مرخصت می‌کنن؟ ‫- فکر کنم پس‌فردا. 999 01:18:37,667 --> 01:18:39,458 ‫- نه، نمی‌شه. ‫- احتمالا می‌شه. 1000 01:18:39,667 --> 01:18:42,083 ‫- این از چیزی که فکر می‌کنی زودتر می‌گذره. ‫- جدی می‌گی؟ 1001 01:18:42,292 --> 01:18:44,916 ‫آره. 1002 01:18:45,125 --> 01:18:47,749 ‫داشتم فکر می‌کردم... 1003 01:18:48,667 --> 01:18:52,791 ‫کسی رو داری که کمکت کنه؟ ‫مثلا خرید و این چیزها. 1004 01:18:53,000 --> 01:18:55,541 ‫چند هفته باید از بلند کردن ‫چیزهای سنگین پرهیز کنی. 1005 01:18:55,750 --> 01:19:00,083 ‫- دوست دارم. ‫- معلومه که داری. 1006 01:19:00,292 --> 01:19:02,904 ‫یه دوستم گفت ‫کمکم می‌کنه. حالم خوب می‌شه. 1007 01:19:02,954 --> 01:19:03,958 ‫باشه، خوبه. 1008 01:19:04,167 --> 01:19:07,749 ‫شمارت چنده؟ 1009 01:19:09,250 --> 01:19:12,791 ‫90-25-22-13. 1010 01:19:14,125 --> 01:19:16,958 ‫لازم نیست که... 1011 01:19:17,125 --> 01:19:20,416 ‫- حالا تو هم شماره‌ی منو داری. ‫- باشه. 1012 01:19:20,584 --> 01:19:25,999 ‫اگه کمکی خواستی ‫برای خرید یا هر چیز دیگه، زنگ بزن. 1013 01:19:26,167 --> 01:19:28,666 ‫جدی می‌گم. فقط زنگ بزن. 1014 01:19:28,875 --> 01:19:31,791 ‫بالاخره هردومون تو نسوددن زندگی می‌کنیم. 1015 01:19:32,000 --> 01:19:35,999 ‫اگه تو سارپس‌بورگ زندگی می‌کردی، ‫اصلا زحمتش رو نمی‌کشیدم. 1016 01:19:36,167 --> 01:19:40,624 ‫- یادت باشه راه بری، تا گاز تخلیه شه. ‫- نهایت تلاشم رو می‌کنم. 1017 01:19:42,042 --> 01:19:44,458 ‫- خیلی ممنون. ‫- قابلی نداشت. 1018 01:19:44,667 --> 01:19:47,958 ‫خیلی لطف کردی اومدی حالم رو پرسیدی. 1019 01:19:48,167 --> 01:19:50,666 ‫و این که پیشنهاد کمک دادی و اینا. 1020 01:19:52,167 --> 01:19:54,458 ‫خداحافظ، بیورن. 1021 01:19:54,667 --> 01:19:57,541 ‫- داری برمی‌گردی نسوددن؟ ‫- آره. 1022 01:19:59,875 --> 01:20:03,208 ‫برنامه همینه. شاید تو راه یه قهوه بخورم. 1023 01:20:03,417 --> 01:20:06,083 ‫یا شاید قبل از کشتی یه لیوان آبجو بخورم. 1024 01:20:06,250 --> 01:20:08,708 ‫نمی‌دونی چه خوش‌شانسی. 1025 01:20:09,667 --> 01:20:13,666 ‫وقتی نمی‌تونی داشته باشیش ‫چقدر فوق‌العاده به نظر میاد. 1026 01:20:16,667 --> 01:20:19,749 ‫فقط یه جایی بشین و یه قهوه بخور. 1027 01:20:20,750 --> 01:20:23,041 ‫به مردم نگاه کن. 1028 01:21:35,292 --> 01:21:37,833 ‫[بیورن: واقعا کی هستی؟] 1029 01:21:38,042 --> 01:21:39,916 ‫[تور: تور :)] 1030 01:21:44,875 --> 01:21:48,166 ‫[بیورن: این برای یه روان‌پزشک کافی نیست.] 1031 01:21:54,625 --> 01:21:58,041 ‫[بیورن: شاید پیشنهادت برای کمک رو قبول کنم] 1032 01:22:02,917 --> 01:22:05,041 ‫[تور: خوبه :)] 1033 01:22:34,250 --> 01:22:37,041 ‫[دوشنبه، 25 اوت] 1034 01:22:41,917 --> 01:22:45,333 ‫- الوستاد رو دیدی؟ ‫- مریض همین الان اونجاست. 1035 01:22:49,167 --> 01:22:51,208 ‫ببخشید. 1036 01:22:51,417 --> 01:22:55,708 ‫من با ایگل یه توافق مشخص داشتم. ‫این برام عجیبه. 1037 01:22:55,917 --> 01:22:59,708 ‫ما آخر هفته شام خوردیم، ‫گفت... قول داد... 1038 01:22:59,917 --> 01:23:03,208 ‫- خب، شما به من ارجاع داده شدین. ‫- ارجاع داده شدم به؟ 1039 01:23:03,417 --> 01:23:05,958 ‫اگه بخواین می‌تونم بررسی کنم... 1040 01:23:06,167 --> 01:23:09,416 ‫- سویلند رو ندیدی؟ ‫- مگه توی اتاق عمل نیست؟ 1041 01:23:09,584 --> 01:23:13,499 ‫فکر می‌کردم باشه. ‫ولی این مریض با ایشون نوبت داشت. 1042 01:23:13,667 --> 01:23:17,999 ‫حتما یه اشتباهی شده. ‫این خیلی ناراحت‌کننده‌ست. 1043 01:23:18,167 --> 01:23:21,833 ‫- نمی‌تونین پیجش کنین؟ ‫- وقتی مشغول عمله، نه. 1044 01:23:22,000 --> 01:23:28,541 ‫- ولی نتایج آزمایش‌هاتون اومده. ‫- نه، نه. می‌خوام از ایگل بگیرم. 1045 01:23:28,709 --> 01:23:31,583 ‫شاید بتونین پیجش کنین؟ 1046 01:23:31,792 --> 01:23:35,516 ‫می‌تونم بررسی کنم ببینم ‫واقعا تو عمل هست یا نه. 1047 01:23:35,566 --> 01:23:36,791 ‫خوبه. 1048 01:23:37,667 --> 01:23:40,916 ‫ما قرار بود عمل رو تو هامبورگ انجام بدیم. 1049 01:23:41,125 --> 01:23:45,083 ‫- چون اون کلینیک بهترینه. ‫- حتما می‌دونین. 1050 01:23:45,250 --> 01:23:48,708 ‫- البته به جز کپنهاگن. ‫- اونا هم خیلی خوبن. 1051 01:23:48,917 --> 01:23:53,958 ‫ولی وقتی با هامبورگ حرف می‌زدیم، ‫گفتم که ما ایگل رو می‌شناسیم. 1052 01:23:54,167 --> 01:24:00,916 ‫اونا گفتن: «چرا بیایین هامبورگ، ‫وقتی یکی از بهترین‌های اروپا تو نروژه؟» 1053 01:24:01,125 --> 01:24:08,791 ‫جالب اینه که عموی ایگل، ‫هاکون سویلند، پدر منو درمان کرد. 1054 01:24:09,000 --> 01:24:12,208 ‫نه برای همین بیماری. اون جراح قلب بود. 1055 01:24:12,417 --> 01:24:17,416 ‫و کلبه‌اش کنار خونه‌ی والدینم بود، ‫اون بالا توی میسوستر. 1056 01:24:17,625 --> 01:24:20,458 ‫- فهمیدم. چه تصادفی. ‫- درسته؟ 1057 01:24:20,667 --> 01:24:23,541 ‫ایگل یه جراح فوق‌العاده‌ست، معلومه. 1058 01:24:24,917 --> 01:24:28,004 ‫همین الان کارش تموم شد. ‫تا چند دقیقه دیگه میاد پایین... 1059 01:24:28,054 --> 01:24:30,208 ‫یکم تاخیر داشتن. 1060 01:24:30,417 --> 01:24:32,583 ‫تا ده دقیقه دیگه میاد پایین. 1061 01:24:32,792 --> 01:24:34,374 ‫مرسی. 1062 01:24:36,000 --> 01:24:39,708 ‫- پدر سوره تا 105 سالگی زنده بود. ‫- ولی دیگه نیست. 1063 01:24:39,917 --> 01:24:45,791 ‫بهار فوت کرد، ولی تا آخرین لحظه ‫سرحال و هوشیار بود. 1064 01:24:46,000 --> 01:24:48,416 ‫- آره، همینطور بود. ‫- کمتر کسی انقدر خوش‌شانسه. 1065 01:24:48,625 --> 01:24:53,416 ‫- درسته، و برادرش هنوز زنده‌ست. ‫- برادر من نه، عموم. 1066 01:24:53,584 --> 01:24:57,583 ‫آره، عموی ایشونه. ‫خب، همجنسگراست، ولی... 1067 01:24:57,792 --> 01:25:01,958 ‫حیفه، چون دیگه وارثی نداره، ولی... 1068 01:25:02,167 --> 01:25:06,416 ‫هنوز سرحاله، قطعا. ‫ما تو خانواد‌مون خیلی عمر می‌کنیم. 1069 01:25:06,584 --> 01:25:08,999 ‫- آره... ‫- آره، همینطوره. 1070 01:25:09,959 --> 01:25:14,999 ‫105 سال؟ بعضی‌ها انقدر نچسبن که بعد ‫حرف زدن باهاشون دلت می‌خواد دوش بگیری. 1071 01:25:15,125 --> 01:25:18,249 ‫بهت برخورد؟ 1072 01:25:18,417 --> 01:25:23,083 ‫اونم مثل بقیه می‌ترسه همدمش ‫ رو از دست بده. از مرگ می‌ترسه. 1073 01:25:23,292 --> 01:25:24,594 ‫تو بهت برنخورد؟ 1074 01:25:24,644 --> 01:25:27,333 ‫چون نمی‌خواست معاینه‌اش کنم؟ 1075 01:25:27,500 --> 01:25:31,249 ‫ایگل زبونشون رو بلده. ‫من خوب درکشون می‌کنم. 1076 01:25:31,375 --> 01:25:37,333 ‫یه چیز دیگه... رفتی اون دوستی که تو ‫گرایندر پیدا کرده بودی رو دیدی؟ 1077 01:25:38,500 --> 01:25:40,499 ‫آره، سر زدم. 1078 01:25:42,917 --> 01:25:45,666 ‫پیشنهاد دادم تو خرید بهش کمک کنم. 1079 01:25:45,875 --> 01:25:49,041 ‫یه حد و مرزی هست دیگه، می‌فهمی؟ 1080 01:25:49,209 --> 01:25:52,958 ‫نمی‌شه به کسایی که تو گرایندر می‌بینی ‫پیشنهاد پرستاری خونه بدی. 1081 01:25:53,084 --> 01:25:56,249 ‫به من ربطی نداره، ‫ولی برای خودم هم همینطوره. 1082 01:25:56,459 --> 01:26:01,624 ‫منم نمی‌تونم به یکی به خاطر این که کلبه ‫والدینمون کنار همه، امتیاز بدم. 1083 01:26:01,792 --> 01:26:05,541 ‫- نه... ‫- نه. و یه چیز دیگه. 1084 01:26:05,750 --> 01:26:08,667 ‫اگه این یه دختر بود ‫که توی تیندر دیده بودی... 1085 01:26:08,717 --> 01:26:10,583 ‫یه لحظه هم معطل نمی‌کردم، نه می‌گفتم. 1086 01:26:10,750 --> 01:26:13,083 ‫ولی الان نمی‌گم، که برام گیج‌کننده‌ست. 1087 01:26:13,250 --> 01:26:17,749 ‫به خاطر اینه که هر دوتون مردین ‫که من اینجوری می‌شم... 1088 01:26:17,917 --> 01:26:21,708 ‫به هر حال، این مریض آسیب‌پذیره، ‫پس فکر می‌کنم... 1089 01:26:21,917 --> 01:26:23,166 ‫نه، این... 1090 01:26:24,834 --> 01:26:28,208 ‫واسه زدن مخش چنین کاری نمی‌کنم. 1091 01:26:28,417 --> 01:26:31,541 ‫- اصلا علاقه‌ای ندارم. ‫- به من ربطی نداره. 1092 01:26:31,709 --> 01:26:34,791 ‫و فکر نمی‌کنم سیگنال اشتباهی داده باشم. 1093 01:26:35,667 --> 01:26:40,791 ‫فقط فکر می‌کنم کمک کردن به کسی ‫برای خرید که اشکالی نداره، نه؟ 1094 01:26:43,542 --> 01:26:46,708 ‫نه، احتمالا حق با توئه. 1095 01:26:46,917 --> 01:26:50,666 ‫- معلومه که حق با توئه. ولی گوش کن... ‫- چی؟ 1096 01:26:50,875 --> 01:26:54,662 ‫یه چیزی هست که هی تو ذهنمه، باید بگم. 1097 01:26:54,712 --> 01:26:56,666 ‫یه موضوع جداست، باشه؟ 1098 01:26:56,875 --> 01:27:01,958 ‫هیچ ربطی به گرایندر نداره، ‫ولی چیزیه که زیاد بهش فکر می‌کنم. 1099 01:27:02,167 --> 01:27:05,583 ‫ما بیماران همجنس‌گرا زیاد داریم. 1100 01:27:05,792 --> 01:27:08,833 ‫مطمئنم من زودتر از تو تشخیصشون می‌دم. 1101 01:27:09,000 --> 01:27:13,041 ‫یه نگاه می‌کنم می‌فهمم، ‫و چیزی که می‌بینم اینه که... 1102 01:27:16,667 --> 01:27:22,124 ‫چون می‌دونم عواقب اون تشخیص ‫ برای اون مردها چیه. 1103 01:27:22,292 --> 01:27:24,999 ‫و این چیزیه که هیچ‌وقت بهشون نمی‌گی. 1104 01:27:25,167 --> 01:27:28,458 ‫به ناتوانی جنسی و ناباروری اشاره می‌کنی... 1105 01:27:28,625 --> 01:27:33,749 ‫ولی تقریبا هیچ نمی‌گی که ‫برداشتن پروستات چه اثری روی سکس داره. 1106 01:27:33,917 --> 01:27:37,083 ‫نه تنها نعوظت رو از دست می‌دی، ‫چیز رو هم... 1107 01:27:39,875 --> 01:27:46,749 ‫وقتی رابطه‌ی مقعدی داری، اگه کسی ‫از پشت بگیرتم، رک بگم... 1108 01:27:46,917 --> 01:27:49,946 ‫آلتش رو فشار می‌ده به پروستاتم. 1109 01:27:49,996 --> 01:27:51,833 ‫که خیلی لذت‌بخشه. 1110 01:27:52,000 --> 01:27:56,041 ‫این یه بخش خیلی بزرگ از لذته که... 1111 01:27:56,875 --> 01:27:59,874 ‫که وقتی پروستات رو برمی‌دارن از بین می‌ره. 1112 01:28:00,042 --> 01:28:02,041 ‫و این فقط... 1113 01:28:04,125 --> 01:28:09,166 ‫فکر کنم نسبت به مردهای همجنس‌گرا ‫بیشتر دلم می‌سوزه تا بقیه. 1114 01:28:09,292 --> 01:28:12,958 ‫چون می‌دونم واقعا در عمل چه معنی‌ای داره. 1115 01:28:13,167 --> 01:28:16,749 ‫یه جورهایی فقدانش بزرگ‌تره. 1116 01:28:17,834 --> 01:28:22,208 ‫هیچ‌وقت به این فکر نکرده بودم. ‫متاسفم. 1117 01:28:22,417 --> 01:28:24,708 ‫اشکالی نداره. 1118 01:28:24,917 --> 01:28:28,017 ‫و کاملا بی‌ربطه، فقط... 1119 01:28:28,067 --> 01:28:29,083 ‫نه، نه. 1120 01:28:29,292 --> 01:28:33,083 ‫انقدر بهش فکر کردم که مجبور شدم بگم. 1121 01:28:33,209 --> 01:28:35,791 ‫خیلی خوشحالم که گفتی. ‫مرسی. 1122 01:28:37,375 --> 01:28:40,291 ‫خب، دیگه گفته شد. 1123 01:29:52,292 --> 01:29:56,708 ‫[سه‌شنبه، 26 اوت] 1124 01:29:56,834 --> 01:30:02,541 ‫دوستم قرار بود کمکم کنه، ‫ولی مجبور شد سگش رو ببره دامپزشکی. 1125 01:30:03,834 --> 01:30:08,958 ‫- همونی که قرار بود توی خرید کمکت کنه؟ ‫- آره، فردا می‌ره خرید. 1126 01:30:09,167 --> 01:30:11,539 ‫ولی اونوقت امشب چیزی نداری. 1127 01:30:11,589 --> 01:30:12,583 ‫اشکالی نداره. 1128 01:30:12,750 --> 01:30:16,833 ‫پس من می‌برمت خونه، ‫بعدش برات خرید می‌کنم. 1129 01:30:17,042 --> 01:30:21,624 ‫- نه، نه. واقعا لازم نیست. ‫- اشکالی نداره. جدی. 1130 01:30:22,875 --> 01:30:26,833 ‫- سوندت خوبه؟ ‫- خیلی اذیتم می‌کنه، ولی... 1131 01:30:27,042 --> 01:30:29,916 ‫- خوب محکم شده؟ ‫- هست، سر جاشه. 1132 01:30:30,125 --> 01:30:31,166 ‫هی... 1133 01:30:34,292 --> 01:30:36,916 ‫کیسه هنوز پر نیست. 1134 01:30:37,125 --> 01:30:39,541 ‫یادت دادن چطوری خالیش کنی؟ 1135 01:30:43,750 --> 01:30:47,208 ‫- پوشک هم گرفتی؟ ‫- آره. 1136 01:30:48,334 --> 01:30:50,141 ‫نسخه هم گرفتی؟ 1137 01:30:50,191 --> 01:30:53,083 ‫هر چی نسخه بود دادن. حتی ویاگرا! 1138 01:30:53,292 --> 01:30:56,791 ‫- برای این که دوباره نعوظ داشته باشی. ‫- می‌دونم. 1139 01:30:59,417 --> 01:31:04,208 ‫- وقتی شنیدی ناراحت شدی؟ ‫- آره، می‌شه گفت. 1140 01:31:04,417 --> 01:31:06,541 ‫ولی نیتشون خیره. 1141 01:31:06,750 --> 01:31:10,208 ‫خوبه که در موردش حرف زدن. مهمه. 1142 01:31:11,334 --> 01:31:14,499 ‫فقط باید با ریتم خودت پیش بری. 1143 01:31:25,750 --> 01:31:27,624 ‫فکر کنم باید بریم. 1144 01:31:40,750 --> 01:31:44,541 ‫ما تمرکزمون روی اینه که ‫مریض‌ها دوباره خوب بشن. 1145 01:31:44,750 --> 01:31:47,249 ‫ولی واقعا توانش رو نداریم... 1146 01:31:47,417 --> 01:31:51,874 ‫که با اندوهی که بعضی‌ها بعد از ‫ عمل حس می‌کنن کنار بیایم. 1147 01:31:52,042 --> 01:31:57,583 ‫این که یکی بیاد داخل بدنت و چیزی رو برداره ‫ یا تغییر بده... 1148 01:31:57,709 --> 01:32:01,958 ‫ممکنه حسش... خب مثل تجاوز نباشه... 1149 01:32:02,125 --> 01:32:05,083 ‫ولی شاید بیشتر شبیه ورود اجباری باشه. 1150 01:32:05,292 --> 01:32:09,083 ‫بیدار می‌شی و بدنت کاملا فرق کرده. 1151 01:32:09,292 --> 01:32:12,541 ‫بعضی‌ها یه حس از دست دادن دارن. 1152 01:32:12,750 --> 01:32:13,999 ‫نمی‌تونیم عوضش کنیم... 1153 01:32:14,209 --> 01:32:17,541 ‫ولی بهتره بپذیریم که بعضی‌ها ‫ ممکنه غصه بخورن. 1154 01:32:17,750 --> 01:32:22,208 ‫و اون غصه شاید نیاز به زمان داشته باشه ‫تا خوب شه یا تبدیل به چیز دیگه‌ای بشه. 1155 01:32:22,417 --> 01:32:26,208 ‫- چیز دیگه‌ای؟ ‫- آره. 1156 01:32:26,417 --> 01:32:32,208 ‫من دقیق نمی‌دونم، ولی چیزی که یاد گرفتم ‫اینه که بدن یه میدان جنگه. 1157 01:32:32,417 --> 01:32:35,499 ‫به نفعمونه اینو جدی بگیریم... 1158 01:32:35,709 --> 01:32:39,708 ‫همه‌چیز رو آروم بپذیریم و باهاش نجنگیم. 1159 01:32:39,917 --> 01:32:44,333 ‫این فقط درباره بیماری نیست. ‫درباره جنسیت و میل هم هست. 1160 01:32:46,584 --> 01:32:50,083 ‫زن اولم سرطان داشت. 1161 01:32:50,292 --> 01:32:52,541 ‫قبل از این که همدیگه رو ببینیم. 1162 01:32:54,125 --> 01:32:56,999 ‫چند بار ازدواج کردی؟ 1163 01:32:57,167 --> 01:32:58,624 ‫- دو بار. ‫- عه. 1164 01:32:59,750 --> 01:33:04,666 ‫هیچوقت دوست نداشتی ‫ ازدواج کنی و بچه‌دار بشی؟ 1165 01:33:06,417 --> 01:33:08,208 ‫نه. 1166 01:33:08,417 --> 01:33:10,958 ‫فکر کنم دوباره می‌تونم ازدواج کنم. 1167 01:33:11,167 --> 01:33:15,291 ‫چی باعث می‌شه فکر کنی ‫بار سوم جواب می‌ده؟ 1168 01:33:16,750 --> 01:33:21,749 ‫- وقتی عاشق می‌شی اینطوری فکر می‌کنی. ‫- ولی دیدی که چطوری می‌تونه عوض بشه. 1169 01:33:22,625 --> 01:33:26,083 ‫من نمی‌فهمم چرا مردم ‫این نیاز به ازدواج رو حس می‌کنن. 1170 01:33:26,292 --> 01:33:30,958 ‫اگه عشق هست و می‌خوای با هم باشی، ‫همین کافی نیست؟ 1171 01:33:31,167 --> 01:33:34,053 ‫یه چیزی در مورد اون قولی ‫ که می‌دی وجود داره. 1172 01:33:34,103 --> 01:33:36,541 ‫قولی که دو بار شکوندیش... 1173 01:33:36,750 --> 01:33:39,916 ‫ولی هنوز حاضری ‫بار سوم دوباره بدی؟ 1174 01:33:40,125 --> 01:33:43,666 ‫پس ازدواج با یه دروغ بزرگ شروع می‌شه. 1175 01:33:43,875 --> 01:33:48,083 ‫و همه می‌دونن که دروغ ‫پایه‌ی سستی برای ساختنه. 1176 01:33:48,292 --> 01:33:53,666 ‫از نظر من ازدواج یه جور واحد تولیدیه... 1177 01:33:53,875 --> 01:33:56,999 ‫که هدف اصلیش ‫بچه‌دار شدنه. 1178 01:33:58,125 --> 01:34:00,999 ‫- تو اینجوری می‌بینیش؟ ‫- آره. 1179 01:34:02,000 --> 01:34:05,374 ‫در اصل همین‌طوره. 1180 01:34:05,584 --> 01:34:11,541 ‫با یه پروژه مشترک شروع می‌شه، ‫ولی آخرش میفته گردن بچه‌ها... 1181 01:34:11,750 --> 01:34:13,554 ‫که پروژه رو ادامه بدن... 1182 01:34:13,604 --> 01:34:18,041 ‫وقتی والدین دیگه ‫نمی‌تونن یا نمی‌خوان سرمایه‌گذاری کنن. 1183 01:34:19,000 --> 01:34:20,958 ‫اونا می‌تونن جدا شن و از نو شروع کنن... 1184 01:34:21,167 --> 01:34:25,166 ‫ولی بچه‌ها تا آخر عمر ‫گیر اون ازدواج می‌مونن. 1185 01:34:28,292 --> 01:34:32,166 ‫- متاسفم. ‫- صرفا این‌طوری می‌گی دیگه. 1186 01:34:34,917 --> 01:34:40,541 ‫فقط پر از عذاب وجدان می‌شم. ‫ولی اشکالی نداره. 1187 01:34:42,000 --> 01:34:44,749 ‫من همیشه همینطوریم. 1188 01:34:45,750 --> 01:34:47,791 ‫واقعا؟ 1189 01:34:49,042 --> 01:34:50,999 ‫آره، همیشه. 1190 01:34:53,875 --> 01:34:57,749 ‫پس نباید ازت بخوام ‫با من ازدواج کنی؟ 1191 01:35:00,167 --> 01:35:02,874 ‫اشکالی نداره. ‫هیچوقت این کار رو نمی‌کنم. 1192 01:35:03,084 --> 01:35:04,583 ‫مرسی. 1193 01:35:06,167 --> 01:35:09,166 ‫قول می‌دم. ولی... 1194 01:35:13,917 --> 01:35:16,624 ‫اشکالی داره اگه بگم... 1195 01:35:18,417 --> 01:35:21,291 ‫عاشق شدم؟ 1196 01:35:23,875 --> 01:35:27,291 ‫اشکالی نداره. ‫می‌تونی بگی. 1197 01:35:44,417 --> 01:35:47,666 ‫همیشه همینطوری‌ای؟ ‫انقدر مهربون؟ 1198 01:35:47,875 --> 01:35:49,583 ‫همیشه. 1199 01:35:49,792 --> 01:35:52,624 ‫زندگی خیلی کوتاهه، می‌دونی. 1200 01:35:55,417 --> 01:35:58,791 ‫بیورن، کیسه‌ات... ‫فکر کنم باید خالی بشه. 1201 01:35:59,000 --> 01:36:02,166 ‫عه. راست میگی. 1202 01:36:06,167 --> 01:36:08,624 ‫- کمک می‌خوای؟ ‫- نه، نه. 1203 01:36:18,167 --> 01:36:20,749 ‫نه! نه... 1204 01:36:29,167 --> 01:36:32,791 ‫من خوبم. لطفا نیا تو. 1205 01:36:33,000 --> 01:36:35,999 ‫- هی، می‌تونم... ‫- خوبم. 1206 01:36:37,042 --> 01:36:39,958 ‫- سطل داری؟ ‫- تو آشپزخونه‌ست. 1207 01:36:40,167 --> 01:36:43,999 ‫- زیر کابینت. ‫- باشه. 1208 01:38:03,834 --> 01:38:09,749 ‫- اونایی که تو عکس‌ها هستن کیان؟ ‫- داگ هامرشولد اون یکی رو گرفته. 1209 01:38:10,625 --> 01:38:14,166 ‫- خوبه. ‫- آره. به نظرم تاثیرگذاره. 1210 01:38:15,834 --> 01:38:18,874 ‫اون یکی عکس پالمه‌ست. 1211 01:38:21,625 --> 01:38:24,624 ‫یه جور همجنس‌گرایی ظریف توشه. 1212 01:38:27,125 --> 01:38:29,912 ‫تو بیمارستان خیلی نخوابیدی. 1213 01:38:29,962 --> 01:38:30,874 ‫نه. 1214 01:38:31,084 --> 01:38:36,083 ‫از وقتی عمل کردم زیاد نخوابیدم. ‫ بیدار دراز می‌کشم و فکر می‌کنم. 1215 01:38:36,292 --> 01:38:37,791 ‫به چی؟ 1216 01:38:38,000 --> 01:38:42,541 ‫به همه‌چیز. که چقدر بی‌معنی بوده. 1217 01:38:42,750 --> 01:38:46,666 ‫بی‌معنی؟ واقعا اینطوری فکر می‌کنی؟ 1218 01:38:46,834 --> 01:38:52,958 ‫گفتنش وحشتناکه، ولی کم‌کم ‫داره برام روشن می‌شه. 1219 01:38:53,167 --> 01:38:59,083 ‫صبح روز عملم، داشتم اخبار رادیو ‫ رو گوش می‌کردم. 1220 01:38:59,292 --> 01:39:05,208 ‫گفتن واکسن ایدز به‌ زودی ‫ در دسترس قرار می‌گیره. 1221 01:39:05,417 --> 01:39:06,708 ‫جدی؟ 1222 01:39:06,917 --> 01:39:10,958 ‫همه‌گیری کرونا این فرصت رو داد ‫که فناوری ام‌آر‌ان‌ای رو آزمایش کنن. 1223 01:39:11,167 --> 01:39:13,958 ‫آره شنیدم. عالی نیست؟ 1224 01:39:14,167 --> 01:39:17,999 ‫آره، ولی درست همون روز... 1225 01:39:20,000 --> 01:39:23,624 ‫«طعنه سرنوشت»، همین نیست؟ 1226 01:39:24,750 --> 01:39:30,541 ‫بعد از این که تابستون 1986 همجنس‌گرا بودنم ‫رو علنی کردم... 1227 01:39:30,750 --> 01:39:32,541 ‫قبل از این که من به دنیا بیام. 1228 01:39:32,750 --> 01:39:35,791 ‫- جدی؟ ‫- آره. 1229 01:39:37,625 --> 01:39:44,499 ‫زود بعدش یه مستند ‫ تلویزیونی درباره ایدز دیدم. 1230 01:39:45,792 --> 01:39:51,291 ‫مثل فیلم ترسناک بود! ‫حرف‌های معمول اون موقع رو می‌زدن. 1231 01:39:52,417 --> 01:39:59,666 ‫که ایدز یه بیماری وحشتناک و مرگباره ‫که بیشتر سراغ مردهای همجنس‌گرا می‌ره. 1232 01:39:59,834 --> 01:40:07,708 ‫و من حس کردم دارم مجازات می‌شم، ‫برای جرئتی که کردم و علنی کردم. 1233 01:40:07,917 --> 01:40:10,291 ‫که حقم بوده. 1234 01:40:11,667 --> 01:40:17,208 ‫همه‌چیز برام عوض شد. ‫شدیدا ترسیدم. 1235 01:40:17,417 --> 01:40:25,083 ‫اگه سکس می‌کردم و یه ذره منی روی پوستم ‫می‌ریخت، همین کافی بود که وحشت‌زده بشم. 1236 01:40:25,292 --> 01:40:29,958 ‫چه برسه به این که با کسی بخوابم ‫که نخواد کاندوم استفاده کنه. 1237 01:40:30,167 --> 01:40:34,958 ‫سخت بود که پافشاری کنم، ‫خودمم ازش خوشم نمیومد. 1238 01:40:35,167 --> 01:40:41,208 ‫بعدش می‌شکستم. ‫همیشه می‌دویدم آزمایش می‌دادم. 1239 01:40:41,417 --> 01:40:46,416 ‫توی سالن انتظار کلینیک می‌نشستم ‫و احساس کثیفی و شرم داشتم. 1240 01:40:46,584 --> 01:40:49,583 ‫و اون سه ماهی که طول می‌کشید ‫تا جواب نهایی بیاد... 1241 01:40:49,750 --> 01:40:53,958 ‫از اضطراب فلج بودم. 1242 01:40:54,084 --> 01:40:57,208 ‫بین ترس از مرگ و این فکر که... 1243 01:40:57,417 --> 01:41:03,916 ‫چطور باید به آدم‌های نزدیکم بگم، ‫دست‌به‌دست می‌شدم. 1244 01:41:04,084 --> 01:41:07,666 ‫شب‌ها بیدار می‌موندم و به پدر ‫و برادرهام فکر می‌کردم... 1245 01:41:07,834 --> 01:41:14,166 ‫که مجبور می‌شن به بقیه بگن من ایدز گرفتم. 1246 01:41:15,042 --> 01:41:18,541 ‫آخرش، انقدر فشار و استرس شدید شد... 1247 01:41:18,750 --> 01:41:21,208 ‫که به نظرم بهتر بود ‫کلا سکس رو کنار بذارم. 1248 01:41:21,417 --> 01:41:24,083 ‫کلا. ازش بگذرم. 1249 01:41:24,250 --> 01:41:26,666 ‫از اضطراب خلاص بشم. 1250 01:41:26,834 --> 01:41:30,791 ‫ولی بعد داروها اومدن. ‫خیلی وقته دیگه حکم مرگ نداره. 1251 01:41:31,000 --> 01:41:32,666 ‫ولی هنوز می‌ترسی، نه... 1252 01:41:32,834 --> 01:41:37,208 ‫از این که بیماری‌ای بگیری ‫که مجبور باشی تا آخر عمر دارو بخوری؟ 1253 01:41:37,417 --> 01:41:42,208 ‫و نمی‌دونی چطوری روی بدنت اثر می‌ذاره. ‫عوارض جانبی و... 1254 01:41:42,417 --> 01:41:46,416 ‫پس پی‌آرای‌پی چی؟ چرا امتحانش نکردی؟ 1255 01:41:46,625 --> 01:41:50,708 ‫قطعا باید می‌کردم. الان می‌فهمم. 1256 01:41:50,917 --> 01:41:55,166 ‫ولی وقتی اومد، حس کردم قطار رفته. 1257 01:41:55,375 --> 01:42:00,416 ‫یه جورایی. نمی‌دونم، فقط خیلی... خستم. 1258 01:42:00,625 --> 01:42:03,083 ‫ولی تو توی گرایندر هستی. 1259 01:42:03,292 --> 01:42:05,985 ‫فقط برای نگاه کردنه. ‫هیچ کاری نمی‌کنم. 1260 01:42:06,035 --> 01:42:06,916 ‫خب؟ 1261 01:42:08,167 --> 01:42:13,874 ‫فکر نمی‌کنم چیزی ازم مونده ‫که کسی رو تحریک کنه. 1262 01:42:15,125 --> 01:42:20,541 ‫وقتی گفتن باید عمل کنم ‫و سویلند گفت... 1263 01:42:21,875 --> 01:42:25,708 ‫احتمال زیادی هست ‫که دیگه نعوظ نداشته باشم... 1264 01:42:25,917 --> 01:42:29,791 ‫به نظرم اون کوچیک‌ترین مشکل بود. 1265 01:42:30,000 --> 01:42:36,291 ‫ولی همون روز که رفتم عمل ‫و احتمال ناتوانی جنسی... 1266 01:42:37,292 --> 01:42:41,541 ‫یا حداقل عقیم شدن، ‫هیچوقت دیگه انزال نداشته باشم... 1267 01:42:41,750 --> 01:42:45,916 ‫همون روز، از همه روزها، بهم میگن... 1268 01:42:46,084 --> 01:42:50,166 ‫که واکسن ایدز احتمالا داره میاد. 1269 01:42:51,292 --> 01:42:53,958 ‫انگار به نقطه اول برگشتم. 1270 01:42:54,167 --> 01:42:58,083 ‫به حرف‌هایی که روز اول ‫دیدارمون زدی فکر کردم. 1271 01:42:58,250 --> 01:43:01,958 ‫که مردم باید خودشون رو جمع‌وجور کنن. 1272 01:43:02,167 --> 01:43:04,401 ‫منظورم این نیست که تو باید... 1273 01:43:04,451 --> 01:43:08,041 ‫ولی شاید سعی کنی ‫توی ترحم به خودت غرق نشی. 1274 01:43:12,625 --> 01:43:15,208 ‫تو هنوز تموم نشدی. 1275 01:43:15,417 --> 01:43:17,666 ‫حالا بیا تو تخت. 1276 01:43:31,917 --> 01:43:33,916 ‫- می‌تونی خودت؟ ‫- آره. 1277 01:43:37,917 --> 01:43:39,666 ‫مرسی. 1278 01:43:43,292 --> 01:43:47,416 ‫- داری چیکار می‌کنی؟ ‫- می‌خوام کنار تو دراز بکشم. 1279 01:43:47,625 --> 01:43:50,958 ‫- چرا؟ ‫- چون دلم می‌خواد. 1280 01:43:51,167 --> 01:43:54,916 ‫نمی‌خوام کاری بکنم، ‫فقط می‌خوام کنار تو باشم. 1281 01:43:55,792 --> 01:43:57,675 ‫نباید از سر ترحم بکنی. 1282 01:43:57,725 --> 01:44:00,791 ‫نه، می‌کنم چون می‌خوام پیشت باشم. 1283 01:44:01,792 --> 01:44:04,541 ‫به عنوان یه چیز خوب در نظرش بگیر. 1284 01:44:05,917 --> 01:44:07,916 ‫به عنوان یه مسکن، واسه هر دومون. 1285 01:44:10,500 --> 01:44:12,666 ‫جدی می‌گم. 1286 01:44:36,167 --> 01:44:38,541 ‫صرفا سعی کن آروم باشی. 1287 01:44:47,917 --> 01:44:51,583 ‫[چهارشنبه، 27 اوت] 1288 01:45:19,167 --> 01:45:21,458 ‫من می‌رم سر کار. 1289 01:45:21,667 --> 01:45:25,166 ‫- حالت چطوره امروز؟ ‫- بد نیستم. 1290 01:45:29,667 --> 01:45:33,916 ‫خوبه، ولی کیسه باید به زودی تخلیه بشه. 1291 01:45:37,042 --> 01:45:38,999 ‫چیه؟ 1292 01:45:40,625 --> 01:45:44,249 ‫- شاید این الان عجیب باشه. ‫- چی عجیب باشه؟ 1293 01:45:45,625 --> 01:45:49,228 ‫لزومی نداره چون باهام خوابیدی... 1294 01:45:49,278 --> 01:45:52,374 ‫حس کنی که باید برگردی اینجا. 1295 01:45:53,792 --> 01:45:56,833 ‫بیورن... بیورن، بیورن، بیورن. 1296 01:45:57,042 --> 01:45:59,833 ‫باید بیشتر به مردم ایمان داشته باشی. 1297 01:46:14,125 --> 01:46:15,166 ‫خداحافظ. 1298 01:46:22,917 --> 01:46:24,708 ‫سلام آیدا. 1299 01:46:24,917 --> 01:46:26,041 ‫سلام. 1300 01:46:27,000 --> 01:46:29,055 ‫خیلی وقته اینجا نشستی؟ 1301 01:46:29,105 --> 01:46:32,166 ‫اومدم داخل، ولی هنوز توی تخت بودین. 1302 01:46:32,375 --> 01:46:36,916 ‫- این هفته پیش مامان می‌مونی. ‫- نمی‌خوام پیش مامان باشم. 1303 01:46:37,125 --> 01:46:38,999 ‫نه، می‌فهمم، ولی... 1304 01:46:40,167 --> 01:46:42,583 ‫برو داخل تا بیاییم با هم صبحونه بخوریم. 1305 01:46:42,792 --> 01:46:45,791 ‫اول با ماریان خداحافظی کنم. 1306 01:46:52,667 --> 01:46:54,471 ‫ببخشید. 1307 01:46:54,521 --> 01:46:58,416 ‫لازم نیست عذرخواهی بکنی. ‫من باید عذرخواهی بکنم. 1308 01:46:58,625 --> 01:47:02,958 ‫آیدا از سحر روی ایوان می‌شینه. ‫می‌ترسه بره توی اتاق خودش... 1309 01:47:03,167 --> 01:47:08,291 ‫و چون من خوابم معمولا می‌خزه میاد پیش من! ‫این درست نیست! 1310 01:47:08,500 --> 01:47:13,916 ‫یه کاریش می‌کنیم. با سولویگ حرف می‌زنم. 1311 01:47:21,042 --> 01:47:24,833 ‫می‌دونی به نظرم بهترین چیز چی می‌بود؟ 1312 01:47:25,042 --> 01:47:31,458 ‫که اگه من و تو یه شب توی ‫ قایق نسوددن آشنا می‌شدیم. 1313 01:47:31,667 --> 01:47:35,916 ‫تصادفا. به نظرت امکانش هست؟ 1314 01:47:54,167 --> 01:47:57,583 ‫- عه سلام! ‫- سلام! 1315 01:47:57,792 --> 01:47:59,958 ‫- اینجا نشستی؟ ‫- آره؟ 1316 01:48:00,167 --> 01:48:03,583 ‫- اینجا زندگی می‌کنی؟ ‫- از پیش اوله میای؟ 1317 01:48:03,792 --> 01:48:07,458 ‫- آره. ‫- به آیدا گفتم نره بالا. 1318 01:48:07,667 --> 01:48:13,208 ‫- ببخشید اگه مزاحم شد. ‫- اصلا. نیازی به عذرخواهی نیست. 1319 01:48:13,417 --> 01:48:16,374 ‫نه... زود بیدار شدی؟ 1320 01:48:16,584 --> 01:48:19,291 ‫- دارم می‌رم سر کار. ‫- آهان. 1321 01:48:19,500 --> 01:48:22,458 ‫- پس در هر صورت باید می‌رفتی؟ ‫- آره. 1322 01:48:22,667 --> 01:48:25,958 ‫- تو هم زود بیدار شدی؟ ‫- از سه صبح بیدارم. 1323 01:48:26,167 --> 01:48:27,958 ‫- وای! ‫- آره... 1324 01:48:28,167 --> 01:48:33,083 ‫یه فنجون قهوه می‌خوای؟ ‫یکم پیشم می‌مونی؟ 1325 01:48:34,500 --> 01:48:38,083 ‫- فقط یکم؟ ‫- آره... آره. 1326 01:48:38,292 --> 01:48:40,916 ‫چه خوب. بیا! 1327 01:48:43,667 --> 01:48:45,958 ‫بالشتم هست؟ مرسی. 1328 01:48:46,167 --> 01:48:48,041 ‫بفرما. 1329 01:48:51,917 --> 01:48:54,923 ‫از سه بیداری؟ مشکل خواب داری؟ 1330 01:48:54,973 --> 01:48:55,958 ‫خیلی. 1331 01:48:56,167 --> 01:49:00,958 ‫چندین ساله همینم. دکتر هم رفتم. 1332 01:49:01,167 --> 01:49:04,041 ‫می‌دونی، می‌گن... 1333 01:49:05,667 --> 01:49:10,458 ‫خواب بد زندگی رو کوتاه می‌کنه. ‫فکر کردن بهش خیلی ناراحت‌کننده‌ست. 1334 01:49:10,667 --> 01:49:14,624 ‫- درک می‌کنم. ‫- دراز می‌کشی و فکر می‌کنی... 1335 01:49:14,750 --> 01:49:17,999 ‫«زندگیم داره کوتاه می‌شه.» 1336 01:49:18,167 --> 01:49:22,833 ‫نمی‌دونم چرا چنین چیزی بهت می‌گن، ‫کمکی که نمی‌کنه. 1337 01:49:23,042 --> 01:49:24,708 ‫نه. 1338 01:49:24,917 --> 01:49:27,666 ‫و به نظرم عده زیادی چنین حسی دارن. 1339 01:49:29,250 --> 01:49:31,124 ‫جامعه‌شناسی؟ 1340 01:49:35,084 --> 01:49:37,541 ‫ آره. آره گمونم باشم. 1341 01:49:39,625 --> 01:49:44,708 ‫معلم موسیقی بودی، نه؟ ‫وقتی نمی‌تونی بخوابی چیکار می‌کنی؟ 1342 01:49:44,917 --> 01:49:48,166 ‫من روانکاو تعلیم‌دیده‌ی موسیقیم. 1343 01:49:48,375 --> 01:49:51,374 ‫ولی در حال حاضر بیکارم. 1344 01:49:52,500 --> 01:49:58,041 ‫اینجا کار پیدا کردن سخته. ‫دارم فکر می‌کنم که برگردم اسلو. 1345 01:49:58,250 --> 01:50:02,166 ‫توی برگن یه پیشنهاد کاری دیدم. 1346 01:50:03,375 --> 01:50:07,999 ‫ولی با اوله تصمیم گرفتیم که بخاطر بچه‌ها ‫ نزدیک هم زندگی کنیم. 1347 01:50:09,292 --> 01:50:14,124 ‫ولی مطمئن نیستم چیز خوبی باشه، ‫می‌فهمی؟ 1348 01:50:14,334 --> 01:50:18,083 ‫گاهی‌اوقات حس می‌کنم زندگی ‫ کردن این پایین... 1349 01:50:18,292 --> 01:50:21,416 ‫آخه من طبقه اولم دیگه. 1350 01:50:21,625 --> 01:50:26,583 ‫که من اینجا نشستم که بچه‌ها بتونن ‫بین من و اوله در رفت و آمد باشن. 1351 01:50:26,792 --> 01:50:30,624 ‫گاهی‌اوقات حس می‌کنم ‫ یه مجازاته. واقعا می‌گم. 1352 01:50:32,584 --> 01:50:35,124 ‫تو شوهر و بچه‌ای چیزی نداری؟ 1353 01:50:37,417 --> 01:50:39,374 ‫- نه. ‫- نه... 1354 01:50:40,917 --> 01:50:42,791 ‫خیلی آروم به نظر میای. 1355 01:50:44,917 --> 01:50:51,833 ‫اولین باری که دیدمت خیلی ‫ آرام به نظر می‌رسیدی. 1356 01:50:53,792 --> 01:50:55,541 ‫نه. 1357 01:50:57,667 --> 01:51:00,958 ‫نه، واقعا چنین حسی ندارم. 1358 01:51:01,167 --> 01:51:04,416 ‫- الان داره گریه‌ام می‌گیره. ‫- ببخشید! 1359 01:51:04,625 --> 01:51:06,791 ‫اشکالی نداره فقط... 1360 01:51:07,917 --> 01:51:11,541 ‫دائما حس می‌کنم دارم به یه دیوار می‌خورم. 1361 01:51:13,042 --> 01:51:16,458 ‫دائما در تلاشم مسیرم رو پیدا کنم. 1362 01:51:16,625 --> 01:51:19,749 ‫- ببخشید اگه حرف اشتباهی زدم. ‫- نزدی. 1363 01:51:19,875 --> 01:51:24,583 ‫صادقانه بگم به نظرم مشکلی نداره ‫ که چنین حسی دارم. 1364 01:51:24,750 --> 01:51:26,791 ‫باید هم همین باشه. 1365 01:51:33,750 --> 01:51:35,958 ‫ببخشید... 1366 01:51:36,084 --> 01:51:39,458 ‫لزومی نداره عذرخواهی کنی. 1367 01:51:39,584 --> 01:51:44,458 ‫شده به نحوی حس کنی که گیر کردی؟ 1368 01:51:44,584 --> 01:51:49,249 ‫توی شرایط، شخصیت و یا انتظاری؟ 1369 01:51:49,375 --> 01:51:51,833 ‫کاملا گیر کردی، فکر می‌کنی که... 1370 01:51:53,250 --> 01:51:58,458 ‫- چی شد که به اینجا کشید؟ ‫- کاملا. راستش خیلی زیاد. 1371 01:51:58,625 --> 01:52:00,833 ‫ولی... 1372 01:52:01,042 --> 01:52:03,416 ‫- ولی گوش کن. ‫- بله؟ 1373 01:52:03,625 --> 01:52:10,416 ‫حتی اگه شرایط غیرممکن به نظر برسه ‫ و ناامیدی‌ها تلنبار بشن... 1374 01:52:11,917 --> 01:52:17,874 ‫هیچ‌وقت نباید این باور رو از دست بدی ‫که راه خروجی هست. 1375 01:52:18,000 --> 01:52:21,791 ‫- صرفا باید تحمل کنی؟ ‫- آره. 1376 01:52:24,667 --> 01:52:27,083 ‫«سرسختیت به مانند روزگارت خواهد بود.» 1377 01:52:27,250 --> 01:52:30,416 ‫- هایدی؟ ‫- آره، از هایدی بود. 1378 01:52:33,167 --> 01:52:36,624 ‫من دیگه برم، وگرنه دیرم می‌شه. 1379 01:52:36,792 --> 01:52:40,458 ‫چرا من و تو و هایدی یه بار دور هم جمع نشیم؟ 1380 01:52:40,667 --> 01:52:44,041 ‫- خیلی خوب می‌شه! ‫- با هایدی بریم اسلو و... 1381 01:52:44,209 --> 01:52:46,499 ‫- آره. ‫- می‌تونیم بریم بیرون که غذا بخوریم. 1382 01:52:46,667 --> 01:52:49,583 ‫نمی‌خوام چیزی رو بین تو و اوله خراب کنم. 1383 01:52:49,792 --> 01:52:53,708 ‫- می‌تونی پشت سر بذاریش. ‫- جدی؟ 1384 01:52:53,875 --> 01:52:59,083 ‫- می‌تونی شماره‌ام رو از هایدی بگیری. ‫- هایدی. بهت زنگ بزنم یا... 1385 01:53:00,292 --> 01:53:02,833 ‫- من باید برم. ‫- با هایدی حرف می‌زنم پس. 1386 01:53:03,042 --> 01:53:05,749 ‫- مرسی که پیشم نشستی. ‫- بابت قهوه ممنون. 1387 01:53:05,917 --> 01:53:10,249 ‫- خوشحال شدم باهات حرف زدم. می‌بینمت! ‫- منم! باشه! خداحافظ! 1388 01:53:33,792 --> 01:53:36,374 ‫سلام. ‫- مسافر شدی پس؟ 1389 01:53:36,584 --> 01:53:38,166 ‫- نه. ‫- نه؟ 1390 01:53:38,334 --> 01:53:41,833 ‫شب رو خونه‌ی فلانی بودی؟ 1391 01:53:42,042 --> 01:53:45,583 ‫- آره. ‫- اوضاع خوب پیش می‌ره؟ 1392 01:53:45,792 --> 01:53:48,208 ‫- آره. ‫- خوشحال به نظر میای. 1393 01:53:48,417 --> 01:53:52,083 ‫- صرفا هیجان دارم که می‌رم سر کار. ‫- باشه. 1394 01:53:52,250 --> 01:53:54,416 ‫نه، راستش واقعا خوشحالم. 1395 01:53:54,584 --> 01:53:56,583 ‫انگار فکرم باز شده. 1396 01:53:56,792 --> 01:53:57,708 ‫محشره. 1397 01:53:57,917 --> 01:54:00,458 ‫- تو چی؟ تو هم خوشحال به نظر میای. ‫- آره؟ 1398 01:54:00,667 --> 01:54:04,291 ‫گمونم باشم دیگه؟ ‫راجع به رفتن سر کار هم هیجان دارم. 1399 01:54:04,500 --> 01:54:06,166 ‫- سلام. ‫- سلام. 1400 01:54:06,375 --> 01:54:07,416 ‫زود بیدار شدی؟ 1401 01:54:07,584 --> 01:54:11,958 ‫با آنا و موسیقیدان‌ها جلسه دارم. 1402 01:54:12,167 --> 01:54:15,458 ‫خونه‌ی اوله هارالد بودی؟ 1403 01:54:15,584 --> 01:54:19,416 ‫پروژه چطوری پیش می‌ره؟ ‫واسه سالگرد تصمیمی نگرفتن؟ 1404 01:54:19,584 --> 01:54:21,833 ‫چرا، قراره... 1405 01:54:22,042 --> 01:54:23,833 ‫باشه... 1406 01:54:24,000 --> 01:54:28,374 ‫آره، دیروز یه جلسه‌ی مزخرف داشتم. 1407 01:54:29,792 --> 01:54:32,833 ‫ولی در هر صورت اوضاع داره ‫بالاخره اون‌طوری که می‌خوام پیش می‌ره. 1408 01:54:33,042 --> 01:54:34,958 ‫- وای! ‫- اونطوری که فکر می‌کنی نیست. 1409 01:54:35,167 --> 01:54:38,708 ‫فهمیدم احمقانست که کلی ‫ پول خرج یه مهمونی کنی. 1410 01:54:38,917 --> 01:54:44,708 ‫قانعشون کردم که کاری کنن که ارتباط ‫ برقرار کردن با شورا راحت‌تر بشه. 1411 01:54:44,917 --> 01:54:49,166 ‫که بتونن هر وقت که خواستن کمک بگیرن. ‫خیلی ساده. 1412 01:54:49,334 --> 01:54:54,124 ‫یه مراسم کوچیک روی سقف ساختمان شهرداری ‫می‌گیریم، همونطور که آنا پیشنهاد داد. 1413 01:54:54,334 --> 01:54:57,458 ‫یه قطعه نوشتیم که خواننده‌ای ‫ باید اجراش کنه... 1414 01:54:57,667 --> 01:54:59,892 ‫که باید نمایانگر «دختر اسلو» باشه. 1415 01:54:59,942 --> 01:55:01,749 ‫یه چیزی مثل روایت روزانه‌اش. 1416 01:55:01,917 --> 01:55:04,458 ‫الان داریم همین رو تمرین می‌کنیم. 1417 01:55:04,667 --> 01:55:10,958 ‫این خیلی ساده‌تر و بامعنی‌تره به نظرم. 1418 01:55:11,167 --> 01:55:13,958 ‫پس دیگه نمی‌خوای استعفاء بدی؟ 1419 01:55:14,167 --> 01:55:16,916 ‫می‌خواستم استعفاء بدم. 1420 01:55:18,167 --> 01:55:21,416 ‫فکر کن ببین چقدر دستاورد داشتی هایدی. 1421 01:55:21,625 --> 01:55:24,999 ‫نمی‌شه الان استعفاء بدی. ‫طرز فکر خیلی خوبی داری. 1422 01:55:25,209 --> 01:55:28,541 ‫به امثال تو توی شهرداری نیاز داریم. 1423 01:55:28,750 --> 01:55:32,458 ‫این دیگه تازگی داره! ‫«توی شهرداری بهت نیاز داریم.» 1424 01:55:32,667 --> 01:55:35,958 ‫- تو هم. به تو هم نیاز داریم. ‫- ولی به تو نه؟ 1425 01:55:36,167 --> 01:55:39,041 ‫من؟ البته. من خود شهرداریم. 1426 01:55:39,292 --> 01:55:49,292 ‫«مترجم: «تارخ علی‌خانی ‫ تلگرام: aManOfWar@ 1427 01:55:54,333 --> 01:56:04,333 ‫ارائه‌شده توسط سینما دریمینگ@CinemDreaming 151812

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.