Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:00:05,497 --> 00:00:10,772
بیان داستان زندگی یک نفر، غیر ممکن است.
2
00:00:10,797 --> 00:00:17,522
بهترین چیزی که میتوانیم از انجامش امیدوار
باشیم این است که «رُزباد» او را ثبت کنیم.
3
00:00:17,547 --> 00:00:22,383
راز هر فرد در پایان زندگی بدل به یک معما
می شود؛ تا آن زمان که کلید آن را پیدا کنیم.
4
00:00:22,580 --> 00:00:26,336
دیوید لینچ
5
00:00:30,600 --> 00:00:35,354
کانالی برای عاشقان سینما :Cinephilia
https://t.me/Video_Archives
6
00:00:35,600 --> 00:00:40,354
مترجم : اشکان هیدی
7
00:00:40,600 --> 00:00:45,354
به لطف و حمایت
حمید شمس
8
00:00:57,001 --> 00:01:03,740
ساعت 11:29 هست. تحقیقاتم رو
با این سرنخهای اولیه شروع میکنم.
9
00:01:04,620 --> 00:01:06,500
دیوید لینچ | یک معمای پیچیده.
10
00:01:08,626 --> 00:01:10,826
استاد عجیب و غریبسازی.
11
00:01:11,000 --> 00:01:13,700
یه هنرمند کامل که آزادانه
و بیقید و شرط کار میکنه.
12
00:01:14,780 --> 00:01:18,420
با سریال توئین پیکس، دیوید لینچ
دنیای سریالها رو منفجر کرد.
13
00:01:19,140 --> 00:01:22,360
میلیونها بیننده رو کاملاً دیوونه کرد.
14
00:01:24,880 --> 00:01:27,800
کارهایش مثل یه معما ساخته شده،
که باید رمزگشایی بشه.
15
00:01:28,400 --> 00:01:29,995
کلیدهایی رو مخفی کرده.
16
00:01:30,020 --> 00:01:32,343
تو تک تک فیلمهاش نشونههایی گذاشته.
17
00:01:33,060 --> 00:01:34,500
از «کلهپاککن» تا «مرد فیلی».
18
00:01:34,840 --> 00:01:36,680
از «مخمل آبی» تا «از ته دل وحشی»
19
00:01:37,420 --> 00:01:38,060
«بزرگراه گمشده»
20
00:01:38,440 --> 00:01:39,300
«جاده مالهالند»
21
00:01:39,760 --> 00:01:40,540
«امپراتوری درون»
22
00:01:54,243 --> 00:01:58,100
و اینجا، تمام فیلمهاش یه داستان
بزرگ و یکپارچه رو تشکیل میدن.
23
00:01:59,340 --> 00:02:00,620
دیوید لینچ از چی حرف میزنه؟
24
00:02:01,360 --> 00:02:03,160
راز و رمزش چیه؟
25
00:02:03,160 --> 00:02:04,300
رزباد اون چیه؟
26
00:02:06,260 --> 00:02:10,100
من عاشق فیلمسازیام چون
دوست دارم برم تو یه دنیای دیگه.
27
00:02:10,840 --> 00:02:13,260
دوست دارم تو یه دنیای دیگه گم بشم.
28
00:02:13,880 --> 00:02:17,140
فیلم برای من یه رسانه جادوییه
29
00:02:17,140 --> 00:02:21,360
که اجازه میده تو تاریکی رویاپردازی کنی.
30
00:02:28,121 --> 00:02:37,300
دیوید لینچ | معمای هالیوود
31
00:02:38,300 --> 00:02:39,740
سکوت (ایتالیایی)
32
00:02:54,290 --> 00:02:55,036
سلام،
33
00:02:55,636 --> 00:02:59,680
میخواستم ببینم میشه یه فنجون
قهوه سیاه غلیظ داشته باشم.
34
00:03:14,153 --> 00:03:15,540
یه لحظه صبر کن. یه لحظه صبر کن.
35
00:03:17,820 --> 00:03:19,000
این... ببخشید.
36
00:03:22,680 --> 00:03:24,820
عجب قهوه خوبی خوردیم.
37
00:03:25,820 --> 00:03:26,120
نوش جان.
38
00:03:26,680 --> 00:03:27,240
ممنون.
39
00:03:27,240 --> 00:03:27,580
مرسی.
40
00:03:36,871 --> 00:03:44,300
یه زمانی، دیوید لینچ هر
روز میرفت بابز بیگ بوی،
41
00:03:44,580 --> 00:03:46,840
یه رستوران معمولی تو لس آنجلس.
42
00:03:47,320 --> 00:03:50,040
و همیشه یه چیز سفارش میداد.
43
00:03:52,400 --> 00:03:55,220
دقیقاً میدونست چه ساعتی
باید میلکشیک سفارش بده.
44
00:03:56,480 --> 00:03:59,980
چون دستگاه باید دمای مشخصی میداشت
و دما باید درست میبود.
45
00:04:00,000 --> 00:04:03,260
تا بتونه واقعاً از میلکشیکش لذت ببره.
46
00:04:04,860 --> 00:04:07,080
میبینید که چقدر به جزئیات اهمیت میده.
47
00:04:09,420 --> 00:04:12,720
و از اون مهمتر حساسیتش
به کیفیت حسی هر چیزی،
48
00:04:13,400 --> 00:04:17,130
چه مزه، چه بو، چه دیدن و چیزای دیگه.
49
00:04:17,660 --> 00:04:21,520
یه تصور خیلی دقیق از چیزی که میخواد، داره.
خیلی مشخصه که چی میخواد.
50
00:04:22,180 --> 00:04:24,860
برای من، درک کردن یه مکان چیز شگفتانگیزیه.
51
00:04:25,700 --> 00:04:27,200
و حس یه مکان،
52
00:04:27,225 --> 00:04:30,480
حسی که از یه مکان در میاد از روی جزئیاتشه.
53
00:04:31,100 --> 00:04:34,620
پس جزئیات فوقالعاده مهم هستن.
54
00:04:34,720 --> 00:04:35,380
اگه اشتباه باشن،
55
00:04:36,660 --> 00:04:38,140
شما رو ناراحت میکنن.
56
00:04:38,560 --> 00:04:42,920
پس صدا، موسیقی، رنگ، شکل، بافت،
57
00:04:43,800 --> 00:04:46,820
اگه همه اینها درست باشن،
58
00:04:47,140 --> 00:04:47,920
کارتون در اومده.
59
00:04:48,060 --> 00:04:49,100
یه راست میری تو بهشت.
60
00:05:00,400 --> 00:05:06,060
دیوید عاشق نوستالژی و معصومیت دهه 50 هست.
61
00:05:07,060 --> 00:05:09,000
مثل دهه 50 بود.
62
00:05:10,000 --> 00:05:11,460
یه دنیای جدیده
63
00:05:11,460 --> 00:05:14,660
که یه آمریکای خیلی خاص رو نشون میده
64
00:05:14,660 --> 00:05:16,900
با پای گیلاسهاش،
65
00:05:17,520 --> 00:05:18,500
غذاخوریهاش،
66
00:05:19,400 --> 00:05:20,720
سینماهای درایو-این
67
00:05:20,720 --> 00:05:23,548
و یه سبک خاص ماشین.
68
00:05:24,060 --> 00:05:27,160
ولی فکر میکنم یه ارتباط
عمیق هم با بچگیش داره
69
00:05:27,185 --> 00:05:30,576
و جاهایی که توش بزرگ شده.
70
00:05:31,998 --> 00:05:37,240
دیوید با دقت روستاها یا
شهرهای کوچیک رو انتخاب میکنه
71
00:05:37,240 --> 00:05:40,260
چون در نگاه اول بیخطر به نظر میان.
72
00:05:42,080 --> 00:05:44,680
ولی خب معلومه که
73
00:05:44,680 --> 00:05:47,480
میفهمیم تو فیلمهای دیوید،
74
00:05:48,200 --> 00:05:48,960
درست مثل زندگی واقعی، نیست.
75
00:05:50,580 --> 00:05:53,600
تو شهرهای کوچیک آدمهای روانی هستن
76
00:05:53,600 --> 00:05:56,900
و بعضیهاشون کارهایی
میکنن که میخوان مخفی بمونه
77
00:05:56,900 --> 00:05:59,000
و دیوید روی این جور چیزا کنجکاوه.
78
00:06:15,167 --> 00:06:17,960
دیوید تو آمریکای بعد از جنگ بزرگ شد،
79
00:06:18,760 --> 00:06:19,640
تو دهه 50.
80
00:06:21,640 --> 00:06:24,660
دورهای پر از خوشبینی و پیشرفت
81
00:06:25,700 --> 00:06:27,620
بویزی، در آیداهو،
(شهری در ایالت آیداهو)
82
00:06:28,080 --> 00:06:30,165
شبیه فیلمهای اون دوره بود.
83
00:06:30,190 --> 00:06:34,760
بچهها میتونستن شبها با
خیال راحت دوچرخهسواری کنن
84
00:06:34,760 --> 00:06:37,360
و همه همسایههاشون رو میشناختن.
85
00:06:41,540 --> 00:06:45,520
یه داستانی برام تعریف کرد که
وقتی بچه بود براش اتفاق افتاد.
86
00:06:46,200 --> 00:06:47,940
داشت با برادرش از مدرسه برمیگشت
87
00:06:47,940 --> 00:06:51,340
که یه زن رو دیدن که
لخت تو خیابون راه میرفت.
88
00:06:53,007 --> 00:06:56,440
نه خندیدن و نه هیجانزده شدن.
89
00:06:57,360 --> 00:06:58,360
زدن زیر گریه
90
00:06:58,360 --> 00:06:59,996
و شروع کردن به گریه
کردن. چون میدونستن
91
00:07:00,021 --> 00:07:02,000
که یه اتفاق وحشتناک باید افتاده باشه.
92
00:07:03,104 --> 00:07:04,624
93
00:07:04,664 --> 00:07:08,110
94
00:07:08,405 --> 00:07:09,485
95
00:07:09,818 --> 00:07:11,412
96
00:07:17,480 --> 00:07:20,523
اغلب، خبرنگارها یا مستندسازها
97
00:07:21,003 --> 00:07:24,000
میخوان تو فیلمها سرگذشت
سازندهشون رو ببینن
98
00:07:24,000 --> 00:07:26,680
یا اعترافشون به بزرگترین رازشون رو.
99
00:07:26,680 --> 00:07:28,080
گاهی درسته
100
00:07:28,080 --> 00:07:29,460
و گاهی نه.
101
00:07:30,600 --> 00:07:31,780
یا شاید ترکیبی از هر دوتاست.
102
00:07:32,545 --> 00:07:35,040
خیلی سخته که بفهمی تو
فیلمهاش کدوم قسمتها خود دیویده
103
00:07:35,040 --> 00:07:37,967
و کدوم قسمتها نیست.
104
00:07:47,073 --> 00:07:48,473
موقعیکه داشتم بزرگ میشدم،
105
00:07:48,720 --> 00:07:50,480
حتی امکان نداشت
106
00:07:50,480 --> 00:07:52,660
که به هنرمند شدن فکر کنم.
107
00:07:54,240 --> 00:07:56,040
اما وقتی رفتم سمت شمال شرق،
108
00:07:56,040 --> 00:07:57,380
با یه دوستی آشنا شدم
109
00:07:57,380 --> 00:07:59,380
که باباش نقاش بود.
110
00:07:59,380 --> 00:08:01,380
وقتی محل کارش رو دیدم،
111
00:08:01,380 --> 00:08:04,880
یه حسی پیدا کردم نسبت به
چیزی که بهش میگم زندگی هنری.
112
00:08:04,880 --> 00:08:06,880
دیوونه شده بودم، دیگه مثل قبل نبودم.
113
00:08:11,880 --> 00:08:14,880
داشتم تو آکادمی هنرهای زیبا درس میخوندم
114
00:08:14,880 --> 00:08:17,880
و اونجا بود که برای اولین بار دیدمش.
115
00:08:17,880 --> 00:08:22,880
جذاب بود، بامزه و خوشقیافه.
116
00:08:23,880 --> 00:08:26,380
میدونستم با استعداده،
ولی نمیدونستم که دیوونهست.
117
00:08:26,380 --> 00:08:26,940
میدونستم با استعداده، ولی
نمیدونستم که دیوونهست.
118
00:08:26,940 --> 00:08:29,940
اما من علاقهای به نقاشیهاش نداشتم.
119
00:08:29,940 --> 00:08:33,940
تا اینکه شروع کرد به
کشیدن چیزهای تاریکتر.
120
00:08:33,940 --> 00:08:37,940
و فکر میکنم این همون موقعی
بود که فرانسیس بیکن رو کشف کرد.
121
00:08:48,940 --> 00:08:52,940
به نحوی به خاطر این نمایشگاه،
122
00:08:52,940 --> 00:08:55,940
به خودش این جسارت رو داد تا
کاری رو که واقعاً میخواست انجام بده.
123
00:08:56,040 --> 00:09:00,957
این موضوع این مجال رو بهش داد تا به
اون بخش تاریک درونش دسترسی پیدا کنه.
124
00:09:08,940 --> 00:09:10,940
اون سایهها رو نقاشی میکنه،
هواپیماها رو،
125
00:09:10,940 --> 00:09:12,740
خونهها رو.
126
00:09:13,140 --> 00:09:14,940
اما چیزهای زیادی پشتشون قایم شده،
127
00:09:14,940 --> 00:09:16,940
مثل وقتی که به پنجره نگاه میکنی
128
00:09:16,940 --> 00:09:20,940
و از خودت میپرسی اون طرف چه خبره.
129
00:09:20,940 --> 00:09:22,940
اگه یه خونه نقاشی کنه،
130
00:09:22,940 --> 00:09:26,030
لزوماً یه خانواده خوشبخت توش زندگی نمیکنه.
131
00:09:29,416 --> 00:09:32,727
من تقریباً هیچی در مورد فیلم نمیدونستم
132
00:09:33,060 --> 00:09:36,188
میخواستم نقاش بشم و ...
133
00:09:36,212 --> 00:09:40,171
...تو استودیو بودم...
134
00:09:40,582 --> 00:09:44,693
...داشتم رو نقاشی یک باغ
در تاریکی شب کار میکردم...
135
00:09:45,028 --> 00:09:51,672
...و رنگ سبزی که داشت از دل سیاهی
بیرون میاومد و صدای باد رو میشنیدم...
136
00:09:52,218 --> 00:09:54,818
...و یه بوف سبز رنگ رو دیدم
137
00:09:57,444 --> 00:10:02,175
و فکر کردم خوب میشه یه
تابلوی نقاشی متحرک درست کنم.
138
00:10:04,446 --> 00:10:06,600
نمیدونم پولش رو از کجا آورد،
139
00:10:07,080 --> 00:10:08,620
اما یه دوربین بولکس خرید
140
00:10:08,620 --> 00:10:11,260
با سه تا لنز که حدود 400 دلار شد.
141
00:10:11,560 --> 00:10:14,040
و شروع کرد به ساختن فیلمهای انیمیشن.
142
00:10:15,700 --> 00:10:17,980
من با ساختن قالبهایی از خودش کمکش کردم.
143
00:10:18,919 --> 00:10:20,360
و اونم همین کار رو برای من کرد.
144
00:10:21,120 --> 00:10:22,940
اینجوری سایهها و سرها رو داشت
145
00:10:22,940 --> 00:10:24,200
که به بوم چسبوندشون.
146
00:10:24,640 --> 00:10:24,920
تصاویر رو از روی بوم برداشت
147
00:10:24,920 --> 00:10:26,220
و یه فیلم انیمیشن ساخت
148
00:10:26,220 --> 00:10:28,820
که روش پخش کرد و
صداگذاری هم براش انجام داد.
149
00:10:35,180 --> 00:10:38,480
این یه نقاشی تجربی بود،
150
00:10:38,620 --> 00:10:40,240
ولی در عین حال یه فیلم هم بود.
151
00:10:41,160 --> 00:10:43,000
و خیلی هم خوب از آب دراومد.
152
00:10:44,420 --> 00:10:46,780
شروع کرد به ساختن انواع
مختلف فیلمهای انیمیشن.
153
00:10:47,400 --> 00:10:49,920
ولی همیشه یه اشارهای به نقاشی توش بود.
154
00:10:52,240 --> 00:10:54,100
و هر چی بیشتر فیلم میساخت،
155
00:10:54,100 --> 00:10:56,580
بیشتر نسبت به کارگردانی هیجانزده میشد.
156
00:11:03,720 --> 00:11:06,200
فکر میکنم اون یه کارگردان ذاتیه،
157
00:11:06,700 --> 00:11:09,100
هرچند اون موقع خودش این رو نمیدونست.
158
00:11:13,900 --> 00:11:16,940
دیوید لینچ، هنرمندیه
که از دنیای هنرهای زیبا اومده،
159
00:11:17,120 --> 00:11:18,720
یه خودآموز توی سینما.
160
00:11:19,620 --> 00:11:20,600
البته به این سادگیها هم نیست.
161
00:11:21,880 --> 00:11:23,983
بعد از اولین فیلمهای تجربیش،
162
00:11:24,100 --> 00:11:26,960
دیوید لینچ وارد مؤسسه فیلم آمریکا شد.
163
00:11:27,640 --> 00:11:30,920
پنج سال اونجا موند و در این
مدت «کلهپاککن» رو ساخت،
164
00:11:31,660 --> 00:11:34,920
یه فیلم بلند دلهرهآور و
به طرز عجیبی شاعرانه.
165
00:11:36,000 --> 00:11:37,440
یه فیلم منحصر به فرد،
166
00:11:37,900 --> 00:11:40,900
که از برخورد دیوید لینچ با اضطرابهاش،
167
00:11:41,400 --> 00:11:43,920
و یه شهر خطرناک به
نام فیلادلفیا به وجود اومد.
168
00:11:54,100 --> 00:11:57,100
شهرها منو شگفتزده میکنن.
169
00:12:03,100 --> 00:12:05,100
عاشق کارخونههام.
170
00:12:06,680 --> 00:12:08,680
عاشق دودم،
171
00:12:08,680 --> 00:12:10,680
عاشق نفتم،
172
00:12:10,680 --> 00:12:14,680
عاشق این بافتهام،
173
00:12:14,680 --> 00:12:18,680
و عاشق این زندگی اطراف کارخونههام.
174
00:12:20,083 --> 00:12:23,680
این یه محیط باورنکردنیه.
یه محیط باورنکردنی.
175
00:12:24,100 --> 00:12:27,100
تقریباً غیرممکنه از اینجا رد شی
176
00:12:27,100 --> 00:12:30,100
بدون اینکه توقفی بکنی یا
برای یه روز اینجا وایسی.
177
00:12:40,100 --> 00:12:44,100
فیلادلفیا اولین شوک بزرگش بود، به نظرم.
178
00:12:44,100 --> 00:12:47,100
اومد به شهری که با نژادپرستی،
179
00:12:47,100 --> 00:12:50,100
خشونت، فقر و کثیفی شناخته میشد.
180
00:12:50,100 --> 00:12:52,100
یه شهری که همه جاش زنگزدگی داشت
181
00:12:52,100 --> 00:12:53,100
پوشیده بود از آثار همهگیری
182
00:12:54,100 --> 00:12:57,100
این شهر اینجاست به خاطر
تمام دیوونگیهای انقلاب صنعتی
183
00:12:57,100 --> 00:12:59,100
یه شهر خاکستری، غرق در تاریکی.
184
00:12:59,100 --> 00:13:01,969
یه شهر سیاه و سفید.
185
00:13:05,100 --> 00:13:10,100
بعد از به دنیا اومدن جنیفر،
ما تو یه خونه خیلی بزرگ زندگی میکردیم،
186
00:13:11,176 --> 00:13:14,600
ولی تو یه محله خطرناک
187
00:13:15,100 --> 00:13:19,100
مثلاً، یه مرد درست جلوی خونه ما کشته شد.
188
00:13:19,100 --> 00:13:21,100
با این حساب خب میدونم
یه ترسی وجود داشت.
189
00:13:22,100 --> 00:13:23,100
حتی وحشت.
190
00:13:26,363 --> 00:13:29,780
اون درست جلوی خونهمون
به ضرب گلوله کشته شد.
191
00:13:30,520 --> 00:13:36,140
و اگه اینجا رو نگاه کنی، میتونی
بقایای یه گربه رو ببینی که اینجا داشتیم.
192
00:13:37,520 --> 00:13:41,200
فکر میکنم خیلی از چیزهایی که بقیه
فکر میکنن زشته، به نظر من خیلی قشنگه.
193
00:13:41,840 --> 00:13:44,900
اگه خوب نگاه کنی، میشه اونا رو
به شکلها و بافتهای مختلف دید.
194
00:13:45,900 --> 00:13:48,620
مثل این موشی که تو فیلم
داشتیم، الان دیگه نیست.
195
00:13:48,620 --> 00:13:55,000
ولی خب، مثلاً یه مقدار کرم موبر
بهش زدم و پوستش رو کندم، درسته؟
196
00:13:57,920 --> 00:14:00,580
و به نظر من، خیلی زیبا بود.
197
00:14:02,080 --> 00:14:06,780
من فقط میخوام اونا رو
مثل موهای معمولی قیچی کنم.
198
00:14:07,040 --> 00:14:08,300
آره، مثل موهای معمولی قیچیشون کن.
199
00:14:33,381 --> 00:14:40,720
وقتی فیلمنامه «کلهپاکگن» رو نوشت، من براش
تایپ کردم و با خودم گفتم این واقعاً عالیه.
200
00:14:40,720 --> 00:14:43,840
از همه ترسهاش حرف میزنه.
201
00:14:44,220 --> 00:14:46,160
همه چیز خیلی وحشتناکه.
202
00:14:47,420 --> 00:14:48,600
کابوسِ آشنایی با خانواده دختر.
203
00:14:48,620 --> 00:14:53,400
کابوسِ حامله کردن اون دختر و نخواستن بچه.
204
00:14:54,080 --> 00:14:56,260
و آخرش اینکه اون یه بچه نیست، یه هیولاست.
205
00:14:56,860 --> 00:14:59,740
اون واقعاً احساساتش رو
تو «کلهپاککن» بیان کرده.
206
00:15:08,273 --> 00:15:12,762
هیچوقت نمیخواستم ازدواج کنم
هیچوقت نمیخواستم بچهدار بشم
207
00:15:13,009 --> 00:15:18,365
اما بعدش فکر میکنم چیزهایی هست
که پیش میاد/سر راه آدم قرار میگیره
208
00:15:18,992 --> 00:15:23,065
که آدم رو مجبور به تغییر میکنن
209
00:15:23,089 --> 00:15:28,370
و وقتی به گذشته نگاه میکنی،
میبینی که چقدر مهم بودن، همون چیزها
210
00:15:28,788 --> 00:15:35,033
هدایایی هستن. ممکنه اون موقع اینطور به
نظر نیان، ولی هدایای خیلی بزرگی هستن.
211
00:15:43,262 --> 00:15:48,620
اون واقعاً احساساتش رو
تو «کلهپاککن» نشون داد.
212
00:15:48,620 --> 00:15:51,200
چون من چند هفته پیش بودجه این فیلم رو دیدم.
213
00:15:51,900 --> 00:15:53,220
فقط 3000 دلار بود.
214
00:15:54,000 --> 00:15:57,940
همه داوطلبانه کار میکردن و فقط وقتی که
میتونستن تجهیزات اجاره کنن، کار میکردن.
215
00:15:58,620 --> 00:16:00,600
فقط پنج نفر بودن و همه
کارها رو خودشون انجام دادن.
216
00:16:01,160 --> 00:16:02,560
این واقعاً یه فیلم دستسازه.
217
00:16:03,620 --> 00:16:05,760
تقریباً مثل یه خانواده شده بودیم.
218
00:16:05,960 --> 00:16:08,720
میدونم کلیشهایه، ولی واقعاً همینطور بود.
219
00:16:09,060 --> 00:16:11,380
بیشتر دکور صحنهها رو دیوید درست کرد.
220
00:16:11,880 --> 00:16:16,760
خیلی از وسایل تزئینی رو خودش حجاری کرد.
221
00:16:16,760 --> 00:16:18,460
از موم استفاده کرد.
222
00:16:18,620 --> 00:16:22,100
اون واقعاً آدم دست به آچاریه.
223
00:16:22,100 --> 00:16:23,800
دوست داره همه چیز رو خودش درست کنه.
224
00:16:36,800 --> 00:16:38,900
این عجیبترین چیزیه که تا حالا دیدم.
225
00:16:41,900 --> 00:16:48,600
یه آدم عوضی، عجیب و غریب یه آدم
با یه ذهن مشوشه که همچین فیلمی ساخته
226
00:16:48,827 --> 00:16:50,827
من پنج بار دیدمش.
227
00:16:51,480 --> 00:16:55,360
«کلهپاککن» به لطف اولین جامعه پانک
228
00:16:55,360 --> 00:16:58,962
که سال 1976 تو لس آنجلس شکل
گرفت، مخاطبای خودشو پیدا کرد.
229
00:16:59,080 --> 00:17:00,540
و همه این مخاطبا با هم قاطی شدن.
230
00:17:00,780 --> 00:17:02,540
پانکهای جوون میرفتن «کلهپاککن» میدیدن
231
00:17:02,540 --> 00:17:05,260
و کسایی که فیلم رو
میدیدن میرفتن کنسرت پانک.
232
00:17:05,660 --> 00:17:07,100
همه اینا یه جامعه واحد بودن.
233
00:17:08,980 --> 00:17:10,100
من شوکه شده بودم.
234
00:17:10,540 --> 00:17:13,460
تماشاچیها یه جورایی شبیه شخصیت فیلم بودن
235
00:17:13,460 --> 00:17:15,680
و همه دیالوگها رو از حفظ بودن.
236
00:17:16,380 --> 00:17:18,020
از اون موقع به بعد،
237
00:17:18,020 --> 00:17:19,260
هر کاری که میکرد،
238
00:17:19,260 --> 00:17:23,180
انگار یه جامعه بزرگ در سراسر
دنیا رو تحت تأثیر قرار میداد.
239
00:17:23,180 --> 00:17:26,580
حتی کلمه «لینچی» وارد فرهنگ لغت شد.
240
00:17:39,300 --> 00:17:43,100
«کلهپاککن»، فیلم کالت یک نسل،
241
00:17:43,100 --> 00:17:47,300
توجه کارگردانهایی مثل استنلی کوبریک
و جرج لوکاس رو جلب کرد.
242
00:17:48,020 --> 00:17:50,020
به لطف موفقیت در فیلم اول،
243
00:17:50,020 --> 00:17:53,300
درهای هالیوود به روی
دیوید لینچ جوان باز شد.
244
00:17:54,740 --> 00:17:58,340
تو دهه 1980، دو تا فیلم سفارشی ساخت.
245
00:17:58,340 --> 00:18:02,020
«مرد فیلی» به تهیهکنندگی
و بازیگری مل بروکس
246
00:18:02,020 --> 00:18:05,300
و «تل ماسه» برای کمپانی دینو دلورنتیس.
247
00:18:05,300 --> 00:18:07,700
یکی موفق شد، یکی شکست خورد.
248
00:18:07,700 --> 00:18:12,180
دیوید لینچ با منطق صنعتی
سینمای آمریکا آشنا شد.
249
00:18:16,077 --> 00:18:18,453
پرده دوم | در جهنم هالیوود
250
00:18:29,573 --> 00:18:31,266
وقتی «کلهپاککن» رو دیدم
251
00:18:32,000 --> 00:18:34,599
یه نماد بود، که خیلی واضح به نظر میرسید
252
00:18:35,908 --> 00:18:39,355
همه چیزایی که میخواست با
فیلمش بگه به شکل واقعی و نمادین
253
00:18:39,864 --> 00:18:43,642
خیلی عالی و خیلی واضح می گفت
254
00:18:44,049 --> 00:18:46,869
و من گفتم که این یارو فیلمساز بزرگیه
255
00:18:47,122 --> 00:18:49,789
گرفتمش
256
00:18:50,183 --> 00:18:53,043
اونم برام «مرد فیلی» رو کارگردانی کرد
257
00:18:53,220 --> 00:18:56,780
اومد، دوباره نوشتش، تو گریم کمک کرد،
258
00:18:57,280 --> 00:19:00,263
و تو فیلمبرداری سیاه و سفید قشنگ کمک کرد.
259
00:19:00,640 --> 00:19:02,920
دیوید لینچ یه جورایی نابغهس، واقعاً هست.
260
00:19:03,840 --> 00:19:05,020
خانمها و آقایون،
261
00:19:07,553 --> 00:19:09,613
وحشتناک
262
00:19:11,170 --> 00:19:13,780
مرد فیلی.
263
00:19:17,860 --> 00:19:21,580
"مرد فیلی" یه آزمون واقعی برای دیوید بود.
264
00:19:21,980 --> 00:19:24,502
به جز مل، هیچکس بهش اعتماد نداشت.
265
00:19:24,875 --> 00:19:27,455
یه جور چیز عجیبی بود
266
00:19:27,773 --> 00:19:29,533
من تو مونتانا به دنیا اومدم
267
00:19:29,697 --> 00:19:34,297
و اینجا قرار بود من یه درام
ویکتوریایی فیلمبرداری کنم.
268
00:19:34,477 --> 00:19:35,330
در لندن
269
00:19:35,929 --> 00:19:40,469
با بازیگرایی که دنیا اونا را
بهترین این کار می دونست
270
00:19:40,851 --> 00:19:46,024
هیچکس نگفت که چگونه این حق
را پیدا کردم که این کار را انجام دهم
271
00:19:47,860 --> 00:19:52,140
آنتونی هاپکینز، دیوید رو جدی
نمیگرفت. فکر میکرد یه احمقه و
272
00:19:52,140 --> 00:19:56,920
باهاش مثل یه احمق رفتار میکرد.
تازه 30 سال بعد آنتونی هاپکینز براش
273
00:19:56,920 --> 00:20:00,262
یه نامه عذرخواهی نوشت. نوشت تو یه
شاهکار خلق کردی، من واقعاً متأسفم
274
00:20:00,287 --> 00:20:03,416
که اون موقع درک نکردم. آره،
تو این فیلم بود که دیوید یاد گرفت
275
00:20:03,441 --> 00:20:06,060
چطور با بزرگان کار کنه.
276
00:20:06,740 --> 00:20:10,446
من یه حیوون نیســـــــتم!
277
00:20:12,130 --> 00:20:16,263
من یه آدمم!
278
00:20:22,952 --> 00:20:26,460
این قطعاً یه فیلم درباره تماشاگره
و در واقع، ما رو به سمت
279
00:20:26,460 --> 00:20:30,620
غرایز خودمون میبره. هیولا
کیه یا هیولا چیه؟ در نهایت،
280
00:20:30,620 --> 00:20:35,220
این همون چیزیه که فیلم نشون میده،
که شخصیت جان مریک یه شخصیت
281
00:20:35,220 --> 00:20:39,960
خیلی انسانیه و احتمالاً
انسانیتر از بیشتر آدمهای عادی.
282
00:20:43,720 --> 00:20:47,560
میشه گفت آره، جامعه قبولش
کرده، همه چی خوبه. ولی در واقع،
283
00:20:47,860 --> 00:20:53,780
یه چیز مبهم و ناراحتکننده وجود
داره چون اون دوباره به عنوان یه
284
00:20:53,780 --> 00:20:56,963
جور پدیده نمایشگاهی پذیرفته شده.
285
00:20:58,600 --> 00:21:04,540
وقتی «مرد فیلی» اکران شد،
خیلی جدیتر گرفته شد. دیوید باید
286
00:21:04,540 --> 00:21:09,580
جایزه بهترین کارگردانی رو برای این
فیلم میبرد. این بهش اعتماد به نفس داد که
287
00:21:09,580 --> 00:21:14,700
ادامه بده. متأسفانه هالیوود متوجهش
شد و بوی پول به مشامشون رسید.
288
00:21:14,700 --> 00:21:16,620
بذارید فیلم تل ماسه رو بسازه.
289
00:21:16,645 --> 00:21:18,088
این فیلم یه فیلم از زندگیه.
290
00:21:18,113 --> 00:21:19,313
اون اسمش رو واترلوش گذاشته.
291
00:21:23,680 --> 00:21:28,719
70 صحنه، 4000 لباس و
یه گروه 600 نفره. تل ماسه
292
00:21:28,743 --> 00:21:33,920
از پرخرجترین فیلمهای
علمی تخیلی زمان ماست.
293
00:21:42,920 --> 00:21:47,380
حتی توی مرحله نوشتن فیلمنامه، من تسلیم شدم.
294
00:21:47,860 --> 00:21:57,636
پس، این یه مرگ تدریجی و یه
تجربه خیلی خیلی وحشتناک بود.
295
00:21:58,920 --> 00:22:02,980
آیا برای یه کارگردان سخته که پروژهای
با این حجم و اندازه رو مدیریت کنه
296
00:22:02,980 --> 00:22:06,840
و نذاره عظمت کار روی پیامی که
میخواد با بازیگر منتقل کنه تأثیر بذاره؟
297
00:22:06,840 --> 00:22:10,280
فکر نمیکنم مشکل این
باشه که خیلی بزرگش کنیم.
298
00:22:10,540 --> 00:22:13,340
جزئیات کوچک هم هست.
299
00:22:13,340 --> 00:22:20,400
یه کارگردانیه که کاملاً درگیر کاره.
300
00:22:21,600 --> 00:22:23,420
میخواد بتونه همه چیز رو چک کنه.
301
00:22:24,280 --> 00:22:25,500
هر جزئیاتی براش مهمه.
302
00:22:26,940 --> 00:22:29,680
و تو این مورد خاص، مجبور شد
بخش زیادی از فیلم رو به دیگران بسپاره.
303
00:22:29,900 --> 00:22:32,060
تل ماسه یه چالش واقعی براش بود.
304
00:22:32,700 --> 00:22:35,740
بعد از اون، فکر کنم با خودش گفت
دیگه هرگز فیلم پرخرج نمیسازم.
305
00:22:42,280 --> 00:22:43,320
در واقع، بهترین کار رو کرد.
306
00:22:43,340 --> 00:22:48,900
من به حرف یونیورسال گوش دادم
و یه ساعت از فیلم رو کات کردم.
307
00:22:49,020 --> 00:22:52,060
وقتی یه ساعت از فیلم رو کات
کردم، دیگه اون فیلم قبلی نبود.
308
00:22:52,560 --> 00:22:54,380
ما فیلم رو توی تدوین نابود کردیم.
309
00:22:55,240 --> 00:23:00,560
انگار همه چیز فشرده
شده بود و این حس میشد.
310
00:23:02,180 --> 00:23:09,560
این باعث شد تصمیم بگیرم که دیگه هرگز فیلمی
رو بدون حق نهایی تدوین برای خودم نسازم.
311
00:23:20,676 --> 00:23:25,700
دینو دلورنتیس اونقدر احساس گناه
کرد که این بلا رو سر دیوید آورده
312
00:23:26,020 --> 00:23:27,880
گفت، هر کاری میخوای بکن.
313
00:23:28,300 --> 00:23:29,860
البته تا وقتی که تو بودجه بگنجه.
314
00:23:30,240 --> 00:23:31,720
فکر کنم بودجه 6 میلیون دلار بود.
315
00:23:32,540 --> 00:23:33,400
هیچکس بهش دست نمیزنه.
316
00:23:33,880 --> 00:23:36,788
و اینجوری بود که «مخمل آبی» رو ساخت.
317
00:23:42,758 --> 00:23:46,420
ممنون؛
غذای مورد علاقهم.
318
00:23:46,420 --> 00:23:50,840
محض اطلاعتون؛ این گوشِ توی «مخمل آبی»ه،
319
00:23:52,480 --> 00:23:53,820
فکر کنم مال کسی نیست.
320
00:23:53,960 --> 00:23:54,960
حداقل، امیدوارم که نباشه.
321
00:23:56,540 --> 00:24:01,420
وقتی دیوید درباره مخمل آبی باهام
حرف زد، به دو تا چیز اشاره کرد.
322
00:24:02,920 --> 00:24:05,243
لبهای قرمز توی تاریکی.
323
00:24:06,540 --> 00:24:08,200
و...
و یه گوش توی یه مزرعه.
324
00:24:10,000 --> 00:24:12,400
فکر میکنم این نقطه شروع «مخمل آبی» بود.
325
00:24:13,180 --> 00:24:14,320
فقط همین دو تا تصویر.
326
00:24:15,340 --> 00:24:17,830
و اون اینا رو به هم ربط داد.
327
00:24:21,057 --> 00:24:22,585
چرا یه لب قرمز؟
328
00:24:22,940 --> 00:24:29,160
خب، برای رفتن به بُعدهای دیگه،
فکر میکنم باید از یه چیزی رد شد.
329
00:24:30,740 --> 00:24:36,100
و شاید راههای مختلف زیادی
هست که میتونیم ازشون رد بشیم.
330
00:24:36,100 --> 00:24:42,680
پس، خیلی قشنگ بود که مثلاً یه
بلیط برای یه دنیای دیگه پیدا کنیم.
331
00:24:57,680 --> 00:25:00,220
فیلم درباره گذر به بزرگسالیه.
332
00:25:01,020 --> 00:25:03,120
جفری یه جور کارآگاه آماتور جوونه.
333
00:25:03,895 --> 00:25:05,875
که یهو با یه جنبه از دنیا روبرو میشه.
334
00:25:05,960 --> 00:25:08,880
یه جنبه خیلی آزاردهندهتر
از دنیا و انسانیت.
335
00:25:12,180 --> 00:25:15,180
و فرانک نماینده یه خطر فوریه.
336
00:25:16,477 --> 00:25:18,343
سلام عزیزم
337
00:25:18,836 --> 00:25:21,123
من باباتم احمق!
مشروب من کجاست؟
338
00:25:22,665 --> 00:25:25,500
و برای اولین بار، احساس زنده بودن میکنه.
339
00:25:25,900 --> 00:25:27,720
لب پرتگاهه، ولی خوشش میاد.
340
00:25:29,960 --> 00:25:31,820
آماده باش برای گاییده شدن!
341
00:25:31,820 --> 00:25:33,280
شما دیوثهای حرومزاده!
342
00:25:33,280 --> 00:25:34,400
حرومزاده!
343
00:25:34,400 --> 00:25:34,720
هی!
344
00:25:34,720 --> 00:25:39,500
به من نگاه نکن لعنتی!
345
00:25:41,650 --> 00:25:44,080
یه چیزی درباره آدما هست.
346
00:25:44,340 --> 00:25:47,580
دوست دارن چیزی رو ببینن که نباید میدیدن.
347
00:25:49,340 --> 00:25:55,580
و اگه همه به آرزوشون میرسیدن،
احتمالاً همه جور آدمی رو دید میزدن.
348
00:25:55,940 --> 00:25:58,900
میخوان بدونن پشت پرده چه خبره.
349
00:25:58,900 --> 00:26:02,780
و تو یه فیلم، تو میتونی اینو نشون بدی.
350
00:26:05,843 --> 00:26:07,280
این یه سوال واقعیه.
351
00:26:07,280 --> 00:26:10,580
چرا شر وجود داره؟
352
00:26:10,580 --> 00:26:16,480
و جواب البته اینه که اگه خیر
وجود داره، باید تعادل باشه.
353
00:26:17,200 --> 00:26:19,396
باید هر دو طرف باشن.
354
00:26:21,543 --> 00:26:24,440
فکر میکنی نابغهای یا یه آدم واقعاً مریض؟
355
00:26:25,240 --> 00:26:27,860
خب، والری، نمیدونم.
356
00:26:27,860 --> 00:26:27,940
نمیدونم.
357
00:26:28,590 --> 00:26:29,745
نابغه یا دیوانه؟
358
00:26:29,769 --> 00:26:33,196
کارگردان مطمئناً با فیلم ترسناک
«مخمل آبی» خود جنجال به پا خواهد کرد.
359
00:26:33,373 --> 00:26:35,987
کارگردان از [تصاویر]
عجیب و غریب استفاده میکند.
360
00:26:36,210 --> 00:26:38,283
«مخمل آبی»؛ جذاب، اما عجیب.
361
00:26:40,203 --> 00:26:43,480
دیوید رو اولین فیلمساز
سوررئالیست آمریکایی توصیف کردن.
362
00:26:44,480 --> 00:26:47,400
ولی مردم نمیدونن این یعنی چی.
363
00:26:47,980 --> 00:26:53,760
چون داستان قرار نبود یه داستان معمولی
باشه، ولی بعد داستان شروع به تغییر میکنه.
364
00:26:55,180 --> 00:26:58,320
و تماشاگران نمیدونن باید
چه برداشتی ازش داشته باشن.
365
00:26:58,320 --> 00:27:00,760
دیدن اینکه با یه زن اینجوری
رفتار میشه برام دردناکه.
366
00:27:00,840 --> 00:27:04,700
میخواستم بدونم اگه دارم
اون درد رو حس میکنم،
367
00:27:04,720 --> 00:27:07,000
دلیلش اینه که فیلم باید چیزی فراتر از
صرفاً ایجاد درد برای اون [شخصیت زن] باشه.
368
00:27:07,240 --> 00:27:10,018
این برای من همون کاری رو کرد
که روانی وقتی جوونتر بودم کرد،
369
00:27:10,042 --> 00:27:15,000
یعنی چشمها باز شدن و، خدای
من، ما واقعاً داریم از حد میگذریم.
370
00:27:27,260 --> 00:27:32,000
دیوید لینچ تو سینما ابزاری پیدا کرد
که باهاش تاریکی دنیا رو کاوش کنه.
371
00:27:32,960 --> 00:27:34,480
تو فیلم بعدیش که اقتباسی بود...
372
00:27:34,720 --> 00:27:39,840
از رمان وحشی در قلب نوشته بری گیفورد،
از اسطورههای بزرگ هالیوودی الهام گرفت،
373
00:27:39,840 --> 00:27:45,500
انگار که جادوگر شرور در
جادوگر شهر اُز داره الویس و
374
00:27:45,500 --> 00:27:49,920
مریلین رو تعقیب میکنه. یه فیلم
جادهای با خشونت بیحد و مرز.
375
00:28:07,980 --> 00:28:18,960
نخل طلای سال 90، فیلم
«از ته دل وحشی» ساخته دیوید لینچ
376
00:28:19,056 --> 00:28:22,289
نام فرانسوی فیلم: «سیلور و لولا»
377
00:28:23,346 --> 00:28:30,440
برای همه ما فوقالعاده بود که تونستیم این
لحظه رو با هم شریک بشیم. همه عشقی که
378
00:28:30,440 --> 00:28:35,563
این فیلم ایجاد میکرد رو
حس میکردیم. و همینطور،
379
00:28:35,683 --> 00:28:36,993
خشم رو.
380
00:28:44,320 --> 00:28:50,040
این شانس رو داشتم که تو سن کم با
کارگردانی کار کنم که باعث میشه یه فیلم رو
381
00:28:50,040 --> 00:28:54,480
طوری دوست داشته باشی انگار که بهترین فیلم
دنیاست و در عین حال ازش متنفر باشی انگار که
382
00:28:54,480 --> 00:28:59,700
حالت رو به هم میزنه، با فیلم «مخمل آبی»
هم دقیقاً همین اتفاق افتاد. بعضیها خندیدن،
383
00:28:59,700 --> 00:29:04,660
از همون اول عاشقش شدن و در عین
حال فیلم براشون وحشتناک بود. بقیه هم
384
00:29:04,660 --> 00:29:09,720
سالن رو ترک کردن. این تأثیریه
که دیوید روی مخاطب میذاره.
385
00:29:15,737 --> 00:29:19,600
یادمه قبل از اکران، فیلم یه
شهرت جنجالی داشت. آره،
386
00:29:19,600 --> 00:29:23,240
خیلی خشن بود. این فیلم
از این نظر جالبه که شاید
387
00:29:23,240 --> 00:29:28,420
بیشترین ارتباط رو با سینمای آمریکا تو
اون دوره داره. برادران کوئن، و بعدش
388
00:29:28,420 --> 00:29:32,620
تارانتینو اومدن، انگار یه چیزی رو پیشبینی
میکرد که بعداً تو کل این جریانها دیده شد.
389
00:29:49,510 --> 00:29:54,420
به عنوان یه فیلمساز، احساس مسئولیتی در
قبال نمایش این همه خشونت تو فیلمهات داری؟
390
00:29:54,720 --> 00:29:59,040
ما به فیلمها به خاطر خشونت حمله میکنیم
ولی برای خشونت دنیای واقعی کاری نمیکنیم.
391
00:29:59,040 --> 00:30:02,760
فکر میکنم وقتی مردم داستانها رو میبینن،
به هر چیزی در دور و اطرافشون ربطش میدن.
392
00:30:14,152 --> 00:30:20,377
تو لس آنجلس به خاطر کتک زدن
رادنی کینگ توسط پلیس شورش شد.
393
00:30:21,460 --> 00:30:24,115
هنوزم همش داره اتفاق
میافته، دیوونهکنندهست.
394
00:30:24,140 --> 00:30:29,353
پس آره، این فیلم خوب فضای
این کشور رو نشون میده.
395
00:30:34,660 --> 00:30:40,720
دیوید یه کارآگاهه. اون مجرم نیست.
396
00:30:42,560 --> 00:30:49,360
و همون دنیایی رو میبینه که ما میبینیم،
حتی اگه نخوایم قبول کنیم که واقعاً اینجوریه.
397
00:30:50,180 --> 00:30:56,540
یه دنیای خطرناک، پر از آسیبپذیری،
شهوت افسار گسیخته و معصومیت خالص.
398
00:30:57,280 --> 00:30:59,740
من عاشق سکانس آخرشم.
399
00:31:00,260 --> 00:31:03,000
از دایره عشق خارج نشو سیلور
400
00:31:04,660 --> 00:31:06,980
از دایره عشق خارج نشو
401
00:31:11,720 --> 00:31:14,020
دیوید به پایان خوش اعتقاد داره.
402
00:31:14,440 --> 00:31:20,820
مثل جادوگر شهر اُز، شما بالاخره با
جادوگر بزرگ و قدرتمند اُز ملاقات میکنید.
403
00:31:21,040 --> 00:31:24,620
و اگه قلب پاکی داشته
باشید، آرزوتون برآورده میشه.
404
00:31:26,640 --> 00:31:28,840
ولی دیوید میدونه که خطر همیشه نزدیکه.
405
00:31:36,763 --> 00:31:38,840
سال 1990 یه سال سرنوشتساز بود.
406
00:31:39,640 --> 00:31:42,500
در حالی که با «از ته دل وحشی»
تو جشنواره کن میدرخشید،
407
00:31:43,080 --> 00:31:46,320
دیوید لینچ روی صفحه کوچیک
تلویزیون دنیای سریالها رو متحول کرد.
408
00:31:49,640 --> 00:31:56,460
پخش اولین قسمت توئین پیکس از شبکه
ABC سی و چهار میلیون بیننده داشت.
409
00:31:57,040 --> 00:31:58,120
یه پدیده اجتماعی.
410
00:31:59,460 --> 00:32:01,040
معما تو یه جمله خلاصه میشه.
411
00:32:02,120 --> 00:32:03,660
چه کسی لورا پالمر رو کشته؟
412
00:32:06,438 --> 00:32:08,640
توئین پیکس یه رازه.
413
00:32:09,020 --> 00:32:11,060
یه راز که حول یه قتل میچرخه.
414
00:32:12,540 --> 00:32:14,180
اینجاست که شخصیت من وارد میشه.
415
00:32:14,440 --> 00:32:16,300
مأمور ویژه دیل کوپر از FBI.
416
00:32:16,940 --> 00:32:20,900
یه غریبه که وارد این جامعه
میشه تا از مظنونها بازجویی کنه.
417
00:32:22,140 --> 00:32:25,200
با این کار، بیشتر درباره
قربانی اطلاعات بدست میاره.
418
00:32:25,620 --> 00:32:29,020
و کشف میکنه که این شهر
کوچیک پر از ظاهرسازیه.
419
00:32:29,560 --> 00:32:32,440
همه راز دارن و یه جور عجیب و غریبن.
420
00:32:34,158 --> 00:32:38,720
یکی از نکات خوب تلویزیون اینه که
میتونی یه داستان ادامهدار بسازی.
421
00:32:39,020 --> 00:32:40,980
این دلیل اصلی ساختنشه.
422
00:32:41,300 --> 00:32:45,640
ایده اینه که میتونی این دنیا رو تجربه کنی
و در طول هفتهها با این شخصیتها آشنا بشی.
423
00:32:48,120 --> 00:32:53,460
کل کشور، یازده و نیم میلیون
آمریکایی جلوی تلویزیون نشستن.
424
00:32:53,560 --> 00:32:55,600
احتمالاً دارید فکر میکنید
چه کسی لورا پالمر رو کشته.
425
00:32:55,820 --> 00:33:00,860
قراره تمام این هفتهها رو صرف این کنیم،
میدونید، و اونا هیچی رو بهتون لو نمیدن.
426
00:33:01,140 --> 00:33:04,220
جواب رو میخواید؟ من قول
جواب رو داده بودم. جواب کجاست؟
427
00:33:04,640 --> 00:33:06,720
ما میخوایم بدونیم! ما میخوایم بدونیم!
428
00:33:06,720 --> 00:33:11,140
من نوجوون بودم، اینو میبینم،
و بعد میگم، اینجا چه خبره؟
429
00:33:11,140 --> 00:33:14,820
پر از نماده، و نمادهایی که
اون موقع نمیتونستم تفسیر کنم،
430
00:33:14,880 --> 00:33:16,360
و هنوزم نمیتونم تفسیرشون کنم.
431
00:33:16,720 --> 00:33:19,340
همه عناصری که توئین پیکس رو
میسازن ذهنم رو درگیر میکنن.
432
00:33:19,740 --> 00:33:22,200
قسمتها رو بارها و بارها و بارها میبینم.
433
00:33:22,500 --> 00:33:25,020
فکر میکنم توئین پیکس
بدون ویدئو غیرممکن میبود.
434
00:33:25,480 --> 00:33:26,796
مردم کاملاً دیوونه میشدن.
435
00:33:26,890 --> 00:33:28,690
ادامه دارد...
436
00:33:32,780 --> 00:33:34,620
من از اصطلاح تفسیر متون
مقدس برای همه استفاده میکنم.
437
00:33:34,620 --> 00:33:38,200
هر چیزی که برای من مقدسه.
438
00:33:38,720 --> 00:33:40,560
و توئین پیکس یه اثر مقدسه.
439
00:33:45,800 --> 00:33:50,880
تو قسمت دوم، عناصر سوررئال
سریال واقعاً مخاطب رو گیج کرد.
440
00:33:51,320 --> 00:33:55,080
یهو خودت رو تو یه مکان
متفاوت میبینی، با پردههای قرمز.
441
00:33:55,580 --> 00:34:00,400
شخصیتها عجیب حرف میزنن و حرکت
میکنن، چون همه چیز برعکس ضبط شده.
442
00:34:07,341 --> 00:34:13,380
تقریباً تو یه حالت رؤیایی هستیم، جایی
که خودآگاه و ناخودآگاه به هم میرسن.
443
00:34:13,762 --> 00:34:15,682
و بینندگان دچار توهم میشن.
444
00:34:16,200 --> 00:34:17,820
نمیفهمیدن چه اتفاقی داره میافته.
445
00:34:18,440 --> 00:34:20,840
یهو خودشونو توی اتاق قرمز پیدا کردن.
446
00:34:38,101 --> 00:34:40,820
تا حالا همچین چیزی تو تلویزیون ندیده بودیم.
447
00:34:41,420 --> 00:34:43,620
برای بینندهها یه تجربه کاملاً جدید بود.
448
00:34:44,740 --> 00:34:49,060
دیوید یه کارگردان سینماست که حس
و حال خودش رو وارد تلویزیون کرد.
449
00:34:49,280 --> 00:34:53,160
سطح رسانه رو بالا برد و نشون داد که
میشه تو صفحه کوچیک چه کارهایی کرد.
450
00:34:54,560 --> 00:34:58,280
خیلی از کسایی که باهاشون کار کردم بهم گفتن
که چقدر این سریال براشون الهام بخش بوده.
451
00:34:58,700 --> 00:35:01,720
حالا هر چی تو ذهنشون میاد
میتونن تو تلویزیون بسازن.
452
00:35:04,009 --> 00:35:09,740
فیلم الهام بخش همه برنامههای تلویزیونی بعد
از خودش شد، مثل بافی، پرونده ایکس و بقیه.
453
00:35:10,060 --> 00:35:12,360
چون این حرکت اتاق قرمز، یه
حرکت با آزادی دیوونه وار بود.
454
00:35:12,840 --> 00:35:17,740
مخصوصاً وقتی تو قسمت آخر دوباره ظاهر میشه،
جایی که معمولاً بیننده انتظار یه توضیح داره.
455
00:35:18,060 --> 00:35:18,780
ولی اینجا هیچ توضیحی نمیگیره.
456
00:35:19,160 --> 00:35:21,400
به محض اینکه وارد اتاق قرمز میشه،
میفهمه که دیگه توضیحی در کار نیست.
457
00:35:38,129 --> 00:35:41,080
کارآگاه دیل کوپر وارد اتاق قرمز شد.
458
00:35:41,820 --> 00:35:46,140
قراره 25 سال اونجا زندانی
بمونه، و دیوید لینچ هم باهاش.
459
00:35:47,380 --> 00:35:53,140
پایان ناگهانی توئین پیکس تو آخر فصل 2،
سینمای لینچ رو وارد یه بُعد کاملاً جدید کرد.
460
00:35:57,220 --> 00:36:00,800
کارگردان از صنعت
فیلمسازی آمریکا فاصله گرفت.
461
00:36:01,600 --> 00:36:04,300
رفت سراغ تهیه کنندههای
اروپایی برای تامین مالی.
462
00:36:04,600 --> 00:36:07,600
تهیه کنندههای فرانسوی مثل استودیو کانال.
463
00:36:10,640 --> 00:36:14,740
دیوید لینچ شروع کرد به از
بین بردن قواعد روایت کلاسیک.
464
00:36:15,620 --> 00:36:20,540
یه تخطی لازم برای آزاد کردن
ذهنها از ماشین رویاسازی هالیوود.
465
00:36:22,357 --> 00:36:26,083
پرده سوم | یک کابوس آمریکایی
466
00:36:37,083 --> 00:36:38,416
- از دیدنت خوشحالم
- منم گوردن
467
00:36:38,748 --> 00:36:40,181
چی میبینیم؟
468
00:36:41,380 --> 00:36:45,360
این سکانس یه قرارداد
جدید با تماشاچی میذاره.
469
00:36:45,360 --> 00:36:47,220
چت، سورپرایزت.
470
00:36:48,800 --> 00:36:50,680
اسمش لیله.
471
00:36:56,886 --> 00:36:58,366
اون دختر مادر منه.
472
00:37:00,840 --> 00:37:01,760
گوردون
473
00:37:06,900 --> 00:37:08,380
موفق باشی، چت.
474
00:37:09,360 --> 00:37:14,160
و تو صحنه بعدی، چت
شروع میکنه به توضیح دادن.
475
00:37:14,520 --> 00:37:15,340
داره تفسیر میکنه.
476
00:37:15,360 --> 00:37:19,640
برای سم استنلی داره تفسیر میکنه
چیزی رو که تو صحنه قبلی دیده.
477
00:37:20,340 --> 00:37:22,900
چشمک با هر دو چشم یعنی
بالاترین سطح دردسر
478
00:37:23,158 --> 00:37:25,197
چشم حکم مرجع رو داره
479
00:37:25,543 --> 00:37:27,103
منظورش فکر کنم به کلانتر و معاونشه
480
00:37:27,530 --> 00:37:29,137
میدونی یه دست توی جیب معنیش چیه
481
00:37:29,980 --> 00:37:31,561
یعنی یه چیزی رو دارن پنهان میکنه
482
00:37:32,263 --> 00:37:35,630
اون دستشو مشت میکنه معنیش اینه
که اونا دنبال درگیری هستن
483
00:37:35,657 --> 00:37:37,677
این کاملاً بیمعنی است.
484
00:37:37,800 --> 00:37:39,720
برای بیشتر مردم، صحبتهای
دیوید لینچ هیچ معنی نمیده.
485
00:37:39,960 --> 00:37:41,740
ولی این سکانس به ما میگه،
نه نه، باید رمزگشایی کنید.
486
00:37:42,080 --> 00:37:43,560
مامور اف بی آی همون تماشاگره.
487
00:37:43,560 --> 00:37:44,800
در واقع، جای تماشاگره.
488
00:37:44,800 --> 00:37:47,800
اونی که معما رو دریافت
میکنه و سعی میکنه حلش کنه.
489
00:37:55,140 --> 00:37:55,800
گوردون!
490
00:37:56,780 --> 00:37:58,500
گوردون!
491
00:37:58,500 --> 00:38:03,540
اولین فیلمی که با هم روش کار
کردیم بعد از توئین پیکس: با من برو
492
00:38:04,300 --> 00:38:08,560
فهمیدیم که کاملاً در مورد
اهمیت احساسات با هم همفکر بودیم
493
00:38:08,560 --> 00:38:13,260
و قدرت سینما به عنوان یه
شیوه بیان نمادین و غیرخطی.
494
00:38:14,800 --> 00:38:24,720
من معمولاً میگم که ذهن شناوره.
495
00:38:24,720 --> 00:38:28,540
ولی همیشه یه منطق درونی زیرش هست.
496
00:38:29,380 --> 00:38:33,060
دیوید به مردم یاد داد که
انتظاراتشون رو دم در بذارن.
497
00:38:33,720 --> 00:38:37,420
برن تو سینما، هیجانزده از
اینکه قراره یه فیلم دیوید لینچ ببینن،
498
00:38:38,420 --> 00:38:40,380
و خوشحال از اینکه همه چیز رو نمیفهمن.
499
00:38:40,840 --> 00:38:41,520
این خیلی باحاله.
500
00:38:48,687 --> 00:38:50,900
من واقعاً همه چیز رو نگرفتم.
501
00:38:51,020 --> 00:38:54,680
ولی وقتی با دیوید کار میکنی،
مجبور نیستی همه چیز رو بفهمی.
502
00:38:55,840 --> 00:38:58,100
فقط چیزی که ازت میخواد و انتظار داره.
503
00:38:58,880 --> 00:39:03,240
بعدش دیوید جات میده و بازیت رو تنظیم
میکنه طبق چیزی که اون لحظه میخواد.
504
00:39:03,240 --> 00:39:04,760
این چیزیه که الان بهش نیاز داره.
505
00:39:21,968 --> 00:39:25,920
روایت تو «بزرگراه
گمشده» خیلی تکه تکهتر میشه
506
00:39:25,920 --> 00:39:30,520
و این تو «جاده مالهالند» و
«امپراطوری درون» ادامه پیدا میکنه.
507
00:39:31,140 --> 00:39:33,660
همه چیز طبق یه منطقی
پیش میره که ما نمیفهمیمش.
508
00:39:34,340 --> 00:39:38,820
به صحنه زندان فکر میکنم که بیل
پولمن تبدیل میشه به بالتازار گتی
509
00:39:38,820 --> 00:39:42,040
چون دیگه نمیتونه تو سر خودش باشه.
510
00:39:47,854 --> 00:39:50,740
مغز میپره تو یه واقعیت دیگه.
511
00:39:50,940 --> 00:39:55,700
این لحظه حساس و سختترین
کار تو «بزرگراه گمشده».
512
00:39:56,620 --> 00:40:00,980
تبدیل کردن بیل پولمن به
بالتازار گتی بدون هیچ توضیحی.
513
00:40:06,220 --> 00:40:11,040
از «بزرگراه گمشده» به بعد،
شخصیتها رو چند تا بازیگر بازی میکنن
514
00:40:11,040 --> 00:40:13,960
و یه بازیگر میتونه چند
تا شخصیت رو بازی کنه.
515
00:40:14,800 --> 00:40:15,300
این کیه؟
516
00:40:15,300 --> 00:40:16,260
نمیتونم بگم قربان.
517
00:40:18,980 --> 00:40:20,740
کاپیتان لنوار؟
518
00:40:20,740 --> 00:40:21,780
این یه مرده.
519
00:40:22,920 --> 00:40:26,320
کاپیتان، اینجا یه چیز عجیب غریب داریم.
520
00:40:28,260 --> 00:40:31,160
لینچ تو خیلی از داستانهاش،
521
00:40:31,780 --> 00:40:34,740
چیزهایی هست که شخصیتها یادشون نمیاد
522
00:40:34,740 --> 00:40:36,180
یا نمیتونن تعریفش کنن.
523
00:40:36,480 --> 00:40:39,420
و اینجاست که واقعاً
میرسیم به قلب داستانهای لینچ
524
00:40:39,420 --> 00:40:43,100
درباره اینکه چطور تابو رو روایت میکنیم
525
00:40:43,100 --> 00:40:44,755
یا تابوی واقعیت.
526
00:40:44,780 --> 00:40:45,560
فراموشی.
527
00:40:50,917 --> 00:40:53,817
اون موقع هیچ چی نگفتم،
528
00:40:54,162 --> 00:40:57,635
ولی یه جورایی خیلی تو
فکر اُ.جی.سیمپسون بودم
529
00:40:58,045 --> 00:40:58,972
دادگاهش.
530
00:40:59,184 --> 00:41:04,678
یه نفرو اینجا داریم که فکر میکنم
میشناسیش، دو تا قتل انجام داده
531
00:41:05,416 --> 00:41:10,543
با این وجود، داره به زندگیش ادامه
میده و، خب، گلف بازی میکنه!
532
00:41:11,443 --> 00:41:15,856
آخه بعد یه قتل وحشتناک،
آدم چیکار میتونه بکنه؟
533
00:41:22,490 --> 00:41:24,163
ذهن چطوری خودشو گول میزنه؟
534
00:41:24,682 --> 00:41:31,485
...که دیگه اون حس وحشتناک رو
نداشته باشه و بتونی به زندگیت ادامه بدی
535
00:41:36,817 --> 00:41:39,663
جاهایی که دیوید توضیح نمیده،
536
00:41:39,688 --> 00:41:42,591
دقیقا همونجاست که تماشاچی
حسابی درگیر فیلم میشه.
537
00:41:43,519 --> 00:41:47,439
خیلی احساساتی شده و داره
از خودش میپرسه چی شده
538
00:41:47,820 --> 00:41:49,740
و مغز، این مغز فوقالعاده،
539
00:41:49,800 --> 00:41:51,960
فوراً دنبال معنی دادن به همه اینهاست.
540
00:41:52,160 --> 00:41:54,760
و وقتی تماشاچی میخواد بفهمه،
541
00:41:55,420 --> 00:41:56,995
اون خودشو درگیر شخصیتهای داستان میکنه.
542
00:41:57,020 --> 00:41:58,620
این یه فرآیند خیلی قدرتمنده.
543
00:42:08,400 --> 00:42:10,420
یه چیز قدیمی و از مد افتادهای هست
544
00:42:10,420 --> 00:42:12,380
که با روایتها شکسته شده
545
00:42:12,760 --> 00:42:14,560
در نهایت انتظار داریم که یه روایت
546
00:42:14,560 --> 00:42:17,700
به یه شکل منطقی و واضح تموم بشه
547
00:42:17,700 --> 00:42:18,940
بدون اینکه نیاز باشه تلاشی بکنیم.
548
00:42:19,240 --> 00:42:20,480
اونایی که دوست دارن
همه چی براشون آماده باشه،
549
00:42:20,580 --> 00:42:22,220
فیلمهای لینچ چیز زیادی بهشون نمیده.
550
00:42:22,540 --> 00:42:23,800
چون واقعاً باید
551
00:42:23,800 --> 00:42:25,440
خیلی خیلی زیاد بعدش کار کنن
552
00:42:25,440 --> 00:42:27,040
تا همه خلأها رو پر کنن.
553
00:42:30,700 --> 00:42:31,660
«بزرگراه گمشده»
554
00:42:32,420 --> 00:42:33,440
«جاده مالهالند»
555
00:42:34,000 --> 00:42:35,080
«امپراطوری درون»
556
00:42:36,580 --> 00:42:39,460
سه تا فیلم، و همینطور
سه تا مکان تو لس آنجلس،
557
00:42:39,820 --> 00:42:41,420
پایتخت سینمای آمریکا.
558
00:42:42,560 --> 00:42:43,400
با این سهگانهاش،
559
00:42:44,020 --> 00:42:44,540
دیوید لینچ،
560
00:42:44,560 --> 00:42:46,680
پشت پرده تاریک و سینیک
561
00:42:46,680 --> 00:42:48,380
کارخونه رویاسازی هالیوود رو نشون میده.
562
00:42:49,240 --> 00:42:50,700
از هالیوود، کالیفرنیا،
563
00:42:51,300 --> 00:42:53,480
جایی که ستارهها رویا میسازن،
564
00:42:53,740 --> 00:42:56,060
و رویاها ستاره میسازن.
565
00:42:58,360 --> 00:42:59,180
خداحافظ، مری.
566
00:43:04,000 --> 00:43:04,900
زودباش
567
00:43:19,017 --> 00:43:20,583
من عاشق هالیوودم
568
00:43:20,876 --> 00:43:23,303
و فکر میکنم تو این موضوع تنها نیستم
569
00:43:23,895 --> 00:43:26,142
عاشق رویاپردازیش هستم
570
00:43:26,335 --> 00:43:29,589
عاشق زندگی کردن در اونجا هستم
571
00:43:30,840 --> 00:43:34,786
میتونی عصر طلایی هالیوود رو
572
00:43:35,486 --> 00:43:36,653
تو هواش حس کنی
573
00:43:36,870 --> 00:43:40,090
خیلی جادوییه
574
00:43:43,569 --> 00:43:47,603
و بعدشم سیستم ستارهسازیش، میدونی
575
00:43:47,949 --> 00:43:49,555
چیزای دیگهش که اونجا پیش میره
576
00:43:50,036 --> 00:43:56,206
خیلی چیزاش مشکل داره، ولی
همین یه تیکه، خیلیا رو جذب میکنه
577
00:44:07,981 --> 00:44:10,060
کارخونه رویاسازی که
هالیوود نمایندگیش میکنه،
578
00:44:10,240 --> 00:44:10,800
شروعشه
579
00:44:10,800 --> 00:44:14,540
این ایده از یه زندگی رو میده
580
00:44:14,540 --> 00:44:18,180
یه زندگی موفق که از پایههایی
شروع میشه که دروغینه.
581
00:44:18,540 --> 00:44:20,340
فکر میکنیم که به طور کلی،
582
00:44:20,460 --> 00:44:22,440
قراره تو زندگی موفق بشیم،
583
00:44:22,880 --> 00:44:23,700
مشهور بشیم،
584
00:44:24,280 --> 00:44:25,500
با آدم مناسب ازدواج کنیم،
585
00:44:25,680 --> 00:44:26,800
پولدار بشیم و غیره.
586
00:44:38,480 --> 00:44:40,540
این جور داستانهای احساسی و رمانتیک
587
00:44:40,540 --> 00:44:41,920
که هالیوود تعریف میکنه،
588
00:44:41,920 --> 00:44:44,020
دقیقاً همون چیزیه
589
00:44:44,020 --> 00:44:45,400
که باعث شکست خیلی از زندگیها میشه.
590
00:44:48,590 --> 00:44:50,260
زندگی واقعی هالیوود،
591
00:44:50,680 --> 00:44:52,040
همون نیمه دوم
«جاده مالهالند» هست
592
00:44:52,460 --> 00:44:54,520
زندگیهای نابود شده،
593
00:44:54,980 --> 00:44:56,200
عشقهای بیمارگونه،
594
00:44:56,540 --> 00:44:57,900
وسواسها، جنایتها،
595
00:44:58,480 --> 00:44:59,860
و فلاکت.
596
00:45:00,820 --> 00:45:01,940
برای اینکه یه نفر موفق بشه،
597
00:45:02,160 --> 00:45:03,900
باید خیلیها شکست بخورن.
598
00:45:16,221 --> 00:45:18,620
«جاده مالهالند» یه مسیر خاصه
599
00:45:18,620 --> 00:45:21,000
که یادمه وقتی تو
600
00:45:21,000 --> 00:45:22,980
دوران بدشانسیم بودم،
601
00:45:22,980 --> 00:45:24,540
یادمه فکر میکردم
602
00:45:24,540 --> 00:45:27,040
که یه سری
603
00:45:27,040 --> 00:45:28,520
روزهای واقعاً بد بود.
604
00:45:28,900 --> 00:45:29,620
فقط میتونستم
605
00:45:29,620 --> 00:45:32,060
یه دور کوچیک بزنم
606
00:45:32,060 --> 00:45:34,340
تا برم تو اون مسیر.
607
00:45:39,044 --> 00:45:41,980
من ده سال تو لس آنجلس
تست بازیگری دادم
608
00:45:41,980 --> 00:45:44,940
که اگه خوش شانس باشی،
با کارگردانی ملاقات میکنی
609
00:45:44,940 --> 00:45:46,240
و اگه این اتفاق بیفته،
610
00:45:46,520 --> 00:45:48,600
یه قرار کوتاه 5 دقیقهایه.
611
00:45:49,260 --> 00:45:51,800
شاید حتی نتونی
تماس چشمی برقرار کنی
612
00:45:51,800 --> 00:45:53,440
یا دست بدی یا هر چیز دیگهای.
613
00:45:53,700 --> 00:45:58,320
حالا میخوایم این رو خوب و
نزدیک اجرا کنیم، مثل تو فیلمها.
614
00:45:58,660 --> 00:45:59,880
باشه؟
615
00:46:01,620 --> 00:46:03,240
بهترین دوست پدرم میره سر کار.
616
00:46:05,280 --> 00:46:07,217
دیوید به من نگاه کرد.
617
00:46:07,760 --> 00:46:08,440
یهو،
618
00:46:09,080 --> 00:46:11,400
چشمها و ارتباط.
619
00:46:11,400 --> 00:46:12,940
و من تونستم خودمو نشون بدم،
620
00:46:12,965 --> 00:46:16,015
چون، فکر میکنم، بعد
از این همه سال رد شدن،
621
00:46:16,040 --> 00:46:18,160
لایه لایه نقاب ساخته بودم و فکر میکردم
622
00:46:18,160 --> 00:46:19,100
و فکر کردم،
623
00:46:19,200 --> 00:46:20,420
باشه، اونا میخوان من کی باشم؟
624
00:46:20,420 --> 00:46:21,260
آیا من باید بامزه باشم،
625
00:46:21,440 --> 00:46:21,740
سکسی باشم،
626
00:46:22,180 --> 00:46:22,520
باهوش،
627
00:46:23,360 --> 00:46:23,700
گرم و صمیمی،
628
00:46:23,840 --> 00:46:24,180
آروم؟
629
00:46:24,180 --> 00:46:24,900
و دیگه نمیدونستم
630
00:46:24,900 --> 00:46:25,620
کی هستم.
631
00:46:26,200 --> 00:46:27,660
و از اون قرار ملاقات که بیرون اومدم
632
00:46:27,660 --> 00:46:29,900
تقریباً داشتم گریه میکردم.
633
00:46:30,120 --> 00:46:33,800
این یکی از خاصترینها بود...
634
00:46:33,800 --> 00:46:34,140
ببخشید،
635
00:46:34,220 --> 00:46:35,400
الان یهکم عجیب شد،
636
00:46:35,500 --> 00:46:36,080
مگه نه؟
637
00:46:36,080 --> 00:46:37,143
خیلی قشنگه.
638
00:46:44,476 --> 00:46:47,160
این یه جورایی دیدگاه اونه
639
00:46:47,160 --> 00:46:48,540
درباره داستان مریلین مونرو.
640
00:46:49,080 --> 00:46:50,440
کسی که خرد شد
641
00:46:50,440 --> 00:46:52,880
و بعد توسط این صنعت سینما تف شد بیرون
642
00:46:52,880 --> 00:46:55,280
صنعتی که میتونه بیرحم و ویرانگر باشه.
643
00:46:55,960 --> 00:46:58,940
فکر میکنم همه اینا،
644
00:46:59,040 --> 00:47:00,720
رویاهای بچگیش درباره هالیووده.
645
00:47:02,140 --> 00:47:03,560
زنهای فیلمهاش نشون دهنده
646
00:47:03,560 --> 00:47:07,160
هم خواستهها و هم آزارهایی
هستن که متحمل شدن.
647
00:47:07,341 --> 00:47:10,763
یه جورایی رویاهایی که تاریخ انقضاشون رسیده.
648
00:47:13,363 --> 00:47:15,400
ما میدونیم که هالیوود کلاسیک،
649
00:47:15,780 --> 00:47:18,720
چیزی نیست جز
داستانهایی از تجاوز، نابودی،
650
00:47:18,980 --> 00:47:19,580
و روابط ناسالم خانوادگی.
651
00:47:19,960 --> 00:47:23,360
جنبش میتو امروز، انعکاسی
هست از چیزی که میتونست باشه
652
00:47:23,360 --> 00:47:26,143
میتوی سینمای کلاسیک هالیوود.
653
00:47:26,723 --> 00:47:29,860
همه این چیزهایی که
الان داره اتفاق میافته
654
00:47:30,809 --> 00:47:34,340
خیلی وقته که داره اتفاق میافته.
655
00:47:35,140 --> 00:47:38,440
اما حالا، این چیزها رو شده.
656
00:47:38,720 --> 00:47:43,060
همه این چیزهایی که در حال رخ
دادنه این چیزهای قدیمی، فاسد، و منفی
657
00:47:43,060 --> 00:47:45,740
دارن از بین میرن و روشن میشن.
658
00:47:46,060 --> 00:47:48,340
و این راه رو باز
میکنه برای یه چیز جدید.
659
00:47:57,700 --> 00:48:00,440
دیوید لینچ از ما
تماشاگرهای وسواسی ساخته.
660
00:48:01,300 --> 00:48:03,560
کارآگاههایی که با ناامیدی
661
00:48:03,560 --> 00:48:04,980
نمادها و کلیدها رو جمع میکنن.
662
00:48:06,260 --> 00:48:08,660
طرفدارها توی ویدیوهای اینترنتی
663
00:48:08,660 --> 00:48:11,240
نظریههاشون رو درباره این فیلمها
و معانی پنهانشون به اشتراک میذارن.
664
00:48:12,180 --> 00:48:15,060
اما همه تفسیرها تا
بینهایت امکانپذیرن.
665
00:48:17,100 --> 00:48:18,320
بعد از «جاده مالهالند»،
666
00:48:18,340 --> 00:48:19,460
بزرگترین موفقیتش،
667
00:48:20,220 --> 00:48:21,340
دیوید لینچ یک بار دیگه
668
00:48:21,340 --> 00:48:22,640
سینماش رو از نو میسازه.
669
00:48:23,560 --> 00:48:24,600
با «امپراطوری درون»،
670
00:48:25,200 --> 00:48:27,220
اون افراطیترین
حرکتش رو انجام میده.
671
00:48:28,200 --> 00:48:29,300
یه پرش به ناشناختهها،
672
00:48:30,180 --> 00:48:32,460
که فقط با آزادی
خلاقیتش هدایت میشه.
673
00:48:42,079 --> 00:48:43,779
بهشت هنرمند برای دیوید،
674
00:48:44,060 --> 00:48:45,900
اینه که هیچوقت مجبور
نباشه خونهش رو ترک کنه
675
00:48:45,900 --> 00:48:56,540
و همه ابزارهاش دم دستش باشن.
یه استودیو نقاشی، یه کارگاه نجاری،
676
00:48:56,840 --> 00:48:58,000
اتاقهای تدوین من
677
00:48:58,000 --> 00:48:59,180
توی این دو ساختمون بودن
678
00:48:59,180 --> 00:49:01,100
به علاوه یه اتاق میکس
679
00:49:01,100 --> 00:49:02,480
و یه استودیو ضبط.
680
00:49:06,980 --> 00:49:09,380
اون خیلی خلاقه،
681
00:49:09,520 --> 00:49:10,280
همیشه،
682
00:49:10,440 --> 00:49:11,880
و خیلی خوشحال بود
683
00:49:11,880 --> 00:49:13,500
که مکان ایدهآلی داشت
684
00:49:13,500 --> 00:49:14,540
تا فیلمهاش رو
685
00:49:14,540 --> 00:49:15,340
اونجوری که میخواست بسازه.
686
00:49:16,120 --> 00:49:18,120
صبح بخیر اعضای دیوید لینچ دات کام.
687
00:49:18,840 --> 00:49:20,900
فردا اعلام میشه
688
00:49:20,900 --> 00:49:22,880
که من دارم یه فیلم جدید میسازم.
689
00:49:23,560 --> 00:49:25,200
در واقع، حدود
690
00:49:25,200 --> 00:49:27,100
دو ساله روش کار میکنم.
691
00:49:27,680 --> 00:49:28,800
اسم فیلم
692
00:49:28,800 --> 00:49:31,300
«امپراطوری درون»
693
00:49:32,460 --> 00:49:33,600
اون به من گفت،
694
00:49:33,940 --> 00:49:35,320
من فقط میخوام یه دوربین بردارم،
695
00:49:35,440 --> 00:49:36,800
ساده ترین دوربین ممکن،
696
00:49:37,360 --> 00:49:37,940
همون دوربینی که
697
00:49:37,940 --> 00:49:39,600
تو خونه پدربزرگ و مادربزرگها پیدا میشه.
698
00:49:40,880 --> 00:49:42,180
چون هر بچهای
699
00:49:42,180 --> 00:49:43,460
که ۱۸ سالش میشه باید بتونه
700
00:49:43,460 --> 00:49:44,460
دوربینش رو برداره
701
00:49:44,460 --> 00:49:45,840
و فیلمش رو بسازه.
702
00:49:46,840 --> 00:49:48,320
نیازی نیست منتظر بمونه،
703
00:49:48,320 --> 00:49:49,120
منتظر بودجه
704
00:49:49,120 --> 00:49:50,480
یا اینکه کسی بهش
705
00:49:50,480 --> 00:49:52,800
اجازه خلق اثرش رو بده.
706
00:49:54,220 --> 00:49:56,260
دیگه تموم شد، درست شد
707
00:49:56,624 --> 00:49:57,650
نگاه کن.
708
00:49:57,777 --> 00:49:59,750
یه شات هست
709
00:50:02,162 --> 00:50:03,649
باحاله. یه جورایی جالبه.
710
00:50:04,200 --> 00:50:06,620
بعدش، کم کم شروع کرد
711
00:50:06,620 --> 00:50:08,000
به داشتن ایدههای بیشتر و بیشتر،
712
00:50:08,580 --> 00:50:09,380
خواستههای جدید
713
00:50:09,380 --> 00:50:11,940
و من رو تصور کرد
تو نقشهای مختلف.
714
00:50:12,880 --> 00:50:13,980
و برای سه سال،
715
00:50:13,980 --> 00:50:15,740
ما به کارمون ادامه دادیم
716
00:50:15,740 --> 00:50:16,860
تا این فیلم رو بسازیم.
717
00:50:16,987 --> 00:50:21,300
سیاهه؛ سیاهه؛
بذار از اونجا بره بیرون...
718
00:50:22,003 --> 00:50:24,417
لورا یه پیچ گوشتی پرت کرد
719
00:50:25,671 --> 00:50:26,911
رد خون
720
00:50:27,364 --> 00:50:30,240
با این حال به بودجه نیاز داشت،
پس رفتیم سراغ استودیو کانال.
721
00:50:30,560 --> 00:50:32,680
و اونجا، بهشون گفتیم
722
00:50:32,680 --> 00:50:34,020
که فیلمنامهای در کار نیست.
723
00:50:34,480 --> 00:50:35,980
یعنی باز یه قدم جلوتر رفتیم.
724
00:50:36,780 --> 00:50:39,440
دقیقاً تو قرارداد نوشته
شده که این یه فیلم تجربیه.
725
00:50:39,780 --> 00:50:45,320
تیزری که به استودیو کانال دادیم
برای فروش بینالمللی، همین بود،
726
00:50:46,020 --> 00:50:48,860
یه نمای ثابت از لورا درن که
داره گریه میکنه و جیغ میکشه.
727
00:50:50,120 --> 00:50:55,560
هیچ وعدهای برای ساخت یه
فیلم صیقل خورده و تجاری نبود.
728
00:51:06,580 --> 00:51:07,940
و تو، از خواب بیدار میشی
729
00:51:07,940 --> 00:51:08,660
و بیدار میشی
730
00:51:08,660 --> 00:51:09,280
درست کنار اون.
731
00:51:09,980 --> 00:51:10,780
همینجوریه دیگه.
732
00:51:11,100 --> 00:51:12,560
و من فهمیدم!
733
00:51:12,560 --> 00:51:12,940
فهمیدم.
734
00:51:13,160 --> 00:51:13,960
و شروع میکنن
735
00:51:13,960 --> 00:51:14,380
به رد و بدل کردن.
736
00:51:15,160 --> 00:51:16,040
آره، آره.
737
00:51:16,460 --> 00:51:19,740
به نظر من، از دید من، میخواست
برگرده به دوران «کلهپاککن»
738
00:51:19,740 --> 00:51:22,400
جایی که میتونست
هر چقدر که میخواد وقت بذاره،
739
00:51:23,180 --> 00:51:25,220
همه چیز رو کنترل
کنه، دکورها رو بسازه،
740
00:51:25,340 --> 00:51:25,980
این جور چیزا.
741
00:51:26,900 --> 00:51:28,920
پس، کاملاً غرق پروژه شد
742
00:51:28,920 --> 00:51:31,680
و عاشق این بود که تصویر
کیفیت بدی داشته باشه.
743
00:51:33,180 --> 00:51:36,160
زوم میکنه و میره جلو
و دوربین رو حرکت میده
744
00:51:36,160 --> 00:51:37,680
و از فوکوس در میاد.
745
00:51:37,900 --> 00:51:38,480
همه چیز رو خشن نگه میداره.
746
00:51:42,300 --> 00:51:47,560
نمیدونم تو چه دنیایی خواهد بود،
ولی من برای همه چیز آمادهام.
747
00:51:50,764 --> 00:51:54,600
یهو، دیوید میدوه سمت من و
یه پیچگوشتی میذاره تو دستم.
748
00:51:55,620 --> 00:51:57,908
میشنوم که میگن دوربین،
حرکت، و من گفتم
749
00:51:57,932 --> 00:52:00,500
صبر کن، صبر کن، دیوید،
چرا من یه پیچگوشتی دستمه؟
750
00:52:00,500 --> 00:52:01,140
بهم جواب داد که
751
00:52:01,140 --> 00:52:02,980
بس کن این سوالهای احمقانه رو.
752
00:52:15,460 --> 00:52:21,220
سکانس پایانی یه
تجربه باورنکردنی بود.
753
00:52:24,100 --> 00:52:28,600
ما تمام شب رو روی ستارههای
بلوار هالیوود فیلمبرداری کردیم
754
00:52:28,900 --> 00:52:37,116
فکر میکنم این یکی از شاعرانهترین و
زیباترین سکانسهای تمام فیلمهای دیوید هست.
755
00:52:47,740 --> 00:52:53,300
استیون اسپیلبرگ که عاشق دیویده، یه نمایش
خصوصی از فیلم «امپراطوری درون» ترتیب داد.
756
00:52:53,300 --> 00:52:58,695
گفت "باورم نمیشه که
تونسته همچین فیلم مهمی
757
00:52:58,719 --> 00:53:05,300
درباره مرگ، آخرین نفسها
و ترس از این سفر بسازه."
758
00:53:11,440 --> 00:53:14,920
تو «امپراطوری درون»
یه تفکر عمیق وجود داره.
759
00:53:14,920 --> 00:53:22,742
به نظرم درباره ناخودآگاه،
مرگ و تولد دوباره صحبت میکنه.
760
00:53:26,421 --> 00:53:29,801
خانمها و آقایون اجازه بدین
صحبت های نیکی گریس رو بشنویم
761
00:53:29,938 --> 00:53:32,624
نیکی گریس
762
00:53:35,300 --> 00:53:38,658
این فیلم باید تو تمام
مدرسههای سینمایی دنیا
763
00:53:38,682 --> 00:53:42,040
نمایش داده بشه، چون
خامترین شکل سینمای مدرنه.
764
00:53:52,580 --> 00:53:55,840
«امپراطوری درون»
آخرین فیلم بلند دیوید لینچ بود.
765
00:53:56,860 --> 00:54:03,380
بعدش از سینماها محو شد، انگار که
دیگه همچین آزادی عملی غیرممکن شده بود.
766
00:54:04,084 --> 00:54:05,280
چطور میشه تصمیم گرفت؟
767
00:54:05,280 --> 00:54:10,580
آیا دیوید لینچ بعدش تونست بعد
از 25 سال به توئین پیکس برگرده؟
768
00:54:10,580 --> 00:54:14,740
دقیقاً همونطور که لورا پالمر قبل
از پایان سریال پیشبینی کرده بود.
769
00:54:30,100 --> 00:54:34,300
رابطهاش با فیلمهاش مثل
رابطهاش با نقاشیهاشه.
770
00:54:35,280 --> 00:54:38,900
میخواد چیزها رو جوری
نشونتون بده که تا حالا ندیدین.
771
00:54:39,220 --> 00:54:41,460
وگرنه چه فایدهای داره؟
772
00:54:50,320 --> 00:54:53,040
نقاش همیشه همونه. هیچوقت تغییر نمیکنه.
773
00:54:53,780 --> 00:54:55,580
درست مثل فریمهای روی فیلم.
774
00:54:56,500 --> 00:55:00,380
ولی وقتی تماشاچی میاد، یه دایره شکل میگیره.
775
00:55:01,440 --> 00:55:04,740
هر تماشاچی یه چیز
متفاوت از اون برداشت میکنه.
776
00:55:05,280 --> 00:55:07,800
ولی اون برداشت مال خودشونه.
777
00:55:08,120 --> 00:55:09,820
و این ارزشمند و زیباست.
778
00:55:22,260 --> 00:55:28,680
بعد از فیلم «امپراطوری درون»، 15
سال بیشتر وقتش رو تو فرانسه گذروند.
779
00:55:31,540 --> 00:55:34,480
فرانسویها همیشه از کارش حمایت کردن.
780
00:55:35,280 --> 00:55:40,840
اینجا تو آمریکا خیلیها فقط به چشم یه آدم
عجیب و غریب میبیننش، که واقعاً تأسفباره.
781
00:55:42,260 --> 00:55:45,100
همینطور معروفه که هیچ سازشی رو قبول نمیکنه.
782
00:55:45,240 --> 00:55:48,800
پس اگه همچین انتظاری ازش
دارین، بیخودی در خونهش رو نزنین.
783
00:55:50,320 --> 00:55:54,300
من سال 2007 شروع کردم به کار کردن تو اِدم.
784
00:55:55,460 --> 00:55:57,180
یه جای باورنکردنیه.
785
00:55:58,240 --> 00:56:02,320
صدای چاپ، ماشینهایی که کار میکنن.
786
00:56:03,120 --> 00:56:04,520
و از اون موقع...
787
00:56:04,520 --> 00:56:07,940
حدود 270 تا لیتوگرافی ساختم.
788
00:56:09,920 --> 00:56:13,520
فکر میکنم همچنان به شکلهای
مختلف رویاپردازی میکنه.
789
00:56:15,140 --> 00:56:16,500
این همون چیزیه که اونو خاص میکنه.
790
00:56:18,740 --> 00:56:23,240
و حتماً سالها طول کشیده تا این
سفر نهایی به توئین پیکس رو تصور کنه.
791
00:56:40,177 --> 00:56:45,600
بهم گفت، داریم برمیگردیم به توئین
پیکس، میخوای همراهمون بیای؟
792
00:56:45,600 --> 00:56:48,680
گفتم، دیوید، من هیچوقت
توئین پیکس رو ترک نکردم.
793
00:56:49,800 --> 00:56:52,180
تو خونهش تو لس آنجلس
صحنههای اول رو برام خوند.
794
00:56:53,400 --> 00:56:57,380
ولی مجبور شدم بیرون، تو یه جای خاص بخونمش.
795
00:56:58,800 --> 00:57:00,980
و باید بلافاصله صفحهها رو بهش برمیگردوندم.
796
00:57:01,320 --> 00:57:04,500
چون بهم گفت، نباید به
کسی بگی، این محرمانهست.
797
00:57:04,520 --> 00:57:04,940
کاملاً محرمانهست.
798
00:57:06,820 --> 00:57:07,260
و...
799
00:57:07,260 --> 00:57:09,300
صدای سوت قطار.
800
00:57:11,280 --> 00:57:12,020
عاشقشم.
801
00:57:15,320 --> 00:57:17,500
احساس میکنم برگشتم به توئین پیکس.
802
00:57:20,960 --> 00:57:23,620
انگار شهر توئین پیکس
همچنان به زندگیش ادامه داده.
803
00:57:24,600 --> 00:57:28,200
و ما 25 سال بعد برمیگردیم
تا ببینیم چی عوض شده.
804
00:57:29,280 --> 00:57:31,200
و خیلی چیزها تغییر کرده.
805
00:57:42,277 --> 00:57:44,950
کل شهر، همهشون، بحران
سابپرایم رو تجربه کردن،
806
00:57:44,975 --> 00:57:47,263
واقعاً، ولی خب، این تو فیلم هست.
807
00:57:47,407 --> 00:57:49,253
خودتو از این وضعیت بکش بیرون،
808
00:57:49,934 --> 00:57:52,427
۲۹، ۹۹، درسته.
809
00:57:52,566 --> 00:57:53,940
بورژوازی کوچیک،
810
00:57:54,193 --> 00:57:55,440
۲۵ سال قبل،
811
00:57:56,316 --> 00:57:58,482
یه جوری سر میکرد، ولی
خب، پشت پرده، جهنم بود
812
00:58:00,610 --> 00:58:04,450
و الان، همهچی نابود شده.
813
00:58:04,520 --> 00:58:07,200
واقعیت آمریکا رو اونجوری
که اون میبینه نشون میده.
814
00:58:07,640 --> 00:58:09,280
و راستش خیلی هم شاد نیست.
815
00:58:09,440 --> 00:58:11,340
در کل خیلی تاریک و غمانگیزه.
816
00:58:12,020 --> 00:58:14,660
به نظرم یه آمریکای کاملاً
از هم پاشیده رو نشون میده.
817
00:58:15,440 --> 00:58:18,900
با فقری که خیلی به چشم میاد.
818
00:58:19,600 --> 00:58:21,660
در واقع داره نشون میده که شر پیروز شده.
819
00:58:28,860 --> 00:58:32,020
این وضعیت رو درک میکنید، آلبرت؟
820
00:58:32,020 --> 00:58:33,820
رز آبی.
821
00:58:38,058 --> 00:58:43,680
رز آبی نمادی از راز و رمز، تابو و سکوته.
822
00:58:44,780 --> 00:58:50,260
نمیشه به درون قلب یه هنرمند
نفوذ کرد، مخصوصاً یه هنرمند زنده.
823
00:58:50,360 --> 00:58:52,040
فقط میتونیم ببینیم سینماش چی بهمون میگه.
824
00:58:52,820 --> 00:58:56,660
چیزی که توئین پیکس دربارهش حرف
میزنه، چیزی که سینمای دیوید لینچ میگه،
825
00:58:57,200 --> 00:59:01,160
نه درباره روان دیوید لینچه، نه
شخصیتهاش، نه یه داستان کوچیک.
826
00:59:01,540 --> 00:59:02,840
درباره وضعیت ما تو این دنیاست.
827
00:59:02,940 --> 00:59:04,500
درباره چیزهای خیلی
جدیایه که نمیشه مستقیم گفت.
828
00:59:04,500 --> 00:59:07,580
چیزهای خیلی جدی که فقط
میشه در قالب معما بیانشون کرد.
829
00:59:14,040 --> 00:59:16,180
و بهمون نشون میده که توئین پیکس
واقعی همیشه چی بوده.
830
00:59:16,540 --> 00:59:20,000
یعنی مبارزه با همه چیزهایی
که دائم فراموششون میکنیم،
831
00:59:20,100 --> 00:59:21,300
چون اینجوری راحتتره.
832
00:59:21,660 --> 00:59:25,740
چه شر درون خونهها، رابطه نامشروع با محارم،
833
00:59:26,240 --> 00:59:28,380
و چه شری که جوامع میآفرینن.
834
00:59:29,420 --> 00:59:30,940
فراموش کردن مهمترین چیزها.
835
00:59:31,180 --> 00:59:33,200
مهمترین چیزها، که توش بهمون گفته میشه.
836
00:59:33,200 --> 00:59:34,200
این فراموشی مطلقه.
837
00:59:34,500 --> 00:59:35,120
این فراموشی مطلق آمریکاست.
838
00:59:36,140 --> 00:59:38,620
نسلکشی سرخپوستان، بمب اتم.
839
00:59:39,280 --> 00:59:43,460
و سلطه فرهنگی آمریکا که از بمب اتم زاده شد.
840
00:59:49,960 --> 00:59:54,960
توانایی ما در داستانسرایی درباره
گذشتهمون، بیشترین آسیب رو بهمون میزنه.
841
00:59:55,620 --> 00:59:59,320
و جنایتهایی که پنهان میکنیم
همیشه دوباره سر برمیارن.
842
00:59:59,960 --> 01:00:04,480
و اگه باهاشون روبرو
نشیم، تاوانش رو پس میدیم.
843
01:00:07,423 --> 01:00:09,600
نمیدونم لینچ میخواد اینو بگه یا نه.
844
01:00:09,960 --> 01:00:10,920
ولی سینماش داره اینو بهمون میگه.
845
01:00:11,160 --> 01:00:12,600
میشه اینجوری دیدش.
846
01:00:14,100 --> 01:00:15,180
خیلی ممنون.
847
01:00:26,580 --> 01:00:28,020
خیلی ممنون.
848
01:00:29,180 --> 01:00:32,200
تمام زندگیش رو وقف هنر کرد.
849
01:00:32,540 --> 01:00:36,156
و سینما رو برای همه تغییر داد.
برای همیشه.
850
01:00:36,660 --> 01:00:40,620
پس وقتی اعضای هیئت داوران
برای اهدای اسکار افتخاری جمع شدن،
851
01:00:40,860 --> 01:00:44,480
چه آهنگساز، تدوینگر، کارگردان یا بازیگر،
852
01:00:45,400 --> 01:00:49,560
همه گفتن که دیوید برای همیشه
دیدشون رو نسبت به سینما عوض کرده.
853
01:00:50,740 --> 01:00:52,020
و این همه چی رو بیان میکنه.
854
01:01:01,159 --> 01:01:03,959
مرد، این که فقط یه نوک سوزنه
855
01:01:04,480 --> 01:01:05,740
هنوز خیلی بیشتر هست.
856
01:01:06,060 --> 01:01:07,240
خیلی داستانهای بیشتر.
857
01:01:09,300 --> 01:01:12,700
در نهایت، کل زندگی یه رازه.
858
01:01:13,140 --> 01:01:15,480
تا وقتی که هر کدوممون
این معما رو حل کنیم
859
01:01:15,760 --> 01:01:19,360
و همهمون داریم به همونجا
میریم، چه بدونیم چه ندونیم
860
01:01:32,159 --> 01:01:34,979
امیدوارم همه خوشحال باشن
861
01:01:40,379 --> 01:01:43,442
امیدوارم همه به دور از مریضی باشن
862
01:01:50,446 --> 01:01:54,037
امیدوارم که همه جا پر از خیر و برکت باشه
863
01:02:00,506 --> 01:02:03,680
هیچکس از کسی رنج نکشه
864
01:02:08,930 --> 01:02:10,279
به امید صلح و آرامش
94479
Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.