All language subtitles for Patrick.Melrose.S01E04.Muttermilch.DL.German.DD51.Dubbed.AmazonHD.x264-GDR
Afrikaans
Akan
Albanian
Amharic
Arabic
Armenian
Azerbaijani
Basque
Belarusian
Bemba
Bengali
Bihari
Bosnian
Breton
Bulgarian
Cambodian
Catalan
Cebuano
Cherokee
Chichewa
Chinese (Simplified)
Chinese (Traditional)
Corsican
Croatian
Czech
Danish
Dutch
English
Esperanto
Estonian
Ewe
Faroese
Filipino
Finnish
French
Frisian
Ga
Galician
Georgian
Greek
Guarani
Gujarati
Haitian Creole
Hausa
Hawaiian
Hebrew
Hindi
Hmong
Hungarian
Icelandic
Igbo
Indonesian
Interlingua
Irish
Italian
Japanese
Javanese
Kannada
Kazakh
Kinyarwanda
Kirundi
Kongo
Korean
Krio (Sierra Leone)
Kurdish
Kurdish (Soranî)
Kyrgyz
Laothian
Latin
Latvian
Lingala
Lithuanian
Lozi
Luganda
Luo
Luxembourgish
Macedonian
Malagasy
Malay
Malayalam
Maltese
Maori
Marathi
Mauritian Creole
Moldavian
Mongolian
Myanmar (Burmese)
Montenegrin
Nepali
Nigerian Pidgin
Northern Sotho
Norwegian
Norwegian (Nynorsk)
Occitan
Oriya
Oromo
Pashto
Persian
Polish
Portuguese (Brazil)
Portuguese (Portugal)
Punjabi
Quechua
Romanian
Romansh
Runyakitara
Russian
Samoan
Scots Gaelic
Serbian
Serbo-Croatian
Sesotho
Setswana
Seychellois Creole
Shona
Sindhi
Sinhalese
Slovak
Slovenian
Somali
Spanish
Sundanese
Swahili
Swedish
Tajik
Tamil
Tatar
Telugu
Thai
Tigrinya
Tonga
Tshiluba
Tumbuka
Turkish
Turkmen
Twi
Uighur
Ukrainian
Urdu
Uzbek
Vietnamese
Welsh
Wolof
Xhosa
Yiddish
Yoruba
Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:01:14,221 --> 00:01:18,249
" جنوب فرانسه "
" آگوست 2003 "
2
00:01:54,051 --> 00:01:57,331
خوبی؟
3
00:01:57,408 --> 00:01:59,690
رابرت" ، عزیزم"
4
00:01:59,767 --> 00:02:02,845
بعداً برو سلام کن
الان باید بریم فرودگاه
5
00:02:02,922 --> 00:02:05,444
مامانبزرگ «کِتِل» رو بیاریم
6
00:02:05,521 --> 00:02:07,881
- بابایی ، بابایی
- تو چشم پدرت
7
00:02:07,958 --> 00:02:11,755
- «پاتریک»
- من میخوام برم اسبسواری . من میخوام برم اسبسواری
8
00:02:11,842 --> 00:02:13,635
ببخشید . ببخشید . ببخشید
ببخشید «توماس»
9
00:02:13,712 --> 00:02:15,677
باشه
10
00:02:17,232 --> 00:02:20,310
تازه خوابم برده بود
نصفی از شب رو بیدار بودم
11
00:02:20,387 --> 00:02:22,304
حالا هم باید بلند بشی
12
00:02:22,391 --> 00:02:24,388
فکر میکردم اومدیم تعطیلات
13
00:02:24,465 --> 00:02:29,537
منم همینطور اما ما از
ساعت 5 بیداریم ، مگه نه «توماس»؟
14
00:02:29,632 --> 00:02:30,919
صحیح
15
00:02:31,579 --> 00:02:34,016
ما داریم میریم فرودگاه
تا مادرم رو بیاریم
16
00:02:34,093 --> 00:02:35,819
نمیخواد با عجله برگردی
17
00:02:35,895 --> 00:02:38,571
خب ، کار زیاد داریم
18
00:02:38,648 --> 00:02:41,688
پنجرهها رو باز کن
بذار اینجا یهکم هواش عوض بشه
19
00:02:41,765 --> 00:02:44,766
و بهتره چمدونها رو هم باز کنی
حداقل یه کمکی کرده باشی
20
00:02:44,843 --> 00:02:45,879
«توماس»
21
00:02:47,203 --> 00:02:51,116
رابرت" ، فرودگاه" -
رابرت" ، فرودگاه" -
22
00:03:02,865 --> 00:03:05,502
آره
23
00:03:27,320 --> 00:03:28,722
- «شِیمِس»
- «پاتریک»
24
00:03:28,799 --> 00:03:31,483
گفتم که دیشب صدای ماشینت رو شنیدم
25
00:03:31,560 --> 00:03:33,362
خوش اومدی
26
00:03:33,439 --> 00:03:35,358
النور» خیلی مشتاق دیدنتـه»
27
00:03:35,435 --> 00:03:37,429
ببخشید . این «کِوین»ـه
28
00:03:38,273 --> 00:03:40,076
- «آنِت»
- سلام «پاتریک»
29
00:03:40,152 --> 00:03:42,465
داشتیم میگفتیم که چقدر
مادرت فوقالعادهست
30
00:03:42,552 --> 00:03:45,342
که اجازه داده مؤسسه از
خونهی قشنگتون استفاده کنه
31
00:03:45,428 --> 00:03:47,068
زن فوقالعادهایـه
به افراد زیادی کمک کرده ارتباط برقرار کنن
32
00:03:47,145 --> 00:03:49,983
- با چی؟
- با واقعیتهای دیگه
33
00:03:50,060 --> 00:03:52,143
خیلیخب ، برگردیم سر این بحث
34
00:03:52,219 --> 00:03:54,502
من امروز صبح کمدم رو باز کردم
و یه عالمه نسخه از
35
00:03:54,579 --> 00:03:56,534
"راه روح" پیدا کردم
که سر راه کفشام بودن
36
00:03:56,611 --> 00:03:58,969
"راه کفش"...جالب بود
37
00:03:58,992 --> 00:04:00,912
حتی عنوان بهتری هم هست
38
00:04:01,215 --> 00:04:03,248
یادمون میاره که در زندگی معقول باشیم
39
00:04:03,325 --> 00:04:05,329
به نظرت میشه وقتی ما
واسه تعطیلات میایم اینجا
40
00:04:05,404 --> 00:04:07,765
این علائم زندگی مؤسسهایتون
دم دست نباشن؟
41
00:04:07,842 --> 00:04:08,887
توی ماه «آگوست» اینجا
خونهی خونوادگی ماست
42
00:04:08,964 --> 00:04:11,237
البته . عذر میخوام
43
00:04:11,324 --> 00:04:13,817
«این جزوههای مربوط به کارگاههای «ریکی
و گروههای شفابخشی
(ریکی» : نوعی روش شفابخشی بهصورت انتقال انرژی»)
44
00:04:13,894 --> 00:04:15,120
روی ما هیچ اثری نداره
45
00:04:15,197 --> 00:04:18,239
و این تخته با اینکه چوب خیلی قشنگیـه
اما مال شماست ، نه ما
46
00:04:18,316 --> 00:04:20,070
میذارمشون توی کلبهام
47
00:04:20,156 --> 00:04:23,954
- منظورت کلبهی مادرمـه؟
- جایی که گفته میتونم بمونم
48
00:04:24,031 --> 00:04:26,909
تا کِی؟ فکر میکردم
قراره برگردی ایرلند
49
00:04:26,986 --> 00:04:28,989
نه . کل تابستون رو اینجام
50
00:04:29,066 --> 00:04:30,581
اصلاً نمیفهمی که من اینجام
51
00:04:57,597 --> 00:04:59,833
آقای «مِلروز»؟
52
00:04:59,910 --> 00:05:02,508
سلام «کلودین» ، مادرم چطوره؟
53
00:05:04,110 --> 00:05:06,346
اگه میخواید ببینیدش منتظرتونـه
54
00:05:21,499 --> 00:05:26,535
میخوام بدونی که
من خیلی ناراحتم
55
00:05:27,406 --> 00:05:30,081
...بهخاطر اینکه
56
00:05:31,204 --> 00:05:32,960
...نمیتونم درست حرف
57
00:05:34,082 --> 00:05:35,597
بله
58
00:05:35,683 --> 00:05:37,275
- حتماً خیلی وحشتناکـه
- آره
59
00:05:39,358 --> 00:05:41,035
وحشتناک
60
00:05:42,033 --> 00:05:43,432
آره
61
00:05:44,632 --> 00:05:46,271
اما من قوی هستم
62
00:05:54,060 --> 00:05:56,783
بقیه رفتند فرودگاه مادر «مری» رو بیارن
63
00:05:56,859 --> 00:05:58,337
همه دوست دارن ببیننـت
64
00:05:58,414 --> 00:05:59,938
البته وقتی خودت حوصلهـش رو داشته باشی
65
00:06:00,015 --> 00:06:04,658
«توماس» هم بزرگ شده
همونطوری که انتظار داشتیم
66
00:06:04,735 --> 00:06:06,450
...اونا
67
00:06:07,171 --> 00:06:08,734
- «توماس»
- این چیه؟
68
00:06:08,810 --> 00:06:11,448
به من رفته
69
00:06:14,565 --> 00:06:16,357
...ببخشید . من فقط میخوام بفهمم
70
00:06:25,756 --> 00:06:27,147
پرواز خوبی داشتی «کِتِل»؟
71
00:06:27,234 --> 00:06:29,391
سلام «پاتریک» ، نه . افتضاح بود
72
00:06:29,468 --> 00:06:32,863
یه زن ابله کنار من نشسته بود که
انگار خیلی از سینههاش خوشـش میومد
73
00:06:32,940 --> 00:06:34,581
و مدام میکردشون توی صورت بچهـش
74
00:06:34,667 --> 00:06:37,506
بهش میگن شیر دادن به بچه -
ممنون عزیزم -
75
00:06:37,582 --> 00:06:39,779
میدونم حالا دیگه همه همین کار رو میکنن
اما وقتی که من بچهدار شدم
76
00:06:39,854 --> 00:06:44,133
زنای باهوش اونایی بودند که میرفتند خوشگذرونی
و انگار نه انگار که حامله بودند
77
00:06:44,220 --> 00:06:46,137
نه اونایی که سینههاشون دائم لخت بود
78
00:06:46,214 --> 00:06:47,729
- بابایی ، دارم میام
- حداقل واسه شیر دادن لخت نبود
79
00:06:47,816 --> 00:06:50,251
"رابرت" ، مامانبزرگ رو میبری توی اتاقش؟
80
00:06:52,726 --> 00:06:54,806
«پاتریک»؟
81
00:07:03,353 --> 00:07:05,232
خدای من ، داری مشروب میخوری
82
00:07:05,318 --> 00:07:09,030
راهکار موقتیـه -
خیلی وقتـه نخوردی -
83
00:07:09,107 --> 00:07:10,986
ایندفعه دیگه زده رو دست کارهای قبلیش
84
00:07:11,072 --> 00:07:14,026
نامهی مشاور حقوقی پرستار مادرم
اگه پرستار کلمهی مناسبی باشه
85
00:07:14,103 --> 00:07:15,868
از ارث محروم شدم
86
00:07:16,704 --> 00:07:17,978
چی؟
87
00:07:18,064 --> 00:07:19,100
میخواد خونه رو بده
به این خیریهی مسخره
88
00:07:19,177 --> 00:07:21,661
چیزی به ما نمیرسه
چیزی به بچههامون نمیرسه
89
00:07:21,738 --> 00:07:24,577
- «پاتریک» ، خیلی بده
- و میخواد که کامل بررسیش کنم
90
00:07:24,654 --> 00:07:26,457
مطمئن بشم که مشکلی نداشته باشه
91
00:07:26,534 --> 00:07:27,971
از ارث محروم شدن کافی نبود
92
00:07:28,048 --> 00:07:30,169
میخواد تازه کارهای اداریش رو هم انجام بدم
93
00:07:30,253 --> 00:07:32,125
- نگفت چرا؟
- نصف از صبح طول کشید
94
00:07:32,211 --> 00:07:34,167
اما ظاهراً میخواد که
"کار خوب انجام بده"
95
00:07:34,244 --> 00:07:37,284
میخواد به مردم کمک کنه
به هر کسی
96
00:07:37,361 --> 00:07:39,116
به شرطی که باهاش فامیل نشن
97
00:07:39,203 --> 00:07:42,483
- اینقدر داد نزن
- به دنبال خاتمه دادن به دلخوریها و تصدیق منه
98
00:07:42,559 --> 00:07:45,791
انگار اون «شِیمِس» حرومزاده
اینا رو بهش دیکته میکنه
99
00:07:45,878 --> 00:07:47,814
- عزیزم ، داری داد و بیداد میکنی
- مجبورم داد و بیداد کنم
100
00:07:47,891 --> 00:07:49,668
اون همیشه مادر افتضاحی بود
101
00:07:49,754 --> 00:07:52,591
اما امیدوار بودم که
آخر عمرش از اینکارهاش دست برداره
102
00:07:52,668 --> 00:07:55,862
و حس کنه که به اندازهی کافی
در حق من خیانت و قصور کرده
103
00:07:55,949 --> 00:07:59,620
و حالا وقت این باشه که استراحت کنه
و با نوههاش بازی کنه
104
00:07:59,697 --> 00:08:01,136
میدونی ، چیزی که من رو
بیشتر از همه میترسونه
105
00:08:01,223 --> 00:08:03,217
اینه که چقدر ازش نفرت دارم
106
00:08:04,656 --> 00:08:07,658
وقتی نامه رو خوندم
سعی کردم یقهام رو شل کنم تا بتونم نفس بکشم
107
00:08:07,735 --> 00:08:08,935
اما فهمیدم که یقهام
جلوی نفسم رو نگرفته
108
00:08:09,012 --> 00:08:11,725
یه خفت بود که داشت
دور گردنم تنگتر میشد
109
00:08:11,811 --> 00:08:13,450
خفت تنفر
110
00:08:13,527 --> 00:08:15,687
اون که حالا دیگه عوض نمیشه
اون یه زن وحشتزدهست
111
00:08:15,763 --> 00:08:17,565
میدونم . میدونم
112
00:08:17,641 --> 00:08:20,356
پس من از چی متنفرم؟
113
00:08:20,442 --> 00:08:22,361
من متنفرم...
114
00:08:22,436 --> 00:08:26,600
از سمّی که قطره قطره و نسل به نسل
چکیده شده
115
00:08:28,557 --> 00:08:32,468
و من ترجیح میدم بمیرم
اما چنین بلایی سر بچههامون نیارم
116
00:08:33,707 --> 00:08:36,383
چنین اتفاقی نمیفته
117
00:08:38,061 --> 00:08:39,019
خودمون نمیذاریم
118
00:08:42,415 --> 00:08:46,501
اما لطفاً مشروب نخور
بهخاطر ما
119
00:09:34,406 --> 00:09:39,730
همهـش رو میخواد ببخشه؟ -
آره . به خیریه -
120
00:09:41,158 --> 00:09:43,881
چه صدقهی عجیبی
121
00:09:47,996 --> 00:09:51,190
"رابرت" ، برو سلام کن
122
00:09:55,947 --> 00:09:56,992
...فقط بهت گفتم که بدونی
123
00:09:57,069 --> 00:09:59,142
- «پاتریک»
- «پاتریک» بهخاطر اون حالش گرفتهست
124
00:09:59,228 --> 00:10:01,146
بایدم گرفته باشه
125
00:10:01,222 --> 00:10:03,340
اینجا خیلی قشنگـه
126
00:10:03,417 --> 00:10:05,097
- پس پیداش کردی
- آره
127
00:10:05,183 --> 00:10:06,977
خیلی خوشحالم که اینجام
128
00:10:07,053 --> 00:10:08,693
این کیه؟
129
00:10:08,780 --> 00:10:09,853
گفتم که . «جولیا» دوست «پاتریک»ـه
130
00:10:09,930 --> 00:10:13,171
«لوسی» دخترشـه
131
00:10:13,248 --> 00:10:15,253
انگار از دیدنش خیلی خوشحال شده
132
00:10:15,330 --> 00:10:16,403
«سلام «مری
133
00:10:16,490 --> 00:10:21,487
فقط داره ادای احترام میکنه
«جولیا» اوضاعش خیلی بههم ریخته
134
00:10:24,038 --> 00:10:27,194
اما نمیتونی باهاش مبارزه کنی؟
خیر سرت یه وکیلی
135
00:10:27,281 --> 00:10:29,917
شاید مادری بلد نباشه و احمق باشه
اما پول خودشـه
136
00:10:29,994 --> 00:10:32,871
اگه بخواد تا آخرین قرونش رو
واسه هتل گروههای معنوی به آتیش بکشه
137
00:10:32,948 --> 00:10:34,396
کاری از دست من برنمیاد
138
00:10:34,473 --> 00:10:39,547
نمیتونی خودت تظاهر کنی که یه کشیشی
و اینجا رو نگه داری؟
139
00:10:39,624 --> 00:10:43,987
متأسفانه من از معدود آدمای روی زمینم
که هیچ قدرت شفابخشی ندارم
140
00:10:47,775 --> 00:10:49,934
چرا شماها باهم بازی نمیکنید؟
141
00:10:50,020 --> 00:10:51,613
بازی کنید
142
00:10:52,695 --> 00:10:54,096
بازی کنید
143
00:10:55,888 --> 00:10:58,211
تازه من همینجوریشم
به زور هوای خونوادم رو دارم
144
00:10:58,288 --> 00:10:59,889
چه برسه بخوام بقیهی مردم رو نجات بدم
145
00:11:01,049 --> 00:11:06,161
فکر میکنم مراقبت کردن از بچهها
هم راه دیگهای واسه قبول شکستـه
146
00:11:08,999 --> 00:11:10,995
اونا کامل میشن
147
00:11:11,072 --> 00:11:12,951
خوب میشن
میشن کسایی که زیاد مشروب نمیخورن
148
00:11:13,038 --> 00:11:15,866
طلاق نمیگیرن
149
00:11:15,953 --> 00:11:17,670
و مشکل اعصاب پیدا نمیکنن
150
00:11:20,470 --> 00:11:24,346
اینهمه وقت در مقابل تباهی
و افسردگی ازشون حفاظت میکنی
151
00:11:24,423 --> 00:11:27,185
که آخر سر خودت تباه و افسرده میشی
152
00:11:31,893 --> 00:11:33,178
ببخشید
153
00:11:33,255 --> 00:11:35,210
من یهکم حالم گرفتهست
154
00:11:36,411 --> 00:11:40,323
از وقتی طلاق گرفتم
بعضیوقتها بدجوری سرگیجه میگیرم
155
00:11:41,685 --> 00:11:43,566
انگار اصلاً وجود ندارم
156
00:11:43,643 --> 00:11:45,521
من میفهمم
157
00:11:45,597 --> 00:11:47,803
با این سن کمـت؟
دیگه خیلی ادعا داری
158
00:11:47,880 --> 00:11:49,838
جدّی میگم
159
00:11:49,925 --> 00:11:52,235
اما باعث نمیشه بچهی
خوشبختی نباشی . میشه؟
160
00:11:52,312 --> 00:11:55,111
بعضیوقتها
161
00:11:55,188 --> 00:11:56,830
وقتی اونجوری میشم
162
00:12:02,670 --> 00:12:04,569
خیلی خوب بزرگش کردی
163
00:12:06,180 --> 00:12:08,338
سلام عرض شد
164
00:12:08,424 --> 00:12:09,864
خدای من ، صاحب خونهست
165
00:12:09,941 --> 00:12:12,653
تو از «جولیا» خوشت نمیاد
166
00:12:12,740 --> 00:12:13,535
"رابرت"
167
00:12:13,612 --> 00:12:16,251
ازش خوشم میاد
168
00:12:16,338 --> 00:12:19,769
اما درحالیکه افراد باهوش
فکرهاشون رو به زبون میارن
169
00:12:19,846 --> 00:12:22,437
«جولیا» به این فکر میکنه که
بقیه درموردش چه فکری میکنن
170
00:12:23,846 --> 00:12:27,241
نباید همچین حرفی میزدم
171
00:12:27,922 --> 00:12:30,396
به کسی نگو
172
00:12:32,162 --> 00:12:33,993
تو خودت یه شفادهندهای؟
173
00:12:34,079 --> 00:12:36,832
آره «شِیمِس»
تو کی رو شفا دادی؟
174
00:12:36,918 --> 00:12:40,946
راستش من چندین سال توی
خانهی سالمندان کار میکردم
175
00:12:41,071 --> 00:12:42,988
بیمارانی رو میشستم که
غرق در مدفوع خودشون بودند
176
00:12:43,065 --> 00:12:45,185
به پیرهایی که نمیتونستند غذا بخورند
غذا میدادم
177
00:12:45,262 --> 00:12:46,259
اینجور چیزها
178
00:12:46,345 --> 00:12:48,744
و میدونی چیه؟
«واقعاً خوشحالم بابتش «جولیا
179
00:12:48,821 --> 00:12:50,345
باعث شده معقول باشم
180
00:12:50,422 --> 00:12:52,262
حیف که ادامه ندادی
میتونستی کارهای قابل لمس خوبی انجام بدی
181
00:12:52,339 --> 00:12:54,892
«پاتریک» هم دوست داره
من رو معقول نگه داره
182
00:12:54,979 --> 00:12:56,896
اما به نظر من همینجا هم
خوبی قابل لمس زیادی انجام میدیم
183
00:12:56,973 --> 00:12:59,293
با دورههایی که برگزار میکنیم
184
00:12:59,369 --> 00:13:02,449
ما بچههای شهری رو میاریم اینجا
و واقعاً عاشق اینجا میشن
185
00:13:02,525 --> 00:13:04,405
مدیتِیشِن ، طبل زدن
186
00:13:04,482 --> 00:13:06,361
: بهم گفتند که
187
00:13:06,448 --> 00:13:10,322
" «شِیمِس» ، اینجا فوقالعادهست
مثل نئشه شدن بدون موادـه "
188
00:13:10,399 --> 00:13:12,202
واسه نئشه شدن هم خیریه لازمـه؟
189
00:13:12,279 --> 00:13:15,751
با تموم بیماریهایی که توی دنیا هست
خیریه واسه چنین چیزی اصلاً لزومی نداره
190
00:13:15,837 --> 00:13:17,036
نمیتونی راحت بهشون اسید بدی؟
191
00:13:17,113 --> 00:13:18,790
قشنگ معلومه که وکیلـه
192
00:13:18,867 --> 00:13:20,230
من کاملاً موافقم که مردم خوش بگذرونن
193
00:13:20,316 --> 00:13:22,513
اما نمیتونن خونهی خودشون
راحت بشینن هر کاری خواستن بکنن؟
194
00:13:22,590 --> 00:13:24,383
متأسفانه «پاتریک» . بعضی از خونهها
اونقدرها هم راحت نیستن
195
00:13:24,470 --> 00:13:25,667
نه
196
00:13:25,744 --> 00:13:28,103
میدونم چی میگی
197
00:13:30,099 --> 00:13:32,257
...«خب «جولیا -
شگفتانگیزه -
198
00:13:32,343 --> 00:13:34,980
باعث افتخاره
199
00:13:37,657 --> 00:13:39,056
«شِیمِس»؟
200
00:13:39,210 --> 00:13:40,572
«پاتریک»؟
201
00:13:40,649 --> 00:13:42,568
پیشکش کردن خونه توسط «النور»
202
00:13:42,654 --> 00:13:44,964
- آره . بهم یه چیزهایی گفته
- من دارم بررسیش میکنم
203
00:13:45,050 --> 00:13:47,602
فعلاً نمیخواد بری کاغذدیواریها رو عوض کنی
204
00:14:49,021 --> 00:14:52,187
من واسه گفتن این دودل بودم -
لطفاً بازم دودل بمون -
205
00:14:52,264 --> 00:14:56,501
اما فکرت درمورد اینکه
...خونه رو به خیریه بدی
206
00:14:56,578 --> 00:15:00,176
اسناد رو بررسی کردم و باید بگم که
207
00:15:00,251 --> 00:15:01,691
- به شدت در معرض خطر قرار میگیری
...من واقعاً -
208
00:15:01,777 --> 00:15:05,048
- البته هر کاری بخوای میتونی بکنی اما سود سرمایهات
- نه . خواهش میکنم
209
00:15:05,135 --> 00:15:07,129
- نه
- به اندازهی هزینهی
210
00:15:07,206 --> 00:15:09,007
- من...
- پرستارت هم نمیشه
211
00:15:09,084 --> 00:15:10,686
ممکنه به سرعت ورشکسته بشیم
212
00:15:10,763 --> 00:15:12,643
«پاتریک» فقط میخواد کمک کنه
213
00:15:12,720 --> 00:15:14,677
- هر کاری بخواید میتونید بکنید
- بله
214
00:15:14,763 --> 00:15:17,199
اگه میتونستی فعلاً
خونه رو فقط قرض بدی
215
00:15:17,276 --> 00:15:19,395
- من واقعاً اعتراض دارم
- و تصمیم بگیری...
216
00:15:27,067 --> 00:15:29,023
چیزی نیست
217
00:15:30,587 --> 00:15:35,257
خب ، ما تنهات میذاریم
حتماً خستهای
218
00:15:37,100 --> 00:15:38,816
شرمنده اگه ناراحتـت کردم
219
00:15:51,360 --> 00:15:54,880
لطفاً من رو تنها نذار
220
00:16:07,388 --> 00:16:09,065
من میخوام از اینجا برم
221
00:16:10,743 --> 00:16:12,624
منظورت چیه؟
222
00:16:12,710 --> 00:16:14,666
اینجا نباشم
223
00:16:19,615 --> 00:16:20,899
درسته
224
00:16:26,809 --> 00:16:30,490
چیزی که میتونه آدم رو دیوونه کنه
اینه که مجبور بشه حسی رو داشته باشه
225
00:16:30,567 --> 00:16:33,885
که در عین حال داشتن چنین حسی
قدغن شده
226
00:16:33,962 --> 00:16:35,804
این خیانت باعث عصبانیتم میشه
227
00:16:35,881 --> 00:16:37,358
اما حالا مجبور شدم احساس
دلسوزی هم داشته باشم
228
00:16:37,444 --> 00:16:42,192
راستش من یه آدم خیلی سادهایم
واسه همین عصبانی میمونم
229
00:16:42,279 --> 00:16:45,319
"رابرت" ، همه کنار استخر هستن
برو پیششون
230
00:16:52,186 --> 00:16:55,504
فکر نکنم کار خوبی باشه تا "رابرت" رو
علیه مادربزرگش کنی
231
00:16:55,581 --> 00:16:57,862
توی یه مسابقه بین بچهی خودش
و یه آدم هفت پشت غریبه
232
00:16:57,939 --> 00:17:00,375
مادرم اون غریبه رو انتخاب کرد
233
00:17:00,461 --> 00:17:01,536
حق هم داری که حس کنی بهت خیانت شده
234
00:17:01,623 --> 00:17:03,732
- اما "رابرت" رابطهی خودش رو با...
- نه . به همهی ما دروغ گفته
235
00:17:03,819 --> 00:17:05,018
هر اتفاقی که توی گذشته افتاده
236
00:17:05,095 --> 00:17:08,413
حداقل یه جایی رو داشتیم که
حس خونه رو داشته باشه
237
00:17:08,490 --> 00:17:10,811
اما حالا حق خوشبختی خونوادگی ما
238
00:17:10,886 --> 00:17:14,647
دور ریخته میشه تا با کینه
و نفرت خونوادگی جایگزین بشه
239
00:17:14,724 --> 00:17:16,680
- این اجتنابناپذیر نیست
- نیست؟
240
00:17:16,766 --> 00:17:18,397
نه لزوماً . خواهش میکنم
241
00:17:19,124 --> 00:17:21,879
بیشتر پیش بچهها باش
242
00:17:23,240 --> 00:17:24,756
واسه همینه که اومدیم اینجا
243
00:17:33,588 --> 00:17:35,899
خیلیخب ، کی میخواد توی استخر بازی کنه؟
244
00:17:35,986 --> 00:17:37,665
- "رابرت"؟
- دارم کتاب میخونم
245
00:17:37,742 --> 00:17:39,621
یالا . بیا بازی کنیم
246
00:17:39,698 --> 00:17:41,415
واسه همین اومدیم اینجا
247
00:17:43,821 --> 00:17:45,412
«جولیا»؟
248
00:17:45,489 --> 00:17:47,333
نه؟ نبود؟
249
00:17:47,410 --> 00:17:49,375
- نه . ممنون
- از تو که نپرسیدم
250
00:17:49,452 --> 00:17:51,332
- یالا
- بابا
251
00:17:51,409 --> 00:17:53,211
مسخرهبازی درنیار
252
00:17:53,288 --> 00:17:55,129
- بیخیال "رابرت"
- بس کن
253
00:17:55,206 --> 00:17:57,201
- اینقدر کسلکننده نباش
- بس کن . جدّی میگم . بسه
254
00:18:09,515 --> 00:18:12,469
- میدونستم اینجوری میشه
- خدا لعنتـت کنه «کِتِل»
255
00:18:12,546 --> 00:18:14,110
مطمئنم حالش خوبه
256
00:18:14,187 --> 00:18:16,027
معلومه که حالش خوبه
خوبی ، مگه نه "رابرت"؟
257
00:18:16,104 --> 00:18:18,347
- آره . خوبم
- دیدی؟ حالش خوبه
258
00:18:19,500 --> 00:18:22,099
فقط بازیـه . خوش میگذرونیم
259
00:18:39,526 --> 00:18:41,645
این رو میگن خوشگذرونی
260
00:18:41,721 --> 00:18:43,477
نه . خوشگذرونی نیست
متأسفانه الزامـه
261
00:18:43,561 --> 00:18:45,395
یکی میخوای؟
262
00:18:46,957 --> 00:18:48,991
- خودم دارم
- البته
263
00:18:49,077 --> 00:18:51,791
اما حالا که پیشنهاد دادی . چندوقتـه؟ -
4سال -
264
00:18:51,868 --> 00:18:55,829
فکر میکردم فقط باید 30 روز
مصرف بشن
265
00:18:55,906 --> 00:18:57,910
مشخصه که بد مشکلی دارم
266
00:18:57,986 --> 00:18:59,828
که البته یعنی اینا به اندازهی کافی قوی نیستند
267
00:18:59,905 --> 00:19:02,466
گرچه عوارض جانبیش بهم رسیده :
از دست دادن حافظه ، کم شدن آب بدن
268
00:19:02,543 --> 00:19:05,583
ترک وحشتناک
همهـش به جز خوابیدن
269
00:19:09,132 --> 00:19:11,933
عجیبـه که قبلاً اینا رو واسه حالش میزدیم
270
00:19:12,967 --> 00:19:16,083
یادته توی یونان اسید میزدیم؟ -
یادمـه کجا قایمشون کرده بودی -
271
00:19:16,170 --> 00:19:19,806
آره . شرمنده بابت اون قضیه -
برام مهم نبود -
272
00:19:23,037 --> 00:19:25,801
اما نمیخواد حالا خاطرات خوش رو زنده کنیم
273
00:19:28,994 --> 00:19:30,317
اینم یه خوشی دیگه که ازم گرفته شده
274
00:19:30,394 --> 00:19:33,069
هر بار دلم واسه گذشته تنگ میشه
خودم رو مجبور میکنم بخاطر بیارم
275
00:19:33,156 --> 00:19:36,743
جوونی چه شکلی بود -
وحشتناک بود -
276
00:19:36,829 --> 00:19:39,342
مشکل اینجاست
تنها چیزی که من یادمـه سکسـه
277
00:19:40,742 --> 00:19:43,456
وفور سکس و حس بالقوه در عوض
278
00:19:43,543 --> 00:19:46,910
نبود سکس و تباه شدن اون حس بالقوه
در زمان حال
279
00:19:51,216 --> 00:19:53,488
خدای من ، امشب 40 میلیگرم لازمم میشه
280
00:19:56,490 --> 00:19:58,208
شاید...
281
00:20:00,969 --> 00:20:03,203
شاید بهتره باهم از این حرفا نزنیم
282
00:20:05,841 --> 00:20:08,151
شاید
283
00:20:36,494 --> 00:20:38,613
عزیزم
284
00:20:38,690 --> 00:20:40,683
متأسفم که بیدارت کردم
285
00:20:43,601 --> 00:20:45,604
ساعت چنده؟
286
00:20:48,116 --> 00:20:49,413
صبح زوده
287
00:20:50,677 --> 00:20:55,992
حالا باید بریم؟ ساکم رو ببندم؟
288
00:20:56,837 --> 00:20:58,628
عزیزم
289
00:21:00,584 --> 00:21:03,185
من باید بدون تو برم -
نمیتونی -
290
00:21:03,262 --> 00:21:07,221
- عزیزم ، لطفاً درک کن
- منم میخوام بیام
291
00:21:07,298 --> 00:21:09,974
باید یه مدت همینجا
پیش پدرت بمونی
292
00:21:10,061 --> 00:21:11,777
- منم میخوام بیام
- و بعد وقتی با وکیلهام حرف زدم...
293
00:21:11,854 --> 00:21:13,810
- نه . خواهش میکنم
- «پاتریک»
294
00:21:13,896 --> 00:21:17,936
گوش کن . خیلی مهمـه
295
00:21:18,013 --> 00:21:20,610
اما باید درست انجامش بدم . فهمیدی؟
296
00:21:21,532 --> 00:21:23,286
با روش درست خودش
297
00:21:24,763 --> 00:21:26,998
و بعد میتونم برگردم و با خودم ببرمت
298
00:21:27,084 --> 00:21:28,120
بعد میتونیم پیش هم باشیم
299
00:21:31,400 --> 00:21:35,993
«پاتریک» ، متوجهای؟
300
00:22:19,267 --> 00:22:21,427
- بابایی
- سلام
301
00:22:21,511 --> 00:22:23,228
سلام
302
00:22:23,305 --> 00:22:25,348
چیکار میکنی؟
303
00:22:25,425 --> 00:22:27,949
«توماس» دوباره از تخت انداختم بیرون
304
00:22:28,024 --> 00:22:30,825
بنابراین گفتم بهتره برم
توی اتاق اون بخوابم
305
00:22:32,061 --> 00:22:34,297
اما این اتاق «جولیا»ست
306
00:22:36,377 --> 00:22:37,854
آره
307
00:22:37,931 --> 00:22:40,417
فقط خواستم ببینم که چیزی...
308
00:22:42,449 --> 00:22:45,162
«توماس» بیچاره
309
00:22:45,249 --> 00:22:47,043
بهتره که من...تو باید...
310
00:22:48,366 --> 00:22:49,680
شببخیر
311
00:24:04,575 --> 00:24:06,281
"رابرت"؟ ناهار
312
00:24:10,646 --> 00:24:12,285
بفرما
313
00:24:13,397 --> 00:24:16,437
باید اعتراف کنم که وجود هردوتون
بهصورت همزمان در اینجا
314
00:24:16,514 --> 00:24:19,200
مثل یه رویاست
315
00:24:20,160 --> 00:24:21,272
مثل...
316
00:24:22,431 --> 00:24:23,467
یه...
317
00:24:25,711 --> 00:24:27,784
- رویاست
- عزیزم
318
00:24:27,871 --> 00:24:29,865
خیلی خوشحالم که اومدی بیرون . چطوری؟
319
00:24:29,942 --> 00:24:31,859
خیلی...
320
00:24:34,219 --> 00:24:36,261
خب ، من میذارم باهم گپ بزنید
321
00:24:36,338 --> 00:24:38,294
«توماس» ، با شراب بازی نکن
322
00:24:38,380 --> 00:24:42,217
این واسه بزرگترهاست -
مطمئناً همینطوره -
323
00:24:42,294 --> 00:24:44,089
جواب مشکل اینه؟
324
00:24:44,175 --> 00:24:46,208
- بهزودی میفهمیم ، مگه نه؟
- مطمئنم همینطوره
325
00:24:46,283 --> 00:24:49,728
من میخواستم واسه تولد «توماس»
براش افسار بچهگونه بخرم
326
00:24:49,804 --> 00:24:53,525
اما ظاهراً دیگه از مد افتادن -
من بچهام رو افسار نمیکنم -
327
00:24:53,602 --> 00:24:55,443
واقعاً؟ پرستارها قبلاً بدون
افسار کار نمیکردند
328
00:24:55,520 --> 00:24:57,075
- منم دائم فحششون میدادم
- فحش نمیدادی
329
00:24:57,161 --> 00:24:59,798
چون توی خونوادهی ما
اجازهی فحش دادن نداشتی
330
00:24:59,874 --> 00:25:03,155
برخلاف بعضی از خونوادهها -
به نظرت مادر کدوممون بدتره؟ -
331
00:25:03,232 --> 00:25:05,111
میدونم از ارث محروم کردن من توسط «النور»
برده بودش صدر جدول
332
00:25:05,188 --> 00:25:06,991
اما مادر تو هم انگار داره تلاشـش رو میکنه
333
00:25:07,068 --> 00:25:08,544
حداقل قبل از مشروب یهکم غذا بخور
334
00:25:08,630 --> 00:25:10,502
هرکسی که فکر میکنه یک هفته توی سیاست خیلی زیاده
باید با مادرت بمونه
335
00:25:10,589 --> 00:25:13,904
یه هفته اندازهی یه عمره
336
00:25:13,981 --> 00:25:16,544
نمیدونم بدون پرستار چجوری
«از عهدهاش برمیای «مری
337
00:25:16,620 --> 00:25:18,701
نمیدونم چجوری میشه با پرستار سروکله زد
338
00:25:18,777 --> 00:25:20,342
همیشه دوست داشتم خودم بچهها رو
بزرگ کنم
339
00:25:20,417 --> 00:25:23,295
آره . مادر بودن روی بعضیها
همچین تأثیری میذاره
340
00:25:23,372 --> 00:25:26,767
روی من چنین تأثیری نداشت اما خب
وقتی «لوسی» رو حامله شدم خیلی جوون بودم
341
00:25:26,854 --> 00:25:29,251
فکر میکنم آدم خودش
بچهها رو لوس میکنه
342
00:25:29,328 --> 00:25:31,169
اگه بخوای طوری بزرگشون کنی که
وکیل حقوقی یا مدیرعامل بشن
343
00:25:31,245 --> 00:25:36,923
لازم نیست سرشون رو با ایدهی اعتماد
راستگویی و اطمینان پر کنی
344
00:25:36,999 --> 00:25:39,561
اینجوری نمیتونن توی دنیای واقعی
با کسی رقابت کنن
345
00:25:39,638 --> 00:25:41,795
- باریکلا
- سلام عرض شد
346
00:25:41,872 --> 00:25:43,111
خدای من
347
00:25:43,914 --> 00:25:48,270
خواستم برم به «النور» سر بزنم
اما حالا که اینجاست
348
00:25:48,346 --> 00:25:50,274
- سلام
- «شِیمِس» ، لطفاً بشین
349
00:25:50,350 --> 00:25:53,380
واسه ناهار پیشمون باش -
نه . نه . نه . نه -
350
00:25:53,466 --> 00:25:55,942
نمیخوام مزاحم یه مراسم خونوادگی بشم
351
00:25:57,582 --> 00:25:59,566
خب ، چند دقیقه میشینم
352
00:26:00,660 --> 00:26:02,618
- «پاتریک» میگه نویسندهای
- من گفتم؟
353
00:26:02,693 --> 00:26:04,928
من خودمم به نوشتن کتاب فکر کردم
354
00:26:05,015 --> 00:26:07,931
ایدههای زیادی دارم
اما روی کاغذ آوردنشون سخته
355
00:26:08,008 --> 00:26:10,328
آدم رو دیوونه میکنه
356
00:26:10,405 --> 00:26:13,090
من مقدمهی یه کتاب رو نوشتم
چندین مقدمه نوشتم
357
00:26:13,166 --> 00:26:15,086
اما شاید همهشون یه مقدمه باشن
358
00:26:15,163 --> 00:26:17,080
- میدونی منظورم چیه؟
- آره
359
00:26:17,166 --> 00:26:19,198
داره از عمد اینکار رو میکنه
تا بره رو اعصاب ما
360
00:26:19,275 --> 00:26:21,117
اما نمیذاریم که راضی بشه
361
00:26:21,194 --> 00:26:23,113
به نظر من که شگفتانگیزه
362
00:26:23,199 --> 00:26:24,993
بیا پیشمون
واسه یه جلسه اسمت رو مینویسم
363
00:26:25,069 --> 00:26:27,909
میدونی چیه؟ شاید واقعاً اومدم
364
00:26:29,192 --> 00:26:30,708
«پاتریک»؟
365
00:26:30,785 --> 00:26:32,309
من میخوام توی کارگاهشون شرکت کنم
366
00:26:32,386 --> 00:26:35,944
آره . باید بری . این تنها راه واسه دیدن
خونه توی فصل بهار و گیلاسچینیـه
367
00:26:36,021 --> 00:26:40,223
گیلاسها واقعاً حرف ندارن
368
00:26:40,299 --> 00:26:43,177
من و «النور» یه مراسمی داریم
369
00:26:43,254 --> 00:26:44,615
که همیشه دور گیلاسها انجام میدیم
مگه نه «النور»؟
370
00:26:44,692 --> 00:26:47,618
- آره
- میوهی درخت زندگی
371
00:26:47,694 --> 00:26:49,573
ژرفای زیادی داره
372
00:26:49,650 --> 00:26:53,371
میخوام بدونم طمعشون با گیلاسهایی
که میوهی درخت گیلاسِ فرقی هم میکنه؟
373
00:26:53,448 --> 00:26:54,523
گیلاس
374
00:26:54,609 --> 00:26:56,603
- من برات میارم
- چه اجارهی سخاوتمندانهای
375
00:26:56,679 --> 00:26:59,720
- نه
- یه کاسه گیلاس واسه این خونه
376
00:26:59,797 --> 00:27:01,234
- نه
- راست میگن که ایرلندیها خیلی شانس دارن
377
00:27:01,321 --> 00:27:03,115
- بی...
- بسه دیگه
378
00:27:03,202 --> 00:27:04,994
- اجاره
- «راب»
379
00:27:06,597 --> 00:27:08,035
نه
380
00:27:08,112 --> 00:27:10,030
من میرم
381
00:27:10,107 --> 00:27:11,784
تقصیر منه
382
00:27:23,572 --> 00:27:26,373
انگار زیادم نیاوردمت تفریح ، نه؟
383
00:27:26,978 --> 00:27:30,335
باید بیشتر تلاش کنم
384
00:27:30,411 --> 00:27:32,867
مامانبزرگ واقعاً داره همهی
این خونه رو میبخشه؟
385
00:27:34,169 --> 00:27:35,925
ظاهراً که میخواد همچین کاری بکنه
386
00:27:38,198 --> 00:27:41,919
ما که اینجا رو دوست داریم -
میدونم اما مال اونه ، نه ما -
387
00:27:41,996 --> 00:27:43,836
اون همیشه بهصورت عجیبی بخشنده بود
388
00:27:43,913 --> 00:27:47,232
و اگه خونه رو میداد به کورها یا آوارهها
389
00:27:47,319 --> 00:27:50,272
یا واسه تحقیقات پزشکی
یا افراد قربانی شده
390
00:27:50,349 --> 00:27:53,504
ما خوشحال نمیشدیم
اما قابل درک بود
391
00:27:54,426 --> 00:27:56,726
اما میخواد ببخشتش به «شِیمِس»؟
392
00:27:57,706 --> 00:27:59,222
به مؤسسه
393
00:27:59,740 --> 00:28:02,175
بنابراین آره . به «شِیمِس»
394
00:28:06,098 --> 00:28:07,537
ازش متنفری؟
395
00:28:10,615 --> 00:28:13,731
معلومه که نه
تو هم نباید متنفر باشی
396
00:28:14,451 --> 00:28:16,944
چه صحنهی زیبایی
397
00:28:17,443 --> 00:28:21,241
«مری» گفت برگردی قبل اینکه
«شِیمِس» ، «کِتِل» رو گمراه کنه
398
00:28:21,318 --> 00:28:23,523
میخواد «مری» رو هم از ارث محروم کنه؟
399
00:28:23,600 --> 00:28:25,635
پس باید بریم بکشیمش
400
00:28:25,722 --> 00:28:27,792
اگه «شِیمِس» رو بکشیم
میتونیم خونه رو نگه داریم؟
401
00:28:27,878 --> 00:28:28,991
متأسفانه نه
402
00:28:29,076 --> 00:28:32,990
بهتره «کِتِل» رو بکشیم قبل از اینکه
وصیتنامهاش رو تغییر بده
403
00:28:33,067 --> 00:28:36,144
راستی میگی . من اجازه دادم
احساسات جلوی قضاوتم رو بگیره
404
00:28:37,661 --> 00:28:39,425
من میرم کتابم رو بخونم
405
00:28:50,811 --> 00:28:55,605
فکر میکنم باید بیشتر مراقب باشم -
درمورد چی؟ -
406
00:28:55,691 --> 00:28:58,367
خیلی سعی کردم که نفرت و خشمم رو
به بچهها منتقل نکنم
407
00:29:00,679 --> 00:29:02,692
یه بچگی متفاوت از دوران بچگی خودم
براشون فراهم کنم
408
00:29:04,641 --> 00:29:06,395
اما اونا هم اشتباهات تازهان
409
00:29:07,479 --> 00:29:09,233
و "رابرت" همه چیز رو میفهمه
410
00:29:12,514 --> 00:29:14,747
دیشب دم در اتاق تو مچم رو گرفت
411
00:29:17,425 --> 00:29:19,352
دم در اتاق من چیکار میکردی؟
412
00:29:20,148 --> 00:29:22,987
میخواستم بیام ببینمت
413
00:29:25,423 --> 00:29:27,178
خوشحال میشدی؟
414
00:29:35,407 --> 00:29:37,326
باشه واسه دفعهی بعد
415
00:29:38,447 --> 00:29:41,246
دفعهی بعدی هم داره؟
416
00:29:42,686 --> 00:29:46,359
تو که حوصلهات سر رفته و تنهایی
منم حوصلهام سر رفته و تنهام
417
00:29:46,436 --> 00:29:50,675
اینجوری حجم بیحوصلگی
و تنهایی اتاق خیلی زیاد میشه
418
00:29:50,752 --> 00:29:54,472
شاید همدیگر رو خنثی کنن
مثل بارهای الکتریکی
419
00:29:54,549 --> 00:29:56,833
خب پس باید آزمایشـش کنیم
420
00:29:58,310 --> 00:29:59,527
توی شرایط کنترلشده
421
00:30:00,303 --> 00:30:04,178
ببینیم بیحوصلگی نابود میشه
یا حجم تنهایی بیشتر میشه
422
00:30:20,329 --> 00:30:23,005
باید برگردیم
423
00:30:24,483 --> 00:30:26,716
وگرنه بقیه فکر میکنن باهم رابطه داریم
424
00:30:45,468 --> 00:30:48,297
میترسم بپرسم چیکار میکنی
425
00:30:48,776 --> 00:30:51,931
میخوام یهکم سرزنده بشم
این نقاشی «بودین»ـه
426
00:30:52,018 --> 00:30:54,694
اگه این رو بفروشیم
شاید بتونیم پول
427
00:30:54,771 --> 00:30:56,688
یه خونهی 2 خوابه
توی «کوئینز پارک» رو بدست بیاریم
428
00:30:56,774 --> 00:31:00,611
یه اتاق خواب مناسب بچه
به جای اتاق کردن زیر پله
429
00:31:00,688 --> 00:31:02,365
نباید از مادرت دزدی کنی
430
00:31:02,442 --> 00:31:03,402
از مادرم که نمیدزدم
از اون یارو میدزدم
431
00:31:03,489 --> 00:31:07,805
اگه خونه به اون میرسه پس
منم میتونم «بودین» رو بردارم
432
00:31:07,882 --> 00:31:11,362
اون یکی پیچگوشتی رو بده بهم -
نمیتونی ادامه بدی -
433
00:31:11,439 --> 00:31:13,875
بالاخره یه روز باید بیخیال همهـش بشی
434
00:31:13,952 --> 00:31:16,474
- واسه اینکارها دیگه دیره
- منظورم خونه نیست
435
00:31:20,954 --> 00:31:22,987
میخوای بیای بالا باهم بخوابیم؟
436
00:31:23,062 --> 00:31:24,300
نمیخواد کلمات هیجانانگیزی مثل
"میخوای" رو استفاده کنی
437
00:31:24,386 --> 00:31:28,261
جفتمون میدونیم که «توماس»
نمیذاره من اونجا بخوابم
438
00:31:29,143 --> 00:31:30,659
همین پایین میخوابم
439
00:31:31,453 --> 00:31:33,220
پیچگوشتی رو بهم بده لطفاً
440
00:31:33,297 --> 00:31:34,734
پیچگوشتی؟
441
00:31:59,393 --> 00:32:01,627
میشه بیام تو؟
442
00:32:14,296 --> 00:32:16,052
پروازت چه ساعتیـه؟
443
00:32:18,574 --> 00:32:20,530
باید 9 نشده برم
444
00:32:23,169 --> 00:32:25,806
- زمانبندیمون...
- هیچوقت خوب نبوده
445
00:32:39,548 --> 00:32:42,042
باید قبل از اینکه «توماس» بیدار بشه
برم بیرون
446
00:32:42,186 --> 00:32:44,142
«پاتریک»
447
00:32:44,229 --> 00:32:46,328
رابطهی کوتاه تابستونه
448
00:32:47,423 --> 00:32:48,938
باشه؟
449
00:32:50,021 --> 00:32:52,152
رابطهی کوتاه تابستونه
450
00:32:57,493 --> 00:32:59,247
ممنون که دعوتمون کردی
451
00:33:00,207 --> 00:33:01,252
بهت زنگ میزنم
452
00:33:01,329 --> 00:33:05,003
- هر موقع که وقت کردی
- دیگه مثل قبل نیست
453
00:33:05,090 --> 00:33:07,007
نه . نیست . خدافظ
454
00:33:07,084 --> 00:33:08,485
خدافظ
455
00:33:08,562 --> 00:33:11,918
عزیزم ، من میخواستم با «شِیمِس» خدافظی کنم
456
00:33:12,005 --> 00:33:13,758
از طرف من خدافظی کن . باشه؟
457
00:33:13,835 --> 00:33:16,914
عجیبـه که بدون تو بیام اینجا «پاتریک»
458
00:33:17,000 --> 00:33:18,918
این ماشین توئه؟
459
00:33:18,995 --> 00:33:20,991
- چقدر کوچیکـه
- آره
460
00:33:22,467 --> 00:33:24,732
خیلیخب ، بیا بالا که راه بیفتیم
کمربندت رو ببند «لوسی»
461
00:33:31,426 --> 00:33:34,139
خودمون تنها شدیم . خداروشکر
462
00:33:35,376 --> 00:33:37,977
حالا میتونیم خوش بگذرونیم
463
00:34:01,789 --> 00:34:05,511
کار درست همینه -
مطمئنم همینطوره -
464
00:34:08,742 --> 00:34:10,221
درضمن جعلیـه
465
00:34:10,307 --> 00:34:13,664
با یکی توی گالری حرف زدم
ظاهراً از امواجش مشخصـه
466
00:34:13,740 --> 00:34:16,982
بنابراین «شِیمِس» اولین کسی نیست که
سر مادرم کلاه گذاشته
467
00:34:18,132 --> 00:34:23,370
یه دلال نقاشی توی پاریس
40سال پیش به راحتی اینکار رو کرده
468
00:34:23,456 --> 00:34:25,450
- خب ، نمیخواد به «شِیمِس» چیزی بگی
- اصلاً
469
00:34:25,526 --> 00:34:28,606
فقط قیافهاش رو تصور کن
وقتی که خودش میفهمه
470
00:34:28,682 --> 00:34:32,134
دیگه نمیتونیم مخزن شناور بخریم
471
00:34:35,761 --> 00:34:38,158
باید بیخیال همهـش بشم
472
00:34:40,113 --> 00:34:42,032
وقتی درمورد اتفاقایی
...که اینجا افتاده حرف زدی
473
00:34:45,706 --> 00:34:46,845
باعث نشد که بیخیالشون بشی؟
474
00:34:48,708 --> 00:34:50,030
شاید
475
00:34:54,461 --> 00:35:01,290
اگه حمایت مادرم رو نداشتم
حداقل حفاظت اینجا رو داشتم
476
00:35:03,256 --> 00:35:07,332
حالا اینم داره ازم گرفته میشه
میترسم که دیوونه بشم
477
00:35:09,845 --> 00:35:11,370
در همین حال بخشی از وجودم
478
00:35:11,446 --> 00:35:13,959
خیلی دوست داره زودتر از شر
این خرابشده نجات پیدا کنه
479
00:35:15,724 --> 00:35:17,441
بیا برگردیم به لندن
480
00:35:18,084 --> 00:35:21,316
یا یه جای دیگه
481
00:35:21,393 --> 00:35:23,311
بعد از این تعطیلات باید بریم استراحت کنیم
482
00:35:26,350 --> 00:35:28,069
کجا بریم؟
483
00:35:34,148 --> 00:35:35,423
- سلام قربان
- سلام
484
00:36:10,594 --> 00:36:12,261
تموم شد
485
00:36:25,910 --> 00:36:27,923
" چرا «شِیمِس» نیومد؟ "
486
00:36:32,210 --> 00:36:34,205
مطمئنم دلیل خوبی داشته
487
00:36:45,917 --> 00:36:49,829
- دعوای بزرگی بود
- سلام
488
00:36:49,916 --> 00:36:52,630
ما برگشتیم . «پاتریک» بودید . درسته؟
489
00:36:52,707 --> 00:36:54,902
- «کِوین» ، «آنِت»
- داریم چای درست میکنیم
490
00:36:54,988 --> 00:36:56,781
متوجه نمیشم
491
00:36:56,867 --> 00:36:59,257
مگه «شِیمِس» باهاتون حرف نزد؟
492
00:36:59,343 --> 00:37:01,300
گفت شاید جای اضافه داشته باشید
493
00:37:05,933 --> 00:37:07,697
«شِیمِس»
494
00:37:07,773 --> 00:37:10,093
نمیخوام مزاحم کار دشوارت بشم
495
00:37:10,170 --> 00:37:13,211
این حرفا چیه . بفرما
مهمون من باش
496
00:37:13,288 --> 00:37:15,523
حالا دیگه اینجوریه؟
من مهمون تو هستم؟
497
00:37:15,609 --> 00:37:17,728
یا تو مهمون مایی تا وقتی که بریم؟
498
00:37:17,805 --> 00:37:20,759
چون ما آمادگی این رو نداریم که
بخوای رفقات رو بفرستی خونهی ما
499
00:37:20,883 --> 00:37:23,396
فقط فکر کردم بهخاطر اینکه
فضای خیلی زیادی دارید
500
00:37:23,482 --> 00:37:24,518
بتونید از مهمونهای من پذیرایی کنید
501
00:37:24,595 --> 00:37:30,551
شرایط بخشش مادر من کاملاً روشنـه -
شرایط" یه کلمهی خیلی قانونیـه" -
502
00:37:30,628 --> 00:37:31,827
توی اون دستنوشته
ننوشته که مؤسسه
503
00:37:31,913 --> 00:37:35,787
باید به شما و خونوادهی شما
در تعطیلات بهصورت رایگان منزل بده
504
00:37:35,863 --> 00:37:37,226
"رابرت" ، برگرد توی خونه
505
00:37:37,303 --> 00:37:38,541
واقعاً متأسفم بابت مشکلاتی که
برای شما ایجاد شده
506
00:37:38,628 --> 00:37:41,417
بحث این نیست که چه مشکلاتی
برای من ایجاد شده
507
00:37:41,503 --> 00:37:42,615
بحثمون مشکلاتیـه که تو داری
508
00:37:42,702 --> 00:37:45,618
جفتشون یکسان هستن -
واسه یه احمق همه چیز یکسانـه -
509
00:37:45,694 --> 00:37:47,296
هردوتون خونسرد باشید . باشه؟
510
00:37:47,373 --> 00:37:48,533
زنم هم داره ازت دفاع میکنه «شِیمِس»
511
00:37:48,609 --> 00:37:52,206
نظر من اینه که تو یه شیادی
و تظاهر میکنی احمقی
512
00:37:52,293 --> 00:37:53,770
درحالیکه زنم فکر میکنه فقط احمقی
513
00:37:53,847 --> 00:37:55,208
اگه میشه فقط درمورد
همین موضوع حرف بزنیم
514
00:37:55,284 --> 00:37:57,290
شاید بهتر باشه که انجمن یه جلسه بگیره
515
00:37:57,367 --> 00:38:00,964
- و «کِوین» و «آنِت»...
- ما که بخشی از اجتماع کوفتیتون نیستیم
516
00:38:01,041 --> 00:38:05,077
اگه میخوای بخشی ازش نباشی
بهتره که بری
517
00:38:05,154 --> 00:38:07,235
چطوره که تو بری پی کارِت مردک احمق؟
518
00:38:07,312 --> 00:38:08,434
اینجا خونهی مادربزرگ منه
519
00:38:08,511 --> 00:38:11,311
و بیشتر حق ماست که اینجا باشیم
نه تو
520
00:38:16,663 --> 00:38:18,025
...خب
521
00:38:19,578 --> 00:38:22,456
من باید برم این احساسات منفی رو هضم کنم
522
00:38:22,542 --> 00:38:25,218
برو هضمش کن
523
00:38:25,295 --> 00:38:28,815
مهمون من باش
مراسمت رو انجام بده
524
00:38:30,934 --> 00:38:34,491
و یه چیز دیگه
این رو مادرم بهم داد
525
00:38:34,568 --> 00:38:37,083
یهکم دستاش میلرزه
اما حالش خوب نیست
526
00:38:37,169 --> 00:38:39,162
نوشته : " چرا «شِیمِس» نیومد؟ "
527
00:38:39,249 --> 00:38:42,280
حالا که خونه رو بخشیده بهت
قیدش رو زدی
528
00:38:42,366 --> 00:38:45,042
لازم نیست تو واسه من از اهمیت
روابطهام با «النور» حرف بزنی
529
00:38:45,119 --> 00:38:48,793
فقط برو بهش سر بزن
میدونم همنشین خوبی نیست
530
00:38:48,879 --> 00:38:53,635
اما حداقل این یکی از وجه مشترکهای
باارزشیـه که باهم دارید
531
00:39:25,525 --> 00:39:28,278
میخوایم بچهها رو ببریم آمریکا
532
00:39:28,355 --> 00:39:30,474
تا خواهرت «نانسی» رو توی «کانتیکِت» ببینن
533
00:39:30,551 --> 00:39:32,755
تا حالا نرفتن اونجا
534
00:39:32,832 --> 00:39:34,828
فقط...فقط 10 روز
535
00:39:34,914 --> 00:39:37,906
وقتی که نیستیم «کلودین» ازت مراقبت میکنه
536
00:39:37,993 --> 00:39:41,781
بعد یه جایی توی لندن برات پیدا میکنیم
537
00:39:41,868 --> 00:39:43,825
یه جای راحت و میبریمت خونه
538
00:39:43,901 --> 00:39:45,818
- وقت رفتنه
- باشه
539
00:39:45,895 --> 00:39:47,814
با مامانبزرگ خدافظی کن
540
00:40:00,051 --> 00:40:01,807
پسر خوشگلم
541
00:40:06,563 --> 00:40:08,042
بیا بریم
542
00:40:28,901 --> 00:40:32,420
من میخوام...
543
00:40:34,932 --> 00:40:36,688
من رو بکشی
544
00:40:49,193 --> 00:40:51,716
دوست دارم کمکت کنم
اما خلاف قانونـه
545
00:40:53,675 --> 00:40:55,591
نه . دیگه نه
546
00:40:55,677 --> 00:40:58,228
خیلیخب
547
00:41:06,382 --> 00:41:08,501
آمادهام
548
00:41:08,577 --> 00:41:10,533
یالا . بیا بریم
549
00:41:13,458 --> 00:41:16,174
"رابرت" ، وایسا منم بیام
550
00:42:42,086 --> 00:42:45,165
چرا نمیری پیش پدرت تلویزیون ببینی؟
551
00:42:45,242 --> 00:42:47,045
ازش خوشت میاد
552
00:42:47,122 --> 00:42:49,318
فردا صبح میریم خونهی خاله «نانسی»
553
00:43:04,423 --> 00:43:06,025
دیگه کمش کردم . ببین
554
00:43:13,661 --> 00:43:15,098
بیا شببخیر بگو
555
00:43:19,932 --> 00:43:22,647
شببخیر
556
00:43:41,550 --> 00:43:43,832
خدای من ، «هنری» رو هم دعوت کرده
557
00:43:43,909 --> 00:43:45,664
- «هنری» کیه؟
- پسرخالهی «نانسی»
558
00:43:45,751 --> 00:43:49,424
تموم پول به اون ارث رسید
و «نانسی» واسه همین عصبانیـه
559
00:43:49,501 --> 00:43:52,618
هر کاری میکنی حرفی از سیاست نزن
آدم خوبیه اما یه فاشیستـه
560
00:43:52,704 --> 00:43:54,583
- خوبه
- سلام
561
00:43:54,660 --> 00:43:57,297
خدای من ، از آدمای پولدار متنفرم
562
00:43:57,374 --> 00:43:59,655
- خصوصاً حالا دیگه که پولدار نمیشی
- دقیقاً حالا
563
00:43:59,732 --> 00:44:03,798
اتاق بازی داریم
اتاق سینما و البته استخر
564
00:44:03,822 --> 00:44:05,070
خیلی لطف کردی «نانسی»
565
00:44:05,133 --> 00:44:08,212
بعد از بلاهایی که خواهرم سرت آورده
این حداقل کاریـه که میتونم بکنم
566
00:44:08,289 --> 00:44:11,367
«پاتریک» بهم گفت که سر کار میری
567
00:44:11,444 --> 00:44:13,602
من همیشه کار میکردم
توی انتشار کتابم
568
00:44:13,678 --> 00:44:16,316
داخل خونه که نمیدوئن ، مگه نه؟
569
00:44:16,402 --> 00:44:18,234
البته که نه
570
00:44:18,321 --> 00:44:20,152
و بخوان جیغ و داد بزنن؟
571
00:44:20,238 --> 00:44:22,232
مزخرف نگو
بذار هر کاری دوست دارن بکنن
572
00:44:22,309 --> 00:44:23,912
خب ، نباید برن توی درختا
573
00:44:23,989 --> 00:44:27,585
محل تجمع بیماری «لایم»ـه و اینوقت
سال نیش حشرات هم خیلی دردناکـه
574
00:44:27,672 --> 00:44:29,110
پیچک سمی هم همینطور
575
00:44:29,187 --> 00:44:33,099
از دور قشنگـه اما از نزدیک
شبیه یه باطلاق کامبوجیاییـه
576
00:44:33,186 --> 00:44:34,865
بهتره فکر کنی که همیشه در خطری
577
00:44:34,942 --> 00:44:37,655
قانون زندگی
578
00:44:37,742 --> 00:44:40,014
«رابرت» ، «توماس»
میاید بریم شنا؟
579
00:44:40,101 --> 00:44:41,817
من برم لباسهای شنا رو بیارم
580
00:44:41,893 --> 00:44:43,890
ایول . وقت شناست
581
00:44:48,406 --> 00:44:51,246
«پاتریک» ، میشه بیای اینجا؟
582
00:44:51,323 --> 00:44:56,482
خیلی چیزها...خیلی چیزهای دوستداشتنی
همهشون دزدیده شدند
583
00:44:56,559 --> 00:44:58,918
یه ثروت در سطح جهانی نابود شده
584
00:44:58,995 --> 00:45:00,559
اینا...
585
00:45:00,636 --> 00:45:02,111
اینا مال ما بودند
586
00:45:02,198 --> 00:45:06,515
1.5 میلیون دلار
اینا رو برادر کوچولوی ناتنی من
587
00:45:06,591 --> 00:45:08,346
از وان حموم مامانی گیرش اومد
588
00:45:08,432 --> 00:45:11,222
به نظر من که وضع خودتم بد نیست «نانسی»
589
00:45:11,309 --> 00:45:13,670
اینجا رو میگی؟ باور کن
590
00:45:13,746 --> 00:45:15,299
در مقابل چیزی که باید گیرمون میومد
اینجا هیچیـه
591
00:45:15,385 --> 00:45:17,619
میشه درمورد مادرم حرف بزنیم؟
592
00:45:17,695 --> 00:45:20,537
حالش بهتر نمیشه
امیدی هم به بهتر شدنش نیست
593
00:45:20,611 --> 00:45:23,452
خودش اطلاع داره و ازم خواست که بکشمش
594
00:45:24,131 --> 00:45:28,487
پاتریک» ، اصلاً منصفانه نیست»
اصلاً منصفانه نیست
595
00:45:28,573 --> 00:45:32,726
من شک ندارم کمک کردن در مرگش
میتونه محبتآمیزترین کاری باشه که از دستم برمیاد
596
00:45:32,802 --> 00:45:34,087
خب ، شاید
597
00:45:34,164 --> 00:45:35,679
شاید بهتر باشه یه آمبولانس کرایه کنی
598
00:45:35,765 --> 00:45:36,687
و ببریش به هلند
599
00:45:36,763 --> 00:45:40,801
رسیدن به هلند به خودی خود آدم رو نمیکشه
600
00:45:40,877 --> 00:45:44,234
لطفاً بیا دیگه در این مورد
حرف نزنیم . خیلی غمانگیزه
601
00:45:44,310 --> 00:45:46,240
...من هنوز به «مری» چیزی نگفتم بنابراین
602
00:45:47,274 --> 00:45:49,155
چرا بهش نگفتی؟
603
00:45:49,807 --> 00:45:51,187
محض اینکه فکر خوبی باشه
604
00:45:52,463 --> 00:45:54,946
لباسای شنا دستـت هستن؟
605
00:45:55,023 --> 00:45:56,060
«نانسی» ، ما واقعاً ممنونیم
606
00:45:56,147 --> 00:45:59,981
نه . فکر کن خونهی خودتـه
اما با پای خیس نیاید روی فرش
607
00:46:00,058 --> 00:46:01,296
البته
608
00:46:01,382 --> 00:46:02,735
با مجسمهها هم بازی نکنید
توی «مایسن» ساخته شدند
609
00:46:02,812 --> 00:46:05,334
قبل از شام دوست نداری مشروب بخوری؟
610
00:46:05,411 --> 00:46:06,571
من اصلاً مشروب نمیخورم
مگه نمیدونستی؟
611
00:46:06,648 --> 00:46:10,647
با چشمای خودم دیدم که زندگی بابام رو تباه کرد
اما تو راحت باش
612
00:46:14,646 --> 00:46:17,322
باشه واسه بعداً
613
00:46:34,864 --> 00:46:37,223
یهکم خفهست
614
00:46:40,455 --> 00:46:41,978
پیدات کردم
615
00:47:00,759 --> 00:47:03,281
حالا بهتر شد
616
00:47:10,830 --> 00:47:13,947
«ارتش «مایسنی -
شگفتانگیزـه -
617
00:47:31,449 --> 00:47:33,051
لعنتی
618
00:49:06,637 --> 00:49:08,996
تلفن «جولیا» ، پیام بذارید
619
00:49:09,639 --> 00:49:12,189
«جولیا» ، «پاتریک» هستم
620
00:49:14,349 --> 00:49:16,152
پشت پیغامگیرت قایم شدی؟
621
00:49:22,423 --> 00:49:23,901
خیلیخب
622
00:49:30,297 --> 00:49:31,304
قایم شدی؟
623
00:49:36,368 --> 00:49:40,052
دارم حس میکنم توی سقوط آزادم
624
00:49:44,557 --> 00:49:46,439
فقط خواستم یه صدای صمیمی رو بشنوم
625
00:49:51,675 --> 00:49:52,644
بگذریم
626
00:49:58,388 --> 00:49:59,789
دوستـت دارم
627
00:50:27,045 --> 00:50:30,239
بالاخره اومدی
کمکم میخواستیم پلیس خبر کنیم
628
00:50:30,315 --> 00:50:31,794
چه فکر هشدارکنندهای
629
00:50:31,880 --> 00:50:34,432
ببخشید . یهدفعه هوس کردم
برم توی روستاها بچرخم
630
00:50:34,516 --> 00:50:37,192
هوشیارکننده ، هوشیارکننده
گفتم هشدارکننده؟
631
00:50:37,269 --> 00:50:39,228
منظورم...منظورم هوشیارکننده بود
632
00:50:39,314 --> 00:50:42,142
همین حالا داشتم میگفتم که بچهها
از بس بازی کردند خسته شدند
633
00:50:42,612 --> 00:50:45,307
البته در مقابل چیزهایی که
قبلاً داشتیم هیچی نیست
634
00:50:45,384 --> 00:50:48,741
پدربزرگمون یه باغ 150 هکتار
توی «لانگ آیلند» داشت
635
00:50:48,818 --> 00:50:53,939
...منظورم درخت و زمین نیست -
لطفاً میشه بحث رو عوض کنیم؟ -
636
00:50:55,855 --> 00:50:58,293
هنری» داشت درمورد»
خاورمیانه برامون میگفت
637
00:50:58,370 --> 00:50:59,807
میشه هم برگردیم سر همون بحث قبلی
638
00:50:59,894 --> 00:51:01,525
بله . داشتم در «پِرل هاربور» حرف میزدم
639
00:51:01,611 --> 00:51:03,731
وقتی دریاسالار «یاماموتو» حمله رو کامل کرد
640
00:51:03,807 --> 00:51:08,200
گفت : "آقایون ، ما یک غول رو
"از خواب بیدار کردیم
641
00:51:08,286 --> 00:51:11,798
و این طرز فکر باید در صدر
افکار تروریستهای جهان باشه
642
00:51:11,875 --> 00:51:14,558
- مامانی
- و کشورهای مدافعشون
643
00:51:14,635 --> 00:51:16,121
مامانی ، این شکسته
644
00:51:16,126 --> 00:51:19,795
تا حالا شنیدی که میگن :
"بچهها را باید دید اما نشنید"؟
645
00:51:20,792 --> 00:51:22,787
البته
646
00:51:22,863 --> 00:51:23,785
فکر میکنم مسخرهست
647
00:51:23,872 --> 00:51:28,285
راستش به نظر من این حرف
کاملاً سخاوتمندانهست
648
00:51:29,338 --> 00:51:31,257
ترجیح میدی که حتی نگاهش هم نکنی؟
649
00:51:31,344 --> 00:51:33,894
خدای من «نانسی»
مثل پدرم حرف میزنی
650
00:51:33,980 --> 00:51:36,694
اما «پاتریک» ، ما فقط میخوایم
مهماننوازیمون رو ابراز کنیم
651
00:51:36,771 --> 00:51:37,855
و ما هم "سفیدپوستای فقیریم"
652
00:51:37,930 --> 00:51:41,690
که برای صدقهی فامیل آمریکاییمون
هر کاری میکنیم
653
00:51:41,767 --> 00:51:44,643
اگه صدقه نمیخوای
لازم نیست قبول کنی
654
00:51:44,730 --> 00:51:46,889
- درست میگی . قبول نمیکنیم
- اما مایلیم
655
00:51:46,966 --> 00:51:48,759
از جانب خودت حرف بزن
656
00:51:48,845 --> 00:51:51,243
دارم میزنم
از جانب بچههامون هم حرف میزنم
657
00:51:51,319 --> 00:51:53,276
تو حتی از جانب خودت هم حرف نمیزنی
658
00:51:53,363 --> 00:51:54,838
"کاملاً سخاوتمندانه"؟
659
00:51:54,915 --> 00:51:56,835
بیخیال . برو گورت رو گم کن
660
00:52:03,750 --> 00:52:06,982
کمتر از 24 ساعت -
رکورد زدم -
661
00:52:07,069 --> 00:52:09,782
ارزش باز کردن چمدونها رو نداشت
662
00:52:09,859 --> 00:52:12,620
میبینم که کنار معشوقهات میخوابی
663
00:52:12,697 --> 00:52:14,576
میذارمش اونور
664
00:52:14,653 --> 00:52:16,660
نه . نکن
خدایی نکرده یه قطره...
665
00:52:16,737 --> 00:52:20,054
- فقط یه قطره از عشقت به بچهها رو کم نکن
- صدات رو بیار پایین
666
00:52:20,131 --> 00:52:22,413
نه . راست میگی
وقتی که اینجوری میشی
667
00:52:22,490 --> 00:52:24,964
من هیچ عشق و تمایلی نسبت بهت ندارم
668
00:52:25,050 --> 00:52:28,724
و بقیهی اوقات چی؟ -
بقیهی اوقات؟ -
669
00:52:30,565 --> 00:52:31,601
فکر میکنم بهتره بدونی...
670
00:52:33,595 --> 00:52:36,799
من زندگیم رو بدون تو تصور میکنم
671
00:52:36,876 --> 00:52:42,660
هر مقدار صبر یا دلسوزی که برات داشتم
دیگه همهـش نابود شده
672
00:52:44,271 --> 00:52:46,112
فقط بهخاطر مشروبخوریت نیست
673
00:52:46,189 --> 00:52:50,610
...یا این
این رابطهی تحقیرکنندهات با «جولیا»
674
00:52:51,425 --> 00:52:54,360
که حتی واسه خودت هم تحقیرکنندهست
675
00:52:55,502 --> 00:53:00,737
یا این تباهی بدون فکرت بهخاطر
تأثیریـه که روی بچهها میذاری
676
00:53:05,293 --> 00:53:07,087
چیزی که امشب «نانسی» گفت درمورد...
677
00:53:08,286 --> 00:53:10,482
اینکه دید پدرش زندگی
خودش رو نابود کرد
678
00:53:13,118 --> 00:53:15,115
"رابرت" هم امشب همین رو دید
679
00:53:17,194 --> 00:53:19,870
اما تو دست نمیکشی
680
00:53:23,631 --> 00:53:25,346
اگه نمیتونی تغییر کنی...
681
00:53:26,546 --> 00:53:28,264
باید بری
682
00:54:31,763 --> 00:54:33,529
شام خانم
683
00:54:33,604 --> 00:54:35,359
ممنون
684
00:54:54,503 --> 00:54:55,500
بفرما
685
00:55:07,335 --> 00:55:08,928
محل...
686
00:55:09,014 --> 00:55:10,884
دوست...
687
00:55:10,970 --> 00:55:12,323
داشتنیـه
688
00:55:12,347 --> 00:56:28,351
کانال تلگرام
Deutschwebvip
70648