All language subtitles for 29. 5-At Last

af Afrikaans
ak Akan
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bem Bemba
bn Bengali
bh Bihari
bs Bosnian
br Breton
bg Bulgarian
km Cambodian
ca Catalan
ceb Cebuano
chr Cherokee
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English
eo Esperanto
et Estonian
ee Ewe
fo Faroese
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gaa Ga
gl Galician
ka Georgian
de German Download
el Greek
gn Guarani
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ia Interlingua
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
rw Kinyarwanda
rn Kirundi
kg Kongo
ko Korean
kri Krio (Sierra Leone)
ku Kurdish
ckb Kurdish (Soranî)
ky Kyrgyz
lo Laothian
la Latin
lv Latvian
ln Lingala
lt Lithuanian
loz Lozi
lg Luganda
ach Luo
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mfe Mauritian Creole
mo Moldavian
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
sr-ME Montenegrin
ne Nepali
pcm Nigerian Pidgin
nso Northern Sotho
no Norwegian
nn Norwegian (Nynorsk)
oc Occitan
or Oriya
om Oromo
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt-BR Portuguese (Brazil)
pt Portuguese (Portugal)
pa Punjabi
qu Quechua
ro Romanian
rm Romansh
nyn Runyakitara
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
sh Serbo-Croatian
st Sesotho
tn Setswana
crs Seychellois Creole
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhalese
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
es-419 Spanish (Latin American)
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
tt Tatar
te Telugu
th Thai
ti Tigrinya
to Tonga
lua Tshiluba
tum Tumbuka
tr Turkish
tk Turkmen
tw Twi
ug Uighur
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
wo Wolof
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:00,078 --> 00:00:25,234 ارائه شده توسط وبسایت Deutschweb.ir 2 00:01:42,061 --> 00:01:44,152 ‫عزادارها دارن میرسن قربان 3 00:01:44,230 --> 00:01:46,675 ‫خیلی‌خب ، شروع می‌کنیم 4 00:01:56,775 --> 00:01:58,730 ‫من می‌خوام... 5 00:02:00,649 --> 00:02:02,681 ‫من رو بکشی 6 00:02:07,679 --> 00:02:09,674 ‫ راهنمای تلفن ، بفرمایید 7 00:02:09,761 --> 00:02:15,830 ‫سلام ، شماره‌ی یک سازمان رو می‌خوام «به اسم «انجمن مرگ آسان 8 00:02:15,918 --> 00:02:18,191 ‫ ببخشید . بلندتر حرف بزنید 9 00:02:18,267 --> 00:02:22,142 «انجمن مرگ آسان» 10 00:02:22,228 --> 00:02:24,060 ‫ متأسفم آقای «مِلروز» ‫ کمکی از دست ما ساخته نیست 11 00:02:24,146 --> 00:02:26,785 ما یه کمپینیم که می‌خوایم قانون رو تغییر بدیم - ‫- واقعاً؟ 12 00:02:26,860 --> 00:02:31,014 ‫آخه «مرگ آسان» که خیلی امیدوارکننده‌ست 13 00:02:31,100 --> 00:02:32,654 ‫ راهنمای تلفن ، بفرمایید 14 00:02:32,739 --> 00:02:35,934 ‫سلام ، یه شماره‌ی بین‌المللی می‌خوام ‫از سوئیس 15 00:02:36,009 --> 00:02:37,257 «دیگنِتاس» 16 00:02:37,334 --> 00:02:41,207 ‫ چجور سازمانی‌ـه؟ 17 00:02:41,284 --> 00:02:44,565 کارش چیه؟ - ‫- کارشون اینه که... 18 00:02:44,641 --> 00:02:45,918 ‫بذار حروف رو یکی‌یکی برات میگم 19 00:02:45,936 --> 00:02:48,958 ‫خودکشی از یک بیماری شکل می‌گیره ‫بیماری که حالا بهش میگیم افسردگی 20 00:02:49,044 --> 00:02:51,442 ‫و ما باید این بیماری رو درمان کنیم 21 00:02:51,519 --> 00:02:54,318 ‫نه می‌تونه تکون بخوره ‫نه حرف بزنه و نه خودش رو کنترل کنه 22 00:02:54,395 --> 00:02:57,992 ‫افسردگی یک بیماری نیست ‫یه واکنش کاملاً منطقی‌ـه 23 00:02:58,070 --> 00:03:01,791 ‫حقیقتش واسه خوش بودن ‫باید یه توجیه پیدا کنید 24 00:03:01,867 --> 00:03:04,342 ‫به افرادی که افسرده هستند ‫داروی ضدافسردگی میدیم 25 00:03:04,427 --> 00:03:05,502 ‫مصرف‌شون می‌کنه 26 00:03:05,589 --> 00:03:08,703 ‫یه اشتیاق زیادی برای تنفر از زندگی ‫بهش میدن 27 00:03:08,781 --> 00:03:10,622 ‫همون‌موقع ازم خواست که بکشمش 28 00:03:10,700 --> 00:03:12,503 میدونی چیه؟ همراه افراد در حال مرگ بودن مزایای زیادی داره 29 00:03:12,580 --> 00:03:16,454 ‫من فکر نکنم مادرم بخواد با افراد در حال مرگ کاری داشته باشه . شما همچین فکری می‌کنید؟ 30 00:03:16,531 --> 00:03:18,172 ‫و اگه منظورتون اینه که ‫برای شما مزایایی داره 31 00:03:18,258 --> 00:03:20,493 ‫باید بگم که من بیشتر ‫نگران کیفیت زندگی اونم ، نه شما 32 00:03:27,206 --> 00:03:29,843 ‫من...من... 33 00:03:29,920 --> 00:03:31,876 ‫سوئیس می‌خوام 34 00:03:32,798 --> 00:03:34,380 ‫داریم بررسیش می‌کنیم 35 00:03:36,797 --> 00:03:38,792 ‫دکتر «فِنلون» اینجان 36 00:03:38,868 --> 00:03:41,392 ‫دکتر خونوادگی‌مون . یادت میاد؟ 37 00:03:41,467 --> 00:03:44,306 ‫سلام «النور» 38 00:03:44,392 --> 00:03:48,267 ‫من یه‌کم معاینه‌ات می‌کنم و چندتا سوال ازت می‌پرسم 39 00:03:51,423 --> 00:03:54,300 ‫خواهش می‌کنم بهش نگو... 40 00:03:56,496 --> 00:03:58,413 ...‫که مادرم 41 00:04:00,457 --> 00:04:01,656 ‫زن یک دوک بود 42 00:04:02,767 --> 00:04:04,811 ‫هیچ حرفی نمیزنم 43 00:04:05,963 --> 00:04:09,003 ‫"به سختی حرکت می‌کنم ‫علیل شدم و نمی‌تونم دستشوییم رو کنترل کنم 44 00:04:09,089 --> 00:04:12,992 و به‌خاطر به‌دردنخوریم به شدت غمگینم 45 00:04:13,557 --> 00:04:15,276 انتظار بهبود ندارم 46 00:04:15,361 --> 00:04:17,518 و می‌تونم حس کنم که ‫توانایی‌هام دارن از کار میفتن 47 00:04:17,596 --> 00:04:21,710 من از مرگ هراسی ندارم ‫بلکه انتظارش رو می‌کشم 48 00:04:21,795 --> 00:04:25,510 لطفاً کمکم کنید تا از این وجود ‫عاری از شکنجه فرار کنم 49 00:04:27,427 --> 00:04:28,702 ‫با کمال احترام" 50 00:04:31,666 --> 00:04:33,660 ‫به نظرت منصفانه‌ست؟ 51 00:04:38,013 --> 00:04:39,817 ‫نوشته‌ی منصفانه‌ای‌ـه؟ 52 00:04:41,408 --> 00:04:43,328 ‫بله 53 00:04:43,932 --> 00:04:46,685 ‫می‌خوای امضاش کنی؟ 54 00:04:51,402 --> 00:04:53,081 ‫امضا 55 00:05:03,189 --> 00:05:07,429 ممنون که این‌همه زحمت کشیدی ‫دیگه که مسئولیتش با تو نیست 56 00:05:09,625 --> 00:05:11,380 ‫خواهش می‌کنم 57 00:05:14,422 --> 00:05:17,022 ‫- خب... ‫- بالاخره یتیم شدم 58 00:05:17,097 --> 00:05:18,699 ‫همیشه رویاش رو میدیدم 59 00:05:18,775 --> 00:05:22,209 ‫بعد از این‌همه سال ‫حالا احساس تکامل می‌کنم 60 00:05:22,295 --> 00:05:24,212 ‫امیدوارم توی سخنرانیت نخوای اینا رو بگی 61 00:05:24,289 --> 00:05:26,572 ...سخنرانیم 62 00:05:26,649 --> 00:05:31,569 چون توی برنامه نوشته شده - میدونم - 63 00:05:31,646 --> 00:05:34,446 ‫- نمی‌تونم چیزی برات بنویسم ‫- منم ازت همچین چیزی نمی‌خوام 64 00:05:34,524 --> 00:05:36,077 خب ، چیزی نوشتی؟ 65 00:05:36,165 --> 00:05:37,920 ‫فکر کردم بهتره که همون‌موقع ‫یه چیزی سرهم کنم 66 00:05:37,995 --> 00:05:39,634 ‫از ته دلم حرف بزنم 67 00:05:39,712 --> 00:05:42,034 ‫- فکر خوبیه؟ ‫- با دلی که من دارم 68 00:05:42,119 --> 00:05:44,354 احتمالاً همه هجوم می‌برن سمت در خروجی 69 00:05:44,429 --> 00:05:46,032 ‫از دیدن من غافلگیر شدی؟ 70 00:05:46,109 --> 00:05:50,665 ‫شدم شبیه عاشقان مراسم ختم ‫توی این سن همه همینطور میشن 71 00:05:50,751 --> 00:05:52,228 ‫توی خونه نشستن 72 00:05:52,305 --> 00:05:54,300 ‫و خندیدن به سوتی‌های آگهی‌های ترحیم ‫سودی نداره 73 00:05:54,386 --> 00:05:57,859 ‫ممنون . نه . آدم باید زندگی رو جشن بگیره 74 00:05:57,935 --> 00:06:00,054 ‫"اینم از کونی مدرسه 75 00:06:00,140 --> 00:06:02,817 ‫همه میگن که خوب جنگید ‫اما من میدونم چی‌کار کرد" 76 00:06:02,892 --> 00:06:07,132 ‫البته حرفم این نیست که ‫دل آدم به درد نمیاد 77 00:06:07,210 --> 00:06:10,364 ‫افراد کمی اومدند 78 00:06:10,451 --> 00:06:13,404 ‫اونا دوستای مذهبی مادرتن؟ 79 00:06:13,480 --> 00:06:15,362 ‫لباس‌شون به نظرت چه رنگی‌ـه؟ بادمجونی؟ 80 00:06:15,437 --> 00:06:17,202 ‫ببخش من رو «نیکولاس» ‫من همینجوریشم باید... 81 00:06:17,280 --> 00:06:18,957 ‫سعی کن واسه پول خرج کردن ‫خسیس نباشی 82 00:06:19,035 --> 00:06:21,835 1-2تا از دوستام ‫که واسه پول قشقرق به پا می‌کردند 83 00:06:21,912 --> 00:06:24,559 ‫آخرش توی درمونگاه مردند 84 00:06:24,635 --> 00:06:29,469 ‫و باید اعتراف کنم که از انسانیت کارکنان اکثراً خارجی ‫واقعاً خوشم اومد 85 00:06:29,545 --> 00:06:31,588 ‫البته مگه دیگه چی‌کار میشه با پول کرد 86 00:06:31,666 --> 00:06:33,986 ‫جز اینکه وقتی داری خرج کنی ‫و وقتی نداری خسیس باشی؟ 87 00:06:34,064 --> 00:06:39,279 ‫فکر می‌کنم حرفم اینه که ‫توی پول خرج کردن خسیس باش 88 00:06:39,941 --> 00:06:40,941 ‫خب ، بالاخره حالا چندتا شده؟ 89 00:06:41,016 --> 00:06:44,851 ‫6 نسل که تک‌تک زاده‌هاش بیکار بودند؟ 90 00:06:44,929 --> 00:06:50,253 ‫حتماً برای تو و بچه‌هات هیجان‌انگیزـه ‫که بعد از این‌همه سال معافیت از رقابت 91 00:06:50,330 --> 00:06:52,726 ‫- عزم‌تون رو جزم کنید ‫- خدافظ «نیکولاس» 92 00:06:52,803 --> 00:06:56,284 ‫و نباید به‌خاطر خوشحال بودن ‫احساس گناه کنی 93 00:06:58,521 --> 00:07:03,151 ‫اگه مرگ هم بتونه بخشنده باشه ‫فقط در حق مادر بیچاره‌ات بوده 94 00:07:10,947 --> 00:07:14,662 ‫«النور» ، وقت رفتن‌ـه 95 00:07:15,342 --> 00:07:17,539 ‫پروازمون ساعت 3 حرکت می‌کنه 96 00:07:18,105 --> 00:07:20,339 ...هیچ‌کاری نکن . هیچ 97 00:07:22,573 --> 00:07:24,615 ‫چی گفتی؟ 98 00:07:25,335 --> 00:07:28,375 ‫هیچ‌کاری نکن . نریم 99 00:07:28,452 --> 00:07:31,435 ‫منظورت اینه که ‫نظرت عوض شد؟ 100 00:07:33,611 --> 00:07:35,367 ‫سوئیس نه 101 00:07:40,995 --> 00:07:44,201 ‫من حق دارم که نفهمم منظورش چیه . ‫اینطور نیست؟ 102 00:07:44,276 --> 00:07:46,078 ‫منظورم اینه که خودش خواست ‫این‌همه رو برنامه‌ریزی کنم 103 00:07:46,155 --> 00:07:48,719 ‫- دکترها ، رضایت‌نامه ‫- میدونم 104 00:07:48,794 --> 00:07:52,266 ‫من رو خر کرد . مرگش رو تبدیل کرد به یه پروژه‌ی دوست‌داشتنی اون‌وقت حالا نظرش رو عوض می‌کنه 105 00:07:52,351 --> 00:07:55,106 ‫ترسیده . نمی‌خواد که خودش خودش رو بکشه 106 00:07:55,180 --> 00:07:58,346 می‌خواد یکی دیگه خلاص‌ـش کنه - باور کن که خیلی دوست دارم - 107 00:07:58,423 --> 00:08:02,182 ‫چرا توی این خراب‌شده بار نساختن؟ ‫اینجوری حسابی پولدار می‌شدن 108 00:08:02,259 --> 00:08:05,098 ‫- بیا باهاش حرف بزن ‫- چه فایده؟ 109 00:08:05,174 --> 00:08:08,972 ‫اگه می‌خواست حرف مهمی بهم بزنه ‫حالا دیگه خیلی دیر شده 110 00:08:42,061 --> 00:08:43,856 ‫داشتی به «النور» فکر می‌کردی؟ 111 00:08:46,896 --> 00:08:50,251 آنِت» هستم . توی فرانسه» همدیگر رو دیدیم . یادته؟ 112 00:08:50,339 --> 00:08:53,493 ‫بله . امیدوارم از خونه‌ی خونوادگی من لذت ببری 113 00:08:53,571 --> 00:08:56,094 ‫داریم می‌بریم 114 00:08:56,171 --> 00:08:57,445 شِیمِس» هم سلام رسوند» 115 00:08:57,522 --> 00:09:00,159 ‫راستی حالا اتاق خواب خودت رو برداشته 116 00:09:00,245 --> 00:09:03,602 ‫خیلی دوست داشت که بیاد اینجا ‫اما هنوزم درگیر نوشتن کتابش‌ـه 117 00:09:04,235 --> 00:09:06,919 ‫خودت چطوری؟ 118 00:09:07,918 --> 00:09:11,515 ‫داشتم به این فکر می‌کردم که ‫زندگی ‫فقط گذشته‌ی چیزهایی هست که بهشون توجه می‌کنیم 119 00:09:11,592 --> 00:09:13,433 ‫بقیه‌ـش فقط واسه ظاهرـه 120 00:09:16,070 --> 00:09:21,221 مایا آنجلو» گفته که» ‫معنای زندگی تأثیری هست 121 00:09:21,307 --> 00:09:25,181 ‫که روی بقیه میذاریم ‫حالا یا حس خوبی بهشون تلقین می‌کنیم یا حس بدی رو 122 00:09:26,897 --> 00:09:30,218 ‫«النور» همیشه خوبی بقیه رو می‌خواست 123 00:09:30,294 --> 00:09:32,816 ‫- شاید این رو توی سخنرانیم اضافه کنم ‫- حتماً این‌کار رو بکن 124 00:09:33,295 --> 00:09:34,850 ‫هدیه‌ی من به تو 125 00:09:36,842 --> 00:09:39,021 ‫بذار بهت بگم که کی ‫عاشق «مایا آنجلو»ـه 126 00:09:39,107 --> 00:09:40,729 ‫اون پیرمرده که با عصا وایساده اون گوشه 127 00:09:40,803 --> 00:09:42,847 ‫برو بهش بگو . اسمش «نیک»ـه 128 00:09:43,518 --> 00:09:45,477 ‫حتماً 129 00:09:47,240 --> 00:09:49,638 ‫سلام ، شما باید «نیک» باشید 130 00:09:49,716 --> 00:09:52,678 پاتریک» ، روز قحط بود واسه» مراسم ختم گرفتن؟ 131 00:09:52,755 --> 00:09:54,271 ‫عروسی شاهزاده «چارلز»ـه 132 00:09:54,356 --> 00:09:56,869 ‫خب ، اگه فکر کردی بیشتر خوش می‌گذره ‫با یه پریسکوپ مقوایی 133 00:09:56,946 --> 00:09:59,747 ‫و پرچم انگلیس پلاستیکی اینجاها بچرخ 134 00:09:59,824 --> 00:10:03,179 ‫خوبی؟ 135 00:10:05,463 --> 00:10:08,100 محل قشنگی‌ـه - آره . می‌خوام خودمم همینجا بسوزونم - 136 00:10:08,177 --> 00:10:11,858 ‫- زیادم نمی‌خواد عجله کنی ‫- نه . می‌خواستم تا مرگم منتظر بمونم 137 00:10:11,936 --> 00:10:14,017 ‫در چه حالی؟ 138 00:10:14,812 --> 00:10:16,253 ‫به طرز عجیبی خوشحالم 139 00:10:16,328 --> 00:10:18,852 ‫فکر می‌کنم مرگ مادرم ‫بهترین اتفاقی‌ـه که از زمان 140 00:10:18,928 --> 00:10:20,566 ‫مرگ پدرم برام افتاده 141 00:10:20,644 --> 00:10:22,411 ‫مطمئنم یه‌کم پیچیده‌تر از اینه که میگی 142 00:10:22,486 --> 00:10:24,403 ‫- روانپزشکم تویی ‫- روان‌درمانگر 143 00:10:24,481 --> 00:10:25,518 ‫برو بابا 144 00:10:25,603 --> 00:10:27,396 ‫یاوه‌ی محض 145 00:10:27,483 --> 00:10:30,197 ‫- وایسا کنار کوره... ‫- خدای من ، «نیکولاس پِرَت» 146 00:10:30,273 --> 00:10:31,472 ‫و بگو ‫"خداحافظ پیرزن 147 00:10:31,560 --> 00:10:34,436 ‫یکی از ما باید زودتر می‌مُرد ‫و من خوشحالم که تو مُردی" 148 00:10:34,512 --> 00:10:36,028 ‫این عرفان منه 149 00:10:36,114 --> 00:10:38,312 ‫و می‌تونی بذاریش توی جعبه‌ی عرفانی مسخره‌ات 150 00:10:38,389 --> 00:10:41,103 ‫می‌بینی چه آدم جالبی‌ـه؟ 151 00:10:41,188 --> 00:10:44,785 ‫چیزی که متوجه نیست اینه که ‫ما توی یه جهان سرشار از عشق زندگی می‌کنیم 152 00:10:44,860 --> 00:10:47,624 «و جهان تو رو هم دوست داره «نیک 153 00:10:47,700 --> 00:10:50,117 ‫عزیزم ، هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم اینقدر از دیدن تو خوشحال بشم 154 00:10:50,118 --> 00:10:54,335 ‫«نیکولاس» ، این اقوام عجیب‌غریب کی‌ـن و اصلاً اومدن اینجا چی‌کار؟ 155 00:10:54,413 --> 00:10:56,207 زیلوت»ها ، «مونی»ها ، ساحره‌ها» (ادیان مختلف) 156 00:10:56,295 --> 00:10:58,327 ‫توی چشماشون زل نزن ‫نزدیک من بمون 157 00:10:58,413 --> 00:11:02,087 تا شاید از اینجا زنده بیرون بریم - اون کیه؟ - 158 00:11:02,164 --> 00:11:05,041 ‫اگه روانکاو دخترم نبود ‫اصلاً جزء آدم حساب نمی‌شد 159 00:11:05,126 --> 00:11:07,765 ‫همچنین یه آدم پلیدـه 160 00:11:13,835 --> 00:11:15,715 ‫هر موقع آماده بودید ‫می‌تونیم شروع کنیم قربان 161 00:11:15,793 --> 00:11:17,949 ‫- 10 دقیقه ‫- 10 دقیقه؟ 162 00:11:18,036 --> 00:11:20,087 ‫خب ، مردم هنوز دارن میان 163 00:11:20,751 --> 00:11:23,464 ‫چه به‌موقع ‫می‌خوایم بازی رو شروع کنیم 164 00:11:23,550 --> 00:11:25,823 ‫البته اگه اصطلاح درستی رو به کار برده باشم 165 00:11:25,901 --> 00:11:28,586 ‫نه . اشتباهه 166 00:11:28,663 --> 00:11:31,501 ‫- خیلی وقت‌ـه ندیدمت ‫- نزدیک 1 سال 167 00:11:32,978 --> 00:11:34,983 ‫حقیقت داره که دوباره الکل رو ترک کردی؟ 168 00:11:35,059 --> 00:11:36,815 ‫آره . همه‌ـش تموم شد 169 00:11:36,892 --> 00:11:38,493 ‫تبریک میگم 170 00:11:38,569 --> 00:11:41,524 حتماً توی چنین موقعیتی خیلی سخته - اصلاً . هر بحران نیازمند یک قهرمان‌ـه - 171 00:11:41,609 --> 00:11:43,326 ‫حمله‌ی ناگهانی وقتی شکل می‌گیره ‫که اوضاع بر وفق مراد باشه 172 00:11:43,403 --> 00:11:45,408 ‫- یا حداقل اینجوری شنیدم ‫- پس هنوزم کنایه زدن رو ترک نکردی؟ 173 00:11:45,486 --> 00:11:47,767 ‫سخت‌ترین اعتیادـه 174 00:11:47,844 --> 00:11:51,345 ‫هروئین چیه؟ ‫حس اینکه با یک حرف 2تا منظور داشته باشی 175 00:11:51,423 --> 00:11:53,598 ‫من به اندازه‌ی کافی با زدن ‫چسب ترک سیگار 176 00:11:53,675 --> 00:11:55,076 ‫و سیگار کشیدن همزمان مشکل دارم 177 00:11:55,153 --> 00:11:57,637 ‫دیگه کنایه رو ازم نگیر ‫همین یه‌کم طعنه رو برام بذار باشه 178 00:11:57,712 --> 00:11:59,592 ‫طعنه که حساب نیست ‫فقط یه معنی داره 179 00:11:59,670 --> 00:12:01,662 ‫متعصب به معنی 180 00:12:03,304 --> 00:12:06,181 ‫بهتره که بریم داخل ظاهراً جسد‌ها دارن زیاد میشن 181 00:12:06,268 --> 00:12:08,041 ‫چقدر هیجان‌انگیز ‫کی توی مراسم‌ـه؟ 182 00:12:08,128 --> 00:12:09,396 ‫نمیدونم 183 00:12:09,664 --> 00:12:12,215 ‫- «مری» برنامه‌ریزی کرده ‫- چقدر ناز 184 00:12:12,300 --> 00:12:15,255 ‫ظاهراً بیشتر از مادر خودت ‫برات مادری کرده 185 00:12:15,340 --> 00:12:17,297 ‫همینطور بود ‫تا اینکه خودش بچه‌دار شد 186 00:12:17,373 --> 00:12:19,706 ‫و اینجوری پوشش من برملا شد 187 00:12:20,971 --> 00:12:22,332 ‫با اینحال واقعی باشه یا نباشه 188 00:12:22,409 --> 00:12:25,009 ‫من باید باقیمونده‌های تنها مادری که داشتم رو بسوزونم 189 00:12:26,407 --> 00:12:29,918 ‫از دیدن دوباره‌ات خوشحال شدم ‫نمیدونستم خوشحال میشم یا نه 190 00:12:50,664 --> 00:12:52,782 ‫واقعاً که نمی‌خوای اینجا زندگی کنی ، نه؟ 191 00:12:55,334 --> 00:12:58,817 ‫اینجا رو می‌خوام بذارم واسه خوشگذرونی‌های مجردی 192 00:12:58,893 --> 00:13:01,376 ‫اینجا از اون جاهایی‌ـه که مردم ‫واسه خودکشی میان 193 00:13:01,453 --> 00:13:04,407 ‫آره . به فکر خودمم خطور کرده 194 00:13:04,493 --> 00:13:06,564 ‫مسخره‌بازی درنیار . جدّی باش 195 00:13:07,841 --> 00:13:10,162 ‫خدای من ، خیلی سرد و بی‌روح‌ـه 196 00:13:12,837 --> 00:13:14,602 ‫اما متأسفم 197 00:13:14,680 --> 00:13:17,192 ‫کثیف‌کاری توی این سن و سال ‫دیگه تحریک‌کننده نیست 198 00:13:17,279 --> 00:13:18,993 ‫دیگه نمی‌تونم بیام اینجا 199 00:13:22,715 --> 00:13:25,506 ‫منم فکر می‌کنم بهتره نیای 200 00:13:55,842 --> 00:13:58,671 رابرت» ، داری چی‌کار می‌کنی؟» 201 00:14:00,551 --> 00:14:03,189 سلام 202 00:14:03,956 --> 00:14:07,304 ‫صدات رو نشنیدم . بیا اینجا 203 00:14:09,472 --> 00:14:11,628 ‫- چی شده؟ ‫- دارم چندتا خرت و پرت برمیدارم 204 00:14:11,706 --> 00:14:14,419 چطوری؟ - رابرت» ، میشه لطفاً «توماس» رو ببری بالا؟» - 205 00:14:14,505 --> 00:14:17,056 ‫اما خیلی وقت‌ـه همدیگر رو ندیدیم ‫«رابرت» ، چطوری؟ حال‌ـت خوبه؟ 206 00:14:17,144 --> 00:14:19,772 ‫مدرسه چطوره؟ ‫اصلاً «توماس» کجاست؟ 207 00:14:19,859 --> 00:14:21,852 ‫همین حالا 208 00:14:23,857 --> 00:14:26,132 ‫بعداً میام باهات خدافظی می‌کنم 209 00:14:32,803 --> 00:14:35,837 ‫فقط یه‌کم خرت و پرت دارم جمع می‌کنم ‫البته اگه اشکال نداشته باشه 210 00:14:35,922 --> 00:14:40,718 ‫چندتا ارث خونوادگی واسه ‫رنگ و لعاب دادن خونه‌ی مجردیم 211 00:14:40,795 --> 00:14:43,231 ‫باشه . هر چی می‌خوای بردار ‫بعد برو خونه‌ی خودت 212 00:14:43,316 --> 00:14:46,874 ‫همونجا از حال برو ‫اما نمی‌خوام بچه‌ها توی این وضع ببینن‌ـت 213 00:14:54,261 --> 00:14:57,300 ‫نگران چراغ نباش ‫خودم یه چراغ دیگه برات میخرم 214 00:14:57,376 --> 00:15:00,016 ‫ولش کن و برو خونه 215 00:15:00,101 --> 00:15:01,212 ‫خونه 216 00:15:01,299 --> 00:15:03,889 ‫لطف کردی که به چشم خونه‌ی من ‫بهش نگاه می‌کنی 217 00:15:03,976 --> 00:15:05,769 ‫من که در حال حاضر خونه‌ای ندارم 218 00:15:05,854 --> 00:15:08,732 ‫خدایا ، اینجا شده جهنم ‫انگار دارم توی جهنم زندگی می‌کنم 219 00:15:08,810 --> 00:15:14,161 تو یکی که خوب باید بدونی ‫چقدر این‌کارها غیرقابل‌تحمل‌ـه 220 00:15:14,248 --> 00:15:16,799 ‫میدونی؟ "خدمات تحمل‌ناپذیره "سروصدا تحمل‌ناپذیره 221 00:15:16,884 --> 00:15:20,077 ‫این اوضاع...اینه که تحمل‌ناپذیره 222 00:15:21,239 --> 00:15:24,116 ‫من «النور» نیستم و دست روی دست نمیذارم 223 00:15:24,194 --> 00:15:29,630 ‫و این صحنه‌ی منزجرکننده‌ی ‫نابود کردن خودت به دست خودت رو ‫تماشا کنم 224 00:15:29,707 --> 00:15:32,662 ‫و اصلاً نمیذارم بچه‌ها هم نگاه کنن 225 00:15:32,748 --> 00:15:34,224 ‫خیلی دردناک‌ـه 226 00:15:35,068 --> 00:15:37,582 ‫و خیلی وقت‌ـه که ادامه پیدا کرده 227 00:15:38,742 --> 00:15:42,972 ‫اگه واقعاً می‌خوای اونقدر بخوری که بمیری 228 00:15:43,060 --> 00:15:46,012 ‫حالا دیگه یه خونه داری که ‫می‌تونی بری اونجا این‌کار رو بکنی 229 00:16:30,291 --> 00:16:31,972 ‫بابایی؟ 230 00:17:28,279 --> 00:17:32,115 ‫به شما جنون الکلی دست داده ‫میدونید یعنی چی آقای «مِلروز»؟ 231 00:17:32,190 --> 00:17:33,871 ‫یه چیزهایی یادم‌ـه 232 00:17:33,946 --> 00:17:35,625 ‫پس میدونید که چی در انتظارتون‌ـه 233 00:17:35,710 --> 00:17:38,703 ‫لرزیدن ، عرق کردن ‫شاید توهم زدن 234 00:17:38,790 --> 00:17:42,339 ‫یه چیزی برای پایدار کردن قلب ‫بهتون میدیم از تشنج جلوگیری می‌کنه 235 00:17:42,425 --> 00:17:45,416 ‫- من می‌میرم ‫- نه . نمی‌میرید 236 00:17:45,504 --> 00:17:47,815 ‫اشکالی نداره . من می‌خوام بمیرم 237 00:17:48,937 --> 00:17:50,970 ‫می‌خوام بمیرم . می‌خوام بمیرم 238 00:17:51,411 --> 00:17:53,213 ‫می‌خوام بمیرم 239 00:18:37,409 --> 00:18:41,686 ‫خدای من ، جعبه‌ابزار عرفانی‌ـه 240 00:18:43,085 --> 00:18:46,644 ‫چه موسیقی زیبایی برای «النور» 241 00:18:46,721 --> 00:18:54,317 ‫و یه یادآور مناسب از ‫ارتباط محکمش با ‫مردم آفریقایی-آمریکایی 242 00:18:54,394 --> 00:18:56,552 ‫همه‌ی شما با «النور» آشنا بودید 243 00:18:56,629 --> 00:19:01,269 ‫و اگه «النور» من ‫با مال شما فرق داره 244 00:19:01,347 --> 00:19:04,982 ‫فقط می‌تونم بگم... 245 00:19:06,861 --> 00:19:08,819 ‫اجازه بدید وارد ذهن‌تون بشه 246 00:19:09,538 --> 00:19:11,897 ‫اجازه بدید وارد ذهن‌تون بشه 247 00:19:11,975 --> 00:19:15,936 ‫بار اولی که «النور» رو دیدم ‫با گروه ‫"طبل شفابخش زنان دوبلین" بودم 248 00:19:16,010 --> 00:19:19,445 ‫که به خونه‌ی شگفت‌انگیزش توی پرُوِنس» سفر کرده بودیم» 249 00:19:19,531 --> 00:19:22,082 ‫که اکثرتون قبلاً دیدید 250 00:19:23,483 --> 00:19:28,758 ‫وقتی که رسیدیم ‫دیدم که نشسته ‫روی لبه‌ی تراس 251 00:19:28,843 --> 00:19:31,471 ‫روی دست‌هاش نشسته 252 00:19:31,557 --> 00:19:35,950 ‫مثل یک بچه‌ی تنها ‫درگیر جستجوی دنیاست 253 00:19:36,028 --> 00:19:39,192 ‫رویای آینده رو می‌بینه 254 00:19:39,270 --> 00:19:43,385 ‫اما همون‌موقع دست‌هاش رو باز کرد ‫تا به ما خوشامد بگه 255 00:19:43,470 --> 00:19:49,617 ‫اما من هیچ‌وقت ‫اولین نگاه معصومانه‌ی اون رو ‫فراموش نمی‌کنم 256 00:20:28,105 --> 00:20:32,010 ‫هیچ‌وقت نمی‌تونم فراموش کنم ‫که اون پسر «دیوید»ـه 257 00:20:33,141 --> 00:20:34,618 دیوید» رو یادتون میندازه؟» 258 00:20:34,693 --> 00:20:40,094 بعضی‌وقت‌ها ‫وقتی که عصبانی میشه یا طعنه میزنه 259 00:20:40,928 --> 00:20:43,259 ‫که خداروشکر حالا دیگه کمتر شده 260 00:20:46,767 --> 00:20:49,800 درمورد پدرش باهات حرف میزنه؟ 261 00:20:49,875 --> 00:20:53,081 ‫فکر نکنم دیگه پدرش مثل سابق ‫ذهنش رو تسخیر کرده باشه 262 00:20:54,279 --> 00:20:56,033 ‫"تسخیر" 263 00:20:58,593 --> 00:21:00,474 ‫ می‌گیرمت 264 00:21:02,833 --> 00:21:04,867 ‫میشه یه چیزی رو بهت نشون بدم ‫که بین خودمون بمونه؟ 265 00:21:06,910 --> 00:21:10,180 ‫من نامه‌های زیادی دریافت می‌کنم ‫معمولاً بقیه ازم کمک می‌خوان 266 00:21:10,257 --> 00:21:13,660 ‫و اگه بتونم کمک می‌کنم اما این فرق داره 267 00:21:14,341 --> 00:21:16,615 ‫وقتی بچه بود اینجا موند 268 00:21:18,495 --> 00:21:22,370 ظاهراً خیلی آسیب دیده - بله - 269 00:21:22,447 --> 00:21:25,765 ‫منظورم اینه که واضح‌ـه که ‫زن خیلی خوشبختی نیست 270 00:21:25,852 --> 00:21:27,683 ‫الکل ، افسردگی 271 00:21:27,770 --> 00:21:29,197 ‫اما آخه اینکه این نامه رو برام بفرسته... 272 00:21:29,285 --> 00:21:31,041 ‫- اون رو یادت میاد؟ ‫- البته 273 00:21:31,116 --> 00:21:36,439 ‫خونواده‌ی دوست‌داشتنی داشت یه دختر کوچولوی باهوش و شاد بود 274 00:21:36,517 --> 00:21:40,429 ‫«دیوید» زبون سختی داشت ‫اما بچه‌ها همیشه در امان بودند 275 00:21:40,517 --> 00:21:43,230 ‫با بچه‌ها خوش‌رفتارتر بود ‫حتی شوخ بود 276 00:21:43,306 --> 00:21:45,226 ‫به شرط اینکه زیاد سروصدا نمی‌کردند 277 00:21:47,228 --> 00:21:50,980 ‫من فقط میدونم که اون خونواده ‫به‌نظر خیلی خوشبخت بود 278 00:21:51,065 --> 00:21:53,300 بهم گفتند که اینجا ‫خیلی بهشون خوش گذشته 279 00:21:53,375 --> 00:21:56,781 ‫نوشته که شوهرت بهش دست‌درازی کرده 280 00:21:56,859 --> 00:21:59,131 ‫اما مگه میشه؟ 281 00:21:59,219 --> 00:22:03,495 ‫باورنکردنی‌ـه . واقعاً میگم . باوپرنکردنی‌ـه 282 00:22:03,572 --> 00:22:05,883 ‫- هیچ شکی نداری؟ ‫- نه 283 00:22:05,969 --> 00:22:07,964 ‫هیچ نشونی؟ 284 00:22:08,050 --> 00:22:10,919 ‫اصلاً . واسه همینه که اینقدر عصبانی شدم 285 00:22:11,962 --> 00:22:13,920 ‫"من می‌بخشمت" 286 00:22:13,997 --> 00:22:17,718 ‫من رو بخشیده که ازش حفاظت نکردم ‫اما چجوری می‌تونستم؟ 287 00:22:17,795 --> 00:22:19,877 ‫از چی؟ 288 00:22:19,954 --> 00:22:23,271 ‫این رفتاری‌ـه که اصلاً نمیدونستم وجود داره 289 00:22:25,315 --> 00:22:27,232 ‫ بدو . بدو 290 00:22:27,307 --> 00:22:29,103 ‫نباید حرفی از این قضیه بزنی 291 00:22:29,188 --> 00:22:31,539 ‫فقط «پاتریک» رو ناراحت می‌کنه 292 00:22:31,625 --> 00:22:36,180 ‫این حرفا درمورد سرزنش و بخشش 293 00:22:37,101 --> 00:22:40,016 ‫میدونم که پدرش چقدر می‌تونه ظالم باشه 294 00:22:40,093 --> 00:22:42,214 ‫اما من نهایت تلاشم رو کردم 295 00:22:42,289 --> 00:22:46,087 ‫نهایت تلاشم رو کردم تا از پسرمون ‫حفاظت کنم 296 00:22:49,684 --> 00:22:51,679 ‫بیداری؟ 297 00:23:05,634 --> 00:23:08,990 ‫چیزهایی که وقتی همدیگر رو دیدیم ‫بهم گفتی 298 00:23:09,786 --> 00:23:12,548 درمورد پدرت 299 00:23:14,505 --> 00:23:18,342 ‫- چرا یه‌دفعه بحثش رو پیش کشیدی؟ ‫- باید دوباره درموردش حرف بزنیم 300 00:23:22,419 --> 00:23:25,055 ‫فکر نکنم چیز دیگه‌ای بخوام ...اضافه کنم بنابراین 301 00:23:25,133 --> 00:23:29,246 ‫فکر می‌کنم بهتره به مادرت بگی 302 00:23:29,321 --> 00:23:33,083 ‫متأسفم . میدونم برات سخته ‫میدونم نمی‌خوای بهش حرفی بزنی 303 00:23:33,160 --> 00:23:35,325 ‫- پس چرا بگم؟ ‫- چون... 304 00:23:36,841 --> 00:23:39,681 ‫دیگه نباید مخفی کنه 305 00:23:44,515 --> 00:23:46,269 ‫"وقتی که من بچه بودم 306 00:23:46,347 --> 00:23:49,185 مثل یک بچه حرف میزدم 307 00:23:50,107 --> 00:23:52,667 مثل یک بچه درک می‌کردم 308 00:23:54,181 --> 00:23:58,057 وقتی که مرد شدم ‫کارهای بچگانه رو کنار گذاشتم 309 00:23:58,143 --> 00:24:02,182 اکنون جهان را ناقص می‌بینم 310 00:24:03,493 --> 00:24:07,973 ‫حالا رودررو : ‫من تا حدی میدانم" 311 00:24:08,050 --> 00:24:10,890 ‫خدای من ، کلافه شدم از این داستان مسخره 312 00:24:10,966 --> 00:24:12,605 ‫بعدی کیه؟ 313 00:24:12,683 --> 00:24:15,167 ‫- «پاتریک» ‫- "و اکنون ایمان 314 00:24:15,243 --> 00:24:19,156 امید و عشق هر 3 ماندگارند 315 00:24:19,243 --> 00:24:23,079 ‫اما بهترین از این 3تا عشق است" 316 00:24:32,190 --> 00:24:33,945 ‫محل قشنگی‌ـه 317 00:24:34,588 --> 00:24:36,583 ‫آره 318 00:24:37,340 --> 00:24:40,380 ‫- مزاحمت نیستم؟ ‫- خواهش می‌کنم 319 00:25:05,155 --> 00:25:07,035 ‫ترکیب کلمات مختلفی رو امتحان کردم 320 00:25:07,111 --> 00:25:11,829 ‫اما هیچ‌کدوم‌شون مناسب نبودند ‫بنابراین بهتره زیاد فکر نکنم و حرفم رو بزنم 321 00:25:16,422 --> 00:25:19,062 ‫وقتی که اینجا بودیم... 322 00:25:19,148 --> 00:25:21,496 ‫وقتی که بچه بودم ‫و میومدیم اینجا 323 00:25:23,021 --> 00:25:24,739 ‫و طی چندین سال بعدش 324 00:25:27,415 --> 00:25:29,333 ‫پدر... 325 00:25:36,803 --> 00:25:38,721 ‫اون بهم تجاوز می‌کرد 326 00:25:43,240 --> 00:25:44,534 ‫منم همینطور 327 00:25:50,068 --> 00:25:51,756 ‫منم همینطور 328 00:26:12,011 --> 00:26:18,561 ‫من...من متنی آماده نکردم ‫همونطوری که می‌بینید 329 00:26:27,396 --> 00:26:33,312 ‫امروز حرفای زیادی درمورد معصومیت مادرم ‫و اینکه چقدر شبیه بچه‌ها بود گفته... 330 00:26:41,666 --> 00:26:44,303 ‫من فقط میدونم وقتی که بچه بودم... 331 00:26:49,693 --> 00:26:51,056 ‫وقتی که پدرم... 332 00:27:05,000 --> 00:27:06,603 ‫چرا مادرم... 333 00:27:10,074 --> 00:27:11,751 ‫چرا...چرا نمی‌تونست... ‫چرا نمی‌تونست... 334 00:27:14,908 --> 00:27:17,111 ‫متأسفم . ببخشید . نمی‌تونم... 335 00:27:17,189 --> 00:27:18,467 ‫از پس‌ـش برنمیام . نمی‌تونم 336 00:27:44,246 --> 00:27:47,477 ‫به خدا اگه یه نفر دیگه بهم بگه که ‫چقدر معصوم و بی‌گناه بود... 337 00:27:47,563 --> 00:27:48,955 ‫شاید بی‌گناه نبوده باشه 338 00:27:49,041 --> 00:27:51,640 ‫- اما با اینحال زمان دردناکی‌ـه ‫- خواهش می‌کنم «مری» . نه ، نه ، نه ، نه 339 00:27:51,717 --> 00:27:53,951 ‫بس کن . اصلاً به‌خاطر عزاداری نیست 340 00:27:54,029 --> 00:27:56,513 ‫به‌خاطر خشمی‌ـه که ‫داره قلبم رو از جا می‌کَنه 341 00:27:56,590 --> 00:27:58,786 خبر داشت . حتماً میدونست 342 00:27:58,872 --> 00:28:00,803 ‫حتماً میدونست حتی ناخود‌آگاه 343 00:28:00,828 --> 00:28:02,491 ‫میدونست که پدرم چجوریه 344 00:28:02,545 --> 00:28:05,105 ‫اما تنها کاری که وظیفه‌ـش بود رو ‫نتونست انجام بده 345 00:28:05,181 --> 00:28:07,657 ‫از پسرش حفاظت نکرد 346 00:28:07,743 --> 00:28:10,823 ‫خدا میدونه که من یه پدر ‫و یه شوهر به‌دردنخور بودم 347 00:28:10,898 --> 00:28:12,212 ‫و متأسفم . واقعاً متأسفم 348 00:28:12,298 --> 00:28:15,252 ‫اما اگه میدونستم کسی می‌خواد ‫به بچه‌هامون صدمه بزنه می‌جنگیدم 349 00:28:15,329 --> 00:28:19,165 ‫حتی منم حاضرم هر کاری بکنم ‫چون اگه آدم کسی رو دوست داشته باشه ازش حفاظت می‌کنه 350 00:28:19,250 --> 00:28:20,287 ‫اما مادرم؟ 351 00:28:20,365 --> 00:28:23,165 ‫خدای من ، تعجبی نداره که مادرم رو تحمل می‌کرد 352 00:28:24,603 --> 00:28:28,441 ‫اون‌همه بچه که دورش بود و یه پسر ‫که به معامله اضافه شد 353 00:28:29,638 --> 00:28:31,874 ‫شانس‌ـش خیلی گرفته بود 354 00:28:34,434 --> 00:28:38,912 ‫سال‌ها و سال‌ها و سال‌ها ‫هر کاری که خواست کرد 355 00:28:38,990 --> 00:28:40,782 ‫هر موقعی که خواست کرد 356 00:28:43,230 --> 00:28:45,060 هیچ‌کس نباید چنین بلایی رو ‫سر کس دیگه‌ای بیاره 357 00:28:47,028 --> 00:28:48,743 ‫نه 358 00:28:52,897 --> 00:28:55,093 ‫خدای من ، «مری» 359 00:28:56,493 --> 00:28:59,092 ‫فکر می‌کردم دارم بهتر میشم ‫اما هنوزم خیلی داغونم 360 00:29:46,165 --> 00:29:49,279 ‫چندوقت یک‌بار به خودکشی ‫فکر می‌کنی؟ 361 00:29:50,443 --> 00:29:52,081 ‫وقتی جوون‌تر بودم ‫مدام بهش فکر می‌کردم 362 00:29:52,157 --> 00:29:54,478 ‫هیچ‌وقت تردید نکردم 363 00:29:54,556 --> 00:29:58,833 ‫بعد وقتی که بچه‌دار شدم ‫بیشتر شبیه یه نجوا بود 364 00:29:59,389 --> 00:30:04,070 ‫از توی ساحل متروک ‫یا از توی داروخونه 365 00:30:07,830 --> 00:30:10,063 ‫یا موقعی که توی بزرگراه رانندگی می‌کنم 366 00:30:13,498 --> 00:30:16,575 ‫حالا چی؟ 367 00:30:19,252 --> 00:30:23,126 ‫از پنجره بیرون رو نگاه می‌کنم تا ببینم ‫این طبقه به اندازه‌ی کافی ارتقاع داره یا نه 368 00:30:27,731 --> 00:30:30,405 ‫حال‌ـت خوبه؟ 369 00:30:30,483 --> 00:30:32,601 ‫باید بببینیم چی میشه 370 00:30:37,992 --> 00:30:40,149 ‫- بابایی ‫- «توماس» 371 00:30:42,788 --> 00:30:43,987 ‫سلام ، تو چطوری؟ ‫اون یکی مادربزرگت چطوره؟ 372 00:30:44,073 --> 00:30:47,064 ‫- مثل قبل ‫- «پاتریک» 373 00:30:47,152 --> 00:30:50,499 ‫بعد محرومیت از ارث ‫اگه میومدم به مراسم ختم یعنی ریاکار بودم 374 00:30:50,584 --> 00:30:52,906 ‫اما بحث مهمونی فرق داره ‫می‌خوام حمایت‌ـت کنم 375 00:30:52,983 --> 00:30:55,897 ‫و البته اینکه نزدیکم‌ـه هم بیشتر باعث شد که بیام 376 00:30:55,975 --> 00:30:57,654 ‫«پاتریک» ، چه سخنرانی عجیبی ‫خیلی شیوا بود 377 00:30:57,740 --> 00:30:59,534 ‫و چقدر هیجان‌انگیزه که ‫توی این سن و سال 378 00:30:59,619 --> 00:31:02,852 ‫پا بذارم به یه کلوپ جدید 379 00:31:02,928 --> 00:31:06,247 «کلوپ آنسلو» ‫تا حالا اسمش رو نشنیدم 380 00:31:06,333 --> 00:31:10,399 ‫- این پسر بزرگت‌ـه؟ ‫- بله . «رابرت» 381 00:31:10,486 --> 00:31:12,923 ‫حیف که «دیوید» نیست تا از ‫پسرهات لذت ببره 382 00:31:12,998 --> 00:31:15,242 ‫حداقل کاری می‌کرد تا 383 00:31:15,320 --> 00:31:18,752 ‫بچه‌هات کل وقت‌شون رو نشینن ‫تلویزیون نگاه کنن 384 00:31:18,840 --> 00:31:22,148 ‫به وضوح یادم‌ـه ‫وقتی که چندتا بچه رو دیدیم 385 00:31:22,236 --> 00:31:25,515 ‫که تا شکم رفته بودند نزدیک تلویزیون 386 00:31:25,591 --> 00:31:27,787 ‫بهم گفت که : ‫"می‌ترسم به این فکر کنم 387 00:31:27,864 --> 00:31:30,779 ‫که این‌همه اشعه ‫چه بلایی سر آلت‌هاشون میاره" 388 00:31:30,866 --> 00:31:33,656 ‫«رابرت» ، تو جلوتر برو و مادرت رو پیدا کن 389 00:31:35,862 --> 00:31:37,062 ‫دخترت چطوره «نیکولاس»؟ 390 00:31:38,136 --> 00:31:41,934 ‫حدس میزنم خوب باشه ‫چندین ساله حرف نزدیم 391 00:31:43,612 --> 00:31:46,173 ‫نمی‌تونم به این فکر نکنم که ‫پدرت اگه بود 392 00:31:46,249 --> 00:31:48,291 ‫چقدر از این مراسم لذت می‌برد 393 00:31:48,368 --> 00:31:50,211 ‫هر چقدر که به‌عنوان یه پدر ‫اشکال داشت 394 00:31:50,298 --> 00:31:51,966 ‫اما هیچ‌وقت حس شوخ‌طبعیش رو از دست نداد 395 00:31:52,043 --> 00:31:53,520 ‫از دست دادن چیزی که هیچ‌وقت نداشتی ‫کار ساده‌ای‌ـه 396 00:31:53,606 --> 00:31:55,716 ‫من مخالفم ‫اون وجهه‌ی مضحک هر چیزی رو میدید 397 00:31:55,802 --> 00:31:57,556 ‫اون فقط وجهه‌ی مضحک چیزهایی رو میدید ‫که مضحک نبودند 398 00:31:57,633 --> 00:32:01,355 ‫ظلم و خنده همیشه همسایه‌های ‫دیوار به دیوار بودند 399 00:32:01,433 --> 00:32:03,072 ‫دیوار به دیوار و نزدیک بدون زنای با محارم 400 00:32:03,147 --> 00:32:09,468 ‫پدرت یک حقارت نادر و نفیسی ‫درمورد نظر اکثر افراد... 401 00:32:09,546 --> 00:32:12,788 ‫«نیکولاس» ، درک می‌کنم که چقدر دلت ‫واسه پدر شگفت‌انگیزم تنگ شده 402 00:32:12,863 --> 00:32:14,303 ‫- اما اگه اجازه بدی ‫- مثل یک غول روی اخلاقیات طبقه‌ی متوسط پا میذاشت 403 00:32:14,379 --> 00:32:17,658 ‫من باید برم سراغ کسایی که اومدن ‫برای مادرم عزاداری کنن 404 00:32:19,692 --> 00:32:23,453 ‫خوبی «نیک»؟ با کُت‌ـت به مشکل خوردی؟ 405 00:32:23,529 --> 00:32:26,012 ‫من رو «نیک» صدا نکن 406 00:32:32,324 --> 00:32:34,242 ‫ببخشید 407 00:32:34,327 --> 00:32:35,239 ‫نفسم درنمیاد 408 00:32:35,327 --> 00:32:36,716 ‫انگار یکی گلوم رو فشار میده 409 00:32:36,802 --> 00:32:40,878 ‫دیدن اون... ‫دیدن اون «نیکولاس پِرَت» غول 410 00:32:40,955 --> 00:32:42,845 ‫نماینده‌ی پدرم روی زمین ‫که دست به «رابرت» میزنه 411 00:32:42,922 --> 00:32:44,159 ‫نمی‌تونم توی یه اتاق با اون باشم 412 00:32:44,236 --> 00:32:45,673 ‫- شراب یا شامپاین؟ ‫- خدای من 413 00:32:45,751 --> 00:32:47,631 ‫- منظورش اینه که نه . ممنون ‫- باشه واسه بعداً 414 00:32:47,707 --> 00:32:49,587 ‫بیخود . بیا آب بخور 415 00:32:49,674 --> 00:32:50,633 ‫خدای من ، اون رو می‌شناسم 416 00:32:50,708 --> 00:32:53,308 آمیتریپتیلین»‌ـه . این اینجا چه غلطی می‌کنه؟» (اسم قرص اعصاب) 417 00:32:53,385 --> 00:32:54,660 ‫کی؟ 418 00:32:54,748 --> 00:32:56,463 ‫نه . نه . نه . نه ‫من باید یه‌کم هوا بخورم 419 00:32:56,541 --> 00:32:59,015 ‫میرم یه‌کم قدم بزنم 420 00:33:24,755 --> 00:33:31,029 ‫موضوع اینه که ‫من حالم از بچه‌هام به‌هم می‌خوره 421 00:33:31,106 --> 00:33:33,111 ‫اونا هیولان . خیلی وحشتناک‌ـن 422 00:33:34,108 --> 00:33:37,579 ‫البته منم شراکت کردم 423 00:33:37,666 --> 00:33:40,658 ‫10 ماه توی تخت خوابیدم ‫یه کلمه هم از دهنم درنیومد 424 00:33:40,744 --> 00:33:41,702 ‫و وقتی که شروع کردم به حرف زدن ‫نتونستم جلوی خودم رو بگیرم 425 00:33:41,780 --> 00:33:44,580 ‫چون همه‌ـش رو سینه‌ام جمع شده بود 426 00:33:50,009 --> 00:33:52,848 ‫صبح بعدش توی اتاق خواب بیدار شدم 427 00:33:52,926 --> 00:33:56,406 ‫و اونجا پر از مدفوع بود ‫مدفوع آدم 428 00:33:56,484 --> 00:34:00,394 ‫مالیده بود روی کاغذدیواری‌های ‫با دست کشیده شده 429 00:34:02,641 --> 00:34:05,912 ‫یه مدت طول کشید تا بفهمم ‫که مدفوع خودم بوده 430 00:34:09,392 --> 00:34:13,908 ‫فکر می‌کنم باید به فرد دائم‌الخمر پشت الکل توجه کنیم 431 00:34:13,986 --> 00:34:19,259 ‫میشه الکل رو از کیک میوه‌ای حذف کرد ‫اما بازم کیک میوه‌ای تغییری نمی‌کنه 432 00:34:21,026 --> 00:34:22,983 ‫- فکر نکنم بشه ‫- چی بشه؟ 433 00:34:23,068 --> 00:34:26,099 ‫که الکل رو از کیک میوه‌ای حذف کرد 434 00:34:26,176 --> 00:34:30,090 ‫همونطوری که نمیشه تخم‌مرغ رو ‫از املت حذف کرد 435 00:34:30,175 --> 00:34:32,648 ‫- خب ، فقط یه استعاره‌ست ‫- فقط یه استعاره؟ 436 00:34:32,726 --> 00:34:34,606 ‫- «پاتریک» ‫- اما اشتباهه 437 00:34:34,681 --> 00:34:36,725 ‫میشه لطفاً بیخیالش بشی؟ 438 00:34:49,913 --> 00:34:50,873 بکی» هستم» 439 00:34:50,948 --> 00:34:52,607 ‫افسرده‌ی بدون بهبود با مشکل آسیب به خود 440 00:34:53,672 --> 00:34:54,593 پاتریک» هستم» 441 00:34:54,670 --> 00:34:57,212 ‫خودپرست دائم‌الخمر با اختلال روانی ‫و فکر خودکشی 442 00:34:57,989 --> 00:35:00,223 ‫چند نوع دارو بهت دادند؟ 443 00:35:00,301 --> 00:35:02,543 3نوع ‫2تا ضدافسردگی و یه آرامبخش 444 00:35:03,417 --> 00:35:06,054 ‫- من 8 نوع مصرف می‌کنم ‫- پس تو برنده شدی 445 00:35:16,010 --> 00:35:19,607 ‫فکر می‌کنم خیلی از مشکلات توی رابطه‌هام ‫از این نشأت می‌گیره که 446 00:35:19,684 --> 00:35:24,479 ‫فردی که باهاش رابطه دارم خبر نداره باهم رابطه داریم 447 00:35:24,554 --> 00:35:26,711 «جیل» 448 00:35:26,799 --> 00:35:28,794 ‫یه چیزی هست که دفعه‌ی 9ـم‌ـه اومدی اینجا 449 00:35:34,875 --> 00:35:36,706 ‫باید به‌خاطر این‌کارـت عذرخواهی کنی 450 00:35:36,793 --> 00:35:38,826 ‫واسه چی؟ جدّی گفتم 451 00:35:38,902 --> 00:35:40,945 ‫واسه همین باید عذرخواهی کنی 452 00:35:41,022 --> 00:35:43,862 ‫اما اگه عذرخواهی کنم ‫از ته دل عذرخواهی نکردم 453 00:35:43,937 --> 00:35:48,322 ‫تظاهر کن تا بتونی رفیق ‫تظاهر کن تا بتونی 454 00:35:49,413 --> 00:35:51,294 ‫لعنتی 455 00:36:06,601 --> 00:36:08,001 ‫«پاتریک» 456 00:36:10,474 --> 00:36:12,471 ‫داشتم دنبالت می‌گشتم 457 00:36:12,558 --> 00:36:14,147 ‫- می‌خوان من رو بندازن بیرون ‫- واقعاً؟ 458 00:36:14,235 --> 00:36:18,387 ‫میگن که من اثر مخرب دارم همکاری نمی‌کنم 459 00:36:18,464 --> 00:36:21,227 ‫معلومه که نمی‌تونم همکاری کنم ‫من افسرده‌ام 460 00:36:21,305 --> 00:36:23,903 ‫حالم از اینجا به‌هم می‌خوره 461 00:36:23,979 --> 00:36:26,503 «ربکا» - ‫- نمی‌تونم برگردم پیش پدر مادرم 462 00:36:27,184 --> 00:36:29,580 ‫این آدرس خواهرم‌ـه 463 00:36:29,657 --> 00:36:32,332 ‫اون نیستش بنابراین اونجا تنهام 464 00:36:33,455 --> 00:36:35,334 خانم «اُوِن» ، زود باشید لطفاً 465 00:36:35,411 --> 00:36:37,646 ‫بیا دنبالم 466 00:37:29,158 --> 00:37:31,641 ‫باریکلا . برگشتی 467 00:37:33,033 --> 00:37:34,155 ‫هنوزم می‌خوام که از اینجا برم 468 00:37:34,231 --> 00:37:36,792 ‫می‌خوام اون پیشخدمت‌ـه رو هم با خودم ببرمش 469 00:37:36,869 --> 00:37:38,788 ‫خدای من ، نگاش کن 470 00:37:38,873 --> 00:37:42,383 ‫به نظرت اگه بهش بگم مراسم ختم مادرم‌ـه ...و من نیاز به شاد شدن دارم 471 00:37:42,470 --> 00:37:44,706 ‫اون کسی‌ـه که نجات‌ـت میده؟ 472 00:37:46,144 --> 00:37:47,823 ‫ارزش امتحان رو داره 473 00:37:49,663 --> 00:37:53,702 ‫«پاتریک» ، ظاهراً «فلور» یکی از دوستای 474 00:37:53,777 --> 00:37:55,657 ‫- قدیمی مادرته ‫- راستش ما قبلاً همدیگر رو دیدیم 475 00:37:55,734 --> 00:37:58,409 ‫- مادرت زندگی من رو نجات داد ‫- واقعاً؟ 476 00:37:58,496 --> 00:38:02,411 ‫توی یکی از مغازه‌های خیریه‌ای که اداره می‌کرد ‫برام یه کار پیدا کرد 477 00:38:02,486 --> 00:38:04,885 ‫و یک‌بار همونجا بود که کنترلم رو از دست دادم 478 00:38:04,959 --> 00:38:08,240 ‫صبحش یه کُت خز برامون آوردند 479 00:38:08,328 --> 00:38:10,397 ‫یه کُت سمور شگفت‌انگیز 480 00:38:10,475 --> 00:38:13,438 ‫و من پوشیدمش ‫همه‌ی پول‌ها رو برداشتم . مغازه رو بستم 481 00:38:13,515 --> 00:38:16,076 ‫یه تاکسی گرفتم و داد زدم ‫" من رو ببر به هتل «ریتز» " 482 00:38:16,151 --> 00:38:19,510 ‫توی رستورانش نشستم و شامپاین خوردم 483 00:38:19,595 --> 00:38:21,754 ‫و با هر کسی که گوش‌ـش می‌شنید ‫حرف میزدم 484 00:38:21,832 --> 00:38:24,824 ‫آخر سر پلیس رو خبر کردند 485 00:38:24,909 --> 00:38:27,423 ‫و من هیچ‌کس رو نداشتم که بهش زنگ بزنم ‫به جز مادرت 486 00:38:27,508 --> 00:38:29,425 ‫و بهش قول دادم دیگه چنین کاری نکنم 487 00:38:29,503 --> 00:38:30,578 ‫البته کردم 488 00:38:30,663 --> 00:38:32,495 ‫خیلی خیلی زیاد 489 00:38:32,581 --> 00:38:35,498 ‫اما باید واقعاً بهش افتخار کنی 490 00:38:35,574 --> 00:38:38,731 ‫اون مقدار شگرفی کار خوب کرد 491 00:38:38,816 --> 00:38:41,089 ‫زندگی صدها نفر رو تحت‌تأثیر قرار داد 492 00:38:41,165 --> 00:38:42,931 ‫لطف کردید که بهم خبر دادید . ممنون 493 00:38:43,008 --> 00:38:45,769 ‫- خب ، تو هم؟ ‫ - من چی؟ 494 00:38:45,847 --> 00:38:48,924 ‫تو به مادرت افتخار می‌کنی؟ 495 00:38:49,845 --> 00:38:54,832 ‫- واقعاً نمیدونم ‫- نمیدونی؟ 496 00:38:54,919 --> 00:38:56,396 ‫تو که از بچه‌های منم بدتری 497 00:38:56,472 --> 00:39:00,194 ‫- ببخشید . من باید به بقیه‌ی مهمون‌ها برسم ‫- همه‌تون یه مشت حرومزاده‌اید 498 00:39:01,077 --> 00:39:02,188 ‫همه‌تون 499 00:39:03,464 --> 00:39:06,705 ‫اون روانی چی داشت می‌گفت؟ 500 00:39:06,783 --> 00:39:11,023 ‫گفت که تصمیم‌گیری برای معنای زندگی یه نفر ‫اصلاً کار ساده‌ای نیست 501 00:39:11,099 --> 00:39:14,455 ‫اما می‌تونی تصمیم بگیری که برای تو ‫چه معنایی داره 502 00:39:15,577 --> 00:39:18,656 ‫راستش من درمورد پدر و مادرم ‫هیچ تصمیمی نگرفتم 503 00:39:19,769 --> 00:39:20,775 ‫به‌نظر خسته‌کننده‌ست 504 00:39:20,852 --> 00:39:23,364 ‫متنفر بودن از جفت‌شون راحت‌تر نیست؟ 505 00:39:23,452 --> 00:39:27,163 ‫اون رو روی پدرم امتحان کردم جواب نمیده 506 00:39:27,187 --> 00:39:28,399 حقیقتش همه چیز رو امتحان کردم 507 00:39:28,400 --> 00:39:33,042 ‫تحقیر ، افسوس ، خشم ، وحشت 508 00:39:33,520 --> 00:39:36,678 و دلسوزی - دلسوزی؟ - 509 00:39:36,753 --> 00:39:41,434 ‫با فکر اینکه اصلاً خوشبخت نبود ‫هیچ‌کدوم‌شون نبودند 510 00:39:41,511 --> 00:39:46,154 ‫و البته بعد یادم میاد که من خودمم پسر دارم ‫و تنفر دوباره برمیگرده سراغم 511 00:39:47,946 --> 00:39:51,781 ‫من از داغداری متنفرم ‫خط چشم آدم رو نابود می‌کنه 512 00:39:51,859 --> 00:39:53,740 ‫نمیدونستم مادرم اینقدر واست عزیز بوده 513 00:39:53,826 --> 00:39:55,618 ‫نه . ربطی به اون نداره 514 00:39:55,696 --> 00:40:00,099 ‫توی مراسم ختم یا فیلمای مسخره ‫اشک به آدم حمله می‌کنه 515 00:40:00,176 --> 00:40:02,054 ‫با چیزهایی که تحریک‌شون می‌کنه جاری نمیشن 516 00:40:02,131 --> 00:40:07,329 ‫فقط فکر کنم با یه اندوه معمولی جاری بشن 517 00:40:07,406 --> 00:40:10,600 ‫بعضاً عامل محرک و اندوه هر 2تا یکسانن 518 00:40:12,365 --> 00:40:14,523 بعضی‌وقت‌ها 519 00:40:16,882 --> 00:40:19,356 ‫خدای من ، خیلی دوست دارم بدونم ‫یه واکنش مطلق نسبت به چیزی 520 00:40:19,434 --> 00:40:22,549 ‫به هر چیزی ‫بدون طعنه یا کناره‌گیری چجوریه 521 00:40:22,636 --> 00:40:27,547 ...فقط بی‌اختیار چیزی رو حس کردن - از من پرسیدن که فایده نداره - 522 00:40:29,349 --> 00:40:31,986 ‫نه 523 00:40:32,063 --> 00:40:34,261 ‫ببخشید . نمی‌تونید اینجا سیگار بکشید 524 00:40:35,536 --> 00:40:37,541 ‫واقعاً؟ نمیدونستم 525 00:40:40,332 --> 00:40:42,892 ‫خنده‌دارـه چون اینجا بیرون‌ـه 526 00:40:42,969 --> 00:40:47,044 ‫هنوزم بخشی از کلوپ‌ـه و سیگار کشیدن توی کلوپ ممنوع‌ـه 527 00:40:47,130 --> 00:40:48,407 ‫بنابراین... 528 00:40:48,492 --> 00:40:50,324 ‫پس بهتره خاموش‌ـش کنم 529 00:41:14,542 --> 00:41:16,537 ‫نه . اجازه بدید به من 530 00:41:19,374 --> 00:41:20,699 ‫- خیلی عذر می‌خوام ‫- اشکالی نداره 531 00:41:20,775 --> 00:41:22,694 ‫بهش عادت دارم 532 00:41:40,512 --> 00:41:41,434 ‫ببخشید؟ ‫سلام ، ببخشید 533 00:41:41,520 --> 00:41:44,475 ‫من...من می‌خواستم بدونم که میشه... 534 00:41:44,552 --> 00:41:46,430 ‫چای یا قهوه؟ 535 00:41:46,508 --> 00:41:48,625 ‫راستش نه ‫یه چیز دیگه می‌خواستم بگم 536 00:41:51,150 --> 00:41:55,063 ‫من...اشکالی نداره ‫اگه شماره‌تون رو بپرسم؟ 537 00:42:13,773 --> 00:42:16,748 اگه خواستی یه‌کم دیوونه‌بازی دربیاری " " «لندن ، منطقه‌ی 1 ، خیابون «داراس 538 00:42:27,392 --> 00:42:29,628 ‫- خدای من ‫- سلام 539 00:42:30,307 --> 00:42:32,629 ‫داری میری؟ 540 00:42:32,706 --> 00:42:34,950 ‫باید اعتراف کنم که حسودیم نمیشه 541 00:42:35,027 --> 00:42:38,220 ‫من عاشق اینجام ‫از شر بچه‌های مزخرفم در امانم 542 00:42:38,297 --> 00:42:41,299 ‫توله سگا ‫حالم ازشون به‌هم می‌خوره 543 00:42:41,376 --> 00:42:44,935 تو بچه داری؟ - ...ببخشید . من می‌خوام که - 544 00:42:45,011 --> 00:42:46,651 ‫اگه یه نصیحت برات داشته باشم اینه : 545 00:42:46,738 --> 00:42:48,972 «آمیتریپتیلین» 546 00:42:49,049 --> 00:42:50,094 ‫فقط موقعی که مصرف می‌کردم ‫خوشحال بودم 547 00:42:50,172 --> 00:42:52,090 ‫اما این حرومزاده‌ها دیگه بهم نمیدن 548 00:42:52,166 --> 00:42:55,092 ‫بحث اینه که من نمی‌خوام ...چیزی مصرف کنم واسه همین 549 00:42:55,168 --> 00:42:58,602 ‫مسخره‌بازی درنیار ‫حیرت‌آورترین داروـه 550 00:42:58,688 --> 00:43:00,002 «آمیتریپتیلین» 551 00:43:06,312 --> 00:43:11,070 ‫انتظار آدمای بیشتری رو داشتم ‫همه عاشقش بودند 552 00:43:11,155 --> 00:43:14,388 ‫وقتی دیگه نمی‌تونست حرف بزنه ‫ارتباطش با خیلیا قطع شد 553 00:43:14,466 --> 00:43:18,301 ‫حتماً زجر زیادی کشیده ‫که نمی‌تونست بگه چی می‌خواد 554 00:43:18,386 --> 00:43:19,978 ‫خصوصاً به «پاتریک» 555 00:43:20,066 --> 00:43:22,099 ‫به همین دلیل باید تصمیم بگیریم ‫سپرهامون رو زمین بذاریم 556 00:43:22,174 --> 00:43:24,382 ‫و تا وقتی که می‌تونیم حرف بزنیم ‫به بقیه بگیم که چه حسی داریم 557 00:43:24,458 --> 00:43:27,411 ‫- مامانی ‫- و توی این لحظه معمولاً انگلیسی‌ها میگن 558 00:43:27,498 --> 00:43:30,730 ‫"این رو میگن یه موضوع شاد" 559 00:43:30,806 --> 00:43:32,775 ‫می‌بینم که هنوزم به هم چسبیدید 560 00:43:32,850 --> 00:43:36,072 ‫هیچ‌کس نمی‌تونه امیدوار باشه که بتونه ‫به اندازه‌ی تو کاملاً بچه‌هاش رو نادیده بگیره 561 00:43:36,685 --> 00:43:38,566 ‫«مری» 562 00:43:38,644 --> 00:43:40,725 ‫برو «رابرت» رو پیدا کن عزیزم 563 00:43:40,800 --> 00:43:43,199 ‫ما همیشه باهم حرف زدیم 564 00:43:43,276 --> 00:43:45,117 ‫یادته وقتی که به مدرسه زنگ زدی 565 00:43:45,194 --> 00:43:48,310 ‫تا بهم بگی بابا فوت کرده ‫چی بهم گفتی؟ 566 00:43:48,398 --> 00:43:52,107 ‫- گفتم که چقدر دردناک‌ـه ‫- گفتی "شاد باش" 567 00:43:52,195 --> 00:43:53,910 ‫"شاد باش" ‫اون‌موقع تو روحت هم خبر نداشت که 568 00:43:53,988 --> 00:43:56,068 ‫من چجور آدمی هستم ‫هنوزم خبر نداری 569 00:44:00,539 --> 00:44:02,304 ‫چطوری عزیزم؟ 570 00:44:03,781 --> 00:44:05,296 ‫راستش... 571 00:44:05,381 --> 00:44:07,855 ‫با توجه به اینکه دخترم ‫زد داغونم کرد بد نیستم 572 00:44:07,933 --> 00:44:10,331 ‫مشکل روانی داشته؟ 573 00:44:11,290 --> 00:44:13,734 ‫چی گفتی؟ 574 00:44:20,400 --> 00:44:23,517 ‫شما مشکل روحی داشتید؟ 575 00:44:27,756 --> 00:44:29,837 ‫تا حالا همدیگر رو دیدیم؟ 576 00:44:29,915 --> 00:44:32,389 ‫راستش من اینجور چیزها رو حس می‌کنم 577 00:44:33,233 --> 00:44:34,789 ‫داشتید؟ 578 00:44:34,873 --> 00:44:38,824 ‫نه . من مشکل روانی نداشتم 579 00:44:38,902 --> 00:44:43,783 ‫حتی در این دوران رو به انحطاط ‫از اعتراف و شکایت 580 00:44:43,860 --> 00:44:48,540 ‫که واژگان نظریات «فروید»ـی ‫در تک‌تک مکالمات روزمره استفاده میشه 581 00:44:48,618 --> 00:44:51,858 ‫مثل سرکه‌ای که روی روزنامه‌ای ‫پر از چیپس خیس ریخته میشه 582 00:44:51,935 --> 00:44:53,613 ‫بعضی از ما تصمیم می‌گیریم که ‫برای بچه لالایی نخونیم 583 00:44:53,690 --> 00:44:58,285 ‫انگار همین به اندازه‌ی کافی خنده‌دار نبود ‫که همه‌ی بچه‌ها باید بااستعداد باشن 584 00:44:58,371 --> 00:45:01,008 ‫حالا دیگه باید مریض هم باشن 585 00:45:01,085 --> 00:45:04,365 ‫یه‌کم «سندروم اسپرگر» یا اوتیسم 586 00:45:04,442 --> 00:45:05,918 سندروم خواندن» در کمین بچه‌هاست» 587 00:45:05,996 --> 00:45:07,876 ‫زبون‌بسته‌ها 588 00:45:07,962 --> 00:45:12,996 ‫اگه نمی‌تونن به تجاوز اعتراف کنن باید اعتراف کنن که متجاوزن 589 00:45:13,074 --> 00:45:14,071 ‫خب عزیز من 590 00:45:14,158 --> 00:45:16,795 ‫صدات می‌کنم "عزیز من" ‫به‌خاطر چیزی که بدون شک تحت عنوان 591 00:45:16,872 --> 00:45:19,547 ‫"سندروم کمبود صمیمیت" ‫شناخته میشه 592 00:45:19,624 --> 00:45:23,020 ‫نه . من تابه‌حال ذره‌ای بیماری روانی نداشتم 593 00:45:23,106 --> 00:45:27,421 ‫چون من مرد غیرمنطقی هستم ‫مردی که کاملاً سالم‌ـه 594 00:45:27,497 --> 00:45:30,175 ‫- روان‌درمانگرها در حضور من ‫- تو کاملاً زده به سرت 595 00:45:30,260 --> 00:45:32,332 ‫- و درست حدس زدم ‫- پراکنده شدند چون از کار قلابی‌شون خجالت می‌کشند 596 00:45:32,418 --> 00:45:35,487 ‫- من چیزی رو دارم که اسمش رو گذاشتم "رادار" ‫- برو گم‌شو 597 00:45:35,572 --> 00:45:38,086 1ماه که توی کلینیک باشی ‫خیلی برات مفیده 598 00:45:38,171 --> 00:45:40,523 ‫چون دوباره عقلت رو سرجاش میاره 599 00:45:42,249 --> 00:45:47,361 همه چیز مرتبه؟ - خدای من ، اومدش - 600 00:45:47,437 --> 00:45:50,198 ‫مثل یه صحنه از فیلم‌های دادگاهی 601 00:45:50,275 --> 00:45:52,837 ‫- یه ساحره ‫- من فقط خواستم به این بیچاره کمک کنم 602 00:45:52,912 --> 00:45:56,118 ‫- یه مرد که از برگردوندن دخترم علیه پدرش خوشحال‌ـه ‫- مشکلات روحیش رو رفع کنه 603 00:45:56,193 --> 00:45:58,554 ‫رویاهای زننده‌ای رو می‌سازه 604 00:45:58,630 --> 00:46:04,585 ‫تصور انسان‌ها رو با بچه‌های قاتل ‫و زنا با محارم آلوده می‌کنه 605 00:46:10,973 --> 00:46:13,898 ‫ببین چه بلایی سر خودش آورد 606 00:46:13,974 --> 00:46:16,968 ‫- من آمبولانس خبر می‌کنم ‫- خودش توی چاه خودش افتاد 607 00:46:17,054 --> 00:46:18,253 ‫به قول معروف 608 00:46:18,329 --> 00:46:19,845 ‫خدای من ، دیگه داره ضربه‌ی آخر رو میزنه 609 00:46:19,930 --> 00:46:21,887 ‫داره دعا می‌خونه؟ 610 00:46:21,964 --> 00:46:24,640 ‫چقدر قشنگ 611 00:46:28,724 --> 00:46:30,077 «جانی» 612 00:46:32,561 --> 00:46:34,432 ‫از طرف من با پدرت خدافظی کن 613 00:47:18,548 --> 00:47:20,392 ‫ظاهراً سکته‌ی قلبی‌ـه 614 00:47:20,468 --> 00:47:22,165 ‫از بینی سردش مشخصه 615 00:47:22,338 --> 00:47:24,257 ‫من باهاش میرم بیمارستان 616 00:47:25,350 --> 00:47:27,786 ‫چه روز سختی 617 00:47:30,346 --> 00:47:32,984 ‫نگران نباش «نیک» ‫من از کنارت تکون نمی‌خورم 618 00:47:36,100 --> 00:47:38,777 ‫من باید برم ‫ساعت 4 مریض دارم 619 00:47:38,854 --> 00:47:41,568 ‫- ممنون ‫- کارِت خوب بود 620 00:47:41,653 --> 00:47:43,246 ‫واسه چی؟ ‫که جلوی مردم گریه کردم؟ 621 00:47:43,331 --> 00:47:44,809 ‫توی کار من بهش میگیم پیشرفت 622 00:47:44,886 --> 00:47:48,962 ‫صحیح . بدون اینکه کالیفرنیابازی دربیاری 623 00:47:50,247 --> 00:47:51,839 ‫ازت ممنونم 624 00:47:58,113 --> 00:48:00,471 ‫باهامون برمیگردی؟ 625 00:48:02,514 --> 00:48:05,303 ‫خوشحال میشیم 626 00:48:05,390 --> 00:48:07,827 ‫نه . آخرهفته می‌بینمت . بیا اینجا 627 00:48:09,227 --> 00:48:10,741 ‫- آخرهفته می‌بینمت ‫- می‌تونی... 628 00:48:10,818 --> 00:48:11,779 ‫برگردی تا باهم شام بخوریم ‫خودمون 4تا 629 00:48:11,864 --> 00:48:14,378 ‫- ساکت و آروم ‫- نه . یه جایی پیدا می‌کنم می‌خوابم 630 00:48:14,464 --> 00:48:17,217 ‫چون روز سختی بوده 631 00:48:17,896 --> 00:48:21,013 ‫اگه نظرت عوض شد... 632 00:48:21,850 --> 00:48:22,606 ‫ممنون 633 00:48:22,694 --> 00:48:25,127 ‫باید نظرت رو عوض کنی 634 00:48:26,126 --> 00:48:27,210 ‫نظر رو واسه همین گذاشتن 635 00:48:51,542 --> 00:48:54,419 ‫"و حالا فکر می‌کنم که حشره‌ام" 636 00:48:54,504 --> 00:48:56,500 ‫روان‌شناسِ هم گفت : ‫"خیلی جالبه" 637 00:48:56,578 --> 00:48:57,852 ‫"امروز واسه چی اومدی اینجا؟" 638 00:48:57,940 --> 00:49:01,257 ‫گفت که : ‫"خب ، چراغ رو از پشت پنجره دیدم" 639 00:49:02,496 --> 00:49:03,328 ‫قشنگ بود 640 00:49:03,416 --> 00:49:07,972 ‫به‌خاطر این مثبت‌نگری‌ـت ‫توی این‌کارها تخصص داری؟ 641 00:49:08,049 --> 00:49:11,126 ‫اینجوری فکر می‌کنی ‫اما پارسال به مدت 4 ماه 642 00:49:11,204 --> 00:49:13,005 ‫نمی‌تونستم از تخت بیام بیرون 643 00:49:14,003 --> 00:49:16,477 ‫هدفی نداشتم 644 00:49:18,912 --> 00:49:21,360 ‫خب ، من متأسفم از شنیدنش 645 00:49:33,386 --> 00:49:36,620 ‫باور کنید آقای «مِلروز» 1ماه که بگذره 646 00:49:36,706 --> 00:49:37,941 ‫به گذشته نگاه می‌کنی و فکر می‌کنی 647 00:49:38,019 --> 00:49:40,415 ‫"این‌همه جنجال واسه چی بود؟ ‫من چه فکری می‌کردم؟" 648 00:49:40,493 --> 00:49:44,396 ‫حداقل همچین چیزی سر من اومد ‫همینجاست؟ 649 00:49:45,769 --> 00:49:48,568 ‫خیلی قشنگ‌ـه ‫از اینکه پدرشون برگشته خیلی خوشحال میشن 650 00:49:49,286 --> 00:49:52,202 ‫- کیا؟ ‫- بچه‌ها 651 00:49:53,163 --> 00:49:54,726 ‫موفق باشی رفیق 652 00:50:08,544 --> 00:50:11,231 ‫راستش میدونم که ‫یه‌کم احمقانه‌ست 653 00:50:11,309 --> 00:50:13,188 ‫کلمه‌ی بهتری پیدا نکردم ‫اما میشه من رو برگردونی؟ 654 00:50:13,265 --> 00:50:15,183 ‫به بیمارستان؟ 655 00:50:15,903 --> 00:50:17,694 ‫فکر نکنم آماده باشم 656 00:50:21,215 --> 00:50:23,411 ‫خدای من ، از دست شما آدما 657 00:50:27,929 --> 00:50:30,883 ‫ترس داشت در میزد 658 00:50:31,612 --> 00:50:34,672 ‫شجاعت در رو باز کرد 659 00:50:36,445 --> 00:50:37,721 ‫اما هیچ‌کس پشت در نبود 660 00:50:43,398 --> 00:50:44,675 ‫لطفاً ادامه بده 661 00:51:04,892 --> 00:51:05,977 ‫باریکلا 662 00:51:20,881 --> 00:51:22,558 ‫یالا . ‫زودباش 663 00:51:25,397 --> 00:51:26,319 ‫الو؟ 664 00:51:26,394 --> 00:51:29,108 ‫ «پاتریک»...سلام ، خودتی؟ 665 00:51:29,195 --> 00:51:31,073 ‫- بله ‫ - «آنت» هستم 666 00:51:31,151 --> 00:51:31,985 ‫ متأسفانه خبر بدی دارم 667 00:51:32,073 --> 00:51:36,388 ‫ «نیکولاس» زنده نموند‫ توی آمبولانس نفس‌ـش بند اومد 668 00:51:37,184 --> 00:51:38,671 پاتریک» ، داری گریه می‌کنی؟» 669 00:51:38,746 --> 00:51:40,464 ‫نه ، نه . فقط نفس کم آوردم 670 00:51:40,541 --> 00:51:42,776 ‫گرچه آره . منم خیلی ناراحتم 671 00:51:42,863 --> 00:51:44,818 ‫ مرد شگفت‌انگیزی بود ‫ خیلی بی‌همتا 672 00:51:44,896 --> 00:51:46,814 ‫امیدوارم همینطور باشه ‫فکر اینکه یه دهکده 673 00:51:46,889 --> 00:51:49,928 ‫شبیه «نیکولاس پِرَت» وجود داشته باشه ‫واقعاً وحشتناک‌ـه 674 00:51:54,409 --> 00:51:55,924 پاتریک»؟» 675 00:51:56,011 --> 00:51:57,527 ‫ببخشید یه‌دفعه یادم اومد 676 00:51:57,603 --> 00:52:00,604 ‫اون...اون آخرین نفر بود 677 00:52:00,681 --> 00:52:02,523 ‫آخرین نفر از گروه پدر و مادرم 678 00:52:03,155 --> 00:52:04,679 ‫همه‌شون دیگه مُردند 679 00:52:04,757 --> 00:52:08,189 حالا داری اشک من رو درمیاری - واقعاً اشک ریختن لزومی نداره - 680 00:52:08,277 --> 00:52:09,794 ‫ممنون بابت چیزهایی که توی مراسم گفتی 681 00:52:09,869 --> 00:52:12,593 ‫خوب بود که نقطه‌نظر یکی دیگه رو هم بدونم 682 00:52:12,670 --> 00:52:15,385 ‫ شاید مادر فوق‌العاده‌ای نبوده باشه ‫ حتماً به‌خاطر همین عصبانی میشی 683 00:52:15,470 --> 00:52:18,740 ‫ اما بعضی‌وقت‌ها افرادی که بیشتر از همه لایق سرزنش هستن 684 00:52:18,827 --> 00:52:21,617 ‫ بیشتر از همه هم لایق دلسوزی‌ـن 685 00:52:21,705 --> 00:52:23,381 ‫ خدافظ «پاتریک» 686 00:52:44,119 --> 00:52:46,113 ‫«پاتریک»؟ 687 00:53:00,987 --> 00:53:02,783 ‫«پاتریک» ، کجایی؟ 688 00:53:20,525 --> 00:53:22,404 «هلن» 689 00:53:32,753 --> 00:53:34,555 ‫ الو؟ 690 00:53:34,633 --> 00:53:39,543 سلام ، «پاتریک» هستم - سلام - 691 00:53:39,629 --> 00:53:42,306 ‫تصمیم گرفتم که دیگه از ارواح خسته شدم 692 00:53:42,383 --> 00:53:44,260 ‫می‌خوام به جاش آدم ببینم 693 00:53:44,817 --> 00:53:48,175 ‫ صحیح . خیلی‌خب 694 00:53:48,260 --> 00:53:51,215 ‫یا نکنه خیلی دیر شده که ‫بخوام نظرم رو عوض کنم؟ 695 00:53:51,293 --> 00:53:53,248 ‫ اصلاً 696 00:53:53,336 --> 00:53:56,250 ‫ بالاخره نظر رو گذاشتن واسه عوض کردن 697 00:53:57,813 --> 00:54:00,048 ‫ بچه‌ها از دیدنت حسابی خوشحال میشن 698 00:54:26,347 --> 00:54:27,976 ‫من می‌خوام برم دستشویی 699 00:54:30,500 --> 00:54:33,136 ‫زیاد طولش نده 700 00:54:48,721 --> 00:54:49,758 ‫«پاتریک»؟ 701 00:54:54,993 --> 00:54:57,074 ‫«پاتریک» ، کجایی؟ 702 00:54:59,712 --> 00:55:00,874 ‫«پاتریک» 703 00:55:17,610 --> 00:55:20,132 ‫بیا اینجا بشین 704 00:55:22,442 --> 00:55:23,890 ‫نه 705 00:55:30,202 --> 00:55:32,206 ‫- بله؟ ‫- نه 706 00:55:32,236 --> 00:55:34,795 ‫دیگه کاری که میگی رو انجام نمیدم 707 00:55:37,596 --> 00:55:42,114 ‫«پاتریک» ، اینجوری با پدر عزیزت حرف نزن 708 00:55:42,189 --> 00:55:44,415 ‫اشتباه بود . تو آدم بدی هستی 709 00:55:44,500 --> 00:55:47,464 ‫هیچ‌کس نباید چنین کاری رو ‫با کس دیگه‌ای بکنه 710 00:56:12,199 --> 00:56:14,597 ‫صحیح 711 00:56:22,634 --> 00:56:24,504 ‫آره 712 00:56:39,447 --> 00:56:40,406 " پایان " 713 00:56:40,430 --> 00:58:27,367 کانال تلگرام Deutschwebvip 75311

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.