All language subtitles for Zamaana.Deewana.1995.All.DVDRip.BollyCine.Fa.UTF8

تقديم به باليوود دوستان پارسي زبان
Www.Bollycine.org
*جشنواره عيدانه 98*

گزارش اتفاقات اين چند روزه به دست همهتون رسيده

بايد بدونيد که جنگ خياباني
...بين سوراج پراساد و لالا

چندين ساله طول کشيده

چنيدن بار سعي کرديم دشمني اونا رو تموم کنيم

تهديدشون کرديم، باهاشون حرف زديم
ولي فايدهاي نداشت

نفرت اونا بنظر از تلاش ما قدرتمندتره

...ولي با در نظر گرفتن شرايط و کنفرانسهاي مطبوعاتي

خيلي ضروريه که راه حلي براي اين مشکل پيدا کنيم

همه شما جزو باهوش ترين افراد اين سازمان هستين

براي حفاظت از اين شهر
...و احترام به نيروي پليس

ازتون ميخوام راه حلي براي اين جنگ پيدا کنيد

الو، قربان
بله

ما هم درباره همين موضوع صحبت ميکرديم

...ولي قربان

جناب وزير يه شخص خاص
براي کمک بهمون فرستاده

ميتونم بيام داخل، قربان؟
بيا -

ببخشيد

.باليوود سينما با افتخار تقديم ميکند
Www.Bollycine.Info

بازرس سينگ از
دپارتمان روانشناسى کيفرى

بخش روانشناسى کيفرى؟

بنشينيد

جناب وزير گفتن که شما ميتونيد کمکون کنيد

قربان، کي دي صدام ميکنن

چطور ميتوني کمکون کني؟

قبل از اينکه چيزي بگم
يکم اطلاعات درباره دو نفر از اونا ميخوام

اطلاعاتي ازشون داريد؟

!راز عالي

:ترجمه تخصصي از رسانه فرهنگي هنري ما
مترجم: سميرا - نگارش: بينگسا

دستشويي کجاست؟

اين کيه ديگه؟-
شبيه احمقهاست-

وزير اون رو فرستاده-
چجوري کمکمون کنه؟-

استراتژي جلوگيري از جنگ شون
همين الان تو پروندهها هست

دو دشمن رو به راحتي ميشه با هم دوست کرد

جدي؟ چطور؟-
....بذاريد توضيح بدم-

سوراج سينگ يه پسر جوون به اسم راهول داره

و لالا هم يه دختر جووون و خوشگل به اسم پريا داره

اونا بچههاي معصوم و زيبايي هستن

...اگه الان بچههاشون کاري رو که اونا تو
جونيشون بايد ميکردن رو انجام بدن

مشکل هم حل ميشه

همه تو جوونيشون چيکار ميکنن؟

!عاشق ميشن

راه حل نفرت اونا، عشق بچههاشونه

...اگه بچههاشون عاشق همديگه بشن

لالا و سوراج با همديگه دوست ميشن
...و وقتي هم دوست شدن

دزدي و دعوا و خشونت خودبخود تموم ميشه

چطور بچههاي دو دشمن خوني، عاشق هم بشن؟

اگه نفت و آتيش رو کنار هم بذاري
مطمئن باشيد که شعله ور ميشه

بايد نگران اين باشيم که چطور
اين نقت و آتيش رو کنار هم بذاريم

بذاريد فکر کنم

دلم به تو وصله

همين الان بيا چون خيلي وقته که منتظرتم

...ميخوام بهتون تبريک بگم که

شما يکي از باهوشترين و زرنگترين
افراد اين شهر انتخاب شدين

....و ميليونها نفر تو شهر فکر ميکنن که

هنوز با دختر خوشگلي رو به رو نشدن

...زوج برنده اين نظرسنجي

به جزيرهاي برده ميشن که اگه عاشقت که هيچ

ولي اگه عاشق نيستن، حتما عاشق ميشن

اگر عشق رو بخواي بايد به اين جزيره زيباي بياي

اما اگر ميخواي عاشق بشي
بايد بياي به اين جزيره

!و بعدش پرواززززز

"...اگه عاشق کسي باشم"

"...اگه عاشق کسي باشم"

"قول ميدم که هميشه و هميشه دوستش داشته باشم"

"...منم اگه قلبم رو به کسي بدم"

"قول ميدم قلبم هميشه و هميشه براي اون باشه"

"...اگه عاشق کسي باشم"

"قول ميدم که هميشه و هميشه دوستش داشته باشم"

"حس ميکنم اون لحظههاي کم عاشقي واقعيت ندارن"

"کسي که همه زندگيم دوستم داره، محبوب منه"

"حس ميکنم اون لحظههاي کم عاشقي واقعيت ندارن"

"کسي که همه زندگيم دوستم داره، محبوب منه"

"يه دل چند بار خودش رو گم نميکنه"

"عاشق هر کسي نميشي"

"...منم اگه قلبم رو به کسي بدم"

"قول ميدم که هميشه و هميشه دوستش داشته باشم"

"...اگه عاشق کسي باشم"

"قول ميدم که هميشه و هميشه دوستش داشته باشم"

"ممکنه اين گلها فردا عطري نداشته باشن"

"ولي تو از جلوي چشمم دور نميشي"

"ممکنه اين گلها فردا عطري نداشته باشن"

"ولي تو از جلوي چشمم دور نميشي"

"...بيا داستان عاشقي بنويسيم که"

"دنيا نتونه فراموشش کنه"

"...اگه عاشق کسي باشم"

"قول ميدم که هميشه و هميشه دوسش داشته باشم"

"...منم اگه قلبم رو به کسي بدم"

"قول ميدم قلبم هميشه و هميشه براي اون باشه"

"قول ميدم قلبم هميشه و هميشه براي اون باشه"

"قول ميدم قلبم هميشه و هميشه براي اون باشه"

"هميشه و هميشه"

"هميشه و هميشه"

الو

چطور حال دلم رو برات بگم؟

خاطرات دلم رو به درد مياره

صدات رو تو گوشم ميشنوم

يه آدم خاص تو چشام خونه کرده

کجا دنبالش بگردم؟

!نه مقصدي هست نه جاده اي

مقصد من آغوش توئه

عشق مسافره و دل يه جاده ست

انگار که زمان خيلي سريع گذشته

يه ثانيه به اندازه کل دنيا طول ميکشه

ميترسم که خوابم خراب شه

زود بيا نکنه اميدهام رو خراب کني

!وايسيد

وايسيد!نميتونيد اين داستان عاشقانهتون رو شروع کنيد

چرا نميتونيم؟-
..چون-

پايان همه داستانهاي عاشقانه ترسناکه

گلوله، باروت و قتل؟
نه اينجوري نميشه

بله ميشه، من ميتونم موانعي
که سر راهمون هست رو بردارم

خودت ما رو کنار هم قرار دادي
حالا ميخواي جدامون کني؟

...سرنوشت شما دو تا بستگي به کنترل کسايي داره که

به نفرت اعتقاد دارن
اونا اعتقادي به عشق ندارن

اين آدماي ظالم کي اند؟

پدراتون هستن
سورج پراتاب سينگ و مادانلال مالهوترا

تو پسر سوراج پراسادي؟

...و تو؟-
دختر مادانلال مالهوترايي-

!و هر دوشون دشمنهاي قسم خورده هستن

پدرم رو ميشناسم، آدم لجبازيه
عشق ما رو قبول نميکنه

...منم ميدونم که پدرم ترجيح ميده من رو بکشه

تا اينکه بخواد دختر دشمن رو قبول کنه

حالا چي ميشه؟

...متاسفانه بايد بهتون بگم که

عنوان کتاب شما دو تا جداييه

نه، اينطوري نميشه

تو...؟-
...بچهها-

برگردين خونههاتون-
!...ولي چطوري-

متاسفم

"تو مسير وفاداري، ما دو تا از همه چي گذشتيم"

زندگيمون رو براي عشق قرباني کرديم"
" براي قولهايي که داديم ، ميميريم

"قسمهايي که خورديم رو نميشکنيم"

"بعد از ديدن همديگه هيچوقت از هم جدا نميشيم"

"...اگه عاشق کسي باشم"

"قول ميدم هميشه و هميشه دوسش داشته باشم"

"...اگه منم دلم رو به کسي بدم"

"قول ميدم که هميشه و هميشه دلم براي اون باشه"

:اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما
@BollyCineOfficial

واسه با هم بودنتون فقط يه راه دارين

چه راهي؟ زود بگو

اول قول بدين هر کاري که ميگم رو انجام ميدين

قول ميديم

خب مراقب باشيد و منتظر حرکت بعدي باشيد

"من گوهر خيلي کميابي ام"
*آهنگ فيلم مهرا*

" گوهر خيلي کميابي ام"

"من گوهر خيلي کميابي ام"

" گوهر خيلي کميابي ام"

" گوهر خيلي کميابي ام"

"هنوز سر هوش نيومدم"

"هنوز سر هوش نيومدم"

"حالا که اولاي جوونيمه"

"...از خودم هيچ"

"خبري ندارم"

"هميشه سر مست و مستم"

"من گوهر خيلي کميابي ام"

"من گوهر خيلي کميابي ام"

"هيچي نگو"
*آهنگ فيلم يه داستان عاشقانه 1942*

"هيچي نگو"

"هيچي نگو"

"هيچي نگو"

"چي بگم؟"

"چي ميخواي بشنوي؟"

"...خودم ميدونم"

"و خودت هم ميدوني"

"اين لحظات، زمان رو متوقف کردن"

"و هيچکس تو اين لحظه وجود نداره"

"...فقط من و"

"توييم"

"هيچي نگوو"

"هيچي نگوو"

"قلبم به تپش افتاده"
*فيلم بتا:مادهوري ديکشيت*

"دلم ميترسه"

"قلبم به تپش افتاده"

"دلم ميترسه"

"عشقم، دستم رو ول کن، شکوفههاي گل رو نچين"

"دلهامون همديگه رو ديدن"

"پس چرا ازم خجالت ميکشي"

"دلهامون همديگه رو ديدن"

"پس چرا ازم خجالت ميکشي"

"تو دلرباي مني"

"چقدر خوشگل و زيبا شدي"

"تو دلرباي مني"

"چقدر خوشگل و زيبا شدي"

"قلبم به تپش افتاده"

"دلم داره ميترسه"

عوضي فريبکار، بايد ميدونستم
واسهم تله گذاشتي تا گولم بزني

!واسه گرفتن سگ که تله نميذارن احمق

خيلي راحت وسط خيابون تيراندازي ميکنن

!عوضي!دغل باز

امروز زندهت نميذارم

وايسا! چيکار ميکني؟

داشتي درباره بارش گل حرف ميزدي
حالا درباره تيراندازي حرف ميزني؟

حتي به فکر خانومها نيستين

دروغگو با اون دست به يکي کردي تا من رو فريب بدي؟
تيکه تيکهت ميکنم

چي شده؟

اين دلقک چطور بين شاه و ملکه
قرار گرفته، جواب بدين

جواب اينه که، موضوع مربوط به دختر و پسرتونه

اگه شما همديگه رو بغل نکنيد
اونا مرگ رو در آغوش ميگيرن

چي داري ميگي؟-
...بابا-

داره حقيقت رو ميگه-
بله-

موضوع مرگ و زندگي ماست

تو زندگي هر شخصي، يه زماني ميرسه
که ديگه روابط براش مهم نيستن

فقط به عشقش اهميت ميده

عاشقي که بخاطر عشقش
همه چي رو فراموش ميکنه

و معشوقي که همه چي رو به
جون ميخره تا با عشقش باشه

هر دوي ما به غير از عشق هم چيزي نميخوايم

نه عشقتون، نه نفرتتون

،نه دوستيتون
نه دشمنيتون

ما از اينجا ميريم پدر

...بله، ميريم

جايي که دنيا ابرهاي عاشقونه داره

جاييکه زمين سبز با گلهاي حنا پيوند خورده

بريم

!وايسيد

اگه يه قدم ديگه برداري
ميکشمت

هي!پسر من هنوز يتيم نشده

عوضي!ميدونم تو و اون پسر عوضيت
دختر من رو به بيراهه کشيدين

حرومزاده عوضي

اين گلولهها فقط به سمت آسمون شليک ميشن

ولي گلولههاي بعدي به سمت قلبمون شليک ميشه

اگه ميخواين ما رو زنده ببينيد
فقط يه راه دارين

...بايد دشمنيتون رو کنار بذاريد
.. و دوباره با هم دوست بشيد

تا ما و مردم شهر تو آرامش زندگي کنن

!غيرممکنه که با اين حقير، آشتي کنم

غير ممکنه من با اين نمک به حروم
دوست شم

اگه غيرممکنه پس اين اتفاق مياُفته

لطفا تا 10 بشمريد

اگه با همديگه دست دوستي نديد
هر دومون به بهشت ميريم

1...

2...

3...

4...

دخترم اينکار رو نکن
فکر آبروي پدرت هم باش

5...

6...

!اينجوري بزرگت کردم تا جلوي دشمن نا اميدم کني

7...

- 8...
!نه-

خواهش ميکنم درک کنيد

9...

به جون خودم قسمـت ميدم

...نه و ربع

توروخدا دخترم رو نجات بده-
نه و نيم- 9-

!سر عقل بيا پسرم

نه و سه چهارم- 9-
کافيه-

!واي خدا!خسته شدم

باشه حاضريم

حاضريد؟-
بله-

ديگه با هم نميجنگيد؟

نه ديگه جنگي در کار نيست

تو صلح و آرامش ميمونيد؟

البته-
مبارکه -

چطور اين اتفاق افتاد؟

نقشهم کار کرد

غير ممکنه، نقشهاي مسخرهتر از اين
تو زندگيم نشنيدم

غيرممکنه

همه چي قبل از ممکن شدن
غيرممکنه

و هر حقيقتي قبل از به حقيقت پيوستن
يه روياست

اين فقط تو داستانا اتفاق مياُفته
نه تو زندگي واقعي

...همونجوري که ميدونيد

لالا و سوراج سينگ يه زماني
دوستاي خيلي خوبي بودن

ولي بدليل يه سري سوتفاهمات
با هم دشمن شدن

...اگه بچههاشون عاشق همديگه بشن

...سوءتفاهمهاشون هم برطرف ميشه

و دوباره با هم دوست ميشن

باور کنيد
بهم يه فرصت بديد

مطمئنم که نقشهم موفق ميشه
چرنده -

بله، بله قربان

...از اونجايي که نقشه ديگهاي

...براي کنترل کردن اين 2 تا گروه نداريم

براي همين اجازه ميدم
اين نقشه رو تا يه ماه پيش ببري

ولم کن بابا
خداروشکر -

بازرس شيواستاو رو بفرستيد

...بايد بدوني که

من اعتمادي به نقشه تو ندارم

...براي همين بصورت مشترک
با بازرس شريواستاوا کار ميکني

تا گزاراشات کامل رو بهم بدن

!....ولي قربان خودم تنها

ايشون بازرس شريواستاو هستن
مرسي -

از امروز کي دي رو در رابطه
با عمليات پيارانا کمک ميکني

يه کلمه جديد ابداع کردم

...براي اينکه بزرگترا با هم دوست شن

مهمه که بچههاشون با هم دوست شن

منظورت اينه که چيزايي که به
فرمانده گفتي اتفاق نيوفتاده؟

همهش من در آوردي بود؟

داستان من در آوردي بود

همه داستان؟

...از اولين ملاقات پسر و دختره

...تا وقتيکه دوباره با هم رو به رو شدن

همهش تو تخيلتون بود؟

آره

شما بايد فيلمنامه نويس بشين

ميخوام بعد از موفقيت عمليات پيريانا
فيلمنامه نويس بشم

عمليات کي شروع ميشه؟

لطفا کي دي صدام کن

...اول بايد بريم و بچهها رو ببينيم

که بايد عاشق هم بشن

کدومش رو اول ميخواي ببيني؟
پسره يا دختره؟

...اول ميخوام

!پسر
اما.. پسره کجا پيدا ميشه؟ -

"هي بگرد"

"تو بگرد"

"همه تو عشق گم ميشن"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه تو عشق گم ميشن"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه دنيا ديوونه شده"

"قلب زير سايه يه قلب ديگه دووم مياره"

"قلب زير سايه يه قلب ديگه دووم مياره"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه تو عشق گم ميشن"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه دنيا ديوونه شده"

"تو اين خيابونا، حواست باشهاي دختره"

"تو اين خيابونا، حواست باشهاي دختره"

"تو اين محله، همه عاشقا هستن"

"اينجوري با عشوه راه نرو"

"يکي روت نمک ميپاشه و مزهت ميکنه"

"اين جووني خيره کننده به چشم کسي مياد"

"هر جايي که يه دختر خوشگل هست"

"همشون آدماي سالمي هستن"

"همه تو عشق گم ميشن"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه دنيا ديوونه شده"

"قلب زير سايه يه قلب ديگه دووم مياره"

"قلب زير سايه يه قلب ديگه دووم مياره"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه دنيا ديوونه شده"

"آدمهاي شيطاني زيادي خنجرشون رو در آوردن"

"آدمهاي شيطاني زيادي خنجرشون رو در آوردن"

"ولي هيچکس نميتونه جلوي آدماي عاشق رو بگيره"

"وقتي عشق وارد رگهاي قلب ميشه"

"بناهاي زيبايي مثل تاج محل به يادگار ميمونه"

"آهنگي که ميزنم همه رو مسحور کرده"

"اون گذشته ترسناک الان به خواب رفته"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه دنيا ديوونه شده"

"قلب زير سايه يه قلب ديگه دووم مياره"

"قلب زير سايه يه قلب ديگه دووم مياره"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه تو عشق گم ميشن"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه دنيا ديوونه شده"

"همه دنيا ديوونه شده"

زير بلوزت چيه؟

زير بلوزت، شايد به غير
از چيزاي دزدي چيزي نباشه

ولي من فکر ميکنم پسرم
.. نميتونه دزدي کنه چون

باباش خيلي پولداره

خوشحالي که از پول در آوردن
خودت بوجود مياد

نه تو ثروت پدر هست نه تو پول غيرقانوني

پس اين پوليه که خودت در آوردي؟

آره، با بخطر انداختن جونم اين پول رو در آوردم

!آفرين پسرم

يعني اينکه پسرم با قماربازي
شروع به پول در آوردن کرده

نه بابا، قماربازي نميکنم
فقط روم شرط بندي ميکنن

ببينيد!اين 2000 روپيه رو بخاطر پريدن
از طبقه 4 بدست آوردم

اينم 500 روپيه بخاطر
از بمبئي تا پونه رو کمتر از 2 ساعت اومدم

اينم 101 روپيه بخاطر شکستن نارگيل با سرم

خب چه حسي دارين؟-
عاليه-

منظورت "خيلي عالي" بود

يه چيزي رو بهم بگو پسرم

واسه باختن از من چقدر ميخواي؟

بحث باختن نيست بابا
...اگه باورم نميکنيد

اگه باختي چي؟-
خب شرط بندي کنيم-

باشه

اگه بردي، 10 برابر اين پولي که داري رو بهت ميدم

اگه هم باختي ديگه
با کسي شرط نميبندي. قبول؟

قبول

بله آقا

به بانسي بگو برامون شير بياره
پسرم نيازش ميشه

راستش شما دارين ميبازين، همه 26 هزار تا

پسر عزيزم، ببين چي ميگم
از اون يکي دستت هم کمک بگير

نه بابا، بردن شما که آب خوردنه

شير، آقا

شما بيشتر از من شير نياز دارين
ميتونين شير بخورين

ميدوني که من شير نميخورم-
ميدونم بابا-

ولي دليلش رو نميدونم

قبلا شير ميخوردم، خيلي
هم با رغبت ميخوردم

قبلا به يه اندازه تو ليوانهاي
شبيه به هم شير ميخورديم

تبريک ميگم

دختره يا پسر؟-
معلومه، پسره ديگه-

از کجا ميدونستين؟-
من ارتباط مستقيم با خدا دارم-

از قبل بهم گفته که بچه پسره

بسه ديگه اين حرفا، بيا يه نگاهي
به پسرت بنداز ببين چقدر بامزه ست

باز خدارو شکر به مامانش رفته، نه باباش

مگه من چمه؟

اينقدر بحث نکن و پسرت رو بغل کن

نه، بغل من نه
اول بدش به لالا

اينور و اونور منتظر بود

!اي بي رحم
اسمش رو بايد راهول بذاري

آره، درباره اسمش فکر کرده بودم

راهول اسم قشنگيه

منم تصميم گرفتم وقتي نوبت تو شد
اسم بچهت رو بذارم پريا

هي، اينکه اسم دخترونه ست-
...ولي اگه-

،اگه ما پسر دار شديم
...شما هم دختري گيرتون بياد

اونموقع رابطهمون محکمتر ميشه

موافقي؟-
بله که موافقم-

عاليه، پس بيا ليوان شيرمون رو بزنيم

باشه-
ايول-

درود بر لردهانومان

بخور-
تو اول بخور-

تو اول بخور-
نه تو بخور-

باشه، من ميخورم

نميدونم کي شير رو سمي کرده بود

از اونموقع به بعد ديگه
به شير دست هم نزدم

بادل پشت خطه

بله بادل، چي شده؟

باشه

!اون عوضي چه عمر طولاني داره

بهتر از اينجا جايي براي
کارمون نميشد پيدا کرد

راه آبي بازه، راه خشکي هم همينطور

حتي راه آسمون هم بازه

مکان خيلي خوبيه، قراردادش رو ببند-
باشه-

!سلام، آقا

خدا عمرتون بده
لالاجي خيلي از اينجا خوشش اومده

لطف خداست که خوشتون اومده

ولي يه مشکل کوچيک هست

مشکل؟ مربوط به دولته؟

شما نگران نباشيد
خودمون درستش ميکنيم

ربطي به دولت نداره

مربوط به شهرداري ميشه؟

نه

پس به چي مربوط ميشه؟-
به من-

کي بود؟-
درست حرف بزن بيادب -

منم که با صداي غرش دارم حرف ميزنم

منم سورج، دشمن قسم خورده لالا

قبل اينکه گنده تر از دهنت حرف بزني
بدون که من قدرتمندتر از توام

فراموش کردي زميني که الان روش ايستادي
تو قلمرو منه

من فرمانرواهاي زيادي رو شکست دادم

من زمينتون رو خريدم

نميتوني اين زمين رو بخري

چرا؟ مگه اينجا رو واسه
مقبرهت گذاشتي کنار؟

کسي که وارد قلمرو من ميشه
بايد تو فکر مقبره خودش باشه

وقتي لالاجي پاش رو تو يه قلمرو ميذاره
اتوماتيک اونجا مال خودش ميشه

...کسي که بدون اجازه پاش رو تو قلمرو من ميذاره

با پاي خودش برنميگرده، بلکه جنازهش برميگرده

نه

امروز هيچ گلولهاي شليک نميشه-
چرا؟-

به همين راحتي ترسيدي؟

من هميشه با خطر و مرگ چشم تو چشم بودم

...ولي امروز نميخوام خون کسي ريخته شه

چون تولد دخترمه

چي؟

تولد پرياست؟

امروز 26 اکتبره؟-
بله آقا-

!باشه! ميتوني بري

نميخوام تو تولد دخترت کشته بشي

تولدت مبارک

دوستان، اولين خبر خوش
اينه که تولد پريا امروزه

خبر خوش دوم اينه که يه دوماد خوب براش پيدا کردم

.اون بالبيندر ملقب به بابيه

مبارکه
دختره نامزد کرد

کجا؟

اينجا

سلام، مبارکه
ممنون -

بابا دوباره گول برادر زنش رو خورد

,ميخواد با بابي ازدواج کنم

چيکار کنم؟

هي!چي شده؟
چرا از مهموني زدي بيرون؟

قبل از تعيين کردن عروسيم حتي باهام حرف هم نزدين؟

درباره چي حرف بزنم آخه؟

آخه دوماد بهتر از بابي از کجا ميتونيم گير بياريم؟

آمريکا درس خونده، پسر محجوبيه
تازه پسر سورندر مونه

اصلا از بابي خوشم نمياد

مگه چشه؟

نميتونم بگم
ولي ازش خوشم نمياد

ميدونم چرا دوستش نداري

چون برادرزاده نامادريته

نميخوام به کاري مجبورت کنم

ولي يه چند روزي باهاش حرف بزن و بگرد

اگه ازش خوشت نيومد
!برات پسر کم نيست

چقدر تند ميدويي، قشنگ ميتوني جاي پي تي اوشا رو بگيري
*پي تي اوشا: دونده زن هندي*

بعد از در اومدن از نيروي پليس
بايد خودم رو مشغول کنم

چرا از کارت در بياي؟

با اين نقشهاي که تو داري
مطمئنم 2 تامون رو بيرون ميکنن

...خواستيم دختره و پسره رو عاشق هم کنيم

دختره زرتي جلو چشاي خودمون نامزد کرد

نامزد کرده، هنوز که ازدواج نکرده

همين زوديا ازدواج هم ميکنه-
نه -

...نديدي وقتي لالا عروسيشون رو اعلام کرد

دختره با ناراحتي از اونجا رفت بيرون

يعني ايتکه دختره از پسره خوشش نمياد

خب که چي؟

اگه يه قهرمان وارد زندگي قهرمان زنمون شه، چي ميشه؟

!تو نابغهاي! چشاي تيزي داريها

چيزايي که به نفعمه رو خيلي سريع ميبينيم

لطفا بياين و شرطهاتون رو بگين

دستمال بدون اينکه ليوان تکون بخوره در مياد

اگه يه ليوان تکون بخوره، پول شما 2 برابر ميشه

عالي بودي

200...400..600..1000.

اينم 10 هزار تا از طرف من

ولي من همچين شرط سنگيني نذاشتم

خب بيا الان شرط بذاريم

پيشنهادتون رو قبول ميکنم ولي
جناب به احتمال زياد ميبازيد

ما هم همين رو ميخوايم-
خب بگين، چي ميخواين؟-

همين؟ آقا من مثل يه تير سريعام

وقتي که شليک بشم
تا وقتي که به هدفم نخورم برنميگردم

دل کي رو بايد ببرم؟ اون؟

!اون نه، اون

!خيلي هم عالي

ميتوني خودت رو بازنده در نظر بگيري

پولها رو تو دستت بگير
الان برميگردم

ميشه گوش تون رو بياريد جلو
ميخوايم يه رازي بهتون بگم

هر چي ميخواي بگي
از همونجايي که هستي بگو

گوشام خيلي تيزه

!و خودم هم

فقط خواستم بگم خيلي زيباييد

و هر چيز خوشگلي تنهايي خوب نيست باشه

بايد يه زوج داشته باشه

حتي خدا هم از همه چيز 2 تا درست کرده

درخت 2 جوانه با هم ميزنه
دو تا کنار ساحل داريم

دو چشم، دو گوش، دو لب

همهشون زوجن
چرا بايد تنها باشين؟

چون فقط يه قلب داريم

!عجب جملهاي
!حال کردم

..حالا که حرف دل شد، بايد بگم

چهره تون رو فقط تو 10 هزار روپيه ميبينم

اگه آروم بخندين و باهام يه چايي بخوريد و
...با هم يکم برقصيم

يه 5 هزارتا گيرت مياد

کجا ميري، گوش کن
بگو نظرت چيه؟

بجاي اينکه نظر من رو بدوني
!بهتره نظر اين رو بدوني

نامزدمه، بابي-
نامزدت؟-

نامزدت بره به جهنم

داشتم بهش ميگفتم که
بايد با کسي مثل شما بگرده

!خيلي خوبي
خيلي بدم -

!بارون
نه، طوفانه-

!کچل خان

من رو فرستادي سمت دختري
که نامزدش پيشش بود

دوستان، يه شکارچي شکاري رو انتخاب ميکنه
که واسش خطر داشته باشه

وگرنه شکارچيها تو خونه ميمونن و
موش تو خونشون رو شکار ميکنن

نيومديم ببر شکار کنيم عمو اردک

منظورت از اردک چيه؟

کوتاه شده کچل خانه

...اگه فکر ميکني که کچل صدام کني ناراحت ميشم

اشتباه ميکني
هر کي همونجوري که هست، هستش

تازه يه موضوع شخصيه
اينم 20 هزار روپيه

دوباره سلام

نبايد با پسري مثل بابي بگردي

وقتي کنارت ميشينه
شبيه حشرههايي ميشه که دارن سيب رو ميخورن

اگه اينقدر دوست داشتي نامزد کني
بايد با کسي مثل من نامزد ميکردي

!دوباره پيدات شد

بشينيد، بشينيد
نميشينيد، باشه من بلند ميشم

خوب به ما نگاه کنيد

من خيلي خوش تيپ تر از اونم، نه؟

لباسهاي جذابتري هم پوشيدم
لباساش شبيه روزنامه ميمونه

بهتر از اونم ميتونم بخونم

!اصلا نميدونم صداش ملودي داره يا نه

کسي که اينقدر خطرناک راه ميره
چطور ميتونه برقصه؟

...من وقتي ميرقصم، کف پام به زمين نميخوره

به قلب دختراي جوون و زيبا ميخوره

منم تو دعوا همچين کم ندارم
کمربند سياه کونگ فو، کاراته و بوکس دارم

بغير از زبون دراز
چيز ديگهاي نداري

ميزنم ميبرمش

خيلي خشنه

تو همچين هتل بزرگي درباره دعوا حرف ميزنه
خجالت بکش

نميخواي فرار کني؟-
چطور ميتوني اينو بگي؟-

.من هر روز ميدوئم، دو مايل ميدوئم
حتما تندتر از تو ميدوئم

اگه باور نميکني بيا با هم بدوئيم

اگه تو بردي من صورتحساب صبحونه هتل رو ميدم

قبوله؟-
قبوله-

آخه چرا بايد با اين مسابقه بدم؟

سادهست! چون بحث آبروي پريا وسطه

هر کي يه دور کامل رود هتل بخوره
و برگرده، برنده ميشه

تو از سمت چپ برو
منم از راست ميرم

پريا خانم، بشمارين لطفا

چرا از سمت چپ برم؟
خودم از سمت راست ميرم تو چپ

ميدوني، ساختمون هتل گرده

چه از سمت راست بري چه
! سمت چپ فرقي نميکنه

سرجاتون، آماده بشين
بريد

برگشتي؟-
راستش من اصلا نميخواستم مسابقه بدم، بشينيد-

شرط بستم که با شما يه چايي بخورم

!بابي بيچاره

با کمک شما اين شرط رو بردم
خيلي ممنون

اون متقلبه، اصلا ندوييده

گولم زد
ميکشمت

همين الان شکست رو قبول کردم
بيا اينم پول صبحونه

باقيش هم بذار جيبت
پريا؟ فعلا

20,000?

بله 20هزار روپيه

چرا؟ واسه چي؟-
واسه شرط بندي قربان-

شرط بندي؟ با پول دولت قماربازي کردي؟

قماربازي نکردم.شرط بستم
تازه چاره ديگهاي نداشتيم

اگه شرط رو ميباختم
احتمال برنده شدن شما بيشتر ميشه

چي چرت و پرت ميگي؟

کي دي شرطي رو قبول کرد
که راهول بتونه دل پريا رو ببره

دلش رو ببره؟

آره، راهول قبول کرد که دل دختره رو ببره

اين کاراي احمقانه چيه؟
يه قرون هم بهتون نميدم

خب قربان بياين گلولههايي که پليس براي لالا و سوراج هدر ميکنه رو بشماريم؟

يه گلوله هزينهش ميشه 500 روپيه

,فرض کنيم 10 هزار تا گلوله شيلک شده
ميشه 6 ميليون و 50 روپيه

...حتي اگه 20 هزار تا از 6 ميليون و 50 روپيه رو کم کنيد

پليس هنوز 6 ميليون سود ميکنه

...اين وسط هم اگه راهول و پريا عاشق هم بشن

شما هم ميشيد معاون بازرس

خفه شو
چرنده! از اينجا برو بيرون

بله قربان
چشم

ممنون، ميدونستم که شما
موقعيت رو درک ميکنيد

:اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما
@BollyCineOfficial

سلام پريا
سلام بابي

سلام، اينجا چيکار ميکني؟-
اون روز به بابي باختم-

واسه همين اومدم تمرين کنم

يه فرمول معجزه آسا پيدا کردم که اگه
ببيني تعجب ميکني

وقتي ميدوئم سرعتم خيلي تندتر از باده

اگه باور نميکني بيا با هم مسابقه بديم؟

اين بار هر دوتامون يه مسير رو ميدوئيم

تو با اسب بدو، منم با پاي پياده

ميخواي با اسب مسابقه بدي؟

!غيرممکنه
پس شرط بذار-

!خب 10 هزار تا-
نه اين متقلبه-

ده هزار تا؟ باش قبول

من باهات مسابقه نميدم

باشه آروم باش
مسابقه نه؟ خبري از 10 هزار نيست

قبوله

ببخشيد يه لحظه

اون متقلبه
دوباره تقلب ميکنه

چطور دوباره تقلب کنه؟

چيکار ميکني؟-
يه لحظه-

فلفل قرمز ادويه خيلي جالبيه

پول رو بگير داداش

اين هم از فرمول معجزه آسا که گفتم

ولي با زدن اين فلفل قرمز، ميتوني تندتر از اسب بدويي

چي ميگي آقا اسبه؟بياين اين طرف
اينم از خط شروع

حاضري؟
بله -

شما بشمريد
سرجاتون -

آماده

بريد

!کمک

آدمي عوضيتر از تو توي عمرم نديدم

منم خنده جذابي مثل شما نشنيدم

ميدونم، ولي من اسمتون رو نميدونم

راستش رو بگو

راهول

چيکار ميکني؟

عشق

کاريه که واسه کاراي ديگه وقت پيدا نميکني

وقت شرط بندي که داري-
اون سرگرمي منه-

واسه ديدن من هم شرط بندي کردي؟

آره و شرط هم بردم
ولي دلم رو باختم

تا حالا به چند تا دختر اين حرف رو زدي؟

زياد نبودن، يه 5، 6 تايي بودن

فقط 5 6، تا؟-
آره-

ولي در مورد تو خيلي جدي ام
...قول ميدم که

هر کاري ميکنم فقط با تو انجام بدم
!نه کسي ديگه

بيشتر از رومئو، فرهاد و مجنون ديوونه توام

آقاي ديوونه، زمونه تغيير کرده

شايد شرط بندي زياد کردي و
شايد هم خيلي بردي

ولي اين شرط رو نميبري

...ولي-
!هيچوقت-

"دربارهش فکر کردم، دلبر من"

"تصميمم رو گرفتم، جان دل من"

"نميخوام بغير از تو کسي رو دوست داشته باشم"

"دربارهش فکر کردم، دلبر من"

"تو دلنشين و مايه دلگرمي مني، محبوب من"

"فرشته روياهاي مني"

"خيلي زبيا و محسور کنندهاي "

"هموني هستي که دلم هميشه ميخواست"

"عزيزم، من اين قسم رو خوردم"

"که نميخوام هيچوقت حسرت بخورم"

"دربارهش فکر کردم، دلبر من"

"تو ضربان قلب من و نفسمي"

"جذابيتت تو چشامه"

"عشق ميخواست اتفاق بيافته و افتاد"

"اين چه مستيه که همه قلبم رو فرا گرفته"

"ميخوام زندگيم رو فداي تو کنم"

"نميخوام واسه کسي ديگه بميرم"

"دربارهش فکر کردم، دلبر من"

"تصميمم رو گرفتم، جان دل من"

"نميخوام بغير از تو کسي رو دوست داشته باشم"

"دربارهش فکر کردم، دلبر من"

"..نگام فقط به توئه"

"حال دلم رو چجور بهت بگم؟"

"ازم بپرس محبوبم، من چيکار کردم؟"

"دلت رو بردم و در عوضش دلم رو بهت دادم"

"عاقبت اين وفاداري هر چي باشه"

"هيچ ترسي ندارم"

"درباره ش فکر کردم، دلبر من"

"تصميمم رو گرفتم، جان دل من"

"نميخوام بغير از تو کسي رو دوست داشته باشم"

"دربارهش فکر کردم، دلبر من"

"تصميمم رو گرفتم، جان دل من"

"نميخوام بغير از تو کسي رو دوست داشته باشم"

"نميخوام کسي رو دوست داشته باشم"

نميخوام چيزي بشنوم

ميدونم تو کارهاي خلافي دست دارم

ولي شهرت، اعتبارم اونقدرا هم بد نيست
تويي که داري آبروي من رو ميبري

نميتونم همچين چيزي رو تحمل کنم

،اگه عاشق يه پسر ديگه بودي
بايد قبلش بهمون ميگفتي

چرا بايد بابات رو اينقدر ناراحت ميکردي؟-
من کسي رو ناراحت نکردم-

بابا خودش ازم خواست چند روز با بابي بگردم
!و ببينم ازش خوشم مياد يا نه

بابي رو چند بار امتحان کردم

نميخوام باهاش ازدواج کنم

اگه براي بابات احترام قائلي
بايد کاري رو که ميگه انجام بدي

...وگرنه همه شهر اون رو يه سخره ميگيرن

و ميگن که اون نميتونه دختر خودش رو کنترل کنه

منظورتون چيه؟
مگه دختر لالا، آواره شده؟

ولي آره

...در حضور خودم

وقتي با يه پسر ديگه بگردي
ميشه ولگردي

کافيه، خودم بهت پرواز کردن رو ياد دادم
خودم هم بالهات رو قيچي ميکنم

يه ساعت مبارک مشخص کنيد
تا 48 ساعت ديگه بايد ازدواج کنن

!ببينم کي ميخواد مخالفت کنه

!بابا

از اينکه پريا ميخواد با اون
نامردش ازدواج کنه ناراحت نيستم

ازاين ناراحتم که آدم نترسي مثل تو باخته

چيکار ميتونه بکنه آخه؟
اون دختر دشمن قسم خورده باباشه

يادت رفته پريتويراج چوهان
با دشمنش چيکار کرد؟

آقاي چوهان چيکار کرد؟

عشقش رو از مراسم عروسيش دزديد

منظورت چيه؟ دزديد؟

منظورتون اينه که چوهان، ساميوکتا رو دزديد و زن خودش کرد

هيچکس جلوش رو نگرفت؟-
شاه جي چان چيکار ميتونست بکنه؟-

نميتونست با شمشير بجنگه

,اگه هم ميخواست تير کمان بزنه
ممکن بود يه ساميوکتا بخوره

پريتويراج با ساميوکتا سوار اسب شد
و فرار کردن

...ولي پريتويراج چوهان و

کيه؟-
باباتم-

برو و يه نگاهي تو آينه به خودت بنداز

همه مواد ميزنن و
خودشون رو بابا صدا ميکنن

جدي؟-
اين که شبيه سيلي بابامه-

من باباتم، فهميدي؟

چرا به من زل زدين؟
گم شيد بريد

کافيه، بريد

خانواده دوماد چند دست لباس فرستادن

چند دست لباس؟
ولي سورندر چيزي بهم نگفت

بذار لباسا رو بيارن
حتما دوست داشتن فرستادن

باشه برو بيارشون

رسيدم به بار

به يه ليوان آب ميگي بار؟

از امروز ديگه دست به مواد، شراب و زنا نميزني

چرا؟
چون قراره ازدواج کني-

تاوان به اين بزرگي بخاطر ازدواج؟
هيچ آزادي نداشته باشم. من نميخوام ازدواج کنم

پسره احمق، بحث ازدواج تو نيست
روياي من داره بر آورده ميشه. بفهم

پانزده ساله دارم روش کار ميکنم

...تا بتونم ثروتش رو تحت کنترل خودم در بيارم

بين لالا و دوستش جدايي انداختم

،زن لالا رو از سر راه برداشتم
و کاري کردم خواهرم با لالا ازدواج کنه

و حالا هم با هزار بدبختي کاري کردم
پسرم با دخترش ازدواج کنه

دوستت دارم بابا
بريم

کجا ميري؟-
ميرم خونه پريا-

چرا؟-
...تا بهش تبريک بگم-

که آخر تصميم گرفته با من ازدواج کنه

...احمق جون!يعني نميدوني عروس و داماد نبايد

تا قبل ازدواج همديگه رو ببينن؟

واقعا؟ قرار بي قرار؟

خودت رو کنترل کن، خودت رو تغيير بده

...وقتي با پريا ازدواج کني، دستت به همه ثروتشون ميرسه

"بذار بيان و جلوم رو بگيرن، اومدم تو رو ببرم"

"بذار بيان و جلوم رو بگيرن، اومدم تو رو ببرم"

"اومدم تا هديه عشقم رو بهت بدم"

"بذار بيان و جلوم رو بگيرن، اومدم تو رو ببرم"

"اين دعوا بيفايده ست"

"عشقم از همه ضعيفتره"

"بذار بيان و جلوم رو بگيرن، اومدم تو رو ببرم"

"اومدم تا هديه عشقم رو بهت بدم"

"بذار بيان و جلوم رو بگيرن، اومدم تو رو ببرم"

"ممکنه عشق هزاران دشمن داشته باشه"

"برام اهميتي ندارن"

"قلبم چه از خود گذشتهس، به همه نشون ميدم"

"بر عليه همه دنيا ميجنگم"

"من يه عاشق ديوونهم، دنيا ميخواد چيکارم کنه؟"

"فکر ميکني از همه اينا ميترسم عشقم؟"

"بذار بيان و جلوم رو بگيرن، اومدم تو رو ببرم"

"اومدم تا هديه عشقم رو بهت بدم"

"بذار بيان و جلوم رو بگيرن، اومدم تو رو ببرم"

"نميذارم جلوم رو بگيرن"

"جلوي همه سر خم نميکنم"

"به همه قدرت واقعي عشق رو نشون ميدم"

"از اينجا ميبرمت"

"بهت قول ميدم عشقم"

"همه ديوارهايي که بينمونه رو خراب ميکنم"

"بذار بيان و جلوم رو بگيرن، اومدم تو رو ببرم"

"اومدم تا هديه عشقم رو بهت بدم"

"بذار بيان و جلوم رو بگيرن، اومدم تو رو ببرم"

:ترجمه تخصصي از رسانه فرهنگي هنري ما
مترجم: سميرا - نگارش: بينگسا

!وايسا وگرنه شليک ميکنم

قبل شليک کردنت خوب فکر کن

اگه اشتباه بزني
ممکنه دختر خودت رو بکشي

اگه هم درست شليک کني
پدرم سورج سينگ از جونت نميگذره

خوب نشونه گرفتم نه؟
*منظورش اينه که خوب گفتم *

بيا بيرون

نصف شب دنبال خورشيد(سورج) ميگردي؟

انگار تاريکي زندگيت داره بيشتر و بيشتر ميشه

دليل اينجا اومدنت رو بگو

اومدم تا يکي از اشتباهاتم رو جبران کنم، عوضي

...فکر ميکردم که پسرت ، پسر با شرف و نجيبيه

انتظار داشتم نجيب باشه

ولي امروز فهميدم که
اون فقط پسر توئه

خون تو توي رگهاي اونه

شيطان رو از مخفيگاهش بيار بيرون

وگرنه ميزنم اينجا رو نابود ميکنم

کار احمقانهاي نکن

با حمله کردن به من اونم تو خونه خودم
زنده از اينجا نميري بيرون

حالا بگو، پسرم چيکار کرده؟

پسرت، دخترم رو از خونه خودم دزديده

بگو، دخترم کجاست؟

اگه راست بگي لالا
خودم پسرم رو مجازات ميکنم

...بهت قول ميدم

تا 48 ساعت ديگه دخترت
رو برميگردونم خونه

باشه

ولي يادت باشه اگه تا 48 ساعت ديگه
..دخترم رو نياري

کاري ميکنم که تا آخر عمر
به عزاي پسرت بشيني

من بردم

من بردم

وقت بخير، چطورين؟-
بردم-

ببخشيد شما نبردين
من بردم

بيست هزار تا رو بده بياد-
کدوم 20 هزار تا رو ميگي؟-

شرط گذاشتي که دل دختره
رو ببرم و با خودم بيارمش

منم همه چي رو انجام دادم

اگه بخواي واسه من زرنگ بازي در بياري
بد ميبيني داداش

شوخي ميکني؟-
نه، شوخي نميکنم-

يعني پريا رو دوست نداري؟

دوست؟ من اين کارا رو کردم
تا شرط رو ببرم

حالا پول رو رد کن بياد
و از کارم تعريف کن

تو راهول رو دوست داري، نه؟

...دوست؟عمرا، باهاش اومدم چون

نميخواستم با بابي ازدواج کنم

تو واقعيت حتي نميخوام به دشمن هم تف کنم

ولي من حاضرم رو دشمن پدرم تف کنم

چطور جرأت ميکني؟
!عوضي بي حيا

اين چه بي ادبيايه؟

اصلا هم بيادبي نيست
تازه شروع مرحله دومه

از اينجا عمليات پيارانا بخش دوم شروع ميشه

راهول پراساد نظرت چيه؟

بنظر من خيلي خوبه
خونه خيلي خوبي انتخاب کردي

ولي خبر بد اينه که تو همين خونه ميميري

چي؟-
آره-

واسه همين ميخوام بدونم
چجوري دوست داري بميري؟

خب راستش يه مرگ آروم ميخوام

نه مرگت نبايد آروم باشه-
چرا؟-

چون پدر هر دوتامون تو هر کوچه
پس کوچهاي دارن دنبالت ميگردن

...آره.اگه تو شهر پيدات نکردن، از شهر ميزنن بيرون

و به زودي به اينجا ميرسن

پس بهتره بگي چه مرگي
رو ترجيح ميدي عمو کچل؟

غذاي خوشمزهاي که درست کردي

حالا که عمو صدام کردي
بذار يه نصيحتت کنم

..بهتره بذاري اون عقلت يه وقتايي حموم آفتاب بگيره

تا اينکه فاسد نشه

منظورت چيه؟-
بذار توضيح بدم-

بابات از کجا بفهمه که کي دي
دستي تو اين ماجرا داشته؟

تو جلوي همه با دختره فرار کردي

حتما دارن دنبال تو ميگردن

،همه جا دنبال يه دزد ميگردن
ولي نه تو خونه خودش

محض اطلاعت، اين ويلا متعلق به پدرته

پدرم؟-
آره-

الان ويلا تحت کنترل منه
نگهبانها رو رشوه دادم

پدرت نميتونه به اينجا برسه

بابام حتما مياد اينجا

اگه دوست داري ميتوني شرط ببندي

باشه شرط ببنديم

تو و اون شرط بستنت
همه اين اتفاقا تقصير توئه

چي داري ميگي واسه خودت؟

يکي ميزنمت که دندونات تو هم خورد شن

ناخنهام رو تا حالا ديدي؟
ميزنم چشات رو در ميارم

برو عقب. برو

نميبخشمت

ميخواي دست بندمون بزني؟
کليدا کجان؟

دست من نيست-
کليدا لطفا-

مگه نگفتم کليدا دست من نيست؟

چيکار ميکنيد؟-
کليدا رو بده ديگه-

قلقلکم نديد
واي بسه

کليدا اينجان

!الان هم ميره اينجا

به چي فکر ميکني؟

تو فکر اينم که همه کتابهاي
روانشناسي رو بسوزونم

چرا؟-
همه محاسباتم اشتباه شد-

يه پسر و دختر جوون کافيه
تا کنار هم عاشق بشن

همش چرته و دروغ-
!به همين زودي اميدت رو از دست دادي-

بحث از دست دادن اميد نيست

متاسفانه همه نقشهم اشتباه از آب دراومد

ممکنه نقشهت يکم غير واقعي باشه
ولي اشتباه نيست

...هيچوقت نميشه که

...با اينکه اينقدر نزديک هم باشي

راهول و پريا باز اينقدر از هم دور باشن

الهه عشق همين الان تيرش رو زده

دير يا زود اتفاق مياُفته

"دنيا هنوز اين رو نميدونه"

"اگه اتفاقي کار اشتباهي بکنيم"

"دنيا هنوز اين رو نميدونه"

"اگه اتفاقي کار اشتباهي بکنيم"

"اگه جايي غوغا به پا بشه"

"چي ميشه؟"

"دنيا هنوز اين رو نميدونه"

"اگه اتفاقي کار اشتباهي بکنيم"

"اگه جايي غوغا به پا بشه"

"چي ميشه؟"

"خيره بهم نشو"

"دل بيقرارم ميترسه"

"خيره بهم نشو"

"دل بيقرارم ميترسه"

"...بدون ديدن تو، دلم"

"آروم و قرار نداره"

"اينقدر شيطوني نکن و اينجوري دوستم نداشته باش"

"بذار يکم مستت شم، بذار يکم نزديکت شم"

"ديوونه فقط بذار اين رو بهت بگم"

"اگه اتفاقي کار اشتباهي بکنيم"

"اگه جايي غوغا به پا بشه"

"چه اتفاقي مياُفته؟"

"چرا نبايد عاشق هم باشيم؟"

"فرصت خوبيه و کسي دور و برمون نيست"

"چرا نبايد عاشق هم باشيم؟"

"فرصت خوبيه و کسي دور و برمون نيست"

"دلم بيقراره"

"الان فصل عاقشيه"

"دلم خيلي وقته منتظر توئه"

"ميخوام اون لباي درخشانت رو بدزدم"

"دستات رو بذار دورم و بغلم کن"

"با ديدنت، سرمست ميشم"

"اگه اتفاقي کار اشتباهي بکنيم"

"اگه غوغايي به پا شه"

"چه اتفاقي مياُفته؟"

حق با تو بود، تيري که الهه عشق زد به هدف خورد

مبارک باشه-
مبارک باشه -

مبارک باشه پسرم، خيلي خيلي مبارک باشه

بابامه

...هيچوقت فکر نميکردم پسرم براي بالا بردن جايگاهم

دختر دشمن قسم خوردم
رو به خونه مياره

نه اينجوري نيست

بيتربيت

...چه دختر يه دوست باشه چه دختر دشمن

يه دختر، دختره

...يه دختر رو نبايد از خونه باباش دزديد

بايد درست و کمال از خونه باباش بياريش

من با زور اون رو اينجا نياوردم
به خواست خودش اينجا اومده

لطفا سوتفاهم نشه واسهتون

من از خونه فرار کردم چون ميخواستم از دست
اون بابي احمق دور شم

بچهها نميخواد دروغ بگيد
نيازي نيست از ترس تفنگ دروغ بگيد

آدم شجاع و نترس کسيه که
تو همه شرايط سر حرفش بمونه

بهش بگيد که عاشق همديگه ايد

اون همش الکي بود عمو-
الکي بود؟-

آره!عشق همينجوري پيش مياد
زوري که نميشه

...يعني هر دوتاتون-
!صبر کنيد-

بگين درباره چي دارين اينقدر حرف بزنيد؟

کي، کي رو مجبور کرده؟

براتون بعدا توضيح ميدم

اين ديوونه، بازرس کي دي هستن

...يه نقشه کشيده تا ما دوتا رو عاشق هم کنن

تا شما و لالا دوباره با هم دوست شين

ولي اين احمق چه سودي از دوستي ما ميبره؟

نه فقط من، همه شهر و ملت سود ميبرن

,اگه جنگ خيابونيتون تموم شه
آدماي بيگناه زيادي نجات داده ميشن

مردم تو آرامش زندگي ميکنن
بدون هيچ ترس و خشونتي

همه جا رنگ آرامش ميگيره

ميخواستم بخاطر دام انداحتن راهول
تو يه درياچهاي بندازمت

ولي الان فکر ميکنم کشتن آدم احمقي
مثل تو گناه بزرگيه

ميبخشمت

لالا فحشهاي زيادي به من داده

,ولي من در عوض، بهش فحش نميدم
در عوض دخترش رو برميگردونم

با من بيا

گفت 48 ساعته ميارمش
!واقعا که عوضيه

ميدونستم که نبايد به قولش اعتماد کنم

وقتي سورج سينگ قولي ميده
هميشه سر قولش ميمونه

اينم از دخترت

دخترم، حالت خوبه؟

از دخترتون بپرسيد، پسرم دزديدش
يا به خواست خودش رفته؟

چرا حرف نميزني؟

جواب بده

خودم خواستم که برم

شنيدي؟

...قبل از انتقاد کردن، اگه تو اينه به خودت نگاه کني

امروز با چنين نمايشي رو به رو نبودي

امروز بخاطر تو بهم توهين کرد

اودم دم در خونهم و بهم توهين کرد
همهش هم بخاطر تو بود

،اگه از خون و گوشت خودم نبودي
...ميزدم

گم شو از اينجا

زدي مريضم کردي

اگه از قبل ميدونستم
نميذاشتم وارد اين اتاق شي

از همون دم در مينداختمت بيرون

شديم مضحکه کل شهر

نيروي پليس شده مضحکه مردم

همهش هم بخاطر يه نفر
!تو اخراجي

اگه جايي ديگه جلوي چشم بياي
ميزنم ميکشمت

کي دي قصد بدي نداشت

نميخوام چيزي بشنوم

اون بچهست
...اونقدر بزرگ نشده که

تا نيت واقعي آدم فاسدي
مثل سورج رو بفهمه

،اگه جزئي از نقش سورج بود
چرا پريا رو برگردوند؟

راست ميگه. تقصير کسي نيست

تقصير اون کي دي سينگ که بچهها رو
واسه خواسته خودش فريب داد

کي دي بايد جوري مجازات شه
که تا آخر عمر يادش باشه

ولي من باهاتم چون ميدونم
فقط عشق ميتونه، عشق رو برنده کنه

اميدت رو از دست نده

تازه فقط يکي از تجربههات شکست خورده
نظريهت هنوز شکست نخورده

براي يه سرباز شکست خورده، دلسوزي
پاداش خيلي بزرگيه

پاداشت اين نيست
الان بهت پاداش واقعيت رو ميدم

اين کارا چيه؟
مگه نميدوني من افسر پليسم؟

افسر پليس بودي
الان ديگه نيستي

اين بخاطر دخالت کردن تو کار بقيه ست

!ايست

من هنوز افسر پليسم

:اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما
@BollyCineOfficial

اين يکي واسه اين که
نامزدم رو عليه من تحريک کردي

اين يکي هم واسه اينکه ديگه زرنگ بازي در نياري

،اگه تا 12 ساعت ديگه دووم بياره
زنده ميمونه

...ولي دکتر-
نميتونم با اطمينان حرف بزنم-

...ديوانه، اگه شالو اظهاراتش رو بگه

...پليس منتظر بهوش اومدن کي دي باشه

هر دومون رو به احتمال زياد اعدام ميکنن

فقط يه چاره داريم

کي دي رو بايد تو بيمارستان بکشيم

چي داري ميگي؟-
خودم شنيدم-

بايد همين الان از اينجا ببريمش

الان به مرکز زنگ ميزنم-
نه-

تا پليس بخواد برسه
همهمون مرديم

عجله کن
حتما تو راهن

بازرس کي دي کدوم اتاق هستن؟

شما؟

شماره اتاقش رو ميگي
يا بزنم مخت رو بپاشونم؟

اي سيو، طبقه 5

برگردين داخل

بريد کنار، راه رو باز کنيد

بگير، برو راهول-
باشه-

تو اونطرفي برو، تو اينطرفي

!اون طرف

...فکر کردي

ميتوني با گول زدن
من نجاتش بدي، ها؟

بريم

يکم ديگه، خوبه

!بهتره عجله کنيد

کي دي بهوش اومده

ميخواد با هردوتون حرف بزنه

بشينيد

ميخوام يه موضوع مهمي رو بگم

شالو همه چي رو بهم گفته

اگه شماها نبودين، ممکن بود
الان تو سردخونه بيمارستان بودم

داييم و بابي رو نميبخشم
ازشون انتقام ميگيرم

همچين کاري نميکني-
ولي چرا؟-

اشتباه از من بود

...وقتي يه دختر و پسر جوون کنار هم هستن

حتما عاشق هم نميشم

...درست نيست اگه نفت و آتيش رو کنار هم بذاري

!شعله ور بشه

،اگه کيفيت نفت خوب باشه
ميتونه آتيش رو خاموش کنه

واقعيتش، کسي نميتونه عشق رو بوجود بياره

نه ميشه برقرارش کنه

عشق خودش پيش مياد

بخاطر اشتباهم ازتون معذرت ميخوام

بخاطر من خيلي اذيت شدين

خواستم بهم آخرين لطف رو کنيد

هر دوتون به خونههاتون برگردين

اميدوارم تو زندگيتون موفق باشيد

!اميدوارم هميشه شاد و خندون باشه

"حرفاي دلم به روي لبام اومد"

"چطور الان ساکت بمونم؟"

"وقتيکه ضربان قلبم داره بهم ميگه"

"چطور اين حرف رو به تو بزنم؟"

حتي اگه دنيا از بودن ما کنار هم ناراحت بشه"
"هيچوقت ترکت نميکنم

حتي اگه دنيا از بودن ما کنار هم ناراحت بشه"
"هيچوقت ترکت نميکنم

"اين تصميم منه، تصميم تو چيه، اي خدااااااااا؟"

"هر شکنجهاي هم بهم بدن، زير قولم نميزنم"

"اين تصميم منه، تصميم تو چيه، اي خدااااااااا؟"

حتي اگه دنيا از بودن ما کنار هم ناراحت بشه"
"هيچوقت ترکت نميکنم

"منتظرت ميمونم"

"اشکهاي عشق رو مينوشم"

"من به وفاداريت ايمان دارم"

"نه تنها قلبم، حاضرم روحم رو هم بهت بدم"

"يه روزي اين دل ديوونه تو ميشه"

"تو قسمتم، همچين عشقي نوشته شده"

"دلم رو به نام تو زدم عشقم"

"اين تصميم منه، تصميم تو چيه، اي خدااااااااا؟"

حتي اگه دنيا از بودن ما کنار هم ناراحت بشه"
"هيچوقت ترکت نميکنم

"آسمون و زمين هر دو ساکتن"

"اين امتحان عشق ماست"

"هيچکس نميتونه رابطه بين دو قلب رو بشکونه"

"هيچکس نميتونه دوره طوفان رو عوض کنه"

"ما داستان زندگي خودمون رو مينويسيم"

"بذار دنيا جلوم رو بگيره"

"تو بغلت ميمونم و همه دردات رو تحمل ميکنم"

"اين تصميم منه، تصميم تو چيه، اي خدااااااااا؟"

"هر شکنجهاي هم بهم بدن، زير قولم نميزنم"

حتي اگه دنيا از بودن ما کنار هم ناراحت بشه"
"هيچوقت ترکت نميکنم

"اين تصميم منه، تصميم تو چيه، اي خدااااااااا؟"

"...اي خداااااا"

"...اي خداااااا"

"...اي خداااااا"

!پس موضوع اينه

اگه اين موضوع رو چند روز پيش بهم ميگفتين
از خوشحالي بالا و پايين ميپريدم

ولي الان شرايط رو ميدونم

شما هم بايد شرايط رو درک کنيد

...اگه بر خلاف خواست خانوادهتون ازدواج کنيد

دشمني بين پدرهاتون بيشتر و بيشتر ميشه

خيلي خوب از عواقب اون دشمني خبر داريد

اگه ميخواين ازدواج کنيد
بايد رضايت همه رو بگيريد

به پدر و مادرهاتون توضيح بديد-
نه، اونا درک نميکنن-

اونا دشمنهايي هستن که
هيچوقت با هم دوست نميشن

ولي اونا قبل اينکه با هم
دشمن بشن، با هم دوست بودن

اگه عشقتون واقعي باشه
ميتونين پيروز شين

...عشق شما باعث ميشه لجبازيشون کم شه

و با هم دوست شن
الان بريد خونه

نه، نميرم خونه-
منم اجازه نميدم اينجا بمونيد-

نه، منم از اينجا نميرم

ديگه بسه
از اينجا بريد

اين وقت شب؟

...وسيلهاي نيست-
به حرفاتون گوش نميدم -

از اينجا بريد-
اين وقت شب کجا بريم؟-

!ولش کن، تو سينهش دل نيست، سنگه

!شماها!! دوباره برگشتين

همينجا زندگي ميکنيم و همينجا ميميريم"
*آهنگ معروف فيلم اسم من دلقکه*

"بدون وسيله چجور بريم؟"

خب چي شد؟

"عاشق شديم ولي ماشين کار نميکنه"

اگه ماشين کار نکرد خب پياده ميرفتين

"...توي بارون"

"توي بارون، همديگه رو ديديم"

خودم ترتيب يه وسيله رو ميدم

تلفن کار نميکنه

چي شده؟-
بيا اينجا-

قبل ازدواج دارن خودشون رو به باد ميدن

فقط يه راه هست

!زود باش

توروخدا جدامون نکنيد

حرف نزن و برو طبقه بالا

فقط ميخوام يه سوال ازت بپرسم"
"بهم بگو چه حالي داري؟

"تو هم مثل من داري عذاب ميکشي؟"

"کي الان خوابيده و کي تو آرامشه؟"

"جوونيت، هوش و عقلم رو برده"

"سوالم رو جواب بده"

"جوونيت ، هوش و عقلم رو برده"

"سوالم رو جواب بده"

"دل تو هم مثل دل من ميزنه؟"

"کي الان خوابيده و کي تو آرامشه؟"

"کي الان خوابيده و کي تو آرامشه؟"

"خال روي صورتت، خواب رو ازم گرفته"

"دلم رو هم النگوهاي تو برده"

"خال روي صورتت، خواب رو ازم گرفته"

"دلم رو هم النگوهاي تو برده"

"وقتي تو کجاوه عروسي گذاشتمت"

"و ساري رو روي سرت گذاشتم، تو رو به خونه ميارم"

"گل عشق درون دلم شکوفه کرده"

"گل عشق درون دلم شکوفه کرده"

"کي الان خوابيده و کي تو آرامشه؟"

"کي الان خوابيده و کي تو آرامشه؟"

فقط ميخوام يه سوال ازت بپرسم"
"بهم بگو چه حالي داري؟

"تو هم مثل من داري عذاب ميکشي؟"

"تو هم مثل من داري عذاب ميکشي؟"

"کي الان خوابيده و کي تو آرامشه؟"

همه شب بدون تو عشقم"
" چشمام دارن شکنجهم ميدن

"بارون هم داره ميزنه"

همه شب بدون تو عشقم"
" چشمام دارن شکنجهم ميدن

"بارون هم داره ميزنه"

"با اينکه آرزو ميکنم ولي باز روزا نميگذرن"

"فکر ديدن تو عشقم، شکنجهم ميده"

"با اينکه نزديکمي ولي انگار ازم دوري"

"کي الان خوابيده و کي تو آرامشه؟"

"کي الان خوابيده و کي تو آرامشه؟"

فقط ميخوام يه سوال ازت بپرسم"
"بهم بگو چه حالي داري؟

"تو هم مثل من داري عذاب ميکشي؟"

"کي الان خوابيده و کي تو آرامشه؟"

"کي الان خوابيده و کي تو آرامشه؟"

"جوونيت هوش و حواسم رو برده"

"سوالم رو جواب بده"

"جوونيت هوش و حواسم رو برده"

"سوالم رو جواب بده"

"دل تو هم مثل دل من داره ميزنه؟"

"دل تو هم مثل دل من داره ميزنه؟"

"کي الان خوابيده و کي تو آرامشه؟"

"کي الان خوابيده و کي تو آرامشه؟"

!نه، هرگز

ميتونم بزنم بکشمت
ميتونم مرگت رو ببينم

ولي نميتونم ببينم عروس اون خانواده شي

اون دشمن شماست، جنگ شماست
شمايين که از اون متنفرين

من دارم درباره عشقم، شاديم
زندگيم حرف ميزنم

چرا ميخواين من رو بخاطر
خودتون قرباني کنيد؟

چرا ميخواين عشقم رو با
دستاي خودم دفن کنم؟

من پسرتونم، تو خونه شما بدنيا اومدم

اگه اسم شما کنار اسم منه
تقصير من چيه آخه؟

چون اون يه آدم عوضي آشغال حرومزاده اي

اينقدر زهرداره که ميشه با مار دوست شد
!ولي با اون نه

نميخوام ببينم عشق شکست بخوره

از يه طرفي هم نميخوام خودم رو کوچيک کنم

خيلي دوست دارم و هر کاري واست ميکنم

هر چي که بخواي بهت ميدم

...ولي نميتونم جلوي اون لالا سر خم کنم

از دخترش خواستگاري کنم

....خب من هم نميتونم قبول کنم که اون شخصي که

دختر دشمنش رو صحيح و سالم برگردونده خونه
.. و پسر خودش رو مجازات کرد

!نميتونه يه آدم عوضي و آشغال باشه

چطور ممکنه بابا؟
جوابم رو بدين بابا

!دختره بيتربيت

ميخواي حقيقت رو درباره سوراج سينگ بدوني؟

...بذار بهت بگم

...اون دوست من بود

مادرت رو خواهر صدا ميزد
بعد اون رو به دام انداخت

و باهاش ريخت رو هم

مادر بيحيات و اون عوضي با همديگه بودن

شنيدي؟ با همديگه رابطه داشتن

براي همين هيچوقت نميتونم اون رو ببخشم

براي همين ميتونم بهت سم بدم بکشمت
ولي اجازه نميدم وارد اون خونه شي

حالا فهميدي چرا اون عوضي دشمن منه

همچين سوءتفاهمي
حتما بدون دليل نيست

حتما يه دليلي داره

دليلش رو نميدونم

اون روزا پونا بودم

ساريتا، زنش بهم زنگ زد
...خيلي ترسيده بود

بهم گفت به ويلاي کاندالا برم

يک کرور ارزشش از دخترت بيشتر نيست

...گفت اگه به کسي چيزي بگم

...اونا...

يکي سر به سرت گذاشته

آخه کي همچين شوخي ميکنه؟-
حتما شوخيه-

هيچکس تو شهر جرأت نداره
دست به دخترت بزنه

...ولي اون هشدار داده که

زن داداش بهت قول ميدم
...هر کي رو که اين شوخي رو کرده

هر جوري شده پيداش ميکنم
و ميارمش ازت معذرت خواهي کنه

شما دو تا دوست بغير از خون و خونريزي
چيز ديگهاي بلد نيستين

توروخدا يه کاري کن فقط ميخوام دخترم
صحيح و سالم برگرده خونه

يکم شجاع باش

دخترت صحيح و سالم برميگرده پيشت

اگه بلايي سر دخترم بياد
جواب شوهرم رو چي بدم؟

بلايي سر دخترت نمياد

وقتي بهوش اومدم، ديدم ميگن
ميخواستم به ساريتا تعرض کنم

و بهم شليک کرد
و بعدش ساريتا هم خودکشي کرد

به لالا زنگ زدم و خواستم براش توضيح بدم

ولي لالا تشنه خونم بود

نميخواست صدام رو بشنوه نه من رو ببينه

اگه کسي ديگه بجاي لالا بود
کشته بودمش

ساکت موندم چون فکر ميکردم
يه روزي بالاخره حقيقت رو ميفهمه

شايد يه روزي ازم معذرت خواهي ميکنه
و بغلم ميکنه

ولي اين اتفاق نيوفتاد

نه همچين روزي رسيد
نه لالا اومد

اقيانوسي از دشمني و نفرت بينمون بوجود اومد

...پسرم

پسرم اينقدر اقيانوسش بزرگه که
کسي نميتونه توش استخري درسته کنه

عشق تو و پريا نميتونه ما رو
دوباره کنار هم قرار بده

...مامان

!ميدونم همه اين حرفا دروغه

تو اينجوري نيستي

!اينجوري نيستي

خانوم، پدرتون صداتون ميکنن

...بابا

صدام کردين؟

بدون اينکه بفهمم خيلي چيزا بهت گفتم

متاسفم

ولي تو هم در حقم خوبي نکردي

همه زخمهاي قديميم رو باز کردي

وقتي يادم مياد
دلم آتيش ميگيره

تو هر گوشه دلم فقط يه اسم نوشته شده

اسم اون خائني که به اصطلاح دوستم بود

اسم اون سگ عوضي که شريکم بود

اسم اون سگ عوضي
که اينقدر برام مهم بود

ولي اون همه چيم رو ازم گرفت

...دخترم

لطفا پيش اون نرو

من رو ول نکن و نرو

باشه بابا
هر چي شما بگين

ولي بايد طبق خواسته من پيش بريد

نبايد مجبورم کنيد با بابي ازدواج کنم

باشه، اجبارت نميکنم

هر چي تو بگي دخترم

چرا اومدي اينجا؟-
اومدم ببرمت-

نميتونم بيام-
نترس-

ميريم و يه جايي خونه ميگيرم
جايي که هيچ نفرتي توش نباشه

اين نفرت دليلي داره-
از چه دليلي حرف ميزني؟-

دليلي که بين پدرت و بابام هست

بذار هر چقدر ميخوان با هم بجنگن
چرا ما زندگيمون رو خراب کنيم؟

اگه همه چي رو تموم شده ميدوني
پس ديگه چرا دربارهش حرف ميزني؟

..ممکنه که-
هيچي نميشه-

همه چي ديگه تموم شد

يعني ديگه دوسم نداري؟
ازم متنفري؟

با اينکه ميدوني من هيچ تقصيري ندارم

ميدونم مقصر تو نيستي

ولي امروز براي اولين بار
اشک رو تو چشاي بابام ديدم

اگه ولش کنم از هم ميپاشه
و ميميره

فکر کردي ميتونم بدون تو زندگي کنم؟

بدون تو هم نميتونم زندگي کنم

بهتره از اينجا بري
توروخدا درکم کن

تو زندگي يه تصميمهايي هست
که بايد ناخواسته قبولشون کني

برو ديگه

ولي بهت ميگم اگه نتونيم با هم ازدواج کنيم

با کسي ديگه هم ازدواج نميکنم

برو

باشه. اومده بودم تو رو ببرم

ولي با اين اطمينان ميرم که تو فقط مال مني

!بهم قول بده
قول ميدم -

دوستت دارم پريا

منم دوستت دارم

اينجا نشستي؟

خوب شد درخواست ازدواج بابي رو رد کردي

ناراحت نشدم
اصلا ناراحت نشدم

خب که چي بابي پسر منه؟
اصلا پسر خوبي نيست

...مواد مصرف ميکنه، شراب ميخوره و قمار ميکنه

نميدونم ديگه چه کارايي ميکنه

..گفتم اگه با تو ازدواج کنه

يکم تغيير ميکنه و
خودش رو بهتر ميکنه

تازه بحث خانوادگي هم هست

ثروت خانوادگي بايد تو خود خانواده بمونه

ولي اگه قسمتش اينجوريه
ديگه چيکار ميشه کرد؟

چيز ديگهاي ميخواين بگين؟-
بله-

،وقتي اينجا نبودي
...دعا کردم که

اگه صحيح و سالم برگردي
تو رو ميبرم معبد

امروز بايد به قولي که دادم وفا کنم

من رو کجا آوردين؟

آوردمت معبد

...ولي اين آدما-
مريدهاي الهه هستن-

اين محافضا رو هم براي حفاظت از تو گذاشتم

بيا تو

اين همون الههايه که تو به
عنوان مادر قبولش داري

مادر؟-
بله-

ببين امروز کي رو آوردم برات

مامان؟

!مامان

!دخترم-
!مامان-

!دخترم-
!مامان-

بهش قول دادم يه روزي
ميذارم دخترش رو ببينه

بيا امروز آوردمش

!چقدر بزرگ شدي-
..من فکر ميکردم -

ميدوني چقدر سختي کشيدم تا
مادرت رو زنده نگه دارم؟

اين شيطان چه نقشي بازي کرد
تا تو رو اينجا آورد؟

حتما دوباره يه نقشهاي کشيده

الان تازه حقههاش و نقشههاش رو ميفهمم

ولي فقط من کل داستان رو ميدونم

داستانش قديميه

زماني بود مردم روي دوستي
لالا و سوراج قسم ميخوردن

منم فهميدم که اين دوستي ميتونه
راهي براي پيشرفت من باشه

و براي رسيدن به پيشرفت
بايد يه نقشهاي ميکشيدم

طبق نقشه، يه روز خواهرم
با تو از خونه زد بيرون

منم از دفتر لالا به مادرت زنگ زدم

شما؟

!چه فرقي داره که من کي ام

...مهم اينه که بدوني

دخترت پريا الان خونه نيست

چي؟ پريا خونه نيست؟

اگه پريا خونه بود
ميتونست ببينش

دقيقا 2 دقيقه بعدش
دوباره زنگ زدم

کي هستي؟ چي ميخواي؟

فقط يه کرور

سريع با پول به کاندالا بيا

دهنت رو هم بسته نگه دار

بعدش رفتم پيش منشي لالا

يه زنه ديوونه يه سره داره زنگ ميزنه

همش ميگه زن لالام

اون که زنگ نزد، نه؟-
نه-

اگه زنگ زد، بهش بگو لالا تو دفترش نيست

لطفا گوشي رو بدين به بالا-
ايشون تو دفتر نيستن-

ميدونستم تو هر شرايطي
به سورج زنگ ميزني که زدي

ولي مشکل چيه؟

نميتونم پشت تلفن بهت بگم

الان از بمبئي ميام کاندالا
تو ويلاي کاندالا ميبينمت

همه چي داشت قشنگ طبق نقشه پيش ميرفت

...اونجا بود که رفتم پيش لالا و درباره

رابطه نامشروع تو و سورج بهش گفتم

اين چرت و پرتا چيه ميگي؟-
چطور توضيح بدم؟-

...اگه بهم اعتماد نداريد

اونموقع بود که نيشا، پريا رو آورد خونه

گوشي رو بده ساريتا-
خونه نيستن-

شما؟-
نيشا هستم-

باباته زنگ زده
پريا ميخواد باهاتون حرف بزنه

الو بابا
الو دخترم -

مامانت کجاست؟-
نميدونم-

اگه به سورج زنگ بزني
ميفهمي که اونم در دسترس نيست

,وقتي لالا به پونا زنگ زد
...بهش گفتن که

به محض اينکه ساريتا بهش زنگ زد

سورج سينگ به سمت ويلاي کاندالا رفت

!عوضي-
!مامان-

خدا هيچوقت نميبخشت

اين حرفا چه فايدهاي داره آخه؟

همين الانش چيزي رو
که ميخواستم بدست آوردم

الان وقت برداشت دوبارهست

ميخواي بيشتر بگم؟-
ادامه بده-

الان ميدونم يه انسان چقدر ميتونه پست بشه

بايد حدش رو بدوني

چون خودت هم بايد به همين اعماق بياي

داشتم ميگفتم

...لالا رو بردم ويلاي کاندالا

و بهش نشون دادم که رنش چطور براي
ديدن دوستش به ويلاي کالاندا ميره

!دوستم و زنم

چي داري ميگي؟

همه چي رو با چشماي خودم ديدم

تو به عشقم توهين کردي

اشتباه ميکني

..شايد نميدوني ولي يکي پريا رو دزديده بود

و ازم خواست با 1 کرور به ويلاي کاندالا بيام

،زنگ زدم دفتر
ولي نبودي

دروغه، دروغ محضه
تو اصلا بهم زنگ نزدي

زنگ زدي کامالا
آدرس سورج رو گرفتي

راننده رو خونه گذاشتي و
اومدي اينجا تا با سورج خوش بگذروني

چت شده تو؟
...به جون دخترم قسم

!جرأت داري يه بار ديگه به جون اون قسم بخوري

چرا متوجه نيستي آخه؟
جون پريا تو خطر بود

پريا الان خونه ست-
نه-

آره، قبل اينکه بيام باهاش حرف زدم

بهونهاي بهتر از اين براي ديدن عشقت پيدا نکردي؟

ديگه بهت اجازه نميدم دخترت رو ببيني

لالا رسيد بمبئي
سورج رو بردن بيمارستان

مادرت رسيد اينجا
و منم به اون چيزي که ميخواستم رسيدم

حالا ميپرسي چرا مادرت
رو زنده نگه داشتم؟

...جواب اينه که

يه قمارباز خوب هميشه
برگ برنده رو دقيقه آخر روو ميکنه

ببين! به کارم اومد نه؟

اين تف رو به عنوان هديه
از طرف عروسم قبول ميکنم

چرا بهش ميگي عروسم؟

ميخواي پريا رو بدي به اون پسر احمقت بابي؟

همه چيز تموم شد ست

آوردمش اينجا تا دعاي
خيرت رو بدرقهش کني

نه، همچين چيزي نميشه

نذار اين اتفاق بيافته

...اگه به عنوان عروسم نياي خونهم

مطمئن باش مادرت از اينجا با تابوت مياد بيرون

نميذارم زندگيش نابود بشه

!عوضي حرومزاده-
زنجيرش رو بکش-

!مامان-
!دخترم-

!مامانم رو ول کن-
!دخترم رو ول کن-

!ولم کن. مامان

مامانم رو ول کن
باشه قبول با بابي ازدواج ميکنم

اون مار سمي رو بگيد بياين
که عشقم رو ازم گرفته

اون قاتل بي رحمي که عشقم رو کشته

اون معشوقه بي وفايي
که قولهاي الکي بهم داده

...اون بي وفايي که قول داد که اگه مال من نشه

با هيچکس ديگه ازدواج نميکنه

برگشته جلوي عروسي رو بگيره

ميزنم ميکشمش

به چي زل زدين؟
بندازينش بيرون

وايسين. اون مجرم منه
خودم مجازاتش ميکنم

حالا چي؟؟؟؟
حالا خودش ميخواد مجازاتت کنه

فريبکاري با خون و ريشهتون يکي شده

پسر کو ندار نشان از پدر

داد نزن، خيلي خوب ميشناسمت

تو يه دروغگويي. عشقت همش دروغ بود
با من بازي کردي که شرط بنديت رو ببري

ولي منم تو رو بازيت دادم
کاري کردم که عاشقم بشي

حالا ديگه بيحساب شديم

خودت رو اذيت نکن پريا
عشق و بيحسابي؟

،اگه هنوز باور کردنش واست سخته
...ميتوني از طالع بين بپرسي

که اين بد قسمتيت چيه
...بهت ميگه که

پريا تو قسمت تو نيست
...و اگه دوباره پات رو اينجا بذاري

نميفهمم چه خبره؟

...پريا ديشب بهم گفت

اگه نتونه با من باشه
با هيچکس ديگه ازدواج نميکنه

ولي امروز جلوي همه بهم توهين کرد

سي ساعت بين ديروز و امروز گذشت

تو اين چند ساعت کلي اتفاق ميتونه بيافته

...ولي چي شده که اون اينجوري ازم متنفر شده

حتي خودش ميخواد با بابي ازدواج کنه

!غيرممکنه
!اينطور نميتونه بشه

مامان زندهست؟

يعني مامان پريا زندهست

شما کي دي رو بياريد خونه من
منم به بابام خبر ميدم

هر جوري شده بايد جلوي
اين عروسي رو بگيرم

مبارکه

بيا پسرم

بيا دخترم

حتما از ديدنم تعجب کردي

حتما کنجکاوي بدوني
چرا بدون دعوت اينجا اومدم؟

چه تعجبي آخه؟

تو عروسيها بعضي وقتا
سگها ميان تو مجلس

...واست متاسفم که ديگه فرق بين

حيوونها و آدمها رو نميتوني تشخيص بدي

....به آدمي اجازه دادي بياد کنارت که

بدتر از حيوونه

امروز عروسي پرياست
خوشحاليش رو خراب نکنيد

...اگه نگران خوشحالي دخترتي

پس چرا ميخواي بديش به پسر اون عوضي؟

چرت و پرت نگو. پريا خودش
خواسته با بابي ازدواج کنه

کور شدي لالا. کور شدي

...اين آدما يه ديوار بزرگي جلوي تو کشيدن تا

نتوني چيزي ببيني

...فکر نکردي دخترت که اين همه از بابي متنفر بود

چجور يهويي قبول کرده
تا با بابي ازدواج کنه؟

بخاطر زور و اجبار بوده

کي ميتونه دخترم رو اجبار کنه؟

اجبارش چي بود که
!نتونسته به پدر خودش بگه

اجبارش مادرش بوده
!زن تو

زن داداش من، ساريتا

اون زن که چند سال مُرده

زخمهاي قديمي رو باز نکن

ساريتا زندهست

زندوني اون عوضي حرومزاده، سورندره

پريا بخاطر مادرش امروز داره ازدواج ميکنه

تهديدش کرده اگه ازدواج نکنه
مادرش رو ميکشه

دروغ ميگه

به جان شما قسم ميخورم، اون زن عوضي
چند ساله که مُرده

حرف دهت رو بفهم! اگه درباره زن داداشم
بد حرف بزني، زنده زنده پوست رو ميکنم

!داداش

سريع زنگ بزن

عوضي اين نيست، تويي

تو زندگي شادم رو از بين بردي

حالا دوباره ميخواي همون کار رو کني؟

من زندگيت رو خراب نکردم
کار اين عوضي بود

اين عوضي باعث شد
بين ما سوتفاهم پيش اومد

اون زن داداش ساريتا رو متهم کرد

اين حرفا دروغه.داره دروغ ميگه

اگه باور نميکني
چرا از دخترت نميپرسي؟

پريا از کجا بدونه چي درسته و چي غلطه؟

پريا مادرش رو يه بار ديده

تو هنوز به من اعتماد نداري

...بخاطر خوشحالي دخترت

به حرفاش گوش بده

آره، همين الان
هم اون هم خونه رو بزنيد بسوزونيد

چشم

شماره رو گرفتي؟
حالا آدرس رو پيدا کن

مرکز پليس؟

!بيا

ولم کن، من رو کجا ميبريد؟

دستاش رو ببنديد-
چرا دستام رو ميبندين؟ ولم کنيد-

نه، ممکن نيست

پس چرا از دخترت نميپرسي؟
بپرس

چي شد کي دي؟-
آدرس رو پيدا کردم-

سريع بنويس

واقعيته که مادرت زندهست؟

بگو پريا

مادرت رو چجور ديدي؟

بگو دخترم، نترس
هيچي نميشه

همه چي رو به بابات بگو

:اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما
@BollyCineOfficial

نه، من چيزي نميدونم
کسي رو هم نديدم

!دروغه بابا! همهش دروغه

چي داري ميگي پريا؟
اينجوري نگو

اين عوضي رو ببريد

همونقدر که احساساتم رو جريحه دار کرده
!بزنيدش

ببريدش

بخاطر همون مادري که داري
..ازش محافظت ميکني

حقيقت رو بگو
حقيقت رو بگو پريا، مادرت چيزيش نميشه

عابد، عروسي رو شروع کن

نگران نباشيد-
تو.. پسرم؟-

...من-
....مادر-

يه لحظه

لطفا بيايد

خدا بهتون عمر طولاني بده

بيا

!از اون طرف

!مامان

!مامان

دخترم-
مامان-

ساريتا.. زندهاي؟-
آره-

اگه راهول نبود
الان مُرده بودم

...اگه راهول نبود، چجور ميتونست بياد اينجا و

تو عروسي دخترش شرکت کنه

خوب شد که اومدي

حالا ميتوني دعاي خيرت رو
به دخترت و دامادت بدي

...داماد؟ منظورت اينه که

نه!من اين ازدواج رو قبول ندارم
اونا مجبورم کردن

اگه مال راهول نباشم
نميتونم مال کسي ديگه باشم

چيکار ميکني؟
ديوونه شدي؟

ولش کن، اينکار رو نکن

بدون تو نميتونم زندگي کنم

...دوست دارم تيکه تيکهت کنم

گوشتت رو به کلاغ و عقابها بدم

ولي مجبورم، هر چي باشه من پدر عروسم

چقدر ميخواي تا دخترم رو
از اين ازدواج اجباري آزاد کني؟

دخترت تو خونهم هر جور آزادي داره

هيچ محدوديتي نداره
امانت شما، ضمانت ما

زود باش پسر
زنت رو بيار

بيا پريا

...وقتي پريا اين عروسي رو قبول نداره

چطور ميتونه زنت باشه؟

جرات داري بهش دست بزن

حواست باشه!کسي حق نداره به پريا دست بزنه

!نه، راهول

!نه

سنتها رو نميشه
به همين آسوني شکست

ولش کن، اون مال يه مرد ديگهست

دقيقا

چرا زل زدي به من؟

نميخواي زنت رو برداري و بريم؟

هيچکس جلو نياد

نميذارم پريا بياد
هيچکس نميتونه اون رو ازم بگيره

تو رو خدا درک کن
گناهه

من مذهبي رو که 2 عاشق
رو از هم دور کنه رو قبول ندارم

مذهب رو بخاطر شادي آدم
نميشه تغيير داد

بهت گفتم دستش رو ول کن
اون الان يه زن متاهله

ولش کن پسرم، اون الان ازدواج کرده

بايد به فکر آبروي پدر و مادرت باشي
ولش کن

نه، پريا

!اشتباهه! همهش اشتباهه

منظورت چيه؟-
سلام-

منظورم اينه که اين ازدواج اصلا صورت نگرفته

مگه عروسي بدون عابد صورت ميگيره؟

کي گفته عروسي بدون عابد بوده؟

نميبيني عابده؟
داره خطبه رو ميخونه

اون عابد نيست
اون معاون بازرس پليس، کامليشه

چي؟ پس عابد اصلي کجاست؟

عابد اصلي اينه

ايشون متوجه شدن که يه
ازدواج اجباري قابل قبول نيست

:ارائه شده توسط مرجع باليوود سينما
Www.Bollycine.org

به چي زل زدين؟
دکتر خبر کنيد

يه زخم سادهست
خوب ميشم

چرا اينکار رو کردي؟

فقط دين اون خوني که داشتم رو دادم

دين خون؟-
آره-

شايد ندوني ولي من بودم که
تو ويلاي کلاندا بهت شليک کردم

من بهت شليک کردم

حالا ديگه بيحساب شديم

تو دوستي نبايد حرف حساب رو بياري
دوستي حد و مرز نداره

:ترجمه تخصصي از رسانه فرهنگي هنري ما
مترجم: سميرا - نگارش: بينگسا

!اينجام قربان

تبريک ميگم قربان!عمليات پياريانا
با موفقيت تموم شد

مبارکه، بازرس کي دي
از فردا ميتوني بياي سرکار

حالا ميتوني شير بخوري بابا
!الان ديگه چيزي زهر نيست

معلومه که ميخورم
!نظرت چيه؟ مثل قديما

هر کي يه قلوپ-
بدهش من-

عاليه

!آفرين دوست من

نظرت چيه پريا؟ قلوپ آخر گير
بابام مياد يا باباي تو؟

باباي من-
شرط ميبندي؟-

آره شرط ميبندم-
باشه-

اگه باختم، من باهات ازدواج ميکنم

اگر تو باختي
!تو با من ازدواج ميکني

!خيلي هم عالي

:کاملترين آرشيو سينما و تلوزيون هند
Www.Bollycine.org

First Edited - Farsi Version
Norouz 98 - By BeingSa
Copyright© Bollycine.Org