All language subtitles for Barsaat.1995.All.Web.BollyCine.Fa.UTF8

تقديم به باليوود دوستان پارسي زبان
Www.Bollycine.org
سفارشي از مسعود

بــــــاران

من آشا هستم

آشا ماتور

...اتفاقي که
اتفاقي که براي من افتاد

...کاري که کردم

ميخوام به همه بگم
به همه

امروز نه به همدردي کسي نياز دارم

و نه به عشق کسي

امروز، نه از کسي ميترسم

و نه به کسي اهميت ميدم

من...من خوشحالم

آره، من کُشتمش

خونش رو ريختم

و اصلا پشيمون نيستم

...اين درسي براي تمام پسرهايي که

دخترها رو مورد اذيت و آزار قرار ميدن

چي داري ميگي تينا؟

اذيت و آزار" نه"
"بايد بگي "با زندگي دخترها بازي ميکنن

هي جسد
فقط مثل يه جسد بيوفت زمين

وگرنه واقعا ميکُشمت

حيف که آقازادهاي

و نام تينا اوبروي با افتخار در تاريخ ثبت خواهد شد

ممنون-
صبر کنيد، صبر کنيد-

اسمت آشا ماتوره، نه تينا

اسم چيه ديگه کارگردان؟-
واو-

اجرا
اجرا

اجراي من اشک رو به چشمان همه آورد

حتي شما هم داشتين گريه ميکردين

به خاطر اينکه تو تمام
نمايشنامهي من رو به فنا دادي

ديالوگها رو اشتباه ميگفتي

ببينيد آقاي کارگردان

هر چيزي که گفتم ديالوگ بود-
آره-

و هر کاري که کردم بازيگري بود

پس چرا به من گفتين بيام؟

تا شما هم يه چيزي ياد بگيرين-
تا شما هم يه چيزي ياد بگيرين-

باشه، تو بچه پولداري

تينا، اتفاقي که نبايد ميوفتاد، افتاد

اتفاق خيلي بدي افتاده

بالاخره عقلت اومد سر جاش؟

مالک ناک اوت ديسکوتک، تام تام

قبول نکرده که از تئاتر ما حمايت مالي بکنه

چي؟-
چي داري ميگي؟-

آره، و حالا تئاترمون نميتونه برگزار بشه

اگه اينطور بازي کنيد
همين ميشه ديگه

"بچه پولداره"

تام تام جرات کرده همچين کاري بکنه؟-
آره-

امروز تو کلوبش آشوب به پا ميکنم

حمله

حمله-

مرگ بر...تام تام-
مرگ بر...تام تام-

مرگ بر...تام تام-
مرگ بر...تام تام-

برگرد اينجا

"بوم، بوم، بوم...حالا همه با هم بگيد هي هو"

"بوم، بوم، بوم...حالا همه با هم بگيد هي هو"

"بوم، بوم، بوم...حالا همه با هم بگيد هي هو"

"بوم، بوم، بوم...حالا همه با هم بگيد هي هو"

"هي هو"

"بوم، بوم، بوم...حالا همه با هم بگيد هي هو"

"هي هو"

"بوم، بوم، بوم...حالا همه با هم بگيد هي هو"

"هي هو"

ببين تينا، نميخوام امروز اينجا مسخره بازي در بياري

هي، به حرف من گوش بدين

ببين، امروز اولين سالگرد ديسکوي منه

براي يه برنامهي هفت روزهي بزرگ تدارک ديدم

براي اون تدارک ديدي
اما براي تئاتر ما تدارک نديدي

چرا از تئاتر ما حمايت مالي نميکني؟

چطور بايد حمايت کنم؟

نمايشنامهاي که بهت دادم
تا اجرا کني رو گذاشتي کنار

و نمايشنامهي خودتون رو شروع کردين

کارگردان من داشت پشت تلفن گريه ميکرد

اون کلا قيافهش هم افسرده و غمگينـه

اما تو چطور جرات کردي از
تئاتر ما حمايت مالي نکني؟

هي، درست صحبت کن
درست صحبت کن، فهميدي؟

سلام خوشتيپ

به من دست نزن کثافت

سر من داد نزنها

...تو اين ديسکو

تا حالا کسي سر من داد نزده-
خيلي خب بابا-

مشکلي نيست، مشکلي نيست-
...دارم بهت ميگم-

داري چيکار ميکني؟-
موفق باشي تام تام، موفق باشي-

موفق باشي و مرض

ميدوني، ديسکوي من خيلي جاي با اعتبار و معروفيـه

تا امروز حتي يک دونه ليوان هم اينجا نشکسته
به جز اين

از اين به بعد هم چيزي نميشکنه

اگه ليواني نباشه، چطور ميخواد بشکنه؟

بريم بچهها

منظورش چي بود؟
هي هي، گوش کن

من برنامهي موسيقي نميخوام

"بيا بغلم دختر و بوسه بارونم کن"

راوي
راوي

چيه؟-
ببين عجب دختريـه-

"هي هو"

حتي به طرفش نگاه هم نکن
اون با داداش خان اومده

اون يکي از خلافکارهاي خطرناک زيرزمينيـه

حتي اگه يه نفر به دختره نگاه کنه
چشمهاش رو از کاسه در مياره

چي ميگي بابا؟

اون روز توي مارين درايو چهار نفر رو کُشت

واقعا؟
چيکار کرده بودن؟

به دختره گفتن که ساعت چنده-
بفرماييد آقاي خان، خوش اومدين-

خوش اومدين
خوش اومدين داداش خان

...از ديدنتون

حرومزاده، چطور جرات کردي به يه
دختر پاتان دست درازي کني؟ اين رو بگير
*يک گروه معروف مسلمان*

دست نه
...پام

يه نفر پاش رو دراز کرد جلوي من
...پاهام به هم گير کرد و

خفه شو
چرا انقدر مزخرف ميگي؟

پاهات رو قطع ميکنم ميذارم جاي دستت

دستهات رو هم قطع ميکنم ميذارم جاي پاهات
فهميدي؟

به سيخ ميکشمت و کبابت ميکنم

من کي.پي هستم
لباسهات رو دربيار و برقص

نه آقا، اينجا نه
اشتباه کردم

بيا، اين هم 500 روپيه
کارت خيلي خوبه مرد

فقط شرط بسته بوديم که به دختره دست بزني

اما تو بغلش کردي
تو خيلي شجاعي

نه

روي عزيز دل پاتان شرط ميبندي؟

ولت نميکنم

ميبرمت کابل-
نه

باهات بُز کشي بازي ميکنم-
نه

به جاي بُز از تو استفاده ميکنم-
نه-

تمام گروه باهات بازي ميکنن

احمق
ميزنم دهنت رو سرويس ميکنم

حرومزاده

حمله

.باليوود سينما با افتخار تقديم ميکند
Www.Bollycine.Xyz

اينجا چه خبره؟

تينا

:ترجمه تخصصي از رسانه فرهنگي هنري ما
مترجم: مهدي.ز - ويرايش: فاطمه

تينا
تينا

تينا...حسابت رو ميرسم

باشه تينا، تو امروز برنده شدي
اما حرفم رو يادت باشه

يه روز تو هم با آدمي زرنگ تر از خودت روبهرو ميشي

اون ببر طعم خون رو چشيده
تبديل به يه موجود آدمخوار شده

در طول سه روز، چهار بار حمله کرده

اون هم تو مزارع پانسارام

نميدونيم بيچاره نجات پيدا ميکنه يا نه

بچهها ديگه جرات نميکنن بيان بيرون

حالا ديگه زنها اجازه نميدن
شوهرهاشون برن سر زمين

حتي بايرون هم اينجا نيست

اگه اون اينجا بود
حتما يه کاري ميکرد

دفعهي قبل که يه چيتا حمله کرده بود
اون خيلي شجاعانه باهاش جنگيد

خدا ميدونه کي قراره برگرده

پسرم، برگهي گزارش رو درست پر کردي ديگه؟

آره بابا
حتي تکاورها رو هم خبر کردم

اما به نظر نمياد از طرف اونها خبري بشه
حالا فقط خدا ميتونه کمکمون کنه

خدا به کسايي کمک ميکنه
که همت داشته باشت

در زمان سختي يک نفر بايد از خودش همت بروز بده

:اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما
@BollyCineOfficial

تور رو پهن کنيد

سريع، بجنبيد

بگيريدش

پنجههاش رو ديدين؟
به موقع تور رو انداختيم

وگرنه مشکل ميشد

آره، شانس آوردي بادل
اون خيلي خطرناکـه

هر چيزي هم که بگيد
اين حيوان واقعا زيباست

اگه آدمخوار نبود

ميبردمش روستا و پيش خودم نگهش ميداشتم

ببين آقا چي ميگه

خيلي شانس آورد که بادل گرفتش

اگه من ميگرفتمش
گردنش رو ميشکستم

شما کي اومدين؟

به محض اينکه خبر ببر رو شنيدم
اومدم

اما قبل از اينکه من بيام
شما مشکل رو حل کردين

آفرين، آفرين
کسي که آسيب نديده؟

الان آسيب ديديم
اون هم به خاطر شما

بابا، ما ميبريمش پيش رنجر

اون هم ميبرتش باغ وحش

من اين کار رو ميکنم پسرم

تو آماده شو که بري شهر-
شهر؟-

توي يه دانشگاه پذيرش شدي پسرم

حالا اين کارها رو بذار کنار و روياي پدرت رو عملي کن

برو درس بخون و آدم موفقي بشو

بابا

يادته، 10 سال پيش داداش دمرو اين روستا رو ترک کرد

و هنوز هم برنگشته

...بيحيا گاهي براي دخترهاي روستا

رژلب و کرم پودر ميفرسته

بادل اينطور نيست
حالا ميبينيد، اون باعث افتخار روستامون ميشه

...چرا شماها نميفهميد، که اگه کسي از روستاي ما

درس بخونه و دکتري چيزي بشه

چقدر براي ما خوب ميشه؟

درسته-
شنيدين؟-

اين حرف درسته
انقدر قديمي فکر نکنيد

به يه چيز جديد فکر کنيد
...وقتي بادل بره شهر

و وقتي که برگرده، يه چيز جديد با خودش مياره

دوباره فکر کن
شايد مشکل جديدي با خودش بياره

من فقط به فکر روستا هستم
نبايد روستامون بدنام بشه

حالا انگار هر روز اسم روستامون رو
تو روزنامهها چاپ ميکنن

يه کم مثبت فکر کن بابا، مثبت فکر کن-
ببين داداش، چيزي که تو دلم بود رو گفتم-

ببينيد، يه چيزي رو متوجه بشيد

اگه به خاطر بادل مشکلي براي اين روستا به وجود بياد

مسئوليتش فقط با خود بادل خواهد بود

هي، به چي فکر ميکردي؟

بابا، لازمه که من برم؟

عجب حرفهاي ميزني پسر

همه چيز براي رفتن تو برنامه ريزي شده

و تو داري ميگي که لازمه من برم؟

...نه، داشتم فکر ميکردم که

که من تنها ميمونم

وقتي مادرت فوت کرد و تو يه بچه بودي

من تنها بودم

اما عشق تو هيچوقت اجازه نداد احساس تنهايي کنم

وقتي تو بري
من يک بار ديگه تنها ميشم

اما الان فقط به فکر خوشبختي تو هستم پسرم

بابا، من خوشبختم
همه چيز دارم

شما و عشقتون رو دارم
دوستهام رو دارم

اين کوهها و اين درهها
ديگه چي لازم دارم بابا؟

مثل قورباغهي ته چاه حرف نزن پسرم
دنيا خيلي بزرگـه

جايي که داري ميري

بزرگي بالاي سرت نيست
که بهت بگه چه کاري درسته و چه کاري غلط

اين 3 چيز يادت باشه پسرم

هيچوقت حقيقت رو رها نکن
هيچوقت در مقابل ظلم کوتاه نيا

به اولين صداي قلبت گوش بده

چون اولين صدا، صداي خداست
و بعد از اون صداي شيطانـه

اين يکي از ضرب المثلهاي قديمي اينجاست

شوخيهاي تينا هر روز بيشتر و بيشتر ميشن

هر روز يک نفر ازش شکايت ميکنه

هفتهي پيش اون کلوب تام تام رو تعطيل کرد

بيچاره از شهر فرار کرد
حالا هم که اين آشوب رو به پا کرده

بعلاوه اينکه، اون ديشب
تنها با ماشين رفته بود بيرون

اگه براش اتفاقي ميوفتاد چي؟

مسئوليتش رو کي به عهده ميگرفت؟

اون بچه تنها وارث اين ثروتـه

من هميشه مشغول کارم و فرصت ندارم
شما معلم اون هستين

از بچگي، شما بزرگش کردين

چي بهش ياد دادين؟
...اينکه وقتي بزرگ شد

همه چي رو از من مخفي کنه؟
از پدرش؟

خانم فرناندز، شما بايد اوضاع رو تحت کنترل خودتون بگيريد

چشم

ميتونيد بريد
...هر ضرر و زياني که

مرتکب شدين بايد جبران بشه

نگران نباشيد آقاي اوبروي
تينا هنوز بچهست

شما وکيل قديمي ما هستين آقاي گوپتا

شما بگيد
چيکار بايد بکنم؟

با وجود اينکه بايد از همچين عمارت بزرگي
نگهداري کنم و از صبح تا شب مشغول کارم

اين ثروت مال کيه؟

همهي اينها متعلق به تيناست

من خويشاوند ديگهاي جز تينا ندارم

به خاطر رفتار ديشب تو
من رو سرزنش کردن، ميفهمي؟

من هم همين رو دارم ميپرسم
که چرا بايد شما رو سرزنش کنن؟

اشتباه از من بوده
بابا بايد از شما معذرت خواهي کنه

البته که معذرت خواهي ميکنه
چرا که نه؟

دختر من اشتباه ميکنه
و من هي بايد معذرت خواهي کنم

معذرت ميخوام خانم فرناندز
لطفا من رو ببخشيد

راستش بابا من ميخواستم
سريع از کلوب برگردم

اما بوشي با يه نفر دعواش شد

من بهش گفتم که اين کار رو نکنه
چون باباي من اصلا از اين کارها خوشش نمياد

اما هيچکس به حرف من گوش نميده
من خيلي آدم معصوميام و اونها همهشون آدمهاي فاسدي هستن

معصوم؟ تو دروغ گفتي
محکم بگيرش

متاسفم-
چيکار داري ميکني تو؟-

همه از دستت شکايت ميکنن
حتي از دانشگاهت هم اومدن از تو شکايت کردن

دخترم، من معتمد اون دانشگاه هستم

به مردم چه جوابي بدم؟

تو ديگه بزرگ شدي
...فردا که ازدواج کني

نه، نه، نه، اولا که من اصلا ازدواج نميکنم

و اگر هم مجبور بشم ازدواج کنم
با يه آدم شريف ازدواج ميکنم

کسي که هر چيزي گفتم اطاعت کنه

هر موقع بهش بگم بلند شو
بلند شه

هر موقع بگم بشين
بشينه

بايد با اجازهي من بخوره، با اجازهي من بخوابه
با اجازهي من گريه کنه و با اجازهي من بخنده

همهي اين کارها رو با شرافت انجام بده
نه بابا؟

چي شده بابا؟

آدم شريف

همه دنبال يه آدم شريف هستن

چون از هر 10 آدم خلافکار
فقط يک نفر شريف ميشه

خداي من...خيلي خوب شد که
نو به موقع اومدي

وگرنه نميدونم چه بلايي سرم ميومد

چطور ميتونستم نيام؟
...حالا چون من روستا رو ترک کردم

به اين معني نيست که همهي شما رو فراموش کردم

به محض اينکه نامهي پدرت به دستم رسيد

که تو داري مياي شهر
از خوشحالي باد کردم

وگرنه من انقدر هم چاق نيستم

من با مديريت دانشگاه صحبت کردم

تمام کارها رو انجام دادم
که توي خوابگاه دانشگاه بموني

تو فقط مستقيم برو پيش مدير

باشه ميرم
اما بگو ببينم کسب و کار تو چطوره؟

عاليه، يه گاراژ دارم و 10 نفر برام کار ميکنن

پنج نفرشون شبها آروم ماشينها رو خراب ميکنن

و پنج تاي ديگهشون صبح
همون ماشينها رو تعمير ميکنن

همه چي امن و امانه

تو خيلي حقهبازي دمرو

دمرو؟ من دمرو نيستم
تو روستا دمرو صدام ميکنن

تو شهر اسمم رو عوض کردم

اينجا اسمم دَنيـه

چي؟-
دني؟-

آره
اسم تو هم

بادل(ابر) و باد و مه و خورشيد
توي شهر به درد نميخوره

"توي شهر اسمت ميشه "بابي

بابي؟-
بابي، بابي-

بابي چيه ديگه؟ مثل اسم يه سبزي ميمونه
همون بادل خوبه

باشه، اصلا به من چه ربطي داره
مردم تو رو مسخره ميکنن

بگير
بگير

تينا، ببين

انگار از جنگل اومده
پسر جنگلي

اين رو چطور اينجا پذيرش کردن؟

اما خيلي خوش هيکله

خوش هيکل؟
الان حسابي اسکولش ميکنم

اين حلقهي گل چيه؟-
ما اينطور به دانشجوهاي جديد خوش آمد ميگيم-

واقعا؟ شماها چقدر آدمهاي خوبي هستين-
درسته-

ميشه بهم بگيد دفتر مدير کجاست؟

ميخواي مدير رو ببيني؟-
بله-

الان صداش ميکنم بياد اينجا-
واقعا؟-

داتو...هي داتو

کي من رو صدا کرد؟
اينجا چه خبره؟

صبح بخير آقا-
آره، صبح بخير-

دانشجوي جديد هستن آقا-
عه، حلقهي گل انداختين گردنش؟ خيلي خوبه-

پاهاي مدير رو لمس کن-
آره، لمسشون کن-

خم شو

تمومش کنيد، اينچا چه خبره؟

تو کي هستي؟

آقا من دانشجوي جديدم-
اين حلقهي گل چيه؟-

آقا اين دختره انداخت گردنم

نه آقا، نه آقا-
کار بدي کردي تينا، کار بدي کردي-

و اون ميگه که اين پسره مديره

داتو، بيا دفتر
و بقيهتون هم سريع از اينجا بريد

ببخشيد آقا-
همهتون رو تعليق ميکنم-

متاسفيم آقا-
متاسفيم آقا-

سريع باشيد، تکون بخوريد

نگران نباش پسرم
روز اولتـه، از اين اتفاقها ميوفته

يه خورده اذيتت ميکنن
با من بيا

دانشجوها همه مدل شوخي ميکنن

...دانشجوهاي سال بالايي خودشون رو جاي مدير جا ميزنن

و دانشجوهاي جديد رو اذيت ميکنن

آخه اين هم شد رفتار؟-
بله آقا-

بله آقا؟-
نه آقا-

نه؟-
منظورم اينه که کار اشتباهيـه-

خوبه، خيلي خوبه پسرم
از همچين دانشجوهايي دوري کن

حتما ازشون دوري ميکنم آقا-
برو سر کلاست-

چشم

آقاي مدير اومد

آقاي مدير-
چي؟-

...اونجا دفتر مديره
يعني دفتر منه

برو اونجا منتظر من بمون-
چشم آقا-

توي راه اگه دانشجوي سال بالايي ديدي
گولش رو نخور

فکر نکن اون مديره

نه آقا، به هيچ عنوان

مراقب باش پسرم-
چشم آقا، نگران نباشيد-

حواست باشه پسرم-
چشم آقا-

هيچکس ديگه مدير نخواهد بود آقا

مراقب باشيد، مدير اومد-
چي شد؟-

به هيچ چيزي که شک نکرد؟-
نه اصلا-

آره، خودشه

اونجا رو ببينيد
اونجا رو ببينيد

بله؟-
بله-

خب، من مديرم

ولمون کن بابا
تو مديري؟

اين ديگه چه رفتاريـه؟
گفتم که، من مديرم

بگو ببينم چند بار مشروط شدي؟

مشروط؟ منظورت چيه؟
ولم کن، من مدير اينجام

...چون کچلي به اين معني نيست که

مدير شدي

کچل

چطور بهت توضيح بدم
توي دانشکدهي خودم...اي خدا

ببين پسرم
تو داري اشتباه ميکني

اينجا کجاست؟
دانشکده ست

آره-
اينجا دانشکدهي بزرگيـه-

خيلي بزرگـه-
اينجا بزرگترين آموزشگاهـه-

توي دانشکده چي هست؟ مدير-
آره هست-

جايگاه مدير از همه بالاتره

آره-
از همه بالاتره، نه؟-

آره ديگه-
بابا اون منم-

نه تو نيستي
حالا ديگه فيلم بازي نکن

وگرنه آقاي مدير از دانشکده ميندازتت بيرون

به جون مادرم من مديرم

کارکنان، نگهبان
داتو

مچ داتو رو که همون اول گرفتيم بابا

اون چيکار کرده؟

داشت نقش مدير رو بازي ميکرد-
اي خدا من رو بکُش-

باشه بابا، آروم باش
آروم باش

گفتم ديگه کافيه
حالا گوش کن

يا من تو اين دانشکده ميمونم يا تو
فهميدي؟

من که تازه اومدم
من ميمونم

اما بگو ببينم، چند سال ديگه ميخواي مشروط شي؟

برو بيرون، يه کاري براي خودت دست و پا کن
زندگي کن

ولمون کن بابا
"زندگي کن"

پس اين همه سال دارم چه غلطي ميکنم؟

صبح بخير آقا

صبح بخير-
صبح بخير-

صبح بخير
صبح بخير

...آقا-
خفه خون بگير-

...اما-
تينا دخترم،جون مادرت بگو من کي هستم؟-

شما کاپورچاند هستين آقا-
آقاي کاپورچاند-

اسمم بره به درک
اسم به چه دردم ميخوره؟

بگيد ببينم جايگاه من تو اين دانشکده چيه؟

شما مدير هستين آقا، مدير-
مدير هستين-

من مدير هستم

بله آقا-
شنيدي؟-

بله آقا-
شنيدي؟-

متاسفم آقا

خيلي خب-
خواهش ميکنم آقا-

اشکال نداره، اشکال نداره-
آقا، خواهش ميکنم من رو ببخشيد-

اين کار خوب نيست-
خواهش ميکنم آقا-

اين کار رو نکن
وگرنه از دانشکده ميندازمت بيرون

متاسفم آقا

با اين مبلغ، الان 110 ميليون روپيه بهت دادم اوبروي

اون هم بدون سود

نه نه، من سود نميخوام
...فقط ميخوام

که تينا هر چه سريع تر يا پسرم بوشان نامزد کنه

چه عجلهايه ميهرا؟

اونها هنوز بچهاند و دارن دست ميخونن

نه نه، من عجله ندارم
فقط به فکر خوشبختي بوشان هستم

...البته که هستي-
درود بر پدر-

شاهزادهي جوان من اومد

درود بر عمو

پسرم، داشتم دربارهي خوشبختي تو صحبت ميکردم-
دربارهي تينا؟-

ميبيني پسرم چقدر باهوشـه؟

آره، بالاخره پسر خودتـه ديگه

ممنون عمو
ممنون

ببين پسرم؟-
بله بابا؟-

هميشه مثل سايه پيش تينا باش

بيخيال بابا
آخه اين هم گفتن داره؟

من چرا دارم ميرم دانشگاه؟
ميرم تا پيش تينا باشم

به خاطر همينه که الان چهار ساله دارم مشروط ميشم

آفرين-
بالاخره من باديگاردشم ديگه-

يالا، تکون بخوريد-
برو راهول-

هي تينا
پسر جنگلي

با پيراهن و شلوار اومده

اينجا
اينجا

با پيراهن و شلوار هم خوشتيپـه

اي خدا، کاش قبل از سانديپ
با اين آشنا ميشدم

تينا، ميبيني چي ميگه؟

تينا چي بگه؟
خودش هم غرق تماشاي اون شده-

من؟ غرق تماشاي اين بشم؟

اون روز اسکولش کردم
امروز هم همين کار رو ميکنم

گوش کنيد
گوش کنيد

توپ رو بدين

سلام به همگي
صبح بخير

يالا
يالا

بنداز، بنداز
بالا

من دانشجوي جديدم
به خاطر همين کسي من رو نميشناسه

خيلي خوب شد که شما رو پيدا کردم

ديروز شوخي باحالي باهام کردين

مدير عصباني شده بود
همه عصباني شده بودن

خيلي خب، من ديگه ميرم
بعدا ميبينمتون، باشه؟

خداحافظ
روزتون بخير

توني

"آره اينجا"

جيمي

ميکي

راکي

ميخواي عضو گروه من بشي؟

ميخواي وارد گروه من بشي؟

منظورت جيمي، ميکي، راکي و بادلـه؟

نه نه، من براي دوستي اومدم اينجا
نه براي نوکري

تينا به شنيدن جواب منفي عادت نداره

اين تينا کيه که اين عادت بد رو داره؟

آره، من تينا هستم

پس تو اين عادت بد رو داري؟

سعي کن به چيزهاي خوب عادت کني

اگه به خودت فکر نميکني
حداقل به اينها فکر کن

حداقلش اينه که، اينها آدم ميشن

اين چي داره ميگه تينا؟-
چي؟-

...هي، خفه شو
ببين، اگه ميخواي تو اين دانشکده بموني

بايد از من اطاعت کني

چرا بايد اطاعت کنم خانم؟
دستهام رو بگير،با رضايت کامل ميمونم

اما با عشق درخواست کن

تمومش کنيد
تمومش کنيد

فکر کردي کي هستي؟

با اون پاهاي درازت
با اون موهاي بلندت

انگار يه پرندهي وحشي
پيراهن و شلوار پوشيده و اومده اينجا

بخندين
حالا بخندين

دارن به تو ميخندن

تمومش کنيد

تو توي اين دانشکده نميموني

چرا؟ ميخواي من رو تو قلبت نگه داري؟

ولت نميکنم

همهي دخترهاي خوشگل همين رو بهم ميگن

تو
...تو

چند نفر بودن؟

فقط يک نفر

و شماها چند نفر بودين؟

خيلي زياد

خيلي؟ باز هم دست خالي برگشتين؟

قربان، اون خيلي خوشتيپ بود

خفه شو
اون به تينا بياحترامي کرده

و کسي که به تينا بياحترامي کنه
...اين دانشکده که چيزي نيست

بايد از اين شهر بره

ولش نميکنم
يه درس حسابي بهش ميدم

فقط يک چيز رو يادتون باشه

فقط نذاريد بُکُشمش

کجا ميتونم پيداش کنم؟ ولش نميکنم-
کي؟-

کجا ميتونم پيداش کنم؟-
کي رو؟-

بادل

بوشي، بوشي
بوشي، بوشي

اين يه چاقوي چينيـه

اگه پارهت کنه
ديگه حتي بخيه هم نميتونه درستت کنه

توي 13 تا کشور استفاده از اين چاقو ممنوعه

خيلي خوبه
براي تيز کردن نوک مداد خوبه

چقدر ميفروشي؟

فکر کردي من فروشندهام؟
من دارم تهديدت ميکنم

زودباش
چاقوم رو پس بده

صبر کن رفيق
بذار ببينم چقدر تيزه

بوشي-
نه نه-

بادل

تو آبروي من رو بردي
...اگه زندگيم به خطر ميوفتاد

هيچوقت ولت نميکردم

آروم باش رفيق-
آبروم بيشتر از زندگيم برام اهميت داره-

واقعا ترسيدم بابا
خيلي تيزه

حسابت رو ميرسم بادل-
باشه، باشه-

يه درس حسابي بهت ميدم-
باشه باشه-

خيلي خب ديگه
حالا برو

"من فقط تو رو دوست دارم"

" فقط تو رو دوست دارم"

"من فقط تو رو دوست دارم"

" فقط تو رو دوست دارم"

"...قلبم از خود بي خود شده و ميگه"

"که فقط منتظر تو هستم"

"من فقط تو رو دوست دارم"

" فقط تو رو دوست دارم"

" همه جا در به در دنبال تو ميگردم"

"اما نميدونم کي و کجا قراره ببينمت اي همسفر"

" همه جا در به در دنبال تو ميگردم"

"اما نميدونم کي و کجا قراره ببينمت اي همسفر"

"اين چه دوريايه؟"

"اين چه فاصلهايه؟"

" بعد از شنيدن صداي عشق به اينجا اومدم"

"حالا ديگه از تو دور نميشم"

"دل که چيزي نيست، براي تو جانم رو هم ميدم"

"من فقط تو رو دوست دارم"

" فقط تو رو دوست دارم"

"تمام شب رو بيدار بودم"

"حتي يک ثانيه هم خواب به چشمهام نيومد"

"تمام شب رو بيدار بودم"

"حتي يک ثانيه هم خواب به چشمهام نيومد"

"تو در چشمهام بودي"

"تو در روياهام بودي"

"و در با همين فکرها حالم بدتر و بدتر ميشد"

"اينطور به من ظلم نکن"

"من کاملا به تو اعتماد دارم"

"من کاملا به تو اعتماد دارم"

"...دلم از خود بي خود شده و ميگه"

"که فقط منتظر تو هستم"

"من فقط تو رو دوست دارم"

" فقط تو رو دوست دارم"

چي شده استاد؟

امروز حتي يه تير هم نتونستي به هدف بزني

آخه چطور ميخواد بزنه؟

اون خودش هدف عشق تينا شده

چرا چرت و پرت ميگي بابا؟

چرت و پرت ميگم؟
اون روز چي شد؟

چي شد؟
چي شد؟، بگو ببينم

چي شد؟ها؟ چي شد؟-
بگو، بگو-

ول کن بابا
گاهي از اين اتفاقها ميوفته

واقعا؟
اما تا حالا همچين اتفاقي براي کن نيوفتاده

و اون روز توي پلهها چه اتفاقي افتاد؟

گاهي از اون اتفاقها هم ميوفته

اي بابا، شلوغ بود
ما هم خورديم به هم، از اين اتفاقها ميوفته

شلوغ بود؟
اما ما که فقط 4 نفر بوديم

ما هم چندين ساله داريم راه ميريم

اما تا امروز کسي بهمون برخورد نکرده

فقط دلمون غَش ميره که يه بار اين اتفاق بيوفته

اي بابا، شماها دارين از کاه کوه ميسازيد

از چي؟

واقعا؟ پس اون اتفاقي که تو حياط افتاد چي بود؟

کاه بود يا کوه بود؟-
کدوم؟-

عزيزم

عزيزم

داشت شوخي ميکرد بابا
جدي نگيريد

عجيبه
بهت برخورد ميکنه

خجالت هم ميکشه

و لبخند هم ميزنه

عکست رو ميگيره

داداش جان، اون داره بهت علامت ميده
اما تو متوجه نميشي

آره بابا، داشت علامت ميداد
بايد يه کاري بکنم

هي، بيا پايين
چرا رفتي اون بالا؟ بيا پايين

هي، بيا پايين وگرنه ميوفتي

بعضيها ميتونن طوري رفتار کنن
تا بقيه هر کاري براش بکنن

فکر کنم يه اتفاقي قراره بيوفته

بريم با زنداداش حرف بزنيم؟-
آره-

هي-
چرا ميزني بابا-

گريه نکن و بگو

آقاي دَني
شبها ميام و ماشينم رو سالم از گاراژ شما ميبرم

پس چرا صبح روز بعد دوباره خراب ميشه؟

به خاطر اينکه مشکل از ماشين نيست
شانس تو بده

يه کاري بکن...بفروشش
من 5000 روپيه ميخرمش

پنج هزار؟ براي اين جيپ؟

من با 5000 روپيه کاميون هم خريدم

هي دمرو، ماشين اين رو هم داري ميخري؟

خيلي خوبه
حداقل بايد 10.000 روپيه قيمت داشته باشه

آره، آره، آره-
چيه آره آره؟ 100.000 روپيه براي اين لگن؟-

تو هم خفه شو
تو از ماشين چي ميدوني؟

هر موقع دوست داري مياي گاراژ؟

من فقط ميام تا تو رو ببينم

اگه سه، چهار بار اينطور به ديدنم بياي

اونوقت بايد در مغازم رو تخته کنم

بيا، 500 روپيه ميدم بهت

فقط 500 روپيه؟-
با رضايت دارم اين مبلغ رو بهت ميدم، قبول کن-

چقدر طولش ميدي؟

هي احمق، مگه کوري؟

خواهش ميکنم ببخشيد آقا-
پيراهنم رو کثيف کردي، گمشو-

بابات ميخواد هزينهي شست و شوي اين رو بده؟

اين چه رفتاريـه؟

چرا وايسادين؟ نميخوايد من رو بزنيد؟

فقط به خاطر اينکه من دو اينچ از شما بلندترم

و اون از شما دو فوت کوتاه تره؟

...ببين، من رو عصبي نکن

نشون بده ببينم؟
عصبانيتت رو نشون بده

فقط براي کوچيکترها عصبي ميشي؟

بادل، خفه شو

...خواهش ميکنم ببخشيدش، تقصير اون-
حرف نزن-

اين آدمها کي هستن که تو استخدام ميکني؟

دوست خوب شما کار اشتباهي کرد

که اين بچهي کوچيک رو زد

بادل-
خفه شو-

بايد ياد بگيري با آدمهاي بزرگ چطور صحبت کني

بله، بله آقا، حتما ياد ميگيرم
حتما

اما قبلش به دوستتون ياد بدين
که چطور بايد با بچههاي کوچيک رفتار کنه

تمومش کنيد

ولش کنيد آقاي اوبروي

نبايد با همچين آدمهاي کوچيکي بحث کنيد

آره آره، کاملا حق با شماست
وگرنه ميبازيد

خب، مهمترين چيز در دموکراسي
آزادي بيان هست

...مهمترين-
صبح بخير استاد-

سلام-
سلام تينا، حالت چطوره؟-

خفه شيد
تو اينجا چيکار ميکني؟

براي تو-
چي؟-

ممنون استاد-
اين ديگه يعني چي؟-

خداحافظ-
خداحافظ-

اين چيه؟-
نميدونم استاد-

اين چيه؟
بخونش، بخون

"بادل عزيز"

آره، بادل اسم توئه
حالا ادامه بده

"بادل عزيز"
"بادل عزيز"

دير بادل و مرض
بقيهش رو بخون

بله استاد
"بادل عزيز"

فقط همين رو نوشته؟

نه استاد
باز هم هست

پس چرا نميخونيش؟

"...بادل عزيز، خيلي تلاش کردم"

"حرف دلم رو بهت بزنم"-
چي؟-

"...اما نميدونم"-
اين ديگه چيه؟-

"که آيا تو متوجه ميشي يا نه"-
گرفتنمون؟-

"بگذريم...قراره با بچهها بريم پيکنيک"

"تو هم حتما بيا...ميخوام چيزي رو بهت بگم"

"و همچنين ميخوام چيزي رو بشنوم"

بادل-
"دوست دار تو"-

بادل، به حرف من گوش بده بادل

بادل، بادل
بادل، بادل

"...من عاشق يک دختر"

"زيبا و دوست داشتني شدم"

"امروز براي اولين بار قلبم به لرزه دراومد"

"...من عاشق يک دختر"

"زيبا و دوست داشتني شدم"

"امروز براي اولين بار قلبم به لرزه دراومد"

"چشمهام جز اون کسي رو نميبينن"

"اون بي قرارم کرده"

"...امروز حرف دلم رو"

"بهش ميگم"

"آره...من عاشق يک دختر"

"زيبا و دوست داشتني شدم"

"امروز براي اولين بار قلبم به لرزه دراومد"

"چشمهام جز اون کسي رو نميبينن"

"اون بي قرارم کرده"

"و تموم لحظهها"

"منتظر اون هستم"

"يک، دو، چا، چا، چا"

"يک، دو، چا، چا، چا"

"يک، دو، چا، چا، چا"

"يک، دو، چا، چا، چا"

"من هم دوستت دارم"

"و عشقم رو اقرار کردم"

"...حالا بهم بگو که بدون تو"

"چطور زندگي کنم عشقم؟"
"يک، دو، چا، چا، چا"

"يک، دو، چا، چا، چا"

"يک، دو، چا، چا، چا"

"من هم دوستت دارم"

"چطور بدون تو روزها رو بگذرونم عزيزم؟"

"اي دلبر چطور اين چيزها رو بهت بگم"

"قلبم هر لحظه بي قراره"

"چطور از چشمهاي تو دور بمونم؟"

"هر وقت که بخوام ميتونم در آغوش بگيرمت"

"تا اينطور به قلبم نزديکتر بشي"

"هر لحظه بايد تو رو کنار خودم حس کنم"

"تو هويت قلب من شدي"

"صدها بار عاشقت شدم"

"صدها بار عاشقت شدم"

"من هم دوستت دارم"

"حالا بهم بگو چطور بدون تو"

"بايد زندگي کنم عزيزم؟"-
"يک، دو، چا، چا، چا"-

"يک، دو، چا، چا، چا"-

"يک، دو، چا، چا، چا"-

"من هم دوستت دارم"

"چا، چا، چا"

"چا، چا، چا"

"چا، چا، چا"

"اي عزيزدلم، من کي احساساتم رو انکار کردم؟"

"...من تمام آرزوهام رو پيدا کردم"

"و به خاطر تو همه چي رو فدا کردم"

"بدون تو"

"زندگي کردن مشکلـه"

"بدون تو"

"زندگي کردن مشکله"

"من به عشقم اقرار کردم"

"...حالا تو بگو من بدون تو"

"چطور زندگي کنم عزيزم؟"-
"يک، دو، چا، چا، چا"-

"يک، دو، چا، چا، چا"-

"يک، دو، چا، چا، چا"-
"چطور زندگي کنم عزيزم؟"

"يک، دو، چا، چا، چا"-

"يک، دو، چا، چا، چا"-
"چطور زندگي کنم عزيزم؟"

"يک، دو، چا، چا، چا"-

"يک، دو، چا، چا، چا"-
"چطور زندگي کنم عزيزم؟"

"يک، دو، چا، چا، چا"-

"يک، دو، چا، چا، چا"-
"چطور زندگي کنم عزيزم؟"

پس تو فکر کردي که تينا عاشقت شده؟

اين درسي برات بود
به خاطر اينکه از من اطاعت نکردي

براي اينکه با من بدرفتاري کردي

من هر کسي رو که بخوام
ميتونم روي انگشتهام بچرخونم

همونطور که با تو اين کار رو کردم

"يک، دو، چا، چا، چا"-

و آها، قلبت رو براي يه دختر دهاتي نگه دار

بهتره که قلبت رو به دخترهاي شهري ندي

بريم بچهها

"يک، دو، چا، چا، چا"-
"يک، دو، چا، چا، چا"-

"يک، دو، چا، چا، چا"-
"يک، دو، چا، چا، چا"-

"يک، دو، چا، چا، چا"-
"يک، دو، چا، چا، چا"-

:کاملترين آرشيو سينما و تلوزيون هند
Www.Bollycine.org

تو معرکهاي تينا

عالي بودي تينا-
چه بلايي سر بادل آوردي-

خيلي هوشمندانه بود-
تو خيلي باهوشي-

همونطور که خوشگلي
همونطور هم باهوشي

از صبح بادل از اتاقش بيرون نيومده

بيچاره چطور ميتونه خودش رو به بقيه نشون بده؟

فکر کنم فرار کرده و برگشته خوابگاه

فکر نکنم برگشته باشه خوابگاه
فکر کنم برگشته جنگل

پسر جنگلي-
پسر جنگلي-

تينا، تينا ببين

بادل خودکشي کرده

خداي من

تو چيکار کردي تينا؟

اون پسر خيلي خوبي بود-
بيچاره بادل-

کار خوبي نکردي تينا

...من اين کار رو کردم-
...ديشب-

خيلي با بيرحمي باهاش صحبت کردي تينا

خيلي بده تينا، خيلي بد-
خيلي خودخواهي تينا-

تو خيلي بيرحمي تينا-
تو يه گناهکاري-

خيلي دختر بدي هستي

اون چقدر دوستت داشت
...و تو چقدر ازش متنفر بودي

من ازش متنفر نبودم
فقط داشتم شوخي ميکردم

اما الان چه اتفاقي ميوفته؟

چه اتفاقي ميوفته؟
حالا ديگه تو ميدوني و پليس

پليس؟-
پليس؟-

يعني تينا ميره زندان؟

زندان؟-
شايد هم اعدامش کنن-

اعدام؟

اما از کجا ميخوان بفهمن که
اون به خاطر من خودش رو کُشته؟

خودش ميگه

خودش ميگه؟-
آره-

...خودش چطور؟

تو؟

بيا عزيزم، بيا-
ببرش عقب-

نترسيد، بندازيدش دور گردنتون

برکت وارد زندگيتون ميشه-
اين چيه؟-

تو گفتي که يه مار برات بيارم

من هم پادشاه مارها رو آوردم
افعي

بعد از کُشتن، هيچ ردي از خودش به جا نميذاره

کاملا شکارش رو مي بلعه

من فقط ميخواستم بترسونمش

قبل از مرگ ميترسه ديگه

نترسيد
بوسش کنيد

ببين، گفتم شب ساعت 10 بياد به کلوب

وقتي اومد، اين رو بندازين روش

باشه-
فهميدي؟-

اگه اشتباه کني
ميندازمش دور گردن خودت، برو

برو، برو بيرون-
عزيزم، برنامه مون امشبـه-

حالا ميبينم پسر جنگلي چطور ميرقصه

بيا، بيا راجا
بيا داداشم، بيا پسرم

التماست ميکنم بيا راجا
کجا رفتي تو؟

بوشي

بوشي، چيکار ميکني؟
الان بادل مياد

هيچي، مار گم شده

...اوه، مار گم
گم شده؟

مار

بيا راجا

خاک به سرم، يه مار روي تيناست
سريع برش دار

اين مال من نيست
اين وحشيـه، من رفتم

تينا، چشمت رو باز کن
همه دارن نگاه ميکنن

منم دوست دارم
اما جلوي همه؟ سعي کن بفهمي

تو؟

برو عقب-
اما مار؟-

برو عقب

کمک، کمک

بادل
تينا

يه ذره سرما خورده بودم
وگرنه ميپريدم تو آب

من براي تينا جونم رو هم ميدم

بوشي
بوشي

چي شد؟
چيزي پيدا کردين؟

پليسها دارن تموم تلاششون رو
ميکنن تا پيداشون کنن

صبح بهمون خبر ميدن

تينا

هي تو
بادل، صبح شده

من هيچ راهي براي
بيرون رفتن از اينجا نميبينم

تو هم هيچ کاري نميکني
همينطور دراز کشيدي، عجب مصيبتي

تو توي مصيبت بودي

من اومدم تو رو نجات بدم
خودم هم افتادم تو مصيبت

علاقهي خاصي به بغل کردن مار داري؟

من علاقهاي به مار ندارم
به خاطر تو آورده بودمش

چي؟

براي اينکه بترسونمت
چرا جلوي همه بهم توهين کردي؟

انتقام؟
يعني من جون دشمنم رو نجات دادم؟

باشه، باشه
اينها رو فراموش کن

حالا فکر کن ببين چيکار بايد بکنيم؟

اگه شب راه ميوفتاديم خيلي خوب ميشد

الان خيلي گرسنمه

صبحانه چي ميخوريم؟

صداي چيه؟

اينها هم دنبال صبحانه ميگردن

انگار بوي گوشت تازه به مَشامِشون خورده

اگه شب راه ميوفتاديم
ما رو براي شام ميخوردن

"بايد شب راه ميوفتاديم"
دخترهي احمق

اي واي...اين که داره ميره

:اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما
@BollyCineOfficial

هي تو
بادل، کجا داري ميبري من رو؟

من هيچ کسي رو جايي نميبرم

خودم تنها دارم ميرم

اگه کسي ميخواد باهام بياد
بايد ساکت باشه

لازم نيست زرنگ بازي دربياري

نميدونم کي قراره از اين جنگل بيرون بريم

تينا، اگه به همين سرعت که حرف ميزني
راه بري، خيلي سريع از اينجا بيرون ميريم

من نميتونم با سرعت تو راه برم
مثل قورباغه اينور و اونور ميپري

منم نميتونم مثل اردک راه برم
اينطور

کواک، کواک

به من ميگي اردک؟-
به من ميگي قورباغه؟-

هر چي بخوام ميگم-
يقه رو ول کن-

ول نميکنم -ول کن-
ول نميکنم-

من رو ميترسوني؟
يه دختر رو ميترسوني؟

دختر کيلو چنده بابا، بزن به چاک-
خودت بزن به چاک-

گمشو-
خودت گمشو-

بمير-
خودت بمير-

برو -خودت برو-
هاپهاپ -خودت هاپهاپ-

باشه، باشه
من هيچ نيازي به تو ندارم

من يه دختر شهري هستم
خودم راهم رو پيدا ميکنم

تو توي جنگل بِچَر
پسر جنگلي

برو بابا

کواک، کواک

تو؟

اينجا ببرهاي زيادي هست

اگه ببر ديدي
از درخت برو بالا

من بلد نيستم از درخت بالا برم

...نگران نباش، وقتي ببر بياد جلوت

ياد ميگيري چطور بالا بري

ميکُشمت

پسر جنگلي
فکر کرده کيه

بسه بادل

ديگه شوخيهاي مسخرهت
روي من تاثير نميذاره

اگه بخواي زرنگ بازي دربياري
يه چَکِ کاراتهاي توي گوشت ميخوابونم

در جا از هوش ميري
حالا برو گمشو

چرا جيغ ميزني؟
من که همينجا نشستم

بادل
بادل

ببين، صبحانه ميخواستي
غذا پيدا کردم

پس تو داشتي دنبالم ميومدي؟

البته، پس فکر کردي تو جنگل تنهات ميذارم؟

اونها دارن ميان

البته که ميان
اين غذاي اونهاست ديگه، ما مهمونشونيم

بيا، اين رو بخور ببين چقدر خوشمزهست

دارن ميان جلوتر

بذار بيان بابا
بذار بيان، اونها هم ميخورن ديگه

ما هم ميخوريم
با هم ميخوريم...بفرماييد

نه

مراقب باش

اين موقع شب

تو اين جنگل خطرناک چيکار ميکنيد؟

ما راهمون رو گم کرديم
اما شما؟ تنها اينجا؟

دخترم، براي يه آدم نابينا
شهر و جنگل فرقي نداره

يه نوه هم دارم
رفته روستا

خيلي خيس شدين

سريع لباستون رو عوش کنيد
وکرنه مريض ميشيد

اما...لباس

لباس هم داريم
يه نگاه بنداز

...دخترم، اين که همراهته

...بله، اون

فهميدم دخترم، فهميدم

يه زن هيچموقع اسم شوهرش رو نميگه-
شوهر؟-

خيلي آدم با ادب و معرفتي هستي

خيلي خب، سريع لباسهات رو عوش کن
لباسهاي اين رو هم عوض کن

لباسهاي اين؟

درود بر خدا

درود برخدا

خداوند حقيقت محض است

خداوند حقيقت محض است

درود بر خداوند

درود بر خداوند

اوه نه

چي شد دخترم؟

چيزي نيست آقا، لباسهاش رو درآوردم

کار خوبي کردي دخترم
حالا ببين تب داره يا نه؟

تب داره آقا

پس يه کاري بکن دخترم

پشت پنجره يه گياه هست
از برگهاي اون چند تا بيار

...آقا، من

به هوش اومدي پسرم؟

خدارو شکر
همسرت تمام شب رو بيدار بود

و خيلي خوب ازت مراقبت کرد

همسر؟
آقا لباسهاي من کجاست؟

خيس شده بودن پسرم-
عجب-

حتما بعد از اينکه همسرت درآوردشون
يه جايي پهنشون کرده

اون لباسهاي من رو درآورد؟
من رو لخت کرده؟

چيزي نيست پسرم
پتو رو بپيج به خودت

پتو که هست
اما اون کجاست؟

لباسهاي من رو برداشته و فرار کرده؟

نه پسرم، اون رفته معبد که براي تو دعا کنه

معبد؟

سلام آقا

...ببخشيد من
...منظورم اينه که

اولين بارم که معبد اومدم

راستش، بادل خيلي پسره خوبيه خدا

خواهش ميکنم حالش رو خوب کن

قول ميدم ديگه هيچوقت اذيتش نکنم

اما يه کم هم بهش عقل بده
خيلي اذيتم ميکنه

اون ديوونهي ،متکبره ،احمق ،کثافت

...ببخشيد خداجون، منظورم

اول ازش خوشم نميومد
...اما الان

خودت همه چي رو ميدوني ديگه
ببخشيد

بادل، بادل
دلم ميگه که مسير درست از اين طرفه

...و هر موقع دلم چيزي ميگه-
خفه شو بابا، دلم ميگه، دلم ميگه-

دلت سه بار راه رو اشتباه نشونمون داد

يه موقع پات درد ميکنه
يه موقع دلت درد ميکنه

فکر کنم دلت نميخواد از اينجا بري بيرون

چرا انقدر بيحوصله شدي؟

حالا که گُم شديم
بيا يه کم استراحت کنيم

من ميگم اگه بدوييم بهتره

وگرنه خدا ميدونه دشمن چيکار ميکنه

خدا به اون آقا برکت بده

که تمام شب ازم نگهداري کرد تا حالم خوب بشه

کي بهت گفته که اون آقا حالت رو خوب کرده؟

خودش گفت

قبل از اينکه راه بيوفتيم
برام دعاي خير هم کرد

براي تو هم دعاي خير کرد؟

اون پيرمرد، پيرمرد احمق
پيرمرد کور، پيرمرد دروغگو

خيلي حرف نزنها
اون جون من رو نجات داد

از خدا ميخوام عمرش طولاني تر
از عمر دشمنم باشه

"عمرش طولاني تر از عمر دشمنم باشه"

اگه همين دشمنت نبود
الان پيش خدا تشريف داشتي

منظورت چيه؟-
من ازت مراقبت کردم، من حالت رو خوب کردم-

من بهت دارو دادم
من لباست رو عوض کردم

...يعني، ديشب همه چي؟

آره-
آره؟-

کي ميخواست اين کار رو بکنه؟
فقط من بودم ديگه

و حتي امروز براي اولين بار معبد رفتم

و براي تو دعا کردم

دروغـه
کاملا دروغـه

چه دروغي؟

يه دروغ سفيد-
رنگش رو نپرسيدم-

ميدونم، اما حرف تو رو باور نميکنم-
چرا باور نميکني؟-

چرا باور نميکني؟-
باور نميکنم ديگه-

چرا بايد باور کنم؟-
چرا نبايد باور کني؟-

چرا بايد باور کنم داداشم؟-
چرا نبايد باور کني؟-

نميخوام باور کنم-
بايد باور کني-

عجب گيري کرديما

ديروز با مار و چوب به جونم ميوفتادي

اون ديروز بود
تو بحث کردي، من هم بحث کردم

هر دوتامون هم ناراحت شديم
اما امروز دوستت دارم

اگه موضوع عشقـه
پس با عشق حرف بزن

نميخوام

" براي اَداهاي تو جون ميدم"

" براي اَداهاي تو جون ميدم"

"من تو رو، من تو رو دوست دارم"

"ميترسم که ازت جدا شم"

"ميترسم که ازت جدا شم"

"من تو رو، من تو رو دوست دارم"

" براي اَداهاي تو جون ميدم"

"من تو رو، من تو رو دوست دارم"

" براي اَداهاي تو جون ميدم"

"من تو رو، من تو رو دوست دارم"

"يه ذره بيا نزديکتر، ميخوام چيزي بهت بگم"

"يه ذره بيا نزديکتر، ميخوام چيزي بهت بگم"

"نميخوام حتي يک لحظه ازت دور بمونم"

"ببين، خيلي به من نزديک نشو"

"ميترسم...به من دست نزن"

"من مال توام...تو مال مني"

"پس چرا از من ميترسي؟"

"انقدر روي اين موضوع پافشاري نکن"

"پافشاري نکن"

"از وقتي که تو رو ديدم، همهش ترانه ميخونم"

"بعد از اينکه به تو نگاه ميکنم، آه ميکشم"

"من تو رو، من تو رو دوست دارم"

" براي اَداهاي تو جون ميدم"

"من تو رو، من تو رو دوست دارم"

" براي اَداهاي تو جون ميدم"

"من تو رو، من تو رو دوست دارم"

"...هر وقت که من رو تنها ميذاري و ميري"

"...هر وقت که من رو تنها ميذاري و ميري"

"راستش رو ميگم...دلم ميخواد گريه کنم"

"در عشق هميشه اين اتفاق ميوفته"

"هر کسي که عاشق بشه، اشک ميريزه"

"من تمام غمهاي عشق رو به دوش ميکشم"

"تمام دنيا رو رها ميکنم"

"و در قلب تو زندگي ميکنم"

" فقط به خاطر تو به خودم ميرسم"

" فقط به خاطر تو به خودم ميرسم"

"من تو رو، من تو رو دوست دارم"

" براي اَداهاي تو جون ميدم"

"من تو رو، من تو رو دوست دارم"

"ميترسم که از تو جدا بشم"

"ميترسم که از تو جدا بشم"

"من تو رو، من تو رو دوست دارم"

اونجا هستن-
ببينيد، بادل و تينا-

مار و ميمون کنار هم؟

دست در دست؟
عجيبه

هي، بادل و تينا
رُخصَت ميدين بريم؟

اگه شما ميخواييد اينجا بمونيد
ما بريم؟

نه-
نه-

ما فقط داشتيم پرندهها رو نگاه ميکرديم
بگو ديگه

آره، داشتيم پرندهها رو نگاه ميکرديم

پس خوشي ما چي ميشه بوشي

بوشي بايد براي خوشحاليش
يه کاري بکنه

صبح بخير بابا

صبح بخير-
سلام عمو-

دخترم، تو چرا زحمت کشيدي؟
ميدادي خدمتکارها مياوردن

...بادل...يه ضرب المثل قديمي تو روستا هست

روستا رو ول کن بابا
از شهر بگو

چيزي براي گفتن نيست
بايد کاري انجام بدي

بايد به بابات نامه بنويسي و خبرش کني

بابا بياد اينجا چيکار کنه؟

تا عروسي حالا خيلي وقت مونده

الان فقط فصل عاشقيـه دمرو
فصل عاشقي

اما اين فصل تا کي طول ميکشه؟

بادل، فردا تولدتـه

چرا ميخواي کاري کني تا اين آخرين تولدت باشه؟

تو نميدوني آدمهاي پولدار چطور هستن

اونها خيلي خطرناکاند
هر کاري ميتونن بکنن

تينا؟ چي شده؟
اين موقع شب؟ اينجا

حالا برو در رو ببند

تينا، ديگه داري زياده روي ميکني

اين چه شوخيايه؟-
تولدت مبارک بادل-

اون که فرداست-
از ساعت 12 فردا شروع شده-

تينا، تو کاملا ديوونهاي
ديوونه

چي شده؟-
هيچي-

بگو ديگه، چي شده؟

داشتم به چامپا فکر ميکردم

چامپا؟
چامپا ديگه کيه؟

يه دختري بود تو روستامون

نزديک خونهي ما بودن
کسي که نديد اومدي اينجا؟

نه، داشتي دربارهي چامپا ميگفتي؟

آره، اون روز تولدم بود

تقريبا نيمه شب بود که به اتاق من اومد

همينطور که من اومدم؟

نه، تو که از در اومدي
اون مجبور بود از پنجره بياد

از پنجره؟-
...اما پنجره خونه من-

پنجره رو ول کن
بعدش چي شد؟

هيچي، اومد پيش من نشست

پيشت؟
همينطور که من نشستم؟

نه، تو خيلي دور نشستي
اون خيلي نزديک نشسته بود

نزديک؟

قبل از اينکه بياي اينجا به
بابات گفتي کجا ميخواي بري؟

بابام خونه نبود

خب-
بعدش چي شد؟-

چي چي شد؟-
چامپا-

اوه آره، چامپا

اومد پيشم نشست-
خيلي نزديک-

آره، خيلي نزديک نشسته بود
و همهش به من نگاه ميکرد

منم بهش نگاه ميکردم

تو هم بهش نگاه ميکردي؟

خيلي چشمهاي خوشگلي داشت

و موهاش هم...يه کم بلند تر از اين بود

فراموشش کن، ديگه گذشتهها گدشته

بعدش چي شد؟

هيچي، بهم تبريک گفت و بوسم کرد

بوست کرد؟ حرومزادهي دروغگو

گوش کن بابا
اون 5 سالش بود

بچه؟-
تو بغل من بازي ميکرد-

اون دختر معلممون بود

من ديگه با تو حرف نميزنم-
حالا کي خواست حرف بزنه؟-

کمک، بگيريدش
يکي کمک کنه

آشا، پريتي
داره فرار ميکنه، بگيريدش

چي شد؟-
بگيريدش -کي بود؟-

اين کُت مال بادلـه

اينجا چيکار ميکنه؟

...اما بادل-
نگهبان رو خبر کنيد-

مدرکي داري؟

مدرکي داري که ثابت کني بي گناهي؟

اين پسر شهرت دانشکده رو زير سوال برده

حرف بزن بادل
سکوت تو نشون ميده که گناهکاري

اين دروغـه آقا، دروغ
دارن بهم اتهام دروغ ميزنن

من بي گناهم آقا-
مزخرف نگو-

به اندازهي کافي به حرفهات گوش داديم

وقتي دختره داد زد
همهي پسرها اومدن پايين، جز تو

اون موقع کجا بودي؟
چرا ساکتي؟ جواب بده

اگه جوابي داشت حتما ميگفت

سکوتش نشون ميده که گناهکاره

به چي فکر ميکنيد آقاي مدير
مجازاتش کنيد

جواب بده بادل
کُت تو پيش دختره چيکار ميکرد؟

...نميدونم آقا، شايد يک نفر اون رو

...اين کار خجالت آور و پست

...ثابت ميکنه پسرهايي مثل تو که از روستا ميان

در عمق فقر تربيت شدن

عذر ميخوام آقا
...اعمال و رفتار انسانها

هيچ ربطي به شهري يا روستايي بودنشون نداره

به فقيري و ثروتمندي هم ربطي نداره

اين يکي از گفتههاي قديمي روستاي ماست

خفه شو، وگرنه

ميبينيد؟ ميبينيد؟

بي نزاکتي اين آدم رو ميبينيد؟

بايد سريعا از دانشکده اخراج بشه

بله، بايد از دانشکده اخراج بشه

به چي فکر ميکنيد آقاي مدير؟

سريعا اخراجش کنيد

اين دروغـه
دروغـه

ديشب من پيش بادل بودم

تينا-
تينا-

تينا-

يک فرصت ديگه بهت ميدم
تا در دفاع از خودت چيزي بگي

من بيگناهم آقا
بيگناهم

فقط گفتن اين جمله
چيزي رو ثابت نميکنه

...اعضاي هيئت مديره تصميم گرفتن که تو رو از اين دانشکده

عذر ميخوام آقا
بادل بيگناهه، بادل بيگناهه

تينا، اين ديگه چه شوخيايه؟

شوخي نيست بابا، حقيقتـه
بادل بيگناهه بابا

تينا، خواهش ميکنم تو از اينجا برو-
يک لحظه صبر کنيد-

تو از کجا ميدوني که اين بيگناهه؟

ديشب، در زمان اون اتفاق
من تو اتاق بادل بودم

چه مزخرفي ميگي؟

دارم حقيقت رو ميگم بابا

نه آقا، اين داره براي نجات من دروغ ميگه

دروغ نميگم
امروز تولد بادلـه

به خاطر همين ديشب ساعت 12 رفتم
به اتاقش تا بهش تبريک بگم

اما ديشب اين تو خوابگاه نبود؟

ما تو خوابگاه بوديم

اما وقتي سرو صدا شد
خيلي ترسيديم

قبل ا اينکه کسي بدونه ما رو ببينه
از در پشتي فرار کرديم

بادل من رو رسوند خونه آقا

ديگه داري چرت و پرت ميگي

به خاطر يه پسر پست
با آبروي پدرت بازي ميکني؟

بابا، موضوع زندگي بادلـه-
خفه شو تينا-

خيلي دختر احمقيـه

نميدونه که براي نجات اون
داره چه حرفي ميزنه

خودتون فکر کنيد

هيچ دختر با آبرويي
نصف شب به اتاق يه پسر نميره

مهم نيست اون پسر چقدر دوست خوبي باشه

و در ضمن، اون با اين پسر جنگلي چه رابطهاي داره؟

من دوستش دارم
دوستش دارم

دوستش دارم

دوستت دارم

دوستش دارم

اگه اين حقيقت داره
پس چرا بادل اسم تو رو نگفت؟

چون اون هم من رو دوست داره

خب، ديگه بحث تمومه آقايون

خواهش ميکنم

مگه من چيکار کردم بابا؟
عشق که گناه نيست

خفه شو، حتما اون گدا اين حرفها رو يادت داده

بسه بابا، شايد بادل
مثل ما ثروتمند نباشه

اما آدم شريف ، با عزت و با ايمانيـه

ما همديگه رو دوست داريم بابا
ميخواييم با هم ازدواج کنيم

آخه اين چه اشکالي داره؟

اين اشتباهـه
تفکر تو اشتباهـه

فکر کردن راجع به ازدواج تو
...و تصميم گيري براي زندگي تو

وظيفهي منه

من بچه نيستم بابا
همه چي رو ميفهمم

ميتونم براي زندگي خودم تصميم بگيرم

ميتوني براي زندگي خودت تصميم بگيري؟

زندگي تو؟ آره

متاسفم تينا

فکر کنم يه کم زياده روي کردم

...يادم رفته بود که من

ناپدري توام-
بابا-

نه، به من نگو بابا

چون من پدر تو نيستم

من فقط شوهر مادر توام

...يعد از مرگ اون من فقط نگهبان

پول و املاک تو هستم

يه مدير هستم که بايد همه چيز رو مديريت کنم

...مادرت يه رويا داشت

که تو با يه خانوادهي پولدار وصلت کني

اما الان...اشکال نداره

حالا ديگه يک ماه طول ميکشه

اون موقع 18 سالت ميشه

تمام پول و املاک

همهش، به نام تو ميشه تينا

حالا خودت ميتوني از پس همهي مسئوليتها بر بياي

خدا حفظت کنه دخترم

نه بابا
خواهش ميکنم اينطور حرف نزنيد

شما نميتونيد من رو تنها بذاريد

متاسفم بابا
متاسفم

نه، گريه نکن
ديگه اينجا به من نيازي نيست

نه بابا، شما همه چيز من هستين

بايد حواستون به همه چي باشه

قدرت من، ضعف من، خوشي من، زندگي من

همهي اينها مسئوليت شماست

هر کاري شما بگيد ميکنم

خواهش ميکنم من رو تنها نذاريد
من رو تنها نذاريد

اگه از ته دل اين حرفها رو ميزني
پس خوب به حرفم گوش کن

تا وقتي زندهام، اجازه نميدم بيراهه بري

ديگه نبايد بادل رو ببيني

بابا

اگه اون بخواد با زندگي تو بازي کنه

زندگيش رو به باد ميدم

بيمرا-
بابا-

مراقب باش
هيچ اشتباهي نبايد رخ بده

بادل نبايد تينا رو ببينه

اگه سعي کرد تينا رو ببينه
دست و پاش رو خُرد کنيد

امروز خيلي به تينا سخت گرفتين
بالاخره اون فقط يه بچهست

تو درک نميکني ماريا

...امروز تو چشمهاي تينا مون عصبانيت رو ديدم

که سالها پيش تو چشمهاي مادرش ديده بودم

"من اون چکهاي بانکي رو امضا نميکنم"

چقدر پول ميخواي خرج الواطي خودت بکني؟

سوال نکن بابا
ميخوام مثل آدمهاي پولدار زندگي کنم

پول خرج کردن عادت مردم پولداره

اگه انقدر دوست داري پول خرج کني

پس برو خودت کار کن و خرج کن

...وقتي اين همه پول تو خونه هست

چرا بايد برم کار کنم؟

من هم از ثروت تو سهم دارم، نه؟

امضاء کن

دربارهي حق و حقوق حرف ميزني دينش؟

پس تو هم به عنوان شوهر وظايفي داري

يا اينکه فقط به خاطر پول با من ازدواج کردي؟

آره، چون آرزو داشتم پولدار بشم

آدم بزرگي بشم

وگرنه چرا بايد با يه بيوه ازدواج ميکردم؟

اون هم وقتي يه بچه داره

آره، چي ميخواي بگي؟

به غير از اين ثروت چي داري؟

زودباش، امضاء کن
امضاء کن

اين ثروت مال تيناست

...تا وقتي من زندهام اجازه نميدم اين ثروت

که شوهرم براش زحمت کشيده
به باد بره

اين ثروت مال پدر تينا نيست

الان مال آقاي دينش اوبروي هست
آقاي دينش اوبروي

من گدا نيستم
شوهر توام

خوب شد
خوب شد

حالا هيچکس من رو ياد گذشتهم نميندازه

هيچکس راجع به فقر من صحبت نميکنه

حالا مثل پولدارها زندگي ميکنم

مثل ثروتمندها زندگي ميکنم

آره، همهي اينها مال منه

همهش مال منه
همهش مال منه

از خواب بيدار شو اوبروي

زنت رو کُشتي

و ثابت کرديم که اون يه حادثه بوده

اما هيچ فايدهاي نداشت
به هيچي نرسيديم

شايد اون ميدونست تو چه قصدي داري

به خاطر همين هم همه چي رو به نام تينا کرده

حالا همه چي به تينا تعلق داره

ماريا، بچه رو ببر

ببين اوبروي
حالا فقط يه راه داري

مثل يه پدر با عزت
تينا رو بزرگ کن

هيچکس نبايد به نيت تو شک کنه

...يادت نره خيلي واضح توي وصيتنامه نوشته

که اگه تينا قبل از 18 سالگي بميره

يا به هر دليلي دچار مشکلات رواني بشه

تمام اين دارايي به معبد اهدا ميشه

نيازهاي تو رو من برآورده ميکنم

اما تينا بايد با پسر من، بوشي، ازدواج کنه

نصف اين دارايي براي تو ميشه
و نصف ديگهش براي من

موافقي؟

نه

نه

نه

اين ثروت حق منه

دينش اوبروي

عشق آدم رو به يه ياغي تبديل ميکنه
ياغي

ياغي

آره، تينا عاشق بادل شده

عشق تينا رو به يه ياغي تبديل ميکنه

اون من رو زير سوال ميبره

بعدش از من اختيارات حسابش رو ميخواد

اون دختره از من حساب و کتاب ميخواد

خانم، يه نامه از طرف بادل-
چي؟-

تينا

...آقا، اون بادل

حتي اگه سايهي بادل رو اين اطراف ببينم
بهش شليک ميکنم

بيمرا

فردا بادل رو بيار به دفتر مهرا

بهت گفتم که با آدمهاي پولدار در نيوفت

...اما تو

حالا چي شد؟

نميدونم چرا آقاي اوبروي ازمون خواسته
به انبار دفتر بيايم

ميتونست دعوتمون کنه خونه-
بشين و حرف بزن دمرو-

ببين، هر چيزي که بهت گفت
فقط قبول کن

فهميدي؟
باهاش بد صحبت نکن

امروز از اين شهر ميريم

هر چيزي که لازم بود بخوني رو خوندي

منم هر چيزي لازم بود ياد بگيرم رو ياد گرفتم

بفرماييد داخل-
بله-

هي، تو وايسا اينجا

...پسر، تو انقدر جرات داري

که بعد از اينکه گفتم حق نداري تينا رو ببيني
باز به ديدن تينا رفتي؟

کسي که عاشق ميشه
به خاطر حرف يک نفر پا پس نميکشه

اين دل ديوونهست آقاي اوبروي
هميشه عاشق خواهد موند

نه تا حال از چيزي ترسيدم
و نه مترسم

مزخرف نگو

کيف رو باز کن

هفتصد هزار روپيه داخل اين کيفـه

پول رو بردار و تينا رو فراموش کن

...اون، پس قيمت

بيرون رفتن از زندگي تينا 700.000 روپيهست؟

باشه، پس اين پول مال منه

آره، البته
اين پول مال توئه مرد جوان

و اگه کافي نيست
برات چک هم مينويسم

اين 701 هزار روپيه رو به شما ميدم آقاي اوبروي

براي تينا
براي آزادي تينا

تا اون بتونه براي زندگي خودش تصميم بگيره

درگه داري زياده روي ميکني پسر

بايد از خودتون خجالت بکشيد
با 700.000 روپيه ميخواييد تينا رو بخريد؟

هفتصد هزار که چيزي نيست
هفت ميليون هم چيزي نيست

فقط لبخندش رو با هفت زندگي تعويض نميکنم

حرومزاده

ارزش دستتون رو بدونيد آقاي مهرا

هنوز چکهاي زيادي مونده که بايد امضاء کنيد

کاري نکن تا به دست نحيفت آسيبي برسه

اوبروي

بهادر سينگ

تموم شد آقاي اوبروي؟
من ميتونم برم؟

راستش قول دادم امروز به ديدن تينا برم

و من زير قولم نميزنم

پس اگه دوباره ترتيب همچين برنامهاي دادين
قبلش خبرم کنيد

عذرميخوام

يه کاري بکنيد آقاي اوبروي

...براي اينکه اين پسر جنگلي رو کنترل کنيم

بايد اون مرد جنگلي رو خبر کنيم

1، 2، 1. 1، 2، 1

1، 2، 1. 1، 2، 1.

1، 2، 1. 1، 2، 1.

1، 2، 1. 1، 2، 1.

1، 2، 1. 1، 2، 1.

1، 2، 1. 1، 2، 1.

عشق جرم نيست آقاي اوبروي

قانون نميتونه کسي رو به خاطر عشق مجازات کنه

به خاطر همينه که شما رو خبر کردم آقاي کميسر

حل کردن مسائل غيرقانوني در قالب قانون
تخصص کميسر نِگي هست

چي ميل دارين؟
ويسکي؟ وودکا؟ رام؟

من مشروب، سيگار و زنها رو از خودم دور نگه ميدارم

اين براي کارمون ضروريـه

که جسم و ذهن تن درست و سلامت بمونن

من فقط شير خنک با عسل ميخورم

...آقاي نگي، زمينتون که تو دادگاه گير کرده بود رو

آزاد کردم

...با 20 ميليون هزينه و کمي فشار سياسي

اون موضوع حل شد

اسناد براتون ارسال خواهد شد

شما چي ميخواييد؟

بادل بايد براي هميشه از زندگي تينا بره بيرون

انجام ميشه

گواهينامه

دارين چيکار ميکنين؟-
خفه شو-

چي شده؟ من چيکار کردم؟

تينا

تينا؟

تينا اوبروي رو فراموش کن

غيرممکنه
فراموشش کنيد آقاي بازرس

دردهايي وجود داره که تو ازش بي خبري

...دردهايي که باعث ميشن، نه تنها تينا

بلکه آدم هويت خودش رو هم فراموش کنه

حالا من خودم ميخوام اين درد رو تجربه کنم آقاي بازرس

...ميخوام بدونم که آيا تو اين دنيا همچين دردي وجود داره

که باعث بشه من تينا رو فراموش کنم؟

از تمام قدرتتون استفاده کنيد بازرس

امروز کوتاهي نکنيد

اين امتحان عشق منه

مستي عشق از تنت در رفت؟
چيز ديگهاي هم ميخواي؟

تينا-
...نميدونم اون تيناي حرومزاده-

نه-
يه گفتهي قديمي تو منطقهي ما هست-

اگر به خاطر عشق کتکت زدن، اشکالي نداره

اما اگه کسي به عشقت توهين کرد

همونجا مثل سگ جونش رو بگير

بادل
بادل

هنوز زندهست

اگه دوباره ببينمش
ميکُشمش

من همين الان فهميدم-
از اينجا برو-

من ميخوام بادل رو ببينم-
التماس ميکنم از اينجا برو-

اما اون چطوره؟-
زندهست، هنوز زندهست-

اما اگه کسي تو رو اينجا ببينه، اون ميميره-
چي؟-

آره، اون نگي حرومزاده همين رو گفت

تينا، عشق تو باعث مرگ اون ميشه
زندگيش رو به فنا ميده

...دمرو تو ميدوني که من

ميدونم که خيلي دوستش داري
اما چه فايدهاي داره؟

اون بيچاره رو ميکُشن
تو اين رو ميخواي؟

ميخواي اون رو به کُشتن بدي؟

اون يه پسر روستاييـه

عشق اون مثل کوه قدرتمند و پابرجاست

اون اين چيزها رو نميفهمه

تو رو خدا، تو درک کن

تينا، اگه دوستش داري
اگه ميخواي زندگي کنه و خوشحال باشه

از اينجا برو
خواهش ميکنم برو، فراموشش کن

دوباره رفتي به ديدن بادل؟

بله

قول ميدم ديگه هرگز به ديدن بادل نرم

يک موضوع ديگه

...از امروز به بعد، اگر کوچکترين آسيبي به بادل برسه

خودم رو ميکُشم

بادل زنگ زده خانم

بگو که اشتباه گرفته-
بله-

...الو، ببينيد، اين شماره 82080-
اشتباه گرفتين-

نميفهمم چطور شماره اشتباهـه

شماره درسته
اما اون دختره اشتباهـه

چرا نميفهمي بادل
اون نميخواد تو رو ببينه

اين همه بستري بودي
کلي نامه براش فرستادي

اومد که ببينتت؟

اين دختراي شهري عادت دارن با پسرها بازي کنن

به اون فکر نکن
فراموشش کن

فقط روي درست تمرکز کن
فقط درس

بادل

تينا

تينا

تينا

چي شده تينا؟-
بذار برم-

چي شده؟-
هيچي، ولم کن-

حتما يه چيزي شده

چون تو نه ميخواي من رو ببيني
و نه ميخواي با من حرف بزني

خواهش ميکنم بذار برم بادل-
ميذارم بري، آره، ميذارم بري-

خودم هم از زندگيت ميرم بيرون-
همه دارن نگاه ميکنن-

متاسفم
فقط ميخوام بدونم که چه کار اشتباهي کردم؟

چي شده تينا؟

تو اينجا چيکار ميکني؟-
ميخوام با تينا حرف بزنم-

تينا نميخواد با آدمهايي مثل تو حرف بزنه

ميخوام همين رو از دهن خودش بشنوم

ببخشيد

بله آقاي اوبروي؟
مشکلي پيش اومده؟

اين ولگرد مزاحم بچهي ما شده

چرا آقا؟

بگو تينا
اينها ميخوان بدونن که من کي هستم

و اينجا چيکار ميکنم؟

بگو ديگه، من يه آدم آواره و ولگردم
که مزاحم تو شدم

بگو که دوستم نداري
بگو که من رو نميشناسي

آره، من تو رو نميشناسم

من تو رو نميشناسم
و هيچوقت دوستت نداشتم

تو کي هستي؟
جايگاه اجتماعيت چيه؟

از زندگي من برو بيرون
برو بيرون

خواهش ميکنم برو

خواهش ميکنم بفرماييد

لازم نيست ما کاري بکنيم مهرا

اگه پسره حتي يک ذره هم احساس شرم کرده باشه
برميگرده روستا

ديگه برنميگرده

پس راجع به آيندهي بوشي صحبت کنيم؟

بادل؟-
عجب-

داشتي به من فکر ميکردي
و با ديدن من حيران شدي؟

...من؟-
چي فکر ميکردي تينا؟-

...فکر کردي اگه جلوي چهار نفري يه چيزي بگي

من باور ميکنم و از زندگي تو ميرم بيرون؟

من عاشق شدم تينا، عاشق
چيزي که تو گفتي رو همه شنيدن

اما چيزي که واقعا ميخواستي بگي رو
فقط من فهميدم

از چي ميترسي؟ها؟

نه تينا، اين عشق نيست

توي عشق غم و شادي رو با هم شريک ميشن

اگر من رو دوست داري
بايد بهم بگي

من چيکار کنم بادل؟ چيکار کنم؟

بابام نميخواد ما همديگه رو ببينيم

من رو تهديد کرده که اگه
ما همديگه رو ببينيم، زندگي تو رو تباه ميکنه

نميخوام به خاطر من اتفاقي برات بيوفته بادل

من رو فراموش کن
بايد من رو فراموش کني بادل

من رو فراموش کن

" نه، اين غيرممکنه"

"که من تو رو فراموش کنم"

"...بدون تو قلب من"

"هرگز به آسايش نميرسه"

"دلم ميخواد قبل از فراموش کردن تو، بميرم"

"دلم ميخواد قبل از فراموش کردن تو، بميرم"

" نه، اين غيرممکنه"

"که من تو رو فراموش کنم"

"...بدون تو قلب من"

"هرگز به آسايش نميرسه"

"دعا ميکنم قبل از فراموش کردنت، بميرم"

"دعا ميکنم قبل از فراموش کردنت، بميرم"

"بايد بميرم عزيزم"

"بايد بميرم عزيزم"

"بايد بميرم عزيزم"

"بايد بميرم عزيزم"

"اگه به من اعتماد نداري"

"پس امتحانم کن"

"من عاشق توام"

"هر چيزي که ميخواي صدام کن"

"هرگز وعدهي وفاداري رو زير پا نميذارم"

"وعدهي وفاداري"

"من عاشق و ديووانهي توام"

"و اگه دنيا بخواد من رو از تو جدا کنه"

"نه، اين امکان نداره"

"که بتونم فراموشت کنم"

"دعا ميکنم قبل از فراموش کردنت، بميرم"

"دعا ميکنم قبل از فراموش کردنت، بميرم"

"بايد بميرم عزيزم"

"بايد بميرم عزيزم"

"بايد بميرم عزيزم"

"بايد بميرم عزيزم"

"نه، اين امکان نداره"

"که بتونم فراموشت کنم"

"بدون تو قلب من"

"هرگز به آسايش نميرسه"

"دعا ميکنم قبل از فراموش کردنت، بميرم"

"دعا ميکنم قبل از فراموش کردنت، بميرم"

"بايد بميرم عزيزم"

"بايد بميرم عزيزم"

"بايد بميرم عزيزم"

"بايد بميرم عزيزم"

"...بيا از محدوديتهاي عشق"

"بيرون بريم"

"بيا در قلب هم خانه بسازيم"

"تا کسي تو دنيا نتونه ما رو ببينه"

"بيا به صداي طپش قلبمون گوش بديم"

"طپش قلبمون"

"ديووانگيهاي عشقم اي عزيز"

"به جون تو قسم"

"نه، اين امکان نداره"

"که بتونم فراموشت کنم"

"دعا ميکنم قبل از فراموش کردنت، بميرم"

"دعا ميکنم قبل از فراموش کردنت، بميرم"

"نه، اين امکان نداره"

"که بتونم فراموشت کنم"

"بدون تو قلب من"

"به آرامش نميرسه"

"دعا ميکنم قبل از فراموش کردنت، بميرم"

"دعا ميکنم قبل از فراموش کردنت، بميرم"

"دعا ميکنم قبل از فراموش کردنت، بميرم"

"دعا ميکنم قبل از فراموش کردنت، بميرم"

چقدر خوب ميخونه بابا

خفه شو، کره خر-
بابا-

احمق، نفهم

...اگه همينطور ادامه پيدا کنه

بهتره بري بميري پسرم-
بابا-

بادل تو اينجايي؟
برو، فرار کن بادل، فرار کن

اون نِگيـه حرومزاده همه جا داره دنبالت ميگرده

ميدونم

منم منتظر اونم

:اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما
@BollyCineOfficial

همينجا بمون

فهميدم
وقتي ديدم لباس روستاييش رو پوشيده

فهميدم که امده يه کارهايي بکنه

نِگي...بپا کلاهت رو باد نبره

بهت گفته بودم که اگه يک بار ديگه ببينمت، ميکشمت

پس منتظر چي هستي؟

تو اسلحه داري
سينهي من هم که روبروته

تفنگت رو بردار و شليک کن

اگه عادت نداري به سينه شليک کني

پس به پشتم شليک کن

تو اين کار به اندازهي کافي مهارت داري

قول ميدم هرموقع که شليک کنم
به سينهت شليک ميکنم

اون هم به سمت چپ
تا اينکه ذره ذره عذاب بکُشي و بميري

اين اشتباه رو نکن آقاي نِگي

اگه چپ و راست رو اشتباه بگيري و شليک کني

اونوقت من بهت فرصت نميدم که عذاب بکشي

دستگيرش کنيد-
به چه جرمي قربان؟-

به جرم دست بلند کردن روي افسر پليس

دستگيرش کنيد-
بله قربان-

بادل، بادل-
بابا-

بادل

بادل پسرم
بادل پسرم

چه اتفاقي افتاده پسرم؟

وقتي نامهي دمرو رو ديدم باور نکردم

بادل، حالت خوبه ديگه؟
چه ضرورتي داشت اين کارها رو بکني؟

به خاطر اين فرستادمت شهر؟

روستاييها خيلي به تو اميد داشتن

...کلي آرزو برات داشتم و تو

بابا، ميدونم که به خاطر من خيلي آسيب ديدين

من نا اميدتون کردم

اما بابا، اين حقيقت داره که من عاشق تينا هستم

خودتون گفتين که هرگز حقيقت رو ناديده نگيرم

اگه من پيشش نباشم
مجبورش ميکنن با يک نفر ديگه ازدواج کنه بابا

و اين ظلمي در حق اونه ،بابا
ظلمـه

بابا، شما گفتين که در مقابل ظلم
زانو نزنم

اولين و آخرين خواستهي قلبم اينه که
کنارش باشم، بابا

ما خيلي همديگه رو دوست داريم ،بابا

اگه هنوز هم فکر ميکنيد کار اشتباهي کردم
پس خواهش ميکنم من رو ببخشيد

اونهايي که عاشق ميشن
سرشون رو پايين نميندازن

بلکه سرشون رو بالا ميگيرن و صحبت ميکنن

لازم نيست شرمنده باشي پسرم

اونهايي که عشق رو درک نميکنن بايد شرمنده باشن

و اونها به عاشقها ظلم ميکنن

بهت افتخار ميکنم پسرم
افتخار ميکنم

...چند تا آدم مثل تو توي دنيا هست؟

که حاضرن زندگيشون رو به خاطر عشق به خطر بندازن؟

نگران نباش بادل
همه چي درست ميشه، همه چي درست ميشه

خجالت نميکشي که ميخواي
ثروت دختر من رو بالا بکشي؟

تمومش کن....کافيه

شايد فقير باشيم
اما حيله گر نيستيم

انقدر در بازوهامون قدرت داريم که
کوه رو بشکافيم و به آب برسيم

و خاک رو حاصلخيز کنيم تا کشاورزي کنيم

اگر طبيعت همراه ماست
پس نيازي نداره دستمون رو جلوي کسي دراز کنيم

و نياز نداريم چيزي رو برداريم که حق کس ديگهايه

...و شما

ببين آقا
من فقط اومدم از شما دل در برابر دل

و عشق در برابر عشق رو درخواست کنم

يک بار ديگه ازتون خواهش ميکنم

دو نفري که عاشق هم هستن رو از هم جدا نکنيد

پسرتون حتي اگه تلاش کنه به ديدن تينا بياد
بهش شليک ميکنم

فراموش نکنيد آقا
که در مقابل اون پسر، پدرش ايستاده

و تا الان گلولهاي ساخته نشده
که از سينهي من بگذره و به پسرم برسه

عربده نکش
...اونهايي که جلوي من عربده ميکشن

پوستشون رو ميکنم و از خاک ارّه پر ميکنم

سعي نکن من رو از اين حيوانات بترسوني آقا

ما کنار اينها زندگي ميکنيم
هر روز باهاشون سر و کله ميزنيم

و بله، اين شير عربده نميکشه
بلکه غرش ميکنه

و من ديدم که وقتي شير غرش ميکنه
حتي آدمهاي بزرگ هم شلوارشون رو خيس ميکنن

فقط به خاطر اين ميذارم بري
تا بتوني جنازهي پسرت رو تحويل بگيري

همون پسري که به خاطرش با من اينطور صحبت کردي

و بعد از اون
...جوري ميکُشمت

که مرگت مثالي براي تمام آدمهاي مثل تو بشه

...تو روستاي ما يه ضرب المثل قديمي هست که ميگه

وقتي شق طغيان ميکنه
هيچ نيروي نميتونه جلوش رو بگيره

نه نيروي انسان
و نه نيروي طبيعت

من و تو که در مقابل اون چيزي نيستيم

به هر شکل ممکن

به هر قيمتي شده
ميخوام اون پسره بميره

حق با توئه اوبروي

اين تنها راهيه که مونده
مرگ پسره

قيمتت رو بگو آقاي نِگي

يک ميليون-
چي؟-

يک کرور براي کُشتن يه پسر معمولي؟

پسره معموليـه
اما اين معامله ميليونها ارزش داره

خب که چي؟

هر کسي ميتونه اون رو بکُشه

اما من در قلب قانون ميکُشم

...و آره، الان اگه آسيبي به پسره يا دختره برسه

کميسر نِگي ميدونه در خونهي کي بايد بره

او نه، اين اخاذيـه

اين هم کسب و کار منه

شبتون بخير آقايون

ما قبول ميکنيم

...تينا به من گوش بده-
تمومش کن، من به آدمي مثل تو اعتماد ندارم

تينا به من اعتماد کن-
برو بيرون، ازت متنفرم، ازت متنفرم-

بسه تينا، بسه...جون بادل در خطره-
چي؟-

آره، امشب بازرس نِگي

بادل رو از ايستگاه پليس ميبره بيرون
و بهش شليک ميکنه

چي داري ميگي بوشي؟-
آره، دارم حقيقت رو ميگم تينا-

بابا بهم گفت که اونها ميخوان بادل رو بکشن

و ما رو به عقد هم دربيارن

اما من ميخوام که تو با بادل ازدواج کني

اين خيلي خوبه تينا-
...اما-

برو به پدر بادل همه چيز رو بگو
و نجاتش بده

برو قبل از اينکه نگهبانها بيان
برو، برو

...زندگي بخشيدن و زندگي کسي رو گرفتن

فقط در دستان خداست

هيچکس نميتونه همينطور جون کسي رو بگيره-
نه-

تو به ما خبر دادي
حالا همه بهش کمک ميکنيم...بياييد بريم

اومدن دنبال من
ميخوان من رو ببرن، خواهش ميکنم کمکم کنيد

آقا-
دمرو-

تينا رو بردار و از در پشتي بريد

من حسابشون رو ميرسم-
بله-

درود بر الهه بهاواني

بادل؟
دمرو، دمرو...اون بادلـه

بادل تو اون ماشينـه-
باشه بريم-

سريع باش برو
چي شد دمرو؟

همين الان بايد خراب ميشد؟

:کاملترين آرشيو سينما و تلوزيون هند
Www.Bollycine.org

هيچکس از پشت بهش شليک نکنه

چه لزومي داشت همه چي رو
به اون پسر نالايقت بگي مهرا؟

اما هرکاري که من کردم
به خاطر خوشي بوشي بوده

لعنت به بوشي و خوشيش-
اينطور حرف نزن-

يادت باشه، اگه دختره فرار کنه
حتي يک روپيه هم بهت نميدم

و زندگيت رو به جهنم تبديل ميکنم

جوري حرف ميزني انگار من اصلا نگران نيستم
ببين سريعا با زيرشلواريم اومدم

...اون پسره خيلي زرنگ از آب دراومد
...و اون پليس احمق تو

چيزي فهميدي؟

کار خوبي کردين
پروندهي خوبي بهم دادين

براي اولين بار يک نفر کاري کرد که عرق بريزم

عرق کردن براي سلامتي مفيده

آقا، ما داريم سکته ميکنيم و
شما دارين از عرق کردن حرف ميزنيد؟

شکار کردن يه حيوان حيله گر
لذت خودش رو داره

لذت خاصيـه
مثل شکار چيتا

...اما اون احمق نميدونه که
...هر چقدر بيشتر با نِگي سر شاخ بشه

نِگي بيشتر عذابش ميده

عمو، منم دمرو-
چرا انقدر دير کردي دمرو؟-

عمو من از دست پليس فرار کردم و دارم زنگ ميزنم

بادل و تينا چطورن؟-
هر دوتاشون خوبن عمو-

ديشب سوارشون کردم قطار
به مقصد سورجگد

حالا دست کسي بهشون نميرسه عمو

حتي پليس هم نميتونه بگيرتشون

کار خوبي کردي
اينجا خيلي خطرناکه

پليس همه جا رو داره ميگرده

تو برو روستا
من هم ميام اونجا

قربان، کار خيلي خوبي کردين
که بايرون رو دستگير نکردين

بلکه فقط تلفن گاراژش رو شنود کردين

آقاي اوبروي-
آقا، قطار حتما تا الان-

از بيچوداگت گذشته

بايد سريعا پليس سوندرنگر رو خبر کنيم قربان

...اونجا دستگيرشون ميکنن و

بازرس چوهان، درخواست 8 روز مرخصي دادي، درسته؟-

چي؟
بله قربان

از امروز مرخصيت شروع ميشه، ميتوني بري-
اما قربان-

ميخواي براي هميشه بري مرخصي؟-
نه قربان-

پس برو-
بله قربان-

آقاي نِگي، ميخواييد چيکار کنيد؟

...براي همچين ماموريتي

به پليسهاي درستکار نياز ندارين
بلکه به خلافکار و مجرم نياز دارين

و من هم گروهي از اين مجرمها رو دارم
که هميشه برام کار ميکنن

دخترتون رو براتون ميارم آقاي اوبروي

آقاي نِگي
من ديگه به اون دختره نيازي ندارم

فردا اون 18 ساله ميشه

ترتيب مرگ هردوشون رو جوري بده
که به نظر يه حادثه بياد

اينکه با دختره چيکار ميخواييد بکنيد
به خودتون مربوطه

اما من براي زمان و مکان مرگ اون پسر
نقشهها کشيدم

"هي، قطار من خيلي آروم داره حرکت ميکنه"

"نه جواب مثبت داده و نه جواب منفي"

"هي، قطار من خيلي آروم داره حرکت ميکنه"

برو کنار

...اين

فکر کنم به ايستگاه رسيديم

سرعت قطار رو کم کن

تينا، برو داخل

قربان، پليس ميخواد جلوي قطار رو بگيره-
واقعا؟-

قطار رو نگه نداريد آقا، نگه نداريد-
تو کي هستي؟-

اون دزده قربان

من دزد نيستم آقا
يه دختر با منه

که دوستش دارم و ميخوام باهاش ازدواج کنم

اينها هم پليس نيستن
خلافکارن

ميخوان ما رو بکُشن
خواهش ميکنم نگه نداريد

دختره کجاست؟-
اون پشته-

خواهش ميکنم سرعت رو ببريد بالا و نجاتمون بدين آقا

قربان، اين قضيه پليسيـه

اوه، خفه شو احمق

تجربهي من ميگه که اين قضيهي عشقـه

نگران نباش پسرم
قطار رو نگه نميدارم

سرعت رو بالا ببريد -
با نام و ياد خدا-

چي شده؟

من تو رو از کجا به کجا آوردم تينا؟

خدا ميدونه چقدر ديگه بايد به خاطر من عذاب بکشي

خفه شو بابا
ديالوگهاي فيلم ساني دئول رو به من نگو

و سريعتر فکر کن که چطور ميخواي
من رو خوشحال کني،امروز تولدمـه

حالا سنّم رو نپرس
هيچوقت از يه دختر نبايد سنش رو بپرسي

کار بديـه، ميدوني-
تولدت مبارک تينا-

همين؟ نميخواي هديه بدي بهم؟-
هديه؟ هديه؟ هديه؟-

يه هديه دارم

واقعا؟-
اما نميدونم خوشت مياد يا نه-

شايد خوشم نياد

پس، بدمش؟

هي تو

اينها کي هستن بادل؟-
آدمهاي خوبين-

اگه آدمهاي خوبين
پس چرا تيرکمون و نيزه دارن؟

بهشون سلام کن

سلام

خيلي خب، نگه داريد قربان-
چي شده؟-

از اينجا قلمرو قبيلهي کادامبا شروع ميشه

خيلي خطرناکاند

اگه پسره و دختره اين طرفي رفته باشن

تا الان حتما کُشته شدن

بريم قربان، بياييد برگرديم

نه، من براي مرگشون مدرک ميخوام
بريم

بادل

بيا تينا

بادل، اونها اينجان
عجله کن، عجله کن

سريعتر برو بادل

بادل

دارن شليک ميکنن بادل-
تير و کمان رو بده من-

بريد، بريد، بريد-
تير و کمان-

برو

تينا، تو داري من رو ميروني يا اسبها رو؟

دارم بهت کمک ميکنم بادل-
ميخواي کمکم کني؟-

آره-
پس ساکت شو-

حالا که ساکت شدي همه چي بهتر شد

حتي اسبها هم بهتر ميدوئن

حالا لارم بود بپري عقب تينا؟

بادل-
الان وقت عشق بازيـه؟-

تينا، پيراهنت رو بده من-
اين ديگه چه شوخيايه؟-

جونمون در خطره و فکر ميکني دارم شوخي ميکنم؟

به آبروي من فکر کن

آبروت رو ول کن، به فکر جونت باش
عجله کن

بادل

بادل اومده
بادل اومده

سلام
سلام

سلام-
سلام-

سلام-
خوش اومدي بادل، خوش اومدي-

بابا؟

حالت چطوره دمرو؟-
زنده باشي پسرم-

دمرو "هو دو يو دو" چيه ديگه؟

چطوري بابا؟-
خوبم پسرم-

آقاي نِگي چه تقصيري داره که پسره فرار کرده؟

در اصل، پسره باهوش تر از آب در اومد

بايد توي شهر حسابش رو ميرسيديم

کي ميتونه يه روستايي رو تو اون کوستانها پيدا کنه؟

اونجا مثل قلعهش ميمونه

حق با شماست آقاي مهرا

بايد يه راه ديگه پيدا کنيم

آقاي نِگي تمام تلاششون رو کردن

هنوز تموم نشده
تلاش نِگي هنوز تموم نشده

اون حرومزاده گلوي من رو فشار داد

گلوي من

اگه اون بچهي کوهستانـه
پس من هم بچهي کوهستانام

تو همون کوهها پيداش ميکنم

بادل-
تينا؟-

کجا بودي؟ از صبح دارم دنبالت ميگردم

دستت رو بنداز پايين-
دستت رو بنداز پايين يعني چي؟-

اينجا نميتوني از اين کارها بکني-
ول کن بابا-

بادل، لباس من خيلي تنگه

چي؟-
يه کاري بکن ديگه-

تينا، من چيکار کنم که لباست تنگه؟

لباس يک نفر ديگه رو برام بيار

تينا، آخرش يه کاري ميکني
من رو از اين روستا بندازن بيرون

هوا چقدر خوبه

چرا مثل هميشه يه آهنگ عاشقانه نخونيم؟

نه-
بادل-

نه تينا، همه دارن نگاه ميکنن-
بادل-

تينا، اينجا از اين کارها نميکنن-
چه کاري نميکنن؟-

ميگفتي که تو براي اين روستا
مثل لرد کريشنا ميموني

چي؟-
دخترها مثل خدمتکار دور تو ميرقصن-

من کي همچين چيزي گفتم تينا؟-
خودت گفتي-

آخرش من رو به کُشتن ميدي
بيا بريم

ديگه داري زياده روي ميکني تينا
براي چي گريه ميکني حالا؟

تو ديگه اون بادل قديمي نيستي
تو من رو دوست نداري

نه تينا، من خيلي دوستت دارم-
نه نداري-

دارم بابا-
پس يه بار بگو-

تينا، من خيلي خيلي دوستت دارم-
بادل-

نه

اون بوسش کرد
اون بوسش کرد

خجالت بکشيد

تا حالا هرگز همچين اتفاقي تو اين روستا نيوفتاده بود
هرگز

چرا دروغ ميگي دايي؟

جمعيت روستا خود به خود داره بيشتر ميشه؟

خفه شو دمرو

چي شده آقا؟

تو روستاي ماجالپور شنيدم که
اينجا يه پسر و دختر همديگه رو بوس کردن؟

ديدي رئيس؟
...تو ماجالپور دارن

دربارهي اين بوس حرف ميزنن

بايد يه کاري بکنيم-
اينجا که کسي از من اجازه نميگيره-

دفعهي بعد اول اجازه ميگيرن
بعد بوس ميکنن

کي بود؟
خفه شو

گوش کنيد، گوش کنيد...چرا انقدر نگرانيد؟-
من چيکار کردم؟-

آخه مگه ن چيکار کردم؟
يه بوس کوچولو بود ديگه

لب که نگرفتيم

لب گرفتن؟

بابا، لب گرفتن چيه ديگه؟-
لب ديگه، لب-

رئيس، لب گيري چيه ديگه؟

تو بگو دمرو
تو تو شهر زندگي کردي

تو روستا بهش ميگن بوس
تو شهر بهش ميگن بوووووس

اين چيه ديگه؟
به روستا توهين کردن؟

يک لحظه
يک لحظه

شما فکر ميکنيد من با بوسيدنش

کار اشتباهي کردم؟-
آره-

نبايد اين کار رو ميکردم؟-
آره-

باشه، پس بوسم رو پس ميگيرم-
آره...نه-

ديدي رئيس؟

بايد اينها رو از هم جدا کنيم

ببينيد، پسفردا روز مقدسيـه

اون روز اينها رو به عقد هم درمياريم

تا اون موقع بايد از هم جدا باشن

يکي بره اينطرف
يکي بره اونطرف

آره، جداشون کنيد-
گوش کنيد-

"همچين عشقي اتفاق افتادهاي عزيزم"

"قبل از اين همچين نا اميدياي وجود نداشت"

"همچين بيقرارياي در طپش قلب"

"هرگز وجود نداشت"

"...در عشق، حتي يک لحظه جدايي"

"...در عشق، حتي يک لحظه جدايي"

"به اندازه چند سال ميگذره"

"به جون تو قسم"

"اي معشوق من، در عشق تو، وضع من بدتر شده"

"وضعيت من بدتر شده"

"...در عشق، حتي يک لحظه جدايي"

"به اندازه چند سال ميگذره"

"به جون تو قسم"

"اي معشوق من، در عشق تو، وضع من بدتر شده"

"وضعيت من بدتر شده"

"به جون تو قسم"

"اي معشوق من، در عشق تو، وضع من بدتر شده"

"وضعيت من بدتر شده"

"در عشق، ما هر دو جهان رو فراموش کرديم"

"هر دو جهان رو فراموش کرديم"

"ما روياها رو در چشمهامون جا داديم"

"در چشمهامون جا داديم"

"حالا که از تو جدا شدم، اي دلربا"

"هيچ کجا آرامش ندارم"

"هر کسي هم که بخواد ما رو از هم جدا کنه"

"قادر به انجام اين کار نخواهد بود"

"حتي تا صبح هم دوام نمياريم"

"و ميميريم"

"اگه از هم جدا بشيم"

"نميتونيم زندگي کنيم"

"اي عشق من، تک تک لحظهها"

"به تو فکر ميکنم"

"به جون تو قسم"

"اي معشوق من، در عشق تو، وضع من بدتر شده"

"وضعيت من بدتر شده"

"حالا روزهام بدون تو نميگذره"

"لحظهها رو ميشمارم تا تو رو ببينم"

"زندگي کردن بدون تو"

"غيرممکنه"

"غيرممکنه"

"تو در بر جسم و روح من"

"رخنه کردي"

"رخنه کردي"

"من با اين عشق"

"تمام رسم و رسوم رو زير پا ميذارم"

"دنياي من در آغوش تو خلاصه ميشه"

"من هم تا ابد به تو وفادار خواهم بود"

"اينکه همديگه رو فراموش کنيم"

"امکان نداره"

"به جون تو قسم"

"اي معشوق من، در عشق تو، وضع من بدتر شده"

"وضعيت من بدتر شده"

"...در عشق، حتي يک لحظه جدايي"

"به اندازه چند سال ميگذره"

"به جون تو قسم"

"اي معشوق من، در عشق تو، وضع من بدتر شده"

"وضعيت من بدتر شده"

...ما ميدونيم که

شما به تينا و بادل تو اين روستا پناه دادين

...تا قردا صبح

اونها رو به پليس تحويل بدين

...اگه تلاش کنيد اونها رو فراري بدين يا مخفيشون کنيد

اين روستا رو با خاک يکسان ميکنيم

بايد فکر کنيم و با هم يه تصميم درست و حسابي بگيريم

رئيس، اگه ما تصميم بگيريم
تمام روستا نابود ميشه

اون با دختره فرار کرده

و پدر دختره با پليس اومده

بايد اونها رو به پليس تحويل بديم

"بايد به پليس تحويلشون بديم"

...عمو، پدر پولدار تينا و اون پليس

با هم همدستاند

اگه بادل رو بهشون تحويل بديم
ميکُشنش

و داداشا، اين تقصير بادل نيست
بادل دختره رو ندزديده

اون با رضايت خودش اومده

اونها همديگه رو دوست دارن

ميخوان با هم ازدواج کنن

اگه وقتي مشکل داشتن پيش ما نيان
پس کجا برن؟

پس چيکار کنيم؟
به خاطر اونها، تمام روستا رو فدا کنيم؟

پس بايد اونها رو قربوني کنيم؟
بادل بچهي ماست

ببينيد، به هر قيمتي شده بايد بهشون کمک کنيم

آره، دقيقا-
عمو، در افتادن با پليس کار راحتيـه؟

بدون مبارزه ميخواييد تسليم شيد؟

تو که چيزي براي از دست دادن نداري مولو
نه زن، نه بچه

هيچي نداري

برو از اونهايي سوال کن که زن و بچه دارن

تو فقط به يک نفر فکر ميکني
ما به همهي روستا فکر ميکنيم

کسي که نميتونه يک نفر رو نجات بده

چطور ميخواد تمام روستا رو نجات بده؟

روستايي که نتونه از يک نفر محافظت کنه
همون بهتر که وجود نداشته باشه

داري به روستا توهين ميکني مولارام

رئيس، خواهش ميکنم دعوا نکنيد

ساکت باشيد

...تصميم من اينه که

بايد تينا رو به پدرش تحويل بديم
و بادل رو به پليس تحويل بديم

چي ميگي بايرون؟

دارم حرف حق ميزنم مولارام

به هيچ قيمتي نميتونم اجازه بدم اين روستا نابود شه

...دربارهي بادل هم، به خدا قسم

که يک پدر براي نجات پسرش هر کاري ميکنه

بيا از اينجا بريم تينا-
اما کجا؟-

يه جايي ميريم تينا
ميريم تو تاريکي گم ميشيم

اما اينجا نميمونيم

اگه ما بريم
اون همه رو ميکُشه

پس چيکار کنيم؟ چيکار کنيم؟
مگه ما مرتکب گناهي شديم؟

دزدي کرديم؟
عاشقي گناهه؟

ما حق نداريم خوشحال باشيم؟

يه نفر ديگه بايد براي ما تصميم بگيره؟
چرا؟ چرا بايد اين اتفاق بيوفته؟

تينا، ميدونم اگه ما بريم
اونها رو ميکُشن

...اما حقيقت اينه که

اگه با هم بجنگيم
باز هم اونها ميميرن

هيچ کاري نميتونيم بکنيم
کاري نميتونيم بکنيم

تينا، من نميتونم مسئول نابودي روستا باشم

نميتونم

فقط يک راه وجود داره تينا
فقط يک راه

بادل

برو پيش پدرت تينا

بادل

من خودم رو تحويل پليس ميدم

ما نميتونيم با هم زندگي کنيم تينا
نميتونيم

اگه نميتونيم با هم زندگي کنيم
حداقل ميتونيم با هم بميريم

تينا-
آره بادل، من نميتونم بدون تو زندگي کنم-

من رو از خودت جدا نکن

بعد از مرگ هيچکس نميتونه جدامون کنه بادل

هيچکس نميتونه جدامون کنه بادل-
دوستت دارم-

بادل، اول من اين زهر رو ميخورم

نه تينا-
هيچي نگو-

به من نگاه کن بادل
به من نگاه کن

ميخوام در حالي که به صورتت زل زدم بميرم

دوستت دارم بادل

دوستت دارم

دوستت دارم

امروز بايد از مرز هند رد بشم

و آره، به جاي پول نقد، الماس خواسته بودم

بله بله، الماس گيرتون مياد
اين رو بگيريد

دو ميليون ارزش دارن

بادل کجاست بابا؟

خيلي نگرانت بوديم

خيلي دنبالت گشتيم دخترم

بادل کجاست بابا؟

...تينا، اتفاقي که افتاده رو فراموش کن و

بادل کجاست بابا؟
گفتم بادل کجاست؟

جواب بدين بابا
بادل کجاست؟

تمومش کن
ديگه شورش رو درآوردي

اون مرد بيحيايي که آمادهاي جونت رو براش بدي

تو رو به ما تحويل داد تا جون خودش رو نجات بده

نه-
باهامون معامله کرد-

به جاي زهر، بهت داروي خواب آور داد

تا بيهوش بشي

تا بتونه تو رو به ما تحويل بده

بادل همچين کاري نميکنه
بادل همچين کاري نميکنه

...اين دروغـه، شماها

داد نزن، اون زندهست
بياريد حرومزاده رو

بادل

حالت خوبه بادل؟

حقيقت داره که تو من رو بهشون تحويل دادي؟

چرا اين کار رو کردي بادل؟
چرا اين کار رو کردي؟

من حاضر بودم باهات بميرم و تو
تو من رو گول زدي

چه حقي داشتي اين کار رو بکني؟

اين عشق نيست
خيانتـه،خيانت

هيچوقت نميبخشمت
هيچوقت نميبخشمت

اونها که کتکت نزدن؟

من بدون تو نميتونم زندگي کنم
بذار بميرم، بذار بميرم

نه تينا، تو رو به جون خودم قسم ميدم

هيچوقت به خودکشي فکر نکن

خودکشي کار بزدلهاست
مرگ هيچ چيزي رو درست نميکنه

بايد زندگي کني
من ميخوام خوشحال باشي و زندگي کني

ميدونم که تصميم من
بهت آسيب زيادي زده

اما تينا، زمان هر زخمي رو التيام ميبخشه

بادل

...و شايد

بادل

بادل

و بادل فقط براي نجات اين روستا
و نجات جون ما اين کار رو کرد

شنيدين؟
همهتون شنيدين؟

حالا بريد خونههاتون و با آرامش بخوابيد

اما يک چيز يادتون باشه

...هر موقع که از مرگ بادل صحبت بشه

نامردي اين روستا هم تو ذهن همه مياد

:اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما
@BollyCineOfficial

چه خبره؟

چي شده؟
اين يعني چي؟

معنيش واضحه
حالا النگو دستتون کنيد

..ميگن که ضعف خودتون رو

پشت زن و بچههاتون مخفي نکنيد و مثل مرد بريد جلو

...وگرنه خودشون ميرن

تا از بچههاشون
و عزت اين روستا دفاع کنن

ما کي انکار کرديم؟
داشتيم به اين موضوع فکر ميکرديم

چرا النگو پرت ميکنيد؟

تبر ، تيرکمان و نيزه پرت کنيد-
آره-

اسلحه پرت کنيد

بريم-
بريم-

قربان، پليس ايالتي
...از نيروهاي مرزي کمک گرفته

...ميدونم که پليس ايالتي با کمک

نيروهاي مرزي ميخوان ما رو بگيرن

قربان، پليسهاي درست کار
برامون مشکل ايجاد کردن

قربان، به اين وطن پرستها رشوه دادن خيلي کار سختيـه

حتي دولت هم دستورات سفت و سختي
براي تحقيق و بازرسي داده

بايد از اينجا فرار کنيم قربان-
خفه شو-

قربان

حالش چطوره؟

نميدونم اين از چي ساخته شده

با اينکه حسابي شکنجهش کرديم
اما صداش در نمياد

در مياد
فرياد هم ميکشه

...وقتي بفهمه که قربان کردن خودش کاملا بيفايده بوده

هم فرياد ميزنه و هم گريه ميکنه

...اين احمق حتي نميدونه

که با دستهاي خودش
تينا رو به سمت مرگش راهنمايي کرده

ناپدري تينا، دينش اوبروي
به خاطر ثروت، زنش رو به قتل رسوند

و حالا ميخواد تينا رو هم بکُشه

شايد تا الان اون رو کُشته باشه

اگه بخوام ميتونم همين الان
به وحشيترين حالت ممکن، جونت رو بگيرم

...اما نه، اول بايد مرگ دختري رو ببيني

که به خاطرش گلوي من رو گرفتي

بعد از اينکه جنازهش رو ديدي

زنده زنده تو همين کوهستان
دفنت ميکنم

بيا، يه کم شير بخور تينا

چه عجلهاي داري که به دختره زهر بدي، اوبروي؟

چه مزخرفي ميگي؟

عجب...پس اول خودت يه قلوپ بخور

چي شد؟
جرات نميکني بخوري؟

چهرهي واقعي ناپدريت رو ديدي؟

مزخرف نگو مهرا

اينطور حرف نزن
دخترم، اين مادرت رو به خاطر اموالش کُشت

چي؟-
آره-

حالا که تو 18 ساله شدي
ميخواد تو رو هم بکُشه

تکون نخور
من هميشه به تو شک داشتم، هميشه

خيلي باهوشي،ها؟

فکر کردي به دختره زهر ميدي

و هيچکس هم شک نميکنه؟

همه فکر ميکنن که دختره خودکشي کرده

به خاطر اينکه از بادل جدا شده بود

...طبق وعده مون

آره، طبق وعده مون
تينا عروس من ميشه

و تمام اموال مال من ميشه
نه تو

دخترم...بيا پشت من

تکون نخور

سريع بيا
نترس

:ارائه شده توسط مرجع باليوود سينما
Www.Bollycine.org

بهت گفته بودم که به سينهت شليک ميکنم

و اون هم به سمت راست سينهت
تا به همين راحتي نميري

تا ذره ذره بميري
تو گلوي من رو گرفتي

:ترجمه تخصصي از رسانه فرهنگي هنري ما
مترجم: مهدي.ز - ويرايش: فاطمه

بادل

بادل، تينا پيش منه
بيا بيرون، وگرنه بهش شليک ميکنم

نه بابا
خواهش ميکنم من رو نکُش، ما رو ول کن

ولت کنم؟ ولت کنم؟
زنده مونده تو باعث تباهي منه

تو بايد بميري

تينا

تينا

تينا

نه بادل، خواهش ميکنم نکُشش
اون باباي منه بادل

نکُشش

دختري که بزرگش کردي
و ميخواستي جونش رو بگيري

امروز به خاطر عشق اونه که زنده ميموني

اما آدمي مثل تو لياقت زندگي کردن نداره

برو و خودت طريقهي مرگت رو انتخاب کن

نِگي

:کاملترين آرشيو سينما و تلوزيون هند
Www.Bollycine.org

مرگي بهتر از اين براي من وجود نداره تينا

نه بابا

...عشق عصارهي زندگيـه

فقط عشق

خيلي دير اين موضوع رو فهميدم

پسرم

کاري کن تينا هميشه خوشحال باشه

بابا

First Edited - Farsi Version
14.04.2020 - By BollyCine
Copyright© Bollycine.Org