All language subtitles for Blood Wedding 1981 1080p WEB-DL-Farsipersian

"عروسی خون"

( _mkv_ترجمه و زیرنویس: مهدی کیوانی نژاد)
"Mehdiikeyvani@yahoocom"

سلام، ما آمدیم

سلام

کریستینا، اینجایی؟

من کجا بنشینم؟

آنتونیو، اینجا
و تو اینجا

سلام

اون پشت

سلام، بچه -
سلام -

اتاقِ لباسهامون کجاست؟

اونجا، طبقهی بالا

میای بریم بالا؟ -
بریم -

کسی آسپرین داره

بعد یکی به من بده

خوزه

چیه؟ -
عکس کجاست؟ -

ایناهاش

آینهات رو میشه بدی؟

بمون، نیوفتی

هر چیزی سر جای خودش باشه

من یه کم گریم لازم دارم

...من اون روز یه اسفنج اینجا گذاشته بودم

یکی دیگه بردار

دور دهنش رو گریم نکن

لبهای بزرگی داره

صورتش، شکل میمون است

من و تو خیلی شکل هم هستیم
دماغهامون، یه مدله

چیکار میکنی؟ -
!صورتت رو درست میکنم -

...این جواب نمیده

یه نیم پرده بالاتر

مثل همیشه است دیگه

!خیلی بالاست! نگاه کن

ببین! میفهمی؟

!درست میگی

از اون روز بالاتره

خوبه، من با دیاپازون کوکش کردم

!به ابروهام دست نزن

یه بار دیگه

کلاهت رو برنمیداری؟

میخوای سینه پهلو کنم؟

!تونی، خوزه، نگاه کنید

...از قسمت کریستینا شروع کنیم

:آواز رو میدونی
..."بیدار کن"

خوبه، تو هم همین طور

خودشه

خوبه

عروس خفته را بیدار کنید
آن خفته را بیدار کنید

با شاخه گل سرسبز عشق

با شاخه گل سرسبز عشق

بگذارید تا آوازخوانان، دور هم حلقه زنند

و بر سر هر ایوان، تاجی از گل بگذارید

بگذارید تا آوازخوانان، دور هم حلقه زنند

و بر سر هر ایوان، تاجی از گل بگذارید

عروس خفته را بیدار کنید
آن خفته را بیدار کنید

عروس خفته را بیدار کنید
آن خفته را بیدار کنید

در صبحدم جشن عروسی

در صبحدم جشن عروسی

خوبه، حالا تونی

همین طوری ادامه بده

!خوبه، خوبه، من خوبم

...وقتی شروع به کار رقص کردم

فقط واسه این بود که
یه نونی واسه خودم دست و پا کنم

...میخواستم درس بخونم

اما غیر ممکن بود
باید کار میکردم

یازده ساله بودم

اولش پادویی میکردم

...در 14 سالگی در چاپخانهی

روزنامه کار گیر آوردم

دست به همه کار زدم، حتی بوکس

اما اولین مشتی که اومد تو صورتم
"گفتم: "جای من این جا نیست

بعدش دوچرخه سواری رو امتحان کردم
هر چیزی که ممکن بود

تا که یه روز خیلی اتفاقی
یکی از همسایهها به من رقص رو پیشنهاد داد

من هم در یک آموزشگاه ثبت نام کردم

رقصم در حد بچهها بود

هیچی بلد نبودم

زیر نظر "پالیتو" کار میکردم

چند وقت بعد
یه سیاه پوست به نام هری فلمینگ، من رو دید

اون یک کاباره داشت

...یک کابارهی نمایشی

من فکر کردم قراره فلامنکو برقصم

اون به من یک لباس مامبو داد
و یک طبل بانگو

...من با پرنسس "منت" همکاری میکردم

...اون مامبو میرقصید

و من طبل میزدم

یک دوستی من رو به "پیلار لوپز" معرفی کرد

...اون موقع فهمیدم که

من هیج جا نرفته بودم

هیچ سابقهی کاری نداشتم

و فقط هر چی که به من یاد داده بودند، تکرار میکردم

و تصمیم به ترک گروه بالهی پیلار لوپز گرفتم

من به پاریس رفتم

اونجا به مدرسهی رقص رفتم
نقاشی معاصر کار کردم

...و هم رشتههای دیگر هنر
و به دیدن تئاتر میرفتم

من، تا اون موقع
هرگز رقص "وینسنت اسکودرو" رو ندیده بودم

فقط چند تا تصویر و عکس از اون دیده بودم

پیلار میگفت که من شکل جوونیهای اون هستم

...حتی از لحاظ فیزیکی، خیلی شبیه بودیم

دستهای بزرگ با انگشتهای باریک
...مثل پرندگان وحشی

...بینی هم شکل، چهرهمون

ماریما، یکی از دوستانش میگفت
که ما را از هم تشخیص نمیدهد

اون میگفت که شباهت شما وحشتناکه

من هرگز رقص اون را از نزدیک ندیده بودم

...تا که یک روز

اون اومد تا رقص من رو ببینه

مردی که هیچ وقت کسی را تایید نکرده بود

هرگز، در کل دوران زندگیاش

اومده بود تا من رو ببینه

...اون برای من مثل یک پدربزرگ بود

و من مثل نوهای که اون همیشه میخواست

اون خیلی به من انس داشت

اون مرد باوقاری بود

بسیار جدی بود و اهل حاشیه نبود

اون همیشه به اعتقاداتش عمل میکرد

...و هرگز خودش رو نفروخت

و با افتخار مُرد

من برایش احترام زیادی قائل بودم

اون هیچ وقت مثل دیگر هنرمندان رفتار نمیکرد

اون چنین مردی بود

...بنابراین، وقتی که به پاریس رفتم

برایش یک کارت پستال فرستادم

در نامه، استاد خطابش کردم

اون در جواب برایم نوشت
...که در همان حوالی

که من زندگی میکردم
اون هم حدود 20 سال زندگی میکرده

خیابان بولانژه، شماره 36

همینه

اما نه خیلی تند

اینجا تمومش میکنیم

دوباره

آروم، آرومتر

حالا ببینیم

همه جمع شدن؟

بیایید با این شروع کنیم

!نگاه کنید

...چهار قدم اول همراه بازوهاتون

...چهار قدم بعدی، بازوها به بیرون

...و بعد رو به داخل

اول بیرون، بعد داخل

...و در نهایت

...بازوهاتون میاد اینجا

کشیده

!بیاید شروع کنیم

...یک و دو

گرفتید چی شد؟

!بریم

...یک و دو

!بازوها بالاتر

!کمرتون رو نگه دارید

...تقریباً خوبه

...آخرش، کاملِ کامل نیست

...سر

سر به این سمت و بعد رو به جلو

...یک و دو

!بالا

!کمرتون

چه افتضاحی، متاسفم

ببخشید

خراب شد

آمادهاید؟

...یک و دو

!بالا

خوبه

همه گرفتن؟

سر

بیایید از دو قسمت آخر شروع کنیم

بازوهامون رو ببریم بالا؟

...یک و دو

!بالا

خوبه

بهتر شد

...حالا، این رو انجام میدیم

1, 2, 3...

4, 5, 6...

7, 8, 9, 10

1, 2, 3...

4, 5, 6...

7, 8, 9, 10

!نگاه کنید

نگه دارید، نگذارید بره

!بگذارید کمرتون نگهش داره

ببینیم

...سر نیمرخ

بعد رو به جلو

بازوهامون بیرون باشه؟ -
همیشه -

...و -
کاملاً -

چند بار؟ -
چهار بار -

...یک و دو

!بگذارید بدنتون خودش رو بندازد

!بهتر شد

!کمر

!بدن رو به پایین

!کشش

!پایین

!بکشید!... سر

:همان طور که اسکودرو میگفت
"رو به بیرون بکشید"

!مستقیم

دوباره بریم؟ -
بله -

خوب شروع کنید، من نگاه می کنم

مچ دستمون رو هم حرکت بدیم؟

حالا، یه کم صبر کنید

...کمرتون رو نگه دارید

افتادن رو کش بدهید

نگهش دارید

خوبه

مهم نیست

خوبه

حالا، به حالت مورب رو امتحان میکنیم

ضرب بگیرید

...لطفاً

فقط افتادن کافی نیست باید نگهش دارید

هر نفر به یک میزان به صورت مورب

حالا، یکی یکی

لطفاً، بقیه دست بزنند

!نگاهها رو به جلو

!ابروهاتون رو بالا نبرید

!یه کم بیشتر

!کشش، لاریو، کشش

خوبه، خوبه

همه گرم شدید؟

خوب، حالا لباسهاتون رو عوض کنید
تا تمرین اصلی رو شروع کنیم

با لباس کامل اجرا، میخواهیم تمرین کنیم؟ -
!با همه چیز، کامل -

یعنی ما آمادگی داریم؟ -
بله -

تو اهل کجایی؟ -
بلولو -

چی واسه من آوردی؟ -
25سنت -

!اینجا و اینجا رو بخارون، چون مال خودته

!اوه، خدا

موهام چطوره؟

افتضاح

این کفشها پدر من رو در آوردند

فکر کنم آب رفته باشند

!تو خیلی عرق کردی

!معلومه که عرق کردم
مگه تو (عرق) نکردی؟

صبر کن و ببین

پاهام درد میکنه

...این کفشها

تازه خریدی؟ -
نه -

اما... همیشه پایم رو اذیت میکنند

مشکلت چیه؟ -
خیلی عصبیام -

چرا؟ -
فکر میکنی کارمون خوب از آب در میآید؟ -

!البته

کاملاً خوب از آب در میآید

آنتونیو هم عصبیه

خیلی روی فرمی، زانویت چطوره؟

خیلی وقته که اذیتم نمیکنه

دیروز موقع صحنهی مبارزه، نگران بودم

همیشه یه نقطهاش، تق صدا میده

...بهش عادت کردم

...به صدایش

چاقوهایت

بده ببینم

یکی دیگه رو بده ببینم

این خوب نیست

این یکی رو بر میدارم

اینجا رو نگاه کن، خوان

کدوم مال منه؟ -
حواست باشد، یکیاش خوب نیست -

بچرخونش

خوبه

سنجاق هم می خواد؟

نه

لباس من رو میبندی؟
بعدش، من هم لباس تو رو میبندم

زیپ من رو می کشی بالا؟

خب، دخترها موفق باشید -
شما هم همین طور -

ممنون

توجه کنید، لطفاً

لطفاً از هر جا که وارد صحنه میشوید
همون جا بنشینید

...پس یادتون باشه

از پشت سر هم رد نشوید

مگر کسانی که ناچار باشند

!ولی بقیه این کار رو نکنند

یکسره اجرا میکنیم، بدون وقفه
هر طوری شد مهم نیست، کار رو قطع نکنید

پس کار رو قطع نمیکنیم

دانیل، وسایلشون رو بهشون بده
چاقوهاشون و بقیهی وسایل

تو چاقو داری؟

بعداً بهت میدم

اون رو بده به خوزه لوییس

پیلار، آمادهای؟

بله

پاکو، موزیک، لطفاً

...کودکم آرمیده است

...کودکم آرام است

...گهوارهاش پولادین است

...رو اندازش از روستاهای پایین

بخواب طفلکم، بخواب

بخواب طفلکم، بخواب

...آه، اسب چابک

آب از دست من را رد میکنی

...نه، داخل نشو، به اینجا نیا

...بشتاب به سوی تپهها

...از میان درّههای خاکستری

همان جا که مادیانها هستند

...کودکم آرمیده است

طفلکم آسوده خفته است

...بخواب گل میخک

که اسب آب نمینوشد

...بخواب گل سرخ پرپر

که اسب گریان است

عروس را بیدار کنید
آن خفته را بیدار کنید

عروس را بیدار کنید
آن خفته را بیدار کنید

با شاخه گل سرسبز عشق

با شاخه گل سرسبز عشق

بگذارید تا آوازخوانان، دور هم حلقه زنند

و بر سر هر ایوان، تاجی از گل بگذارید

بگذارید تا آوازخوانان، دور هم حلقه زنند

و بر سر هر ایوان، تاجی از گل بگذارید

عروس را بیدار کنید
آن خفته را بیدار کنید

عروس را بیدار کنید
آن خفته را بیدار کنید

در صبحدم جشن عروسی

در صبحدم جشن عروسی

در صبحدم جشن عروسی

در مرغزاری خُرّم
...دستمال گردنم را آویزان کردم

...دستمال گردنم را آویزان کردم

سه گل سرخ افتادند
همچون آبشار ستارگان

...همچون آبشار ستارگان

...کالسکهای بسیار غیمتی بود

برای بردن عروس و داماد به جشن عروسی

برای بردن عروس و داماد به جشن عروسی

...برخیزید و بیش از این نخوابید

...برخیزید و بیش از این نخوابید

...قرار ما فرداست

...قرار ما فرداست

روبان سیاه، گیسوان سیاه

...همچون آن دخترک مو خرمایی

...که با حسادتش

...خونم را میمکد

بالهایت لرزاناند

...از تیره بختی دخترکی جوان

فغان از عشق
فغان از عشق

زیر نور مهتاب

زیر نور مهتاب

...کلاه من، کلاه من

تو گنجینهای از زیبایی هستی

تو به چالاکی یک گاوباز هستی

آن زمان که تو را
به مسابقهی گاو بازی میبرم

تو را دوست دارم
چون لبهدار هستی

کلاه عزیزم

...تو طلسم شدهای

با بوسهی یک زن

تو استواری همچون سنگ

تو زبانزد عام و خاص هستی

تو پادشاه ارابهها

و باکرهی شهر روسیو هستی

...بر روی لبهی زیبایت

سوگواریات بار دیگر از اینجا پَر کشید

با وعدههای عشق
با وعدههای عشق

...باد همه را با خود برد

زیر نور مهتاب

کلاه من، کلاه من

تو گنجینهای از زیبایی هستی

تو به چالاکی یک گاوباز هستی

آن زمان که تو را
به مسابقهی گاو بازی میبرم

تو را دوست دارم
چون لبهدار هستی

کلاه عزیزم

...تو طلسم شدهای

با بوسهی یک زن

تو استواری همچون سنگ

تو زبانزد عام و خاص هستی

تو پادشاه ارابهها

و باکرهی شهر روسیو هستی

بر روی لبهی زیبایت

سوگواریات بار دیگر از اینجا پَر کشید

با وعدههای عشق
با وعدههای عشق

باد همه را با خود برد

زیر نور مهتاب

کلاه من، کلاه من

تو گنجینهای از زیبایی هستی

تو به چالاکی یک گاوباز هستی

آن زمان که تو را
به مسابقهی گاو بازی میبرم

تو را دوست دارم
چون لبهدار هستی

کلاه عزیزم

...تو طلسم شدهای

با بوسهی یک زن

!زنده باد عروس و داماد

!زنده باد

نوعروس آواز میخواند، آب جاری میشود
و جشن عروسی از راه میرسد

خانه را نور افشان کنید
و بادامها را در عسل بخوابانید

نو عروس آواز میخواند، آب جاری میشود
و جشن عروسی از راه میرسد

خانه را نور افشان کنید
و بادامها را در عسل بخوابانید

میزها را بچینید
...شرابها را حاضر کنید

...که داماد همچون کبوتری است

با سینهای نقرهای
...منتظر ایستاده در میدان

برای خون ریخته شده

آوازخوانان، گرد هم حلقه زدهاند
آنها گرد هم حلقه زدهاند

...آنها حلقه زدهاند و آب جاری میشود

نوعروس آواز میخواند، آب جاری میشود
و جشن عروسی از راه میرسد

خانه را نور افشان کنید
و بادامها را در عسل بخوابانید

نو عروس آواز میخواند، آب جاری میشود
و جشن عروسی از راه میرسد

خانه را نور افشان کنید
و بادامها را در عسل بخوابانید

میزها را بچینید
...شرابها را حاضر کنید

...که داماد همچو کبوتری است

با سینهای نقرهای
...منتظر ایستاده در میدان

برای خون ریخته شده

آوازخوانان، گرد هم حلقه زدهاند
آنها گرد هم حلقه زدهاند

آنها حلقه زدهاند و آب جاری میشود

میزها را بچینید
...شرابها را حاضر کنید

...که داماد همچو کبوتری است

با سینهای نقرهای
...منتظر ایستاده در میدان

برای خون ریخته شده

عروس را بیدار کنید
آن خفته را بیدار کنید

عروس را بیدار کنید
آن خفته را بیدار کنید

با شاخه گل سرسبز عشق

با شاخه گل سرسبز عشق

بگذارید تا آوازخوانان، دور هم حلقه زنند

و بر سر هر ایوان، تاجی از گل بگذارید

بگذارید تا آوازخوانان، دور هم حلقه زنند

و بر سر هر ایوان، تاجی از گل بگذارید

عروس را بیدار کنید
آن خفته را بیدار کنید

عروس را بیدار کنید
آن خفته را بیدار کنید

در صبحدم جشن عروسی

( _mkv_ترجمه و زیرنویس: مهدی کیوانی نژاد)
"Mehdiikeyvani@yahoocom"