All language subtitles for Un.heros.tres.discret.1996.1080p.WEB-DL.h264-Farsipersian

af Afrikaans
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bn Bengali
bs Bosnian
bg Bulgarian
ca Catalan
ceb Cebuano
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English
eo Esperanto
et Estonian
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ga Irish
it Italian
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
km Khmer
ko Korean
ku Kurdish (Kurmanji)
ky Kyrgyz
lo Lao
la Latin
lv Latvian
lt Lithuanian
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
ne Nepali
no Norwegian
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt Portuguese
pa Punjabi
ro Romanian
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
st Sesotho
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhala
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish Download
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
te Telugu
th Thai
tr Turkish
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
or Odia (Oriya)
rw Kinyarwanda
tk Turkmen
tt Tatar
ug Uyghur
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:00,139 --> 00:00:06,942 ‫آینیل تقدیم میکند 2 00:00:06,967 --> 00:00:30,169 ‫ترجمه از : حمزه دکستر 3 00:00:49,288 --> 00:00:50,710 ‫یه داستانی رو براتون تعریف میکنم 4 00:00:52,161 --> 00:00:54,789 ‫در طول تابستون سال 1944 تا 1945... 5 00:00:54,955 --> 00:00:57,856 ‫ارتش آمریکا به خط زیگفرید نفوذ کرد 6 00:00:59,215 --> 00:01:01,764 ‫دوسال بعدش ‫یه گروه معدنچی فرانسوی ... 7 00:01:01,929 --> 00:01:04,717 ‫داشتن بناهای استحکامی رو نابود می‌کردن 8 00:01:05,723 --> 00:01:10,204 ‫ناگهان, از توی یه حفره داخل زمین ‫یه گروه ... 9 00:01:10,672 --> 00:01:15,291 ‫از چندتا آدم لاغر, کور و شبْح‌مانند ‫با ریش‌های بلند ظاهر شدن 10 00:01:16,353 --> 00:01:17,900 ‫اونا 6 نفر بودن 11 00:01:18,069 --> 00:01:22,529 ‫تنها نجات یافته‌های ارتش آلمان 12 00:01:23,890 --> 00:01:27,030 ‫دوسال قبل از بمباران‌های آمریکا ... 13 00:01:27,203 --> 00:01:30,867 ‫سنگرهای زیرزمینی خودشون رو درست کردن ‫وسربازا رو داخلشون گذاشتن 14 00:01:31,348 --> 00:01:32,489 ‫اونا خوراک داشتن 15 00:01:32,514 --> 00:01:35,814 ‫از چاه‌ها هم نم و رطوبت می‌خوردن 16 00:01:36,715 --> 00:01:39,013 ‫حس گذشت زمان رو از دست دادن 17 00:01:39,708 --> 00:01:41,671 ‫زنده مونده بودن 18 00:01:41,696 --> 00:01:45,188 ‫اما مثل سبزیجات، قارچ یا خزه زندگی می‌کردن 19 00:01:46,853 --> 00:01:50,881 ‫جنگ از سرشون گذشت ‫و اونا فراموش شده بودن 20 00:01:53,116 --> 00:01:59,260 ‫نکته این داستان اینجاست که ‫در طول چند روزی که نجات پیدا کردن 21 00:01:59,285 --> 00:02:01,100 ‫تمام 6 نفرشون مُردن 22 00:02:02,216 --> 00:02:06,084 ‫دلیل مرگشون به صورت یه راز باقی موند 23 00:02:06,770 --> 00:02:09,956 ‫بر اثر ویروس بود؟ یه بیماری جدید؟ 24 00:02:10,293 --> 00:02:12,079 ‫من نمی‌دونم 25 00:02:12,248 --> 00:02:16,867 ‫اونا دیگه نمی‌تونستن با زندگی واقعی رو به رو بشن ‫.همین 26 00:02:17,854 --> 00:02:20,994 ‫فکر کنم منم همینطورم 27 00:02:21,166 --> 00:02:24,067 ‫هیچوقت نمی‌تونم با زندگی واقعی رو به رو بشم 28 00:02:24,827 --> 00:02:27,535 ‫یه بار یکی گفت: "بهترین زندگی‌ها اختراع شدن ‫و همینطوری وجود نداشتن " 29 00:02:28,658 --> 00:02:29,921 ‫فکر کنم اون شخص من بودم 30 00:02:30,095 --> 00:02:33,076 ‫* یک قهرمان خودساخته * 31 00:02:57,048 --> 00:02:58,755 ‫دهوس" یه خانواده ی محلی بود؟" 32 00:02:58,924 --> 00:03:01,473 ‫آره, اونا برای نسل‌ها اینجا بودن 33 00:03:01,638 --> 00:03:05,902 ‫تا سال ۱۹۴۵ که یه خیابون رو به اسمشون زدن 34 00:03:06,153 --> 00:03:08,178 ‫من دارم در مورد اوایل دهه ی ۱۹۰۰ صحبت می‌کنم 35 00:03:08,349 --> 00:03:11,894 ‫توی دوران آلبرت ‫پول داشت ارزشش رو از دست می‌داد 36 00:03:36,447 --> 00:03:37,425 ‫تنیس 37 00:03:37,604 --> 00:03:40,471 ‫ت-ن-ی-س 38 00:03:41,010 --> 00:03:42,671 ‫یک بازی در فضای باز ... 39 00:03:42,886 --> 00:03:45,628 ‫برای 2 یا 4 نفر ... 40 00:03:45,800 --> 00:03:49,441 ‫که با راکت ‫در 2 سمت بازی می‌کنند ..." 41 00:03:49,512 --> 00:03:50,331 ‫کاپیتان 42 00:03:50,746 --> 00:03:51,565 ‫کاپیتان 43 00:03:51,744 --> 00:03:53,849 ‫فکرکنم داریم پیشرفت می‌کنم 44 00:03:54,059 --> 00:03:57,597 ‫خانم ادیت مثل طوفان فریاد زد 45 00:03:58,604 --> 00:04:03,826 ‫کونکوران گفت: بله جو , بله ‫فکر کنم این یه خرس قطیبه 46 00:04:03,992 --> 00:04:07,417 ‫ادیت فریاد زد ‫وای خدای من 47 00:04:13,499 --> 00:04:14,887 ‫بخواب زمین 48 00:04:19,765 --> 00:04:21,153 ‫همه حالشون خوبه؟ 49 00:04:21,322 --> 00:04:23,825 ‫تو کار فوق العاده ای انجام دای 50 00:04:24,285 --> 00:04:25,263 ‫تو یه قهرمانی 51 00:04:25,435 --> 00:04:27,096 ‫نه قربان, من فقط وظیفه م رو انجام دادم 52 00:04:27,364 --> 00:04:29,025 ‫پرچم رو ببر بالا 53 00:04:31,354 --> 00:04:32,571 ‫آتیش داری؟ 54 00:04:34,028 --> 00:04:36,167 ‫ممنون آقا 55 00:04:42,062 --> 00:04:44,087 ‫آلبرت شام آماده است 56 00:04:46,991 --> 00:04:48,049 ‫الان میام 57 00:04:50,137 --> 00:04:51,957 ‫لمبرسار, ۱۹۳۰ 58 00:04:52,133 --> 00:04:53,316 ‫آلبرت‌ 12 سالش بود ‏ 59 00:04:53,731 --> 00:04:57,011 ‫پدرش فقط یه عکس رو دیوار بود ‫سربازی که در جنگ کشته شده بود 60 00:04:57,123 --> 00:04:58,511 ‫یک قهرمان خانوادگی 61 00:04:58,869 --> 00:05:01,054 ‫موقع شام ‫همیشه به صندلی رو براش آماده می‌کردن 62 00:05:01,079 --> 00:05:04,330 ‫چاقو سمت چپ، چنگال هم سمت راست ‫چون اون چپ‌دست بود 63 00:05:04,791 --> 00:05:06,236 ‫تمام سعی ام رو کردم 64 00:05:06,547 --> 00:05:08,686 ‫اون گفت من یه قدیس هستم ‫و راست هم می‌گفت 65 00:05:08,862 --> 00:05:11,524 ‫اون بخاطر تو مرد ‫یه روز اینو می‌فهمی 66 00:05:13,577 --> 00:05:15,413 ‫چرا من انقدر تنهام؟ 67 00:05:19,165 --> 00:05:22,544 ‫چرا نمی‌تونم مثل بقیه یه زندگی داشته باشم؟ 68 00:05:27,109 --> 00:05:29,040 ‫پدرت بخاطر کشورش مُرد 69 00:05:29,065 --> 00:05:31,853 ‫اما اون افسرهای فرمانداری میخوان تو گرسنگی بکشی 70 00:05:32,328 --> 00:05:34,219 ‫قانوناً من باید مستمری بگیرم ... 71 00:05:34,244 --> 00:05:36,064 ‫و توهم باید تحت قیومت ایالت قرار بگیری 72 00:05:36,240 --> 00:05:37,298 ‫چه کشور خوبی 73 00:05:37,996 --> 00:05:42,652 ‫اگه یهودی یا فراماسون بودیم ‫اوضاع فرق می‌کرد 74 00:05:43,184 --> 00:05:45,562 ‫یهودی ‫ی-ه-و-د-ی 75 00:05:46,617 --> 00:05:49,938 ‫یکی از اعضای نژاد یهود ‫یک اسرائیلی 76 00:05:50,209 --> 00:05:54,316 ‫یک یهودی لهستانی ‫با "ه" نوشته می‌شه 77 00:06:04,737 --> 00:06:06,478 ‫سربازان ! من بهتون افتخار میکنم 78 00:06:06,653 --> 00:06:07,677 ‫شما انسان‌های خوبی هستید 79 00:06:07,890 --> 00:06:11,269 ‫این آخرین جنگ خواهد بود ‫پیروزی ازآن ماست 80 00:06:11,293 --> 00:06:13,933 ‫دشمن ترسیده ‫برای همین هیچ رحمی‌ نداره 81 00:06:20,199 --> 00:06:21,850 ‫بابات رو ول کن 82 00:06:21,875 --> 00:06:24,697 ‫اون قهرمان نبود ‫مثل بابای من یه الکلی بود 83 00:06:25,384 --> 00:06:28,968 ‫توی جنگ هم کشته نشده ‫توی مشروب فروشی " "توکت " افتاد مرد 84 00:06:29,694 --> 00:06:31,640 ‫این حقیقت نداره ‫اون با گاز خفه شد 85 00:06:32,087 --> 00:06:33,748 ‫چی داری می‌گی؟ 86 00:06:33,923 --> 00:06:36,472 ‫مامانت اینو می‌گه که بهش حقوق مستمری بدن 87 00:06:36,637 --> 00:06:38,696 ‫اما اون آدمای فرمانداری احمق 88 00:06:38,872 --> 00:06:41,739 ‫می‌دونن که پدرت توی ‫مشروب فروشی توکت یه اسم مستعار داشت 89 00:06:42,296 --> 00:06:45,311 ‫ می‌دونی چی بود؟ ‫ نه نمی‌دونم 90 00:06:45,487 --> 00:06:46,704 ‫می‌خوای بدونی؟ 91 00:06:48,433 --> 00:06:49,901 ‫نمی‌خوای بدونی؟ 92 00:06:51,563 --> 00:06:53,270 ‫می‌خوای بدونی یا نه؟ 93 00:06:56,160 --> 00:06:58,106 ‫اگه کیفت رو بدی بهت میگم 94 00:07:02,186 --> 00:07:04,735 ‫کیف مدرسه که همینطوری ‌گُم نمی‌شه 95 00:07:06,061 --> 00:07:07,389 ‫کسی دزدیدش؟ 96 00:07:09,391 --> 00:07:10,654 ‫دزدیدنش؟ 97 00:07:12,726 --> 00:07:15,752 ‫این مدرسه ی تو شده عذاب زندگی من 98 00:07:20,627 --> 00:07:21,685 ‫ماما؟ 99 00:07:21,864 --> 00:07:23,571 ‫"ماما" نه, "مامان" 100 00:07:23,740 --> 00:07:27,005 ‫مامان, "بیماری کبدی" یعنی چی؟ 101 00:07:28,268 --> 00:07:29,611 ‫یعنی چی؟ 102 00:07:32,494 --> 00:07:34,394 ‫هیچی فقط یه حرف بی‌ادبیه 103 00:07:36,696 --> 00:07:39,518 ‫به من نگاه کن عزیزم ‫به من نگاه کن 104 00:07:39,690 --> 00:07:42,796 ‫هرکس هرچی که بهت گفته, دروغه 105 00:07:42,962 --> 00:07:45,545 ‫ترجیح می‌دی حرف کی رو باور کنی؟ 106 00:07:45,716 --> 00:07:47,855 ‫رَذلی که خاطره ی پدرت رو نابود می‌کنه 107 00:07:48,031 --> 00:07:50,409 ‫یا مادرت که دوستت داره ‫و بهت اهمیت می‌ده؟ 108 00:07:50,804 --> 00:07:53,148 ‫ترجیج می‌دی حرف کی رو باور كنی؟ 109 00:07:53,318 --> 00:07:54,820 ‫مامانمو. 110 00:07:56,015 --> 00:07:57,232 ‫گریه نکن 111 00:07:57,412 --> 00:07:59,198 ‫اگه پدرت الان می‌دیدت ناراحت می‌شد 112 00:08:17,481 --> 00:08:20,781 ‫این اولین تماس آلبرت با توهم بود 113 00:08:20,953 --> 00:08:25,129 ‫حرفه‌ش رو هم همینطوری پیدا کرد ‫اون می‌خواست یه قهرمان بشه 114 00:08:28,884 --> 00:08:29,862 ‫سال‌ها گذشت 115 00:08:30,042 --> 00:08:33,740 ‫آلبرت به دبستان رفت ‫و بعد به یه صومعه ی محلی 116 00:08:33,913 --> 00:08:34,891 ‫زمانه عوض شد 117 00:08:35,070 --> 00:08:38,654 ‫اون کلمات جدیدی رو یاد گرفت ‫چرخ‌های جلوی ماشین, رانندگی. جبهه ی ملی. تعطیلات 118 00:08:38,822 --> 00:08:43,025 ‫و نام‌های خارجی ‫هیتلر, موسولینی, فرانکو, استالین 119 00:08:45,611 --> 00:08:47,158 ‫در سال ۱۹۳۹ جنگ سر گرفت 120 00:08:47,327 --> 00:08:50,149 ‫به عنوان تنها فرزندٍ یک بیوه ‫آلبرت اعزام نشد 121 00:08:50,249 --> 00:08:52,072 ‫اون شانس قهرمان شدن رو از دست داد . 122 00:08:52,436 --> 00:08:55,942 ‫آلمان‌ها در ژوئن ۱۹۴۰ وارد لمبرسار شدن 123 00:08:55,967 --> 00:08:57,833 ‫آلبرت 22 ساله بود 124 00:09:15,103 --> 00:09:16,411 ‫اومدم 125 00:09:20,213 --> 00:09:23,956 ‫در سال ۱۹۶۲ متفقین شروع به بمب گذاری ‫در شمال فرانسه کردن 126 00:09:24,390 --> 00:09:26,415 ‫زیرزمین "دهوس" یه پناهگاه بود 127 00:09:26,498 --> 00:09:30,369 ‫زمین اینجا تمیزه ‫حداقل کفشاتون رو تمیز کنید 128 00:09:30,536 --> 00:09:31,594 ‫مواظب باشید 129 00:09:31,774 --> 00:09:33,276 ‫پاهاتون رو تمیز کنید 130 00:09:34,598 --> 00:09:37,704 ‫ نمی‌تونی قبلش بهم خبر بدی؟ ‫نیروی هوایی چیزی بهمون نمی‌گه 131 00:09:38,073 --> 00:09:40,132 ‫ انقدر هل ندید ‫بیایید کمک کنید 132 00:09:41,024 --> 00:09:43,732 ‫همینا بودن؟ 133 00:09:45,372 --> 00:09:47,192 ‫کجا می‌ری؟ ‫ اوه می‌دونم 134 00:09:47,739 --> 00:09:50,720 ‫تو نمیای؟ ‫دیگه بسّمه می‌رم بخوابم 135 00:09:50,798 --> 00:09:52,425 ‫چرا اینو برداشتی؟ 136 00:09:52,688 --> 00:09:56,272 ‫یادت باشه بعد از اینکه رفتن ‫در رو قفل كنی 137 00:09:57,836 --> 00:09:59,656 ‫ شب بخیر مامان ‫شب بخیر 138 00:10:03,384 --> 00:10:04,647 ‫ببخشید 139 00:10:06,129 --> 00:10:08,188 ‫ ببخشید, تقصیر من بود ‫ نگران نباش 140 00:10:08,778 --> 00:10:10,644 ‫داشتم دنبال دستشویی می‌گشتم 141 00:10:10,814 --> 00:10:12,077 ‫از این طرف 142 00:10:12,251 --> 00:10:13,468 ‫دنبالم بیا 143 00:10:14,805 --> 00:10:16,227 ‫مواظب میز باش 144 00:10:17,000 --> 00:10:19,185 ‫ این خونه رو می‌شناسی؟ ‫ خودم اینجا زندگی می‌کنم 145 00:10:19,767 --> 00:10:21,349 ‫تو پسر "دهوس" هستی؟ 146 00:10:21,853 --> 00:10:24,072 ‫من "ایوت کارون" هستم ‫مواظب جلو پات پاش 147 00:10:24,248 --> 00:10:25,431 ‫اسم اون "جین" ـــه 148 00:10:26,124 --> 00:10:28,627 ‫اسم تو چیه؟ ‫آلبرت 149 00:10:29,396 --> 00:10:33,378 ‫صبر کن پاهام درد گرفت ‫این کفشا خیلی اذیتم می‌کنن 150 00:10:33,547 --> 00:10:34,935 ‫می‌شه اینو نگه داری؟ 151 00:10:46,786 --> 00:10:48,049 ‫بهتر شد 152 00:10:48,861 --> 00:10:49,885 ‫چی؟ 153 00:10:50,498 --> 00:10:53,126 ‫گفتم کفشام رو در آوردم بهتر شد 154 00:10:53,292 --> 00:10:54,270 ‫از این طرف 155 00:10:54,449 --> 00:10:55,473 ‫مواظب باش 156 00:10:57,223 --> 00:10:59,806 ‫عجیبه که قبلا همدیگه رو ندیدیم ‫چرا؟ 157 00:10:59,977 --> 00:11:02,027 ‫من توی پارچه بافی مارتل کار می‌کنم 158 00:11:02,052 --> 00:11:05,317 ‫حسابدار هستم ‫ پدرم هم اینجا کار می‌کنه توی قسمت فروش 159 00:11:06,377 --> 00:11:07,515 ‫کار تو چیه؟ 160 00:11:08,412 --> 00:11:10,676 ‫کی, من؟ ‫ نه, مسئول امنیت هوایی! تو دیگه 161 00:11:10,847 --> 00:11:12,429 ‫شغلت چیه؟ 162 00:11:19,559 --> 00:11:20,742 ‫نویسنده م 163 00:11:20,916 --> 00:11:23,325 ‫واقعاً؟ روزنامه نگاری؟ 164 00:11:23,350 --> 00:11:26,331 ‫نه, رمان می‌نویسم ‫درحال حاضر دارم یه رمان می‌نویسم 165 00:11:26,833 --> 00:11:28,460 ‫چه جالب 166 00:11:28,629 --> 00:11:29,937 ‫آره همینطوره 167 00:11:33,699 --> 00:11:37,442 ‫ در هنگام طلوع خورشید ‫صدای فریاد حیوانات جنگل رو فرا گرفت 168 00:11:43,830 --> 00:11:49,257 ‫ در هنگام طلوع خورشید ‫صدای فریاد حیوانات جنگل رو فرا گرفت 169 00:11:52,689 --> 00:11:57,672 ‫ در هنگام طلوع خورشید ‫صدای فریاد حیوانات جنگل رو فرا گرفت 170 00:12:09,615 --> 00:12:12,596 ‫"اون مچش رو گرفت ‫و به پشت پرتش کرد " 171 00:12:13,178 --> 00:12:14,839 ‫"تکرار کن" ‫"نمیتونم" 172 00:12:15,005 --> 00:12:16,215 ‫" باز داری دروغ می‌گی " 173 00:12:16,332 --> 00:12:19,691 ‫" بوریس جلوی خودش رو گرفت " ‫"اون احساس شرمندگی کرد" 174 00:12:19,724 --> 00:12:23,069 ‫"اون می‌دونست که که یه مرد خشنه" ‫اما چرا انقدر ظالم بود؟ 175 00:12:25,876 --> 00:12:27,647 ‫"این خشم ناگهانی برای چی بود؟ 176 00:12:27,672 --> 00:12:29,970 ‫"چرا نمی‌تونست به زنش اعتماد کنه؟ 177 00:12:30,146 --> 00:12:32,695 ‫"اینطوری به زنش بی‌احترامی نمی‌کرد؟ 178 00:12:32,860 --> 00:12:37,161 ‫"قلبی با عشق پر" ‫و با دانایی پند داده شده بود " 179 00:12:37,648 --> 00:12:39,946 ‫"اون دید که محبت و مهربانی ... 180 00:12:40,123 --> 00:12:43,468 ‫"..تنها راه برای غلبه بر لجاجت شیبا ست " 181 00:12:43,914 --> 00:12:45,634 ‫اینجا لندن است 182 00:12:45,710 --> 00:12:50,568 ‫چندتا پیام شخصی داریم ‫پدربزرگ داره شام می‌خوره ... 183 00:12:50,739 --> 00:12:51,877 ‫صبر کن ... 184 00:12:52,056 --> 00:12:56,514 ‫ وقتشه که گوجه‌ها رو جمع کنیم ‫ من می‌ترسم با کشتی بری 185 00:13:01,695 --> 00:13:04,915 ‫الان وقت شامه ‫آلبرت 186 00:13:05,088 --> 00:13:06,988 ‫اینا چطوری به فکرت می‌رسن؟ 187 00:13:07,921 --> 00:13:12,700 ‫من اصلا قدرت تخیل ندارم ‫واقعاً می‌گم هیچی 188 00:13:13,062 --> 00:13:14,866 ‫یه کارت پستال هم به زور می‌تونم بنویسم 189 00:13:14,891 --> 00:13:17,349 ‫اون یکی پسره کی بود؟ 190 00:13:17,738 --> 00:13:19,604 ‫جورج, پسرعموی بریتانی 191 00:13:19,774 --> 00:13:21,720 ‫حالا چه اتفاقی برای شیبا می‌افته؟ 192 00:13:23,087 --> 00:13:25,749 ‫هنوز تصمیم نگرفتم 193 00:13:26,395 --> 00:13:29,501 ‫ نگرفتی؟ ‫نه 194 00:13:29,661 --> 00:13:31,911 ‫من در موردت اشتباه قضاوت کردم 195 00:13:31,936 --> 00:13:35,395 ‫فکر کردم خجالتی و یک کم مغروری 196 00:13:38,103 --> 00:13:40,242 ‫نمیدونستم اینطوری هستی 197 00:13:42,733 --> 00:13:44,633 ‫خب دیگه باید برم 198 00:13:45,134 --> 00:13:46,556 ‫خداحافظ آلبرت 199 00:13:47,489 --> 00:13:48,911 ‫خدافظ ایوت 200 00:13:50,804 --> 00:13:52,147 ‫بعداً بقیه ش رو برام می‌خونی؟ 201 00:13:53,558 --> 00:13:54,536 ‫قول می‌دی؟ 202 00:13:54,716 --> 00:13:55,933 ‫قول می‌دم 203 00:13:59,918 --> 00:14:01,306 ‫"بوریس یه نفسی تازه کرد 204 00:14:01,475 --> 00:14:03,136 ‫گوش می‌کنم سلینا" 205 00:14:03,311 --> 00:14:05,561 ‫اون روی پاهاش می‌شینه و ‫با اون چشم‌های کوچیک و عجیبش ... 206 00:14:05,586 --> 00:14:07,406 ‫بهش خیره می‌شه 207 00:14:07,895 --> 00:14:09,078 ‫"...هرگز به من شک نداشته باش 208 00:14:09,252 --> 00:14:12,313 ‫با بودن در کنار خانواده ی کارون ‫آلبرت دنیای جدیدی رو کشف کرد 209 00:14:12,485 --> 00:14:16,228 ‫کلمات جدیدی رویاد گرفت ‫یکشنبه, خانواده, مشروب, کاسه 210 00:14:16,681 --> 00:14:21,505 ‫برای یک بار در زندگیش ‫احساس کرد که به چیزی تعلق داره, احساس زنده بودن کرد 211 00:14:24,780 --> 00:14:26,913 ‫تو نمی‌تونی با اون ازدواج كنی 212 00:14:27,613 --> 00:14:29,877 ‫خانواده ی ما برتر از اون‌ها هستن ‫نمی‌تونی 213 00:14:30,048 --> 00:14:32,657 ‫اونا کمونیست‌های طبقه ی کارگر هستن 214 00:14:32,682 --> 00:14:34,229 ‫به کلیسا می‌رن 215 00:14:34,398 --> 00:14:35,502 ‫چی؟ 216 00:14:35,676 --> 00:14:37,576 ‫یکشنبه‌ها به کلیسا می‌رن 217 00:14:39,801 --> 00:14:41,144 ‫اونا بدترین نوع آدما هستن 218 00:14:41,317 --> 00:14:43,422 ‫بدترین, می‌فهمی؟ 219 00:14:44,630 --> 00:14:48,055 ‫اونا 2 هفته بعدش ازدواج کردن ‫خانم "دهوس" توی خونه موند 220 00:14:48,262 --> 00:14:51,439 ‫یه گروه محلی براشون آواز خوندن 221 00:14:51,889 --> 00:14:54,233 ‫خانواده ی ایوت ‫اتاق خوابشون رو بهشون قرض دادن 222 00:14:57,487 --> 00:15:00,434 ‫سینه ‫س-ی-ن-ه 223 00:15:00,600 --> 00:15:02,864 ‫از انگلیسی قدیم گرفته شده ‫پستان 224 00:15:03,945 --> 00:15:07,006 ‫ خوب بود؟ ‫آره 225 00:15:09,492 --> 00:15:11,517 ‫من اولین بارم بود 226 00:15:12,942 --> 00:15:14,159 ‫تو چی؟ 227 00:15:15,417 --> 00:15:16,805 ‫منم همینطور 228 00:15:18,091 --> 00:15:19,718 ‫بغلم کن 229 00:15:29,943 --> 00:15:32,013 ‫می‌تونم یه چیزی ازت بپرسم؟ 230 00:15:34,213 --> 00:15:36,033 ‫لباسات رو بپوش 231 00:15:37,366 --> 00:15:38,788 ‫چرا؟ 232 00:15:40,679 --> 00:15:41,942 ‫خواهش می‌کنم 233 00:15:55,731 --> 00:15:58,917 ‫در مارسی آقای لاکومیه, بخش دار 234 00:15:59,004 --> 00:16:03,310 ‫شاهد حدود ۲۰۰۰کارگر بوده که به آلمان می‌رن 235 00:16:07,465 --> 00:16:11,715 ‫در پاریس, پسرهای پتن هم ‫برای انجام وظیفه گزارش دادن 236 00:16:12,083 --> 00:16:17,153 ‫اون‌ها امروز به آلمان می‌رن ‫تا کار آموزی خودشون رو شروع کنن 237 00:16:18,557 --> 00:16:20,228 ‫در مورد نویسنده‌ها چی گفتم؟ 238 00:16:20,313 --> 00:16:22,179 ‫ اونا از وظایفشون طفره می‌رن ‫دقیقا 239 00:16:22,236 --> 00:16:25,447 ‫آلمانی‌ها هم همینو می‌گن 240 00:16:25,502 --> 00:16:26,890 ‫تو می‌خوای به آلمان بری؟ 241 00:16:27,265 --> 00:16:29,290 ‫ماهم نمی‌ریم ‫مخصوصا ایوت 242 00:16:29,460 --> 00:16:31,804 ‫تو به یه شغل مناسب احتیاج داری 243 00:16:31,975 --> 00:16:34,524 ‫برو توی اون اتاق درس بخون, جین 244 00:16:36,546 --> 00:16:40,558 ‫توی کار نمایندگی فروش ‫کلمه ی‌ كلیدی "ارائه"ست, فهمیدی؟ 245 00:16:41,981 --> 00:16:43,918 ‫حالا بندهای شلوارت رو ببند 246 00:16:44,017 --> 00:16:46,202 ‫راست بایست ‫عین ولگردا شدی 247 00:16:46,691 --> 00:16:50,221 ‫توی کار فروش ‫یه جور گستاخی وجود داره 248 00:16:50,283 --> 00:16:52,342 ‫دروغگویی نه, گستاخی 249 00:16:52,956 --> 00:16:54,583 ‫اگه ترجیح میدی اسمشو بذار تحریک کردن 250 00:16:54,792 --> 00:16:56,214 ‫فرقشون رو می‌دونی؟ 251 00:16:56,388 --> 00:17:00,639 ‫اگه ملایم برخورد كنی اونا هم محتاط می‌شن ‫اما اگه مثل احمقا رفتار کنی, اونا هم احمق می‌شن فهمیدی؟ 252 00:17:01,210 --> 00:17:03,315 ‫زنگ رو بزن و شروع کن 253 00:17:03,340 --> 00:17:04,728 ‫و حالا شروع کن 254 00:17:05,640 --> 00:17:07,347 ‫بیا داخل 255 00:17:07,516 --> 00:17:08,779 ‫صبح بخیر خانم 256 00:17:08,953 --> 00:17:10,011 ‫مارتل و شرکا 257 00:17:10,190 --> 00:17:12,090 ‫باید لبخند بزنی 258 00:17:12,704 --> 00:17:13,682 ‫دوباره شروع کن . 259 00:17:16,043 --> 00:17:17,351 ‫زنگ بزنم؟ 260 00:17:18,597 --> 00:17:19,655 ‫بیا داخل 261 00:17:20,330 --> 00:17:22,674 ‫صبح بخیر خانم ‫ مارتل و شرکا 262 00:17:22,744 --> 00:17:25,712 ‫ما پارچه ی‌ کتان خونگی و لباس بچه می‌فروشیم 263 00:17:26,916 --> 00:17:28,896 ‫صبح بخیر خانم 264 00:17:29,071 --> 00:17:30,937 ‫محکم بایست 265 00:17:31,107 --> 00:17:33,246 ‫می‌خوایم چند تا نمونه تون نشون بدیم 266 00:17:33,461 --> 00:17:37,523 ‫ما کتان و لباس بچه داریم 267 00:17:37,692 --> 00:17:39,872 ‫می‌شه چند لحظه وقتتون رو بگیرم؟ 268 00:17:39,897 --> 00:17:44,004 ‫من دنبال سابقه ی آلبرت دهوس ‫رو توی مارتل گرفتم 269 00:17:44,398 --> 00:17:46,449 ‫کارخونه ی پارچه ی‌کتان خونگی 270 00:17:46,474 --> 00:17:50,092 ‫جایی که پدرزنش به عنوان یه فروشنده ... 271 00:17:50,668 --> 00:17:52,793 ‫به مدت ۲۰سال کار کرده 272 00:17:52,934 --> 00:17:56,393 ‫اون برای دهوس یه شغل جور کرد ... 273 00:17:56,566 --> 00:17:59,149 ‫تا اونو برای کار به آلمان نبرن 274 00:18:00,035 --> 00:18:05,303 ‫استخراج از سوابق شرکت مارتل ‫از جولای 1۹۴۳ تا ژوئن ۱۹۴۴ 275 00:18:05,463 --> 00:18:09,161 ‫"آلبرت دهوس ارائه‌کار خوب ‫نتایج عالی 276 00:18:09,668 --> 00:18:12,652 ‫آلبرت یه زن داشت یه شغل ‫و یکشنبه‌ها هم با مادرش ناهار می‌خورد 277 00:18:12,702 --> 00:18:15,285 ‫ تقرببا فراموش کرده بود که جنگ هنوز ادامه داره 278 00:18:15,902 --> 00:18:17,165 ‫به چی داری نگاه می‌کنی؟ 279 00:18:17,371 --> 00:18:19,794 ‫از اینجا برو ‫توهیچی ندیدی 280 00:18:29,478 --> 00:18:30,661 ‫نه, ولم کن 281 00:18:31,177 --> 00:18:33,282 ‫منو نکش ‫من 3 تا بچه دارم 282 00:18:41,109 --> 00:18:43,009 ‫صدامو نشنیدی؟ ‫از اینجا برو 283 00:19:04,504 --> 00:19:07,246 ‫اولین سرباز انگلیسی ‫در 6سپتامبر 1944 284 00:19:07,355 --> 00:19:08,894 ‫به طرف لمبرسار حرکت کرد 285 00:19:13,815 --> 00:19:15,522 ‫چه اتفاقی برای خانم دهوس افتاده؟ 286 00:19:15,611 --> 00:19:16,937 ‫اون هیچوقت هیچ شغلی نداشت 287 00:19:17,128 --> 00:19:18,186 ‫بعد یه روز ... 288 00:19:18,211 --> 00:19:19,793 ‫اونو توی تالار شهرداری دیدن ... 289 00:19:19,818 --> 00:19:21,592 ‫که داشت كارت‌های جیره‌بندی رو مرتب می‌کرد 290 00:19:22,200 --> 00:19:24,498 ‫مردم نمی‌خواستن باهاش حرف بزنن 291 00:19:24,668 --> 00:19:26,648 ‫بخاطر كارت‌های جیره‌بندی؟ 292 00:19:26,823 --> 00:19:29,167 ‫و بقیه ی چیزا 293 00:19:29,715 --> 00:19:31,058 ‫چه چیزای دیگه ای؟ 294 00:19:32,508 --> 00:19:35,648 ‫خانم دهوس توی تمام جنگ ‫با اونا همکاری می‌کنه 295 00:19:35,821 --> 00:19:41,033 ‫در سال ۱۹۴۳بخاطر بیوه ی جنگی بودن ‫بهش مستمری بزرگی دادن 296 00:19:41,808 --> 00:19:44,994 ‫ پس حقوق برابر چی می‌شه؟ ‫ اوه خب ... 297 00:19:45,526 --> 00:19:48,188 ‫حتماً یه چیزی شنیدی؟ 298 00:19:49,796 --> 00:19:51,378 ‫دوربین شما رو اذیت می‌کنه؟ 299 00:19:57,579 --> 00:19:59,445 ‫خواهش می‌کنم اینکارو نکنید 300 00:20:09,557 --> 00:20:10,945 ‫خواهش می‌کنم 301 00:20:17,359 --> 00:20:20,784 ‫بیا کمکم کن آلبرت 302 00:20:27,046 --> 00:20:30,311 ‫اینجا چه خبره؟ ‫چیکار داری می‌کنی؟ 303 00:20:30,336 --> 00:20:32,282 ‫دیوونه شدید؟ 304 00:20:32,307 --> 00:20:34,564 ‫اینجا خونه ی ستاد مقاومته 305 00:20:34,589 --> 00:20:37,536 ‫من دختر کارون هستم ‫شبکه ی اصلی, حالیتون شد؟ 306 00:20:37,561 --> 00:20:40,410 ‫مشکلت چیه؟ ‫چه مرگت شده؟ 307 00:20:40,435 --> 00:20:43,416 ‫می‌خوای برم پدرم رو ییارم؟ ‫اون عاشق سروکله زدن با قلدرهاست 308 00:20:44,158 --> 00:20:45,949 ‫گمشو برو بیرون 309 00:20:48,479 --> 00:20:49,901 ‫کمکم کن, آلبرت 310 00:20:51,624 --> 00:20:52,762 ‫کمکم کن 311 00:20:57,744 --> 00:20:59,326 ‫داستان این "شبکه" چی بود؟ 312 00:20:59,862 --> 00:21:03,650 ‫داستان نیست ما به چند تا سرباز انگلیسی ‫که تیر خورده بودن کمک کردیم 313 00:21:03,898 --> 00:21:05,986 ‫بابا توی انباری مخفی شون کرد 314 00:21:10,515 --> 00:21:12,540 ‫یه حوله و یکم آب برام بیار 315 00:21:12,905 --> 00:21:13,883 ‫پدرت؟ 316 00:21:13,908 --> 00:21:15,455 ‫آره 317 00:21:16,030 --> 00:21:17,532 ‫یه حوله و یکم آب برام بیار 318 00:21:30,496 --> 00:21:31,964 ‫چیکار می‌کنی؟ 319 00:21:32,133 --> 00:21:33,521 ‫عجله کن 320 00:21:39,277 --> 00:21:40,699 ‫چرا بهم نگفتی؟ 321 00:21:41,699 --> 00:21:44,407 ‫بابا گفت به کسی نگیم ‫خیلی خطرناک بود 322 00:21:45,212 --> 00:21:48,318 ‫فکر کردم تو می‌دونی ‫شماها که فروشتون رو باهم انجام می‌دید 323 00:21:49,392 --> 00:21:51,895 ‫بهتر که نمی دونستی 324 00:21:54,366 --> 00:21:56,027 ‫خوشحال باش 325 00:22:03,055 --> 00:22:05,319 ‫زود باش, خوشحال باش 326 00:22:05,929 --> 00:22:07,431 ‫چیز مهمی نیست 327 00:22:08,803 --> 00:22:10,350 ‫می‌دونی که من دوستت دارم 328 00:22:58,883 --> 00:23:01,545 ‫من اوقات شادتری هم توی زندگیم داشتم 329 00:23:02,766 --> 00:23:05,030 ‫آدم همیشه دنبال دلیل می‌گرده 330 00:23:05,201 --> 00:23:09,707 ‫خب اونجا هم برای یه چیزی دلیل هست ‫رفتن من 331 00:23:09,870 --> 00:23:11,895 ‫به جز این چیکار می‌تونستم بکنم؟ 332 00:23:12,793 --> 00:23:14,420 ‫شما بودید ‫چیکار می‌کردید؟ 333 00:23:14,589 --> 00:23:16,296 ‫می‌تونستی همینطوری بری داخل ... 334 00:23:16,464 --> 00:23:20,486 ‫سلام كنی, زنت رو ببوسی ‫و بری وسط بقیه؟ 335 00:23:21,294 --> 00:23:22,796 ‫البته که نه 336 00:23:22,970 --> 00:23:24,313 ‫می‌دونی چرا؟ 337 00:23:24,627 --> 00:23:27,255 ‫چون اینطوری نابود می‌شی 338 00:23:29,718 --> 00:23:31,061 ‫نابود 339 00:24:14,358 --> 00:24:15,905 ‫تو چت شده؟ 340 00:24:16,114 --> 00:24:17,980 ‫تمام شب رو که نمی‌تونی اونجا بایستی 341 00:24:19,866 --> 00:24:21,652 ‫می‌خوای برسونیمت؟ 342 00:24:21,822 --> 00:24:22,960 ‫بپر بالا 343 00:24:23,248 --> 00:24:24,352 ‫زود باش بپر بالا 344 00:25:08,224 --> 00:25:09,646 ‫مامان, یه خانم اومده 345 00:25:09,781 --> 00:25:12,159 ‫همسرت کی ناپدید شد؟ 346 00:25:12,335 --> 00:25:13,882 ‫ششم سپتامبر 347 00:25:14,051 --> 00:25:16,270 ‫روزی که لمبرسار آزاد شد 348 00:25:17,267 --> 00:25:21,329 ‫رفت خونه ی مادرش ‫و دیگه برنگشت 349 00:25:21,937 --> 00:25:23,519 ‫ما همه جا رو گشتیم 350 00:25:24,798 --> 00:25:26,425 ‫اونا دوچرخه ش رو پیدا کردن 351 00:25:26,594 --> 00:25:27,937 ‫نمی‌فهمم ... 352 00:25:27,962 --> 00:25:29,249 ‫اونا دوچرخه ش رو پیدا کردن 353 00:25:29,428 --> 00:25:31,294 ‫پیش پلیس رفتید؟ ‫بله 354 00:25:32,726 --> 00:25:36,264 ‫گفتن توی این شرایط نمی‌تونن کمکی بکنن 355 00:25:36,289 --> 00:25:37,677 ‫فقط می‌تونیم صبر کنیم 356 00:25:37,995 --> 00:25:39,736 ‫اما دیگه نمی‌تونم صبر کنم 357 00:25:43,390 --> 00:25:44,858 ‫ببخشید که اصرار می‌کنم 358 00:25:45,026 --> 00:25:48,212 ‫اما از کجا می‌دونید که همسر تون هنوز زنده ست؟ 359 00:25:48,379 --> 00:25:49,596 ‫فقط می‌دونم 360 00:25:50,207 --> 00:25:51,629 ‫احساسش می‌کنم 361 00:25:51,936 --> 00:25:53,404 ‫فقط احساس می‌کنم 362 00:26:01,626 --> 00:26:02,684 ‫عصر بخیر آقا 363 00:26:02,863 --> 00:26:04,331 ‫می‌تونید بهم یکم پول خُرد بدید؟ 364 00:26:06,415 --> 00:26:07,393 ‫شب بخیر آقا 365 00:26:15,403 --> 00:26:18,345 ‫ببخشید., می‌تونید یکم بهم پول خرد بدید؟ 366 00:26:18,370 --> 00:26:19,758 ‫شب خوش 367 00:26:37,585 --> 00:26:39,246 ‫اشتباه داری اینکارو می‌کنی؟ 368 00:26:40,339 --> 00:26:41,317 ‫چی؟ 369 00:26:42,175 --> 00:26:43,836 ‫راهش این نیست 370 00:26:44,569 --> 00:26:47,231 ‫دستت رو جوری میاری بیرون ‫که انگار داری عذرخواهی می‌کنی 371 00:26:49,220 --> 00:26:52,645 ‫اون کت هم شبیه یه گونی سیب زمینی می‌کنتت 372 00:26:52,811 --> 00:26:55,712 ‫؟گونی معذرت خواهی می‌کنه ‫معلومه که نه 373 00:26:55,883 --> 00:26:58,432 ‫تو اونا رو می‌ترسونی ‫درش بیار 374 00:26:59,155 --> 00:27:01,303 ‫چی؟ ‫ اونو درش بیار 375 00:27:03,464 --> 00:27:04,647 ‫و ژاکت رو هم همینطور 376 00:27:05,109 --> 00:27:06,895 ‫ اما سردم می‌شه ‫ درش بیار! 377 00:27:07,104 --> 00:27:09,562 ‫ سردم می‌شه خب ‫آره اما آبرومندانه تره 378 00:27:10,067 --> 00:27:11,649 ‫اونا خوششون میاد 379 00:27:11,691 --> 00:27:14,207 ‫به آدم با یه پیرهن ‫زیر بارون, قلبشون رو آب می‌کنه 380 00:27:14,232 --> 00:27:15,879 ‫و توی تاریکی هم بهتر دیده می‌شه 381 00:27:16,052 --> 00:27:17,759 ‫یادت باشه لبخند بزنی ‫برو 382 00:27:19,793 --> 00:27:22,376 ‫شب خوش - ‫می‌تونید بهم پول خرد بدید؟ 383 00:27:22,546 --> 00:27:23,684 ‫ممنون 384 00:27:23,863 --> 00:27:26,685 ‫ممنون آقا, ممنون خانم ‫شب خوبی داشته باشید 385 00:27:32,446 --> 00:27:35,933 ‫تو که واقعا ولگرد نیستی ها؟ ‫ولگردها تندتند می‌خورن ‏ 386 00:27:35,958 --> 00:27:37,016 ‫اما تو نه 387 00:27:37,041 --> 00:27:39,938 ‫تو از چاقو و چنگال استفاده می‌كنی ‫و دهنت رو هم پاک می‌كنی 388 00:27:40,353 --> 00:27:41,775 ‫تحصیل کرده ای درسته؟ 389 00:27:41,948 --> 00:27:43,086 ‫عیبی ندازه بپرسم؟ 390 00:27:43,305 --> 00:27:45,012 ‫نه 391 00:27:45,439 --> 00:27:47,339 ‫مجبور نیستی جواب بدی 392 00:27:47,514 --> 00:27:48,982 ‫نه نه... آره 393 00:27:49,082 --> 00:27:50,868 ‫نه , آره, یعنی چی؟ 394 00:27:51,106 --> 00:27:52,130 ‫اسمت چیه؟ 395 00:27:53,220 --> 00:27:54,642 ‫دهوس, آلبرت 396 00:27:54,817 --> 00:27:56,034 ‫آلبرت دهوس 397 00:27:56,213 --> 00:27:57,760 ‫چیز دیگه ای میل دارید؟ 398 00:27:58,241 --> 00:28:00,450 ‫ دیگه چی دارید؟ ‫ سیرابی و سیب زمینی 399 00:28:00,475 --> 00:28:02,455 ‫منو همون سیرابی ‫‏ یاد لندن می‌ندازه 400 00:28:03,827 --> 00:28:05,773 ‫آلبرت دهوس چی می‌خوره؟ 401 00:28:07,298 --> 00:28:08,686 ‫همونو بیارید, ممنون 402 00:28:10,957 --> 00:28:12,539 ‫چرا لندن؟ 403 00:28:13,271 --> 00:28:15,012 ‫سیرابی تو رو یاد لندن می‌ندازه 404 00:28:15,186 --> 00:28:18,326 ‫یه رستوران کوچیک فرانسوی توی سوهو" ‫با پرده‌های قشنگ ... 405 00:28:18,704 --> 00:28:21,127 ‫و یه پیشخدمت مو قرمز ‫که با لباسش همخونی داره 406 00:28:21,298 --> 00:28:24,001 ‫" چز راجر" ‫"در اون طرف خیابون "هانوی 407 00:28:24,368 --> 00:28:27,508 ‫اونجا با بچه‌های بی بی سی آشنا شدیم ‫مارتین, نرووآ و بقیه 408 00:28:27,672 --> 00:28:29,777 ‫اونا سه شنبه‌ها سیرابی می‌خوردن 409 00:28:30,425 --> 00:28:32,211 ‫تو موقع جنگ توی لندن بودی؟ 410 00:28:32,695 --> 00:28:33,912 ‫اینطور بنظر میومد 411 00:28:34,092 --> 00:28:35,275 ‫چه عالی 412 00:28:35,488 --> 00:28:37,149 ‫عالی؟ ‫این چه کلمه ایه؟ 413 00:28:37,324 --> 00:28:40,589 ‫ماشین سیتروئن 15 عالیه ‫چارلز تزنت عالیه 414 00:28:40,755 --> 00:28:42,177 ‫اما جنگ, راستش رو بخوای 415 00:28:44,301 --> 00:28:47,123 ‫اینم یه چیز عالی برای تو 416 00:28:47,940 --> 00:28:50,079 ‫اگه اون توی لندن بود ‫منم توی لوردس بودم 417 00:28:52,089 --> 00:28:53,067 ‫و بعد؟ 418 00:28:53,092 --> 00:28:54,753 ‫قاچاقی به فرانسه می‌رفتم 419 00:28:54,916 --> 00:28:56,133 ‫یعنی بعد از لندن؟ 420 00:28:58,193 --> 00:28:59,171 ‫چرا؟ 421 00:29:00,548 --> 00:29:04,371 ‫چرا باید توی سال 1942 با چتر نجات به فرانسه برم؟ ‫خودت چی فکر می‌کنی؟ واسه آلمانی یاد گرفتن؟ 422 00:29:09,496 --> 00:29:10,964 ‫یکی دیگه سفارش بدیم؟ 423 00:29:11,132 --> 00:29:12,110 ‫آره, نه؟ 424 00:29:12,427 --> 00:29:16,933 ‫من سرهنگ رو در سال ۱۹۵۶ ملاقات کردم ‫وقتی که کتابش, "خاطره ی بد" منتشر شد 425 00:29:16,958 --> 00:29:18,675 ‫من اون موقع ناشر جوونی بودم . 426 00:29:18,879 --> 00:29:20,825 ‫تازه دومین رمانم برای چاپ بود 427 00:29:20,994 --> 00:29:23,179 ‫اون از نام مستعار "جین دیونت" استفاده کرد؟ 428 00:29:23,349 --> 00:29:25,056 ‫بله, اما اینش مهم نیست 429 00:29:25,223 --> 00:29:27,442 ‫من اون رو به نام‌های زیادی می‌شناسم 430 00:29:27,617 --> 00:29:28,755 ‫اون عاشق این کار بود 431 00:29:28,974 --> 00:29:30,760 ‫اون 3 تا چیز رو خیلی دوست داشت 432 00:29:30,929 --> 00:29:35,251 ‫احساسات, درختان بزرگ ‫و نیرنگ به هرشكلی که باشه 433 00:29:35,337 --> 00:29:37,203 ‫اسم "سرهنگ" از کجا اومد؟ 434 00:29:37,228 --> 00:29:39,526 ‫"اون عضو یه واحد "فرانسه ی آزاد ‫در انگلیس بود 435 00:29:45,950 --> 00:29:47,657 ‫ممنون آقا 436 00:29:47,802 --> 00:29:48,985 ‫خداحافظ 437 00:29:51,655 --> 00:29:54,403 ‫یه سوال ازت دارم آلبرت ‫تو از مردها خوشت میاد؟ 438 00:29:55,752 --> 00:29:58,380 ‫چطور مردهایی؟ 439 00:29:58,977 --> 00:30:01,196 ‫از اونایی که تو تاریکی بغلشون کنی 440 00:30:05,088 --> 00:30:06,534 ‫خیره نشو 441 00:30:06,559 --> 00:30:08,505 ‫فقط بگو آره یا نه؟ 442 00:30:09,996 --> 00:30:12,704 ‫نیازی نیست ناراحت بشی ‫شنیدم چی گفتی 443 00:30:12,909 --> 00:30:14,650 ‫جایی رو برای خوابیدن داری؟ 444 00:30:16,158 --> 00:30:18,183 ‫واسه خواییدن گفتم 445 00:30:18,208 --> 00:30:19,915 ‫جایی رو برای خوابیدن داری؟ 446 00:30:25,055 --> 00:30:28,400 ‫برو به رویال لپیک ‫بهشون بگو سروان تو رو فرستاده 447 00:31:14,443 --> 00:31:18,664 ‫متوجه حرفات نمی‌شم 448 00:31:18,801 --> 00:31:19,859 ‫سلام آلبرت 449 00:31:20,069 --> 00:31:21,047 ‫سلام اودت 450 00:31:21,226 --> 00:31:23,570 ‫ پشت سرم بمون عزیزم ‫ من همینجام 451 00:31:35,931 --> 00:31:37,513 ‫امشب شلوغه ‫آره 452 00:31:48,784 --> 00:31:50,525 ‫ممنون ‫شب خوبی داشته باشید 453 00:31:58,135 --> 00:32:00,743 ‫ببایید گله نکنیم ..." 454 00:32:00,768 --> 00:32:02,031 ‫آگوست ماه خوبی بود 455 00:32:02,607 --> 00:32:03,745 ‫چندتا فیلم دیدیم ... 456 00:32:04,072 --> 00:32:07,648 ‫مردم همدیگه رو می‌بوسیدن ‫و توی خیابون می‌رقصیدن ... 457 00:32:08,262 --> 00:32:13,166 ‫فکر می‌کردیم حالا دیگه جنگ تمام شده ‫و پاریس آزاد شده 458 00:32:13,369 --> 00:32:16,270 ‫اما ماه‌ها گذشت 459 00:32:16,295 --> 00:32:20,845 ‫زمستون اومد و هنوز زغال كافی ‫برای ناهار و شام نداشتیم 460 00:32:20,870 --> 00:32:23,300 ‫مردم کم کم فكرهای دیگه ای به سرشون زد 461 00:32:23,582 --> 00:32:26,803 ‫یادمه که خانم پیری بهم می‌گفت 462 00:32:27,007 --> 00:32:28,554 ‫"وقتی آلمان‌ها اینجا بودن ... 463 00:32:29,046 --> 00:32:32,505 ‫ما گرسنه بودیم و سردمون بود ‫اما حداقل خوب سازماندهی می‌شدیم 464 00:32:32,717 --> 00:32:36,824 ‫بین دوران اشغال و آزاد بودن ‫من 6 تاهویت مختلف داشتم 465 00:32:37,882 --> 00:32:39,509 ‫یه جواب اشتباه می‌دادی کارت تموم بود 466 00:32:41,194 --> 00:32:43,458 ‫ تو چیکار کردی؟ ‫همه ش رو از خودم در آوردم 467 00:32:44,015 --> 00:32:46,154 ‫اگه زندگیت رو با داستانت قاطی كنی ... 468 00:32:46,328 --> 00:32:48,467 ‫اونا بررسیش می‌کنن و فاتحه ت خونده ست 469 00:32:48,890 --> 00:32:53,163 ‫گذشته همیشه به ضررت تموم می‌شه . ‫باید همه چیز رو از اول تا آخر از خودت بسازی . 470 00:32:53,318 --> 00:32:56,299 ‫با دستای خالی, جیب‌های خالی 471 00:32:59,184 --> 00:33:00,572 ‫آلمانیای زیادی کشتی؟ 472 00:33:01,617 --> 00:33:02,834 ‫گاهی اوقات 473 00:33:03,013 --> 00:33:04,117 ‫چندتا؟ 474 00:33:05,248 --> 00:33:09,002 ‫تعداد مهم نیست ‫مهم لذتیه که بهت دست می‌ده 475 00:33:09,182 --> 00:33:10,604 ‫خطرش هم همینجاس 476 00:33:11,416 --> 00:33:15,319 ‫می‌تونی آلمانی‌های زیادی رو بکشی 477 00:33:15,486 --> 00:33:16,669 ‫مشکل توی صلحه 478 00:33:16,842 --> 00:33:19,061 ‫من دوباره دارم نام نویسی می‌کنم ‫می‌خوام به برلین برم 479 00:33:19,236 --> 00:33:22,080 ‫اونجا تماس بدنی و گرمیش بیشتره 480 00:33:22,105 --> 00:33:23,288 ‫می‌دونی منظورم چیه؟ 481 00:33:24,246 --> 00:33:26,192 ‫باورت شد, احمق؟ 482 00:34:05,571 --> 00:34:07,039 ‫سال نو مبارک, قربان 483 00:34:10,200 --> 00:34:13,022 ‫براتون سال خوب و موفقیت آمیزی رو آرزو می‌کنم 484 00:34:19,601 --> 00:34:21,387 ‫سال نو مبارک, جوون 485 00:34:24,613 --> 00:34:25,751 ‫یبخشید 486 00:34:25,929 --> 00:34:28,830 ‫من زیاد به مهربونی عادت ندارم ‫بنظرم عجیب میاد 487 00:34:30,478 --> 00:34:31,741 ‫منو می‌شناسی؟ 488 00:34:33,350 --> 00:34:34,454 ‫نه قربان 489 00:34:36,103 --> 00:34:37,571 ‫اسمم رو نمی‌دونی؟ 490 00:34:40,473 --> 00:34:43,816 ‫"صدام کن "جو ‫تا حالا آقای "جو" رو ندیدی؟ 491 00:34:45,580 --> 00:34:46,843 ‫مطمئنی؟ 492 00:34:47,400 --> 00:34:50,426 ‫حتی عکسش روهم توی مجله‌های مسخره ندیدی؟ 493 00:34:50,592 --> 00:34:51,570 ‫نه قربان 494 00:34:51,789 --> 00:34:54,690 ‫پس همینطوری الکی گفتی "سال نو مبارک"؟ 495 00:34:59,601 --> 00:35:01,467 ‫اینجا سفارت آلمان در سال 1943 هست 496 00:35:01,636 --> 00:35:04,981 ‫اونی که یونیفورم پوشیده "وتو آبتز" هست ‫سفیر آلمان 497 00:35:05,147 --> 00:35:07,777 ‫کناریش آقای "جو" هست 498 00:35:08,785 --> 00:35:10,446 ‫این برای آگوست 1944 ــه 499 00:35:11,817 --> 00:35:14,878 ‫دقیقاً روز آزادی 500 00:35:15,728 --> 00:35:19,312 ‫به عنوان یه تاجر بی مصرف می‌ره ‫و به عنوان قهرمان نیروی مقاومت وارد می‌شه 501 00:35:20,134 --> 00:35:21,238 ‫دیوونه کننده س 502 00:35:21,451 --> 00:35:22,475 ‫اینا رو می‌بینی؟ 503 00:35:22,648 --> 00:35:25,133 ‫آقای "جو" اینا رو فقط بوسیله ی یک چیز بدست آورد ‫لطف کردن 504 00:35:25,241 --> 00:35:26,549 ‫من همیشه برای خیلیا کارهایی انجام می‌دم 505 00:35:26,718 --> 00:35:29,904 ‫آلمان‌ها برنز می‌خوان؟ مشكلی نیست ‫آقای جو بهشون می‌ده 506 00:35:30,319 --> 00:35:32,742 ‫گشتاپو اطلاعات می‌خواد؟ 507 00:35:32,767 --> 00:35:35,018 ‫آقای جو بهشون اطلاعات می‌ده 508 00:35:35,187 --> 00:35:38,074 ‫نبروی مقاومت افراد گشتاپو رو می‌خواد؟ 509 00:35:38,270 --> 00:35:40,978 ‫آقای جو بهشون می‌ده 510 00:35:41,944 --> 00:35:43,082 ‫لطف کردن 511 00:35:43,231 --> 00:35:45,370 ‫رازش توی همینه 512 00:35:46,262 --> 00:35:48,128 ‫حالا از آدرس‌ها یه کپی بگیر ... 513 00:35:48,153 --> 00:35:50,292 ‫و سلام آقای جو رو به دوستاش برسون 514 00:35:50,854 --> 00:35:53,915 ‫وقتی صدای زنگ دراومد ‫دوستای آقای جو رو راهنمایی ‌کن داخل 515 00:35:54,086 --> 00:35:56,908 ‫اما همیشه قبلش ازشون بخواه صبر کنن 516 00:35:57,362 --> 00:36:01,583 ‫وقتی من گفتم ‫اونا رو به دفتر آقای جو راهنمایی کن 517 00:36:14,342 --> 00:36:17,951 ‫توی دو هفته ی اول از ماه فوریه ‫آلبرت 2575 تا کارت نوشت 518 00:36:18,459 --> 00:36:19,881 ‫آقای جو دوست‌های زیادی داشت 519 00:36:20,787 --> 00:36:23,263 ‫آلبرت آدم‌های مهم زیادی رو به داخل راه می‌داد 520 00:36:23,514 --> 00:36:24,924 ‫به همه شون می‌گفت منتظر بمونن 521 00:36:24,949 --> 00:36:28,349 ‫و اسم و مشخصاتشون رو یادداشت می‌کرد 522 00:36:28,662 --> 00:36:30,244 ‫همونطور که سروان پیش گفته بود 523 00:36:30,269 --> 00:36:31,771 ‫دوست عزیز, بفرما داخل 524 00:36:46,402 --> 00:36:47,745 ‫در بازه 525 00:36:49,195 --> 00:36:50,333 ‫سلام, کار داری؟ 526 00:36:51,190 --> 00:36:52,533 ‫مطالعه می‌کنم 527 00:36:52,706 --> 00:36:55,971 ‫ می‌خوای به کاری بکنی؟ ‫مثلاچی؟ 528 00:36:56,558 --> 00:37:02,019 ‫می‌تونیم بریم بیرون یه نوشیدنی بخوریم ‫یا یه فیلمی ‌ببینیم یا همینجا بمونیم 529 00:37:03,629 --> 00:37:06,451 ‫تو همه کارات رو سریع انجام می‌دی آلبرت ‫خبلی بده 530 00:37:06,614 --> 00:37:08,116 ‫تا حالاکسی بهت گفته؟ 531 00:37:09,311 --> 00:37:10,619 ‫هرگز؟ 532 00:37:11,371 --> 00:37:12,475 ‫چرا؟ 533 00:37:12,804 --> 00:37:14,909 ‫انگار می‌خوای زود تمومش كنی 534 00:37:14,934 --> 00:37:16,356 ‫سکس رو دوست نداری؟ 535 00:37:16,667 --> 00:37:18,965 ‫ چرا دارم ‫ پس نشونش بده 536 00:37:19,181 --> 00:37:21,557 ‫مثل پشه زود کارت رو ... 537 00:37:21,582 --> 00:37:24,973 ‫...تموم می‌كنی ‫ مهم نیست گوش کن ... 538 00:37:24,998 --> 00:37:27,501 ‫ ناراحتت کردم؟ ‫ نه اصلاً 539 00:37:31,619 --> 00:37:33,548 ‫خجالتی‌ها همه مثل هم هستن 540 00:37:33,573 --> 00:37:39,829 ‫اگه از کارمون لذت نبریم ‫زود ارضا می‌شی و تموم میشه 541 00:37:42,017 --> 00:37:45,204 ‫اما آلبرت اینطوری هیچ فایده ای نداره 542 00:37:47,121 --> 00:37:51,422 ‫وقتی احساسس كردی که دیگه نمی‌تونی ‫جلوی خودتو بگیری به یه چیز دیگه فکر کن 543 00:37:51,629 --> 00:37:53,654 ‫تا حالا اینو امتحان كردی؟ 544 00:37:56,309 --> 00:38:00,007 ‫ مثلاً به چی؟ ‫ یه چیز خوب که زمان‌بره 545 00:38:00,179 --> 00:38:02,159 ‫تصور کن توی یه رستوران هستی 546 00:38:02,334 --> 00:38:05,156 ‫بهش فکرکن ‫توی رستوران چیکار می‌کنی؟ 547 00:38:06,657 --> 00:38:08,682 ‫میشینم ‫دقیقا 548 00:38:09,331 --> 00:38:12,039 ‫می‌شینی و به فهرست نگاه می‌کنی 549 00:38:12,203 --> 00:38:15,821 ‫پیش خوراک‌ها ‫خوراک اصلی, دسر ... 550 00:38:16,187 --> 00:38:18,007 ‫بعد دوباره برمی‌گردی به پیش خوراک‌ها 551 00:38:18,183 --> 00:38:20,971 ‫یه کم ار گارسون توضیح میخوای ‫مکث میکنی 552 00:38:21,135 --> 00:38:24,036 ‫وقتی شامت رو آوردن ‫یه دفعه همه ش رو نکن توی حلقت 553 00:38:24,207 --> 00:38:26,153 ‫مزه مزه ش کن آروم بخور ... 554 00:38:27,395 --> 00:38:30,191 ‫وبعد آروم آروم زیادش کن 555 00:38:30,855 --> 00:38:33,143 ‫با کار روزانه ش توی دفتر آقای جو 556 00:38:33,418 --> 00:38:37,002 ‫مدرسه ی شبانه با اودت ‫و شهریه ی سروان ولنتاین ..." 557 00:38:37,731 --> 00:38:40,951 ‫ولنتاین! دیونت توی رمانش ‫دهوس رو به این اسم صدا می‌زنه 558 00:38:41,479 --> 00:38:43,902 ‫اوقاتش رو می‌گذروند 559 00:38:44,574 --> 00:38:47,714 ‫اون در مورد شیر خودش ‫کمتر و کمتر فکر می‌کرد ‏ 560 00:38:47,739 --> 00:38:49,002 ‫مزه‌مزه‌ش کن 561 00:38:49,176 --> 00:38:50,519 ‫باشه 562 00:38:50,926 --> 00:38:55,627 ‫خوبه! حالا در مورد دسر فکرکن ‫داری پیش فکر می‌کنی؟ 563 00:38:56,018 --> 00:39:00,319 ‫عالیه ‫کارت خوبه ... 564 00:39:00,344 --> 00:39:03,564 ‫از هیچی به همه جا رسیدی 565 00:39:06,913 --> 00:39:10,053 ‫هنوز یه مُخی برات باقی مونده ‫اما یه چیزی بهم می‌گه 566 00:39:12,634 --> 00:39:16,013 ‫خوب گوش کن ‫الان اینو خوب نمی‌فهمی 567 00:39:16,186 --> 00:39:17,449 ‫شاید هم هیچوقت نفهمی 568 00:39:17,622 --> 00:39:18,760 ‫گوش می‌کنی؟ 569 00:39:19,259 --> 00:39:22,081 ‫یه همچین دوران بزرگی ‫فقط یه بار توی یه قرن اتفاق می‌افتن 570 00:39:22,252 --> 00:39:25,756 ‫بازنده‌ها مثل برنده‌ها مطرح می‌شن ‫بزدل‌ها مثل قهرمان‌ها, شیاطین مثل قدیس‌ها 571 00:39:26,141 --> 00:39:29,042 ‫با استعداد و قدرت تخیل ‫هیچ حد و مرزی وجود نداره 572 00:39:31,543 --> 00:39:32,931 ‫مطمئنم همینطوره 573 00:39:44,965 --> 00:39:46,592 ‫جادو آلبرت! جادو 574 00:39:50,715 --> 00:39:52,695 ‫چی شده, دیو؟ 575 00:39:52,869 --> 00:39:54,451 ‫"هیچی نشده, دلبر, هیچی ." 576 00:40:12,178 --> 00:40:14,886 ‫ولم کن! دردم گرفت 577 00:40:15,967 --> 00:40:17,867 ‫من دوست ژنرال دوگل هستم 578 00:40:19,997 --> 00:40:21,738 ‫دردم گرفت, احمق 579 00:40:23,463 --> 00:40:25,682 ‫ حرومزاده ... ‫ بذارش داخل 580 00:40:42,118 --> 00:40:45,736 ‫ سروان رو دیدید؟ ‫ نه اما اینو برای شما گذاشت 581 00:40:52,621 --> 00:40:56,319 ‫"پام می‌خاره بس کن ‫به هوای تازه احتیاج دارم بس کن 582 00:40:57,223 --> 00:40:58,566 ‫پ.ن: اسم اون مارلونه 583 00:40:58,739 --> 00:41:01,485 ‫بیست ساله از ویرجینیا ‫خوشتیپ وخوش قیافه 584 00:41:01,556 --> 00:41:04,503 ‫من دارم جاز و زیبایيِ ارتشِ فاتح جنگ رو کشف می‌کنم " 585 00:41:04,628 --> 00:41:05,971 ‫"آه آلیرت! عشق ! عشق" 586 00:41:06,185 --> 00:41:07,289 ‫چی می‌خورید؟ 587 00:41:08,845 --> 00:41:09,823 ‫چی دارید؟ 588 00:41:10,011 --> 00:41:11,513 ‫سیرابی و سیب زمینی 589 00:41:13,123 --> 00:41:14,864 ‫همون سیرابی 590 00:41:16,101 --> 00:41:19,639 ‫"من دارم جاز و زیبایيِ ارتشِ فاتح جنگ رو کشف می‌کنم 591 00:41:19,812 --> 00:41:21,394 ‫آه, آلبرت 592 00:41:48,488 --> 00:41:50,707 ‫سوبیران ‫تو نمیای داخل؟ 593 00:41:51,402 --> 00:41:53,427 ‫ببخشید, شما رو با یه نفر دیگه اشتباه گرفتم 594 00:42:19,003 --> 00:42:21,108 ‫ خونه کجاست؟ ‫ نزدیک آموزشگاه ارتشی 595 00:42:21,277 --> 00:42:23,336 ‫ برای وزارتخونه؟ ‫ بله, چیز مهمیه 596 00:42:26,823 --> 00:42:29,087 ‫- شما دعوتنامه دارید؟ ‫نه 597 00:42:29,465 --> 00:42:33,785 ‫ اسمتون توی لیسته؟ ‫ فکر کنم اشتباهی اومدم 598 00:42:33,902 --> 00:42:34,926 ‫اینجا چه خبره؟ 599 00:42:35,099 --> 00:42:38,285 ‫یه تجدید دید ار برای سربازهای سابق نیروی مقاومته 600 00:42:38,787 --> 00:42:39,845 ‫ممنون 601 00:42:45,887 --> 00:42:46,865 ‫نرووآ 602 00:42:47,482 --> 00:42:49,253 ‫ هنری ‫ بوشمس 603 00:42:49,278 --> 00:42:50,621 ‫بوشمس عزیز 604 00:42:51,158 --> 00:42:52,375 ‫از دیدنت خوشحالم 605 00:42:53,221 --> 00:42:55,509 ‫ آبرلی کجاست؟ ‫ اون نتونست بیاد 606 00:43:05,944 --> 00:43:08,129 ‫" هنری نرووآ, صدای لندن" 607 00:43:11,270 --> 00:43:12,578 ‫دهوس ! آلبرت 608 00:43:12,747 --> 00:43:17,014 ‫نرووآی عزیز ‫چیکارا می‌کردی توی این مدت؟ 609 00:43:18,707 --> 00:43:20,971 ‫خیلی حرفا دارم که بهت بزنم 610 00:43:23,572 --> 00:43:25,472 ‫منم, بیا بریم بیرون 611 00:43:28,917 --> 00:43:29,895 ‫کار دارم 612 00:43:40,810 --> 00:43:44,235 ‫صدوپنجاه تا برای خورد و خوراک, 300 تا برای اجاره ‫صدتا برای روزنامه 613 00:43:44,572 --> 00:43:46,870 ‫برای 3ماهم کافیه 614 00:43:57,816 --> 00:43:58,840 ‫لعنتی 615 00:44:02,644 --> 00:44:05,048 ‫آگهی ای که آلبرت اونو دید ... 616 00:44:05,073 --> 00:44:09,294 ‫نوشته بود "نزدیک آموزشگاه ارتشی ‫اتاق تک نفره, یک اجاره ی قابل‌ قبول " 617 00:44:13,809 --> 00:44:14,913 ‫حله؟ 618 00:44:15,645 --> 00:44:19,149 ‫سیصدفرانک برای یک ماه 619 00:44:19,316 --> 00:44:21,023 ‫دهم هر ماه اجاره رو می‌دی 620 00:44:22,853 --> 00:44:25,754 ‫دیگه کی اینجا زندگی می‌کنه؟ ‫ آدمای متشخص 621 00:44:26,034 --> 00:44:29,001 ‫کار مندای دولت, معلم‌های بازنشسته ‫یه بیوه‌ی نیروی دریایی ... 622 00:44:31,319 --> 00:44:34,983 ‫مستأجر قبلی اون کتابا رو گذاشته ‫اگه بخوای اونا رو برمی‌دارم 623 00:44:35,149 --> 00:44:36,571 ‫نه ممنون 624 00:44:37,851 --> 00:44:42,231 ‫کجا زندگی می‌كنی آقای دهوس؟ ‫نزدیک آموزشگاه ارتش, جای خوبیه 625 00:44:48,658 --> 00:44:50,900 ‫روزنامه ی ستوان, لطفاً 626 00:44:55,744 --> 00:44:57,769 ‫بفرما عزیزم 627 00:44:57,938 --> 00:44:59,645 ‫ خدافظ ‫ فردا می‌بینمت 628 00:45:00,771 --> 00:45:02,079 ‫همونو به منم بدید لطفاً 629 00:45:03,085 --> 00:45:07,749 ‫فرانسه ی آزاد, نبرد ‫نیروی مقاومت و فرانک تیرور 630 00:45:27,257 --> 00:45:30,682 ‫سال 1943 جنگ ‫علیه نیروی مقاومت 631 00:45:30,848 --> 00:45:34,625 ‫"پیر بروسولت" خودش رو از پنجره ی ‫طبقه 5 بیرون پرت می‌کنة 632 00:45:34,798 --> 00:45:36,618 ‫پیست و دوم مارچ 1942 633 00:45:39,444 --> 00:45:41,663 ‫فرانسه در 2 گروه در لندن مستقر شد 634 00:45:41,878 --> 00:45:44,540 ‫کسانی که در آمریکا بودن ‫وکسانی که می‌خواستن به اونجا برن 635 00:45:44,751 --> 00:45:48,714 ‫جورج مندل ‫برای اعدام به آلمان دیپورت شد 636 00:45:48,926 --> 00:45:52,032 ‫در 7 جولای 1944 کشته شد 637 00:45:53,754 --> 00:45:57,816 ‫آبورلی, مویز, نرووآ, موران 638 00:46:08,967 --> 00:46:10,302 ‫لوئیس واکوییر 639 00:46:10,599 --> 00:46:12,943 ‫"نماینده ی رئیس موزه ی "انسان شناسی 640 00:46:13,113 --> 00:46:14,581 ‫گروه ضد فاشیت ... 641 00:46:14,606 --> 00:46:15,823 ‫یکی یکی 642 00:46:16,053 --> 00:46:20,513 ‫زمانی که ما منتظر محاکمه ی ‫"هنری فیلیپ پتن" یعنی رهبر تمام آن‌ها هستیم ... 643 00:46:20,538 --> 00:46:24,194 ‫...اون‌هایی که با دشمن همدست بودن ‫جواب جنایت‌هاشون رو خواهند داد 644 00:46:24,921 --> 00:46:30,202 ‫امروز, دیوان عالی کشور ‫حکم مرگ ژنرال دنتز را قبول کرد 645 00:46:30,343 --> 00:46:33,005 ‫فرماندار ویشيِ سوریه و لبنان 646 00:46:33,175 --> 00:46:36,793 ‫که سلاح‌های فرانسوی رو ‫به سمت نیروهای فرانسوی نشونه گرفت 647 00:46:54,208 --> 00:46:56,791 ‫این عکس رو توی دادگاه دبوک گرفتن ... 648 00:46:57,278 --> 00:46:59,736 ‫و اینو توی دادگاه بالورین 649 00:46:59,761 --> 00:47:01,388 ‫وزیر ویشی 650 00:47:01,747 --> 00:47:05,251 ‫هردو دادگاه رو در اوایل 1945 برگذار کردن 651 00:47:05,417 --> 00:47:06,839 ‫به فاصله ی چند روز 652 00:47:07,613 --> 00:47:10,706 ‫آلبرت دهوس به دادگاه دبوک رفت 653 00:47:10,816 --> 00:47:13,274 ‫اون پیشت نشسته 654 00:47:13,299 --> 00:47:17,122 ‫اون به دادگاه بالورین هم رفت ‫امااین بار جلو نشست 655 00:47:17,147 --> 00:47:19,237 ‫استراتژی اون برای نفوذ 656 00:47:25,356 --> 00:47:26,414 ‫عقب بایستید 657 00:47:26,593 --> 00:47:28,413 ‫من قبل از رای دادگاه هیچ نظری نمی‌دم 658 00:47:28,628 --> 00:47:30,494 ‫من به عدالت فرانسه ایمان دارم 659 00:47:33,626 --> 00:47:34,604 ‫این از جیبتون افتاد 660 00:47:34,783 --> 00:47:35,761 ‫واسه من نیست 661 00:48:05,160 --> 00:48:06,138 ‫بیا تو 662 00:48:09,589 --> 00:48:10,772 ‫امروز بیستمه 663 00:48:10,985 --> 00:48:12,123 ‫به این زودی؟ 664 00:48:12,302 --> 00:48:15,488 ‫یه هفته اجازه ت عقب افتاده ‫فردا اجاره رو بده وگرنه برو بیرون! 665 00:48:17,743 --> 00:48:20,485 ‫اینجا هوا سرده ‫آتیش روشن نکردی؟ 666 00:48:20,510 --> 00:48:21,534 ‫خیلی گرونه 667 00:48:21,571 --> 00:48:23,630 ‫فردا اجاره ت رو بده, فهمیدی؟ 668 00:48:23,806 --> 00:48:24,784 ‫یادت نره 669 00:48:38,777 --> 00:48:42,964 ‫اون روز یه بوی خیلی خوبی میومد 670 00:48:43,111 --> 00:48:45,978 ‫نسیم خُنک ‫صدای شپر 671 00:48:46,541 --> 00:48:48,521 ‫بوی قهوه ی صبح 672 00:48:48,696 --> 00:48:50,267 ‫و خانواده ی لویر 673 00:48:50,292 --> 00:48:54,798 ‫اونا منو با چشم‌های ریز براقم ‫مثل یه کبوتر توی خیابون دیدن 674 00:48:55,388 --> 00:48:56,173 ‫من پول داشتم 675 00:48:56,198 --> 00:49:00,583 ‫می‌تونستم پول اجاره رو بدم ‫اما یه جورایی اینکار بنظر خیلی ساده میومد 676 00:49:00,880 --> 00:49:06,150 ‫اون روز تصمیم گرفتم که از خانواده ی لویر ‫مثل یه آزمایش استفاده کنم 677 00:49:06,197 --> 00:49:07,938 ‫سلام خانم لویر ‫نامه نیومده؟ 678 00:49:08,057 --> 00:49:09,798 ‫بله, آخرین اخطار برای اجاره 679 00:49:10,197 --> 00:49:12,844 ‫امروز پیست و سومه ‫بیشتر از یه هفته عقب افتاده 680 00:49:12,869 --> 00:49:15,816 ‫ می‌دونم, من منتظر حقوقم هستم ‫کدوم حقوق؟ 681 00:49:15,981 --> 00:49:17,847 ‫از طرف وزارتخونه 682 00:49:18,016 --> 00:49:20,895 ‫ چی شده؟ ‫ حقوقم هنوز نرسیده 683 00:49:20,920 --> 00:49:23,901 ‫مقامات اصلاً توی این چیزا عجله نمی‌کنن 684 00:49:24,080 --> 00:49:25,692 ‫منم همینو می‌گم 685 00:49:25,929 --> 00:49:27,954 ‫بااینحال اجاره خیلی عقب افتاده 686 00:49:27,979 --> 00:49:29,845 ‫تو هنوز اینجایی؟ ‫برو 687 00:49:30,159 --> 00:49:32,298 ‫می‌تونی یه لطفی یم بكنی؟ 688 00:49:32,473 --> 00:49:34,976 ‫برام روزنامه بگیر 689 00:49:35,146 --> 00:49:36,284 ‫چه روزنامه ای؟ 690 00:49:36,848 --> 00:49:39,146 ‫فقط بگو روزنامه ی ستوان 691 00:49:39,928 --> 00:49:42,296 ‫ستوان؟ ‫خب چرا زودتر نگفتی؟ 692 00:49:43,080 --> 00:49:46,903 ‫سرجوخه لویر, وردون ‫سه بار تا حالا در فراخوانی سریع اسمم رو آوردن 693 00:49:47,366 --> 00:49:48,470 ‫آزاد 694 00:49:49,082 --> 00:49:51,141 ‫ اجاره چی میشه؟ ‫بهدا در موردش حرف میزنیم 695 00:49:51,316 --> 00:49:53,455 ‫گفتم بعداً 696 00:49:55,652 --> 00:49:58,360 ‫اتاق تون هنوز آتیش نداره؟ 697 00:50:00,440 --> 00:50:02,943 ‫من یه تن زغال توی زیرزمین دارم ‫برای شما 698 00:50:03,393 --> 00:50:05,293 ‫نه لویر, ممنون, اما نه 699 00:50:05,468 --> 00:50:08,893 ‫ بیایید بین سربازها ‫گفتم نه و جدی هم گفتم 700 00:50:11,890 --> 00:50:15,569 ‫در روز 24 مارس, ‫:روزنامه فرانس تیرور رو خوند 701 00:50:16,062 --> 00:50:20,744 ‫ تجدید دیدار سربازان سابق ‫شبکه ی سرویر در ساعت 4:30 بعدازظبر 702 00:50:20,769 --> 00:50:23,288 ‫در اتاق قرمز هتل لوتتیا 703 00:50:23,727 --> 00:50:25,991 ‫دعوتنامه الزامیست 704 00:50:49,236 --> 00:50:53,104 ‫ شما بی‌کفایت هستید خانم ‫ ببخشید؟ 705 00:50:53,265 --> 00:50:55,814 ‫گفتم شما بی کفایت هستید, خانم 706 00:50:56,417 --> 00:50:58,044 ‫من الان کجا بودم؟ 707 00:51:01,455 --> 00:51:02,947 ‫ توی اتاق قرمز؟ ‫بله 708 00:51:02,972 --> 00:51:07,671 ‫با دوستم وارد شدم ‫و شما دعوتنامه ی منو چک نکردید 709 00:51:07,871 --> 00:51:10,679 ‫کارتون چیه؟ ‫ که دعوتنامه‌ها رو چک کنم 710 00:51:10,712 --> 00:51:11,531 ‫می‌فههم 711 00:51:11,921 --> 00:51:14,549 ‫چه خوب شد که مال منو نخواستید 712 00:51:14,574 --> 00:51:17,263 ‫ می‌دونید چرا؟ ‫نه 713 00:51:18,026 --> 00:51:21,212 ‫چون برای من نفرستادن ‫پس حالا 2 برابر بی کفایت هستید 714 00:51:21,237 --> 00:51:25,269 ‫آلبرت دهوس 715 00:51:28,909 --> 00:51:31,427 ‫بین دبارد و دنوی ... 716 00:51:31,452 --> 00:51:34,001 ‫با مرکب لطفاً 717 00:51:34,026 --> 00:51:36,370 ‫نباید دیگه این اتفاق بیفته 718 00:51:36,540 --> 00:51:39,229 ‫دهوس ‫د-ه-و-س 719 00:51:39,254 --> 00:51:40,471 ‫لطفاً ‫آروم 720 00:52:09,690 --> 00:52:12,148 ‫سیگار؟ ‫ نه, من فقط انگلیسی می‌کشم 721 00:52:12,510 --> 00:52:13,568 ‫پیش عادت کردم 722 00:52:15,042 --> 00:52:18,262 ‫من فقط انگلیسی میکشم ‫ بهش عادت کردم 723 00:52:21,509 --> 00:52:23,250 ‫حالتون چطوره؟ ‫آلبرت دهوس هستم 724 00:52:23,275 --> 00:52:25,221 ‫من فقط انگلیسی میکشم ‫ بهش عادت کردم 725 00:52:29,807 --> 00:52:31,195 ‫دهوس ‫حالتون چطوره؟ 726 00:52:31,363 --> 00:52:33,343 ‫فقط انگلیسی ‫ بهش عادت کردم 727 00:52:54,694 --> 00:52:58,131 ‫دوگل" از بی بی سی اومد توی‌کتابای تاریخ " 728 00:52:59,960 --> 00:53:03,578 ‫دوگل" از بی بی سی اومد توی‌کتابای تاریخ " 729 00:53:04,398 --> 00:53:05,786 ‫توی ایستون تغییر کرده ... 730 00:53:11,624 --> 00:53:13,444 ‫اونا بازی راگبی رو اختراع کردن 731 00:53:15,056 --> 00:53:17,115 ‫کمیسیون عملیات‌های ارتشی ... 732 00:53:23,953 --> 00:53:32,679 ‫ترجمه از : حمزه دکستر 733 00:53:47,237 --> 00:53:49,740 ‫لبخند بزن ‫تو توی دوربین هستی 734 00:53:53,386 --> 00:53:58,210 ‫ستوان! بیدار شو, پدر 735 00:53:59,173 --> 00:54:01,312 ‫این ستوانه 736 00:54:01,337 --> 00:54:02,122 ‫لعنتی 737 00:54:04,998 --> 00:54:07,376 ‫تجدید دیدارمون زیاد مهم نیست 738 00:54:07,552 --> 00:54:11,329 ‫فقط خوبه که دوباره همدیگه رو می‌بینم ‫و در مورد گذشته صحبت می‌کنیم 739 00:54:11,859 --> 00:54:14,521 ‫اوه آره ‫گاهی یه اتغاقایی می‌افته 740 00:54:14,692 --> 00:54:19,218 ‫اون روز داشتیم صحبت می‌کردیم که یه دفعه ... ‫همه جا ساکت شد 741 00:54:19,243 --> 00:54:21,019 ‫صدای یه مگس رو هم می‌شد شنید 742 00:54:21,606 --> 00:54:22,823 ‫اطرافم رو نگاه کردم ... 743 00:54:23,841 --> 00:54:26,299 ‫دوگل اومده بود ‏ ‫هیکلش هم خیلی بزرگ بود 744 00:54:27,806 --> 00:54:29,513 ‫یادت نره حموم كنی 745 00:54:29,853 --> 00:54:31,594 ‫اون آستین‌ها و یقه‌ها رو دوختم ... 746 00:54:31,769 --> 00:54:34,636 ‫اما شلوارت بدون وصله ‫زیاد دووم نمیاره 747 00:54:34,804 --> 00:54:37,068 ‫ می‌شه وصله بزنید پهش؟ ‫ حتماً, نامه‌هات روهم گرفتم 748 00:54:37,238 --> 00:54:40,060 ‫خیلی برات نامه میاد ‫از طرف کی هستن؟ 749 00:54:40,530 --> 00:54:42,157 ‫دعوتنامه ها , کارای اداری 750 00:54:42,327 --> 00:54:44,193 ‫در مورد این ازش پرسیدی؟ 751 00:54:44,370 --> 00:54:47,612 ‫ستوان کارای بهتری داره که انجام بده 752 00:54:47,637 --> 00:54:49,901 ‫ مشکل چیه؟ ‫کار مدرسه ی اون 753 00:54:50,080 --> 00:54:53,948 ‫اون خیلی تنبله ‫فکر کرد شاید شما بتونی کمکش كنی 754 00:54:54,113 --> 00:54:56,377 ‫متأسفانه من مدرسه رو تموم نکردم 755 00:54:56,548 --> 00:55:00,196 ‫در سال 1940ما 2 تا راه داشتیم ‫یه زندگی راحت توی مدرسه یا... 756 00:55:01,004 --> 00:55:02,027 ‫خب, بقیه ش رو هم بگم؟ 757 00:55:02,052 --> 00:55:04,761 ‫گوش کن چی می‌گه ‫اما اگه بتونم کمک کنم ... 758 00:55:05,077 --> 00:55:07,660 ‫حالا که حرف کمک شد ‫در مورد اجازه ی این ماه ... 759 00:55:07,737 --> 00:55:10,660 ‫نگرانش نباش آقا ‫بسپارش به من 760 00:55:10,706 --> 00:55:13,573 ‫بیا سرش رو تو بخور ‫این بهترین قسمتشه 761 00:55:14,090 --> 00:55:16,214 ‫اگه صاحبخونه زیادی سرو صدا کرد ... 762 00:55:16,406 --> 00:55:18,465 ‫من یاد روزینسکی می‌ندازمش,ها؟ 763 00:55:18,682 --> 00:55:22,079 ‫روزینسکی‌ها یهودی هستن 764 00:55:22,126 --> 00:55:24,001 ‫سال 1942 انداختنشون بیرون 765 00:55:25,027 --> 00:55:27,957 ‫دوگل در مورد کمونیست‌ها چی می‌گه؟ ‫(شارل دوگل, اولین رئیس‌جمهور از پنجمین جمهوری فرانسه) 766 00:55:28,746 --> 00:55:30,248 ‫من خیلی بهش نزدیک نیستم 767 00:55:30,422 --> 00:55:31,924 ‫می‌شه یه رون هم بدید؟ 768 00:55:42,636 --> 00:55:44,502 ‫نوشتی؟ ‫آره 769 00:55:51,949 --> 00:55:54,855 ‫انگلیسی رو شروع كردی؟ ‫ امسال, آقا 770 00:55:54,944 --> 00:55:56,685 ‫Voler? 771 00:55:57,168 --> 00:55:58,226 ‫پرواز, پرواز کرد پرواز کرده 772 00:55:59,404 --> 00:56:00,462 ‫Voler? 773 00:56:01,869 --> 00:56:05,037 ‫می‌دونم... بهم نگو 774 00:56:05,062 --> 00:56:07,929 ‫گرفتن, دزدی... سرقت ... 775 00:56:11,370 --> 00:56:12,872 ‫حالتون چطوره؟ 776 00:56:12,897 --> 00:56:14,285 ‫می‌دونستم شما هم میاید 777 00:56:16,640 --> 00:56:18,062 ‫سلام هنری 778 00:56:18,237 --> 00:56:19,215 ‫سلام هنری 779 00:56:36,630 --> 00:56:40,009 ‫لطفاً وانمود نکنید ‫خیلی بده 780 00:56:41,381 --> 00:56:43,406 ‫شما منو نشناختید, درسته؟ 781 00:56:44,416 --> 00:56:45,963 ‫البته که شناختم اما ... 782 00:56:46,056 --> 00:56:49,833 ‫نه, مطمئنم که نشناختید ‫اون موقع ریش داشتم 783 00:56:54,559 --> 00:56:55,902 ‫نشناختید 784 00:56:56,077 --> 00:56:56,976 ‫چرا راجر؟ 785 00:56:57,194 --> 00:56:58,377 ‫رستوران توی سوهو؟ 786 00:56:58,402 --> 00:57:00,832 ‫سه شنبه‌ها سیرابی؟ 787 00:57:01,363 --> 00:57:02,945 ‫اون پیشخدمت موقرمز؟ 788 00:57:03,120 --> 00:57:06,704 ‫کم کم داره یادم میاد 789 00:57:08,048 --> 00:57:08,833 ‫دهوس 790 00:57:10,720 --> 00:57:11,824 ‫آلبرت دهوس 791 00:57:11,997 --> 00:57:13,783 ‫ببخشید ‫ حالتون چطوره؟ 792 00:57:13,820 --> 00:57:16,100 ‫ خویم توچطوری؟ ‫خویم 793 00:57:18,505 --> 00:57:21,678 ‫دوستمون آقای دهوس رو از لندن ‫به خاطر دارید؟ 794 00:57:21,937 --> 00:57:25,043 ‫خوشحالم که بعد از این همه مدت می بینمتون 795 00:57:25,730 --> 00:57:26,834 ‫سیرابی رو یادتونه؟ 796 00:57:27,234 --> 00:57:30,642 ‫بنابراین, در روز 16 می 1945 ‫ده ماه بعد از آزلای ... 797 00:57:30,667 --> 00:57:35,491 ‫و دو هفته جلوتر از نقشه ی او ‫آلبرت به عضویت نیروی مقاومت فرانسه درآمد 798 00:57:36,030 --> 00:57:37,083 ‫در همون زمان ... 799 00:57:37,374 --> 00:57:40,184 ‫اون عضو گروه کوچک دوستان نرووآ شد ... 800 00:57:40,209 --> 00:57:41,581 ‫که در پیت ورسیلز... 801 00:57:41,606 --> 00:57:44,746 ‫واقع در بلوار مگنتا ‫باهم شام خوردن 802 00:57:50,598 --> 00:57:51,702 ‫یبخشید 803 00:57:51,875 --> 00:57:53,058 ‫اسمتون ... 804 00:57:54,470 --> 00:57:56,211 ‫برام آشناس 805 00:57:56,427 --> 00:57:57,531 ‫اسمم؟ 806 00:57:59,009 --> 00:58:00,989 ‫خانواده تون در شمال هستن؟ 807 00:58:02,402 --> 00:58:05,986 ‫مطمئنم كسانی به اسم دهوس رو ‫در شمال ملاقات کردم 808 00:58:06,486 --> 00:58:09,274 ‫یه جایی نزدیک کتیو کمبرسیس ... 809 00:58:10,238 --> 00:58:11,421 ‫یا هزبروک؟ 810 00:58:11,595 --> 00:58:13,654 ‫نه, اونجا خانواده ای ندارم 811 00:58:17,587 --> 00:58:20,954 ‫یا شایدم مربوط به یکی از پرونده‌هام ‫در تالار شهرداری "لیل " باشه 812 00:58:21,180 --> 00:58:23,365 ‫شما توی تالار شهرداری "لیل " کار می‌کنید؟ 813 00:58:23,751 --> 00:58:26,618 ‫بله قبل از جنگ 814 00:58:28,593 --> 00:58:32,319 ‫اوه درسته ‫یه درخواست نامه برای یه مستمری بیوه ی جنگی 815 00:58:34,984 --> 00:58:38,284 ‫بیخودی برای یادآوری تلاش نکنید ‫دهوس یه اسم مستعاره 816 00:58:41,004 --> 00:58:45,214 ‫"دفتر تلفن رو باز کردم از قسمت "د ‫این اسم رو انتخاب کردم 817 00:58:46,234 --> 00:58:48,180 ‫خودتون که می‌دونید توی چه دورانی قرار داریم 818 00:58:49,729 --> 00:58:51,416 ‫اسم واقعیم روزینسکی هست 819 00:58:54,241 --> 00:58:57,347 ‫پدربزرگم یه یهودی لهستانی بود ... 820 00:59:00,405 --> 00:59:02,191 ‫خدای من, متأسفم 821 00:59:04,788 --> 00:59:06,415 ‫ نگران نباشید ‫منو ببخشید 822 00:59:06,624 --> 00:59:07,762 ‫مهم نیست 823 00:59:07,942 --> 00:59:11,526 ‫ خب چطور حساب کنیم؟ ‫ من حساب می‌کنم 824 00:59:11,551 --> 00:59:14,050 ‫خواهش می‌کنم من اصرار می‌کنم 825 00:59:22,028 --> 00:59:24,213 ‫اگه اون توی لندن بود ... 826 00:59:24,384 --> 00:59:26,176 ‫من می‌دیدمش 827 00:59:26,497 --> 00:59:30,525 ‫حتی اگه هم نمی‌دیدمش ‫تحقیق کردن در موردش آسونه 828 00:59:30,688 --> 00:59:32,495 ‫تعداد زیادی از ماها وجود نداره 829 00:59:32,520 --> 00:59:34,181 ‫من در اواخر سال 1942 830 00:59:34,365 --> 00:59:36,584 ‫و اوایل 1943 در لندن دیدمش 831 00:59:36,714 --> 00:59:39,746 ‫اون توی بخش رادیو با نرووآ کار می‌کرد 832 00:59:39,809 --> 00:59:41,789 ‫باهمدیگه در تماس نموندیم 833 00:59:42,204 --> 00:59:44,787 ‫شنیدم غیرقانونی به فرانسه اومده 834 00:59:45,369 --> 00:59:47,554 ‫فکر کنم اون اولین بار این حرف رو زد 835 00:59:47,979 --> 00:59:50,562 ‫کسانی هستن که در مورد جنگ فقط حرف می‌زنن ... 836 00:59:50,587 --> 00:59:52,169 ‫وکسانی که واقعاً می‌جنگن 837 00:59:52,490 --> 00:59:53,275 ‫بدک نیست ها؟ 838 00:59:53,895 --> 00:59:55,954 ‫کجا زندگی می‌کنی دهوس؟ 839 00:59:56,115 --> 00:59:57,583 ‫نزدیک آموزشگاه ارتشی 840 00:59:57,800 --> 01:00:00,098 ‫ جای خوبیه ‫البته 841 01:00:02,111 --> 01:00:04,534 ‫اون منشی رو توی کاخ سیمور یادته؟ 842 01:00:05,059 --> 01:00:07,244 ‫تایپ با فاصله ی زیاد بین خطوط برای ژنرال؟ 843 01:00:07,328 --> 01:00:08,306 ‫تیتن 844 01:00:10,988 --> 01:00:12,808 ‫ ممنون ‫شب خوش 845 01:00:49,388 --> 01:00:50,492 ‫ستوان 846 01:00:52,751 --> 01:00:53,809 ‫برای تو فرستادن 847 01:00:54,867 --> 01:00:57,370 ‫ببین! اونو فرستادن برای تو 848 01:00:57,848 --> 01:00:59,589 ‫از طرف وزارتخونه ست 849 01:00:59,764 --> 01:01:01,823 ‫کدوم وزارتخونه؟ ‫ وزارتخونه دیگه 850 01:01:01,848 --> 01:01:03,270 ‫یه ماشین برات فرستادن 851 01:01:07,145 --> 01:01:09,853 ‫آقای دهوس؟ ‫بله 852 01:01:10,026 --> 01:01:11,528 ‫احضارتون کردن 853 01:01:13,772 --> 01:01:14,750 ‫می‌تونم وسایلم رو جمع کنم؟ 854 01:01:14,930 --> 01:01:16,318 ‫نیازی نیست 855 01:01:20,559 --> 01:01:21,902 ‫زود برگرد! اتین رو هم برگردون 856 01:01:38,122 --> 01:01:39,829 ‫همینجا منتظر بمونید 857 01:02:26,977 --> 01:02:31,119 ‫شما توی رستوران پتیت ورسیلز ملاقات کردید؟ 858 01:02:33,885 --> 01:02:35,387 ‫گاهی اونجا می‌رم 859 01:02:35,851 --> 01:02:38,593 ‫جای خوبیه خوراک خوبی داره 860 01:02:40,171 --> 01:02:42,356 ‫چیزای زیادی در موردت شنیدم 861 01:02:42,527 --> 01:02:45,235 ‫دوستم وینکور اخیراً در موردت صحبت می‌کرد 862 01:02:45,596 --> 01:02:47,416 ‫می‌شناسیش؟ 863 01:02:48,848 --> 01:02:51,271 ‫از تو خوشش میاد ‫بقیه هم همینطور 864 01:02:51,567 --> 01:02:53,945 ‫توی محدوده‌ی اعتماد نبروی مقاومت ‫محبوییت خوبی داری 865 01:02:53,998 --> 01:02:55,898 ‫می‌تونم توضیح بدم 866 01:02:56,513 --> 01:02:58,493 ‫شرایط خوبی داری 867 01:03:00,486 --> 01:03:03,194 ‫برم سر اصل مطلب ‫من اینجا 3 تا اسم دارم 868 01:03:03,219 --> 01:03:06,818 ‫حکومت موقت, به افرادی برجسته نیازمنده 869 01:03:06,882 --> 01:03:09,366 ‫البته این افراد باید مورد اعتماد باشن 870 01:03:09,915 --> 01:03:12,543 ‫می‌خوام نظرت رو در این مورد بپرسم 871 01:03:16,452 --> 01:03:18,591 ‫بخاطر همین فرستادید دنبالم؟ 872 01:03:18,616 --> 01:03:23,069 ‫خبرچینی که نمی‌خوای بكنی ‫این به صلاح کشوره 873 01:03:23,577 --> 01:03:27,241 ‫بهت قول می‌دم که هیچکس ‫از این موضوع خبردار نمی‌شه 874 01:03:28,767 --> 01:03:30,269 ‫ اجازه هست؟ ‫ خواهش می‌کنم 875 01:03:32,317 --> 01:03:33,500 ‫وایلر 876 01:03:33,675 --> 01:03:34,938 ‫رویر 877 01:03:35,431 --> 01:03:36,614 ‫رونسین 878 01:03:40,785 --> 01:03:43,573 ‫دوتای آخری رو متوجه نشدم 879 01:03:59,958 --> 01:04:01,266 ‫پیر آندره رویر؟ 880 01:04:02,433 --> 01:04:06,654 ‫مرد خیلی خوبیه ‫خیلی مورد اعتماده 881 01:04:12,150 --> 01:04:14,608 ‫اما فکر کنم یکم زیادی به آقای جو نزدیکه 882 01:04:16,782 --> 01:04:19,285 ‫من شاید زیاد به تاجرها اهمیت ندم ‫اما بقیه چرا 883 01:04:20,375 --> 01:04:23,913 ‫ ممنون ‫شما شک ما رو برطرف کردید 884 01:04:24,861 --> 01:04:25,885 ‫ببخشید, سیگار؟ 885 01:04:26,697 --> 01:04:29,008 ‫من فقط به انگلیسی عادت کردم 886 01:04:33,000 --> 01:04:34,468 ‫فقط انگلیسی می‌کشم 887 01:04:40,830 --> 01:04:42,537 ‫این چطور؟ 888 01:04:42,986 --> 01:04:44,488 ‫عالیه ‫ سیاسیه؟ 889 01:04:44,513 --> 01:04:47,494 ‫ نرووآ اونو توصیه می‌کنه ‫ مگه نرووآ سیاسی نیست؟ 890 01:04:47,771 --> 01:04:49,114 ‫بله, اما دهوس نیست 891 01:04:49,334 --> 01:04:50,802 ‫اون عضو هیچ گروهی نیست 892 01:04:50,972 --> 01:04:53,998 ‫اگه نرووآ کسی رو پیشنهاد می‌ده ‫که توی گروه خودش نیست ... 893 01:04:54,165 --> 01:04:55,633 ‫حتما باید سابقه ی خیلی خوبی داشته باشه 894 01:04:55,794 --> 01:05:00,485 ‫باید یه مشكلی داشته باشه 895 01:05:00,901 --> 01:05:03,299 ‫همجنسگراست؟ معتاده؟ ‫بازیگره؟ 896 01:05:03,915 --> 01:05:07,215 ‫اونا شروع به پرسیدن نظراتش کردن ‫و ازش توصیه می‌خواستن 897 01:05:07,389 --> 01:05:09,847 ‫اون یه متخصص در گروه‌های نیروی مقاومت بود 898 01:05:10,202 --> 01:05:13,627 ‫تمام اعضای سیاسی رو می‌شناخت ‫رقیب‌های داخلی و بقیه رو 899 01:05:13,795 --> 01:05:16,423 ‫همیشه یه تخت از گل‌های رز نبود 900 01:05:16,590 --> 01:05:21,414 ‫ضد گلیست‌ها از تمام مخالفت‌ها سواستفاده کردن ‫تمام اون حقه‌های کثیف 901 01:05:22,035 --> 01:05:25,044 ‫پس دهوس وارد روزنامه‌ها شد ... 902 01:05:25,069 --> 01:05:29,768 ‫و هرچیزی که می‌شد ازش سوّاستفاده کرد رو گزارش داد 903 01:05:30,854 --> 01:05:33,073 ‫چی شد که سر از وزارتخونه درآورد؟ 904 01:05:33,947 --> 01:05:38,214 ‫سرانجام مدیر سازمان میجر بالین ‫یه دفتر پیش داد 905 01:05:38,659 --> 01:05:40,639 ‫ یه دفتر؟ ‫اینجا توی وزارتخونه 906 01:05:42,804 --> 01:05:43,782 ‫خیلی خوبه 907 01:05:43,962 --> 01:05:47,580 ‫طبیعتا ما خودمون حقوقت رو می‌دیم 908 01:05:47,755 --> 01:05:48,733 ‫پول؟ 909 01:05:48,913 --> 01:05:52,133 ‫شوخی می‌كنی ‫همین که اینجا کار می‌کنم خودش خیلیه 910 01:05:52,158 --> 01:05:54,502 ‫اما می‌خوام یه دفتر توی محوطه داشته باشم 911 01:05:54,527 --> 01:05:57,441 ‫خیابونا خیلی پر سر و صدا هستن 912 01:05:58,246 --> 01:06:01,511 ‫پنجشنبه برای شام بیا ‫ژنرال بوکویلون هم اونجاست 913 01:06:02,088 --> 01:06:07,231 ‫اسم ایستگاه رو نمیارم ‫اما توی منطقه ی مسكونی بود 914 01:06:08,117 --> 01:06:11,621 ‫مثل یخ سرد بود 915 01:06:12,163 --> 01:06:14,825 ‫خیلی سرد بود ‫یکی از اون زمستون‌های بد بود 916 01:06:15,257 --> 01:06:19,000 ‫الان توی ایستگاه هستم ‫هیچ قطاری دیده نمی‌شه, اونا دارن میان 917 01:06:19,170 --> 01:06:20,990 ‫چمدونم هم باهامه 918 01:06:21,159 --> 01:06:22,866 ‫چی توش بود؟ 919 01:06:24,121 --> 01:06:26,749 ‫مواد منفجره ‫توش پر از مواد منفجره ست 920 01:06:28,633 --> 01:06:30,180 ‫اونا هیچوقت حرفمو باور نمی‌کنن 921 01:06:41,056 --> 01:06:42,273 ‫بذارید معرفی تون کنم 922 01:06:43,171 --> 01:06:44,479 ‫سروان ملبرت 923 01:06:45,727 --> 01:06:47,832 ‫"پسر عموم, "سرون د لمییر 924 01:06:48,003 --> 01:06:51,717 ‫ژنرال بوکویلون تأخیر دارن ‫منتظرش نمی‌مونیم ‏ 925 01:06:52,194 --> 01:06:53,741 ‫برای قهوه بهمون ملحق می‌شن . 926 01:07:01,801 --> 01:07:04,259 ‫داستان تو چیه دهوس؟ 927 01:07:05,407 --> 01:07:08,229 ‫اولین بار کی فعالیت‌های خودتون رو شروع کردید؟ 928 01:07:08,402 --> 01:07:11,144 ‫فکر کنم ترجیح میده در این مورد صحبت نکنه 929 01:07:11,634 --> 01:07:14,660 ‫ما یکم برای بازی توی ‫جنگ کهنه‌ سربازها جوون نیستیم؟ 930 01:07:14,828 --> 01:07:18,651 ‫نه آقای دهوس نمی‌تونید انقدر راحت ‫از زیرش در برید بهمون بگید 931 01:07:18,820 --> 01:07:21,846 ‫باید یه روز و دلیل مهمی وجود داشته باشه 932 01:07:22,335 --> 01:07:24,394 ‫راستش, از یه بعدازظهر شروع شد 933 01:07:24,571 --> 01:07:26,278 ‫کنار سکوی یه ایستگاه 934 01:07:26,762 --> 01:07:28,867 ‫می‌دونم ناامید می‌شید 935 01:07:30,036 --> 01:07:31,663 ‫به هرحال ... 936 01:07:33,098 --> 01:07:35,840 ‫بنا به دلایل واضحی ‫اسم ایستگاه رو نمی‌تونم بگم 937 01:07:36,012 --> 01:07:37,514 ‫توی یه منطقه ی مسكونی بود 938 01:07:37,687 --> 01:07:40,719 ‫هوا خیلی سرد بود . ‫یکی از اون زمستون‌های بد 939 01:07:41,361 --> 01:07:43,466 ‫از این هواها نصیب ما هم شده 940 01:07:44,795 --> 01:07:47,617 ‫من با چمدونم کنار سکو ایستاده بودم ... 941 01:07:47,703 --> 01:07:48,966 ‫چی توش بود؟ 942 01:07:52,328 --> 01:07:54,035 ‫می‌ذارم خودتون حدس بزنید 943 01:07:59,511 --> 01:08:03,143 ‫توی حرفه ی مابهش می‌گیم کتان خونگی ‫یا لباس بچه 944 01:08:06,245 --> 01:08:07,508 ‫خب داشتم... 945 01:08:08,334 --> 01:08:12,441 ‫هیچ اثری از قطار نبود ‫مردم همینطور میومدن 946 01:08:13,179 --> 01:08:19,039 ‫که ناگهان یه لوکوموتیو ظاهر شد ... 947 01:08:37,264 --> 01:08:39,528 ‫اینم از داستان من 948 01:08:41,616 --> 01:08:43,641 ‫زیاد ناامید کننده نبود؟ 949 01:08:46,826 --> 01:08:48,487 ‫می‌تونم یه سوّالی ازتون بپرسم؟ 950 01:08:50,249 --> 01:08:52,672 ‫شما همیشه حرکت اول رو انجام می‌دید؟ 951 01:08:52,845 --> 01:08:54,062 ‫ببخشید؟ 952 01:08:54,530 --> 01:08:57,795 ‫شما تمام شب رو به من نگاه می‌کردید ‫من لبخند زدم و شما هم به من لبخند زدید 953 01:08:58,155 --> 01:09:00,419 ‫مگه مردها و زن‌های غریبه ... 954 01:09:00,591 --> 01:09:03,049 ‫به یه دلیلی برای هم لبخند نمی‌زنن؟ 955 01:09:03,745 --> 01:09:06,123 ‫من بهش فکر نکردم 956 01:09:06,613 --> 01:09:08,399 ‫فکر کردم شما همراه ... 957 01:09:08,569 --> 01:09:11,357 ‫خب؟ من قصد ندارم بهش بگم ‫من و شما می‌خوایم باهم بخواییم 958 01:09:11,523 --> 01:09:13,708 ‫فکر می‌کنی چه بهونه ای باید براش بیارم؟ 959 01:09:13,879 --> 01:09:15,620 ‫سرم درد می‌کنه یا خسته م؟ 960 01:09:17,494 --> 01:09:18,632 ‫فکر کنم سردرد خوب باشه 961 01:09:23,916 --> 01:09:25,133 ‫دهوس,اینجایی 962 01:09:25,313 --> 01:09:27,771 ‫ ژنرال بوکویلون اینجاست بیا ‫ الان؟ 963 01:09:28,039 --> 01:09:29,541 ‫می‌دونم دیروقته 964 01:09:35,478 --> 01:09:40,018 ‫ژنرال "د لاتر" باید معزول بشن ‫و به جای ایشون ژنرال کونیگ قرار بگیرن 965 01:09:40,679 --> 01:09:41,942 ‫به اون کسی احتیاج داره ... 966 01:09:41,967 --> 01:09:44,595 ‫که سرویس‌های جاسوسی و تبلیغات رو ‫اداره کنه 967 01:09:44,950 --> 01:09:47,578 ‫یه نفر قابل اعتماد 968 01:09:48,504 --> 01:09:50,768 ‫اینطور که فهمیدم شما عضو هیچ گروهی نیستید 969 01:09:50,793 --> 01:09:53,137 ‫بااحتیاط و موثر هستید 970 01:09:53,871 --> 01:09:56,659 ‫سرفرهاندهی شما رو انتخاب کرده 971 01:09:57,632 --> 01:10:00,135 ‫ من؟ ‫بله 972 01:10:00,470 --> 01:10:03,337 ‫شهروندانی که توی آلمان خدمت می‌کنن ‫درجه ی کارمندان ارتشی رو کسب می‌کنن 973 01:10:03,983 --> 01:10:07,408 ‫شما یه یونیفورم افسری به تن می‌کنید 974 01:10:09,257 --> 01:10:10,725 ‫با چه درجه ای؟ 975 01:10:11,532 --> 01:10:12,875 ‫سرهنگ دوم 976 01:10:13,928 --> 01:10:16,750 ‫آلمان‌ها چیزی پایین تر از اینو درک نمی‌کنن 977 01:10:22,540 --> 01:10:23,848 ‫بله 978 01:10:54,033 --> 01:10:56,695 ‫آلمان 1945 979 01:10:57,316 --> 01:10:59,487 ‫رها شده از اغفال عشق و جاز 980 01:10:59,512 --> 01:11:01,856 ‫که در نبودش فقط موسیقی آفریقایی بود 981 01:11:02,395 --> 01:11:05,899 ‫سروان به ریشه ی خودش یعنی ‫موزارت و ارتش فرانسه برگشت 982 01:11:06,309 --> 01:11:08,599 ‫یک روز از تابستان 1945 983 01:11:08,624 --> 01:11:13,846 ‫در هنگام برگشت به فرانسه ‫او گمان کرد که تصویری خیالی را می‌بیند 984 01:11:28,238 --> 01:11:31,617 ‫جادو, آلبرت 985 01:11:38,774 --> 01:11:41,562 ‫بجز مسیر کار بر روی دوچرخه ش 986 01:11:41,728 --> 01:11:43,150 ‫و سفرش با قطار به پاریس 987 01:11:43,388 --> 01:11:45,174 ‫آلبرت به هیچ سفر دیگه ای نرفته بود 988 01:11:45,720 --> 01:11:49,516 ‫حالا اون داشت با یونیفورم سفر می‌کرد ‫در میان نابودی‌های جنگ 989 01:11:50,017 --> 01:11:53,785 ‫این دیگه یه عکس جنگی نبود بلکه یه جنگ واقعی ‫با ارتش‌های واقعی, نابودی‌های واقعی 990 01:11:53,810 --> 01:11:56,108 ‫یه شکست واقعی, جسد‌های واقعی 991 01:11:56,844 --> 01:11:59,717 ‫خواه ناخواه به هیجان می‌اومد 992 01:12:13,850 --> 01:12:14,954 ‫سریع تر, سریع تر 993 01:12:15,143 --> 01:12:16,802 ‫مسابقه می‌دن 994 01:12:32,139 --> 01:12:33,277 ‫برای شادی آلبرت 995 01:12:33,309 --> 01:12:35,937 ‫همه چیز محیا بود 996 01:12:36,201 --> 01:12:39,040 ‫خیابون‌هایی که اطرافشون درخت بود ‫معماری‌های به سبک روکوکو ... 997 01:12:39,205 --> 01:12:40,422 ‫و آب‌ گرم 998 01:12:40,603 --> 01:12:43,326 ‫اما کتاب راهنماش یه چیز رو از قلم انداخته بود 999 01:12:43,351 --> 01:12:44,978 ‫اشغال فرانسه 1000 01:12:45,003 --> 01:12:47,249 ‫تقریباً این معنی رو می‌داد 1001 01:12:47,502 --> 01:12:50,449 ‫اون‌ها به مدت 2سال ما رو اشغال کردن ‫حالا نوبت ماست 1002 01:12:50,790 --> 01:12:53,682 ‫خوش اومدید سرهنگ 1003 01:12:53,707 --> 01:12:54,685 ‫در خدمتم 1004 01:13:09,523 --> 01:13:13,665 ‫این برای منه ‫همه شون برای من هستن 1005 01:13:16,590 --> 01:13:18,058 ‫ماشین رو لازم دارید, قربان؟ 1006 01:13:18,226 --> 01:13:19,853 ‫نه ممنون, مرخصی 1007 01:13:50,875 --> 01:13:52,297 ‫توجه کنید 1008 01:13:58,195 --> 01:13:59,458 ‫آزادید آقایون 1009 01:13:59,633 --> 01:14:02,694 ‫سرگرد لگون, در خدمت حاضرم 1010 01:14:15,874 --> 01:14:17,979 ‫به قیافه ش نمی‌اومد 1011 01:14:18,150 --> 01:14:19,732 ‫نمی اومد؟ یعنی چی؟ 1012 01:14:19,908 --> 01:14:21,359 ‫بقیه ی ماها... 1013 01:14:21,384 --> 01:14:24,490 ‫توی سوریه, آفریقا, ایتالیا خدمت کرده بودیم 1014 01:14:24,658 --> 01:14:26,871 ‫مه‌یر توی انگلیس بمب انداخته بود 1015 01:14:27,137 --> 01:14:30,357 ‫بوتین سال 1939 توی نارویک بود 1016 01:14:31,276 --> 01:14:35,041 ‫ماهیچی در مورد اون نمی‌دونستیم ‫همینطوری سروکله ش پیدا شد 1017 01:14:35,148 --> 01:14:39,072 ‫ما بیکار بودیم و میخواستیم همینجوری بمونیم 1018 01:14:39,197 --> 01:14:40,699 ‫اون کسی بود که مزاحمون شده بود 1019 01:14:41,313 --> 01:14:43,862 ‫کار شما شامل چی می‌شد؟ 1020 01:14:44,028 --> 01:14:46,798 ‫عملیات‌های روانی ‫از همه جور 1021 01:14:46,999 --> 01:14:47,977 ‫یعنی چی دقیقا؟ 1022 01:14:48,157 --> 01:14:49,329 ‫کمی پروپاگاندا 1023 01:14:49,354 --> 01:14:53,721 ‫اما بیشتر شناسایی کردنِ همدست‌های خائنی که به آلمان فرار کرده بودن 1024 01:14:53,746 --> 01:14:57,465 ‫و خودشون رو به عنوان اسرای جنگی سابق جا می‌زدن ‫یا مقیم اردوگاه‌های كاری بودن 1025 01:15:08,080 --> 01:15:09,058 ‫دوباره چک کن 1026 01:15:09,237 --> 01:15:11,342 ‫همیشه جزئیات رو 2 بار بررسی کن 1027 01:15:38,077 --> 01:15:39,385 ‫می‌خواید بازی کنید قربان؟ 1028 01:15:39,554 --> 01:15:41,764 ‫خیلی وقته بازی نکردم 1029 01:15:41,789 --> 01:15:43,835 ‫بیاید قربان ‫کیف می‌ده 1030 01:15:44,038 --> 01:15:46,336 ‫کفاشم مناسب نیستن 1031 01:15:46,735 --> 01:15:48,282 ‫من مال خودم رو بهتون قرض می‌دم 1032 01:16:17,314 --> 01:16:18,292 ‫اون بیرون بود 1033 01:16:18,991 --> 01:16:20,174 ‫بنظر من داخل بود 1034 01:16:23,662 --> 01:16:25,050 ‫براتون کافیه قربان؟ 1035 01:16:27,067 --> 01:16:28,330 ‫من خوبم 1036 01:16:33,868 --> 01:16:35,256 ‫متأسفم 1037 01:16:36,611 --> 01:16:39,160 ‫من زیاد پست سخت نمی‌گیرم ‫از عمد آروم بازی می‌کنم 1038 01:16:53,468 --> 01:16:55,095 ‫ببخشید, احمقانه بود 1039 01:16:59,059 --> 01:17:00,367 ‫اون چی گفت؟ 1040 01:17:00,537 --> 01:17:02,756 ‫قبلایه گلوله توی سینه ش خورده 1041 01:17:02,932 --> 01:17:04,070 ‫بیچاره 1042 01:17:04,910 --> 01:17:07,538 ‫دهوس کدوم قسمت از جنگ خدمت کرده؟ 1043 01:17:07,705 --> 01:17:09,730 ‫توی اولین «فرانسه ی آزاد» که نبوده 1044 01:17:10,611 --> 01:17:14,275 ‫و یه گلوله توی سینه ‫هم انقدر آدمو اذیت نمی‌کنه 1045 01:17:14,443 --> 01:17:17,093 ‫اینو می‌دونم چون خودم یکی خوردم 1046 01:17:17,118 --> 01:17:19,999 ‫انقدر به دهوس سخت نگیر 1047 01:17:20,085 --> 01:17:24,147 ‫اگه دوست داری گول بخوری حرف نیست 1048 01:17:28,210 --> 01:17:30,508 ‫ نظری داری؟ ‫ در مورد چی؟ 1049 01:17:30,686 --> 01:17:31,949 ‫من 1050 01:17:32,379 --> 01:17:33,552 ‫من یه سربازم 1051 01:17:33,577 --> 01:17:35,159 ‫سربازها فکر نمی‌کنن 1052 01:17:35,333 --> 01:17:38,280 ‫شاید وقتی این جنگ تموم بشه نظری داشته باشم ‫اما الان طبق قانون عمل می‌کنم 1053 01:17:40,963 --> 01:17:42,101 ‫کی اینجا زندگی می‌کنه؟ 1054 01:17:42,197 --> 01:17:43,378 ‫همسر ژنرال 1055 01:17:43,558 --> 01:17:45,902 ‫اون هر پنجشنبه ساعت 5 عصر ‫به مهمونی می‌گیره 1056 01:17:46,330 --> 01:17:49,152 ‫ معروفترین مهمونی در بادن بادن ‫ معروف برای چی؟ 1057 01:17:49,364 --> 01:17:52,186 ‫شراب, موسیقی و زن‌ها 1058 01:17:52,679 --> 01:17:55,740 ‫بهترین سرویس رو هم می‌دن ‫برای خوش شانس‌هایی که واسه شام می‌مونن 1059 01:17:56,431 --> 01:17:57,489 ‫می‌خواید برید داخل؟ 1060 01:17:59,027 --> 01:18:00,654 ‫دعوت نشدم 1061 01:18:02,043 --> 01:18:03,829 ‫تازه کار هم دارم 1062 01:18:04,997 --> 01:18:06,260 ‫فردا می‌بینمتون قربان 1063 01:18:06,874 --> 01:18:07,852 ‫بله سرگرد 1064 01:18:21,652 --> 01:18:23,916 ‫مثل پای یک اسکیت‌باز روی یخ 1065 01:18:26,995 --> 01:18:30,215 ‫سر پالا... کمر نرم ... 1066 01:18:49,486 --> 01:18:51,386 ‫خیلی زود یاد می‌گیرید 1067 01:19:06,987 --> 01:19:08,648 ‫به بنده افتخار می‌دید دوشیزه؟ 1068 01:19:09,781 --> 01:19:12,489 ‫درس شماره1 ‫دعوت به رقص والس 1069 01:19:16,319 --> 01:19:18,827 ‫زیاد محکم نگیرش 1070 01:19:19,234 --> 01:19:23,108 ‫ این یکم احمقانه نیست؟ ‫ برای زیبا بودن باید رنج کشید 1071 01:19:39,848 --> 01:19:41,934 ‫دارید اونا رو آزاد می‌کنید؟ 1072 01:19:41,965 --> 01:19:43,286 ‫هیچی پیدا نکردیم 1073 01:19:43,832 --> 01:19:46,335 ‫ من ازشون بازجویی می‌کنم ‫ فایده ای نداره 1074 01:19:46,506 --> 01:19:47,484 ‫چی؟ 1075 01:19:47,512 --> 01:19:50,253 ‫اظهاراتشون همخونی داره ‫دوسال توی اردوگاه کار زندانی‌ها بودن 1076 01:19:50,278 --> 01:19:52,939 ‫ چیز خاصی ندارن ‫به هرحال ازشون بازجویی می‌کنم 1077 01:19:53,260 --> 01:19:55,604 ‫هرجوز راحتی... احمق لعنتی 1078 01:19:56,697 --> 01:19:58,005 ‫چیز دیگه ای می‌خواستید بگید؟ 1079 01:19:59,220 --> 01:20:00,775 ‫نه ‫ ممنون 1080 01:20:09,980 --> 01:20:12,802 ‫من نمی‌فهمم ‫داستان اونا کاملاً معقول بود 1081 01:20:14,133 --> 01:20:15,157 ‫زیادی معقول بود 1082 01:20:15,331 --> 01:20:16,355 ‫منظورتون چیه؟ 1083 01:20:16,528 --> 01:20:18,324 ‫اونا سواد دارن ‫توهم داری؟ 1084 01:20:19,802 --> 01:20:21,304 ‫اینو بخون 1085 01:20:21,862 --> 01:20:24,712 ‫جاهایی که بودن, اسم‌ها ... ‫واسه 3 ساعت اینو خوندنش 1086 01:20:24,737 --> 01:20:27,399 ‫حتی داستان اون پسره ‫که پیانو یا گرفته 1087 01:20:28,393 --> 01:20:29,610 ‫خب؟ 1088 01:20:30,905 --> 01:20:33,613 ‫تمام ماجرا ساختگی بوده 1089 01:20:33,670 --> 01:20:35,217 ‫یه احمق هم می‌تونه اینکارو بکنه 1090 01:20:35,496 --> 01:20:37,157 ‫اونا توی هیچ اردوگاهی نبودن 1091 01:20:37,182 --> 01:20:40,585 ‫اگه اونا توی ورزبورگ بودن ‫پس منم توی لوردس بودم 1092 01:20:41,382 --> 01:20:42,520 ‫فندک داری؟ 1093 01:20:42,675 --> 01:20:44,257 ‫اوه بله ببخشید 1094 01:21:11,099 --> 01:21:13,602 ‫پس چیزی که در موردت شنیدم حقیقت داره؟ 1095 01:21:14,036 --> 01:21:15,379 ‫چی رو مادام؟ 1096 01:21:15,553 --> 01:21:18,011 ‫اینکه داری اون شبکه ی نیروی مقاومت رو افشا می‌کنی 1097 01:21:18,188 --> 01:21:19,895 ‫همچین زیاد هم شبکه نبود 1098 01:21:20,064 --> 01:21:22,647 ‫فقط چندتا دزد بدبخت ‫مگس‌های کوچولو 1099 01:21:23,155 --> 01:21:27,183 ‫بدون کمک سرگرد لگون ‫منم گول می‌خوردم 1100 01:21:27,706 --> 01:21:28,684 ‫عصر بخیر بوتین 1101 01:21:43,093 --> 01:21:44,436 ‫می‌خواستم ... 1102 01:21:45,249 --> 01:21:47,115 ‫نمی‌تونم بگم چقدر ... 1103 01:21:48,358 --> 01:21:51,491 ‫ چیزی که تازه گفتید ... ‫ اگه نمی‌تونی بگی نگو 1104 01:21:58,347 --> 01:21:59,610 ‫تبریک می‌گم قربان 1105 01:21:59,792 --> 01:22:02,580 ‫کارت با لگون خوب بود جدی می‌گم 1106 01:22:03,074 --> 01:22:05,133 ‫کارت خوب بود ‫اما روی من جواب نمی‌ده 1107 01:22:05,158 --> 01:22:06,899 ‫من یه حرومزاده ی اصلی هستم 1108 01:22:07,227 --> 01:22:09,306 ‫چیزی گفتی بوتین؟ 1109 01:22:10,021 --> 01:22:11,409 ‫عصر خوبی داشته باشی بوتین 1110 01:22:24,541 --> 01:22:26,646 ‫اون اینجا ده-دوازده تا معشوق ‫تو "بادن" داشته 1111 01:22:26,671 --> 01:22:29,379 ‫با توجه به اینکه اون ترکشون کرده ... 1112 01:22:29,404 --> 01:22:31,907 ‫معلومه که اونا بدجوری عاشقش بودن 1113 01:22:32,964 --> 01:22:35,990 ‫می‌گن حتی زن یه ژنرال هم بهش علاقه داشته 1114 01:22:36,403 --> 01:22:38,781 ‫لزبین بازی ... 1115 01:22:38,959 --> 01:22:40,386 ‫اون فوق العاده س 1116 01:22:40,874 --> 01:22:44,492 ‫بهترین چیزیه که بعد از گاز خردل دیدم ‫باعث می‌شه فک کنی ... 1117 01:22:44,667 --> 01:22:47,408 ‫سرگرد می‌دونی که سربازها هیچوقت فکر نمی‌کنن 1118 01:22:47,471 --> 01:22:49,132 ‫درسته ببخشید قربان 1119 01:22:49,627 --> 01:22:51,288 ‫زیاد عجله نکردی 1120 01:22:52,104 --> 01:22:53,082 ‫برای چه کاری؟ 1121 01:22:53,261 --> 01:22:54,683 ‫که بهم سلام کنی 1122 01:22:56,921 --> 01:22:59,788 ‫ توی پاریس تو یونیفورم نمی‌پوشیدی ‫البته که می‌پوشیدم 1123 01:23:00,753 --> 01:23:02,938 ‫حتماً حواست نبوده 1124 01:23:03,476 --> 01:23:05,103 ‫از وقتی که رسیدم اینجا... 1125 01:23:05,280 --> 01:23:08,944 ‫همه دارن از کمالات تو حرف می‌زنن 1126 01:23:10,293 --> 01:23:13,399 ‫ منم خیلی چیزا در موردت شنیدم ‫ مردم زیاد اغراق می‌کنن 1127 01:23:13,807 --> 01:23:16,708 ‫واقعا مجبوری؟ 1128 01:23:18,043 --> 01:23:19,067 ‫چی رو؟ 1129 01:23:19,320 --> 01:23:22,381 ‫همین زمزمه کردن ‫اینجا یه گروه موسیقی هست 1130 01:23:23,401 --> 01:23:24,425 ‫اوه بله ببخشید 1131 01:23:24,789 --> 01:23:26,006 ‫حواسم نبود 1132 01:23:26,186 --> 01:23:27,893 ‫می‌خوای من برونم؟ 1133 01:23:28,907 --> 01:23:29,885 ‫برونی؟ 1134 01:23:30,065 --> 01:23:31,328 ‫رقصو 1135 01:23:32,101 --> 01:23:33,205 ‫خواهش می‌کنم 1136 01:23:33,378 --> 01:23:35,278 ‫درسته اینطوری 1137 01:23:38,928 --> 01:23:40,191 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ 1138 01:23:41,044 --> 01:23:45,390 ‫رانندگی می‌کنم... ماشین ‫افسرها رو می‌رسونم 1139 01:23:45,555 --> 01:23:48,013 ‫افسرها خیلی دوست دارن ‫راننده شون زن باشه 1140 01:23:48,709 --> 01:23:52,373 ‫خیلی طولانی و خسته کننده س ‫و منم اصلا پیش اهمیت نمی‌دم 1141 01:23:52,688 --> 01:23:53,996 ‫می‌دونی آلبرت .. 1142 01:23:55,403 --> 01:23:57,303 ‫ما انتخاب‌های زیادی نداریم 1143 01:23:57,478 --> 01:23:58,786 ‫من و تو فقط 2 تا راه می‌تونیم ببینیم 1144 01:23:59,395 --> 01:24:01,580 ‫می‌تونیم در مورد مسائل بی‌اهمیت صحبت کنیم ... 1145 01:24:01,586 --> 01:24:05,594 ‫و خیلی زود خداحافظی کنیم 1146 01:24:06,181 --> 01:24:09,388 ‫یا می‌تونیم کاری رو که ‫توی پاریس شروع کردیم ادامه بدیم 1147 01:24:09,413 --> 01:24:11,632 ‫یادته ‫ آره 1148 01:24:11,809 --> 01:24:13,277 ‫اما باید درست انجامش بدیم 1149 01:24:15,085 --> 01:24:17,634 ‫موافقی؟ ‫ آره 1150 01:24:18,837 --> 01:24:20,384 ‫چیکار باید بکنم؟ 1151 01:24:21,791 --> 01:24:24,738 ‫کاری که اون شب باید می‌کردی 1152 01:24:41,086 --> 01:24:42,508 ‫آروم .. 1153 01:24:59,696 --> 01:25:02,119 ‫در آگوست و سپتامبر 1945 1154 01:25:02,290 --> 01:25:05,351 ‫واحد عملیات روانی انقدر موفقت آمیز بود ... 1155 01:25:05,524 --> 01:25:09,472 ‫که مقامات بالای پاریس ‫بة فرمانده و کارمندان اون‌ها تبریک گفتن 1156 01:25:10,025 --> 01:25:12,899 ‫سرهنگ دهوس انتخاب بسیار خوبی بود 1157 01:25:13,814 --> 01:25:15,282 ‫سبک او نمونه ای برای همه شد 1158 01:25:15,532 --> 01:25:20,030 ‫خیلی زود مردم شروع به صحبت ‫در مورد "سبک و رفتار دهوس "کردن 1159 01:25:21,093 --> 01:25:23,391 ‫اگه نمی‌تونی بگیش, اصلاً نگو 1160 01:25:24,287 --> 01:25:26,710 ‫اگه نمی‌تونی بگیش, اصلاً نگو 1161 01:25:44,706 --> 01:25:46,049 ‫قربان؟ 1162 01:25:46,223 --> 01:25:47,805 ‫مگه توی سینه تون گلوله نخورده؟ 1163 01:25:50,300 --> 01:25:52,511 ‫مگه توی سینه تون گلوله نخورده؟ 1164 01:25:55,370 --> 01:25:56,633 ‫آره که چی؟ 1165 01:25:57,526 --> 01:25:59,506 ‫جای زخمش رونمی‌بینم 1166 01:26:02,076 --> 01:26:04,943 ‫یعنی نمی‌تونه رفته باشه زیر بغلم؟ 1167 01:26:05,437 --> 01:26:07,496 ‫می‌خوای دستامو ببرم بالا؟ 1168 01:26:07,665 --> 01:26:10,851 ‫ اینکارو نکردم تا حالا هیچوقت ‫توی عمرم اینگارو نگردم الان هم نمی‌کنم 1169 01:26:18,551 --> 01:26:21,259 ‫چرا بعضی‌ها همه چیز دارن ‫و بعضی‌ها هیچی ندارن؟ 1170 01:26:22,863 --> 01:26:26,083 ‫من باید برای همه چیز سخت تلاش کنم ‫از جمله برای زن‌ها 1171 01:26:26,256 --> 01:26:27,758 ‫اصلاً منصفانه نیست 1172 01:26:28,868 --> 01:26:31,246 ‫من در سال 1953 در هندوچین می‌میرم 1173 01:26:31,271 --> 01:26:33,091 ‫"بوسیله ی یک کمینگاه در "کوس دس ناگس 1174 01:26:37,385 --> 01:26:39,046 ‫هیچوقت هیچ شانسی نداشتم 1175 01:26:40,445 --> 01:26:44,063 ‫اونا به شبکه نفوذ کردن ‫هیچکس هم اونا روندیده 1176 01:26:45,309 --> 01:26:49,177 ‫وقتی 2 هفته بعدش برگشتن ‫ناپدید شدن 1177 01:26:51,177 --> 01:26:53,043 ‫من شنیدم این اتفاق افتاده 1178 01:26:53,068 --> 01:26:55,287 ‫ از اون موقع خبری ازش شنیدی؟ ‫نه 1179 01:26:59,570 --> 01:27:00,548 ‫حالت خوبه؟ 1180 01:27:03,199 --> 01:27:04,303 ‫می‌خوای بری خونه؟ 1181 01:27:06,824 --> 01:27:09,373 ‫آلبرت از بودن با من خوشت میاد؟ 1182 01:27:11,575 --> 01:27:12,883 ‫چرا می‌پرسی؟ 1183 01:27:13,491 --> 01:27:16,119 ‫چون... هیچوقت بهم نمی‌گی 1184 01:27:17,715 --> 01:27:20,218 ‫گاهی میگم ‫هیچوقت نمی‌گی 1185 01:27:21,460 --> 01:27:23,042 ‫می‌خوای الان بگم؟ 1186 01:27:26,182 --> 01:27:27,968 ‫دوست دارم باهات باشم خوبه؟ 1187 01:27:35,682 --> 01:27:37,707 ‫دوست دارم با تو باشم 1188 01:27:39,593 --> 01:27:40,856 ‫منم همینطور 1189 01:27:41,509 --> 01:27:42,817 ‫خوبه پس 1190 01:27:42,987 --> 01:27:48,608 ‫می‌خوام به اینکار ادامه بدم ‫اما احساس می‌کنم یکی از ماها داره یه اشتباهی می‌کنه 1191 01:27:50,442 --> 01:27:51,420 ‫کدوممون؟ 1192 01:27:53,714 --> 01:27:55,614 ‫حالا می‌فهمی منظورم چیه؟ 1193 01:27:58,337 --> 01:28:00,237 ‫یه چیزایی رو همیشه میشه یاد گرفت 1194 01:28:00,453 --> 01:28:02,751 ‫تحصیلات, رفتار خوب ‫حقایق مفید 1195 01:28:02,776 --> 01:28:04,430 ‫چیزهایی که باید گفت ‫چیزهایی که نباید گفت 1196 01:28:04,604 --> 01:28:05,912 ‫و بقیه ی چیزا 1197 01:28:06,082 --> 01:28:08,505 ‫مثل سوختن درد کشیدن 1198 01:28:09,009 --> 01:28:10,795 ‫عاشق شدن 1199 01:28:11,260 --> 01:28:14,220 ‫مخصوصاً وقتی که نمی‌تونی ‫به زنی که عاشقشی اعتماد کنی ... 1200 01:28:14,254 --> 01:28:16,598 ‫...چون تمام زندگیت یه دروغه 1201 01:28:16,768 --> 01:28:18,156 ‫پیچیده ست 1202 01:28:23,218 --> 01:28:26,006 ‫پدر من یه پیانیست بود 1203 01:28:26,173 --> 01:28:27,516 ‫به سبک خاص خودش حرف می‌زد 1204 01:28:27,541 --> 01:28:30,517 ‫یه روز به همه مون گفت ... 1205 01:28:31,054 --> 01:28:36,276 ‫"کسانی که به دوگل می‌پیوندن کسانی هستن که توی امتحاناتشون رد شدن " 1206 01:28:38,254 --> 01:28:40,359 ‫اون باید ساکت می‌موند 1207 01:28:40,529 --> 01:28:43,430 ‫من مدرسه رو رها کردم ‫و عضو «فرانسه ی آزاد» توی الجزیره شدم 1208 01:28:46,369 --> 01:28:47,996 ‫غلغلک میده 1209 01:28:52,917 --> 01:28:58,011 ‫بگو بیینم آلبرت کوچولو... ‫جای زخمت کجاس؟ 1210 01:29:03,616 --> 01:29:07,393 ‫نو یه زخم گلوله داری نه؟ 1211 01:29:11,999 --> 01:29:13,216 ‫نه 1212 01:29:17,746 --> 01:29:23,367 ‫تمام اون داستانا در موردت ‫در مورد نیروی مقاومت لندن ... 1213 01:29:26,096 --> 01:29:27,678 ‫هیچکدومش اتفاق افتادن؟ 1214 01:29:41,363 --> 01:29:42,910 ‫همشون دروغن؟ 1215 01:29:49,586 --> 01:29:51,247 ‫آره همه شون دروغن 1216 01:30:17,035 --> 01:30:18,662 ‫ازکی می‌دونستی؟ 1217 01:30:21,227 --> 01:30:23,013 ‫فکر کنم از همون اولش 1218 01:30:27,231 --> 01:30:29,370 ‫چرا چیزی نگفتی؟ 1219 01:30:29,546 --> 01:30:31,446 ‫خوشم اومد 1220 01:30:54,650 --> 01:30:56,152 ‫من هیچوقت چیزی نخواستم 1221 01:30:57,444 --> 01:30:58,912 ‫همینطوری پیش اومد 1222 01:31:00,558 --> 01:31:02,538 ‫هیچوقت چیزی ندزدیدم 1223 01:31:03,592 --> 01:31:05,094 ‫من دزد نیستم 1224 01:31:06,588 --> 01:31:09,046 ‫سخت تلاش کردم که به اینجا رسیدم 1225 01:31:09,862 --> 01:31:11,682 ‫گفتن, گفت, گفته شده 1226 01:31:11,857 --> 01:31:15,555 ‫جاده ی دادگاه تانتهام ‫توی میدان لستر عوض می‌شه 1227 01:31:15,730 --> 01:31:17,357 ‫میدون پیکادلی 1228 01:31:22,821 --> 01:31:25,279 ‫اطلاعات عمومی ‫نقل قول‌های لاتین ... 1229 01:31:26,249 --> 01:31:27,796 ‫Credo quia absurdum 1230 01:31:27,966 --> 01:31:31,869 ‫اونا با دغل‌بازهایی مثل من چیکار می‌کنن؟ 1231 01:31:32,477 --> 01:31:33,820 ‫دوازده‌ تا گلوله 1232 01:31:35,957 --> 01:31:39,461 ‫دوازده تا, منهای یکی ‫برای کشتن از روی ترحم 1233 01:31:39,486 --> 01:31:41,830 ‫بعد همه چیز تموم می‌شه ‫همه جا تاریک می‌شه 1234 01:31:42,144 --> 01:31:43,361 ‫پسرمه 1235 01:31:47,090 --> 01:31:48,717 ‫اونم مثل تو جوونه 1236 01:31:52,606 --> 01:31:56,349 ‫ "نشان قرمز شجاعت " ‫پسرت آدولف؟ 1237 01:31:56,518 --> 01:31:57,496 ‫رادولف 1238 01:32:04,603 --> 01:32:06,423 ‫اینا چین؟ 1239 01:32:07,518 --> 01:32:08,781 ‫زندگی نکبت بارت؟ 1240 01:32:10,532 --> 01:32:12,000 ‫این زنته؟ مادرته؟ 1241 01:32:14,524 --> 01:32:16,026 ‫منم یکی دارم 1242 01:32:17,859 --> 01:32:18,758 ‫اینا آشغالن 1243 01:32:18,978 --> 01:32:19,956 ‫آشغال 1244 01:32:42,292 --> 01:32:45,432 ‫کسی اینجاست؟ 1245 01:32:57,228 --> 01:32:59,094 ‫سرهنگ با تو کار دارن 1246 01:32:59,784 --> 01:33:00,888 ‫بیدار شو 1247 01:33:07,793 --> 01:33:08,931 ‫سرگرد؟ 1248 01:33:09,110 --> 01:33:11,135 ‫یه مشکلی داریم قربان 1249 01:33:15,985 --> 01:33:16,963 ‫به من احتیاج داری؟ 1250 01:33:16,988 --> 01:33:18,251 ‫بهتره که بیاید 1251 01:33:19,299 --> 01:33:21,199 ‫بهتره که با من بیاید 1252 01:33:22,071 --> 01:33:25,848 ‫امروز یه شكایتی در مورد ‫چندتا غاز دزدی دریافت کردیم 1253 01:33:26,024 --> 01:33:28,399 ‫فکر کردم شاید کار بچه‌های ما بوده باشه 1254 01:33:30,642 --> 01:33:32,383 ‫پرسیدم که دقیقاً چه اتفاقی افتاده 1255 01:33:32,882 --> 01:33:36,307 ‫: یارو گفت ‫" mit deutschen soldatenmantel " 1256 01:33:36,483 --> 01:33:37,541 ‫سربازهای آلمانی 1257 01:33:38,139 --> 01:33:40,927 ‫من عکس اون کشاورزه رو دارم 1258 01:33:41,273 --> 01:33:42,775 ‫بنظر می‌رسه اس اس باشن 1259 01:35:03,332 --> 01:35:05,517 ‫ستوان دلاول, قربان 1260 01:35:05,686 --> 01:35:07,427 ‫ از کجا؟ ‫ دوردوگن 1261 01:35:07,603 --> 01:35:08,422 ‫لعنتی 1262 01:35:10,163 --> 01:35:11,141 ‫این چیه؟ 1263 01:35:11,321 --> 01:35:14,586 ‫بخش چارلماگن, قربان ‫در 27 ژوئن 1944 داوطلب شدم 1264 01:35:14,753 --> 01:35:16,494 ‫دسته ی 630 ارتش آلمان 1265 01:35:16,670 --> 01:35:17,648 ‫چند نفرین؟ 1266 01:35:18,410 --> 01:35:19,718 ‫هفت نفر قربان 1267 01:35:19,743 --> 01:35:20,926 ‫چه غلطی کنیم؟ 1268 01:35:40,037 --> 01:35:41,669 ‫می‌تونم باهاتون صحبت کنم قربان؟ 1269 01:35:48,632 --> 01:35:50,259 ‫یاهامون چیکار می‌کنید ؟ 1270 01:35:50,794 --> 01:35:52,341 ‫شما رو به فرانسه می‌فرستم 1271 01:35:53,256 --> 01:35:54,678 ‫اونا چیکار می‌کنن؟ 1272 01:35:55,291 --> 01:35:56,429 ‫محاکمه مون می‌کنن؟ 1273 01:35:58,804 --> 01:35:59,942 ‫مارو می‌کشن؟ 1274 01:36:05,195 --> 01:36:06,777 ‫من نمی‌خوام به فرانسه برم 1275 01:36:10,449 --> 01:36:11,507 ‫اونا چی؟ 1276 01:36:13,163 --> 01:36:14,141 ‫اوناهم نمی‌خوان 1277 01:36:31,885 --> 01:36:33,467 ‫چیکار کنیم؟ 1278 01:36:49,131 --> 01:36:51,953 ‫من سرهنگ دوم دهوس هستم 1279 01:36:52,132 --> 01:36:55,670 ‫شما عضویت به ارتش آلمان رو انتخاب کردید ‫عواقبش رو هم می‌دونید 1280 01:36:56,883 --> 01:37:00,228 ‫بخاطر خانواده تون و شرافت فرانسه 1281 01:37:00,804 --> 01:37:03,705 ‫برای اجتناب از دادرسی علنی ‫من شما رو اعدام می‌کنم 1282 01:37:04,795 --> 01:37:07,856 ‫به خانواده‌هاتون گفته می‌شه ‫که در حین عملیات کُشته شدید 1283 01:37:10,121 --> 01:37:11,429 ‫توجه کنید 1284 01:37:18,855 --> 01:37:20,277 ‫جوخه ی آتش آماده باشید 1285 01:37:24,253 --> 01:37:26,153 ‫ هدف بگیرید ‫ زنده باد فرانسه 1286 01:38:28,486 --> 01:38:31,512 ‫من, آلبرت دهوس ‫اعتراف می‌کنم که هرگز ... 1287 01:38:31,537 --> 01:38:34,499 ‫...متعلق به هیچ جنبش مقاومتی ‫در کشور و یا خارج از کشور نبودم 1288 01:38:34,991 --> 01:38:37,176 ‫من درجه ی خود را با ادعاهای ساختگی ‫کسب کردم 1289 01:38:37,385 --> 01:38:39,410 ‫من یک بزدل و متقلب هستم 1290 01:38:39,581 --> 01:38:41,447 ‫و خود را به دست قانون می‌سپارم 1291 01:38:55,563 --> 01:38:56,701 ‫کجا بودی؟ 1292 01:38:59,954 --> 01:39:01,092 ‫همه چیز مرتبه؟ 1293 01:39:27,453 --> 01:39:31,515 ‫زندگی سرهنگ دوم دهوس به پایان رسیده بود ‫یه زندگی دیگه شروع شده بود 1294 01:39:32,000 --> 01:39:36,142 ‫ارتش, وزارتخانه ‫و انجمن نیروی مقاومت ... 1295 01:39:36,185 --> 01:39:38,404 ‫...موافقت کردن که یک رسوایی بزرگ ‫به این استهزاء اضافه نکنن 1296 01:39:39,204 --> 01:39:41,343 ‫ماجزا خیلی بی سروصدا حل شد 1297 01:39:42,587 --> 01:39:46,649 ‫سرون" هروز به ملاقات آلبرت می‌رفت " ‫یه روز اون سورپرایز شد 1298 01:39:47,132 --> 01:39:49,317 ‫ایوت بالاخره رد اونو گرفته بود 1299 01:39:50,365 --> 01:39:53,095 ‫وقتی که به پاریس اومد ‫تا شاهد محاکمه باشه 1300 01:39:53,120 --> 01:39:55,578 ‫پیش "سرون" موند 1301 01:39:55,794 --> 01:39:58,597 ‫آلبرت شیفته ی دوستی اونها شد 1302 01:39:58,699 --> 01:40:00,832 ‫اون چندتا سوال توی ذهنش داشت ... 1303 01:40:00,918 --> 01:40:02,977 ‫اما یادش امد که "سرون" بهش گفته بود 1304 01:40:03,433 --> 01:40:06,858 ‫"تو مثل یه بچه ای آلبرت ‫همه چیز تو رو به وجد میاره " 1305 01:40:07,025 --> 01:40:09,210 ‫اون سوالش رو پیش خودش نگه داشت 1306 01:40:12,314 --> 01:40:14,817 ‫من که نمی‌فهمم ‫تو زو محکوم نکردن؟ 1307 01:40:14,981 --> 01:40:16,403 ‫چرا اما برای 2 زنه بودن 1308 01:40:16,578 --> 01:40:18,080 ‫دو زنه بودن؟ 1309 01:40:18,254 --> 01:40:20,712 ‫من سال 1946در "بادن بادن "با سرون ازدواج کردم ... 1310 01:40:20,737 --> 01:40:24,919 ‫درحالی که از ایوت طلاق نگرفته بودم ‫اونا هم جوابمو دادن 1311 01:40:24,944 --> 01:40:26,048 ‫سه سال . 1312 01:40:38,095 --> 01:40:41,042 ‫احساس این نور این گرمی 1313 01:40:41,209 --> 01:40:42,552 ‫همیشه عاشقش بودم 1314 01:40:43,165 --> 01:40:45,463 ‫این چیزیه که باید به اختراعش ادامه بدیم 1315 01:40:46,879 --> 01:40:49,302 ‫وقنی که مرگ میاد ما بهش دروغ می‌گیم 1316 01:40:50,193 --> 01:40:52,901 ‫می‌گیم خیلی زوده ‏ ‫آدم اشتباهی رو گرفتی 1317 01:40:53,151 --> 01:40:54,733 ‫می‌دونی چیه؟ 1318 01:40:55,137 --> 01:40:58,243 ‫آدرس چندتا حرومزاده ی شیطانی رو پیش می‌دیم 1319 01:40:58,849 --> 01:40:59,827 ‫همینه 1320 01:41:01,275 --> 01:41:04,859 ‫در آخر فقط انسان‌های واقعی می‌مونن 1321 01:41:05,450 --> 01:41:08,909 ‫آدم‌های خوبی مثل من و شما 1322 01:41:14,405 --> 01:41:16,430 ‫چی فکر می‌کنی؟ خوب بود؟ 1323 01:41:17,518 --> 01:41:19,259 ‫طبیعی بنظر رسیدم؟ 1324 01:41:22,307 --> 01:41:23,729 ‫من در سال 1961 با آلبرت دهوس آشنا شدم ... 1325 01:41:23,779 --> 01:41:27,738 ‫وقتی که اون وزیر برنامه ریزی شد 1326 01:41:27,926 --> 01:41:31,544 ‫اون ترجیح می‌داد تو وزارت فرهنگ باشه ‫اما اون شغل قبلا گرفته شده بود 1327 01:41:32,106 --> 01:41:34,185 ‫آقای آلبرت دهوس کار بزرگی برای ... 1328 01:41:34,210 --> 01:41:36,698 ‫...استقلال آفریقایی‌ها انجام داد 1329 01:41:37,458 --> 01:41:38,762 ‫"یک آسایشگاه در "نیس 1330 01:41:39,632 --> 01:41:41,051 ‫یه کلاهبرداری حرفه ای 1331 01:41:41,076 --> 01:41:42,896 ‫طبابت بدون مجوز 1332 01:41:42,921 --> 01:41:45,902 ‫من متقاعد شده بودم که دهوس یه مأمور شوروی ـــه 1333 01:41:57,803 --> 01:42:04,727 ‫ترجمه از: حمزه دکستر 1334 01:42:04,804 --> 01:42:10,204 ‫Aynil 126725

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.