All language subtitles for House of Flying Daggers (2004) (1080p BluRay x265 HEVC 10bit AAC 5.1 Chinese Tigole)

ترجمه : WhoKnowsHimeslf
ویرایش و هماهنگی : saeed_ghayori

خانه ي خنجرهاي پرنده

چين 859 سال بعد از ميلاد مسيح

امپراطوري با شکوه خاندان تانگ در سراشيبي انحطاط رفت
امپراتوري در آن زمان ضعيف و بي لياقت بود

،و به دليل فاسد بودن دربار
...اداره ي کشور از دست خارج شده

و نا آرامي تمام اين کشور رو فرا گرفته

روستا به روستا يک ائتلاف زيرزميني
...به نام خانه ي خنجرهاي پرنده

ايجاد شد

اين ائتلاف زيرزميني در نزديکي پايتخت امپراتوري بنا گرديد

خانه ي خنجرهاي پرنده مانند سايه حرکت مي کردند

...از پولدارها مي دزديدند و به فقيرا مي دادند

و به همين صورت حمايت مردم را به دست آوردند

...در عين حال اون ها وحشت آور و مورد نفرت

نمايندگان محلي مي باشند که
رقباي سرسخت اون ها هستند

قرارگاه فرماندهي
شهرک فِنگ تيان

کاپيتان ليو, کاپيتان جين -
ما داريم ميريم گشت زني -

دوباره مشغله ي کاري شروع شد

از مقامات ايالتي دستور رسيده
...که در عرض ده روز ريئس جديدِ

خانه ي خنجرهاي پرنده رو رو دستگير کنيم

چي؟

فقط سه ماه طول کشيد تا ريئس سابق رو بکشيم

ده روز؟
غيرممکنه

تو تا حالا درباره ي عمارت کلاهيِ شقايق پرپر چيزي شنيدي؟

آره

اون جا بودي؟

نه, نبودم

خوبه، شانس بهت رو آورده

خبري داري؟

ما به يکي از دخترايي که تو عمارت ميخونه
مشکوکيم که شايد اون يکي از اعضاي خانه ي خنجرهاي پرنده باشه

باشه, بررسيش مي کنم

پذيرايي عمارت کلاهي شقايق پرپر

بِکِشيد, محکم تر بِکِشيد

محکم تر بِکِشيد

بيا

خب ديگه, بازي تموم شد

خانم -
اومدم -

خانم -
اومدم، اومدم -

چه کاري مي تونم براتون بکنم, آقا؟

شنيدم يه دختر جديدي رو آوردي

شما اطلاعات درستي رو داريد

اون قشنگه؟

اون خيلي قشنگه

بيارش پيش من

مطلبي هستش که شما بايد بدونيد

چي رو؟

اون دختر نابينا است

نابينا؟

پس اون بايد خاص باشه

کنجکاو شدم

چه طور بينايت رو از دست دادي؟

من نابينا به دنيا اومدم

چرا يه دختر نابينا بايد اين جا کار کنه؟

چرا يه دختر نابينا نمي تونه اين جا کار کنه؟

تو درست ميگي

اسمت چيه؟ -
مِي -

مِي؟

همه ي دخترايي که در اين عمارت هستند
اسم گلهاي مختلفي رو دارن

چرا اسم تو نام يه گل نيست؟

من نمي خوام با دختراي ديگه رقابت کنم

منظورت چيه؟

گلهاي اين جا رو به سختي مي توان گل ناميد

گلهاي واقعي در صحرا شکوفه مي دهند

جالبه

...اگر مي خواي

مي تونم جايي ببرمت که
گل هاي واقعي ميرويند

به عنوان يک دختر درجه ي يک توي
اين عمارت چه استعدادي داري؟

رقص

بيا نزديکتر

تو قوانين رو مي دوني؟

يه زيباي کم نظير در شمال

لطيف ترين بانوي عالم

به اشاره اي از او شهر از هم مي پاشه

در دومين اشاره
ملل در آشوب و بلوا مي شه

...نه شهري هست و نه ملتي

...که گرامي تر باشه

از اين زيبايي

لطيف ترين بانوي عالم

لطيف ترين بانوي عالم

به اشاره اي از او شهر از هم مي پاشه

در دومين اشاره
ملل در آشوب و بلوا مي شه

...نه شهري هست و نه ملتي

...که گرامي تر باشه

...از اين

زيبايي

خواهش مي کنم آروم باشيد آقا

برو اونور

چي شده؟

لطفا بزاريد توضيح بدم

اين دختر هم جونه و هم بي تجربه

خواهش مي کنم اونو ببخشيد

ببرينش اونور

برو

اونو ببرينش -
بسه -

کاپيتان

ايشون کاپيتان اين بخش هستند

به جهنم که کاپيتانه

پست, توقيفش کنيد

بزار برم

تو کي هستي؟

تو چه طور جرات مي کني, من کاپيتانم

تو مستي
و به طور ناشايسته لباس پوشيدي

هر دوتاشونو توقيف کنيد

دستت رو بکش

ولم کن

لطفا کاپيتان از اين دختر بگذريد

اون مرد مست کرده بود

تقصير اون نبودش

لطفا اونو بازداشت نکنيد

تجارت ما نوپا ست
من روي او حساب کردم که مهمان ها را جمع کردم

چه طور يه دختر نابينا مي تونه جز اين عمارت باشه؟ برو کنار

اون با مهارت کمياب و فوق العاده اي رقاصه

خواهش مي کنم خودتون ببينيدش

تو بازي انعکاس صدا رو مي دوني چيه؟

من يکبار اونو بازيش کردم

پس خوبه

براي من اونو بازي رو به طور صحيح
انجامش بده بعد من اونوقت ميزارم تو بري

ممنونم, کاپيتان

برو زودتر لباستو عوض کن

خارق العاده است

عاليه

تو واقعا کي هستي؟

چرا مي خواي منو بکشي؟

...سگ هاي دولت

من آرزو دارم که همه ي شماها رو بکشم

من لذت ميبرم که با يه دختر کور بجنگم

ما اينا رو تو اتاقش پيدا کرديم

تو يکي از اعضاي خانه ي خنجرهاي پرنده هستي؟

رييس جديد کيه؟

رييس جديد کجاست؟

بهت نشون ميدم اگه به سوالا جواب
ندي چه بلايي سرت مياد

نشونش بديد

در جلوي تو يه دستگاه جديده شکنجه است

سر تو اين جا قرار بگيره

شونه هات اين جا

کمرت اين جا

پاهاتم اين جا

تو بعد از اين هرگز ديگه نمي توني برقصي

فهميدي؟

تو يه روز براي فکر در اين مورد وقت داري

اون دختر منو ياد يکي ميندازه

کي؟

...خب، طبق شايعات

دختر نابيناي رييس سابق بعد از مرگش ناپديد ميشه

و اين براي خانه ي خنجرهاي پرنده ضربه ي سنگينيه

اونا با هم در هنگامي که به دنبال اون دختر هستن
پيمان ميبندن که انتقام بگيرند

چرا دختر رييس سابق
بايد توي يه خونه ي فاحشه پيدا بشه؟

چرا بايد توي عمارت خودشو مخفي کنه؟

شايد خانه ي خنجرهاي پرنده فهميده که

ما مسئول مرگ رييس سابق هستيم

فراموشش کن

بيا اونو به مقامات
دولتي تحويلش بديم و جايزه بگيريم

بعدشم بريم يه چيزي بخوريم

من يه ايده ي بهتري دارم

از اون جايي که يه سرنخم دستمونه

بزار دنبال اونا کنيم براي گرفتن يه جايزه ي بزرگتر

تو مي خواي من اين کار رو انجام بدم؟

خب معلومه، پس کي؟

باشه -
اين دختره هم خيلي قشنگه -

تو هم که مي دوني من عاشقه لاس زدن با دخترام

مواظب باش قشنگيش کورت نکنه

من حتي اگر دمه مرگم که باشم بازم
بازم مي تونم مثه يه روح اين ور اون ور برم

تو کي هستي؟

من همين ديروز بودش که لباستو کندم

به همين زودي منو فراموش کردي؟

چرا منو آزاد کردي؟

تو چي فکر مي کني؟

تو گلِ نفيسي هستي

من هر کاري براي کمک کردن به تو مي کنم

خودت رو کنترل کن

نگران نباش

من ديگه مهمون
عمارتِ کلاه شقايق پرپر نيستم

تو هم ديگه يکي از دختراي اون جا نيستي

تو دختر رييس سابق هستي

چي گفتي؟

چقدر دختر نابينا هستن که به هنرهاي رزمي آشنايي دارن و

و حتي مي تونن از خنجرهايي مثل اين استفاده کنن؟

من تو رو آزاد کردم

و همينطور خنجراتم برات آوردم

چرا تو حاضري همچين ريسکي رو بکني؟

چون منم از اين دربار فاسد سمتنفرم
و کار خانه ي خنجرهاي پرنده رو تحسين مي کنم

لطف داري

چرا تو اسبارو رهاشون کردي؟

چون اونا از خودشون به راحتي رد پا به جا ميزارن

من دوتا اسب جديد جلوتر قايم کردم

نقشه ات فوق العاده است

استاد, اسمت چيه؟

فقط بهم بگو باد

باد؟

من همه جا مي وزم
بدونه اين که اثري از خودم به جا بزارم

مثله يه باد بي خيال؟

نه مثله يه باد بازيگوشم

تو اذيت کردن رو خيلي دوست داري

من درشگفتم که تو چه شکلي هستي

فهميدنش آسونه

بيا

خواهش مي کنم ولم کن

اين جا عمارت شقايق پرپر نيستش
اين جا هيچ قانوني وجود نداره

اگه صورتم رو لمس کني
مي فهمي که من چه شکليم

بيا ديگه

محترمانه نيستش که اول
به صورتت دست بزنم

من ازت مي خوام که از بالا شروع کني
تو دوست داري از پايين شروع کني

من که مشکلي باهاش ندارم

تو استاد تکنيک خنجرهاي پرنده هستي

مهارت دست راستت براي پرتاب خنجره

و مهارت دست چپت براي تيروکمانه

تو قلبت به طور پيوسته ويکنواخت ميزنه
تو به نظر بي ريا هستي

تو مثله يه کتاب منو مي توني بخوني

تو يه مرد شجاع هستي

من هرگز پيش دخترا خجالت نکشيدم

تو واقعا جووني

مي دوني که چه طوري آبت رو نگه داري

سربازا دارن نزديک نيشن

کيسه ي خنجرام نيستش

متاسفم که دير کردم

خنجراي پرنده هميشه حرکت مي کنن

ما بايد کجا بريم؟

ما فقط بايد به سوي شمال حرکت کنيم

فقط به سوي شمال؟

اونا براي ما ميان

خانه ي خنجرهاي پرنده خيلي استاد داره

چرا اونا براي تو يه آدمکش فرستادن؟

کسي من رو نفرستاده
من خودم اومدم

به عنوان دختر رييس سابق تو
بايد بيشتر از اينا مراقب باشي

فکر آخرش رو کردي؟

من براي گرفتن انتقام پدرم هرکاري مي کنم

بيا اين جا

فعلا اين لباساي اون مردا رو بپوش

من از تو سوءاستفاده نمي کنم

به اندازه ي کافي ديدي؟

لطفا لباسام و بهم بده

تو مي دونستي که من اين جام؟

ارباب يه باد هميشه سرگردانه

من انتظار اين رو دارم که تو مثل باد هميشه همه جا باشي

تو در لباس مردا متفاوت به نظر مياي

ترسناکم؟

...دفعه ي بعدي که به عمارت رفتم

به همه ي دخترا ميگم لباس مردا رو بپوشن

حالا من مي دونم که

تو وقتي کنار دخترايي اصلا خجالتي نيستي

تو هم خجالت نمي کشي

تو چه طور فهميدي؟

تو مي دونستي که من دارم مي بينمت
اما به کارت ادامه دادي و چيزي نگفتي

تو زندگي من و نجات دادي

تو همه چيز رو مي توني بيبيني

من فکر مي کردم تو مثله آتيش داغي

اما در حقيقت تو مثله آب سردي

من به اندازه ي کافي تو رو نمي شناسم

من واقعا بهت علاقمندم

يه دخترباز مثله تو
واقعا داري جدي ميگي؟

اگر باشم چي؟

آدمامون به اين جا نزديکن؟

من فکر مي کنم با جنگ امروز
اعتماد مِي رو به دست آورديم

از اين جا به بعد ديگه کسي نمياد سراغتون

خوبه, فقط براي من يکم تير بيار

هيچ مدرکي؟

هنوز نه

يه موقع خام دختره نشي

نگران نباش
من هرگز از يه زنه فريبنده شکست نمي خورم

اون به من اعتماد داره

بهت تذکر ميدم. مغلوب اون نشو

منظورت از مغلوب شدن چيه؟

که باهاش بخوابي

اونم درست مثله پدرش خيلي زيرکه

بهش اجازه نده تو رو هم گول بزنه

انقدر حرفاي بي معني نزن

من کنترل رو به دست دارم

من الان بايد برگردم

بازي اي رو که شروع کرديم به
حقيقت نپوندونش و نقشه رو خراب نکن

کي اهميت به بازي ميده تا
زماني که بر طبق نقشه پيش بريم

مي خواي استراحت کني؟

بوي گل مياد

تو بهم گفتي منو جايي مياري که
گل هاي حقيقي رشد مي کنن

کدوما از همه قشنگ ترن؟

چه طور به نظر ميام؟

قشنگ مثله يه گل

سربازا دارن نزديک ميشن

من با شمام -
تو؟ -

من کاپيتان اين بخشم -
کاپيتان؟ -

مزخرفه. تو اون حرومزاده اي
هستي که قوانين رو شکوندي

تو زخمي شدي. جديه؟

نه

خنجرهاي پرنده بودن؟

نه

پس کي بود؟

نمي دونم

رفتش

حدس ميزنم که نمي خواد خودش رو نشون بده

من اين بار تو رو باور کردم

تو تا همين جاشم براي من کار زياد انجام دادي

خواهش مي کنم برو

نگران من نباش

ما تا اين جا اومديم
من الان ديگه نمي تونم تو رو ول کنم

کاپيتان, اميدوارم صدمه ي جدي اي نديده باشي

قرار بود ديگه جنگي صورت نگيره

چرا سربازاي دولتي اومده بودن تو کار؟

ژنرال اونا رو فرستاده بود
اونا تو رو نمي شناسن

ژنرال؟

چه طوري ژنرال وارد قضيه شد؟

.موقعيت حساسيه
من بايد بهش گزارش مي دادم

همه چيز دست ژنراله

اما لزومي نداشت که اين قدر خشن بجنگن

ژنرال دستور داده

اون گفتش که ما بايد خون
خنجرهاي پرنده رو بريزيم

حتي اگر خون خودي باشه؟

جين

خون ما و سرباز ها براي ژنرال هيچ ارزشي نداره

آخه تو که نمي دوني من چه احساسي
داشتم وقتي سربازاي خودمون و مي کشتم

.احساس بدي داشتم
داشتم عذاب مي کشيدم

تو؟

...من واقعا احساسا پشيموني مي کنم

که اين ماموريت رو برداشتم

خب منم تمام شب رو دنبال شماها اومدم

قلبم از اين همه دروغ و فريب سنگين شده

هيچ راهي وجود نداره؟

...ژنرال گفته

اين تنها راه براي نابودي خانه ي خنجرهاي پرنده است

جين، سربازاي بيشتري جلوي راهت قرار مي گيرن

چي؟ -
ژنرال اونارو فرستاده -

اونا تو رو نمي شناسن

تو بايد اونا رو متوقف کني

کاري از دست من بر نمياد

...به اون سربازا دستور داده شده که

بجنگن و بکشن

...اگر تو اونا رو نکشي

اونا تو رو مي کشن

مراقب باش

من دارم ميرم

تا حالا کجا رفته بودي؟

من يه سوال ازت دارم؟

چه سوالي؟ -
تو واقعي هستي؟ -

منظورت چيه؟

تو درباره ي من هيچ احساسي نداري؟

زياد جدي نگيرش

مي خوام بدونم

...من يه روح آزادم

مانند باد که هميشه در حرکته

باد هرگز فکر نمي کنه

من مي خوام که اين باد وايسه و فکر کنه

باد نمي تونه وايسه

حتي براي من؟

باد هميشه بدون اين که از خودش
اثري به جا بزاره مي وزه

...حالا تو مي دوني چرا

من رو باد صدا مي کنن

باشه, برو باد باش

من ديگه بهت احتياج ندارم

برام اهميت نداره که تو واقعي هستي يا نه
من مي خوام همين الان برم

مي خوام تمومش کنم

مي خواي تنها بري؟

من دوست دارم براي يه بارم که شده مثله باد باشم

کجا مي ري؟

کي مي دونه
از هر طرفي که باد بِوزه

به خانه ي خنجرهاي پرنده برنمي گردي؟

تو ازم مي خواي برگردم؟

من اونا رو ترک کردم. چرا بايد برگردم؟

ازت براي تموم کارايي که
تا الان برام کردي ممنونم

تويي -
بريم -

تو گفتي که باد نمي تونه وايسه

يه باد بازيگوش اگه بخواد مي تونه وايسه

تو نبايد برمي گشتي

...من براي

تو برگشتم

نيا

مِي تو برگشتي

...کي باورش مي شد که بانوي عمارت کلاهِ شقايق پرپر

همون رييس خانه ي خنجرهاي پرنده باشه

من اون روز خيلي بد رفتار کردم
لطفا منو ببخشيد

به نظرتون من به اون نقش خيلي مي اومدم؟

خيلي زياد

درباره ي مِي چي فکر مي کني؟

منظورت چيه؟

منظورم شخصيت اونه

اون خيلي خوبه

راحت باشيد

شايد اون کور باشه
اما خيلي باهوشه

...هيچ کس نمي تونه به پاي اون برسه

حتي من

اون برات مهمه؟

داريد درباره ي چي پرسيد؟

يه دختر و پسر با هم مسافرت مي کنن؟

به جز اين من مي تونم درباره ي چي صحبت کنم؟

مِي دختر قشنگيه

و من خيلي نگرانشم

پس من براي شما دو نفر نقش
يه واسطه ي ازدواج رو بازي مي کنم

.ازدواج عمر مهميه
اما چرا اين طور ناگهاني؟

اون براي تو مناسب نيست؟

بر عکس

مِي از خانواده ي آبرومنديه
و من فقط يک شمشير زن حقيرم

رييس قبلي ما هم
اين دختر رو خيلي دوستش داشت

و حالا هم که من رييس جديد هستم

اين وظيفه ي منه که براي
اون يه همسر خوب پيدا بيارم

...من هنوز نتونستم کسي رو در

داخل خانه ي خنجرهاي پرنده پيدا کنم
که لايق تر از تو باشه

نظر شما چيه؟

من پيشنهادتون رو مي پذيرم

ما خيلي به شما لطف داريم
شما کار بزرگي رو براي ما کرديد

لطفا سپاسگذاري من رو بپذيريد

خواهش مي کنم

اين جا چه خبره؟

سربازامون کجان؟

تو کمين گاهن

شما هر دوتاتون با دنبال کردن
مِي نقشه براي گرفتن من کشيديد

تو کور نبودي؟

تو دختر رييس قبلي هستي؟

اون يه دختر نابينا داشت

اون هنرهاي رزمي رو نمي دونست. به خاطر
همين هم من نقش اون رو بازي کردم

...اگر تو حقيقت رو مي دونستي

باز هم دنبالش ميومدي؟

همه ي اين کارا يه نقشه بوده؟

تو واقعا کي هستي؟

اسم من مِي

مثل خيلي از دختراي ديگه توي
خانه ي خنجرهاي پرنده بزرگ شدم

بسه, ببرش بيرون

صبر کنيد

من خودم مي خوام کارش رو تموم کنم

حرکت کن

وايسا

چيزي نداري بگي؟

تو رييس جديد نيا نيستي

تو درست ميگي

معلومه که من نيا نيستم

نيا خودش رو به اين آسوني ها نشون نمي ده

پس تو کي هستي؟

خيلي مهم نيست

نيا من رو فرستاده که اين کار رو تموم کنم

کارت خوب بود, ليو

ما هرگز همديگه رو نديديم اما من
تو رو از شهرتت مي شناسم

...سه سال پيش

رييس قبلي برنامه ريخت که تو رو مثل
يه موش کور درون حکومت بزاره

تو خيلي خوب کارت رو انجام دادي

...من درباره ي محافظت از اون شکست خوردم

نتونستم از کشته شدنش جلوگيري کنم

نيا مي دونست که تو به خاطر ماموريتت رفته بودي

کاري نمي تونستي انجام بدي

سپاسگزارم براي فهميدن اين موضوع

ما لازمه که اين جنگ رو که
بر خلاف حکومت هستش رو ببريم

تو و مِي براي به تله انداختن ژنرال موفق شديد

کارتون عالي بود

من به نيا گزارش ميدم
و تو جايزه ات رو مي گيري

اون وظيفه ي منه

...لطفا به نيا بگيد

که ژنرال بهترين سربازانش رو فرستاده

مراقب باشيد

نگران نباش نيا نقشه ي خوبي داره

يه چيزي هستش که من نمي تونم بفهممش

چيه؟

کي مِي رو به اين ماموريت فرستاد؟

نيا

تا حالا نيا به احساس منم فکر کرده؟

منظورت چيه؟

من مِي رو سه ساله که نديدمش

و حالا من بايد لاس زدنش رو با يه مرد ديگه ببينم

...اين اولين بار نيست که

مِي از زيبايش
براي گمراه کردن مردا استفاده مي کنه

من درباره ي احساسات تو نسبت به اون شنيدم

تو هنوز هم اونو دوست داري؟

...ما با جنگي روبه رو هستيم

که آينده ي خانه ي خنجرهاي پرنده
به نتيجه ي اين جنگ بستگي داره

گروه ها دارن نزديک مي شن

الآن وقت عشق و عاشقي نيست

باشه

من مي زارم مِي رو ببيني

تو اصلا عوض نشدي

من هنوزم مِي ام

سه سالي مي شه

بالاخره با هم تنها شديم

مي دونم

تو منو در طول جنگ با سربازا نجات دادي

ممنونم

...لازم نيست از من تشکر کني

من براي تو هر کاري مي کنم

مي دونم

...تو با داوطلب شدن براي بردن جنگ

...ريسک بزرگي کردي تا به موفقيت برسي

و من رو تحت تاثير قرار بدي

...تو تنها کسي هستي که

من رو مي فهمه

من سه سال تنها بودم

تو در تمام لحظات در ذهنم بودي

عشق بازي با تو تنها چيزي بود که من
رو زنده نگه داشته بود

تو عاشقش شدي؟

تو نقشه رو مي دونستي

هر چي که بين تو و اون بود، فقط يه نمايش بود

هيچ آينده اي براي شما دو نفر وجود نداره

فهميدي؟

نيا

تو نمي توني يه زن رو بر خلافه خواستش مجبور کني

اون خنجر رو هم بيرون نکش

بايد برگردي جاسوسي کني

با خنجري که تو پشتته
قانع کننده تر مي شي

تو بايد فورا اين جا رو ترک کني

بله, بانو

من سه ساله که براي تو قرباني شدم

چه طور مي توني بعد از گذشت
فقط سه روز عاشق جين بشي؟

مِي, من براي تو هم کاري دارم

جين ديگه براي ما سودي نداره

ببرش دور از اين جا و بکشش

ليو کار سختي رو براي ما انجام داد

ما نمي تونيم بزاريم که جين نقشه امون رو خراب کنه

...تو بايد اون رو بکشيش

براي جلوگيري از هر آينده ي بدي

تو قوانين رو مي دوني

بله بانو

...من ولت کردم تا

زنده بموني

اما تو منو تعقيب کردي

لطفا من رو سرزنش نکن

...اگر نقشه ات موفق آميز بود

خيلي از اعضاي خنجراي پرنده مي مردن

تو حتي نميزاشتي من هم برم

...اون موقع اين من بودم که اين طوري جلوت زانو مي زدم

و براي مرگم منتظر مي موندم

تو درست ميگي

...اگر من برنده مي شدم

نميزاشتم تو بري

برو

چه طوري مي خواي اين رو به نيا توضيح بدي؟

اين به من مربوط مي شه

چرا تو با من نميايي؟

در اعماق قلبت تو يه رازي داري

...حدس مي زنم

مردي هست که ترک کردنش
برات خيلي سخته

آره مردي هستش که جون من رو بارها نجات داده

همون کسي نيست که ما رو تو آخرين جنگ نجات داد؟

خودشه

پس اون زندگي من رو هم نجات داده

تو هنوز هم دوستش داري؟

ما دوباره کي مي تونيم همديگر رو ببينيم؟

نمي تونيم

ما در دو جبهه ي مخالفيم

...اگر دوباره همديگر رو ببينيم

يکي از ما بايد بميره

يه جنگ سرنوت ساز در راهه

من و تو فقط توي اين جنگه چيزي
جز پياده روهاي شطرنج نيستيم

کسي اهميت نميده که ما دو تا زنده باشيم يا مرده

...بيا با هم بريم و با هم در دنيا سفر کنيم

درست آزاد مثله باد

ما با هم مي وزيم

...مياييم و ميريم بدون هيچ اثري
مثل باد سرگردون

نه. مثل يه باد بي خيال

فقط من و تو

با من بيا, خواهش مي کنم

تو مي خواي با اون بري؟

چرا؟

تو عشق مني

...مجبور نيستي عاشق من باشي

ملي نمي توني با اون هم بري

در غير اين صورت مي ميري

مِي

تو مجبورم کردي که بکشمت

...من مي دونستم

که تو اين کار رو مي کني

تو مي دونستي و داشتي مي رفتي, چرا؟

چرا داشتي مي رفتي؟

چرا داشتي مي رفتي؟ چرا؟

...که آزاد باشم

مثل باد

مي

مي

مي

...پشت

چي؟

...پشت

برگرد

پشت سرت

تو يکي از اعضاي خانه ي خنجرهاي پرنده اي

حق با توئه

تو کسي هستي که مِي رو دوست داشت؟

...آره، من اونو واقعا دوست دارم

در حالي که تو فقط با اون بازي مي کني

اگر تو دوستش داشتي, پس چرا کشتيش؟

تقصير تو بود

تقصير من؟

من بهت اخطار کرده بودم اما تو گوش نکردي

اون به خاطر تو به من خيانت کرد

تو بايد بميري

باشه

تو مِي رو کشتي. تو هم بايد بميري

مِي

بزار بره

...اگر تو اونو بکشي

من تو رو با اين خنجر مي کشم

مِي خنجر رو در نيار

اگر اين کار رو بکني خون ريزي
مي کني و مي ميري

اين کار رو نکن

...مي

مِي, من به اون نزديکترم

اون اول من رو مي زنه

...تو نمي توني منو با خنجرت

نجات بدي

مِي

مِي

تو نبايد برمي گشتي

...من براي تو

تنها عشقم برگشتم

يه زيباي کم نظير در شمال

لطيف ترين بانوي عالم

به اشاره اي از او شهر از هم مي پاشه

در دومين اشاره
ملل در آشوب و بلوا مي شه

...نه شهري هست و نه ملتي

...که گرامي تر باشه

از اين زيبايي

ترجمه : WhoKnowsHimeslf
ویرایش و هماهنگی : saeed_ghayori