All language subtitles for Crime.Story.1993.REMASTERED.CHINESE.1080p.BluRay.x264.DTS-FGT

تیم ترجمه پرشينترنس تقديم ميکند
BaranMovie.TV

(Arash1996) ترجمه و زيرنويس از : آرش جليليان
ezioassassin@rocketmail.com

فیلمی از جکی چان

داستان جنایت

شماره های بلیط بخت آزمایی مارک سیکس رو چک کردید؟
(مارک سیکس: یک نوع بازی بخت آزمایی هنگ کنگی)

،برای چی؟ اگه این کار خوب پیش بره
!پول بیشتری نسبت به بردن بخت آزمایی در میاریم

!بیاین شروع کنیم

!کمک کنید

!دهنش رو ببند

!حرومزاده
!حواست به رانندگیت باشه

.از پشت داشت خفم میکرد و بعدش ماشینش به ما زد

!حرومزاده
!تو ناگهانی ترمز گرفتی

،اگه اون ناگهانی ترمز گرفت
!تو هم همین کار رو میکردی

!با برادرم اینجوری حرف نزن -
اگه بزنم چی میشه؟ -

دعواتون تموم شد؟

با آدمایی مثل شما، چطور انتظار دارین که وانگ یات فی
رو بدزدیم؟

فکر میکنید اون جنازه ست؟

!اون مقاومت میکنه

... لعنتی

!یادتون باشه حین عملیات پیجرها رو خاموش کنید

،اگه اتفاق غیر منتظره ای افتاد
!سریع عکس العمل نشون بدید

.بازرس چان، دایره ترای اُد

.اسلحه تون رو بدید

.اینجا رو امضا کنید

.برید داخل

.ممنونم

،بازرس چان، این جنایت 48 ساعت پیش اتفاق افتاد
.اما شما هنوز هیجان زده هستید

مشکل چیه؟ -
.هیجان زده؟ به هیچ وجه -

.پس لطفا سریع حادثه رو شرح بدید

... شکمم درد میکنه

!پلیس! حرکت نکن

.متاسفم

.اشکالی نداره

هنوزم اصرار دارید که بگید هیجان زده نیستید؟

!لعنتی

فشار روانی ای که همکار هامون زمانی که مجبور بودند گلوله شلیک کنند، احساس کردند

.به دو گروه مختلف تقسیم میشه

.گروه اول نگران آسیب رسوندن به بیگناهان هستند

.گروه دوم نگران این هستند که در حین تیراندازی صدمه ببینند

!پلیس لعنتی، خودت رو نشون بده

چی شده؟

گروه آخر نمیتونند فشار کشتن کسی رو

.بعد از شلیک کردن به مجرم تحمل کنند

،با توجه به گفته های شما

.شرایط شما با وضعیت گروه آخر جور در میاد

این به این معنی هست که

.شما نمیتونید فشار تیر اندازی و کشتن کسی رو تحمل کنید

،حتی اگه حق هم با شما باشه
،میتونم بپرسم که اگه شما تو موقعیت من بودید

چیکار میکردید؟

.من؟ من از مافوق خودم درخواست استراحت میکردم

!خیلی متشکرم
.اما من به استراحت نیازی ندارم

.هرجور که خواستید گزارش رو بنویسید. خداحافظ

،من، نگ کواک واه از هایفنگ، گوانگجو

.رئیس فعلی وو لوک تانگ هستم

،من، نگ کواک یان

.دستیار مدیر کل شرکت تجاری اژدهای طلایی هستم

،من، هونگ تینگ بونگ، از هویانگ، گوانگجو

.در حال حاظر کارآگاهی در اداره جرایم سازمان یافته و دایره ترای اُد هستم

،من، سیمن تینگ، از جیایی، تایوان

.رئیس دلالیِ ژینگ هوا هستم

،من، ین چی شنگ، از سیچوان

.در حال حاظر مدیر عامل شرکت تعاونی رد استار هستم

ما همه امروز در تاریخ 11 مارچ سال 1990 قسم میخوریم
.که برادر همدیگه باشیم

،ما در روزهای متفاوتی به دنیا آمده ایم
.اما عهد میبندیم که در یک روز بمیریم

امروز، ما پنج برادر بر خونمان قسم میخوریم

.که به نیروهایی ملحق شویم تا ونگ یات فی، بازرگان فاسد رو از صحنه روزگار محو کنیم

،به امید اینکه برای کارهای خوب پاداش داده شود
.و به کارهای شیطانی مجازات تعلق بگیرد

،ما همچون نمایندگانی از بهشت عمل میکنیم
.تا سود و منفعت نا مشروع او را از بین ببریم

،اگه هرکسی به برادری خیانت بکنه
.اون مورد ضرب رعد و برق قرار میگیره

،اگه هرکسی به شرافت ما خیانت بکنه
.اون شخص بدون اینکه جسدی ازش باقی بمونه، میمیره

.صبح بخیر -
.صبح بخیر -

.سرپرست چیونگ دنبالت میگرده

.گفت به محض اینکه رسیدی بری به دفترش

.باشه، ممنونم

.من سالیانه میلیون ها مالیات میدم
.شما پلیس ها باید درموردش یه کاری بکنید

.صبح بخیر قربان

.ایشون بازرس چان هستند
.این هم آقای ونگ یات فی هست

.آقای ونگ گمون میکنه که کسی میخواد ایشون رو بدزده
.بهشون گوش بده

.من مظنون نیستم، مدرک دارم

من یکی از کارمندان رو فرستادم تا عکس بگیره

.تا بفهمم کسی داشته از ساختمون دزدی میکرده یا نه

ما فهمیدیم این ماشین 4 روز متوالی

.روبروی دروازه های ساختمون پارک بوده

.این آدمها هر روز حاظر میشدند

آیا این حساسیت بیش از حد به دلیل دفعه ی قبلی ای که دزدیده شدید، هست؟

،قطعا هیچ حساسیت بیش از اندازه ای از طرف من وجود نداره

.فقط این بینش من هست که من رو از دردسر با خبر میکنه

بینش شما؟

.درسته

.بازرس چان، بشینید -
.چشم قربان -

.بینش من رو دست کم نگیرید

.سی درصد موفقیتم نتیجه ی مهارت ها و سخت کوشی خودم بوده

هفتاد درصد اون نتیجه ی تصمیماتی که بر پایه ی بینشم میگرفتم
.بوده

در جریان شورش سال 1967، من تصمیم گرفتم که
.تعداد زیادی زمین بخرم

در سال 1974، من فقط جرات این رو داشتم که پیشنهاد خرید
کارخانه شاتین فوتان رو بدم

.درحالیکه همه فکر میکردند اون بی ارزشه

این تصمیم ها که پول زیادی رو نصیب من کردند

.نتیجه ی پیش بینی من نبودند، بلکه نتیجه ی بینش من بودند

،آقای ونگ

به نظرتون اینکه سه سال پیش دزدیه شدید

ممکنه شما رو در دراز مدت نگران تر کرده باشه؟

ممکنه. حالا در موردش کاری انجام میدید یا نه؟

.ما تحقیق میکنیم

.بازرس چان، این پرونده رو ادامه بدید -
.بله قربان -

مشکلت چیه؟

!چند هفته ست دارم بهت زنگ میزنم ولی تو جواب نمیدی

!باید کار میکردم، دختر خانم

چی؟
روی چه پرونده ی پلیسی داری کار میکنی

که 8 هفته ست ازت خبری نیست؟

.بهم نگو که پلیس مخفی شدی

دنبال چی هستی، دختر؟

اینکه همه چیز رو در مورد اتفاقاتی که در اداره پلیس میفته بدونی؟

.من هیچی نمیدونم

من فقط میدونم که تو یه کاراگاه کوچولویی که

.ماهیانه فقط 20 هزار دلار هنگ کنگ حقوق میگیری

.چرا کارت رو ول نمیکنی؟ من حمایتت میکنم

.مطمئنا من نیازی به حمایت مالی از طرف تو ندارم

با حقارت این کار چی کار کنم؟

خب، کاملا عرق کردی؟
.سوار شو

.بیا و دوش بگیر

.وقت ندارم

.بعدا میام پیشت

چی؟

الآن مشغول چه کاری هستی؟

.من وسط یه کاری هستم
.وقتی کارم تموم شد، میبینمت

... همش کار، کار، کار
!بهم بگو درگیر چه کاری هستی

!نمیذارم امشب بری اگه بهم نگی

!همش نق، نق، نق میزنی
!لعنتی! گمشو

!حرومزاده! چطور جرات میکنی منو بزنی
!میرم و با یکی دیگه آشنا میشم

فکر میکنی کسی علاقه مند نمیشه اگه پاهامو بخوام
باز کنم؟

!از "سیم شا سو" تا "شا تاو کوک" برام صف میبندند

!عوضی

.همه ی پولدارها دارن فرار میکنند طوریکه انگار حادثه 1997 دوباره داره رخ میده

چشم انداز ساختمان های لوکس هم برای مدتی طولانی
.خراب تر میشه

،استفن
;من تصمیم گرفتم که این نقشه هارو عوض کنم

،بجای ساختن یک ساختمان 2000 فوتی
.اونهارو به 4 تا ساختمان 500 فوتی تقسیم میکنیم

من مشکل رو حل کردم. این نوع ساختمان های کوچیک
.بهترین انتخاب برای خانواده های کوچیک هستند

.مطمئنم که خوب به فروش میره

،رئیس، اگه ما یک ساختمون رو به 4 تا تقسیم کنیم
،با وجود 70 درصد فضا که قابل استفاده ست

.اونوقت هر کس فقط میتونه یه تختخواب توی اتاق خواب بذاره و حتی نمیتونه جا لباسی اونجا بذاره

،نه
.هرکس به اندازه ای که پول میده آش میخوره

،اگه من ساختمون هام رو به قیمت پایینی بفروشم

.حتی یه کارگر ساده هم میتونه یه واحد رو رهن کنه

.بهمون اجازه ساخت و ساز نمیدند اگه الآن بخوایم تغییراتی بدیم

.نگرانش نباش
.فقط کاری رو که بهت میگم بکن

.نقشه های بقیه ی ساختمون ها رو هم تغییر بده

.فقط زمانی میشه تغییرات رو اعمال کرد که بخوای نقشه های جدید رو ثبت کنی

به پیمان کار بگو که کارگرها از این به بعد
.شب ها هم کار کنند

،اگه زودتر ساختمون هارو بفروشیم
.پولمون برمیگرده

.هرچی زودتر تموم بشند، بهتره -
.بله -

!سی آی دی! تکون نخورید! سی آی دی
(سی آی دی: سازمان رسیدگی به مجرمان)

حالا که چی اگه شما از سی آی دی باشید؟

!تکون نخورید! پلیس

دستمزد هامون رو پرداخت کنید"؟"

دستمزد هامون رو پرداخت کنید

چی؟ -
.پلیس -

نمیتونم دستمزدی رو که حقمه بگیرم؟ -
!حرکت کن -

چه اهمیتی داره که شما پلیس هستید؟

آقای ونگ، به نظر میرسه که اونها برای دزدیدن شما
.اینجا نیستند

.اونقدر ها هم ساده نیست

!کار هست ولی دستمزد نیست -
!دستمزد هامون رو سریعا پرداخت کنید -

!ونگ یات فی، یه رذل سنگ دلـه

!کار هست ولی دستمزد نیست

... ونگ یات فی، یه

!دستمزد نیست ...
!ونگ یات فی، یه رذل سنگ دلـه

!کار هست ولی دستمزد نیست

!ونگ یات فی، یه رذل سنگ دلـه

!سی آی دی! دردسر ایجاد نکنید

!بیاید بچه ها -
!بیاید بگیریمش -

!آروم باشید -
!دستگیرشون کنید -

!چرا همکارهام رو دستگیر میکنید

فکر کردید چون پلیس هستید، میتونید هر کسی رو
!دستگیر کنید

!من رو دستگیر کنید! من رو دستگیر کنید

!تفنگ هاتون رو بذارید کنار

!همه برید عقب

!برید عقب

... اینجا رو ببینید

!خونسردیتون رو حفظ کنید

اگه نکنیم چی؟

مشکل چیه؟

!از دست دادن خونسردیم من رو نمیکشه -
!دستگیرش کنید -

!بذارید برم

!باهاشون بجنگید -
!باهاشون بجنگید -

!برید عقب

!برید عقب

!برید عقب

!از سر راه برید کنار

!از سر راه برید کنار

!به من گوش کنید
!خونسردیتون رو حفظ کنید

نمیتونید خونسرد باشید؟

!خونسرد باشیم؟ -
!چطور؟ -

!ما هم مثل شما حقوق بگیریم

... من -
!پس باید متوجه باشی -

.هیچوقت نا امیدی از حقوق نگرفتن رو تجربه نکردم...

!اما افزایش حقوق رو هم تجربه نکردم

صحبت کردن در مورد حقوق اضافه برای کار های سخت
!فایده ای نداره

!ما هم دوست داشتیم که اعتراض کنیم
!فکر میکنید ما دشمن شماییم؟

!پس چرا جلوی اعتراض مارو گرفتید؟

تا وقتی که شما از قانون پیروی کنید و درخواست
،تظاهرات بدید

،ما بعنوان پلیس
!حتی میتونیم خیابون هارو براتون آماده کنیم

!هنگ کنگ بوسیله ی قانون کنترل میشه

!این درست نیست -
!این درست نیست -

.اینجور بنظر میرسه که همه با هم برابرند

.وظیفه پلیس محافظت از هر شهرونده

.من باهاتون همدردی میکنم

،اما اگه یه پولدار زنگ بزنه
.ما بازم باید حاضر بشیم

!نصیحت من به شما اینه که از قانون پیروی کنید

من نمیخوام کسی از این موقعیت سو استفاده کنه

!مشکل درست کنه، به اموال شخصی صدمه وارد کنه و به کسی آسیب برسونه

،اگه چنین اتفاقی بیفته
!ما مجبور میشیم که افراد خاطی رو دستگیر کنیم

!فهمیدید؟

!سریعا اینجارو ترک کنید

... منطقی به نظر میرسه

.مرخصید -
.بله، قربان -

!ونگ یات فی

!خون آشام
!تو با عرق و خون ما پول درمیاری

!پایان بدی در انتظارته

!امیدوارم بچه ات ناقص به دنیا بیاد

.این مسئله بین پیمان کارها و کارگرهاست

درسته؟

.بله

.هی، بازرس چان

.اونها به پلیس حمله کردند
اونوقت تو فقط میخوای یک نفر رو دستگیر کنی؟

،آقای ونگ، این نزاع با کارگرها

.ربطی به اداره جرایم سازمان یافته و دایره ترای اُد نداره

.بذارین پروندتون رو به اداره کار منتقل کنم

.لازم نیست

.خودمون حلش میکنیم

،اگه دستمزدها رو پرداخت کرده بودی
.اونوقت همه چیز حل میشد

.بذارید بره -
.بله قربان -

توجه، سربازها در بالا در حال گشت زنی هستند

.ما الآن صحنه رو ترک میکنیم

.به دیده بانی موقعیت ادامه بدید

،اگه کارگرها برگشتند
.بفرستیدشون برند

.بهشون آسیب نرسونید -
.چشم قربان -

.این آدم یه خسیس معروفه

آه فی؟ -
بله؟ -

.حالم خوش نیست

داروت رو خوردی؟

.قبلا خوردم

.حالا که اینطوره، صندلیت رو بخوابون و یکمی استراحت کن

.باشه

بچه ها، بیاین به سلامتی پیتر، مایکل و دیوید بخاطر
!ترفیع گرفتنشون بنوشیم

!هیپ، هیپ، هورا

!هیپ، هیپ، هورا

!هیپ، هیپ، هورا

.خانم، دارن تعقیبمون میکنند

فی، میشه دست از این همه ظن و نگرانی همیشگیت برداری؟

.نه، باید به پلیس زنگ بزنم

.تا کوچکترین اتفاقی میفته به پلیس زنگ نزن

.ما مالیات پرداخت میکنیم

،وقتی مشکلی بوجود میاد
.این حق ماست که پلیس ازمون محافظت کنه

،بازرس چان

.من ونگ یات فی هستم
.یکی داره تعقیبم میکنه

شما کجا هستید؟

.من در خیابون پیک در مسیر خونه هستم

.گمان میکنم که یکی میخواد من رو بدزده

ممکنه که اونها کارگران ساختمانی باشند و بخوان در مورد دستمزدشون صحبت بکنند؟

.معلومه که نه! من قبلا با کارگرها تسویه کردم

!درهرصورت، فورا بیا اینجا

!هی، یه مشکلی هست
.داره به یکی زنگ میزنه

!فراموشش کن
!بیا بگیریمش

دوباره؟

چی شده؟

.میخوان بدزدنمون

!شوهرم رو نزنید
!شوهرم رو نزنید

!خفه شو، هرزه

!بس کنید
!شوهرم رو نزنید

!زنش هم اینجاست -
!چی؟ زنش اونجاست؟ -

!کمک! کمک -
!خفه شو -

چرا قبل از پریدن تو ماشین نگاه نکردید؟
!فکر میکنید دارید چیکار میکنید؟

باید چیکار کنیم، برادر؟

!من از کجا بدونم؟

!خب، زنش رو هم بدزدید

!مواظب باشید

!قلب زنش ضعیفه

،اگه اون بمیره
!اونوقت از کی پول بگیریم؟

.اداره جرایم سازمان یافته و دایره ترای اُد

.میخوام با سرپرست چیونگ صحبت کنم -
کی پشت خطه؟ -

.ادی چان از گروه ویژه هستم

بازرس چان، لطفا شماره شناسایی و رمز عبورتون رو
.اعلام کنید

!نمیتونم فقط وقوع یک جرم رو گزارش بدم؟

... ما به رمز عبور نیاز داریم تا این تماس رو وصل کنیم به

.ماشینی که داره از پشت میاد یه ماشین سی آی دیـه

!جیمز، مقاومت کن

،پرتغالی
!گروگان ها رو سریعا از اونجا دور کن

!نذارید خیلی بهتون نزدیک بشه

.اداره جرایم سازمان یافته و دایره ترای اُد

.من ادی چان از نیروی ویژه هستم
... من در خیابان پیک هستم

بازرس چان، لطفا اول شماره شناسایی و رمز عبورتون رو
.اعلام کنید

.الو، ایستگاه پلیس؟ من یک شهروند معمولی هستم. من میخوام وقوع یک جرم رو گزارش بدم

.لطفا به طور واضح موقعیت رو شرح بدید

من در خیابان پیک هستم. من جنایتکارهایی رو دیدم که
.یک مرد رو دزدیدند و فرار کردند

.اونها الآن دارند از سرازیری پایین میرند
!لطفا کسی رو بفرستید تا دستگیرشون کنه

.ما فورا شخصی رو برای رسیدگی به این اتفاق میفرستیم

!ممنونم

شهروندی گزارش داده که

.جنایتکارهایی رو دیده که فردی رو در خیابان پیک دزدیدند

.پی سی 48823 جواب میده
.من الآن دارم به سرعت به سمت صحنه جرم میرم

.پی سی 48262 جواب میده

.هنوز هم داره تعقیبمون میکنه

!به سرعت از شرش خلاص بشید

،اگه پلیس مارو بگیره
!کارمون تمومه

!یه پلیس راهنمایی و رانندگی اونجاست، از شرش خلاص شید

!بایست

!ما یه پلیس راهنمایی و رانندگی رو کشتیم

!لعنتی! این ماجرا داره به یه گند بزرگ تبدیل میشه
!احمق ها

... برام اهمیتی نداره

!وایسا
!وایسا

.دو پلیس در خیابان پیک زخمی شدند

.من الآن دارم یکیشون رو به بیمارستان میبرم

.اون یکی هنوز در صحنه ی جرمـه

!فورا یکی رو بفرستید تا کارهای پزشکی رو انجام بده

.پی سی 62129 جواب میده
.من در مسیر خیابان پیک هستم

!من اینجام

.هدفمون رو داریم میبینیم

رفقا، کمکم کنید تا ترافیک رو کم کنم
.تا به بیمارستان نظامی برسم

همه ی واحد ها توجه کنند! پلیس زخمی به شدت داره
.خون ریزی میکنه

لطفا پلیس های خارج از خدمت رو باخبر کنید تا به
بیمارستان نظامی برند

.آماده ی انتقال خون در هر زمانی باشید

ترافیک بین خیابان مرکزی و ادمیرالتی
.به شدت متراکمه

.از هپی ولی برید به سمت غرب. ترافیک اونجا کمتره

.ما الآن در صحنه پلیس زخمی در خیابان پیک هستیم

اتفاقی برای آه وینگ افتاده؟

.نمیدونم
.من فقط در مورد هاک کوچک شنیدم

اتاق اورژانس کجاست؟

!از اون سمت، اون طرف -
!زود باشید -

!از این طرف -
!اونجاست! اونجاست -

!لطفا از سر راه برید کنار

!دکتر خبر کنید

!راه رو باز کنید! راه رو باز کنید

!راه رو باز کنید -
!راه رو باز کنید! راه رو باز کنید -

!یه دکتر خبر کنید -
!راه رو باز کنید -

!دکتر، لطفا نجاتش بده -
!نجاتش بده -

!خیلی خون از دست داده

.بذارید اول خون ریزی رو قطع کنیم -
.خیلی خوب -

!قربان، شما نرید داخل
!شما هم دارید خون ریزی میکنید

!نگران من نباشید

!نجاتش بدید! خون ریزی اون رو قطع کنید

.اون بیمار منـه
.برم ببینم چه خبره

!نجاتش بدید -
!نمیتونید داخل بشید -

!هی، آروم باشید
!دارید خون ریزی میکنید

!هرجوری که شده نجاتش بدید -
.باشه، خیلی خوب -

.یکی الآن نجاتش بده
!نجاتش بدید

... نجاتش بدید -
!آروم باشید -

... آروم ... آروم

.خون ریزیش رو اول بند بیارید

.خیلی خوب -
!بازرس چان! بازرس چان -

!چی کیونگ رو داریم میاریم

!لطفا راه رو باز کنید -
!لطفا راه رو باز کنید -

!ببخشید! ببخشید -
!راه رو باز کنید -

!راه رو باز کنید! راه رو باز کنید

دکتر چان، حالش چطوره؟

.جراحت در ناحیه ی سرش وجود داره
.با چندتا بخیه حالش خوب میشه

!قربان

همکار هام چطورند؟

.اونها تو اتاق عمل اند

.حالشون خوب میشه

.باید ببینمشون -
.تکون نخورید -

.زخمتون باز میشه -
!از سر راهم برید کنار -

!هی، هی

.بذارید حداقل بخیه رو باز کنم -
.ادی! بذار دکتر بازش کنه -

متوجه میشی که خودت هم خون زیادی از دست دادی؟

.بهتره که یه مدت استراحت کنی

!من جونم رو به خطر انداختم

دوتا از همکارانم هنوز به مراقبت پزشکی اورژانسی
!نیاز دارند

،تو فقط یه پشت میز نشینی
!این چیزهارو نمیفهمی

،با شرایط فعلی مغزیت
.فعلا در وضعیتی نیستی که وظیفه ات رو انجام بدی

باید مرخصی بگیری و بذاری من یه مدت تحت نظر
.داشته باشمت

.برای تو تحت نظر داشتنـه
!برای من انجام ندادن وظیفه ست

.مافوقت یه گزارش درباره تو میخواد

!الآن خیلی هیجان زده ای
!بهم بگو چطور بنویسمش

!هرچی دوست داشتی بنویس

نباید از اسم افسر مافوقم استفاده کنی
!تا من رو تحت فشار بذاری

!چی کیونگ

... چی کیونگ

!چی کیونگ

!چی کیونگ

!نه
!چی کیونگ -

!چی کیونگ

!چی کیونگ

!دکتر، دکتر
!من همسر لاو هاک مینگ هستم

شوهرم کجاست؟

حالش چطوره؟ -
.اون هنوز تحت مراقبت ویژه ست -

.ما تمام سعیمون رو میکنیم -
.خوبه، خوبه -

.خیلی متشکرم، دکتر

.ببرش جلو و سوار قایقش کن

نمرده که، مرده؟

.پات رو بذار رو پدال گاز -
.باشه -

چطوره؟

!بیاین فورا حرکت کنیم

دور و اطراف اینجا رو پاک کنید
.و ماشین رو بندازید تو دریا

بجز موارد کاملا ضروری
.تا یه مدت بهم زنگ نزنید

،غروب دیروز، شانزدهم آپریل
،نزدیک به ساعت 6:30 عصر

ساختمان ساز هنگ کنگی
ونگ یات فی و زنش

،وقتی که به سمت خونه شون در حرکت بودند
.در خیابان پیک دزدیده شدند

،قبل از این اتفاق

،ونگ یات فی به من زنگ زد
.در ارتباط با اینکه منظون به اینه که ممکنه بخوان بدزدنش

،بعد از تماس
.من فورا به سمت صحنه حرکت کردم

من با جنایتکارهایی که یات فی رو دزدیدند در خیابان پیک
.برخورد کردم

.اونها سوار 4 ماشین مختلف بودند

.ماشین آقا و خانم ونگ یک مرسدس بنز کرمی بود

،سعی کردم متوقفشون کنم
.اما درنهایت نتونستم متوقفشون کنم

در جریان این اتفاق، دو پلیس توسط ماشین های جنایتکاران
ضربه خوردند

.و به شدت مجروح شدند، که یکی از اونها تابحال مرده

،جنایتکاران خانم ونگ رو در اسکله آپلیچاو رها کردند

.و بهش گفتند که باید تا سه روز دیگه باجی رو آماده کنه

.مبلغ باج 60 میلیون دلار آمریکاست

شصت میلیون دلار آمریکا؟ -
... خیلی زیاده -

.اون به اندازه 500 میلیون دلار هنگ کنگـه

!همه گوش کنید

اولین قدم اینه که

دایره هوش جنایی میکروفون هایی رو در محل اقامت و پاتوق های همیشگی خانم ونگ نصب کنه

تا تمامی تماس ها رو 24 ساعت روز شنود کنند

.و توجه زیادی به تمامی فعالیت های جنایتکاران داشته باشند

:قدم دوم

تیمهای عملیاتی 1 و 2 همه ی پناهگاه های ممکن

،در هنگ کنگ، کولون

.مناطق جدید و جزایر دورافتاده رو به طور کامل جستجو خواهند کرد
(مناطق جدید: یکی از 3 منطقه اصلی هنگ کنگ)

:قدم سوم

اطلاعاتی درمورد برترین مسابقه دهندگان با اتوموبیل ترای اُد در هنگ کنگ
.بدست بیارید

بقیه شما هم به هاستس (مهماندار) بارها، قمارخونه ها مواد فروشی ها و هتل های عشق میرید
(هاستس بار: کافه هایی در آسیای شرقی که در آن ها برخلاف هاست بارها، زن ها از مردان پذیرایی میکنند)
(هتل عشق: هتل هایی که اتاق هایی رو برای مدت کوتاه به افراد اغلب برای برقراری روابط جنسی اجاره میدهند)

،تا جستجوهای غافلگیرکننده ای انجام بدید

.و هر مظنونی رو برای تحقیقات دستگیر کنید

فهمیدید؟ -
.بله قربان -

.رئیس هونگ

.هی، مدتیه که ندیدمت
چرا تا این وقت شب داری کار میکنی؟

.آره، باورم نمیشه که این وقت شب احضار شدم

.تمامی تعطیلی ها رو کنسل کنید

.لطفا فورا به ایستگاه پلیس تون گزارش بدید

.بله. پرونده ای هست که به توجه فوری نیاز داره

این ها اسم و آدرس فروشگاه هاییه که خانم ونگ به طور مکرر
.از اونها خرید میکنه

.رئیس هونگ

.سلام

!سرپرست چیونگ

.واو! از دفعه قبلی که همدیگه رو دیدیم وزنت بیشتر شده

.هی! خودتم وزن زیاد کردی

!هی، بازرس چان
.میخوام تا به رئیس هونگ معرفیت کنم

ایشون کسیه که اولین پرونده دزدیدن یات فی
،رو حل کرد

.به همین خاطره که دعوتش کردم تا کمکمون کنند

.امیدوارم ازتون چیزهای زیادی یاد بگیرم

.من از بقیه شنیدم که تو امروز خیلی شجاعانه عمل کردی

.من فقط داشتم از شما پیروی می کردم، فقط همین

.سرپرست چیونگ، من میرم بیرون تا به این تماس جواب بدم

.ممکنه از طرف یکی از خبر چین ها باشه

.باشه

هی، این رو برام پیگیری کن، باشه؟ -
.چشم قربان -

.رئیس هونگ، تو دردسر افتادیم
.یه ناو توپدار مین لند اینجا هست

.بنظر میاد که داره بهمون نزدیک میشه
چیکار باید بکنیم؟

.نهایت تلاشتون رو بکنید تا ازش بگذرید

.ما وسط دریاییم
انتظار دارید کجا قایم بشیم؟

،اگه نمیتونید ازش بگذرید
!بپرید تو دریا! از مغزتون استفاده کنید

.فقط نذارید که قربانی دزدیده شده رو ببینند

.من تو یه جلسه در ایستگاه پلیس هستم
.دیگه بهم زنگ نزنید

راهنمایی مون نمیکنی چون تو جلسه هستی؟

!قایق رو برای بازرسی نگه دارید

شما اینجا چیکار میکنید؟

.من یه ماهیگیرم، نه یه قاچاقچی

.من فردا صبح زود به هنگ کنگ برمیگردم

.چیزی اون پایین نیست

!اگه بازم سر و صدا ایجاد کنی، غرقت میکنم

.تو همین الآنشم از مرز عبور کردی

.سپیده دم، سریعا برگرد -
.ممنونم -

!افراد مرخصید

.افراد مرخصید
!بریم

!بازرس چان

الو؟

.من میخوام با خانم ونگ حرف بزنم

.خودم هستم

،اگه میخواید جون شوهرتون رو نجات بدید

شصت میلیون دلار آمریکا

.از شعبه وانچای بانک چِیز منهتن فردا ساعت 10 صبح بردارید

.ساعت 10 صبح در شعبه وانچای، بانک چیز منهتن

.اون موقع من به موبایلتون زنگ میزنم
.باتری های بیشتری با خودتون بیارید

الو؟ الو؟

.به عقب برش گردون

.دو نفر رو اینجا بذارید تا به تماس ها گوش بدند

،نیروهای زمینی
،نیروهای هوایی

،تیم استراق سمع

.و واحدهای عملیاتی رو با خبر کنید تا در بانک حضور پیدا کنند -
سالن زیبایی ال ای پرایم -

.تیم عملیاتی، دریافت شد -
.پایین تر، باشه؟ بیشتر برام بیار -

تیم های عملیاتی چهار و پنج
.خیابون های اطراف بانک رو تحت نظر داشته باشید

،اگه خلافکارها زنگ زدند
.بلافاصله به همه ی واحدها گزارش بدید

الو؟

خانم ونگ؟ -
.خودم هستم -

.از تیم استراق سمع به مرکز

من الآن صحبت های بین خانم ونگ و جنایتکارهارو

.به تمام واحدها انتقال میدم

تمام اون چیزی رو که دیشب درخواست کردم
آماده کردید؟

.همه چیز رو آماده کردم
،الآن دارم از دستوراتتون پیروی میکنم

.و در مسیر بانک در خیابان مرکزی هستم. تا پنج دقیقه دیگه به اونجا میرسم

.به دقت گوش کن، به شعبه خیابان مرکزی نرو
.به شعبه خیابان ادمیرالتی برو

!محل قرار رو عوض کردند -
.باشه، الآن میرم اونجا -

.پست اصلی رو نگهبانی بدید چون ممکنه به اونجا برگردند

.بقیه، با من بیان

.مرکز، تقاضای نیروی پشتیبانی اضافی داریم

همه ی پرسنل پشتیبانی

رو به اطراف بانک چیز منهتن در خیابان ادمیرالتی حرکت بدید

.تا تمام فعالیت ها رو تحت نظر داشته باشند
.ما الآن داریم میریم اونجا

نیروهای پشتیبانی زمینی الان به بانک چیز منهتن
.در خیابان ادمیرالتی رسیدند

ماشین خانم ونگ الآن روی پل وانچای هست و بطرف خیابان
.ادمیرالتی در حال حرکتـه

الو؟

.خانم ونگ، بعدا بهتون زنگ میزنم. مهم نیست که کی هستم

چرا به زبان مندرین صحبت میکرد؟
(زبان مندرین: نوعی از زبان چینی که توسط افراد عالیرتبه استفاده میشده)

.اولین تماس رو ردیابی کردیم
.محل گیرنده تماس از هنگ کنگ نبود

.ردیابی رو ادامه بدید -
.چشم قربان -

.مبدا تماس مندرین رو ردیابی کنید

.خانم ونگ الآن به بانک رسیده، اما هدف هنوز نیومده

،وارد بانک بشو

.و 60 میلیون دلار آمریکا رو به 50 حواله نقدی تبدیل کن

.خانم ونگ وارد بانک شد

.بعدا باهاتون تماس میگیرم

.صبح بخیر خانم ونگ

.لطفا 60 میلیون دلار آمریکا از حسابم بیرون بکشید

.وقتی پول رو گرفت، تبهکارها خودشون رو نشون میدند

موقعیت الآن چیه؟ -
.یه تماس دیگه در حال انجامه -

.خانم ونگ دارند از بانک خارج میشند

.برو به بانک متحده چینی، سه بلوک اونور تر

،ادی، خانم ونگ داره به سمت بانک متحده چینی میره

.اونی که سه بلوک اونور تره

چیزهایی که خواستی رو انجام دادم

پول رو به حواله های نقدی تبدیل کردم

گفتی بانک رو عوض کن، عوض کردم

من فقط میخوام کمی با شوهرم حرف بزنم. چرا نمیذاری حرف بزنه؟

خانم ونگ روی پل هواییه و به سمت بانک متحده چینی
.درحال حرکته

.الآن جای شوهرتون امنه

،به محض اینکه پول رو بگیریم
.گروگان رو آزاد میکنیم

.سعی نکن حقه بزنی که اونوقت نمیتونم امنیت شوهرت رو تضمین کنم

.من همچین کاری نمیکنم
.لطفا بهش صدمه نزنید

.به هیچ وجه خانم ونگ رو باخبر نکنید
.از فاصله خیلی نزدیکی دارید تعقیبش میکنید

.چند قدم برید عقب

!نه همه تون

.وقتی دارید تعقیبش میکنید، طبیعی تر رفتار کنید

.ما اولین تماس رو در شنزن ردیابی کردیم

.دایره امنیت عمومی شنزن رو برام بگیر

.چشم

.الو

.سرپرست، دایره امنیت عمومی شنزن پشت خطـه

،سلام، مامور لای
.دوباره از شما درخواست کمک داریم

.اه، شما خیلی مودبید
.خیلی خوشحال میشیم که شما رو هرجور که میشه کمک کنیم

.سوسک، سوسک، خانم ونگ به منطقه تحت نظارت تو وارد شده

.به هر فرد مظنونی در اطراف خانم ونگ توجه کنید

.هی، بذار من برش دارم

.الو

لطفا به سرپرست چیونگ بگید که اون تماس مندرینی
.از تایوان بوده

.باشه، ممنونم

وضعیت چطوره؟

تماس مندرینی رو ردیابی کردید؟

.هنوز جواب ندادند

حالا ازت میخوام که

حواله های نقدی رو به حسابی در شعبه تایپه
.بانک متحده چینی واریز کنی

3032 ... 377086 ... -
شعبه تایپه؟ چه حسابی؟ -

3032-377-068 ...

و ... 069-377 -
.چیزهایی رو که میگند وارد کن -

،اگه خانم ونگ از بانک دوباره اومد بیرون

.کسانی رو که اون دیده باید لباساشون رو عوض کنند

.دارم لباسم رو عوض میکنم
.همچنان به شدت مراقب خانم ونگ باشید

ردیابیش کردیم. پول وارد بیشتر از 10 تا حساب

.در شعبه تایپه بانک متحده چینی شده

.با اداره کل پلیس ملی تایوان تماس بگیر -
.چشم قربان -

.سلام
.گوشی رو بدید به مامور شن، لطفا

.خودم هستم
اتفاقی افتاده؟

مامور شن

ایشون پلیس اداره جرایم سازمان یافته
.و دایره ترای اُد سرپرست چیونگ هستند

،مامور شن

باجِ آدم دزدی به بیش از ده حساب

.در بانک متحده چینی واریز شده

میشه لطفا پول رو مسدود کنید؟

،سرپرست چیونگ

،با توجه به اینکه آدم دزدی در تایوان رخ نداده

.با توجه به قوانین ما، ما نمیتونیم در معاملات تجاری دخالت کنیم

مامور شن، من گمان میکنم که این جنایتکارها
تروریست هستند

.و از این پول برای سرمایه گذاری فعالیت های غیر قانونی استفاده خواهند کرد

.لطفا یکم صبور باشید
.دارم الآن وجوه رو انتقال میدم

... بله، بله، بله -
.ما 30 میلیون دلار رو ارسال کردیم -

.سی میلیون دلار تا الآن ارسال شده -
.به انتقال وجوه ادامه بدید -

.به خاطر جون همسرت هم که شده وقت رو الکی هدر نده

.نگران نباش. دارم الآن پول رو برات واریز میکنم

،یادت باشه وقتی پول رو گرفتی
.شوهرم رو آزاد کنی

،باجه تلفن عمومی در خیابان موی لام
.ممنونم

.سرپرست چیونگ، ما تماس شنزن رو ردیابی کردیم

.سرپرست چیونگ -
چی شده؟ -

.حساب های تایوان به اسم 4 نفره

.اونها گفتند که جزئیات حساب ها رو بعدا برامون فکس میکنند

.ادی، گوش کن. جلوی خانم ونگ رو از ارسال پول بگیر
.چشم قربان -

،برام مهم نیست که چجوری جلوش رو میگیری

،اما وقتی همه پول ها واریز شدند

.ممکنه ارتباط مون رو با جنایتکارها از دست بدیم

.من الآن تو بانکم

.قربان، شما نمیتونید وارد این قسمت بشید -
!اداره جرایم سازمان یافته و دایره ترای اُد -

.اداره جرایم سازمان یافته و دایره ترای اُد -
.قربان، شما نمیتونید وارد این قسمت بشید -

... اینجا -
.ببخشید، ما از سی آی دی هستیم -

.ببخشید، ما از سی آی دی هستیم -
!هی -

.ما داریم روی یه پرونده کار میکنیم

میشه بعدا زنگ بزنی؟
.باتری گوشیم داره تموم میشه

.سریع عوضش میکنم

.نیرنگی تو کارت نباشه
.تا یک دقیقه دیگه بهت زنگ میزنم

... هی آقا

.با منه -
خانم ونگ -

.پلیس از شما میخواد که ارسال پول رو متوقف کنید

خانم ونگ

،حتی بعد از اینکه جنایتکارها پول رو دریافت بکنند

اونها بخاطر امنیت شون ممکنه در هر زمانی
.گروگان رو بکشند

.انتخاب دیگه ای ندارم
ازم میخواید که چیکار کنم؟

،اول بهم گفتید که باج رو پرداخت کنم
.حالا بهم میگید که پرداخت نکنم

!برام مهم نیست! تا وقتی که بتونم شوهرم رو نجات بدم، هرکاری میکنم

خانم ونگ

.ما چهارمین وجه رو داریم میفرستیم

.مبلغش 14 میلیون دلار آمریکاست

.به ارسال پول ادامه بدید

،وقتی همه ی پول به تایوان فرستاده بشه

.ما رد جنایتکارها رو گم میکنیم

.تا وقتی که شوهرم نجات پیدا کنه، این مسئله برام مهم نیست

!حل پرونده وظیفه پلیسـه

خانم ونگ

در طول سالها، 15 پرونده بوده که گروگان ها حتی بعد از
.پرداخت باج هم کشته شدند

.من نمیخوام که شوهر شما شونزدهمین قربانی باشه

به جنایتکارها اعتماد دارید یا پلیس؟

.ارسال پول رو متوقف کنید

.خانم ونگ ارسال پول رو متوقف کردند

تیم استراق سمع، 24 ساعت شبانه روز به تحت نظر داشتن
.موقعیت ادامه بدید

نیروهای زمینی، به طور مخفیانه به محافظت از خانم ونگ
.ادامه بدید

!هرزه لعنتی! به من نیرنگ میزنی

!اون طرف -
!برید! برید -

!ایست

!تکون نخور

!الو؟ الو؟ الو؟

،سرپرست چیونگ

.تایوان جزئیات دارندگان حساب رو فکس کرده

فی، الآن چه اتفاقی میفته؟

.من حتی نمیدونم که 30 میلیون دلار تو رو نجات میده یا نه

.ازشون بخواه که کمکمون کنند

،ما روابط دیپلماتیکی با اونها نداریم
.و قوانین استرداد مجرمینی بین دو منطقه وجود نداره

.تنها راه حل اینه که یه کسی رو به اونجا بفرستیم
اما چه کسی رو؟

سرپرست چیونگ

.من تایوان رو خوب میشناسم
چرا من نرم؟

.باشه
.کسی رو هم برای کمک بهت میفرستم

هی! چرا اینقدر نگران هستی؟

.من به هیچ وسیله غول پیکر پرنده ای اطمینان ندارم

.دروغ گفتم اگه بگم نمیترسم

.هی، این رو بعنوان یه سفر تفریحی با هزینه دولت درنظر بگیر

وقتی به تایپه برسیم، یه هتل خوب پیدا میکنیم و بعدش
.یه وعده ی غذایی درست و حسابی میخوریم

.به این اطلاعات نگاه کن

هیچ حدس و گمونی درمورد این مرد نداری؟

.اسمش سیمن تینگـه
میشناسیش؟

.نه. تا حالا ندیدمش

تایوانی ها بهمون کمک میکنند؟

بیخیالش. همونطور که گفتم، بیا از خودمون دو شب لذت ببریم

.و اون ماموریت رو انجام شده در نظر بگیریم

.قربان، تلاطم هوایی وجود داره. لطفا بشینید

.من از سی آی دی هستم. من دارم از یه مظنون بازجویی میکنم -
.باشه -

همیشه اینقدر بیخیالید؟

فایده ی جدی بودن چیه؟

من 30 سال از جوونیم رو برای
.نیروی پلیس سلطنتی گذاشتم

،بهم بگو
در عوض چی گرفتم؟

الآن میخوای چی بگیری؟ -
.نمیدونم -

فقط میدونم هر شب که از خواب بیدار میشم

.حس میکنم که خودم رو ناامید کردم

اوایل وقتی از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم، خیلی
،پر انرژی و علاقه مند بودم

.حتی از الآن تو هم شجاع تر بودم

،وقتی تیراندازی کردی -
... توجه، همه مسافر ها -

... و کسی رو کشتی -
لطفا سر جاشون بشینند -

!مطمئنم که ترسیده بودی -
.و کمربند هاشون رو ببندند -

!جرات داری بگو که نترسیده بودی

.قربان، خطرناکه اگه سر جاتون نشینید

،من به خطر عادت دارم. خطرناک نیست
.اگه خطرناک نبود باید پولم رو پس بدید

.هی، بشین و کمربندت رو ببند

.نترس

مهمانداران هواپیما اغلب
!الکی شلوغش میکنند

هی! حالت خوبه؟ -
.ممنونم -

.کاپیتان کو، تفنگ ها اینجا هستند -
.ببریدشون -

.حالتون چطوره؟ من ادی چان هستم -
چطورید؟ -

.ایشون بازرس هونگ هستند -
.برگه ها رو بهم بدید -

.لطفا بفرمایید

.ما روابط دیپلماتیک نداریم

،ما روابط رسمی با اینترپل نداریم
... پس این پرونده

.لطفا صحبت کنید -
.ماشین رو روشن کن -

.لطفا سوار ماشین بشید -
.کاپیتان -

.باشه

.من کاپیتان کو هستم

،قربان

.گروهی از افراد در یک خونه در خیابون هوا هیز هستند

.یکیشون شبیه سیمن تینگـه

.فهمیدم

،توجه، تیم صاعقه
.برید به صحنه و مراقب اونها باشید

الآن ساعت 6:30 عصره. همه تیم ها، ساعت 7
.در مرکز جمع بشید. لطفا سوار بشید

.دریافت شد کاپیتان

.دریافت شد

.فورا یه نقشه آرایش نظامی طراحی کنید
.همه تون اول به مرکز برگردید

موقعیت فعلی چیه؟ -
.چیز خاصی نیست -

.این کلید اتاق تون تو هتلـه

.نقشه آرایش نظامی رو فورا به هتل هیز هوا برسونید

ما فقط میتونیم به طور غیر رسمی به شما
.کمک کنیم

.شما نمیتونید اینجا اعمال قانون کنید

.امشب زود بخوابید
.بیرون نرید

.فردا باهاتون تماس میگیرم. میبینمتون

.میبینمتون -
.میبینمتون -

.بریم

.لطفا بذارشون تو اتاقمون

هی، کجا داریم میریم؟

خیابون هوا هیز، مگه نشنیدی چی گفتند؟

وقتی رسیدیم، چیکار کنیم؟

.اون موقع تصمیم میگیریم

.برو به خیابون هوا هیز

ما سینگال رو دریافت کردیم. فعلا جنایتکارها رو
.از حضورمون با خبر نکنید

.منتظر دستورات بمونید

تحت نظرشون داشته باشید -
،وقتی در حرکتید -

.و باخبرشون نکنید -
،به شدت مراقب باشید -

.فهمیدم -
.و به مردم بیگناه آسیب نرسونید -

.کاپیتان، همه چیز آماده ست

!فهمیدید؟

.بله

!حرکت کنید

.مراقب باشید. طبقه ی بالا هم همینطور

!ما پولداریم، ما پولداریم

،اژدهای سیاه
،با وجود اینکه پول تو دستامونه

اتفاقی که الآن میفته تعیین کننده اینه که
.آیا ما میتونیم خرجشون کنیم یا نه

!بادقت بشمارید! بادقت بشمارید

!واو، اون احمق خیلی ساده بود

.آروم باشید

هی، چی شده؟ -
.نگران نباشید، چیزی نیست -

،وقتی زن بازی میکنید، تو بهترین حالتتون هستید

.اما وقتی کار میکنید، همه چیز رو کند انجام میدید

!سیمن تینگ، تو خیلی ترسو هستی

.باید مراقب باشیم

.تیم صاعقه، آماده ایم

!برادر، کلی پلیس اون بیرونه

!لعنتی! پول هارو سریع قایم کنید
!زود باشید! زود باشید

!پلیس، ایست -
.مراقب باشید، پلیس ها دارند میان -

!حالا

!پلیس ها اومدند! لعنتی
!بریم! بریم

!ایست! پلیس

!ما مسلحیم -
!ایست -

اون سیمن تینگ نیست؟ -
چی؟ -

!هی

!از این طرف، بریم

اون بالا داره چه اتفاقی میفته؟

.برادر، بیا از این طرف بریم

!بازم مونده؟ بگرد

!این طرف

.دو تا مونده -
!سریع ازشون استفاده کنید! سریع -

!کاملا منفجرت میکنم

برادر، باید کجا بریم؟ -
!اون سمت! اون سمت -

!هی، آروم برید. نرید، وگرنه گریه میکنم

!سگ سیاه، بکشش -
!باشه -

!بریم

!تو معنی مرگ رو نمیدونی

!بگیرش

هی! چرا هنوز اونجا ایستادی؟
!برو تعقیبشون کن

!باشه! دارم میرم

حالا چی؟

!از اون طرف برو

!زود باش

!اونجا پر پلیسـه

چرا در این مورد قبلا بهم چیزی نگفتی؟

!نمیدونم

!فکر کن وگرنه کار جفتمون تمومه

!دارم فکر میکنم

!اگه بهم کمک نکنی همه چیز رو فاش میکنم

!تقریبا داشت من رو میانداخت پایین

!شما دوتا، بیاید پایین

،وزارت داخلی
دایره رسیدگی به مجرمان

.امیدوارم همکاری کنی و واقعیت رو بگی

چرا تعقیبش کردی؟
چرا باید میکشتیش؟

اولا، اون به یه پرونده آدم دزدی در هنگ کنگ
.مربوط بود

.دوما، یه شهروند خوب هم میتونه یه جنایتکار رو دستگیر کنه

!خیلی سریع اتفاق افتاد

!من فقط عکس العمل نشون دادم -
چرا اون رو داشتی تعقیب میکردی؟ -

!من نمیخواستم تعقیبش کنم
!مافوقم ازم خواست که تعقیبش کنم

.قبلا بهتون گفتم
!شما اینجا نمیتونید اعمال قانون کنید

!شما قوانین ما رو نقض کردید
!باید یک عذرخواهی رسمی بنویسید

!نه

مافوقم همیشه بدون فکر قبلی کاری رو
!انجام میده

.بازرس چان

.من الآن شما رو به طور رسمی متهم به نقض قوانین امنیت ملی مون میکنم

ما تو شوقمون برای حل پرونده خیلی
.بی احتیاط بودیم

.ما خیلی برای شما دردسر درست کردیم

.من خیلی متاسفم. ما اشتباه میکردیم

چرا داشتی اون مرد رو تعقیب میکردی؟

چرا اون مرد در حضور تو مرد؟

.من میخوام با هنگ کنگ تماس بگیرم

.رئیس هونگ، از همکاری تون ممنونم

.وظیفه ام بود

چرا اون مرد رو تعقیب کردی؟
.بهم بگو

رابطه ات با اون مرد چیه؟

!بهم بگو

اون با هر دوی شما کار میکرد؟

پلیس هنگ کنگ بیشترین اعضای فاسد رو داره، درسته؟

!اگه بهم کمک نکنی همه چیز رو فاش میکنم

،هنگ کنگ پلیس های فاسدی داره
.درست مثل تایوان

چی؟ چی گفتی؟

چی؟

چطور جرات میکنی به پلیس تایوان توهین کنی؟

،خیلی از شما قانون شکن های هنگ کنگی

!به تایوان میاید تا در امان باشید

!اگه بهم کمک نکنی همه چیز رو فاش میکنم

.ممنونم که آزادشون کردید
.نگران نباشید، من مجازات شون خواهم کرد

.خوبه، من به شما یه توضیح منطقی میدم

،باشه، باشه ... ممنونم
.رئیس شن. خداحافظ

.فورا دفتر هنگ کنگ سیمن تینگ رو بگردید -
.چشم قربان -

.آقا -
.ممنونم -

.ممنونم

،با وجود گندی که زدیم
.حداقل یه چیزی رو بدست آوردیم

جناب، دنبال کی میگردید؟ -
.پلیس سی آی دی، ما باید اینجا رو بگردیم -

.رئیس مون اینجا نیست -
.رئیس تون مرده -

!به چیزی دست نزنید

!به کامپیوترها دست نزنید

!بشینید

.ساعت ملاقات گذشته

من از اداره جرایم سازمان یافته و دایره ترای اُد هستم، شماره تخت لاو هاک مینگ چنده؟

.تخت شماره هشت

.ممنونم -
.خواهش میکنم -

.رئیس، ایشون بازرس چان هستند
.اون میخواد شما رو ببینه

چی شده؟ -
من ادی چان از اداره جرایم سازمان یافته -
.و دایره ترای اُد هستم

.این هم حکم بازرسی منـه

قربان، همه رو از شماره 1 تا 100 میخواید؟

الو؟

.رئیس هونگ

.ادی چان اینجاست و میخواد اطلاعات صفحه های 1 تا 100 رو بازرسی کنه

.از شماره 1 تا 100؟ پس یعنی مال من رو هم میبینه

چیکار کنیم؟

.همه ی اطلاعات من رو پاک کن
.یک کلمه رو هم جا نذار

هی، کامپیوتر چشه؟

.نمیدونم

.بازرس، بهش دست نزنید

چرا این اتفاق داره میفته؟

.بازرس چان، خیلی متاسفم
.کامپیوتر ها دوباره خراب شدند

گاگا، اورجنت، هوی سات
.باشگاه هاستس. در 369 میبینمت

.پاک شد
.همیشه خراب میشه

،میخوام عوضشون کنم ولی این دستگاه ها کاملا فروخته شدند و دیگه ازشون نیست

بخاطر همین ما تا یه مدت دیگه ازشون
.استفاده میکنیم

.وقتی کامپیوتر ها درست شدند، ممکنه بتونم اطلاعات رو برای شما بازیابی کنم

،بازرس چان

دنبال چی هستید؟
.میتونید بهم بگید

.شاید بتونم بهتون کمک کنم
.اگه بتونم به شما کمک کنم، قطعا کمک خواهم کرد

.بازرس چان

،سلام
.سه مینگ کوچک

یه تازه وارد رو میشناسی که به پرتغالی معروفه؟

.ازش هیچ چیزی نشنیدم
.بذار برات یه پرس و جویی بکنم

.وقتی فهمیدی باخبرم کن

همچنین میخواستم بدونم کد یا لهجه ای
به اسم 369 وجود داره؟

369؟ 369 چیه؟

.بیخیالش

چند تا باشگاه هاستس در هنگ کنگ وجود داره؟

.فقط یکی توی سیم شا سوی وجود داره

،باشه. اگه چیزی فهمیدی
.فورا باهام تماس بگیر

اون پلیس باعث شد پولی رو که جلو رومون بود رو
.از دست بدیم

باشه، پس بیاید کاری کنیم که هرچی داره
.از دست بده

.اون سیمن تینگ رو کشت

بیاید ونگ یات فی رو تکه تکه کنیم و بدیم
.کوسه ها بخورنش

.ناگهانی و بدون فکر عمل نکن

.رئیس هونگ، شما هم یه چیزی بگید

.ما نباید تسلیم بشیم

.قبلا شما مرتکب دو اشتباه شدید

،حالا که گروگان تو دریاست
.هیچ موقعیت و هدفی وجود نداره

،پلیس با وجود اینکه باهوشه
.ولی نمیتونه پیداش کنه

،با اینکه سیمن تینگ مرده

.گرفتن باج از تایوان هنوز هم شدنیـه

،بعد از پشت سر گذاشتن این دو مانع
.نباید به این سادگی تسلیم بشیم

،تا زمانی که پلیس نتونه گروگان رو پیدا کنه

.ما هنوز هم میتونیم از زنش اخاذی کنیم

،اگه اون یه بار حاضر شده به ما باج بده
.پس دوباره هم میده

.فقط منتظر بمونید و ببینید

قربان، ما این عکس رو در دفتر سیمن تینگ
.پیدا کردیم

دایره هوش جنایی گفته که ارزش نگاه کردن
.بهش رو داره

.حرف های قشنگی به زنت بزن

.اون گفته که خیلی دلش برات تنگ شده

.صدات رو براش ضبط کن تا بهش ثابت کنی که هنوز زنده هستی

!بلند شو

.هی، گاگا! خیلی زود اومدی

.وقتم آزاد بود

میتونم یه چیزی از شما بپرسم اگه شما خانم گاگا هستید؟

بله. کی داره میپرسه؟

.من بازرس چان از اداره جرایم سازمان یافته و دایره ترای اُد هستم

.درمورد کارآگاه هونگـه

ما از شما میخوایم که در این تحقیق با ما
.همکاری کنید

!چه تحقیقی؟ برید و اون حرومزاده رو دستگیر کنید

.من امی هستم

،رئیس هونگ

.بازرس چان از اداره جرایم سازمان یافته و دایره ترای اُد اینجاست تا گاگا رو ببینه

!اون چاقالو نفرت انگیزه
!من در مورد تموم کارهای شیطانی ای که انجام داده میدونم

تو چی میخوای بدونی؟

!پیش دختر درستی اومدی

گاگا، چرا اینقدر زود برگشتی؟

تا با یه مردی سکس کنم، باشه؟

.فکر کردم یکی رو برای این کار داشتی

کی؟ اون پلیسـه؟

.بهت میخوره

.فکر کردم پلیس ها رو دوست داری

.دخترای بد پلیس ها رو دوست دارند -
.میبینیم -

.عشق بازی با گاگا خیلی سخته، بازرس

چی تو چنته داری؟

.من دوست دارم افراد سرسخت رو تعقیب کنم

.دیروز یه لباس خریدم که خیلی قشنگ بود

گاگا کجاست؟

.گاگا داخله

.تو خانمشی
.باید خیلی درموردش بدونی

فکر میکنی من خانمش هستم؟

بازرس، پس حتما فکر میکنی تو مرد منی؟

.شنیدم که این اواخر با افراد با نفوذی میگرده

واقعا؟

!چی میخوای بدونی؟ هرچیزی رو که بخوای بدونی بهت میگم

این آدم رو دیدی؟

از این فاصله؟
چطوری میتونم واضح ببینم؟

.بوبو، اون پلیس رو فریب بده

.این آدم مُرده

،اگه به این سرعت میگی مرده
پس باید بشناسیش؟

.گاگا، ماما سان دنبالت میگرده

.بعدا میبینمت، خوشگلـه

نوشیدنیم رو ریختی! چجوری قراره برش گردونی؟

.تو خیسی
.بذار اول خشکت کنم

گاگا

.باید این بار بهم کمک کنی

.اون پسر میخواد من رو نابود کنه

!هی، به من گوش کن

،هرچی ازم پرسید
.اصلا هیچی نگو

چرا باید بهت کمک کنم؟

من کیِ تو هستم؟
!ما که با هم ازدواج نکردیم

!تنها کاری که کردم خوابیدن با تو بوده

!تو با زن های زیادی خوابیدی

رابطه مون اینقدر ساده ست؟

واقعا؟

!این رو ببین
!قبل از اینکه چیزی بگی این رو بخون

من یه خونه در گولد کوست استرالیا خریدم

.و اسم تو رو هم تو سند گذاشتم

ازم میخوای که دیگه چیکار کنم؟

!من به این اهمیت نمیدم

!میخوام برم بهش همه چیز رو بگم

،گاگا، اگه تو درمورد من همه چیز رو بهش بگی
.اونوقت من یه مرد مُرده محسوب میشم

بهت التماس میکنم که کمکم کنی، باشه؟

فکر میکنی چون پلیسی، مرد بزرگی هستی؟
.عذرخواهی کن

!عذرخواهی کن! عذرخواهی کن -
میخوای فرار کنی؟ -

مشکلت چیه؟ -
!فرار نکن -

.بازرس، چرا اینقدر بی احتیاطید
.همه جا خودت رو میاندازی زمین تا به هدفت برسی

عصبانی نشو. برات یه نوشیدنی میخرم
.تا از دلت در بیارم

.بازرس، خیلی متاسفم

!نرو
!یا تاوانش رو بده یا عذرخواهی کن

!برو کنار

!چطور جرات میکنی اینقدر با مافوقم بدرفتار باشید
!مگه من رو نمیبینید؟

.بازرس چان
.گاگا، بازرس چان میخواد باهات حرف بزنه

!فکر کردی حالا با هم اشتی کردیم، حرومزاده

!دیگه تظاهر به خوب بودن نکن

،بازرس
.همه ی رازهاش رو بهتون میگم

این مرد وقتی میره دستشویی در رو نمیبنده

.و زیرپوش نمیپوشه

.من خیلی از کارای کثیف دیگه اش رو هم میدونم

.تو ایستگاه پلیس براتون تعریف میکنم

.میرم کیف دستیم رو بیارم

.حرف های قشنگی به زنت بزن -
!نمیتونم تحمل کنم -

،بهش بگو که سریع باج رو بده
!بعدش ما آزادت میکنیم

!صدام رو میشنوی؟

!بگو -
.باشه. سام یی، من آه فی هستم -

... خیلی وقته همدیگه رو ندیدیم، اما

چرا از زیر سیگاریت استفاده نمیکنی؟

بازرس چان، این اون مردیه که شما
دنبالش هستید؟

.شنیدم که اون دو شغل رو ول کرده

فردا صبح از ایستگاه راه آهن کولون

.به سمت مین لند فرار میکنه

.ممنونم. بفرمایید

.اگه اتفاقی افتاد باهام تماس بگیر -
.باشه -

.خداحافظ

.اینجا منتظرم بمون

.هدف خودش رو نشون داد
.آماده باشید

!سی آی دی! بیا بریم! بیا بریم

!هی! سی آی دی! با ما به ایستگاه پلیس بیا. بریم

!ایست

!پلیس ها من رو میزنند
!پلیس ها من رو میزنند

!ببرینش! بریم

!ولم کنید
فکر کردید کی هستید؟

!پلیس ها من رو میزنند! ولم کنید

!بریم

!من نمیام! نمیام
!هیچ جا نمیام

!برید کمکشون کنید

!ترجیح میدم بمیرم تا اینکه از اینجا تکون بخورم

!اول این رو ببرید

!پرتغالی، اینجا اداره جرایم سازمان یافته و دایره ترای اُد هست
!سعی نکن اینجا کاری کنی

!ازم دور شید! ازم دور شید! میخوام یه چیزی بگم

!ازم دور شید -
!بذار حرف بزنه -

!ازم دور شید
!ازم دور شید

!بازرس چان، من همه چیز رو فاش میکنم
!من برات شهادت قانونی میدم

!این مرد و دستگاه رو به اتاق بزرگ ببرید

اتاق بزرگ؟
!شوخی میکنی؟

اگه من رو به شدت بزنی چی؟
.اگه چیزی میخوای بگی، همینجا بگو

.این مرد خیلی کثیف به نظر میاد -
.آره -

!کلید رو بده به من -
.چشم قربان -

!اینجوری بهتره

.به صورتش ضربه نزن -
.آره، وگرنه دردسر ساز میشه -

!بذار حسابت رو برسم

به پلیس حمله میکنی؟

حالت خوبه؟ -
!برید اونور -

.فکر نکن که پلیس ها خیلی خاص هستند
!بیا تک به تک با هم بجنگیم

.الآن تو رو با یه جرم بیشتر متهم میکنم

.تخریب جدی اموال دولتی بدون هیچ دلیلی

!ببریدش به اتاق بزرگ -
.بله قربان -

!بلند شو لعنتی! نباید به بازرس چان حقه میزدی

از زندگی میترسی؟

فیبی، بازرس چان کجاست؟ -
.اون داخلـه -

خب، میخوای شکایت پر کنی؟

.بده امضاش کنه

!امضاش کن. زود امضاش کن

بازرس چان، اون خبر چین منـه. جرمش چیه؟

.من مظنونم که اون در دزدیدن ونگ یات فی نقش داشته

!حرومزاده! پس تو ونگ یات فی رو دزدیدی

!من ندزدیدم

!پلیس رو متهم میکنی که برات پاپوش دوخته؟

.آره. آره

".حتی میگه "آره -
.اونها حتی من رو کتک زدند -

میگی که اونها حتی تو رو کتک زدند، هان؟

میخوای شکایت پر کنی؟

!تست پزشکی میخوای بدی؟

!ازت میپرسم که تست پزشکی میخوای بدی؟

!بله! میخوام که یه شکایت پر کنم و توش بنویسم که اونها من رو زدند

!مزخرفـه -
!شما من رو کتک زدید -

!این کار رو نکن! میخوای شاهد رو بکشی؟

!حرومزاده، اگه تو دستای من بودی، میکشتمت

.بهتره که اول ببریمش به بیمارستان

.هنوز باید ازش بازجویی کنم

.بازرس چان، تو میدونی که اون خبر چین منـه

.من مسئول اون هستم

... اون الآن بدجوری زخمیه -
!نه -

بدون فرمان من، هیچکس حق نداره این مرد رو
!از این اتاق بیرون ببره

شما دوتا دارید چیکار میکنید؟

!همین حالا با من بیاید -
.چشم قربان -

.بیست و چهار ساعت روز ازش محافظت کنید

!بدون فرمان من، هیچکس اون رو جایی نمیبره -
!بله، قربان -

!فورا برید سر کارِتون -
.چشم قربان -

!زود برید

!شما دوتا گوش کنید

.پیشرفت جدیدی در پرونده ونگ یات فی حاصل شده

،بر طبق گزارش دایره هوش جنایی

!ما ممکنه مکان تقریبی گروگان رو بدونیم. برید -
!بله، قربان -

،مطابق با تحقیقات ما
.اون یه کشتی قاچاق رها شده ست

.اما افرادی دیده شدند که وارد و خارج از کشتی میشدند

،ادی و رئیس هونگ
.سوار بشید و یه نگاهی بندازید

.تیمهای یک و دو جزایر اطراف رو جستجو کنید

.اگه چیزی پیدا کردید، فورا من رو باخبر کنید

!عملیات رو فورا آغاز کنید

!عملیات رو آغاز کنید
.بله قربان -

.بازرس! اون در تقریبا آماده ست -
.باشه -

!شما دوتا، یه نگاهی به اونجا بندازید -
.بله قربان -

دارید چیکار میکنید؟

.داریم اونجا رو میگردیم -
!اونجا؟ اون سمت رو بگردید -

.ما قبلا اونجارو گشتیم -
!دوباره بگردید -

!بیاید دوباره بگردیم -
!بله قربان -

،بازرس چان
.ما میخوایم که یه نگاهی به بیرون بندازیم

.باشه. بعدا بهتون ملحق میشم

شماره 55268، مگه شما با بازرس چان نبودید؟

.بازرس چان از دودکش رفت بالا

چیزی پیدا کردید؟ -
.نخیر -

.برید سر کارِتون -
.چشم قربان -

.ما هنوز چیزی پیدا نکردیم

.من الآن دارم میرم به جزایر اطراف یه نگاهی بندازم

.اگه اتفاقی افتاد، فورا من رو باخبر کن -
.چشم قربان -

کسی اینجاست؟

کسی اینجاست؟

هی، کسی اینجاست؟

رئیس هونگ
ونگ رو دزدید

!سعی نکن پاکشون کنی
!من اون کلمات رو نوشتم

!ایست

!پس واقعا خودت بودی

!کمربندت رو در بیار

.درسته، من بودم

من برات احترام قائل بودم. من همیشه تو رو
یه قهرمان تصور میکردم

!اما تو یه جنایتکاری

،بازرس چان
.اینقدر هیجان زده نشو

.ما میتونیم درموردش حرف بزنیم

،من خیلی سالـه که پلیس هستم
.من همه چیز رو دیدم

،تو این دنیا
.آدم خوبا پاداش نمیگیرند

.ما بعنوان پلیس هر لحظه ممکنه که کشته بشیم
!هیچ ضمانتی برای زندگی ما نیست

چرا وانمود نمیکنی که هیچ چیزی ندیدی؟

.من نصف سهمم از پول باج رو بهت میدم
.اونوقت راضی میشی

!تکون نخور

.من وانمود خواهم کرد که این رو نشنیدم

من گمون میکنم که تو در دزدیدن ونگ یات فی
.دست داری

،میتونی چیزی نگی

.اما هرچیزی که بگی ممکنه تو دادگاه علیهت استفاده بشه

!بیا اینجا

!من رو بگیر
!من رو بگیر

!رو پاهات بایست -
!بمیر -

!حرومزاده

!نمیتونی فرار کنی

کسی اونجاست؟

کسی اونجاست؟

.سرپرست چیونگ، تمام

چه اتفاقی افتاد؟ -
.اون به من شلیک کرد -

.رئیس هونگ از بازرس چان گلوله خورده

!فکر کنم باید دیوونه شده باشه -
.آره، آره -

چی؟

.بفرستش به بیمارستان

بازرس چان کجاست؟

.بازرس چان گم شده، تمام

!فورا پیداش کنید -
.بله قربان -

،من در گذشته باهاش جر و بحث کردم

اما اون نباید بخاطر یه چیزی مثل اون
!به من شلیک میکرد

!پیداش کردیم
!بازرس چان اینجاست

.بازرس چان رو پیدا کردیم

!بازرس چان! بگیرش

!اونجاست

،سرپرست چیونگ
.ما بازرس چان رو پیدا کردیم، تمام

بازرس چان کجاست؟

.تو دریاست
.تیم نجات داره بهش رسیدگی میکنه

.یه آمبولانس خبر کنید و اون رو بفرستیدش برای چکاپ -
.چشم قربان -

!هی! یکی رو بفرستید تا فورا رئیس هونگ رو متوقف کنه

نگران من نباش. مراقب سلامتیت باش، فهمیدی؟

.در غیر اینصورت نگران خواهم شد

.بهم خوب غذا میدن و جام اینجا راحته
.و اونها من رو شکنجه هم نکرده اند

.اون صدای آقای ونگـه
.بهتره که از حرف هاش پیروی کنید

،وقتی اونها پول رو بگیرند
.اونها به طور طبیعی گروگان رو آزاد میکنند

!اونوقت ما میتونیم همه شون رو در یک حرکت بگیریم

.رئیس هونگ توی دزدیدن ونگ یات فی دست داره

واقعا؟ -
!سرپرست چیونگ، دستگیرش کن -

،اگه تاخیر کنیم
.زندگی ونگ یات فی به خطر خواهد افتاد

.باشه، فهمیدم
.تو اول برو برای چکاپ

!سرپرست چیونگ، من حالم خوبه

!اول رئیس هونگ رو بگیرید -
.برو برای چکاپ -

سرپرست! دارید چیکار میکنید؟ -
.بیا به آمبولانس -

.باهاشون برو -
!گفتم که حالم خوبه -

!این یه دستوره

رئیس هونگ کجاست؟

.رئیس هونگ به یه جایی فرار کرد

چی؟

.اگه من هم بودم، فرار میکردم
چرا به من اعتماد نداری؟

!بازرس چان

.ادی و رئیس هونگ رو پیدا کنید و ازشون گزارش بگیرید -
.بله قربان -

.درسته، مبلغ درسته

خانم ونگ، میخواهید پول رو یکجا ارسال کنید؟

.بله، زود باشید و واریزش کنید -
.باشه -

.سلام

،رئیس هونگ
.ما بازرس چان رو پیدا کردیم

.سرپرست چیونگ از شما میخواد که فورا به مرکز برگردید و یه گزارش بنویسید

.فهمیدم

،خانم ونگ
.یه کاری برام پیش اومده

.ببخشید

.این اتاق رو به خوبی نگهبانی بده
.نذار کس دیگه ای بیاد داخل

.باشه

دوقولوی کوچکتر، نقش من ممکنه
.آشکار شده باشه، اما مطمئن نیستم

.بخاطر امنیت، همه چیز رو جمع کن و من تو رو در 369 خواهم دید. تموم

الو؟

.سلام، خانم ونگ
.من ادی چان از اداره جرایم سازمان یافته و دایره ترای اُد هستم

.به من گوش کنید. نباید پول بیشتری برای جنایتکارها ارسال کنید

.من تا الآن همه رو ارسال کردم
.برام مهم نیست. با رئیس هونگ درباره اش حرف بزن

الو؟

.ببخشید

!تاکسی

.صبح بخیر -
.صبح بخیر -

.یه روزنامه اکسپرس بهم بدید -
.باشه -

.یه روزنامه سینگ پاو دیلی نیوز بدید -
.باشه -

.پنج دلار چیونگ فان بدید -
.باشه -
(چیونگ فان: رول رشته برنجی بخار پز شده)

.بله، شانگهای 369

شانگهای 369

... دو برنج خمیری، دو شیر سویا

.باشه. سفارشتون تو راه هست

چرا اینقدر طول کشید؟ همه چیز رو گرفتید؟ -
.بله -

.اگه همه چیز رو گرفتید، برید بالا
.ببریدشون بالا. برید

روزنامه چیزی چاپ کرده؟ -
.نه -

.آقا، چیونگ فان تون
.سس شیرین یا سس فلفلی، هر کدوم رو که دوست دارید بهش اضافه کنید

.باشه

.ممنونم

.اداره جرایم سازمان یافته و دایره ترای اُد، ادی چان هستم. من رو به سرپرست چیونگ وصل کنید

.خداحافظ

.ببخشید

.بله. من الآن در مخفیگاه جنایتکارها هستم
.مخفیگاه شون در خیابان واترلو هست

!ببینید -
!برید بالا -

.تفنگ هاتون رو بیارید

هی، ایستگاه پلیس؟ -
!به پلیس زنگ میزنی؟ -

... اینجاست

.حالا چیکار کنیم؟ اون داره واقعیت رو درباره ما میفهمه -
!حرومزاده -

!تفنگ رو بده به من

!یه تفنگ به من بده

!وای! میسوزه

!ایست! بخواب رو زمین

!فرار کنید! به پلیس زنگ بزنید

!فرار کنید! فرار کنید

!بریم! بریم

چه اتفاقی داره میفته؟
!اینجا پر دوده

،نمیدونم
.اما فکر کنم که صدای یک انفجار رو شنیدم

!زود باشید

!زود باشید! زود باشید

!زود باشید! زود باشید

!گاز نشت کرده

!فرار کنید

!میخواد منفجر بشه

!از اینجا خارج بشید

!پسرم هنوز طبقه بالاست
!پسرم! پسرم

!شلیک نکن

!بزن بازش کن -
!باشه -

!زود باش -
!چشم -

!بذار من شلیک کنم

!لعنتی

!هی -
چیه؟ -

!بگیرش -
!حرومزاده لعنتی -

!تکون نخور

!جُم بخوری، بهت شلیک میکنم

!تکون نخور

!بایست

!میخوای من رو بکشی؟

!میخوای من رو بکشی؟

.تو بردی، من الآن تو چنگتم

!تو اصلا میدونی شرم و حیا چیه؟

!میتونی تموم پلیس های هنگ کنگ رو بکشی؟

،تو باعث مرگ یکی از همکار هامون شدی
!و اون یکی به شدت مجروحـه

!بخاطر تو، بقیه ی پلیس ها شبیه آشغال به نظر میرسند! این رو میدونستی؟

!تموم شد؟

!تو درد و رنجی که من بعنوان یک پلیس تحمل میکنم رو درک نمیکنی

!من دائما جون خودم رو به خطر میاندازم
،من بسیار سخت کار میکنم

.اما حقوق ناچیزی میگیرم

... اگه من خطر نکنم

اگه من خطر نکنم، اونوقت در بقیه ی زندگیم
!قراره چجوری زندگی کنم؟

!گروگان کجاست؟

بهم میگی یا نه؟
!بهم بگو! بهم بگو

.اگه جرات داری من رو بکش

گروگان کجاست؟

!گروگان کجاست؟

!بهم میگی یا نه؟

!ترجیح میدم بمیرم تا اینکه بهت بگم

تفاله! چند نفر دیگه رو میخوای بکشی قبل از اینکه تسلیم بشی؟

!بلند شو

!بیا بریم

!مامان

!هی

هی! داری چیکار میکنی؟

داری کجا میری؟

.نترس. عمو نجاتت میده

.عمو رو محکم بگیر

!هی! در رو باز کن! هی

!در رو باز کن! هی

!تو یه هیولایی

!اینجا منتظرم بمون
!عمو خیلی زود برمیگرده

!جایی نرو

!رئیس هونگ، بیدار شو

!میدونم فکر میکنی که من لایق مرگم

!دادگاه تصمیم میگیره که بمیری یا نه

!نجاتم نده! حتی اگه نجاتم هم بدی، بهت نمیگم

!حتی اگه بهم نگی، بازم نجاتت میدم

!من فرار نمیکنم

!مردم میگند که تو دیوونه ای! تو یه احمقی

!تو میتونی بگی که من احمقم
!اما اینها قواعد زندگی من هستند

!تو دیوونه ای

!تسلیم نشو

!از نیروی خودت هم استفاده بکن، فهمیدی؟

.نجاتم نده. بی فایده ست

!تو نمیتونی من رو از اینجا خارج کنی
!برو، برو

!مقاومت کن

!نمیخوام تو هم با من بمیری

،برو اون بچه رو نجات بده
!یا اینکه جفتتون میمیرید

!یکی رو میارم که نجاتت بده

!هی

گوش کن، قایق ماهیگیریِ فات کی
.در آب های آزاد، یادت باشه

!زودباش

!پسرم

!پسرم! پسرم -
!مامان -

.متشکرم آقا

!یه گوشی به من بدید

!قایق ماهیگیری جلویی، برای بازرسی بایستید
!در غیر اینصورت شلیک میکنیم

تو این موقعیت بحرانی تلفن رو جواب نمیدی؟

رئیس هونگ، مشکلت چیه؟

.اگه اونها سوار قایقمون بشند، گروگان رو میبینند
باید چیکار کنیم؟

آدم دزدها توی چین اعدام میشند. حالا چیکار کنیم؟ -
!بندازش تو دریا -

!شلیک نکنید، داریم قایق رو نگه میداریم

.تو روح خوشنودی میشی
.این، اون چیزی نیست که بهش فکر میکردم

.رفیق، ما اینجاییم تا یکی رو ببریم

.باشه -
.ممنونم -

!بیا

.لاغر شدی

.هوا سرده

میتونیم بریم؟

.کاغذ بازی ها تموم شده -
.حالا میتونید برید -

.مامور لای، از کمکتون ممنونم! خداحافظ

.متشکرم

.تو این پرونده رو حل کردی -
.بله قربان -

.فی، بیا برای استراحت از هنگ کنگ خارج بشیم

نظرت چیه؟

.ما باید هنگ کنگ رو برای مدتی طولانی ترک کنیم و استراحت خوبی کنیم

.خوبه

.ماشین رو نگه دارید

.متشکرم
.واقعا خیلی از شما متشکرم

.مراقب خودتون باشید

در 27 مارچ سال 1991، ونگ یات فی
،آزادی اش را بدست آورد. به دلایل امنیتی
.فایل های پلیس راجع به این پرونده نابود شدند
.ونگ هنگ کنگ را ترک کرد و هرگز بازنگشت

تهیه کنندگان میخواهند از نیروهای پلیس
،هنگ کنگ، چین، تایوان، سرویس های خبری
سازمان های سلامت، و همه افراد بی نامی که
.درگیر تهیه اطلاعات زمینه ای بودند، تشکر کنند

،بعلاوه، برای محافظت از طبیعت به شدت محرمانه ی کار تحقیق و بازجویی پلیس
،داستان پیشِ رو برای اکران ساده سازی شده
.و تهیه کنندگان به دنبال شکیبایی بینندگان هستند

به تنهایی در سال گذشته، 273 پرونده آدم دزدی
در آسیا وجود داشت. در جریان این پرونده ها، 64 قربانی
.جان خود را از دست دادند، یا هرگز پیدا نشدند
.هشتاد و پنج افسر پلیس درگذشتند، و این فیلم به یاد و خاطر آنها اهدا شده است

(Arash1996) ترجمه و زيرنويس از : آرش جليليان
ezioassassin@rocketmail.com