All language subtitles for The Sicilian Clan (1969)-720p-HR_farsi_persian-930524

تقدیم به پارسی زبانان سراسر جهان

« کاری از : تیم ترجمه مدیاسیتی »

« hr_a - ترجمه و تنظیم : حمیدرضا »
hra_sub@yahoo.com

...وقتی اسب-دزدها رو نقاشی میکنم

.منظورم این نیست که دزدیدن اسب بَده

.قضاوت رو به هیئت منصفه واگذار میکنم
« آنتوان چخوف »

« دسته سیسیلیها »

!دستها بیرون از جیب

!به من نگاه کنید

،وقتی اسم فامیلتون رو صدا زدم
.اسم کوچیکتون رو بگین

.پیروزتّی -
.آنتوان -

« موسیقی متن : اِنیو موریکونه »

میشه سیگار بکشم؟

.بکش

روژه سارتت؟

میشه برم توالت؟

.بگیر بشین

.یه مشکلی کوچیکی هست، سارتت

.وکیلت به ما اطلاع داد که نمیتونه بیاد

...اگر میخوای عقب بندازی

.نه نه. لطف میکنید، بذارید تموم بشه -
.خیلی خُب سارتت -

.بازجویی من تموم شد

...مطابق قانون بایستی، نتایج رو قبل از این که

...برای دادستان بفرستم، به اطلاعت برسونم

.این یه کپی از خلاصه بازجوییه

.اسم شما روژه سارتته

،متولّد 15 اکتبر 1935
.به آدرس پلاک 27، ریودو کوردونیه، در نانسی

تو و خواهرت مونیک، پیش پدرت که
...کارگر کارخونه ریسندگی بود، بزرگ شدین

،تا سن 11 سالگی به طور منظم
...مدرسه میرفتی

،یکی از معلمهات آقای سیگور
: راجع به تو گفته

"همیشه لبخند به چهره داشت"
".و میدونست چطوری با دیگران کنار بیاد"

این تنها نکته مثبتی بود
.که تو پروندهت ثبت شده

در سن 14 سالگی اولین سابقهت
.تو اداره پلیس ثبت شد

!بفرمایید

!بفرمایید آقای بازرس
.چند دقیقه دیگه تموم میشه

...یک سری سرقتهای مسلحّانه

...که ویژگی همگی اونها خونسردی بیرحمانهس

.و در این پرونده، به نقطه اوج خودش رسیده

بریم سراغ سرقت مسلّحانه
."از جواهرفروشی "کارون

روز 15 ژوئن به تنهایی
.وارد جواهرفروشی شدی

.چند دقیقه قبل از بستن مغازه

.در این فاصله بدون هشدار تیراندازی کردی

جواهراتی به ارزش 65 میلیون
.فرانک رو برداشتی و فرار کردی

...سه ماه بعد، در جریان تعقیب و گریز با پلیس

شما تسلیم نمیشی و
...به سمت نیروهای پلیس تیراندازی میکنی

در نتیجه 2 افسر پلیس به اسم
.پونتیر و سورل رو میکشی

شما همواره مسئولیت این
...سرقت مسلحانه رو انکار کردی

...ولی آزمایشات بالستیک گلوله ثابت کرد که

گلولههای شلّیک شده
...توی جواهرفروشی کارون

،از همون اسلحهای خارج شدهن
.که اون 2 نفر پلیس رو باهاش کشتی

.اینها شواهد و مدراکی برعلیه شما هستن

: برابر قانون از شما سؤال میکنم
حرفی برای گفتن داری؟

.هنوزم میگم شما لطف دارین -
.خیلی خُب -

...رونوشت اظهارات علیه خودم رو مطالعه نموده"

".و به اظهارات قبلی خود اضافه میکنم"
.لطفاً امضاء کنید

به گلوی من نگاه میکنی، بازرس؟ -
.راستش رو بخوای، نه -

شرمندهم که بخاطر من
.صبح زود بیدار خواهی شد

.نیازی به معذرت خواهی نیست

.خودم رو میرسونم

.ممنونم، لطف کردید -
.پرونده پرز، لطف میکنید -

.آهان، داشتم نا امید میشدم

.نه ممنونم، ترک کردم

.دققیاً میشه 13 روز و 6 ساعت

دلت تنگ نمیشه؟ -
معلومه، میبینی که؟ -

...جای سیگار رو که نمیگیره
.ولی کمک میکنه

!راه بیفت! زودباش

!یالّا، برو جلو
منتظر چی هستی؟

.برادرت آزاد شد

.خیلی خُب

...آقا

کِی میبینمش؟

باهات تماس میگیره...ولی با وجود اون
.هیچ خبری...خبر خوش نیست

.یه جور ابزار مدرنه

.مثل دربازکن قوطی کنسرو

!متأسفم بازرس

متأسّفی؟

میدونی آخرین بار چقدر برامون هزینه داشت؟
.جون 2 تا مأمور

...دفعه بعد، ممکنه یکی از این دو نفر باشن
.یا خودم باشم

با خودت میگی چرا باید نگران باشم؟

.خُب، کاری میکنم که نگران بشی

.برو دنبال یه شغل جدید

چیزی ازت خواستم؟

.داره سیگار رو ترک میکنه
.با این کارا عصبیش میکنی

.حالا فهمیدم -
.آره بهتره بذاره کنار -

« بازیهای برقی»
« ویتوریو مانالِزه و پسران »

.مرسی

چرا از ما خواستی بیاریمت بیرون؟

.قبلاً با آلدو کار میکردم

.از سبک کارش خوشم اومد

.بفرمایید

...باید ارزنده باشه

.نگران نباش، سریع قیمتش رو در میاریم

.بد فکری نیست مخفیش کنیم

خُب چی شد؟

.یه خورده بیشتر از اون چیزی که فکر میکنی

.حدود...145 میلیون لیر گیرت میاد

کِی آبش میکنی؟ -
.دو روز دیگه -

.یه خریدار تو میلان پیدا کردم

با پولها چی کار کنم؟

هنوزم تو سیسیل زمین میخری؟

.آره، تمام زمینهای اطراف رو خریدم

.اینجا

.یه نگاه به مرز زمینهام بنداز

.در حدود، 12،500...جریب

دوران بازنشستگی میخوای بری اونجا؟ -
.بله -

.اونجا از تنهایی دق میکنی

.من 9 سالم بود که سیسیل رو ترک کردم

وقتی برگردم، مردمی که من رو از زمانی که
...تو لنگرگاه گدایی میکردم، میشناختن

.حالا دیگه بهم احترام میذارن

.خیلی باشکوهه

...از طرفی، پدر و مادرم اونجا دفن شدن

.تو قشنگترین قبر دهکده

.همهتون مثل هم هستید

تو آمریکا، تونی نیکوزیا پدرش رو
.تو تابوت پلاتین دفن کرد

.بهتره به زندگیت برسی

تنها زندگی میکنی؟ -
.من زن آلدو-ام -

.من و آلدو، اینجا زندگی میکنیم

.چند روزه که اسبابکشی کردیم
.با پدر شوهرم هستیم

.تا وقتی شما اینجایید

.هرچی لازم داری تو یخچال هست

.دستشویی اینجاست

.ملافهها رو برات عوض میکنم

.توری لو کاچیو، دوست صمیمی من
.خانوادهم...پسر بزرگم آلدو

.سلام -
.سرجیو کوچیکتر از همه -

.دخترم ترزا

حالتون چطوره؟ -
.و شوهرش، لوئیجی -

!سلام پدربزگ -
.نوهی پسریم -

.همسرم رو که میشناسی، ماریا

حالتون چطوره؟ -
.خوبم، ممنون -

.همسر آلدو، جیانّا، فرانسویه

.سلام

.بشین

اوضاع چطوره؟

.خدا رو شکر، خوبه

!روبرتو

.خیلی خُب

.پنیر

...آلدو

.نباید اجازه بدی اینطوری لباس بپوشه

.یه آبجو لطفاً

کسی رو باید جای خودم بذارم؟ -
...نه -

.اگه همکاری کنی

.پس بهتره یکی رو پیدا کنم -

چرا؟ عذاب وجدان گرفتی؟

با من چه کار داری؟

...اگه بخاطر برادرم اومدی

.منم مثل بقیه روزنامهها رو میخوندم
.فقط همین رو میدونم

.میبینی که؟ نمیتونم کمکت کنم

.من که چیزی ازت نخواستم

پس چی میخوای؟

...اومدم یه چیزی رو بهت بگم

این تلفن رو میبینی؟

اون یکی رو تو باجّه؟

همینطور مال خونهت؟

.همهشون شنود میشن

.شب و روز تحت نظری

،اگه سعی کنی از جای دیگه تماس بگیری
...سرو کلّهی مأمورای ما پیدا میشه و

.و مو رو از ماست میکشن -
.وقتت رو تلف میکنی -

.با من تماس نمیگیره

...شاید نگیره

:ولی اگر تماس گرفت، بهش میگی
".مونیک سارتت اینجا نیست"

".یا "مونیک سارتت دیگه اینجا کار نمیکنه

...اگه چیز دیگهای بگی

...تو دردسر میفتی و
.دیگه نمیتونم کمکت کنم

.متوجه نمیشم

.معمولاً...به کسی نمیگین

.من برعکس عمل میکنم

...اول بهشون میگم

.نمیخوام تو هم با اون بری پایین

...خُب

.حالا فقط باید منتظر باشیم

فکر میکنی سارتت با خواهرش تماس میگیره؟

آره...ولی چون نمیتونه پشت
.تلفن حرف بزنه، حضوری میاد

.حداقل به این یه مورد امیدوارم

،وقتی تماس گرفت
.شما ها مثل ببر میریزید رو سرش

...مونیک سارتت لطفاً

کی برمیگرده سر کار؟

،هنوز که برای شما کار میکنه
امشب هست؟

الو؟...الو؟

.سلام -
.سلام -

.یه مقدار جنس تو زنبیل هست

.مرسی

.کار عاقلانهای نبود همین جوری رفتی بیرون

.طبقه پایینیها عصبانی میشن

.پس برو بهشون بگو
.ولی شرط میبندم که نمیری

چرا نمیرم؟

!به این دلیل

.میدونی، به هیچکدومشون احتیاج ندارم

فکر میکنی چرا اومدم اینجا؟

.حس کنجکاوی

،یه آدمکش تو خونه شماست
تو هم میخوای از نزدیک ببینیش...هان؟

!چونکه اون پایینیها تیراندازی نمیکنن

.شاید هم عاقلانهتره...هم سختتر

...خانوادهی مانالزه
.همیشه تو آستینشون جواب دارن

،در مورد خانوادهی مانالزه
.من تنها کسی هستم که سیسیلی نیستم

کشتن آدما چه حسّی داره؟

آهان...دیدی علاقه داری؟

.بهت میگم

!صدای "بوووم" میپیچه تو گوشِت

...وقتی رو زمین میفته

چه احساسی داری؟ -
.هیچی -

.سریع تموم میشه

میدونی اولین بار، چرا شلیک کردم؟

،با این که اسلحه دستم بود
.هیچکس من رو جدی نمیگرفت

.فکر کنم قیافهم به این کار نمیخورد

...به همین سادگی

،حالا دیگه بزن به چاک
.دو ساله که زن تو دست و بالم نبوده

کجاست؟ -
.اتاق 36 -

خودشه؟

.آره مطمئنم

انقدر عجله داشت که بقیهی پولش رو هم نگرفت

دختره چی؟...میشناسیش؟

.اسمش سیمونه، یه آدم معمولیه

.به اتاقش زنگ بزن -
...آخه -

.بجنب. بپرس نوشیدنی میخوان

بله؟

.نمیدونم، بذار بپرسم

نوشیدنی میخوایی؟

.هممم

.شامپاین

شامپاین دارین؟

.یه شیشه بفرست بالا

.باشه آلبرت، مرسی

.این برای شامپاین -
.مرسی -

.این هم مال خودت

!کاشکی همه مشتریها مثل تو بودن

حالشو ببر. اولین باره که
.اینجوری خرج میکنم

هی، سفارش شامپاین که ایرادی نداره، هان؟

.نه نه، چیزی نیست

اولین باره که آلبرت اصرار داره
.نوشیدنی بفرسته

چی شده؟

.ژان-مری بالارد

.آنتوان لهکار

.جوجیو بنینی

.نیکلاس رامسکی

همین؟

.بله آقای بازرس
.پنج نفر تو سلول بودن

.این چهار تا با سارتت، درست میشه

.خیلی خُب، بریم

اسم، حرفه؟

.ژان-مری بالارد...مهندس الکترونیک -
چقدر اون تو بودی؟

.سه ماه -
برای چی؟ -

چیزی شده؟

،رفته بودم رُم تا برای نمایشگاه جواهرات
.سیستم حفاظتی نصب کنم

اطلاع دارید که جواهرفروشهای پاریس
.تو ویلای بورگِس نمایشگاه میذارن

.برای الماسهایی که میلیونها میارزه

.به هرحال، کارم یه ماه طول کشید

.کارم زودتر از موعد مقرّر انجام شد

...منم به طور غیرمنتظره رفتم خونه و

.خواستم زنم رو سورپرایز کنم

...سورپرایز هم شد

.با یه مرد دیگه تو رختخواب مچش رو گرفتم
.کنترلم رو از دست دادم

...اسلحه دم دستم بود و
.منم شلّیک کردم

.تو...همسلّول سارتت بودی

رابطهتون چطور بود..خوب؟

.از همه دوست داشتنیتر بود

.از اون مهمتر، مؤدب بود

.بفرما

نقشه کامل سیستم حفاظتی
.نمایشگاه جواهرات ویلای بورگس

.نصّاب سیستم، خودش کشیده

.میگم...برای یه مهندس کار تمیزی از آب در نیومده

.تو سلّول، چهاردست و پا کشیده

عجیب نیست که همه این حرفا رو به تو زده؟

.شرایط روحی

.تا به حال رنگ زندان رو هم ندیده بود
.احساساتی و داغون

سفرهی دلش رو پیش اولین کسی که
.گوش به حرفاش میداد وا میکرد

،لازم نبود بهش فشار بیارم
.خودش میریخت بیرون

.روز به روز بیشتر و بیشتر میگفت -
میدونی چی فکر میکنم؟ -

.تقدیر...بزرگترین معاملهی قرن

.آره...ولی نمیخوایم کسی کشته بشه

.از قبل که نمیشه پیشبینی کرد

،میخواییم مطمئن بشیم
.واسه همین دور هم جمع شدیم

،گوش کن، اگه اهل ریسک نیستی
.بهتره بری توپ بازی کنی

با من بودی؟ -
.سرجیو -

.خُب، فکر میکنم این آقا مهندس قابل اعتماده

!ولی به تو اعتماد ندارم

من؟ -
!آره تو -

.مغزت تو شورتته

.نزدیک بود امشب بیفتیم زندون

.برای این که جنابعالی تو هتل ترتیب دختره رو بدی

میخواستی بیارمش اینجا؟

.تو 35 سالگی این کارها عادیه

تو سن 65 سالگی عادیتره که
.پام رو از این ماجرا بکشم بیرون

.به نظرت احترام میذارم

.کسای دیگهای هم هستن

.کسی مجبورت نکرده

جواهرات میلیاردی رو میخوای به کی بفروشی؟

.راحت میشه نصف قیمت به کس دیگه فروخت

آه، جدّی؟

کسی رو میشناسی
که 5 میلیارد واسه اونها پول بده؟

کسی رو میشناسی؟

تو چی؟

کسی رو میشناسی؟

.آره. یه نفر رو میشناسم

پیشنهادت چیه؟

.همینجا بمون و نگران چیزی نباش

.تو خیلی بیاحتیاطی

.خیلی خُب

!ولی یادت باشه کلک نزنی

.مخصوصاً، وقتی من پیشنهاد میدم

الو خانوم؟
.لطفاً به نیویورک ارتباط بدین

.تونی نیکوزیا

.نیویورک، 5000 - 957

ویتوریو، این همه زمین بس نیست؟

.باز هم میخوای زمین بخری، میدونم

برای آخرین بار مخفیش میکنم و
.بعدش دیگه همه چیز تمومه

.میخوام برگردم زادگاهم

برای مردن عجله میکنی؟

.الو؟ بله...بله

.میخوام با آقای تونی نیکوزیا صحبت کنم

.ویتوریو مانالزه

.مانالزه

.درسته

سلام، تونی؟

.منم، ویتوریو

.امیدوارم بیدارت نکرده باشم

ساعت 3 صبحه به وقت نیویورک؟

تو همیشه باید کارها رو برعکس انجام بدی؟

نه. نمیخوام راجع به
.کسب و کار حرف بزنم

.پیشنهاد میکنم مرخصی بگیری

با یه سفر زیارتی دوتایی به رُم چطوری؟

.به این زودی که نه. دو، سه روز دیگه

.خیلی وقته که همدیگه رو ندیدیم

.یه 37 سالی میشه
.ساعت ورودت به رُم رو تلگراف بزن

.رسیدی رُم، تماس بگیر بیام دنبالت

.قیافهم یه ذرّه هم تغییر نکرده

.ویتوریو -
.آنتونیو -

پس فکر میکنی
یه ذرّه هم تغییر نکردی، هان؟

شرط میبندی؟

« نمایشگاه جواهرات لوکس فرانسوی »
« رُم »

!یا مریم مقدّس

.فرانسوی حرف بزن -
.حق با توئه -

.دزدگیر مخفی داخلی، زیر موکت

.چشم الکترونیک زیر پایه پنجره
.دزدگیر داخلی

.میکروفونهای آشکارساز

.سنسورهای ضربه

.همه چیز دقیقاً همونطوریه که تو طرحش بود

...بله، همه چیز دقیقاً مثل طرحه
.جز این یکی

.نگاه کن

این چیه؟

.بزودی میفهمی

...به محض اینکه سیستم دزدگیر رو روشن کنن

.فوراً فعال میشه

به خاطر ساعتت؟

،فکر میکنی به خاطر هیچ و پوچ
ساعتم رو قربانی میکنم؟

،تمام سیستمها رو میشناسم
.ولی این یکی برام جدیده

آمریکاییه؟ -
.آره -

...واوووو

این سیستم چه جوری کار میکنه؟

.از طریق امواج

،بلند کردن انگشت، تکون دادن سر
...یا حرکت عقربههای ساعت

کلاً هر حرکتی باعث تداخل با
.امواج کوتاه میشه و دزدگیر رو فعال میکنه

.این همه چیز رو خراب میکنه
.فکر نمیکردم پلیس متوجه بشه

.توی نقشه نبود
.باید از قبل میدونستیم

...فراموشش کن پیرمرد
.بازم خوشحالم که دوباره دیدمت

!دستها بالا

.اینطوری غلطه، اینطوری

فهمیدی؟

نوهت چند سالشه؟

میره تو هفت سال، مال تو چی؟ -
.نه سال و نیم -

میبینی؟ همچین هم
با دست خالی برنمیگردیم، هان؟

...بگو، تونی

...میدونی که تا 2 هفته دیگه
.تمام الماسهای نمایشگاه رو میارن نیویورک

.آره، فکر میکنم تازگیها تو روزنامه خوندم

...با این حساب، از ویلای بورگس تا فرودگاه

برای رسیدن به هواپیمای رم-پاریس-نیویورک
.ممکنه از نیروهای ارتش استفاده کنن

.مطمئناً یه 25 میلیاردی...میارزه

.تو این بخش از سفر، کاری نمیشه کرد

.تو پاریس هم فرقی نداره
.فقط لباس فرم نیروها فرق میکنه

،وقتی هواپیما تو نیویورک بشینه
.تانکها و سربازها رو ضرب در 10 کن

سیستم حفاظتی هم
.شبیه اونیه که تو رُم نصب شده

.ضرب در 10 کن

آقایون چیزی رو انتخاب کردین؟

من هواپیما رو با باتریهاش برمیدارم -
....منم -

.این رو -
میخوایید براتون کادو کنم؟ -

.البته

...گوش کن
:یه فکری دارم

اگه هواپیما بجای نیویورک
جای دیگه فرود بیاد چی؟

میخوای هواپیما رو بدزدی؟ -
چرا که نه؟ -

اگه انگیزهت سیاسی باشه
.مشکلی نیست...شدنیه

.تازه، مدال هم بهت میدن

.ولی...تو این یه مورد، برج مراقبت آلارم میده

فقط میدونم که تا زندون
.برات فرش قرمز پهن میکنن

...بیا
.باید راجع بهش فکر کنیم

،اگه فکری به ذهنم رسید
...یه نفر رو میفرستم پیشت

...بانصفهی دیگه اسکناس

.تو هم فکرهات رو بکن

،اگه نتونستیم کاری بکنیم
.چهل سال دیگه همدیگه رو میبینیم

!پس تو هم همین ریختی بمون

فرمایشی دارین؟

آقای مانالزه؟

.بله

.ظاهراً! تونی یه فکری به کلّه نابغهش زده

.الآن برمیگردم

لوئیجی!...به ترزا بگو بره منتون
...یه ویلای بزرگ اجاره کنه

...بدون مُشرف
.نزدیک مرز ایتالیا

اینجا نوشیدنی پیدا میشه؟ -
آره، چی دوست داری؟ -

...اسکاچ، ودکا، جین
.هر چی که دارین

!لئونی

.پنج تا گذرنامه تقلبی میخوام

برای کی؟

،آلدو، سرجیو، لوئیجی
.جیانّا و خودم

کِی حاضر میشه؟

.یه هفتهای

به چه اسمی؟ -
...اسمهای معمولی، صبر کن -

.شارل بوسکه

.سوزان هاوسمن

.رنه پریر

.آندره اسپونتینی

.و روبرت لِوالوئه. میشه 5 تا

!حق ندارید این کار رو بکنید

...ای خدا...دارم میفتم! شما حق ندارین
.به بازرس میگم چی کار میکنید

...بهش میگم که

.گوش میکنم

.چی باید بگم؟...متوجه نمیشم

میخواستی به بازرس شکایت کنی؟

.خُب بگو...سراپا گوشم

.خوابیده بودم که، یهو ریختن تو اتاقم
.همه جا رو زیر و رو کردن

.هیچی نتونستن پیدا کنن

.جایی ندارم برم قایم بشم
...چه حقّی دارن که

همین؟

.بله، همین

.من وکیل میخوام

.ببین بازرس، سرما میخورم
.من خیلی ضعیفم

.بهت میگم چی کار کنی

...جنسها رو فراموش میکنیم
...به شرط این که تو هم منطقی باشی و

.به ما کمک کنی

این برات آشنا نیست، هان؟

پاسکال لاستالدی؟

.متأسفم، بازرس، نمیدونم کار کیه

عکس گذرنامه چی، نمیشناسی؟

.چیزی به ذهنم نمیرسه

اون یکی بسته پیشته؟

این عکس...سارتت نیست؟

!آفرین

،موقعی که سارتت دستگیر شد
.این مدارک تقلّبی همراهش بود

روول! ... کار کیه؟

.بد نیست. از این بهترش رو هم دیدم
.ولی کارش خوبه

.ازت نخواستم نظر بدی
.فقط یه اسم و آدرس میخوام

.نمیتونم این کار رو بکنم
.نه نمیتونم! اصلاً نمیتونم

.آهان! عذاب وجدان داری -
.بله درسته -

.نمیتوتم آدرس رو بدم آقای بازرس

.ولی من مثل تو نیستم

...:یه آدرس بهت میدم
.یه خوبش رو

!اداره مرکزی پلیس
!ببریدش

!بازرس -
بله؟ -

.اسم رو دیگه یادم نمیاد
.ولی هنوز راه رو بلدم

کیه؟

.منم، ریموند -
.ریمونده -

.بذار بیاد تو

مالیک تویی؟

شما کی باشین؟ -
بعداً راجع بهش حرف میزنیم، هان؟ -

...بقیه رو بگو بیان

!سر راه روول رو برسون خونه

این کار توئه؟

.رو عکس گذرنامه کار نمیکنم

.میبینی که، عکاسی هنری میکنم

...گوش کن مالیک
.ببین چی میگم

،میخوام فراموش کنم که
.عکاسی "هنری" میکنی

.سارتت گذرنامهها رو لازم داره
.و گذرنامهها رو تو جعل میکنی

پس به تو احتیاج داره. اون رو دیدیش؟

.بازرس، اینها مربوط به گذشتهس

.از طرفی، عکاسی مستهجن هم نمیکنم

.به هرحال اینم خودش مدرکه

!اگه حکم بازرسی داشتم، دیگه از من سوال نکن

!ببین

.خُب، ایناهاشن

.بالاخره موفق شدیم بازرس

.لوالوئه، روبرت

.پریر، رنه

.بوسکه، شارل

.اسپونتینی، آندره

.هاوسمان، سوزان

کدومش مال سارتته، مالیک؟

.هیچکدوم

.سارتت، یعنی دردسر، بازرس

دیگه هیچ کس نمیخواد
.به خاطر اون تو دردسر بیفته

.عکس گذرنامهها رو بده به من

!عکسها، مالیک

.وگرنه مجبور میشیم خونهت رو بگردیم

.پس بهتره همین الآن عکسها رو بدی

.اونجاست بازرس

.قسم میخورم

.نگاتیو عکسها اینجاست
.سارتت تو هیچکدوم نیست

.میتونم عکسها رو فوراً ظاهر کنم

!لعنتی! نور دید

.نباید این کار رو میکردی

!از اینجا ببریدش

.سعی کن یه جوری عکسها رو ظاهر کنی

بازرس. - بله؟ -
.تشریف بیارید -

.باید مربوط به دوستان نزدیکش باشه

.چهار تا

.دو تای اول رو تو برو سراغشون
.دوتای دیگه با من

.با این لئونی شروع میکنم

به محض این که مدارک و سارتت
.آماده بشن، حرکت میکنیم

.همین الآن میفرستمش

کی رانندگی میکنه؟ -
.جیانّا -

.بهش بگو آهسته رانندگی کنه

!رییس -
چیه؟ -

.راجع به مالیکه

...قبلاً گفتم که

.مالیک، شماره تلفن شما رو نداره

خُب، داره یا نداره؟ -
.نه نداره،...نداره -

خب؟ -
.شماره من رو داره -

.پیدا کردن محل کار منم راحته

.لازم نیست نگران باشید

.مالیک حرفی نمیزنه. نگران نباشید

آره، اتفاقی نمیفته فقط
.سر و کلّه پلیس اینجا پیدا میشه

.به آقای مانالز اطلاع میدم

.بین راه توقف نکنید

ویلا تو جاده سن رومئو
.کنار خروجی مِنتون قرار داره

شما میخواستید، با من حرف بزنید، آقا؟

شما آقای مانالزه هستید؟ -
.بله -

.بازرس لوگاف -
!خوشوقتم -

میخواستم با یکی از کارمندهاتون
.چند کلمه صحبت کنم

صداش میکنم. اسمش چیه؟

.لئونی

.یادم افتاد...اون رو اخراجش کردم

...این موضوع مربوط به
.دو، سه ماه قبل میشه

میشه توضیح بدین، چرا اخراجش کردید؟

.ربطی به شغلش نداشت
.موضوع خاصّی بود

چه موضوع خاصّی؟

...در این مورد مدرکی ندارم

ولی یه روز تماس تلفنی
.عجیبی از کارگاه داشت

... تلفنهای نامربوط
...راجع به گواهینامه رانندگی و گذرنامه

.ظاهراً برای کسب درآمد اضافه

.میشه گفت یه جور معاملات مشکوک

جعل مدارک؟

.مطمئن نیستم
.فقط ترجیح دادم اخراجش کنم

چرا به پلیس اطلاع ندادین؟

.هیچ مدرکی برای این کار نداشتم

.از طرفی اون یه سیسیلی بود، مثل خودم
.میخواستم بهش فرصت بدم

.میدونید بازرس، این یه کسب و کار خانوادگیه
.و بزودی برای بازنشستگی برمیگردم سیسیل

.نمیخوام شهرت و اعتبارم رو از دست بدم

این گذرنامهها رو....میشناسید؟

.بوسکه

.پریر

.لوالوئه

.انگار نقشهی پاریسه

.نه، چیزی به ذهنم نمیرسه

این عکسها چطور؟

اینا که نور دیدن، شوخی میکنید؟

.درسته آقای مانالزه
.یه شوخی بد با ما

،یه چراغ که بیموقع روشن بشه
.همه چیز رو خراب میکنه

!فراموشش کن

.خُب، امیدوارم به این زودیها شما رو نبینم -
.اشکالی نداره بازرس -

.هر وقت لازم بود، به ما سر بزنید

« HR_A - ترجمه و تنظیم : حمیدرضا »
hra_sub@yahoo.com

چی میخورید؟ -
.آب میوه -

...آب پرتقال یا -
.هر چی باشه -

.مرسی

.برو بیرون تو پیادهرو. یه نفر منتظرته

!کُرنر. اولین کُرنر برای تیم فرانسه

.پشت توپ شارلی لوبه شوت میکنه

...لبخند بزن
.وانمود کن با من حرف میزنی

!مونیک! نه نه
.به من نگاه نکن

.خوب گوش کن مونیک

.من دارم میرم

.برای همیشه از اروپا میرم

.بقدر کافی برات دردسر درست کردهم

.دلیلی نداره گریه کنی

...وگرنه مجبور میشی
.تو زندان بیایی ملاقاتم

.بیا تحویل بگیر

امتیازها چند چنده؟ -
.دو به یک -

اون پایین چه خبره؟ -
.با یکی از دوستاش حرف میزنه -

!عجب شوت قشنگی زد سیمن

،به محض این که پام برسه اونجا
.برات پول میفرستم

.آلدو ترتیب انتقالش رو میده

...دیگه

.همین

.فقط میخواستم خداحافظی کنم

!خدافظ، خواهر کوچولو

.تا حالا ندیدم کسی ماهی رو اینجوری بکشه

.این که چیزی نیست

.عزیزم، به مامانت نگو من رو اینجا دیدی

چرا؟

.چون که نمیخواد من شنا کنم

قول میدی؟
.هیچکس نباید چیزی بدونه

...گوش کن

...از حالا به بعد نباید مشروب بخوری

مفهومه؟ -
.حواسم هست، کنترل میکنم -

.امیدوارم
.شب به خیر سارتت

.خُب... 2 روز دیگه وقتشه

:هشت نفر

...چهار تا متخصص، سه تا محافظ

.یه نفر هم نماینده بیمه جواهرات

.فردا از لندن میرسه

.یه اتاق تو هتل مینِروا رزرو کرده

...اسمش ایوانزه
.ادوارد.جی.ایوانز

« مسافر ایوانز »

« ...مسافر ایوانز...تقاضا میکنیم »

« .به کیوسک اطلاعات مراجعه کنید »

«.لطفاً توجه کنید »
« .مسافر ایوانز، لطفاً با گیشه اطلاعات تماس بگیرید»
(زبان ایتالیایی)

.ببخشید...من ایوانز هستم
شما بنده رو صدا زدید؟

.آقای ایوانز؟...ماریو بیانکی هستم
.از پلیس امنیت ایتالیا

.تا هتل از شما محافظت میکنم

.آه، خیلی لطف میکنید. ممنونم
باید برم هتل مینروا، درسته؟

.بله...خواهش میکنم

.هتل مینروا

.متشکرم

...ادوارد ایوانز
.رزروی داشتم

.درسته آقا
..برای یک شب، فکر میکنم

.بله -
.اتاق...332 -

.مرسی -
.ممنونم قربان -

...گذرنامههاتون آقایون
.از سمت پلیس کنترل شده

آقای پاکارد؟

آقای والاک؟

آقای گلدنستاین؟

.آقای وان پیترز

آقای ایوانز؟

آقای ماکسول؟

آقای فچیو؟

آقای استرن؟

« .خطوط هوایی یونایتد اوورسیز »

« آخرین اعلان پرواز شماره 404 »
« ...به مقصد نیویورک »

« .گیت شماره 10 »

« ...کاپیتان کِرن و خدمه کابین »

« ...به شما خوشآمد میگن »
« پرواز شماره 404 خطوط هوایی یونایتد اوورسیز »

« .به مقصد رم ، پاریس ، نیویورک »

،خطوط هوایی یونایتد اوورسیز 404
.درخواست تخصیص باند فرود داره

« ،خطوط هوایی یونایتد اوورسیز 404 »
« .باند شماره 25 برای فرود شما آمادهس »

در ارتفاع 10500 متری
... از سطح دریا پروازمیکنیم

.و سرعت پرواز 850 کیلومتر بر ساعت میباشد

،فرود هواپیما در فرودگاه اورلی پاریس
...طبق برنامه

.ساعت 12:30...به وقت محلی

« ...پرواز شماره 404 »
« ...خطوط هوایی یونایتد اوورسیز »

« ...از مبدأ رم به مقصد نیویورک»
«.هم اکنون در اورلی پاریس به زمین نشست »

« مسافرین محترم نیویورک، برای سوار شدن»
« .به هواپیما به گیت شماره 12 مراجعه کنید»

« ...پرواز شماره 404، خطوط هوایی یونایتد اوورسیز »

« ...به مقصد نیویورک، برای سوارشدن به هواپیما »
« .گیت 12 هم اکنون باز است »

.البته آقا، میتونید تو هواپیما بمونید

.من خانوم ایوانز هستم -
بله؟ -

.شوهرم تو هواپیماییه که از رم پرواز کرده

.قرار بود اینجا همدیگه رو ببینیم

ایوانز؟ -
.بله -

.یه لحظه صبر کنید خانوم

...آقای ایوانز...آقای ایوانز

.لطفاً با خانوم ایوانز تماس بگیرید

...آقای ایوانز...آقای ایوانز

.لطفاً با خانوم ایوانز تماس بگیرید

...شوهرم با یه گروه دیگه نماینده ویژهس -
.بله -

...اون با -
.آآآه، بله بله، حالا فهمیدم -

.شوهر شما تو هواپیما نشسته
.میتونید برید پیشش

.ممنونم -
.لطفاً دنبالم بیایید -

شوهرم...ازم دعوت کرد تو سفر
.نیویورک، همراهش باشم

.اوه

.قسمت جلو خانوم -
.خیلی ممنون -

.خانوم، اشتباه شده

.همین الآن تو هواپیما بودم

.عذر میخوام

.بله

.بله...با شما کار دارن خانوم

.الو؟...بله

بله آقا، زبان فرانسه بلدم
شما کی هستید؟

.از سازمان پلیس امنیت فرانسه تماس میگیرم

.یه پیغام براتون دارم خانوم

.شوهر شما تو رُم مونده و فردا پرواز میکنه

.همون شرکت، همون پرواز، همون زمان
.صندلیهاتون هم رزرو شده

.این موضوع کاملاً محرمانهس، خانوم
.الماسهای اصلی با پرواز فردا میاد

.و الماسهایی که امروز حمل میشه تقلّبیه

.دلیلش هم، بالابردن سطح امنیته

خیلی ممنون آقا با این حساب
.من پرواز فردا رو میگیرم

.با این پرواز نمیرم خانوم
.میرم چمدونهام رو پس بگیرم

.ممنونم. خیلی ممنونم

« !لطفاً توجه کنید »

« ...پرواز شماره 404 خطوط هوایی یونایتد اوورسیز »

« ...به مقصد نیویورک »
« .برای سوارشدن به گیت خروجی مراجعه کنید »

،ببخشید، میخوام با رُم تماس بگیرم
.هتل مینِروا

.از کتاب راهنمای رُم استفاده کنید خانوم، اونجاست

.مرسی

ببخشید. میشه من رو به 40-34-46
.تو رُم ارتباط بدین، هتل مینِروا

.خانوم ها و آقایون کاپیتان صحبت میکنه

باعث خوشحالیه که ورود شما به
.سوپر دی.سی 8 رو خوشامد میگم

.تا 10 دقیقه دیگه از فرودگاه اورلی پرواز میکنیم

...آب و هوا در مسیر پرواز بسیار خوبه

...بادهای غربی...مثل همیشه ملایم میوزند

.به همین دلیل پرواز راحتی خواهیم داشت

...زمان نشستن در فرودگاه بینالمللی نیویورک

.تقریباً 7 ساعت و 15 دقیقه دیگر خواهد بود

در طول پرواز اطلاعات بیشتری رو
.در اختیار شما خواهیم گذاشت

.از توجه شما سپاسگزارم

.داکار کابین 3

...الو؟ بله...ممنون

.تهران کابین 5

.الو. بله، ممنونم

.ارتباط به رُم خانوم، کابین 7

.مرسی

الو؟ هتل مینِروا؟
.میخوام با آقای ایوانز صحبت کنم

.ایـ-وی-اِی-ان-اس

سلام بوردیر! حالت چطوره؟ -
.خوبم -

هنوزم سیگار نمیکشی؟

!نه آقا، نمیکشم

.گوش کن اینجا غذاش خوشمزهس

.یه قهوه فقط میخورم
.تو اورلی غذل خوردم

جنسها رو رد کردی؟

.تا 3 ساعت و 45 دقیقه دیگه وارد نیویورک میشه

از سارتت چه خبر؟

.خبری که از سارتت ندارم
.فعلاً تیری در تاریکی میندازیم

.خدا نگهدار -
.خدافظ -

.کاپیتان پرواز صحبت میکنه

.سرعت ما 525 مایل بر ساعته

تا 3 ساعت و 45 دقیقه دیگه
.وارد آسمان نیویورک میشیم

.از توجه شما ممنونم

.نه ممنونم

.آه عزیزجون، شامپاین من داره تموم میشه

برج مراقبت نیویورک، خطوط هوایی
.اوورسیز، پرواز 404. تایید کنید

موقعیت: 4-5 شمال...0-4 غرب، 17:05

.سطح پرواز 350

!چمدونهام تو هواپیماست

!شوهرم هم تور رُم نیست

.هیچ بلیطی به اسم "ایوانز" برای فردا رزرو نشده

.پشت تلفن به من گفتن، فردا پرواز کنم

!میخوام بدونم چه بلایی سر شوهرم اومده

...لعنت به -
.خانوم...خواهش میکنم...آروم باشین

.اولاً من با شما تماس نگرفتم

ثانیاً میدونیم که یه نفر
.به اسم ایوانز، تو این پروازه

.ولی شوهر من نبود
!من خودم تو هواپیما بودم

« ...مسیر فرود شما به فرودگاه بین المللی نیویورک »

« .از طریق جت 585 بازه »

« .نانتاکت جت 62 به سمت رودخانه »

« .ارتفاع پرواز رو در 350 نگه دارید »

،مرکز نیویورک، اوورسیز 404
.پیغام دریافت شد

.تصحیح انجام شد
.ورود به نیویورک، ساعت 20:30

!بی حرکت
!بکشید رو چشماتون

!بی حرکت

من کاری نمیکنم که جون
.مسافرهام رو به خطر بندازم

.کاری رو که میگیم بکن
.وگرنه، خودمون میکنیم

!تو برو، لازم بود صدات میکنیم

!بشین

.یالّا، بلند شو...جات رو عوض کن

!برو

.از همون لطفاً

.مرکز نیویورک، اوورسیز 404
.درخواست فرود داریم

« .اوورسیز 404، مرکز نیویورک »

« .سطح پرواز 200 برای شما آمادهس »

« .از موقعیت فعلی به نصف ارتفاع تغییر مکان بدید »

« بعد به سمت پارک ملی و جهت رادار به سمت »
« .آخرین هدایت کننده باند پرواز 22 »

.مرکز نیویورک، اوورسیز 404

.ارتفاع پرواز به سطح 200 در حال تغییره

.نه

.نه

.نه

.نه

!خودشه

.خودشه
.با یه عینک آفتابی

خانوم...مطمئنید؟

کاملاً مطمئنید، خودشه؟ -
.گفتم که، خودشه -

تو دفترش بود؟ -
.بله -

!لوگاف

چی شده؟

.سارتت سوار هواپیماییه که میره نیویورک
.همراه الماسها

.فوراً نیویورک رو بگیر

.الو؟ فوراً به نیویورک ارتباط بدین

.اوهوممم

.کبریت میخوام

« باند کِندی نزدیک 24 »

« ...هم اکنون 24، باند کندی »

.اوورسیز 404، تا 20 دقیقه دیگه فرود بیا

.بگو فرودش رو به تأخیر بندازه -
چقدر؟ -

.ده دقیقه -
.آه، میتونیم یه کاریش بکنیم -

،مرکز فرماندهی پلیس پاریس
.سربازرس لوگاف رو برام بگیرین

،اوورسیز 404
.فرودتون رو 10 دقیقه به تأخیر بندازین

.اوورسیز 404، مرکز نیویورک
.اوورسیز 404، مرکز نیویورک

« .سطح پرواز رو روی 200 نگه دارید »

« به دلیل ترافیک خطوط هوایی »
« .اجازه فرود تا قبل از ساعت 20:40 داده نمیشه »

.مرکز نیویورک، اوورسیز 404، دریافت شد

« .اوورسیز 404، مرکز نیویورک »

« .پس از فرود به سمت گیت 107 تغییر مسیر بدین »

« ...که در بخش شمالی و »
« .دورترین فاصله از تاسیسات قرار داره »

« .به منظور انجام عملیات پلیس »

.دریافت شد. گیت 107، از اوورسیز 404

.متوجه نشدم
خیال دارین چی کار کنین؟

قضیه سیاسیه یا به خاطر الماسهاست؟

میبینید که تو فرودگاه نیویورک
.پلیس منتظرتونه

،اگر هم قبل از فرود تیراندازی کنین
.امکان داره هواپیما منفجر بشه

!از اون بپرس

،اگه از پس این کار بر نیاییم
.به هرحال دود میشیم میریم هوا

.ما چیزی نداریم که ببازیم

،پس هرچی گفتیم بگو چَشم و
.به فکر مسافرها باش

متأسفم که اولین باره
!تو این سفر شما رو میبینم

!خدای من
یعنی کسی به من توجه نمیکنه؟

بستگی به خودت داره
امشب چه کارهای؟

.به خیلی چیزا بستگی داره
.ولی الآن بهتره برگردید رو صندلیتون

« .اوورسیز 404، مرکز نیویورک »

« .مجاز به پرواز در ارتفاع 4000 پا هستید »

« برای تطبیق با کنترل نیویورک »
« .فرکانس رو به 127.4 تغییر بدین »

« .مرکز نیویورک، 404، پیام دریافت شد »

« 1274.4 »

الو؟

الو، لوگاف؟

.گوش کن، دارم از اتاق رادار میرم

.هواپیما دیگه با برج مراقبت در تماسه

.هواپیما تا چند دقیقه میشینه

.اوورسیز 404، اینجا برج مراقبت نیویورکه

.برید به سمت باند 273

با برج مراقبت فرودگاه بینالمللی نیویورک
.با شماره 119.1 تماس بگیرید

.از آخرین علامت عبور کنید

،برج مراقبت نیویورک، اوورسیز 404
.پیام دریافت شد

!زده به سرت
!بالا سر نیویورکیم

...ساکت باش وگرنه

.شلّیک میکنم...

خانومها و آقایون تا چند دقیقه دیگر در فرودگاه
.بینالمللی نیویورک به زمین خواهیم نشست

.صندلی را به حالت اول برگردونید

.لطفاً سیگار نکشید و کمربندهاتون رو ببندید

.از توجه شما ممنونم

خانومها و آقایون تا چند دقیقه دیگر در فرودگاه
.بینالمللی نیویورک، به زمین خواهیم نشست

اوورسیز 404، جهت شما به کدوم سمته؟

اوورسیز 404، صدامو میشنوی؟

.اوورسیز 404 برو به سمت 343

...کلیه هواپیماها، کلیه هواپیماها، کلیه هواپیماها

.باند فرودگاه رو تخلیه کنید

«به سطح پرواز 50 صعود کن. تایید میکنم »

.نشنال 253، شنیدم
.یونایتد 580، دریافت شد

.نوامبر چارلی 205، شنیدم

کجا میخوای فرود بیایی؟

« .لیما آلفا، شنیدم »
« .یونیفورم یانکی، شنیدم »

« .لیما چارلی، اوکی »
« .لیما اِلکو، شنیدم »

.بالچهها وضعیت 25

.بالچهها، اوکی

.بالچهها باز

!قفل آزاد، پرّههای بال بیرون

.به سمت پایین قفل

.پرّههای بال باز

.بالچهها 35

.بالچهها 35

.بالچهها بازتر

.بالچهها بازتر

.کسی از جاش تکون نخوره
.سرجاتون بشینید

!بلند شو

!آروم باشید

ردیفه؟ -
.ردیفه -

،تا 45 دقیقه دیگه
.به مقصد پاریس پرواز میکنی

تا 1 ساعت دیگه
.به مقصد رُم پرواز میکنی

تو نیویورک بمون. 2 روز دیگه
.به مقصد وراکروز بلیط گیر

... مونترآل 5.15

.بَـ.َ..َـله

.اَلو بله...یه لحظه صبر کن
.ویلسونه

الو؟
.آره خودمم

.آره دارم گوش میدم

.ممنونم ویلسون

.قضیه رو خلاصهش کردن

.فقط چند خط نوشتن

.خبر جدیدی از دزدان هوایی دردست نیست

،ظاهراً پلیس فرانسه و آمریکا
.هر دو از حل این معمّا عاجزند

آیا گانگسترها در فضا پنهان شدهاند؟

.به همه شب به خیر بگو

.کار زندایی جیانّا و آقای سارتت رو میکنن

!اون بچه دیوونهس

راجع به چی حرف میزنی؟

حرفش رو که باور نمیکنید، میکنید؟ -
.راست میگم -

!روبرتو ساکت باش! زشته دروغ بگی

.من دروغ نمیگم

.زندایی جیانّا گفت چیزی به کسی نگم

.کافیه! برو بگیر بخواب

.راست میگم
.تو ساحل پشت صخره تنها بودن

.مثل اون آقاهه که تو تلویزیونه

نمیبینید هرچی دلش میخواد میگه؟

!ساکت

!آلدو، ببرش بیرون

!آلدو حقیقت نداره

!برو گمشو

!تو هیچوقت من رو دوست نداشتی

..معلومه که حرف یه بچه رو باور میکنی

!ببرش تو رختخواب

!لوئیجی

.تونی نیکوزیا تو نیویورک رو برام بگیر

.این یه موضوع خانوادگیه

چی کار میخوای بکنی؟

.دوستت سارتت رو از نیویورک میکشونم اینجا

کیه؟ -
.تونی -

.سلام -
.سلام -

...این از گذرنامهت

.اینم گواهینامه رانندگی، اینم بلیط کشتی

.فردا حرکت میکنی

.بعد از 6 روز میرسی وراکروز

اونجا قشنگه...وراکروز؟

...وقتی یه میلیون تو جیبت باشه
.همه جای دنیا بهشته

پول چی شد؟

پول؟...کدوم پول؟

.سهم من

.سهم تو دست ویتوریوست -
چی؟ -

مانالزه پول من رو برداشته؟

.دست من بود
.ولی ویتوریو میخواست پیش اون باشه

.گفتم شاید قرارتون این بوده

.قرارمون این بود که پول من پیش تو باشه

.به نظر منم درستش همین بود

!حرومزادهها

،من چیزی نگفتم
.چون ربطی به من نداشت

.ولی برای من یه جورایی...عجیبه

کمکم میکنی؟

چه کمکی از دست من برمیاد؟

.یه بلیط پاریس برام جور کن

.خیلی خُب...این رو بردار

.یه بلیط هواپیما برای پس فردا برات میگیرم

.بله...بله

.صحبت کن

.تونی...صبح به خیر

،بهتره بگم شب به خیر
.چون که اینجا دیروقته

.آره

.آره

.فردا ورود به اورلی ساعت 2 بعداز ظهر
ساعت 2 بعداز ظهر به وقت فرانسه؟

فکر میکنی که...شک کرده؟

.باید بیاد و سهمش رو بگیره

.مرسی تونی...خداحافظ

خُب، فردا ساعت 2 بعداز ظهر تو اورلی
.میری دنبالش. با جیانّا اینجا منتظرتونیم

.بعد ما میریم یه جای دیگه

.باشه. قضیه رو تمومش میکنیم

الو؟

شما کی هستید؟ -
.یکی از دوستای برادرت -

.فردا 2 بعداز ظهر تو اورلی میشینه
...باید ببینیش و بهش بگی

.گوشی رو نذار

.یکی از دوستای برادرت

.فردا 2 بعداز ظهر تو اورلی میشینه

...باید ببینیش و بهش بگی

...الو

شما کی هستید؟

.یکی از دوستای برادرت

.فردا 2 بعداز ظهر تو اورلی میشینه

...باید ببینیش و بهش بگی

.سریع گوشی رو گذاشت
.میدونه که هنوز مراقبشیم

.اون نمیره اورلی

.باید بره اورلی

.فقط اوضاع رو پیچیدهتر میکنه

.باید بره اورلی

...اولاً یه نفر بهش تلفن کرده
.پس حتماً میره

...فقط میخوام بدونم کار کیه و دلیلش چی بوده

ثانیاً شاید برادرش از این که اون
.اومده دنبالش زیاد خوشحال نشه

.این حداقل امیدیه که دارم. بریم

« ...پرواز شماره 408 خطوط هوایی یونایتد اوورسیز »

« از مبدأ نیویورک در اورلی پاریس»
« .هم اکنون به زمین نشست »

.خونسرد باشید بچهها

اومدی دنبال برادرت؟ -
اونها رو میشناسی رییس؟ -

.فقط خواهره رو

...بریم ببینیم چی شده

!آلدو!...آلدو

.سارتت

بله، روژه سارتت. انتظار داشتی
ساعت 2 بعداز ظهر بیام، هان؟

.ولی امروز صبح رسیدم

،با وجود شریکی مثل تو
.ترجیح دادم احتیاط کنم

.گوش ببین چی میگم
میدونی الآن چی دیدم؟

.آلدو، سرجیو و لوئیجی دستگیر شدن

.تو خواهر منم درگیر کردی

،اگه بیشتر از 2 روز بازداشت باشه
.همهتون رو به دَرَک میفرستم

.ضمناً پولم رو میخوام
.آره سهمم رو

.پولت رو میگیری

.بگو کِی...و کجا

با میلیونها پولی که داری
.میتونی تمام سیسیل رو بخری

،اگه کسی سراغ پسرهات رو بگیره
.میتونی بگی افتادن تو زندان

!تو رو میکشه...امیدوارم تو رو بکشه

پولم رو آوردی؟

!مواظب باش

.شب به خیر، آقای مانالزه

از دیدنم غافلگیر شدین؟

همونطور که گفتم، هر وقت دلت خواست
.میتونی بیایی اینجا

شانس آوردی؟ -
.میشه گفت، آره -

خُب...میتونیم بریم؟ -
.بریم -

بابابزرگ؟

امشب برای شام نمیمونی؟

.نه، امشب نمیمونم

« HR_A - ترجمه و تنظیم : حمیدرضا »
hra_sub@yahoo.com