All language subtitles for Akame Ga Kill_Ep 2_Sub By PreDator

...اره

!تو پایتخت کلی پول در میاریم

!روستامون رو نجات میدیم

...اون حرفا رو زدیم

...ولی حالا،فقط من موندم

!چیکار داری میکنی؟

تصمیمتو برای ملحق شدن به ما گرفتی؟

---بهت که گفتم، م

ولی به نظر من تو اسعتداد کشتن رو داری

...بحث استعداد داشتن نیست

بحث خود "کشتن" ئه

به هر حال! امروز به بقیه معرفیت میکنم

...گردنم

قدرت رو بکش

قدرت رو بکش

ها؟

هنوز تصمیم نگرفتی؟

...درسته

شیل،میشه لطفا یه چند کلمه ای
تشویقش کنی به ما ملحق شه؟

...هم

...حالا که جای پناهگاهمون رو فهمیدی

یا بهمون ملحق میشی، یا میکشیمت

...دمت گرم عجب تشویقی کردی

بهتره خوب درموردش فکر کنی

صد روش درمانی برای
آدمای ابله

...اینا واقعا یه مشت خل و چلن

!هی
...اینا واقعا یه مشت خل و چلن

!هی

یه لحظه صبر کن لئون

برای چی گذاشتی بیاد داخل مخفیگاهمون؟

چون اون یکی از مائه

...ولی من هنوز موافقت نکردم

چ-چیکار میکنی؟

منفیه

عمرا بتونی پا به پای
...حرفه ای هایی مثل ما بجنگی

!خدایی به ریختت نمیخوره

...چی گفتی؟ تو

به دل نگیر

ماین با همه اینجوری رفتار میکنه

این زمینای تمرینی برای آروم کردن
استرس خیلی خوبن

و اونی هم که اونجاست و به نظر میاد حسابی
...بو گند عرق میده

.بولات" ئه"

...عالیه

!چه حرکات فوق العاده ای

!اوه

...تو باید همون بچه اونروزی باشی

از کجا فهمیدی من کیم؟

ها؟

...اها،اولین باره که منو اینجوری میبینی

من همونیم که زره پوشیده بود

اسمم بولاته...از دیدنت خوشحالم

همچنین

همجنسبازه

...ها،چی

فکر اشتباهی نکنه،نه؟

!!نکبت انکار هم نمیکنه

...الانه هاست که لئون جون حمامش رو شروع کنه

...خب پس

با دو تا انگشت شکسته چطوری؟

هیچ وقت آدم نمیشی لوباک

...لعنتی! من تسلیم نمیشم

!پس بعدی بازوته که میشکنه

اینا به کنار،این احمق لوباکه

...و نفر بعدی

دیگه به اندازه کافی دیدم

نفر بعدی یه خانم خوشگله ها
!ضرر میکنی از دست بدی

میبینی؟اون آکامست

خوشگل نیست؟

...چطوری اخه

اون یه پرنده شیطانی نیست که داره میخوره؟

تنهایی کشتش؟

به ظاهرش نمیخوره،ولی آکامه تو محیطای
جنگلی بزرگ شده

تو هم بهتره یه چیزی بخوری لئون

اوه

!ممنون

هنوز تصمیمی برای ملحق شدن به ما نگرفتی؟

...هنوز نه

پس نمیتونم از این گوشت بهت بدم

!مشکلی نیست

...دو بار سعی کرد منو بکشه

.ازش خوشم نمیاد

به نظر میاد امشب رسیدی به خودت

رئیس برگشته

ر-رئیس؟

!اوه!رئیس

ها

!خوش اومدی

!سوغاتی نیاوردی؟

...حالا جدا از اون،لئون

سه روز پیش،انگار ماموریتت رو
بیش از حد طول دادی

!لعنتی

اینکه زیادی از جنگ با دشمنات لذت ببری
خوب نیست

باید این عادتو کنار بزاری

!فهمیدم حالا لطفا اینو آزاد کن

اون به کنار، این کیه؟

!رئیس،استعدادش فوق العادست

!ای بابا ول کن مارو

آدم مطمئنیه؟

آره

...حداقل یه امتحانی بکن

باشه؟

!این چیه؟! یه کار نیمه وقت که امتحانش کنم؟

آکامه،بقیه رو جمع کن

گزارش هاتون رو میخوام،به همراه اطلاعات
بیشتر از این مرد جوون

...ببینم

وضعیتت رو درک میکنم

...تاتسومی

دوست داری به یورش شب ملحق بشی؟

اگه قبول نکنم،میمیرم.درسته؟

نه،همچین اتفاقی نمیافته

البته این به اون معنی نیست که میتونیم بزاریم بری

...ما تورو یه جایی تو کارگاه خودمون استخدام میکنیم

ولی خلاصه اگه قبول نکنی نمیمیری

حالا با توجه به این،چی فکر میکنی؟

...من

،من قرار بود برم پایتخت امپراطوری

که اسم و رسمی پیدا کنم و بتونم روستام رو
از فقر نجات بدم

...ولی پایتخت

...تاتسومی

این کشور به خاطر پول دوستی و فساد مرکز
به این فقر و بیچارگی دچار شده

نمیخوای باعث و بانی این مشکلات رو نابود کنی؟

!مثل یه مرد

بولات اولش یه سرباز امپراطوری بود

،ولی بعد فساد این حکومت رو دید
و به ما ملحق شد

کار ما اینه که شیطان های توی پایتخت رو نابود کنیم

!این خیلی بهتر از کار کردن برای اون پست فطرتاست

...ولی

فقط کشتن آدم بدا که دنیا رو عوض نمیکنه،میکنه؟

با این حساب

جاهایی مثل روستای من هیچ وقت نجات پیدا نمیکنن

که اینطور

پس تو حتی بیشتر از اونی که فکر میکردم
به درد یورش شب میخوری

چ-چرا این حرفو میزنی؟

ارتش شورشی ها _که یه نیروی ضد سلطنتیه_ تو جنوب
پایتخت اردوگاه داره

ارتش شورشی؟

،ارتش شورشی اولش یه گروه کوچیک بود
اما الان به یه سازمان بزرگ تبدیل شده

اونا لازم داشتن یه گروهی رو برای
عملیات های مخفیانه بسازن

عملیات هایی مثل قتل یا پیدا کردن اطلاعات

اون گروه ماییم،یورش شب

در حال حاظر،تنها کاری که میکنیم کشتن
...اون کثافت های پایتخته

وقتش که برسه،از آشوب ایجاد شده برای

رسیدن به سرچشمه فساد،وزیر اعظم، استفاده میکنیم
.و با همین دستا میکشیمش

...با همین دستا میکشیمش

،از اون لحظه
کشور تغییر میکنه

،پس این کشور جدید

با مردمش درست رفتار میکنه؟

البته

.که اینطور...فوقالعادست

پس این قتل هایی که الان انجام میدین

در اصل پیدا کردن آدم بدا و
...دور ریختن اون آشغالاست

!به عبار دیگه،شما قاتلای عدالتین

چ-چیه؟

چی انقدر خنده داره؟

...تاتسومی

فرقی نداره که چقدر بپیچونیش، در آخر این کار ما کشتنه

و هیچ عدالتی توی همچین کاری نیست

کسایی که اینجان هر لحظه ممکنه بمیرن
این مجازات کاراییه که کردیم

اه،چقدر ساده ای

تا یه قرن دیگه هم آماده نمیشه

.یه لحظه صبر کن

ها؟

...من

هر کدوم از ماها دلیل مختلفی برای جنگیدن داره

ولی هممون برای مرگ آماده ایم

تو هم همینطور هستی؟

تاوانش رو میدم،نه؟

آره

ولی اگه سخت کار کنی،مطمئنم میتونی
.روستات رو نجات بدی

!پس منم هستم

!بزارین عضو یورش شب شم

میدونی ممکنه دیگه نتونی
به روستات برگردی

مشکلی نیست

تا وقتی بقیه تو روستا با خوشحالی زندگی کنن،منم
مشکلی ندارم

تصمیم گرفته شد

!به زندگیی پر از قتل و کشتار خوش اومدی

تاتسومی

جلسه امشب تمومه

...آکامه

تو مسئول تمرین دادن تاتسومی میشی

اگه دیدی یه بار اضافست،آزادی که بکشیش

باشه،گرفتم

!یعنی چی "گرفتم" ؟

! اگه سخت کار کنی نمیمیری که

من قراره با اون تیم شم؟

بیاین تا جایی که ممکنه مهارت های مختلفو یاد بگیریم

تا بتونیم تو ارتش ترقی کنیم

،اگه در مورد غذا بدونیم
میتونیم مانع از کمبودش بشیم

...سایو

...ییاسو

واقعا خوشحالم که بلدم آشپزی کنم

!سرریز من حاظر نشد؟

و مال من؟

من چی؟

!لطفا

!انگار منو آوردن اینجا فقط برای پختن؟

!لعنتی

،من قرار بود یه قاتل باشم
!ولی الان تمام وقت فقط دارم آشپزی میکنم

نمیشه کاریش کرد

به هر حال،مسئول غذا منم

انگار این مسئولیتت فقط به ناخنک زدن خلاصه میشه، نه؟

اینطور نیست

حداقل درست انکارش کن

این لباست واقعا به تازه کاری مثل تو میاد

!چی گفتی؟

!هی تاتسومی

...بولات

ها؟

دسته جمعی دارین جایی میرین؟

آره، یه ماموریت اظطراری پیش اومده

یه ماموریت؟

پس من چی؟

!تازه کارا میمونن خونه

!فعلا بچسب به اون خیار چنبرت

!موندم من چه هیزم تری به این فروختم؟

!پس فعلا

...واو

جای قشنگیه

امروز از اینجا صید میکنیم

چرا خوف میکنی؟

ها؟

...باز همین تنته

اسم شکار امروزمون،کوگا توناست

اینجا بهترین جا برای پیدا کردنشونه

اونا همون ماهیای کمیاب و اسرار آمیز نیستن؟

!ماهیگیری؟

شیرجه بزن به عمق دریاچه، و سعی کن
حضورت رو مخفی کنی

بعد موقعی که هدفت نزدیک شد، حمله کن

کلید موفقیت تلاش زیاده

از پسش بر میای؟

پس چی؟
!معلومه که میتونم

...خب

...تاتسومی تا آخر کار کلا دوتا ماهی گرفت

،شنیدم که اول لباستو پاره کردی
! "بعدم عربده کشیدی "معلومه که میتونم

هنوز خیلی ساده ای

...لعنتی

!هیچ وقت نمیفهمم چی تو فکرش میگذره

!هنوزم ازش خوشم نمیاد

خب لئون، وقتشه توضیحاتت رو بشنویم

خیلی خب

هدفامون اوگر، از پلیس امپراطوری و
گامال،تاجر روغنه

...با توجه به حرفای مشتریمون

تاجر روغن،گامال، رشوه های سنگینی به اوگر میده

هر دفعه که گامال جرمی رو مرتکب میشه

اوگر یه دروغی میسازه که بتونه اونو بندازه گردن یکی دیگه

برای نامزد من هم پاپوش درست شد
و محکومش کردن به مرگ

...خواهش میکنم

!یجوری جلوی این کارشون رو بگیرین

فهمیدم

جفتشون رو میفرستم جهنم

!ممنونم...ممنونم

اینم پولیه که داد

این کلی پوله

...درد رو تو وجودش احساس کردم

احتمالا برای بدست آوردن این پول
بارها خود فروشی کرده

...نمیشه که

هدف هارو بررسی کردی؟

با چشمای خودم دیدم

اونا گناهکارن

خیلی خب

یورش شب این ماموریت رو قبول میکنه

همچین آشغالایی نباید
تو کشور جدید باشن

ما مجازاتشون میکنیم

اون تاجره،گامال احتمالا هدف راحتیه

ولی اوگر حریف ترسناکیه

اوگر...واقعا شیطانه

،اون یه شمشیر زن فوقالعادست
حتی جنایتکار ها هم ازش میترسن

در حالت عادی همیشه کلی نوچه
دور و برشن

خودش هم خیلی گوش به زنگه

،موقعی که میخواد حق السکوت رو بگیره
گامال رو به اتاقش دعوت میکنه

،بعد هم وقتی ساعت کاریش تموم میشه
شروع میکنه به نوشیدن تو خیابون اصلی

به نظر بهترین زمان برای حمله
وقتیه که سر کار نیست

ولی پلیس تو محدوده قصر
خیلی سخت گیره

،برای یکی مثل آکامه که صورتش شناخته شدست
واقعا کار خطرناکیه

!هی

!من تحت تعقیب نیستم

از پسش بر میای؟

هر چی دشمن خر زور تر باشه
!من پایه ترم

چرا منتظر ماین و بقیه نمیمونیم؟

ولی معلوم نیست اونا کی برگردن

آره

!پس خودمون انجامش میدیم

اوه؟

یعنی میگی میتونی اوگر رو شکست بدی؟

ها؟

...بازم که گنده ورداشتی

!بهتره یکم برای حرفات مسئولیت پذیر باشی

ها؟

در حال حاظر این ماموریت فراتر از حد توئه

ولی منم شمشیر زنی بلدم

...منظورم اینه که نمیتونی کسی رو بکشی

...ولی یه بار تجربش کردم

تو اون دفعه شمشیرت رو از روی نفرت و کینه
کشیدی

فکر میکنی بتونی هر کسی رو
بدون حتی یک لحظه تامل بکشی؟

...حتی همین الان که اینجا نشستیم

اون دو تا دارن بقیه رو قربانی
کارای خودشون میکنن!درسته؟

!پس من هستم

آدمایی که به دلایل مسخره ای
...از عشق هاشون گرفته میشن

!من نمیخوام این اتفاق برای کس دیگه ای بیافته

خب پس حله

تاتسومی،تصمیمی که گرفتی رو عملی کن

اوگر رو نابود کن

! عجب سخنرانیی بود،تاتسومی

!اراده محکمت رو نشون دادی

آکامه و لئون،شما حساب تاجر روغن رو برسین

گرفتم

باشه

چطور بود،آکامه؟

!وقتی یه تصمیمی بگیرم، توش خیلی جدی ام

،هر وقت ماموریتت رو تموم کردی و گزارشت رو تحویل دادی
تازه به رسمیت شناخته میشی

ولی در حال حاظر تنها چیزی که این غرور برات میاره

مرگه

...لعنتی

!مهم نیست چی بشه، من باید موفق بشم

و احترام اونارو بدست بیارم

این خیابون اصلیه

نقشه رو که یادت میاد،نه؟

آره یادمه

ولی در حال حاظر تنها چیزی که این غرور برات میاره مرگه

...تاتسومی،درباره گذشته آکامه

وقتی بچه بود

پایتخت اون و خواهرش رو خرید

اون و بچه های دیگه با همون وضعیت رو

مجبور کردن که یه سری دوره برای قاتل شدن رو
بگزرونن

و تمرین داده بشن که چطوری بکشن

آکامه تونست اون تمرین های ظالمانه رو بگزرونه

و تبدیل به قاتلی شد که میتونست کاملا
دستورای پایتخت رو اجرا کنه

،به هر حال، همونطور که آکامه ماموریت هاش رو تکمیل میکرد
کم کم متوجه فساد و تاریکی پایتخت شد

و بالاخره یکی از هدف هاش، یعنی رئیسمون
تونست متقاعدش کنه که

اونجارو ترک کنه و به ارتش شورشیا که واقعا بخاطر
مردم میجنگه،ملحق بشه

ولی خب خیلی از همرزم هایی که
از بچگی باهاشون بزرگ شده بود،مردن

میفهمی که چی میگم

به طور کلی داری میگی که من برای یه قاتل
حرفه ای شدن هنوز خیلی کار دارم

خب،اگه امروز موفق باشی خودت میفهمی

!واو

،این حمومه حسابی سرحالم کرد

---شاید برم با یه دخمل دیگه

آره

!لازم نیس تو جایی بری،گامال

دو تا دختر یه جا گیرت اومد،دیگه چی میخوای؟

...خب،پس

موندم تاتسومی داره چیکار میکنه

...پوف

،بعد یه بازجویی سنگین
!نوشیدنی واقعا میچسبه

اوم...جناب اوگر؟

ها؟

میخواستم باهاتون حرف بزنم

چیه؟ بگو

...بهتره تو عموم نباشه

همم

کس دیگه ای اینجا نیست

!هی،بچه

اینجا باید مناسب باشه

...درسته،بله

...سایو،ییاسو

بهم قدرت بدین

!التماست میکنم

!خواهش میکنم منو تو ارتش امپراطوری استخدام کنین

...باید برای روستام پول بدست بیارم

میدونستم یه همچین چیزیه

!برو عین آدم درخواست نامه پر کن،بیشعور

...ولی

تو این بحران اقتصادی، درصد پذیرش
خیلی کم شده

...چاره ای نیست

!تو به اندازه کافی قوی نیستی

...چه سرعتی

و قدرتی که
...ترس حالیش نمیشه

کی فکرشو میکرد کسی بتونه اینجوری منو
...به مبارزه بطلبه

!موفق شدم

،هر وقت ماموریتت رو تموم کردی و گزارشت رو تحویل دادی
تازه به رسمیت شناخته میشی

اه،درسته

باید اول اینو گزارش بدم

فکر میکنی من

،اوگر بزرگ

!از یه کرم کثافت مثل تو شکست میخورم؟

مطمئنم تو عضو اون سازمانی هستی که
مقامات رو هدف قرار میدن،نه؟

تو عضو یورش شبی،درسته؟

نگرانی های آدمای ضعیف اهمیتی نداره

تو این شهر،فقط قویه که حکم رانی میکنه

!من کسیم که سرنوشت بقیه رو مشخص میکنه

و اینکه کسی بخواد در موردم قضاوت کنه رو
!اصلا تحمل نمیکنم

!دیگه کافیه این مزخرفات

کی بهت درخواست این کارو داده؟

اگه الان اومدی سراغم،باید نامزد
اون یارو باشه

پس درست میگم،نه؟

...میدونستم که باید کلک اون رو هم میکندم

البته الانم دیر نیست

اول پیداش میکنم

بعد همه خانوادشو میگیرم

...و یکی یکی جلوی چشماش میکشمشون

!البته بعد از اینکه کله تورو کندم

اینا همشون مثل همن

قدرت رو با نفوذ بدست میارن

بعد هم برای اهداف شخصیشون ازش استفاده میکنن

من آشغالایی مثل تورو

از این دنیا

!ریشه کن میکنم

بابت کشتن اون یارو
بهت تبریک میگم

خیلی خوبه

!ممنون

چی فکر میکنی آکامه؟

ماموریت رو تموم کردم،و گزارش رو هم دادم

...حتی یه خراش هم ورنداشتم

!میدونم نمیخوای ولی بگو...یالا منتظرم

ها؟

چی؟

!چیکار داری میکنی؟

لئون...رئیس...نگهش دارین

!نه

چی،چیکار میکنی؟

خدارو شکر

یکی از دوستام زخمای سمی داشت و
چون زیادی مغرور بود

که تو گزارشش بگه زخمی شده،مرد

خوشحالم که آسیبی ندیدی

...ماموریت های اول معمولا زیاد تلفات میدن

!کارت خوب بود

...م-ممنون

آکامه بهت سخت میگرفت چون نمیخواست
بمیری

آشپزی همش در مورد برقراری رابطه با دیگرانه

و هنر کشتن هم با شکار کردن بدست میاد

هنوز نفهمیدی که همه اینا جزو تمریناتت بودن؟

اه؟و-واقعا؟

متاسفم،آکامه

سوتفاهم شد

مشکلی نیست

فقط همینطوری زنده برگرد،تاتسومی

خب...از الان به بعد،امیدوارم بتونیم
با هم کار کنیم،آکامه

بدون لباس...روی چی میخواین
با همدیگه کار کنین؟

!خودتون لختم کردین

...باشه

بعد باید با ماین تمرین کنی

همه تلاشتو بکن

ها؟

یه دخمل خوشگل بعد یکی دیگه...نه؟

!اون آخه؟

...یه لرزی به تنم افتاد

!احساساتت رو بکش