All language subtitles for Spring Love.08.2013

.:::تقديم ميکند "OPUS-SUB"تيم ترجمه :::.

*قسمت هشتم*

....:: Samir@-ترجمه و زيرنويس : سمیرا ::....

ديشب چه اتفاقي افتاد؟

.فقط يادم مياد که بارون ميومد

....منم زير بارون بودم

.تمام بدنم هم خيس شده بود

....همه ي اينها

بايد تو روياي من باشن،درسته؟

.ژائو رن مي

.تو واقعا ً نمي توني لانگ تيان هي ُ دوست داشته باشي

.تو ميدوني که غير ممکنه

.حتي،لانگ تيان هي گفت که از تو متنفره

.بفرماييد تو

.خانم کيتانو
.سر ميز صبحونه نديدمت

.از آبجي آه پن درباره ت پرسيدم،گفتش که مريض شدي

،هر وقت که من سرما مي خورم

بابام بهم ،نارنگي کبابي ميده

.نارنگي کبابي

.خاطرات خوبي ُ به يادم مياره

،در گذشته،وقتي داداشم ،سرما مي خورد

،مامان بزرگم براي اون ،نارنگي کبابي درست مي کرد

،منم براي اينکه نارنگي کبابي بخورم

.حتي از قصد ،خودم ُ مريض مي کردم

،در آخر هم

،نه تنها نارنگي کبابي نمي خوردم

.بلکه مامان بزرگ من ُ سرزنش هم مي کرد

.اون مي گفت که من ،مواظب خودم نبودم

،در واقع اون نمي دونست که

.من چقدر اميدوار بودم که اون ازم ،مراقبت کنه

.من قبلا ً در موردت ،شنيدم

.من اول فکر مي کردم که تو يکي از کارمنداي اينجا هستي

....اصلا ً فکر نمي کردم که تو در واقع

.هيچي... مي گم که مامان بزرگ و برادرت،واقعا ً نفرت انگيزن

.در واقع،اونها ،آدماي خوبينَ

.فقط چاره ي ديگه اي نداشتن

هنوزم طرف اونها رو مي گيري؟
.اونها خيلي اذيتت کردن

به هر حال،من ديروز،چه جوري برگشتم؟

لانگ تيان هي ،من ُ برگردوند؟

تو واقعا ً يادت نمياد؟

.آره

.هيچي يادم نمياد

مي تونم ازت يک سوال بپرسم؟

...تو و لانگ تيان هي

رابطه تون چطوريه؟

،اين سوال رو براي اين پرسيدم
،چون فکر مي کنم تو لانگ تيان هي
.خيلي خوب مي تونيد باهم رابطه برقرار کنيد

،رابطه ي من با اون

.رازه،سخته که برات توضيح بدم

پس داريد با هم قرار مي ذاريد؟

اون اين حرف رو به تو زده؟

.اصلا ً فکر نمي کردم که اونمَ بخواد قبول کنه

....مي تونم ازت بپرسم

،چون لانگ تيان هي ،شبيه دوستته

براي همين با اون قرار مي ذاري؟

....دوستم

.دوستم شبيه هيچکي نيست

.من فقط اون ُ دوست دارم

.ببخشيد،بذار کمکت کنم

.مراقب باش

.:::کليه حقوق مادي و معنوي آثار تيم ترجمه متعلق :::.
.:::"Opus-Sub"به تيم ترجمه :::.
.:::ميباشيد انتشار فايل هاي ترجمه بدون:::.
.:::تگ هاي اختصاصي مجاز نميباشد:::.

،تو هنوزم خوب نشدي

اشکالي نداره که اينجا ،جلوي باد نشستي؟

.واقعا ً مشکلي نيست

.من خيلي بهتر شدم

.مي خوام يکم ،هوا بخورم

چرا به من خيره شدي؟

،فقط داشتم فکر مي کردم

،کسي به بي عيبي تو

.دیگه هیچ مشکلی نداره

.من واقعا ً به تو حسودي مي کنم

،لازم نيست به من حسودي کني

،فرقم با تو فقط اينه که

.کارايي که تو دوست داري انجام بدی،من انجام مي دم

.اما من خودم رو دوست ندارم

.تو اين دنيا ،فقط يک ژائو رن مي منحصر به فرد و بي همتا ،وجود داره

،اگه تو ژائو رن مي ُ دوست نداشته باشي
ديگه کي مي خواد اون ُ دوست داشته باشه؟

.ژائو رن مي ،منحصر به فرد و بي همتا

.که حتي من هم ،نقاط قوت تو رو ندارم

.اما من هيچ نقطه ي قوتي ندارم

چطور ممکنه يک آدم،هيچ نقطه ي قوتي نداشته باشه؟

دوستات هيچوقت بعد ار انجام هيج کاريت،تشويقت نمي کنن؟

.داستانشِ طولانيه

،من به خاطر چاقيم

.هيچ دوستي نداشتم

،پس از همين حالا شروع مي کنيم
.من مي خوام دوستتِ بشم

من واقعا ً مي تونم ،دوست تو بشم؟

چرا نتوني؟

تو کجا رفته بودي؟

.من دنبالتِ مي گشتم

سرما خوردگي دختر چاقالو،بهتر شده؟

،بهتر نيست که من

از بين ِشون برم؟

...من
....تو

.من يکِمَ کار دارم

.شما دوتا ،با هم صحبت کنيد

کجا رفته بودي؟

...من فقط

زخمي شدي؟

.هيچي نيست

،الان دختر چاقالو
.خيلي عجيب غريب نگاهم مي کرد

،نکنه به خاطر

.اتفاق ديشبه

.من يک مرد بي احساسم

الان چه جوري، بهش توضيح بدم؟

چيکار کنم؟

..چقدر سخته

....تو....تو

مگه سرما نخوردي؟

،چرا به جاي اينکه تو اتاقت باشي
اين اطراف پرَسه مي زني؟

.من واقعا ً بهتر شدم

،تو دنبال من بودي

چيزي شده؟

...من

.اومدم باهات درباره ي شيائو شيانگ،حرف بزنم

،شيائو شيانگ به من قول داد که

.به روستاي چشمه ي آب گرم ،برمي گرده

!عاليه

،منم مي خواستم بگم

،مي خوام به متقاعد کردن اون
براي بازگشت به روستا ادامه بدم

.ممنونم

...پس

.من اول مي رم

...اون

...اتفاقي که ديشب افتاد

.مي تونم توضيح بدم

...ديشب

چه اتفاقي افتاد؟

يادت نمياد؟

،من تب و سرگيجه داشتم

.به نظر مي رسه ،روياهاي زيادي ديدم

.چيز زيادي ،يادم نمياد

چطور يادت نمياد؟

چرا بايد يادم بياد؟

...تو

.ولشِ کن

.به نظر،مشکل بتونم با اينجا کنار بيام

،اينجا و احساسات من،شبيه همن
.جفتشون از پا در اومدن

ببخشيد

.خوش اومديد

اتاق مي خوايد؟

.من دنبال دوستم،لانگ تيان هي،اومدم

شما دنبال تيان هي هستيد؟
چيزي شده؟

.اومدم درباره ي معامله ي کاري،باهاش حرف بزنم

....معامله ي کاري

ببخشيد

،شما اينجا

.نمي تونيد،سيگار بکشيد

.بي زحمت خاموشش کنيد

.خيلي مشکله

.ولي باشه

.شما خيلي زياده روي مي کنيد

،اينجا يک اقامتگاه با کف چوبي صد ساله ست

نمي فهمي؟

!کف چوبي صد ساله

.آتيش بگيره

پر سر و صدا ودعوايي

.تو فقط حرف مي زني

،اين لباس ها رو که پوشيدي
.سيگارم مي پوشي

.تو زن خوبی، نيستي

!ِهي

،برادر بزرگ

،درسته که من توي بار ،کار مي کنم

،به هر حال ،من اهل دزدي و دعوا نيستم

.من با کسي دشمني ندارم

.من حدس زده بودم

،بهت مي گم ،تيان هي ما

.به تو ،اجازه ي موندن ،نمي ده

.در ضمن،اقامتگاه چشمه ي آب گرم ما ،جايي براي تو نداره

!برو بيرون

.حرفات نيش داره

چرا مشتري هاتون رو انتخاب مي کنيد؟

.اين کارتون درست و استاندارد نيست

.من باهاتون خيلي مودب بودم

!بريد بيرون

بازم مي خواي ،حرف بشنوي؟

.پيرمرد عقب مونده

.فقط برو

.من ميدونم که شما به من علاقه داريد

...من

...تو...تو

.به من افِترا نزن

!برو بيرون

.نمي خوام برم

.لانگ تيان هي

.لانگ تيان هي

....تو...تو

تو ،تو،تو،چيکار مي کني؟

من فرق مي کنم

.خون دماغ شدم

.تيان هي

.عجله کن،بيا من ُ نجات بده

.خون دماغ شدم

.لانگ تيان هي

.تيان هي،اين زن رو از اينجا دور کن

.تويي

.تيان هي

تو مي دوني که اون ،زن نرمالي نيست؟

.هي، مراقب حرف زدنت باش

کي غير استانداره؟

.درست حرف بزن

.شيائو شيانگ

....:: Samir@-ترجمه و زيرنويس : سمیرا ::....

،من تصميم گرفتم که

.يکبار ديگه به روستا ،برگردم

.اما در حال حاضر،جايي براي زندگي ندارم

،اگه مزاحم نيستم

،و مشکلي نيست

،اميدوارم که شما به من اجازه بديد ،تا وقتي که

،مغازه ي اسنک فروشيم ،باز بشه
.اينجا بمونم

.من اعتراض دارم

،رئيس و تيان هي،جفتشون مشکلي ندارن

تو براي چي اعتراض مي کني؟

،من مي گم،خوب نيست يک متصدي بار
.تو خونه مون ،بمونه

،علاوه بر اين،کار و بار ما تازگيا خيلي خوب پيش نمي ره

،يک نفر اضافه بشه
.هزينه هاي خورد و خوراکمون هم زياد مي شه

.هزينه ،مشکلي ايجاد نمي کنه

،وقتي که آدما تو مشکل مي افتن

،اگه ما توانايي کمک کردن بهشون رو داشته باشيم

،بدون اينکه انتظار بازگشتي داشته باشيم

،بايد کمک کنيم
.اين کاريه که هميشه قابل ستايش بوده

...رئيس

...تو بايد قبول کني که اون

خانم زيبا،شما مي خوايد اينجا بمونيد؟

.خوش اومديد

.چه دختر شيريني

.من اينجا آدماي خيلي خوبي ديدم

خوب ،حالا که همه قبول کردن،پس ديگه مشکلي نيست،درسته؟

،من خواستم که

.ايشون به اين خونه بيان

.من تو موقعيتي نيستم که بخوام اين حرفها رو بزنم

،اما وقتي پدر و مادرم ،تصادف کردن

.شيائو شيانگ از من حمايت کرد

،اگه با اون با ملايمت رفتار نکنيد

،من واقعا ً نمي دونم که ديگه
. چه جوري می تونم ،تو چشماش نگاه کنم

،در حال حاضر شيائو شيانگ به کمک نياز داره

.من اميدوارم که بتونم کمکش کنم

،ممکنه شما فکر کنيد که من چقدر بي شرممَ

.چون صلاحيت زدن اين حرفها رو ندارم

.اما اميدوارم که شيائو شيانگ دوباره بتونه ،از اول شروع کنه

،عمو لائو

.ازتون خواهش مي کنم که مخالفت نکنيد

لائو تاو

.اجازه بده شيائو شيانگ بمونه

.خواهش مي کنم

.باشه

،از اونجايي که همه ي شما موافقيد
.ديگه مخالفت کردن من،اهميتي نداره

،در هر صورت،اون نبايد هيچ وقت از من
.چيزي بخواد

شما پير شديد؟

چرا همه کاري، برات سخته؟

،من فکر مي کنم که لائو تاو،فقط تو حرف زدن خيلي خشنه
.اما در واقع دلش خيلي نازکه

.شيائو شيانگ،فقط اينجا بمون

.اتاقش خيلي بزرگ نيست

،اما اگه به چيزي نياز داشتي
،خجالت نکش

.و به آه پن بگو

.فهميدم

،همين طور بايد ،يک نکته ي مهمي بهت بگم

.تو اجازه نداري که هيچوقت اينجا،سيگار بکشي

.قبلا ًفهميدم

،و اصلا مهم نيست که کف زمين، کثيف باشه

.چون در هر صورت 100 سال قدمت داره

.پس من ديگه مي رم

.ممنونم

.هيچوقت فکر نمي کردم که خانواده ي لانگ به من کمک کنن

،مامان نگران نباش

.چون من برگشتم

.من هرگز تو رو شرمنده نمي کنم

.فردا ميرم و موضوع مغازه رو ،حل و فصل مي کنم

.سلام

،آبجي آه پن گفت که

.اينها رو برات بيارم

،اگه با وجود اينها هم، سرَدتِون مي شه

.بهم بگيد که بازم براتون بيارم

،من مي دونم که نبايد اين سوال رو بپرسم

،به هر حال،من فکر مي کنم،شما براي اينکه
تو اسنک فروشي کار کنيد ،برگشتيد،درست نمي گم؟

...پس با پسرعموتون ،تصميم گرفتيد که چطوري

!يک لحظه صبر کن

!به من اعتماد نداريد

.خانم

،اينطور نيست که به تو اعتماد نداشته باشم

،به محض اينکه به اينجا برگشتم
.شنيدم که تو به عنوان خدمتکار اومدي اينجا

،بعد از شنيدن اين حرفها
.من خيلي عصباني شدم

.مادر بزرگ و برادت ،خيلي پسَتن

،اونها رو سرزنش نکنيد

،در واقع،با اومدن به اينجا
.هيچ اتفاق بدي براي من نیوفتاده

.اونها خيلي با من خوب رفتار مي کنن

.من خيلي ازت ممنونم که دنبال من اومدي

،لانگ تيان هي،درست مي گفت

،زنده بودن يا مردن تو براي من مهم نبود

.لعنت به من

.همچين حرفهايي نزنيد

.خطري من ُ تهديد نکرد

.به علاوه،من که کاري نکردم

،شما بايد از عمو لانگ و بقيه
.تشکر کنيد

،با وجود همه ي اينها

.من بهتِ مديونم

،همين طور،مديون لانگ تيان هي هم
.هستم و بهشِ بدهکارم

.اون حتي به خاطر من،زخمي شد

لانگ تيان هي،زخمي شده؟

تو نمي دونستي؟

،امروز صبح،وقتي اومده بود که منو ببينه

اول بهم بگو،کجاش زخمي شده؟

،پس وقتي رفتي شيائو شيانگ رو پيدا کني
.زخمي شدي

چرا انقدر نگران مسائل رن مي هستي؟

.من نگران شيائو شيانگ بودم

،خواهر آه پن بهم گفت

،وقتي ديروز رن مي،تب داشت

.تو خيلي نگرانش بودي

.حتي تمام شب ،پيششِ بودي و ازش مراقبت کردي

.چون اون تب داشت

،حتي اگه يه آدم آواره ي کنار جاده هم
،به کمک احتياج داشته باشه

.من با اونم ،همچين رفتاري مي کنم

واقعا؟

،من هميشه حس مي کنم که تو

.خيلي ويژه از رن مي،مراقبت مي کني

،چون اون به خاطر برُد من تو مسابقه

.به اينجا اومد

،به خاطر همين،من هميشه نسبت به اون
.احساس گناه مي کنم

پس تو فقط براي رن مي،احساس تاسف مي کني؟

.اون واقعا ً ،خيلي رقت انگيزه

.و احتياج داره ،همه براش دلسوزي کنن

.اما من اصلا ً خيال ندارم که براي اون دلسوزي کنم

،فقط آدمايي که هيچ عشقی تو قلبشون ندارن

.احتياج به دلسوزي ديگران دارن

،ژائو رن مي،فقط احتياج داره
.که بقيه ،دوستشِ داشته باشن

پس تو فقط براي رن مي،احساس تاسف مي کني؟

.اون واقعا ً ،خيلي رقت انگيزه
.و احتياج داره ،همه براش دلسوزي کنن

پس معلوم شده،همه ي اون گيج شدن ها و

ناراحت شدن ها،همشون به خاطر

.دلسوزي بود

.و مهم نيست که چيکار بکنم

.همه تو زندگيشون،يک وقتايي ضغيفن

.و اون زمان،زمانيه که ،خودشون رو دوست ندارن

تو هم همچين زماني رو داشتي؟

،من فقط به زمان هاي خوشحاليم فکر مي کنم

.تا خودم رو خوشحال کنم

!تو احمقي

.مي دونستي که وضعيت الان ،خيلي خطرناک بود

،دفعه ي بعد،تو همچين وضعيتي

.تو دخالت نکن

چرا انقدر مي ترسي که من زخمي بشم؟

،چون ديگه نمي خوام ببينم که اين آدم احمق

،هميشه به خودش صدمه مي زنه

،و تو تنهايي با خودش

.گريه مي کنه و عذاب مي کشه

هيچ مي دوني که من خيلي ،نگرانتم؟

،حالا که ازم متنفري

.وانمود نکن که نگرانمي

.من نمي دونم ،که تو اين کارها رو براي چي مي کني

.اما براي من سوءتفاهم ايجاد مي شه

.تو واقعا ً ونزي رو دوست داري

با اين حال،تو فقط از من متنفري و فقط برام دلسوزي مي کني

من واقعا ً رقت انگيزم؟

،پس منم هر وقت خواستم با يک نفر برم بيرون

!به تو ربطي نداره و حق نداري ازم سوال بپرسي

.عاليه

.تو هم برامون دعاي خير کن

!براتون دعا مي کنم

ممنون

.قابلي نداشت

.ژائو رن مي،تو واقعا ً احمقي

.تو واقعا ً به خاطر لانگ تيان هي ،گريه مي کني

.تو نمي توني،اون ُ دوست داشته باشي

.تو مطلقا ً نمي توني اون ُ دوست داشته باشي

.اين خنده داره

،که شيائو شيانگ هم، بهمون اضافه شده

کسي درباره ي هزينه ها،نگران نيست؟

آه پن،به چي نگاه مي کني؟

.رن مي

چرا رن مي اونجا چمباتمه زده؟

.من چه ميدونم

،اون خيلي وقته که اونجا،بدون اينکه حتي يک کلمه

.حرف بزنه، اونجا چمباتمه زده

.به نظر مي رسه که داره ،فکر مي کنه

،اون تازه سرماخوردگيش ،خوب شده

.من مي رم ،که ازش بخوام به اتاقش برگرده

!يک لحظه صبر کن

.به نظر مي رسه که اون داره اشکاش رو پاک مي کنه

راست مي گي؟
يعني چي شده؟

.حتما ً دلتنگ شده

.ممکنه به خاطر برگشتن شيائو شيانگ ، باشه

.و به ياد اتفاقاي گذشته ـش افتاده

.فقط اونو تنها بذاريد ،تا آرامششِ رو بدست بياره

ما بايد بريم و به رن مي ،دلداري بديم ،نه؟

.يک سال،خيلي طولاني نيست

.خيلي زود مي توني،به خونتون برگردي

داري چي مي گي؟

نديدي که رئيس گفت،رن مي دلتنگه؟

پس چيکار کنيم؟

رن مي،حالت خوب نيست؟

،بذار بهت بگم،وقتي که ناراحتي

.فقط همه ي ناراحتي هاتو بريز بيرون

،وقتي درباره ي همشون حرف بزني
.حالت خوب مي شه

،عيب نداره که الان دوست نداري
.حرف بزني

.آه پن و عمو لائو ،اينجا پيشت مي مونن

،وقتي حالت بهتر شد
باهامون حرف بزن،باشه؟

.درسته ،باشه

ما پيشتِ مي مونيم

....:: Samir@-ترجمه و زيرنويس : سميرا ::....

چيکار مي کني؟

.نمي تونم خودم ُ نگه دارم

تا کي ما بايد اينجا، چمباتمه بزنيم؟

تا کي بايد پيشش،بشينيم؟

.فراموشش کن

.فقط به حرف ،رئيس گوش بديم

.فقط اونو تنها بذاريم ،تا آرامششِ رو بدست بياره

.کمکم کن

.رن مي

،ما تنهات مي ذاريم تا آروم بشي
.ديگه مزاحمت نمي شيم

،من داشتم با خودم فکر مي کردم

کسايي هم هستن که مردن يا زنده بودن من براشون مهم باشه؟

حالا چی؟

مگه تو نبودي که من رو تشويق کردي؟

،من نمي دونم که چه اتفاقي براي تو افتاده

.اما با نگاه کردن به ظاهرت مي شه فهميد

، من باور نمي کنم که

. حرفهايي لانگ تيان هي درباره ي تو ،بي معني باشن

،طوري که باعث شد ،من به سرعت به اين
.اقامتگاه چشمه ي آب گرم برشکسته بيام

.من حتي گفتم که مي خوام از اول شروع کنم

.شيائو شيانگ درست مي گه

.من نمي تونم به خاطر احساساتم،افسرده بشم

،در حال حاضر،مهم ترين چيز اينه که

.به شيائو شيانگ کمک کنم

.ولش کن

!شيائو شيانگ

.بريم

،بيا پسرعموت رو براي مذاکره

.در مورد برگردوندن ،فروشگاه اسنک فروشي ،پيدا کنيم

!هي

.خودت نگاه کن

.اينجا به وضوح نوشته که $ 2،000،000 وام داديد

.درسته

.ما همه مون از يک خانواده ايم

.ما بايد اين موضوع رو روشن کنيم

.اين خونه خيلي بزرگه و بيشتر از 10 سال بي صاحب مونده

،قبض آب و برق

،هزينه ي تعمير خونه

.و ماليات خونه،همه شون رو من دادم

،مطمئنا

.حقمه که اين مبلغ ناچيز رو بگيرم

حقته که اين همه پول اضافي ،از من بگيري؟

!...تو

.ببخشيد

ما مي تونيم بيشتر درباره ي اين مبلغ،حرف بزنيم؟

چه بحثي؟

شيائو شيانگ

،من با پسر عموت ،صحبت کردم که

.به ما وقت بيشتري بده

،بيا باهم در مورد يک راهي براي بدست اوردن پول
.فکر کنيم

باشه؟

.من به شيائو شيانگ دروغ گفتم

،اما در مورد موضوع پول

.من به سادگي اون کاري که مي خواستم انجام بدم،رو از دست دادم

،شنيدم که امروز تو و شيائو شيانگ براي بحث درباره ي

فروشگاه اسنک فروشي،به ديدن پسرعموش رفتيد؟

اوضاع چطور پيش رفت؟

،اگه مي خواي بدوني

.برو و از شيائو شيانگ بپرس،از من سوال نکن

چرا خودت ُ از من مخفي مي کني؟

...من فقط

فقط چي؟

،مي دونم که تو خيلي به من کمک کردي

،و به خاطر کمک به شيائو شيانگ هم ازت ممنونم

،اما من واقعا ً نمي خوام که تو
.به اين کارهات ادامه بدي

چي داري مي گي؟

.من مي خوام از اين به بعد،با تو مثل يک آدم نامرئي رفتار کنم

.از تو هم مي خوام که از اين به بعد من رو نبيني

.بيا از اين به بعد،با هم اينطوري رفتار کنيم

....:: Samir@-ترجمه و زيرنويس : سمیرا ::....

.من مي خوام از اين به بعد،با تو مثل يک آدم نامرئي رفتار کنم

.از تو هم مي خوام که از اين به بعد من رو نبيني

.بيا از اين به بعد،با هم اينطوري رفتار کنيم

چرا؟

بگو آخه چرا؟

.چون تو از من متنفري

.منم از تو بيشتر متنفرم

،پس لطفا ً در آينده
.از من دور بمون

.و مزاجم کار کردن من ،نشو

.پس ،اينطوريه،حالا ديگه فهميدم

.دو ميليون دلار

،رئيس دهکده،ممنونم که به مي خوايد

.به من کمک کنيد

.هر چند که دو ميليون دو لار مبلغ کمي نيست

.به علاوه،من واقعا ً الان ،پولي ندارم

شيائو شيانگ

،به خاطر اينکه برگشتي و
مي خواي فروشگاه رو راه بندازي

.من بهت کمک مي کنم

شما واقعا ً مي خوايد به من دو ميليون دلار قرض بديد؟

،البته من انقدر پول ندارم

،اما يک فرد خيلي محترم ،مايله که به تو
.کمک کنه

،اون به من گفت

،لازم نيست که تو

،براي پس دادن اين پول عجله کني

،بعد از اينکه مغازه ات رو راه انداختي
.مي توني کم کم ،بهش پس بدي

،اين فرد خيلي محترم رو

من مي شناسم؟

.نه ،نمي شناسي

،اون يک آدم قديمي

.روستامونه

.اما با من دوسته

.انتظار نداشتم که شانسمَ ،انقدر خوب باشه

پس ديگه مي تونم مغازه ـم رو باز کنم؟

، هر موقع که شما تونستيد ،ضامن پيدا کنيد و

،و تعهد نامه ي کتبي رو امضا کنيد

.اونوقت ،اون پول ُ براتون فرستاده مي شه

....تعهد نامه ي کتبي و ضامن

،رئيس روستا

خوبه؟

.نبايد مشکلي داشته باشه

.پس يک نسخه ي ديگه هم امضا مي کنيم

،يک نسخه ي اصلي و يک نسخه ي فرعي

.و براي وام دهنده هم فکس مي کنيم

.رئيس لانگ،شما هم بايد يک نسخه از اين رو به عنوان مدرک نگهداريد

،رئيس روستا

اون شخص محترم کيه؟

من اون ُ مي شناسم؟

،از اونجايي که اون حاضر شده ،به شيائو شيانگ کمک کنه

.من باور دارم که اون شخص خيلي مهربونيه

.لطفا ً از طرف منم ازشون تشکر کنيد

بله ،حتما

.بهش مي گم

،مي گم رن هو

،من واقعا ً نمي فهمم

،چرا تو به شيائو شيانگ براي باز کردن اون مغازه ،
.کمک مي کني

،و حتي به من گفتي که اين موضوع رو محرمانه ،نگه دارم

و به هيچ کس درباره ي شما نگم؟

،به خاطر اينکه من می خوام

، بيزينس خانواده ي ژائو رو گسترش بدم

همين طور مي خوام ،چشمه هاي آب گرم
.روستا رو ،بهم پيوند بدم

.اين نمي تونه باشه

،توسعه روستا و فروشگاه شيائو شيانگ
چه ربطي به هم دارن؟

.رئيس روستا،نگران نباش

.فقط صبر کن و ببين

.به شما هم سود زيادي مي رسه

.رفتار رئيس روستا،کاملا ً واضح بود

.من به حرفهاي شيائو شيانگ ،ايمان دارم

.رئيس

،من احساس مي کنم که شما بايد

.تجديد نظر کنيد

.درسته،رئيس

.شما چشمه ي آب گرم لانگ رو،به عنوان وثيقه گذاشتيد

.اين کار خوبي نيست

،اگه اتفاقي بيفته

،چشمه ي آب گرم صد ساله ي ما
.از بين مي ره

،مي دونم که هيچ کس دوست نداره ريسک کنه

،اما بعضي وقتها

.براي بدست اوردن موفقيت،لازمه که ريسک کرد

.درسته

.اين تصميم ديگه گرفته شده

.سوپ حاضره

.رن مي،خيلي زحمت کشيدي

.حالا بشين و بخور

.بيا،مراقب باش

.حالا بخوريم

پس موضوع وثيقه حل شد؟

.عاليه

به نظر مي رسه که فروشگاهتون رو از
.گرو در اورديد

.ازتون خواهش مي کنم که با جديت کار کنيد

.و براي چشمه ي آب گرم لانگ،مشکلي بوجود نياريد

.خواهش مي کنم

.من نااميدتون نمي کنم

.من منوي جديدي ُ درست کردم

.باشه

،من شنيدم که کار و بار شما در گذشته

خيلي تو اوج بوده ،درسته؟

.مادرتون خيلي خوب از فروشگاه مراقبت مي کرد

وقتي که بچه بودم،مي ديدم که مامانم
.چه جوري آشپزي مي کرد

،موفق کردن فروشگاه

.زياد برام مشکل نيست

،ممکنه آشپزي سخت نباشه

،اما غذاهاي خوشمزه رو

،فقط با نگاه کردن
.نمي شه درست کرد

شما،لائو تا،هر روز دندون هاي خودتون ُ مسواک نمي زنيد،درسته؟

چرا انقدر دهنتِون،بوي بد ميده؟

...تو گفتي

.لائو تا

.کمتر حرف بزن و غذاتو بخور

.درسته

.خانم ونزي مهمون هستن

.بفرماييد،شما بايد بيشتر بخوريد

.ممنونم

.بخوريم

.بيا ،بيشتر بخور

...خوشمزن

.ممنونم

.رن مي ،بخور

.بيا

.اينم يک تيکه ي گنده براي تو

.بيا،بيشتر بخور

.من مي خوام از اين به بعد،با تو مثل يک آدم نامرئي رفتار کنم

.از تو هم مي خوام که از اين به بعد من رو نبيني

.بيا از اين به بعد،با هم اينطوري رفتار کنيم

چرا؟

.چون تو از من متنفري

.منم از تو بيشتر متنفرم

،پس لطفا ً در آينده
.از من دور بمون

.و مزاحم کار کردن من نشو

،رن مي،آروم تر بخور

.خفه مي شي

،رن مي خفه مي شي

.سريع ،يکم آب بخور

،به خاطر بازشدن،فروشگاه شيائو شيانگ

.من واقعا ً خوشحالم

،من خيلي خوشحالم و براي همين
.اشتهام باز شده

،من احساس فوق العاده اي دارم

.براي همين خيلي گرسنه شدم

،من واقعا ً اميدوارم

.قلب شکسته ـم آروم بشه

.من امروز اشتهاي خوبي دارم

!واقعا

.خوبه،پس بخور

. يک کاسه بيشتر بخور

!چيش خوبه؟

.چاقي هميشه هست

،بعد از اينکه اون به سختي وزنش رو کم کرد

درسته که تو الان بهش بگي،خوبه؟

،هر اتفاقي که براي من بيفته
.به تو ربطي نداره

!درسته

!اين چيزا به من ربطي ندارن

.من واقعا ً گشنمه

،هر کسي که لباس نارنجي مي پوشيد

.بهشون گروه نارنجي پوش مي گفتن

.بذار بهت بگم

.بذار بهت بگم

.من سالهاي زيادي توي اون گروه بودم

.تو کارآزموده اي

!آره درسته

چرا من امروز شيائو شيانگ رو نمي بينم؟

.اون رفت تا رئيس روستا رو پيدا کنه

.اون مي خواد بهش ،تو درست کردن فروشگاه کمک کنه

.مي خواستم باهاش درباره ي موضوعي حرف بزنم

،به هر حال

،هر کسي که

،ژائو رن مي رو ديد
،به من کمک کنه

.که اين ُ بهش برگردونم

....رن مي که درست همين جاست

چي شده؟

من از کجا بدونم؟

،درسته،حفظ فاصله ها

،براي هر دوتامون بهتره

،اما چرا

اما چرا انقدر قلبم درد مي کنه؟

.انگار که يک سوراخ بزرگ توش درست شده

!چون تو از من متنفري

!منم بيشتر ازت متنفرم

،پس لطفا ً در آينده
.از من دور بمون

.و مزاحم کار کردن من نشو

چرا هيچي نمي گي؟

،بعضي چيزا رو اگه تو دلت نگه داري
.صدمه مي بيني

اون بد نيست؟

.نمي فهمم چي داريد مي گيد

.به من دروغ نگو

.من مي تونم ببينم که تو واقعا ً لانگ تيان هي ،رو دوست داري

،آبجي شيائو شيانگ

چطوري فهميديد؟

،من فکر کردم

.خيلي خوب مي تونم ،پنهانش کنم

....:: Samir@-ترجمه و زيرنويس : سمیرا ::....

.راهي براي پنهان کردن عشق،وجود نداره

،من فقط با يک نگاه مي تونم بفهمم

.که لانگ تيان هي براي تو،خيلي مهمه

،لطفا

کمک کنيد که اين موضوع رو مثل يک راز نگه دارم،باشه؟

،چرا تو شجاعت مبارزه کردن

برای ،بدست اوردن اون ُ نداری؟

.لطفا ً به کسي نگيد

.اين يک عشق ،يک طرفه ست

.اون در حال حاضر،ون زي رو داره

،پس بهم قول بديد

که به هيچ کس نگيد،باشه؟

لطفا

.ازتون خواهش مي کنم

.باشه

.لطفا ً ازم دور بمون

.و مزاحم کار کردن من نشو

!رن مي

!اينجا بودي

.چي شده

.چند تا مشتري اومده

.مي خوان غذا بخورن

واقعا؟

چرا تو ناراحتي؟

،دارم مي گم که پخش کردن آگهي ها
.کار خودشو کرد

.برو کمک،عجله کن،بدو

اسمتون چيه؟

آ شن

.شما همتون،کارشناسيد

،رفتن به چشمه ي آب گرم ما،باعث مي شه

.مادر و دختر،به دوتا خواهر تبديل بشن

...آينده ي سوپ اژدهاي شما

.بهتون مي گم
سوالاتون رو بپرسيد

...خيلي خوشمزن

.شما بايد امتحان کنيد

.اه پن،بيا

،يک اتاق دونفره

.براي اين مادر و دختر حاضر کن

شما چي؟

ماه عسل؟

.ماه عسل

.براي ايشون هم يک سوييت مخصوص ماه عسل حاضر کن

.شما اونجا منتظر بمونيد

شما مي خوايد ،به چشمه ي آب گرم بريد؟

،نه من مي خوام بپرسم

اينجا ديگه،چه سرگرمي هايي داريد؟

.منم مي خوام به چشمه ي آب گرم ،لاغر کننده برم

.چشمه ي آب گرم لانگ که ديگه ويران شده

چطور احساس راحتي مي کنن؟

،اما من شنيدم که يک دختر ژاپني

.خيلي وقته که اونجا اقامت داره

،من همين طور شنيدم که

.خيلي ها مي خوان برن اونجا

.خيلي عجيبه

چطور مي تونن،اونجا بمونن؟

.درسته

تو مي ري يکم دربارشون تحقيق کني؟

اونها دارن درباره ي،ونزي حرف مي زنن؟

اون تو چشمه ي آب گرم لانگ مونده؟

مگه ريوتا اين دور و برا نيست؟

.پس چرا با من نمياد

،ولش کن

.خودم ميرم

اون واقعا ً اينجا مونده؟

.از سر راهم بريد کنار

.پشتتِ رو نگاه کن

.اول به ما حق پارک بده

.تا ما کاري با ماشينتِ ،نداشته باشيم

چي فکر مي کني؟

.هي،به من توجه کن

.دوستم،يکم خشنه

.همين طور،ما ديگه نمي تونيم بيشتر از اين صبر کنيم

.باشه.فهميدم

.شما خيلي با ادبيد

،هي

،شما در روز

با دوستاتون،چقدر پول،در مياريد؟

مي خوايد براي من کار کنيد؟

.کار خيلي راحتيه،پول زياديمَ توشه

چه کاريه؟

،رن مي کارهاتو ول کن

،و برو به مشتري ها بگو

،که غذا نيم ساعت ديگه
.حاضر مي شه

.باشه

!يک منحرف

!منحرف

!يک منحرف

!وايسا

!منحرف

!يک لحظه وايسا

!يک لحظه وايسا

تو مي گي،کيف پول و
پاسپورتت،دزديده شده؟

.اين تو کار ما، بي سابقه بوده

.و در آخر هم ،همه ي مشتري هامون رفتن

.اين واقعا ً ناراحت کننده ـس

چطور ممکنه؟

،تو يک شب

،هم يک منحرف به چشمه ي آب گرمموِن بياد

و هم يک دزد براي دزدي اموال ،مشتري ها بياد؟

،رئيس،همچين اتفاقي قبلا ًهرگز توي
.چشمه ي آب گرم لانگ نيوفتاده

.درسته

،تو ديدي که اون دزد

و منحرف،چه شکلي ان؟

.نه

،هوا خيلي تاريک بود

.اصلا ً قيافه شون رو نديدم

!پسَت

.اون خيلي سريع فرار کرد

.منم نتونستم،تعقيبِش کنم

.خانم ونزي،من واقعا ً متاسفم

.عمو

.من انتظار همچين اتفاقي رو نداشتم

،من مسئوليت ضرري که به تو رسيده رو

.به عهده مي گيرم

،از دست دادن پول زياد مهم نيست

.ولي از دست دادن پاسپورت،يکم سخته

،حالا مردم مي گن

.چشمه ي آب گرم لانگ،به درستي اداره نمي شه

،ما هتلي نيستيم که مشتري ها زيادي داشته باشيم

،وحالا چرا درست وقتي که مشتري داشتيم

اينجا دزد اومده؟

،پس،دقيقا ً چي شده

.هدف اونها چي بوده

تونستي يا نه؟
.اوه خيلي خوبه

خيلي زياده
خوبه نه؟

!خوبه

چرا تو پول ژاپني،دزديدي؟

من چه مي دونستم؟

.فقط تصادفا ً يک اتاق پيدا کردم و ازش دزدي کردم

.منم چيزي پيدا نکدم

.خيلي آزار دهنده ست

تلفنم زنگ ميزنه

الو؟
.بله

.اون موضوع حل شد

،فکر نکنم ديگه کسي اونجا

.بتونه احساس راحتي بکنه

.نگران نباشيد،شما به اندازه ي کافي به ما پول داديد

،وقتي من مسئوليت يک کار رو به عهده بگيرم
.ديگه جايي براي نگراني شما نمي مونه

،اگه بازم از اين کارها داشتيد
.به ما بگيد

،ما واقعا ً به هم نزديکيم
.هميشه سرنوشت ما رو به هم مي رسونه

تا اينجا هم دنبالم اومدي؟

نمي ترسي که من به پليس ازت شکايت کنم؟

،فکر کنم که نقشه داري ،شخصا ً منو

.نابود کني

.من حتما ً ازت انتقام مي گيرم

چرا انقدر ناراحت و اخَمويي؟

،با وجود اين اتفاقهايي که افتاده

مي خواي منو دست بندازي؟

.اجازه بديد به شما،به درستي خدمات رساني کنيم

،آخرين بار،تو فقط براي يک شب
.تو هتل ما موندي

.من واقعا ً دلم برات مي سوزه

،هتل چشمه ي آب گرم ما

،به عنوان يکي از بهترين
.پنج اقامتگاه برتر،تايوان ،انتخاب شد

،همه ي اتاقهامون رزرو شده
.و من به سختي مي تونم براي شما يک اتاق جور کنم

تو ميگي ،قلب آدمها هم ميتونه،تغيير مکان بده؟

،هرچند که

،هتل شما خيلي خوبه

.اما امتيازي براي من،محسوب نمي شه

،اين فرصت رو به کسي که واقعا

.بهش احتياج داره،بديد

.واقعا ً آزار دهنده ست

تو اين روستا،هيچ دوربين مدار بسته اي،وجود نداره؟

.رئيس روستا،فقط راجع بهش حرف مي زنه

.زمان انتخابات ،ما هميشه اين رو ازش مي خوايم

،ما خودمون چند تا توي خونه نصب کرديم

.اما الان خراب شدن و هزينه ي تعميرشون رو نداريم

،همچين چيزايي

،وقتي که استفاده اي نداشته باشن
.فقط باعث هزينه مي شن

،وقتي هم که حالا بهشون احتياج داريم

.از کار افتادن

،واضحه که چشمه ي آب گرم ما ،مشتري هاي زيادي ندارن

،ولي بازم يک نفر دزدکي به چشمه ي آب گرم
، زنونه ي ما اومده

.حتي يک نفر هم کيف پول و مدارک ونزي رو دزديده

.هر چقدر هم که بهش فکر مي کنم
.فقط يک دليل براي اين اتفاقا پيدا مي کنم

،يک نفر مي خواد، اعتبار چشمه ي آب گرم ما رو،خراب کنه

.و کاري کنن که ديگه هيچ مشتري اي،براي ما نياد

کيه که اينقدر،بدجنسه؟

.اون بدجنس ،عوضي

...اگه دستم بهش برسه

،مجبورم که خودم ،به چشمه ي آب گرم برم

.و منتظرش بشينم

اما تو مطمئني که اون امروز مياد؟

....:: Samir@-ترجمه و زيرنويس : سمیرا ::....

.امروز بهشون نزدیک تر می شم

.حتما ً ديگه به حد مرگ، مي ترسن

هي خوشگله،نظرت درباره ي من چيه؟

!اوه خداي من

.فرار نکن! بيا پيشم

.سريع بگيريدش،نذاريد فرار کنه

!بهش اجازه ي فرار کردن نديد

.اون ُدر بيار

....اين

،آخرش ديگه تو مال من ميشي
.ديگه نمي توني فرار کني

.دزد کوچولو،فرار نکن

.نمي ذارم فرار کني

بذار برم
هنوزم مي خواي فرار کني؟

هنوزم داري تلاش مي کني؟
.بذار برم

!دوباره تو

.بچه ي لعنتي

!واقعا ً تويي

،همه تو روستا مي دونن که

،اين اژدهاي طلايي ارزشي نداره

چرا تو رفتي که اون ُ بدزدي؟

،اول تو رو گرفتن
حالا چرا من ُ سرزنش مي کني؟

پس پاسپورت و کيف پول من کجاست؟

،بعد از اينکه پولهاشون رو برداشتيم
.انداختمشون دور

.مي دوني که چقدر براي من مشکل درست کردي

تو قصد نداري که اصلاح بشي؟

،از وقتي که به دنيا اومدي تا حالا

.من تو اينجا کار مي کنم

،و هر چقدر هم که دستمزد مي گيرم
.فقط براي تو جمع مي کنم

.در آخرم ،يهويي براي دزدي به اينجا برگشتي

با وجود اين کار تو،من ديگه با چه رويي اينجا بمونم؟

.پس ديگه اينجا نمون

.اينجا خيلي کثيفه و دستمزدتمَ خيلي کمَه

،اقامتگاه هاي چشمه ي آب گرم ديگه
.خيلي از اينجا بهترن

چي داري مي گي؟

.تو خيلي نمک نشناسي

.من تو رو مي کشُم
.آبجي آه پن

.اينطوري نکنين

.رئيس

.آه پن،اين کار رو نکن

.رئيس،من متاسفم

،شما با من خيلي خوب رفتار کرديد

،ولي حالا پسرم
.همچين کار زشتي در حق شما کرده

.من واقعا ً متاسفم

.اون بچه ست،ربطي به تو نداره

.رئيس،شما نمي تونيد،تا اين حد دل رحم باشيد

.بهترين کار اينه که اونها رو به ايستگاه پليس محلي ببريد

.فقط در اين صورت ،آدم مي شن

.درسته،اونها رو تحويل پليس بديد

،اونها تا اين مرحله پيش رفتن

.به سن ِشون فکر نکنيد و تحويلشون بديد

.من ديگه نمي تونم مسئوليتش رو به عهده بگيرم

!هي

،احساس شرم نمي کني که مادرت رو
اينطوري به گريه انداختي؟

،به خاطر اين يک ذره پولي که بهش مي دن
چرا ما بايد اين کارها رو بکنيم؟

،تو خودت مي دوني که همه چيز اينجا کهنه ست
.و ارزش دزديدن ندارن

به علاوه ،تو ديگه چرا براي ديد زدن مشتري ها مي اومدي؟

!تو چقدر نق نقويي

،به هر حال،اون به ما گفت تا زماني که بتونيم

،آرامش اينجا رو بهم بزنيم
.اون به ما پول مي ده

تو احمقي؟
چرا اين حرفها رو مي زني؟

.من که نگفتم اون کيه

مگه ما توافق نکرديم که به کسي نگيم؟

،ما در حال حاضر گرفتار شديم
تو هنوزم از ژائو رن هو مي ترسي؟

ژائو رن هو؟

شما چي گفتيد؟

ژائو رن هو،چيکار کرده؟

،يعني برادر من ازتون خواسته

که اين کارها رو بکنيد؟

ژائو رن هو برادرته؟

،پس واقعا ً برادر من

!بهتون گفته

،برادرت به ما گفت اين کارها رو بکنيم

،تا اونم به ما پول بده
.پس ما براي همين ،اين کارها رو کرديم

.درسته

،من هرگز فکر نمي کردم که

!!برادرم بخواد ،واقعا ًهمچين کاري ُ بکنه

.ببخشيد

.از همه تون معذرت مي خوام

،رن مي

.تقصير تو نيست

.تو مطلقا ً نبايد خودت رو سرزنش بکني

!رن مي

.من مي رم دنبال رن مي

چيکار مي کني؟
،شما دوتا

،با من ميايد تا ژائو رن هو رو پيدا کنيم
.وباهاش مستقيما ً رودر رو بشيد

!نه
.بريم

بريم

،رن مي،رن مي

،اينطور نيست

،رن مي

.ناراحت نباش

،رن مي،رن مي

در رو باز کن،باشه؟

،خودت رو سرزنش نکن

.اين موضوع به تو ،هيچ ربطي نداره

رن مي،در رو باز کن،باشه؟

!،گريه نکن ،گريه نکن

.اگه تو گريه کني،من خيلي ناراحت مي شم

!رن مي،در رو باز کن

....:: Samir@-ترجمه و زيرنويس : سمیرا ::....

مگه قبول نکردن که مراقب اون موضوع باشن؟

چرا زنگ نمي زنن؟

اون دو تا شيطون،امروز چيکار کردن؟

.حتي يک خبر کوچيک هم از کارهاشون ندادن

.مدير
.بيا تو

.جناب مدير

موضوع چيه؟
چرا انقدر سر و صدا مي کني؟

،لانگ تيان هي از چشمه ي آب گرم لانگ
،با دو تا ولگرد اومده اينجا و

.ميگه مي خواد ،مستقيما ً با شما حرف بزنه

کس ديگه اي هم از اين موضوع با خبر شده؟

.فقط چند تا از کارمندها و خودم

.فهميدم،خودم بررسي مي کنم

.اول ،ببرشون طبقه ي پايين

.چشم قربان

.با من بياد

.فقط اين لباس ها اندازه ي من مي شن

.کافيه

.تو لباس هاي منو خراب کردي

.اونا خيلي گرونن
.شنيدم که شما به ديدن من اومديد

.شما دوتا باج گير

و تو ،اينجا چيکار مي کنيد،مي خوايد اخاذي کنيد؟

!!کدوم باج گير

،ديروز پشت تلفن

اين تو نبودي که با ما قرار گذاشتي؟

ديروز؟

.من فقط با آدمهاي با کلاس رفت و آمد مي کنم

چه جوري مي تونم با آدمايي مثل شماها،قرار بذارم؟

.ما به هيچ وجه با هم ،رابطه ندايم

،ما به وضوح ،با هم پشت تلفن حرف زديم

.همين طور ،رو در رو همديگه رو ديديم

چرا تو اونها رو فرستادي تا براي ما ،مشکل درست کنن؟

در مورد چي حرف مي زني؟
.من اونها رو نمي شناسم

!بهتره که راستش رو بگي

.چطور جرأت مي کني که زيرشِ بزني

.مراقب حرف زدنتون باشيد

.شما هيچ مدرکي نداريد

،من مي تونم به خاطر تهمت
.ازتون شکايت کنم

،اون به ما گفت که دزدي کنيم

.و همين طور دزدکي نگاه کنيم

.من مي دونم

چي شده؟مشکلي براي چشمه ي آب گرم لانگ بوجود اومده؟

،اگه شما گرفتار اين مجرم ها شديد
.فقط اونا رو به پليس ،تحويل بديد

چرا اونها رو اوردي اينجا؟

اگه ما مدرک داشته باشيم چي؟

،اگه مدرک داشته باشي

،منم قبول مي کنم

باشه،گوشيت کجاست؟

چرا تو گوشي من رو مي خواي؟

.گوشيت رو به من بده

،آه شيانگ گفته که تو

.زياد باهاش تماس گرفتي

،اگه آه شيانگ درست گفته باشه

.گوشي تو ،زنگ مي خوره

.من گفتم که با اونها ،تماسي نداشتم

.اما من به وضوح با تو حرف زدم

.آه شيانگ،فراموششِ کن

.بيشتر از اين حرف نزن

.بيايد برگرديم

.لانگ تيان هي

.برگرد

،تو به طور تصادفي دو نفر اوردي که

به من تهمت بزني؟

،اقامتگاه ژائو ،جايي نيست که به تو

.اجازه ي انجام ،همچين کارهايي رو بده

پس تو چي مي خواي؟

،دفعه ي آخر ،تو اون رقابت

،تو ازم خواستي به خاطر توهين به مادرت

،ازت معذرت بخوام و جلوي پاهات
.زانو بزنم

،امروز،تو به خانواده ي ژائو توهين کردي

نبايد تو حالا زانو بزني و از من معذرت بخواي؟

!تو داري يک کلاهبرداري ديگه مي کني

.تو نبايد جلوي پاهاش زانو بزني

تو چرا اينکارها رو مي کني؟

.درسته،بهش اهميت نده،بريم

،انتظار نداشتم که قدمت صد ساله ي،خانواده ي لانگ

،تا اين حد بدَ باشه

.و انقدر بي ادب باشن

.اشکال نداره

.بيايد وانمود کنيم که امروز هيچ اتفاقي نيوفتاده

.من فقط بد شانس بودم

، فکر نمي کنم که مادرتمَ

.می تونسته،بهتر از اين تربيتتِ کنه

،دفعه ي آخر ،تو اون رقابت

،تو ازم خواستي به خاطر توهين به مادرت

،ازت معذرت بخوام و جلوي پاهات
.زانو بزنم

،امروز،تو به خانواده ي ژائو توهين کردي

نبايد تو حالا زانو بزني و از من معذرت بخواي؟

!تو به وضوح داري يک کلاهبرداري ديگه مي کني

.تو نبايد جلوي پاهاش زانو بزني
تو چرا اينکارها رو مي کني؟

.درسته،بهش اهميت نده،بريم

،انتظار نداشتم که قدمت صد ساله ي،خانواده ي لانگ

،تا اين حد بد باشه

.و انقدر بي ادب باشن

.اشکال نداره

.بيايد وانمود کنيم که امروز هيچ اتفاقي نيوفتاده

.من فقط بد شانس بودم

، فکر نمي کنم که مادرتمَ

.می تونسه،بهتر از اين تربيتت کنه

،متفرم از اين کارت که براي بر طرف کردن

.مشکلاتت ،از خشونت استفاده مي کني

....هر چند که پسر من ،واقعا ً

.باشه،گوش نده

،پس منم ديگه مزاحمت نمي شم
.و از اينجا ميرم

.به خاطر اتفاق امروز،متاسفم

،با اين حال بهتون توصيه مي کنم

،که دیگه از این حقُه ها استفاده نکنید

،چون بالاخره يک روز

.فقط دودشِ ،تو چشم خودتون ميره

.بريم

.اون اصلا ًاشتباه خودش رو به گردن ،نمي گيره

،ما رو اغفال کرد

.تا دستوراتش رو انجام بديم

،تو به خاطر ما جلوي پاهاي اون زانو زدي

.ما واقعا ًعذر مي خوايم

،اگه واقعا ًپشيمونيد

،به من قول بديد که از اين به بعد

،فقط کارهاي خوب انجام بديد

.و دزدي و دعوا رو بذاريد کنار

،شما ها نمي تونيد من ُ شکست بديد

.ژائو رن هو،هم نمي تونيد شکست بديد

،در حال حاضر،شما نه تنها،قهرمان نيستيد

.بلکه بزدل و ترسوييد

،با اين وضع و حالتون

چرا بايد همچين کارهايي بکنيد؟

،شما نبايد ديگه ،روزهاتون رو به فقط
به الافي و استراحت بگذرونيد

،اگه جايي براي رفتن نداريد

مي تونيد فعلا ًبه چشمه ي آب گرم ما بيايد

.و دنبال يک کار خوب بگرديد

،مهم نيست که چي بشه

.شما اونجا غذا براي خوردن داريد

،تو مي خواي اجازه بدي که اينها
اينجا بمونن؟

.اين کار شدني نيست

،درآمد چشمه ي آب گرم ما

.خيلي خوب نيست

،دو نفر ديگه اضافه بشن

،هزينه هاي

.مواد غذايي مون زياد مي شه

.اشکال نداره

.اقامتگاه ما براي دو نفر ديگه هم ،جا داره

.رئيس

.حالا بخوريد

.آه پن،براشون غذا بذار

....شما دوتا

.از حالا به بعد ،بايد خيلي کار کنيد

فهميديد؟
.فهميديم

رن مي کجاست؟

.آه پن

رن مي حالش خوبه؟

،تو تمام اين مدت
.اون در رو ،روي خودش قفل کرده

،منم پشت در، بهش گفتم که تقصير تو نيست
،و نباید ناراحت نباشی

.اما هيچ جوابي نداد

،رن مي ،به خاطر اينکه تنها برادرش

،همچين کار زشتي رو انجام داده

.خيلي ناراحت شده

.بچه ي بيچاره

،اين وضعبت

.چه ربطي به رن مي، داره

،با اينکه هيچ ربطي به اون نداره
،اما رن مي ما

.خيلي حساسه

.اون حتما ًخيلي عذاب مي کشه

،من فکر کنم که الان حرف زدن با اون

،فايده اي نداشته باشه
.و هر جي بهش بگيم ،تو گوششِ نمي ره

،ما بايد بهش اجازه بديم که يکم تنها باشه
.تا به آرامش برسه

.از حالا به بعد،ما بايد باهاش بهتر رفتار کنيم

بايد خيلي بيشتر بهش اهميت بديم

منم،خوابيدي؟

،مي دونم که من ُ دوست نداري

،منم دوست ندارم که تو رو ناراحت کنم

،اما مي خوام بهت بگم

،برادرت مي خواست به ما آسيب برسونه

،اما کسي نبايد نگران چشمه ي آب گرم ما بشه

.تو هم نبايد نگران بشي

،من نمي دونم که بقيه در مورد من چي فکر مي کنن

،اما مي تونم با جرات ،بهت بگم که

،لائو تا و آه پن

،به تو ،به عنوان بخشي از

.چشمه ي آب گرم لانگ ،نگاه مي کنن

.پس ديگه ناراحت نباش

.اينجا کسي تو رو مقصر نمي دونه

.هي

شنيدي چي گفتم؟

.ژائو رن مي

....اگه حرفي نزني،ميام تو

...ژائو رن مي،تو

....:: Samir@-ترجمه و زيرنويس : سمیرا ::....

.مي دونم که مهم نيست ،مي خوام چيکار کنم

.من نمي تونم اشتباه برادرم ُ جبران کنم

،با اين حال،من احساس شرمندگي مي کنم

،چون نه تنها هيچ کس من ُ سرزنش نکرد

،بلکه همه ،سعي کردن بهم دلداري بدن

.و بهم گفتن که من ،به دل نگيرم

،اگه شانسي داشته باشم

،اميدوارم که هنوزم بتونم

.دوست همه تون باشم

.خداحافظ،رن مي

هي،اين چيه؟رن مي حالش خوبه؟

.مي ترسم که اون بخواد ،کارهاي احمقانه بکنه

.مي رم دنبالش

*پيش نمايش قسمت بعد*
چرا بايد شما من ٌ بخاطر رن مي ،سرزنش کنيد؟

.تو نمي توني به من بگي که کدومتون براي من مهم تره

،رن مي

.تنها خواهرته

،از حالا به بعد

.من نمي ذارم که تو ،بيشتر از اين اذيتش کني

!برو کنار

،من قبلا ًمادرم رو از دست دادم

.نمي خوام که اونم از دست بدم

.نمي خوام ديگه هيچ کس رو از دست بدم

!اون رو به من برگردون

اين کارها يعني چي؟

.احمق

.واضحه ،چون دوست دارم

تو لانگ تيان هي رو دوست داري؟

،کسي که جلوي توئه و

،ادعا مي کنه،لانگ تيان هيه

.لانگ تيان هي نيست

چر اين کارها رو مي کني؟

،مگه تو به من قول ندادي

بهم براي مخفي کردن هويتم ،کمک کني؟

،تو فقط جايگزين اوني

چرا هنوزم اين کارها رو مي کني؟

.من نمي خوام ديگه ،سايه ي کسي باشم

،من مي خوام به همه بگم

،که من لانگ تاي ـم
.....نه لانگ تيان هي

:::: براي دريافت زيرنويس و فيلم و سريال هاي آسيايي::::
::::با لينک مستقيم و کيفيت مناسب به آدرس::::
:::::مراجعه نماييدkoreanforum.ir ::::