All language subtitles for Art.In.Love.EP27.KoreFa.ir

تیم ترجمه ی کـره فـا تقدیم می کند
KoreFa.ir
مترجم: الهه
CB97 : ویرایشگر

هنر در عشق

قسمت 27

من یک حساب سرانگشتی کردم

.دیدم این نمایشگاه نقاشی حداقل دو میلیون نیاز داره

!اینقدر کم؟ غیرممکنه

.دلار منظورمه

.بزار من پولشُ بدم

.نمیخواد

.خودم تصمیم گرفتم این نمایشگاه رو برگزار کنم

.خودمم اداره ش میکنم

.لازم نیست تو نگرانش باشی

نکنه

میخوای چند تا

نقاشی هاتو که نمیخوای به نمایش بزاری،بفروشی؟

.من چند نفری رو توی بازار کلکسیونرا میشناسم

.واقعا به کارات علاقه مندن

.مثلا سون چینگ اِن

نقاشی جدیدته؟

نقاشی رو شروع کردی؟

.نه از نقاشیای قدیمی مه

.از نیویورک باخودم آوردم

نیویورک؟

.این تنها تابلوییِ که ندیدم

!فراموش نشدنی
(اسم تابلوعه)

این نقاشیُ

اگر بخوای

.میتونم به سون چنگ اِن بفروشم

.غیر ممکنه

تو میتونی بقیه نقاشی ها رو بفروشی

.اما به جز این یکی

،کارت نمایندگی منه

.نیازی به حراجی توی بازار ندارم

،جدا از همه ی اینا، ما الان توی بازار آسیا تازه واردیم

.شناختن چندتا کلکسیونرهای ثروتمند ضروریه

،تو نه میخوای توی شام هاشون شرکت کنی

،نه تابلویی میخوای بفروشی

.جمع کردن دو میلیون دلار توی این مدت زمان کوتاه غیرممکنه

،اگر مجبور به انجام همچین کارای اجتماعی باشم

پس حاضرم

.توی این مهمونی شام شرکت کنم

اینهمه سال

،من مهمونی های شام زیادی با سیاستمداران و افراد مشهور برات ترتیب دادم

،اما تو همشونُ رد میکردی

!الان خیلی عوض شدی

!!کلا عوض شدی

مگه این همون چیزی نبود که تو میخواستی؟

چرا

.دقیقا همونیه که میخواستم

،اما من ازت میخواستم که اینکار رو بخاطر من انجام بدی

!نه اون دختری که نقاشی کردی

من خیلی واضح میدونم

.تو هنوزم عاشق لی چن یینی

چیه اون اینقدر خوبه؟

!که باعث شده تا این حد عاشقش باشی

لی چی

.رابطه ی ما خیلی وقته که تموم شده

الانم من و تو

.فقط کارگزار و نقاشیم

.بیا شریکای خوبی واسه هم باشیم

در کنار اینم

.ما هنوزم با هم دوستیم

دوست؟

دوستای به درد نخور

.من عکسای شما دو نفر رو توی اینترنت دیدم

این باعث خجالت من میشه، میدونستی؟

بهت که گفته بودم

.اون عکسا فقط رفتارم با دوستم رو نشون میده

!باشه. دوست

.من میخوام برم بیمارستان دیدن لی چن یین

.باهام بیا

تو از کجا فهمیدی اون توی بیمارستانه؟

.از کونا شنیدم

.منم دوستشم

نمیتونم برم دیدنش؟

!ممنون، ارشد

تائو یو فی

مثل نون سرخ شده فلفلی

.ممکنه ببینیش. اما نسبت بهش حساس نشو

اگه ارشد بفهمه که من اونو با نون سرخ شده فلفلی مقایسه می کنم

.حتما عصبانی میشه

احیانا

شما خانم لی چن یین هستین؟

!تو لی چن یینی

دوست دختر سابق چیو جیا وو، درسته؟

.متاسفم، منو با یه نفر دیگه اشتباه گرفتید

چطور ممکنه؟

!خیلی شبیه دختره توی عکسایی

.آره

فکر نکن حالا که توی بیمارستانی نمی تونیم بشناسیمت

آره

،جیا وو خیلی وقته بازنشسته شده

،اما تو اونو تشویق کردی که کنفرانس مطبوعاتی بره

.این دیگه خیلی زیاده رویه

کافیه

.اگر به اینکاراتون ادامه بدین، مجبورم به حراست زنگ بزنم

... تو

شماها دارین چیکار می کنین؟

.برین

.بیا بریم. بریم

چن یین، حالت خوبه؟

!دستتو ازش بکش

.شیاو یین بخاطر تو صدمه دیده

چطور جرات کردی بیای اینجا؟

،اون بخاطر من صدمه دیده

.پس باید بیام اینجا

.اینجا یه مکان عمومیه

.اینجوری رفتار نکن

تائو یو فی

راستش بگو

تا کی میخوای همینجوری بهش صدمه بزنی؟

.جیا وو اینجوری نکن

.این ربطی به ارشد نداره

خودتو بگو

طرفدارات که همین الان

چن یینُ اذیت کردن و میخواستن روش آب بریزن،چی؟

باشه

.اون تقصیر منه

اما زخم روی بدنش،چی؟

.من مسئولیتشُ قبول میکنم

!!چطوری آخه؟

چاقو میخوری؟

!اگر تو میخوای باشه بیا بهم چاقو بزن

!معلومه که میزنم

.بیا

!کافیه! دست از دعوا کردن بردارین

.چن یین، بیا بریم

بهش دست نزن

جیا وو

!درد می کنه! درد می کنه

.میشه دست از سرم بردارین

چن یین

.بذار من برت گردونم

.بیا بریم

.مراقب باش

بیا

خیلی درد داری؟

داروی مسکن داری؟

.لازم نیست

.امروز صبح بهم مسکن دادن

.فقط زخمم کشیده شد، حالم خوبه

اگه واقعا درد داری

،به خودت فشار نیار

.من مسکن دارم

.نمیخواد، ممنون

به نظرت

کی هدف اون بوده؟

تو

یا یو فی؟

ببین

،یو فی وقتی قرار بود بیاد دیدنت بهت حمله کردن

.اونم دقیقا همون موقع حمله کرده

به نظرت عجیب نیست؟

.یوفی همیشه خیلی منزویه

،امکان نداره هدف حمله بقیه باشه

... مگر اینکه

من یوفی رو پایین کشیدم؟

.منظورم این نبود

،من حتی تو رو سرزنش نمیکنم

.بخاطر اون عکس های اینترنت

.نگران نباش

در آینده

.سعی میکنم از یوفی فاصله بگیرم

.من میدونم که تو به قولت عمل میکنی

.بزار برات یه لیوان آب بریزم

ممنون

!این دیگه خیلی زیادرویه

چن یین

ببخشید

.ببخشید،ببخشید

.ببخشید،ببخشید-
.نمیخواد-

.خودم انجام میدم-
.ببخشید،ببخشید-

.ببخشید چن یین

کجا داری میری؟

.به تو ربطی نداره

کجا داری میری؟

هیچکس اینو بهت یاد نداده

پشت کردن به بقیه بی ادبیه

وقتی دارن باهات حرف میزنن؟

پس اینجوری جلوم رو گرفتی بی ادبی نیست؟

تائو یو فی

،دارم بهت هشدار میدم

.حق نداری به شیاو یین نزدیک بشی

چیکارشی که داری اینو میگی؟

هم مدرسه ای سابقش

یا دوست پسر سابقش؟

! حرومزاده، عوضی

چیو جیا وو، چیکار می کنی؟

!بزن

!بزن دیگه

دیوونه شدی؟

خواهش می کنم،میشه اینقدر بی احتیاط نباشی، باشه؟

یو فی

چن یین حالش خوبه؟

گفت خسته س

.میخواد بخوابه

.من هنوز حرفمو تموم نکردم-
دیگه چی میخوای بگی؟-

،هفت سال پیش که تو رفتی فرانسه

.شیاو یین خیلی دلش شکست

. تموم این هفت سالو من کنارش بودم

.درسته که الان دیگه دوست دخترم نیست

.اما هنوزم مثل خودم بهش اهمیت میدم

خب که چی؟

هفت سال بعد که تو برگشتی

،فقط زندگیش رو به آشفتگی کشیدی

دیگه میخوای باهاش چیکار کنی؟

.نیازی نمی بینم گزارش زندگی خصوصیم رو بهت بدم

!!تو فقط یه ترسوی فراری

چیو جیا وو

چرا تو هیچوقت نمیتونی منم ببینی

فقط لی چنینُ میبینی؟

یو فی

!یو فی

.مادرم گفت میخواد بیاد شانگهای

!میاد اینجا

برای چی؟

من از کجا بدونم؟

فکر میکنی اگه بپرسمم، بهم میگه؟

.او همیشه هر وقت دوست داره میاد و میره

.از این نظر واقعا شبیه همین

!پس اون میاد

حالا اگه

... مامانم از رابطه مون میپرسه

چی باید بهش بگم؟

چی میخوای بهش بگی؟

.چون نمیدونم. دارم از تو می پرسم

... خب

چطور تا اون موقع

بهش میگم باهمیم،باشه؟

.فعلا بیا صبر کنیم

،هفت سال پیش که تو رفتی فرانسه

.شیاو یین خیلی دلش شکست

.تموم این هفت سالو من کنارش بودم

.درسته که الان دیگه دوست دخترم نیست

.اما هنوزم مثل خودم بهش اهمیت میدم

!مال تو نمیشه

!لی چن یین، چیو جیا وو نمیتونه مال تو باشه

چرا بازم درد میکنه؟

مگه همین الان مسکن نخوردم؟

لی چن یین

این زخمت حتما یه هشدار از طرف خداس

.تو مایه بلایی

،هر کی باهات خوب رفتار کرد

،بخاطر تو صدمه دیدن

.جیا وو صدمه دید

.ارشد هم

کی هستی؟

منم

من

چرا اینجوری لباس پوشیدی؟

،می ترسیدم بقیه بشناسنم

.باز توی دردسر بیفتی

.بخاطر همین اینجوری اومدم

چی... به چی میخندی؟

هنوزم درد میکنه؟

ببخشید

.که الان ترسوندمت

فقط میخواستم ببینم که خوب استراحت میکنی؟

.یا بازم کسی اذیتت میکنه

بخش پرستاری

.به همه گفته مرخص شدم

.هیچکس به جز تو اینجا نیومده

.همش تقصیر منه

.من باید بجات زخمی میشدم

.اونوقت خودم اینجا دراز میکشیدم

اینو نگو باشه؟

... اگه تو صدمه ببینی،من

.برا...برام سخته که اینو به خانم لی چی توضیح بدم

!مگه بهت نگفتم

.نامزدی من و لیچی بهم خورده

.ما دیگه هیچ ربطی به هم نداریم

تو سالای زیادی رو باهاش بودی

واقعاً میتونی ولش کنی؟

... علاوه بر اینا ، اون بخاطر تو

چن لی چی
زنان و زایمان

،جرات ندارم بهش بگم

.بخاطرهمین میخوام عمل کنم

ارشد این موضوع رو

اصلا نمیدونه؟

،تو وقتی واقعا به کسی اهمیت بدی

بازم میتونی حواست به بقیه هم باشه؟

،اون بخاطر تو خیلی کارا کرده

اینا اصلا برات مهم نیست؟

،ما هم خیلی چیزها را پشت سر گذاشتیم

اما تو همش میخوای منو از خودت دور کنی؟

.آره

چرا به چشمام نگاه نمیکنی و اینو نمیگی؟

،یو فی وقتی قرار بود بیاد دیدنت بهت حمله کردن

.اونم دقیقا همون موقعی حمله کرده

به نظرت عجیب نیست؟

فقط برو

فکر کردم خیلی واضح برات توضیح دادم

.ما فقط می تونیم با هم دوست باشیم

،اگر تو هنوزم یکطرفه دوسم داری

!فقط داری منو توی دردسر بزرگتری میندازی

لطفا

ازم فاصله بگیر، باشه؟

.بیا دیگه هیچوقت همدیگه رو نبینیم

باشه

.فهمیدم چی گفتی

لی چن یین

حالا که میخوای یو فی رو ازم بدزدی

...سرزنشم نکن

صبح بخیر رئیس

.از همه چیزایی که بهم دادید خیلی راضیم

علاوه بر اون، ما یک

.دشمن مشترک داریم

.مطمئنم که همکاری خیلی خوبی با هم داشته باشیم

نمیدونم

!منظورت دقیقا چیه

.چون من فقط دوست دارم

.هیچ دشمنی ندارم

.پس، این خیلی عجیبه

،نمیدونم کی مخفیانه از لی چن یین و تائو یو فی عکس گرفته

.و توی کل اینترنت پخش کرده

.لی چن یینم زخمی شده و بردنش بیمارستان

به نظرم بین کسایی که میتونستن اینکارو بکنن

.فقط یه نفر به دهنم اومد

ییفان

،تو داری برای من کار می کنی

،اما یک اصل رو باید در نظر داشته باشی

،من واقعا افراد باهوش خوشم میاد

.اما از کسایی که فکر می کنن باهوشن، متنفرم

،من فقط با توجه به ذات آدما حرف زدم

.منظور خاصی نداشتم

،من تو رو به عنوان یک برنامه ریز نمایشگاه استخدام کردم

! نه به عنوان یک کارآگاه

فهمیدی؟

.بله

پس اولین وظیفم چیه؟

.من فقط گفتم تو رو برای برنامه ریز نمایشگاه استخدام می کنم

،اما فردی با مهارت های اجتماعی درجه یکی مثل تو

!!نمیدونم که الان میتونی میزبان چه نمایشگاهی باشی

این چطوره؟

برو از بخش مالی بپرس

،ببین اخیراً مشتری مردی هست یا نه

.که تو بتونی باهاش معامله کنی

باشه.

.میرم بپرسم

راستی، ییفان

،من به استعدادت در این زمینه ایمان دارم

.نا امیدم نکن

.بالاخره تموم شد

!امروز چقدر خوشحالی

جوی

خیلی به موقع اومدی

من اون پیشنهادی رو که شما می خواستین

.با توجه به تک تک توصیه هاتون اصلاحش کردم

.لطفا یه نگاه بندازید

.خیلی خوبه

.خسته نباشی

،به نظر میرسه که شما یک شریک خوب داشتین

،واقعا پیشرفت زیادی کردی

.باشه

،بهتره همین الان بری این پیشنهاد رو نشون بدی

.مشتری یکم عجله داره

چیشده؟

بلد نیستی چیکار کنی؟

نه

،یکی از دوستای مهمم بعداً از بیمارستان مرخص میشه

،بخاطر همین منم میخواستم مرخصی بگیرم

.که بهش کمک کنم

.باشه

که شان

.لطفاً بجای جیا وو شما زحمت اینکارو بکش

باشه

.مشکلی نیست

.من بهش کمک میکنم

!خیلی ممنون

تو نبودی من چیکار میکردم؟

.پس، جوی. من میرم

.باشه

.من میرم بیمارستان

.بعد از اینکه چن یینُ رسوندم خونه برمی گردم

.منتظرم بمون

که شان

تو خوبی؟

بله

.حدوداً پنج دقیقه دیگه کارم تموم میشه،بعدش میرم

که شان

.تو خیلی مهربونی

.خیلی به جیا وو کمک میکنی

.نه واقعا

.بالاخره ما با هم همکاریم

.خوشحال میشم

لعنتی. لعنت بهت

...لعنتی. لعنتی

... دقیقا تو،لی چن یین

فقط برو

اگر هنوزم یکطرفه دوسم داری

.فقط داری منو توی دردسر بزرگتری میندازی

لطفا

ازم فاصله بگیر، باشه؟

چیکار داری اومدی؟

.اومدم یک همکار جدید رو بهت معرفی کنم

استاد تائو

مشتاق دیدار

.اینجا ازت استقبال نمیشه

برو

عصبانی نشو

.میدونم که تو و ییفان قبلاً با هم مشکل داشتین

،اما اون الان برای من کار میکنه

!مهم نیست قبلاً چیکار کرده

من مطمئنم

از امروز

می تونیم گذشته رو فراموش کنیم

.و از دوباره شروع کنیم

استاد تائو

.من واقعا ازتون معذرت میخوام

.جانگ یینگ تیان منو مجبور به انجام اینکار کرد. نمیتونستم جلوشُ بگیرم

.امیدوارم بتونید به تخصصم اعتماد کنید

.سعی میکنم کارمو درست انجام بدم

تو در موردش مطمئنی؟

تو خیلی خوب میدونی که اون

.قبلا چه کارهای کثیفی انجام داده

تو منو میشناسی

،من فقط برای توانایی های آدما ارزش قائلم

.فقط به نتیجش اهمیت میدم، نه روندش

من مطئنم

رابطه های ییفان توی این صنعت

و مهارت های اجتماعیش

،برای نمایشگاه نقاشی کسادِ تو خیلی به درد میخوره

نظرت چیه

.اول عملکردش رو ببینیم

نباید بخاطر دلیل شخصیت اونو رد کنی، باشه؟

.درسته، استاد تائو

خانم لی چی بهم گفتن

،به خاطر کمبود بودجه نمایشگاه تون داره عقب میفته

.به هرحال من همیشه توی گرفتن اسپانسر خوبم

واقعا نمیخواین کمکتون کنم؟

یو فی

بهتره که اول نقشه ش رو بشنویم،باشه؟

استاد تائو

.من گزارش برنامه ریزیش دیدم

،با این فرض که تمام این موارد نیاز شما رو برآورده کنه

.ما بازم به یک میلیون دلار دیگه و حتی بیشتر نیاز داریم

اگر استاد تائو موافق باشید

طرح اولم

.از حساب شخصی خانم لی چی برداریم

.موافق نیستم

حدس میزدم

ییفان، طرح بعدی رو بگو

اینها بعضی از اسپانسرای مالی هستن

.که همیشه به کارای هنری و فرهنگی علاقه مندن

همشون رئیسای

.گروه های شرکتی هستن که میتونن مبالغ هنگفتی رو راحت بپردازن

استاد تائو، تا زمانی که میتونین

.باهاشون یک چای بعد از ظهر یا شام بخورید

.و منم اتفاقی به حمایت از نمایشگاه تون اشاره میکنم

.و به احتمال زیاد پولُ دریافت خواهید کرد

پس برنامه دومتون

اینه که منُ مسخره عام وخاص کنین،نه؟

مثل فاحشه باهاشون بخورم و بخندم؟

استاد تائو، اشتباه می کنید

.نوشیدن و خندیدن بر عهده منه

.شما فقط حضورتون اونجا کافیه

استاد تائو

،وقتی کونا بودم

شنیدم لی چن یین میگفت

دلیل انتخاب کارش

به عنوان یک برنامه ریزی نمایشگاه

.این بود که یک نمایشگاه بزرگ نقاشی برای شما برگزار کنه

البته

الان نمی تونیم نمایشگاه نقاشی شما رو به کونا بسپاریم

،اما اگر این نمایشگاه برگزار بشه

در واقع خواسته لی چن یین رو به طور غیرمستقیم برآورده کردین؟

،اگه میتونی تضمین کنی که اسپانسر مالی رو میگیرم

.و به برگزاری خوب نمایشگاه کمک کنی

.با خوردن چندتا شام که مشکلی ندارم

.باشه

،موافقتون برام کافیه

.بقیه چیزا رو من ترتیبشُ میدم

.اگه خبری شد بهتون خبر میدم

رئیس

.من بیرون منتظرت میمونم

،بازم

،وقتی که حرف از لی چن یین بشه

میتونی بیخیال همه اصولت بشی، درسته؟

مگه خودت نگفتی

.فقط به نتیجش اهمیت میدی، نه روندش

این نتیجه الان

همونی نیست که تو میخوای؟

تو عمداً به لی چن یین اشاره کردی؟

رئیس

.خیلی موقعیت اضطراری بود

،میدونستم بدت میاد

اما نتیجش خوب شد، درسته؟

همیشه TYF همینکه استاد

از حضور توی مهمونی ها خودداری میکرده

.یک امتیاز برای جمع آوری سرمایه است

.کافیه

وقتت رو اینجا تلف نکن

.حالا برو کارتُ انجام بده

چشم

رئیس

وقتی توی کونا بودم

شنیدم لی چن یین میگفت

دلیل انتخاب کارش

به عنوان یک برنامه ریزی نمایشگاه

.این بود که یک نمایشگاه بزرگ نقاشی برای شما برگزار کنه

.آرزوی تو آرزوی منه

،بهت قول میدم

.حتما آرزوت رو برآورده میکنم

همه وسایلتُ جمع کردی؟

چیزی جا نذاشتی؟

.سه بار چک کردم همه چیزارو برداشتم

این روسری مال کیه؟

خانم لی چی

.یادم رفته بهش پس بدم

خانم لی چی

همکارته؟

.روسری گرونی به نظر میرسه

.خوب مواظبش باش

.بریم

.مراقب باش. مراقب باش

،مثلا بزرگ شدی

چرا هنوزم اینقدر بی احتیاطی در راه رفتن؟

.چیزی نشد

،فقط پام گیر کرد

پس،وسایلتُ جمع کردی؟

.بریم

کجا؟

.بریم یه چیز خوشمزه بخوریم

.شیاو چنین تقویت بشه

از عمو هم

.برای مراقبت از چن یین این روزا تشکر کنم

جیا وو

الان وقت کاریت نیست؟

.زود باش برگرد

تازه مامانم توی خونه غذا پخته

.و منتظر مونه

باشه پس

.من رانندگی میکنم، میرسونمتون

بریم

بریم

.بیا بریم

.آروم. آروم

استاد تائو

ایشون رئیس جائو از شرکت منفن

و ایشون

رئیس وانگ از شرکت فنگ رونگ جینکونک

و کسی که کنارتون نشستن

.آقای سون از شرکت گروه چاو یو

سلام به همگی

چه آقای سون گفتنی؟

،اون ماه گذشته رسماً کارشُ شروع کرده

.حالا دیگه باید اونو رئیس سون صدا کنی

،چه اشتباهی رئیس سون

.بجای عذرخواهی میخورم

.نمیخواد اینقدر حساس باشی

.رئیس سون. رئیس سون

.خیلی رسمی به نظر میرسه

،امروز اینجا همه از خودمون هستن

.و اونا دوستایی مثل پدرَمن

.فقط منُ سون صدا کنید

یا اگر دوست داشتین

اسممو صدا بزنین

.چنگ اِن

من شنیدم آقای سون

.توی سال های اخیر تعداد خیلی زیادی از نقاشی های استاد تائو رو جمع کردین

از جمله خیلی از

کارهای ناشناس شون قبل از اینکه معروف بشن، درسته؟

.واقعاًکه توی اطلاعات جمع کردن خوبی

استاد تائو، موضوع اینه که

،اون زمان، من توی نیویورک درس میخوندم

،راستش من چیزای زیادی در موردتون شنیده بودم

،امروز که تونستم شما رو شخصا ببینم

.واقعا احساس خوشحالی میکنم

.داشتن طرفداری مثل شما مایه افتخارمه

،در واقع ذکر این موضوع کمی خجالت آوره

من توی گوشیم، یک آلبوم مستقل

.از نقاشی های شما دارم

.بله

آثار استاد تائو

این نقاشی

سال 2012، گالری کریستی توی هنگ کنگِ

وقتی دیدمش

احساس کردم

.حتما باید ببرمش خونه

.الانم توی اتاق غذا خوریمه

و این یکی

یادتونه

وقتی توی نیویورک دیدمش

تصمیممُ گرفتم که

،باید از قدرتم استفاده کنم

.تا این نقاشیُ بخرم، باید ماله خودم بشه

.این اولین تابلویی که توی نیویورک فروختم

بله

آقای سون

اگه شما نبودی

.احتمالا خیلی وقت پیش نقاشی رو کنار گذاشته بودم

.هم دیگه وجود نداشتTYF

.ممنون

ما داریم پیر میشیم

.از نظر جوونا ما بی ارزشیم

اینجوری نگین

.ارزش مردا بر اساس سن شونه

.بیاین به سلامتی

عمو جائو

عمو وانگ

.واقعا متاسفم

... من

.یهویی تبدیل به یه طرفدار کوچک شدم

،با دیدن اسطوره ام، واقعاً نمیتونم خودمو کنترل کنم

زیاد حرف زدم

.و از شما دو نفر غافل شدم

.بجاش اینو میخورم

عمو جائو

عمو وانگ

،ببخشید

،من زیاد تو همچین مراسمایی شرکت نمی کردم

،اگر باعث شدم بهتون توهین بشه

.لطفا منُ ببخشید

.برای عذرخواهی میخورم

.استاد تائو خیلی سریع خوردن

شما دو نفر هم در حمایت از نمایشگاه شون تا این حد مشتاقید؟

.بفرمایید. بخورید

.غذاها داره سرد میشه

بیا

رئیس جائو

بیشتر بفرمایید

.چن یین، بیا، سوپ بیشتری بخور

خاله

.غذاهایی که شما میپزین واقعا خوشمزن

.شیاو یین هم باید آشپزی رو از شما یاد گرفته باشه

واقعا؟

،من الکی از خودم تعریف نمی کنم

.مهارتای آشپزیِ من از اون سرآشپزها بهتره

،اگر دوست داری

.هر روز بیا اینجا

.خودم هر روز برات آشپزی میکنم

ممنون خاله

ممنون خاله

.بیشتر بخور

.حواست به زنت باشه

.بیشتر بخور

.ممون

چیه؟ پات گرفته؟

فقط غذاتو بخور. چرا بهم لگد میزنی؟

...من... من

عمو، اگر پاتون گرفته

.بذارین ماساژش بدم

.نه،نه،لازم نیست

ببین جیا وو

،حالا که تو از چن یین جدا شدی

و دوست نداری بیای

.من درکت کنم

چی میگی واسه خودت؟

.من قبلا جیا وو رو به عنوان پسرم گرفتم

... علاوه بر اونم، چن یین و تائو یو فی

بخور

.خودم برمیدارم

.بیشتر بخور

.برمیدارم. لازم نیست

.بخور

.هر وقت خواستی میتونی بیای

.من بهت خوش آمد میگم.

.من سیرم

.میرم اتاقم استراحت کنم

مامان

.بعداً بجای منم جیا وو رو بدرقه کن

.جیا وو، از غذات لذت ببر

دخترم

...دخترم

،رابطه من با اون اونطوری که تو فکر میکنی نیست

پس تصمیمتُ گرفتی

.که ازم فاصله بگیری

!شاید انتخاب درستی باشه

ما هم خیلی چیزها را پشت سر .گذاشتیم

اما تو همش میخوای منو از خودت دور کنی؟

چیکار میتونم بکنم؟

.قلبم خیلی درد میکنه

اما این پایان بهتری برای ارشده،نه؟

ارشد چیکار میتونم بکنم؟

.بیاین. بیاین

به سلامتی

به سلامتی

خوبه

خوبه

،من فقط رفتار قهرمانانه استاد تائو رو تحسین می کنم

.متشکرم

استاد تائو

فکر نمیکنم زیاد اهل مشروب باشین، درسته؟

.نه واقعا

هنوز به اندازه کافی تفریح نکردیم؟

.بیاین، به نوشیدن ادامه بدیم

بیاین. بیاین.

به سلامتی

،فکر می کنم امروز

،ما امروز نیومدیم که فقط بخوریم و بنوشیم

در واقع،ما امروز اینجا جمع شدیم

تا درمورد صحبت کنیم، درسته؟

.بله. بله. هنر

.معلومه

بهتون بگم

،وقتی دانشجو بودم

.در واقع استعداد زیادی توی نقاشی داشتم

فقط اینکه

.دیگه ندارمش

وگرنه اونی که اینجا نشسته

،رئیس جائو نبود

!!استاد جائو بودم

!!! استاد جائو

.این عالیه

.این خیلی خوبه

.به هر حال ما استاد تائو رو همرامون داریم

رئیس جائو، نظرت در مورد کشیدن یک نقاشی همینجا چیه،

بعدش درموردش با استاد تائو حرف بزنیم؟

.عالی. عالی

!عالیه

.خب بزار ببینم چی میتونم نقاشی کنم

ببین این چطوره؟

.این یه نقاشی به اصطلاح انتزاعیه

این خوبه؟

.خوبه

!خیلی خوبه

.خیلی خوب. خیلی خوب

پیکاسو

.بله، پیکاسو

استاد تائو، نظرتون در موردش چیه؟

چیه، به نظرتون نقاشیم خوب نیست؟

.به نظر میرسه من و استاد تائو با هم نیستیم

.پس باید نمایشگاه رو فراموش کنیم

.استاد تائو مسته

...بخاطر همین اون-
!خیلی خوبه-

.خیلی خوبه

شما واقعا

!نمونه زنده پیکاسویی

اینم واقعا یک

!!ترکیب احساسی و مدرنیه

.رئیس جائو، شما واقعاً محشرین

این چطور

،من خودم رنگش میکنم

اگه اشکالی نداره، باشه؟

.باشه. باشه

،پس میتونین ببینین

.ببینین دنیا چقدر رنگارنگه

!عالیه

ببینید

این خوبه؟

!خیلی خوبه! خیلی خوبه

!خیلی عالیه

استاد تائو

.شما مستین

.دست از سرم بردار

.شما مستین بزارین برگردمتون-
.دستتو ازم بکش-

چند بار بهت گفتم

.بهت نیازی ندارم

آقای سون

آقای سون احیانا از مهمونی امشب خوشتون نیومد؟

نه

،در واقع من قبلاً اینو پیش بینی کرده بودم

.چون رئیس جائو و رئیس وانگ کلا اینجوین

اما اگه بخاطر استاد تائو نبود

.اینجا نمیومدم

... فقط اینکه

یکم متفاوت تر ازTYF استاد

.اون چیزی بودن که من فکر میکردم

یعنی از استاد تائو ناامید شدین؟

نه اونجوری

،فقط احساس میکنم

.که خیلی رقت انگیزه

تیم ترجمه ی کـره فـا تقدیم می کند
KoreFa.ir
مترجم: الهه
CB97 : ویرایشگر