All language subtitles for [ Dragon Stalker ]Mardock.Scramble.The.Second.Combustion.2011

مترجم :
" Dragon-Stalker "

. نمیخوام بمیرم

! نمیخوام بمیرم

! متاسفم اُفوکوکو

!متاسفم

. پس فایدت این بود ، اُفوکوکو

!اُفوکوکو
!بالوت

!دکتر

!ما اینجاییم

!زودباش ! برو پیش دکتر

چرا ، اُفوکوکو ؟

فرق اون دختر با من چی بود؟

چرا اُفوکوکو ولم کرد؟

!تو اونی بودی که ترکش کردی

.اینجا خونه شناور ، هامپتیه

. این چیزیه که ما درستش کردیم

. اجازه دارم تا بصورت موقت ازش استفاده کنم

. الان جات امنه

!لطفا

!بزار اُفوکوکو رو ببینم

. میخوام عذرخواهی کنم

!نمیخوام اینجا باشم

!بزار برم پیشش

..من

. میخوام زنده بمونم

.سلام رونه بالوت

.میگن قابلیت تصورت بالای هشتاد درصده

!این فوقالعادست

.از اینجا صحبت میکنم

.فراموش کردم که چطور با دهنم حرف بزنم

.استفاده از نفسم خستهکنندست

.اسمم تیویدلدیه

.اینجا پارادایزه ( بهشته )

.میگن که قرار بود اینجا یه مکان آموزشی ارتشی باشه

.به محل زایش تکنولوژی ممنوعه خوشاومدی

.من و تو از یه نژادیم و فامیلیم

.بزار اُفوکوکو و دکتر رو ببینم

چیزی نیاز داری؟

!خواهش میکنم بزار ببینمشون

موندم بقیه پروفسورها چی میگن اگه بزارم یه بیگانه وارد آزمایشگاه بشه ؟

اما منو تو فامیلیم ،مگه نه؟

....فهمیدم

!باشه

ببینم همه مردم بیرون از اینجا مدل توئن؟

منظورت چیه؟

.مثل حوا ، کسیکه همهچی میدونه

...وقتی حوا میوه دانش رو به آدم داد ، موندم شاید اون فکر میکرد

" نمیشه رو حرف اون حرفی زد"

چرا اینجایی ؟

...بخاطر اختلالم

اگه بصورت معمولی بزرگ میشدم میمردم ، پس عضو پارادایز شدم

دکتر اینجا کار میکنه؟

...آره ، اما برای اسکرمبل ۰۹ داوطلب شد

.چیزیکه یکی از سه پروفسور درستش کرد...

سه پروفسور؟

.اعضای رده بالای پارادایز

.اما دوتاشون رفتن پس الان فقط یکیشون مونده

چطوری دی ، این دختره کیه ؟

.دارم اطرافو نشونش میدم

.این مریض دکتر ایستره ، اسمش رونه لوتست

ایستر ؟

.اون کد هنوز ثبت نشده

.کیفیت اون رشتههای فلزی زیست شیمیایی یجورایی خوبه

مایلم با شخصیکه همچین سازگاریای داره یه چایی بخورم

.ما یجورایی عجله داریم

.باید از نظر زیستی تثبیت بشی

و ماهم اون اطلاعاتو بررسی میکنیم ، خیلی ممنون

واقعا دوستدارم که یه چایی باهم بخوریم دخترخانوم

.مهمونی چایخوریشون خیلی طول میکشه

برای آزمایشاتشون توشو پر از دارو میکنن

تووی خودتی؟

.بله دکتر ایستر

چی شده؟

.بالوت اینجاست

تووی بهت گفته بودم به محض اینکه
!هوشیاریشو بدست آورد صدام کنی

اُفوفکوکو کجاست ؟

.نیاز نیست نگران باشی

....فقط اینکه

.مطمئنم که نمیخواد اونو اینجوری ببینی

.میخوام معذرتخواهی کنم

!خواهش میکنم

!هی
!لطفا

.فقط میخواد یه سلامی بکنه

دارن ارتباط برقرار میکنن؟

اون داره میگه : بخاطر بیمصرفی من تو
.این دردسر افتادی

" دوستت دارم "

اُفوکوکو اینو گفت؟

. نه اون گفت

ببینم ، میتونم ببرمش استخر؟

تو که درکل اینکارو میکردی ،مگه نه؟

.بعد از اینکه همه چیو به باولت توضیح دادم

میدونستم

...تا زمانیکه حوا اغوا نشه

.نمیتونه میوه دانش رو بخوره

خب؟

!شگفتانگیزه

اونا کین؟

.فراموش کردن که چطور ، راه برن

.مثل من که فراموش کردم چطوری نفس بکشم

! زودباش

.بیا به عشقم معرفیت کنم

عشقت ؟

.احساس خیلی خوبی میده وقتیکه باهمدیگهایم

اون چیه؟

این کیه؟

.مطمئنم نمیشناسمش

.این رونه بالوته

. دوستدختر اُفوکوکوئه

.از دیدنت خوشبختم خانوم جوان

.اسمم توویدولدیه

میخوای سوارم بشی؟

!یکاری میکنم جیغت دربیاد

این یه دختره؟

.نه ،مرده

شاید آدم باشی ، اما فکر نکنم سر همچین چیزای کوچیکی تعجب کنی

.من یه مردم ، برادرش ، عشقش

.شریک جنسیشم

.هرکاریکه لازمه رو انجام میدم

میدونی داری چی میگی؟

.....چشمات

قشنگن ، مگه نه؟

.وسایل دسترسیان

دسترسی؟

.وقتی شنا کنی خودت میفهمی

.بیا دیگه

.خوب میشه عضلاتتو روفرم بیاری

.باشه

میخوای با لباسایی که پوشیدی ، شنا کنی؟

.اگه خوشم اومد اونوقت لخت میشم

سفت بچسب ، باشه؟

!به اقیانوس بیگانه خوشاومدی

اون چیه؟

.وسایل مخابراتی

.به تموم کامپیوترهای جهان متصله

منم میتونم از این استخر استفاده کنم؟

آره ، اگه چیزی بود که دنبالش میگردی ، اونوقت منم کمکت میکنم

اُفوکوکو و دکتر دارن دنبال چیزی میگردن

.میخوام اونو براشون پیدا کنم

تو؟
دنبال چی میگردی؟

....گذشته ینفر

.یه مرد به اسم شل

میخوای داوطلبانه میوه دانش رو بخوری ؟

چیکار کنیم؟

.همینجا وایستا ، تورو به خدا معرفیت میکنم

خدا ؟

یکی از سه پروفسور

یذره عصبانی میشه ، درست مثل خدا

تو و اُفوکوکو بهم نزدیکید؟

.آره ، اون پسر خوبیه

.یجورایی مثل آچارفرانسه میمونه

.آدم خوبی برای دوستپسر صدا کردنه

.اما انگار اون اینطوری فکر نمیکنه

عشق یطرفه ، هاه؟

.فقط هنوز خامه

.یذره وقت میبره تا کاملا بپزه

.همینجا وایستا

.سعی کردم بزور ازش استفاده کنم

. و با اینحال اون بازم ازم محافظت کرد

...پس برای بازسازی اومده اینجا

.تقصیر منه

.اون تقریبا جاویدانه

. نگران نباش

جاویدان ؟

اون نمیمیره ؟

.بدنش از چندین بعد ساخته شده

.هر صدمهای بوسیله بعدهای دیگه تعمیر میشه

..با اینحال ، اون یه تاریخ مصرفی داره

.هرچی نباشه اون یه وسیله زنده ست

.تاریخ مصرف

منظورت چیه ؟

.مرض چاقی

یه موش تا وقتیکه زنده ست وزن اضافه میکنه

.یرزو حتما بخاطر وزنش میمیره

مریضه؟

.هر موجود زندهای مریض میشه

...همونطور که میگه

دانش ناشی از مرگ من ، سبب تداوم زندگی در پارادایز میشه

معنی این حرف چیه؟

ضربان منه

.مطمئنم که من هیچ دلیلی برای ترک اینجا ندارم

نمیخوای بری ؟

اونوقت چطوری زنده بمونم؟

.اینجا ، من این اقیانوس رو دارم

.خانواده دارم

تو چرا اینجا نمیمونی ؟

بیرون از اینجاخطرناکه ، مگه نه؟

.من تصمیمو گرفتم

موندم اقیانوس واقعی چطوریه؟

!ببخشید منتظرت گذاشتم

.سلام رونه بالوت

.من سرپرست ارشد اینجام

همه منو پروفسور " کله مرد " صدا میکنن

.....بخاطر اینکه به این قفس متصلم

.میتونیم باهم حرف بزنیم.......

.بسیارخب

.یه نگاهی به اطلاعاتت کردم

اطلاعات ؟

چشمپوشی از اطلاعاتی که اُفوکوکو ثبت کرده

یکی از شروط استفاده از اینجاست....

....آم

در ذهنم ، من هم یه وسیله تحقیقاتی هستم

.اما تحقیقات فقط بهونهای برای افزایش عمرمه

افزایش عمر ؟

خودمو از بدنم که با سرطان پوشیده شده بود جدا کردم

اونطور که معلوم شد ، اینجوری زندگی کردن بیشتر مناسب من بود

ناراحت کننده نیست؟

!اتفاقا بهتره

این قفس به دستگاههای مورد نیاز متصله

!!حتی اینو بهت پیشنهاد هم میکنم

.....من نمیخوام

دیدن تو ، رسما برتریه دکتر ایستر رو نشون میده

اما یروز ، من همه چیرو رد کردم ، حتی اونرو

چی شده بود؟

دولت فرصتشو پیدا کرد تا اینجارو بدست بگیره

ما سه نفر هم اقدام متقابلمون رو عملی کردیم

.یکی آیین ۰۹ رو ساخت

اونیکی شرکت اوکتبر رو ساخت و به جنگو شروع کرد

جنگ؟

.بخاطر فایده ینفر برای جامعه

..سازنده ۰۹ کشته شد

و اونیکی هم تسلیم شد ،پس فقط بخشی از ذهنش زنده ست

و تو چیکار کردی؟

بخاطر مصلحت جامعه ، خودمو تو اینجا حبس کردم

....ماهایی که بهمون دانشمند میگفتن

الان باهامون مثل حیوونهای وحشی رفتار میشه که باید در قفس نگهداری بشن

همچنین تموم افراد اینجا هم محدودیتهای خودشون رو دارن

.که اینطور

رفتارت نشون میدن که تو مضنون به یه جنایتی

اما اگه ثابت بشه که تو برای جامعه مفیدی

.سوءظن ها پاک میشن

.....بسیارخب

اگه شانسی باشه که بشه اینکارو کرد ، میخوام امتحانش کنم

....بسیارخب

چون مدت زمان زیادی میگذره که تو اطلاعاتتو از دست دادی ، ما باید اونارو بهت یادآوری کنیم

.ازتون خیلی ممنونم

.چطوری ایستر

.بابت همکاریت ممنون پروفسور

نمیخوام برچسب شورشی رو بهت بزنم

..استفاده از سیستم مخابراتی به اسم منه

!میخوام بهم یاد بدی

.اینکه چطوری همتون مبارزه میکنین

.حوا بالاخره از لخت (سادگیش) بودنش آگاه شد

....اُکتاویاسان

همونطور که میتونی ببینی ، اون یه احمقه

...اون دختر رئیس کمپانیه

و راز خانوادشون بود تا زمانیکه من افشاش کرم

.این شغل منه

و گواهی ازدواج ؟

.همین الانش هم انجام شده

و ؟
اونکار چی شد؟

.یکی از اونایی که دخیل بود رو زخمی کردم

.دیگه دارم تحت تعقیب قرار میکیرم

.با اینحال یه چیزی عجیبه

.همه چی عجیبه

...دختریکه تو رویاهام مرد

الان زنده ست و داره تو کارم مزاحمت ایجاد میکنه

.لیست افراد موجود در محاکمه هنوز خالیه

ممکنه اونا دنبال کلیدی به کارت هستن؟

خاطراتی که پاکش کردی رو هنوز هم یجایی ذخیره داری ، مگه نه؟

کجا قایمشون کردی؟

!ِتو نیاز نیست بدونی

!خفهشو

.بکشش

!دختری که دنبالم انداخته رو بکش

....چرا من این همه

چرا از یه دختر اینقدر میترسم؟

آخه چیه دخترا ترسناکه؟

بازم زن ها ، هاه؟

!بیخیال ، منو بفرست سروقتشون رئیس

باز مواد زدی؟

من باید باهاشون سروکله بزنم ، پس اینارو گرفتم

!!قرصای فرست کلاس حماسی

یکی میخوای؟

.نیازی نیست

واقعا چطور تونستی بدون مواد تحمل کنی

اصلا تو کی میخوابی؟

.خوابیدنو فراموش کردم

.نه ساله که نخوابیدم

!بابا مرد آهنی

راستی کدوم گوری داریم میریم؟

.پارادایز

!حالا شد یه چیزی

!این یه نشونست

یه کازینو که بوسیله شرکت اکتبر اداره میشه ، اگناگ بلو

سعی کن بیشتر بری جلو ، سعی کن بیشتر بیاد بیاری

اینجا کلی الگوریتم به اسم "آسیب خاطرات" هست

.اینا ردپای رشوه از بیرون هستن

.خاطرات از بیرون پاک شدن

یه حفرهای بین خاطرات پاکشده هست

!بیا اینو دنبال کنیم

!باشکوهه

فکرشو نمیکردم که همچین سازگاری فوقالعادهای با سیستم داشته باشه

.داره میرقصه

.انگار داره بهش خوش میگذره

.مهمون داریم

...دپارتمان مسئول این حادثه

انگار اومدن یه سروگوشی آب بدن...

منظورت بویله!؟

البته تا زمانیکه اون اطلاعاتشو تکمیل نکرده نیازی به قطع کردن نیست

....توویدلدی

میخوای تووی رو برای اینکار بفرستی؟

من یاد گرفتم که چطور با افراد بیگانه مقابله کنم

.منتظرم ببینم چی میشه

! عجب دوری زدی

.از در غربی برو

.آزادی هرکاری عشقت کشید بکنی

.دور خودت که افسانهای بود

..یه سوال دارم که میخوام جواب داده بشه

بیمار زن و اُفوکوکو رو کجا قایم کردین؟

.ما هیچکسو قایم نکردیم

. ما فقط اونارو راه دادیم

اون و اُفوکوکو دنبال چه چیز شل میگردن؟

هیچ جوابی به آدمی که فقط با قتل راهشو جلو میبره ندارم

مردی که آدمارو چیزی جز وسیله نمیبینه

و این پارادایز ایزوله را ساخته میدونه؟

.دقیقا بخاطر اینکه میدونم

.این یه مبارزه بر سر ارزشمه

.....در اعماق قلبشون

همه انسانها میدونن که هیچ چیزی واقعا ارزش نداره

این همون تفنگیه که اُفوکوکو قبلا بهش تبدیل میشد؟

و اون پوسته خالی( منظور میزبانشه ) هم تو هستی ؟

اون جاذبه ساختگیت اینجا اختراع شده بود

ما نمیدونیم اُفوکوکو و اون دختر بدنبال چی هستن

چرا اونیکه استخدامت کرده چیزی بهت نگفته؟

....فکر میکنی اُفوکوکو بهت برمیگرده

اونهم به کسیکه حتی احساس اعتمادش رو هم دور انداخته؟

!عالیه

!این طوفانه

!تا حالا ندیده بودم ، اما این طوفانه

چرا؟

چرا من؟

...بله

.جوابت درون خاطرات شل خوابیده

!عجب عنیمتی

چیکار داری میکنی؟

سلام ، تو کی هستی؟

.گرفتم

!آره ، خودشه

!تو همونی هستی که دوستای منو کشت

...یه چیزه سفتی تو مغزت داری

!داخل ذهنم حرف نزن

خیلی وقت از اون زمانیکه درد احساس کردم میگذره

.واقعا احساس مزخرفیه

الان اینو به اون بدنی که دوستش دارم تبدیل میکنم

......صدا

......تنفس

.خیلی وقته

تو...تو دیگه چه کوفتی هستی؟

. حراست دیگه فعال شده

.تو دیگه کارت تمومه

!بچهها ، یه دلی از عزا در بیارین

.اونا فرشتههای نگهبان پارادایزن

.جاذبه این مکان باعث میشه تموم سلاحها بیمصرف بشن

...بویلد ، کمکم کن

من دیگه یکی از اون موشهای آزمایشگاهیت نیستم

.من یه هیولام که از پارادایز فرار کزده

...تو تبدیل به یه کوسه شدی

لبریز از حس کنجکاوی و بدنبال کشت و کشتار

.باید بری

.امیدوارم دیگه پاهات اینطرفا باز نشه

داری میری؟

.بله

.ممنون که باهام شنا کردی

.موفق باشی

.برات آرزوی موفقیت میکنم

.امیدوارم با اُفوکوکو خوشبخت بشی

!زودباش ، عجلهکن بالوت

.داری میری

.نگران نباش خودش بزودی خوب میشه

.شرمنده ، اینا همش بخاطر منه

.اشکالی نداره

.ارزششو داشت که دوست پیدا کنم

.منم خوشحالم که تونستم دوست پیدا کنم

!بسکن ، این برخلاف قوانین فدراسیونه

!بهمون شلیک کرد

.داره میخنده

چی؟

.این خنده کسیه که دوست پیدا کرده

بسلامت ، بازم سر بزن

.به ارتفاع هیجده هزار فوتی رسیدیم

.به ناحیه دریایی رسیدیم

سردت نیست؟

.با این وضع ، پرونده هیچ معنیای نداره

ما باید یه نقطه پایانی برای حرکات دشمن بزاریم

کدوم حرکات؟

.ازدواج با خانواده اُکتبر

شل داره ازدواج میکنه؟

به عنوان پوستهای برای معاملات غیرقانونیش

.عجیبه

بعد از تموم این ماجراها ، میخوای چیکار کنی؟

.واقعا هنوز نمیدونم

کی اُفوکوکو میمیره؟

.ببین من تعمیرش کردم

!کاری نکردم که به این زودیا بمیره

.این چیزیه که تووی گفت

اُفوکوکو میدونست که قراره بمیره برای همین از پارادایز اومد بیرون

.طول عمر دقیقش معلوم نیست

.مشکل اینه که چطوری باید زندگی کنه

.هیچکس از مرگش خبر نداره

.اما میدونن که یروزی میمیرن

.میخوام کنارش بمونم

حتی بعد از این ماجرا؟

چیزیه که ارزششو داشته باشه؟

.فکر کنم اینکار شدنیه

فکر میکنی منم بتونم اینکارو کنم؟

....این اذیتم میکنه

اون یارو که اسمش بویلد بود ، قبلا شریک اُفوکوکو بود ، نه؟

.آره ، آدم گردن کلفتی بود

.اون میتونست از پس هرکاری بر بیاد

.اما یدفعهای از کنترل خارج شد

.بصورت خودسرانه آدم میکشت

اُفوکوکو چیکار کرد؟

بویلد رشتههای زیست-شیمیایی تو دستش داره

.از اونا برای کنترل اُفوکوکو استفاده میکرد

وقتی ازش برای کشتارهای بیدلیل استفاده میکرد ، اُفوکوکو علیهش شد

. والان باهم دشمنن

یجورایی میتونم احساس بویلد رو بفهمم

تو که دوست نداری به یه ماشین کشتار تبدیل بشی؟

.نه ، اما درک میکنم

.چون خودمم اونطوری شدم

.ناتوان از توقف

.تو مثل اون نیستی

یعنی اُفوکوکو منو میبخشه؟

.آره ، تو میتونی از گذشته عبرت بگیری

.راستی ، میتونم ازت یچیزی بپرسم؟

.آره

....درمورد خاطرات مخفی شل

اونا داخل چیپ ، تو یکی از کازینوهای شل هستن

.اونا تو ملیونها چیپ ذخیره شدن

چیپ؟

چیپهای بسیار باارزش و نایابی که تو جنگ ازشون استفاده میشه

و یا برای سیستمهای اقتصادی کلان استفاده میشن؟

!پس یعنی داره الماسو داخل تخم طلا نگهداری میکنه؟

چندتا چیپ اونجاست؟

.درکل دوازدهتا

.اما چهارتاشون دارای خاطرات مهمی هستن

...هجوم به کازینو کار سختیه

و تازه اگه بفهمن که ما زیرنظرشون داشتیم ، جاشونو عوض میکنن

اجازه برای بازرسی ویژه؟

نه ، بهترین راه اینه که به عنوان مهمون وارد بشیم

!بسیارخب ، بالوت

چیه؟

تا حالا به یه کازینو رفتی؟

.من فقط تاحالا کنار مردا بودم

خیلیخب ! گمونم یه تمرین درستوحسابی این شاگرد عزیزمون نیاز داره

خب ، گوش میدی؟

تموم بازیها یه قوانینی برای خودشون دارن

...سیستم بازی سازی میگه که

استراتژی هر بازی کننده باید درست و گویا باشه

یعنی بازیکنا باید با راهوروش منطقی و صحیح تعادل رد به بازی بیارن

داری چه اراجیفی رو تو ذهن بالوت فرو میکنی!؟

اینکه از استعدادت برای به راه بد کشوندن بقیه استفاده کنی ، چیز خوبی نیست

بالوت ، تو چرا به حرفاش گوش میدی؟

داری بهش یاد میدی که چطور تو زندون آب خنک بخوره ؟

!وای ،اُفوکوکو چه زود به هوش اومدی

حتما باید تکنولوژی پارادایز رو بروز کرده باشن

میشه لطفا موقعیت رو توضیح بدی؟

اگه بخوان شکستن قوانین فدراسیون توسط بالوت رو دوباره مورد بررسی قرار بدن

باید چیزای مهمتری رو به جای قمارباز شدن بهش یاد بدیم

مگهنه ، بالوت؟

.متاسفم

تو باید تصمیم سختی رو میگرفتی ، اما تموم کاریکه من کردم این بود که بگیرم بخوابم

اشکالی نداره اکه بیام رو شونه ات؟

.میرم قهوه بیارم

میتونم لمست کنم؟

.بله

. ببخشید اُفوکوکو

.من چیزیم نیست

میخوای تا وقتی خوابت میبره کنارت بمونم؟

.ممنون

.شببخیر

!!خودشه

!!خداییش به این میگن بازی فکری
!!یه تصویر از انسانیت

ما واقعا اونو زیر فشار تصمیمهای سخت دفن کردیم

همم؟

ما نمیدونیم که احساسات پنهانش توی تصمیم انتقامش تاثیری گذاشتن یا نه

پس اون تشنه انتقامه؟

نه ، اون فقط به سادگی با خودش فکر میکنه که : " راهحل چیه ؟ "

چقدر دودله ، مگه نه؟

خب ، تو درموردش چی فکر میکنی؟

من از اینکه اون چطوری با احساس ترس از شکستخوردن ، مبارزه میکنه خوشم میاد

.اصلا مورد اون ، در همین بارست

ما نباید فقط برای حفظ جونش مبارزه کنیم ، بلکه برای رشدش هم باید مبارزه کنیم

!این ، کاریکه باور دارم باید انجامش بدم

مشکل چیه؟

دکتر ، تو به من به چشم یه ابزار نگاه میکنی ، پس برای همین احساسات منو نمیتونی درک کنی

فکر میکردم که دیگه هرگز زندگیمو برای کس دیگهای فدا نمیکنم

از این که اون بصورت داوطلبانه خودشو قاطی پروژه ۰۹ کرد تعجب میکنم

میدونی " نغمه ازدواج " چیه؟

چیه؟

یعنی اینکه بعد از اینکه یه چیزیرو تصمیم گرفتی بازم بعدش هی درموردش حرف بزنی

منظورت تحلیل دیگه ؟

.منتظر اون روزم که این اتفاق بیوفته

.پیچیدست

. این مشکل خیلی خیلی قدیمیه

میشه؟

.آره

.همهچی آمادست

.اینبار برنده میشیم

چقدر نیازه تا برنده بشیم؟

تا اونجایی که دوهزارتارو بکنیمش چهارمیلیون

این مقدار پول چقدره ؟

.پول نیست

.چهار میلیون توی چیپ ذخیره میشه

...مطابق با سیستم کازینو

میخوایم کارو یدفعهای تموم کنیم ، مثل جدا کردن زرده تخممرغ

.نه با پوستش کار داریم نه با سفیدش...

گرفتی منظورمو؟

بله ، اگه شما دوتا فکر میکنین میتونیم اینکارو بکنیم ، پس منم همین فکرو میکنم

!حالا ! اینجا میدون جنگ ماست

اول پخش میشیم و با محیط آشنا میشیم

.خیلی آروم با امواج پیش میریم

.امنیتشون رو دستکم نگیر

اگه بخوای تقلب کنی ، صدای آژیرشون در میاد

.و همه دوربینا بدنبال تو میگردن

. آفرین ، همینطوری با ریتم برو جلو

.عالیه

!واو

بزن بریم ، همین الانش هم مارو زیرنظر دارن

به محیط عادت کردی؟

نمیشه تموم اون ماشینارو ببریم؟

با اون همه ماشین دستکاری شده ، خودمونم جر بدیم ، بزرو بتونیم دو میلیون بدست بیاریم

تازه ، مهمونایی که زیادی برنده بشن ، از خجالتشون درمیان

پس حالا با اونی شروع میکینیم که به کازینو زیاد ضرر نزنه

میدونس معنی کلاهبرداری چیه دیگه ، آره؟

اوناهم اینجان ؟

من یه سرکی به اطلاعات کازینو از مهموناش کشیدم

میریم سروقت اونایی که اومدن اینجا تا پولاشونو بیشتر کنن

از الان دیگه بوسیله کارتها و بیسیم باهم ارتباط برقرار میکنیم

.در این باره بد برداشت نکن ، خب؟

.چشم

.بالا میبرم

.من فولد میکنم

.منم بالا میبرم

!من فولد میکنم

.طلب میکنم

.فولد بکن

.فلد میکنم

.فولد

.مرحله آخره

.جفت دارم

!بردم

.بنظر میومد میتونم ببرم

.بازم فولد میکنیم

.فولد

چرا یه بار امتحانش نکنیم؟

.گرفتم اوضاع از چه قراره

تقلب میکنه؟

اونیکه برنده شد؟

.هدف آسونیه

.بزودی میبازه

...مرد سمت راستش و چپش

و همچنین خود پخشکننده هم میخوان یه حالی بهش بدن

پخشکننده؟

سمت راستیه دستش پره ، سه تا خال بازی میکنه

.دکتر چهار و پنج داره

اون یارو هم سه تا سرباز میندازه

.اون پیره هم یه ده و یه چهار میندازه

تو از کجا میدونی؟

.از روی بو وحرکاتشون

جوریکه اون چیپارو گرفته و حالت دستش ، نشون میده که چی بازی میکنه

کارتارو میدونه؟

.اونا علامتگذاری شدن

کارتارو بوسیله حس لامسش تشخیص میده

!منصفانه نیست

.سمت راستیه میبره

.بزن بریم

.حواست به نفس کشیدنشون باشه

.باشه

گارد انسانها هنگام دم و بازدم پایین میاد

.تو اون لحظه ، طلب کن

.طلب میکنم

.سرنوشتت با کلوپها و کابارهها یکی شده

.همشونو بالا ببر

.بالا میبرم

.بالا میبرم

.طلب میکنم

....شانس یک به چهاره ، اما

خیلی بد شد ، نه؟

.بردیم

.بردم

نــــــمـــــــنــــــه!؟

!رویال استریت فلش

حالا چیپای بیشتری میاد وسط بخاطر شکست حقشون

.دیگه نمیتونه پا پس بکشه

.هرچی که تو چنته داره رو میزاره وسط

چیکار کنیم؟

.داغونشون میکنیم

.باشه

.بالا میبرم

.طلب میکنم

.بردم

.بالا میبرم

.بردم

.دفعه بعدی میزاریم دکتر ببره

.بردیم

از کجا معلوم؟

.بازی خوبی بود

!باشکوه بود

.بیا اینم سهم تو

.برو برای خودت کیف کن

!یـــــــِـــــــــــس

. میز هفت ، هر شرطی خواستی ببند

.بیا ببریم

......شروع

.خیلی باحاله

.برحسب اطلاعاتم ، اسمش بل وینه

.یکی،از بهترین کارمندا تو صنعت قماربازی

.شرط کافیه

.دو سیاه

یعنی اون عمدا اونو اونجا انداخت؟

.آره ، تا مشتری بیشتری جذب کنه

.بلندشو بریم ، ما به هدفمون رسیدیم

.وایستا ، میخوام این شخصو ببینم

.هیچ ضمانتی نیست که بخاطر ما ببره

.یجور حس بیقراری از طرفش احساس میکنم

.از پولی که بردیم چیزی خرج نمیکنم

.خواهشا

یادت نره که ما هنوز خیلی از هدفمون دوریم

.پونزده سیاه

.نزدیک بودی

!عمرا اگه نزدیک بودیم

.رو تخته ، پونزده روبروی چهاردهه

.ما نشون شدیم

میخوای بازم بازی کنی؟

گذاشت ما دفعه اولو ببریم ، پس میخوام خودم ببرم

.فکر کنم از عهده اش بر بیام

باشه؟

.تا اونجایی که بتونم ازت حمایت میکنم

اطلاعات رو تخته رو روی دستکشت نشون میدم

.اشتباهی نکن

باشه

.حواست به زاویه های تخته باشه

....مسیر توپ

....شکل و زاویه میخها

. و زخامت زیربناش....،

اطلاعات برحسب اون اعداد پردازش میشن

زاویه مناسب افتادن توپو تشخیص بده

زاویه بین توپ و تخته رو حساب کن

و حرکات توپو زیرنظر بگیر...

اون عمدا توپو به سمتی انداخت که تو فکر کنی برنده میشی

باید از این اطلاعات استفاده کنی تا اون عددی که اون میخواد رو پیش بینی کنی

سعیمو میکنم

به هدفمون نزدیک شدیم

.قصدم این بود

بده ؟

.نه ، ادامه بده

خانوم ، اولین بارتونه رولت بازی میکنین؟

.چشمات دارن برق میزنن

.انگار داری از حرکت توپ لذت میبری

.فکر کنم بخاطر شماست که دارم لذت میبرم

ازاین کازینو کینهای به دل داری؟

چرا این سوالو کردی؟

.این چیزیه که چیپت میگه

گردونندههایی مثل من میتونن یذره داخل دل مشتریهاشونو ببینن و اون هم با شرطی که اونا میبندن

.نمیخواستم مزاحمت بشم

چرا میز منو انتخاب کردی؟

.چون تو شگفتانگیز بودی

.سه قرمز

به عنوان یه گردوننده ، تعهدی دارم

.غرور دارم

.جلوت وایستادم

.اولین بردت ، بخشی از شغلم بود

هنوز نمیخوای پاشی بری سر یه میز دیگه؟

.یذره دیگه میخوام اینجا بازی کنم

فکر میکنی کمکت میکنم؟

.بازی همینه که هست

.دارم ازت یاد میگیرم

یاد میگیری؟

...نمیدونم دقیقا چی

.اما فکر میکنم که یاد میگیرم..،

باشه! اگه شانست رفت به سمت چپ ، من هیج رحمی نشونت نمیدم

.بره به چپ؟

.مواظب باش ، یه حس سرزنش از سمتش دارم دریافت میکنم

.اما نمیتونم بفهمم که داره چی رو سرزنش میکنه

میدونم که توپ داره میچرخه

میدونم که توپ هم تو جنبوجوشه ، اما

.سی قرمز

!فوقالعادست

واقعا تونستی حرکتشو پیشبینی کنی؟

.هفده سیاه

.تموم شرطامو خوند

آره ، شرطات هدف قرار گرفتن

.عقب نکش بالوت

.باشه

.صفر قرمز

.چیپهات انگار زیاد طرفت نیستن

تونستی مختصات میزو بفهمی؟

.این فقط یه میز مسطحه

بخاطر همین ، شانسیه

امکان نداره که توپ هربار اونجایی که میخوای بیوفته

.سخته

شانس دوبار درخونه ینفرو نمیزنه

و با اینحال ماهم نمیتونیم کاری باهاش بکنیم

ما کارکنا وقتایی که مشتریهامون پا به فرار میزارن کلی خوشحال میشیم

.این یکی از خواستههای هر انسانه

چرا اینجا کار میکنی؟

.پس اینه

.تو نسبت به رئیسمون کینه داری

من هیچ کاری با کسیکه اینجارو اداره میکنه ندارم

.شوهرم مریض بود و من به پول نیاز داشتم

حتی بعد از اینکه مرد من فکر میکردم که همه چی تموم( چپ ) میشه

فقط به چرخوندن توپ ادامه دادم به امید اینکه یروز همه چی درست(راست) بشه

راست؟

چرخ سرنوشت غم رو به چپ

و خوشبختی رو در راست قرار داده

روش زندگی من اینه که طلب اینو داشته باشم تا چرخه به راست بچرخه

.بازم رفت سمت چپ

.یک قرمز

.لطفا به راست بچرخونش

.بهت نشون میدم که میتونم برنده بشم

اسمت چیه؟

.رونه بالوت

.منم بل وینگزم

اگه هروقت خواستی تو هر کازینویی توپ بچرخونی

.بگو شاگرد بل وینگزی

.بهشون تموم مهارتمو میگم

.بسیارخب

.حالا به راست میچرخونمش

رونه بالوت؟

بله؟

نباید خیالت به این راحت باشه که سرنوشت خودش درست(راست) میشه

.بسیارخب

....خیلی سخت نیست

.مثل صیقل دادن به زنانگیت

زنانگی؟

اما جایی باش که نیازه باشی

همراه با لباسایی که باید بپوشی ، حرفایی که باید بزنی

.جوریکه موهاتو میبندی

سرنوشت فقط برای همچین زنی درست(راست) میشه

اگه اعدادی که تو برای من انتخاب کردی به راست برن ، همین برام کافیه

.دو سیاه

.نتونستم ببینمش

.فکر کردم به راست میره

.برو ،وقتتو با میز بل وینگ هدر دادی

اون همینطور داشت به تو پول میباخت

.مدیر صداش کرد و اخراجش کرد

شغلشو از دست داد؟

بخاطر من؟

.اما احساس سبکی میکرد

شاید بدنبال همچین موقعیتی بود

هی ، تو واقعا ایستادگی کردی

.متاسفم

.نه بابا ، همهچی طبق نقشه پیش رفت

با اینحال ، احساس میکنم که تو اصلا به ما نیازی نداری

منظورت چیه؟

این حقو داری که مارو اخراج کنی و یکی دیگه رو استخدام کنی

.پول به اندازه کافی برای اینکار رو هم داری

بدون شما دوتا نمیدونستم که باید چیکار کنم

چرا این حرفو زدی؟

دکتر نسبت به قدرتهای فوقالعاده تو
.احساس مسئولیت میکنه

مسئولیت؟

اگه از قدرتت برای انتقام و کینهجویی
....استفاده میکردی

.دکتر مجبور میشد تا اونارو غیرفعال کنه

اگه دستگیری شل نتونه باعث احیای
....زخمهای قلبت بشه

.تموم این کارایی که کردیم برای هیچ بوده

....معلومه که قلبم پر از زخمه

باید بیخیالش بشیم؟

دنبال چه چیزی هستی؟

....به تووی و پروفسور گفتم

.میخوام این حادثه رو تموم کنم

برای همینه که میخوام خاطرات شل رو
...بدست بیارم

تا بتونی نابودش کنی؟

داری میگی حقش نیست؟

.آره

....تو هم باید با خشونت خودت کنار بیای

درست مثل بل وینگ که به خودش مکار میگفت

صبرکن! قرار نیست که همه چیرو بندازیم رو شونههاش

....اما فکر کنم این

.بازیایه که شل شروعش کرده.....

....منم ادامش میدم

چون این تنها بازیایه که هست...

پس حداقل میخوام از این چیپها
.استفاده کنم و ببینم منو به کجا میبرن

.عجب جهنی شد ، اُفوکوکو

.بالوت میخواد ارزش خودشو به چالش بکشه

تو هم باید یذره نرمتر بشی ، بخاطر آزمایشات من

!قصد خودمم همینه

دیگه نمیتونیم وایستیم ، باید به جلو بریم

.باید ببریم ، مهم نیست چی پیش بیاد

تو ارتفاع پونزدههزار متری فرار کردن؟

این دیگه چه کسشعریه که داری میگی؟

.یه خونه شناور ساخت ارتش بود

.الان فرود اومده

معلوم شد که پدر دختره بهم اجازه داده تا تو کازینو اینکارو کنم

.محافظی ندارم

باید نشون بدم که بعضی وقتا چیزی برای نگرانی وجود نداره

.اینکارو میکنم

اما برای اینکار ، نیاز دارم کلید معاملاتت رو بدونم

!صبرکن
اما برای اینکار ، نیاز دارم کلید معاملاتت رو بدونم

!این معامله منه

من میتونم برنده بشم چون تنها کار میکنم

.تو سرت تو کار خودت باشه

افتاد؟

.باید یه استراحتی بکنم

.شیش ساعت کافیه

!لطفا

دارو این اجازه رو بهت میده تا کارتو انجام بدی

...هشت نفر مردن ، چهاردهتا زخمی شدن

این تعداد دوستایه که تو به درک فرستادیشون یا سرویسشون کردی

.بخاطر داروئه

.نمیتونم دوست رو از دشمن تشخیص بدم

.تصمیمتو بگیر

این تکنولوژی این اجازه رو بهت میده که بدون نیاز به خوابیدن کارتو انجام بدی

.تصمیمتو بگیر

.نیروتو تو بدنت ذخیره کن

!تصمیمتو بگیر

.این مرحله آزمایشیه

میتونم صحبت کنم؟

.سردمه

.گرمه

!ممنون

تو کی هستی؟

.دیماسدل بویلد

صدمه دیدی؟

.هیچی آسیبی ندیدم

بزودی ، هیچ احتیاجی به استراحت نداری

.تو فراموش کردی که چطوری بخوابی

.هیچ احساسی نمیکنم

.بدن و ذهنت تو حالت خوبی هستن

.هیچی احساس نمیکنم

.تو حالت فوقالعادهای هستن

یعنی تو بالا و پایین احساساتتو از دست دادی

.من عصبانیت و خشمو فراموش کردم

....اُفوکوکو

...اگه نتونم تورو برگردونم ، از بینت میبرم

.....جوریکه انگار اصلا وجود نداشتی

استراتژی و تاکتیک ، چیزهاین که برنده رو مشخص میکنن

.پس باید عاقلانه و یکییکی انتخاب بشن

.بمون

.بزن

.دوبرابر کن

.جدا کن

! و کنار بکش

.بیا رو خط

تکخالها و کارتهای با شماره ده ، بیشتر باعث برد میشن

این برای ده خشت و پیک و سرباز هم صدق میکنه

....یا به معنای دیگه

.بلک جک

...نمیدونم از چی ساخته شدن ، اما

.دستکشهای خوبی هستن

درخواست و سفارش زیرنویس :
telegram : dragonstalker