All language subtitles for Imtihan.1994.All.HDRip.BollyCine.UTF8

تقديم به باليوود دوستان پارسي زبان
Www.Bollycine.org
سفارشي از منوچهر

امــتــحــان

راههاي ديگهاي هم واسه مردن وجود داره دي دي

چرا داري اينجوري خودت رو زجرکش ميکني؟

آقاي دکتر، کي از مرگ ميترسه؟

اگه من زندهـم، فقط به خاطر دخترمه

اما اون دختر نه بهم اهميت ميده
نه بهم احترام ميذاره

بابا مگه پريتي چيکار کرده؟

چي بگم آقا پاندي؟ چي بگم؟

ديروز واسه پريتي خواستگار اومده بود

اما قبل از اينکه برسن گذاشت رفت

فقط خدا ميدونه چقدر
جلوي مهمونها خجالت کشيدم

تو همه چي رو ميدوني دي دي

فقط اين رو نميدوني

که قبلاً سکته قلبي کردي

ميدوني فکر و خيال چقدر برات مضره؟

چطور فکر و خيال نکنم آقاي پاندي؟
چطور فکر و خيال نکنم؟

مگه ميتونم فراموش کنم
که يه دختر جوون دارم؟

تو خودت رو ناراحت نکن
من با پريتي حرف ميزنم

الان کجاست؟

عصر بخير

...دوستاي عزيزم، من

ويکي، ويکي

.باليوود سينما با افتخار تقديم ميکند
Www.Bollycine.Xyz

ويکي، ويکي

ما موزيک ميخوايم

باشه، باشه

دوستان، من اين گل رو به سمت شما ميندازم

اين گل کنار هرکسي که بياُفته
برنامه امشب متعلق به اونه

اولين باره که عاشق زيبايي دختري شدم

فقط تو ميتوني بهم کمک کني

به عطر دل انگيزت قسمـت ميدم

همونجوري که تير آرجون به چشم ماهي اصابت کرد
تو هم، بياُفت تو دامن اون

واي تو چقدر خوش شانسي

خيلي خوش شانسي

دوستان، برنامه امشب
تقديم به ايشونه

:ترجمه تخصصي از رسانه فرهنگي هنري ما
مترجم: لويال - ويرايش: سميرا

"از من رو برگردوندي و داري ازم دور ميشي"

"چرا وايسادي؟"

"بعد از اينکه دو قدم ازم دور شدي"

"بعد از اينکه دو قدم ازم دور شدي"

"من ميدونم"

"که من رو دوست داري"

"چرا وايسادي؟"

"وقتي چشممون به هم افتاد"

"وقتي چشممون به هم افتاد"

"از من رو برگردوندي و داري ازم دور ميشي"

"چرا وايسادي؟"

"بعد از اينکه دو قدم ازم دور شدي"

"بعد از اينکه دو قدم ازم دور شدي"

"توي نگاه کردنت يه جادويي وجود داره"

وقتي چشمت رو پايين ميندازي هم"
"يه جادويي توي چشماته

"اين حقيقت داره، ميتوني از همه بپرسي"

وقتي چشمات رو ميدزدي هم"
"يه جادويي توي چشماته

"اونجا رو نگاه نکن، چيزي اونجا نيست"

"اينجا قلبي هست که عاشق توئه"

"وقتي عصباني ميشي خيلي خوشگل ميشي"

"اين عصبانيتت هم خيلي دوست دارم"

"ميدوني چشمهاي تو چي به من گفت؟"

"بيا پيش من و ازم بپرس"

"بيا پيش من"

"امروز يه احساس عجيبي دارم"

"شور و اشتياقم بيشتر شده"

"چرا امروز فکر ميکنم قلبم داره تندتر ميزنه؟"

"روحيه لطيفي دارم"

"تو هم از خودت بگو"

اگه بگي من هم بهت ميگم"
"رازي که توي سينهـمه چيه

"من ميخوام تو رو داشته باشم"

"من ميخوام تو رو داشته باشم"

"توي هر نفسم پنهانت کنم"

"توي نفسهام پنهانت کنم"

"از من رو برگردوندي و داري ازم دور ميشي"

"از من رو برگردوندي و داري ازم دور ميشي"

"چرا وايسادي؟"

"بعد از اينکه دو قدم ازم دور شدي"

"بعد از اينکه دو قدم ازم دور شدي"

امضا لطفاً-
اول من-

به سلامتي

سلام

بابا اين پونامـه-
سلام-

سلام پونام، چطوري؟-
خوبم-

آقاي دي دي

آقاي پاندي، حالتون چطوره؟

خفه شدم-
سلام عمو-

سلام، سلام

اوني که کنار دختر خوشگلهـست کيه؟

اسم اون دختر خوشگله پريتيـه

اونم که باهاشه پدرشه، آقاي دي دي

همونيه که ميخواستم بهت معرفي کنم؟-
واقعاً-

اولين وظيفهي من اينه که
خواستههاي تو رو برآورده کنم

بريم بريم ببينيمش-
باشه بريم بريم-

آقاي دي دي، ايشون آقاي ويکي هستن
آقاي ويکي، ايشون آقاي دي دي هستن

آقاي دي دي کانا

از ملاقاتتون خيلي خوشوقتم آقا-
منم همينطور ويکي-

فقط چند ساله که اومده اينجا

اما الان بزرگترين تاجر شهره-
بله-

و ايشون... دارم معرفي ميکنم-
آقاي پاندي يه دقيقه اجازه بدين-

من معرفي ميکنم-
خودم معرفي ميکنم-

بذار خودم معرفي ميکنم

عذر ميخوام، ويکي، اين دخترمه-
خانم پريتي؟-

هيچ وقت ايشون رو فراموش نميکنم

مگه شما، همديگه رو ميشناسين؟

بله، ايشون نه، فقط من ايشون رو ميشناسم

هيچ وقت کسي مثل ايشون
به آهنگ من گوش نکرده بود

اين فقط 2 تا معني داره

يا از شعر خوشتون نيومد، يا از خواننده

من فکر ميکنم هر دو تا فرضيهـتون غلطه-
چرا؟-

چون دخترم، عاشق موسيقيه

وقتي پدرش هم از خواننده خوشش اومده
چرا خودش خوشش نياد؟ درست نميگم پريتي؟

بابا

اين يعني خوشت اومده-
ممنون-

خب بگو ببينم، تو از چه چيز اينجا خوشت مياد؟

آقاي دي دي، فکر ميکنم تمام زيباييهاي دنيا
اينجا وجود داره

واقعاً؟

من فردا ميخوام يه گشتي تو شهر بزنم

فکر کردم چه خوبه شما هم تشريف بيارين
اينجوري اين زيباييها دو برابر ميشن

منم وقتي هم سن تو بودم
دنبال يه همسفر ميگشتم

اگه اينجوريه، منم با همين اميد
سفرم رو شروع ميکنم

ميخوام توي اين شهر زيبا، يه همسفر پيدا کنم

:اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما
@BollyCineOfficial

لطفاً شال من رو بدين-
اول شما من رو نيشگون بگيرين-

يعني چي؟

ميخوام بدونم اين خوابه يا واقعيت؟

واسه اين حرفاي مسخره وقت ندارم

باشه، پس بياين حرفاي خوب بزنيم

بهم بگين، شما واقعاً دختر آقاي دي دي هستين يا نه؟-
اين چه مزخرفيه؟-

برداشت بد نکنين، با خودم فکر کردم
آقاي دي دي دلش خيلي جوونه

اما انگار دخترش اصلاً قلب نداره

اينکه بدون اين شال دارين ميرين
دو تا معني داره

يا شما به هيچکس اهميت نميدين
...يا ميخواين اين رو

به من هديه بدين..

هديهتون رو قبول ميکنم

بهتون قول ميدم، بيشتر از جونم مراقبش باشم

"به جز تو هيچ چيزي کم ندارم"

"بدون تو حالم خوب نيست"

آقاي ويکي، به خاطر نجابتم
از گستاخي شما چشم پوشي کردم

نمي دونم چرا براي شما سوء تفاهم پيش اومده، که دارين پاتون رو از گليمتون درازتر ميکنين

من فکر نميکنم کار بدي انجام داده باشم

که شما انقدر عصباني شدين

چطور جرأت کردين
اين هديه رو براي من بفرستين؟

...جرأت؟ وقتي عشق باشه جرأت-
آقاي ويکي، اگه يه بار ديگه همچين جسارتي بکنين-

ديگه فراموش ميکنم که مهمون اين شهر هستين

ويکي پسرم، تو عشق 2 تا اتفاق نميافته
بلکه فقط يه اتفاق ممکنه بياُفته

وقتي که شکست ميخوري
بايد از خدا کمک بگيري

ممنون، سلام خانم پريتي

نمي تونين اسم اين کار من رو گستاخي بذارين

منم اجازه دارم بيام نذري بگيرم-
ويکي-

تو اينجايي؟ خيلي خوشحالم ميبينم
به دعا و عبادت اعتقاد داري

اولين باره که عبادت کردم

اميدوارم خداوند ازم راضي باشه

خب بيا بريم به درگاه خدا دعا کنيم
که حاجتمون برآورده بشه

بيا

آقاي دي دي، شما که همه چي دارين
ديگه چي ميخواين؟

پدر يه دختر جوون فقط اين رو ميخواد که

يه داماد خوب براي دخترش پيدا کنه

خانم پريتي، آقاي کانا چجور دامادي ميخواد؟

ميگم، شما امشب چه برنامهاي دارين؟

هيچي-
خوبه، پس امشب تشريف بيارين خونهي ما-

امروز تولد پريتيـه

خوبه، من بيصبرانه، منتظر امشب هستم

هي پسر، نميخواي دعا کني؟

من دعا کردم، دعام هم مستجاب شد

فقط فکر کنيد که خدا دعاي شما رو شنيده

و حتماً دامادتون رو به مهموني امشب ميفرسته

شما فقط بايد بشناسيدش

"اين انکار تو دو تا معني داره عزيزم"

"اين انکار تو دو تا معني داره عزيزم"

"يا از مصاحبت ميترسي"

"يا از مصاحبت ميترسي"

"يا ارزش و اندازه عشق من رو نميدوني"

"اين انکار تو دو تا معني داره عزيزم"

"يا از مصاحبت ميترسي"

"يا از مصاحبت ميترسي"

"يا ارزش و اندازه عشق من رو نميدوني"

"اين انکار تو دو تا معني داره عزيزم"

"من خيلي تلاش کردم"

"که عشقم رو بهت ثابت کنم"

"من خيلي تلاش کردم"

"که عشقم رو بهت ثابت کنم"

"اما تو عشق من رو باور نميکني"

"اما تو عشق من رو باور نميکني"

"اين انکار تو دو تا معني داره عزيزم"

"اين انکار تو دو تا معني داره عزيزم"

"بهم بگو بميرم"

"بهم بگو بميرم"

"يا عشق من رو بپذير"

"اين انکار تو دو تا معني داره عزيزم"

"اين انکار تو دو تا معني داره عزيزم"

خانم پريتي، خيلي دوست دارين
هديه رو برگردونين؟

هديهاي که امروز براتون آوردم
فقط دو تا سرانجام داره

يا شما هديه رو قبول ميکنين، يا پسـش ميدين

در هر دو حالت، من برندهـم

دوستت دارم

پريتي-
بله بابا؟-

اگه ويکي رو، به عنوان هسفر زندگيت قبول کني

زندگي آرومي در انتظارته

بابا، شما خوب ميدوني
خوشحالي تو تقدير من نيست

همه چي رو گردن تقدير ننداز دخترم

دليل اين غم و نااميدي خودتي

يه کم چشمت رو باز کن، خوشبختي منتظرته

من اين خوشبختي رو برات فراهم ميکنم

بابا، شما قبلاً هم چندين بار تلاش کردي

آره، اما اون موقع يه پدر ضعيف بودم

امروز بايد تصميم دي دي کانا رو بشنوي

تو بايد با ويکي ازدواج کني

شما چه حقي داري که واسه
زندگي من تصميم بگيري؟

چه حقي دارم؟

به کسي که فقط به خاطر تو زندهـست
ميگي چه حقي داري؟

به کسي که همه نادونيها، گستاخيها و بياحتراميهات رو ناديده ميگيره ميگي چه حقي داري؟

کسي که همه روزاي عمرت کنارت بوده و شبها
تو رو تو بغل گرفته و خوابونده

داري بهش ميگي چه حقي داره؟

بابا

بابا

بابا، بابا، بابا

بابا

دکتر، ديگه خطر رفع شده؟

فعلاً خطر رفع شده، اما نه به طور کامل

بابا رو نجات بدين، خواهش ميکنم عمو

دخترم من فقط ميتونم درمانش کنم

اما نميتونم آرزوش رو برآورده کنم

تو خودت ميدوني دخترم
که بابات فقط يه آرزو داره

دخترم پدرت نميخواد، بيشتر از اين زندگي کنه

اگه اين خواستگارت رو قبول کني
شايد پدرت بيشتر از اين زنده بمونه

بهت التماس ميکنم دخترم

نذار به خاطر لجبازي تو، دوست من بميره

عمو

من براي ازدواج آماده ام بابا

واقعاً؟-
بله-

دخترم يه قولي بهم بده

نبايد از زندگي قبليت، چيزي به ويکي بگي

...اما-
هيچي نگو-

دخترم

داداش رامو، داداش رامو، اول صبح برات يه
خبر خوش آوردم، مبارکه، مبارکه

دوستم ويکي ازدواج کرده-
واقعاً؟-

داره زنش رو مياره اينجا

يه کاري کن، خونه رو واسه ورود عروس آماده کن-
باشه-

هي ناندو، ناندو-
آقاي ناندو، آقاي ناندو-

نه-
پاشو ناندو-

من رو نزن، من رو نزن

اي بابا، فکر کنم دوباره داره خواب ميبينه

مسئله جالب اينه هر خوابي که
مي بينه، اتفاق مياُفته

خيلي تلاش ميکنه که خوابش تعبير نشه
اما همه خوابهاش تعبير ميشه

کي ميتونه جلوي تقدير رو بگيره؟

آقاي ناندو، بيدار شو، ويکي ازدواج کرده-
آره-

ويکي ازدواج کرده، پاشو پاشو-
چي؟-

اين يعني خوابم حتماً تعبير ميشه

نه نه، من نميتونم از يه زن کتک بخورم

من نميتونم اينجا بمونم
من بايد برم، من بايد برم. من بايد برم، کجا برم؟

فرار کن، فرار کن-
بابا عروس داره مياد-

خب داداش، توي اين هتل دختر مختر کار نميکنه؟-
نه-

خب، اين اتاقي که به من دادي007

عکس مکس دختر که توش نيست؟

نه، ولي چرا اين سوال رو ميپرسين؟

واسه اين ميپرسم که نکنه يه
وقت دختره از توي عکس بياد بيرون و من رو کتک بزنه

من متوجه نميشم آقا

براي اينکه خواب من تعبير بشه
هر اتفاقي ممکنه بياُفته

پس لطف کنين تا شب هيچکس رو نفرستين اتاق من

مخصوصاً دخترها رو اصلاً نفرستين

چشم-
ممنون آقا-

هيچ دختري نياد اونجا خب؟ اتاق007

"ميخوام برم با آب سرد دوش بگيرم"

اين در قفله؟ کليد همه درها اينجا هست

کليد من، کليد من

اون حرومي کجاست؟-
زن، کدوم حرومي کجاست؟-

همون، که من رو آورد اينجا

بعد از اينکه کارش تموم شد
من رو تو حموم زنداني کرد

و تو رو فرستاد اينجا

اون کجاست؟

ببين هيچکس من رو نفرستاده اينجا
من خودم اومدم

خودت اومدي؟-
چيکار ميکني؟-

پس بايد 500 روپيه واسه خودت 500 روپيه هم
واسه اون حرومي بدي

عوضي بدون اينکه پولم رو بده رفت

ببين خانم، سوء تفاهم شده
من همچين آدمي نيستم

همچين آدمي نيستي؟-
آره-

پس واسه چي لخت اومدي سراغ من؟

مي خواستم برم حموم

من خوب ميدونم، تو هم مثل اون مفت خوري

پولم رو بده، بده

واسه چي پول بدم؟ من که کاري نکردم

خب بکن عزيزم-
کتک ميخورم-

کي جلوت رو گرفته؟-
کتک ميخورم-

من پولم رو زنده ميکنم-
چي رو زنده ميکني؟-

کدوم پول؟

کدوم پول؟ بيسر و صدا ميري بيرون يا
پيشخدمت رو صدا کنم بندازت بيرون؟

برو بابا-
نه-

تو ميخواي من رو بندازي بيرون؟
خودم به حسابت ميرسم

عوضي، حرومي، کثافت، بگير-
نه تو رو خدا-

بگير بگير-
نزن نزن-

پريتي

پريتي

شب اول عروسي به جز عروس داماد کسي
اجازه نداره وارد اتاق بشه

پس اين خواب چجوري اومده؟

من تو رو گذاشتم اينجا که اتاق رو خوشبو کني

اونوقت تو با عطرت پريتي من رو خوابوندي؟

شب زفاف فقط دو تا اتفاق ميافته

يا داماد ميره سراغ عروس
يا عروس ميره سراغ داماد

داماد که ناکام شد
حالا تو بايد بياي سراغ من

من بيرون منتظرتم

پس امروز، داشتي يواشکي عکش ميگرفتي؟

ببين، اگه ميخواي سالم بموني
اون عکسها رو بده به من

انقدر ظالم نباش، به خاطر راجا من نميتونم
تو رو به دست بيارم

حداقل بذار اين عکسها پيش من باشه

باشه

پس راجا اين عکسها رو ازت ميگيره

راجا؟ پريتي، اين راجا هميشه بين ماست

...اگه راجا دوستم نبود

نميدوني چه بلايي سرش مياوردم

مي خواستي چيکار کني؟

اگه نميتونستم با محبت تو رو به دست بيارم
به زور تو رو با خودم ميبردم

اگه جرأت داري تلاشت رو بکن-
جرأت؟-

راستش، اگه قرار نبود برم لندن همه چي رو
بهت ثابت ميکردم

آره؟-
آره-

به راجا بگو، فردا ميام ميبينمش

خداحافظ-
خداحافظ-

سلام عزيزم، چه جوون هم هست

جووني تو تازه شکوفا شده

اول از همه بايد گلشن از اين
زيبايي لذت ببره، درسته؟

بيا عزيزم، يه بوس بهم بده

توي هر گلشني خار هم وجود داره

بوي اين چطوره؟

شير فقط شکار ميخواد

تو اون رو نجات دادي

حال کي ميواد تو رو نجات بده؟

چطور جرأت ميکني؟

بيا اينجا

نه

من رو زدي؟

تو من رو زدي؟

ميدوني چه بلايي سرت مياد؟

تاوان اين کارت رو ميدي

تاوان اين کارت رو ميدي

بريم

بيا-
هميشه دعوا راه ميندازي-

پريتي-
چه لزومي داشت اين کار رو بکني؟-

به خاطر همين اخلاقته که بابا ازت خوشش نمياد

چه فرقي ميکنه بابات خوشش بياد يا نه؟

تو که از من خوشت مياد-
اگه اين رفتارت رو تغيير ندي-

ممکنه منم ازت فاصله بگيرم

مي توني بدون من زندگي کني؟

وقتي ازت فاصله بگيرم، خودت رو اصلاح ميکني
فهميدي؟

پريتي-
چرا اومدي اينجا؟-

مي خواي من رو از دانشگاه اخراج کنن؟

خانم خودت خوب ميدوني که من هم
دانشجوي همين دانشگاه بودم

من بيشتر از تو توي اين دانشگاه حق دارم

حق داشتي، ديگه نداري

پريتي، کلاس خاليه

چرا از اين موقعيت استفاده نکنيم؟

پريتي، تو چرا به همه چي منفي نگاه ميکني؟

بيا، من بهت ويالون ياد ميدم

بس کن، تو ميخواي به من ياد بدي؟

اين چاقو نيست، قمه نيست، باتون نيست
که تو بخواي بهم ياد بدي

فهميدي؟

"چنان اثري بر روي محبوبم بذارم"

"چنان اثري بر روي محبوبم بذارم"

"چنان اثري بر روي محبوبم بذارم"

"چنان اثري بر روي محبوبم بذارم"

"هر جا رو که نگاه کني من رو ميبيني"

"هر جا رو که نگاه کني من رو ميبيني"

"چنان اثري بر روي محبوبم بذارم"

"چنان اثري بر روي محبوبم بذارم"

"هر جا رو که نگاه کني من رو ميبيني"

"هر جا رو که نگاه کني من رو ميبيني"

پريتي، دلم نمياد ازت جدا بشم

به خاطر همين بايد زودتر ازدواج کنيم

باشه پس بيا اول امتحان کنيم

خداحافظ

تو من رو خوب ميشناسي، نه؟-
بله-

آدمايي مثل تو، اول يه آدم پولدار پيدا ميکنن

بعد به دخترش نزديک ميشن

قبل از اينکه به پريتي نزديک بشي

بايد جايگاه خودت رو درنظر ميگرفتي

آقاي کانا، وقتي خورشيد طلوع ميکنه به يه اندازه
به خونه من و شما ميتابه

از نظر خورشيد جايگاه ما فرقي با هم نداره

ممکنه با اين حرفا بتوني
پريتي رو خام کني، اما من رو نه

من فقط اومدم ازت بپرسم
دست از گول زدن پريتي برميداري

يا، خودم يه کاري بکنم؟

آقاي کانا اين درخواسته يا تهديده؟

دين دايال کانا از آدم حقيري مثل تو
درخواست نميکنه

آقاي دين دايال کانا، اگه فکر ميکنين ميتونين با
پول و قدرتتون عشق ما رو از بين ببرين

خب تلاشتون رو بکنين

خوب به حرفم گوش کن راجا

اگه دست از سر پريتي برنداري

يه جوري باهات حرف ميزنم، که حاليت بشه

همه بيرون، بيرون، تو، برو بيرون

برين بيرون، بيرون

کجا داري ميري؟

امروز بيعفتـت ميکنم

تا اون معشوقهـت بياد
و با ديدن وضعيتت ديوونه بشه

مي دوني ميخوام چيکار کنم؟

ميخوام بهت تجاوز کنم

!!نه

!!نه

!!نه

!!نه

با ديدن اين وضعيتت راجا متوجه ميشه

که جواب چکـش رو دادم

اما اگه دوباره بخواد تو کار من دخالت کنه

واقعا بهت تجاوز ميکنم

پريتي، اين کار کيه پريتي؟

بگو پريتي، بگو پريتي

تو رو جون من

گلشن؟-
آره-

آره؟-
آره-

راجا

ولم کن

ولم کن

بشمار، بشمار، زخمهاي بچهـم رو بشمار

ميخوام راجا همينقدر زخم برداره

ببين اين هم نتيجه دوستي با راجا

اگه راجا با تو دوست نبود

گلشن انتقام اون رو از تو نميگرفت

...بابا، شما در جريان نيستي اما

دليل دشمني راجا و گلشن منم

اينم از کج فهمي توئه
راجا آدميه که با همه دعوا ميکنه

من اصلاً نميفهمم چه چيزي
خوبي توي اون لات ديدي؟

بابا، راجا عصبي هست، ولي لات نيست-
اين نظر توئه-

بابا، شما هم يه بار از
ديد من به راجا نگاه کن

شما هم ازش خوشتون مياد-
بسه پريتي، بسه-

خيلي از اون بيسر و پا تعريف کردي

داري از علاقه من سوء استفاده ميکني و با اينکه
بارها بهت گفتم

دست از راجا نميکشي

شايد هيچ وقت ازش دست نکشم

مي بينيم، حالا ميبينيم از امروز به بعد اون اراذل
چجوري ميخواد تو رو ببينه

بابا

پريتي

چرا اومدي اينجا؟

شما خوب ميدوني که چرا اومدم اينجا

من نميذارم پريتي رو ببيني

قبل از اينکه فراموش کنم شما پدر پريتي هستي
از سر راهم بريد کنار

قلدري؟ها؟ واسه همين داري
مثل قلدرها تهديد ميکني

از امروز حتي اجازه نميدم
سايه پريتي رو ببيني

تو رو خدا از سر راهم بريد کنار-
من از جام تکون نميخورم-

بريد کنار-
من نميذارم پريتي رو ببيني-

بريد کنار-
نميرم-

راجا

راجا

بريم

پريتي

تا امروز اونايي که ميدونستن
تو دختر دين دايال کانايي

با احترام باهات رفتار ميکردن

از فردا همون آدما، وقتي تو رو ببينن
ازت رو برمي گردونن

تا وقتي توي اين خونه زندگي ميکني

دختر يه خانواده محترمي

اما وقتي از اين خونه بري بيرون

دختري هستي که با يه قلدر فرار کرده

تو زندگي ميکني
اما تمام عمرت زجر ميکشي

شايد حق با پدرت باشه پريتي

مي توني نگاههاي تحقير آميز
مردم رو تحمل کني؟

ميتوني سرت رو با افتخار بالا بگيري و به همه بگي
که اين قلدر رو دوست داري؟

اگه زندگي که توي اين خونه داري رو ول کني
با من خوشبخت ميشي؟

بگو پريتي، بگو

اگه جواب پريتي مثبت بود
به طرف اون در ميرفت

...اگه ذرهاي شرافت برات مونده

ديگه هيچ وقت سراغ پريتي نيا

راجا، صبر کن راجا

من جواب همه سوالهاي تو رو با خودم آوردم

بگير

بابا، من اين کار رو به خاطر آبروي شما کردم

وگرنه عشق من محتاج اين يه ذره سيندور نيست

آقاي کانا، بالاخره عشق پيروز شد

شما نتونستي ما رو از هم جدا کني

بريم

وايسا

پريتي، وايسا

راجا، راجا

ببينيد، حتي خدا هم ميخواد ما با هم ازدواج کنيم
هيچي نميتونه جلوي اين عشق بايسته

اما من تو رو ميکشم

بابا، اگه ميخواي دخترت رو بيوه کني شليک کن

تو اين اتفاق رو ازدواج تلقي کردي، اما من نه

فقط يه پدر ميتونه احساسات مارو درک کنه

بريم

راجا صبر کن

وايسا راجا، ميگم وايسا

شما زن و شوهر هستين

تبريک ميگم راجا-
ممنون-

خوشبخت بشين پريتي-
ممنون-

خدا حفظتون کنه

ديدي چه دوستي داري؟

چون فردا داري ميري لندن امروز عروسي گرفتم

اما واسه ما کادو نياوردي

تو واسه خوشحالي خودت ازدواج کردي

...حالا اگه مشکلت هديهـست که من فرامو

فراموش نکردم، آخه چطور فراموش کنم؟

اين کليد ويلاي من تو کاندالاست

واسه ماه عسل برين اونجا

نه ماه بعد هم بهم بگين چي شد

پريتي خجالت کشيد

وقتي رسيدين بهم زنگ بزن-
ممنون-

بياين

"آروم آروم، يواش و بيصدا"

"قلبم ميگه بيا عشقبازي کني"

"کي ميدونه همچين هواي عاشقانه اي"

"دوباره کي گيرمون مياد"

"آروم آروم، يواش و بيصدا"

"قلبم ميگه بيا عشقبازي کني"

"کي ميدونه همچين هواي عاشقانه اي"

"دوباره کي گيرمون مياد"

"آروم آروم، يواش و بيصدا"

"قلبم ميگه بيا عشقبازي کني"

"تمام رفتار تو مست کنندهـست"

"من رو از خود بيخود ميکنه"

"اشتياقي توي وجودم زبانه ميکشه"

"وقتي بهم نزديک ميشي"

"دو تا قلب دارن با هم پيمان ميبندن"

"به خاطر همينه که اين شب انقدر زيبا شده"

"حالا که تو من رو لمس کردي"

"جواني من شکوفا شده"

"بذار تا ابد لبهاي تو رو ببوسم"

"اين خواسته منم هست"

"اين همون چيزيه که خوابش رو ميديدم"

"کي ميدونه همچين هواي عاشقانه اي"

"دوباره کي گيرمون مياد"

پريتي

پريتي

پريتي

پريتي

پريتي

راجا

راجا

!نه

!نه

راجا

راجا

راجا

بلند شو، يالا

مردم مثل سگ از کي کي و پسرش ميترسن

اونوقت تو واسه ما خط و نشون ميکشي؟

امروز با دستاي خودم جونت رو ميگيرم

نه

پريتي

پريتي

پريتي

پريتي چي شده؟ پريتي

پريتي، پريتي، پريتي چشمات رو باز کن

"يه روياي شيرين ديدم"

" ناندو هم قراره ازدواج کنه"

ناندو، ازداوجهاي اين دوره زمونه هم عجيب شده

عروس تو اتاق خوابيده، داماد هم تو حال

ناندو، تو ازدواج نکني بهتره

بگو ببينم حالا چي شده
که فکر ازدواج به سرت زده

باز هم خواب ديدي؟-
داداش، اين خوابي که امشب ديدم عالي بود-

نه هيچ دختري من رو ميزد، نه هيچ مردي

بچهها کاري بهم نداشتن

به همه دخترا پيشنهاد ميدادم
ببينم کي باهام ازدواج ميکنه

امروز سرنوشت هر چي نشونم داد، قبوله

آهاي خانم خوشگله

هي هي گوش کن-
چيه؟-

گوش کن

"من تصميم گرفتم، با تو ازدواج کنم"

خفه شو، خجالت نميکشي؟

نميخواي بهم سيلي بزني؟

من خجالت نميکشم، نميکشم

بيا اينجا

خجالت ميکشم اما بايد امروز حرفم رو بزنم

"من ميخوام باهات ازداوج کنم"-
ديوونه اي؟ مزاحم دختر مردم ميشي؟-

مزاحم دخترا ميشي؟-
مزاحم ميشم-

امروز کسي من رو نميزنه

تو کي هستي؟ بچه

سلام عمو جون، چيه؟ چيکار داري؟

مزاحم دخترا ميشي؟-
نه، من مزاحم کسي نشدم-

اذيتشون کن، خيلي حال ميده

چک نخوردم

"دختر روياهام رو پيدا کردم"

"دختر زيبا، با من ازدواج کن"

نه دخترا من رو ميزنن، نه پسرا

اون بچه هم که رفت پي کارش

کي ميخواد من رو بزنه؟-
هي من ميزنمت-

نه، تو کي هستي؟-
کجا داري ميري؟-

بياين بچهها، اين مزاحم من شده

بزنينش-
آره، بزنين-

مزاحم من شد-
بزنينش-

بزنينش-
آره، من رو بزنين-

بزنين، بزنين، کي ميتونه
جلوي تقدير رو بگيره؟

بازم کتک خوردم

اما من متوجه نميشم

چرا ديشب جدا از هم خوابيدين؟

رفيق، اين سوالي که داري ميپرسي
از ديشب تا حالا

هزار دفعه از خودم پرسيدم

اما جوابي براش پيدا نکردم

آخه بگو ديشب چي شد؟

وقتي من رفتم تو اتاق، پريتي خوابش برده بود

برام عجيب بود

اما از اتاق رفتم بيرون، گفتم شايد خستهـست

يه کم بعد صداي جيغش رو شنيدم
و رفتم سمت اتاق

اون خيلي ترسيده بود، کنار پنچره وايساده بود

رفيق، اينجاست که ميگن طرف از کاه کوه ساخته

منظورت چيه؟

خنگ، اين فطرت آدميزاده

وقتي وارد يه جاي تازه ميشه، زمان ميبره
تا بتونه خودش رو وفق بده

نصيحت من رو گوش کن

انقدر به پريتي محبت کن، که خاطرات
خونه پدريش هم يادش بره

حتي اگه خوابش مياد، بايد تو بغل تو بخوابه

:اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما
@BollyCineOfficial

پريتي، گلهاي تو باغ شکوفه کردن

اما عشق من هنوز شکوفا نشده

نميدونم کي اين اتفاق مياُفته

وضعيت اين مسير خوب نيست
هوا هم قراره طوفاني بشه

بالا رفتن توي اين شرايط خيلي خطرناکه

خواهش ميکنم برگردين خونههاتون
و شب چهاردهم ماه تشريف بيارين

خدا حفظتون کنه

خدا شب چهاردم همه دعاها رو مستجاب ميکنه

پريتي تو ماشين و بردار برو خونه

من ميخوام امشب برم بالا-
... اما-

نه پريتي، امروز فقط 2 تا اتفاق ميافته

يا خدا من رو نااميد ميکنه، يا آرزوي من رو
برآورده ميکنه

پانديت جي، ممکنه خدا بخواد بندههاش رو امتحان کنه؟-
...اما-

مهم نيست ديگران برن يا نرن
من حتماً ميرم بالا

پسرم، اين عبادت نيست، خودکشيه

روحم رو قبلا به يه نفر دادم

بذار اين بدن هم، به خدا تسليم کنم

عجب ديوونه ايه، هرچي گفتم باز هم رفت

ببين

ببين

دخترم، توي اين طوفان منتظر کي هستي؟

همون که بهش گفتين ديوونه

"خيلي تلاش کردم که تو دام عشق تو نيوفتم"

"اما هيچکس نميتونه در برابر عشق مقاومت کنه"

"خيلي تلاش کردم که تو دام عشق تو نيوفتم"

"اما هيچکس نميتونه در برابر عشق مقاومت کنه"

"اين قلب منه که عاشق تو شده"

"اما قلب من مقصر نيست عزيزم"

"خيلي تلاش کردم"

"خيلي تلاش کردم"

"خيلي تلاش کردم که تو دام عشق تو نيوفتم"

"اما هيچکس نميتونه در برابر عشق مقاومت کنه"

"اين قلب منه که عاشق تو شده"

"اما قلب من مقصر نيست عزيزم"

"خيلي تلاش کردم"

"خيلي تلاش کردم"

"اسم تو هميشه ورد زبونمه"

"تصوير تو هميشه توي قلبمه"

"تو عشق من رو قبول کردي"

"اين از خوش شانسي منه"

"اين از خوش شانسي منه"

حالا که قلبهاي ما يکي شده"
"اين رو زمزمه ميکنه

حالا که قلبهاي ما يکي شده"
"اين رو زمزمه ميکنه

"ديگه هيچ وقت از هم جدا نميشيم"

"خيلي تلاش کردم که تو دام عشق تو نيوفتم"

"اما هيچکس نميتونه در برابر عشق مقاومت کنه"

"اين قلب منه که عاشق تو شده"

"اما قلب من مقصر نيست عزيزم"

"خيلي تلاش کردم"

"خيلي تلاش کردم"

"نميدونم مردم چطور بدون دلدار زندگي ميکنن"

"حتماً اونا سنگدل هستن"

"اونايي که عاشق هيچکس نيستن"

"اونايي که عاشق هيچکس نيستن"

"چرا نبايد عاشق تو بشم؟"

"چرا نبايد عاشق تو بشم؟"

"من انقدرا هم مغرور نيستم"

"خيلي تلاش کردم که تو دام عشق تو نيوفتم"

"اما هيچکس نميتونه در برابر عشق مقاومت کنه"

"اين قلب منه که عاشق تو شده"

"اما قلب من مقصر نيست عزيزم"

"خيلي تلاش کردم که تو دام عشق تو نيوفتم"

"اما هيچکس نميتونه در برابر عشق مقاومت کنه"

"من خيلي تلاش کردم"

"من خيلي تلاش کردم"

"من خيلي تلاش کردم"

بسه پريتي بسه-
يکي ديگه-

اگه بخواي هر روز اينجوري با عشق بهم غذا بدي

اينجوري نه تو خونه جايي دارم نه روي استيج

من ميخوام انقدر بهت غذا بدم چاق بشي

که نتوني از اينجا تکون بخوري

اينجوري پيش من ميموني

واسه اينکار چه لزومي داره چاق بشم؟

من از خدامه همه عمرم کنار تو باشم

حتماً يه نفره که با عشق دشمني داره

الو؟

بهت گفتم سونيله

آره، آره بابا يادمه، به پريتي گفتم
امروز با هم نهار ميخوريم

...اما تو

آره، آره، باشه، خداحافظ

کي به من گفتي؟-
ببخشيد، يادم رفت-

اما آماده شو بيا سالن تمرين

امروز با سونيل نهار ميخوريم-
باشه-

باشه؟ دير نکنيا-
باشه بابا-

هي، اين چيه رو گونهـت؟-
کجا؟ اينجا؟-

اينجا-
اينجا؟-

هي، کلک

سونيل مسخره

هميشه ميگه من دير ميکنم
اما خودش هنوز نرسيده

آروم باش ويکي

سلام پريتي

شيکر؟ تو؟ تو اينجا؟

يه چند روزي هست که از لندن اومدم اينجا

منم فکر نميکردم تو رو اينجا ببينم

شما همديگه رو ميشناسين؟

ما سالهاي زيادي با هم بوديم

توي يه دانشگاه درس ميخونديم

اوه، معذرت ميخوام

شيکار، اين شوهر ويکيـه

ويکي، شيکار-
از ديدنت خوشبختم-

از ديدنت خوشبختم

خب تا شما با هم حرف ميزنين

من برم به دوستم زنگ بزنم ببينم چرا هنوز نيومده-
باشه-

عذر ميخوام

پريتي، تو ازدواج کردي؟-
آره شيکار-

راجع به ازدواج خودت و راجا بهش گفتي؟-
نه شيکار-

اون هيچي از زندگي گذشته من نميدونه

اگه بفهمه چي ميشه؟-
شيکار، شوهرم داره مياد-

پريتي، من تو اين هتل اقامت دارم

من از تو و راجا، چند تا عکس دارم

اگه اونا رو ميخواي، بيا اينجا

چي شد؟ من اومدم شما داري ميري؟

من داشتم دنبال دوستم ميگشتم

شايد دم استخر باشه، ميرم اونجا رو ببينم

نهار رو با ما بخورين-
باشه يه وقت ديگه-

حالا تازه با هم آشنا شديم
فرصت شد صحبت ميکنيم

پريتي، سونيل يه کاري براش پيش اومد
الان رفت خونه

سزاي کارش اينه که، بريم يه هتل ديگه

آره-
باشه؟-

از اينجا بريم

چي شده؟-
هيچي-

پريتي با اين پسره ويکي چيکار ميکنه؟

اون؟ اون زنشه، آره

پس پريتي، برگشته به شهر

حتماً بايد بريم ببينيمش

سلام-
ويکي-

پريتي

ماشين خراب شد واسه همين دير رسيدم

فکر کردم تا الان خوابت برده

به خاطر همين يواشکي اومدم که تو بيدار نشي

چه ميدونستم ميترسي

ديگه، ديگه هيچ وقت اين کار رو نکن-
باشه عزيزم-

پريتي

يه دقيقه وايسا

الو؟

بله من همسرش هستم

کي اين اتفاق افتاده؟

باشه، من الان با پريتي ميام اونجا

پريتي، حال پدرت خوب نيست

بايد بريم

بابا-
پريتي-

پريتي حالت چطوره؟-
خوبم بابا-

ويکي نيومده؟

اون، رفته چمدونها رو بياره-
آها-

من ميخوام با پريتي تنها صحبت کنم-
بله-

چي شده بابا؟

دخترم، من عذاب وجدان دارم
ديگه نميتونم تحمل کنم

وقتي سرنوشت راجا رو از تو گرفت

و تو برگشتي خونه، تو دائم غرق در گذشته بودي

من بايد واسه يه کار مهم ميرفتم اوتي

اما يه دفعه، حال تو بد شد

من تو هم با خودم بردم اوتي

اونجا، متوجه شدم که تو از راجا حامله اي

خدا بهت يه دختر هديه داده بود

اما اين پدر خودخواهـت، بهت دروغ گفت

که اون بچه مرده به دنيا اومده

نه

نه

نه

نه

دروغ اون روز، هنوز هم مثل
يه خنجر قلبمُ به درد مياره

پريتي، پريتي دخترت زندهـست-
چي؟-

اسمش پينکيـه

اون توي پروشگاه ايشوارچاند بمبئيـه

بابا

بابا

بابا

نه

بابا

بابا

بابا

بابا

ويکي

ويکي

بجنبين، يالا بجنبين

سلام-
سلام-

خانم گاياتري، خيلي خوشحالم که شما مثل يه مادر
با اين بچهها بازي ميکنين

اگه شما به اين بچهها محبت نميکردين
اين طفلکيها خيلي غصه ميخوردن

آقاي ايشوارچاند، واقعيت اينه کاري که
شما براي اين بچهها انجام ميدين

شايد پدر مادرشون هم
نمي تونستن براشون انجام بدن

خانم گاياتري، من اين بچهها رو ميبينم
ياد بچگي خودم ميافتم

.. اگه اون زمان کسي از من حمايت نميکرد

شايد الان ثروتمند نبودم

شما دوباره اومدين؟

آقاي ايشوارچاند، من وقتي
از يه چيزي خوشم بياد

تا وقتي به دستش نيارم، آروم نميشم

من قبلاً هم چندين بار به شما گفتم

که اين زمين رو به شما نميفروشم

يه مشت گدا اينجا زندگي ميکنن

ما ميخوايم اين زمين رو از شما بخريم

من به هيچ قيمتي اين زمين رو نميفروشم

چيزي که بهم نفروشن رو، ميدزدم

نه پسرم نه، ايشون مرد شريفيـه

بايد يه فرصت ديگه بهشون بديم که فکر کنن

ايشوارچاند يه چيزي يادت باشه
اگه اينجا رو به ما نفروشي

مجبور ميشم از يه راه ديگه به دستش بيارم

ما خيلي خوشحاليم، که بعد از آقاي کانا

شما هزينههاي پينکي رو متقبل ميشين

ميتونم پينکي رو ببينم؟-
چرا که نه؟-

شما بيشتر از ما به گردن پينکي حق دارين

از اتاق شماره 4 پينکي رو صدا کن-
چشم خانم-

شما همينجا باشين، پينکي الان مياد-
باشه-

خاله

خاله

خاله، اومدي من رو ببيني؟-
آره دخترم-

چرا اومدي؟-
اومدم با هم بازي کنيم-

ميخوام ببرمت بيرون-
بازي و بيرون رفتن باشه واسه بعداً-

اول يه کاري واسه من انجام بدين-
بگو دخترم-

بشين

بنويس

لطفاً بنويس

مامان

يه بار ديگه بگو-
مامان-

يه بار ديگه بگو-
مامان-

بنويس ديگه

باشه دخترم

من خيلي از دستت ناراحتم
چرا نمياي من رو ببيني؟

هي پينکي، اومدي؟

حتماً از شما هم خواسته
واسه مادرش نامه بنويسين

اگه شما مخالفتي ندارين

من چند روزي پينکي رو با خودم ببرم

اگه ميخواين سرپرستيـش رو
قبول کنين اشکالي نداره

ميخوام همين کار رو بکنم-
پس من مشکلي ندارم-

خيلي ممنونم

چي شده دخترم؟

خاله، همه ميگن مادر من تو دريا غرق شده

ميخوام اين نامه رو بدم بهش و بيام

پينکي، پينکي، گوش کن چي ميگم پينکي

ولم کن-
پينکي من تو رو ميبرم پيش مادرت-

واقعاً خاله؟-
آره-

خاله، مادرم چه شکليـه؟

عمو رامو، در رو باز کن ببين کيه-
باشه دخترم، الان ميرم-

حالا نوبت توئه من رو بگيري

برو

بفرماييد آقا-
چطوري عمو رامو؟-

خوبم آقا

ببين تقلب نکن، ميدونم
داري همه جا رو ميبيني

اومدي؟-
آره اومدم-

اما اين مهمون تازه چطور اومده تو خونه ما؟

يه سر رفته بودم پرورشگاه، ازش خوشم اومد
واسه همين آوردمش

گرفتمت-
اسمت چيه؟-

اسمم پينکيـه-
پينکي؟ اسم قشنگيه-

دخترم پينکي، خاله چيزي بهت داد بخوري؟

يا تمام روز بازي ميکردين؟

همه چي بهم داد خوردم-
پس خاله خيلي خوبه-

آره

قراره خاله من رو ببه پيش مادرم

خيلي خوبه، با خاله خيلي خوردي

حالا بيا يه چيزي با من بخور، باشه؟-
باشه-

عمو رامو، زود غذا رو آماده کن-
چشم-

چي شد؟ آب بخور

آب بخور

بسه؟ خوب؟ حالت خوب شد؟

دخترم

بازم ميخوري؟ يه کم ديگه بخور
خواهش ميکنم

خاله دوست داري عزيزم؟

دختر خوشگلم

يکي ديگه، آخريشه

اين ديگه آخريشه

بسه-
باشه-

خاله-
بخواب دخترم-

پريتي؟-
بله؟-

خوابش برد؟

منم يه حقي دارم

پريتي از غروب داشتم نگاه ميکردم

تو بيش از حد به پينکي توجه ميکني

تو، چرا اين حرف رو ميزني؟

...چون، وقتي فردا اون رو ببري پرورشگاه

ديگه نتونه از تو جدا بشه...

ويکي، نميشه نگهش داريم؟

پريتي، من مشکلي با اين کار ندارم

اما بعداً، که خودمون بچه دار بشيم

ممکنه ديگه نتونيم به
يه اندازه بهشون توجه کنيم

فقط، فکر کن اون وقت چه بلايي
سر اين بچه معصوم مياد

بهتر اينه که، فردا ببري
به پرورشگاه تحويلش بدي

اين سکوتت، دو تا معني نداره
فقط يه معني داره

که من، بايد واسه پدر شدن آماده بشم

اگه نميخواين سرپرستي پينکي رو قبول کنين

بهتره از اين بيشتر باهاش
ملاقات نداشته باشين

اگه به شما وابسته بشه

ديگه نگهداريش براي ما خيلي سخت ميشه

خواهش ميکنم

تو هم مثل مادرم داري من رو ول ميکني ميري؟

دروغ گفتي که من رو ميبري پيش مادرم؟

من هيچ وقت نميفهمم يه مادر چجوريه

برو، ديگه هيچ وقت باهات حرف نميزنم

داداش، يه پنکيک برنج با يه ... چقدر ميشه؟

سيزده روپيه-
سيزده روپيه؟ پس اول پولت رو بگير-

اول بفرمايين غذاتون رو بخوري
بعد حساب کنين

نه، من امروز نميذارم خوابم تعبير بشه

خواب؟-
آره، تو متوجه نميشي-

جيب من رو ميزنن، بعد هم کتک ميخورم

اول پولت رو بگير

اگه جيبم رو زدن ديگه کتک نميخورم

پنکيک برنج

اينم پنکيک برنجـتون

ببخشيد داداش، پام سر خورد-
هي مستي؟ مرتيکهي ديوونه-

صورتحساب تون-
نه نه، من قبل از اينکه غذا بخورم حساب کردم-

قبل از خوردن حساب کردين؟-
بله، قبل از خوردن حساب کردم-

داداش من 20 ساله اينجا گارسونم

شما اولين مشتري هستي که
قبل از غذا خوردن حساب کردي

يعني حرف من رو باور نميکني؟ من حساب کردم

بريم بپرس-
بريم-

بريم-
بريم-

بريم-
چرا اينجوري حرف ميزني؟-

داداش اوني که پشت کانتر
وايساده بود کجا رفت؟

شيفتش تموم شد، چي شده؟

اين ميگه اول اومدم حساب کردم
بعد رفتم غذا خوردم

حساب کردم بابا-
کي حساب کردي؟-

ديدي شارما داره ميره گفتي
بذار بگم پول رو دادم به اون؟

نه داداش، من قبل از اينکه غذا بخورم 13 روپيه
بابت پنکيک برنج دادم

داره دروغ ميگه-
پول رو به کي دادي؟-

باشه اگه حرف من رو باور نميکنين من مشکلي ندارم
يه بار ديگه حساب ميکنم

واي کيفم، يه نفر کيفم رو دزديده

ديدي؟-
کتک ميخورم، کتک ميخورم، داداش کجا ميخواي بزني؟-

اينجا ميزنم-
بزنينش، بزنينش-

سلام زن داداش، من سونيلـم-
سلام داداش سونيل-

اميدوارم يادت باشه امروز سالگرد ازدواجمه،ها؟

با ويکي صحبت کردم

اونم بعد از تمرين مستقيم مياد مهموني

شما هم به موقع بيا-
باشه، حتماً ميام-

ممنون

"چنان اثري بر روي محبوبم بذارم"

"چنان اثري بر روي محبوبم بذارم"

"هر جا رو که نگاه کني من رو ميبيني"

"هر جا رو که نگاه کني من رو ميبيني"

"چنان اثري بر روي محبوبم بذارم"

"چنان اثري بر روي محبوبم بذارم"

"هر جا رو که نگاه کني من رو ميبيني"

"هر جا رو که نگاه کني من رو ميبيني"

"عشق چيه؟ درد چيه؟"

"فقط يه ديوونهي عاشق ميفهمه"

"معني سوختن در عشق رو"

"فقط يه عاشق ميفهمه"

"من واسه تو بيتابم"

"اما تو هيچي نميگي"

"اما اگه بهم نگي چه حسي داري زنده نميمونم"

"با اين قلب عاشق چطور ميتونم آروم بگيرم؟"

"حتي بعد از مرگم از تو دست نميکشم"

"هر جا رو نگاه کني من رو ميبيني"

ممنون، خيلي ممنون

پريتي، اين شعر رو که خيلي دوست داري
شايد از خوانندهـش خوشت نيومده

اين شعر برات خيلي عزيزه، واسه همين توي
صندوقچه گذاشته بوديش

توي صندوقچهـت پيداش کردم

واسه اينکه تو رو خوشحال کنم زود يادش گرفتم

منم وقتي اهنگ رو شنيدم با خودم گفتم
چطور تونسته همچين شعر و آهنگ قشنگي بسازه؟

حالا فهميدم سليقهي زن داداشه

"چنان اثري بر روي محبوبم بذارم"

زن داداش، چند تا راز ديگه رو مخفي کردي؟

الو؟ الو؟-
کي بود؟-

عجيبه

کت؟

الو

...اما

پريتي-
بله؟-

دلت واسه من تنگ ميشه
پا ميشي مياي سالن تمرين

بهتره با خودم بياي

نه، امروز حوصله بيرون رفتن ندارم

باشه، من ميرم، همه منتظرن-
باشه-

مراقب خودت باش

الو-
عمو رامو، ميخوام با پريتي حرف بزنم-

اون خونه نيست-
پس داره مياد پيش من-

پريتي

کجا رفته بودي خانم؟

زنگ زدم خونه، عمو رامو گفت رفتي بيرون

فکر کردم داري مياي پيش من خوشحال شدم

اما نيومدي سالن تمرين. کجا رفته بودي؟ها؟

دلم گرفته بود، رفتم بيرون يه دوري بزنم

اگه هميشه کنار من باشي دلت نميگيره

پريتي، دوستت دارم

اين چاي شما آقا
آقا من امروز ميخوام برم بيرون

چرا؟-
چون اگه امروز خونه بمونم عمو رامو من رو ميزنه-

چرا عمو رامو بايد تو رو بزنه؟-
آقا متوجه نشدي؟-

آها، يعني دوباره خواب ديدي
يکي داره کتکت ميزنه؟

آقا خواب ديدم عمو رامو داره من رو ميزنه

ناندو، بيا اينجا-
ببين، داره من رو صدا ميکنه-

يه جوري صدا ميکنه انگار ميخواد من رو بکشه

باشه برو-
من رفتم، ممنون-

ناندو، ساعت چنده؟-
ساعت 9ـه-

من رفتم آقا-
باشه-

خدايا ازم محافظت کن

آقا ساعت چنده؟-
ساعت 9:10 دقيقهـست-

ممنون-
الان وقتشه-

داداش، ساعت چنده؟

ساعت 9:11 دقيقه ست، خيلي عجله داره

پسرم، ساعت چنده؟

مادر، شما ميخواي ساعت رو بدوني که چي بشه؟
وقت شما ديگه تموم شده

حالا که ميپرسي 9:13 دقيقهـست. خوبه؟

ساعت چنده داداش؟

اي بابا، تو هندوستان فقط
همين يه دونه ساعت هست؟

...اونم دست منه؟ چرا همه از من ساعت ميپرسن؟ تو

صبح بخير افسر
به فنا رفتم

اين همه حقوق ميگيري يه ساعت نداري؟-
چي؟-

آروم باش داداش، ساعت9:14 دقيقهـست. حرومي

بذار اين ساعت رو در بيارم

ديگه کسي ازم نميپرسه

داداش نارگيل چنده؟

داداش ساعت چنده؟

نمي بيني من ساعت ندارم؟ چجوري بگم؟-
تقريبي بگو-

تقريبي بگم؟ اين ساعت واسه تو نحسه

تقريبي بگم؟-
چرا داري داد ميزني؟-

واسه من چاقو ميکشي؟ عوضي

شير رو انداختي، همهـش ريخت

گوش کن، گوش کن-
ناندو؟-

عمو رامو، همونجوري شد، کي ميتونه
از دست تقدير فرار کنه؟

کتک خوردم

الو

الو؟

الو؟

پريتي، صبحانه بخوريم، من خيلي عجله دارم-
باشه-

الو

بابا، بعضيها حرف حاليشون نميشه
فقط بايد به زور متوسل شد

پسرم اگه ميخوايم موقف بشيم، بايد
به روش خودمون عمل کنيم

چي شده پريتي؟-
ها؟چيزي نشده-

انگار حالت خوب نيست-
نه اينجوري نيست-

چطور اينجوري نيست؟

از اين بيحاليت ميشه فهميد خوب نيستي

امروز بايد استراحت کني
منم ازت مراقبت ميکنم

من زنگ ميزنم تمرين رو کنسل ميکنم-
ببين-

حال من بد نيست، اگه هم بد بشه زنگ ميزنم
دکتر اگروال بياد

نيازي نيست شما تمرينت رو کنسل کني

يه بهانه پيدا کردم که تمام روز پيش تو بمونم
اونم از دستم رفت

باشه، من دارم ميرم، تو همينجا بشين

الو-
عمو رامو، گوشي رو بده به پريتي-

ويکي پسرم، خانم خونه نيست-
باشه عمو رامو-

عمو رامو، پريتي برگشته؟-
نه هنوز نيومده-

هنوز نيومده؟

تو؟

از تمرين خسته شدم

زنگ زدم، ديدم تو خونه نيستي. کجا رفت بودي؟

من، رفته بودم پيش دکتر

دکتر چي گفت؟

هيچي، گفت مسئلهي مهمي نيست

باشه، برو لباست رو عوض کن غذا بخوريم-
باشه-

بيا پسرم، چاي

نه عمو، ميخوايم غذا بخوريم

عمو رامو، من فکر ميکنم حال پريتي خيلي بده

داره سعي ميکنه يه چيزي رو ازم مخفي کنه

ببين پسرم، مخفي کردن بعضي چيزا شيرينه

بعداً که سوپرايزت کنه، از خوشحالي ميرقصي و
شيريني پخش ميکني

يعني ميگي قراره توي
اين خونه، يه بچه چاق يا لاغر

دختر يا پسر به دنيا بياد؟

آره پسرم-
عمو جون-

الو دکتر اگروال سريع بهم بگين
کي قراره پدر بشم؟

اين رو فقط پريتي ميتونه بهت بگه

اي بابا، شما چجور دکتري هستي؟

حتي بعد از معاينه پريتي هم

نمي تونين بهم بگين چند ماه ديگه پدر ميشم؟

اگه پريتي بياد پيشم شايد بتونم بهت بگم

مثل اينکه امروز کلينيک نبودين

حتماً دستيارتون معاينهـش کرده

آقاي ويکي، من تمام روز کلينيک بودم

پريتي اينجا نيومد

نيومده؟-
نه-

چي شده؟ چرا انقدر زود داري ميري؟

بايد برم چند نفر رو ببينم

صبحانه بخور بعد برو-
ديرم ميشه-

لعنتي

ناندو داري ميري بازار؟-
آره-

اينا هم واسه خانم بخر، خيلي ضروريه

اگه خريدن اينا طول کشيد
ساعت 10 شد چيکار کنم؟

خب بشه، مگه ساعت 10 قراره چه اتفاقي بياُفته؟

عمو رامو متوجه نيستي، اگه بعد
از ساعت 10 حرف بزنم، کتک ميخورم

اين تعبير خوابمه، من اينکار رو نميکنم

ماندو-
ناندو و مرگ-

خواهر سريع بهم سبزي بده

زنگ خورد مسخره

ساعت 10 شد، دهنم رو باز کنم کتک ميخورم

چي؟

چي؟

هي اين حرکات مزخرف چيه از خودت درمياري؟

خجالت نميکشي مرتيکهي بيحيا؟
اومدي تو بازار مزاحم زنها بشي؟

فکر کنم تا کتک نخوري آدم نميشي

هي ببين، اين چجوري داره کرم ميريزه

چي شده داداش؟ چي ميگي؟-
کرم ميريزه، نگاه کن-

چي؟ داري چيکار ميکني؟ چي؟
مزاحم زن من ميشي؟

چيه؟-
نه نه داداش، منظورم اين کلم و فلفل و تربچه بود-

يعني لال نيستي؟-
نه-

پس داشتي زن من رو اذيت ميکردي؟ اشاره ميکردي؟-
ديدي گفتم-

نه نه من نميخواستم حرف بزنم-
الان نشونت ميدم-

هي رامو بيا اينجا، هي شامو بيا اينجا، بزنينش

مزاحم زن من ميشي؟-
بزنينش-

نزنين

اقاي ايشوارچاند

ايني که تو دست گلشنه بمبـه

تا وقتي تو دستشه بيخطره

اما اگه پرتش کنه، اين پرورشگاه
گلستانـت قبرستون ميشه

نه، شما، نميتونين با زندگي
اين بچههاي معصوم بازي کنين

پس با دستهاي خوشگلت، اين سند رو امضا کن

وگرنه گلشن

بابا، من نميتونم زياد با اين بازي کنم

اگه اين رو بندازم سمت بچهها، هم خودم
راحت ميشم هم آقاي ايشوارچاند

نه گلشن، نه

من حاضرم امضا کنم

آقاي ايشوارچاند، با امضاي اين سند، زندگي خودت
و اون بچهها رو نجات دادي

اما اگه بذاريم زنده بموني
واسه ما دردسر ميشه

برو

پينکي

چي شده پينکي؟ پينکي بگو چي شده؟

چي شده دخترم؟ چي شده؟

پينکي

سريع ببرش تو

بيا بريم

دخترم، اگه اوني که عمو رو کشته ببيني
مي شناسيش؟

جناب کميسر، اين بچه خيلي ترسيده

از کجا معلوم که قتل رو ديده باشه يا نه؟

بهتره از اين بيشتر ازش سوال نپرسين

بابا، حالا چيکار کنيم؟

منتظر موقعيت مناسب باشيم

بريم

الو، من پريتي هستم

دو تا بليط واسه فردا بگير

تو شب بيا، من همه کارها رو انجام ميدم

نه نه، ساعت هشت نيا، 10 بيا

تا اون موقع ديگه ويکي واسه اجراش رفته

"فقط با خاطرات تو"

"زندگيم رو ميگذرونم"

"فقط با خاطرات تو"

"زندگيم رو ميگذرونم"

"برو، بيوفا"

"تو رو از قلبم بيرون ميکنم"

"برو، بيوفا"

"تو رو از قلبم بيرون ميکنم"

"فقط با خاطرات تو"

"زندگيم رو ميگذرونم"

"عشق تو همهي زندگي من بود"

"شايد اين اشتباه من بود"

"و براي تو فقط يه شوخي بود"

"تو به من بيوفايي کردي"

"اما شکايتي ندارم"

"اين تقدير بود که قلبم بشکنه"

"چرا بايد افسوس بخورم؟"

"اين تقدير بود که قلبم بشکنه"

"چرا بايد افسوس بخورم؟"

"برو، بيوفا"

"تو رو از قلبم بيرون ميکنم"

"برو، بيوفا"

"تو رو از قلبم بيرون ميکنم"

"فقط با خاطرات تو"

"زندگيم رو ميگذرونم"

"وعدههاي تو بيارزش بود"

"ديگه به قلبم ثابت شده"

"قبل از اينکه شکل بگيرن"

"آرزوهام نابود شدن"

"اشکهايي که از چشمم ميريزن اين رو ميگن"

"که ديگه غصه نميخورم"

"که ديگه غصه نميخورم"

"برو، بيوفا"

"تو رو از قلبم بيرون ميکنم"

"برو، بيوفا"

"تو رو از قلبم بيرون ميکنم"

پريتي

پريتي، پريتي

آقاي دکتر، پريتي چطوره؟

نگران نباش پسرم

آروم باش، گلوله فقط کمي بازوش رو زخمي کرده

ديگه خطر رفع شده-
من ميتونم ببينمش؟-

الان بيهوشه، بايد يه کم صبر کني

قوي باش

ويکي-
سونيل-

چطور اين اتفاق افتاده؟

فقط پريتي ميتونه بگه چطور اين اتفاق افتاده

اما کار هر کي که بوده
بايد همين الان ببينمش

تو اون رو ميشناسي

به زودي پيداش ميکنم

بعد از اينکه به پريتي حمله کرد
موقع فرار به من برخورد کرد

همون موقع اين کليد افتاد زمين

اسکاي لارک اتاق 316

بايد قبل از اينکه اتاق رو تحويل بده
و فرار کنه پيداش کنم

تو همينجا بمون، من ميرم-
باشه-

آقاي ويکي، مثل اينکه عجله دارين

بله کميسر، بايد سريع برم يه جايي-
آقاي ويکي-

تا وقتي که از خانم پريتي بازجويي نکردم
شما همينجا ميموني و جايي نميري

اما کميسر، پريتي بيهوشه

بله ميدونم، يعني ميخواي قبل از اينکه به هوش بياد
از اينجا فرار کني؟

چي ميخواين بگين کميسر؟

آقاي ويکي، من مسئول اين پرونده هستم

خيلي فکر کردم اما متوجه نشدم

چرا شما وسط اجرا سالن رو
ترک کردي و رفتي خونه؟

يعني شما ميدونستي
قراره به خانم پريتي حمله بشه؟

يعني شما ميخواين بگين من
مي خواستم پريتي رو بکشم؟

اينم ممکنه-
شما ديوونه شدي-

اگه من همچين کاري کرده بودم
چرا پريتي رو آوردم بيمارستان؟

جواب اين رو، فقط خانم پريتي ميتونه بده

به هر حال آقاي ويکي، تا وقتي به هوش نيومده

شما همينجا کنار من ميمونين

راه بياُفتين

از اينور بريم

:اينستاگرام و تلگرام رسمي رسانه ما
@BollyCineOfficial

کثافت

ويکي

تو ميخواستي زن من رو بکشي

ويکي، گوش کن

ويکي، من اوني نيستم که تو فکر ميکني

من همسر سابق پريتي هستم

پس چرا ميخواستي پريتي رو بکشي؟

من نميخواستم پريتي رو بکشم

اگه به حرفاي من گوش کني
همه سوء تفاهمها برطرف ميشه

ازدواج من و پريتي فقط يه شب طول کشيد

روز بعد به خاطر اون من رو کشتن

يه صياد من رو نجات داد
خيلي طول کشيد تا خوب بشم

وقتي برگشتم شهر پدر پريتي نقل مکان کرده بود

يه روز توي اخبار ديدمش، فوراً رفتم اونجا

از ديدن پريتي خيلي خوشحال بودم

اما وقتي چشمم به سيندور روي
پيشونيش افتاد غافلگير شدم

اون دروغ هنوز مثل يه
خنجر قلبم رو به درد مياره

پريتي، پريتي دختر تو زندهـست

اسمش پينکيـه

اون توي پروشگاه ايشوارچاند بمبئيـه

همون موقع تصميم گرفتم
که واد زندگي تو و پريتي نشم

ميخواستم بچهـم رو از اينجا ببرم

واسه بردن پينکي، رفتم پرورشگاه

اونجا ديدم پريتي داره
پينکي رو با خودش ميبره

شما چرا ميخواي سرپرستي پينکي رو قبول کني؟

پينکي پدر دار ميشه، منم يه هدف پيدا ميکنم

ببينيد سرپرست پينکي خانم پريتيـه
بايد با ايشون صحبت کنين

يعني واجبه؟-
بله-

براي بردن پينکي اجازه ايشون خيلي ضروريه

نمي دونستم چطور بايد دخترم رو با خودم ببرم

اما يه دفعه چشمم به دوستم شيکار افتاد

آقا، از اتاق شماره 316 با شما کار دارن

316؟-
بله-

بله؟

راجا

راجا، راجا دوست من، داداش

هيچ وقت فکر نميکردم
دوباره ببينمت، تو زنده اي

مي خواي دخترت رو از پريتي بگيري؟
خودت هم ميتوني اين کار رو بکني

تو متوجه نميشي، بهش زنگ بزن

الو

شوهرش خونهـست

يه بار ديگه زنگ بزن

الو-
من شيکر هستم-

حتماً بايد ببينمت

من توي فروشگاه هتل اسکاي لارک منتظرت هستم

باشه؟

پريتي من ميدونم، تو نميخواي شوهرت
چيزي از گذشتهـت بدونه

به خاطر همين دخترت رو بردي پرورشگاه

پريتي من، من ميخوام دخترت رو
به فرزندخوندگي قبول کنم

شيکار، تو ميدوني من توي
اين شرايط چارهاي ندارم

من نميتونم بچهـم رو دست يکي ديگه بسپارم

...پريتي من از بچهـت-
نه شيکار، ديگه نيا سراغ من-

راجا، پريتي يه مادره

هيچ مادري بچهـش رو، دست غريبه نميسپاره

الو

الو

الو، پريتي، من راجاـم

پريتي، برخلاف ميلم

مجبور شدم بهت زنگ بزنم

من حتماً بايد ببينمت

من تو هتل اسکاي لارکم، اتاق 316

بيا تو

گريه نکن پريتي، اشکاهاي تو نميتونه
تقدير ما رو تغيير بده

بعد از اينکه از تو جدا شدم

همه چي رو به دست تقدير سپردم

راجا من ازدواج کردم

ميدونم چطور و تحت چه شرايطي ازدواج کردي

...هيچ گلهاي از تو ندارم، من خوشحالم

که با مردي مثل ويکي ازدواج کردي...

من نميخواستم بفهمي که زنده ام

اما متوجه شدم، که يه دختر داريم

فقط واسه همين گفتم بياي اينجا

چون ميخوام پينکي رو با خودم ببرم

يه جاي خيلي دور

من خيلي خوشحال ميش
اگه پينکي با تو زندگي کنه

اگه از محبت مادر بينصيبه
حداقل پيش پدرش باشه

من همه کارهارو انجام ميدم

من منتظرت تماست هستم

پس اون روز پريتي اومده بود ديدن تو؟-
آره-

روز بعد سالگرد ازدواجتون بود
پريتي به من زنگ زد

الو-
من پريتي هستم-

بگو پريتي

امروز همه کارهاي اداري رو انجام دادم

امشب پينکي رو ميارم پيش تو

واسه فردا دو تا بليط بگير-
باشه، واسه فردا شب دوتا بليط ميگيرم-

فردا از اين شهر ميريم

فردا شب بيا خونه
من همه چي رو آماده ميکنم

من، ساعت 8 ميام

نه نه، ساعت 8 نيا، 10 بيا

تا اون موقع ويکي واسه اجرا ميره-
باشه-

روز بعد، ساعت 10 شب رسيدم خونه شما

"بيا اسب سواري کنيم، من اسب تو ميشم"

امشب بابات رو ميبيني، اينم با خودت ميبري؟-
آره-

دخترم

خاله خاله چي شد؟ خاله-
پينکي-

پريتي

پريتي

گلشن، پينکي رو برد

پينکي، پينکي

اما گلشن چرا ميخواد پينکي رو بکشه؟

چون پينکي ديده گلشن و
کي کي آقاي ايشارچاند رو کشتن

به خاطر همين گلشن پينکي رو تعقيب کرده
و به خونه تو رسيده

حالا گلشن کجاست؟-
پيش منه-

پينکي پيش پدر گلشن ، کي کيـه

من باهاش قرار گذاشتم

اون فردا پينکي رو به من تحويل ميده

منم گلشن رو

راجا، تو ديگه تنها نيستي

منم کنارتم

ويکي

ويکي، سعي نکن فرار کني

بگيرينش، نذارين فرار کنه

هي گوش کن

کميسر، جلوي اونا رو بگير

شما، هيچي نميدوني، دخالت نکن

گفتم وايسا

اون يه مجرمه، ميخواسته زنش رو بکشه

...اون به زنش شليک نکرده، اوني که شليک کرده

وايسا، اگه بخواي فرار کني، شليک ميکنم

راجا من و تو قرار گذاشتيم
که تو پسر من رو بياري

منم دخترت رو بهت برگردونم

پس چرا بدون گلشن اومدي اينجا؟

از مردن نميترسي؟

نميبيني پسرت اينجا پيش منه؟

بيا دخترت رو ببر

حالا من پسرم رو ازت ميگيرم

اما تو از اينجا زنده نميري راجا

حماقت نکن کي کي

توي هلي کوپتر بمبـه

کنترلش هم دست منه، دخترم رو آزاد کن

:ارائه شده توسط مرجع باليوود سينما
Www.Bollycine.org

بابا-
دخترم-

بابا، من اينجاـم

اون کثافت رو بکش

بابا

دخترم، نترس

اتفاقي نيوفتاده

دخترم، از اينجا جُم نخور

تا وقتي من برنگشتم همينجا بمون

باشه؟

گلشن

:ترجمه تخصصي از رسانه فرهنگي هنري ما
مترجم: لويال - ويرايش: سميرا

بابا

ولم کن

ولم کن

:کاملترين آرشيو سينما و تلوزيون هند
Www.Bollycine.xyz

بابا

First Edited - Farsi Version
01.07.2020 - By BollyCine
Copyright© Bollycine.Org