All language subtitles for La.Stanza.Del.Vescovo.1977.1080p.WEBRip.x264.AAC-[YTS.MX]Persian

"اتاق خواب اسقف"

...تظاهرات مخالف جنايتکارهاي جنگي نازي

در سه شنبه ,4 سپتامبر دوباره تکرار مي شه

...کميسيون پارلمان قصد داره که بهش رسيدگي کنه

منو ببخشيد,مي تونم ازتون يه سوال کنم؟-
بپرس-

کشتي شما يه کشتي سرگردانه؟يا يه کشتي
دزدان درياييه؟يا در واقع يه قايقه؟

يا چيز ديگه ايه؟

.يه چيز ديگه ست-
.منم همينطور فکر مي کردم-

!همين الان بستم-
...ولي من مي خواستم-
!بسته ست-

مي خواستي چيزي بخري؟

!بله,ولي نمي ذارن برم داخل-
فکر کنم بتونم درستش کنم-

من وکيل اوريمبلي هستم از ويلاي کلئوف-
.بسته ست-

.يه لطفي بهم بکن و مغازه رو باز کن

تو هم بهم يه لطفي بهم بکن و گورت رو گم کن

.بسته ست

حدس مي زدم.بهرحال ممنونم,مي رم رستوران

چرا بهش مي گن تينکا (نوعي ماهي)-
نمي دونم همينطوري خريدمش-

شايد بخاطر اينکه شکمش مثل ماهيه-
شايد-

واو,يه کابين درست حسابي دارم مي بينم

بيا داخل,مي توني اطراف رو نگاه کني-
ممنونم-

من کفش هام رو درآوردم,من ملوان نيستم اما
.قوانين رو مي دونم

. قايق مثل يه مسجده

بذاريد خودمو معرفي کنم من تميستوکلس(دولتمرد و درياسالار آتني) ماريو اوريمبلي,وکيل هستم

مافِي هستم.از ديدنتون خوشحالم-
منم از ديدنتون خوشحالم-

طاقچه ي خيلي قشنگيه,
...دو تا اتاق خواب,يه آشپزخونه

.يه ويلاي درست حسابي روي آب
خيلي خوبه

داري ماهيگيري مي کني؟-
نه فقط تو يه سفر دريايي هستم-

به چه سمتي؟-
...مي رم به آرونا,لويينو,استرزا-

!هميشه روي آبي-
نه,من دوزيستم,بعضي وقتا ميرم روي زمين-

ولي تو زندگيت چي کار مي کني؟-
هرکاري که دوست دارم,همه جا دوست و رفيق دارم-

اگر بخوام ملاقاتشون مي کنم
.اگر بخوام تنها مي مونم

خب,متوجهم.انگار صدها خونه داري و در عين حال هيچ
.خونه اي نداري

نه مثل وقتي که يه خونه داري و مثل يه زندان
بهش چسبيدي

و هميشه از پنجره به بيرون نگاه مي کني و هميشه
يه چشم انداز مشابه رو از آب مي بيني

لباس رسمي,باحاله
زياد مي پوشيش؟

بعضي وقت ها

يه کت فراگ دارم ولي نمي پوشمش
زمان پوشيدن کت فراگ ديگه گذشته

تو مال اين محلي,جايي رو مي شناسي که
غذاي خوب داشته باشه؟

!بيا بريم خونه ي من و شام بخوريم-
...ممنونم اما-

اوه خواهش مي کنم...التماست مي کنم!يه لحظه
.صبر کن

.من محلي نيستم.حدودا يک ساله که دارم اينجا
.زندگي مي کنم,از زمان پايان جنگ

.تو اولين آدم زنده و واقعي اي هستي که مي بينم

ويلاي من اونجاست,کمتر از يک کيلومتر راهه
.1100 قدم

.من اغلب تعداد قدم هام رو مي شمرم
اين تنها سرگرمي منه

مي تونيم با قايق بريم,اطراف دماغه ست

.يکم راه تو خشکي داريم و يکم راه هم توي آب

.نمي توني درخواستم رو رد کني
.وگرنه مي پرم توي آب

مي دوني؟من نمي تونم شنا کنم
.درخواستم رو رد نکن

آره,اين ويلاي منه
بله,بايد همين باشه

نمي شناسيش؟-
اولين باريه که از اين زاويه مي بينمش-

بله,اينم از اينجا
اينجا کنج عزلت منه

من صاحب اينجا نيستم
.سهم همسرمه

درواقع بهش مي گن کلئوف
درست مثل همسرم.ويلاي کلئوف

از اسم کلئوف خوشت مياد؟-
بد نيست-
.من ازش متنفرم-

!دومنيکو

!منم,دومنيکو

دروازه رو باز کن

!ماتيلده! کلئوف

!اهيلا

لطفا يه ژاکت بپوش و يه کروات بزن
.کلئوف در اين مورد خيلي سخت گيره

.مي رم بهش خبر بدم

هيچوقت نمي توني بشناسيش,خيلي آدم عجيبيه

اين دومنيکو ئه,اون راه رو بهتون نشون مي ده

اين راه مي ره به سمت خونه.مهمون ها تو باغ هستن-
ممنون-

مافِي,چي کار مي کني؟
!ما با آغوش باز منتظرتيم

عزيزم,ايشون آقاي مافِي هستن

همسرم,کلئوف برلوچوني که با اوريمبلي
.ازدواج کرده

اين خواهر زاده مه,ماتيلده اسکروزاتي بيوه ي
.برلوچوني

.عصر بخير

.عصر بخير

خب من مي رم شام سفارش بدم
.باهام بيا ماتيلده

تو بايد از غذايي که داريم راضي باشي-
البته.معذرت مي خوام که مزاحمتون شدم-

.چه اذيتي,بي خيال-
بيرون غذا مي خوريم-
نه,داخل بخوريم-

دقيقا!داخل بهتره
.بيرون سرده

مارتينا,ما داخل غذا مي خوريم-
.شنيدم-

تا حالا سوپ شتر خوردي؟
!عجب سوپيه

کجا خوردي؟

من در ارتش سومالي افسر ژنرال ايمون کات بودم

ما چطوري يه امپراطوري ساختيم؟با شتر

تو تو جنگ حبشه بودي؟-

.اون تنها جنگ واقعي ايه که توش بودم

ولي تو سال 1936 تموم شد,ده سال پيش
.تو به من گفتي يک سال پيش اومدي اينجا

بله جنگ من رو ده سال از خونه دور نگهداشت

ده سال,يه عمره
.اون يه اديسه ي واقعي بود

.اگر بهت بگم باور نمي کني-
.اون کارش رو درست انجام مي ده-

90 درصدش داستان تخيليه

کاري که تو اون ده سال مي کرد,يه رازه

اون سه تا زخمم چي؟

کي بايد تدارکات آديس آبابا رو تامين مي کرد؟

.اگر انقدر ترديد نداشتم تا الان ميليونر شده بودم

کي بود که براي فرار از انگليسي ها وانمود مي کرد که
.آميب داره؟

و کي با قايق بيمارستان انگليسي غرق شد؟

کي تو نپال براي آلماني ها و آمريکايي ها ترجمه مي کرد؟

حتي يه کلمه هم به آلماني يا انگليسي نمي دونست؟کي؟

چي مي خواي,ببرش

و اون من رو با ماتيلده تنها گذاشت
!عجب مردي,عجب شوهري

برادرت مگه همراه با من داوطلب جنگ نشد؟

.من ماتيلده رو تنها نذاشتم

!من تو کليسا باهات ازدواج کردم ,نه با پست

!اون مرد بزرگيه و من يه عوضيم

اين دلايل احمقانه رو نيار,برادر من مرده-
!اون گم شده-

اون مرده-
هرچي-
!خبرش به زودي بهت مي رسه

باشه,پس متاسفم که باهات ازدواج کردم,متاسفم که
!برگشتم,کلئوف

!متاسفم که نمردم,کلئوف

تو از ميلان مياي؟-
نه,از لويينو ميام-

و از جنگ برگشتي-
نه,از سوييس-

من از سال 1941 تا 1945 بخاطر جنگ آواره بودم

و کارت چيه؟-
.پدر مادرم برام يه چيزايي گذاشتن-

من فقط دارم مي گردم و فکر مي کنم که چيکار کنم

.ممکنه پايانت مثل شوهر من باشه

.اون بزودي 50 سالش مي شه و نمي دونه چي مي خواد

در مورد شوهرت هم ما نمي دونيم که به مدت
...ده سال داشت چي کار مي کرد

نگران نباش,اون به محض اينکه مايونز رو ببينه
.بر مي گرده

.منو ببخشيد

.لطفا مايونز رو به من بده

براي مثال,فردا,بهم بگو مي خواي چي کار کني؟

شنا مي کنم,حمام آفتاب مي گيرم...بستگي
...به هوا داره,و اينکه چه زماني از روز باشه

و همينطور به اين بستگي داره که شوهر دوستم به
.فرانسه مي ره يا نه

خوش بحالت.قايقت ممکنه چقدر بيارزه؟

...نمي دونم,شايد تو فکر کني

من يکم در موردش فکر کردم

مي بيني,تو مي توني کارهاي زيادي تو قايق انجام بدي

...هرجا که باد ببردت
.فقط تو يا با يک همراه

دو تا تخت خواب داره,شايد بتوني يه دوست گير بياري

البته,يا شايد حتي دو تا
.يه دوست و يه دوست دختر

من هم مي تونم رو عرشه بخوابم هم تو يه هتل

!عاليه!عاليه!عاليه

...ف
ببخشيد چيزي گفتي؟

نه,هيچي

.کلئوف نمي تونه بخوابه

اون مي خواد زياد بلند صحبت نکني و چراغ ها رو
.هم خاموش کني

!نمي کنم!نه,نه,نه

!اگر بخوام بلند حرف مي زنم!فرياد مي زنم

حق با اونه.بعلاوه من بايد صبح زود بيدار بشم
.من مي رم تو قايق که بخوابم

ديوونه شدي؟
!تو تو خونه ي من مي خوابي

.اتاق رو آماده کن-
باشه-
عاليه-

کدوم اتاق رو بايد آماده کنيم؟-
!بزرگ ترينشون رو-

!تو تو اتاق اسقف مي خوابي

مونسن يور (عنواني که به برخي از بزرگان کليساي
کاتوليک مي دهند)برلوچوني,يکي از خويشاوندان همسرم
اون يک راهبه ي رسولي بود

.اينجا تعطيلات تابستونيش رو مي گذروند

.پدر همسرش اين اتاق رو براش رزرو کرد

اينجا جايگاه دعاخونه
عينک,تسبيح,همه چيز

اون چيه؟-
اون مال منه-

اين ها حروف اول تميستوکلس ماريو اوريمبلي هستن

اين صندوق هميشه با منه

.همه ي زندگيم توشه

و حالا اسقف رو معرفي مي کنم

در سال 1928 مرد

روي اين تخت مرد؟-
نه,تو کشتي مرد-

چطوري؟-
غرق شد,به عنوان يک حادثه ثبتش کردن-

بعضيا مي گن اون خودش خودش رو غرق کرد
بقيه هم مي گن توسط يه ماهيگير جوون

.غرق شد

.من چند تا از پيژامه هام رو بهت قرض مي دم

چند تا بالش براي خوابيدن مي خواي؟-
فقط يه دونه,ممنون-

اين يعني چي؟
"ازدواج پستي"

توسط يه وکيل انجام مي شه,اون تو آفريقا بود

ولي تو خيلي جوون بودي,چند سالت بود؟

شونزده,و اون برنگشت

اوه,ازدواج نا تمام

و تو تو اين خونه چي کار مي کني؟-
.جاي ديگه اي ندارم-

پيژامه ت-
ممنون-
اوه نه,من بايد ازت تشکر کنم-

مي ذارمش اينجا.چيز ديگه اي نياز نداري؟
يه ليوان آب نمي خواي؟

نه,هيچي-
شب بخير-
شب بخير و ممنونم-

.اين ها هم امکانات شماست
...نور

کي بايد بيدارت کنم؟-
نگران نباش.خودم بيدار مي شم-

.سعي مي کنم سر و صدا نکنم-
ممنونم-
اوکيه-

شب بخير-
شب بخير-

!من خيلي به قايق زيبات حسادت مي کنم

.شب بخير

.چراغ رو خاموش مي کنم

!خيلي بهت حسوديم مي شه

!صبح بخير-
صبح بخير-
!من اينجام-
اينجا چي کار مي کني؟-

!سورپرايز,منم باهات ميام-
...اوه-

...مي خواستم راجع به يه چيزي باهات حرف بزنم

حقيقتش من نياز دارم چند روز از همه چيز
.دور باشم

ولي تو هيچي نگفتي
.و براي همين هم تو برام اولويت داري

!ولي من يه سري کارهاي شخصي دارم

!بهرحال,ما مي تونيم با هم بريم

من سرمو بر مي گردونم و تو مي توني کارهاي
.خصوصيت رو انجام بدي

مي تونم يه مسافر قاچاق(کسي که بخاطر نداشتن پول يا گذرنامه قاچاقي سوار هواپيما يا کشتي مي شود) باشم,
مي تونم ريل ها رو برق بندازم,بادبان ها رو بالا ببرم

!اينو نگاه کن

دستپخت کلئوف,کاراته بيانکا,جگر مورتادلا
(نوعي کالباس ايتاليايي)
!خوشمزه ست

خب چي شد,مي تونم بمونم؟-
خب,چاقو رو بذار رو گلوم-
!ممنونم-

از همسرت اجازه گرفتي؟-
مشکلي نيست-

کاپيتان,من بايد چي کار کنم؟-
هيچي,اونجا بشين-

!بله,قربان
!بادبان ها رو ببر بالا,لنگر بنداز

!چقدر زيباست يکم سرده
!ولي براي انرژي گرفتن خوبه

!از جهنم مستقيم به سوي بهشت

اگر انقدر بده چرا برگشتي پيش زنت؟

.من برده ي روزمرگي ام

مافِي عزيز,تا حالا صرفا از روي کنجکاوي
.ازدواج نکردي

مگه اينکه يه پرنده ي آبي باشي

.به اندازه ي يه عمر بردگيه

.من احتمالا خونه ي دوستم مي خوابم

چي کار مي کني؟-
اگر تو منو نبري اينجا مي مونم-
.اينطوري بهتره-

بهتره تو اينجا بخوابي
.که بتوني از قايق نگهداري کني

خوش بگذره,از قايق مراقبت مي کنم
.و يکم هم مي خوابم

چيزي براي خوردن داري؟-
نه,من چيزي نمي خورم,من هيچوقت تنهايي غذا نمي خورم-

.اينم از ايشون
.دقيق مثل يه ساعت سوييسي

!شارلوت-
!مارکو,عشق من

!چه استقبالي

کجا گذاشتمش؟خداي من!تو يه دفترچه
تلفن کوچيک مشکي نديدي؟

نه-
!آهان اينجاست-

اون يکي از دوستاي دخترش رو هم آورده من بايد
يکي رو پيدا کنم که بشيم چهار نفر

...پس فکر کردم شايد,آرژنتيري-
!آرژينتري چيه,من اينجام-

ولي تو بهم نگفتي که خسته اي؟-
!هستم,پاهام نمي تونن نگهم دارن-

...ولي اگر مجبور باشم به دوستم کمک کنم,اين کارو مي کنم

ادکلن داري؟

شراب رو آوردي؟-
بله,خانم-

!ما درست سر موقع اومديم

مي توني تو آشپزي کمک کني؟-
!بله مي تونم-

آروم تکونش بده...منو ببخشيد
اين کوس کوس کلاسيک حبشه اي نيست

بجاي بز کوهي,خرگوش داريم-
.مثل هم نيستن-

!کل غذا رو خراب مي کنه-
متاسفم,عزيزم-

...در حبشه
...لطفا شعله رو خاموش کن

...اونا درست قبل از

خب حبشي ها,
...سينه هاشون رو تکون مي دادن

و سينه هاي بسيار کلاسيکي هم دارن

مال من بهتر نيستن؟-
براي تو بيشتر شبيه به خربزه هاي آلپه-

!اوه,چه ضربه اي

چقدر بي ادبه!اون کيه؟
از کجا پيداش کردي؟

مگه چي کار کرده؟-
!دستاش رو کرد تو بدنم-
!اوه,نه-
!چرا,اينکارو کرد-

!واو,من گرسنه ام-
!منم همينطور-

!غذاي مقوي ايه
!تو چوب ها رو بيار

...منو نگاه کن
...چشم هات رو ببند

...يکم ماساژ
...چشم هات رو باز کن

...چشم هات رو ببند
...چشم هات رو باز کن

اين چي بود؟-
من نيستم,هيچکس اونجا نيست-

چطوري اين کارو کردي؟-
...هيپنوتيزم وسوسه انگيز-

...دوباره,چشم هات رو ببند
...يکم ماساژ

!آه,تويي

!چه احمقي!خوک-
!غرور معروف سوييسي-

ديگه چيه؟-
هيچي,فقط يه سوتفاهم بود-

خداحافظ-
خداحافظ-
من بايد برم-
من همراهيت مي کنم-

.اون دختر هيچ علاقه اي به خوشگذروني نداره

ولي دوست داشتنيه.ولي بازم,
...فقط بخاطر يه لمس کوچيک بي منظور-

قبل از اينکه بري بخوابي,اتصالات رو همونطور که
.نشونت دادم وصل کن

!متوجه شدم,کاپيتان
از طرف من

داري کجا مي ري؟-
.تشنمه-

اينجا چي کار مي کني؟-
...قهوه درست مي کنم,اگر صبحا قهوه نخورم-

فقط مي خواستم بدونم چجوري اومدي داخل.
.من درو قفل کرده بودم

.يکي از پنجره ها باز بود

...ما چقدر بدبختيم
يکم قهوه مي خواي؟

.بقيه ش بچه بازيه

و اگر اون چشمات رو درمياورد چي؟

.زن ديوونه ايه

خوشبختانه اون تو حموم بود

من لخت شدم و با قدرت منتظر سکس بودم

وقتي برگشت,نتونستم جلو خودمو بگيرم
شکر مي خواي؟

من خوب رانندگي مي کنم؟-
بله,مسير رو ببر به سمت بلجيرات-

-.ما داريم مي ريم حمام آفتاب بگيريم
اوه بانوي من...-
بيا اينجا شارلوت--

مافِي,يه لحظه ماشين رو نگهدار
.من تقريبا دارم مسير رو گم مي کنم

!باور نکردنيه
!اين زندگي واقعيه

!

!اين لذت واقعيه

!مافِي-
بله؟-
...بايد بگم که-

.ببخشيد که مراقب دخترتون بودم
.شما هم مي تونيد از دختر من مراقبت کنيد

!ما آزاد شديم
!البته,به مرور

مافِي,مي دوني,بعضي وقت ها

زن هاي زيبا منو به گريه مي ندازن
.خيلي تحت تاثير قرار مي گيرم

.من بچه که بودم
...سينه ي زن ها,اممم

!و باسن هاشون برام خنده دار بودن

...ولي فقط اين نبود

!من به مدت يک سال چيز زيادي نخورده بودم

!پس رژيم گرفته بودي-
سوءتغذيه منظورته-

تو زن من رو نمي شناسي.از مافِي بپرس
.چجور آدميه

زشت,حسود,فکر مي کنه همه ي زن ها ميفتن
.به پاي من

.اون خدمتکارها رو از اينکه تختم رو درست کنن
.منع کرده

مارتينا,دختر دومنيکو

فکر مي کني که من ممکنه از مارتينا سوءاستفاده کنم؟

نه ممکن نيست,الان که مي شناسمت
.مطمئنم

زنت به خواهر زاده ت حسادت مي کنه؟

مگه خواهر زاده اي در کاره؟-
يه خواهر زاده ي خارق العاده-

.ماتيلده مثل دخترمه

نمي توني با همچين چيزي شوخي کني
.تو منو خوب نمي شناسي

.البته که من کارهاي زيادي تو زندگيم انجام دادم

...وقتي به عشق فکر مي کنم,و اينکه من فقط يک
...شيء بودم

من اعتراف مي کنم که نمي تونستم بدون اون
.پلانکتون هاي دورم زندگي کنم

مي تونستم بدون ارتباطات جنسي زندگي کنم
.ولي نه بدون عشق

...اي

!آخ

بريديش آره؟-
!آه,خانوم-

!نگاه کن,جرمين

خانوم...بانوي من,چقدر زيبا!بهترين
!قايق درياچه

طوفانه!قطارت کي حرکت مي کنه؟

ساعت5!من از دستش مي دم,اون باهام ازدواج
نمي کنه!-
خب,بايد ديرت شده باشه-

احساس بدي دارم-
!برو داخل-
!بذار بيام بيرون-

!داخل بمون
!مي خواي تو درياچه بميري

صداي زنگ ها به اندازه ي کافي بلند نيست
!هيچکس صدامون رو نمي شنوه

بذار من انجامش بدم!بذار بادبان ها رو وصل کنم-
!من مي ترسم-

!ما بايد بريم تو خشکي تا زماني که طوفان متوقف بشه

!تو ديوونه اي-
!اگر اينکارو انجام ندم ديوونه مي شم-

فقط امتحان مي کنم!تو و اون دو تا فاحشه رو
!مي ندازم توي آب

!برو فرمون رو بگير وگرنه برمي گرديم-
!من مي ترسم-

!برو-
اوه,خداي من,خداي من...-
!برو داخل,احمق-

!کمک-
!برو-
!دارم مي رم-

...من چي کار دارم مي کنم

!کمک

!چي کار داري مي کني,بس کن-
!ديگه نمي تونم تحملش کنم-

!موج ها رو بشکن-
!کدوم موج؟-

!خم شو-
!من احساس بدي دارم-

!خم شو-
!مي خوام بميرم-

!اون نمي تونه تحمل کنه!بندازش-
...اونجا-

!سريع تر,قبل از اينکه بره-
!بفرما,برو,برو-
!خداحافظ-

!نگهش دار!خداحافظ-
!مراقب ريل باش-
!بله-

!خداحافظ-
!خداحافظ,ماهي طلايي من-

!بعدا مي بينمت
!خداحافظ,جرمين

.يه تخت خواب دو نفره-
براي من يه اتاق خواب,يه اتاق خواب غمگين-

يه متخصص هست که چرخ هاي قايقم رو درست کنه؟

نه,من کسي رو نمي شناسم که پيشنهاد کنم-
.فهميدم-

يه قايق موتوري اجاره مي کنم و مي رم به رنکو
.وگرنه گير مي افتيم

خوبه-
نمي دونم کي برميگردم,پس بدون من غذا بخوريد-

اورميبلي,برو تو قايق و همراهيش کن

تو يه جنتلمني,من بهت اعتماد دارم

من سرباز بودم,من دوستي و شرافت رو مي شناسم-
خوبه-

!اوهوي!ماتيلده

,به سمت ساحل
.مي ريم به خشکي

...خانم کلئوف
...خانم ماتيلده

شوهرم کجاست؟-
...من تو استرزا ترکش کردم چون-

.پس با تو اومد

نمي دونستي؟-
از کجا مي دونستم,بدون اينکه چيزي بگه رفت-

!من نزديک بود به پليس زنگ بزنم

باشه,من فردا صبح برش مي گردونم-
نه,مي توني پيش خودت نگهش داري-

ولي به اين توجه کن,اون براي خودش و ديگران
.خطرناکه

!بيا بريم,ماتيلده

سلام,حالت چطوره؟

تا فردا-
!ماتيلده-

مي تونم کمکت کنم؟-
نه,ممنون,مي توني بري-

!شارلوت

...سلام-
پيس-

.مثل يه بچه خوابيده.باورت نمي شه ديشب چه
.داستاني درست کرد

اون جلوم زانو زد و گفت
...نمي تونه تنها بخوابه

.کابوس مي بينه

...تو چي گفتي؟-
نمي تونستم ردش کنم,حسادت مي کني؟-

خب,نه...ولي بيدارش کن
.مي خوام صورتش رو ببينم

..ما خيلي ضعيفيم
.من مي رم اتاقم

نه,من مي رم اتاق تو-
.ممنونم-

تو هم اينجا بمون و کابوس هاي احمقانه ت رو ببين

!با من اينطوري حرف نزن-
بي خيال,فقط خفه شو,باشه؟-

.ساعت 8 بيدار مي شيم

من بايد قبل از ساعت 1 بعد از ظهر شارلوت رو ببرم خونه
.و همينطور تو رو

من چي؟-
و همچنين تو-

.فاحشه

...خب,آره

براي اينکه منو خونه ببري عجله داري؟-
حقيقت رو بهم بگو,تو نمي توني منو ببخشي
!تو از من مي ترسي

کافيه-
البته,زن هاي ديگه اي وجود ندارن-

ولي به نظر من,يک زن ملک کسي حساب نمي شه-
خفه شو-

در واقع در مورد يه چيزي بود که گم شده بود

ببخشيد؟-
يه چيزي گم شده بود-
من فقط رفتم چيزي که جا گذاشته بودي
رو بردارم

.تو از بشقاب من غذا خوردي و ليسشم زدي

!ديگه نمي تونم بهش نگاه کنم-
تو ديوونه اي؟-

!ويلا کلئوف! درست جلومونه-
!تو قايق منو نابود کردي-

.متاسفم
مي بيني,الان دارم نگاه مي کنم

با نفرت,ولي بهرحال دارم نگاه مي کنم

!ولي اونجا يه عده آدم هست
اون نور چيه؟

پوريچلي-
کي؟-

"ماريو پوريسلي..."
...از خويشاوندان زنم

.چه احمق هايي

واو, دختر هاي پوريسلي تو اين 6 ماه خيلي
.بزرگ شدن

!بي خيال بابا,بذار بريم-
!گفتم نه! کافيه-

! تو بهش بگو-
!فقط يه دور-
بچه ها,وقتي بابا مي گه نه,يعني نه-

!نهههه-
!به حرفش گوش بديد-

اوليوو,تو داري روح دختر هات رو نابود مي کني

روندن تو يه آب ساکت
.شيرجه زدن تو طبيعت

...آدميزاد دوست داره همه ي اينا رو فراموش کنه-
.و همينطور خانواده رو-

.من تا حالا هيچوقت به اندازه ي اين دو روز
.احساس نزديکي به خدا نکرده بودم

درسته,مافِي؟-
چرا که نه,و همينطور به مريم مقدس-

!من نمي ذارم دخترهام با اون دو تا مرد
!برن توي قايق

!ممنونم.شما مي تونيد ما رو از خشکي ببينيد-
!اوه,بابا-

!باشه بريد ولي زود بيايد-
!بيايد,سريع,سريع,يک,دو-

ديدي کورينا چقدر بزرگ شده؟
.بخاطر روغن ماهيه

!چقدر تغيير کردي-
چه تغييري؟-
.مشکي نپوشيدي-

.من امروز گواهي مرگ شوهرم رو دريافت کردم

.اون رسما مرده-
و شما رسما يه بيوه هستيد,پس مي تونيد
رنگ هاي روشن تري بپوشيد-

شايد تو نمي دوني,ولي يه ازدواج وکالتي
...مثل ازدواج من

...که شش ماه

.نا تموم مونده بود-
.بي اعتباره-

بعلاوه,من همسرش نبودم,و بيوه هم نيستم

.من هيچي هيچکس نيستم

حالا,بچه ها,بهتون نشون مي دم چجوري مسير
باد رو تشخيص بديد

انگشتتون رو بکنيد تو دهنتون,اينطوري
...و جلوي هوا نگهداريد...اين کارو بکنيد

.حالا سرما احساس مي کنيد-
.بايد کاملا خوب خيسش کنيد-

.بايد اينطوري انگشتتون رو بکنيد تو دهنتون

!شما دو تا,بريد پيش مامانتون-
!حرومزاده,خوک به تمام معنا-
...اوه بي خيال-

!اون انگشت کورينا رو گذاشت تو دهنش-
.من هيچ کاري نکردم-

!و انگشت کريستينا رو ليس زد

من داشتم با دريا آشناشون مي کردم
!اينکه چجوري مسير باد رو تشخيص بدن

!تو داشتي با فساد آشناشون مي کردي-
!چطور جرئت مي کني-

! در برابر تو جرئت مي کنم
!آشغال پير!منحرف

!تو هيچوقت هيچ کار خوبي انجام ندادي
!چرا زندگي مي کني؟خودتو بکش

!خودت رو بکش-
!خوک!منحرف-
!

!تو بايد بابت کاري که کردي جريمه ي قانوني بشي

! لاگو ماجيوره ي لعنتي
!هيولاي دوسلدروف
(شهري در آلمان)

...ديوونه هاي جنسي

بيايد بريم دخترها.کلئوف
.من بابت اتفاقي که افتاد خيلي متاسفم

من خيلي نا اميد شدم-
خداحافظ,آلبينا-
خداحافظ عمه جون-

.اين مرد مثل صليب مي مونه
!اون پايان خيلي بدي داره

.هر آدمي صليب خودش رو داره

چيزي که پوريچلي بهت گفت
.حتي نصف غمي هم که دارم نيست

وقتي دخترم حامله شد حتي هنوز 18 سالشم
.نشده بود

!روز بعدش داشت ظرف ها رو مي شست

چي داري بهش مي گي؟
!دروغه!تهمته

!خفه شو,منحرف رواني

!نشونت مي دم-
من اين کارو با دخترت کردم؟-

حق با پوريسليه! من دوست دارم
!راحت تخم هات رو ببرم

.شام آماده ست-
نمي دونم,بايد بمونم؟-

.اوه خواهش مي کنم

...اگر از نظر آقاي مافِي اشکالي نداره

.من هم دفعه ي بعدي سوار قايق مي شم-

البته,چرا که نه؟
.فردا صبح

ديوونه شدي؟-
نه,ديوونه نيستم مي خوام به زندگي برگردم-

چي کار بايد بکنم؟تو اين خونه پير شم؟

آقاي مافِي نمي تونه اينکارو بکنه,
...به آدم هاي ديگه قولش رو داده

.حتي من رو هم نمي تونه ببره

.درسته,ولي مي تونم برنامه ريزي رو تغيير بدم

خوبه,پس فردا صبح
چه ساعتي مي ريم؟

.هر وقت شما دوست داريد
.در زودترين حالت ممکن

!عجب روزي,زبونم بند اومده

...اول اينکه اون با خواهرزاده هاي من خيلي
...بي شرمانه رفتار مي کنه

بله,دارم در مورد تو حرف مي زنم
وانمود نکن که متوجه نشدي

!بعد هم ماتيلده براي خودش ايده مي ده

.اون مي خواد به زندگي برگرده
من تو رو توي خونه م بزرگت نکردم؟

!بعد تو اينطوري ازم تشکر مي کني

!اما خب بهرحال,هرکس آزاده هر کار مي خواد انجام بده
!درسته

من ازت انتقاد نمي کنم,ولي نمي خوام مسئوليتي
!به عهده بگيرم

.مي خوام بهت يه نصيحتي بکنم

من نمي دونم چي تو ذهنت مي گذره
.ولي حواست به کاري که مي کني باشه

.تو هيچي نداري
.تو هيچي رو تو اين خونه از دست ندادي

تو برام مثل دختر خودم بودي
...ولي من هيچ مسئوليتي در قبال تو ندارم

.مخصوصا الان که مرگ آنجلوي بيچاره تاييد شده

...من دارم درباره ي مسئوليت هاي قانوني حرف مي زنم

ولي اگر تو به روش خودت انجامشون بدي
.اخلاقيات و احساسات هم از بين مي رن

اگر فکر مي کني بخاطر کمک هاي کوچيکي که کردي در اماني,کاملا
.اشتباه مي کني

...خوب فکر کن,دختر,من بدون تو هم وضعيتم خوبه

!ولي تو نمي توني بدون من زنده بموني

!انقدر سر و صدا نکن

متاسفم.درباره ي مسئله ي مهميه

مي تونم اميدوار باشم که احتياط مي کني؟

.براي تو هم مهمه

.بايد يه رازي رو بهت بگم

.نمي فهمم اين راز کجاش به من مربوطه

ولي اگر مي خواي بهم بگي,زود باش بگو-
.من بهت اعتماد دارم-

برادر زاده م برلوچوني
!شوهر ماتيلده نمرده,زنده ست

مي فهمي؟-
خب کجاست؟-
حبشه-

اون يه شهروند اتيوپي شده,پاسپورتشون رو داره

!حالا ديگه اون برا خودش شده راس نگت,خيلي پولداره

اين به اين معنيه که اون هر وقت بخواد مي تونه برگرده؟-
.بهيچ وجه,اون بر نمي گرده-

اون هيچوقت برنمي گرده,مي دوني چرا؟
...آم

چون اون يه اسپادونه
مي دوني معنيش چي مي شه؟
.تو هرگز تو جنگ آفريقا نبودي

وقتي تو جنگ بود,تخم هاش رو بريدن

.خود کيرش هست اما زيرش هيچي نداره
.نمي تونه تحريکش کنه

...آخرين بار تو سال 1941 ديدمش

.بهم گفت مي خواد ناپديد بشه

"تا بقيه فکر کنن من مردم"
.اينو گفت

ماتيلده اينو مي دونه؟-
!اوه نه,خدا نکنه-

.من و کلئوف قسم خورديم که به خواسته ش
.احترام بذاريم

و اصلا چرا بهش بگيم؟
.ماتيلده هيچوقت اون رو دوست نداشت

اون ازدواج بخاطر آسايش و راحتي بود
.بدون هيچ احساسي

...عشق بعدش اومد,خيلي بعدترش

.عشق بين من و اون

...و اين چيزيه که مي خوام بهت بگم

.من ماتيلده رو دوست دارم و اون هم منو دوست داره

اين يه تراژدي واقعيه,من اين زن رو دوست دارم
.ديوونشم

.و اون هم منو دوست داره
براي اولين بار تو زندگيش

!ولي زنم هيچوقت دست از سر ما بر نمي داره

از وقتي برگشتم فقط چند بار
.با هم حرف زديم

...پاهامونو زير ميز به هم ماليديم,دست همو گرفتيم

!اون زن شرور ما رو مي پاييد!
!ما فقط چند بار همو بوسيديم

...و اينکه اگر با اون برنامه اي روي قايق داري

!اشتباه خيلي بزرگي مي کني! حالا اينو مي دوني

بنابراين,اين در مورد يه احساسي
...بيشتر از احساسات شهوانيه

!اگر بخواي بهش بي توجهي کني,فاجعه درست مي شه

!اگر اين حقيقت داشته باشه,پس شما دو تا
!بازيگرهاي بزرگي هستيد

زمان زيادي مي بره,مثل رسيدن برده ها
...به حقوقشون

کار اشتباهي کردم که همه چيز رو بهت گفتم؟-
نه,.کار درستي کردي-

...بهتره که آدم از قبل بدونه

!حالا,برو!برو,برو,عزيزم
!بذار من بخوابم

تو مريض شدي؟-
...نه,مريض نشدم-

صبح مي ريم؟-
...بله,صبح مي ريم-

!اين تنها اميد من و ماتيلده ست-
!بله,همينطوره-

...بله مي ريم

يکم کنياک مي خواي؟

.صداشو زياد مي کنم

آفتاب شديده؟

کلاه مي خواي؟

.کلاه خودم رو بهت مي دم

بيا نگاه کن

.باونو اونجاست

...پالانزا

.اون هم سوييسه

!ايووآلا

!اوپ! اوپ! اوپ

مافِي,ساک-
ممنون-
طول مي کشه تا برگردي؟-

خب مي تونم قبل از اينکه شب بشه برگردم
...ولي تو اگر مي خواي يه شب باهاش تنها باشي

.دو شب بهتره-
باشه,دو شب-

توهين نباشه,ولي دوست دخترت مثل اون
دو تا دختر سوييسي هاست؟

شايد يکي مثل ماتيلده؟

خب فکر کنم همينطوره

!خداحافظ

!مراقب باش,ليزه

!اوه

دوستات کجا هستن؟-
!اينجان,اينجا دارن قايق سواري مي کنن-

!اوريمبلي-
!آهاي بيايد تو قايق-

خوش اومديد.متاسفم,داشتم يکم استراحت مي کردم

.اين لانديناست-
از ديدنتون خوشحالم-
.منم از ديدنتون خوشحالم-

.و اين هم ماتيلده ي من-
سلام-
.سلام-

.خوش اومديد-
.سلام-

"اوه,چه زندگي زيبايي..."-
!بيا بريم شنا کنيم-

داري مي ري شنا؟-
لباس شنا داري؟-
دو تا دارم-

.شما دو تا,بريد شنا کنيد

"آرايش کنيد,کيفيت مهمه!کيفيت"

.من بايد يه چيزي بهت بگم
خيلي مسئله ي محترمانه اي نيست.

.ولي تو اين قرار رو براي من رديف کردي

...ديشب يه بمب منفجر شد

.و من بهشت رو جلوي چشمام ديدم

نمي توني يه چيز ساده تر بپوشي؟

نظرت در مورد اين چيه؟-
.خوبه-

مافِي-
چي شده؟-
بيا اينجا,يه چيزي مي خوام بهت بگم-

امروز چهاردهم سپتامبره درسته؟-
.درسته-

ساعت چنده؟-
4:10 دقيقه,چطور؟-

لحظه ي مهميه

امروز,چهاردهم سپتامبر 1946,ساعت 4:10 دقيقه ي
.بعد از ظهر

.زندگي ماريو اوريمبلي براي هميشه تغيير کرد

اونا دارن چي کار مي کنن؟
.سرم گيج رفت

حتما عاشقانه ست-
!منم بدم نمياد-

خب,پس بيا اينجا
.بيا عزيزم

.من دوست دارم بدونم تو در مورد من چي فکر مي کني

خب,من فکر مي کنم,تو مسير خودت رو مي ري

ولي به کجا,خودم هم نمي دونم

احتمالا خودت با چشم هاي خودت مسيرو پيدا مي کني
.بدون هيچ شکي

شايد حق با تو باشه,ولي تقصير توئه بيشتر از همه
تقصير توئه-
من؟-

چرا فکر مي کني من مي خواستم باهات بيام؟
.باورم نمي شه که نفهميدي

. و تو برات اهميتي نداره که اون با من عشق بازي کنه
اين يه نقشه ست؟

داري در مورد چي حرف مي زني؟
!شما دو تا توطئه چيديد,نقش بازي نکن

چي؟-
بي خيال,داري با من بازي مي کني؟-

...اوريمبلي قبل از اينکه بريم همه چيز رو بهم گفت

شما انقدر دوست داشتيد با هم بريد توي تخت که بخاطرش
!از من سوءاستفاده کرديد

اون بهت اينو گفت؟-
البته,و اين دقيقا کاريه که کردي-

هيچوقت بين ما هيچي نبوده

اون هميشه بهم اظهار عشق مي کرد اما من هيچوقت
.جوابي ندادم

!وقتي تو رفتي با دوست دخترت من احساس کردم بهم خيانت شده

!احساس کردم يه برده ام که تو يه بازار فروخته شدم

داري در مورد چه بازاري صحبت مي کني؟-
اوه...هموني که تو لويئنو بود-

.اونا لباس هاي آمريکايي مي فروشن ولي فقط دو بار در ماه

لاندينا کجاست؟-
.تو آرايشگاه-

و تو چرا باهاش نرفتي؟-
.خودم مي تونم موهامو درست کنم-

باشه,برو لباس هات رو براي شب عوض کن

.من مي خوام يه شب درست حسابي رو تو تختم بگذرونم
.همين الان يه اتاق تو هتل ايتاليا رزرو کردم

داري چي کار مي کني؟-
بخواب,مي رم بيرون سيگار بکشم-

مارکو,چي کار مي کني؟-
!بيا اينجا-
منم,لاندينا,دارم ميام-

اوريمبلي اينجا چي کار مي کني؟
داري به چي نگاه مي کني؟

.دارم به کوه هاي زدا نگاه مي کنم
.به سه قسمت تقسيمش مي کنم

زندگي هم مثل زمين به سه قسمت تقسيم مي شه

اوه,البته ولي زن ها رفتن

تو مي موني يا مي ري به سمت جايگاه مقدس؟

برو من ميام

اوريمبلي کجايي؟

17, 18, 19, 20...
...21, 22, 23

اوريمبلي,
از اينجا مي توني موتارون رو ببيني

زائر مقدس در اين غار خوابيده

!توجه کنيد, يک,دو,سه

نه!تو رو خدا!چرا داري به من
جنازه نشون مي دي؟

!من نمي خوام جنازه ببينم

شراب مي خواي؟

تو هم مي خواي؟

اينو نمي خوري؟

بدش به من

!پيشخدمت, يه نون ديگه بياريد

اين "تونکا" قايق توئه؟-
همون که نشسته روي زمين؟-
آره مال اونه-

چه خبر شده؟-
وکيل اوريمبلي کجاست؟-

منم,چطور؟-
.من خبرهاي بدي دارم-

جنازه ي زنتون نزديک باونوو پيدا شده-
جنازه؟-

کلئوف برلوچوني با اوريمبلي ازدواج کرده بود
.ما تمام اينجا رو داشتيم دنبالتون مي گشتيم

.من از اينتري تماس پليس رو دريافت کردم
.متاسفم

چطور اين اتفاق افتاد؟-
تو کي هستي؟-
!شوهرشم! حالا بهم بگيد-

اون غرق شده بود-
غرق شده بود؟-

.قاضي بهتون اطلاعات بيشتر رو مي ده-
بيا بريم,ماتيلده,خواهش مي کنم, مافِي-

نه,نه, بهتره بري خونه

باشه,خداحافظ-
!خداحافظ-

.متاسفم که منتظرت گذاشتم

من قاضي ماسولني هستم از دادگاه نوواري

مارشال گامبينو و منشي ايشون
.کاناوال

شما دکتر اوريمبلي هستيد؟-
تميستوکلس ماريو اوريمبلي-

همسر برادر زنم ماتيلده اسکروزاتي
و آقاي مافي دوست خانوادگيمون

.مطلع شدم.اونا دم درياچه با شما بودن

...شايد بدونيد-
.من فقط مي دونم که کلئوفه ي من مرده-

.با وضعيتي مبهم-
خب,برام توضيح بديد-

.من هم براي همين اينجام-
...کجاست-

جسد زير نظر کارشناس جناييه

براي کالبدشکافي؟

:سه تا احتمال هست
تصادف,خودکشي و قتل

اولي زياد محتمل نيست
پس بايد بين دو تاي ديگه انتخاب کنيم

.براي قتل بايد انگيزه وجود داشته باشه-
.و همينطور براي خودکشي-

لطفا دنبالم بيايد
ما امروز داخل خونه تون کار داريم

.لطفا اينجا رو خونه ي خودتون بدونيد-
شما يک شب رو در پلانزا گذرونديد,درسته؟-

بله,در قايقم بوديم
...و خانم و آقاي

شما تو هتل ايتاليا بوديد
اتاق هاي 16 و 18

دقيقا.ما اونجا مونديم

اونجا هيچ ماشين يا قايقي براي اجاره نبود

و پياده هم خيلي دور مي شد-
18 کيلومتر-

دکتر اوريمبلي-
مي خوايد بيايد داخل؟-
البته-

بيا اينجا,مارشال

...نگران نباش ,و يادت باشه فقط حقيقتي مي بره که

واضح ترين حقيقت باشه

برو و يه قهوه ي خوب و قوي درست کن

با همسرتون ارتباطتون چطور بود؟

حتما خدمتکارها دقيق توضيح دادن

.اونا گفتن خيلي خوب نبوده

!اونا حقيقت رو بهتون نگفتن.وحشتناک بود

...من هيچوقت قايمش نکردم

!من کاملا از همسرم متنفر بودم

!ولي دليل نمي شه که مثل يه گربه غرقش کنم

باغبان,آقاي دومنيکو سوماروگا گفت که
شما کليد خونه رو نداشتيد

.درسته-
چرا؟-

کلئوف بيچاره نمي خواست من شب ها برم بيرون

.ولي هنوز هم براي کشتنش دليل موجهي نيست

.ما هيچ اثري از ضربه پيدا نکرديم

...ولي اون آقاي سوماروگا مي گه

...که در ها باز بودن

.و کليد توي قفل بود

پس قاتل بايد از طريق باغ وارد خونه شده باشه

...خب اگر سوماروگا اينو مي گه-
نه,من اينو مي گم-
خب-

...در اولين گزارش

متخصص جرم شناسي مي گه که
...مرگ همسرتون

ديشب بين ساعت هاي 1و نيم تا 3 اتفاق افتاده

مي تونيد بهم بگيد دقيقا کجا بوديد و چي کار مي کرديد؟

متوجهيد؟مي تونيد؟-
بله مي تونم-

خب؟

من بودم-
شما؟-
بله-

...مي خواستم بگم من

.غير مستقيم بگم

.لطفا واضح تر بگيد

ماه گذشته,چهاردهم من يه نامه به
.کلئوف بيچاره نوشتم

من واقعا باور دارم که
...نه,مطمئنم که

که اون نامه رو خونده و خودش رو کشته

...بله,من فکر مي کنم انگيزه ي واقعيش اون بوده

...

...ماتيلده

.من مي خوام يه چيز مهم رو بدونم

...تو فکر مي کني
...تو بهتر مي شناسيش

فکر مي کني اون مي تونسته همسرش رو بکشه؟-
چرا؟-

.شب گذشته من رو يه دوچرخه در پالانزا ديدمش

مطمئني؟-
نه کاملا,اما اينطور فکر مي کنم-

...بنظر ميومد
.که انگار کار اون بود

و...نمي دونم بايد اينو بگم يا نه

داري راجع به چي صحبت مي کني؟
...ماريو نمي تونه اينکارو بکنه

...نه,نه,نه

اگر مطمئن نيستي,پس لطفا اينو نگو

دومنيکو,لنا,مارتينا,حالا نوبت شماست

اوه,چقدر دلم يه قهوه ي خوب و قوي مي خواد

بله,يه نامه ي سريع السير بود
خودم دريافتش کردم

چه زماني؟-
ساعت 11-
و مستقيما بردمش پيش خانم-

وقتي داشت نامه رو مي خوند اونجا بودي؟-
نه,فورا رفتم-

...در مورد رابطه ي محرمانه ي

بين دکتر اوريمبلي و ماتيلده مي دونستيد؟

بله-
مطمئنيد؟-

منظورتون اينه که با هم ديدمشون يا نه؟
صداشون رو شنيدم,قايق نسبتا کوچيکيه

ديشب,ديديد که خودش عملا تو هتل اتاق بگيره؟

...بله ما تو سالن از هم جدا شديم

. و بعد اون و ماتيلده با هم رفتن تو اتاق

.اون دو تا اتاق رزرو کرد
تا به گفته ي خودش آبروش رو حفظ کنه

تو اون وضعيت براي من هيچ فرقي نمي کرد

آبرو,شايعات
من برام اهميتي نداشت

شنيدي؟اين عشقه
ممنونم ماتيلده

تو بخاطر آبروت دو تا اتاق رزرو کردي اما فقط
.از يکيش استفاده کرديد

تا زمان معيني بله-
و اون زمان کي بود؟-

من يادمه ساعت 1 و ربع بود که آخرين
زنگ زده شد

.و اون همش با من بود

من منتظر موندم که اون خوابش ببره و بعد رفتم
.به اتاق خودم

از باربر خواستم که ما رو بيدار کنه
.مي توني چکش کني

ساعت 8 من رو بيدار کرد
و صبحونه رو آورد

اگر مي خوايد چک کنيد-
نمي تونم بين ساعت هاي 1 و ربع تا 8 رو چک کنم-

خانم,شما مي دونيد برادر شوهرتون يه نامه
براي همسرش نوشته؟

کدوم نامه؟-
.اون در مورد رابطه تون بهش گفته-

!اوه,خواهش مي کنم,عشق ما

اون نوشته بود شما مي خوايد اونو ترک کنيد و با ماتيلده باشيد

تو اينو براي کلئوف نوشتي؟-
بله-

چرا فکر مي کني من موافقت مي کردم؟
چرا بايد با تو زندگي کنم؟

...من اينو نوشتم فقط چون مطمئن نبودم

!و من دلم مي خواست اين کارو انجام بدم

و حالا من بايد از خودم دفاع کنم و همه چيز رو نشون بدم

!چه رسوايي اي

!تو بايد باهام ازدواج کني,تو تا ابد مال مني

عزيز ترينم,من تو رو خيلي دوست دارم
...من مي خوام باهات ازدواج کنم

عاليجناب,مي تونم رسما نامزدم رو بهتون معرفي کنم

تبريک مي گم
ولي اون نامه کجاست؟

فرستادمش,اومده بايد اونجا باشه
.همسرم حتي بليط هاي تراموا رو هم نگه مي داره

.صبح مي بينمت-
صبح مي بينمتون-

اينجا چي کار مي کني؟

چي کار مي کني؟
اين وقت شب کجا داري مي ري؟

گرسنه مه
.فقط مي خوام يه چيزي پيدا کنم بخورم

خب من دارم فکر مي کنم و از خودم بازجويي مي کنم

مي دوني من اصلا هيچ دردي احساس نمي کنم؟

.اون مرده و من هيچ دردي احساس نمي کنم
چطور مي تونه اينطوري باشه؟

...مافي
در مورد من چه فکري مي کني؟

اوه خدايا,چه افتضاحي
.حالا مجبورم تميزش کنم

...اون کارابيني ها پسرهاي خوبي بنظر مي رسيدن

نامه رو پيدا کردي؟-
نه-

!بگرد پيداش کن! براي همين بهت پول مي دم

اونا کليد دره
.تو قايق پيدا شدن

کي بايد پيداش کنه؟من؟
متاسفم قربان

.اين گزارش کالبدشکافيه

هيچ اثري از خشونت نيست ولي آب زيادي تو
.ريه ها هست

.قبل از اينکه بيفته تو آب زنده بوده-
!مي بيني؟خودکشيه-

.اين مسئله,فرضيه ي قتل رو حذف نمي کنه

اون ممکنه بيهوش شده باشه و بعد
.انداخته شده باشه توي آب

!خودکشيه!عموش,که اسقف بود هم همين کارو کرد

!اين خانواده نفرين شده ست-
مي تونم بيام تو؟-
بله لطفا-

.من يه جاي مخفي رو يادمه که
.کلئوف ازش استفاده مي کرد

.کاغذهاي مختلفي اونجا داشت
.شايد بايد يه نگاهي بهش بندازيم

روي اون قفسه-
.بيا يه نگاهي بندازيم-

اينجاست.همينه

مهر,مکان و تاريخش درسته

.ممنونم

!تميستوکلس-
بريجنتي عزيز,حالت چطوره؟-
خوبم دوست من-

...مافي,بذار بهترين دوستم بريجنتي رو معرفي کنم

رفيق سابق من
!با مدال برنز

آخرين دوستاني بودن که شاهد خوشحاليمون بودن

بايد الان بريم؟-
بله,بيايد يه رژه تشکيل بديم-

تو,مافي,همسرم رو راهنمايي کن
و تو, بريجنتي,باهام بيا

!آماده,ثابت باشيد,بريد
!يک,دو,يک,دو!رد بشيد

.چهاردهم نوامبر بود

وقتي اوريمبلي براي سفر عروسيشون رفته بود

.من دوباره داشتم تو درياچه قايقراني مي کردم

به مدت 3 ماه از ويلاي
...کلئوف دور موندم

...عليرغم پيام هاي اوريمبلي

.که التماسم مي کرد که اون و همسرش رو ببينم

...فقط وقتي که با لاندينا خداحافظي کردم

مشتاق شدم که ماتيلده رو ببينم
.و اومدم به ويلاي کلئوف

!حالا اينو گوش کن

...بعد از سه روز راهپيمايي تو کوير

يه چاه پيدا کرديم اگه يادت باشه؟

- ما عجله داشتيم که آب بخوريم اما ژنرال دستور داد

همه ثابت بايستن,اول شتر ها ,بعد آدم ها

ما همه مون ثابت وايساديم
...به جز اون

.اون داشت به سمت چاه مي دويد

:و ژنرال فرياد زد

کاپيتان اوريمبلي,از حالا به بعد
!تو رو شتر در نظر مي گيريم

!شتر-
.تو يه شيطاني-

.دفعه ي بعدي تو وارز همديگه رو مي بينيم-
!قطعا-

!ما بايد بيشتر بيايم پيش هم
!دوباره بيا اينجا-
!خدانگهدار-

!مي بينمت

.من نزديک بود بخاطر اون کيک ميوه اي بالا بيارم-
متاسفم-

.و بقيه ي شام هم چندان خوب نبود
.فقط سيگارها خوب بودن

!گفتم که متاسفم-
!تو برات اهميتي نداره-

...و همچنين

وقتي در مورد شوهرت جوک مي گن تو
.خيلي مي خندي

!کافيه!کافيه

من به دومنيکو گفتم اون شاخه ي لعنتي رو ببره

!حالا خودم انجامش مي دم

خيلي خوشحالم که برگشتي,منتظرت بودم

.تو ازم پرسيدي که باورم مي شه اون کشته باشدش يا نه

گفتم نه,ولي اشتباه مي کردم
الان دارم بهت مي گم آره

بعد از سه ماهي که باهاش گذروندم فکر مي کنم
.اون از پس هر کاري برمياد

من مي ترسم.يه کاري بکن
کمکم کن.نجاتم بده

چي کار مي تونم بکنم؟-
بهشون بگو تو رو دوچرخه ديديش-

نمي دونم,مطمئن نيستم-
من مطمئنم-

باشه,ولي به نظرت من مي تونم اينکارو بکنم؟-

...التماست مي کنم

.خيلي تيز بود
.خودم رو زخمي کردم

!ماتيلده,برام پنبه و الکل بيار

خوبه که برگشتي,منتظرت بودم

ديدي؟همه چيز تموم شد
عشق...همه ش تموم شد

.تو سه ماه همه چي رو سوزونديم

يکي داره زنگ مي زنه-
ببخشيد؟-
...فکر کردم صداي-

.بايد باد بوده باشه
کي اين وقت شب مياد؟

:بعضي وقت ها از خودم مي پرسم
کي رو مي شه سرزنش کرد؟

.تا حدي ماتيلده رو
.ولي من رو هم همينطور

...من هميشه با عشق زندگي کردم,نمي دونم

.الان نه هيچي ازم بيرون مياد و نه چيزي واردم مي شه

.مافي عزيزم اين فاجعه ست

!کمکم کن خودم رو پيدا کنم

بيا دو تايي مثل قديما بريم تينکا

!بيا تو

مهندس برلوچوني بيچاره اينجاست-
چي؟-

ممنون دومنيکو

!آنجلو-
!بله,ماتيلده منم-

چرا برگشتي؟-
بخاطر اين-

مي دونستي اون زنده بود؟-
آره-

تو آديس آبابا ,مطبوعات ايتاليايي رو دوست ندارن
.اما يه چيزايي بهشون مي رسه

...بعد متوجه اين آگهي درگذشت شدم

کلئوف برلوچوني که با اوريمبلي ازدواج کرده بود
...به صورت تراژيکي از دنيا رفت

اين يعني چي؟

!يعني اون مرده
!من سه ماهه که اينو مي پوشم

چطوري مرد؟-
غرق شد-

ببخشيد,شما کي هستي؟-
.يکي از دوستان خانوادگي اوريمبلي-

مي فهمم,خانواده ي اوريمبلي

زمان رو از دست ندادي,نه؟
!و مي دونستي که من زنده ام

چرا بهم نگفتي؟

!چون اون مي خواست تو فکر کني اون مرده

!بذار همه چيز رو بهت بگه,اون اصلا شرمسار نيست

تو شرمنده اي؟
پس از من چي مي خواي؟

تو هيچ حقي در مورد همسرت نداري,نه از نظر
!اخلاقي,و نه حتي کمتر از اون,از نظر فيزيکي

!مي توني برگردي به همون جايي که بودي

اينجا هيچ حقي نداري
!اسپادون عزيزم

مي دونم,کلئوف برام نوشت

!به عنوان تنها وارث من سهمم رو از ميراث مي خوام

!باشه,پس پولت رو بگير و گم شو

نه من فقط براي پول اينجا نيستم
!من مي خوام حقيقت رو در مورد مرگ خواهرم بدونم

رسما چي تاييد شده؟ تصادف؟-
خودکشي-

اون وقتي راجع به عشق ما فهميد
از شدت حسادت خودش رو انداخت توي آب

کلئوف خودش رو کشت؟
تو کي هستي که داري اين چرت و پرت ها رو مي گي؟

پرونده بسته شده
!دادگاه هيچ شکي نداشت

!تموم شد,آنجلوي عزيزم

!پرونده مي تونه دوباره باز بشه اگه مدرک جديدي وجود داشته باشه

چه مدرکي؟-
من مي دونم چه مدرکي-

درخت سدره-
صداش شبيه کفتارهاي اتيوپيه-

!ولي اينجا هم کفتار هست

!نگران نباش,من مسير رو بلدم

ببخشيد...-
اوه,آقاي مافي-
اسم من رو مي دونيد؟-
البته-

من اسمم رو بهتون نگفتم-
تو يادداشت هايي که داشتم بهشون نگاه مي نداختم,ديدم-

تو چي مي خواي؟-
...نه,من داشتم رد مي شدم-
اوه نه,تو حدود يک ساعت اينجا بودي-

من تو هتل مي مونم تا به يه سري کار رسيدگي کنم

اوريمبلي مي تونست به راحتي بدون اينکه
.ديده بشه,بياد و بره

.ولي اگر يکي مي ديدش بهتر بود

من باور دارم که تو مدرک محکمي داري
.اونقدر هست که باعث بشه پرونده دوباره باز بشه

بله,يه نامه براي بستنش کافي بود

.ولي يه نامه ي ديگه مي تونه برعکسش کنه-
چه نامه اي؟-

اين يکي.کلئوف روز مرگش برام اينو نوشت

اون در مورد شوهرش برام نوشت و رابطه ي
.عاشقانه ي نامشروعي که با ماتيلده داره

بعد هم در مورد اينکه مي خوان با هم زندگي کنن
...و بقيه ش

اگر کاملا شوهرم رو به دست بيارم يا کاملا از دستش بدم
مي تونم کمتر بهش اهميت بدم

...ولي يه چيزي تو نامه ي اون شک برانگيزه

.احساس مي کرد قراره يه اتفاقي بيفته

اون برام نامه نوشت و يه توصيه اي بهم کرد
.به همراه يه پي نوشت

"من تو گاويراته نوع ذرت رو تغيير دادم
بايد ببينيم چه محصولي مي ده"

اين نامه شبيه به نامه ي کسيه که مي خواد بميره؟

ببخشيد شما دوچرخه اجاره مي ديد؟-
نه,ديگه نه-

قبلا اجاره مي دادي؟-
بله يه زماني-

اون يه سند جعلي داشت...براي همين هم
.دوچرخه رو بي خيال شد

باشه ولي يکي از دوستام بهم گفت که
.يه دوچرخه از اينجا اجاره کرده

از من؟-
بله,يه مرد درشت هيکل که تقريبا پنجاه سالشه
.و يه ژاکت سفيد تنش بود-

دقيقا از من گرفته؟-
...بله فکر مي کنم-
اممم,آره,يادم اومد-

4 ماه پيش
.ولي بهش فروختمش

معامله ي خيلي خوبي بود!
500 لير در ازاي يه ماينو ي تقريبا نو

منتظر چي هستي؟چرا بهشون نمي گي؟-
.برام سخته-

اينکه من با اون زندگي کنم برات سخت نيست؟

.اگر اينکارو بکنم بخاطر تو مي کنم

!تو براي من اينکارو نمي کني,براي جفتمون مي کني-
درسته-

!اون چيزي که برادر زنم بهتون مي گه هيچ ارزشي نداره

جدا از اينکه به من حسادت مي کنه
.هيچ تخمي هم نداره

!تخم هاش رو بريدن
!بريد يه دکتر بياريد

آدم هاي بي تخم نمي تونن شاهد پرونده باشن-
!آروم باش-

من آرومم,من خيلي آرومم!
نمي بيني؟دارم لبخند مي زنم

دارم لبخند مي زنم چون بايد بخاطر يه نامه ي نکبت
.محاکمه بشم

!هيچ مدرکي عليه من وجود نداره
.ادامه بده

البته
مارشال,بذاريد بياد داخل

آقاي کومبي
...شما شخصي رو که در 14م سپتامبر

دوچرخه رو بهش فروختيد,شناسايي مي کنيد؟

!اين يکيه

چه دوچرخه اي؟
کدوم دوچرخه؟

هموني که باهاش 18 کيلومتر رو از پلانزا تا اينجا
.تو يک ساعت رفتي

و الان کجاست؟

.ما داريم تو درياچه ي پلانزا دنبالش مي گرديم
.مطمئنم که پيداش مي کنيم

تو حرفاش رو باور مي کني؟
!بهم نگاه کن,بايد اشتباه کرده باشي

!اوه نه,من تو رو يادمه-
بله,ماريو-

.مارکو هم ديد که داره دوچرخه رو مي رونه

بله,متاسفم,من تو رو ديدم اورميبلي
حالا مطمئن شدم

حالا چي مي خواي بگي؟-
...اين يه نقشه ست-

!تو مي دوني من بي گناهم

.من بازداشتت مي کنم
!مارشال

!اون دستبند ها رو ببر اونور
!من يه افسرم

من پيش ژنرال ايمون کات شکايت مي کنم
!و اون بهتون نشون مي ده که من واقعا کي هستم

باشه,بدون دستبند
بيا بريم

.بايد لباس هام رو عوض کنم و وسايلم رو جمع کنم

مراقب باشيد,اون يه صندوق داره که
.پر از اسلحه ست

اين فاحشه مي خواد همه چيز رو به دست بياره و بعد
!هم با اين خائن فرار کنه

!تو مثل بچم بودي

اگر برم زندان يه پني هم بهم نمي رسه
!همه ش مي رسه به برلوچوني

!و تو,فاحشه ي احمق,يه کير گيرت مياد

!آره,اين تنها چيزيه که گيرت مياد

بيا بريم.من مي خوام اون صندوق رو ببينم

وينچستر
...مسلسل

شمشير با لباس افسري کامل
.دو تا سر نيزه که غنيمت جنگيه

اين چيه؟

عصاي سلطنتي راس ماگت,يه غنيمت جنگي

کلاه بولينگم
لندن,1920

همه ي اندوخته هام
.تقريبا نزديک به يک ميليون

!فاني

!ايوونا

!جيووانا

...ماريا-
بسه,بدش به من-

سالي,سومالي,13 سال پيش

.يه دختر دانمارکي

.يه اتيوپيايي

نامه هاي عاشقانه

.خاطرات جنگ

...خاطرات با ارزش زندگيم
...چه زندگي اي

يه زندگي غم انگيز-
تو اينطور مي گي-

باشه,تو ده دقيقه وقت داري که آماده بشي

مارشال,اين اسلحه ها رو ببريد
.و تو اون بيرون منتظر باش

.اين وصيت نامه ي دست نويس کافيه

قبل از اينکه برم با وکيل ها صحبت مي کنم
...همه چيز درست مي شه

ممنون,ولي اون...ملک و املاکش تو ميلان
.خيلي زياده

تو لايقش هستي,من بهت بدهکارم
.و کارهاي اشتباهي هم انجام دادم

خدانگهدار ماتيلده-
ممنونم,آنجلو-

عاليجناب-
چه خبره؟-
!اون درو رو خودش قفل کرده-

.بيا يه نگاهي بندازيم

!درو باز کن,اوريمبلي

درو باز کن! اوريمبلي

مثل يه "آلا کوند" به دار آويخته شده!

مراسم ختم کيه؟-
.مراسم ختمي در کار نيست-

فردا صبح مي برنش به قبر خانوادگيشون در ميلان

.من خيلي خسته ام بيا بريم تو تخت

.ممنونم

صبح بخير

صبح بخير

چي شده؟
چرا اينطوري بهم نگاه مي کني؟

هيچي

به دومنيکو بگو که وسايلت رو از قايق بياره

نه,ماتيلده من دارم مي رم

کجا؟-
دور از اينجا,نمي دونم کجا-

خدانگهدار,ماتيلده

:جهت سفارش و ترجمه ي زيرنويس به آدرس زير ايميل بزنيد
cinema60s70s@gmail.com
:کانال تلگرام معرفي فيلم
t.me/lostincinemaa