All language subtitles for Murder_Rock_Dancing_Death_1984_persian

CiMDB زیرنویس از تیم ترجمه
معرفی، نقد و دانلود آثار جهان

،یک، دو، سه، چهار
،پنج، شش، هفت، هشت

،یک، دو، سه، چهار
،پنج، شش، هفت، هشت

...یک، دو، سه، چهار

چی گفتن؟
نظرشون چی بود؟

.گفتن که هنوز باید بهتر بشه

.خیلی خب بچهها

.شما باید بهتر بشین

.بنابراین فردا دوباره این کار رو انجام میدیم

!ای بابا

!تا حالا نشده یه بار راضی باشه

مارجی، نظر تو چیه؟

!مهم نیست من چی فکر میکنم

جنده خانم

،مارجی

اشکال نداره من و ویلی یه کم بیشتر بمونیم؟

میخوایم روی چند تا از مراحلی که خوب
.پیش نرفتن کار کنیم

هفت ساعت براتون کافی نبود. نه؟

.باشه برید

.خیلی خب

آمادهاید؟
!باب

.از اول ضبط میکنیم

.یه کم صبر کن

.فردا میبینمت باب

اون مجبورت میکنه اضافه کار کنی؟ -
.آره -

سلام -
جیل -

.امشب فوقالعاده بودی

.اونا خیلی بهتر از مناند

.اوه، بیخیال
.هیچ کس از تو بهتر نیست

.شانس بهت رو کرده. از دستش نده

.حیف شد

.توی این دو هفته، همه اونا عالی بودن

.عالی، اونا واقعا بااستعدادن

.آره، ولی ما فقط به سه تا از اونا نیاز داریم

.ولی ما الان بهشون نیاز داریم نه دو هفته دیگه

فقط سه تا از اونا؟ الان؟

یعنی چی؟

،استاینر و موریس اعلام کرد که بچههات عالیان. از وقتی که

این... این بچهها رو به تو سپردیم، خیلی
.پیشرفت کردن

.مواظب باش مارجی حرفات رو نشنوه

.اگه میتونست من رو میکشت

.داشتم به دیک میگفتم که ما یه مشکل داریم

...زمان اجرا تغییر کرده به

.دو هفته زودتر. میدونم

.من فقط از ایدهی گزینش خوشم نیومد

.اونم دو هفته مونده به انتهای دورهی من

شما دارید فراموش میکنید که این یه موقعیت خوب

.برای اونایی هست که انتخاب میشن

.این دقیقا چیزیه که من رو میترسونه

.اگه اونا قضیه رو بفهمن ممکنه به جون همدیگه بیفتن

.متاسفانه اونا همین الان هم از این قضیه بو بردن

.اینجوری نمیشه کار کرد. این کار نباید صورت بگیره

.تو دردسر میفتی دیک. اینو تضمین میکنم

.این یک گزارش اتوماتیک است

.لطفا کلاسها، خانهها و رختکنها را ترک کنید

.دستگاههای نظارتی و امنیتی تا 15 دقیقه دیگر روشن هستند

.اگه تو رختکن دخترا پیدات کنن تو دردسر میافتیم

.بیا بریم خونهی ما

.نه گوش کن، پدر مادر من رفتن بیرون

یعنی میگی بریم خونهی شما؟

سریع یه دوش بگیریم

.من بیرون منتظرت میمونم

.باشه، عجله کن

.ستوان بورجس

.ستوان بورجس -
آقای یل -

آه پروفسور -
.لطفا بگید دیویس -

حالا پروفسور بده مگه؟

بچهها رو جمع کردین؟

،بله. به نظر میرسه که یکی از اونا

.یه جورایی باهاش رابطهی نزدیکتری داشته

...من

.من پیداش کردم

و تو کجا بودی؟

.بیرون

.من منتظرش بودم که لباساش رو عوض کنه

اما چرا اون؟

.اون خیلی خوب بود

.اون بهترین بود

...سوزان بیچاره

.ستوان

قاتل قبل از ان که اون دختر کشته بشه

.با کلروفرم اون رو خوابونده

.یه مرگ خوشایند

.بله

،خیلی کنجکاوم

مدیر مدرسه کجاست؟

...ما

.هنوز داریم تلاش میکنیم پیداش کنیم

،یه نفر

.باید به کندیس بگه

کندیس؟

.معلم ماست

.ما تلاش کردیم ولی بهش دسترسی پیدا نکردیم

،من باهاش تماس گرفتم
.ولی جواب نمیده

.ادامه بده، بازم زنگ بزن

.اگه از طریق رادیو داستان رو بشنوه دیوونه میشه

الو؟

دیک؟

دیک؟

دیک، تویی؟

.آره منم. در رو باز کن

.دیر کردی

.من داشتم با استاینر و موریس صحبت میکردم تا الان

.بیا تو

با استاینر و موریس؟ آره؟
مطمئنی با جنیس یا جیل نبودی؟

،ببین

اگه فکر کردی من از محبوبیت استاینر
و موریس استفاده میکنم تا

...یه سری دختر مدرسهای رو

.آره مطمئنم تو این کار رو نمیکنی

.کاملا. کاملا

ما که به هم دروغ نمیگیم. مگه نه؟

.به هر حال، جنیس بهترین دانشآموز توئه

اوه، یعنی سوزان کوچولوت جایگاهش رو از دست داد؟

ای بابا کندیس، کی این چرت و پرتا رو تو کلهت کرده؟

.حتی اگه رو به موتم باشی اینا رو انکار میکنی

.باشه، هر چی تو بگی

اما اگه من جنیس یا یک دیگه از اون دخترا رو
،بکشونم تو تختم

.تو مطلع خواهی شد

.اما سوزان رو فراموش کن

.هیچ وقت بین ما چیزی نبوده

میشه جواب بدی؟

...اما

.با تو کار دارن احتمالا

یعنی چی؟

امشب خیلی عجیبغریبی. میدونستی؟

سلام کندیس

باب تویی؟

.یه اتفاق وحشتناک برای سوزان افتاده

چی؟ -
...تو مدرسه -

.پلیسا اینجان

چی داری میگی؟ -
...اون -

منظورت چیه؟ اون مرده؟

.آره کندیس. اون کشته شده

.اونو زیر دوش پیدا کردن. لطفا هر چه زودتر بیا

.جسد سوزان رو پیدا کردن

.توی حموم

.اون به قتل رسیده

!این درست نیست

!کافیه

.صبر کنید ببینم بچهها

.یه کم صبر کنید

چی درست نیست ویلی؟

همهتون

.شما فقط دارید به رقصیدن ادامه میدید
.بدون این که ذرهای اهمیت بدین که سوزان مرده

.اهمیت نمیدین که کی اون رو کشته و اصلا چرا کشته شده

.شما اصلا دیگه بهش فکر نمیکنین

.مرده که مرده... مهم نیست

،ما که نباید از رقصیدن دست بکشیم

مگه نه؟

،ویلی

میدونی شما همه برای چی اینجایید؟

چرا تو دورهی من پذیرفته شدید؟

،چون شما بهترینید

بااستعدادترین

...و همهی شما از پسش بر میاید

.خیلی از شما زودتر از چیزی که فکرش رو بکنید

،ولی موفقیت راحت به دست نمیاد

.و شما باید بهاش رو بدید

،شما باید سختی بکشید و برقصید
.حتی اگه یکی از دوستاتون بمیره

.شما باید بهاش رو با عصبانیت، اضطراب و فداکاری بدید

.فراموش کنید که چی درست و انسانیه

.چون انسانیتی وجود نداره

.چون اینجا زمانی برای گریه کردن وجود نداره

!چون شما نمیتونید دست بکشید

.ویلی تو هم نباید دست بکشی

.همینطور بقیهی شما

.خیلی خب

.باب، یه بار دیگه ضبط میکنیم

،یک، دو، سه، چهار، پنج

.شش، هفت، هشت

اون دختره سوزان

.یکی از بهترینها بود

.یکی گفت که بهترینه

.همه چیزای خوبی در موردش میگن

.همه دوستش داشتن. اون دشمنی نداشت
...اون پسره هم که واقعا

.عاشقش بود
.با این وجود اون کشته شده

.پس این نشون میده که قاتل کسی از مدرسهی ما نبوده

،اما اون داخل مدرسه کشته شده

.توی رختکن، جناب گیبسون

شما که نمیخواین بگین هر کسی میتونه
.سرش رو بندازه بیاد تو مدرسهتون

.خب... غیرممکن نیست

.نه، ولی خب خیلی هم محتمل نیست
مگه نه؟

.نه، نه خیلی

بین بچهها رقابت زیادی وجود داره؟

.البته، ولی نه اونقدر که آدم بکشن به خاطرش
.غیر ممکنه

تو چی؟

نه به عنوان مظنون. منظورم اینه که
.یه چیزی در مورد خودت بهم بگو

در مورد من؟

مثل چی؟

...مثلا ارتباط تو با اون دختر، با قربانی

.اون یه دانشآموز بود، مثل بقیه

.بدیهیه

اون بهترین رقاص بود حتی برای شما
.شما مهارتش رو تحسین میکردید

و شما خیلی دوستش داشتید... درسته؟

.قطعا

خب

متاسفم. من هنوز فکر میکنم

قاتل کسیه که دسترسی راحتی

.به مدرسه داشته

.منم، جنیس

.منم

.آه ویلی

.خیلی من رو ترسوندی

.نمیخواستم. ببخشید

.من از وقتی که سوزان با تو زندگی میکرد، کلیدهاش رو داشتم

.من خیلی احمقم

چرا یه کم نمیشینی؟

.نه ممنون

...من فقط احساس کردم باید یا یکی حرف بزنم

.و احتمالا تو خیلی خستهای

.بذار برم یه چیزی بیارم تا بخوریم

سرده، مگه نه؟
.انگار نه انگار بخاری روشنه

.آره من اینجام تیتی

.برات به چیزی هم میارم

تیتی من چطوره؟

تو قفس کوچیکش سردشه. آره؟

.من میدونم چه حسی داری ویلی

اما چرا؟ چرا سوزان؟

کی باهاش مشکل داشته؟

.من نمیدونم ویلی

.من نمیدونم

.این وضع کشتن با اون میلهای که تو قلبش کردن

یعنی چی؟
.خیلی مریضه

.من خیلی ترسیدهم

.خوشحالم اومدی که حرف بزنیم

.تو خودت نریز. ما باید با هم حرف بزنیم

.نمیدونم دیگه میخوام یا نه، جنیس

.صبر کن. میخوام یه عکس از شما دو تا رو نشونت بدم

.هنوز رو دیواره

.تو و سوزان با همدیگه. همونجا وایسا

!ویلی

دوباره شروع کردی به سیگار کشیدن؟

!ویلی

.جوابم رو بده

!ویلی

عکس رو برداشتی؟

چرا جوابم رو نمیدی؟

ویلی؟

ویلی؟

...تیتی

کسی اینو دیده؟

.نه کسی ندیده

.خوبه

من حس میکنم ممکنه این یه مسخرهبازی احمقانه
.از طرف دوستامون باشه

.و ترجیح میدم بین خودمون بمونه

نظر تو چیه آقای یل؟

.موافقم ستوان

حق با شماست. خبرنگارا معمولا دنبال جزئیاتی
.مثل این چیزان

.ازش عکس بگیر

.میله رو بیرون بکشید و اونو تو پرونده بذارید

و مطمئن شو که

کسی تو رو نمیبینه. باشه؟

.تو خیلی غافلگیر به نظر نمیای

.چون نیستم

چرا که نه؟ -
.جنیس مرده -

.سوزان هم مرده

.من فکر میکنم قاتل باید یکی از ما باشه

.راست میگی ویلی

...اما تو دوستپسر سوزان بودی

و از اونجایی که همه میگن
...سوزان جنیس رو هم دوست داشت

!میکشمت

!عوضی لعنتی

!آروم باشید بچهها

،به بقیه فرصت حرف زدن بدین

.اگه مشکلی ندارید

...اینجا یه جورایی رقابت در جریانه

گویا

فقط سه نفر از ما قراره برای
،استاینر و موریس انتخاب بشه

.این شانس زندگی ماست

میدونید این یعنی چی؟ -
.آره -

.کاملا

چرا نمیپرسین کدوم دخترا انتخاب میشدن؟

.حتما سوزان

و کی بعد سوزان انتخاب میشد؟

.جنیس

.پس قاتل یا منم یا گلوریا

.یا اون داداشجون احمقت

دورهی سال دومیها در سالن

.شمارهی 9 آغاز میشود

فارغالتحصیلان در سالن

.شمارهی 24

!تو یه آشغالی

.چرا؟ همه میدونن اون فرشتهی محافظ توئه

.اگه میتونست کونت رو موقع رقصیدن بالا نگه میداشت

!بسه

.کافیه دیگه ویلی

مگه چیه؟

چیزی که گفت رو دوست نداشتی؟

،اگه بچهها کارشون به اینجا رسیده که هم رو بکشن

.به خاطر اینه که تو یه خشم دیوانهوار در اونا ایجاد کردی

چیز دیگهای نیست مارجی؟

چرا راحت نمیگی که قاتل منم؟

.تا من رو از سر راهت برداری

.دقیقا همین رو میخواستم بگم

!مارجی

...مگه شما یه خانوادهی بزرگ شاد نیستید

.ناراحتکنندهست

مارجی به خاطر این که مسئولیت
.دورهش رو به عهده گرفتم من رو نمیبخشه

،اگه اجازه میدید ستوان

.چیزی که ویلی گفت نامعقوله

.هیچ اساس و پایهای نداره

یا شایدم بر این اساسه که
...ویلی داره تعمدا فراموش میکنه

که سوزان و جنیس همیشه با همدیگه
.وقت میگذروندن

...وخیلی اتفاقا بیرون از

هی! منظورت چیه عوضی؟

!داری زیادی واکنش نشون میدی

همه میدونن که اون دو تا فرشته کوچولو
.چجوری داشتن پول بیشتری در میآوردن

.میکشمت

داری سعی میکنی اینو بگی که
اون دخترا توسط

یه نفر غیر از افراد داخل مدرسه کشته شدن؟

،اگر شما سرنخی تو ذهنتون ندارید

بهتره به جای این که ما رو انقدر
.اذیت کنید دنبال اون بگردید

آره

اما من باید این احتمال رو هم در نظر بگیرم که
،یه آدم روانی بین شما هست

که تصمیم گرفته

.همهی شما رو بکشه

.میدونید، دارم بهتون میگم

.اون قلبا مورد تایید منه

!مدرسهها پر از آدمای عوضی شده پروفسور

توی جرمشناسی بهش چی میگین؟

.لانهی افعی

میبینی دانشگاه به چه درد میخوره؟

بله

اون دیگه چیه؟

.من همه چی رو ضبط کردم

جالبه. ولی به چه امیدی این کار رو کردی؟

اعتراف؟

.ممنون، آقا

چی شده؟

.اون بیلبورد رو ببین

خب که چی؟ مشکلش چیه؟

...من یه کابوس دیدم و این مرد

.این مرد من رو کشت

.تو احتمالا این مرد رو روی بیلبورد دیدی

.خدا میدونه چند تا از این بیلبوردا این اطراف هست

.این نباید برای تو کابوس ایجاد کنه

.میخوام بدونم اون کیه

.بیخیال. مسخرهست

.این انگار روی ناخودآکاهت تاثیر گذاشته

.و حالا تو توی خوابت میبینیش

...دیک

.من باید بفهمم اون کیه

.اتاق خالی نداریم خانم

.میخواستم با آقای رابرتسون حرف بزنم

.نیستش

.باهاش قرار دارم

ممکنه تو اتاقش منتظر بمونم؟

.نه. میتونید بیرون منتظرش بمونید خانم

.بیرون خیلی سرده

.نمیخوام سرما بخورم

.باید بهم میگفتید که دمای هوا افت کرده

اتاق 96

.آروم باش خانم

تا حالا یه آدم مست ندیدی؟

اینجا چیکار میکنی؟

!نمیشه بری

!صبر کن

!صبر کن

.هرزهی احمق

.خیلی خب

.کندیس نورمن

.تو هیچی نیستی بورجس

.فقط داری دور خودت میچرخی

چرا نشان پلیسیت رو نمیندازی اونور؟

.تو هیچی نیستی

.هیچ وقت دستت به من نمیرسه

...اوه داشت یادم میرفت

.زنگ زدم تا یه راز رو بهت بگم

،من دوباره ترغیب شدم
.میخوام یکی دیگه از اون دخترا رو با میله بکشم

...اوه داشت یادم میرفت

.زنگ زدم تا یه راز رو بهت بگم

...من دوباره ترغیب شدم

...میخوام یکی دیگه از اون دخترا رو با میله بکشم

دستگاه اوسیلوسکوپ نمایش بصری از
.صدای یه نفر میده

.مثل اثر انگشت

.چون هر صدا به ما الگوی خاص خودش رو میده

،همون طور که میدونید ستوان
.هیچ دو صدایی دقیقا شبیه هم نیستن

با فیلترهای گرافیکی همهی صداهای
.پیشزمینه رو حذف میکنیم

.زنگ زدم تا یه راز رو بهت بگم

...من دوباره ترغیب شدم

باید همهی صداهای جانبی رو پاک کرد
،تا الگوی آوایی صدا

.مشخص بشه -

چرا نشان پلیسیت رو نمیندازی اونور؟

ما این کار رو با تست کردن هزاران

.مجموعهی ممکن انجام میدیم

.مثل این -
.تا یه راز رو بهت بگم -

،من دوباره ترغیب شدم
.میخوام یکی دیگه از اون دخترا رو با میله بکشم

.تو هیچی نیستی، بورجس

.فقط داری دور خودت میچرخی

.شما حتی نمیتونید بگید این زنه با مرد

.بله، درسته

.به خاطر تن صدای آرومشه

.اما ما سعی میکنیم الگوهای آوایی رو مشخص کنیم

و شما قادر خواهید بود اون رو با صدای
.مظنونین انطباق بدین

.بسیار خب فهمیدم

پروفسور دستگاه ضبط صداتون
.رو به من بدید

.بفرمایید

.خوش بگذره گروهبان

خیلی جرئت میخواست
.که اوجوری بهم زنگ بزنی

.من کیفم رو میخواستم

فقط همین؟

.من همچنین میخواستم شما رو ببینم

.پس داستان از این قراره

،تو خواب دیدی که من تو رو کشتم

.و تو واقعا اومدی دنبال من گشتی

.شاید من رو توی یه سری فیلم قدیمی دیدی

.قبلا یه بار تو فیلما کار کردم

.نه، من فکر نمیکنم هیچ کدوم از فیلماتو دیده باشم

پس چطور خواب چهرهای رو دیدی که
قبلا تا حالا ندیده بودی؟

.مسئله همینه

.یه جایی، یه جوری دیدمت

...خب

از من به عنوان قاتل خوشت اومد؟

.تو خواب نقشت رو عالی بازی کردی

.بهترین اجرای من
.که هیچ کس نمیبینه

!شاید باید برم تو کسب و کار خواب و رویا

.سینما چیزی برای من نداره

.تو نباید به این راحتی دست بکشی

.شاید بتونم کمکت کنم

.من یه دوست دارم که تو کار تبلیغاته

.فردا تو دیگه نمیدونی من کی هستم

.اما من میدونم

.بیا بریم

.اینور نگاه کن -
.راه رو باز کن -

...صبر کن -
.برید کنار -

.تو هیچی نیستی بورجس

.فقط داری دور خودت میچرخی

چرا نشان پلیسیت رو نمیندازی اونور؟

.تو هیچی نیستی

.هیچ وقت دستت به من نمیرسه

...اوه داشت یادم میرفت

.زنگ زدم تا یه راز رو بهت بگم

...من دوباره ترغیب شدم

میخوام یکی دیگه از اون دخترا رو با میله بکشم

صدای آشنایی بود. نه؟

.نمیدونم. متاسفم

خب توضیحی داری بدی؟

.ایشون به من گفت

.هر چیزی اینجا بگم ممکنه علیه من استفاده بشه

بله

...و ایشون بهتره که

...ساکت بمونن. چون که

...ما

.در واقع همین الانش اعتراف شما رو داریم

مگه نه؟ -
.نه. هیچ دادگاهی این رو قبول نمیکنه -

!شما منو میخندونین

.خب حالا بخند

...عوضیِ

.مواظب باش بچه جون

.یکی دیگه میخوریا

.باشه

چی میخوای بدونی؟

.همه چی

چرا اونا رو کشتم؟ -
.آره -

...خب، چون که

.سوزان داشت من رو دیوونه میکرد

.اون متعصب بود

...و جنیس

.اون اهل پورتوریکو بود

.و منم از اینایی که خونشون اصیل نیست متنفرم

احمق

.گوش کن بچه جون

من عوضیایی مثل تو که فکر میکنن

.میتونن من رو گول بزنن، نمیتونم تحمل کنم

متوجهی که؟

مگه اعتراف نمیخواستی؟ دیگه چی میخوای؟

.خیلی خب بازی کنید

.بریم

.نگران نباش

اونقدر بیرون بمون که برای رفتن به زندان
.خیلی اشتیاق داشته باشی

!مادر به خطا

.اون همه چیز رو میگه، خواهیم دید

این الان خندهدار بود؟ کاملا واضحه

.کار اون نیست -
نیست؟-

.احمق نباش -
...اون تماس تلفنی -

،اون میدونست ما همه چیز رو ضبط میکنیم

.و امکان داره به اون شک کنیم

...پس اون زنگ زد تا

.آره... هر کاری که خبرساز بشه

.چون اون یه هنرمنده

!برای شهرت رو کلهی مامانش هم میشینه

.مثل مریضی میمونه
.اون دروغگو به دنیا اومده

منظورت اینه که روانیه؟

.نه، روانی نیست. عوضیه

آره اما

اما چی؟

یه پرونده داشتم که تو اون یه قاتل قهار

،که برادرزنش رو به قتل رسونده بود

.همهی سوءظنها رو به طرف خودش جلب کرده بود

.و همکاران من معتقد بودن که اون دیوانهست

.نه، نه

.نه این بچه فقط یه احمقه

و؟

.باید از اول شروع کنیم، آقای یل

.متاسفم دیک

میخواستی بیای تو؟

.فکر نمیکنم الان زمان مناسبی باشه

.البته فردا باید در موردش بهم بگی

.نه دیک

.این بار نه

...پس باید خیلی جدی باشه

.بیشتر از همیشه

!بیشتر از یه رابطهی یه شبه

.ببین دیک، فراموشش کن

.تو نمیتونی بفهمی

.من میتونم توضیح بدم

نه

.ترجیح میدم فراموش کنم

.چون که من هیچ وقت زنها رو نفهمیدم

.شاید به خاطر این که ما همه به چشم تو هرزهایم

و تو میگی کم اشتباه میکنم؟

خودش بود؟

آره

فهمید؟

!کاملا مشخص بود دیگه

در مورد من چی میدونه؟

.هیچی

تو فقط یه نفر روی بیلبوردی

.که من خوابش رو دیدم

میدونه که تو دنبال من میگشتی؟

آره، اما من بهش نگفتم

.که پیدات کردم

چرا؟

.چون دوست نداشتم در مورد خودمون حرف بزنم

باور نمیکنی؟

.واقعیته

حالا میخوای چیکار کنی؟
.اون دیگه در مورد ما میدونه

.من چیزی برای پنهان کردن ندارم

.راستی چرا فردا نمیای دنبالم

تو مرکز هنرمندان؟

مرکز هنرمندان؟ -
.اوهوم، فردا -

چهار، پنج، شش، هفت، هشت
،یک

،دو، سه، چهار، پنج، شش

هفت، هشت
،یک، دو، سه، چهار

.پنج، شش، هفت، هشت

.خداحافظ بچهها

.خداحافظ

.وایسا برم لباسام رو عوض کنم
.همین جا منتظر بمون

.باشه

.جورج

.تو... گلوریا هستی

!آره! آه، جرج

!چقدر زمان گذشته

چرا بهم زنگ نزدی؟

.کلا ناپدید شدی. چقدر خوشحالم که میبینمت

شما هم رو میشناسید؟

...گلوریا؟ آره... ما

.برای یه نمایش مد، مدل بودیم با هم

...آهان، خب

.برای گذران زندگی باید یه خرجی در میوردم

...این قضیه برمیگرده به

.شش یا هفت سال پیش

.خداحافظ جورج

.شیش هفت سال پیش گلوریا بچه بوده

خب

.مدل بچهها هم تو اینجور نمایشها هست دیگه

...نه که فکر کنی من حسودم
.ولی اون بچه بوده

اون کیه؟

...تو بامزهای

.قاتل

.بامزه بود

.بیا دقیقتر بررسیش کنیم ستوان

به خواب و رویا اعتقاد داری؟

.نه، اصلا

بله

.بایدم نداشته باشی

...کندیس خواب اون مرد رو دید

.خواب دید که اون به قتلش رسوند

.دقیقا همین آدم. توی خواب

.یه بار، من آماده بودم که برم روی صحنه

.بعد یه احمق با موتورش زد بهم

و حرفهی من رو به پایان رسوند
.قبل از این که شروع بشه

.من فکر میکنم تو خیلی موفقی

،آره اما در مقایسه با قبل

.تو یه رده نیستن

دکترا گفتن که اثرات روحیش

.مخربتر از اثرات جسمیشه

.اما تو خیلی خوب کنار اومدی

.نه

.من دیگه کارم تموم شد

.دیگه محو شدم

.حالا من استعدادهایی خلق میکنم که بره روی صحنه

.من موفقیت رو به اونا تزریق میکنم

.جای من قطعا پشت صحنهست

یه آدم غریبه با موتورش کل زندگیت رو

.در یک آن تغییر میده

...و امید و جاهطلبیت رو

هیچ وقت فهمیدی کی بود؟

.نه، زد و در رفت

.هیچ شاهدی هم نبود

.خب حالا تو در مورد خودت بگو

تصادف زندگی تو چی بود؟

...تصادفهای من

.زیادن

.منم خیلی خوششانس نیستم

،من امروز دوباره با فیل صحبت کردم

.همون که تو کار تبلیغاته

.قول داد که به زودی بهم زنگ بزنه

.دو دلار

.دو دلار بدین تا فالتون رو بگیرم

.یه جادوی قدیمیه

.من فالتون رو میخونم

خانم

.نه، ردش نکن بره

.یالا، بذار فال تو رو بخونه -
مال من؟ -

.تا ببینیم اون کار برات جور میشه یا نه

.کاری برات جور نمیشه

.این در مورد مرگه

.میگه تو یه قاتلی

!چه احمقانه

...دو دلار به اون یارو دادیم

.تا عصرمون رو خراب کنه

.نه اون عصر من رو خراب نکرد -
.باور نمیکنم -

.فقط صبر کن و ببین

پس بگو چرا ازم خواستی که این کار رو کنم؟

.مسخره! فقط برای خنده بود

.ما خودمون به زندگیمون شکل میدیم روز به روز

!چجور یکی میتونه اتفاقی که هنوز نیفتاده رو ببینه؟

.شاید با نگاه کردن به اتفاقایی که تا الان افتادن

الو؟ -
.سلام کندیس. منم فیل -

.آه تویی

،ببخشید مزاحم شدم. دیر وقته

.اما فردا شاید دیر بشه گفتنش

.دیرمون میشهها

،کندیس

،در مورد اون دوستت
،نمیدونم چجور بگم. اما

...یه چیزی هست در مورد

در مورد چی؟

من اون رو تو پروژهای که 10 روزه

.داریم ضبط میکنیم اضافه کرده بودم

.مجموعهی خوبیه

...میدونی که من هر کاری میکنم

.خب برو سر اصل مطلب

وقتی اسمش رو به مؤسسه داد
،معلوم شد که

این آدم دو سال پیش

.با یه دختر جوون باکره رابطه داشته -
.خب این که چیز تازهای نیست -

آره، فقط این که دختره مرد و هیچ کس نمیدونه

.چطوری مرد و چرا

اون رو دستگیر کردن اما بعد

.به خاطر کم بودن مدرک آزادش کردن

،ببین کندیس

ما تو کسب و کارمون خیلی سختگیرتر از اون چیزی هستیم
.که بقیه فکر میکنن

.حرفامو باور کن

.متاسفم کندیس

.اشکال نداره، ممنون

.دیگه بقیهش هر چی خودت خواستی

حتما

.خداحافظ عزیزم -
.خداحافظ -

قاتل

...قاتل

چیه؟

چیزی شده؟

فیل بود؟

خبرای بد؟

میخوای در موردش حرف بزنی؟

.نه

مطمئنی نمیخوای در مورد اون تماس تلفنی حرف بزنی؟

.گفتم نه

.من نیاز دارم یه کم تنها باشم

.اشکالی نداره

.میفهمم

فردا میبینمت؟

آره

.فردا بهتر خواهم بود

!نه

!من ازش متنفرم

!من ازش متنفرم

.میخوام بکشمش

میخواستم به روشی که
.بقیه کشته شده بودن، بکشمش

.تا کسی به من شک نکنه

.ترسیدم

.نمیتونم این کار رو کنم
...هیچ وقت

.اوه پرستار بچهی من دوباره دیر کرده امشب

.مالی تو که بچه نیستی. بس کن -
.من میدونم چی هستم -

.ولی نگران نباش به کسی نمیگم

.مگر این که به کلکسیون حشرات من نگاه کنی

.من خیلی خستهم. تازه از تمرین اومدم

.و حشرات حالت رو به هم میزنن. بد شد

.مامانم بهت پول میده که پیشم باشی

.اینو نگاه کن -
چیه؟ جیرجیرک؟

.نه یه ملخکه

.که میخواد جفتش رو بخوره -
.آها باحاله -

تو واقعا عکاس خوبی هستی. میدونستی؟

چرا یه چیزی که از حشرات کمتر حالبههم زن باشه
انتخاب نمیکنی؟

.تو هیچ وقت به من نشون ندادی چجوری میرقصی

آخه چجوری؟
.موزیک نیازه

موزیک؟

.خب حالا دیگه بهونهای نداری

.ولش کن مالی

!اینجا اونقد جا نداره

،نه تو این کار رو نمیکنی

،چون میترسی به احساساتم آسیب برسونی

.من خودم میدونم چلاقم. نیاز ندارم که تو اینو بگی

فکر نمیکنی الان موقع اینه که بری بخوابی مالی؟

.برو پایین

.اگه کاری داشتم صدات میکنم

.الان میخوام تنها باشم

.منم همین طور

الو؟

الو؟ کی هستی؟

الو؟

قبلا زنگ زدی؟

.من نمیفهمم چی میگی

دوست داری بیای حرف بزنیم؟

.باشه پس. مثل همیشه

.اوه تویی

...تو خیلی
...وای خدا

.اون مرده بود

.قبل از این که... که برم تو مرده بود

،یالا گیبسون. دلشو داشته باش. تو خیلی

،خوب نقش بازی میکنی

،گیج، ترسیده

،وحشتزده

.عالی بود

.اما من باید بیشتر بدونم. ادامه بده

.نقش بازی نمیکنم

...من

،وقتی رسیدم

اونجا روی زمین

.مرده بود

دقیقا همون وقتی که وارد شدی. آره؟

بله

.چه ورود خوبی! شگفتانگیزه

..اما

نمیفهمم چرا اونجوری فرار میکردی؟

.حداقل میتونستی به من خبر بدی

.من وحشت کرده بودم

.عقلم درست کار نمیکرد

.بهونهی خوبی نیست
!عقلت کار نمیکرد

.حرفم رو باور کن

.من اون رو نکشتم

.آره همین الان گفتی

حالا، بهم بگو

چرا رفتی جیل رو ببینی؟

...چون

.چون یه قرار داشتیم

...اوه،خب

...پس جیل

.برای تو چیزی بیشتر از یه رقاص بود

.فکر کنم

فکر کنی؟

.آره بود

.من فقط یه چیزایی شنیدم

...تو و سوزان... تو و جنیس

.این چیزا رو میگن

.اما هیچ کدوم صحت نداره

...به جز

.جیل

.اون من رو دوست داشت

.هیچ کس نمیدونه. حتی برادرش

...من فقط نمیفهمم که

میتونی توضیح بدی که

چرا میخواستی وقتی سر کارشه(پرستاری) ببیینیش؟

.رابطهی خودمه

.جیل مثل بقیه کشته شده بود

آره؟

بله

.من تصور کردم که همین طوره

.بوی کلروفرم رو حس میکردم

.که این طور

.من چیزی ندارم

.یالا، من رو بگردین

بگردین ببینین میلهای دارم؟

!همکاری شما تاملبرانگیزه

چطوری الان یه سوزن یا میله پیدا کنیم؟

چیزی پیدا کردید؟

.نه هیچی

.فایده نداره. برف اومده و همه چیز رو پوشونده

.تازه هوا هم خیلی سرده. سینهپهلو در کمینه

،خیلی خب، من میرم با اون بچه حرف بزنم

.همون که رو ویلچره -
.باشه. تا جای که از سرما دور بمونه -

.حواست باشه دیویس

.ببخشید

.ستوان

!ستوان بورجس

...باور نکردنیه

چی باورنکردنیه پروفسور؟

...اون بهمون کمک کرد
.اون بچهی فوقالعاده

کدوم بچه؟ کی؟

...مالی

بیشتر از دو ساعته که داره من رو دست میندازه

.آره دخترا اینجوریان

منم یکی از اینا دارم که به مدت20 ساله

.داره من رو دیوونه میکنه

چیکار میشه کرد؟

.باید حواست به زنا باشه

زنا؟

. دارم در مورد اون دختر که فلجه حرف میزنم

.اون از قاتل عکس گرفته

از چی عکس گرفته؟

قاتل؟ -
بله -

.اینم عکسهاست

.میرم پروژکتور رو بیارم

اون گلوریاست؟

.آره، اون تو دورهی پیشرفتهست

.اگه من جای اون بودم مثل چی میترسیدم

،از شوخی گذشته، یه چیزایی هست

.که داره اتفاق میافته

.دیگه داشتم بیخیال میشدم تا این که اینا رو بهم داد

.مدام من رو دست مینداخت

.چیزی که مطمئنم اینه که اون ستارهی شانس ماست

خب

.ببینیم

.درست به نظر نمیاد

نه

.بعدی رو ببینیم

!قاتل یه کم جوونه

.خب یک دیگه هست

.چه حرفهای! فقط ژاکتش پیداست

.آره، سرش پیدا نیست

خب... اگه چیزی هم معلوم نباشه
مشخص میشه این یارو

.گیبسون نیست

.آره، چون که اون همیشه کت و شلوار میپوشه

.خیلی خب، اون یارو رو آزاد کن

.باشه

.صبر کن. صبر کن

!باب

.من رو ترسوندی

.به خاطر جیل متاسفم

.جدی میگم

...حالا... بدون اونا

انگار من تنها کسی هستم
.که برای موریس و استاینر امتحان میدم

.ولی اونا باید اون رو انتخاب میکردن

.چون که اون بهترین بود

.ممنون گلوریا

!باب

!صبر کن. نرو

چرا صبر کنم؟

.تو اینجا دلایل خوبی برای موندن داری

!اما من نه

.نمیخوام هیچ کدوم از شما رو ببینم

.از وقتی که جیل رو کشتن هیچ کاری ندارم اینجا

بقیهی ما چی؟

!من هیچ اهمیتی به شما کثافتا نمیدم

!حالم رو به هم میزنین

!دلم میخواد همهتون بمیرید

!فقط دنبال جاهطلبیهای خودتونید

.این یک گزارش اتوماتیک است

.لطفا کلاسها، خانهها و رختکنها را ترک کنید

دستگاههای نظارتی و امنیتی

.تا 15 دقیقه دیگر روشن هستند

!نه

!نه

پیداشون نکردی؟

کندیس -
نه، نه -

.پس باید برم چندتا بخرم

.نه نه نیازی نیست

.مهم نیست

.فکر نکنم تو دراور گذاشته باشم

.شاید یه چند تا تو جیب ژاکتم باشه

.به هر حال الان باید برم

.اما تو تازه اومدی

.خیلی حالم خوب نیست

پس حداقل بگو برای چی اومدی؟

از چی میترسی؟

.هیچی

.ببخشید

کندیس -
.منو ببخش جرج -

.ای خدا

.من تو دراور دنبال سیگار میگشتم

...اون میله رو دیدم

.و بطری کلروفرم

،یه سوزن بلند، تقریبا شبیه خنجر

.با یه شیر طلایی رو سرش

...من همین رو تو خواب دیده بودم

که یه مرد

.من رو با همون میله کشت

،و اون مرد دقیقا

.شبیه جرج وب بود

و اون من رو با همون میلهی بلند
.شبیه همون که پیدا کردم، کشت

.درست شبیه همون که تو قلب قناری فرو کرده بود

.اون قاتله

.باید جلوش رو بگیرید، ستوان

خب، عزیزم اسم اون هتل که گفتی چی بود؟

.هتل فولتون

.با اسم رابرتسون ثبت نام کرده

.آها، هتل فولتون میدونم کجاست

.عجب هتلیه برای این مرد جوان بیباک

.خیلی ممنون خانم. خیلی کمک کردید

.اون دوباره میکشه

.مطمئنم -
.میفهمم -

.اون همین الانش هم گیر افتاده. کارش تمومه

دیویس

از پروندهی جرج وب چه خبر؟

.خیلی چیزا

یه رابطه داشته با یه دختر کم سن و سال که
.میمیره

!درست توی تختش

.به خاطر نبود مدرک آزاد میشه

،خب آل کوپون رو چی میگی؟ یکی رو به قتل رسوند

.و در آخر به خاطر کلاهبرداری افتاد زندان

.توی چنین پروندههایی، هر چیزی ممکنه

.تا جایی که ما حالشون رو بگیریم

.تو داری کمکم شبیه من میشی... این خوب نیست

.ستوان بورجس

.نه من تنهام

.کسی اینجا نیست

.بله، منتظرتون میمونم

...گلوریا

...جنیس

...جیل

!نمیخوام

!دور شید

!دور شید

!نه

!نه

.کارت تمومه جرج

.من رفتم پیش پلیس

.پیدات میکنن

دیگه خیلی دیره

...پلیسا دارن دنبالت میگردن

.تو همهی اونا رو کشتی

.ستوان بورجس میدونه تو قاتلی

.هیچ کاری نمیتونی بکنی

.اونا تو اتاقت مدرک پیدا کردن

کلروفرم، همه چیز

.همه چیز به تو میرسه

این مدرکه؟

...تو همهی آرزوها و خواستههام رو کشتی

تو همون مردی هستی که

.با موتور بهم زد

.همونی که ناپدید شد

.اما من پیدات کردم جرج وب

میدونی چند تا شب خواب دیدم
که تو من رو کشتی؟

!من دنبالت گشتم. حالام تمومش کن. یالا

!یالا، من رو بکش

منتظر چی هستی؟

،تو اونا رو کشتی

.چون تو بیماری

.تو به کمک نیاز داری کندیس

نه

.تو قاتلی

.همه چیز داره به تو اشاره میکنه

.حالا من رو بکش

.و این انتقام من خواهد بود

.جرج من رو بکش

...نه

نه

.تو باید تقاص بدی

...نه

.تو باید تقاص بدی

.نذار کسی بیاد تو

...خب، اینجا چی داریم

.انتظار این رو نداشتم

.و فکر نمیکردم که اومدم اینجا تا تو رو دستگیر کنم

.من نکشتمش

.گذاشتم تا خودش رو بکشه

فکر نمیکنم دادگاهی تو کل دنیا باشه که

.تو دو ثانیه تو رو مستقیم نفرسته زندان

.شاید حقمه

.من همهی آرزوها و خواستههاش رو کشتم

.خیلی وقت پیش

به خاطر من اون به ستاره شدنی که

.براش مقدر شده بود نرسید

بنابراین اون دخترایی که در راه
.معروف شدن و موفقیت بودند رو کشت

،به نظر میاد یک روانرنجوری وسواسی شدید باشه

.که از ناکامی حاصل شده

.بله، اجازه بدید پروفسور -
ببخشید -

دقیقا کی فهمیدی که اون مشکل روانی داره؟

وقتی که اون میله و بطری کلروفرم رو

.با هم تو کشوی دراور دیدم

فقط کسی که ذهنش مریضه این فکر رو میکنه
.که اونا رو به عنوان مدرک بذاره اونجا

من دقیقا وقتی اومد پیشم تا بگه دنبال

.اون وسایل تو اتاق تو بگردم، به همین فکر کردم

چیزی که من رو به کندیس مشکوک کرد
.اون عکسی بود که توسط دختربچه گرفته شده بود

دکمههای ژاکت فرد داخل عکس
.شبیه ژاکتهای مردونه بسته شده بود

البته ژاکت مردونه به نظر میومد چون که
!اسلایدها توی پرژکتور برعکس میشن

.و بعد وقت اومد پیش من، خودش رو لو داد

،یعنی

.گیرم که اون توی خواب اون میله رو دیده بود

اما چطور میدونست اون میله
دقیقا شبیه به همونی بود که

!تو قناری جنیس فرو رفته بود؟

چون که فقط من و دیویس

.از اون میله خبر داشتیم

.هیچ کس نمیدونست سرش یه شیر طلایی داره

،فقط ما دو تا میدونستیم
.و قاتل