All language subtitles for What.We.Do.in.the.Shadows.S05E08.WEB.x264-TORRENTGALAXY.per

Watch any video online with Open-SUBTITLES
Free Browser extension: osdb.link/ext

عزیزم، حالت خوبه؟

بله، بله، بسیارخوب. ممنون

لازلو یه چیزیش شده

الآن چند هفتهست که همینجوریه -
« ناجا » -

همینطوری میشینه توی کتابخونه، به فضا خیره میشه

تابهحال اینطوری ندیده بودمش -
« نندور » -

اه، لازلو، الآن داشتم این کتابه دربارۀ
جنگ خلیج کویبیرون» رو میخوندم»

«میتونی تفاوت بین ناوچۀ کلاس «اندومیون
با یک «بریگانتین» رو بهم توضیح بدی؟

بله، بله، بسیارخوب. ممنون

میترسم تقصیر من باشه

لازلو بهقدری نگران این طلسم که داره
حیات ابدی من رو نابود میکنه هست

که از لحاظ عاطفی تحلیل رفته

شوربختانه، فکر میکنم

بهخاطر اینه که دنیاش با این حقیقت که
من در چنین شرایط خوبیام، کنفیکون شده

راستش، من هی از این خوابها میبینم

،که توش یه بچۀ کوچکام -
« کالین رابینسون » -

و لازلو... باباییمه

اوه، اون بهخاطر اینه که اون اتفاق واقعاً افتاده، کالین رابینسون

فکر کنم اگه لازلو ماتحتم رو پاک میکرد، یادم میموند

چون کرده

...گرچه، انصافاً، اون

اون اتفاقیه که توی خواب میوفته

اَهاَه -
خواهشاً بسه -

لازلو؟

لازلو؟

آره، تقصیر منه -
« گییرمو » -

لازلو سخت در تلاش بوده تا سر در بیاره
چرا من هنوز یه خونآشام کامل نیستم

،و لازلو از شکست متنفره، پس

فکر کنم مغزش رو از کار انداخته

لازلو، فقط میخوام بدونی که هیچ عیبی نداره

تو تمام تلاشت رو کردی -
گیزمو؟ -

اه. بله. بله، من کنارتام

بله، بله، بسیارخوب. ممنون

حتی «لیبیدو»ش هم مختل شده
[ انگیزۀ کلی جنسی یا تمایل فرد به فعالیت جنسی ]

منظورم اینه، کارمون رسیده به تنها 16 گایش در هفته

مال ما رسیده به فقط سه بار

من حتی نمیتونم بهاندازۀ یه ریزتخلیه هم

حرصش رو دربیارم

!اوه، پروردگار بزرگ. اوه

وارانتی محدود، سیم برق رو هم پوشش میده، یا فقط خود دستگاه؟

اوه، من این میخهای گنده رو خیلی محکم چکشکاری میکنم -
جالب بود، جیمبو. من هم نمیدونم -

آره، نه، خوشحال میشم برم روی حالت انتظار. البته -
اوه. اوه -

بیا چندتا میخپرچ بکوبیم، جیگر

ببین چی پیدا کردم

یه جعبۀ بزرگ از کشتیها و هرزهنگاری

بله، بله، بسیارخوب. ممنون

اه. هیچی؟ -
« چگونه لازلو را شاد کنیم » -

یادتون باشه: ایدۀ احمقانهای وجود
نداره، فقط آدمهای احمق وجود داره

از لازلو چی میدونیم؟

گییرمو، تو مدتزمان زیادی از زندگیت رو
صرف بسی ذلیل و غمگینبودن میکنی

تو ایدهای داری؟

خیلیخب -
موردی نداره من یه ایده بدم؟ -

چطوره یه «رُست» (کبابکردن/دستانداختن) برای لازلو برگزار کنیم؟

،نه؟ که توش دربارۀ لازلو حرفهای بامزه میزنیم

،یهجورایی یهخرده سربهسرش میذاریم

و این بنا به دلیلی خیلی خوشحالش میکنه؟

صبر کن! من یکی دارم -
بله؟ -

نُچ. یادم رفت

...چی میشه اگه

...گوش کنید چی میگم

چی میشه اگه یه «رُست» برای لازلو برگزار کنیم؟

!عاشق اون ایدهام

!حالا، این ایدهایه که من دوست دارم

من همین الآن گفتم -
اون چطور به فکرت رسید؟ -

خیلی هم بلند گفتم -
باریکلا، کالین -

« منزل خونآشامها »

دزدکی نگاه نکنی، شیطونبلا

!سورپرایز

خانمها و آقایان، به «رُست» رسمی
!لزلی «لازلو» کریونزورث خوش اومدید

بله، لازلو، امشب شب توئه

!فقط جمعیت رو ببین

تمام افرادی که دوستت دارن رو جمع کردیم داخل این اتاق

،و بعد وقتی همۀ صندلیهای خالی رو دیدیم

تصمیم گرفتیم چندتا غریبه رو از توی
!خیابون بیاریم که پُرشون کنیم

امشب یهعالمه مهمان درخشان روی این صحنه داریم

و همینطور کالین رابینسون

بهم رکب زد. رکب خوردم

همسایهمون شان اینجاست

!هی-یو -
نگران نباش. هیپنوتیزمش کردیم تا فردا هیچی یادش نباشه -

شانی -
شانی -

،میبینم که «بارون آفاناس» کبیر امشب اینجاست

شکر پروردگار که جلال اولیهش رو به دست آورده

یه چند سالی، «بارون» شباهت زیادی به این داشت که
انگار جرج همیلتون با چیپس گوشت خوک سکس داشته

هوم -
میبینم که «راهنما» هم اینجاست -

پس، همگی، لطفاً در ادای احترام به
،مهمترین شخص محفل به من ملحق بشید

یگانه لازلو کریونزورثِ عالم

ما سالهای ساله که همدیگه رو میشناسیم، میدونی

عملاً میتونیم کفدستیهای همدیگه رو تموم کنیم

بله، بله، بسیارخوب. ممنون

تازه داریم شروع میکنیم. «رُست» توئه

یک، دو، یک، دو، سه، چهار

رُست»ِ لازلوئه»

چیشه؟ -
رُست»ش» -

چیِ لازلوئه؟ -
رُست»ش» -

درست بعد از این برمیگردیم

اگه فکر میکنید حالت میشینری شامل خوابیدن
،روی یه «میشینری» (مبلّغ مذهبی) میشه
[ از معمولترین حالتهای نزدیکی جنسی :Missionary position ]

!ممکنه لازلو کریونزورث باشید

،اگه اولین چیزی که توی یک زن دنبالش میگردید، ک×ـرتونه

...ممکنه

!لازلو کریونزورث باشید

!هی

،اگه فکر میکنید انزال روی یه بالش
...شامپختن برای زنتون» حساب میشه، ممکنه»

!لازلو کریونزورث باشید

پس زنها میتونن بامزه باشن

اوه

بعضیها لازلو رو مرد هنر و کلمات توصیف میکنن

من میتونم به چندتا حرف برای توصیفکردن لازلو فکر کنم

«اِف» و «دابلیو»

«آ... نه، «دابلیو» نه. آ... «یو
[ FU = Fuck You ]

...ببخشید. باید «اِف» میبود و

بهنظرم همون یه داستان تعریف کنم

«داستانی به نام «اشرافزادگان
جوکی بهشدت توهینآمیز در دنیای استندآپ کمدی که در سال 2001 ]
[ و در «رُست» هیو هفنر، توسط گیلبرت گاتفرید موردتوجه قرار گرفت

اه، تُف. اوه، باید تازه آخرش اسمش رو میگفتم

فراموش کنید اسمش رو گفتم

آم... بگذریم، یه پدر، یه مادر، یه پسر

و یه دختر وارد دفتر یه عامل استعدادیابی میشن

:و... پدره میگه

«!پسر، نمایش دارم برات چه نمایشی»

«آ... و عامل استعدادیابی میگه: «خب، پس بیا ببینیمش

اوه، و-و یه... یه سگ هست

آ... سگ خانوادگی. ذکر اون مهمه

بعدی، مردی رو داریم که از «آربیز» محبوبش
هم چیز بیشتری از کبابکردن سرش میشه
[ شرکت رستورانهای زنجیرهای آمریکایی :Arby's ]

هوم؟ -
،وقتی این یارو شروع میکنه به کبابکردن یه خونآشام -

بهتره یه نون گرد با خودتون بیارید، و همینطور کمی کچاپ

نمیگیرم

من زیرگوشی به «بارون» گفتم که

گییرمو بود که در رو باز کرد -
« راهنما » -

که باعث شد آفتاب بزنه داخل و بدنش رو
جزغاله کنه، میدونی، چند سال پیش، چون

جوک رو نگرفته بود

،و سعی داشتم کمکش کنم، چون متوجهنشدن یه جوک

مزخرفه

پس بزنید به افتخار استاد کشیدنشون روی
...زغالها، یا بهتره بگم روی قالی سرسرا
.نوعی شکنجۀ ملحدین در قرون وسطی ]
[ ایهام: حرف یا عملی برای رسواکردن کسی

باشه، باشه. ممنون

و بعد به این هم اشاره کردم که

گییرمو از رگوْریشۀ «ون هلسینگ»ـه

اونیکی از دهنم در رفت

خب، ما همه امشب اینجائیم که لازلو کریونزورث رو گرامی بداریم

کریونزورث؟ بیشتر بهش میخوره کریونزورثلس باشه
[ بازی کلمات با «کریونزورث» و واژۀ «ورثلس» (بیارزش) ]

اجازه هست من چند کلامی بگم؟

«بله، قطعاً، «بارون

«لطفاً میکروفن رو واگذار کن به «بارون

لطفاً خوشآمد بگید به مردی که غریبه
نیست با... چزوندن (سوختگی)های خفن

«بارون آفاناس»

این اجلاس بزمی رو ببین

،همۀ ما، اینجا گرد هم اومدهایم

به جوکها و لوسبازیها خندۀ نخودی میکنیم

و جلفبازی

بهگمونم فقط یک چیز برای گفتن مونده

این چه پُخیه؟

بسیارخوب

شما اسم خودتون رو هم گذاشتید خونآشام؟

بَه. کُل امشب چیزی جز کارناوالی از چرندیات بیمزه نبوده

بله

در محراب سبکسری میانمایۀ خودتون به پرستش مشغولاید

رقص پوچ یک ملیجک

و کی میخنده؟

!آره

خونآشامها باید اُرجیهای خون و محافل سلاخی داشته باشن

پوف! شما همهتون نازکنارنجی شُدید

حتی انسانها رو به این رویداد احمقانه دعوت کردید

خیلیخب، میدونید چیه؟ شان رواله

اون مفرحه. اونیکی رو پس میگیرم

ولی باقی چیزها مایۀ شرم خودِ واژۀ «خونآشام»ـه

،بارون»، ما فقط قصد داشتیم که»
میدونی، یهخرده لازلو رو شاد کنیم

اون اخیراً خودش نبوده

!خونآشامها نیازی به شادشدن ندارن

ما خونآشامها

موجودات شادی نیستیم

،ما مینشینیم، و تا قرنهای متمادی خودخوری میکنیم

!دسیسۀ مرگ دشمنانمون و نیز رهگذران بیگناه رو میچّینیم

...اوه، باشه، بهگمونم ما دقیقاً به اون چشم بهش نگاه نکردیم -
!اه -

و بدترین قسمتش؟

من تازه همین امشب فهمیدم

که شما همه اینجا مخفیکاری میکنید، مگر نه؟

...حالا میدونم که سالهاست به یک خونآشامکُش پناه دادهاید

...درست همینجا زیر سقف خودتون

...آ

کسی که، درحقیقت، سعی کرد من رو بکُشه

...چی؟ چه خونآشامکُـ

!به شعور من توهین نکن

خب، خونآشامکُش

چیزی برای گفتن در دفاع از خودت داری؟

...خب، من

!مهم نیست چی واسه گفتن داری
[ ارجاع به جملۀ معروف «راک» در دوران کشتیکجاش ]

!بگیریدش

!فرار کن

!بارون»، از سر تقصیراتش بگذر»

!بذارید سادهترین توضیح رو بهتون بدیم

گییرمو -
گییرمو -

...حا-حالت خو

پشتِسرت -
چی؟ -

اوه -
لازلو؟ -

!لازلو -
بله، بله، بسیارخوب. ممنون -

!بارون»، بس کن»

!فقط یه سوءتفاوت بود -
!یه اِیوای کوچولو -

!دخالت نکنید

از این فیلم نگیر -
خیلیخب -

هی، بچهها -
!الآن نه -

اوه، فقط میخواستم یه وقت کوچکی بذارم

تا بهخاطر گفتن این به «بارون» که گییرمو
بود که جزغالهش کرد عذرخواهی کنم

الآن نه -
اون تقصیر منه -

تموم شد؟ -
ببخشید -

میدونی چیه، نندور؟ بهنظرم توی اینیکی دخالت نکنیم

بذاریم خودشون دوتایی بین خودشون حلوْفصلش کنن

هوم؟

...اه

فراموش کردی که گییرمو خونآشامکُشه

که یعنی میتونه «بارون» رو بکُشه

،ما از نوادگان مستقیم نسل خونآشامی «بارون»ایم

که یعنی همهمون میمیریم

شاید چیز خیلی بدی هم نباشه آخرسر بمیریم؟ -
آ... حالت خوبه؟ -

آره

فقط اخیراً خیلی کشیدم

پس، باشه

اگه میخوایم زنده بمونیم، پس آره، یه نقشهای دارم

گییرمو؟

ناجا، خبری نیست؟

!نه

اثری از گیزمو یا «بارون» نیست

!وایسا. صبر کن. هی

!بیا اینجا، تخمسگ

تُف

چی؟ -
!گرفتمش -

!جلوی در من رو ببین

!گرفتش! اومدم

گییرمو رو گرفتی؟ -
نه. «بارون» رو -

داری میگی «بارون آفاناس» نمیتونه
تقلا کنه خودش رو از یه گونی خلاص کنه؟

فکر کنم مجروح شده

اونتو بدجور گلاویز شدیم

چقدر آسیب دیده؟

!اینجائی که -
...چون اگه بمیره -

بله، میدونیم -
اوه، ببند، گییرمو -

گییرمو، کمکم کن

این دو سبکمغز قصد دارن من رو بکُشن

میدونی، اگه به «بارون» کمک کنی، ممکنه ببخشدت

آره. باشه، «بارون». میخوام کمکتون کنم

ولی باید بهم قول بدید که بهم آسیبی نمیزنید -
بله -

قول میدم. لطفاً -
باشه پس -

بذارید از اونتو درتون بیاریم. خطری تهدیدتون نمیکنه

...و

خیلیخب، داداشیها

حالا چی؟

یوهو؟

بارون»؟»

!«مادرقحبۀ کوچولو رو گرفتیم، «بارون

آفرین

و حالا؟ بسپریدش به من

بارون»، ما خواستار اینایم که به گییرمو رحم کنید»

نه! آخ

مفهوم این چیه؟

ببخشید -
بدجور -

...«پس، دوباره مرور کنیم، «بارون

اوهوم -
،شما قبول داری که وقتی گییرمو در رو باز کرد -

،و با آفتاب سوخاریتون کرد

نمیدونست که در اون زمان شما داخل بودی؟

بله

،عالی. و، گییرمو

،تو میپذیری، بااینکه اتفاقی بود

بارون» کاملاً حق داره از این حقیقت که»
با آفتاب سوخاری شد، خیلی شاکی باشه؟

بـ-بله

عذرخواهیت رو میپذیرم، اگه تو این حقیقت رو بپذیری

که من همچنان میکُشمت -
چی؟ -

نه. نه -
گییرمو، داره باهات راه میاد -

کوتاه بیا -
انگار که اصلاً نمیخواد این مسئله حل بشه -

با کُشتهشدنش بهدست من

...نه، من میخوام این مسئله حل بشه، ولی -
باشه، میدونید چیه؟ بیاید پنج دقیقه تنفس داشته باشیم -

گییرمو، من یک صراحی از عالیترین خونت مینوشم

اه، بله. باشه. خودم میرم میارم

بارون آفاناس»؟»

بله، مارصفت؟

،من کاری بابت رگوْریشۀ شکارچیِ خونآشامم نمیتونم بکنم

ولی میخوام این رو بدونید که ازش دست کشیدهام

و چطور این کار رو کردی؟

گییرمو؟ داری روی لبۀ تیغ راه میری

...من

تبدیل شدم به خونآشام

...تو

خونآشامای؟

گییرمو خونآشامه؟ بقیه همه خبر داشتن؟

!بهبه. اه

اوه، چه خیانت خودنمایانه و خودسرانهای به همنوعان خودت

اوه، خیلی خوشم اومد

و مرحبا به نندور

،«هوم؟ تبدیلکردن یک «ون هلسینگ
یک خونآشامکُش، به خونآشام؟

اوه! اوه، چه برد بزرگی

باید وقتی برگشت، بهش تبریک بگم

خب، میدونید، مسئله همینجاست. نندور نبود که تبدیلم کرد

چی؟

اوه، اون خونآشامه به اسم درِک بود

چطور تونستی چنین کاری بکنی؟

،آخه خیلیوقت بود منتظر این بودم
...و آره، همچنان کمی بغرنجه، ولی

اوه، «بغرنج»؟

فکر میکنم کمی بیشتر از صرفاً «بغرنج» باشه

ویرانسازیه. تخطیه

!تحقیره

شرمی که نه تو و نه نندور هرگز ازش التیام پیدا نمیکنید

میدونم، میدونم، و دقیقاً بههمونخاطر هم بهش نگفتهام

و ممنون میشم اگه هیچکدوم از شما هم بهش نگید

...من رو که میشناسی، من مثل خزانهام

با چیزمیز

آره، و من هیچی به هیچکس نمیگم

درحقیقت، خیلی ممنون میشم
از این روایت کنار گذاشته بشم

من هم. بهتره برم

گییرمو، من وْ تو؟ روالایم

اوه -
،شما همگی مسائل جدیتری دارید که موردبحثشون قرار بدید -

و من نمیخوام دخلی به چیزی که
...ممکنه رخ بده داشته باشم، اگه

بفرما! خون برای خونآشامان

«بارون» -
هوم -

و یه «پپسی» بدونگاز برای گییرمو

ممنون -
خب، چی از کفم رفت؟ هوم؟ -

...اوه، من وْ گییرمو

آتشبس اعلام کردهایم

آتشبس؟ خب، پس نمیکُشیدش دیگه؟

خب، من کسی نیستم که امشب
جان این مستخدم رو خواهد گرفت

اوه، چه عالی

از شنیدنش خوشحالام

بهقدری خوشحال، که درحقیقت، میگم بهسلامتی بنوشیم

،سلامتیِ «بارون»، سلامتیِ گییرمو

سلامتیِ چیزی که امشب بهش دست پیدا کردیم

!نوش

اوه، چه شیرین -
اجازه هست؟ -

هوم

اگه بتونم لحظهای با گییرمو تنها باشم؟

تنها -
هوم -

آره، نه، خواهش میکنم

ممنون، نندور -
بله، ممنون از شما، «بارون». ممنون -

...گییرمو، خونآشام وْ خونآشامونه

،چنین رازی

تاابد پنهان نمیمونه

به صلاحه که نندور از دهن خودت بشنوه

میدونم -
هوم -

...ولی

بهنظرتون چیکار میکنه؟

احتمالاً میکُشدت

بعد هم خودش رو

من باشم همین کار رو میکنم

درسته -
هوم -

میدونید، جالبه، من این کار رو بهخاطر این انجام دادم
چون میخوام خونآشام باشم، یه خونآشام بزرگ

مثل نندور، مثل شما -
...اوه -

نیتت خِیره، پسرکم

و لطفاً این رو بدون که من برات آرزوی موفقیت میکنم، هوم؟

که کُشته نشی -
اوه. ممنون -

ولی... این اتفاقات میوفته -
خب، امیدوارم نیوفته -

تحمل این رو ندارم یه اتفاق دیگه زیرنظر من بیوفته

!نه! نه

!گییرمو، نه! نه، نه -
!اه، نه -

!دوباره نه

خب، اوضاع تقریباً درست شده بود

ولی حالا، نه خیلی

،بهمحض اینکه خورشید غروب کنه و «بارون» بیدار بشه

...میوفته دنبال گییرمو تا زمانی که اون عملاً، خب

مُرده باشه -
خفه شو -

مطمئنام در امان خواهد بود

و مُرده

غروب آفتاب داره نزدیک میشه

فقط من اینطور فکر میکنم، یا اینکه
واقعاً شبیه یه کیسۀ بیضۀ چروکیدهست؟

لازلو؟ ایدهای نداری؟ -
بله، بله، بسیارخوب. ممنون -

اوه، شب بهخیر

...بارون»، گوش کن. گییرمو» -
اوه، کجا بودم؟ -

اه، بله. داشتم میرفتم گییرمو رو بکُشم، بله

بارون»، من... من التماس رحم دارم»

میدونم گییرمو اشتباهاتی مرتکب شده

دو بار نزدیک بود شما رو بکُشه

هوم -
و حتی یک تماشاخانۀ کامل از خونآشامها رو قتلعام کرد -

وایسا، چی؟

اما اون کار رو برای دفاع از اربابش انجام داد

،گییرمو هر عیبوْایرادی هم که داشته باشه

همیشه به من وفادار بوده

واقعاً؟ -
«بله، «بارون -

...هوم

اما واقعاً بوده؟

بله، «بارون»، بوده

...اطمینان داری

بله! دارم

،خب، در همین حد بگم که بغرنجه

،ولی میتونیم بعد از اینکه کُشتمش
بیشتر دراینباره صحبت کنیم، بله؟

حالا، کجا در رفت؟

بوی گییرمو رو لازم دارم

،«میگم، «بارون

اگه دنبال گیزمو میگردید، اینجا نیست

توی آلونک پیداش میکنید

واسه مخفیشدن و کفدستیزدن میره اونجا

ممنون

چرا این رو گفتی؟

خب، چرا اجتنابناپذیر رو به تأخیر بندازیم؟

بهعلاوه، از شنیدن وراجی شماها خسته شدم

...اگه من رو ببخشید

!گییرمو

:خب، اقلاً در حال انجام کاری که دوست داشت مُرد

کفدستیزدن توی آلونک

...اوه

اوه، نه

...اوه

خیلیخب، کمکم دیگه داره یهخرده
احساس بدی بهم دست میده

ولی خوبیش اینه که صرفاً یک مستخدم بود

!اون صرفاً یک مستخدم نبود

محافظشخصیم بود

ساقدوش عروسیم بود

دوستم بود

باشه، بله، بله. خیلی غمناکه

ولی بهنظرم دیگه باید قبل از اینکه بو بگیره، دفنش کنیم

لازلو، میشه لطفاً بیای به حملکردن این کمک کنی؟

اون گیزمو نیست -
منظورت چیه گیزمو نیست؟ -

...منظورم اینه که

گیزمو نیست

چیکار داری میکنی؟ -
کنار وایسید -

لازلو، چیکار داری میکنی؟

لازلو، فکر نمیکنم لازم باشه بخوریمش

!اوه، ایش -
!بس کن -

!بس کن

ایش

گیزمو آبشش داره؟

منظورت ریهست؟ -
منظورم آبششه -

تا بتونه زیر آب تنفس کنه

و تخمدان دوزیستی داره؟

شاید؟ -
هیچوقت نگفت... هیچوقت نپرسیدم -

اون چندین لایه بر تن داشت

دیدنِ اینکه زیر تمام اونها چه خبره، سخت بود

!اوه -
اوه! چرا چشمهاش اونشکلیه؟ -

گیزمو نیست. محصول جانبی
آزمایش علمی منه که به بیراهه رفته

خب، پس گییرموی واقعی کجاست؟

چمیدونم. ببخشید، عزیز من

هوم؟ -
اه، میدونی چیه؟ -

بیخیالش میشم

بعد از تمام اون ماجراها؟

داشتم یهبند دربارۀ همۀ شما حرف
میزدم و اینکه نازکنارنجی شُدید

...ته وجودم

منام که نازکنارنجی شدهام

چی؟ -
نه -

مُضحکه -
بیاید روراست باشیم دیگه -

من در حومۀ «نیوجرسی» زندگی میکنم

توی یک خونۀ سبک صنعتگری دوخوابه

با یک کنج صبحانه

اوه، سلام -
هیچکدوم از همسایههام با ترس از من زندگی نمیکنن -

سگ دارم

سگ نگهبان جهنم، ولی میفهمم

پسر خوب

ولی «سایر» چی؟

دو خونآشام افسانهای باستانی

در این مقطع، ما بیشتر حکم همخونهایها رو داریم

تا همخونهایهایی که با هم وحشیانه
انسانها رو به قتل میرسونن، میدونی؟

این رؤیای آمریکایی میتونه غریب باشه

اون چه پُخیه؟

!لازلو -
باز چیه؟ -

هاه. خب، اونیکی معلومه که حامله بود

باورش سخته که دیگه گییرمو رو نمیبینم

امیدوارم حالش خوب باشه اون بیرون

کاملاً مطمئنام بهش گفتم اینجا رو گردگیری کنه

بهمانند باد پرواز کن، دوست کوچک من

گییرمو! اینجائی

پیش خودم گفتم اینجا آخرین جاییه که «بارون» میگرده

هنوز داره میگرده؟ -
نه، نه. ولی صبر کن -

ما امروز قبلاً یک بار عوضی گرفتیم

از کجا بدونم تو گییرموی واقعی هستی؟

ارباب، منام

فامیلی گییرمو چیه؟

دلاکروز

ولی بعید میدونم من تنها کسی باشم که این رو میدونه

متعجب میشی، ولی باشه. بهت آوانس میدم

گییرمو موهای من رو در مناسبتهای رسمی چطور درست میکنه؟

نصف بالا، نصف پایین -
بهعبارت دیگه...؟ -

نصف پایین، نصف بالا؟

اه، خیلی نزدیک بود

دنبال واژۀ «فرق ساراتوگایی» بودم
[ سکونتگاهی در نیویورک :Saratoga ]

«فرق ساراتوگایی»

باید اون رو میدونستم -
آخریش -

،اولین روزی که گییرمو مستخدم من شد

یه کارتی بهم داد

روی اون کارته چی نوشته بود؟

...نوشته بود

.خونآشامبودن رؤیای منه»

.اما مستخدمِشمابودن مایۀ افتخارم خواهد بود

«.ممنون از این فرصت

بهقدرکافی نزدیک بود

خیلیخب، تو گییرموی واقعی هستی. عذر میخوام

باورم نمیشه اون یادتون بود

ما گذشتۀ طولوْدرازی با هم داریم، گییرمو

تصور میکنم تو رو تقریباً بهتر از هر کسی میشناسم

اونقدری میشناسمت که وقتی یه راز کوچولو
از من مخفی میکنی، متوجه میشم. هوم؟

چیزی هست که دوست داشته باشی به من بگی؟

...من... من

توی تابوت من گوزیدی، مگه نه؟

توی تابوتتون گوزیدم

دیدی؟ تو رو بهتر از هر کسی میشناسم. بوپ

پس به نظر میرسه که همهچیز راستوْریس شد؟

یهجورایی؟

بخوام روراست باشم، واقعاً نمیتونم
حساب مسخرهبازیهای اینجا رو نگه دارم

ولی یه خونۀ جدید برای این وزغکهای
،گییرموییِ حالبههمزن پیدا کردم

پس این هم از این

همونطور که میتونید ببینید، من با کمی بیشتر از
یک بدن جزغاله از «استتن آیلند» برگشتم خونه

«خونآشام میگه: «بیحرکت

این تولههای ملوس جهشیافته

نیشهاتون رو نشون بدید

«!نگفتم که: «خونآشام میگه

کُلی کار در اختیار من و «سایر» قرار داده

که میتونیم با هم انجام بدیم

...و بهلطف گییرمو، برای اولینبار بعد از مدتها

سلام

من دوباره خوفناک شدهام...

،بهگمونم با همدم مناسب

این هستی ابدی میتونه زیبا باشه

اِه. همهشون جون سالم به در نمیبرن

فقط کاش باهام حرف میزدی، لازلو

بله، بله. بسیارخوب، ممنون

منظورم اینه، اشتباهی ازم سر زده؟

،این طلسمی که باهاش نفرین شدهام، که سروْروم آویزونه

من رو در چشمان تو کریهالمنظر کرده یا چیزی؟

اوه، بله! خودشه

چیه؟ -
،علیرغم مزاحمتهای مکرر -

من نشستهام اینجا، در تلاش برای
تصمیمگیری اینکه آیا باید کتابهام رو

بهترتیب حروف الفبا طبق نام نویسنده
ساماندهی کنم، یا طبق عنوان

ولی تو که سه هفتهست نشستی اینجا

از نظر من زمانیه که خوب صرف شده

و تصمیم گرفتهام؛ مشعوف میشید
که بدونید؛ طبق نام نویسنده

فکر اول، بهترین فکره
[ نقلقولی از آلن گینزبرگ؛ شاعر درگذشتۀ آمریکایی ]

چیز خوبی از کفم رفته؟

!نه

از دست این یارو

کاری از هومن صمدی
@RaylanGivensSubs

♪ Lewis Deville - Kiss In The Morning ♪

api.OpenSubtitles.org is deprecated, please
implement REST API from OpenSubtitles.com