All language subtitles for Teen.Titans.Go.E046

رو چی کار میکنی رئیس؟

این یه دستگاه واقعیت مجازیه خیلی پیشرفتس

!میخوام بازی کنم
میخوام میخوام

آره! اینارو بذارید تا یکم بازی واقعیت مجازی کنیم

این واسه بازی نیست خنگولا

میخوام مغزی رو بندازم توی یه کلاس سخنرانیه شبیه سازی شده

میشه به من توجه کنید ، لطفا

همه تون تعجب میکنید که درس امروزمون راجب چیه

درسه امروز مون توی روانشناسی
راجب احساسات خواهد بود

حالا میخوایم با مجموعه ی اولیه شروع کنیم

که با بزرگتر شدن مون
بیشترش رو میتونیم کسب کنیم

همه ی درباره ی کمد بلوبرد و جعبه پاندورا یه چیزایی خوندیم

...برای بیشتر شما ها

...تا آخره عمرش

خیلی غیر اخلاقیه رئیس

خوب گفتی

ولی اگه تلاش کنه فرار کنه چی؟

سوال خوبی بود

یکبار که بره داخل شبیه ساز دیگه نمیتونه بیاد بیرون

من راحت میتونم بیام بیرون

تمام کاری که باید کنی اینکه مغزتو برعکسش کنی

تا زمانی شبیه ساز نتونه ارتباط کنه
نتیجه ای هم نداره

"مغزتو برعکس کنی؟"
!این مزخرف ترین چیزیه که تا حالا شنیدم

از ما گفتن بود
بنظرم خیلیم کارسازه

ما که دیگه فردا برمیگردیم به جامپ سیتی

!چی

چرا بهمون نگفتی؟

چون شما ها همیشه کارای احمقانه میکنید که منو نگه دارید

!نخیرم نمیکنیم -
جدی؟ -

باشه ، شاید بخورده میکنیم

اما فقط بخاطر اینه که نی نی کوچولو مون بیشتر کنارمون باشه

میدونم ولی من الان دیگه بزرگ شدم

و میخوام مثل بزرگا زندگی کنم

خیله خب اگه میخوای فردا بری

قول میدیم که جلوت رو نگیریم

جدی میگید؟

البته که میگیم

ما دوستت داریم داداش
و همیشه میخوایم صورتتو شاد و خندون ببینیم

آخی دوستتون دارم بچه ها

!بیا یه بغل بهمون بده

!حالا

آه ، فکر کردم قول دادید

ببینید ، من فردا دیگه میرم

و هر چیزی که برام کشیدید

...بهتره دیگه بیخیالش بشید

چون اصلا کارساز نیست...

خواهیم دید

به عنوان هدیه ی رفتنت

برات از این کلوچه های گیاهیه عجیب که دوس داری درست کردم

اوه آخ جون! از اونا که توش لوبیا داره و دوس دارم

هی ، مرد روباتی تو یکم میخوای بخوری؟

نه صبر کن -
باشه -

اوه عجب بافت ضخیم نرم و خشومزه ای داره

میدونستم یه چیزی توی کلوچه ها ریختی

خیله خب داره میاد
آماده باش که بزنیش

همچین میزنم که هرچی جامپ سیتیه از یادش بپره
زمین گیر بشه

و اونوقت دیگه جایی نمیره

!مچ تونو گرفتم

عالی بود! حالا هاپو کوچولو مون هیچ جا نمیره

خبرای بدی دارم بچه تا وقتی که نظرتو راجب رفتن عوض نکنی

خونه رو کامل قفل میکنیم

نه کسی میتونه بره و بیاد

عه ، که اینطور؟

اینکارو نمیکنی -
چرا که نه؟ -

!بذار بریم بیرون

فردا سفر درازی در پیش دارم

پس بهتره برم استراحت کنم

شب همگی بخیر

باید جلوشو بگیریم نمیخوام امسال دیگه بچه مو از دست بدم

اما چجوری؟ دیگه هر روشی بود واسه نگه داشتنش امتحان کردیم

!نه همه چیو

خب ، من دیگه رفتم

باشه ، خداحافظ

نمیخواید با شیطونی هاتون جلوی منو بگیرید؟

نوچ ، تو آزادی که بری

سفرت به سلامت
پسر کوچولوی من

بعدا میبینمت داداشی

تا بعد

آه چه خوب که برگشتم

وایسا ببینم ، یه چیزی درست نیست

!باورم نمیشه

!اونا پنجره هارو شستن

بخاطر زمانه
اونا خیلی پلشت بودن

!موفق شدیم

اون اصلا نمیدونه که توی شبیه سازه

هممم تو خیلی هم براش وقت نذاشتی

کل برج رو از رو مسخره بازی ساختی

آره ، خیلی مسخرس ، رئیس

!من برای شما دوتا متخصص تایتان های نوجوان که نیستم

باید چندتا فاعل الکی هم میذاشتم

چجور فاعلی؟

چه خبر چه خبر چه خبر؟

ببینید بچه ها
بیست بوی برگشته

بیخیال

به موقع اومدی

صدای خودمونو روشون گذاشتی؟

میشه دیگه گیر ندی؟

همه ی تایتانا اونجا هستن دیگه نیستن؟

رابین رو گذاشتم ، ریون رو گذاشتم ، بیست بوی رو گذاشتم

بیست بوی رو هم گذاشتی؟

سلام رفیق

!چقدر خفنی

عینه هو خودمه

حداقل تونستی تایتان هارو آشغال جلوه بدی

تا بیست بوی مجبور بشه برگرده خونه

البته
من یه دانشمند دیوانم
احمق که نیستم

خب چه خبر رفقا؟

خبری نیست ما اتاق تو رو به اتاق کار تبدیل کردیم

پس مجبوری تو آشغالدونی بخوابی

خوبه. میتونم با رفقای موشم یه گشتی بزنم

تازه ما تصمیم گرفتیم که هر روز تو باید توالت هارو

یه دستی روشون بکشی
بو یا

کاره کثیفیه
اما بلاخره یکی باید اینکارو بکنه دیگه

اصلا گفتنش آسون نیست

ولی اگه بفهمم کارتو اشتباه انجام دادی ناراحت میشیم

شنیدن این کلمات سخته آبجی ولی از صداقتت ممنون

بیست بوی انگار یه چیزی روی لباسته

جدی؟

پسر ، شماها حتما خیلی دلتون برام تنگ شده

شما خیلی مهربون تر شدید

مهربونتر؟

!رئیس ، این جواب نمیده

!به من چیزی نگو
من برنامه ریزی شون کردم تا آشغال و زورگو باشن باشن

اوه ولی تایتانا باید خیلی مزخرف تر از این حرفا باشن

رئیس ، باید اخلاق اونا رو بیشتر مزخرف تر کنی

باشه باشه دارم برنامه هاشونو تغییر میدم

پروتکول های آشغال و مزخرف بودن فعال شد

این باید از بین بره

این دیگه خیلی مزخرفه رئیس
کم ترش کن

نمیتونم! کنترل ها خراب شدن

چرا اینکارو کردی؟

...چون اینجوریه که چیزا

!خفن میشن

پس هیچ چاره ای نداریم

ما باید بریم اون تو و نجاتش بدیم

باید عجله کنیم
اگه بیست بوی اون تو بمیره

توس زندگیه واقعی هم میمیره

چرا اینو ساختی که آمدا رو بکشی؟

!این خفن ترین راهیه که سرغ داشتم

خبرئیس اگه یه وضعیت خفن میخواستی الان یکی پیش اومده

این اصلا باحال نیست

!از بچه ی من دور بمون

اونا دارن مانع گرفتن هدف اصلی مون میشن

!نابودشون کنید

عقب نشینی

این تایتان های نوجوون خیلی خشنن

معلومه که هستن جوری برنامه ریزی شون کردم که مثل سگ پاچه بگیرن

...تا بیشتر بتونم -
خفنش کنی -

خودمون میدونیم دیگه -
نمیخوای بکشی بیرون؟ رئیس؟ -

!قضیه چیه بچه ها

هیچ کدومشون واقعی نیستن
همش شبیه سازیه

ما دیگه نمیتونستیم رفتنت رو تحمل کنیم

برای همین ما یکی از اون واقعیت مجازی های رئیس رو بهت وصل کردیم

تا بتونی برای همیشه پیش مون بمونی

واو!باورم نمیشه شماها انقدر منو دوست دارید

مغز منو توی یه کامپیوتر گیر انداختید

تو مارو میبخشی؟

معلومه من همه تونو دوس دارم

!به فنا رفتیم

نه ، نرفتیم

تمام کاری که برای رفتن از این شبیه ساز باید بکنیم

اینه که ذهن مونو برعکس کنیم

این مزخرفه! این پیشرفته ترین
دستگاه واقعیت مجازیه

!که تا حالا ساخته شده
!راه فراری وجود نداره

میخوای از اینجا بریم بیرون یا نه؟

پس ساکت باشید رو گوش کنید

همگی چشماتونو ببندید و ذهن تون رو شبیه یه

پنکیک صاف تصور کنید

همه ی اون روغنی که شما رو طلائی و قهوه ای میکنه رو دریابید

حالا کفگیر وارد میشه

کفگیر رو بکنید زیر ذهن پنکیکی تون

حالا با سه شماره برش میگردونیم

!یک ، دو ، سه

!موفق شدیم

!ایول بچه ها

همشم به لطفه تو با اون ذهن پنکیکیه مسخرت

حالا شما میذارید واقعا دیگه برم خونه؟

معلومه که میزاریم کوچولو

هروقت خواستی میتونی بری

اوه ، آره! آزاد باش

سفرت سلامت باشه کوچولوی شیرینم

تا بعد

!حالا

♪ دیدی دی دیدی

♪ دیدی چیشد ، همینه که هست ♪

♪ قسمت پنجمه مارو هم بسازید