All language subtitles for Legend 2014.WEB-DL.Bollywood1

وبسايت باليوود وان تقديم ميکند
Bollywood1.co
سفارشی از رضا

اينستاگرام باليوود وان
@Bolly1official

تلگرام باليوود وان
@Bollywood1official

مردی که شهرت تلوگو رو در سر تا سر جهان پخش کرد

تنها `افسانه` ی واقعی

این فیلم به یاد و خاطره ی فداکاری ها و از خود
گذشتگی های سری ان تی راما رائو ساخته شده است

" افسانه "
ترجمه ای از وبسایت بالیوود وان

مترجم
Great

ویشاپاتانام چند سال قبل

ازش خوشم میاد

برنامه ی ازدواج رو بریز و خبرمون کن
رو چشمم -

این همه آدم اوردین فقط عروس ببینین؟

تو منطقه ی شما مردم به آدمی که خوب باشه رای میدن

!تو منطقه ی من مردم به کسی رای میدن که گردن کلفته

داداش، زن داداش خیلی خوشگله

اما پدر زنت یکم بی خاصیت به نظر میاد، داداش

چرا کسی باید مث ما باشه؟

!بابابزرگ... پاشو

!سوبا رائو! نگران نباش

یکم آب بیارید

!بابابزرگ، پاشو

پیاده شو
پیاده شو... از ماشین پیاده شو -

از ماشین بیا پایین

!اینجوری ماشین میرونن؟ نگاش کن

اگه به مردم ظلم بشه، فقط یه خانواده
هست که ازشون محافظت کنه

شیر... بگیرش

!پسرم
!مادر -

لطفا لیوان بزرگه رو به اون بدین

خودم میدونم به پسرم چی بدم، تو اینو بگیر عروس

هر جا اتفاقی بیفته به من ربطی نداره
اما وقتی میرسه دم در خونه ی ما

!نمیدونم چیکار کنم

من میرم به بچه کوچیکه ام شیر بدم، مادر شوهر

تو مال کجایی؟

!کورنو
چرا اومدی اینجا؟ -

چی؟

قربان... اینا اومدن دختر منو بعنوان عروس ببینن

وایسا ببینم! این کارا ینی چی؟
چطوری جرات میکنی ما رو مجبور کنی اینجا وایسیم؟

!واسم مهم نیس تو کی هستی

میدونی تو منطقه ی ما من واسه خودم کیم؟
اینکه کی وزیر ارتباطات بشه بستگی به حمایت من داره

من 4 بار عضو پارلمان بودم

دو دوره وزیر کابینه شدم

ما هیچوقت چیزی رو درخواست نمیکنیم
چه رای باشه چه مقام

میدونی اون کیه؟

اون فقط رهبر منطقه ی رایالاسیز نیس، رهبر کل ایالته

شما میگی رهبر آینده اس، پس باید بدونه
چطوری با مردم رفتار کنه نه؟

خیلی خب، گذشته ها گذشته

به قربانی خسارت بده

مردم از این اتفاق عصبانین

طلب بخشش کن و برو

چی؟

هزار نفر اونجا واسه خاطر من میمیرن

ما هم یه حلقه گل میندازیم رو جسدش
و به زنشم 100 روپیه میدیم

اونوقت میخوای من از این بدبختا طلب بخشش کنم؟

!ولش کن

!چطور جرات کردی بهش دست بزنی

...ولش کن... ولش کن

سلام خانوم
سلام -

این مدرسه با هدف تاسیس شده

!اونا آینده هستند

اگه اونا خوب باشن، همه چیز خوبه

نتایجمون باید خیلی بهتر بشه
بله خانوم -

هر چیزی لازم شد از خودم بخواین
چشم خانوم -

مادر
بیا پسرم -

سلام قربان

خدافظ

!خود شوهرت میدونه واسه چیه
!منم میدونم

عمو حالیشون کرد دنیا دست کیه
واستون وثیقه گذاشتیم برادر زن

...عمو...عمو

...داداش...داداش

چیه؟

ما مادره و پسره رو دزدیدیم، داداش

اگه پسرت جلوی مردم خودتون با دمپایی از پسر من کتک بخوره

و به پاش بیفته و طلب بخشش کنه

!اونوقت من ولت میکنم

به شوهرت بگو بیاد

اگه بخواد رو ما شمشیر بکشه
این وسط تویی که طالعت خراب میشه

اگه روی اونا شمشیر بکشی
!سر خودته که رو زمین میغلته

!تو تازه اومدی اینجا و اون خانواده رو نمیشناسی

!اونا یه دیوونگی ای دارن

وقتی درباره ی مردم میشنون
خودشونو به کل فراموش میکنن

این پسر فقط وارث مال و املاک نیست
در اینده قراره رییس این خانواده هم بشه

ممکنه تا سر حد مرگ بره
اما از سلاح نمیترشه

اگه بپرسی حاضری بخاطر مردم بمیری یا 100 سال زندگی کنی

!پسر من اولی رو انتخاب میکنه

تو نمیتونی بترسونیش

من نمیدونم تو بدنش خون بود یا اسید

قبل اینکه یه کلمه بگه همه رو کشت، داداش

برادر زن، پدر مرده
چرا تو هیچ کاری نمیکنی؟

اگه یه ساعت گریه کنم، زنده میشه؟

اگه یه روز گریه کنم، زنده میشه؟

داداش، دیگه اینجا واسه موندن امن نیست

بیا با همین جسدا برگردیم شهر خودمون

من اینجا اومدم که داماد بشم

!اما فهمیدم باید ملکه عذابشون بشم

!از الان به بعد اینجا مال ماست
همه ی اینا رو بسوزونید

این چیه؟ این چیه پسرم؟

ما داریم تا کجا پیش میریم؟

از این همه جنگی که واسه مردم کردی چی نصیب ما شد؟

!پدربزرگت، پدرت، داداش بزرگترت

!امروزم زنت

این خونه باید شاهد چند تا مرگ دیگه باشه؟

اگه تو عوض نشی، بچه هامون هم جون سالم بدر نمیبرن

خواهرات جون سالم بدر نمیبرن

هر بار که تو این خونه یکی میمیره، فک میکنم عوض میشی

!تو هیچوقت عوض نمیشی! اونو نگا کن

با این سن و سالش این همه آدم کشته و دنباله رو تو شده

با اینکه مادرش مرده یه قطره اشکم از چشماش بیرون نمیاد

حداقل جلوی اونو بگیر که راه تو رو پیش نگیره، پسرم

مادر، این پسر از نظر شما یه سوال به نظر میاد
اما توی چشم من اون یه جوابه

مردم وقتی با یه مشکل روبرو میشن، میان پیش ما مادر

!تا امروز این خونه رهبر دیده، فرمانروا دیده

!این اولین باره که یه نفر بدنیا اومده تا تاریخچه ی جدیدی بسازه

!یه افسانه بدنیا اومده

!اون باید همین جوری بزرگ بشه

!باید همیشه همین جوری بمونه

جیتندر از توهینایی که بهش شده عصبانیه

!اون هم پول داره هم آدم که دورش باشن

اون هر کاری میتونست کرد تا بتونه ویشاپاتانام رو بدست بیاره

ببین، داره راه اشتباهی رو میره

من خیلی بهش هشدار دادم، اما گوشش بدهکار نیس

تو کاری کن آدم شه

داماد جان، من فکر میکنم کاری که میکنی درست نیست

حتی از جون پدر زنش که میخواست جلوشو بگیره هم نگذشت

همین که این اتفاق افتاد

مادربزرگ از ترس اینکه موقعیت از کنترل خارج بشه

پسرش رو مجبور کرد قبول کنه

که نوه اش رو برای تحصیل بفرسته لندن

مردم فکر کردن یه تصادف بوده

اما اون مادر میدونست که یه قتله

بخاطر همینم تصمیم گرفت نوه اش
حتی برای مرگ پدرش هم نباید بیاد هند

جیتندر که با پول و قدرت بزرگ شده بود

ارث سیاسی پدرش هم کمکش کرد که قدرتمند تر بشه

همونجور که میخواست شد فرمانروای ویشاپاتانام

چند سال بعد

دبی

مرز شارجه

اشتباه ما چی بوده قربان؟

اومدین کشور خارجی
یه کار خوب دارین

اونوقت

پاسپورتای مردم تلوگو گم میشه و مردم میرن زندان

چطور جرات میکنید برید سفارتخونه
شکایت کنید که من مسئول این اتفاقا بودم؟

همش تقصیر ماست، قربان

چرا جای یکی دیگه جواب میدی؟

!اگه پاش بیفته، بذار ببینم کی میخواد بیاد نجاتت بده

!همشونو همینجا خاک کنید، پسرا

!داداش سالال! فرار کن

!داداش فرار کن

چی شده؟ چی شده؟

فرار کن
فرار کنم؟ -

کی جرات کرده تو رو بزنه؟
این یارو که منو زده دست نیست، پنجه اس -

یه مرد با یه ماشین صحرایی

بکشیدش، برید

داره با تمام سرعت به سمت ما میاد

!چطور جرات کردی بیای منطقه ی خودم و منو بزنی

اگه جاتو عوض کنی، غذاتو و محل خوابت عوض میشه

!چطوری میخوای خونتو عوض کنی، عوض کثافت

هم رنگت همونه، هم قدرتت همونه

بهشون به دنیای خوش و خرم نشون میدی
و با قول یه شغل خوب توی دبی گولشون میزنی

اونام بهت اعتماد میکنن و میان اینجا
اونوقت تو میبری خدمتکاری کنن

اگه چیزی هم بگن، پاسپورتاشون رو
مصادره میکنی و میندازیشون تو خیابون

بعد نه غذا واسه خوردن دارن
نه میتونن برگردن خونه هاشون

بخاطر آدمایی مث توعه که 3000 نفر از
مردم تلوگو دارن تو زندان میپوسن

وقتی هم بمیرن، حتی کسی نیست جسدشون رو برگردونه به خاکشون

تا عصر، پاسپورتا باید رسیده باشه سفارت هند

بهشون حقوق درست و حسابی بده و برشون گردون هند

...وگرنه

خوشم اومد که بخاطر بقیه داشتی میجنگیدی
همینجوری ادامه بده

بیا

از صبح میخواستم تولدتو تبریک بگم، کجایی تو؟

واسه طلب دعای خیر کردن دیر کردم عمو

لپ تاپو بده من

نامزدت زنگ زده
نامزد؟ -

انگار میخواد طلب دعای خیر کنه مادر زن

یه دیقه صبر کن، با همه حرف بزن

تولدت مبارک کریشنا
ممنون مامان بزرگ -

حداقل امسال دیگه میشه ازدواج کنی؟

میخوام بهتون بگم مامان بزرگ

یه دختره اینجا هست که منو خیلی دوس داره

منم نظرم درباره اش خوبه

اما شما هم باید بپسندیش نه؟

دختره تلوگوعه؟
صد در صد تلوگوعه -

تیپش چطور، سنتی و رسمی هست؟

کاملا عالیه

اما یکم تحت تاثیر فرهنگ اینجای

ایمان و دعا خوندنش چی؟

کل آخر هفته فقط دست به دعا و نمازه

منتظر چی هستی؟ بردار بیارش اینجا

فرستادمش اونجا که دور از این جنگ و دعوا، با آرامش زندگیشو بکنه

نه عزیزم، ما میایم اونجا، بلیط رزرو کن

چشم مامان بزرگ

اما یه هفته دیگه باید بیاید

نمیتونیم تا اون موقع منتظر بمونیم. خواهشا عکسشو بفرست

منم نیست چه شکلی باشه
تروخدا سریع بفرست عکسشو -

!نگاش کن

خیلی خوشگله داداش

خیلی سکسیه، نه؟

کجاش سکسیه؟ 100 درصد سنتیه

کجاش سنتیه؟ کیوت به نظر میاد اما وقتی این دوتا با هم باشن

!فکر کنم زوجشون با هم بترکونه

*منو با این همه جذابیت و سکسی بودنت به کشتن نده*

*با این زیبایی و جوونیت منو زجرکش نکن*

*بدنت مث شیرینیه، منم مث مورچه دنبالش میام*

*هی خانومی، بدن جذابت داره به من حمله میکنه*

*این بمب ساعتی تو قلبم داره منفجر میشه، دختر خانوم*

*یه توفان به قلبم زده، دختر خانوم*

*تو با اون چشمات منو گلوله بارون کردی*

تو منو با وجود خودت رنگی کردی و*
*تبدیل به رنگین کمان کردی

*تو چشمای منو مثل چراغ روشن کردی، آقا پسر*

*زود باش، چراغای اتاقم رو خاموش کن، آقا پسر*

خیلی از زوایای زیبایی تو میتونه*
*زمین و زمان رو بهم بریزه

*میشه با هم یه سفر عشق با خوشحالی و شادی بریم؟*

تو مث رایحه ی شامپاینی*
*بیا با یه بوسه جشن بگیریم

*تو سرعت سنج بدون کیلومتری*

*هر چیزی که من دارم مال توعه*

*اون لباسای کوتاهی که میپوشی منو دیوونه میکنه*

*داری منو با اون نگاهات نابود میکنی*

*یه کامیون پر سرعت با قلبم تصادف کرده، دختر خانوم*

*باهام ازدواج کن تا بتونی منو داشته باشی، آقا پسر*

*تو مث یه سیب وسوسه انگیزی که دلم میخواد گازش بگیرم*

*ذهن من پر از فکر تو شده*

*من از رویای تو دارم از پا میفتم*

*باشه، من بهت چراغ سبز نشون میدم*

*دختر خانوم، تو مث یه توپ کریکتی که باعث برد من میشی*

*توی زمین زندگی و توی بازی عشق*

*کاری میکنم از هر توپی 6 امتیاز بگیری*

وقتی این شکلی نگات میکنم*
*آتیش هوس و اشتیاق منو میسوزونه

*قلب من داره زیر بارون میرقصه، دختر خانوم*

*پس منم واست چایی گرم میارم، اقا پسر*

معذرت میخوام قربان
رزروهای شما کنسل شدن

کنسل شدن؟
کی این کارو کرده؟

شخص شخیص بنده

ما الان کجاییم؟
دبی -

منظورم مکان نیست

منظورم موقعیتیه که توش هستیم

من دارم تجارت تو رو خیلی خوب واست میچرخونم
و حتی فکر ریزش موی خودم هم نبودم

میدونی چرا؟ چون فرهنگ خانواده ات رو دوس داشتم

تو همچین خانواده ای، یه عروسی بدون شور و هیجان؟

من میتونم بدون غذا زندگی کنم
اما بدون شور و هیجان نمیتونم

عروسی چه اینجا باشه چه اونجا، جفتش یکیه

چطور جفتش یکیه؟

!اونجا، زردچوبه، سیندور، سایبون و حلقه ی گل هست

!اما اینجا، شن هس، نخل هس، گوشت قیمه شده و بازم نخل هس
چطوری جفتش یکیه؟

اونجا گاو مقدس هس میتونی نذر کنی براش

اینجا چی هست که بری براش نذر کنی؟
...شتر مقدس -

باید به سنتای اینجا هم احترام بذاریم نه؟

...میگن خواهی نشوی رسوا، همرنگ
من با این فلسفه بازیا شور و هیجانمو از دست میدم -

این دختره که اصن با فرهنگ خودمون جور نیست

حداقل عروسیشو طبق سنت و فرهنگ خودمون ترتیب بده

همه ی دوستام دارن میان

یه کرور خرج کردم که یه مهمونی فوقالعاده بگیرم

واسه خاله تو هتل آتلانتیس اتاق رزرو کردم

کی میرسن اینجا؟

اونا نمیان، ما میریم

مگه عروسی اینجا نیست؟ توی هنده؟

من ترتیبشو دادم

دیوونه شدی؟ عقل نداری؟

!با این قیافه میمونیت! مرتیکه کچل

داره یکم زیادی واکنش نشون میده. تو محلش نده

داره هر چی از دهنش درمیاد میگه
اونوقت تو نشستی قیافتو واس من همچین میکنی؟

میشه بهش فحش ندی؟

!اصن جفتتون با هم برید به درک

فک کنم هر چی یاد گرفته تو عمرش فقط فحش بوده

اگه کشیش برگرده بگه بله رو بگو، مطمعنم برمیگرده میگه برو به درک

!دختر است دیگه
چی داری میگی تو؟ -

دختر جماعت نباید اینجوری حرف بزنه کریشنا

الان من به دوستام چی بگم؟

چرا عروسی رو بردی هند؟
بحاطر خود تو -

عروسی تموم نشده خانوم با بیکینی میری لب ساحل

اینجوری حداقل تا عصر ساری تنت میمونه

همین که ازدواجت ثبت شد، پا میشی با رفیقات میری بار مشروب میزنی

اینجوری حداقل مث خانوما میشینی با مهمونا غذا میخوری

من این تصمیمو گرفتم تا فرهنگمون رو نجات بدم

چیزی که میگه به نفع خودمونه نه؟

چرا اینو قبل اینکه انقد بد و بیراه به من بگه نگفتی؟

مگه ندیدی یه بند داشت فحش میداد
منکه نمیدونستم کی میخواد تموم کنه

پس، بیا همینجوری که تو میگی پیش بریم

باشه

حالت چطوره، سیمباچالام؟

خوش میگذره، پیدتالی؟

!عجب صیدی داشتید امروز

!انگار جذر و مد خیلی خوب بوده

!وقتی میرید تو دریا حسابی حواستون باشه

این چیزا واسه ما عادیه، چی شده شما بیاین اینجا، جناب رییس پلیس؟

امیر، وزیر بخش مرکزی که واسش کار میکنید اومده ببینتتون

سلام آقای سیمهاچالام
سلام -

بعد از چندین سال کشمکش با رهبرتون جیتندر
بالاخره فرصت شد که من رهبرتون بشم

خوشحالی، مگه نه؟

فقط یه چیزی اینجا مانعه، اون پرونده ی
قدیمی که بین شما دوتاست و بلاتکلیف مونده

اگه به دادگاه بگی جیتندر هیچ ربطی به اون پرونده نداره

من میشم نخست وزیر، ببین
بچه هاشم اومدن اینجا خواهش کنن

چرا جوابمو نمیدی؟

تو خودتم وزیر ارتباطات بشی

میدونی تو سیاست باید چطوری بزرگ شد

چون نمیدونم میدونی یا نه میگما

اگه اون بشه نخست وزیر، اینجوری نیست که انگار خودت نخست وزیر شدی؟

!یه آدم خیلی مهم اونجا وایساده اونوقت تو اینجا تف میکنی؟

نباید بری تو صورتش تف کنی؟

ما شکایت رو پس نمیگیریم

!بس کنید قربان

!برگردید سر کارتون

فکر کرده چون از دهلی پاشده اومده، ما زود خر میشیم؟

!بکششون

این همه عجله واسه چیه؟

چیزی که میشه با حرف حلش کرد
چرا میخوای با دعوا حلش کنی؟

جواب رد بهت دادن، مگه نه؟

از دهلی پاشدی اومدی

که اینجا دلال توافق بشی

واسه همین بهت یه فرصت دادم

اما میدونستم نتیجه اش میشه این

!اونجا رو نگا کن

این چیزا تو سیاست عادیه

حواسم به همه چیز هست قربان

جسدا رو میندازیم تو دریا

ماهیا مدارکو میخورن

کار همشون تمومه! هیچ مدرکی نمونده

پس اون چی؟

!سریع برو

!کارشو تموم کن

اگه برنامه نچیده بودی بریم هدیه بخریم
الان رسیده بودیم آناوارام

شماها بچه ی اون خونه اید
مث بشقابای نقره میمونید

بعد غذاشونو خوردن، با احترام تمیزتون میکنن و میذارن تو قفسه

ماها مهمونیم، مث پوست موز میمونیم

بعد اینکه خورنشون تموم شد، میندازنمون سطل آشغال و میرن

من دارم هدیه میخرم تا یکم محبت خانواده ی تو رو به دست بیارم

چرا بجای اینکه اینجا بخری دبی نخریدی؟
با احترام حرف زدی؟ -

کریشنا، زنت داره با احترام باهام حرف میزنه

رسیدیم هند عوضش کردی؟

دختری که فقط بلده مث چی فحش بده
الان داره با احترام باهام حرف میزنه

مگه نشنیدی میگن احترام توی هند بدنیا اومده؟

میگن هندی که باشی، باید کالای هندی بخری
منم اومدم اینجا خرید کردم

پس چرا اونجا پول درمیاری میفرستی اینجا؟

مگه عبدل کلام که رفت با ناسا
کار کرد برداشت با خودش راکت آورد؟

اون با دانش برگشت
منم همینجوریم

!احمق! آشغال عوضی

چطور جرات میکنی خودتو با کلام مقایسه کنی؟

!مرتیکه ابله

!دزد تینامپت

!گدای بازار پوندی

!الاغ

ینی احترام گذاشتنش همینقد بود؟

تو از این فحشام بلد بودی؟

کریشنا تو خیلی با آرامش واکنش نشون میدی

چرا بعد اینکه هر چی دلش خواست گفت هیچی نگفتی؟

ما فقط میتونیم رعد و برقو نگا کنیم
جراتشو داریم جلوشو بگیریم؟

فحش دادنم همینه، باید بذاری خودش تموم بشه

درست میگی، این دختر چند تا زبان بلده؟

مهمانداره هواپیماس، هر زبانی بگی بلده

پس، بقیه زبانا اومدن رو زبون مادریش تسلط پیدا کردن

بیا یه کاری کنیم، اون به من فحش میده
منم فحش میخورم، توام که جلوشو نمیگیری بد کاری میکنی

پنبه دنبالم دارم، گوشامو باهاشون میبندم و با آرامش میخوابم

این خودش بار اضافه اس، چطوری تونسته گوروی (استاد) تو بشه؟

!گوروی بدردنخور

نه فقط تو، حتی پنیه هم نمیتونه فحشای اینو کنترل کنه

اصن پنبه ها رو بده من بذارم تو گوشام

من خودمم با فحشای این گیج شدم نمیدونم دارم چیکار میکنم

این دفعه واقعا پنبه میذارم تو گوشم و میخوابم

کجا میخوای از من فرار میکنی؟

!هر جا که بری، باید باز بیای پیش خودم

!این ویزاگ همش مال ماست

!فقط جا عوض میشه، مرگ عوض نمیشه

!ببریدش بیمارستان

بیا

!تو برو بشین تو ماشین

!برید کنار ببینم

تو دیگه کدوم خری هستی؟

!دور بزن

!چطور جرات کردی منو اینجا بزنی

پس آدرستو بده، میام خونه ات و میزنمت

!من یه عادت بدی دارم

تو ذهنم میسپرم یه سری چیزا رو نبینم و یه سری رو هم نشنوم

!اما اگه اشتباها ببینم یا بشنوم، آمپرم میزنه بالا

...قربان
یاداو؟ -

باسکار گود؟

!بله، قربان

قربان، اینجا واسه شما امن نیست. لطفا برید... لطفا برید، قربان

اگه بمونم چی میشه؟
راگاوایاه چطوره؟

کریشنا رائو و آناند خوبن؟

همشون خوبن، قربان. دختر راگاوایاه پس فردا داره ازدواج میکنه

اگه بدونن شما اینجایین خیلی خوشحال میشن

بدونن من اینجام؟
بهش بگو میرم عروسی

چشم قربان

قربان، صبر کنید. الان ترتیب پنچری تایر رو واستون میدیم

باشه

گورو کجاست؟

وقتی دور زدی عین توپ پرت شد بیرون

میگما، مگه ما بار اضافی میخوایم؟

بیا ولش کنیم وسط جاده
فوقش یه کامیون میاد از روش رد میشه دیگه

بابا پیرمرده، بدبخت گناه داره
رحم کن، یه راهکار دیگه بگو

میخوای لاک و ذغال سوخته قاطی کنم و بهش بدم؟

پیره ها، روش جواب میده؟

یه راهکار دیگه بده

شما دوتا دارین درباره ی من راهکار میدین

تو سفت بگیرش تا من انقد باچاقو بزنمش تا بمیره

اثر انگشتت پیدا میشه بدبخت میشیم

بهش بگو دستکش بپوشه که راحت چاقو بزنه

...نظر خوبیه ها. گورو، تو

اینجا چه خبره؟

این دختره میخواست بکشتت
منم داشتم جلوشو میگرفتم

بیشتر به نظر میومد داری کمکش میکنی تا جلوشو بگیری

...تو که گوشاتو با پنبه بستی

میخوای بینیم رو هم با پنبه ببندم و یه
مراسم ختم واسم بگیرین، تموم شه بره؟

ببین تو رو بخدا یه ذره احترام واس بزرگترشون قائل نیستن

قربان، ماشینتون آماده است

خداحافظ
باشه، قربان -

درباره ی ملاقاتمون، پروازمون به اینجا یا اینکه میخوایم بریم عروسی دختر راگاوایاه

هیچی به مامان بزرگ نگید
چرا؟ -

اونا از این شهر رفتن تا یه جا در آرامش زندگی کنن

نیازی نیست این پیرزن رو تو این سن اذیت کنیم

اون کیه؟

کی تو ویزاگ جرات کرده رو حرف شما حرف بزنه؟
مطمئنم خارجیه

ولش نمیکنم. خودم به حسابش میرسم

شدیدا مقاومت میکنه که درمانش کنیم، قربان

فشار خونش هم از کنترل خارج شده

اشتباه نیست

ما یه بار تو ویزاگ کتک خوردیم بسه

اگه فشار خونش تحت کنترل باشه، چطور میتونه پسر من باشه؟

میتونی دو روز اینطوری بمونی؟
همینقدر برات کافیه؟

کافیه، قربان

چه اتفاقی واسه ام اِل اِی قبلی افتاد؟
هنوز پیداش نکردیم قربان -

اون نباید به هیچ قیمتی از ویزاگ بیرون بره

مردی که پسر منو کتک زده نباید زنده بمونه

چرا اومدی اینجا؟
مطمئنا نیومدم شما رو اذیت کنم، مامان بزرگ -

ازدواج که فقط واسه خانواده ی ما نیس
اونم خانواده داره

فکر کردم باید باهاشون حرف بزنم و
جلوی هر دو خانواده باهاش ازدواج کنم

شما یکم زیادی سخت میگیرین، مادرشوهر
چیزی که میگه درسته

باشه، تو بخاطر عروسی اومدی اینجا
پس بدون اطلاع من هیچ کاری نکن

شما دوتا مث خدای راما و سیتایین

با اینکه دیالوگشون قدیمیه
اما خیلی به فرهنگمون میخوره

اون کیه؟
...اون -

بنده گوروی کریشنا هستم

اینکه به زور قدش به یه متر میرسه
چطوری میتونه گورو باشه؟

حماسه های یه گورو مهمه نه قدش

اینا با این لباس از دبی اومدن، درسته؟

...اما اگه لباس سنتی بپوشن چی میشن

مث زوج راما و سیتا*
*مث عشق رادها و کریشنا

*شما باید مث گوری و شانکار یکی بشید*

مث رنگ آبی آسمون و*
*چراغ ها و روشنایی

شما باید بعنوان زن و شوهر با هم زندگی کنید*
*مثل شیر و عسل

ساری ابریشمیت خیلی خوشگله*
*طرز لباس پوشیدن و آرایشت زیباست

*جادوی زیبایی تلوگوییت داره منو سمت تو میکشه*

*هم ساریت خوشگله، هم کمرت زیباست*

وقتی تو رو با اون ساری دیدم*
*قلبم یه ضربان جا انداخت

من برای توعه که زیبا بدنیا اومدم*
*من فقط باید مال تو بشم

*تاج گلی که واسه تو ساختم، فقط باید به خودت برسه*

*اگه داری خودتو میدی به من، دیگه من چی میتونم ازت بخوام؟*

*بوی خوش تو داره دهن منو آب میندازه*

*تو باعث میشی عروسک رقصان تانجور یادم بیاد*

*تو با جادوت منو افسون کردی*

من با عشق توعه که دارم بوی خوش پراکنده میکنم*
*جوونی من مثل یه خورشید سوزانه و من بخاطر تو اینجام

*امیال من دارن مث یه قایق شناور روی آب به سمت تو میان*

*پس بذار اون قایق سرعت بگیره و هر چه زودتر به من برسه*

*خواسته های من میخوان مثل یه اسب به سرعت به سمت تو بیان*

*منم فقط دلم میخواد افسارش رو آزاد کنم*

*مثل یه دریای ناآرام بیا و این سدها رو بشکن*

*طوفانی شو و منو با خودت ببر*

*زیر نور آفتاب بیرون نرو، پاهات صدمه میبینن*

*وقتی من زیر سایه ی توام، چرا باید از چیزی بترسم*

*من با تاریکی شب برات سرمه میکشم*

*منم با ساریم (لباسم) خورشید رو میپوشونم و شب رو طولانی میکنم*

اعضای خانواده ی عزیز من

هر لحظه ای که ما با هم هستیم باید به یاد موندنی بشه

نباید به این فکر کنید که مانیکیام
فقط اومد عروسی و بعدشم رفت

حتی اگه من رفتم، بازم باید شور و شوق حضور من باهاتون بمونه

!اهای پیری
با منی؟ -

آره، بیا اینو بگیر

بازشون کنید

این چیه؟
!لباس خواب -

واسه منه؟
!نه، پیش خودت نگهش دار -

چی؟

نفهمیدی منظورمو نه؟

اگه من بهت یه بطری شراب یا ریش تراش بدم
تو شرابو میخوری و ریشتو میزنی

اما اینو صحیح و سالم تو کمدت نگه میداری

هر بارم که اینو ببینی، یاد من میفتی
شور و هیجان

شورو هیجان رو احساس کنید

حالا من با اینا چیکار کنم؟

بعنوان یادبود من نگهشون دار

اگه من بهت رژ یا لاک بدم، استفاده اشون می کنی

اما نه میتونی سیگار بکشی نه مشروب بخوری

اونا برا سلامتیت خطر دارن و باعث میشن یاد من بیفتی

این چیه اونوقت؟

تی شرت! مگه خودت نمیبینی؟
آخه این سایز منه؟ -

اگه من بهت بستنی یا شکلات بدم، میخوریشون و چاق میشی

نه فقط تلویزیون و کتاب
هر چیزی که من بدم مردم رو تحریک میکنه

با عزم راسخی که این تیشرت بهت میده تا یه
روز بپوشیش، تویی که شبیه خرس وحشیایی

!مث نی قلیون لاغر میشی

!دخترا فقط عاشق پسرا میشن نه گرازای وحشی

!اگه یه بار شور و هیجان رو احساس کنی

!پونصد عصب بدنت عکس العمل نشون میدن
مثل یوگا میمونه

با اینکه قدت بلند نیست ولی خوب لباس سنتی میپوشیا

این چیه؟
ته مونده ها، عمو -

ته مونده؟ مگه قرار نبود قهوه بیاری؟

واسه همه قهوه میبریم، ولی شما چون خیلی شور و
هیجان دوس داری، ته مونده ها رو واستون میاریم

بخاطر همین اینو دادی بهم؟

واسه صبحونه چی درست کردین؟

!دوسا با طعم تنبلی

بجای گفتن، چرا دستمو میسوزونی؟

شور و شوق! شما واسه خوردنش شور و هیجان نیاز داری، نه؟

انگار اینا مفهوم حرفای منو خیلی خوب فهمیدنا

اینجا استخر شنا دارین؟
نه، یه چاه بزرگ داریم -

استخر شنای روستای
خیلی دوس دارم رفیق

بیا، بیا بریم

آب بکش

اگه با نخست وزیر کار داشته باشی
تو میری پیش نخست وزیر یا اون میاد پیش تو؟

واسه همین میگن اونایی که عضلات قوی دارن عقل ندارن

پسره ی احمق، ما باید بریم پیش نخست وزیر

پس، تو باید بری پیش آب

منظورت چیه؟

چرا هلم دادی تو چاه؟

چی شده؟

عمو داره از شور و هیجان اینجا لذت میبره
شور و هیجان؟ -

چی شده گورو؟
این شور و اشتیاقای تو ته نداره؟

اگه میخوای حموم کنی باید از چاه آب بکشی
کی آخه میپره تو چاه؟

من پریدم؟
این مرتیکه بولدوزر هلم داد تو چاه

التماست میکنم، تو رو بخدا منو بیار بیرون

گوروی تو هنوز بعد افتادن تو چاه زنده است؟

فک کنم ناراحتش کردم که زنده موندم

ناراحت شدی؟

من که فکر میکنم 500 تا عصب عمو پر از شور و اشتیاق شدند

انگار داره یوگا کار میکنه

هزار تا دیگه به اون 500 تا اضافه کن
که همشون با هم دارن میلرزن

ساکت

درباره ی این آدم چه فکری میکنید؟
فکر میکنید کیه؟

ایشون بیندو مانیکیامه که یه دفعه زد مافیای بمبئی رو نابود کرد

!توی چنای بخاطر خانواده اش بعنوان راننده کار میکرده

حالا تریپ و راهشو تغییر داده و شده گوندو مانیکیام

من؟

خواهشا با صبر این بشر بازی نکنید

...اگه عصبانی بشه

ما بدون دونستن گذشته ی خطرناک شما بهتون توهین کردیم

اما از این به بعد حتما از دلاوریای شما استفاده بهره میبریم

چرا انقد به کاراکتر من رنگ و لعاب دادی؟

فقط یکم خفن نشونت دادم
اینا خو میگن میخوان ازم استفاده کنن -

توام که همش قیافتو اینجوری میکنی

خودمم نمیدونم چطوری میخوان ازم استفاده کنن

چون عموت گفت باشاست نجاتش داد

مگه باشا نیست؟
معلومه که نه -

اون باشاست؟ اون به زور قدش یه متر میشه

اگه با میله بزننش زنده میمونه اصن؟

داشت تو چاه جون میکند، انقدریم ارزش نداره

میخواین یه بار امتحانش کنیم؟
چطوری امتحانش کنیم؟ -

بیاید با این بزنیمش
...باشا باشه زنده میمونه اگه نباشه خو رَحِمَ الـ -

من میزنمش

همش تو؟ این دفعه خودم میزنم
منم میزنم -

این بار من میزنم

منم میزنم
منم میزنم -

ساکت، ساکت

این مَرده، نه؟

اول اون بزنه، بعدش بقیه اتون بزنید

اینا چرا دارن دعوا میکنن که کی منو با چاقو بزنه؟

چی شده؟
...هی تو -

این کارا دیگه چیه؟ اگه کسی بمیره دیگه میشه عروسی گرفت؟

!نگا تو رو بخدا میگن بزرگترا بیشتر عقل دارنا

!خدا خیر و برکتت بده مرد

وقتی میره پیاده روی صبح بکشینش

بیشعور همین الان دعات کردم

یه جوریم جمعش کنید که خبرش به خونه نرسه

پودر فلفل بپاشید که سگای پلیس نتونن ردشو بزنن

!والسلام

اینا دست هر چی خلافکاره از پشت بستن

اون که واسه هر چی میشه قیافشو همچین میکنه

ینی حالا چه بلایی میخوان سر من بیارن؟

سلام گورو
بیا، میخوایم صبحونه بخوریم

من دارم صبحونه میخورم

کجا؟

اونجا رو نگرد، تو پرواز دبی هستم

مگه چی شده گورو؟

انقدر که خانواده ی تو شور و اشتیاق نشون دادن داشت سرریز میشد

منم خو نمیتونم تحمل کنم

بدون دیدن عروسی من میری؟

تماس تصویری میگیرم، آنلاین دعات میکنم

مادر زنم هستن
سلام خانم -

بفرمایید خانم
سلام -

این زن همه چیز ماست
اینام اعضای خانواده هستند

سلام

اسم من گاجاپاتی رائو هستش
بنده مامور وصول ویشاکا هستم

من نمیدونستم دخترم داره عروس شما میشه
تا وقتی که خودتون گفتید

صبر کن عزیزم

اونا با اعتماد بنفس کامل اینو بهمون گفتن، درسته؟

اینا خانواده ی من هستن، کس دیگه ای نیستن

دلم میخواد سها هم یکی از اعضای خانواده امون بشه

من خیلی خوشحالم
اگه شما اعتراضی ندارید -

اگه اونا همو دوست دارن، مگه میشه ما اعتراضی داشته باشیم؟

پس، ازدواج واسه یه هفته دیگه باشه
خودم همه چیو مدیریت میکنم

هر جور میلتونه

خدای خانواده ی ما، خدای واراها لاکشمیناراسیمهاسوامی هستش

رسممون اینه که عقدنامه رو توی معبد سیمهاچالام بنویسیم

بیاید فردا بریم معبد
چشم -

من با خانواده میایم معبد، بریم

چرا بدون حرف زدن با داماد آینده ات میخوای بری؟

داماد، لطفا کریشنا رو صدا کن
چشم -

سلام قربان. حالتون خوبه قربان؟

با هم حرفاتونو بزنید

چرا پسر جیتندر رو کتک زدی؟

زدمش چون داشت کار اشتباهی میکرد

این کاریه که اونا تمام مدت انجام میدن

اونا 43 نفرو کشتن و جسداشون رو انداختن
تو دریا تا مدرکی علیهشون نباشه

اینکارو کردن و کسی هم جرات نداره علیهشون کاری بکنه

حتی منم نمیتونم کاری بکنم، موقعیت منم فرقی نداره

اونا 43 نفرو کشتن؟

آره، اون مردی که تو نجات دادی هم، زنده نمیذارن

!عمو... عمو... رییس اومد

حالت چطوره آناند؟
خوبم قربان -

...اون راگاویاه هستش

قربان، من خیلی خوشحالم که شما اینجا هستید

اینم دخترمه قربان
سلام برادر -

انشالله خوشبخت بشی

شنیدم گرفتید پسر جیتندر رو زدید

داره مث دیوونه دنبالتون میگرده و حتی نمیدونه کی هستین

الان این چیزا نیازه؟

این دختر کیه قربان؟

ما قراره با هم ازدواج کنین

امشب ما یه مهمونی داریم
شما هم باید بیاید برقصید، قربان

*نیشکر مث عسله، یه گاز ازش بزن، خوشگله*

*تا دیوونه بشی*

*من یه تیکه از لذتم، از من لذت ببر تا دیوونه بشی*

*اگه تب کنی بهت دارو میدن*

*من از اون داروهام که بهت تب میدن*

*اگه بخوای، شماره ام هم بهت میدم*

*فقط یه سوت بزن، اونوقت من اماده ام که باهات بیام*

*من ذات گونتورم*

*وقتی ناز و اداهای منو ببینی، دمای بدنت از 106 هم میزنه بالا*

*اسم من اینه*

*مشروب محلی به چه دردی میخوره، چشمای تو بیشتر آدمو مست میکنه*

*هر کسی ممکنه جذبشون بشه*

*عرق و جین (یه نوع مشروب) به چه کارم میان، لبهای تو برام کافین*

*تو فقط کمرتو بچرخون تا من برات غش و ضعف کنم*

خدا منو خاص درست کرده*
*تو چشمام دوتا خنجر گذاشته

گونه هامو با آلبالو درست کرده*
*وقتی کمرمو میساخته، خیلی ظریف کار کرده

*مادرت به دنیا آوردتت تا مث یه بمبی پر از گل واسه ما زندگی کنی*

*اگه من بهت بوسه های شیرینم رو بدم، قند خونت سر به فلک میذاره*

*اشتباه از من نیست که*

*اگه من محکم بغلت کنم، فشار خونت میزنه بالا*

*من مسئولش نیستم که*

*هی دختر، تو نشونه ی خطرناک زیبایی و جوونی هستی*

*هر جایی که تو باشی قدرت معنی نداره*

*اما بازم گرما و صدای اهنگ تا آسمون میره*

*با اون نگاهای سردت یه کولر تو بدن من بذار*

*میخوای بیخیال همه چی بشیم و بریم زیر کولر تو بغل هم لم بدیم؟*

*بعدش ساری منو دربیار و بنداز یه گوشه*

داداش... داداش
سیمهاچالام تو اتاق کناریه

چیه؟

زیر تخت پسرتون یه نامه پیدا کردم

چی گفته؟

گفته که 43 نفر ماهیگیر رو کشته

و از روی پشیمونی که داشته خودکشی کرده

پشیمونی اونم تو خونواده ی من؟

پس، حتما اون یارو که زدش کشتتش، قربان

فیلم دوربینای بیمارستان امروز گم شدند

من مطمعنم اون یارو که زدش کشتتش

عمو، دست منو ببین

!برو عمو

خانم، یه زمان خوش یمن اون روز که شما گفتید هست

من برنامه اشو میریزم

خیلی خوشحالم

چی شده اومدین اینجا؟
شما که گفتین مستقیم میاین معبد

درسته اما خانواده فکر میکنند درستش
اینه که عروس رو از خونه ی خودمون ببریم

اگه شما بهمون اجازه بدید، از اونجا مستقیم میایم معبد

چرا من بخوام جلوی خوشحالیشون رو بگیرم؟

لطفا با خودتون ببریدش

!نخست وزیر اومدند

بفرمایید قربان

چی شده جیتندر؟

وزیر وزرا دارن اسم تو رو میدن واسه
...نخست وزیری اونوقت الان این اتفاق میفته

تو که تو این کار دستی نداری، داری؟
من اینکارو با تو بکنم؟ -

خودم میدونم اینجوری هیچکی از خاندانم زنده نمیمونه

قربان، از اون یارو که پسرتون رو زد اطلاعات گیرم اومد

!تو اینجا بمون

!بمون! تو بچه ای

این کارا چیه میکنی بابا؟

این ازدواج قرار نیست سر بگیره، عزیزم

چرا؟

کریشنا با جیتندر سر جنگ برداشته

اونکه فقط یه دعوای کوچیک بود

دیشب رفته تو بیمارستان پسرشو کشته

امکان نداره بابا
من خودم میشناسمش

دلیل و برهان واسه من نیار
این ازدواج قرار نیست سر بگیره

اینا دیروز ماشینش رو درست کردند

اومد تو عروسی دختر این شرکت کرد

قبل از اینکه پسر شما رو بکشه اینجا بوده، قربان

اون کیه؟

کیه؟

گفتم اون کیه؟

اون کیه؟

!یاداو

چی شده؟
اون کیه؟ -

خانم، شما از اینجا برید

اون کیه؟

!خواهش میکنم فرار کنید

اون کیه؟

من... من اول رفتم مخشو زدم

تروخدا دیگه ولم کنید

من فکر میکردم یه جور دیگه بوده، ماشالا خیلی سریعیا

....پس چی؟ راستش من

بله، مامان بزرگ

باید قبل زمان خوش یمن برسن
یه زنگ بزن ببین از خونه راه افتادند

اون کیه؟

!کشتیش دیگه؟ تموم شد

تو قرار نخست وزیر بعدی باشی
واست خوب نیست اینجا باشی

خودم درستش میکنم، تو برو

بکششون

هیچکس نباید زنده بمونه

جنازه هاشونو بندازین وسط خیابون

میخوام جسد داداشتو با جنازه های همینا بسوزونم

!خدایا

*شیر غرّان اومده*

*مث یه فرشته ی نگهبان اومده*

*عدالت شیطان رو از بین میبره*

*مثل یه طوفان علیه بدی به پا میخیزه*

!ببریدش! با شجاعت برید

!دیگه حتی یه پشه هم جرات نداره لمسش کنه

*درود بر خدای ناراسیمها*

فکر کردید من نیستم، میتونید هر غلطی دلتون میخواد بکنید؟

من هر جا میخوام باشم
مردم من همیشه اینجا هستند

باید از مرگ پسرش میفهمیدید که نباید به مردم من دست بزنید

!ولی نفهمیدید

اگه کسی با نیت خیر یه قدم به ما نزدیک بشه
ما ده قدم به سمتش برمیداریم

اگه کسی با نیت شر یه قدم بهمون نزدیک بشه
ما هم 100 قدم به سمتش برمیداریم تا باهاش روبرو بشیم

وقتی من این قدم رو بردارم
دیگه هیچ احساساتی توی وجودم نمیمونه

!بدون هیچ همدردی ای

!هیچ تاملی

!هیچ تقلبی

!بهش بگو

چه تو باشی چه خود دولت
چه موافق باشه چه مخالف

چه غرور باشه چه قدرت

!تا وقتی من بیرونشم، جونتون در امانه

همین که من قدم بردارم
تاریخ تکرار میشه

افسانه از راه می رسد

اینکه بابات یه کوزه بذاره شونه اش و اینجا بچرخه
با مرگ پدربزرگت شروع شد

هر بار که فکر میکنم به یه تعادلی رسیده
یه سوراخ دیگه رو اون کوزه درست میشه

یه اشتباه کوچیک کرد

وقتی برادرت تو بیمارستان کشته شد

ما فکرشم نمیکردیم اون شیر داره ول میچرخه

!حتی فکرشم نمیکردیم وضعیت اینجوری بشه

اشتباه ما این نیست که فکر اینجاهاشو نکردیم
اشتباه ما اینجا بود که تا حالا نکشتیمشون

هیچ کدوم از اعضای خانواده اش قرار نیست طلوع فردا رو ببینن

میخوای چیکار کنی؟
اصن میدونی اون مرد کیه؟

میدونی چطور آدمیه؟
میدونی چیکاره اس؟

وقتی یه پسر جوون بود آدماتون و پدربزرگت رو کشت

پدرت هنوز یه اغتشاش گر بود
تونست مث یه شیر تو روش وایسه

رویای پدربزرگت بود که پدرتو بعنوان رهبر استان ببینه

بعنوان یه نماد بلند پروازی، تا قدرتش رو نشون بده

پدرت میخواست عموت وزیر ارتباطات بشه

من تمام این سالها با حمایت شما انتخابات رو برنده شدم

درست نیست از من بخواید بخاطر برادرتون از کرسیم دست بکشم

این بار وزیر وزرا تایید کردن این کرسی مال منه، قربان

من نمیتونم از کاندید بودنم توی انتخابات صرف نظر کنن

تحقیقات هم نزدیکه، منم نمیتونم صرف نظر کنم، قربان

باشه، بردارید بخورید

فکر کنم منم 20 سالم بود که با همین مشکل روبرو شدم

سه نفر پدرم رو برای این کرسی به چالش کشیدند

میخواست به یکیشون زنگ بزنه و حرف بزنه

پدرم گفت اینجوری خوار و خفیف میشیم

میخواست یکی دیگشون رو با پول بخره

گفت اونم نمیشه

بعدم گفت، اون یکی چی؟

پدرم گفت، پسرم حواسش به اون هست

میدونید من چیکار کردم؟

اگه کسی رو اعصاب من راه بره، پدرشو درمیارم
بتمرگید

هر کسی که اون روز دید چطوری اونو کشتم
دیگه جرات نکرد بخواد با من رقابت کنه

ما اعتراضی نداریم، از برادرتون حمایت میکنیم قربان

خواهش میکنم از جون ما بگذرید قربان

اینا تسلیم شدند، سیمهاچالام چی؟

خودت میدونی کی پشتشه، نه؟

!بگو کسی هست که اگه من بکشمش، نمیمیره

!تو برنده ی انتخاباتی

بسه... بسه

با اینکه خدای گانگاما به ما غذا میده و از ما محافظت میکنه

اما رییس بودند که زندگیهای ما رو عوض کردند

اگه اون همچین کرسی بخواد، ما نباید پشتش باشیم؟

یه کارگر سختی که یه کارگر دیگه میکشه رو درک میکنه

شما همتون ماهیگیر بودید، اون بود که خرج تحصیلتون رو داد

شماها رو تبدیل به یه آدم خوب کرد و این فرصت رو بهتون داد

!شما باید بازم بهش ایمان داشته باشید

!درود بر خدای گانگاما

شمشیر بهشتی که شیطان ها رو گردن میزنه*
*مثل یه طوفان حرکت میکنه

این کارا چیه؟

چی کار میکنید؟

ما میخواین اینجوری رفتار کنیم
میخوای بری باباتو بیاری جلومونو بگیره؟

!بکشیدش پسرا

!آهنگو راه بندازید پسرا

دور بزن... ماشینو دور بزن

!سریع تر برو

ما اومدیم بخاطر جرمش بازداشتش کنیم

!این یکی نه

بس کنید قربان... خواهش میکنم بس کنید قربان

بس کنید قربان

!چطور جرات میکنی به من دست بزنی

!برو جلو آهوها فلوت بزن نه جلوی یه شیر

میخوای مردمو بترسونی؟

!آره میترسونمشون

!سیاست ما همینه

اگه جراتشو داری بیا رو در روشو باهام

هی، شاید سیاست قسمتی از زندگی تو باشه
اما سیاست تو خون منه

سیاست ایالتی تو خونه ی من متولدشد

اگه من وارد سیاست بشم، کی جرات میکنه جلوی من دربیاد؟

ببین الکی الکی میخوای جنگ راه بندازی

...اگه من عصبانی بشم

!بایدم عصبانی بشی

چون منم مث چی عصبانیم

اما اگه بخوام من از حد و حدودای تو بگذرم، میام تو خونه ات

نمیتونی اینکارو تحمل کنی
!سعی نکن منو بترسونی -

غذا واسه سلامتیت خوبه

نصیحت خوب واسه پیشرفتت خوبه

ترس از مرگ واسه طولانی شدن عمرت خوبه. پس بترس

چیه؟ نکنه میخوای منو بکشی؟

انقد اذیت میشم، کسی بهم بگه چیکار کنم

همین الان میکشمت

!بیا... بیا... منو بکش
بیا دیگه... دِ بیا -

خواهش میکنم پس کنید، قربان... التماستون میکنم قربان

!بس کنید، خواهش میکنم

جناب رییس پلیس، من صبر زیادی ندارم

دارم جلوی خودمو میگیرم، چون فقط به این سیستم اعتماد دارم

میخوای از قدرتت استفاده کنی یا خودم استفاده کنم؟

قربان، ما از جرمای شما مدرک داریم

هر چیزی که هست، توی دادگاه ثابت میشه

هی، لحظه ای که من از زندان بیام بیرون، دقیقه ی بعدش تو مردی

مگه من رای دهنده ام که میخوای منو بترسونی؟

!من یه تیراندازم که تفنگتو از دستت میگیرم، احمق
دیگه صداتو واسه من بالا نبر

خورشید...ماه... راما*
*بیما... کریشنا... ویشنو

*اون اثباتی برای کنار هم نگهداشتنشونه*

زیاد حرف نمیزنه*
*سکوتش مثل منفجر شدن بمبه

*اون با سکوتش همه رو به چالش میکشه*

*میگه که اون مردمه و مردم اون هستن*

*توی خونشه که بقیه رو نجات بده*

*نفسش یه عرصه ی تلاش برای عدالته*

*غرشش به شیطان دستور میده*

*اون یه افسانه است*

*اون یه افسانه است*

اگه میخواید خوب باشید، جامعه هم باید خوب باشه

اگه نسل ها میخوان خوب باشن، سیستم هم باید خوب باشه

هیچ چیز نمیتونه مانعش بشه

نه شکست نه قانون

*اون نماد عدالته، برای تاریکی شب طلوع خورشیده*

مثل دریا قدرتمنده*
*دشمناش تا حالا نتونستن لمسش کنن

*اون یه پایه گذار انقلابه*

*اون با قانون و عدالت همراهه*

*از نور سریعتر حرکت میکنه*

*با اینکه یه رهبره، اما مث یه کارگر فروتنه*

*سختی ها رو از سر بیچارگان کم میکنه تا تاریخ جدید رو بنویسه*

*اون یه افسانه است*

*اون یه افسانه است*

!داداش

داداش... داداش

پس فردا روز پدر ومادره توی مدرسه
بهم گفتن با پدر و مادرم بیام، داداش

تو باید بیای داداش

باشه، بعدا باهات حرف میزنم
حالا برو، مگه نمیگم برو؟

خواهش میکنم داداش
حتما باید بیای

داماد! اون اینجا چیکار میکنه؟

...اون

ما اینجا نیاز نداریم کسی دیگه ای از عیاشی اون بمیره
برو بیارش

!برو

مگه هر دوتاشون برادر نیستن؟
چرا انقد نسبت به اون یکی بداخلاقی میکنید؟

تو فقط میتونی بداخلاقیامو ببینی
اما نمیتونی دردی که میکشم رو ببینی، نه؟

مادرش مرد، عوض نشد

پدرش مرد، بازم عوض نشد

فکر کردم اگه یکم از خودمون دورش کنیم، عوض میشه

اومده اما هیچ تغییری نکرده

وقتی ازش پرسیدم خانواده اشو
انتخاب میکنه یا رهبری مردم رو، چی گفت؟

اون خانواده اشو بخاطر مردم ترک کرد

رابطه بین اون و این خانواده از همون روز گسسته شد

اون طوریش نمیشه، این ماییم که میمیریم
!این چیزیه که ازش میترسم

هر جایی که اون باشه فقط سنگ نصیبمون میشه

!من دارم باهات اتمام حجت میکنم، راگاواویاه

اگه کسی از این خانواده بخاطر اون طوریش بشه

منو مرده میبینه

...قربان، مادربزرگ

!قربان

شام خوردی؟
نه هنوز قربان -

شام بخور و برو بخواب

شما چی قربان؟

*درود بر خداوند! من از تو پناه میجویم*

تو نماد اعمال خوبی*
*تو گناهان را از تن ما میشویی

*باشد که مورد رحمت تو واقع شویم*

*تو مادر این زمینی*

*تو خالق سه جهانی*

*کمکمون کن تا به رویاهای کوچیکمون برسیم*

*تو قادر مطلقی، باشد که دعای تو همراه ما باشد تا به هدف هامون برسیم*

*درود بر الهه ی مادر*

!بیا خوشتیپ

!انشالله که خدا عمر طولانی بهت بده

این کارا واسه چیه؟
امروز تولدته -

!تولدت مبارک عمو

همه صبحونه خوردند؟

دیگه هیچوقت اینجا نیا
چرا؟ -

!فاصله بین خونه های ما زیاد شده

اگه بفهمن که تو اومدی اینجا، همه چیز خراب میشه

من آکسفورد درس خوندم

ینی خودم نمیدونم چطوری بیام پیشتون و چطوری نیام؟

امروز تولدته، خواهشا این چیزا رو ول کن

قربان، نخست وزیر اینجا هستند

یکی از اعضای پارلمان هم میخوان شما رو ببینن

بذارم بیان تو؟

خودمون میریم پیششون

اومدش! من میرم پیشش، تو برو تو

!زود باشید، شعار بدید

!زنده باد پارلمان

!اینا همش سیاسته دیگه

ما چیکار میتونیم بکنیم؟

ما باید از مردم استفاده کنیم، نباید از مردم دفاع کنیم

امیر از دهلی اومده تا درباره ی جیتندر حرف بزنه

...اگه شما حمایتش کنید

!آینده اتون خیلی روشن میشه

تو کی هستی؟
عضو پارلمان -

وظیفه ی یه عضو پارلمان چیه؟
خدمات اجتماعی -

اونوقت وظیفه ی یه دلال چیه؟

!زود باشید شعار بدید

بابا داره مث چی میزنتش

!هر چیم ما شعار بدیم بازم اون سیلی ها صداشون بیشتره

انگار میخوای حمایتت کنم! میخوای چیکار کنم؟

چرا عضو پارلمان رو با سیلی زدی؟

مگه اون خدمتکارته؟

!مسخره ی احمق! برو سر اصل مطلب

جیتو باید از زندان بیاد بیرون

نه اون میاد نه من میذارم که بیاد بیرون

فکر کنم ما رو نمیشناسی

من زیاد به این چیزاش فکر نمیکنم
اگه نخوام اجازه نمیدم کسی جایی باشه

فکرکن، ممکنه واست خطرناک باشه
خطرناک؟ واسه من؟ -

!میخوام واست یه داستان کوتاه بگم، گوش کن

یه مرد داره از طرف مقابل یه قطار به سمتش میدوئه

قطار داره خیلی سریع میاد، مرد داره میدوئه سمتش

قطار میزنه بهش و میره

تو به این کار چی میگی؟
!خطر کردن -

میخوام داستان رو واست یه جور دیگه بگم

یه مرد داره روی ریلا میدوئه

یه قطار هم داره از پشتش میاد

!خیلی سریع میدوئه

!اما قطار میزنه بهش و میره

به این چی میگی؟
!خطر کردن -

میدونی تو این داستان کی قطاره؟

!منم

اگه کسی بخواد با من روبرو بشه
یا من برم دنبالش، جونش تو خطر میفته

!از روش رد میشم

تو داری بدون دونستن قدرت ما حرف میزنی

قدرت؟ اونم شما؟

سرنوشت شما رو بالاسریاتون تعیین کردند

سرنوشت منو قدرت بدنیم مشخص کرده

!مال شما بخت آزماییه، مال من تاریخه

تاریخ تو واسه ما حروم کردن کاغذه

!اگه ما یه دکمه بزنیم، تو با باد پنکه میری هوا

کسی به من میگه تاریخم حروم کردن
!کاغذه که منو با روشن کردن پنکه تهدید میکنه

یه شیر از توی خیابونا عبور میکنه و وسط مردم غرش میکنه

اون پنکه ی شما با غرش ما میره رو هوا

این الهام هنوز توی ذهن مردم تازه است

!توی قلب هر آدمیه

!و اونجا هم میمونه

گروهایی که از شنیدن اسمش خودشونو خیس میکنند

!چطور جرات میکنی روی تاریخ من نظر بدی

!تاریخ تکرار میشه

من این حرفو بعنوان یه چالش در نظر میگیرم

میذاریم وضعیت همون وضعیتی که تو میگیم باشه

میذاریم اون کرسی هم همون کرسی که تو میگی باشه

من از همین الانشم میبینم که جیتندر اون کرسی رو میبره

کرسی رو ول کن، من حتی نمیذارم از در زندان بیاد بیرون

اگه فشار خونت بره بالا، ممکنه کرسی خودت به خطر بیفته

اگه من فشار خونم بره بالا، کل کشور جایگاهشون تو خطر میفته

!خوشتیپ

این وقت شب اومدی اینجا چیکار؟

نمیتونستم بخوابم

میخوام همین الان برم لب دریا
این وقت شب؟ -

!من فقط همین الان میخوام برم، خواهش میکنم خوشتیپ

...نه
!خوشتیپ -

این ساعت؟

!بیا خوشتیپ

چرا انقد دیروقت دارن میرن بیرون؟
خفه خون بگیر و بکپ -

!خوشتیپ! بابا

میخوای چیکار کنی؟
بپرم -

خوشتیپ، منو بلند کن

!منم مجبور کردی بپرم

!تو یادت نمیمونه چند نفرو زدی له و لورده کردی

اما من همیشه یادم میمونه بخاطر من از رو دیوار پریدی

اينستاگرام باليوود وان
@Bolly1official

سیسمونی بچه؟
آره -

نه، میخوام سقطش کنه

سقط کنه؟

انگار باز دختره. دکتر بهم گفت

واسه همین میخوام سقطش کنه

مگه چشه اگه دختر باشه؟

!بدنیا بیارش، بزرگش کن، ازش محافظت کن و شوهرش بده بره

اما اگه پسر باشه، میتونیم راحت زندگی کنیم

فقط برامون چیزی میارن، قرار نیست به کسی چیزی بدیم

شوهر! انجام اینکار توی ماه هفتم میتونه
جون مادر رو هم به خطر بندازه

زن من قبل از بچه ی چهارمش سه بار سقط جنین داشت

مگه مرد؟

!ما میخوایم اسم خانوادگیمون با پسرامون بمونه

ینی خانواده امون باید با دختر جماعت بره تو خیابون؟

این درسته؟

...نه،خواهش میکنم
بیا یه کاری کنیم -

میشه الان دیگه لطفا بری؟

...نه
مستقیم برم ویزاگ یا میخواین کارا رو درست کنید؟ -

چطور میتونی تو همچین خونه ای تنها بذاریش؟

خودم باهاشون حرف میزنم، بیا بریم

اونا باهاتون با بی احترامی حرف بزنن، مادر زن

راجو، چمدونا رو بیار

!آروم بیا! بارداری، ممکنه لیز بخوری

سلام مادربزرگ

خوب مواظب سلامتیتون هستین؟

داروهاتونو به موقع میخورید؟

چرا همتون دارید منو نگا میکنید؟

بیا برو اسفند دود کن چشم بد از زنم دور بشه

عمو، من فقط محض شوخی اون حرفو زدم
چرا شما با ناراحتی رفتید؟

پدرم که روز گرفته تا بچه بدنیا بیاد

عزیزدلم، برو بازی کن

اتاق من طبقه ی بالاست درسته؟

میخوام برم حموم، صابون و شامپو تو حموم هست دیگه؟

حوله خودم دارم

پس چرا تو یه چیز دیگه به من گفتی، داماد؟

...منظورم اینه که...من...

اشکال نداره، حتما خدا نظرشو عوض کرده

این همون چیزیه که ما میخوایم، درسته

من میرم یه شمع واسه خدا روشن کنم

اونجا چی شده؟

!عمو اومد اونجا

!یه بار به من بگو عمو عزیزم

!عمو

برو بازی کن عزیزم
باشه عمو -

چرا منو میزنی؟

حالت خوبه عزیزم؟

چرا بدون حرف زدن میزنی؟

هیچوقت واسه هیچی به خودت استرس نده
مخصوصا تو دوران بارداری

!داداشت پیشته
عمرا بذارم یه پشه اذیتت کنه

!قربان

انگار میخواسته سقطش کنه چون دختر بوده

!باشه، بیاید ببریم سقطش کنن

بهش بگو یه دست نوشته بده که حتما بچه ی بعدی پسر میشه

من چطوری میتونم همچین تصمیمی بگیرم؟
پس کی میتونه تصمیم بگیره؟ -

خدا تصمیم میگیره

پس چرا میخوای تصمیمشو عوض کنی؟

چرا میخوای عوضش کنی؟

چرا میخوای عوضش کنی؟

!حالا میزنه پسرمو میکشه

چرا میخوای عوضش کنی؟

همتون بیاین اینجا، داره پسرمو میکشه

!چطور جرات کردی کتکش بزنی

!اومدی خونه ی ما و جرات کردی بزنیش

فکر کردی ما هم میشینیم نگا میکنیم؟

چند تا دختر دیگه باید بدنیا بیاره؟
خودش حق سقطشون رو داره

هم خودش میخواد هم زنش. تو چیکاره ای؟

محافظت از روستا کار اشتباهی نیست

!اینکار وظیفه ی اتونه

اما اون میخواد یه بچه ی بدنیا نیومده رو بکشه
و شمام اومدین ازش حمایت میکنی

!این اشتباه بزرگیه

!واسه همین میزنمش

!تو به یه مادر نیاز داری تا متولد بشی

!نیاز به یه زن داری تا تو رو بپذیره

!به یه خواهر نیازی داری تا بهت راه رفتن رو یاد بده

!یه دوست دختر نیاز داری تا باهاش بری سر قرار

اما یه دختر نمیخوای! چرا؟

!پس بیا برو با این زندگی کن

!زن واسه ی رفع نیاز نیست

!زن یعنی شجاعت

!حتی خود خدا هم حتما از رحم یه مادر متولد شده

واسه زندگی بخشیدن به همچین دختری
میشینی حساب و کتاب میکنی

حساب وکتاب میکنی که بزرگشون کنی

حساب و کتاب میکنی که شوهرشون بدی

اگه اینجوری پیش بره، در آینده نه توی هیچ خونه ای
نه حتی توی مرکز شهر، هیچ دختری نمیمونه

!باید بری موزه تا بتونی یه دختر رو ببینی

!بدون زن، تولیدمثلی نمیمونه

!بدون زن، هیچ هدفی نمیمونه

!بدون زن، هیچ زندگی ای در آینده باقی نمیمونه

!بدون زن، هیچ طبیعتی باقی نمیمونه

!بدون زن، تولیدمثلی نمیمونه
!بدون زن، هیچ هدفی نمیمونه

!بدون زن، هیچ زندگی ای در آینده باقی نمیمونه
!بدون زن، هیچ طبیعتی باقی نمیمونه

اگه مردم من توی دردسر بیفتن ممکنه من نیم ساعت دیر کنم

اما اگه یه دختر تو دردسر بیفته، من حتی یه لحظه هم صبر نمیکنم

من حتی تا توی جهنم بخاطرشون داد میزنم

چیه؟

به هیچ وکیلی اجازه نمیدن واستون وثیقه بذاره

حتی نمیذارن من واستون وثیقه بذارم

میگن نمیذارن از زندان بیاین بیرون

حتی عضو پارلمان هم واسش مهم نیست
یه کاری کرد از ترس فرار کنه

نخست وزیر هم میخواد بره دهلی چون هیچکاری از دستش برنمیاد

پس تو چیکار میکنی؟
فردا واست وثیقه میذارم -

قیمتش واسم مهم نیست
فقط وزنش زیاد نباشه

زنم سختش میکنه

چرا وایسادی؟ بگیر بشین

!عمو درو باز کن

...مامان بزرگ... مامان بزرگ

!دارن بچه رو میبرن

!یا خدا

!گفت من هیچوقت نمیتونم با وثیقه بیام بیرون

بهش بگو جیتندر با وثیقه از زندان اومده بیرون
بگو هر کاری از دستش برمیاد بکنه

قربان، اون خودش شما رو از زندان آورد بیرون

خودش واستون گروه موسیقی آورد
آدماشم اومدن بهتون خوش آمد گفتن

چطور جرات میکنی کنار من وایسی، نون و نمک
منو بخوری و این چیزا رو از من قایم کنی

اون خیلی به من توهین کرده، توخونه ی خودش میکشمش

!زود باشید، ماشینو روشن کنید پسرا

همشون آدمای اونن، قربان

برادرم کجاست؟

!باباتو کشتم، تغییر نکردی

!آدماتو کشتم، تغییر نکردی

!فرستادمت زندان که عوض بشی، اما نشدی

!واسه همین برادرتو کشتم

!فقط خود تو موندی! خودتم میکشم

!تو میتونی آدمای منو بکشی اما نمیتونی عزت نفس منو بکشی

!تو ممکنه از کشتن آدما خسته بشی اما من هیجان زده میشم

!قربان

!نگران نباش عزیزم

فعلا نمیکشمش، برو

با اینکه خیلی سال گذشته، اما رفتارت هیچ تغییری نکرده

اگه کاری به عزت نفست نداشته باشم
میتونی بین مردم با احترام زندگی کنی

اگه با قوانین زندگی کنی، ده سال دیگه زنده میمونی

اما اگه بخوای همینجوری پیش بری

و بخوای روی مردم پا بذاری

و دنبال مال و اموال بری و با غرور خودت پیش بری

!گردنت رو میزنم

فقط 6 ساعت وقت داری
اگه یه بار دیگه اینجا ببینمت، دیگه تو این دنیا نمیمونی

!از شهر من برو بیرون

...برید کنار... برید کنار

!برادر

شما اینجا چیکار میکنی، برادر؟

!تو چشمات اشک جمع شده، برادر

بیا، بیا بریم خونه و حرف بزنیم، برادر

!گردنت رو میزنم

ترسیدی کریشنا؟

من که میدونستم داداش میاد، چرا باید میترسیدم؟

داماد، وسایلشو جمع کن بره لندن

باید بره اونجا و درس بخونه

حتی موقع مرگ منم نباید بیاد هند

نه فقط اون، میخوام دخترت رو هم شوهر بدم

به ونکاتارایودو بگو بیاد عروس رو ببینه

مامان بزرگ، وقتی شما میگید ساری بپوش
دختر حتی اگه دوس نداشته باشه هم باید بپوشه

اگه شما بگید صبحونه بخوریم، ما باید بخوریم

اگه بگید دعا کنیم، ما باید دعا کنیم

اما نباید اصراری به ازدواج با اون مرد بکنم، مادر بزرگ

حرف، حرف دله

من فقط با خوشتیپ خودم ازدواج میکنم

امکان نداره
چرا؟ -

بیکاره، باهاش ازدواج نکن
خیلی مغروره، باهاش ازدواج نکن

کلاهبرداره، باهاش ازدواج نکن
اگه اینا رو بگید من به حرفتون گوش میکنم

اما اگه بگید به خیلی از مردم غذا میده

از مردم محافظت میکنه

مشکلای مردم رو حل میکنه

به مردم خوبی میکنه

اگه بگید با همچین مردی ازدواج نکنم
چطوری میتونم به حرفتون گوش کنم، مادر بزرگ؟

!خفه شو

اون فقط بلده درباره ی مردم وجامعه حرف بزنه
اما اصن کی ازش خواسته که اینکارا رو بکنه؟

کسی به شیر دستور میده که از جنگل محافظت کنه؟

این وظیفه ی شیره

کسایی که اینو نمیفهمن هیولا هستند

کسایی که اینو میفهمند پادشاه حیوانات هستند

!اونم همینجوریه

!اون شیر این جامعه است که شیطان رو زمین زده

!اون دیکتاتور فساده

!اون فرمانروای قانون شکن هاست

خیلی از خداها هستن که مردم موقع
مشکلاتشون میرن پیششون دعا میکنند

اگه خدا جواب بده، مشکلی باقی نمیمونه درسته؟

اما خداها یه آدمایی مث خوشتیپ منو
میفرستند تا مشکلات مردم رو حل کنند

!اون از خدا هم والاتره

خدا کنار خونه ی ما زندگی میکنه و شما میری معبد دعا میکنی

اون از خون خود شماست
چطور میتونید باور نکنید؟

اگه شما روزه بگیرید اونم روزه میگیره

اگه ما لبخند بزنیم، اونم لبخند میزنه

اگه ما گریه کنیم اون متوقف میشه

اگه ما دچار مشکل بشیم اون مث یه دیوار حفاظی کنارمون میمونه

بدنش اونجاست اما قلبش همیشه اینجاست، مادربزرگ

...همچین مردی

من انقدر پایین اومدم که بخوام از تو نصیحت بشنوم؟

!کافیه

تصمیم بگیر کی اینجا بمونه، من یا تو؟

!من میگم، مادر زن

تو بعد از سرپیچی از رییس خانواده اینجا جایی نداری

!برو بیرون

!برو بیرون

چی شده؟

اونا ازدواجمو با یه مرد دیگه چیدن

منم گفتم فقط با تو ازدواج میکنم

اونا گفتن غیرممکنه

سعی کردم راضیشون کنم

از خونه انداختنم بیرون

منم اومدم بیرون

ببین ما که رابطه امون ضعیف شده

درست نیست زنی که همه این خانواده رو بزرگ کرده رو اذیت کنیم

بهم بگو، پس چی درسته؟

اگه اتفاقی واسه مادر بیفته
پدر پیشش هست

اگه اتفاقی واسه مادربزرگ بیفته
همه ی خانواده پیشش هستند

توام هستی که همه رو توی مشکلات محافظت کنی

اگه اتفاقی واسه تو بیفته
کی پیش توعه؟

!واسه همین میگم نه

!اگه بری بیرون، بعدش خودتم نمیدونی چطوری برگردم خونه

این زندگی با بلاتکلیفی رو میخوای چکار؟

این تجارت نیست که ضمانت و وثیقه رو ببینی

!این زندگیه

من دوست دارم

میخوام با تو باشم

میخوام باهات قدم بزنم

میخوام باهات غم و مسئولیت هات رو شریک بشم

اما اگه بازم حس میکنی اشتباه میگن
تو به خیلی از یتیم ها پناه دادی

به نیازمندا و فقیرا غذا دادی

به آدمای بی پناه، پناه دادی

منم یکی از اونا در نظر بگیر و توی خونه ات یه جایی بهم بده

*زندگی من وارد قلبت شد، چه سحر و جادویی استفاده کردی*

قلبم وقتی تو رو دید یه ضربان جا انداخت*
*روی من چه سحری پیاده کردی

*قلبامون یکی شدند تا زمان از دستشون در بره*

*تو درا رو به روی یه دنیای رویایی جدید باز کردی*

*تو کاری کردی که چشمای من فقط به تو باشه و فقط تو رو ببینم*

*تو کاری کردی که من خودمو بهت تقدیم کنم*

*دنیایِ تنهایی من با تو پر شده*

*این بهترین زمانیه که هیچوقت تو زندگی من نیومده*

من واست مثل ضربان قلبتم*
*من میخوام دنیایی از عشقم رو بهت بدم

*یه چیزی توی تو هست که منو مسحور میکنه*

*تو شروع و پایان منی*

*تو هوس های منو به آتیش میکشی*

*تو منو پر از خواسته کردی*

بذار صبحای من با حضور تو طلوع کنه*
*بذار زندگی من حق تو بشه

!برو. زود برو تو... زود

!من رو زن جماعت دست بلند نمیکنم

اما اون مجبورم کرد از شهر برم

!منو هم بعنوان مرد هم بعنوان شوهر زد

ما غذامونو بدون فلفل نمیخوریم
!و نمیتونیم بدون عزت نفسمون زندگی کنیم

!یا میکشمش یا میمیرم

!فیلی که بخاطر غرورش باد کرده، طعمه ی خوبی برای شیر میشه

!نگا، شیر اومد

!یه دقیقه

!خوشتیپ
!تقریبا تمومه -

!خوشتیپ

!خوشتیپ

!عزیزم، خوشتیپت اومد

...خوشتیپت اومد...خوشتیپ

ماشینو روشن کن، باید سریعا بریم بیمارستان

منو ببر خونه، خوشتیپ
!منو ببر خونه

دوست دارم

میخوام با تو باشم

میخوام باهات قدم بزنم

میخوام باهات غم و مسئولیت هات رو شریک بشم

میخوام تمام زندگیم پیش تو باشم

الان خوشحال شدی؟

چند نفر دیگه از این خونواده باید بخاطر تو بمیرن؟

دیگه نباید با تو رابطه ای داشته باشیم
نباید با اصول تو هیچ اتصالی داشته باشیم

با اینکه دور از تو زندگی میکنیم

!اما بازم دست از سر ما برنمیداری

تو خونه ی همه رو پر از نور میکنی
اما چراغ خونه ی ما رو خاموش میکنی

جواب غم و غصه ی این پدر و مادر عزادار رو بده

!کسی که با سلاح زندگی میکنه، هیچکسی پیشش نمیمونه

!به جز همون سلاحی که تو دستشه

!ما دیگه نمیتونیم با مرگ که هر روز دنبالمونه زندگی کنیم

!نمیتونیم زندگی کنیم

تو میگی یه جنایتکار باید مجازات بشه

با اینکه بهش هشدار دادم
بازم از خونه اومد بیرون که با تو ازدواج کنه

!حالا، خودت داری براش عزاداری میکنی

!لیاقت چه مجازاتی رو داری

!جواب منو بده

!جواب منو بده

!خداحافظ

*تو آسمونی هستی که مثل یه چتر به بقیه سایه میدی*

*مثل یه ابر یهو ناپدید میشی*

خدا بخاطر بیرحمی که در حق تو کرده*
*خودش رو مجازات میکنه

*قلبم با اشکهای سرازیر میخواد جلوش رو بگیره*

لطفی که به شوهرش کرده بود رو فراموش کرده

چهار پنج سال طول کشید
تا تونستم پدرت رو از روی تخت بلند کنم

جوری بود که زندگی پدرت اصلا زندگی نبود

!سه تا زن باعث شدن که زندگیش نجات پیدا کنه

مادرت قبل از اینکه بکشتش جلوش رو گرفت

عشق اون دختر جلوی کشته شدن پدرتو گرفت

غم اون پیرزن بیست سال جلوشو گرفت

تا جایی که من میدونم هیچکس الان نمیتونه جلوشو بگیره

راستشو بخوای، حرف تو درسته

!همه فقط میتونن پشت سرش حرف بزنن

کی جرات داره روبروش حرف بزنه؟

!تو حرفاش، نگاهش و چشماش قدرت خاصی هست

!اگر بهش دست بزنی زنده بودنت دیگه دست خودت نیست

اما من لبه مرگ تونستم از دستش فرار کنم

این یعنی چی؟

!این یعنی باید یه کاری بکنم

!ممکنه مرگ اون مال بشه

جیتندر تو همیشه فوقالعاده ای

تا 4 روز دیگه تو رو نخست وزیر اعلام میکنم

الان حست رو میفهمم

کارت رو هم میدونم

جیتو این فرصتو از دست نده

اون تو رو به چالش کشیده که اون کرسی رو بدست نیاری
تو هم با گرفتن کرسی اونو به چالش بکش

!لحظه بعد، کارشو بساز

در همون حین کاری که ما باید بکنیم اینه که

باید بریم حیدرآباد
از چند تا وزیر ارتباطات دلجویی کنیم

اونا رو توی گروه خودمون بیاریم

من برم و ازشون دلجویی کنم؟

فردا وزرای ارتباطات رو توی ویزاگ به جلسه دعوت کن

!یه مهمونی بزرگ ترتیب بده

برای هر مهمون ماشین آئودی و هدیه تهیه کن

!همه ایالت باید درباره مهمونی ما حرف بزنن

جای نگرانی نیست
تا یک هفته دیگه میتونین ببرینش خونه

!خدا نجاتش داده

!منو ببخش مادربزرگ

!فکر کردم کارم تموم شده، اما دشمنم دست بردار نبود

باید میومدم و کار آخرمو انجام میدادم

وقتی تموم بشه
دیگه هرگز جلوی شما ظاهر نمیشم

چطور میتونی انقدر صبور باشی؟

اون دختر با اینکه جوون بود
!اما حرفی که اونروز زد درست بود

خدا کنار خونه ی من زندگی میکرد
اما من میرفتم معبد دعا میکردم

من نتونستم بفهمم

فکر میکردم اگه از ما دور باشی
زندگی آرومی رو خواهیم داشت

اما الان فهمیدم
که زندگیای بدون تو وجود نداره

نه مثل کسی که توی جامعه زندگی میکنه
بلکه مثل کسی که برای جامعه زندگی میکنه

!اعتقاد تو درست و واقعی بود

من نتونستم این رو بفهمم
و از بچگی تو رو انکار میکردم

!این روزا حتی آدمات رو هم

!لطفا منو ببخش

!مادربزرگ

!مادربزرگ

وزرا تا ویزاگ اومدن
اما اینجا نیومدن

چرا؟

سیمهادریگیری هستا، درسته؟
چی؟ -

!جی دِو

گفتی از هیچ حزب دیگه ای دفاع نمیکنی
!و پرچمت رو عوض نمیکنی

تو هم اینجایی؟

ما توی کار سیاستیم
حقیقت توی حرفه ما به درد نمیخوره

اره راست میگی

سوبا رائو! تو هم فرار کردی؟
!سرعتت بالاستا

!تو اول باید بپری

اگه یه آدم ناشناس مثل جیتندر بشه نخست وزیر
چطور میتونه به من کمک کنه؟

اونا قول پول زیاد و پست خوب دادن

تو از صبح تا شب به ما انتقاد میکنی
حالا خودت به گروه اونا ملحق شدی؟

اگر صبحونه بخوری
میتونی ناهار نخوری؟

!سلام، تو همه وزیرا رو آوردی اینجا

حالا این رهبر کجا هست؟

!این حرفای حماسی رو بیخیال

...اگر دنباله روی اون باشیم، ما

اسمت چیه؟
موتیالا رائو -

!من سختی زیادی کشیدم و برای حزب همه کاری کردم

اما این بار کرسی منو رد کردن
و گفتن که من توی جامعه بدنامم

...اتفاقی که دقیقا افتاد این بود که

من 100 هکتار زمین مصادره کردم

کسایی که با کارم مخالف بودن رو کشتم

اگر ما زمین غصب نکنیم و آدم نکشیم
پس توی سیاست وارد شدیم چیکار؟

جوابت به مردم چیه؟

!من یه آزادراه خواستم اما دولت موافقت نکرد

!من خط مترو خواستم و دولت گفت نه

!من هر درخواستی داشتم گفتن نه

با این جامعه و مردم احمق
هر چی که بگیم باور میکنن

تو چی میگی؟

چرا باید به این جامعه بیخاصیت جواب پس بدیم؟

اونا فقط حساب میکنن که چقدر میتونن
از رای دادن پول بگیرن

ما هم حساب میکنیم بعد از بُرد کرسی
چقدر میتونیم درآمد داشته باشیم

هر کسی که اینطوری حساب کتاب کرده
هیچوقت شکست نخورده

اگر ببازم، مجبورم با مردم طبقه خودم رفت و آمد داشته باشم

بهشون میگم دارن به طبقهامون بیاحترامی میکنن

هیچکس توی این کشور نیست
که خودشو به پول و طبقه پولدارتر نفروشه

اگر من پیشنهادات توی منطقه رو قبول میکردم
تا الان 50 کرور درآورده بودم

چرا اینا درباره ی حساب و کتاب حرف میزنند؟

اگر من آزادی داشتم که 50 کرور دربیارم
به این کرسی چه نیازی بود؟

بدتر اینکه ده سال کار کردن
توی یه حزب و زیر یه پرچم خیلی مسخرست

اینجوری حتی به نظر میرسه باد هم داره به آدم پیشنهاد میده

برای همین اومدم اینجا برای تغییر

اونوقت میخوای به مردمت چی بگی؟

اونا هیچی نمیپرسن

با پولایی که درآوردم، یه کرور
برای خرید لپ تاپ و کیتهای کریکت خرج کردم

میدونی جدیدترین جمله کوبنده چیه؟

الان کی دیگه فاسد نیست؟
چه اشکالی داره اگه اونم فاسد باشه؟

همه میگن اون 50 کرور درآورده
و به عنوان الگو قبولش میکنن

هیچکس براش مهم نیست که دارم جیبشونو خالی میکنم

گل زدن ساچین برای همه عادی شده
و اختلاس 100 کروری برای یه سیاستمدار

این نظر ثابت همه مردمه
خودتو براش آماده کن

از من درباره مردم نپرس

اینجا کسی نیست که بگه توی منطقه من مشکلی هست

و بگه چون تغییر نمیکنه
من حزبم رو عوض میکنم؟

دیدین این رهبرا چطوری هستن؟

فکر کردین اگر رهبرایی مثل شما نیان سرکار
مردم هیچ سودی نمیبرن؟

این حرفای مزخرف چیه درباره مردم میزنی
بدون اینکه دسته بندی کنی؟

من کجام؟
فعلا که اینجایی -

نمیدونم بعدا کجا قراره بری

!به چه جراتی کتکش زدی
!میگم بیان پدرتو دربیارن

!فک کنم پدر خودش دراومد

هی بیا اینجا

!بهت میگم بیا

مادرت چند سالشه؟
هفتاد سال -

وقتی حوصلهات سر میره، چرا مادرتو ترک نمیکنی؟

چطور میتونم مامانمو ترک کنم؟

چطور میتونی از حزبی بری که مثل مادرته؟

آدمای خیلی بزرگی روی اون کرسی نشستن
نمیخوام کثافتی مثل جیتندر اونجا باشه

برای همین ازتون خواستم بیاین به این جلسه

متوجه شدم هیچکدوم از شماها به
مردم و نیازهاشون توجهی ندارین

زبانتون همیشه داره میگه
ما از مردمیم و مردم از ما

وقتی قدرت رو به دست آوردید
همه حرفاتون عوض میشه

ما فرق داریم، مردم با ما فرق دارن
!اصلا مردمی وجود ندارن

!این اتفاق دیگه نمیفته

شماها باید به هر خونه برید و
مشکلشونو بفهمید و حل کنید

وگرنه حواستون باشه که عمرتون به سر میاد

حواستون باشه

شنیدین چی گفت، نه؟

!حداقل الان دیگه بیاین عوض شیم، بریم

!بنزین

!بیا

*یه شعله آتیش به راه افتاده*

*تا بدی و شیطان رو از بین ببره*

*اون مرد عصبانی یه دیوار محافظه*

*تا از درستی حمایت کنه*

این پایان بدیه*
*دنیا نجات پیدا میکنه

این پایان خونریزی توی دنیاست*
*شروع جدیدی برای صلح توی دنیاست

!برادر
!لطفا نرو و ما رو تنها نذار

!همیشه با ما بمونین قربان

همونطور که یه مرد بزرگ گفته
جامعه مثل یه معبد و مردم مثل خدایان هستن

من به این اصل باور دارم

!من تا آخرین نفسم بهتون اعتماد دارم

اگر سرتون رو خم کنین
هر کسی میتونه رهبرتون بشه

اگ سرتونو بالا بگیرید و جلو برید
هر رهبری تبدیل به خادم شما میشه

توی دموکراسی هیچ پادشاهی وجود نداره

فقط مردم هستند که فرمانروا هستند

!شماهایین که میتونین انتخاب کنین و برنده بشین

!هر جایی حقیقت باشه، پیروزی همونجاست
!به دنبال پیروزی باشید

!من با شمام

بالیوود وان
Bollywood1.Co