All language subtitles for Your.Honor.S01E08.GGEZ+ION10+MiNX+PHOENiX

af Afrikaans
sq Albanian
am Amharic
ar Arabic Download
hy Armenian
az Azerbaijani
eu Basque
be Belarusian
bn Bengali
bs Bosnian
bg Bulgarian
ca Catalan
ceb Cebuano
ny Chichewa
zh-CN Chinese (Simplified)
zh-TW Chinese (Traditional)
co Corsican
hr Croatian
cs Czech
da Danish
nl Dutch
en English
eo Esperanto
et Estonian
tl Filipino
fi Finnish
fr French
fy Frisian
gl Galician
ka Georgian
de German
el Greek
gu Gujarati
ht Haitian Creole
ha Hausa
haw Hawaiian
iw Hebrew
hi Hindi
hmn Hmong
hu Hungarian
is Icelandic
ig Igbo
id Indonesian
ga Irish
it Italian Download
ja Japanese
jw Javanese
kn Kannada
kk Kazakh
km Khmer
ko Korean
ku Kurdish (Kurmanji)
ky Kyrgyz
lo Lao
la Latin
lv Latvian
lt Lithuanian
lb Luxembourgish
mk Macedonian
mg Malagasy
ms Malay
ml Malayalam
mt Maltese
mi Maori
mr Marathi
mn Mongolian
my Myanmar (Burmese)
ne Nepali
no Norwegian
ps Pashto
fa Persian
pl Polish
pt Portuguese
pa Punjabi
ro Romanian
ru Russian
sm Samoan
gd Scots Gaelic
sr Serbian
st Sesotho
sn Shona
sd Sindhi
si Sinhala
sk Slovak
sl Slovenian
so Somali
es Spanish
su Sundanese
sw Swahili
sv Swedish
tg Tajik
ta Tamil
te Telugu
th Thai
tr Turkish
uk Ukrainian
ur Urdu
uz Uzbek
vi Vietnamese
cy Welsh
xh Xhosa
yi Yiddish
yo Yoruba
zu Zulu
or Odia (Oriya)
rw Kinyarwanda
tk Turkmen
tt Tatar
ug Uyghur
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated: 1 00:00:01,844 --> 00:00:06,516 ‫میدونم که یه روز بعد ازینکه پسرم رو ‫کشتی ماشینت دزدیده شده 2 00:00:06,557 --> 00:00:07,600 ‫"کارلو" ... 3 00:00:07,642 --> 00:00:10,937 ‫اون در شُرُف دستگیری برای قتل "کفی جونز"ـه 4 00:00:10,978 --> 00:00:14,023 ‫ميتونم کاري کنم که اون يه ‫مردِ آزاد از محاکمه بيرون بياد 5 00:00:14,065 --> 00:00:17,485 ‫به هتل نزدیک نشو ‫از هتل دور شو 6 00:00:17,527 --> 00:00:19,028 ‫"کارلو بکستر" ... 7 00:00:19,070 --> 00:00:20,696 ‫- شما بازداشتید ‫- برای چی ؟ 8 00:00:20,738 --> 00:00:22,365 ‫شما حق دارید سکوت کنید 9 00:00:22,406 --> 00:00:23,574 ‫میگن که یکی رو کشته 10 00:00:23,616 --> 00:00:26,007 ‫- چی ؟ ‫- نمیدونستم ديگه پيشِ کي ميتونم برم و من ... 11 00:00:26,010 --> 00:00:26,450 ‫- نه ، نه ، نه 12 00:00:26,452 --> 00:00:28,663 ‫مشکلی نیست ، من هوات رو دارم 13 00:00:28,704 --> 00:00:31,040 ‫برادر اشتباهی مرد 14 00:00:31,082 --> 00:00:32,875 ‫اون با کسی رابطه داره ؟ 15 00:00:32,917 --> 00:00:34,418 ‫خودش به شما گفته ‫که دوست دختر داره ؟ 16 00:00:34,460 --> 00:00:36,254 ‫واقعاً مناسب نیست که من ... 17 00:00:36,295 --> 00:00:37,672 ‫اوه متاسفم ، حق با شماست 18 00:00:37,713 --> 00:00:39,549 ‫ببین ، من از این متنفرم که باید دروغ بگیم 19 00:00:39,590 --> 00:00:41,050 ‫امّا راه دیگه‌ای نیست 20 00:00:41,092 --> 00:00:42,885 ‫به نظر من این عشق نمیاد "فرنی" 21 00:00:42,927 --> 00:00:45,721 ‫از "مالی" خواستم تا استیضاح ‫"کارلو بکستر"رو به تو بده 22 00:00:45,763 --> 00:00:49,100 ‫تو به من احتیاج داری ، تو ‫بدون من نمیتونی این کارو بکنی 23 00:00:49,141 --> 00:00:50,726 ‫من محاکمه رو بدست نیاوردم ، مگه نه ؟ 24 00:00:50,768 --> 00:00:53,646 ‫"سارا لبلانک" ، "کارلو بکستر"رو محاکمه خواهد کرد 25 00:00:56,774 --> 00:00:57,984 ‫شما نوشیدنی الکلی نوشیدین ؟ 26 00:00:58,025 --> 00:00:59,902 ‫گور بابات ، گور بابایِ جفتِ‌تون 27 00:00:59,944 --> 00:01:01,737 ‫دستهات روی فرمونِ لعنتی 28 00:01:05,741 --> 00:01:07,577 ‫"جیمی" 29 00:01:07,618 --> 00:01:10,329 ‫اگر کار "کارلو"رو درست نکنی ... 30 00:01:10,371 --> 00:01:14,750 ‫ساده ترین کار در جهان خواهد ‫بود که قلبِت رو از جا در بیارم ... 31 00:01:14,792 --> 00:01:16,961 ‫و به خورد رودخونه بِدَمِش 32 00:01:49,869 --> 00:01:53,581 ‫این یه تله بود ، مطمئنم 33 00:01:53,623 --> 00:01:56,000 ‫متاسفم "سارا" 34 00:01:56,042 --> 00:01:59,843 ‫کسی در اون بارِ مشروب نظرت رو جلب نکرد ؟ 35 00:02:00,671 --> 00:02:04,759 ‫پلیسهای سفید پوست جلویِ ‫سیاه‌پوستها رو در حینِ رانندگی میگیرن ... 36 00:02:04,800 --> 00:02:06,260 ‫خوش شانسی میارن 37 00:02:06,302 --> 00:02:08,346 ‫اتفاق میافته 38 00:02:14,398 --> 00:02:17,684 ‫قسمت خنده دارش اینه که من در ‫راه مهمونیِ سورپرایزِ تولدِ تو بودم 39 00:02:17,688 --> 00:02:22,210 ‫داشتم با سرعت میرفتم که زودتر از تو برسم 40 00:02:23,444 --> 00:02:26,947 ‫با وکیل مسئولیت حرفه‌ای خودت صحبت کردی ؟ 41 00:02:26,989 --> 00:02:33,500 ‫اوهوم ، بازپروری در ازای پاک ‫شدن اتهامات و سابقه دستگیری 42 00:02:33,502 --> 00:02:35,509 ‫نظرت چیه ؟ 43 00:02:36,540 --> 00:02:39,210 ‫من فکر میکنم مشکل الکلی بودن ندارم ... 44 00:02:39,251 --> 00:02:42,004 ‫و نمیخوام محاکمه "بکستر"رو از دست بدم 45 00:02:42,046 --> 00:02:44,799 ‫داریم در مورد شغلت صحبت میکنیم "سارا" 46 00:02:46,217 --> 00:02:48,177 ‫سابقه‌ی دستگیری بَده 47 00:02:48,219 --> 00:02:51,509 ‫یک محکومیت جنایی... این کلاً ‫قاضی بودنت رو به اتمام میرسونه 48 00:02:51,847 --> 00:02:54,183 ‫اونها میخوان منو از این محاکمه بردارن "مایکل" 49 00:02:54,225 --> 00:02:55,559 ‫- اونها ؟ ‫- اوه ، بیخیال ... 50 00:02:55,601 --> 00:02:57,561 ‫- نکن ، این کارو نکن ‫- چه کاری نکنم ؟ 51 00:02:57,603 --> 00:03:00,606 ‫فکر میکنی این شهر توانایی وصل ‫کردن نقطه‌ها به همدیگه رو نداره ؟ 52 00:03:00,609 --> 00:03:02,690 ‫پلیس با خانواده‌های جنایتکار ‫دستِ‌شون تو یه کاسه‌ست ... 53 00:03:02,692 --> 00:03:05,568 ‫که اونها هم با سیاست دستِ‌شون تو یه کاسه‌ست ، ‫که سیاست هم با پلیس دستِ‌شون تو یه کاسه‌ست 54 00:03:05,569 --> 00:03:07,196 ‫این یه دایره‌ی کثیفِ غیر اخلاقیه 55 00:03:07,238 --> 00:03:10,449 ‫اگر شغلت رو از دست بدی ‫به هر حال از پرونده میری کنار 56 00:03:10,491 --> 00:03:12,993 ‫"سارا" ، لطفاً ، الان باید باهوش باشی 57 00:03:13,035 --> 00:03:18,010 ‫فکر نمیکنم اون دادستان جرأتِ محاکمه‌یِ ‫یه قاضی دفتری رو داشته باشه 58 00:03:20,501 --> 00:03:22,545 ‫پس تو اونو دیدی 59 00:03:23,546 --> 00:03:25,464 ‫چیو ؟ 60 00:03:32,680 --> 00:03:35,975 ‫ازتون میخوام که یه آزمایش هوشیاریِ ‫فوری در محل انجام بدین خانم 61 00:03:36,016 --> 00:03:38,060 ‫میخواید الفبارو برعکس بگم ؟ 62 00:03:38,102 --> 00:03:41,021 ‫"زد" ، "وای" ، "اکس" ، "دابلیو" ، ‫برو ترتیب خودت رو بده ، این چطوره ؟ 63 00:03:41,063 --> 00:03:42,059 ‫زود باش ، برگرد 64 00:03:42,065 --> 00:03:44,568 ‫- حتماً باید دیوونه باشین ‫- به نظر میاد که دیوونه باشم ؟ 65 00:03:44,608 --> 00:03:46,026 ‫دستها پشت سرت 66 00:03:46,068 --> 00:03:48,112 ‫تو فضای مجازی فراگیر شده 67 00:03:51,073 --> 00:03:53,325 ‫بازپروری 68 00:03:55,161 --> 00:03:58,789 ‫خب ، میتونست بدتر باشه 69 00:03:58,831 --> 00:04:02,668 ‫میدونی چرا نمیخوام محاکمه ‫"بکستر"رو از دست بدم ؟ 70 00:04:02,710 --> 00:04:04,587 ‫- آره ‫- میدونی ؟ 71 00:04:04,628 --> 00:04:07,590 ‫پلیس ، خانواده‌های جنایتکار ، سیاستمداران 72 00:04:07,631 --> 00:04:10,926 ‫یه گروه رو جا انداختی... قاضی ها 73 00:04:10,968 --> 00:04:14,764 ‫به قاضی‌های در این ساختمان نمیشه اعتماد کرد 74 00:04:14,805 --> 00:04:17,892 ‫- درست میگم ؟ ‫- به یکی‌شون میشه اعتماد کرد 75 00:04:17,933 --> 00:04:24,940 ‫حرومزاده‌ی یه دنده‌ای که در دادگاه شماره 14 ‫اصرار داره عدالت رو بالاتر از همه چیز قرار بده 76 00:04:28,068 --> 00:04:29,737 ‫عدالت نباشه ، صُلحی در کار نیست 77 00:04:29,779 --> 00:04:32,907 ‫عدالت نباشه ، صُلحی در کار نیست ‫عدالت نباشه ، صُلحی در کار نیست 78 00:04:32,948 --> 00:04:35,284 ‫عدالت نباشه ، صُلحی در کار نیست 79 00:04:35,326 --> 00:04:37,453 ‫عدالت نباشه ، صُلحی در کار نیست 80 00:04:37,495 --> 00:04:41,791 ‫یه تهدید در برابرِ حیاتِ ‫ما داره به سمت‌مون میاد 81 00:04:43,709 --> 00:04:46,253 ‫میخواد وارد بشه 82 00:04:46,295 --> 00:04:48,464 ‫میخواد مارو آلوده کنه 83 00:04:49,673 --> 00:04:54,178 ‫و این وظیفه‌ی منه که از این دادگاه و هر کسی که ‫داخلشه به بهترین نحوی که میتونم محافظت کنم 84 00:04:54,220 --> 00:04:57,807 ‫پس وُکلا... کارمندان دادگاه ... 85 00:04:57,848 --> 00:05:03,813 ‫و اعضای خانواده متهم و مقتول ‫همه مجاز به حضور در دادگاه هستن 86 00:05:03,854 --> 00:05:06,774 ‫بدون اجازه‌ی روشن هیچکس دیگه حق ورود نداره 87 00:05:06,816 --> 00:05:10,402 ‫ما هر روز عصر این اتاق دادگاه رو ‫کاملاً پاکسازی و ضد عفونی میکنیم ... 88 00:05:10,444 --> 00:05:15,533 ‫و من یک نفرو جلوی در مأمور ‫میکنم که افرادی از خارج وارد نشوند 89 00:05:16,534 --> 00:05:19,161 ‫این کارو با قلبی اندوهگین انجام میدم ... 90 00:05:19,203 --> 00:05:25,960 ‫چون بیرون نگه داشتن رسانه‌ها ‫و مردم بر خلافِ تمام اصولیه ... 91 00:05:26,001 --> 00:05:29,797 ‫که برای من گِران مایه هستن 92 00:05:29,839 --> 00:05:32,132 ‫شفافیت ... 93 00:05:32,174 --> 00:05:35,678 ‫عدالت باز ، پاسخگویی ... 94 00:05:36,065 --> 00:05:40,287 ‫ترجمه و زيرنويس : Bahador.Kazemian ‫Bahador_1470@Yahoo. Com 95 00:05:40,509 --> 00:05:42,509 ‫Instagram : Bahador.Kazemian ‫Telegram : Bahador_Kazemian 96 00:05:43,060 --> 00:05:45,479 ‫این ناراحت کننده خواهد بود 97 00:05:45,521 --> 00:05:47,147 ‫متاسفم که باید بهتون نشون بدم 98 00:05:47,189 --> 00:05:49,233 ‫واقعاً آرزو داشتم که مجبور نبودم نشون ندم 99 00:05:56,407 --> 00:05:59,660 ‫این محاکمه در مورد ... 100 00:05:59,702 --> 00:06:02,121 ‫اتفاقیه که ... 101 00:06:02,162 --> 00:06:08,627 ‫در یک سلول زندان در چهار دقیقه ‫بین 9:11 تا 9:15 در 13 "اُکتبر" افتاده ... 102 00:06:08,669 --> 00:06:11,088 ‫که این بچه‌رو ... 103 00:06:15,134 --> 00:06:17,509 ‫به این تبدیل کرده 104 00:06:21,348 --> 00:06:25,978 ‫اولین قانون در کتاب نحوه‌ی وکیل دادگستری ‫بودن اینه که از نظر احساسی درگیر نشید ... 105 00:06:26,020 --> 00:06:27,563 ‫فاصله‌ی حرفه‌ایِ خودتون رو حفظ کنید 106 00:06:27,605 --> 00:06:29,815 ‫مزخرفه 107 00:06:31,442 --> 00:06:34,028 ‫من 100 درصد از نظر احساسی درگیرم تا ... 108 00:06:34,069 --> 00:06:40,701 ‫این انسان وحشی رو به ‫این قتل محکوم کنم ، چرا ؟ 109 00:06:40,743 --> 00:06:42,786 ‫چون میدونم کارِ اون بوده 110 00:06:44,580 --> 00:06:49,919 ‫من برای اثبات ماهیّتِ نژادپرستانه و ‫خشونت آمیز "کارلو بکستر" مدرک دارم 111 00:06:49,960 --> 00:06:56,800 ‫میتونم ثابت کنم که انگیزه‌ی ‫روشنی برای کشتن "کفی جونز" داشته 112 00:06:56,842 --> 00:07:04,058 ‫و اینکه اقامت یک شبه‌ی خودش رو ‫در زندان "نیواورلئان "ترتیب داده ... 113 00:07:04,099 --> 00:07:12,775 ‫تا به خودش اجازه بده از اون ماهیت خشونت‌آمیز ‫استفاده کنه و بر اساس اون انگیزه عمل کنه 114 00:07:14,485 --> 00:07:16,445 ‫ماهیت ، انگیزه ، فرصت 115 00:07:22,451 --> 00:07:24,912 ‫- میتونی بلند بشی "کارلو" ؟ ‫- اعتراض دارم 116 00:07:24,954 --> 00:07:26,372 ‫- اون نمیتونه همچین درخواستی کنه ‫- اصلاً هر چی 117 00:07:26,413 --> 00:07:28,707 ‫بایست ، نایست ، مهم نیست 118 00:07:28,749 --> 00:07:31,293 ‫به زودی شما میتونید یه نگاه خیلی خوب ‫به "کارلو بکستر" داشته باشید ... 119 00:07:31,335 --> 00:07:36,090 ‫کسی که وکیل مدافعِش ازتون میخواد باور ‫کنید که "کُفی جونزِ" 173 سانتی متری ... 120 00:07:36,131 --> 00:07:42,509 ‫که 20 کیلو از خودش سبُکتر و غیر مسلح بوده رو ‫کشته چون از در امنیّت بودنِ خودش ترس داشته 121 00:07:44,682 --> 00:07:46,725 ‫خب ، من از کجا اینو میدونم ؟ 122 00:07:46,767 --> 00:07:49,144 ‫چون نمیتونه بگه اونجا نبوده ... 123 00:07:49,186 --> 00:07:52,439 ‫و نمیتونه بگه که کار اون نبوده ... 124 00:07:52,481 --> 00:07:57,528 ‫چون شواهدِ موجودِ حضور و ‫هویتِ ایشون غیرقابل انکاره 125 00:07:57,569 --> 00:08:01,991 ‫بنابراین اون درباره اینکه "کفی جونز" چجوری ‫سر از تخته سنگِ مرده شور خونه درآورده ... 126 00:08:02,032 --> 00:08:05,285 ‫بعد ازینکه چهار دقیقه در سلول ‫با اون بوده چی میتونه بگه ؟ 127 00:08:05,327 --> 00:08:07,663 ‫دفاع از خود تنها چیزیه که داره 128 00:08:07,705 --> 00:08:11,000 ‫سورپرایز ، سورپرایز ، این داستانیِه که انتخاب کرده 129 00:08:11,041 --> 00:08:13,210 ‫به من بگین بدبین 130 00:08:20,384 --> 00:08:23,095 ‫"کارلو بکستر" کیه ؟ 131 00:08:23,137 --> 00:08:25,889 ‫اون پسر پدرشه 132 00:08:25,931 --> 00:08:28,017 ‫پدرِش کیه ؟ 133 00:08:30,894 --> 00:08:33,689 ‫به هتل نرو ، ‫به هتل نزدیک نشو 134 00:08:33,731 --> 00:08:35,441 ‫- از هتل دور شو ‫- نه ، نه ، نه ، نه ، نه 135 00:08:35,482 --> 00:08:36,942 ‫- اعتراض دارم ‫- اونو قطع کن لطفاً 136 00:08:36,981 --> 00:08:40,196 ‫- برو ‫- هر دویِ شما این بالا 137 00:08:42,823 --> 00:08:44,700 ‫- داری شوخی میکنی ؟ ‫- موضوع چیه ؟ 138 00:08:44,742 --> 00:08:46,827 ‫وقتی خودِ عروسک گردونِت ‫صحبت میکنه خوشت نمیاد ؟ 139 00:08:46,869 --> 00:08:49,038 ‫نامربوطه جناب قاضی ، ‫این شواهد به ما چی میگن ؟ 140 00:08:49,079 --> 00:08:51,331 ‫اینکه پدر متهم میدونسته ‫که اون در شرف دستگیریه ... 141 00:08:51,373 --> 00:08:52,541 ‫و سعی کرده جلوی این اتفاق رو بگیره 142 00:08:52,583 --> 00:08:53,959 ‫و این چجوری به هیئت منصفه کمک میکنه ؟ 143 00:08:54,001 --> 00:08:55,044 ‫با وادار کردن اونها به به پرسیدن سوال دوم 144 00:08:55,085 --> 00:08:57,004 ‫- که چی باشه ؟ ‫- چطور ؟ 145 00:08:57,046 --> 00:08:58,422 ‫چطور میدونسته ؟ 146 00:08:58,464 --> 00:08:59,965 ‫اون افسر پلیسه ؟ نه 147 00:09:00,007 --> 00:09:01,467 ‫"جیمی" از کجا میدونسته ؟ ‫کی بهش گفته ؟ 148 00:09:01,508 --> 00:09:03,135 ‫- و این چجوری مرتبطه ؟ ‫- آره 149 00:09:03,177 --> 00:09:05,888 ‫چون اگر آدم در حال دفاع ‫از خود کسی رو بکشه ... 150 00:09:05,929 --> 00:09:07,848 ‫اکثر آدمها... اکثر آدمهای بی‌گناه پا پیش میذارن ... 151 00:09:07,890 --> 00:09:09,558 ‫و میگن : ‫"من واقعاً متاسفم ، من یکی رو کشتم" 152 00:09:09,600 --> 00:09:11,435 ‫از این صحبتها نتیجه گیریِ خاصی حاصل میشه ؟ 153 00:09:11,477 --> 00:09:12,686 ‫"مجبور بودم این کارو بکنم ‫وگرنه اون زودتر من رو میکُشت" 154 00:09:12,728 --> 00:09:14,229 ‫"کارلو" نه ، "کارلو" و پدرش این شکلی نیستن 155 00:09:14,271 --> 00:09:16,231 ‫آیا قراره مدارکی برای ‫تأیید این موضوع ببینیم ؟ 156 00:09:16,273 --> 00:09:18,942 ‫من از هیئت منصفه میخوام از عقلِ ‫سلیم(حسِ عام) خودشون استفاده کنن 157 00:09:18,984 --> 00:09:21,028 ‫برای من شرح بده لطفاً 158 00:09:21,070 --> 00:09:22,821 ‫"جیمی بکستر" یه تبه‌کاره 159 00:09:22,863 --> 00:09:24,073 ‫این چیزیه که اون میخواد ، ‫اونها تبه‌کار نیستن 160 00:09:24,114 --> 00:09:25,908 ‫خانواده "بکستر" تبه‌کار هستن 161 00:09:25,949 --> 00:09:29,299 ‫در مورد بازداشت قریب الوقوع ‫"کارلو" بهشون خبر داده شده بوده 162 00:09:29,578 --> 00:09:31,538 ‫چه کسی بهشون خبر داده ؟ 163 00:09:33,332 --> 00:09:35,542 ‫ما نمیدونیم... هنوز نمیدونیم 164 00:09:36,543 --> 00:09:38,128 ‫شاید "جانی" بتونه بهتون بگه 165 00:09:38,170 --> 00:09:39,505 ‫خیلی خب ، من دیگه این ‫مزخرفاتِش رو تحمل نمیکنم 166 00:09:39,546 --> 00:09:41,715 ‫خیلی خب ، کافیه ، کافیه 167 00:09:41,757 --> 00:09:43,759 ‫این بیش از حد داره شخصی میشه 168 00:09:43,801 --> 00:09:45,928 ‫من این اجازه رو در دادگاهم نمیدم 169 00:09:45,969 --> 00:09:48,263 ‫حالا هر دوی شما برید بشینید 170 00:09:49,765 --> 00:09:51,934 ‫خانمها و آقایان ... 171 00:09:51,975 --> 00:09:56,021 ‫چیزی که الان شنیدین... اون پیام صوتی ... 172 00:09:56,063 --> 00:09:57,940 ‫نشنیدین 173 00:09:57,981 --> 00:10:00,943 ‫من میخوام که شما نشنیده بگیرینِش 174 00:10:01,902 --> 00:10:06,115 ‫وقتی من به شما میگم چیزی رو ‫نادیده بگیرید حرفم رو قبول کنید ... 175 00:10:06,156 --> 00:10:08,617 ‫حتماً دلیل خوبی وجود داره و اغلب اوقات ‫قضیه چیزی نیست که شما فکر میکنید 176 00:10:08,659 --> 00:10:12,121 ‫پس لطفاً گمانه زنی نکنید ‫چون احتمالاً اشتباه میکنید 177 00:10:13,664 --> 00:10:17,126 ‫بذارید کارِ اینکه شواهد چه چیزهایی ‫باید باشن رو من انجام بدم 178 00:10:17,167 --> 00:10:20,337 ‫به من اعتماد کنید و اینجوری مشکلی نخواهیم داشت 179 00:10:24,174 --> 00:10:26,260 ‫خانه 180 00:10:27,386 --> 00:10:29,555 ‫این یه کلمه‌ی خیلی خاصّه 181 00:10:32,224 --> 00:10:35,102 ‫"شکسپیر" ... 182 00:10:35,144 --> 00:10:40,023 ‫از اون به عنوان قوی ترین ‫کلمه در زبان انگلیسی یاد کرد 183 00:10:41,520 --> 00:10:44,520 ‫این یه کلمه‌ایه که من میخوام ... 184 00:10:44,521 --> 00:10:52,509 ‫که ازتون میخوام در طول این دادگاه ‫خیلی خیلی به دقت در موردش فکر کنید 185 00:10:58,500 --> 00:11:02,171 ‫سه... در دو 186 00:11:04,006 --> 00:11:06,675 ‫فقط همین 187 00:11:06,717 --> 00:11:08,677 ‫داخل زندان "نیواورلئان" ... 188 00:11:08,719 --> 00:11:13,682 ‫یه مرد فقط 3 در 2 متر فضا داره ‫که میتونه اسمش رو خونه بزاره 189 00:11:13,724 --> 00:11:18,770 ‫"کارلو بکستر" شب 13 "اکتبر" در خونه‌اش بوده 190 00:11:19,730 --> 00:11:22,316 ‫خونه سلولِش در زندان "نیواورلئان" بوده 191 00:11:22,357 --> 00:11:23,817 ‫- اعتراض دارم ‫- خدایا 192 00:11:23,859 --> 00:11:25,402 ‫متاسفم جناب قاضی ، ‫نمیتونم اینو نادیده بگیرم 193 00:11:25,444 --> 00:11:26,695 ‫این استدلالهای آغازین منه جناب قاضی 194 00:11:26,737 --> 00:11:30,866 ‫اون میدونه که یه قانون قضایی ‫وجود داره که به طور مشخص ... 195 00:11:30,908 --> 00:11:35,009 ‫زندان و سلولهای زندان رو در پرونده‌هایِ ‫دفاع از خود از تعریفِ "خانه" مستثنی میکنه 196 00:11:35,012 --> 00:11:37,372 ‫من از این کلمه به عنوان مفهموم ‫حقوقیش استفاده نمیکنم 197 00:11:37,414 --> 00:11:38,749 ‫من سعی دارم حسِ عامِ اونهارو جلب کنم ... 198 00:11:38,790 --> 00:11:40,709 ‫- جناب قاضی ‫- در قانون گمراه کننده‌ست 199 00:11:40,751 --> 00:11:42,085 ‫اما در زبان انگلیسی اینطور نیست 200 00:11:42,127 --> 00:11:43,670 ‫پس ادامه بدین آقای "زندر" 201 00:11:43,712 --> 00:11:45,172 ‫متشکرم 202 00:11:45,214 --> 00:11:47,758 ‫یک قاتل وارد خانه‌اش شده 203 00:11:47,799 --> 00:11:51,220 ‫ما وکلا باید در مورد هر کلمه ای که در ‫دادگاه استفاده میکنیم بسیار مراقب باشیم 204 00:11:51,261 --> 00:11:53,513 ‫بنابراین وقتی میگم "قاتل" ... 205 00:11:53,555 --> 00:11:55,599 ‫منظورم ... 206 00:11:55,641 --> 00:11:56,725 ‫"قاتل"ـه 207 00:11:56,767 --> 00:11:59,311 ‫و ما اینو میدونیم ... 208 00:11:59,353 --> 00:12:05,484 ‫چون فقط چند روز قبلِش اون به دلیلِ باعثِ مرگ ‫برادر کوچکتر "کارلو" شدن ادعای گناهکاری کرده بود ... 209 00:12:05,525 --> 00:12:07,236 ‫برادر کوچولوش ... 210 00:12:07,277 --> 00:12:08,403 ‫"راکو" ... 211 00:12:09,404 --> 00:12:15,327 ‫با ماشین بهش زدن و ‫رها کردنش در کنار خیابون 212 00:12:25,796 --> 00:12:28,257 ‫اگر شما "کارلو" بودید چی فکر میکردید ؟ 213 00:12:29,258 --> 00:12:30,634 ‫هوم ؟ 214 00:12:31,593 --> 00:12:34,263 ‫تازه رسیدید به زندان "نیواورلئان" ... 215 00:12:34,304 --> 00:12:36,056 ‫تنها در سلول‌تون نشستید ... 216 00:12:36,098 --> 00:12:37,266 ‫سرتون به کار خودتونه ... 217 00:12:37,307 --> 00:12:39,268 ‫و ناگهان ... 218 00:12:39,309 --> 00:12:40,936 ‫از غیب ... 219 00:12:40,978 --> 00:12:44,773 ‫بدون اینکه نگهبانی در دیدرس ‫باشه ، حواستون باشه ... 220 00:12:44,815 --> 00:12:47,776 ‫قاتل برادر کوچکتر شما ... 221 00:12:47,818 --> 00:12:50,570 ‫همینجوری اونجا ایستاده ... 222 00:12:50,612 --> 00:12:52,614 ‫مستقیم به شما نگاه میکنه 223 00:12:55,117 --> 00:12:57,160 ‫این تمام چیزیه که نیاز دارید 224 00:12:58,745 --> 00:13:00,289 ‫درست همونجا 225 00:13:01,290 --> 00:13:03,458 ‫متجاوز اینجا کیه ؟ 226 00:13:03,500 --> 00:13:04,626 ‫هوم ؟ 227 00:13:04,668 --> 00:13:11,216 ‫کوفی جونز 275 متر از بُلوکِ ‫سلول خودشِ دورتر رفته ... 228 00:13:11,258 --> 00:13:15,304 ‫و به یه نگهبان رشوه داده تا به "کارلو" برسه 229 00:13:15,929 --> 00:13:19,308 ‫میدونین ، هر کسی حق داره ‫در خونه‌ی خودش در امنیّت باشه 230 00:13:19,349 --> 00:13:20,767 ‫هر کسی 231 00:13:20,809 --> 00:13:23,979 ‫دوست دارم امشب وقتی ‫میخوابید به این فکر کنید 232 00:13:24,021 --> 00:13:25,897 ‫و خدا نکنه ... 233 00:13:25,939 --> 00:13:30,235 ‫که شما یه وقت بیدار بشین و ببینید قاتلی ‫شناخته شده در اتاقی که میخوابید ایستاده 234 00:13:30,277 --> 00:13:32,404 ‫اما اگر اینجوری شد ... 235 00:13:32,446 --> 00:13:33,989 ‫اگر اینجوری شد ... 236 00:13:34,031 --> 00:13:36,158 ‫اینو بهتون قول میدم : 237 00:13:36,199 --> 00:13:41,288 ‫به کتاب قانون نیاز نخواهید داشت ‫که حق و حقوق‌تون رو براتون شرح بده 238 00:13:45,417 --> 00:13:48,003 ‫پنج دقیقه استراحت میکنیم 239 00:13:51,048 --> 00:13:52,674 ‫- اوه ممنونم ‫- بفرمایید 240 00:13:52,716 --> 00:13:54,634 ‫یادداشت از هیئت منصفه 241 00:14:01,016 --> 00:14:02,225 ‫کی اینو نوشته ؟ 242 00:14:02,267 --> 00:14:05,812 ‫در این پاکت که روی میز اتاق ‫هیئت منصفه بود پیداش کردم 243 00:14:05,854 --> 00:14:08,690 ‫پس میتونه برای هر ‫کدوم از اون 12 نفر باشه ؟ 244 00:14:08,732 --> 00:14:10,525 ‫اوهوم 245 00:14:10,567 --> 00:14:13,195 ‫بهشون بگید در پایان بررسی ‫شواهد بهش پاسخ میدم ‫[قانون قضایی میگه در سلولهای زندان دفاع از خود ممنوعه ؟] 246 00:14:13,236 --> 00:14:15,197 ‫این یه معامله تموم شده‌ست ‫[قانون قضایی میگه در سلولهای زندان دفاع از خود ممنوعه ؟] 247 00:14:15,238 --> 00:14:17,532 ‫"کارلو" محکوم میشه 248 00:14:19,242 --> 00:14:21,370 ‫خیلی خب 249 00:14:29,586 --> 00:14:32,005 ‫ستوان "کوسک" 250 00:14:32,047 --> 00:14:33,673 ‫اون چی ؟ 251 00:14:33,715 --> 00:14:38,053 ‫درست بعد از اینکه "نش" و "مکسول" اون کارو ‫با "کفی" انجام دادن باهاش مصاحبه کرده 252 00:14:38,095 --> 00:14:39,221 ‫ها 253 00:14:39,262 --> 00:14:40,222 ‫اونها سرشون شلوغ بوده 254 00:14:40,263 --> 00:14:41,556 ‫اونها ؟ 255 00:14:41,598 --> 00:14:43,642 ‫خدمه "کوسک" 256 00:14:44,601 --> 00:14:47,687 ‫"نش" و "مکسول" با "کوسک" میچرخن ؟ 257 00:14:47,729 --> 00:14:49,898 ‫"کوسک" تو جیب "بکستر"ـه 258 00:14:50,482 --> 00:14:55,237 ‫داری میگی "جیمی بکستر" ‫کاری کرده "لبلانک" برداشته بشه ؟ 259 00:14:55,821 --> 00:14:59,241 ‫خب ، قاضی "لبلانک" از ‫خانواده "بکستر"ها متنفره 260 00:14:59,282 --> 00:15:01,034 ‫منظورم اینه که اون هیچوقت ‫سعی نکرده نفرتش رو مخفی کنه 261 00:15:01,618 --> 00:15:06,581 ‫منظورم اینه که اونها هر قاضی دیگه‌ای رو به "لبلانک" ‫برای قضاوت پرونده‌شون ترجیح میدن 262 00:15:07,541 --> 00:15:09,543 ‫در وسط محاکمه ؟ 263 00:15:10,127 --> 00:15:12,587 ‫اما اگر اتفاقی برای من میافتاد ‫چجوری به نظر میرسید ؟ 264 00:15:12,629 --> 00:15:15,715 ‫منظورم اینه که ... اونها... اونها... ‫که اونها این کارو نمیکنن 265 00:15:15,757 --> 00:15:18,510 ‫ببین قاضی "لبلانک" هم با این موافقه یا نه 266 00:15:19,469 --> 00:15:21,388 ‫خب ، تو چه مدرکی داری ؟ 267 00:15:21,430 --> 00:15:22,681 ‫ستوان "کوسک" 268 00:15:22,722 --> 00:15:24,057 ‫خدمه‌اش ... 269 00:15:24,099 --> 00:15:28,103 ‫ستوان "کوسک" شاهد دستگاهِ قضاست 270 00:15:28,145 --> 00:15:31,022 ‫اون قراره علیه "کارلو بکستر" شهادت بده 271 00:15:31,064 --> 00:15:32,524 ‫پس ... 272 00:15:32,566 --> 00:15:34,443 ‫چیزی که داری در موردش میگی ... 273 00:15:34,484 --> 00:15:38,113 ‫اصلاً منطقی به نظر نمیرسه 274 00:15:40,991 --> 00:15:42,784 ‫"ننسی" ... 275 00:15:44,453 --> 00:15:49,332 ‫هیچ بررسی عمومی در مورد اونچه که ‫در اون داخل اتفاق میافته وجود نداره 276 00:15:49,374 --> 00:15:53,962 ‫پس خیلی مهمه که ما خودمون رو ‫به حدس و گمان تعدیل نکنیم 277 00:15:54,004 --> 00:15:55,589 ‫منظورم اینه که ما باید خیلی دقیق باشیم 278 00:15:55,630 --> 00:15:59,342 ‫ما... ما باید نسبت به خودمون ‫سختگیر باشیم ، درسته ؟ 279 00:15:59,384 --> 00:16:02,429 ‫شواهد ، شواهد ، شواهد 280 00:16:02,471 --> 00:16:04,014 ‫درسته ؟ 281 00:16:05,682 --> 00:16:07,476 ‫آره 282 00:16:07,517 --> 00:16:09,478 ‫تو ... 283 00:16:09,519 --> 00:16:11,688 ‫در این مورد با "فیونا مک‌کی" صحبت کردی ؟ 284 00:16:12,689 --> 00:16:13,899 ‫نه 285 00:16:13,940 --> 00:16:15,984 ‫خیلی خب 286 00:16:44,221 --> 00:16:46,515 ‫دست چپ خود را بر روی کتاب مقدس قرار دهید 287 00:16:46,556 --> 00:16:48,433 ‫دست راست خود را بالا بیاورید 288 00:16:53,897 --> 00:16:55,357 ‫آیا قسم میخورید که حقیقت را بگویید ... 289 00:16:55,398 --> 00:16:57,901 ‫تمام حقیقت و نه چیزی جز حقیقت ، ‫پس به نام خدا قسم میخورید ؟ 290 00:16:57,943 --> 00:16:59,653 ‫قسم میخورم 291 00:16:59,694 --> 00:17:01,363 ‫میتونید بشینید 292 00:17:02,364 --> 00:17:04,533 ‫ایستادن برام راحت‌تره 293 00:17:05,450 --> 00:17:07,035 ‫مشکلی نیست 294 00:17:15,752 --> 00:17:17,546 ‫این مرد رو میشناسید ؟ 295 00:17:20,966 --> 00:17:22,342 ‫آره 296 00:17:22,384 --> 00:17:24,970 ‫اون... تو خیابون بهم حمله کرد 297 00:17:25,011 --> 00:17:27,138 ‫"ژانویه" ، سه سال پیش 298 00:17:27,180 --> 00:17:28,974 ‫چرا همچین کاری کرد ؟ 299 00:17:29,015 --> 00:17:31,810 ‫به خاطر اینکه اونجا بودم و سیاه بودم 300 00:17:33,019 --> 00:17:34,896 ‫اون ستون فقرات منو شکست 301 00:17:36,110 --> 00:17:37,110 ‫خدایا 302 00:17:37,112 --> 00:17:39,440 ‫ستون فقراتم رو خشک کردن اما ... ‫[فیوژن یا خشک کردن مهره‌ها در ستون فقرات به معنی اتصال ‫مهره‌ها به هم است که بتواند جلوی حرکت و درد را بگیرد] 303 00:17:39,442 --> 00:17:41,403 ‫جواب نداد 304 00:17:41,444 --> 00:17:43,905 ‫حداقل نه به طور کامل 305 00:17:43,947 --> 00:17:46,324 ‫به همین دلیل هیچ تعادلی برام باقی نمونده 306 00:17:47,284 --> 00:17:48,910 ‫به همین دلیل این عصارو دارم 307 00:17:49,911 --> 00:17:52,414 ‫کار دیگه‌ای هم با شما کرد ؟ 308 00:17:56,126 --> 00:17:57,919 ‫اون منو "کِرب-چِک" کرد 309 00:17:58,545 --> 00:18:01,756 ‫میتونید برای هیئت منصفه توضیح ‫بدین که این معنیش چیه ؟ 310 00:18:06,094 --> 00:18:08,096 ‫اون من رو ... 311 00:18:13,852 --> 00:18:14,978 ‫ببخشید ، نمیتونم 312 00:18:15,020 --> 00:18:15,979 ‫مشکلی نیست 313 00:18:16,021 --> 00:18:17,814 ‫مجبور نیستید 314 00:18:17,856 --> 00:18:20,567 ‫جناب قاضی تعریف مورد توافق را دارند ؟ 315 00:18:20,609 --> 00:18:22,485 ‫بله 316 00:18:22,527 --> 00:18:24,988 ‫بله 317 00:18:27,699 --> 00:18:33,705 ‫نوعی حمله که دهان قربانی... ‫فک او کاملاً باز شده ... 318 00:18:33,747 --> 00:18:38,710 ‫به زور روی یه لبه قرار میگیرد و سر قربانی ... ‫(معمولاً لبه پیاده رو یا جدول) 319 00:18:40,420 --> 00:18:44,716 ‫از پشت لگدمال میشود ... 320 00:18:44,758 --> 00:18:48,470 ‫که باعث صدمه شدید یا مرگ میشود 321 00:18:56,519 --> 00:18:58,313 ‫این چطور روی شما تأثیر گذاشت ؟ 322 00:19:00,899 --> 00:19:03,985 ‫نصفه شب با فریاد از خواب بیدار میشم 323 00:19:05,236 --> 00:19:08,073 ‫آماده‌ی بیدار شدن از خواب و ‫فریاد زدن به تختخواب میرم 324 00:19:09,074 --> 00:19:11,660 ‫ممنونم "جاستین" 325 00:19:17,457 --> 00:19:22,753 ‫اه... قبل از مصاحبه طرف مقابل ‫با شاهد 5 دقیقه استراحت میکنیم 326 00:19:35,642 --> 00:19:38,269 ‫آقای "جیمز" ، از شهادت شما متشکرم 327 00:19:38,311 --> 00:19:41,690 ‫نمیخوام بیشتر از زمان لازم ‫شمارو در جایگاه شهود نگه دارم ... 328 00:19:41,731 --> 00:19:45,151 ‫و من مطمئن هستم که آقای "زندر" ‫دقیقاً همین احساس رو دارن 329 00:19:45,193 --> 00:19:51,366 ‫حتّی نمیتونم تصور کنم که زنده کردن ‫اون تجربه برای شما چجوری میتونه باشه 330 00:19:51,408 --> 00:19:54,285 ‫عیسی ، این قاضی ، مثلاً قراره محاکمه حرفه‌ای باشه 331 00:19:54,327 --> 00:19:56,037 ‫من یه سوال دارم 332 00:19:56,079 --> 00:19:58,039 ‫شما ... 333 00:19:58,081 --> 00:20:00,041 ‫به خاطر حمله زخمهایی دارید 334 00:20:00,083 --> 00:20:01,876 ‫- درسته ؟ ‫- بله 335 00:20:01,918 --> 00:20:03,795 ‫و از جراحی‌ها ؟ 336 00:20:03,837 --> 00:20:04,921 ‫بله 337 00:20:05,922 --> 00:20:07,549 ‫و اون زخمها روی کمرتون هستن ؟ 338 00:20:07,590 --> 00:20:09,551 ‫- درسته ؟ ‫- آره 339 00:20:09,592 --> 00:20:12,387 ‫و جای زخم کنار گردنت ... 340 00:20:12,429 --> 00:20:16,224 ‫اون هم از حمله‌ست یا جایِ زخمِ جراحی‌هاست ؟ 341 00:20:16,266 --> 00:20:18,685 ‫ام... نه ، این یه ... 342 00:20:18,727 --> 00:20:20,520 ‫این یه خال کوبیه 343 00:20:20,562 --> 00:20:21,521 ‫اوه 344 00:20:21,563 --> 00:20:22,772 ‫متاسفم 345 00:20:22,814 --> 00:20:23,940 ‫از اینجا نمیتونستم تشخیص بدم 346 00:20:23,982 --> 00:20:25,233 ‫عذرخواهی میکنم 347 00:20:26,234 --> 00:20:27,944 ‫آقای "زندر" ، شما آماده هستید ؟ 348 00:20:32,782 --> 00:20:34,451 ‫بله ، جناب قاضی 349 00:20:39,998 --> 00:20:41,624 ‫میتونم ببینم ؟ 350 00:20:43,752 --> 00:20:46,212 ‫حرف "دی" 351 00:20:46,254 --> 00:20:47,964 ‫شما عضوی از یه باند هستید ؟ 352 00:20:48,006 --> 00:20:51,301 ‫اعتراض دارم ، "جاستین جیمز " ‫کسی نیست که در حال محاکمه‌ست 353 00:20:51,342 --> 00:20:54,012 ‫من سوال رو اجازه میدم 354 00:20:56,306 --> 00:20:59,100 ‫"دی" برای ؟ 355 00:20:59,142 --> 00:21:00,060 ‫"دیزایر" 356 00:21:00,160 --> 00:21:02,353 ‫"دیزایر" 357 00:21:04,272 --> 00:21:07,660 ‫جناب قاضی ، امکانش هست شاهد رو به سمت ‫هیئت منصفه برگردونم تا بتونن خالکوبی رو ببینن ؟ 358 00:21:07,665 --> 00:21:08,509 ‫اعتراض دارم 359 00:21:09,152 --> 00:21:14,032 ‫فکر میکنم تحت این شرایط این ‫یه درخواست بر حق محسوب میشه 360 00:21:14,073 --> 00:21:15,784 ‫اجازه میدم 361 00:21:20,246 --> 00:21:21,289 ‫"دیزایر" 362 00:21:21,915 --> 00:21:26,294 ‫همون باندی که "کفی جونز" هم عضوش بوده ؟ 363 00:21:26,336 --> 00:21:28,129 ‫آره 364 00:21:28,171 --> 00:21:30,673 ‫حدس میزنم که "کارلو بکستر" در بین خدمه‌یِ ... 365 00:21:30,715 --> 00:21:35,322 ‫"دیزایر" که شما با اونها ارتباط دارید ‫و بهشون وفادارید خیلی محبوب نباشه 366 00:21:35,325 --> 00:21:36,679 ‫درسته ؟ 367 00:21:39,349 --> 00:21:40,683 ‫سوال دیگه‌ای ندارم جناب قاضی 368 00:21:40,725 --> 00:21:43,603 ‫مصاحبه مجدد جناب قاضی 369 00:21:45,396 --> 00:21:48,316 ‫"کارلو بکستر" به خاطر این حمله ‫ظالمانه به شما به زندان افتاد 370 00:21:48,358 --> 00:21:49,317 ‫درسته ؟ 371 00:21:49,359 --> 00:21:50,360 ‫بله خانم 372 00:21:50,401 --> 00:21:51,778 ‫به جرمش اعتراف کرد ؟ 373 00:21:51,820 --> 00:21:52,987 ‫اه... نه 374 00:21:53,029 --> 00:21:54,864 ‫محاکمه برگزار شد 375 00:21:54,906 --> 00:21:56,825 ‫چه کسی نماینده‌ی ایشون بود ؟ 376 00:21:57,784 --> 00:21:58,910 ‫اون مرد 377 00:21:58,952 --> 00:22:00,161 ‫اوه 378 00:22:00,203 --> 00:22:01,788 ‫شما در جایگاه شهود قرار گرفتید ؟ 379 00:22:01,830 --> 00:22:02,997 ‫بله 380 00:22:03,039 --> 00:22:04,332 ‫"کارلو" در جایگاه شهود قرار گرفت ؟ 381 00:22:04,374 --> 00:22:05,333 ‫بله 382 00:22:05,375 --> 00:22:06,584 ‫چی گفت ؟ 383 00:22:06,626 --> 00:22:09,796 ‫اون گفت که من بهش حمله کردم ‫و اون در حال دفاع از خودش بوده 384 00:22:09,838 --> 00:22:12,757 ‫ایشون شاهد دیگری رو هم فرا خوندن ؟ 385 00:22:12,799 --> 00:22:14,259 ‫بله 386 00:22:14,300 --> 00:22:15,426 ‫مادرش 387 00:22:16,719 --> 00:22:20,515 ‫اون به حمله محکوم شد ، درسته ؟ 388 00:22:20,557 --> 00:22:21,516 ‫بله 389 00:22:21,558 --> 00:22:23,351 ‫توسط یه هیئت منصفه ؟ 390 00:22:23,393 --> 00:22:25,019 ‫بله 391 00:22:25,061 --> 00:22:27,355 ‫پس اونها حرف شمارو باور کردن ؟ 392 00:22:28,857 --> 00:22:30,400 ‫آره 393 00:22:30,441 --> 00:22:31,985 ‫همینطوره 394 00:22:32,026 --> 00:22:35,065 ‫بنابراین این یعنی اینکه "کارلو" و ‫مادرش تحت سوگند دروغ میگفتند 395 00:22:35,070 --> 00:22:35,864 ‫اعتراض دارم 396 00:22:35,905 --> 00:22:38,199 ‫این حدس و گمان درباره اونچه ‫که در ذهن هیئت منصفه بوده‌ست 397 00:22:38,241 --> 00:22:42,287 ‫آقای "بکستر" ، شما یه نژادپرست ، ‫یه دروغگو و یه اوباش هستید 398 00:22:42,289 --> 00:22:42,704 ‫اعتراض دارم 399 00:22:42,745 --> 00:22:44,539 ‫خانم "مک‌کی" 400 00:22:46,374 --> 00:22:50,503 ‫سخنان قاضی "لبلانک" در محکومیت "کارلو باکستر" 401 00:22:52,881 --> 00:22:55,258 ‫اعتراض رد شد 402 00:22:55,300 --> 00:22:57,385 ‫ممنونم آقای "جیمز" 403 00:23:41,679 --> 00:23:44,432 ‫فراموش کردی کجا پارک کردی ؟ 404 00:23:47,477 --> 00:23:48,811 ‫نه 405 00:23:48,853 --> 00:23:50,939 ‫منم همین فکرو میکردم 406 00:23:53,816 --> 00:23:57,445 ‫- شما کی هستید ؟ ‫- کارآگاه "کاستلو" 407 00:23:57,487 --> 00:24:00,448 ‫"ک.ا.س.ت.ل.و" 408 00:24:01,991 --> 00:24:03,868 ‫"ک.و.س.ک" 409 00:24:03,910 --> 00:24:05,244 ‫"کوسک" 410 00:24:05,286 --> 00:24:08,122 ‫"کفی جونز" در شب 10 "اکتبر" ‫به چه دلیل دستگیر شد ؟ 411 00:24:08,164 --> 00:24:09,791 ‫در اختیار داشتن وسیله نقلیه مسروقه 412 00:24:09,832 --> 00:24:11,876 ‫و بعداً به این اتهامات اضافه شد ؟ 413 00:24:11,918 --> 00:24:13,920 ‫بله 414 00:24:13,962 --> 00:24:18,800 ‫قتل با وسایل نقلیه به دلیل تصادف ‫با "راکو باکستر" و فرار که منجر به مرگ شد 415 00:24:18,841 --> 00:24:20,385 ‫برادر "کارلو" 416 00:24:20,426 --> 00:24:21,636 ‫درسته 417 00:24:21,678 --> 00:24:23,471 ‫متشکرم ستوان 418 00:24:26,808 --> 00:24:29,644 ‫شما "کوفی جونز"رو در روز دستگیری دیدید ؟ 419 00:24:30,687 --> 00:24:32,313 ‫در ایستگاه پلیس ، بله 420 00:24:32,355 --> 00:24:34,315 ‫- رفتارش رو توصیف کنید ‫- آه... اعتراض دارم 421 00:24:34,357 --> 00:24:36,317 ‫- این کار نیاز به حدس و گمان داره ‫- ایشون افسر پلیسه 422 00:24:36,359 --> 00:24:38,152 ‫مگه کارتون خوندن و تشخیص آدمها نیست ؟ 423 00:24:38,194 --> 00:24:41,114 ‫حالات صورت ، زبان بدن و موارد دیگر ؟ 424 00:24:41,155 --> 00:24:42,490 ‫همه‌ی پلیسها این کارو میکنن 425 00:24:42,532 --> 00:24:44,325 ‫این یه قسمت حیاتی از کاره 426 00:24:44,367 --> 00:24:46,202 ‫اعتراض رد شد 427 00:24:46,244 --> 00:24:49,956 ‫من از شما میپرسم که از "کفی جونز" در ‫روز دستگیری چه چیزی یادتون میاد ؟ 428 00:24:49,998 --> 00:24:54,287 ‫میدونیم که اون زمان تازه یه پسر 17 ساله زو زیر گرفته ‫بوده و باعث آسیب مغزی فاجعه بار اون شده بوده 429 00:24:54,289 --> 00:24:55,870 ‫ما... ما نیازی نداریم جزئیات رو بشنویم 430 00:24:55,878 --> 00:24:59,382 ‫چطور ؟ پس ما یه فصل و آیه در مورد لگدمال شدن ‫میتونیم بشنویم امّا شما اجازه‌ اینو نمیدید ؟ 431 00:24:59,424 --> 00:25:02,010 ‫لطفاً زودتر به نکته‌ی خودتون میرسید ؟ 432 00:25:03,594 --> 00:25:06,500 ‫به نظر میرسید بابت این موضوع پریشون باشه ؟ 433 00:25:07,598 --> 00:25:10,393 ‫من اینجا نیستم که از مرده بد بگم 434 00:25:10,435 --> 00:25:12,562 ‫شما اونجا هستید تا حقیقت رو بگید 435 00:25:15,523 --> 00:25:18,067 ‫باشه ، واقعاً میخواید بدونید ؟ 436 00:25:19,569 --> 00:25:21,487 ‫به نظر میرسید انگار هیچ اتفاقی نیفتاده ... 437 00:25:21,529 --> 00:25:24,991 ‫انگار که یه سه شنبه عادی دیگه بود 438 00:25:25,033 --> 00:25:28,494 ‫منظورم اینه که وقتی اونو دیدم تازه خوردن ‫یه ساندویچ "بیکن"رو تموم کرده بود 439 00:25:28,536 --> 00:25:32,206 ‫آدم پیش خودش فکر میکنه تو ‫همین تازگی یکی رو کشتی ، اونوقت ... 440 00:25:34,667 --> 00:25:36,753 ‫سوال دیگه‌ای نیست 441 00:25:54,145 --> 00:25:56,689 ‫من خیلی... خیلی بابت اتفاقاتی ‫که اون تو داره میافته متاسفم 442 00:25:56,731 --> 00:26:00,910 ‫- این درست نیست ‫- همه چیزهایی که دارن در موردش میگن درست نیست 443 00:26:00,943 --> 00:26:02,862 ‫من میتونم تا خونه برسونمت 444 00:26:02,904 --> 00:26:07,283 ‫واسه چی ؟ که بتونی تو ‫راهم مزخرفات تحویلم بدی ؟ 445 00:26:07,325 --> 00:26:09,410 ‫من... میتونم یه جایی ‫برای موندن بهت پیشنهاد کنم 446 00:26:09,452 --> 00:26:11,829 ‫- منظورم اینه که... فقط... فقط تا ... ‫- من بهش نیازی ندارم 447 00:26:11,871 --> 00:26:14,457 ‫من به تو احتیاجی ندارم ، ‫من پیش "مو" کوچولو زندگی میکنم 448 00:26:16,292 --> 00:26:18,795 ‫اون باعث میشه احساس کنی یه مردی ؟ 449 00:26:18,836 --> 00:26:20,755 ‫انگار که تو خیلی خاصّی ؟ 450 00:26:20,797 --> 00:26:22,423 ‫اون هوام رو داره 451 00:26:22,465 --> 00:26:25,051 ‫میدونی ، من قبلاً خیلی بچه‌های مواد ‫فروش رو تو دادگاه به اعتراف راضی میکردم 452 00:26:25,093 --> 00:26:26,886 ‫این شغل من بود 453 00:26:26,928 --> 00:26:29,931 ‫و هر دفعه همه‌شون یه چیز میگفتن : 454 00:26:29,972 --> 00:26:31,766 ‫گروهم هوام رو داره 455 00:26:31,808 --> 00:26:34,894 ‫بعد من بهشون میگفتم که چند ‫سال زندان در انتظارشونه ... 456 00:26:34,936 --> 00:26:37,105 ‫و میدیدم که جواب میده 457 00:26:37,146 --> 00:26:40,358 ‫بعد اونها جواب منو میدادن که : ‫"من یه سرباز خوب هستم" 458 00:26:40,399 --> 00:26:41,609 ‫"من سالهای زندانم رو میگذرونم" 459 00:26:41,651 --> 00:26:42,735 ‫برای چی ؟ 460 00:26:42,777 --> 00:26:44,362 ‫برای اینکه احساس مرد بودن کنید ؟ 461 00:26:44,403 --> 00:26:46,197 ‫شما کار بهتری برای من سراغ داری ؟ 462 00:26:47,156 --> 00:26:48,866 ‫من سیستم کشور رو میشناسم 463 00:26:48,908 --> 00:26:51,953 ‫میتونم برات هدایتِش کنم ، با تو 464 00:26:56,958 --> 00:27:00,378 ‫"مو" کوچولو هر هفته پول نقد به من میده 465 00:27:00,419 --> 00:27:03,047 ‫هر هفته 466 00:27:03,089 --> 00:27:05,466 ‫و تو میخوای سیستم رو بهم بدی ؟ 467 00:27:09,345 --> 00:27:10,805 ‫ترتیبت رو میدم 468 00:27:11,722 --> 00:27:13,015 ‫ترتیب منو میدی ؟ 469 00:27:13,057 --> 00:27:14,851 ‫منو ؟ واقعاً ؟ 470 00:27:14,892 --> 00:27:16,853 ‫چیه ؟ از پشت ترتیب منو میدی ؟ 471 00:27:16,894 --> 00:27:18,396 ‫این توئی ؟ 472 00:27:18,437 --> 00:27:21,357 ‫تو هم مثل اونی ؟ 473 00:27:21,399 --> 00:27:24,152 ‫یا از اینا بهتری "یوجین" ؟ 474 00:27:26,946 --> 00:27:30,158 ‫قبل ازینکه جلسه رو تموم کنیم و برید خونه ... 475 00:27:31,117 --> 00:27:37,331 ‫وقتی خارج از این دادگاه هستید ، با هیچکس ‫در مورد این محاکمه صحبت نمیکنید ... 476 00:27:37,373 --> 00:27:40,668 ‫یا در مورد هر شهادتی که در طول اون میشنوید 477 00:27:40,710 --> 00:27:46,507 ‫شما هیچ پوشش خبری در این مورد ‫تماشا نمیکنید ، نمیخونید یا گوش نمیدید 478 00:27:46,549 --> 00:27:49,343 ‫من میخوام شما پاک باشید 479 00:27:49,385 --> 00:27:53,431 ‫میخوام شما از دخالت خارجی آزاد باشین 480 00:27:53,472 --> 00:27:55,433 ‫و بذارید شفاف بگم ... 481 00:27:55,474 --> 00:27:59,228 ‫هر کسی که این قوانین رو نقض کنه ‫مرتکب یک جرم کیفری میشه ... 482 00:27:59,270 --> 00:28:03,024 ‫و اگر این کارو بکنید شمارو به ‫جرم توهین به دادگاه متهم خواهم کرد 483 00:28:07,486 --> 00:28:11,324 ‫چرا من در این مورد انقدر سختگیری میکنم ؟ 484 00:28:13,451 --> 00:28:16,204 ‫پاسخ در کنار شماست 485 00:28:23,878 --> 00:28:25,546 ‫حالا ... 486 00:28:25,588 --> 00:28:28,174 ‫من قانون اساسی رو روی دیوار نذاشتم 487 00:28:28,216 --> 00:28:30,384 ‫وقتی من اومدم همونجا بود 488 00:28:31,344 --> 00:28:34,388 ‫و مدتها بعد از رفتن من هم اینجا خواهد بود 489 00:28:34,430 --> 00:28:38,684 ‫میدونید ، بعضی اوقات صبح زود میام ... 490 00:28:38,726 --> 00:28:41,687 ‫و کلمات رو دوباره میخونم ... 491 00:28:41,729 --> 00:28:46,817 ‫و زیبایی ساده سیستم عدالتِ‌مون رو ‫به خودم یادآوری میکنم 492 00:28:46,859 --> 00:28:53,908 ‫متهم حق داره توسط هیئت منصفه‌ای ‫از همتایان خودِش محاکمه بشه 493 00:28:53,950 --> 00:28:59,538 ‫حالا توجه کنید... چیزی... چیزی ‫در موردِ قُضات... یا وکلا نمیگه 494 00:29:01,123 --> 00:29:04,669 ‫بنیان‌گذاران ما میدونستن که ‫باید به چه کسانی اعتماد کنن 495 00:29:04,710 --> 00:29:07,546 ‫حالا ، من به شما خواهم ‫گفت که قانون چیه 496 00:29:07,588 --> 00:29:09,715 ‫امّا در مورد حقایق ... 497 00:29:09,757 --> 00:29:15,096 ‫چه کسی حقیقت رو میگه و چه ‫کسی نمیگه... اون بر عهده‌ی شماست 498 00:29:15,137 --> 00:29:17,723 ‫پس علی رغم بودن من در اینجا ... 499 00:29:17,765 --> 00:29:19,475 ‫با این ... 500 00:29:19,517 --> 00:29:23,980 ‫لباس "دامبلدور"ـم ، من اهمیت ‫خیلی کمتری نسبت به شماها دارم ‫[جادوگر قدرتمند کتابها و فیلمهای هری پاتر] 501 00:29:24,021 --> 00:29:27,066 ‫به دلیل این ویروس ، ‫ما در اینجا تنها هستیم 502 00:29:27,108 --> 00:29:29,402 ‫هیچکس شمارو تماشا نمیکنه 503 00:29:29,443 --> 00:29:32,571 ‫مسئولیت و قدرت با شماست 504 00:29:32,613 --> 00:29:34,991 ‫نه من ، نه خدا 505 00:29:35,032 --> 00:29:37,410 ‫شماها... انسانها 506 00:29:44,417 --> 00:29:47,461 ‫با... با دوختش اون کارو نکن 507 00:29:47,503 --> 00:29:49,130 ‫چرا ؟ چقدر میارزه ؟ 508 00:29:49,171 --> 00:29:51,799 ‫داستان اون چیه ؟ ‫"کفی" اونو از کجا آورده ؟ 509 00:29:51,841 --> 00:29:53,759 ‫چقدر میارزه ؟ 510 00:29:53,801 --> 00:29:55,636 ‫بهت نگفته از کجا آورده ؟ 511 00:29:55,678 --> 00:29:59,181 ‫نه ، فرصتِش رو پیدا نکرد 512 00:30:02,018 --> 00:30:04,145 ‫آخرین باری که دیدیش کی بود ؟ 513 00:30:08,190 --> 00:30:11,986 ‫آخرین باری که دیدمش شب قبل ‫از اومدن پلیس و دستگیر کردنش بود 514 00:30:13,821 --> 00:30:17,616 ‫حدس میزنم اون موقع ‫نداشتِش ، توپ "بیس بال"رو 515 00:30:17,658 --> 00:30:19,952 ‫آره ، گمون کنم 516 00:30:23,080 --> 00:30:25,166 ‫برام میفروشیش ؟ 517 00:30:30,546 --> 00:30:31,882 ‫حتماً 518 00:30:31,888 --> 00:30:35,301 ‫اون بهترین "پایان دهنده‌ی" تاریخِ "بیس‌بال" بوده 519 00:31:52,503 --> 00:31:55,089 ‫"ادام" ، یه دقیقه وقت داری ؟ 520 00:31:57,967 --> 00:31:59,927 ‫اه... آره 521 00:31:59,969 --> 00:32:01,887 ‫این اولین عکسیه که بعد از ‫مرگ مادرت به من نشون دادی 522 00:32:01,929 --> 00:32:03,639 ‫باید پیشِ خودت باشه 523 00:32:06,059 --> 00:32:10,598 ‫من ، ام... امروز صبح اطلاع ‫دادم که کارم رو ترک میکنم 524 00:32:10,604 --> 00:32:12,606 ‫چی ؟ 525 00:32:12,648 --> 00:32:16,819 ‫بقیه ترم رو تدریس میکنم و بعد میرم 526 00:32:20,239 --> 00:32:22,450 ‫- متاسفم ‫- چرا ؟ 527 00:32:22,491 --> 00:32:26,787 ‫در فاصله زمانی یک ساعتی دانشگاه ‫"نیویورک" صد تا دبیرستان هست 528 00:32:26,829 --> 00:32:28,789 ‫دبیرستان ؟ 529 00:32:28,831 --> 00:32:31,250 ‫تا همین الان چند تا درخواست هم فرستادم 530 00:32:31,292 --> 00:32:32,793 ‫صبر کن... اه... تو ... 531 00:32:32,835 --> 00:32:34,795 ‫"ادام" ، تو 18 ساله خواهی شد 532 00:32:34,837 --> 00:32:38,966 ‫دیگه لازم نیست از کسی پنهان بشیم یا ‫خودمون رو برای کسی توضیح بدیم ، میدونی ؟ 533 00:32:39,008 --> 00:32:42,803 ‫ما میتونیم... میتونیم آزاد با هم باشیم 534 00:32:50,853 --> 00:32:53,063 ‫من قبول نشدم 535 00:32:54,023 --> 00:32:56,859 ‫دانشگاه "نیویورک" ، اونها قبول نکردن 536 00:33:03,532 --> 00:33:05,993 ‫سلام رفیق 537 00:33:06,035 --> 00:33:09,121 ‫اوه پسر ، اوه پسر 538 00:33:09,163 --> 00:33:12,583 ‫اینو ببین 539 00:33:14,210 --> 00:33:16,253 ‫"ادام" ؟ 540 00:33:23,302 --> 00:33:25,346 ‫خیلی خب 541 00:33:31,644 --> 00:33:33,896 ‫اینو نگاه ، ها ؟ 542 00:33:33,938 --> 00:33:35,731 ‫تو برات مهم نیست 543 00:33:49,578 --> 00:33:53,874 ‫"چارلی" ، هر برنامه ای که برای امشب ‫داری رو لغو کن ، ما جشن داریم 544 00:33:53,916 --> 00:33:55,209 ‫"الیزابت" ؟ 545 00:33:55,251 --> 00:33:57,336 ‫گوش کن ، اوه ... 546 00:33:57,378 --> 00:34:00,506 ‫مردان "دزیاتو" دوست ‫دارن امشب تورو ببینن 547 00:34:06,512 --> 00:34:09,557 ‫من نمیدونستم 548 00:34:09,598 --> 00:34:12,977 ‫اوه ، مسئله بزرگی نیست 549 00:34:13,018 --> 00:34:14,979 ‫یه جورایی بهت میاد 550 00:34:21,735 --> 00:34:24,863 ‫میدونی ، "راکو" هیچوقت ‫دوست دختری نداشت 551 00:34:24,905 --> 00:34:26,865 ‫منظورم اینه که کسی که ... 552 00:34:26,907 --> 00:34:28,492 ‫کاملاً دلش باهاش باشه 553 00:34:28,534 --> 00:34:32,580 ‫بعضی اوقات احساس میکنم دو تا ‫زندگی میکنم ، زندگی اون و زندگی خودم 554 00:34:32,621 --> 00:34:40,378 ‫پس امیدوارم اینکه دائمِ یه برادر اذیت‌کُنِ خندون ‫و مُرده همیشه همراهِ‌مونه برات مسئله‌ای نباشه 555 00:34:43,674 --> 00:34:45,634 ‫حالت خوبه ؟ 556 00:34:45,676 --> 00:34:47,219 ‫هی 557 00:34:47,261 --> 00:34:49,763 ‫- مطمئنی ؟ ‫- آره 558 00:34:54,602 --> 00:34:57,771 ‫بله ، میخوام یه چیزی بهت نشون بدم 559 00:34:59,481 --> 00:35:02,943 ‫خب مادرم قبلاً به آدمها عکسهایی از ‫خودشون میداد که نمیدونستن گرفته شده 560 00:35:02,985 --> 00:35:04,612 ‫منظورم اینه که سراسر شهر آدمهایی هستن ... 561 00:35:04,653 --> 00:35:07,531 ‫که عکس‌های چاپ سریعی دارن ‫که توسط مادرم گرفته شده 562 00:35:07,573 --> 00:35:09,700 ‫و میدونی بعضی وقتا آدمها عصبانی میشدن ... 563 00:35:09,742 --> 00:35:12,161 ‫و به همین خاطر مادرم باهاشون صحبت میکرد ... 564 00:35:12,202 --> 00:35:14,455 ‫یا حتی بعضی وقتا باهاشون میرفت قهوه میخورد 565 00:35:14,496 --> 00:35:17,625 ‫که سعی کنه متقاعدشون کنه که دنبال روح اونها نیست ‫[اشاره به خرافه‌ای قدیمی که روح توسط دوربین اسیر میشده] 566 00:35:17,666 --> 00:35:21,879 ‫و منظورم اینه که اونها درِ ‫دلشون رو به روش باز میکردن 567 00:35:21,920 --> 00:35:24,089 ‫و منم اونجا بودم و گوش میدادم 568 00:35:24,131 --> 00:35:28,799 ‫تمام چیزایی که در مورد این شهر میدونم ‫و دوست دارم رو همینجوری یاد گرفتم 569 00:35:29,511 --> 00:35:32,973 ‫منظورم اینه که ، واضحه که ‫اون زمان از این کار متنفر بودم 570 00:35:33,015 --> 00:35:37,144 ‫فکر میکردم مادرم خجالت آورِه یا ... 571 00:35:38,479 --> 00:35:42,149 ‫و اون اینو میدونست ، پس ‫یه روز اینو برام توضیح داد 572 00:35:43,484 --> 00:35:46,028 ‫"عمیق شو ، نه گسترده" 573 00:35:46,070 --> 00:35:48,989 ‫گفت مردم این اشتباه رو ‫مرتباً انجام میدن ... 574 00:35:49,031 --> 00:35:53,577 ‫فکر میکنن که عمیق شدن ‫همون گسترش پیدا کردنه 575 00:35:55,704 --> 00:35:57,665 ‫"همونجایی که هستی بمون ... 576 00:35:57,706 --> 00:35:59,583 ‫بی حرکت 577 00:35:59,625 --> 00:36:01,502 ‫عمیق شو" 578 00:36:05,756 --> 00:36:08,217 ‫- خوبه ؟ ‫- بی نقص 579 00:36:10,177 --> 00:36:12,721 ‫برای این حاضری چقدر پول بدی ؟ 580 00:36:12,763 --> 00:36:15,140 ‫- اینو از کجا آوردی ؟ ‫- "یوجین" 581 00:36:15,182 --> 00:36:17,726 ‫میخواد که براش بفروشمِش 582 00:36:17,768 --> 00:36:19,770 ‫پس حالا اون باهات صحبت میکنه ، ها ؟ 583 00:36:19,812 --> 00:36:21,980 ‫یه روند تدریجیه امّا آره 584 00:36:22,022 --> 00:36:24,191 ‫خوبه ، خوبه 585 00:36:24,233 --> 00:36:25,818 ‫- پس پیشنهادت رو بهم بده ‫- خیلی خوب 586 00:36:25,859 --> 00:36:28,028 ‫بهت پیشنهاد میدم 587 00:36:28,070 --> 00:36:30,447 ‫بفرما 588 00:36:32,157 --> 00:36:35,035 ‫- آه ، به نام "دزیاتو" ، زود رسیدیم ‫- لطفاً از این طرف بیاید 589 00:36:35,077 --> 00:36:37,787 ‫- ممنونم ‫- اجازه دارم یه چیزی بگم ؟ 590 00:36:37,810 --> 00:36:38,205 ‫حتماً 591 00:36:38,247 --> 00:36:40,207 ‫شما قاضی هستید ، درسته ؟ 592 00:36:40,249 --> 00:36:41,792 ‫- آره ‫- پسر "بکستر" ... 593 00:36:41,834 --> 00:36:44,378 ‫خیلی گناهکاره ، بگو اشتباه میکنم 594 00:36:44,420 --> 00:36:46,714 ‫خب ، من آخرین کسی هستم که ‫باید در این مورد باهاش صحبت کنید 595 00:36:46,755 --> 00:36:50,588 ‫- میتونید از من بپرسید ‫- پس درست میگم ؟ 596 00:36:50,592 --> 00:36:53,053 ‫ما انعام زیادی براتون میذاریم 597 00:36:53,095 --> 00:36:54,430 ‫ممنونم خانم "دزیاتو" 598 00:36:54,471 --> 00:36:56,223 ‫خانم "دزیاتو"... اوه 599 00:37:03,147 --> 00:37:05,733 ‫درست از این طرف 600 00:37:08,736 --> 00:37:10,779 ‫بفرما "لی" 601 00:37:13,157 --> 00:37:16,535 ‫خب ، من باید برم دستهامو بشورم 602 00:37:16,577 --> 00:37:19,580 ‫- الان برمیگردم ‫- باشه 603 00:37:26,628 --> 00:37:28,672 ‫"جاستین جیمز" 604 00:37:30,799 --> 00:37:33,886 ‫"جاستین جیمز" لعنتی 605 00:37:33,927 --> 00:37:36,430 ‫مجبور نبودی که اجازه‌ی اینو بدی 606 00:37:36,472 --> 00:37:39,725 ‫میتونستی بهش بگی که ‫نمیتونه اونو احضار کنه 607 00:37:39,767 --> 00:37:42,728 ‫اما حالا پسرم نژاد پرسته 608 00:37:42,770 --> 00:37:44,271 ‫اون اونجا داره پسرم رو پاره پوره میکنه 609 00:37:44,313 --> 00:37:45,689 ‫تو نمیدونی در مورد چی داری صحبت میکنی 610 00:37:45,731 --> 00:37:47,274 ‫و تو اجازه میدی این لعنتی اتفاق بیافته 611 00:37:47,316 --> 00:37:49,765 ‫من پسرم رو میبینم که ‫داره به سمت اعدام میره 612 00:37:49,770 --> 00:37:55,151 ‫- هیچ ایده‌ای داری هیئت منصفه در قاضیِ ‫پرونده‌ای مثل این دنبال چه چیزیه ؟ ‫- اوه ، چرت نگو ... 613 00:37:55,157 --> 00:37:57,608 ‫- هیچ ایده‌ای داری ؟ ‫- نه ، نکن... با من بازی نکن 614 00:37:57,610 --> 00:37:59,119 ‫اونها میخوان که من پدرشون باشم 615 00:37:59,161 --> 00:38:00,871 ‫من دارم اینو بهشون میدم 616 00:38:00,913 --> 00:38:03,290 ‫من اون تو دارم مثل "گرگوری پک" نقش بازی میکنم ‫[بازیگر قدیمی آمریکایی] 617 00:38:03,332 --> 00:38:10,631 ‫اونها میبینن که من در برابر نمایشهای "جانی زندر" ‫ایستادگی میکنم و بیشتر بهم اعتماد میکنن 618 00:38:10,672 --> 00:38:13,592 ‫اونها میبینن که من شواهدی که ‫واقعاً میخوان بشنون رو اجازه میدم ... 619 00:38:13,634 --> 00:38:15,135 ‫و به خاطر این عاشق من میشن 620 00:38:15,177 --> 00:38:16,637 ‫و در تمام مدت ... 621 00:38:16,678 --> 00:38:18,764 ‫دارم کاری میکنم احساس اطمینان کنن 622 00:38:18,806 --> 00:38:20,599 ‫کاری میکنم احساس امنیت کنن ... 623 00:38:20,641 --> 00:38:23,727 ‫با گفتن اینکه من اونهارو دوست دارم ... 624 00:38:23,769 --> 00:38:27,564 ‫و اینکه من از هیچکس هراسی ندارم 625 00:38:27,606 --> 00:38:30,776 ‫من اونهارو مجبور میکنم که به من نگاه کنن ... 626 00:38:30,818 --> 00:38:32,486 ‫که راهنمایی‌هاشون رو از من بگیرن ... 627 00:38:32,528 --> 00:38:35,823 ‫و بعداً... نه الان... نه ‫هنوز... بلکه وقتیکه مهمه ... 628 00:38:35,864 --> 00:38:39,910 ‫بهشون میگم چه فکری کنن 629 00:38:39,952 --> 00:38:41,245 ‫اونها نمیدونن چه اتفاقی میافته 630 00:38:41,286 --> 00:38:43,080 ‫اونها هرگز اتفاق افتادنِش رو متوجه نمیشن ... 631 00:38:43,121 --> 00:38:45,082 ‫اما این اتفاق خواهد افتاد 632 00:38:45,123 --> 00:38:47,000 ‫دوازده نفر از همتایان ما ... 633 00:38:47,042 --> 00:38:51,046 ‫دقیقاً همون کاری رو میکنن ‫که من میخوام انجام بدن 634 00:38:53,465 --> 00:38:57,344 ‫فردا یا روز بعدِش من یه حرکتی میکنم 635 00:38:57,386 --> 00:38:59,429 ‫حالا اینجا کار ما تموم شده ؟ 636 00:39:01,849 --> 00:39:03,851 ‫تنها شماره‌ی این تو ماله منه 637 00:39:04,476 --> 00:39:08,981 ‫میخوام خبردار بشم که چه کاری ‫کردی و چه زمانی اون کارو کردی ... 638 00:39:09,022 --> 00:39:13,318 ‫و میخوام تا 10 صبحِ پس فردا انجام بشه 639 00:39:14,319 --> 00:39:17,739 ‫بذار اینو ضرب الاجل بنامیم ... 640 00:39:18,866 --> 00:39:21,869 ‫و بیا معنای واقعی اون کلمه رو بهش بدیم 641 00:39:34,047 --> 00:39:35,549 ‫ممنون 642 00:39:41,722 --> 00:39:45,183 ‫و بعد اون سر منو گرفت و گفت ... 643 00:39:45,225 --> 00:39:48,228 ‫گفت : "در قلبِته" 644 00:39:48,270 --> 00:39:50,731 ‫- سلام ‫- سلام ، اومـد 645 00:39:50,772 --> 00:39:53,358 ‫- حالتون چطوره ؟ ‫- سلام ، سلام ، سلام 646 00:39:53,400 --> 00:39:54,735 ‫زن رویاهای من 647 00:39:54,776 --> 00:39:56,820 ‫و مرد رویاهایِ من ، سلام 648 00:39:58,947 --> 00:40:00,574 ‫سلام عزیزم 649 00:40:03,118 --> 00:40:05,370 ‫- چطوری ؟ ‫- خوب 650 00:40:05,412 --> 00:40:07,915 ‫- بفرمایید ‫- ممنون ، ممنون 651 00:40:07,956 --> 00:40:11,460 ‫- ببخشید که یه کم دیر کردم ‫- اوه ، ایرادی نداره 652 00:40:17,466 --> 00:40:19,968 ‫خب چه خبره ؟ 653 00:40:20,010 --> 00:40:22,930 ‫منظورم اینه که چیزی ‫هست که من نمیدونم ؟ 654 00:40:22,971 --> 00:40:25,766 ‫هووووم ، شاید 655 00:40:25,807 --> 00:40:27,768 ‫بیا 656 00:40:27,809 --> 00:40:29,895 ‫اینو باز کن 657 00:40:38,528 --> 00:40:41,573 ‫تو به دانشگاه "نیویورک" میری 658 00:40:41,615 --> 00:40:44,326 ‫- پذیرفته شد ؟ ‫- پذیرفته شد 659 00:40:44,368 --> 00:40:48,956 ‫600 متقاضی فقط برای 5 پذیرش... واااو 660 00:40:48,997 --> 00:40:50,832 ‫پسر دقیقاً مثل مادر 661 00:40:50,874 --> 00:40:52,793 ‫ها ؟ "نیویورک" 662 00:40:52,834 --> 00:40:54,670 ‫زندگی جدید ، ها ؟ 663 00:40:54,711 --> 00:40:57,756 ‫مادرت بود خیلی افتخار میکرد 664 00:41:03,178 --> 00:41:06,840 ‫به سلامتی "نیویورک" و "ادام" 665 00:41:06,980 --> 00:41:08,950 ‫به سلامتی "نیویورک" و "ادام" 666 00:41:08,976 --> 00:41:11,770 ‫- سلامتی ، سلامتی ‫- به افتخار "ادام" 667 00:41:11,812 --> 00:41:14,064 ‫آره ، ام ... 668 00:41:14,106 --> 00:41:15,482 ‫من... نمیدونم 669 00:41:15,524 --> 00:41:17,359 ‫چیو نمیدونی ؟ 670 00:41:18,360 --> 00:41:21,863 ‫من فقط... مطمئن نیستم 671 00:41:21,905 --> 00:41:24,825 ‫درباره‌ی ؟ 672 00:41:26,410 --> 00:41:28,704 ‫راستش ، من ... 673 00:41:28,745 --> 00:41:30,789 ‫در فکر یه سال وقفه بودم 674 00:41:34,543 --> 00:41:37,004 ‫واقعاً ؟ 675 00:41:38,547 --> 00:41:40,507 ‫باشه 676 00:41:40,549 --> 00:41:44,011 ‫ام... پس... برنامه‌ای داری ؟ 677 00:41:44,052 --> 00:41:47,222 ‫میخوای به خارج از کشور سفر کنی یا... ؟ 678 00:41:47,264 --> 00:41:50,809 ‫فکر میکنم باید اینجا بمونم 679 00:41:51,810 --> 00:41:54,187 ‫و...و انجام ... 680 00:41:54,229 --> 00:41:56,023 ‫چه کاری بکنی ؟ 681 00:41:56,064 --> 00:41:58,108 ‫منظورت چیه ؟ 682 00:42:00,402 --> 00:42:03,363 ‫فکر میکنم باید در "نیواورلئان" بمونم 683 00:42:03,405 --> 00:42:05,824 ‫همونطور که مادر میگفت ... 684 00:42:05,866 --> 00:42:08,535 ‫"عمیق شو ، نه گسترده" 685 00:42:13,915 --> 00:42:16,710 ‫"ادام" ، تا خونه یه سواری با ‫یه ماشین واقعی میخوای ؟ 686 00:42:17,919 --> 00:42:19,337 ‫آره 687 00:42:19,379 --> 00:42:22,716 ‫- باشه ‫- اونها... اونها اینجا بودن 688 00:42:22,758 --> 00:42:24,843 ‫کی ؟ 689 00:42:24,885 --> 00:42:27,471 ‫"جیمی بکستر" و آدم‌کُشِ اسکاتلندیش 690 00:42:29,431 --> 00:42:30,599 ‫کِی ؟ 691 00:42:30,640 --> 00:42:33,560 ‫همون موقع که من رسیدم 692 00:42:33,602 --> 00:42:36,104 ‫خب ... 693 00:42:36,146 --> 00:42:38,607 ‫- تصادفی بوده ‫- واقعاً ؟ 694 00:42:38,648 --> 00:42:40,233 ‫از کجا میدونی ؟ 695 00:42:40,275 --> 00:42:43,070 ‫این چیزیه که اتفاق میافته ، "الیزابت" 696 00:42:43,111 --> 00:42:44,738 ‫سوءِذن شروع میشه 697 00:42:44,780 --> 00:42:47,032 ‫ترس غیر منطقی گرفتارمون میکنه 698 00:42:47,074 --> 00:42:49,576 ‫ما نمیتونیم اجازه چنین چیزی رو بدیم 699 00:42:49,618 --> 00:42:51,411 ‫مبارزه همینه 700 00:42:51,453 --> 00:42:54,956 ‫باید طبیعی بمونیم ، ‫باید قوی بمونیم 701 00:42:54,998 --> 00:42:56,541 ‫باشه ؟ 702 00:42:56,583 --> 00:42:57,876 ‫آره 703 00:42:57,918 --> 00:43:00,003 ‫بیا 704 00:43:01,379 --> 00:43:04,591 ‫من پدرت رو دوست دارم ‫و تورو هم دوستت دارم 705 00:43:04,633 --> 00:43:07,219 ‫برای محافظت از شما هر کاری میکنم 706 00:43:07,260 --> 00:43:13,141 ‫پس به همین دلیل وقتی میبینم چیزی ‫یا کسی بین شماها میاد خوشم نمیاد 707 00:43:17,771 --> 00:43:20,774 ‫دوست دخترت بهت فشار میاره ‫که بمونی "ادام" ؟ موضوع اینه ؟ 708 00:43:20,816 --> 00:43:22,943 ‫دوست دختر ؟ 709 00:43:22,984 --> 00:43:27,197 ‫من پدرخونده‌ت هستم ، نه پدرت که 710 00:43:27,239 --> 00:43:30,367 ‫خب ، پدرخونده‌ها میتونن در مورد ‫دوست دخترها صحبت کنن 711 00:43:32,828 --> 00:43:35,288 ‫- باشه ‫- بیخیال 712 00:44:03,150 --> 00:44:05,110 ‫خانم "لتیمر" ؟ 713 00:44:05,152 --> 00:44:06,987 ‫"فرنی" ؟ 714 00:44:07,028 --> 00:44:09,156 ‫- سلام ‫- اوه ، قاضی "دزیاتو" 715 00:44:09,197 --> 00:44:11,074 ‫- سلام ‫- آره سلام 716 00:44:11,116 --> 00:44:14,161 ‫ببخشید یهوئی جلوتون ظاهر ‫شدم اما میخواستم قبل از ... 717 00:44:14,202 --> 00:44:16,580 ‫شروع مدرسه بهتون برسم ، ‫در مورد "ادام"ـه 718 00:44:16,621 --> 00:44:17,914 ‫اوه آره ؟ حالش خوبه ؟ 719 00:44:17,956 --> 00:44:20,750 ‫آره ، بله ، اون... خب ، اون ... 720 00:44:20,792 --> 00:44:24,004 ‫اون در مورد دانشگاه "نیویورک" به شک افتاده 721 00:44:24,963 --> 00:44:26,464 ‫به شک افتاده ؟ 722 00:44:26,506 --> 00:44:29,342 ‫بله ، میگه که ممکنه نخواد بره 723 00:44:29,384 --> 00:44:31,678 ‫اما اون نامه پذیرش و اینارو دریافت کرده ؟ 724 00:44:31,720 --> 00:44:34,222 ‫اوه ، آره ، بله ، و تی شرت رو هم گرفته 725 00:44:34,806 --> 00:44:38,685 ‫در این مورد به شما اطمینان ‫نکرده ؟ اصلاً چیزی نگفته ؟ 726 00:44:38,727 --> 00:44:40,687 ‫نه ، نه 727 00:44:40,729 --> 00:44:43,231 ‫خب ، من میدونم که اون ‫به شما اعتماد داره ، نه ؟ 728 00:44:43,273 --> 00:44:46,860 ‫و شما پدر و مادرش نیستین ، پس شاید ‫بتونید به فکرهاش دسترسی پیدا کنید 729 00:44:46,902 --> 00:44:49,738 ‫منظورم اینه که همونطور که خودتون ‫گفتید اون استعداد خاصّی داره 730 00:44:52,741 --> 00:44:54,993 ‫منظورم اینه که اون فقط 17 سالشه ‫اما باید باهوش‌تر از اینا عمل کنه 731 00:44:55,035 --> 00:44:58,330 ‫و من نگرانم که اون همه‌ی استعدادِش رو هدر بده 732 00:45:01,208 --> 00:45:04,044 ‫متنفرم که اینو بخوام امّا ... 733 00:45:04,085 --> 00:45:06,880 ‫میشه باهاش ​​صحبت کنید ؟ 734 00:45:06,922 --> 00:45:09,049 ‫لطفاً ؟ 735 00:45:12,093 --> 00:45:13,511 ‫- حتماً ‫- واقعاً ؟ 736 00:45:13,553 --> 00:45:15,013 ‫- آره ‫- من ... 737 00:45:15,055 --> 00:45:16,473 ‫ممنونم 738 00:45:16,514 --> 00:45:17,891 ‫- باشه ‫- ممنونم 739 00:45:17,933 --> 00:45:20,018 ‫- من باید... ام ... ‫- آره ، آره 740 00:45:20,060 --> 00:45:22,103 ‫- روز خوبی داشته باشید ‫- باشه 741 00:45:46,962 --> 00:45:49,464 ‫ضربه‌ی بزرگ ... 742 00:45:49,506 --> 00:45:51,967 ‫باعث کوفتگی‌های مغزی متعدد ... 743 00:45:52,008 --> 00:45:56,096 ‫نتیجه‌ی ورود خون به بافت مغز 744 00:45:56,137 --> 00:45:59,599 ‫میتونید به هیئت منصفه ‫بگید که این چه شکلیه ؟ 745 00:45:59,641 --> 00:46:01,434 ‫باشه 746 00:46:01,476 --> 00:46:03,520 ‫آم ... 747 00:46:03,561 --> 00:46:05,063 ‫مرحوم... ام ... 748 00:46:05,105 --> 00:46:06,648 ‫میتونید "کفی" خطابش کنید 749 00:46:06,690 --> 00:46:08,650 ‫خانم "مک‌کی" ، لطفاً 750 00:46:08,692 --> 00:46:11,236 ‫اون تمام زندگیش "کفی" ‫بوده و بعد کشته میشه ... 751 00:46:11,278 --> 00:46:12,821 ‫و یهو اسمش میشه "مرحوم" ؟ 752 00:46:16,741 --> 00:46:18,785 ‫"کفی" چجوری درگذشته ؟ 753 00:46:18,827 --> 00:46:20,787 ‫جمجمه "کفی" نمیتونسته گسترش پیدا کنه ... 754 00:46:20,829 --> 00:46:23,123 ‫بنابراین مغزِش متورم شده 755 00:46:23,164 --> 00:46:27,294 ‫فشار داخل جمجمه‌ی اون ‫به حدی غیر قابل تحمل رسیده 756 00:46:27,335 --> 00:46:30,130 ‫این فشار از بین نرفته ... 757 00:46:30,171 --> 00:46:32,507 ‫این یه راه وحشتناک برای مُردنه 758 00:46:34,759 --> 00:46:36,219 ‫مدرک "بی" 759 00:46:38,680 --> 00:46:40,640 ‫وکیل مدافع ، ما نیازی نداریم ‫تا این حد پیش بریم 760 00:46:40,682 --> 00:46:42,767 ‫من فقط چند تا عکس دیگه دارم 761 00:46:42,809 --> 00:46:45,812 ‫فکر میکنم هیئت منصفه همه‌ی ‫چیزی که باید ببینه رو دیده 762 00:46:45,854 --> 00:46:49,316 ‫اه... میتونم نزدیک بشم ؟ 763 00:46:54,696 --> 00:46:56,281 ‫جناب قاضی 764 00:46:56,323 --> 00:46:58,366 ‫درسته ، لطفاً اینو خاموش کنید 765 00:47:00,452 --> 00:47:02,829 ‫من از نگرانی شما نسبت به احساسات ‫هیئت منصفه قدردان هستم 766 00:47:02,871 --> 00:47:05,290 ‫شما عکسهارو دیدین ؟ 767 00:47:05,332 --> 00:47:11,046 ‫ببین ، برای ما آسونه که اونهارو ببینیم ‫چون ما به این چیزها عادت کردیم 768 00:47:11,087 --> 00:47:14,299 ‫اما هیئت منصفه ؟ دلخراشه 769 00:47:14,341 --> 00:47:17,093 ‫و ما نمیدونیم که چقدر ممکنه ‫نسبت به اینها حساس باشن 770 00:47:17,135 --> 00:47:22,932 ‫آیا به نظر میرسه این آسیب‌ها توسط ‫شخصی که از خودش دفاع میکرده ایجاد شده ؟ 771 00:47:22,974 --> 00:47:27,520 ‫منظورم اینه که حتّی اگر هیئت منصفه باور کنه که ‫حمله کننده "کارلو" نبوده ، بازم باید تصمیم بگیرن ... 772 00:47:27,562 --> 00:47:31,107 ‫که نیرویی که برای دفاع از خودش ‫به کار برده متناسب بوده یا نه 773 00:47:31,149 --> 00:47:33,651 ‫این تصاویر مستقیماً مفهوم ‫این سوال رو به تصویر میکشن 774 00:47:33,693 --> 00:47:35,028 ‫اونها باید اینهارو ببینن تا ‫بتونن کارشون رو انجام بدن 775 00:47:35,070 --> 00:47:37,113 ‫-بیخیال "فیونا" ، این دیگه بیش از حَدِه ‫- خفه شو 776 00:47:37,155 --> 00:47:40,533 ‫و من باید از هیئت منصفه خودم محافظت کنم 777 00:47:41,576 --> 00:47:43,620 ‫ادامه بدیم 778 00:47:51,378 --> 00:47:53,505 ‫باشه 779 00:47:53,546 --> 00:47:58,093 ‫ما هیچ تصویری از اونچه برای ‫مغز کوفی اتفاق افتاده نداریم 780 00:47:58,134 --> 00:48:01,054 ‫بنابراین ما مجبوریم از کلمات استفاده کنیم 781 00:48:01,679 --> 00:48:05,100 ‫سر اون بارها و بارها به دیوار کوبیده شده 782 00:48:05,141 --> 00:48:06,976 ‫چجوری میدونید ؟ 783 00:48:07,018 --> 00:48:09,062 ‫ذرّات کوچکی که از زخم برداشت کردم ... 784 00:48:09,104 --> 00:48:12,023 ‫بعضی از اونها در جمجمه‌ی ‫"کفی" فرو رفته بودن ... 785 00:48:12,065 --> 00:48:14,067 ‫اونها با مواد دیوارِ سلول مطابقت دارند 786 00:48:14,109 --> 00:48:17,946 ‫سنگهای دیوار در جمجمه‌ی اون بود ؟ 787 00:48:17,987 --> 00:48:19,656 ‫درسته 788 00:48:19,697 --> 00:48:21,783 ‫خب ، جمجمه سِفتِه ، درسته ؟ 789 00:48:21,825 --> 00:48:24,721 ‫- خیلی ‫- بنابراین لازم بوده ... 790 00:48:24,727 --> 00:48:27,288 ‫به مقدار وحشتناکی نیرو نیاز ‫بوده تا باعث این اتفاق بشه 791 00:48:29,499 --> 00:48:31,918 ‫چند بار کوبیده شدن ؟ 792 00:48:31,960 --> 00:48:33,420 ‫شش بار 793 00:48:36,589 --> 00:48:40,051 ‫و در مورد نیرویی که استفاده ‫شده چی میتونید بهمون بگید ؟ 794 00:48:40,093 --> 00:48:44,097 ‫خب... دیوارِ سلول صافِه 795 00:48:44,139 --> 00:48:46,433 ‫و برجستگی و برآمدگی قابل توجهی وجود نداره ... 796 00:48:46,474 --> 00:48:50,437 ‫بنابراین برای اینکه ذرّاتِ ‫دیوار در جمجمه کوفی فرو بده ... 797 00:48:50,478 --> 00:48:52,856 ‫نیرو باید به اندازه‌ای کافی میبوده که ... 798 00:48:52,897 --> 00:48:56,317 ‫تا مصالحِ دیوارِ سلول رو شل کنه 799 00:48:57,444 --> 00:48:59,070 ‫که چی بوده ؟ 800 00:48:59,112 --> 00:49:00,572 ‫بتن 801 00:49:00,613 --> 00:49:03,574 ‫اون تقریباً مطمئناً از موهاش ‫گرفته بودَتِش وقتی که داشته ... 802 00:49:03,575 --> 00:49:06,575 ‫خب صبر کن... این.... اینجوری ؟ 803 00:49:07,203 --> 00:49:11,166 ‫اینجوری ؟ اینجوری ؟ 804 00:49:12,167 --> 00:49:13,960 ‫آره 805 00:49:27,182 --> 00:49:32,645 ‫پوست "کارلو باکستر"رو در ‫زیر ناخن های "کفی" پیدا کردم 806 00:49:32,687 --> 00:49:34,772 ‫این چه چیزی به شما میگه ؟ 807 00:49:36,024 --> 00:49:38,610 ‫کوفی سر جون خودش جنگیده و شکست خورده 808 00:49:38,651 --> 00:49:40,904 ‫ممنونم دکتر 809 00:49:44,699 --> 00:49:45,992 ‫آقای "زندر" ؟ 810 00:49:46,034 --> 00:49:48,161 ‫سوالی ندارم جناب قاضی 811 00:49:50,663 --> 00:49:54,834 ‫خانم ها و آقایان ، ممنونم ‫و صبح شمارو میبینیم 812 00:50:20,589 --> 00:50:27,835 ‫«تأثیرات ماندگار سندروم نشانگان بیگانگی از والد» ‫[به این معنی است که کودک به طور مداوم یکی از والدین ‫خود را بدون توجیه واضحی ، تحقیر کرده و به او توهین کند] 813 00:50:33,910 --> 00:50:36,309 ‫«جیمی : 16 ساعت مونده ، منتظرم» 814 00:51:34,434 --> 00:51:38,438 ‫نه ، امکان نداره 815 00:51:38,479 --> 00:51:39,814 ‫کی گزارشِ منو داده ؟ 816 00:51:39,856 --> 00:51:41,649 ‫این محرمانه‌ست 817 00:51:42,650 --> 00:51:45,069 ‫من مجاز نیستم بدونم ‫چه کسی منو متهم کرده ؟ 818 00:51:45,111 --> 00:51:47,280 ‫این خودش یه حکم احضار به دادگاه حساب میشه 819 00:51:47,322 --> 00:51:48,781 ‫کارِ هیئت منصفه شماره هشت بوده ؟ 820 00:51:48,823 --> 00:51:50,658 ‫من باید تلفن شمارو ببینم 821 00:51:51,659 --> 00:51:53,369 ‫این مسخره‌ست 822 00:51:53,411 --> 00:51:55,204 ‫بیاید روشنِش کنیم 823 00:51:56,164 --> 00:51:57,832 ‫باشه 824 00:51:57,874 --> 00:51:59,667 ‫بفرمایید 825 00:52:08,510 --> 00:52:12,010 ‫«در مورد "کفی جونز" جستجوهایی انجام شده» 826 00:52:22,982 --> 00:52:25,193 ‫اوه خدای من 827 00:52:25,234 --> 00:52:28,863 ‫این... این... این کار من نبوده 828 00:52:30,406 --> 00:52:32,367 ‫یکی این کارو با من کرده 829 00:52:32,408 --> 00:52:34,160 ‫چرا باید همچین کاری بکنن ؟ 830 00:52:34,202 --> 00:52:37,121 ‫خانم "لانگ" ، من شک ندارم ‫که شما نیت خوبی داشتین ... 831 00:52:37,163 --> 00:52:40,166 ‫اما من دستورالعملهای بسیار روشنی دادم 832 00:52:40,208 --> 00:52:43,127 ‫شما گوش نمیدید 833 00:52:43,169 --> 00:52:45,505 ‫من این کارو نکردم 834 00:52:45,546 --> 00:52:47,632 ‫یکی این کارو با من کرده 835 00:52:51,886 --> 00:52:54,222 ‫چی کار میخواید بکنید ؟ 836 00:52:54,263 --> 00:52:57,266 ‫شمارو با یه جایگزین عوض میکنم 837 00:52:58,267 --> 00:53:01,104 ‫این درست نیست 838 00:53:01,110 --> 00:53:05,509 ‫میتونم همین الان از اون در بیرون برم و ‫به رسانه‌ها بگم که در اینجا چه اتفاقی افتاده 839 00:53:05,525 --> 00:53:07,694 ‫بشین 840 00:53:12,073 --> 00:53:14,534 ‫اگر این کارو بکنید محاکمه از هم میپاشه 841 00:53:14,575 --> 00:53:18,371 ‫ما باید با هیئت منصفه‌ی ‫جدید کارو از اول شروع کنیم 842 00:53:18,413 --> 00:53:20,331 ‫"جاستین جیمز" باید برگرده .... 843 00:53:20,373 --> 00:53:23,876 ‫و وحشت لگدمال شدن دوباره براش زنده بشه 844 00:53:25,586 --> 00:53:28,131 ‫فکر میکنم هر دوی ما ‫میدونیم اینجا چه خبره 845 00:53:29,257 --> 00:53:32,260 ‫من از هیچکس نمیترسم 846 00:53:37,056 --> 00:53:39,100 ‫بچه دارین ؟ 847 00:53:40,101 --> 00:53:41,894 ‫یه دختر 848 00:53:41,936 --> 00:53:44,313 ‫و شما اونو بیشتر از هر ‫چیزی در دنیا دوست دارید ؟ 849 00:53:47,650 --> 00:53:49,694 ‫اون... اون چه ربطی به این ... 850 00:53:49,736 --> 00:53:53,281 ‫هیچ چیز با ارزش تر از اون نیست 851 00:53:53,322 --> 00:53:58,286 ‫نه اصول ، نه شجاعت ، نه وجدان 852 00:54:00,621 --> 00:54:07,420 ‫حدس من اینه که شما متمایل ‫به محکومیت متهم بودید 853 00:54:07,462 --> 00:54:09,505 ‫هوم ؟ 854 00:54:10,798 --> 00:54:16,512 ‫بذارید یه چیزی به شما بگم ، من در صدها ‫و صدها محاکمه هیئت منصفه بوده‌ام ... 855 00:54:16,554 --> 00:54:20,558 ‫و من همیشه میتونم تا پایان ‫همون روز اول نظرشون رو بفهمم 856 00:54:20,600 --> 00:54:22,769 ‫هیچوقت هم اشتباه نمیکنم 857 00:54:24,103 --> 00:54:27,857 ‫خانم "لانگ" ، عدالت دلتنگ شما نخواهد شد 858 00:54:27,899 --> 00:54:31,068 ‫شما میتونید بذارید برید و من ‫زندگی خودم رو شرط میبنم ... 859 00:54:31,110 --> 00:54:33,863 ‫که ما با این وجود هم نتیجه ‫دلخواه شمارو خواهیم گرفت 860 00:54:33,905 --> 00:54:36,991 ‫"کارلو بکستر" محکوم میشه 861 00:54:42,288 --> 00:54:45,958 ‫برو خونه ، با دخترت باش 862 00:54:46,000 --> 00:54:48,461 ‫وانمود کن این اتفاق اصلاً نیفتاده 863 00:55:50,621 --> 00:55:57,065 ‫ترجمه و زيرنويس : Bahador.Kazemian ‫Bahador_1470@Yahoo. Com 864 00:55:57,287 --> 00:56:00,287 ‫Instagram : Bahador.Kazemian ‫Telegram : Bahador_Kazemian 87574

Can't find what you're looking for?
Get subtitles in any language from opensubtitles.com, and translate them here.