All language subtitles for Detainment.2018.720p.AMZN.WEB-DL.DDP5.1.H.264
Afrikaans
Albanian
Amharic
Arabic
Armenian
Azerbaijani
Basque
Belarusian
Bengali
Bosnian
Bulgarian
Catalan
Cebuano
Chichewa
Chinese (Simplified)
Chinese (Traditional)
Corsican
Croatian
Czech
Danish
Dutch
English
Esperanto
Estonian
Filipino
Finnish
Frisian
Galician
Georgian
German
Greek
Gujarati
Haitian Creole
Hausa
Hawaiian
Hebrew
Hindi
Hmong
Hungarian
Icelandic
Igbo
Indonesian
Irish
Italian
Japanese
Javanese
Kannada
Kazakh
Khmer
Korean
Kurdish (Kurmanji)
Kyrgyz
Lao
Latin
Latvian
Lithuanian
Luxembourgish
Macedonian
Malagasy
Malay
Malayalam
Maltese
Maori
Marathi
Mongolian
Myanmar (Burmese)
Nepali
Norwegian
Pashto
Persian
Polish
Portuguese
Punjabi
Romanian
Russian
Samoan
Scots Gaelic
Serbian
Sesotho
Shona
Sindhi
Sinhala
Slovak
Slovenian
Somali
Spanish
Sundanese
Swahili
Swedish
Tajik
Tamil
Telugu
Thai
Turkish
Ukrainian
Urdu
Uzbek
Vietnamese
Welsh
Xhosa
Yiddish
Yoruba
Zulu
Odia (Oriya)
Kinyarwanda
Turkmen
Tatar
Uyghur
Would you like to inspect the original subtitles? These are the user uploaded subtitles that are being translated:
1
00:00:00,350 --> 00:00:08,420
.:. تیم ترجمه شــوتايـم تقدیم میکند .:.
.:. WwW.Show-Time.iN .:.
2
00:00:10,350 --> 00:00:19,420
:: Tamura :ترجمه و زیرنویس ::
3
00:01:46,350 --> 00:01:47,420
.جان
4
00:02:06,850 --> 00:02:07,420
داستانی واقعی براساس سوابق و رونوشتهای مصاحبه
5
00:02:16,750 --> 00:02:20,350
میدونی چرا میخوایم باهات حرف بزنیم، جان؟
6
00:02:21,790 --> 00:02:25,890
.نمیدونم، فکر کنم
7
00:02:26,560 --> 00:02:29,530
بهنظرت چرا میخوام باهات حرف بزنم؟
8
00:02:30,830 --> 00:02:32,460
.راجع به اون پسرـه
9
00:02:33,800 --> 00:02:37,370
بله؟ -
.چون یکی اونو دزدیده و کشته -
10
00:02:37,370 --> 00:02:37,730
.آره
11
00:02:37,740 --> 00:02:40,840
.من نبودم، من اصلاً مرکز خرید اِسترند بوتل نرفتم
12
00:02:40,840 --> 00:02:43,670
.بسیارخب فعلا نمیخوایم در این مورد حرف بزنیم
13
00:02:43,680 --> 00:02:46,840
.اول میخوایم درباره چیز دیگهای حرف بزنیم
14
00:02:48,280 --> 00:02:50,510
میدونی حقیقت یعنی چی، جان؟
15
00:02:51,420 --> 00:02:52,480
.آره
16
00:02:52,750 --> 00:02:57,350
خب، بهمون بگو از نظرت حقیقت یعنی چی؟
17
00:02:58,560 --> 00:03:02,990
.اینکه یه کاری رو انجام دادی، اون میشه حقیقت
18
00:03:03,630 --> 00:03:06,430
اونوقت دروغ چی میشه؟
19
00:03:09,770 --> 00:03:10,970
.نمیدونم
20
00:03:12,400 --> 00:03:14,770
دروغ گفتن اشتباهه؟
21
00:03:14,770 --> 00:03:17,810
.آره -
پس اگه من بگم صورتت سبزـه -
22
00:03:17,810 --> 00:03:22,050
و موهات صورتی، اونوقت میشه دروغ؟
23
00:03:22,050 --> 00:03:22,580
.آره
24
00:03:22,580 --> 00:03:25,850
.بسیارخب، پس میدونی دروغ یعنی چی
25
00:04:01,020 --> 00:04:04,090
رابرت، تصویرهایی که توی تلویزیون دیدی
26
00:04:04,090 --> 00:04:08,990
جیمز و دو تا پسری که دزدیدنش رو نشون میده، نه؟
27
00:04:08,990 --> 00:04:13,660
.آره، من نیستم
.چون من ندزدیدمش
28
00:04:13,670 --> 00:04:15,070
خب اون پسری که توی فیلمه
29
00:04:15,070 --> 00:04:17,530
.ژاکتش مثل مال توـه
30
00:04:17,540 --> 00:04:20,900
.خیلیها ژاکتشون مثل یکیِ منـه
31
00:04:20,910 --> 00:04:24,910
.خب یه پسر دیگهم که ژاکتش مثل یکیِ جانـه هم کنار جیمز راه میره
32
00:04:24,910 --> 00:04:27,680
.خب، اون با من راه نمیره
33
00:04:27,680 --> 00:04:30,050
ولی تو اونجایی، نه؟
34
00:04:30,050 --> 00:04:32,650
.آره، بودم
35
00:04:32,650 --> 00:04:35,890
.من دیدمش ولی ندزدیمش
36
00:04:38,820 --> 00:04:39,820
چیکار میکرد؟
37
00:04:39,830 --> 00:04:44,590
،فقط با مامانش بود
.یه کت آبی داشت
38
00:04:49,530 --> 00:04:51,700
فکر کنم، جان، باید بدونی که رابرت
39
00:04:51,700 --> 00:04:53,000
توی ایستگاه پلیس محلیِ والتونـه
40
00:04:53,000 --> 00:04:57,110
.و داستان دیگهای راجع به اتفاقات روز جمعه تعریف کرده
41
00:04:57,110 --> 00:04:59,640
.رابرت احتمالا دروغ گفته
42
00:04:59,640 --> 00:05:02,410
بنظرت رابرت در چه مورد دروغ گفته؟
43
00:05:02,410 --> 00:05:06,150
نمیدونم، شما فکر میکنید من اون بچه رو کشتم؟
44
00:05:06,150 --> 00:05:08,390
.نه، همچین فکری نمیکنن، جان
45
00:05:08,390 --> 00:05:10,050
.نیازی نیست ناراحت بشی
46
00:05:10,060 --> 00:05:12,420
.هیچکس همچین چیزی نمیگه، جان
47
00:05:12,420 --> 00:05:14,160
.فقط میخوان بدونن که کجا بودی
48
00:05:14,160 --> 00:05:17,860
اگه تمام روز رو مشغول دزدی بودین
.باید بهشون بگی
49
00:05:17,860 --> 00:05:20,030
.من اصلاً به مرکز خرید اِسترند بوتل نرفتم
50
00:05:20,030 --> 00:05:22,170
حالا این حقیقته یا دروغـه؟
51
00:05:22,170 --> 00:05:23,630
.حقیقته
52
00:05:23,640 --> 00:05:25,700
جان یکم پیش بهم گفت که رابرت
53
00:05:25,700 --> 00:05:28,140
.میخواسته یه مشت دروغ ببافه
54
00:05:28,140 --> 00:05:31,010
.رابی منو برد جاهایی که بلد نبودم
55
00:05:31,010 --> 00:05:32,740
اون وحشت زدهـست چون اونجاها رو
56
00:05:32,740 --> 00:05:35,410
.بلد نیست ولی رابرت بلدـه
57
00:05:36,750 --> 00:05:39,150
اونجا مرکز خرید اِسترند بوتل بود؟
58
00:05:39,150 --> 00:05:40,850
.نه -
میدونی رابرت میگه که با تو بوده -
59
00:05:40,850 --> 00:05:44,190
.و درواقع باهم توی مرکز خرید اِسترند بوتل بودید
60
00:05:44,190 --> 00:05:46,160
.نبودیم -
.رابرت میگه بودید -
61
00:05:46,160 --> 00:05:49,730
.آره، بودیم ولی اصلا بچهای ندیدیم اونجا
62
00:05:49,730 --> 00:05:50,890
.ما هیچ بچهای ندزدیدیم
63
00:05:50,900 --> 00:05:52,700
پس شما توی مرکز خرید اِسترند بوتل بودید؟
64
00:05:52,700 --> 00:05:53,830
شما توی مرکز خرید اِسترند بوتل بودید؟
65
00:05:53,830 --> 00:05:58,770
آره، ولی ما اصلا بچهای ندزدیدیم، مامان
.ما بچه ندزدیدیم
66
00:05:58,770 --> 00:06:01,970
.خانم ونیبلز، باید ازتون بخوام با عصبانیت باهاش برخورد نکنید
67
00:06:01,970 --> 00:06:03,770
ما هرگز بچهای ندزدیدیم
.هرگز مامان
68
00:06:03,780 --> 00:06:05,940
ما اون بچهها رو باهم دیدیم
،دیدمش
69
00:06:05,940 --> 00:06:09,110
ما اصلا بچهای ندزدیدیم، مامان
مامان ما بچه ندزدیدیم
70
00:06:09,110 --> 00:06:13,880
تو فکر میکنی کار ما بوده، ما نبودیم
.مامان ما ندزدیدیم
71
00:06:20,060 --> 00:06:21,860
بنظرم تو بیشتر از اینا جیمز رو دیدی
72
00:06:21,860 --> 00:06:23,890
چون فقط با یه نگاه سرسری نمیشه
73
00:06:23,900 --> 00:06:24,830
.کت آبی رو به یاد آورد
74
00:06:24,830 --> 00:06:25,660
.من هرگز ندزدیدمش
75
00:06:25,660 --> 00:06:27,460
خب، ما باور داریم که تو
76
00:06:27,470 --> 00:06:30,000
.با اون بچه جیمز و جان از فروشگاه بیرون رفتی
77
00:06:30,000 --> 00:06:32,600
کی میگه؟ -
ما میگیم -
78
00:06:32,600 --> 00:06:35,470
.نه، من اصلا با اون بیرون نرفتم
79
00:06:36,170 --> 00:06:39,240
خب، برام تعریف کن
.بعدش چی شد
80
00:06:39,240 --> 00:06:40,980
.من اصلا بهش دست نزدم
81
00:06:42,880 --> 00:06:44,650
.من اصلا بهش دست نزدم
82
00:06:44,650 --> 00:06:46,620
اینکه کتش رو یادته بخاطر اینه که
83
00:06:46,620 --> 00:06:50,220
جان دستش رو گرفته بود، نه؟
84
00:06:52,660 --> 00:06:55,690
آره، جان دست بچههه رو گرفته بود
85
00:06:55,690 --> 00:06:58,560
.و فقط یکم اینور و اونور باهاش قدم زد
86
00:06:58,560 --> 00:07:00,700
.ولی بعدش ولش کرد به حال خودش
87
00:07:00,700 --> 00:07:03,170
جان کجا ولش کرد؟
88
00:07:03,170 --> 00:07:04,230
.کنار کلیسا
89
00:07:04,240 --> 00:07:05,570
.من به جان گفتم که برش گردونه
90
00:07:05,570 --> 00:07:06,840
خب ما یه گزارشی از یه خانم داریم
91
00:07:06,840 --> 00:07:11,040
که گفته دوتا پسر و یه بچه رو
.بالای آبگیر دیده
92
00:07:11,040 --> 00:07:14,140
.من فکر میکنم که اون تو و جان با جمیز بودید
93
00:07:15,880 --> 00:07:17,780
این بچه اینجا چیکار میکنه؟
94
00:07:17,780 --> 00:07:20,280
.ما فقط پایین تپه پیداش کردیم
95
00:07:20,290 --> 00:07:22,190
افتاده؟
96
00:07:22,190 --> 00:07:24,250
.بدجوری کبود شده
97
00:07:24,260 --> 00:07:25,990
.وقتی پیداش کردیم همینجوری بود
98
00:07:25,990 --> 00:07:29,560
.بهتره که ببرینش به ایستگاه پلیس والتون
99
00:07:29,560 --> 00:07:30,690
میدونید که کجاست؟
100
00:07:30,700 --> 00:07:32,600
.آره، الان میبریمش
101
00:07:44,940 --> 00:07:47,910
اگه میدونستی که میرم مرکز خرید اِسترند بوتلـــ
102
00:07:47,910 --> 00:07:50,080
.جلوت رو میگرفتم، آره
103
00:07:50,080 --> 00:07:54,120
و فکر نمیکردی من یه بچه رو کشتم
من هرگزـــ
104
00:07:54,120 --> 00:07:56,690
.من به هیچوجه همچین فکری نمیکنم
105
00:07:56,690 --> 00:08:00,160
،چون، چون اگه میگفتم
106
00:08:00,160 --> 00:08:02,730
چون فکر میکردم تو فکر میکنی
.من کشتمش
107
00:08:02,730 --> 00:08:05,030
،اگه همهی اینا رو میدونستم، جان
108
00:08:05,030 --> 00:08:09,300
فورا خودم میآوردمت ایستگاه پلیس
109
00:08:09,830 --> 00:08:11,770
بجای اینکه بیان محکم در رو بکوبن
110
00:08:11,770 --> 00:08:15,070
.منو توی خیابون انگشت نما کنن
111
00:08:15,070 --> 00:08:20,340
.ولی من فکر کردم تو فکر میکنی من کشتمش
112
00:08:57,080 --> 00:09:00,220
ما فقط پیداش کردیم
.توی فروشگاه گم شده بود
113
00:09:00,220 --> 00:09:02,920
الان داریم میبریمش ایستگاه پلیس
114
00:09:02,920 --> 00:09:04,850
،اگه توی مرکز خرید اِسترند پیداش کردید
115
00:09:04,860 --> 00:09:07,190
چرا تحویل ایستگاه پلیس همونجا ندادینش؟
116
00:09:07,190 --> 00:09:12,060
.داشتیم میبردیمش ایستگاه پلیس محلی والتون
117
00:09:12,060 --> 00:09:16,100
خب، شما راه زیادی رو از مرکز خرید اِسترند تا ایستگاه
.پلیس والتون اومدید
118
00:09:16,100 --> 00:09:18,970
.خب، اون آقا اینطوری راهنماییمون کرد
119
00:09:18,970 --> 00:09:20,340
خونهـتون کجاست؟
120
00:09:20,340 --> 00:09:23,740
.ایستگاه پلیس سر راه خونهمونه
121
00:09:24,310 --> 00:09:25,940
حالت خوبه کوچولو؟
122
00:09:29,080 --> 00:09:31,950
.میبریمش ایستگاه پلیس
123
00:09:31,950 --> 00:09:34,250
میشه لطفا مراقب دختر کوچولم باشین
124
00:09:34,250 --> 00:09:35,920
.تا من ببرمش ایستگاه پلیس
125
00:09:35,920 --> 00:09:39,320
.اوه، سگم از بچهها خوشش نمیاد
126
00:09:39,320 --> 00:09:41,820
.ازشون میترسه، شرمنده
127
00:09:41,830 --> 00:09:45,090
باشه، پسرا، میدونین از کدوم طرف باید برین؟
128
00:09:45,100 --> 00:09:46,930
.آره، میدونیم
129
00:09:49,300 --> 00:09:51,770
مطمئنین راه رو بلدین؟
130
00:09:51,770 --> 00:09:53,740
.از اون طرف میریم خانم
131
00:10:06,220 --> 00:10:09,450
خب، پس با جیمز رفته بودی؟
132
00:10:09,990 --> 00:10:12,060
آره، رفتیم مرکز خرید اِسترند
133
00:10:12,060 --> 00:10:14,060
.و جیمز کوچولو رو با خودمون بردیم
134
00:10:14,060 --> 00:10:16,690
.خب، اون، جان بُردش
135
00:10:17,190 --> 00:10:17,930
.درسته
136
00:10:17,930 --> 00:10:21,060
.بعدش بردیمش پایین و توی «هَو» ولش کردیم
137
00:10:21,070 --> 00:10:22,170
توی هَو؟
138
00:10:22,170 --> 00:10:23,830
.کنار راه آهن
139
00:10:23,840 --> 00:10:25,470
چرا جیمز رو اونجا ول کردین؟
140
00:10:25,470 --> 00:10:27,700
،چون اگه میبردیمش ایستگاه پلیس
141
00:10:27,710 --> 00:10:32,410
بعدش مجبور بودیم بریم داخل. اون دیگه
،گریه نمیکرد، فقط اطراف رو نگاه میکرد
142
00:10:32,410 --> 00:10:34,340
.فقط یه خراش کوچولو برداشته بود
143
00:10:34,980 --> 00:10:36,980
حالا اگه داداش کوچولوت، بِن، دو سالش بود
144
00:10:36,980 --> 00:10:39,920
بازم اونجا ولش میکردی؟
145
00:10:39,920 --> 00:10:41,850
.نه، چون اون داداشمه
146
00:10:41,850 --> 00:10:44,350
اونوقت یه پسر مثل اون رو ول کردی؟
147
00:10:44,360 --> 00:10:48,890
مثل اون نیست، هرچی باشه اون رابطهای
.با ما نداره
148
00:10:49,460 --> 00:10:51,930
مامان، از جان هم دارن همین سؤالها رو میپرسن؟
149
00:10:52,460 --> 00:10:55,130
رابرت میگه تو دست جیمز رو گرفتی
150
00:10:55,130 --> 00:10:57,300
.و از فروشگاه بردیش بیرون
151
00:10:57,300 --> 00:10:59,970
نگرفتیم، ما نگرفتیم -
نه، ما نه -
152
00:10:59,970 --> 00:11:02,140
.رابرت داره میگه که تو دستش رو گرفتی
153
00:11:02,140 --> 00:11:06,180
.ما نگرفتیم -
.رابرت نه، تو گرفتی -
154
00:11:06,180 --> 00:11:08,280
.من نگرفتم -
خب پس چرا رابرت اینو دربارهت گفته؟
155
00:11:08,280 --> 00:11:09,110
!اون دروغگوـه
156
00:11:09,110 --> 00:11:11,210
بسیارخب، طوری نیست عزیزم، تو حقیقت رو بهشون میگی -
من ندزدیمش -
157
00:11:11,220 --> 00:11:14,350
.تازهشم من حتی بهش دست هم نزدم
158
00:11:14,350 --> 00:11:16,320
جان، اشکالی نداره ادامه بدیم؟
159
00:11:16,320 --> 00:11:16,990
.آره
160
00:11:16,990 --> 00:11:18,390
.جان، ببین منو
161
00:11:18,390 --> 00:11:22,190
.هرموقع خواستی دیگه ادامه ندی، فقط کافیـه بگی
162
00:11:22,190 --> 00:11:23,860
.باید حقیقت رو بگی، جان
163
00:11:23,860 --> 00:11:26,300
.چون همهش داری برامون داستان سرهم میکنی
164
00:11:26,300 --> 00:11:27,260
.من هرگز بچهای ندزدیدم
165
00:11:27,270 --> 00:11:31,270
خب، اگه بچهای ندزدیدی، بهمون بگو
.چه اتفاقی افتاده
166
00:11:31,270 --> 00:11:32,470
کار رابرت بود؟
167
00:11:34,270 --> 00:11:39,280
داری سرت رو تکون میدی -
آره، اون توی جاده ولش کرد -
168
00:11:39,280 --> 00:11:41,080
.بسیارخب، بیا برگردیم به فروشگاه
169
00:11:41,080 --> 00:11:44,050
.نه، من هرگز بچهای رو دست نزدم
.مامان، نزدم
170
00:11:44,050 --> 00:11:45,110
.باشه
171
00:11:47,050 --> 00:11:49,490
بیا اینجا، پسر، باشه
چیزی نیست، چیزی نیست
172
00:11:49,490 --> 00:11:51,890
.اوه خدا، نه -
.آروم باش -
173
00:11:51,890 --> 00:11:54,320
.امکان نداره، من اصلا بهش دست نزدم
174
00:11:54,330 --> 00:11:56,860
.سرجات بشین، برو پیش مامانت
175
00:11:56,860 --> 00:11:59,800
بسیارخب، بسیارخب، داری گریهم رو
.درمیاری، ببین
176
00:11:59,800 --> 00:12:03,930
کار من نبوده، مامان -
میدونم تو همچین کاری نمیکنی، میدونم تو با یه پسربچه -
همچین کاری نمیکنی
177
00:12:03,940 --> 00:12:09,070
بسیارخب، پس چرا بهمون نمیگی
چی شده، جان؟
178
00:12:09,070 --> 00:12:10,510
.من گذاشتم رابرت کار خودش رو بکنه
179
00:12:10,510 --> 00:12:13,510
راستشو بهم بگو
همین الان جان، لطفا
180
00:12:13,510 --> 00:12:14,580
.من هرگز اونو نکشتم، مامان
181
00:12:14,580 --> 00:12:17,810
ما فقط بردیمش و توی کانال ولش کردیم
فقط همین، مامان
182
00:12:17,820 --> 00:12:20,850
توی کانال نزدیک مرکز خرید اِسترند ولش کردید؟
183
00:12:20,850 --> 00:12:24,990
آره. - کجای فروشگاه پیداش کردید؟ -
.نمیدونم، اون هرجا که خودش میخواست میرفت -
184
00:12:24,990 --> 00:12:28,890
من نکشتمش مامان
من نکشتمش مامان
185
00:12:28,890 --> 00:12:29,890
.من هیچوقت به یه بچه آسیب نمیزنم
186
00:12:29,890 --> 00:12:34,430
میدونم که تو به بچهای آسیب نمیزنی -
.میخوام برم خونه، هرچی میدونستم بهتون گفتم دیگه
187
00:12:34,430 --> 00:12:39,040
شما میخواین منو بندازین زندان
!کار من نبوده، مامان
188
00:12:39,040 --> 00:12:44,970
من نبودم، من نبودم، من نبودم
189
00:12:51,010 --> 00:12:53,580
میدونی رابرت، اگه جیمز زخمی شده باشه
190
00:12:53,590 --> 00:12:56,120
،و ما خونش رو روی لباس تو یا جان پیدا کنیم
191
00:12:56,120 --> 00:12:58,860
.پس میفهمیم که شما وقتی اون زخمی شده اونجا بودین
192
00:12:58,860 --> 00:13:01,460
ولی از کجا میدونین که اون خونِ حیمز کوچولوـه؟
193
00:13:01,460 --> 00:13:04,530
.میفهمیم چون بدنش دست ماست
194
00:13:04,530 --> 00:13:05,490
کجا؟
195
00:13:05,500 --> 00:13:07,200
،خب، کجاش مهم نیست
196
00:13:07,200 --> 00:13:10,330
احتمالا اول به بیمارستان برده شده
197
00:13:10,340 --> 00:13:11,300
چرا؟
198
00:13:11,300 --> 00:13:14,600
تا ازش خون بگیرن، مثل همون کاری
که با تو کردن
199
00:13:14,610 --> 00:13:18,370
ازش خون میگیرن تا سعی کنن
دوباره زندهش کنن؟
200
00:13:18,380 --> 00:13:22,510
نه -
.نه، نمیتونن همچین کاری کنن -
201
00:13:23,550 --> 00:13:25,550
.به من گفتن از وسط نصف شده
202
00:13:25,550 --> 00:13:28,890
،خب، ممکن نیست دوباره زنده بشه، مگه نه
203
00:13:28,890 --> 00:13:31,050
اگه از وسط دو نصف شده؟
204
00:13:33,290 --> 00:13:37,460
.شاید خونِ من باشه چون بخاطر یه بریدگی ازم خون اومد
205
00:13:38,000 --> 00:13:41,400
خب، با کفشت که نمیتونستی اینکارو کنی
206
00:13:41,400 --> 00:13:44,670
.و خون روی کفشت پیدا شده
207
00:13:47,010 --> 00:13:48,910
.من نکشتمش
208
00:13:48,910 --> 00:13:52,640
.شما همهش میخواین بگین که من کشتمش
209
00:13:52,640 --> 00:13:55,210
چرا به جان نمیگین؟
210
00:13:55,210 --> 00:13:59,120
.از جان بپرسین، من بهش دستم نزدم
211
00:14:34,480 --> 00:14:40,190
جان، من و بابات میخوایم چیزی بهت بگیم
212
00:14:40,690 --> 00:14:43,690
و اینکه چیز مهمیـه، باشه؟
213
00:14:43,700 --> 00:14:44,990
.باشه
214
00:14:45,000 --> 00:14:51,270
میخوایم بدونی که ما دوستت داریم
خیلی خیلی زیاد
215
00:14:53,170 --> 00:14:54,700
.بیشتر از هر چیزی
216
00:14:55,440 --> 00:14:58,670
و هیچ چیزی اینو تغییر نمیده، باشه؟
217
00:14:59,680 --> 00:15:03,250
.باشه -
خب چیزی که میخوام بهت بگم، جان -
218
00:15:03,250 --> 00:15:08,720
اینه که مهم نیست چی بشه
مهم نیست چیکار کردی
219
00:15:08,720 --> 00:15:12,150
حتی اگه خیلی، خیلی کار بدی باشه
220
00:15:13,460 --> 00:15:17,330
ما همیشه دوستت خواهیم دشت
میدونی که، آره؟
221
00:15:17,330 --> 00:15:18,390
.آره
222
00:15:19,600 --> 00:15:23,170
.ما همیشه دوستت خواهیم داشت، جان
223
00:15:23,170 --> 00:15:26,770
.ولی تو باید حقیقت رو بگی
224
00:15:26,770 --> 00:15:30,040
.مامان
225
00:15:33,680 --> 00:15:36,550
.مامان، میخواستم بهت بگم
226
00:15:42,320 --> 00:15:44,050
.من کشتمش
227
00:16:09,480 --> 00:16:11,510
مامانش چی؟
228
00:16:11,520 --> 00:16:14,350
بهش میگین که من متاسفم؟
229
00:16:20,090 --> 00:16:22,590
کجا جیمز رو پیدا کردید؟
230
00:16:24,160 --> 00:16:25,460
.قسمت قصابی
231
00:16:25,460 --> 00:16:28,260
و فکر کی بود که بدزدینش؟
232
00:16:28,570 --> 00:16:33,270
.من، بعدش فکر رابرت بود که بکشیمش
233
00:16:34,170 --> 00:16:35,770
چرا میخواستین بدزدینش؟
234
00:16:35,770 --> 00:16:40,610
من فقط به رابرت گفتم که این پسره گم شده؟
235
00:16:40,610 --> 00:16:42,810
.یکم اون دور و ور دنبال مامانش گشتیم
236
00:16:42,810 --> 00:16:48,250
.ولی بعدش خسته شدیم و رفتیم به اون کانال
237
00:16:49,120 --> 00:16:53,420
یالا کوچولو، چیزی نیست
.آب رو نگاه، طوری نیست
238
00:16:53,420 --> 00:16:54,860
.بیا هلش بدیم داخل
239
00:16:56,830 --> 00:17:00,660
،بعد رابرت گرفتش و انداختش زمین
240
00:17:00,670 --> 00:17:04,230
.اینجوری بود که سرش ورم کرد
241
00:17:04,240 --> 00:17:06,500
بعدش شروع به گریه کرد؟ -
.آره -
242
00:17:13,810 --> 00:17:18,180
فرار کردیم ولی بعدش برگشتیم
243
00:17:18,180 --> 00:17:21,120
.و اون اومد سمتمون
244
00:17:39,540 --> 00:17:41,540
،حالم از اینکه داداش کوچیک دارم بهم میخوره
245
00:17:41,540 --> 00:17:43,310
.از زمان مدرسه تموم مدت، داشتمش
246
00:17:43,310 --> 00:17:48,880
میخوام به مامانم بگم دیگه نمیخوام به
.داداشم اهمیت بدم
247
00:17:49,680 --> 00:17:50,750
.یالا
248
00:18:23,850 --> 00:18:26,920
تا وسط پل رفتیم
249
00:18:26,920 --> 00:18:29,650
،و رابرت یه قوطی رنگ رو باز کرد
250
00:18:29,650 --> 00:18:35,490
.و بعد پرتش کرد تو صورت جیمز
251
00:18:37,190 --> 00:18:39,630
.چیز دیگهای نمیتونم بهتون بگم
252
00:18:40,530 --> 00:18:41,600
چرا؟
253
00:18:43,200 --> 00:18:48,200
.چون یکم بدـه
254
00:18:48,210 --> 00:18:53,980
،باشه، درسته، میدونم که یه کوچولو بدـه
255
00:18:53,980 --> 00:18:56,450
ولی تو میدونی که چیکار کردی و
اگه بیشتر تلاش کنی
256
00:18:56,450 --> 00:18:58,510
.میتونی بهمون بگی
257
00:18:58,520 --> 00:19:00,920
،فقط یکم استراحت کن
.درمودرش فکر کن
258
00:19:00,920 --> 00:19:03,390
.و فقط بهمون بگو که چه اتفاقی افتاد
259
00:19:04,820 --> 00:19:06,920
بردیمش روی ریل قطار
260
00:19:07,490 --> 00:19:10,460
.و شروع کرد طرفش سنگ پرتاب کردن
261
00:19:10,460 --> 00:19:11,590
کی؟
262
00:19:12,530 --> 00:19:13,660
.رابی
263
00:19:15,230 --> 00:19:18,230
اونوقت گفت، گفت
همونجا بمون»
264
00:19:18,240 --> 00:19:20,940
«.ما برات چسبزخم میگیریم
265
00:19:20,940 --> 00:19:26,310
.بعدش سنگ رو بلند کرد و پرت کرد تو صورتش
266
00:19:26,710 --> 00:19:28,980
رابرت، تو خیلی چیزا رو انکار کردی
267
00:19:28,980 --> 00:19:30,550
.و بعدش قبولشون کردی
268
00:19:30,550 --> 00:19:31,780
،درمورد اونا حق با ما بود
269
00:19:31,780 --> 00:19:34,280
.و در این موردم حق با ماست
270
00:19:34,290 --> 00:19:36,890
.آره، خب، من نکشتمش
271
00:19:36,890 --> 00:19:40,290
اگه فقط حقیقت رو بهشون بگی، همه اینا
.ظرف چند دقیقه تموم میشه
272
00:19:40,290 --> 00:19:42,730
.جان یه سنگ تو صورتش پرت کرد
273
00:19:42,730 --> 00:19:43,990
چرا؟
274
00:19:44,000 --> 00:19:44,890
.نمیدونم
275
00:19:44,900 --> 00:19:48,700
خب، بالأخره داری به حرف میای، نه؟
276
00:19:48,700 --> 00:19:50,030
.داریم به حقیقت میرسیم
277
00:19:50,030 --> 00:19:53,270
آره، خب، میخوام تمومش کنم این همه سرزنش شدن رو
278
00:19:53,270 --> 00:19:53,970
.فقط چون روی من خون پیدا شده
279
00:19:53,970 --> 00:19:57,470
بعد از اینکه جان سنگ رو پرت کرد چی شد؟
280
00:19:57,480 --> 00:19:58,970
سنگ خورد تو صورتش
281
00:19:58,980 --> 00:20:00,640
.و افتاد روی زمین
282
00:20:00,650 --> 00:20:02,710
چرا فقط از اونجا نرفتی؟
283
00:20:02,710 --> 00:20:05,550
.رفتم، بعدش فرار کردم
284
00:20:05,550 --> 00:20:07,680
.جان رو بحال خودش ول کردم
285
00:20:07,690 --> 00:20:11,390
اون بچه چی شد؟ -
.همینجوری رو زمین گریه میکرد -
286
00:20:11,590 --> 00:20:13,520
بیهوش بود یا هوشیار؟
287
00:20:13,720 --> 00:20:15,490
منظورت چیـه؟
288
00:20:15,490 --> 00:20:17,030
مثل این بود که خوابیده باشه، یا؟
289
00:20:17,030 --> 00:20:18,890
.بیدار بود
290
00:20:19,760 --> 00:20:25,770
بعدش رابی گفت
«یه سنگ بردار و پرت کن»
291
00:20:25,770 --> 00:20:31,070
.ولی من فقط روی زمین پرتش کردم
292
00:20:31,080 --> 00:20:37,580
از قصد اینکارو کردم چون نمیخواستم
.بهش صدمه بزنم
293
00:20:37,580 --> 00:20:42,380
ولی بعدش رابی همون سنگ رو برداشت و
.دوباره پرتش کرد
294
00:20:42,390 --> 00:20:46,620
.فکر نمیکنم که کل حقیقت رو به ما گفته باشی
295
00:20:46,620 --> 00:20:47,620
.این تمام چیزی بود که دیدم
296
00:20:47,630 --> 00:20:49,090
ما همین الانشم میدونیم چه اتفاقاتی افتاده
297
00:20:49,090 --> 00:20:51,460
.و این خیلی چیزا رو روشن نمیکنه
298
00:20:51,460 --> 00:20:53,000
شما اونجا بودین و منو دیدین؟
299
00:20:53,000 --> 00:20:56,900
.نه، ولی از روی زخماش میتونیم بگیم چی شده
300
00:20:56,900 --> 00:21:00,740
چرا باید براش گل بگیرم اگه میخواستم بکشمش؟
301
00:21:00,740 --> 00:21:04,740
من حقیقت رو میدونم، باورم دارم
.که حقیقت رو میدونم
302
00:21:04,740 --> 00:21:06,440
.منم همینطور، من اونجا بودم
303
00:21:06,440 --> 00:21:08,810
.درسته -
.شما نبودید -
304
00:21:10,780 --> 00:21:14,920
.بعدش رابی نزدیک 10 تا سنگ پرت کرد
305
00:21:14,920 --> 00:21:17,590
،من فقط پنج یا ششتا پرت کردم
306
00:21:17,820 --> 00:21:21,960
ولی از دستم دررفت و زدم به دستش
307
00:21:21,960 --> 00:21:25,430
اصلا نمیخواستم به دستش صدمه بزنم
308
00:21:25,430 --> 00:21:28,600
.میخواستم سنگ رو از کنارش پرت کنم
309
00:21:28,600 --> 00:21:29,930
زخمی شد؟
310
00:21:30,770 --> 00:21:32,000
.همه جاش
311
00:21:34,500 --> 00:21:35,670
.همهش تقصیر خانوادمونه
312
00:21:35,670 --> 00:21:37,670
.این خانوادمونه که همیشه باید سرزنش بشه
313
00:21:37,680 --> 00:21:39,980
،شاید خانوادتون درگذشته کار قابل سرزنشی کردن
314
00:21:39,980 --> 00:21:42,080
ولی توی این مورد
حق با ماست، نه؟
315
00:21:42,080 --> 00:21:44,910
.نه، چون من اصلا بهش دست نزدم
316
00:21:44,920 --> 00:21:47,050
.برامون تعریف کن بعدش چی شد
317
00:21:47,050 --> 00:21:48,680
.جان یه سنگ دیگه پرت کرد
318
00:21:48,690 --> 00:21:50,490
به کجاش خورد؟
319
00:21:50,490 --> 00:21:51,850
.اینجا
320
00:21:51,860 --> 00:21:52,960
بعدش چی شد؟
321
00:21:52,960 --> 00:21:56,020
.بعدش با یه چیز آهنی بزرگ که روش سوراخ داشت، دوباره زدش
322
00:21:56,030 --> 00:21:57,790
به کجاش زد؟
323
00:21:57,800 --> 00:22:01,830
.توی سرش، درست اینجوری رفت و زدش
324
00:22:02,600 --> 00:22:07,470
.با یه میله زدش، منم فکر کردم که ناکار شد
325
00:22:07,470 --> 00:22:11,940
.بعدش چندتا سنگ طرفش پرت کردیم و فرار کردیم
326
00:22:11,940 --> 00:22:13,510
چرا فرار کردید؟
327
00:22:13,510 --> 00:22:17,650
نمیدونم، فقط به رابرت گفتم
328
00:22:17,650 --> 00:22:21,050
بنظرت دیگه بسش نیست؟
329
00:22:21,580 --> 00:22:23,750
از دست جیمز عصبانی بودید؟
330
00:22:23,750 --> 00:22:28,090
.نه، من واقعا نمیخواستم بهش صدمه بزنم
331
00:22:28,090 --> 00:22:29,560
،نمیخواستم بهش صدمه بزنم
332
00:22:29,560 --> 00:22:34,000
،چون نمیخواستم با چیزای سنگین بهش صدمه بزنم
333
00:22:34,000 --> 00:22:35,860
.فقط چیزای سبک
334
00:22:35,870 --> 00:22:40,170
.پس فقط میخواستی که یه کوچولو بهش صدمه بزنی
335
00:22:43,070 --> 00:22:45,070
.جواب سوال رو بده
336
00:22:45,880 --> 00:22:49,650
چرا میخواستی یه کوچولو بهش صدمه بزنی؟
337
00:22:49,950 --> 00:22:54,580
.منظورم اینه، نمیخواستم واقعا بهش صدمه بزنم
338
00:22:54,590 --> 00:22:59,120
رابرت احتمالا، رابی احتمالا بخاطر سرگرمی
339
00:22:59,120 --> 00:23:03,830
یا همچین چیزی اینکارو میکرد
.چون بلند بلند میخندید
340
00:23:04,090 --> 00:23:07,230
چرا، چرا اون این کارا رو کرد؟
341
00:23:07,230 --> 00:23:08,660
چرا جان این کارا رو کرد؟
342
00:23:08,670 --> 00:23:10,100
.نمیدونم، این رو دیگه نمیدونم
343
00:23:10,100 --> 00:23:12,940
رابرت، من باور نمیکنم که تو همینجوری فقط یه گوشه وایسادی
344
00:23:12,940 --> 00:23:15,740
.وقتی جان داشت تمام این کارا رو انجام میداد
345
00:23:15,740 --> 00:23:16,840
.من سعی کردم جلوش رو بگیرم
346
00:23:16,840 --> 00:23:19,480
.جان پرت کردن سنگ رو تایید کرده، چیزایی از این قبیل
347
00:23:19,480 --> 00:23:22,510
.ولی تو رو هم بخاطر خیلی چیزا سرزنش میکنه
348
00:23:22,510 --> 00:23:24,850
.فکر نمیکنم جان همه کارا رو کرده باشه
349
00:23:24,850 --> 00:23:26,850
.آره، خب، کار من نبوده
350
00:23:26,850 --> 00:23:27,980
.بنظرم تو زدیش
351
00:23:27,990 --> 00:23:31,820
.خب این نظر شماست
.اینجا فقط یه نفر هست که کل حقیقت رو میدونه -
352
00:23:31,820 --> 00:23:34,220
.من میدونم، و همین الان هم همهش رو گفتم
353
00:23:34,230 --> 00:23:38,930
میدونم که هرگز نزدمش بخاطر همین هم
.هیچ عذاب وجدانی ندارم
354
00:23:40,230 --> 00:23:46,570
.نمیتونم، نمیتونم دیگه بیشتر از این اینجا نشستن رو تحمل کنم
355
00:23:47,900 --> 00:23:51,740
یکی از شما دوتا لباسای جیمز رو درآورد؟
356
00:23:52,110 --> 00:23:56,280
رابرت زیرپوش و شورتش رو درآورد
357
00:23:56,280 --> 00:23:58,550
.منم کفشش رو درآوردم
358
00:24:01,620 --> 00:24:02,820
چرا؟
359
00:24:03,720 --> 00:24:08,990
.نمیدونم چرا، قضیه مال یه هفته پیشه، منم همش یادم میره
360
00:24:09,830 --> 00:24:11,090
.کار دیگهای نکردم، بابا
361
00:24:11,100 --> 00:24:13,760
.اون خیلی سوالای سختی میپرسه
362
00:24:54,740 --> 00:24:56,140
آخه چرا باید بخوام یه بچه رو بکشم
363
00:24:56,140 --> 00:24:57,670
وقتی خودمم یکیشو دارم؟
364
00:24:57,680 --> 00:25:01,940
اگه میخواستم بچهای رو بکشم، یکیِ خودمو میکشتم، نه؟
365
00:25:01,950 --> 00:25:06,010
خب، خودت گفتی که بچه کوچولوی تو، جزء خانوادهته، نه؟
366
00:25:06,020 --> 00:25:06,980
منظورتون چیـه؟
367
00:25:06,980 --> 00:25:08,250
.خب، این چیزیـه که خودت گفتی
368
00:25:08,250 --> 00:25:09,990
خودم میدونم که اون خانوادهمه
.احمق که نیستم
369
00:25:09,990 --> 00:25:12,050
.من اصلا نمیفهمم این سرزنشتون برای چیـه
370
00:25:12,060 --> 00:25:13,860
،وقتی جسد جیمز پیدا شد
371
00:25:13,860 --> 00:25:17,630
.شورتش درآورده شده بود
372
00:25:18,060 --> 00:25:20,630
میتونی بهمون بگی دلیلش چیـه؟
373
00:25:20,630 --> 00:25:24,070
.نه -
باهاش ور رفتی؟ -
374
00:25:24,070 --> 00:25:25,230
با کی؟
375
00:25:26,100 --> 00:25:28,300
.با اونجای جیمز
376
00:25:28,310 --> 00:25:29,640
.نه
377
00:25:29,640 --> 00:25:30,370
مطمئنی؟
378
00:25:30,370 --> 00:25:33,080
بله، من منحرف نیستم، میفهمی؟
379
00:25:33,080 --> 00:25:35,780
.جان میگه که تو بودی که شورت و زیرپوشش رو درآوردی
380
00:25:35,780 --> 00:25:38,080
خب پس شما گفتههای جان رو قبول میکنید
381
00:25:38,080 --> 00:25:40,820
و منو فقط نادیده میگیرید
.پس منم شما رو نادیده میگیرم
382
00:25:40,820 --> 00:25:43,690
دهن جیمز زخمی شده بود
383
00:25:44,920 --> 00:25:46,250
تو چیزی در این مورد میدونی؟
384
00:25:46,260 --> 00:25:48,960
.نه، من دیگه جوابی نمیدم
385
00:25:49,790 --> 00:25:51,230
من فکر میکنم هنوز چیزایی هست
386
00:25:51,230 --> 00:25:53,260
.که تو به ما نگفتی، جان
387
00:25:53,260 --> 00:25:57,300
باطریها، اون باطریها اونجا چیکار میکردن؟
388
00:25:58,740 --> 00:25:59,230
.نمیدونم
389
00:25:59,240 --> 00:26:00,200
.فکر میکنم باید بدونی، جان
390
00:26:00,200 --> 00:26:03,010
من هرگز اونا رو نذاشتم اونجا
.رابرت انداختشون
391
00:26:03,010 --> 00:26:04,410
.یه کوچولو بیشتر از انداختن
392
00:26:04,410 --> 00:26:07,780
.نمیدونم، نمیدونم، بابا
393
00:26:07,780 --> 00:26:11,180
جان، اتفاقی که با باطریها افتاد وحشتناکه؟
394
00:26:11,180 --> 00:26:14,350
من چیزی در مورد اینکه رابرت با باطریها
.چیکار کرد، نمیدونم
395
00:26:14,350 --> 00:26:15,320
پس چرا گریه میکنی؟
396
00:26:15,320 --> 00:26:19,190
،چون شما سرزنشم میکنید که کار من بوده
.من چیزی درمورد باطریها نمیدونم
397
00:26:19,190 --> 00:26:21,090
.نمیدونم، نمیدونم
398
00:26:21,090 --> 00:26:23,390
.هی، هی، بابات رو نزن
399
00:26:23,390 --> 00:26:24,860
.بابام فکر میکنه من میدونم ولی اینطور نیست
400
00:26:24,860 --> 00:26:28,930
شما دارین میگین میدونم ولی من نمیدونم
.من فقط میدونم کشته شده
401
00:26:28,930 --> 00:26:30,430
.آروم باش، جان
402
00:26:31,170 --> 00:26:33,270
میتونی بهمون بگی چی به سر دهن جیمز اومد؟
403
00:26:33,270 --> 00:26:35,340
.نمیدونم، من اصلا چیزی ندیدم
404
00:26:35,340 --> 00:26:36,870
جان باید قبول کنی که
405
00:26:36,870 --> 00:26:39,040
.تو هرچیزی که اونجا اتفاق افتاده رو دیدی
406
00:26:39,040 --> 00:26:41,310
.چون توام جزءش بودی
407
00:26:41,310 --> 00:26:42,080
.نه، هیچوقت
408
00:26:42,080 --> 00:26:44,110
.پس نمیتونی بگی که چیزی ندیدی
409
00:26:44,110 --> 00:26:46,980
نه، من مامانم رو میخوام
.لطفا، کار من نبوده
410
00:26:46,980 --> 00:26:49,280
خواهش میکنم، من نمیدونم
،تمومش کن، بابا
411
00:26:49,290 --> 00:26:51,020
،لطفا تمومش کن، تمومش کن
412
00:26:51,020 --> 00:26:53,690
تمومش کن، تمومش کن
!تمومش کن
413
00:26:55,690 --> 00:27:05,690
یک مصاحبه نهایی با جان ونیبلز و رابرت دامپسون صورت گرفت
.ولی جزئیات برای پخش در دادگاه بیش از حد ناخوشایند درنظر گرفته شد
414
00:27:05,690 --> 00:27:12,690
پخش چهار نوار ضبط شده از سوی هیئت منصفه منع شد
.و هرگز علنی نشد
415
00:27:13,380 --> 00:27:15,980
.میخوایم یه دوری بزنیم، جان
416
00:27:15,980 --> 00:27:19,780
از مرکز خرید اِسترند شروع میکنیم و تو میتونی
.مسیری که از اونجا رفتین رو نشونمون بدی
417
00:28:24,210 --> 00:28:26,210
.اونجا رو، اون ماییم
418
00:28:28,080 --> 00:28:29,820
.یه عالمه ازش هست این اطراف
419
00:28:29,820 --> 00:28:32,320
دیگه بهشون نیازی ندارید، مگه نه؟
420
00:28:35,160 --> 00:28:37,460
چجوریـه که عکس من سیاه و سفیده
421
00:28:37,460 --> 00:28:39,560
ولی رابرت نه؟
422
00:28:43,300 --> 00:28:45,300
.نمیدونم، جان
423
00:28:57,310 --> 00:29:01,050
قطار بود که رد شد؟
424
00:29:01,050 --> 00:29:01,880
.آره
425
00:29:01,890 --> 00:29:04,550
.من همهی اون قطارا رو میشناسم
426
00:29:26,550 --> 00:29:35,150
جان ونیبلز و رابرت دامپسون در داداگاه بزرگسالان در لیورپول محاکمه شدند
در 24 نوامبر 1993
.آنها زمانی که تنها 10 سال داشتند متهم به ربودن و قتل جمیز بولگر شدند
427
00:29:39,150 --> 00:29:35,150
.اونا تبدیل به کم سن و سال ترین قاتلین محکوم شدهی سده ۲۰ میلادی شدن
428
00:29:50,050 --> 00:29:59,150
:: Tamura :ترجمه و زیرنویس ::
429
00:30:01,050 --> 00:30:10,150
.:. ارائـه شده توسط تیم ترجمه شــوتايـم .:.
.:. WwW.Show-Time.iN .:.
41920